بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6187
متن پرسش
سلام.آیا ائمه علیهم السلام نیز به خودشناسی و تفکر در خود و هستی می پرداختند؟می نشستند به طبیعت و عظمت هستی نگاه کنندو تعجب کنند؟یا در خودشان فرو میرفتند و حیرت کنند؟اساسا چیزی برای آن ها وجود داشت که بخواهند به آن بیندیشند و کشف کنند؟آیا ان ها از لذت و حیرت و عظمت شناختن بهره ای می برده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام حسین (ع) در دعای عرفه دارند: « ُ إِلَهِی تَرَدُّدِی فِی الْآثَارِ یُوجِبُ بُعْدَ الْمَزَار» خدایا نظر به آثار تو موجب می‌شود تا از توجه به ملاقات تو دور شوم. پس معلوم است آن‌ها نیز نظر به آیات الهی دارند و به بالاتر از آیات الهی، بدون حجاب به نور حق نیز نظر دارند. و یا در همان مقدمه‌ی دعای عرفه نشان می‌دهند چقدر متوجه ظرائف خلقت انسان می‌باشند. موفق باشید
6185
متن پرسش
سلام استاد عزیز. من به عنوان شاگرد حقیر شما که البته هیچگاه توفیق حضور در کلاس های شما را نداشتم, شبهه ای در ذهنم بوجود آمده در مورد نظرات جالب . و تعجب انگیز از طرف شما! من و خیلی از دوستان دیگر در عرصه سیاست داشتیم در منجلاب شطرنج هاشمی فرو می رفتیم... که به یکباره با فرمایشات شما برخورد کردیم و راه را یافتیم و حامی پدیده ای به نام احمدی نژاد شدیم و از او عبرت گرفتیم خلاصه ماهم از دکتر و دولت ایشان به عنوان خاکریز اول ولایت دفاع کردیم تا پای جان!!! هرکسی نقدی می کرد به فرمایشات شما رجوع می کردیم و می فهمدیم که بله فلانی اشتباه کرده حالا فلانی هرکسی می خواهد باشد... یادگرفتیم هرکسی حرفش با حرف آقا نمی خواند ازش عبور کنیم ! ببخشید استاد مجبورم اسم ببرم(قصد توهین نیست یا مقابله نیست...) حضرت علامه مصباح حفظه الله ایشان نظراتی در مورد دولت و دکتر احمدی نژاد داشتند که با کمک شما و فرمایشات حضرت آقا فهمیدیم زیاد اگر نگویم کاملا اشتباست! مثل انحراف، فراماسون،بزرگترین خطر برای اسلام آن هم از صدر تا الان، رمال، مخالف امام خامنه ای و ... که تا یک روز می شود نام برد!!! خلاصه این همه شبهه را به کمک شما و... جواب دادیم ولی... تعجب و اوج سوال من اینجاست که شما استاد ما معلم فکری ما اخیرا نظراتی گفتید و می گویید که ما را متحیر کرده و دقیقا مخالف نظرات راسخ و متیقن شما هستند... و دیگر آن حمایت سراسر عشق شما از دکتر یا به تعبیر خود شما خاکریز رهبر نمی بینیم! و کلمات و سخنان شما بویی مثل بوی انتقاد به خود گرفته و حتی مخالفان و منتقدان دولت دکتر محمود را تایید کرده اید کسانی که هر حرفی را به دکتر زدند حتی بیشتر از دشمنان و مخالفان حزبی مثل اصلاح طلبان و... شما فرمودید آن شخص(اسم نمی برم ولی کمی پیش اشاره کردم) ایشان همیشه مواضع خوبی داشتند و علت مخالفتشان با دکتر این بود که بع تعبیری دست دکتر را بگیرند تا به انحراف نرود!!! استاد عزیز لطفا ،به عنوان شاگرد حقیرت تقاضا می کنم حرف نهایی و قلبی خود را در مورد پدیده احمدینژاد و مهندس مشایی اعلام کنید تا من و خیلی های دیگر از این تحیر خارج شویم... ما بارها عبرت های پدیده احمدی نژاد را خوانده ایم ولی قسمت زمان شناسی آن با ... نمی خواند‍!؟ راستی یک مطلب فراموش شد که استاد چشم خیلی ها به تحلیل های شماست صحیح یا غلط به هر حال چشمشان به شماست!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بنده و جنابعالی پذیرفته‌ایم بیانگر یک تفکر سیاسی نباشیم و در هر تاریخ و در هر شرایط متذکر تفکری باشیم که به نور الهی باید در آن شرایط در صحنه باشد و از این جهت هنوز باید خاک‌ریز رهبری و اهداف متعالی ایشان بود و با همان عقلی که متوجه بی‌انصافی‌هایی بودیم که به آقای احمدی‌نژاد روا می‌داشتند در ادامه و به کمک همان عقل وجوه دیگر تاریخ خود را نیز نگاه کنیم و از طرف دیگر نیز غافل نباشیم که فکر می‌کنم در جواب سؤال‌های شماره‌ی6140و6136و6100و5865و5797و5731 سعی کردم آن وجوه دیگری را که باید مورد تفکر قرار گیرد مدّ نظر عزیزان قرار دهیم تا با سعه‌ی بیشتری وارد تاریخ جدیدی شویم که اقتضای انقلاب اسلامی است و موجب می‌شود تنها در گذشته و امروز خود زندگی نکنیم و از حضور در آینده باز بمانیم، آن‌طور که اصول‌گرایی سیاسی و حزبی باز ماندند و عملاً گرفتار بی‌تاریخی شدند. بنده امیدوارم دوستان عزیز سعی کنند موضوعات را ماوراء یک نگاه سیاسی محدود بنگرند و حداقل در ابتدای امر با بنده همدلی کنند شاید با این معلم پیر بتوانید قدمی جلوتر بگذارید. و آنچه باید در فضایی دیگر و در تاریخی دیگر به آن نگاه کرد مدّ نظر قرار دهید. می‌فرمایید: حرف نهایی و قلبی خود را در مورد پدیده‌ی احمدی‌نژاد و مهندس مشائی اعلام کنم؛ چگونه بگویم چیزی را که شما باید لابه‌لای سخن بنده به صورت حضوری احساس کنید. بنده شما را دعوت به نگاه وسیع‌تری می‌کنم و نه به اطلاعات بیشتر. اگر کسی به شما بگوید هوای تازه‌ای را که بیرون از چهاردیواری اطاق است به من نشان بده، چکار باید بکنید؟ سخن در این نیست که در آن اطاق هوای قابل تنفس نیست، سخن در آن است که در هوای تازه با وسعت بیشتری از اکسیژن روبه‌روئید. هوشیاری بالاتری نیاز است . سرباز انقلاب اسلامی تنها در وسعتی به وسعت تاریخ کربلا می‌تواند مدافعی پرشور و فداکار و بصیر باشد ولی طرز خدمتگزاری او خیلی پیدا نیست هرچند با شکوه است، با این همه هرچه کار سخت‌تر می‌گردد و هرچه روزگار تیره‌تر می‌گردد و شناخت جبهه‌های خودی از غیر خودی مشکل‌تر، او درخشنده‌تر می‌شود. اگر دشمن از هر سو در آید تا قلعه‌ی راز ماندگاری ما که اتحاد در جبهه‌ی خودی‌ها است را فتح کند، ما نیز از هر اسلحه‌ای استفاده می‌‌کنیم تا او را مثل همیشه ناکام بگذاریم. ما در این عالم چه جایی داریم برویم، جز این‌که در کنار این انقلاب توحیدی باشیم و با رهبری عزیز زندگی کنیم؟ وقتی می‌خواهیم دست از این انقلاب حسینی بر نداریم چگونه می‌توانیم آن‌هایی که دغدغه‌ی حفظ این انقلاب را دارند با خود دوگانه ببینیم؟ نمی‌دانم از عبرت‌های پدیده‌ی احمدی‌نژاد چه برداشت کرده‌اید که چون ابر مرد – فوق مسائل جزیی انقلاب – خود را در صحنه نمی‌یابید؟ گفت «دامن مزن آتش را، دست من و دامانت». موفق باشید
6184
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت خدمت استاد می خواستم بدونم آیا اولیا و مقربین درگاه الهی در کنار دعاهایشان برای سیر و سلوک و امورات معنوی ,خواسته های دنیوی شرعی نیز از خداطلب می کردند؟ آیا پسندیده است انسان همانطور که از خدای کریمش عاجزانه طلب کمال و بخشش می کند با همان سوز و گداز طلب گشایش در امورات دنیوی شرعیش بکند؟ منت دار ُ
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال وقتی خدا را همه‌کاره‌ی عالم می‌دانیم و تحت حاکمیت حضرت حق وظایف خود را انجام می‌دهیم چقدر خوب است اصلاح امور دنیوی خود را نیز از خدا بخواهیم تا امورات ما با برکت کامل همراه باشد. موفق باشید
6182
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهر زاده با توجه به اینکه جنابعالی از طرفدادران محکم استکبار ستیزی بخصوص آمریکا ستیزی هستید ،میخواستم نظر جنابعالی را در مورد کشتار هزاران تن از مسلمانان چچن توسط روسیه طی همین چند سال گذشته و سکوت ایران در این مورد را بدانم ؟ آدرس ایمیل ندارم . لطفا در سایت خودتان اطلاع رسانی کنید . موید باشید .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد قبلاً در جواب عزیزان محترم عرایضی داشته‌ام. همین اندازه استظهار داشته باشید که مسلمانان چچن عموماً تحت تأثیر وهابی‌های عربستان هستند و تعدادی از آن‌ها در سوریه در حال جنگ با دولت‌اند و خون شیعه و علویون را حلال می‌دانند و اساساً دولت روسیه را به رسمیت نمی‌شناسند و چندسال پیش در مجلس دوما بمب‌گذاری مهیبی به نفع آمریکا انجام دادند.موفق باشید
6180
متن پرسش
باسلام خدمت استاد: سوالم این است که با پدر و مادری که چندین سال است همیشه در حال ایراد‌گرفتن از هم و جر وبحث هستند چگونه برخوردی باید داشت؟ برای این‌که هم خصلت‌های زشتشان در من اثر نگذارد و هم این‌که می‌ترسم عاق شوم. با توجه به این‌که بعداز این همه سال بنده دچار مشکلات عصبی شده وگاهی عکس العمل تند نشان میدهم ولی بعد عذاب وجدان میگیرم و این که زمانهایی هم که چیزی نمی‌گویم دچار خودخوری و باز فشارهای عصبی می‌شوم بهترین روش برخورد وآنچه خدا می‌پسندد چیست تا هم از این فشارها کم شود و هم دچار خوی زشت‌شان نشوم با توجه به اینکه امسال برای کنکور ارشد می‌خوانم و این فشارهای عصبی‌ام را بیشتر کرده به نظر شما چه کنم؟ آیا خوب ست در صورت فراهم‌شدن شرایط برای مدتی در جایی غیر از خانه‌مان ساکن شوم یا بهتر است با وجود این وضعیت خانه را تحمل کنم که برایم بسیار سخت است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد چیزی جدای آنچه خودتان در رابطه با احترام به والدین می‌دانید، نمی‌دانم و در مورد اخیر باید با کسانی مشورت کنید که از جزئیات زندگی شما و روحیه‌ی شما و پدر و مادرتان اطلاع دارند. موفق باشید
6179
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد استاد ما در سیر انقلاب در زمینه مقام اول اجرایی کشور همواره رو به پیشرفت به سمت نزدیک شدن دیدگاههای روسا به دیدگاههای حضرت امام (رض) و در نتیجه کشف حجابهای ظلمانی مدرنیته و ظهور تدریجی نور انقلاب بوده ایم. ابتدا بنی صدر که رسما میتوان او را جزو اردوگاه غرب دانست، پس از آن شهید رجایی که البته به دلیل فرصت بسیار کوتاه تا شهادت شاید نتوان ایشان را در این سیر قرار داد، پس از آن آقای موسوی که البته اسما حضرت آقا رییس جمهور بودند ولی در واقع مقام اجرایی کشور آقای موسوی بودند. ایشان دیدگاهی تماما غربی داشتند البته غرب چپ! ولی تلاش میکرد خود را انقلابی جلوه دهد. پس از آن آقای هاشمی رفسنجانی که می توان دیدگاه ایشان را التقاطی نامید و از این جنبه بر آقای موسوی برتری داشتند. ایشان سعی در هماهنگ سازی اسلام با مولفه های دنیای مدرن (مدرنیته) داشتند که البته می دانیم این امر به دلیل تعارض ذاتی انقلاب با عالم غربی نهایتا به تقابل با اصل انقلاب خواهد انجامید. پس از او آقای خاتمی با دیدگاههای شفافتر و صریحتر نسبت به آقای هاشمی آمد. در اینجا عده ای آقای خاتمی را نسبت به آقای هاشمی دورتر از انقلاب می دانند ولی بنده فکر می کنم دیدگاه آقای هاشمی نسبت به انقلاب دورتر از آقای خاتمی است زیرا آقای هاشمی پایه و اساس التقاط را وارد در بخشهای بسیاری از نظام کردند و در واقع می توان آقای خاتمی را میوه آقای هاشمی دانست. از این نظر بنده آقای هاشمی را دورتر از انقلاب می دانم. پس از آقای خاتمی یک بازگشت رادیکال (به معنی مثبتش) به اصل انقلاب صورت گرفت. ولی پس از آقای احمدی نژاد، با انتخاب آقای روحانی به نظر می رسد این سیر در مسیر خلاف خود حرکت کرده است. مگر آنکه آقای روحانی را در پرانتز قرار دهیم و ایشان را عاملی برای به وقوع پیوستن حوادثی خاص و فوق العاده و البته رادیکال که نهایتا منجر به بازگشت اساسی به اصل انقلاب خواهد شد بدانیم. سوالات اینجانب از جنابعالی: 1- آیا شما این روند و سیر را در تاریخ انقلاب را می پذیرید؟ 2- نظر شما درباره دیدگاه بنده نسبت به آقای هاشمی و آقای خاتمی چیست؟ 3- اگر این سیر را می پذیرید جایگاه آقای روحانی در این سیر کجاست؟ 4- اگر این سیر را نمی پذیرید لطفا جایگاه تاریخی آقای روحانی را مقداری توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- این سیر در نظام اجرائی ظاهراً همین‌طور است که می‌فرمایید و آقای هاشمی به‌خصوص در این اواخر نشان دادند که پذیرفته‌اند انقلاب اسلامی در ذیل غرب به‌خصوص آمریکا خود را حفظ کند ولی این سیر در مردم متفاوت است و نیروهای انقلاب در شرایط فاصله‌گرفتن هرچه بیشتر از نگاه آقای هاشمی و نزدیکی به رهبری هستند 3- آقای روحانی در شرایط بینابینی، بین آقای هاشمی و رهبری قرار دارند در عین‌ آن‌که حد اقل از نظر عده و عُده در اردوگاه اصلاح‌طلبان جای دارند، زمینه‌ی پذیرش رهنودهای رهبری را در خود از بین نبرد‌ه‌اند تا ببینیم در ادامه چه کار می‌کنند. موفق باشید
6176
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر الف)چطور با اینکه عزراییل ملک قابض است و مرگ هم بواسطه او انجام می پذیرد،اما اماته اول توسط اسرافیل که ملک احیا ست انجام میگیرد؟آیا میتوان نتیجه گرفت که آن اماته نیز نوعی احیا بوده و قبضی صورت نمیگیرد؟ب)جایگاه مرگ ملایکه حتی خود اسرافیل در صور اول را تبیین فرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این‌طور که جنابعالی برداشت کرده‌اید باید خوب باشد، شاید هم بتوانیم بگوییم اماته و احیاء کلی مربوط به نفخه‌ی اسرافیلی است ولی اماته‌ی جزئی و فردی مربوط به حضرت عزرائیل باشد 2- با تجلی اسم قهار حضرت حق هیچ موجودیتی برای هیچ موجودی باقی نمی‌ماند و همه از وجود خود فانی و به وجود حقانی حق باقی می‌شوند. موفق باشید
6175
متن پرسش
با سلام از خدمت استاد گرانقدر سوالی دارم،بحث اعیان ثابته بحث پیچیده ای است.چطور امام خمینی بودن خود را آنچنان پر ثمر خواسته و شخصی چون یزید آنطور؟چگونه یک نفر زنازاده بودن را انتخاب میکند؟چطور یک نفر فقری که به کفر منتهی میشود را انتخاب و دیگری ثروتی چنان حضرت خدیجه را؟آیا ائمه اطهار هم در همین علم الهی است که جایگاه خود را براساس لیاقتشان ثابت کرده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث عرفان نظری یاداشتی دارم که عیناً برایتان ارسال می‌دارم. به هرحال در این مورد مجبوریم فکر کنیم وگرنه همواره این نوع سؤالات برایمان پایدار می‌ماند. موفق باشید. سؤال: این‌که گفته می‌شود هرکس مطابق عین ثابته‌ی خودش عمل می‌کند، موجب می شود تا این سؤال پیش می‌آید: چه چیزی موجب می‌شود که عین ثابته‌ی افراد متفاوت باشد؟ جواب: همان‌طور که مستحضرید تفاوت عین ثابته‌ی هرچیز و هرکس به حقیقت امکانیِ آن مربوط است مثل وقوع عدد 4 که بین 3 و 5 است و یا عدد 10 که بین 9 و 11 می باشد و این وقوع از خودآن اعداد است. به طوری که این اعداد امکانی جز این ندارند که در این موقعیت باشند. همین طور امکان شخص صدام جز همین وقوع و امکان نیست. مثل عدد 4 است که جایش بین 3 و 5 است و وقوع حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» جز این نیست که هستند. مثل عدد 10 است که بین 9 و 11 است. منتها اشتباه از این جا پیش می‌آید که آن وقوعِ اولیه که در آن‌ مرحله هیچ نقص وکمالی برای صاحبانش نیست مگر امکانِ کمال یا نقص، آن را به کمال یا نقص انتهایی افراد نسبت می‌دهیم. در ابتدا امکانِ صدام شدنِ صدام به عنوان یک انسان خون‌خوار در عین ثابته‌ی او هست، منتها در عینِ اختیار و شعور فطری که دارد. درست است هرگز صدام نمی‌تواند امام خمینی شود ولی به جهت اختیاری که دارد می‌تواند شهید خرازی شود. چون عین ثابته‌‌ی او، امکانِ چنین بودنی دارد. همین طور که در ابتدای امر عین ثابته‌‌ی امام خمینی امکان انسانی عالم و عارف و شجاع را دارد و او با انتخاب‌ِخوب خود، مطابق عین ثابته‌ی خود امام خمینی شد و هرگز نمی‌توانست صدام یا شهید خرازی شود. همین طور که یک زن بر اساس امکان وقوع خود زن می‌شود. در مسیر زن بودنش و مطابق عین ثابته‌اش می‌تواند زن خوبی شود و یا زن بدی. ولی هرگز نمی‌تواند مرد شود چون که عین ثابته‌ی او اقتضای زن بودن او را دارد. او در مسیر عین ثابته‌اش می‌تواند مطابق فطرتش عمل کند یا نکند. همین‌طور که امام خمینی می‌توانست مطابق عین ثابته‌اش که شبیه عدد 10 است، انتخاب‌های بدی بکند و یک انسان باسواد ولی خطرناکی بشود. هرچند نمی‌توانست یک صدام بدی شود، چون اقتضای عین ثابته‌اش آن نحوه بودنی است که عدد 10 در آن جایگاه هست و نه عدد 5. پس اگر فردا حضرت امام خمینی از خدا بپرسد چرا من را امام خمینی کردی با این‌همه وسعتِ کار و دردسر، جواب آن است که امکان خودت، امام‌خمینی‌بودن بود و انتخاب‌های خودت هم به اقتضای همان عین ثابته‌ و امکان وجودیت انجام گرفت. مثل این‌که اگر یک زن بپرسد چرا من را زن کردید؟ جواب می‌دهند امکان زن بودن از آن خودت بود و هرچه هم عمل کردی با انتخابی عمل کردی که مقتضای زن بودن توست، چه مطابق فطرت عمل کرده ‌باشد و چه مطابق نفس امّاره. در همه‌ی این موارد حجت خدا در جواب این اعتراض‌ها بالغه و بی نقص است و می‌تواند بدی یا خوبی افراد را متوجه‌ی خودشان بکنند. توجه به جایگاه عین ثابته در کنار حکمت الهی و احسن‌بودن نظام عالم موجب می‌شود تا متوجه باشیم که خداوند به آن اعیانی إذن خلقت می‌دهد که با خلقت آن‌ها نظام احسن الهی ادامه پیدا کند، پس این اشکال پیش نمی‌آید که اگر امکانِ بودنِ هر موجودی از خودش است پس وجود پدیده‌ها در عالم مربوط به خود پدیده‌هاست زیرا وجوددادن پدیده‌ها مربوط به خدا است - هرچند امکان آن‌ها مربوط به خودشان باشد- و خداوند به اقتضای حکمتش به آن‌چه صلاحیت وجودداشتن دارد، وجود می‌دهد
6174
متن پرسش
با سلام.نظرتان راجع به این قطعه از شعر مرحوم سهراب سپهری چیست؟:کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ ،کار ما شاید این است . که در افسون گل سرخ شناور باشیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا او را رحمت کند. حرف درستی است. ما در این دنیا آمده‌ایم که خود را تحت تأثیر تجلیات اسمائی خداوند قرار دهیم و از انوار اولیاء الهی بنوشیم و در اُنس با حضرت حق شناور باشیم و فرصت خود را با انواع چراها از دست ندهیم. موفق باشید
6173
متن پرسش
شهادت دقیقا به چه معنا است؟آیا شهادت لزوما با مقتول واقع شدن جسمانی همراه است؟آیا ممکن است شهیدی کشته نشود اما از یک شهید کشته شده مرتبتی بالاتر داشته باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بله چون شهادت مربوط به روحیه فداکاری است که انسان در راستای تحقق اسلام و حاکمیت آن باید در خود ایجاد کند. موفق باشید
6172
متن پرسش
سلام.ارزش یک عمل نزد خداوند به میزان خلوص عمل کننده است یا معرفت او؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقدمه‌ی خلوص معرفت است و هرچه معرفتِ حضوری بیشتر باشد خلوص بیشتر است و هرچه انسان انانیت‌اش شدید باشد معرفت او به حقیقت ضعیف‌تر است و به همان اندازه خلوص‌اش کم‌تر است. موفق باشید
6171
متن پرسش
سلام.معنی این حدیث عجیب که پیامبر در اواخر عمر می فرمودند "اللهم ارنی الاشیاء کما هی "چیست؟غیر از این است که پیامبر هم در مرتبه ای اسیر بنیاد گرایی و ذهنی نگری و تقدم پیش فرض ها بر مشاهده بوده اند؟بالاخره ایشان هم یک تفسیری از جهان داشته اند دیگر نمیشود بگوییم ایشان ذهن نداشته اند که.یک انسان ذهن دارد ذهن هم یعنی تفسیر، یعنی بردن آن چه واقع است به درون و دیدن آن با شاکله و شخصیت خویش.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رؤیت قلبی و علم حضوری هر اندازه انسان حجاب بین خود و حقیقت را رقیق‌تر کند حقیقت که در مقام خود تشکیکی است با شدت بیشتر ظهور می‌کند و حضرت در این دعا نظر به شدیدترین مرتبه‌ی حقیقت را دارند پس بحث در ادق و دقیق است و نه خطا و صحیح. موفق باشید
6170
متن پرسش
سلام.این حقیقت محمدیه یک مرتبه از وجود و یک عقل مجرد است که در هر زمان به شکل پیامبری در زمین ظهور می کند؟یا خود پیامبر ما است؟و اینکه پیامبر می فرماید خداوند از قبل نور من را خلق کرده بود منظور همان حقیقت است؟چون فرموده نوری نه نفسی.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه مبارک رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» از رحم مادرشان شروع می‌شود ولی نور محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» اولُُ ما خلق‌اللّه است که همان حقیقت محمدی می‌باشد و مددرسان همه‌ی انبیاء می‌باشد و در جمال محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» ظهور تامّ و تمام دارد که بحث آن عمیق‌تر از این حرف‌ها است. باید آن را در مباحث عرفانی به‌خصوص در فصّ آدم و فصّ شیثی از فصوص الحکم محی‌الدین دنبال کنید. موفق باشید
6169
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی می خواستم در مبحث امامت به صورت ریشه ای وارد شوم. تا ان شاءا... با شناخت صحیح دوست دار اهل بیت باشم لطفا راهنمایی بفرمایید که از کدام مبحث یا کتاب شما شروع کنم و چگونه ادامه دهم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شروع بفرمایید و در ادامه کتاب «مبانی نظری و عملی حب اهل البیت«علیهم‌السلام» را با شرح آن دنبال کنید تا برسید به سه جلد کتاب «حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام». موفق باشید
6168
متن پرسش
با سلام و احترام می خواستم نظر شما را راجع به مقاله‌ی آقای غروی در روزنامه بهار بدانم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار مقاله‌ی فاسدی بود که در عمق خود اصل اسلام را با حیله‌گری تمام نشانه گرفته است. إن‌شاءاللّه در صبح روز یازدهم محرم در گلزار شهدای دستگرد عرایضی در این مورد خواهم داشت که چگونه این جریان‌ها در اردوگاه دشمنان اسلام و برای حفظ تمدن غربی با روح تمدن‌سازی اسلامی مقابله می‌کنند هرچند در لفافه‌ای از معنویت که شیوه‌ی فراماسیون‌ها بوده و هست عمل می نمایند. موفق باشید
6167
متن پرسش
با سلام جهت پژوهش در زمینه ورود یا منع ورود کودکان به مساجد لطفا چند منبع معرفی نمایید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها همان روایاتی است که نمونه‌اش را عرض کردم. موفق باشید
6166
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد ارجمند بنده حدود پنج ماه است که ازدواج کرده ام و خانواده و زندگی مستقلی تشکیل داده ام. سوال اصلی ای که در این مدت خانم بنده از من داشت این بود که برای اینکه احساس پوچی نکنم و بتوانم مفید واقع بشوم و عمرم تلف نشود چه کنم!؟ در کنار انجام کارهای داخل خانه آیا در کنکور کارشناسی ارشد شرکت کنم و مقطع ارشد دانشگاه را در رشته مورد علاقه خود ادامه بدهم؟ آیا به کلاس های هنرهایی مثل خیاطی و ... بروم؟ چه کنم که احساس رضایت بکنم از عمری که دارد می گذرد؟ و من تا امروز نتوانسته ام جوابی برای این سوال پیدا کنم. بنده کتاب زن آنگونه که باید باشد را نیز مطالعه کرده ام اما نتوانستم پاسخ این سوال را دریابم. با تشکر و من الله التوفیق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد حرفی برای گفتن ندارم چون مربوط به حوزه‌ی شخصی افراد می‌شود و هرکس باید نسبت به نوع زندگی و موقعیت خود تصمیم بگیرد. آنچه نباید فراموش کرد ایجاد معارف الهی در خود از یک طرف و آمادگی برای سازمان‌دادن به زندگی از طریق هنرهایی مثل همان خیاطی و علم به تغذیه‌ی صحیح است. موفق باشید
6165
متن پرسش
باسلام 1.آیاکسی که گناه میکند و توبه میکند باز آن گناه تاثیر وضعی اش را میگذارد؟ 2.نظرشما درموردعالم ذر چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ما باید به سخن رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» اعتماد کنیم که می‌فرمایند: « التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لَا ذَنْبَ لَه‏ » هرکس از گناهی توبه کند مثل کسی است که آن گناه را انجام نداده 2- عالم ذر اگر به معنای فطرت است که یک معرفت درست قرآنی است و اگر به معنای آن است که ما قبلاً ذره‌هایی بوده‌ایم که آیت‌اللّه جوادی در مباحث درس‌هایی از قرآن می‌فرمایند روایات مربوط به این نوع نگاه به انسان معتبر نیست. موفق باشید
6163
متن پرسش
سلام استاد. در بیاناتتون در جاهای مختلف می فرمایید آفرینش تجلی حضرت حق است و اسماء الهی و....استاد پس خس و خاشاک و مواد آلوده و ...چه جایگاهی دارند؟ چه نسبتی با خدا دارند؟آیا اینها هم مظهر اسمی هستند؟بببخشید این سوالی است که مدتهاست داشتم.ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که قرآن می‌فرماید: «وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاَّ بِالْحَق‏» ما آسمان و زمین و آنچه در بین آن‌ها هست را خلق نکردیم مگر به حق. پس هرچیز از آن جهت که مربوط به خدا است حق است و بدی بعضی از پدیده‌ها از جهت نقص خودشان است و یا نسبت به ما بداند.برای بررسی بیشتر مباحث مربوط به برهان صدیقین را دنبال بفرمائید. موفق باشید
6162
متن پرسش
سلام استاد. در پاسخ سوالی فرموده بودید : انسان‌ها قبل از آن‌که به دنیا بیایند در علم خدا شرایط زمانی و مکانی خود را انتخاب می‌کنند و خداوند بر اساس انتخاب آن‌ها، آن‌ها را خلق می‌کند". استاد مبنای علمی این فرمایش چیست؟پس چرا انسان یادش نمانده؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان مطلب آیاتی مطرح شد. برای مطالعه‌بیشتر باید به مباحث عین ثابته‌ای که در عرفان مطرح است رجوع فرمایید. در اینترنت هم اگر موضوع را دنبال کنید مقالات خوبی پیدا می‌کنید.چون آن حضور به علم حضوری بوده در حافظه نمی ماند. موفق باشید
6161
متن پرسش
سلام علیکم 1)ایا اگر ما با برخی مومنین الان خیلی احساس نزدیکی ومحبت داریم به خاطر این است که روحمان قبلا باهم بوده است ؟ برخی راهم دوست داریم ولی اهل طاعت نیستند از گناهانشان ناراحتیم ولی خودشان را دوست داریم این دو چگونه جمع میشوند یعنی جایی که روح ما بوده همه ی ارواح چه خوب ویابد وجود داشته اند وما الان با کسانی که در دنیا هستیم باهمین افراد هم قبلا باهم بودیم بعضی شان را دوست داریم چون قبلا دوستشان داشتیم و بعضی شان را دوست نداریم به این خاطر است که قبلا دوستشان نداشتیم؟ 2 )اینطور برداشت می شودالان که ما محبت رسول اکرم صلوات الله علیه واله وسلم و امامان ومعصومین علیهم السلام را در دل داریم یعنی خدمت ارواح این ذوات مقدس هم می رسیدیم ؟؟ 3)چرا روح من بعضی از افراد (مومنین متوسط)را با وجود اینکه شاید خوب هم باشند وباهم دوست ویافامیل هم باشیم ، پس می زند وفراری است ونمیتوانم ازصمیم قلب دوستشان داشته باشم (در اصول کافی خوانده بودم به دلیل این است که او از تو یک چیزی در دل دارد یک ناراحتی یا..نمی دانم چه بود دقیقا، من مضمونا اینطور برداشت کردم اما مفهومش رامتوجه نمی شوم و نمی دانم این بحث مصداق این حدیث است یانه! ) وبرعکس در کنار این ها که روحمان پس شان میزندکسانی هستند که مومن ترند و روحمان پر میکشد برایشان..!!این پس زدن و پذیرفتن ازکجامی آید ودلیلش چیست
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمی‌توانیم از این نوع ارتباط‌ها و گرایش‌ها چنین نتیجه‌ای بگیریم. آنچه در متون داریم ملاقات ما در آن عالم با خدا و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» است و نه با همدیگر 2- حرف درستی است چون آن‌ها مطلوب جان هر انسانی هستند که فطرت خود را آلوده به گناه نکرده 3- نمی‌توان به چنین احساساتی اعتماد کرد و دنبال آن راه افتاد. موفق باشید
6160
متن پرسش
سلام علیکم بنده صوت معرفت نفس را گوش کردم (همان ده یازده جلسه را)احساس میکنم مباحث باید خیلی مبسوط تر باشدومن از آن بی خبرم..یعنی چه صوت ویا کتاب دیگری را پیشنهاد می فرمایید برای عمق واحاطه بیشتر در بحث معرفت نفس از آنجا که فرمودید فقه اکبر است پس باید وقت زیادی برایش صرف کنیم تاان شاالله برایمان ملکه شود . التماس دعا .وفقکم الله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از ده نکته در معرفت نفس، خوب است برهان صدیقین با شرح آن کار شود و سپس مباحث معاد را با شرح آن دنبال بفرمایید تا خویشتن پنهان را مطالعه کنیدکه إن‌شاءاللّه با لایه‌های عمیق‌تر نفس مرتبط می‌شوید. موفق باشید
6159
متن پرسش
سلام علیکم ابتدا عذر میخواهم که وقتتان را میگیرم.استادمن در سوال ها ی قبلی خودم به این موضوع اشاره داشتم اما الان به طور مبسوط در این زمینه راهنمایی شمارا می خواهم(ممنون از توجه تان).طی یکی دو سال اخیر گرفتار پرخوری شده ام، .(باوجود پرخوری لاغر هستم خانواده ومادر به خصوص نگران لاغری من هستندو بر پرخوری من افزوده اند) من در اولین قدم درجا میزنم آخر با معده ی سنگین می توان سلوک کرد؟!مثل آدم های معتاد شده ام اگر غدای زیاد به بدن ندهم آرام وقرار از من گرفته میشود .1)ایا من باید به روانپزشک و پزشک مراجعه کنم؟یا نه مشکل عادی است وبا مبارزه بانفس حل میشود؟آخر چگونه مبارزه کنم وقتی بلد نیستم و یارای آن را ندارم ..2) ذکر ویا راهنمایی عملی برای آسان ترحل شدن این مشکل چیست؟ روزه غذا هم دارم ولی روزه گرفتن برایم سخت است در خانه که باشم دایما بی حال و دراز کش میشوم وتازه بعد افطار دوباره اوضاعم همان آش وهمان کاسه ی پرخوری ست3) شما معرفت به مسایل نفس داریدلطفا بفرمایید مشکل کارم کجاست چرا توجه روح یانفسم اینقدر به شکم وحرص در این زمینه مشغول است ؟چطور صرف نظر کند روح یا نفسم.. 4) من باوجود زیاد خوردن با ز هم ضعیف و کم وزن هستم آیا می تواند دلیلش نفسانی باشدوبه خاطر ناراحتی و عذابی باشد که به خاطر پرخوری دارم؟خدابه شما خیر دهد استاد عزیز _التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خوب است که به پزشک رجوع شود 2- با تمرکز بر روی مباحث معرفتی و حضور قلب در نماز اصلاح کار شروع می‌شود 3- پیشنهاد می‌کنم در این مورد به مؤسسه‌ی إنشاء با شماره‌ی 6260205 رجوع فرمایید 4- نباید این‌طور فکر کرد هرچند ممکن است مشکل روحی باشد. موفق باشید
6158
متن پرسش
با سلام واحترام خدمت استاد عزیز.من وهمسرم شش سال است با کلاس ها و کتب شما اشنا شده ایم ولی من مدتی است کلاسهای شما را ترک کرده و علاقه ای به امدن این کلاسها ندارم چون این مباحث هیچ تاثیری در من نداردناگفته نماند در زندگی با همسرم بسیار مشکل دارم و از اینکه پای جلسات شما بنشینم و نتوانم رفتارم را اصلاح کنم خجالت میکشم از شما خواهش میکنم من را راهنمایی کنید ایا ترک کردن این کلاسها درست است یا نه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره راه حل مسئله آن نیست که از جلساتی که متذکر اخلاق فاضله و معارف حقه می‌شوند – حالا هرکجا که می‌خواهد باشد – فاصله بگیرید. آرام‌آرام سعی کنید با تواضع هرچه بیشتر مشکل را حل کنید. موفق باشید
6157
متن پرسش
با سلام استاد یه بحثی که همه جا هست در روایات داریم که صله رحم بسیار به جا بیارید اما گاها دیده می شود از رفتن ما به برخی جاها نهی میشه به اسم اینکه چشم میخورید. چشم زخم در روایات ما چه بحثی دارد اینکه ما صله رحم را کم کنیم چون ما را چشم میزنند آیا درست است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرموده‌اند برای مصون‌ماندن از چشم‌زخم کمالات و امکانات خود را به رُخ بقیه نکشید، ولی این بدین‌معنی نیست که با ارحام قطع رابطه کنیم. بنده در رابطه با چشم‌زخم در کتاب «جایگاه جنّ و ملک و شیطان» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
نمایش چاپی