سلام علیکم: ضمن تشکر فراوان از مباحث معرفتی و تفسیر قرآن جنابعالی دو سوال دارم یکی عمومی است و دوم شخصی. اول همانطور که مستحضرید مراکز ناباروری توسعه یافته و نطفه مرد را با زن مخلوط کرده منجمد میکنند تا هر وقت خواستند در رحم مناسب قراردهند. بعضی زوجها جنینهای زیادی منجمد میکنند و در مرکز ناباروری به امانت میگذارند تا بعدا استفاده کنند. بعضی این جنینهای منجمد یک زوج را به خانواده های مختلف میفروشند. با این کار احتمال دارد جنینهای یک زوج که در رحم های مختلف پرورش یافته بعد بدنیا آمده اند بزرگ که شدند تصادفی با هم ازدواج کنند این از نظر شرعی چطور میشود؟ مگر جنین های یک زوج محرم نیستند به هم؟ سوال دوم اینجانب در اثر غور در تفسیر قرآن حضرتعالی و دیگر گویندگان محترم پوچی دنیا و ثروت و اولاد برایم محرز شده و بدنبال راهی برای ارتباط با روح خودم هستم. متاسفانه نمیشه. واجبات و حتی المقدور مستحبات را هم بجا میآورم، حق الناس هم بنظرم ندارم. رزقم هم حلال بوده کارمندی جمهوری اسلامی پس اشکال کار کجاست؟ لطفا راهنمایی ام فرمائید جزاکم الله خیرا
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این مورد را باید فقهای محترم و با نظر به مبانی قرآنی و روایی که دارند به عنوان یک مسئلهای که در این زمانه ما با آن روبهرو هستیم بررسی نمایند 2- به هر حال ما در دل وظایف شرعی و با نظر به رخصتهایی که در امر مستحبّات و عدم اجبار در انجام آنها و مکروهات و عدم اجبار در ترک آنها، داریم باید صبر پیشه کرد و با استمراری که در انجام وظایف پیشه میکنیم، امیدوار نتیجه باشیم و صفت صابربودن را برای خود نهادینه کنیم. موفق باشید
با سلام و عرض ادب خدمت شما استاد عزیز: استاد یک سوال فنیِ فلسفی داشتم. آقای داوری اردکانی در کتاب فلسفه در دام ایدئولوژی یک جایی موضع تاریخ گرایی خودشان را توضیح می دهند و می گویند سه نگاه به تاریخ می شود داشت: ۱. تاریخ زدگی (historism) و ۲. تاریخ انگاری (historicism) و ۳. گذشت از تاریخ زدگی و تاریخ انگاری. می گویند موضع امثال پوپر که مدافع وضع موجود عالم هستند اولی هست. موضع امثال هایدگر و گادامر که متذکر به مطلق نبودن تاریخ غربی هستند دومی هست اما ایشان در ادامه می گویند باید از هر دو تاي این ها گذشت و نگاه سوم را داشت. برداشت من این هست که نگاه توحیدی ناب همین سومیه پس چرا ایشان پس از چهل سال همچنان در موضع دوم هستند و تاریخ برایشان از خود حقیقتِ ثابتِ وراي تاریخ اصالت بیش تری دارد؟ ۲. باتوجه به تقریر بالا از تاریخ استاد نگاه شما به تاریخ کدامه؟ آیا مثل هایدگر و گادامر دوميه یا سومی؟ اگر دومی هست نه سومی علتش چيه؟ آیا نگاه دوم با تفکر اسلامی توحیدی تناسب دارد و قابل پذیرشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هایدگر و گادامر و دکتر داوری را شخصیتی میدانم که از تاریخزدگی و تاریخانگاری عبور کردهاند و به عصریبودنِ «وجود» نظر دارند.
عصریدیدنِ «وجود» از نکات مهمی است که جهت بحث عدم استتار یا انکشاف در دل فضایی باز، فضایی که در عین انکشاف، دارای نسبت استتار است و از این جهت متوجه میشویم موجودات به صورت خاصی ظهور و حضور مییابند که مربوط به میدان انکشافی است که در آن قرار دارند و معنای عصریدیدنِ «وجود» را باید در این رابطه مدّ نظر قرار داد و بر این اساس به انقلاب اسلامی به عنوان یکی از مظاهر «وجود» در این تاریخ نظر کرد و در آن مأوا گزید تا همچنانکه هایدگر میفرماید در خانهی «وجود» مأوا گزیده باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. ما نباید در این موارد با این افراد درگیر شویم. به ما فرمودهاند: «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» مؤمنین وقتی با امور لغوی روبهرو میشوند با بزرگواری از این موارد عبور میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر شما در اینجا است که راضی به تقدیر الهی باشید و در نسبت با همین انتخاب همسر و رشتهی تحصیلی و شغل، وارستگیهای نهفته در خود را به ظهور آورید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر بنده بلا مانع است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شیطان بعضاً عجب خود را به ما مذهبیها القاء میکند، خودِ ما باید مواظب باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد تخصص خاصی ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را هرکس باید با خودش حلّ کند که بالاخره در محضر حضرت پروردگار چه نوع زندگی را باید پیشه کرد تا بیخدا نباشیم. به هر صورت آنچه که زندگی را زیبا میکند و ابدیت را در مقابل ما میگشاید، زندگی با خداست، هرچند که دنیا به کام انسان نگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد بنده نمیتوانم ورود کنم. همین نکته در جواب سؤال شمارهی ۲۳۷۸۶ عرض شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نظری است که میتوان به عنوان یک فکر، بر روی آن فکر کرد. ۲. باید نگاهها نسبت به ارزشها و مسئولیتها در ترازِ انقلاب شکل بگیرد. مسئولیتها در حال حاضر بیشتر به عنوان میدانِ تحکم بر مردم و ثروتاندوزی است، همانطور که نظام آموزشیِ ما بیشتر در مسیر قربانیکردن جوانان ما میباشد تا پروراندنِ آنها برای یک زندگیِ فعّال و با نشاط و دارای ابتکار. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم. نظام اسلامی قواعد و سننی را که در عالم هست، متذکر میشود ولی انتخاب را به عهدهی مردم میگذارد مگر آنکه کار بعضیها هنجارشکنی باشد که حکم آن جدا است. موفق باشید
سلام: پیرو پرسش شماره 34209 با توجه به اهمیت این پرسش و پاسخی که جابعالی مرقوم فرمودید چند نکته بصورت سوال مطرح است. ۱. فرمودید: آیا در صدر اسلام میتوانستیم به بهانه بعضی از چهره هایی که سقیفه را شکل دادند از کلیت اسلام منصرف شویم؟ در حالیکه حضرت علی علیه السلام در همان فضا هم سعی داشتند خلفا را کمک کنند تا روح اسلام بماند (هرچند که به خوبی متوجه ضعف هایی بودند که بسیار با سیره پیامبر صلوات الله علیه و آله و قرآن فاصله داشت) اما پاسخ: حضرت بالاجبار حکومت خلفا را پذیرفتند و سعی داشتند در آن شرایط بهترین نحوه ممکن از دین محافظت کنند. آیا حضرت حکومت خلفا را تایید می کردند؟ آیا حضرت نواقص حکومت خلفا را به پیچ تاریخی وصل می کردند و به هر شیوه تمامی مشکلات را توجیه می کردند؟ آیا حضرت علی، خلفا را ولی امر خود می دانستند و اطاعت از آنها را در همه حال بر خود فرض می گرفتند؟ آیا حضرت در مقابل انحراف های بزرگ خلفا سکوت می کردند و یا با توجیه های غیر منطقی سعی در تطهیر خلفا داشتند؟ آیا حضرت عقل را در برابر خلفا تعطیل کرده بودند؟ خیر. هیچگاه حضرت در زمان حکومت خلفا سر سوزنی از تقوی خارج نشدند و به گفته خودشان دین خود را به حکومت بر مردم نفروختند. ۲. اشتباه بزرگ شما این است که یک جبهه حق علیه باطل تشکیل دادید و حکومت ایران را معادل حق گرفتید و آمریکا را معادل باطل محض و دائم دارید حق و باطل را در این دو جبهه توجیه می کنید، در صورتیکه بر مبنای معارف شیعی تشکیل جبهه حق علیه باطل بدون حضور معصوم امکان پذیر نیست و همه انسانهای غیر معصوم، نسبتی از حق و یا باطل را با هم دارا هستند. ملاک حق و باطل برای ما عقل و قران و سنت است نه حکومت جمهوری اسلامی و یا فلان آیت الله. اینکه فردی غیر معصوم را برای خود حجت پنداشتید سابقه ندارد و یک بدعت در دین است. برای همین است اینقدر به تناقض رسیده اید و دائم در حال توجیه مشکلات و اشتباهات حکومت هستید. ۳. نقد کردن و لب به اعتراض کشودن برای حفظ دین است و نه صرف نظر از دین.علمایی که معترضند و منتقد وضع موجود آیا منظورشان صرف نظر از کلیت دین است؟ یا برعکس مقصودشان حفظ دین است؟ وقتی هر گونه نقد و اعتراض را مساوی با صرف نظر از کلیت دین می دانید باز اشتباه قبل را دارید تکرار می کنید. انقلاب اسلامی ایران معادل دین نیست. این انقلاب هرجا حق گفته و بدنبال حق بوده ، حق است و هرجا اشتباه گفته، حق نیست. متشکر می شوم نظر خود را صریح و بدون استفاده از عبارات کلی مانند پیچ تاریخی و ... بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه دهید وارد این نوع مباحث که بیشتر کار به جدال میکشد نشویم. همینقدر عرض کنم جناب آقای دکتر عبدالفتاح عبدالمقصود دانشمند سنیمذهب در کتاب «امام علی بن ابیطالب» که در ۸ جلد تألیف فرمودهاند، و جلد اول آن را مرحوم آیت الله طالقانی که به تعبیر حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» مالک اشتر انقلاب بودند؛ ترجمه نمودند در همان جلد اول میفرمایند از عظمت علی «علیهالسلام» همین اندازه بس که همگان میدانستند راه او و نگاه او از راه و نگاه خلفا جداست و در عین حال از همکاری و کمک به آنها هیچ دریغی نمینمودند. زیرا بحث، بحث حاکمیت اسلام بود در مقابل جاهلیت و بتپرستی. موفق باشید
با سلام: من به تازگی فایل ویدئویی معرفت نفس آنلاین که یک روحانی جوان شرح کتاب ده نکته در معرفت نفس را انجام می دهند. فکر کنم فامیلی ایشان صالحی باشد. آیا مورد تایید جنابعالی میباشند؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله ایشان یکی از طلاب فعّال و اهل فکر و اندیشه هستند. إنشاءالله میتوانید از مباحثی که دنبال میکنند، استفاده کامل را ببرید. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: بنده در عالم رویا مدیر جامعه الزهرای قم را به شکل یک خانم بسیار محجبه میدیدم و در دستشان پرونده ی من بود، هر ورقی که میزدند بسیار ناراحت و با دستشان محکم میزدند روی همان صفحه و میگفتن ضعیف، و همینطور هی ورق میزدند و میگفتن با ناراحتی ضعیف، من شگفت زده شده بودم و سؤال کردم پس با این پرونده ی ضعیفم چطور جامعه الزهرا قبول شدم؟ اون خانم یکباره و با جدیت تمام بهم گفتند فقط به عنایت اهل البیت علیهم السلام، حالا استاد بنده از سال ۹۸ وارد حوزه جامعه مجازی درس میخونم چیزی که داره رنجم میده این هست که نمراتم بسیار پایین و لب مرز هستند به ویژه صرف و نحوم، خیلی دوست دارم یاد بگیرم عمیقا برای کلام خداوند عزیز کلام اهل بیت علیهم السلام تا بتوانم درک کنم، ولی نمیدانم چرا استاد همچنان لنگ میزنم از اهل بیت از خداوند خجالت میکشم با این نمراتم گاهی به سرم میزند که صرف نظر کنم از ادامه ی تحصیل در حوزه جامعه الزهرا، خواهش میکنم راهنماییم کنید. استاد حرفی تازه و بسیار تلنگرانه بهم بفرمایید که باعث بشه درس خون بشم و اهل فهم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده حضور در این نوع مراکز برای خواهران، در آن حدّ مفید است که بتوانند با تفسیر قرآن و روایات و متون اصلی دین که علمای بزرگ تدوین کردهاند؛ رابطه برقرار کرد و در این رابطه خود را رشد دهید. حال اگر در بعضی موارد استعدادتان متوسط است نباید مأیوس شوید. موفق باشید
سلام استاد: میدونم متنم طولانیه و حوصله میخواد ولی شما همیشه آخرین پناهگاه من بودید. استاد یه روزی با قرآن لذت میبردم، تو نماز محو میشدم، عاشق روزه بودم در به در لا به لای کتابا و نمازا و عبادت ها دنبال حقیقت بودم و خلاصه بی خدا نبودم. آروم آروم سنم که بیشتر شد و موعد ازدواج نزدیک شد و رسید و به تاخیر افتاد منم بیشتر دچار شهوت و گناه شدم و هر بار توبه کردم و به خدا و تواب بودنش امید داشتم و از ته دل بر میگشتم. اما بالاخره بدترین نوع گناه شهوانی را کردم که رومنمیشه بگم. الان که مینویسم دارم اشک میریزم و قبلش ام میدونستم دارم چه اشتباهاتی میکنم ولی زورم به خودم نرسید. من ضعیف شدم، خرد شدم، شکست خوردم و شیطان و نفش هر جوری که میخوان با من برخورد میکنن و بدتر از همه لذت گناه های آخر جوری تو وجودم رفته که نمیتونم از ته دل توبه کنم و توبه ای که از ته دل نباشه پذیرفته نیست! من دلم برای خدام خیلی تنگ شده! دلم برای نماز شب داره میترکه! دلم واسه اهل بیت تکه تکه میشه ولی زورم کم شده و نمیدونم چه کنم! میدونیم شاید بگید خدا توبه پدیره و توبه کنم ولی اراده ام نابود شده و لذت گناه توان توبه را گرفته و نمیتونم قطع رابطه کنم! ولی من دلم برای خدام و تنهای های با اون خیییییییلی تنگ شده خیییییلی!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین حال به عفت از گناه توجه کنید که چه جهانی را مقابل شما میگشاید و چه نوع عصمت زیبایی را به شما برمیگرداند که از همه آن لذّات، نورانیتر و آرامشبخشتر است. موفق باشید
با سلام: وقتی می گوییم بسم الله آیا منظور آن است که الله اسم ذات خدا است؟ آیا منظور از اسم الله آن است که این الله اسم عین وجود است، نه خود عین وجود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: روی «اسم» در اصطلاحات عرفانی بیشتر فکر شود. «اسم» به معنای نام و یا عنوان نیست. «اسم» به معنای ذات است به صفت خاص، بنابراین معنا نمیدهد بگوییم «الله» اسمِ عین وجود باشد! موفق باشید
با سلام و تبریک اعیاد خدمت استاد بزرگوار، استاد عزیز یه مطلب و مسیله ای که هست و دوست دارم از نظر شما راجع این موضوع بیشتر استفاده کنم آینه که به گمانم قبل از هر نوع اطلاعات یا یاد دادن مسایل دینی به فرد باید یه موضوع را فرد متوجه بشه و یا او را متوجه کرد و آن کارکردن روی این موضوع هست که علت اینکه افراد جذب دشمن میشن چیه؟ آیا قبل از هر چیز باید دشمن شناسی را افراد بدونن، یا قضیه چیز دیگر است، و یا شاید هم یه نظر بنده آینه افراد ذهن پاک خود را بعضا در دیگران میبینن و برفرض فکر میکنن اون طرف مقابل هم همین چیز را میگه درصورتی که همیشه اینطور نیست و گاه آدم وارد رابطه ای میشه یا ضربه میخوره با اون فرد یا گروه او را میبرد الان هم که ارتباطات گسترده شده. چطوراستاد میشه این خطا را مدیریت کرد؟ کما اینکه در دهه قبل اکثربچه مذهبی ها افراد بی دین را حتی مثل خود تصورمیکردن و شاید علت جذب اروپا شدن همینه برای این مشکل واقعا چه باید کرد؟ البته کتاب آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود را هم خواندم و خواستم بیشتر راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همینکه میفرمایید. باید بتوانیم به خوبی دشمنشناسی کنیم. در این مورد بد نیست نظری به فایل https://eitaa.com/matalebevijeh/10958 رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد وقت بخیر: نظرتون در باره آیت الله منتظری چیست (اگر طرح عمومی بعضی مباحث ممکنه آسیب هایی داشته باشه جواب رو بصورت خصوصی ارسال فرمایید)
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده بهترین جواب برای سؤال شما نامهای است که مرحوم احمد آقای خمینی تحت عنوان «رنجنامه» به آقای منتظری نوشتند. از جمله جاهایی که میتوانید آن نامه را مطالعه کنید به آدرس زیر است. موفق باشید https://portal.anhar.ir/node/18366#gsc.tab=0
عرض سلام و ادب دارم خدمت استاد عزیز: امیدوارم در سلامتی کامل باشین. بنده در شهر قم مشغول تحصیل در حوزه علمیه هستم. قصد دارم اگه خدا توفیق بده روضه هفتگی در منزلم برگزار کنم و تعدادی از رفقای طلبه که دغدغه حرکت تمدنی انقلاب اسلامی رو دارن دعوت کنم که در این مجلس شرکت کنند و میخوام استادی هم دعوت کنم که بحثی که ادامه دار باشه رو مطرح کنن به نظر شما چه موضوعی یا چه کتابی رو انتخاب کنم که با محوریت اون استاد انتخاب بشه و بحث شکل بگیره. بنده چند تا موضوع به ذهنم میرسه ولی نمیدونم خوبه یا نه یا موضوع بهتر و ریزتری هست یا نه، مثل غرب شناسی، تحلیل تاریخ معاصر، اخلاقی و سلوکی، روحانیت و تمدن اسلامی، مباحث معرفتی و... بهتره طبق یه متنی پیش بریم یا دست خود استاد باشه و استادش هم اگه میشه پیشنهاد بدید همچنین اگه توصیه دیگه ای در این زمینه دارید بیان بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت همه این نکات خوب است. فکر کنم اگر مباحث قرآنی با نظر به سخنان مقام معظم رهبری نسبت به انقلاب و آینده انقلاب در میان آید, جمع بین نگاه قرآنی و حاضرشدن در زمانه پیش آید. شاید کتاب «انقلاب اسلامی و تحقق آینده دینداری ما» که روی سایت هست, بتواند تذکراتی در این امر داشته باشد. موفق باشید
سلام استاد بزرگوارم: فرارسیدن شهرالله مبارکتان. استاد بزرگوارم امروز در سخنرانی تان شنیدم که فرمودید گاهی فردی در اشراق قرار میگیرد و یک اراده محکمی به قلبش القاء می شود که مثلا بحارالانوار را کامل مطالعه کند، بعد اگر این اشراق ادامه داشته باشد بر این همت باقی می ماند و آن کار رو به اتمام میرساند، حال سوالم اینه که چه کنیم مشمول این عالم اشراقی بشیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در سایه رعایت تقوای الهی و دستورات عبادی است که به لطف الهی نفحاتی که به سراغ انسان میآید، پایدار میماند و با توجه به این امر، رهبر معظم انقلاب در روز دوم ماه رمضان فرمودند: «بدون مراقبه هم گاهی حال برای انسان پیدا میشود امّا این حال باقی نمیماند؛ اگر مراقبه بود، آن حال معنوی هم برای انسان باقی میماند.» . موفق باشید
سلام علیکم: خوبید حاج آقا من یه آدم به شدت با احساسات و عاطفه و محبت هستم به شدت وابسته میشم، به مادرم که آنقدر وابسته هستم و دوستش دارم که خیلی آزارم میده و خیلی به اینکه یروزی نباشه فکر میکنم و دیوانه میشم، به خونه به آدم، به هرچیزی که بشه باهاش خاطره ساخت، خیلی وابسته و دلتنگ میشم، مثلا بیرون که میرم، مخصوصاً پیرمرد و پیرزن ها را که میبینم خیلی محبت خاصی تو دلم براشون ایجاد میشه و واقعا دلم میخاد قوربون صدقشون برم دوست داشتنم هم اینجوریه که مثلا وقتی یکی رو خیلی دوستش داشته باشم، دلم میخاد بمیرم، از این جهت که دلم میخاد اصلا وسط نباشم، یعنی خودی وسط نباشه و هرچیزی که هست اون مخاطبی باشه که دوستش دارم، خلاصه آدمی هستم که خیلی زیاد محبت میکنم، یجورایی ارتباط های دوستانه هم که برقرار میکنم، دچار افراط تفریط میشوند، اکثر اوقات هم دل رنجور هستم، و دلم میگیره به خاطره این همه بی رحمی که بین مردم هست و آنقدر نسبت به همدیگه بی محبت و سرد هستن دلم بهشدت میریزه بهم، از یه نظرایی خوبه، مثلا میشینم با خدا حرف میزنم و دلم میخاد اشک بریزم اما گفتم با شما مطرح کنم و... به نظر شما، ارتباط دوستانه ام را زیاد کنم یا محدود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تعمق در معارف توحیدی به لطف الهی، روح انسان در کنار عواطف معنوی به تعقل اساسی نیز نائل میگردد و به همین جهت پیشنهاد بنده آن است که بعداً با مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و با رجوع به تفاسیر قرآن و تدبّر در آیات به آن تعادل لازم دست مییابید. موفق باشید
سلام علیکم و خدا قوت: ۱. اگر بخواهیم به طور کلی با زندگی و شخصیت و اندیشه و نظریات جناب آقای ابن عربی آشنا بشیم چه منبع و کتابی رو پیشنهاد میکنید؟ ۲. به نظر شما کتاب طلای سرخ کتاب معتبر و خوبی هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده کتاب آقای دکتر محسن جهانگیری تحت عنوان «ابن عربی» در این رابطه میتواند کمک کند. ۲. مسلّم کتاب «طلای سرخ» که جناب شعرانی از شارحان مهم ابن عربی تنظیم کردهاند، ظرایف دقیقی دارد و بنده نکاتی از آن را خلاصه کردهام که تحت عنوان «گزیده ای از کتاب طلای سرخ» در سایت المیزان به آدرس زیر هست. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/leaflet/426?mark=%D8%B7%D9%84%D8%A7%DB%8C%20%D8%B3%D8%B1%D8%AE
باسمه تعالی: سلام علیکم: به جهت تجرد نفس خود، با نفس خود در آنجاها حاضر میشود مانند آنکه رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» رحلت نجاشی را در حبشه دیدند با آنکه حضرت در مدینه بودند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم اقشار مختلف با انگیزههای مختلف وارد انقلاب شدند. ولی شعارهای انقلاب، روح اصلی انقلاب را روشن مینمود. یکی از اصلی ترین شعارهای انقلاب «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود که از واژهی جمهوری اسلامی میتوان همان معنای مردمسالاری دینی را مدّ نظر داشت بخصوص که در رفراندم تعیین نظام نیز بیش از 90 در صد به همین جمهوری اسلامی رأی دادند که به معنای آن است که مردم در بستر سنت اسلامی نظام خود را پایهگذاری کردند. البته طوری عمل نشد تا اسلام به وسعت خود به میان آید و بعضاً تنگنظریهایی به نام اسلام شد و بیانیهی گام دوم که رهبر معظم انقلاب مطرح فرمودند جهت بازخوانیِ راهی بود که در این 40 سال طی شد. و به هر حال روح انقلاب، روح حضور در جهانی بود و هست که آموزههای اسلامی برنامهی ادارهی کشور باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دینی که امروز مقابل تمدن غربی حرفی برای گفتن ندارد، دینی نیست که در جایگاهی قرار داشته باشد که تکلیف بشر را تعیین کند، بلکه دینی خواهد بود که فرهنگ مدرنیته تکلیفش را روشن میکند. بنابراین ما باید از خود بپرسیم ما با کدام اسلام بنا داریم خود را ادامه دهیم؟ موفق باشید
