بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
32347

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب خدمت استاد گرامی: پرسشها را بعد از مدتی نگاه می‌کردم. یک پرسش قدیمی بود دوستی در اثر سفر به کربلا و عدم رعایت همراهان کورونای سختی گرفته بودند و بابت مصائب خصوصاً ریرش مو خیلی شاکی بودند گفتم عرض کنم شاید باز ببینند ریزش موی کرونا اغلب بعد از چند ماه جبران می‌شود و خوب می‌شود نگران نباشند خصوصاً اگر مواد مغذی بخورند زودتر بر می‌گردد. منم تابستان گرفتم الان موها تقریبا برگشته خوب شده. در مورد این قبیل اساتید دین و اخلاق هم چه عرض کنم. از عامی و عالم امر دین را سهل گرفتند و بنده که کلام جدید و قدیم و فلسفه قدیم و جدید را آشنام می‌بینم چه قدر فهم یقینی حقایق دینی و ارتباط ماده و معنا دشوار است و در عجبم از توهم همه چیز دانی قشر عامی و منبری و حرفهای ذوقی در ساخت علم و دین که دین و دنیای مردم را مثل جان این عزیز به بازی گرفته است. فکر می‌کنم امروز دین را باید از دست منبری ها و اساتید اخلاق ذوقی و بعضی امام جمعه ها هم نجات داد نه فقط منوتو و اینستاگرام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر از تذکر و راهنمایی جنابعالی. توصیه شما را به آن کاربری که چنین مشکلی داشت، ارسال می‌داریم. موفق باشید

31322

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: من یک عادت بد دارم که به زنان نامحرم وقتی نگاهم میافتد سریع روی گردان نمیشم و نگاهم غیر عمد می‌باشد بیش از هزار بار سعی در ترک گناه شدم اما متاسفانه موفق نشدم. از رفتارم خسته شدم لطفا جهت ترک این گناه باید چکار کنم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی دل از طریق معارف الهی و عبادات ربّانی با انوار معنوی آشنا گردید، می‌یابد که چگونه نگاه به نامحرم از سر لذت، مانع تجلیات انوار ربّانی به قلب می‌شود. لذا باید در رابطه با محروم‌شدن از الطاف الهی ترک اموری را کرد که حضرت محبوب متذکر حرام‌بودن آن شده‌اند. موفق باشید

27648

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام:‌ ببخشید استاد من تصمیم گرفتم از امروز مدام زیارت و توسل نسبت به امام زمان یا حضرت علی داشته باشم‌. می‌خواستم ببینم اولویتی وجود داره بین امام زمان و حضرت علی علیه السلام؟ من نسبت به امام زمان خیلی حس دوری دارم خیلی خیلی زیاد اما نسبت به حضرت علی حس دوری ندارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون بنده به این نحوه ورود ندارم، نمی‌توانم نظر دهم. موفق باشید

 

 

38459

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: نظر شما چیست در باره این‌متن؟ «مردگان  از جمله پیامبران و امامان، نه صدای ما را می‌شنوند و نه دعای کسی را اجابت می کنند نقل از علی نجار: دبیر بازنشسته و پژوهشگر دینی سال ۶۴ یا ۶۵  در ماه رمضان مرحوم حاج شیخ نعمت الله صالحی نجف آبادی در اصفهان بود و نماز جماعت به امامت ایشان که فردی محقق و دانشمندی بزرگ بود در مسجد الحجه برگزار می شد. نماز گزاران این مسجد اغلب جوانان مخلصی بودند که بسیاری از آنها به خیل شهدا پیوستند در آن ماه، هر روز عصر در زیر زمین مسجد، جلسه کلاس و پرسش و پاسخ توسط ایشان برگزار می شد سخنان آن مرحوم بسیار عمیق و قابل تامل بود و گاهی آنقدر تازگی داشت و خلاف باورهای سنتی بود که به همه شوک وارد می کرد بطوری که با وجودی که تمام آنها مستند به آیات قرآن بود پذیرش آنها برای عده ای!! بسیار سخت و گاهی غیر ممکن بود. بعنوان مثال یک روز بحث ایشان به آنجا رسیده بود که، (اهل قبور و از جمله پیامبران و امامان (ع) نه صدای ما را می‌شنوند و نه دعای کسی را اجابت می کنند) و این حرفی بود که برای عده ای بسیار ثقیل و هضم آن بسیار دشوار و حتی غیر قابل تحمل بود. بطوری که یکی از حضار برخاست و با صدایی که اعتراض از کلامش محسوس بود گفت: حاج آقا؛ ما وقتی به زیارت امام رضا(ع) می‌رویم به آن حضرت عرض می کنیم: السلام علیک یا علی بن موسی الرضا، اشهد انک تشهد مقامی و تسمع کلامی و ترد سلامی و تعلم حاجتی و تقضی حوائجی و...... شهادت مي‌دهم كه تو جايگاه مرا مي‌داني، كلام مرا مي‌شنوي و جواب سلام مرا مي‌دهي و حاجت مرا می‌دانی و حوائج مرا برآورده می کنی و ... مرحوم آیت الله صالحی با آرامش پاسخ داد و گفت: راوی این مطالب جهود بوده است و سپس ادامه داد که: 1️⃣ هر چیزی اعم از زیارت یا حدیث و ... که مغایر با قرآن باشد مطمئن باشید از معصوم نیست و باید به دیوار کوفت. 2️⃣ این جمعیتی که اطراف ضریح امام و در رواق ها و صحن ها و ... از امام رضا همزمان حاجت می‌طلبند و او را می خوانند، تعداشان از هزاران نفر تجاوز می کند، تازه اضافه کنید مردمی که در شهرهای دور مانند اصفهان، تهران و ... او را صدا می‌زنند. حال اگر امام رضا (ع) توانایی داشته باشد که هم زمان  تک تک آنها را ببیند و صدای تک تک آنها را بطور مجزا بشنود و حوایج تک تک آنها را بطور مجزا و همزمان بداند و حوایج تک تک آنها را بر آورد کند و راه دور و نزدیک هم ‌برایش فرقی نکند، چنین کسی با چنین توانایی فقط (اله) است. یعنی با قدرتی خارق العاده. پس قبول این فرض، (لا اله الا الله) را نقض می کند زیرا غیر از الله ( اله) دیگری هم وجود دارد. بعبارت دیگر یا باید (لااله الاالله) را قبول کنیم یا اینگونه فرض ها را، زیرا هر دو با هم قابل جمع نیست. و از طرفی این گونه صفات از اختصاصات خداوندی است زیرا او سمیع و بصیر و قاضی الحاجات است. 3️⃣ وقتی حضرت علی (ع) فرقش شکافته و در بستر خوابیده بود، برای مداوای او یک پزشک یهودی آوردند. واین درحالی بود که سه_امام بر بالین او بودند، امامان حسن، حسین و سجاد خردسال و چندین امامزاده از جمله حضرت ابوالفضل، و اینها همگی بر بالین حضرت گریه می کردند و با وجودی که او عزیزترین کس نزد آنان بود اما کار خارق العاده‌ای برای او نمی توانستند انجام دهند تا او شفا یابد و تازه همه آنها هم زنده بودند. حال، وقتی در زمان حیات شان و آنهم برای عزیزترین کس شان نتوانستند کار خاصی انجام دهند، چگونه انتظار دارید که در زمان ممات برای دیگران بتوانند کاری انجام دهند!؟ و این در حالی است که قرآن می فرماید: إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ  اعراف: 194 مسلماً آنهائي که [براي حاجات خود] به جاي خدا مي‌خوانيد، [اعم از فرشتگان، ارواح انبياء، اولياء و مقدّسين] بندگاني همچون خود شما هستند. پس [براي آزمايش و تجربه هم که شده] آنها را بخوانيد تا درخواست شما را [در حاجات] برآورده کنند، اگر راست مي‌گوئيد! أَلَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا  اعراف: 195 آيا آنها را پاهائي است که با آن قدم بردارند [و به دنبال حل مشکلات شما بروند؟] يا دست‌هائي که با آن [بر دشمن] يورش آورند؟ يا چشم‌هائي که با آن [احوال پريشان شما را] ببينند؟ يا گوش‌هائي که با آن [درد دل‌هاي شما را] بشنوند؟ ... و ده ها آیه دیگر که بر بي‌تأثير بودن واسطه‌ها در برآوردن حاجات دلالت مي‌کند. و این اولین جرقه ها بود که زده شد و شوک هایی بود که وارد شد آنهم در آن تاریخ که خیلی سخت بود. و این گفتار به مزاق آخوندهای آن روزها خوش نیامد، او را تکفیر کردند و نگذاشتند این واقعیت در جامعه به گوش عوام برسد، تا دکان دین فروشی حفظ شود...!!!.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکالاتی که به آقای صالحی نجف‌آبادی گرفته می‌شود از جمله اشکالاتی که مرحوم شهید مطهری به کتاب شهید جاوید گرفتند؛ بی‌حساب نبود. متأسفانه در شخصیت آقای صالحی نوعی سطحی‌نگری و ظاهرگرایی نهفته است که البته بحث در این مورد مفصل‌تر از آن است که بتوان در این سؤال و جواب‌ها بدان پرداخته شود. همان‌طور که ملاحظه می‌کنید ایشان حتی متوجه نیستند وقتی قرآن در مورد شهداء می‌فرماید: «وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» آنان به کسانی که هنوز به آن‌ها ملحق نشده‌اند، بشارت می‌دهند که نگران نباشند و یا وقتی قرآن می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ» و ما را دعوت می‌کند تا در مسیر رجوع به او به واسطه‌ها و وسایل رجوع کنیم. چگونه می‌توان گفت نباید به اولیای الهی توسل جست؟!! حال آیا مصلحت آن است که اجابت شود یا نه، بحث دیگری است همان‌طور که مصلحت بود حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» از آتش نمرودی نجات یابند ولی مصلحت نبود تا حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» شهید نشوند. موفق باشید

37317

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: اگر روح همه کمالات را دارد پس تقویت روح و تقویت اراده و غیره یعنی چه؟ و اساسا در قوس صعود چه تغییری در روح ایجاد میشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما با اراده‌های خود می‌توانیم آن کمالات تکوینی را به عنوان یک شخص از آنِ خود کنیم تا آن کمالات از طریق رعایت دستورات شرع و توجه به هویت فطری خود برای ما حاضر شوند. موفق باشید

34409
متن پرسش

سلام استاد گرامی. روح الله عجمیان متولد ۲۲ بهمن هم بوده!! چقدر همه چیز جوره در مورد شخصیت این شهید! اسم، چهره، انگار یه خمینی دیگری رو شد ولی پرده نشین.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً هم عرض شد. واقعاً آن شهید بزرگوار عزمی از جنس عزم حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در او بود. برای این‌که کاری بکند، کارستان. و واقعاً خداوند از طریق آن شهید بزرگوار رسواییِ بی‌نهایتی را بر پیشانی دشمنان انقلاب نصب کرد. مسلّماً یکی از آرزوهای آن شهید بزرگوار بود تا معلوم کند کسانی که مقابل کلیّت انقلاب اسلامی قرار دارند، تا کجاها از نظر انسانیت در سقوط هستند و راز سجده او در آمبولانس، همانند شکر حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» بود در قتلگاه. از آن جهت که حضرت متوجه شدند آنچه باید از طریق ایشان انجام می‌شد و آن رسواییِ جریان اُموی بود؛ به خوبی انجام شد. موفق باشید  

34352

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: پیرو پرسش شماره 34209 با توجه به اهمیت این پرسش و پاسخی که جابعالی مرقوم فرمودید چند نکته بصورت سوال مطرح است. ۱. فرمودید: آیا در صدر اسلام می‌توانستیم به بهانه بعضی از چهره هایی که سقیفه را شکل دادند از کلیت اسلام منصرف شویم؟ در حالیکه حضرت علی علیه السلام در همان فضا هم سعی داشتند خلفا را کمک کنند تا روح اسلام بماند (هرچند که به خوبی متوجه ضعف هایی بودند که بسیار با سیره پیامبر صلوات الله علیه و آله و قرآن فاصله داشت) اما پاسخ: حضرت بالاجبار حکومت خلفا را پذیرفتند و سعی داشتند در آن شرایط بهترین نحوه ممکن از دین محافظت کنند. آیا حضرت حکومت خلفا را تایید می کردند؟ آیا حضرت نواقص حکومت خلفا را به پیچ تاریخی وصل می کردند و به هر شیوه تمامی مشکلات را توجیه می کردند؟ آیا حضرت علی، خلفا را ولی امر خود می دانستند و اطاعت از آنها را در همه حال بر خود فرض می گرفتند؟ آیا حضرت در مقابل انحراف های بزرگ خلفا سکوت می کردند و یا با توجیه های غیر منطقی سعی در تطهیر خلفا داشتند؟ آیا حضرت عقل را در برابر خلفا تعطیل کرده بودند؟ خیر. هیچگاه حضرت در زمان حکومت خلفا سر سوزنی از تقوی خارج نشدند و به گفته خودشان دین خود را به حکومت بر مردم نفروختند. ۲. اشتباه بزرگ شما این است که یک جبهه حق علیه باطل تشکیل دادید و حکومت ایران را معادل حق گرفتید و آمریکا را معادل باطل محض و دائم دارید حق و باطل را در این دو جبهه توجیه می کنید، در صورتیکه بر مبنای معارف شیعی تشکیل جبهه حق علیه باطل بدون حضور معصوم امکان پذیر نیست و همه انسانهای غیر معصوم، نسبتی از حق و یا باطل را با هم دارا هستند. ملاک حق و باطل برای ما عقل و قران و سنت است نه حکومت جمهوری اسلامی و یا فلان آیت الله. اینکه فردی غیر معصوم را برای خود حجت پنداشتید سابقه ندارد و یک بدعت در دین است. برای همین است اینقدر به تناقض رسیده اید و دائم در حال توجیه مشکلات و اشتباهات حکومت هستید. ۳. نقد کردن و لب به اعتراض کشودن برای حفظ دین است و نه صرف نظر از دین.علمایی که معترضند و منتقد وضع موجود آیا منظورشان صرف نظر از کلیت دین است؟ یا برعکس مقصودشان حفظ دین است؟ وقتی هر گونه نقد و اعتراض را مساوی با صرف نظر از کلیت دین می دانید باز اشتباه قبل را دارید تکرار می کنید. انقلاب اسلامی ایران معادل دین نیست. این انقلاب هرجا حق گفته و بدنبال حق بوده ، حق است و هرجا اشتباه گفته، حق نیست. متشکر می شوم نظر خود را صریح و بدون استفاده از عبارات کلی مانند پیچ تاریخی و ... بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه دهید وارد این نوع مباحث که بیشتر کار به جدال می‌کشد نشویم. همین‌قدر عرض کنم جناب آقای دکتر عبدالفتاح عبدالمقصود دانشمند سنی‌مذهب در کتاب «امام علی بن ابیطالب» که در ۸ جلد تألیف فرموده‌اند، و جلد اول آن را مرحوم آیت الله طالقانی که به تعبیر حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» مالک اشتر انقلاب بودند؛ ترجمه نمودند در همان جلد اول می‌فرمایند از عظمت علی «علیه‌السلام» همین اندازه بس که همگان می‌دانستند راه او و نگاه او از راه و نگاه خلفا جداست و در عین حال از همکاری و کمک به آن‌ها هیچ دریغی نمی‌نمودند. زیرا بحث، بحث حاکمیت اسلام بود در مقابل جاهلیت و بت‌پرستی. موفق باشید

34074

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیز: سالهاست به دنبال (کار برای خدا یا کار برای رضا خدا) هستم حال آنکه با مسائلی از این دست که: هر چه هست اوست ما همه هیچ هستیم و عین هستی و عین کمال و رب و رحیم و.... اوست اصل مطلب کار برای خدا را نفهمیده یا به عبارت بهتر نیافته ام. خواهشا در این خصوص راهنمایی بفرمائید. آیا ملاک و معیاری برای سنجش و فهم میزان کار برای خدا و مخلصانه بودن عمل هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند با ارسال رسولان وظایفی را مقابل ما قرار داده است تا با عمل به آن وظایف رضایت خداوند را به دست آوریم و آن انجام واجبات و ترک محرمات است. به امید آن‌که حضرت ربّ العالمین آن‌ها را قبول فرماید. موفق باشید

33706

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: میدونم متنم طولانیه و حوصله میخواد ولی شما همیشه آخرین پناهگاه من بودید. استاد یه روزی با قرآن لذت می‌بردم، تو نماز محو می‌شدم، عاشق روزه بودم در به در لا به لای کتابا و نمازا و عبادت ها دنبال حقیقت بودم و خلاصه بی خدا نبودم. آروم آروم سنم که بیشتر شد و موعد ازدواج نزدیک شد و رسید و به تاخیر افتاد منم بیشتر دچار شهوت و گناه شدم و هر بار توبه کردم و به خدا و تواب بودنش امید داشتم و از ته دل بر می‌گشتم. اما بالاخره بدترین نوع گناه شهوانی را کردم که روم‌نمیشه بگم. الان که می‌نویسم دارم اشک می‌ریزم و قبلش ام می‌دونستم دارم چه اشتباهاتی می‌کنم ولی زورم به خودم نرسید. من ضعیف شدم، خرد شدم، شکست خوردم و شیطان و نفش هر جوری که میخوان با من برخورد میکنن و بدتر از همه لذت گناه های آخر جوری تو وجودم رفته که نمیتونم از ته دل توبه کنم و توبه ای که از ته دل نباشه پذیرفته نیست! من دلم برای خدام خیلی تنگ شده! دلم برای نماز شب داره میترکه!‌ دلم واسه اهل بیت تکه تکه میشه ولی زورم کم شده و نمیدونم چه کنم! میدونیم شاید بگید خدا توبه پدیره و توبه کنم ولی اراده ام نابود شده و لذت گناه توان توبه را گرفته و نمیتونم قطع رابطه کنم! ولی من دلم برای خدام و تنهای های با اون خیییییییلی تنگ شده خیییییلی!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین حال به عفت از گناه توجه کنید که چه جهانی را مقابل شما می‌گشاید و چه نوع عصمت زیبایی را به شما برمی‌گرداند که از همه آن لذّات، نورانی‌تر و آرامش‌بخش‌تر است. موفق باشید

33518

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمه الله: بنده از طلاب غیر ایرانی حوزه علمیه قم هستم و آرزوی این را دارم که بتوانم خدمتی به دین خدا و مکتب آل رسول و انقلاب اسلامی که به نظرم قرائتی جامع و ناب از اسلام رسول خدا ارائه می‌کند، هست. احساس می‌کنم که چنین کاری امروز، که در سیطره تمدن غرب هستیم، بدون اشراف به فلسفه و علوم انسانی به سختی بتوان انجام داد. سوال بنده این است برای کسانی مثل من که می‌خواهند علوم انسانی جدید - از جمله علوم سیاسی و اجتماعی و ادبی و روانشناسی، و فلسفه جدید یاد بگیرند، توصیه می‌کنید از کجا شروع کنند چه سیری را طی کنند؟ اگر کتاب هایی هم مد نظر دارید بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید بعد از حکمت صدرایی و چشیدنِ آن حکمت، فلسفه غرب را با اسلوب هایدگری ادامه دهید. جهت شروع حکمت صدرایی ورود در «برهان صدیقین» و شرح آن که روی سایت هست، إن‌شاءالله کمک می‌کند. موفق باشید https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86%20%D8%B5%D8%AF%DB%8C%D9%82%DB%8C%D9%86&tab=sounds

https://lobolmizan.ir/book/240?mark=%D8%A7%D8%B2%20%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86%20%D8%AA%D8%A7%20%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86

33442

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: چه عیبی دارد اعیان ثابته انسان قابل تغییر باشد؟ چه عیبی دارد اعیان ثابته را لوح محو و اثبات بدانیم؟ وقتی در عین ثابته انسان اختیار هست، چرا نتوان عین ثابته انسان را تغییر داد؟ (منظور این نیست که انسان مختار، لا مختار شود بلکه کل سرنوشتی که در عین ثابته است، بشود عوض کرد؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که مکرر عرض شده به همان دلیل که در بادیِ امر شخصیت خاص خود را انتخاب می‌کند، می‌تواند در بستر همان اختیار، شخصیت دیگری را برای خود انتخاب کند. موفق باشید

32543
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر و با تشکر از شما به خاطر مطرح کردن مباحث «حکمت جهان بین دو جهان» در راستای فتح تکنیک انیمیشن توسط انقلاب اسلامی لطفا راهنمایی بفرمایید. «آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی» در چنین عالمی صحبت از حقایقی حی و حاضر است که آدمی را در شأن حقیقی خودش یعنی انسانیت گمشده حاضر می‌کند. و انیمیشن تلاش می کند چنین عالمی را برپا کند و انسانیّت را از نو بسازد. در همین راستا با برپایی عالمی خیال انگیز قوانین ذهنی مخاطب را در هم می شکند و در آن، معانی را دوباره بازیابی می کند تا حقایقی مثل دوستی، انسانیت، وفاداری، قدرشناسی که در دنیای روزمره مورد غفلت واقع می شوند، برای گشایش در جریان داستان به صحنه بیایند و ارزش آنها دوباره توسط مخاطب کشف شوند. روح و جانِ انیمیشن بر تکنیکِ اغراق استوار است. تکنیکی که تلاش می کند با ایجاد جذابیت به ادراک مخاطب وضوح ببخشد و با غرق کردن مخاطب، او را از ظاهر عبور دهد و به باطن برساند. اما در انقلاب اسلامی که داستان ها در عالمِ نور برپا می شود و عالم خیال راهی به سوی حقایق نورانی عقلی دارند، جایگاه تخیّل فراتر است و اشاره به حقایق دارد. عالم انقلاب اسلامی نه به گذشته رجوع دارد و نه به خیالِ دنیای مدرن، بلکه جهانی است بین دو جهان و مناسبات و ارتباطات خاص خود را دارد و نشان می‌دهد این نحوه از ارتباطات خبر از حقیقتی می‌دهد که در عالم جاری است. به همین خاطر وقتی نحوه ی حضور اولیاء الهی را در کتاب ها می خوانیم و نوع ارتباطاتی که با افراد و محیط پیرامون خود برقرار می کردند در عرصه خیال خود با صورت حقایق مانوس می شویم. به همین منظور عالم انقلابِ اسلامی گمشده ی صنعت انیمیشن است. عالمی سراسر نور که خیال انگیزترین و حقیقی ترین است و پر است از ظرائف که فقط با زبان استعاره می شود به آن اشاره کرد. عالمِ رؤیت حقیقتِ غیب در جلوه ی زیباترین، که فقط از راه عشق ممکن است. عشق حواس ظاهری را مستغرق می کند و انسان را از ظاهر به باطن عبور می دهد. جذبه های عشق و تجلی توحید، عالم خیال انگیزی را برای شخصیت داستان رقم می زند و او را با حقایق مأنوس و مرتبط می کند. از طرفی عشق به حقیقت، که در پرتو نور انقلاب اسلامی در جان ها تابیده شده، خبر از اَحسنُ القصص و زیباترین روایت ها می‌دهد. عشق همیشه به حسن تعلق می‌گیرد و به قبح تعلق نمی‌گیرد. انقلاب اسلامی عالم اَحسنُ القصص است و قصه های آن بهترین نوع بیان عشق هستند. عشقی که از فراق خانواده ها و وصال امام و بسجی ها در جبهه ها و جذبه های معشوق ازلی و ابدی در حضور شهادت گونه روایت می کند. و پُر است از «اذا السماء النشقت»، از لحظات اضطراری که آسمانِ قلب ها شکافته می شود و نور حقیقت به قلب می تابد. اما چنین عالم غیبی چطور در انیمیشن رؤیت می شود؟ غیبی که دیده نمی شود ولی شخصیت داستان تلاش می کند با نحوه ارتباطاتِ نو و پاکی که با خودش، خدا و خلقِ خدا برقرار می کند، از حضور در حریم کبریایش محروم نشود. تکنیکِ اغراق در انیمیشن و خلاقیت در آن می تواند مسئولیت ظهور زیبایی چنین حریمی را بر عهده بگیرد، زیرا که حریم، نحوه ی ارتباط وجودی انسان است با حقیقت از درون تا بیرون. جنس چنین اغراقی بسیار مهم است زیرا در خلقِ فرم و حرکت، جهت گیری و حدود چنین اغراقی در نسبتِ با حقیقت، خود را می یابد و معنی می شود. چنین اغراقی که شیفتگی است و از جوشش عشق درونی نسبت به حقیقت ظهور می‌کند، نه تنها بر کثرت بیان نمی افزاید بلکه وحدت اثر هنری را تشدید می کند. و تکنیک و جنسِ اغراقِ شاعرانه در جایگاه حقیقی خود قرار میگیرد. از طرفی خلاقیت و جستجوی فرم در طراحی چنین عالمی، با معرفت نسبت به مناسباتِ آن ظهور میکند. و امید است تکنیک انیمیشن در آرزوی بیان" ما عرفناک حق معرفتک " باشد. و وجودِ هنرمندان، در پرتوی ایجاد چنین خلاقیتی متعالی می شود. برای مثال در چنین عالمی شخصیتِ داستان، در ارتباط با مادر، با شأن و مقامِ مادر در هستی مرتبط می شود. خلاقیت در فرمِ ظهورِ شأن در این ارتباط، خودِ معنا است. یا به عبارتی خلاقیت ظهورِ معنا است. و بیان در حفظ احترام آن هر چند اغراق آمیز می نمایاند اما از بیان حقیقت درمانده است. مانند خم شدن فرزند در بوسیدن دست مادر. اینکه اغراق باعث توجه به اهمیت مساله شود، خود، حقیقت است. وقتی نماز ظهر عاشورا در هجوم حمله ی دشمن اقامه می شود. و یا عبارت «هل من ناصر ینصرنی؟» برای در معرض هلاکت شوندگان ظهور می کند. حقیقت است خودش در اغراق (برای مستغرق کردن) تجلی می کند. و این همان توحید است. همان حرکت حبّی است. این مساله که آیا «تقوی باعث اغراق در تصویر می شود؟» نیز تفکر برانگیز است. نحوه ی سجده کردن امام خمینی در بستر بیماری حسی از اغراق در پرستش را منتقل می کند. و چه اغراق قشنگی زمانی که به پیشگاه بزرگی چنان با حس پرستش خود را به سجده می اندازند. بیننده خوش توفیق هم که از تصاویر دوربین مدار بسته می بیند، مستغرق می شود و به شهود می رسد. الحمدلله رب العالمین و در هر صورت همین که حقیقتی هست که در نسبت با او رفتار ها خیال انگیز می شود جایگاه اغراق را مشخص می کند. در نهایت نحوه ی اغراق و جهت گیری اغراق و باطنی که به سوی او اشاره دارد همگی می تواند مخاطب را مستغرق در عبودیت جاری در صحنه کند و از ارزش ها صحبت کند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند می‌فرماید: «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»(حجر/21) هیچ چیزی در این عالم که ما با آن روبه‌رو هستیم، نیست مگر آن‌که اصل و حقیقت آن نزد خداوند می‌باشد که همان وجه فوق حسّی و گشوده آن چیز است، وجهی که با اشارات می توان با آن روبه رو شد و جهان کمّی خود را به جهانی کیفی تبدیل نمود. و حقیقتاً همان‌طور که فرموده‌اید این زبان استعاره است که در این رابطه معجزه می‌کند و صنعت انیمیشن می‌تواند از طریق صحنه‌هایی خاص، اشاره‌کننده به چنین جهانی باشد. در بحث خود به خوبی جایگاه انقلاب اسلامی و رسالتی که در دل این انقلاب برای ساختن انسانی نو مدّ نظر است را به میان آوردید تا به گفته خودتان انسانیتی نو مطابق طلب انسان آخرالزمانی به میان آید. موفق باشید.

32434

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز: ضمن تبریک ایام ماه شعبان استاد، مشکلی که به شخصه دارم، در برخورد با افراد ماها به ظواهر دینی خیلی اهمیت می دیم مثلا آیا حجاب شخص کامل هست یا نه، نماز می خواند و یا نه، خمس می دهد و یا نه منظورم در مورد نزدیکان است. اگر کسی یک مورد رو رعایت نکرد تاثیر بسیار زیادی روی رفتار ما با اون شخص می گذاره گویا از آسیب های رعایت ظاهر امور دینی اینه که مثلا اگر خودمون ۱۷ رکعت نماز می خونیم ، دیگه اگر کسی این نماز رو نخونه آدم حساب نمی کنیم همینطور در مورد حجاب، اگر کم و یا زیاد نگاهمون رو کنترل کنیم، دیگه شخص بی حجاب خیلی پایین می بینیم و رویکردمون این است که از افرادی که رعایت نمی کنند تا حد ممکن اجتناب کنیم. سوال اول من چگونگی جمع بین رعایت ظاهر امور دینی و سعه صدر در پذیرش و ارتباط با افراد است (برای نمونه دو مورد بالا) سوال دوم هم نگاه صحیح به افرادی که مثلا نماز نمی خونن، حجاب کامل رو رعایت نمی کنن، حرمت روزه داری رو رعایت نمی کنن، بدحجاب هستن، بی حجاب هستن چه نکاهی و چه رویکرد و مواجهه ای باید با این افراد داشت؟ تشکر از شما استاد گرانقدر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرایط بسیار حساس است. آری! یک وقت کسی منکر شریعت الهی است و نسبت به آن مخالفت دارد؛ که البته نسبت ما با چنین افرادی، جدایی است. به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «لکم دینکم ولی الدّین». ولی اکثر این افراد که می‌فرمایید به تعبیر جناب اقبال لاهوری: قلب‌شان ایمانی است، هرچند عقل‌شان تحت تأثیر فرهنگ مدرنیته است. این افراد را نباید از خود برانیم. و رهبر معظم انقلاب در نسبت با این افراد به علمای خراسان شمالی فرمودند:

«خودتان را مجهز کنید. مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهای فرهنگی - هنری بروید و پذیرای جوانها باشید. با روی خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس» ؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زننده‌ای داشته باشد؛ داشته باشد. بعضی از همینهائی که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقای مهمان‌نواز، هم بقیه‌ی آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهائی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ی به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمی‌بینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که می‌نمائی هستی؟».  ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم میکند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.» بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی۱۳۹۱/۰۷/۱۹

موفق باشید

32304

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: استاد جان یعنی چه خشم نادان در گفتار او و خشم عاقل در رفتارش است؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور آن باشد که انسان نادان نمی‌تواند خشم خود را کنترل کند ولی انسان عاقل می‌تواند. موفق باشید

32215

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در خصوص سوال 32205 که رجوع دادید به جواب سوال 32203 استاد عزیز من واقعا به انقلاب اسلامی ایمان و یقین دارم و با تمام وجود آ‌ن‌را پذیرفته که حس می‌کنم و می‌دانم که شروعی بوده برای انقلاب جهانی ولی استاد نمی‌خواهم به یقین بگویم ولی دوتا مشکل دارم گفتم شاید علت تاریکی من اینها باشد. چون نتوانستم تجزیه تحلیل کنم سوال 32203 رو پرسیدم اول آنکه خیلی سعی کردم کنترل چشم داشته باشم و تا ۴٠ سالگی یه جورایی سرکوبش کردم که به نامحرم و حرام نرود و چشم چرانی نکنم موفق هم بودم تا حدی که فکر می‌کردم کاملا تسلط دارم ولی به یکباره الان ٣ سالی هست که حس می‌کنم به اختیارم نیست انگار از من زور شده و خودبه خود خطا میره کلی تلاش کردم موقع چشم چرانی نگاه به آسمان می‌کردم، صلوات و استغفار می‌فرستادم یا موقع این عمل سریع سلام بر امام زمان می‌دادم وابراز پشیمانی می‌کردم، راههای مختلفی را طی کردم. تنبه قرار دادم که خطا کرد قرآن بخوانم و نماز شب بخوانم خلاصه هر راهی رفتم باز انگار نمی‌توانم تسلط پیدا کنم. اینقدر به لقمه حلال حساسم و اینقدر به پول و درآمد شبهه ناک حساسم که جرات سمت رفتنش رو ندارم چشمم هم قبلا همینطور بود. نمی‌دانم چرا از دستم خارج شده آیا چوب اعتماد بیش از اندازه به چشم رو می‌خورم که آتش زیر خاکستر بوده و الان تو میان سالی که وقت عرق کردن عقل هست افتاده به جانم. خدا میدانه چقدر نگران و ناراحت این مشکل هستم، ولی تلاشهایم نتیجه نمی‌دهد با اینکه می‌دانم مرا از سلوک باز می‌دارد ولی درمان نمی‌شود به قول معروف برایم شاخ شده. دوم خیلی از این مدرن بودن بدم میاید علاقه شدیدی به ساده زیستی دارم و دلم محیطی ساده مثل روستا می‌خواهد به دور از زندگی شهری ولی بخاطر شغل و علاقه زن و بچه هام به شهر گیر کردم والا می‌رفتم به روستای خودمان تا لااقل صله رحم داشته باشم با پدر و مادر و اقوام ودر کنار آنها باشم ولی الان هفته ای یا ماهیانه می‌ریم سر می‌زنیم حس می‌کنم این تاریکی و عدم نشاط روحی بخاطر مشغول شدن نفس به کثرات هست چون از وحدت دور میشم مانند اینکه بخشیش مربوط به چشم و بخشی مربوط به مشغول شدن ذهن به زادگاه و زندگی شهری و صله رحم و... که اجازه نمیده خودم رو در افق دیگر بیابم نمیزاره عبور کنم انگار خوردم به سرعت گیر و دست انداز و گیر کردم تو چاله و افق روبرو رو می‌بینم ولی پای رفتن نیست چون در چاله هست برای این دو مشکل چه کنم؟ برام سخته با این همه شهید برای انقلاب و این همه سختی اهل بیت بخام گیر این چیزها باشم و از سیر و سلوک عقب بمانم. استاد یه آدم میان سال خوب می‌فهمد که فرصتش رو به اتمام هست. حداقل نیمیش رفته پس به خدا خجالت می‌کشم از خدا و شهدا. منتها از شدت ناراحتی موندم چکار کنم با این جریان نظر مبارکتان چیست؟ راهی برای درمان هست؟ تا عاقبتمان ختم به خیر شود تا در این آخر زمان به چاه نرم بسیار بسیار نگران هستم نکند شیطان تیر خلاص بزنه!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بسیار امیدوار باشید که خداوند عمق زشتی مواردی را که خودش نهی فرموده است را به شما نشان دهد و بحمدلله در شرایطی هستید که متوجه خواهید شد چرا خداوند ما را از این نوع اعمال نهی فرموده. ۲. آری! در حدّ توان خود از صله رحم و کمک به آشنایان غفلت ننمایید. موفق باشید

31962

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: چگونه در تاریخ انقلاب اسلامی حضور پیدا کنیم؟ لطفا در یک جمله و با زبان ساده ودر حد فهم عوام بیان بفرمایید. ان شاءالله علم نافع بیشتر وبیشتر روزیتان شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد خوب است در ابتدای امر کتاب «انقلاب اسلامی و بازگشت به عهد قدسی» را مطالعه فرمایید. إن‌شاءالله نتایجی که به دنبال آن هستید را با شما در میان می‌گذارد. موفق باشید

 

31136

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز می‌خواستم نظرتون رو درباره سبک زندگی و افرادی که از نظر اعتقادی فقط میدونن که خدایی هست و به مرتبه باوری که در زندگی کاربردی باشد نرسیده اند و از لحاظ احکامی و واجبات گاهی نماز می خونن و از نظر اخلاقی بیشتر روزمره با بداخلاقی های غیبت و تهمت و حق و ناحق کردن می گذرانند و گرفتاران روزگار که فرصتی رو درباره بدگویی از نظام اسلامی و... از دست نمیدن، انسانهایی که زندگی عادی دارند و فقط اینکه مثلا دزدی نمی کنند والحق و الانصاف جدیدا سد زندگی توحیدی دیگران هم می شوند، این مدل ها در اطرافیان کم نیستند حالا ۵۰ الی ۶۰ سال سن هم دارن. حال جدای از اینکه اینها دیگری هستند اما نه از نوع کافر و... آیا خداوند به اندازه عقل اینها با آنها برخورد می کند؟ جایگاه اینها در دستگاه الهی کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. ما نباید در این موارد با این افراد درگیر شویم. به ما فرموده‌اند: «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» مؤمنین وقتی با امور لغوی روبه‌رو می‌شوند با بزرگواری از این موارد عبور می‌کنند. موفق باشید

31129

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
محضر مبارک استاد حضرت آیت الله حسن زاده بنده چند ماهی است گرفتار مشکلات اقتصادی ناخواسته ای شدم. در همین ایام شبی بعد از شرکت در جلسه حدیث کسا در عالم خواب دیدم وارد غاری شدم که تاریک بود و هیچ روزنه ای به بیرون نداشت ناگهان با ذکر الله اکبر از غار خارج شدم و در همین ایام اخیر هم شبی خواب دیدم اندوه و دلهره فراوانی بر من مستولی شد ناگهان با ذکر یا صاحب از زمان از خواب بیدار شدم هنوز هم در گیر مشکلات هستم. مستدعیست حضرتعالی جهت برون رفت از این وضعیت حقیر را راهنمایی بفرمایید. سایه حضرتعالی مستدام ان شاءالله هی هی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که اولاً: بنده طاهرزاده هستم. ثانیاً: علم تعبیر خواب ندارم. موفق باشید

29829

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خسته نیاشید: فایل جلد دوم تاریخ فلسفه غرب خرابه بی زحمت اگر برای شما مقدور است اصلاحش کنید. خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله بررسی و مشکل رفع می‌شود. موفق باشید

29113

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده: چندین روز پیش سوالی پرسیدم که در شماره 29066 باید جواب داده می‌شد اما ظاهرا همه ی سوالات جواب داده شد و از این شماره خیلی فاصله افتاده است اما این سوال جواب داده نشده است هنوز.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور شخصی این‌طور جواب داده شد: 29066- باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال حداقل باید از ظاهر طرف، بدشان نیاید. موفق باشید

27972

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. این حدیث شامل آدم های معمولی یا گناهکار هم می‌شود یا مال اولیاء خداست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام حدیث؟! موفق باشید

27928

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: عید سعید فطر بر شما مبارک باد. چند روز پیش سوالی خدمتتان فرستادم که با این شماره ۲۷۸۹۰ ثبت شد. خواهش کردم پاسخ را خصوصی ارسال فرمایید. متاسفانه هیچ پاسخی برای بنده نرسید. از لطف حضرتعالی ممنون و به دعای خیر شما به شدت نیازمندم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً به صورت شخصی برایتان به صورت زیر ارسال شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش چیزی در این مورد به نظرم نمی‌رسد. موفق باشید

27706

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد بعد از مدتی که دوباره به بعضی از آثارتان رجوع می کنم واقعا لذت می برم نمی خواهم که هندوانه زیر بغلتان بزارم ولی چه غوغایی کرده اید عجب جلوه کرده اید مثل آیات قرآن و احادیث دوباره که رجوع می کنیم تازگی خاصی دارند. آثارتان را عجب جوادانه بذل و بخشش کرده اید هیچ وقت نمی توان آنچنان که باید ازتون تشکر کرد همین قدر بگم که بیش از پیش به مقاصدتان رسیده باشید به حق محمد و ال محمد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قضیه، قضیه‌ی دیواری است که آفتابی به آن می‌خورد بلکه آفتاب نشان داده شود. اگر از آن طریق، آفتاب را دنبال کنیم راه را درست رفته‌ایم. ولی اگر مشغول دیوار شویم که آفتاب به آن تابیده، مشغولِ فرع شده‌ایم و از اصل، بازمانده‌ایم. موفق باشید

27256
متن پرسش
سلام علیکم: در جواب به پرسش ۲۷۲۴۰ فرمودید هر جامعه ای شخصیت و روح خاص خود را دارد. منظورتان از این روح و شخصیت خاص چیست؟ یعنی جامعه ای با اختیار و ارتباط اجتناعی خود می تواند منور به روح توحیدی شود و یا با فاصله گیری از عقل قدسی بدنبال تحکم ارضاء امیال و آرزوها برود یا اینکه منظورتان از روح و شخصیت مطلب دیگری است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند بعضاً بنا دارد اراده‌ی خاص خود را به ظهور برساند و از این جهت، افراد خاصی را تربیت می‌کند و به قلب‌شان آن اراده را القاء می‌نماید به همان معنایی که در قرآن داریم: «وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا وَيُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا ۗ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ» و (یاد آر) زمانی که خدا دشمنان را هنگامی که مقابل شدید در چشم شما کم نمودار کرد (تا از آنها نیندیشید) و شما را نیز در چشم دشمن کم نمود (تا تجهیز کامل نکنند) تا خداوند آن را که در قضای حتمی خود مقدر نموده (یعنی غلبه اسلام) اجرا فرماید، و به سوی اوست بازگشت امور. هرچند اختیار از انسان‌ها گرفته نمی‌شود ولی در بنیاد وجودشان اگر توجه داشته باشند، میلِ به آن‌چه خدا اراده کرده است را می‌یابند و انتخاب می‌کنند و هماهنگ اراده‌ی الهی می‌شوند. خوب است به این آیه نظر کنید که می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» (مائده/۵۴) ای گروهی که ایمان آورده‌اید، هر که از شما از دین خود مُرتَد شود به زودی خدا قومی را که بسیار دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند و نسبت به مؤمنان سرافکنده و فروتن و به کافران سرافراز و مقتدرند (به نصرت اسلام) برانگیزد که در راه خدا جهاد کنند و (در راه دین) از نکوهش و ملامت احدی باک ندارند. این است فضل خدا، به هر که خواهد عطا کند و خدا را رحمت وسیع بی‌منتهاست و (به احوال همه) دانا است. موفق باشید 

26849

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: عرض وقت بخیر و تشکر دارم حضورتون. برای یک عده جوان و نوجوان قصد استفاده از ترجمه‌ی قرآن داریم (بدون تفسیر) توصیه‌ی شما کدام ترجمه ست؟ موید و برقرار باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون نتوانسته‌ام جدا جدا آن ترجمه‌ها را مقایسه کنم، نمی‌توانم نظر بدهم. موفق باشید

نمایش چاپی