باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید مطلبی است که اگر با فقها در میان گذاشته شود، به صورت موردی حتماً تکلیف افراد را روشن میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اواخر سورهی شعراء که میفرماید: «أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ» (۱۲۸). موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که در مسیر رشد معارف، خود را تقویت کند تا خداوند راهِ اصلی را در مقابلش بگشاید. سیر مطالعاتی سایت، إنشاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باور بفرمایید عمرا در رابطه با موضوعات پایان نامه ورود نداشتهام. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم و رضوانه: با عرض پوزش از جناب استاد و کاربران عزیز که وقت میگذارند و این وجیزهی ناچیز را مطالعه میکنند. پیش از مطالعه از جناب استاد با اطالهی وقت شریفشان در وسط ضیافت توحیدیِ ماه خدا عذرخواهم و محتاج دعاهای توحیدیتان هستم. به مناسبت شهادت افق گشای جناب حضرت آوینی نوشتهای را به خدمتتان ارسال میکنم تا شاید ما را هم جزو خادمان و نوکران این شهیدان به حساب آورند.
آوینی و هنر اشراقی انقلاب اسلامی در طلیعهی طلوع انقلاب اسلامی در میان اندیشههای عصر خویش از بلوک شرق و کمونیست و جامعههای کارگری و احزاب کمونیستی چین و شوروی و بلوک غرب و تفکر لیبرال و اندیشههای اومانیستی و سکولار غربی، «انقلاب اسلامی» در تاریخی حاضر شد که جهان در سیطرهی این اندیشهها در جریان بود. امام (رضواناللهتعالیعلیه) با نور فهم الهی خود متوجهی شروعی دیگر در تاریخ بود که دیگر نه شرق برای بشر سخنی نو دارد و نه غرب میتواند مأمن و مونس انسان این زمانه شود، بنابراین امام سخنی تازه را در انداخت از انسان و جهان و از تاریخی که با انسان میان شرق و غرب در حال طلوع است، و مطلع الفجر این انسان شروق توحیدی، عالم جدیدی است به نام «انقلاب اسلامی» که بنیاد آن توحید است، درست نقطهی مقابل اندیشهی اومانیسم و خودبنیادیِ انسان. در این شروع و آغاز، فهمی جدید و مناسباتی جدید در تاریخ شکل گرفت و تقابلی نو را با اندیشههای زندهی تاریخ غرب درانداخت و بنای تازهای را برای نظام اجتماعیِ بشر پیریخت تا انسان در تعالیِ اراده و اختیار در چنگال هوس تمدن غرب، انسانیتاش لگدمالِ خیالات و توهّمات مناسبات عالم مدرن نباشد و نظمی را تأسیس کند تا در آن انسان در قامت خلیفهی الهی خود را برانداز کند. این شروعی بود از یک آغاز که در اندیشهی مکتبی امام (رضواناللهتعالیعلیه) جا گرفته بود و برای آن طرح نهضتی را در انداخت که ساختمان وجودی انسان را از مراتب ملک تا ملکوت در نظر دارد و جنبهی قدسی انسان را فدای جنبهی مادی و ملکی او نمیکند. انسان در اندیشهی امام به تعبیر آیت الله جوادی آملی:
«انسان حقیقی کسی است که در محدوده حیات حیوانی و طبیعی نایستد.» همچنین میفرمایند: «انسان حقیقی در سایه تعلیم قرآن کریم به انسانیت دست یافته، از وضعیت روشنی بهرهمند است و در همه امور حیات خود میتواند با شفافیت سخن بگوید. او میداند از کجا آمده است و به کجا میرود و نیز رابطهی خودش را با جهان اطراف و روابطی که بین اجزای عالم برقرار است را میداند.»
این سخنان به خوبی می فهماند که سخن از انسان دیگری در میان است و حرفی نو از عالمی دیگر از تاریخ به میان آمده است. شهید آوینی(رحمت الله علیه) از جمله کسانی بود که این «طلوع تاریخی مکتب امام» را فهمید و تقابل تاریخی جبههی تمدنی حق و باطل را دریافت و خود را در ذیل اندیشهی قدسی تاریخ توحیدی انقلاب اسلامی حاضر کرد تا مبیّن و معلّم این مکتب انسانساز خمینی شود. در اصل، آوینی راوی عالم توحیدی امام (سلم الله علیه) شد و دست به ابر روایت تاریخ تمدن توحیدی اسلام شد. تاریخی با حضورش در برابر مکاتب عالم مدرن حرفی تازه از انسانی جدید در تاریخ داشت. سخن از تولد انسانی دیگر با ابعاد متعالی و مکتبی انسانساز با نگاه به افق ملکوتی عالم بود و آوینی هنر فهم این عالم را در خود داشت و آن را پرورش داد تا خود را معلم و راوی حکایت انسان عصر انقلاب اسلامی کند. «روایت فتحِ آوینی»، قصهی حضور انسان ملکوتی است که در زمین، جنود خداوند است، همان انسانی که در مقاومت خرمشهر خدا را به صحنهی زمین آورد و امام فرمود: «خرمشهر را خدا آزاد کرد.» یا در سخنانی دیگر امام در مقاومت این بسیجیان فرمود:
«این جانب از دور دست و بازوى قدرتمند شما را که دست خداوند بالاى آن است مى بوسم و بر این بوسه افتخار مى کنم. شما دِیْن خود را به اسلام عزیز و میهن شریف ادا کردید و طمع ابرقدرتها و مزدوران آنان را از کشور خود بریدید و سخاوتمندانه در راه شرف و عزت اسلام جهاد کردید یا لَیْتَنى کُنْتُ مَعَکُمْ فَافُوزَ فَوْزاً عَظیما.»
تماماً سخن از اندیشهای دیگر در تاریخِ دیگر است و آوینی این اشراق قدسی را در طلوع انقلاب اسلامی در مکتب امام (رضواناللهتعالیعلیه) به خوبی درک کرد و از همه مهمتر آن است که آوینی در این اشراقِ تاریخی و در این تاریخِ توحیدی حاضر شد و «هنر» را که اساساً مقولهای است خنثی که ذاتاً نه حُسْن میپذیرد و نه قُبح، بلکه ماهیتی است برآمده از اندیشهها و مکاتب و فرم و محتوای آن را اندیشهها هستند که تأمین میکنند. و آوینی به «هنر» ارزش داد و «تقدس» بخشید در روزگاری که هنر در خدمت هرزهانکاریها و در ذیل اندیشههایِ نیستانگار و ابتذال بهسر میبرد، آوینی آن را تقدس بخشید و «هنرِ انقلابی» را بنا نهاد. البته منظور سخن این نیست که او آغازگر هنر انقلاب اسلامی بود، نه! او جزو اولینهای آغاز هنر انقلاب اسلامی بود. آنچه کار آوینی را ارزش بخشید این بود؛ «هنر» را خوب میشناخت و تأثیر هنر بر انسان ر ا خوب درک کرده بود و اثرپذیری انسان از هنر را آگاه بود. فلذا «هنرِ مقدس» را برای حضور در عالمی جدید در مواجهه با انسان انتخاب کرد. به همین جهت ما کار آوینی را به نام «هنر اشراقی انقلاب اسلامی» گذاشتیم.
بزرگترین سرمایهای که آوینی با آن به ساحت هنر باریافت آن بود که بنیادهای معرفتی و اندیشهای غرب را خوب میشناخت و از مکتب انسان توحید امام هم کاملاً آگاه بود، فلذا تقابل ذاتیِ هنر انقلاب اسلامی را با هنر غرب مدرن در بنیادهای معرفتی آنها میدید، فلذاست که کارِ آوینی مشحون و مملو از مفاهیم قدسی و معارف اشراقی است. آوینی «هنر» را غایت نمیدید بلکه فاعلیت هنر را در غایت قدسی انسان جستجو میکرد و روایت فتح، تجلی اینچنین نگاهی است که آوینی در آن زیست میکند. آوینی در عالم خمینی خود را پیدا کرده است و با تاریخ خمینی زندگی میکند و حیاتِ انسان این تاریخ را هم در مکتب امام جستجو میکرد و این تاریخ را عصر بیداری انسان نامید، چرا که او خوب کارد به استخوان نشستهی نهیلیسم را به جان آدمی در جهان مدرن هم به خوبی چشیده است، و هم درک کرده، و هم انسانِ خودبنیاد عالم مدرن را میشناسد که در آنجا سخن از ایثار و بذل جان و فداکاری و ساحتِ معنا جایی ندارد، آنجا تمام مناسبات انسان در طبیعت و ماده است که تعیین میشود و انسانِ بُریده از معنا با خود زیست میکند و انسان در رابطه با خدا معنایی ندارد و خدا در مناسبات آنها مرده است و جایی برای حضور خدا نمیماند و این جاست که آوینی به دنبال خدایی میگردد که خمینی به تاریخ آورد، خدایی که در سنگر رزمندهی سیزده سال حاضر است و در ایثارِ آن مادرِ پیری که تمام داراییاش یک مرغ است که آن را هم برای رزمندگان هدیه میدهد؛ حاضر است. خدایی که در تمام صحنههای جبهه، خودش را نشان میدهد و رزمندگانی که وقتی از آنان میپرسی اینجا چه میکنید؟ میگویند البته که ما کاری نمیکنیم، اینجا هر کاری که شده، کار خدا بود.
آری! آوینی قهرمانِ فهم تاریخی است که با «انقلاب اسلامی» طلوع کرد و کوشید تا این طلوع را با هنر مقدس و متعالی به انسان نشان دهد و انصافا آوینی موفق بود در ارائهی «هنر انقلاب اسلامی»، و باید گفت استادِ تمام هنر انقلاب اسلامی، چرا که او از یک سو بایست فهم و ادراک این حقیقت قدسی را که در ساحت ملکوتی است و از جنس معناست به ساحت خیال بیاورد تا بتواند از محسوس پلی بزند برای فهم آن حقیقت معقول و معنا، و این کارِ انسانی است که خود نیز از عالم معنا بهرهای داشته باشد و در افق خیال دستی بر آتش؛ و آوینی این هر دو را داشت. هم خوب «معنا» را مییافت و هم برای نمایش آن در صورت محسوس از خیالِ ناب بهره برده بود. آوینی شاگرد اشراقی مکتب امام است که در این اشراق، خود را حاضر کرده است و با حضور در آن به سر منزلِ مقصودِ انسانیِ خویش هم نایل شد. حضور در دل یک حقیقت اشارت به آن است که ابتدا انسان آن طلوع قدسی را بیابد و بفهمد و تصدیق کند و بعد از آن در دل آن شروع و طلوع شروق نور آن مکتب قرار بگیرد، در هر جایگاهی که باشد، بعد از آن این مکتب است که او را در دل این اشراق راهنمایی میکند البته که ارادهی قرارگرفتن در این مسیر به دست انسان است که خود را وارد به این عالم بکند آنچنان که شهید باقریها و باکریها در آن قرار گرفتند و جبهه ی دفاع مقدس را به بهترین نحو و با استمداد از شروق این نور تابیده در مکتب خمینی به بهترین وجه اداره کردند و مگر راهی به غیر از این برای ادامهی انقلاب اسلامی هست پیش روی جوانان بسیجیمان که داعیهدارِ ادامه انقلاب اسلامی هستند؟؟!!
البته سخن در بارهی آوینی بس بیش از این و مفصلتر است و میشود در باب گفتگوهای او در موضوعات مختلف سخنها گفت و از بنیادهای اندیشهای او در مسایل گوناگون سخن گفت و نظام اندیشهای شهید آوینی را بررسی کرد که جای کارهای زیادی هم هست برای امتداد معنا بخشی به کار های آوینی و بررسی های تاریخی کارهای او در انقلاب اسلامی و هنر انقلاب اسلامی. هنر در اندیشه ی کلان رهبران انقلاب اسلامی هم بسیار مهم و مورد توجه بوده است. امام خمینی (رضوان الله علیه) فرمودند:
تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقلدهنده اسلام ناب محمدی- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- اسلام ائمه هدی- علیهم السلام- اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگانِ تاریخِ تلخ و شرم آور محرومیت ها باشد. هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه داری و کمونیسم خون آشام و نابودکننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی و اسلام مرفهین بیدرد، و در یک کلمه اسلام آمریکایی باشد.» (صحیفه نور، ج ۲۱، ص: ۱۴۵ و ۱۴۶).
در سخنان امام هم دقیقاً هنر ابزاری است برای غایت و تعالی انسان و تقابلی است در برابر هنر مبتذل و تقابل با ساحت ماده و طبیعت و هوس. هنری که فاعلیت و برانگیزانندهی انسان باشد برای پیشبرد عالم انسان حقیقی و بریده از معنویت و باطن عالم ماده نباشد. سخن از هنری است که منشا و مبدا آن عالم معناست و صورت این هنر، تصویر معنایی است که رهاورد سفر به حقیقت و یافت معنا باشد. و آوینی شاگرد همین مکتب معرفتی است. و در آخر این نوشته لازم یدانم سخنانی از رهبر معظم انقلاب را شاهدی بیاوریم بر اندیشه های هنر توحید حضرت امام (رضوان الله علیه) تا با بازخوانی این اندیشهها و گفتگو پیرامون آن بتوانیم هنر انقلابی را اعتلا ببخشیم و ساحت هنر ر ا از چنگال خشونت و توهم و خیالات ناپاک اندیشه ی غرب در آوریم و از اسارت عالم ماده و طبیعت و هوی و هوس نجات دهیم و این نیازمند گفتگو پیرامون بنیانهای معرفتی هنر مقدس و هنر انقلاب اسلامی است، از این جهت که ۱. هنر چیست؟ ۲. هنرمند کیست؟ ۳. هنر، خیر یا شر است؟ ۴.... و سؤالات بسیاری که اساساً در علم برتر یا به قولی در زبان برتر علم از آن سخن گفته می شود که در قالب فلسفهی هنر به این سوالات جواب داده میشود.... به امید آنکه بتوانیم در امتداد اندیشههای قدسی امامین انقلاب، راهی برای ادامهی هنر انقلاب اسلامی قدمی بر داریم.
اما «هنر» در کلام مقام معظم رهبری«حفظهاللهتعالی» اینچنین است:
«شک نباید کرد که انقلاب به هنر نیازمند است و هنر انقلاب از آنجا که باید حامل مفاهیمی نو و قهراً ناآشنا باشد و از آنجا که باید با همه معارضهها وخصومتهایی که هیچ انقلابی از آن مصون نیست، درگیر شود و از آنجا که باید معارف نوین را در ذهنها راسخ و ماندگار سازد، ناگزیر باید هنری ممتاز و فاخر و پیشرو باشد. ***** ابزارهای هنری بی شک، رساترین، بلیغ ترین و کاری ترین ابزار ابلاغ و تبلیغ پیام است. ***** هنر یک شیوه بیان است، یک شیوه ادا کردن است. منتها این شیوه بیان، از هر تبیین دیگر رساتر، دقیق تر، نافذتر و ماندگارتر است. دقت در هر یک از این چند تعبیری که عرض کردم: رساتر بودن، دقیق تر بودن، نافذتر و ماندگارتر بودن، در فهم معنای هنر کمک می کند. ای بسا که یک گزارش غیر هنری، گر چه علمی و تحقیقی و دقیق، خاصیت ارائه هنری را نداشته باشد. بارها گفته ام که هر پیامی، هر دعوتی، هر انقلابی، هر تمدنی و هر فرهنگی تا در قالب هنر ریخته نشود، شانس نفوذ و گسترش ندارد و ماندگار نخواهد بود و فرقی هم بین پیام های حق و باطل نیست .****** کار هنر با محتوی پایان نمی یابد، قالب نیز ارزش بسیار دارد. ظرف نازیبا، مظروف زیبا را زشت جلوه می دهد و برای ساختن ظرف زیبا در عرصه هنر، تنها استعداد کافی نیست، آموزش هم ضرورت دارد. هنرمندانی که قدرت آموزش اصول هنری را در خود می بینند، باید به یاری جوانان بشتابند. ****** شعر و هنر، زیباترین قالب برای همه پیام های نوین و مایه گسترش و نفوذ این پیام ها تا همه جای خطه وسیع دل ها و جان های انسانی ست و شاعران و سخن سرایان آگاه، همیشه توانسته اند والاترین معارف انسانی را در کتیبه روزگار با نقشی جاودانه، به نسل های بعد از خود بنمایانند. ***** هنر دقیق ترین و رساترین وسیله انعکاس اندیشه ها و آرمان های شریف می باشد. ***** هنری که در خدمت حق، انسانیت و راستی و درستی قرار داشته باشد، ارزشمند محسوب می شود. ***** اگر در جامعه، درخشش هنر وجود داشته باشد، فضای جامعه درخشان می شود. ***** هنر در جمهوری اسلامی یک وسیله و ابزار و از شمار بهترین هاست. اگر جمهوری اسلامی حرفی برای گفتن و یا ایده ای برای عرضه کردن دارد، این عرضه باید با بهترین شیوه ها که همان هنر است انجام گیرد. **** هنر امروز ایران، هنر مقاومت است، نه هنر تسلیم و سازش. این گونه هنر، شرط اصلی آگاهی و زمان شناسی و نیز شجاعت و گستاخی در برابر تهاجم وحشیانه ای است که در آن از همه ابزارها برای سرکوبی و به ذلت کشانیدن ملت ما استفاده می شود. بنده از ته دل و از بن دندان، ایمان راسخ و قطعی دارم که هنر آینده این کشور، هنری جوشنده و هنری برتر خواهد بود. همان طور که در میدان های دیگر مشاهده کردیم.»
اینها مجموعهای بود از سخنان رهبر معظم انقلاب پیرامون «هنر» که در جلسات مختلف ایراد فرمودند که هر کدام از آن جای بحث و تفصیل دارد که در این وجیزه نمیگنجد، اما راهی است و اشارتی است برای بازخوانی اندیشههای امامینِ انقلاب پیرامون «هنر انقلاب اسلامی» .
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه حرف در مورد شخصیت شهید آوینی بزرگ در همین یک جمله جنابعالی نهفته است که او توانست متوجه طلوع تاریخی شود که با حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» به ظهور آمد و آن شهید بزرگوار بیش از آنکه به حاشیههای اطراف خود مشغول شود، نظر به چشماندازی انداخت که در آن، همه بودنِ بیکرانه خود را حاضر دید و فهمید چه آینده بزرگی در این حضورِ تاریخی در انتظار بشری است که بنا دارد در امروزِ خود از دیروز و فردایش غافل نباشد، بشری که از اکنونزدگی که قصه ظلمات جهان امروزِ غربی است، خود را آزاد کرده است. با نظر به شهید آوینی و سیره و سخن او ما نمادِ انسان متفکری را در کنار خود مییابیم تا در عمق حضور تاریخیمان همه آنچه قابل درک و قابل تفکر است، را تجربه کنیم. اگر اینهمه به آن شهید بزرگوار خود را نزدیک میکنیم، به علت آن است که بنا داریم در شخصیت انسانِ عصر انقلاب اسلامی به دورترین افقها بنگریم و با مردمانِ امروز خود سخن بگوییم، سخنی که تمام ابعاد گسترده انسان آخرالزمانی را مخاطب قرار داده.
بگذار بیش از آنکه بنده از شهید آوینی سخن بگویم، کاربران محترم به آنچه شما بهخوبی در این مورد سخن گفتهاید؛ نظر کنند. تلاشی برای در میانگذاردن شخصیتی که میتواند متذکر جامعیت جوانان امروزین ما باشد. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیز: با توجه به جدال بین مدرنیسم و پست مدرنیسم و چگونگی جایگاه عقل از دید این نحله های فلسفی مختلف و نظام های تربیتی مبتنی بر آن ها؛ برای فهم جایگاه عقل در فلسفه اسلامی و نظام تربیتی برخواسته از آن، چه منابعی را پیشنهاد می کنید؟ (از آثار خود و آثار مفید دیگری که در این زمینه می دانید.)
باسمه تعالی: سلام علیکم: رفقا هر کدام در این رابطه بحمدلله تلاشهای خوبی دارند از جمله جناب حجتالاسلام آقای مهدی منصوریhttp://mtabeen.ir و حجت الاسلام محسن عباسی ولدیhttps://eitaa.com/abbasivaladi . به نظر میآید در هر حال مباحث «معرفت نفس» از کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و «ده نکته در معرفت نفس» بگیر تا کتاب «خویشتن پنهان»، اموری هستند که در تعلیم و تربیت میتوانند مبنایی باشند و در ادامه، کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» به نور توصیههای مولایمان علی «علیهالسلام»، راههایی بسی گسترده در مقابل انسان میگشاید. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: غرض از مزاحمت، یکی از اساتید متعهد و متخصص دانشگاه در خصوص مسائل فرهنگی و عقیدتی جامعه نگرانی هایی را مطرح کرده بودند. کلیت موضوع حول این موضوع بود که به نظر میرسد از دید جامعه شناختی، سطح دینداری و اعتقادات در جامعه تنزل یافته. به طور مثال، جمعیت جوان در مساجد و نماز جمعه ها بسیار کمتر از جمعیت افراد میانسال و پیر است، حال این که در کل جامعه این طور نیست و مشخصاً نسل جوان و نوجوان حضور کمتری دارد. اوضاع حجاب را هم که میبینید، بسیار بدتر از گذشته های دور. من حیث المجموع، به نظر میرسد کمیت و کیفیت دینداری مردم رشد نکرده است. پاسخی که حقیر به نظرم رسید این است که از نظر کمیت ممکن است شاهد این مشکلات باشیم، اما از نظر کیفی نه. انقلاب اسلامی موفق به تربیت نسلی شده که ممکن است از نظر تعداد ظاهری در اقلیت باشند، اما ان شا الله همین ها مصداق «کم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ» خواهند شد و کشور را به اوج خواهند رساند. نظر شما در خصوص پاسخ حقیر چیست؟ به طور کلی پاسخ شما به این سوال چیست؟ آیا سطح دینداری در عموم جامعه کاهش یافته است؟ چرا جمعیت حاضر در مساجد و نمازهای جمعه رو به پیری رفته؟ و از دید بالاتر و مهمتر، نقش آفرینی انقلاب اسلامی در عرصه تمدن سازی و فرهنگ سازی را چگونه می بینید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در قسمت دوم مصاحبهای که با مجله «سوره اندیشه» شد پیش آمد مبنی بر اینکه نسل جدید ظرفیتهای بسی گسترده دارند که با قرائت دیروزی که ما از دینداری داریم، راضی نمیشوند و این به معنای بیدینی آنها نیست. به همین جهت ملاحظه میکنید اینان خود را در وسعت حاج قاسم سلیمانی جستجو میکنند و از آن مهمتر با نظر به شخصیت قدسی و متعالی رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» خود را در نظر میگیرند که در زیر سایه آن حضرت، جهان خود را شکل دهند. پیشنهاد میشود سری به آن مصاحبه بزنید. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/12424
سلام و عرض احترام: این بار مسئله ام شخصی است؛ خیلی از اوقات تحمل رنج سخن گویی های زیاد افراد و قضاوت های آنان، آنهم سخن و قضاوتی فقط و فقط براساس پیشفرضهای ذهنی و فردی خودشان؛ بسیار برایم گران است؛ تلخ، دشوار و رنج بار. چون درک و فهمی بسیار پایین از شرايط روحی و عاطفی فرد انسانی به طور کلی، دارند. ادعای دین فهمی و دین داری شان نیز آدمی را متعجب میکند! کسانی که از صبح تا شب هر لحظه که لب به سخن گفتن میگشایند، سعی میکنند آیه و حدیث و روایت به حرف خود وصل کنند! اگر مؤمن واقعی و مؤمن مخلص و خالص ندیده بودم، احتمالا از دین فرار میکردم؛ اگر عمل مؤمنانه و منصفانه ندیده بودم، خدا میداند پس از دیدن این افراد الان چه سرنوشتی داشتم. دریغ از اندکی درک متقابل! دریغ از اندکی خوب رویی! دریغ از اندکی احترام به شخصیت انسانی فرد! میبُرند و میدوزند و نامه اعمال می بندند، بعد هم یا پاداش نا به جا و یا مجازات نا به جا. و تعامل و زندگی با این افراد که از نزدیکان هم هستند برایم مشکل است. راهکار چیست؟ چگونه باید مدارا و رفتار کرد؟ و صورتی متعادل برای تنظیم رفتارها را در پیش گرفت؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید همچون شهید حاج قاسم سلیمانی وجه انسانیِ انسانها را مدّ نظر قرار دهیم و بدانید از طریق حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» و نور شهدا، وجدان تاریخی انسانها به سوی توحید است و ما در این رابطه در این تاریخ وظایفی داریم و معطل آنهایی که جنابعالی گلهمندشان هستید، نباید باشیم. انقلاب اسلامی «راه »است؛ وقتی انسان جدید بنا داشته باشد خود را راهی بداند به سوی خودی که در اجمالِ کمتری است باز به درک حاج قاسمی نیاز است که آقای سید بشیر حسینی در خاطرات خود از آن می گوید و بی پناه دیدن دختران بد حجاب .https://www.ghatreh.com/news/nn66141724/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%B4%D9%86%DB%8C%D8%AF%D9%86%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D8%B4%DB%8C%D8%B1-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%DB%8C%C2%A0%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D9%88%D8%AC%D9%87-%D8%AD%D8%A7%D8%AC-%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%AF%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: جواب شما به ادعایی مبنی ارتباط امام خمینی با آمریکا قبل از انقلاب چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نقطه نقطه شخصیت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» چه در جوانی و ارتباط فعّال با مرحوم مدرس و چه در زمانی که با مرحوم آیت الله کاشانی محشور بودند و چه ارتباط اساسی ایشان با استادشان آیت الله شاهآبادی همه و همه حکایت از بصیرت فوقالعاده ایشان نسبت به جریانهای خودفروخته و غربزدگان از یکطرف، و فهم درست زمانه در رابطه با استکبار از طرف دیگر دارد. در این مورد خوب است به کتاب «تحلیلی از نهضت امام خمینی» از آقای حمید روحانی و جزوه «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» سری بزنید. جزوه به آدرس زیر در سایت هست. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/leaflet/1005?mark=%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8%20%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C%20%D9%88%20%D9%81%D9%87%D9%85%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C%20%D8%A7%D8%B2%20%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%20%D9%88%20%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%20%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86
سلام علیکم و رحمه الله: بنده از طلاب غیر ایرانی حوزه علمیه قم هستم و آرزوی این را دارم که بتوانم خدمتی به دین خدا و مکتب آل رسول و انقلاب اسلامی که به نظرم قرائتی جامع و ناب از اسلام رسول خدا ارائه میکند، هست. احساس میکنم که چنین کاری امروز، که در سیطره تمدن غرب هستیم، بدون اشراف به فلسفه و علوم انسانی به سختی بتوان انجام داد. سوال بنده این است برای کسانی مثل من که میخواهند علوم انسانی جدید - از جمله علوم سیاسی و اجتماعی و ادبی و روانشناسی، و فلسفه جدید یاد بگیرند، توصیه میکنید از کجا شروع کنند چه سیری را طی کنند؟ اگر کتاب هایی هم مد نظر دارید بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید بعد از حکمت صدرایی و چشیدنِ آن حکمت، فلسفه غرب را با اسلوب هایدگری ادامه دهید. جهت شروع حکمت صدرایی ورود در «برهان صدیقین» و شرح آن که روی سایت هست، إنشاءالله کمک میکند. موفق باشید https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86%20%D8%B5%D8%AF%DB%8C%D9%82%DB%8C%D9%86&tab=sounds
https://lobolmizan.ir/book/240?mark=%D8%A7%D8%B2%20%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86%20%D8%AA%D8%A7%20%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86
خوف آندارم که محدود کردن خود از فهم و اندازه در مناسبات اجتماعی که خداوند برای هدایت و رشد بشر رقم می زنند باعث شود عمرمانکفاف ندهد آنچه را که استعدادش را داشتیم و ندیده گرفتیم، زیان کنیم. مثلا حاج قاسم سلیمانی که چه اندازه هنوز هستند و مردم گوششان به دهان سخنورانیست که بزرگی مردم را نمی شناسند و خود و دیگران را محدود می کنند. اصلا همین اتفاقاتی که این روزها برای آزادی دارد می افتد! انقدر عظیم است و خدا در کار است که باید به خود گفت: (کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش/ کی روی؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی چون باشی...). باید گفت مردم ما همه جایگاه والایی داریم به اسم نفس واحد توحیدی چرا از آن غافلیم؟ جایگاهی که حتی از اسرائیل مردمی بهما می پیوندد و از منافقان داخلی به دشمن! جایگاهی که به درستی دشمنش هویداست و ذلیل شده و نابود شده... . همه اینها به کنار که رنج عظیمیست؛ به من بگو چرا با مسلمانان و با خانواده و دوستان خود بدیم؟ چرا آنقدر باید بشر آخرالزمان را غریب گیر بیاوری؟ بیا تا قدر یکدیگر بدانیم که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم / چو مؤمن آینه مؤمن یقین شد چرا با آینه ما روگرانیم / کریمان جان فدای دوست کردند سگی بگذار ما هم مردمانیم / فسون قل اعوذ و قل هو الله چرا در عشق همدیگر نخوانیم / غرضها تیره دارد دوستی را غرضها را چرا از دل نرانیم / گهی خوشدل شوی از من که میرم چرا مردهپرست و خصم جانیم / چو بعد از مرگ خواهی آشتی کرد همه عمر از غمت در امتحانیم / کنون پندار مُردم آشتی کن که در تسلیم ما چون مردگانیم / چو بر گورم بخواهی بوسه دادن رخم را بوسه ده کاکنون همانیم / خمش کن مردهوار ای دل ازیرا به هستی متهم ما زین زبانیم...
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه خوب متوجه شدهاید که ظرفیت مردم این زمانه را بایستی بزرگ داشت. در همین راستا بستری فراهم میشود که هرکس «جهانی است بنشسته در گوشهای». در این فضا است که انسانهای کوتوله، کوتولهبودنشان معلوم میشود و انسانهای با ظرفیتهای بزرگ هرجا هستند با بزرگی خود ظهور میکنند. این یعنی همان حضور در جهان یکدیگر، وقتی تاریخی شروع شود که همه را در بر گرفته باشد. موفق باشید
سلام استاد: چند وقته فکر میکنم خیلی چیز بلدم و مغرور شدم و همیشه دنبال تشویق و تایید بقیه هستم چکار کنم تو رو خدا کمکم کنید!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رجوع به حقیقت، قضیه فرق میکند. در این مورد خوب است سری به کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» و به شرح صوتی آن کتاب که هر دو روی سایت هست؛ بزنید. موفق باشید
سوال در مورد خواب: با سلام خدمت استاد گرامی. دچار مشکلی هستم و هر کاری از دستم برمیاد کردم. تا بحال حداقل ۱۰ نفر از دوستان و آشنایان بهم زنگ زدن و همه یک نتیجه را در خواب دیدن، بعضی جزئیات را هم شبیه هم نقل کرده اند، ولی هیچ اتفاقی نمی افته. و این ها در حداقل ۶ ماه اتفاق افتاده. می خواستم راهنمایی بفرمایید که این خواب ها محل اعتنا هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اولیای معصوم به ما توصیه کردهاند که نباید به خوابدیدنهای خود اعتماد کنیم و زندگی خود را در دست خوابدیدنهای خود و خوابدیدنهای دیگران بسپاریم. زیرا امکان حضور شیطان در آنجا بسیار زیاد است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا طرفهای مقابل جهت این سخنانشان دلیل دارند؟ تازه بر فرض که چنین باشد، وقتی رهبر معظم انقلاب به عنوان نایب امام زمان «عجلاللهتعالیفرجه» توصیه بر رعایت دستورات ستاد کرونا دارند، چرا از این توصیه ها سر باز بزنیم و خود را از برکات تبعیت از رهبر انقلاب محروم کنیم؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو. آری! فرمودهاند: «آنقدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشتش نه به کوشش دهند» پس باید در تعالی علم و اخلاق و معرفت بکوشیم و از آن طرفمنتظر الطاف الهی باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه جز از طریق سایت، برای بنده ممکن نیست خدمتتان باشم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت ابنعربی در این موارد از علوم رسمی زمان خود شاهد آورده، زیرا این موارد، مواردی نیست که با شهود بهدست آید و اساساً اصل سخن او با ضعف این شواهد خدشهدار نمیشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع غزل شمارهی 93. موفق باشید
عرض سلام خدمت شما: شهادت مولای متقیان تسلیت باد. ببخشید استاد کلیپی از استاد پناهیان هست که میگویند صیحه ی آسمانی طبق روایات در شب ۲۳ ماه رمضانی که شب جمعه است اتفاق می افتد. سوالی مطرح شد که خوب این کلیپ چند سال پیش پخش شده بود و ظهور اتفاق نیفتاد عزیزی اینگونه جواب سوال را دادند: یا محبوب! بسم رب علی (ع) شهادت مولای مولای یا مولای گویان تسلیت باد سپاس از مطالبی که ارسال کردید. به نظر بنده ابتدا باید عنایت کنند به اینکه سخن از معصوم است و ایشان (ع) بر باطن و زمان و مکان احاطه ی کامل دارند و جان جهانند و واسطه ی فیض ارض و سما پس باید دانست وقتی چنین روایتی گفته شده قطع به یقین قرار بوده سخنی را با تمام کسانی که در طول تاریخ با آن مواجه اند داشته باشد. نحوه ی بیان استاد پناهیان ما را به این سمت می برد که ببینید این سخن را و بنگرید حال خود را. اینجا که میفرمایند ببینید ولوله راه می افتد یا نه به خوبی اشاره میکنند روایت علاوه بر اینکه قرار است خبری بدهد قرار است غوغایی در جان ها ایجاد کند. و این مربوط به رابطه ی زمان ظهور و اعمال ماست. حضرت حق کارش معطل ما نمی ماند و باید برویم که جا نمانیم. این روایت بر این بنا گفته نشد که فردا شب ظهور اتفاق می افتدـ خودشان هم گفتند روایت هست «شبی» که ۲۳ رمضان است. بنابراین این نگاه یک نگاه انفسی است که باید روایت را با جان وجدان کرده به زمان ها دقت کنیم و کارهای خودمان دقت کنیم. به راستی اگر زمان ظهور بیاید، ما نیز جانمان آماده ی دریافت آن عشق است؟ به هر حال باید دانست سخن معصوم بهترین حالت برای خبر دادنی جانانه بوده است. و استاد پناهیان سال هاست در این زمینه کار میکنند ـ به نظر میرسد افق درستی را برای مواجه جان ها مطرح کرده اند و نمی توان گفت منظورشان تعیین تاریخ ظهور است که فرموده اند هر کس آن را مطرح نمود دروغ گفته است و ایشان چنین قصدی را نداشته اند و السلام. به نظر شما این تحلیل درست است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که ملاحظه میکنید در آن روایت، بحث در صیحه آسمانی است و افقی معنوی که از عالم اعلا به سوی انسانها گشوده میشود و میتوان گفت مناسبات جدید که حاکی از هر چه بیشترنزدیکشدنِ حضور حق و عدل است؛ نوعی صیحه آسمانی است و إنشاءالله در همین روز قدس با حماسهای که در جهان اسلام پیش میآید؛ ما با نوعی صیحه آسمانی روبهرو میشویم، به معنای تجلیات امور معنوی و آسمانی که به ظهور میآید. موفق باشید
سلام استاد گرامی. روح الله عجمیان متولد ۲۲ بهمن هم بوده!! چقدر همه چیز جوره در مورد شخصیت این شهید! اسم، چهره، انگار یه خمینی دیگری رو شد ولی پرده نشین.
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً هم عرض شد. واقعاً آن شهید بزرگوار عزمی از جنس عزم حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در او بود. برای اینکه کاری بکند، کارستان. و واقعاً خداوند از طریق آن شهید بزرگوار رسواییِ بینهایتی را بر پیشانی دشمنان انقلاب نصب کرد. مسلّماً یکی از آرزوهای آن شهید بزرگوار بود تا معلوم کند کسانی که مقابل کلیّت انقلاب اسلامی قرار دارند، تا کجاها از نظر انسانیت در سقوط هستند و راز سجده او در آمبولانس، همانند شکر حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» بود در قتلگاه. از آن جهت که حضرت متوجه شدند آنچه باید از طریق ایشان انجام میشد و آن رسواییِ جریان اُموی بود؛ به خوبی انجام شد. موفق باشید
سلام استاد خداقوت: با کسب اجازه در خصوص فص ادریسی چند سوال خدمتتون داشتم: ۱. وقتی «وفدیناه بذبح عظیم» رو حضرت حق گرفت با تجلی در حضرت ابراهیم و اسماعیل و کبش با رعایت تنزیه و تشبیه چرا فقط مثال حضرت آدم و حوا را آورد مثلا چرا نفرمود دیدار حضرت موسی و شعیب یا حضرت موسی و خضر هم دیدار حق با حق است؟ یا سگ اصحاب کهف؟ یا فرعون و نمرود و... و شما هم این مثال ها را نفرمودید؟ ۲. در پایان جلسه یکی از حضار در خصوص فتوحات صحبت میکنند و در مورد نرم افزاری صحبت میکنند که میشود در آن کلمه ادریس را جستجو کرد میخواستم در مورد این نرم افزار بدانم. ۳. استاد من قبل از فص نوحی بدایات رو یک بار کار کردم الان بعد از فص ادریسی مجددا کار کنم یا دو تا فص دیگه بخونم و سپس ابواب را کار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چیزی در حال حاضر در این مورد که میفرمایید در ذهن خود ندارم. ۲. نرمافزار «عرفان» مربوط به «مركز تحقيقات كامپيوترى علوم اسلامى». ۳. به نظر میآید اشکالی ندارد تا در کنار مباحث «فصوصالحکم» مباحث «منازلالسائرین» نیز دنبال شود. موفق باشید
سلام: پیرو پاسخی که به پرسش شماره ۳۴۱۸۱ داده اید که ایشان صریحا از شما خواسته اند در چه صورت دست از طرفداری نظام ایران بر می دارید؟ و آیا طرفداری از نظام اسلامی ابطال پذیر است؟ پاسخی مرقوم فرمودید که ظاهرا در هیچ حالتی دست از طرفداری نظام بر نخواهید داشت. سوال من این است که یعنی در برخورد با نظام ایران شما عقل را تعطیل کرده اید؟ آیا وقتی یک دروغ واضح از مسئولین رده بالا می بینیم باید به آن توجه نکنیم و یا مانند خیلی از طرفداران نظام آن را برای خود توجیه کنیم و در نهایت عقل در برخورد با نظام ایران تعطیل است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه که برای ما حجت است کلیت نظام و جهت گیری اصیل انقلاب اسلامی و شخصیت فوق العاده نایب الامام حضرت آیت الله امام خامنه ای است. حال هرکس باید خودش انتخاب کند در این تاریخ در کجا باید قرار گیرد. در حالیکه به خوبی روشن است جهت گیری نظام اسلامی در تقابل با کسانی است که سراسر گرفتار هزاران بطلان و آلودگی است. آیا در صدر اسلام میتوانستیم به بهانه بعضی از چهره هایی که سقیفه را شکل دادند از کلیت اسلام منصرف شویم؟ در حالیکه حضرت علی علیه السلام در همان فضا هم سعی داشتند خلفا را کمک کنند تا روح اسلام بماند (هرچند که به خوبی متوجه ضعف هایی بودند که بسیار باسیره پیامبر صلوات الله علیه و آله و قرآن فاصله داشت) تاریخی آغاز شده است به نام انقلاب اسلامی که حضور در این تاریخ تنها راه نجات است و این با دقت و حکمت پیش می آید و هرکس باید خود را در طوفان فتنه ها حفظ کند. موفق باشید
با سلام: استاد شاید گمان میکنم تا یه دولت خوبی نداشته باشیم آنطوری که باید کار فرهنگی نمیشه کرد و داره ضربه هم ایجاد میکنه، از طرفی آخه پس باید چه کرد و گاه گمان میکنم فعلا همین که سعی کنم خودم خوب باشم تا افراد با الگوگیری شاید خودشون بتونن مواردی را متوجه بشن، در این زمینه بیشتر سعی کردم مطالبی که شما در کانال پرسش به کاربران توصیه میکنید برای خودم مدنظر قرار بدم و یه جورایی با بچه هایی که تا حدی با فضای سیاسی و دولت ها آشناهستن مرتبط باشم، چون آخه وقتی در دولت قبلی کارمیشد همه به پای خوب بودن دولت می گذاشتن و نمیفهمیدن جریان چیه، از طرفی در مباحث روانشناسی یه مطلبی داره گفته میشه با این مضمون که معمولی باش این دو وجه داره اگه معمولی باشی واقعا خیلی مشکلات حله و زندگی عادی واقعا آدم یه سبک بودن را حس میکنه ولی از اونطرف شاید این یه تله حساب شه که روانشناسی از قدرت نفوذ دین حس کرده و میخاد خاموشش کنه و مدام این تزها را میده و یا دارن شخصیت های برجسته ما را میبنند و مطالعه میکنن وهر روز براش یه چیز از علوم انسانی خودشون درمیارن. ۲. استاد امام بالاتره یا حوریه در قالب انسان، چرا امام (ره) فرمودند اگه حضرت زهرا (س) مرد بود امام بود، یعنی حالا که مرد نبودن بالاتر از امام بودن؟ یعنی چی؟ ۳. استاد یه زمانی در مورد نوه امام (ره) سید علی خمینی شنیدم انگار امام (ره) فرموده بودن نور علی نور یه چنین مطلبی قریب این مضمون، گاهی گمان میکنم رابطه ایشان با رهبری مثل دو تا آینه شده که امام (ره) این تدبیررا کردن و اینها امام را در رخ همدیگر میبینند و شاید مطالبی بالاتر صحیح متوجه میشم. ۴. استاد بنده چندان از سیاست بصورت قوی و مثل بعضی طلبه ها سردرنمیارم ولی گاه احساس میکنم استعداد دارم، ولی نمیتونم و نمیشه برم حوزه و از طرفی شما به اون بنده خدا که سوال کرده بود دروس حوزه نمره کم میاره فرمودید به فهم اهمیت بدید، آخه استاد گیرم در هر موسسه آموزشی وارد شدیم و به فهم اهمیت دادیم وقتی نمرات میاد پایین و سیستم طوریه میخان اخراجت کنن این چی؟ خوب مجبوری از محیط بیای بیرون یا میاندازنت بیرون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر صورت مهم، اهداف عالیهای است که انقلاب اسلامی مدّ نظر این تاریخ قرار داده است و از این جهت اگر در بعضی موارد از طریق بعضی از دولتها موانعی و غفلتهایی پیش میآید، چشماندازی که انقلاب اسلامی پیش آورده، توان عبور از آن موانع برای آن مدّ نظر میباشد و از این جهت باید امیدوار بود به آیندهای که در پیش است. ۲. شاید امامت از آن جهت باید برای انسانی باشد که از جنس مرد است، زیرا وظایفی مثل فرماندهی جنگ و حضور در بین مردم جهت رفع مشکلات آنها در میان است. ۳. به هر صورت امری است که امثال بنده نمیتوانم نظر بدهم ۴. آری! نباید در فهم موضوع کوتاهی کرد و معلوم است که اگر انسان در فهم موضوعات علمی موفق شود به تبع آن نمرهای که مساوی نفهمیدنِ مطلب است، نمیآورد. موفق باشید
با سلام: چه عیبی دارد اعیان ثابته انسان قابل تغییر باشد؟ چه عیبی دارد اعیان ثابته را لوح محو و اثبات بدانیم؟ وقتی در عین ثابته انسان اختیار هست، چرا نتوان عین ثابته انسان را تغییر داد؟ (منظور این نیست که انسان مختار، لا مختار شود بلکه کل سرنوشتی که در عین ثابته است، بشود عوض کرد؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که مکرر عرض شده به همان دلیل که در بادیِ امر شخصیت خاص خود را انتخاب میکند، میتواند در بستر همان اختیار، شخصیت دیگری را برای خود انتخاب کند. موفق باشید
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: گروهی هستیم قصد داریم در راستای جهاد تبیین که حضرت آقا فرمودند به صورت خانوادگی در پارک ها و فضاهای عمومی با مردم صحبت کنیم. آیا جنابعالی با این شیوه ی عملکرد موافق هستید؟ اگر ممکن است راهنمایی بفرمایید. با تشکر فراوان التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه باید مخاطبان ما احساس تحقیر نکنند، تصور میشود جهاد تبیین به آن معنا است که مسئولین فرهنگی با تولید مفاهیمی فاخر، موضوعات دینی را تبیین کنند تا انسانها متوجه عظمت آن موضوعات بشوند و خود به خود به سوی آن حقایق گرایش پیدا کنند. موفق باشید
