سلام برادر: خدا قوت. بنده در مورد یک موضوعی میخوام کار کنم، و مسئله ام رو بطور خلاصه در قالب یک فایل پیاده کردم ک مطالعه اش حدودا ۲۰ دقیقه زمان میبره. لذا میخواسم از استاد درخواست کنم که لطف و ذره پروری کنند و زحمت بکشند مطالعه کنند تا از نظرات و راهنمائیشون از اول راه بهرمند بشم. امکانش هست؟ کجا ارسال کنم خدمتتون؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به مشغولیاتی که بنده دارم فرصت چنین اموری برای بنده نیست. اگر نکتهای که مدّ نظر دارید را مرقوم بفرمایید، در خدمت هستم. موفق باشید
سلام خدا قوت: الحمدلله زیارت اربعین نصیب ما هم شد، حال و هوای خوبی بود و اتصال خوبی با اهل بیت برقرارشد، چه کنیم که در شهر هم حال و هوا و آرامش امام حسینی همراه ما باشد؟ باور کنید دلم میخواست بایستم جلوی ماشین و نگذارم وارد شهر بشود، ناخودآگاه اشک بود که سرازیر میشد و دلی که هنوز در کربلا بود و نمیخواست مثل قبل گرفتار خیلی از حرف ها و برخوردهای واقعا به دردنخور بشود، دلم میخواست ماشین از روی همه ی هواهای پوچ ام بگذرد ولی بعد از چند روز، متاسفانه من ماندم و دوباره گرفتاری در مسائل بیهوده ی دنیایی و حرف ها و نگاه های دیگران و... و دلتنگی برای آن حال انقطاع و صاف و ساده شدن برای حسین علیه السلام. همیشه ماندن در آن حال سخت است و خواستنی و برای بنده ی ناچیز دست نیافتی... التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در زیستنِ اربعینی و حضور در تاریخی است که ایثارها و عطوفتها که حاصل خُلق محمدی «صلواتاللهعلیهوآله» است، جایگزین خشونت و دنیاپرستی شود که حاصل غربزدگی است. در همین رابطه بحث «زیستن اربعینی» به میان آمد تا کسانی که در رخداد تاریخی اربعین این سالها حاضر شدهاند، متوجه گردند اولاً: مسئولیتی بس عظیم به عهده دارند. ثانیاً: باید به آغاز تاریخی فکر کنند که منجر به تولد بشر آخرالزمانی میشود. بشری که از یک طرف در جهان حاضر است و از طرف دیگر شرایطی را فراهم میکند که گرگ و میش در یک آخور در کنار هم غذا میخورند به معنای از میانرفتنِ دوگانگی ها و کبرها و تکبّرها. موفق باشید.
https://eitaa.com/matalebevijeh/11448
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: استاد کفر بعد از ایمان و فرار از جو عوام تا کجا ادامه پیدا میکنه؟ اذیتم میکنه هر چیزی که منو بر میگردونه به اون عبادت ها، روضه ها و اشک های گذشته ام و حتی تحمل رفاقت هایی که با رفقای مذهبیم داشتم رو دیگه ندارم، کتاب هم دیگه نمیتونم بخونم. چیز جدیدی طلب میکنم که ایمان و کارهای قبلی در مقابل این گناه کبیرس. گاها به شعرهای مولانا با اون حس عاشق وشی و خراباتیی که دارن پناه میبرم. آه! دلا دیدی چه کردند خوب رویان
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله موفق خواهید شد. خوب است در این رابطه سری به بحثی که در شرح سوره «دهر» شد و روی سایت هست، بزنیدhttps://lobolmizan.ir/sound/844 موفق باشید
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: در این مدت ۱-۲ سال گذشته علمای دینی و شخصیت های برجسته انقلابی زیادی را در عرصه های مختلف علمی و فرهنگی، از دست دادیم. بدون مبالغه می توان گفت که برخی از آنها یگانه بودند و دیگر مانند آنان نخواهیم داشت _ مانند استاد حسن زاده آملی _ بدون در نظر داشتن علت فوت این بزرگان سوال اصلی این است که آیا مرگ این شخصیت های برجسته مقدر الهی بوده است یعنی مثلاً فوت آیت الله فاطمی نیا رحمت الله علیه در سن ۷۰ و چند سالگی مقدر شده بود یا عوامل طبیعی و یا انسانی فوت این بزرگواران را جلو انداخته است؟ ۲. با توجه به این موضوع که مرگ این چنین عالمان دینی رخنه در دین محسوب میشه آیا خداوند در این زمانه با فوت این بزرگان می خواهد ما را در معرض امتحان قرار دهد؟ بسیار تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه ۲۱ و ۲۲ سوره حدید متذکر این امر مهم است که مرگ انسانها از قبل مشخص و مقدّر شده و البته شکل آنها متفاوت است. ۲. آری! باید به راهی فکر کرد که ظرفیت تولد چنین انسانهای بزرگی را دارد و آن راه را راهی برای آینده خود در نظر گرفت. موفق باشید
سلام خدمت استاد عزیز: ضمن تبریک ایام ماه شعبان استاد، مشکلی که به شخصه دارم، در برخورد با افراد ماها به ظواهر دینی خیلی اهمیت می دیم مثلا آیا حجاب شخص کامل هست یا نه، نماز می خواند و یا نه، خمس می دهد و یا نه منظورم در مورد نزدیکان است. اگر کسی یک مورد رو رعایت نکرد تاثیر بسیار زیادی روی رفتار ما با اون شخص می گذاره گویا از آسیب های رعایت ظاهر امور دینی اینه که مثلا اگر خودمون ۱۷ رکعت نماز می خونیم ، دیگه اگر کسی این نماز رو نخونه آدم حساب نمی کنیم همینطور در مورد حجاب، اگر کم و یا زیاد نگاهمون رو کنترل کنیم، دیگه شخص بی حجاب خیلی پایین می بینیم و رویکردمون این است که از افرادی که رعایت نمی کنند تا حد ممکن اجتناب کنیم. سوال اول من چگونگی جمع بین رعایت ظاهر امور دینی و سعه صدر در پذیرش و ارتباط با افراد است (برای نمونه دو مورد بالا) سوال دوم هم نگاه صحیح به افرادی که مثلا نماز نمی خونن، حجاب کامل رو رعایت نمی کنن، حرمت روزه داری رو رعایت نمی کنن، بدحجاب هستن، بی حجاب هستن چه نکاهی و چه رویکرد و مواجهه ای باید با این افراد داشت؟ تشکر از شما استاد گرانقدر
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرایط بسیار حساس است. آری! یک وقت کسی منکر شریعت الهی است و نسبت به آن مخالفت دارد؛ که البته نسبت ما با چنین افرادی، جدایی است. به همان معنایی که قرآن میفرماید: «لکم دینکم ولی الدّین». ولی اکثر این افراد که میفرمایید به تعبیر جناب اقبال لاهوری: قلبشان ایمانی است، هرچند عقلشان تحت تأثیر فرهنگ مدرنیته است. این افراد را نباید از خود برانیم. و رهبر معظم انقلاب در نسبت با این افراد به علمای خراسان شمالی فرمودند:
«خودتان را مجهز کنید. مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهای فرهنگی - هنری بروید و پذیرای جوانها باشید. با روی خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس» ؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زنندهای داشته باشد؛ داشته باشد. بعضی از همینهائی که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقای مهماننواز، هم بقیهی آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهائی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباختهی به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمیبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که مینمائی هستی؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم میکند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.» بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی۱۳۹۱/۰۷/۱۹
موفق باشید
جناب استاد با عرض سلام و احترام: احتراما حدیثی از حضرت پیامبر در موضوع دروغ گفتن و وعده دروغ به همسر دادن به شرح ذیل می باشد: کلینى، کافى، ج ۲، ص ۳۴۲، ح ۱۸. قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ کُلُّ کَذِبٍ مَسْئُولٌ عَنْهُ صَاحِبُهُ یَوْماً إِلَّا کَذِباً فِی ثَلَاثَةٍ رَجُلٌ کَائِدٌ فِی حَرْبِهِ فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُ أَوْ رَجُلٌ أَصْلَحَ بَیْنَ اثْنَیْنِ یَلْقَى هَذَا بِغَیْرِ مَا یَلْقَى بِهِ هَذَا یُرِیدُ بِذَلِکَ الْإِصْلَاحَ مَا بَیْنَهُمَا أَوْ رَجُلٌ وَعَدَ أَهْلَهُ شَیْئاً وَ هُوَ لَا یُرِیدُ أَنْ یُتِمَّ لَهُمْ. البته در برخی سایت ها می گویند منظور دروغ مصلحتی و با هدف حفظ و تحکیم و بنیان خانواده است و برخی این روایت را فاقد سند می دانند نظر حضرت عالی درباره ی این موضوع و روایت چیست؟! مثلا ما موقع خواستگاری وعده ی فراهم کردن شرایط مالی مانند خرید خانه و خودرو و مثلا کنار آمدن با نحوه پوشش و برخی خلق و خوهای طرف مقابل را بدیهم در حالی که می دانیم حقیقت چیز دیگریست به نوعی نفی خود کرده و زمینه ساز مشکلات عمده در آینده را فراهم کرده ایم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: دروغ در موضوع سوم را باید در فضای دو موضوع قبلی مدّ نظر قرار داد به آن معنا که بخواهیم از خشونت و دوگانگی عبور کنیم. مثل آنکه طرف از ما چیزی را طلب میکند که اگر از همان ابتدا بگوییم نمیشود، ناراحت میگردد. لذا چیزی نمیگوییم و یا قبول میکنیم و سپس میگوییم نشد و امکانش نبود. موفق باشید
سلام علیکم: استاد جان یعنی چه خشم نادان در گفتار او و خشم عاقل در رفتارش است؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور آن باشد که انسان نادان نمیتواند خشم خود را کنترل کند ولی انسان عاقل میتواند. موفق باشید
سلام: نمی دانم چه شد این هفت خان برای ارسال پرسش طراحی شد. اول کلمه کلیدی مثلا گرانی را وارد میکنیم ۲۰۰، ۳۰۰ پرسش همه را باید بررسی کنی (خود کلمه را جستجو میکند نه موضوع را بنابرین بسیاری از سوالات غیر مرتبط هم می آید فقط به صرف آنکه گرانی در آن بود) این بررسی برای اینست که باید تایید کنیم سوال را در سوالات نیافتیم برای آنکه دروغ نگوییم باید سوالات را بررسی کرده باشیم بعد وارد ارسال که میشویم کد امنیتی، نام را نمیدانم برای چه میخواهید بعد هم که بعضا ارسال با خطا روبرو میشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کلمه کلیدی کمک میکند تا کاربران محترم با نظر به سابقه موضوعی که در نظر دارند، سؤال خود را مطرح کنند ۲. کد امنیتی موجب میشود تا عدهای فضای ارائه نظرات خود به سایت را با مجموعهای حروف نامفهوم از نوع چینی و انگلیسی اشغال نکنند. مشکلی که در سایت قبلی برای ما پیش میآمد و ما مجبور بودیم فرصت زیادی جهت حذف آن حروف صرف کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله خیلی خوب متوجه موضوع شدهاید بخصوص که متوجه هستید امور تشریعی ریشه در تکوین دارد و یا به تعبیر علامه طباطبایی اعتباریات شرعی ریشه در نفسالأمر دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. ما نباید در این موارد با این افراد درگیر شویم. به ما فرمودهاند: «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» مؤمنین وقتی با امور لغوی روبهرو میشوند با بزرگواری از این موارد عبور میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمهی این کار تسلط به سایر کتابها و بخصوص کتابهای روز است. مضافاً اینکه خودِ عزیزان لازم است جستجو کنند تا ببینند کدامیک از افراد نگاهشان با ذوق آنها همخوانی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید تفاوت چندانی ندارند. شاید بتوان گفت در غرور، انسان با نظر به تواناییهای خود حتی تواناییهای عقلی، مغرور میشود و در عجب، انسان به اعمال عبادی خود مُعجب میگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مباحث اولیهی سایت را باید دنبال بفرمایید. مثل مطالعهی کتاب «آشتی با خدا» و یا کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و پس از آن میتوانید به کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته ما در آموزههای دینی دنیا را فرصت و مزرعه میدانیم تا با استفاده از امکانات دنیایی، وجهِ الهی خود را به فعلیت برسانیم. موفق باشید
سلام بر شما: از استاد گرامی تقاضا دارم که متن زیر را گفتمانی انتقادی جهت اصلاح امور اجتماعی ببینند لطفا کامل بخوانید تا درد سینه سوز من برایتان آشکار شود. _ای کاش... «ای کاش طرح عفاف و حجاب دیروز شروع شده بود تا یک پنجمِ همین جمعیت میلیونی، متخلف به حساب می آمدند!» «ای کاش طرح عفاف و حجاب هنگام رفراندوم ۱۳۵۷ اجرا میشد تا خیل کثیری از رأی دهندگان فاقد قدرت قانونی برای رأی دهی می بودند» «ای کاش طرح عفاف و حجاب زودتر آغاز شده بود تا هر ۴ سال شاهد حضور این افراد برای رأی دهی نبودیم» «ای کاش طرح عفاف و حجاب بهمنِ امسال اجرا میشد تا ۲۲ بهمنِ مان برای اولین سال بعد از ۴۴ سال با معنویت هزارچندان برگزار میشد!!!» «ای کاش سردار سلیمانی در حیات مادی خودشان بودند تا می دیدند که دختر کم حجاب دختر ایشان نیست. اصلا این افراد تعلقی به انقلاب ندارند» و ای کاشِ آخر... «ای کاش شب قدر هنگامه آغاز این طرح بود تا متخلفین کثیری را در گلستان شهدا مشاهده می کردیم! کسانی که شهدا اشتباه کرده اند آنها را به حریم شان راه داده اند» «ای کاش... »... گویا کف گیر گفتمان انقلابی به ته دیگ خورده است. کجایند طاهرزاده ها و رائفی پورها و پناهیان ها؟ فقط وقتی تبیین می کنند که اوضاع به نفع انقلاب نباشد و الا هر زمان قدرت به گفتارشان بازگشت، آنها نیز ترجیح دادند سکوت کنند. شما مسئولید! اهل تفکر مسئول اند! انقلابی ها وظیفه دارند که سکوت نکنند! نه اینکه یک روز بگویند این دختر کم حجاب دختر من است و روز دیگر ایشان را به رسم انسان بودن هم نشناسند. در شبکه یک سیما سخن از حق الیقین جوانان امروزی می زنید؛ ای کاش درباره این طرح ها - که براستی یقین را از انسان می ستاند چه برسد به حق الیقین! - نیز صحبت بکنید. هربار که سؤالی داشتم، شما فرمودید: «بالاخره جوانان ما باید به این امر نظر کنند که حضوری در پیش است بس گرانقدر که انسان در ذیل حضرت روح الله (رحمة الله علیه) جهانِ خود را بسی گشوده سازد» اگر معتقد هستید این نوع از مطالب و این نوع از بیان برای بشر جدید است و آنها را به فطرت شان دعوت میکند، بسم الله! شب جمعه بعدی به چهارباغ بیایید و با جوانان چنین گفت و گویی کنید و واکنش ایشان را از نزدیک ببینید. متاسفانه گاهی اوقات انقلاب به سمتی می رود که قابل دفاع نیست. با چه رویی به سر کار بروم وقتی در خیابان هزاران سؤال کننده- به حق- هستند که توانایی جوابگویی به آنها را ندارم؟! (بله میتوانم جواب سرسری بدهم و با الفاظی مانند «خون شهدا» و... وجدان شان را فشرده سازم تا از ادامه بحث صرف نظر کنند ولی وجدانم اجازه نمیدهد که وقتی هیچ در بساط ندارم، سؤال های به حق مردم را عقیم کنم). دل در گرو انقلاب دارند ولی متخلف اند. دختر انقلاب اند ولی قانون ستیز اند. بسیار عالی...! گویا صدا و سیما حد بی حجابی را تعیین کرده است. بر این اساس افراد، صرف نظر از هر نوع پوششی اگر در راهپیمایی شرکت کنند بی حجاب نیستند ولی اگر همین فرد یکساعت بعد در خیابان مشاهده شود مجرم است. آری... این است رفتار دوگانه ای که لاشه کرم خورده صدا و سیما را برای مردم هویدا می کند. استفاده ابزاری از دختران کم حجاب برای تبلیغ انقلاب! احسنتم. وقتی رهبری به اهل تریبون دستور تبیین دادند و این جماعت برای سخن رهبری پشیزی ارزش نگذاشتند باید به فکر امروز می بودیم. هیچ زمانی گفتمان انقلابی را اینگونه در حضیض نیافتم! لطفا کامل بخوانید و بعد به همه این مطلب ورای کلیشه های قبلی پاسخ بدهید. وقت آن نرسیده است که آوینی بیاید و ما را با صوت رحمانی و قلم نورانی اش متحد نماید؟ با انسانیت ما نه تعصبات مان! آری انتظار بکش...
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقت آن رسیده تا آوینیها بیایند و ما را متذکر آن نوع تنگناهای تاریخی که جنابعالی از آن سخن گفتید؛ بکنند. تنگناهایی که حکایت از آن داردکه نه انقلاب اسلامی و تاریخ خود را شناختهایم و نه این نسل را! تصور بنده آن است که گِلههای شما، گِلههای امثال بنده نیز هست و راه عبور از این مشکل که مشکلی است در بین خودمان و نه در بین آن خانمهای به اصطلاح بیحجاب؛ به این راحتیها نمیباشد و خونِ دلی که به نظر میآید رهبر معظم انقلاب میخورند، از همین ماها میباشد. نمیدانم برایتان ممکن هست در دلِ صحبتهایی که اخیراً تحت عنوان: «باز آوینی و وسعت روزه داری پس از فتنه این روزها» https://eitaa.com/matalebevijeh/13440 با جمع دوستان شد، نکتهای از جنس این نوع تنگناها بیابید؟ با اینهمه جای هیچ ناامیدی نیست، به همین دلیل که رهبر معظم انقلاب آرامآرام ما را در دل نگاه دینی، آری! در دل نگاه دینی، با امری روبهرو کردند که هرگز ۲۰ یا ۳۰ سال پیش امکان گفتن آن نبود. و تنها دینداری را در آن حدّ میدانستیم که طرف، حجابش کامل باشد، حال ایشان بدون آنکه نفی ضرورت حجاب کنند، بعضی از بیحجابها را اهل دین و اهل تضرع میدانند و متذکر میشوند: « کشف حجاب، حرام شرعی و حرام سیاسی است؛ هم حرام شرعی است، هم حرام سیاسی است. خیلی از کسانی که کشف حجاب میکنند نمیدانند این را؛ اگر بدانند که پشت این کاری که اینها دارند میکنند چه کسانی هستند، قطعاً نمیکنند؛ من میدانم. خیلی از اینها کسانی هستند که اهل دینند، اهل تضرّعند، اهل ماه رمضانند، اهل گریه و دعایند، [منتها] توجّه ندارند که چه کسی پشت این سیاستِ رفعِ حجاب و مبارزهی با حجاب است». ملاحظه کنید این یک امر سیاسی نیست، بلکه یک حقیقت دینی است که از زبان یک فقیه مقیّد به امور شرعی جاری میشود. آیا ما در فهمِ دین و در ابعاد متفاوت آن نسبت به سالهای گذشته جلوتر آمدهایم و نسبت به دینداریِ دینداران و فهم دین گشوده و گستردهتر شدهایم؟ و یا گرفتار نوعی إباحهگری گشتهایم؟ موفق باشید
با سلام و عرض ادب: چنانچه مطلع هستید گروهی از مخاطبان جنابعالی و کسانی که مشتاق قدم گذاشتن در عرصه سلوک الی الله هستند مشغول درس خواندن هستند. منظور بنده از درس، درسهای حوزوی و دینی و علوم انسانی نیست بلکه منظورم علوم تجربی و ریاضیات، و به خصوص علوم تجربی است. در ذهن اکثر افرادیکه علوم تجربی میخوانند این تفکر نقش بسته که: «علمی که ما میخوانیم در سلوک ما تأثیری ندارد». و بعضا هم از سوی افرادی این تفکر القا میشود که اگر میخواهید به خدا برسید حتما باید طلبه دروس دینی باشید. حال نظر شما چیست؟ بالاخره یکسری از افراد، با استعدادِ علوم تجربی هستند و در ایرانِ کنونی، علم آنها برای کشور و انقلاب قدرت آور است. این افراد با چه انگیزه و هدفی درس بخوانند که هم سلوک محقق شود و هم علم شان در راه درستی صرف شود؟ با تشکر 🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که متوجه هستید بسیاری از افراد بدون آنکه حضور حوزوی را برای خود تعریف کرده باشند راههای صد ساله را به تعبیر حضرت امام خمینی «رضوان الله تعالی علیه» یک شبه طی کرده اند زیرا متوجه شده اند در زمانه خود چه اموری نیاز است و به آن پرداختند. مسلماً امروز در کنار تحصیلات حوزوی تحصیلات دانشگاهی و علمی نیز لازم و ضروری است. عمده انگیزه و رویکردی است که باید مد نظر داشت و از جهت دیگر توجه به معارف دینی و معنوی است که در کنار فعالیت علمی باید سرزنده نگه داشت. چه خوب است که در کنار حرکت علمی, برنامه معرفتی مورد غفلت قرار نگیرد. شاید سیر مطالعاتی سایت برای کسانی که ذوق معرفت نفسی داشته باشند, کمک کار باشد. موفق باشید
سلام بر استاد طاهرزاده: ممنون و متشکر از لطف شما که با صبر و حوصله سوالات ما را میخوانید و جواب میدهید. استاد عزیز مطلبی در مورد ماهیت کم حجابی و کشف حجاب نوشته ام و در پیامرسان ایتا منتشر کرده ام. میخواستم نظر شریفتان را بفرمایید که آیا این نحوه نگاه کردن و خصوصا رویکرد داشتن با پدیده بیحجابی و خصوصا تبیین ماهیت بی حجابی چقدر صحیح است؟ ممنون و کمال تشکر. ♦️♦️♦️♦️ جنس زن، آشکار کردن لطافت و زیبایی های روح خود است. تا به چشم دیگران آید و تحسین شود و پسندیده شود. و این نشانی از حضرت باری تعالی است که در وجود زنان به امانت گذاشته شده است. ولی سالیان سال است که سبک زندگی جدیدی آمده است و آنها اسیر آپارتمانها شدند. و در گذشت زمان، عرصه هنرنمایی بر آنها تنگ و تنگ تر شد و نتوانستند زیباییهای درونشان را به نمایش بگذارند و به چشم آیند. آن گونه که در سالیان دور، به روی چشم ها بودند و مردان را به اوج آسمانها میرساندند. و سالهاست دختران سرزمین ما، ره گم کردهاند و حجاب کم میکند تا به چشم آیند و نشان دهند که بسیار ارزش مند هستند تا تحسین شوند. و اخیراً کشف حجاب میکنند تا به زبان بی زبانی بگویند ما خیلی شجاع و جسور هستیم، پس ما را ببینید و آفرین گویید. چه بسیار کم هستند کسانی که برای دهن کجی به خداوند و حکم او، کشف حجاب کنند. بانوان سرزمین ما، دلشان با امام حسین است و عشق حسین در دلهایشان حرارت نهفته دارد. آنها منتظر عرصه حسینی هستند تا زیبایی درونشان را در فداکاری برای امام حسین به نمایش بگذارند. همچنان که زیبایی مادرانه و خواهرانه خود را در هشت سال مقدس به نمایش گذاشتند. همه زنان جلوه جمال باری تعالی هستند تا نشانی از اسماء لطیف و جمیل و رحیم الهی باشند و به چشم آیند و حمد شوند. و سپاس خدای را که کل حمد و مطلق حمد ازآن اوست. الحمد لله رب العالمین @DarseEtaat
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل این بنده های خدا که در این شرایط مبادرت به بیحجابی کردهاند، به نظر بنده بیشتر مقابله با نظامی است که در هر حال با همه ضعفهایی که دارد، در ذات و کلیّت خود دارای حضوری قدسی است و به همین جهت اینان از درون دچار مشکل میشوند و نمیدانند چه بلایی بر سر خود آوردهاند. این غیر از آن است که بخواهند زیباییهای خود را که باید برای محارمشان ظاهر کنند، تحت تأثیر فرهنگ غربی برای نامحرمان ظاهر نمایند. موفق باشید
سلام علیکم استاد عزیز: سالهاست به دنبال (کار برای خدا یا کار برای رضا خدا) هستم حال آنکه با مسائلی از این دست که: هر چه هست اوست ما همه هیچ هستیم و عین هستی و عین کمال و رب و رحیم و.... اوست اصل مطلب کار برای خدا را نفهمیده یا به عبارت بهتر نیافته ام. خواهشا در این خصوص راهنمایی بفرمائید. آیا ملاک و معیاری برای سنجش و فهم میزان کار برای خدا و مخلصانه بودن عمل هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند با ارسال رسولان وظایفی را مقابل ما قرار داده است تا با عمل به آن وظایف رضایت خداوند را به دست آوریم و آن انجام واجبات و ترک محرمات است. به امید آنکه حضرت ربّ العالمین آنها را قبول فرماید. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: بنده در عالم رویا مدیر جامعه الزهرای قم را به شکل یک خانم بسیار محجبه میدیدم و در دستشان پرونده ی من بود، هر ورقی که میزدند بسیار ناراحت و با دستشان محکم میزدند روی همان صفحه و میگفتن ضعیف، و همینطور هی ورق میزدند و میگفتن با ناراحتی ضعیف، من شگفت زده شده بودم و سؤال کردم پس با این پرونده ی ضعیفم چطور جامعه الزهرا قبول شدم؟ اون خانم یکباره و با جدیت تمام بهم گفتند فقط به عنایت اهل البیت علیهم السلام، حالا استاد بنده از سال ۹۸ وارد حوزه جامعه مجازی درس میخونم چیزی که داره رنجم میده این هست که نمراتم بسیار پایین و لب مرز هستند به ویژه صرف و نحوم، خیلی دوست دارم یاد بگیرم عمیقا برای کلام خداوند عزیز کلام اهل بیت علیهم السلام تا بتوانم درک کنم، ولی نمیدانم چرا استاد همچنان لنگ میزنم از اهل بیت از خداوند خجالت میکشم با این نمراتم گاهی به سرم میزند که صرف نظر کنم از ادامه ی تحصیل در حوزه جامعه الزهرا، خواهش میکنم راهنماییم کنید. استاد حرفی تازه و بسیار تلنگرانه بهم بفرمایید که باعث بشه درس خون بشم و اهل فهم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده حضور در این نوع مراکز برای خواهران، در آن حدّ مفید است که بتوانند با تفسیر قرآن و روایات و متون اصلی دین که علمای بزرگ تدوین کردهاند؛ رابطه برقرار کرد و در این رابطه خود را رشد دهید. حال اگر در بعضی موارد استعدادتان متوسط است نباید مأیوس شوید. موفق باشید
با سلام: در جواب سوال 33624، حکم الامثال (فیما یجوز و قیما لا یجوز واحد) که معنای آن (اشیاء همانند، دارای حکمی همانند خواهند بود، اعم از اینکه آن حکم مثبت باشد یا منفی. به عبارت دیگر حکم هر شی حکم مانند آن نیز هست) میباشد، شما چگونه در کتاب خویشتن پنهان، احکام نفس ناطقه را به خداوند تعمیم میدهید؟ مگر نفس ناطقه همانند خداوند است؟مگر قرآن نمیفرماید: لیس کمثله شیئ؟ لطفاً اگر ممکن است توضیح دهید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به وجوه مشترکی که نفس ناطقه انسان به اعتبار مجردبودنش با خدا دارد میتوان سخن رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» را فهمید که حضرت میفرمایند: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَه فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه». موفق باشید
با سلام: وقتی می گوییم بسم الله آیا منظور آن است که الله اسم ذات خدا است؟ آیا منظور از اسم الله آن است که این الله اسم عین وجود است، نه خود عین وجود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: روی «اسم» در اصطلاحات عرفانی بیشتر فکر شود. «اسم» به معنای نام و یا عنوان نیست. «اسم» به معنای ذات است به صفت خاص، بنابراین معنا نمیدهد بگوییم «الله» اسمِ عین وجود باشد! موفق باشید
با سلام و تشکر: لطفا ۱. در مورد چگونگی حیات برزخی توضیح بفرمایید و کتاب معرفی کنید. ۲. و همچنین درباره معرفت نفس، بعد از کتاب های حضرتعالی در این باره، چه کتاب های دیگری باید مطالعه شود؟ ۳. آنچه در باب معرفت نفس در کتاب های عرفانی آمده است، چکیده و چهارچوب آن، در کتابی آمده است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب «معاد یا بازگشت به سوی خدا» از آیت الله شجاعی. ۲. کتاب «عیون» از آیت الله حسنزاده. ۳. به نظر میاید کتاب «ده نکته در معرفت نفس» در همین رابطه تنظیم شده است. موفق باشید
با سلام و عرض ادب و احترام: اگرخواستیم جلسه هفتگی برگذار کنیم اگر این جلسه مثلا زیارت عاشورا ثابت باشد یا نه هفته دیگر حدیث کساء، زیارت جامعه و غیره. کدام روش خیلی بهتره و اگر همسرم یا پدر و مادرم گفتند این هفته نگیر اینجا حکم چیه چکارکنیم؟ مثالی بزنید. میدانیم که هر چی یا خدای مهربان یا مجلس اهل البیت باشد خوب است اما از نظر شما که استاد هستید کدام بهتراست؟ ممنون ازلطف شما التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. متنوع باشد بهتر است بخصوص زیارت جامعه عزیز که با معنا مدّ نظر قرار گیرد و هر هفتهای قسمتی از آن خوانده شود. ۲. بر نظر خود اصرار نداشته باشید، نظر همسر و والدین خودتان را نیز محترم بشمارید. موفق باشید
با عرض سلام: خواهشمند ام دغدغه ذهنی بنده را درک کنید. و اگر کتاب یا جزوه ای در این خصوص است برای بنده معرفی نمایید. بنده بسیار مقالات خوانده ام از براهین امکان و وجوب و علیت و براهین استاد مصباح و کتاب بدایه و نهایه و برهان صدیقین و... در خداشناسی به این نتیجه رسیده ام که ما واجب الوجود و ممکن الوجود نداریم اگر خدا را وجودی جدا از ممکنات بدانیم شرک است چون وقتی خداوند وجود بسیط و نا محدود است اگر جدای از خدا وند (واجب) وجودی فرض کنیم (ممکن) هم خدا حد وجودی خواهد داشت هم آن موجود دیگر و کسانی که قایل به تشکیک وجود شده اند نیز دقیقا این اشتباه را دارند. حال که یک وجود نامحدود داریم اگر هر تصوری از چگونگی آن به ذهن ما دراید آن چیزی است که ذهن ما ساخته و برایش حد قایل شده تا مدرکش شود و کمال محض نیست لذا در ذهن ما خدای واقعی نمیگنجد (مقام غیب). حالا موجوداتی که ما به عینه میبینیم چیستند و چگونه تفسیر میشوند؟ آنچیزی که من متوجه شدم این است که موجود لایتنهاهی ذاتا تجلی میبابد و ذاتا میبایست مخلوق داشته باشد لذا وجودش قیدهایی میخورد کمالاتش در محدوده هایی قرار میگیرد و عالم ماده و انسان و اشیاء و غیره قابل درک برای مخلوقات میشوند و معنی خلق هم یعنی اندازه زدن.. آیا این تصورات من صحیح میباشد؟ دو سوال اساسی دارم اول اینکه این بساطتت وجودی خدا اینکه هرچیزی را تصور کنی محدود است و خدا ورای آن است از کجا میتوان اثبات کرد یعنی چگونه میتوان بی حد بودن وجودی خدا را اثبات کرد که نتیجه اش بینیازی و عدم تغییر و عدم مثلا لذت و خشم و.. ویا عدم هدف داشتن خدا از انجام کاریست؟ چون هدف موقعی معنی دارد که چیزی بخواهد نقصی یا نیازی را پاسخ دهد و خدا بنا به فرض بینیاز است. مثلا اینکه میگویند وجود را اگر گسترش دهیم عدم نیست که به آن برسیم لذا وجود لایتناهیست بعضی ها ایراد میگیرند این طرز فکر نتیجه کمی دانستن خداست. سوال دوم اینکه اگر خدا بی نیاز و کمال مطلق است و تغییری در او رخ نمیدهد این تجلیات که ذاتی اوست باید ازلی باشد یعنی مثلا وجود انسان از ازل تجلی خدا بوده و وجود داشته چون تغییر در ذات بینهایت و بی نیاز محال است آیا این چنین است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم در منظر نگاه فلسفی، خداوند عین وجود است و «وجود» به تعبیر نگاه دینی، دارای تجلیات است، به همان معنایی که قرآن میفرماید: «لَهُ الأسماءُ الحُسنی» پس آنچه در صحنه است انوار اسماء او میباشد در جلوات مختلف و مطابق امکانِ ممکنالوجودها. و همواره چنین است. آنچه تغییر می کند مظاهر اسماء الهی است مثل گلی که پژمرده میشود در آن صورت نور اسماء جمال از بین نرفته، بلکه منظری که آن را به ظهور آورده، از میان رفته است. در این مورد «برهان صدیقین» برای ما نکات خوبی دارد. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده عزیز و آرزوی توفیق و سلامتی؛ امروز در کانال مطالب ویژه، یک کلیپی که آهنگ خواننده ای درباره دسته بندی های سیاسی جهان و حزب باد بود را مشاهده کردم که حضرتعالی درباره اش نوشتید که این مورد نشانه بارز پوچی در ضع کنونی عالم است و تا به انقلاب اسلامی و حضور همه جانبه در برابر استکبار و به صحنه آوردن انسانیت انسانها که مظهرش شهید سلیمانی (ره) است، نظر نیفکنیم، از این پوچی خلاص نخواهیم شد. و همان موقع که این کلیپ و توضیحات حکیمانه ذیل آنرا دیدم، به یاد نکته ای از دستورات مولایمان حضرت صادق (ع) به عبدالله بن جندب افتادم که حضرت میفرمایند: [لَو اَنَّ شيعتَنا اسْتَقامُوا لَصافَحَتْهُمُ الملائكةُ و لاََظَلَّهُمُ الغَمامُ وَ لاََشرَقُوا نَهاراً و لأَكَلُوا مِن فَوقِهِم و مِن تَحتِ اَرجُلِهِمْ و لَما سَأَلُوا اللّهَ شَيئاً اِلاّ اَعطاهُم] و شما در تفسیری که بر این حدیث داشتید به زیبایی تبیین نمودید که با مد نظر گرفتن ائمه معصومین و عدم تعلق قلبی به فرهنگ دشمنان اهل البیت و مجاهدت در دنیا و دلسوزی برای برادران دینی، از غفلت در روزمرگی ها نجات میابیم و و تمرکز ما بسمت جهت کمالی که طالبش هستیم تنظیم گشته و به چنان توفیقی میرسیم نه تنها از بهره های معنوی و طبیعی عالم بهره میبریم، بلکه به کمک انوار الهی به درخشندگی رسیده و تاریخ خود را متاثر میسازیم و ناکامی در مسیرمان نخواهد بود. به نظرم وجه اشتراکی که بین پیام حاکم بر آن کلیپ و این فرمایش حضرت بود، شاید این بود که امام معصوم بعنوان مقصد جانها و عین الانسان و حقیقت انسانیت هر انسان، راهی را نشان میدهد که بوسیله مجاهده و عدم تعلق در برابر نیست انگاران و جبهه تاریخی استکبار و دولت ابلیس و ایضاً حساسیت نسبت به اتصال ایمانی که باید بر جامعه مومنین حاکم باشد، بتوانیم از برکات حیات وسیع انسانی و رهایی از پوچی و فرار از خود مستفیض بشویم و توفیق تاثیر گذاری بر تاریخ و زمانه و خدمت به انسانیت انسانها بیابیم. چنانچه روح کلان و حرکت اصلی انقلاب عزیزمان و سیرت امام راحل و خلف صالح شان همین بوده و اگر جز این بود این همه تقلا برای نابودی این اتفاق مبارک و نفرت از آن، معنایی نداشت و اساساً نباید شاهد می بودیم که حتی در آن سوی مرزهای ایران یعنی در کشمیر، وقتی خبری از جسارت به تصویر شهید سلیمانی و رهبر حکیم انقلاب پخش شد، آنچنان فورانی از خشم راه بیفتد که حتی پلیس هند را مجبور به عذرخواهی و ادای احترام به تصویر آن دو بزرگوار بکند و همچنین مراسم زیبا و عجیبی بمناسبت سالگرد پیروزی انقلاب در مسجد عروه الوثقی لاهور پاکستان به راه بیفتد که بعضا در کشور خودمان هم نظیر ندارد. هرچند در بسیاری از حرکتها و موقف ها و جزئیات، آنچنانکه شایسته بود بر مسیر نجات بخشی که امام ششم تببین نمودند، استقامت بورزیم، مقاوم نبودیم و از همین جا لطمه دیدیم و فراموش کردیم روح انقلاب اسلامی در انفتاح تاریخی متعالی و شکستن انسداد تمدن معاصر غربی و به عرصه آوردن بنیان انسانیت است و حتی دلبسته به عناوین موهومی چون ژاپن اسلامی شدیم یا نفهمیدیم که بحمدالله ما اقیانوس شده ایم و دیگر برکه کوچکی که براحتی گل آلود شود، نیستم. البته با روح کلی انقلاب و تجلی ولایت خداوندی در ولایت نائب امام و خونهای مطهری که در جهت پیشبرد نهضت ریخته شد و وعده الهی مبنی بر «ان الله لا یضیع اجر المحسنین»، پر امید هستیم که میتوانیم به درخشندگی و تاثیر بر تاریخ و ناکام نبودن در اهداف عالیه برسیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میفرمایید بزرگترین بصیرت در این تاریخ که مادرِ بصیرتِ بصیرتها میباشد، درک روحی است که به جهت اسارت در فرهنگ مدرنیته گرفتار نیهیلیسم یا نیستانگاری شده است و حقیقتاً درک این مشکل، اولین قدم است برای رجوع به شریعت آخرالزمانیِ اسلام عزیز که در مواجهه با ظلمانیترین ظلمات، یعنی ظلمات آخرالزمان میتواند جواب عمیقترین حضور انسان را در عرشِ وجودش به او عطا کند.
حقیقتاً حرکت توحیدی انقلاب اسلامی آیندهای را نوید میدهد که نه حضور در گذشته است و نه حضور در جهان سکولارزده؛ بلکه حضور در آیندهای است که نام آن را میتوان «جهان بین دو جهان» گذارد. جهانی که نه جهان گذشته است و نه جهان سکولار، بلکه حضور در امروز است ولی با هویت قدسی، راهی که میتواند نسل امروز و فردای ما را در آن جهان حاضر کنند و از این جهت هنوز میتوان درباره تعهد به انسان فکر کرد و هنوز میتوان به ذات عاشقانه انسان فکر نمود و هنوز میتوان حرکت انقلابی و دینی را یک «عشق» دانست و اگر این عشق فهمیده شود زندگی در این تاریخ با همه مشکلاتش، رضایتمندانهترین شکل از زندگی خواهد بود به طوری که مشکلات روزمرّه آنچنان برجسته نمیشوند تا این عشق و این بسطِ شخصیت در دیگر انسانها بمیرد. موفق باشید
