سلام: در شاهنامه شریف آمده است: «ز نام و نشان و گمان برتر است / نگارندهٔ بر شده گوهر است» اگر نام را اسم بگیرم اشاره دارد به مقام بی اسمی حق. حال سوال پیش می آید چرا در قرآن تاکید بر اسماء الله است و اشاره ای به مراتب بالاتر حق ظاهرا نمی شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید آنجا که در قرآن مسئله «احدیت» حضرت حق و یا «واحد القهّار» بودنِ او را به میان میآورد، همان مقام بیاسمی باشد. موفق باشید
سلام استاد: به نظر میرسه بعد از شهدا و یا حتی همزمان با حضور شهدا یه تعداد نفوس ایجاد شده که دقیقا شبیه همان شهدا بوده و حتی گاها از نظر تشابه اسمی و حتی فامیلی و حتی گاه فامیل در فامیل، تشابه اسمی و فامیلی با شهدا داشته اند و یا مثلا یه فامیل بزرگی یه شهید داده که دوباره بعد ازآن شهید یه نفرهم اسم و فامیل آن شهید شده بماند که بعضا خود خانواده شهید شبیه همان شهید تربیت شده وهمه بواسطه او با ان شهید خاطره میسازن و یا گاها حتی سیرشون با آن شهید هست ، ولی این هم هست که گاهی میبینم یه عده مشکلاتی پیدا کردن بعد میزنم اینترنت میبینم حتی یه شهر دیگه شبیه و هم نام و فامیل اون فرد یه شهید وجود داره، زندگی نامه اش را که میخونم میبینم همان کارها که آن شهید انجام می داده یا مشکلات که بوده دوباره تکرار داره میشه و فرد حاضر داره راه حلی شبیه اون شهید انتخاب میکنه نه فراتر از آن و متاسفانه گاها افراد گرفتار مدرن شدگی و دچار یه نوع توهم فهمیدگی و آگاهی اولی که به نظرم بدتراز جاهلیت اولی هست شده اند و از تمدن قبلی هم دارن به عقب برمیگردن و یا حدااکثر اینکه دارن همان افعال شهدا را انجام میدند و نه جلوتر از آنها ، به نظراگر طرح فرهنگی باشه اینها را به هم مربوط کرد که تاریخ خود را جلوتر از شهدا رقم بزنن شاید خوب باشه که اینقدردرجا نزنیم. مثلا بنیاد شهید بر فرض بگوید یا فراخوان بده که هر کس با هم نام خودش یه شهید پیدا کنه و با خصوصیات او آشنا بشه یا یه همچین طرحی. ۲. موضوع دوم راجع به جلسات هفتگی شبیه جلسات خود شما و امثال شماست که به نظر میرسه این جلسات افراد بهتری را تربیت میکند ولی یه مطلب دیگه هست وآن اینکه هنوز و در آینده هم قشر بزرگی از جامعه ما علم و حتی معرفت را در مراکزعلمی دنبالش میگرده و نمیشه همه را خلاصه کرد در امثال چنین جلساتی و حوزه بخصوص و دانشگاه ما از نظرعلم و معرفت هنوز لنگ بزنه و تولید کننده نباشه و باز جامعه ما مشکل داشته باشه و مردم توقع حل آن را از حوزه و مراکز علمی داشته باشن ولی اینها و افرادی که وارد این فضاها میشن به دلیل اینکه میرن تویه موج یا گردابی یا چیزی شبیه این که دیگه از سطح اجتماع دورمیشن و گاه حتی میبینی افراد وارد شده به این محیط ها نمیتونن با دیگران تعامل داشته باشن و گاها چنین برداشت میشه که خود را تافته جدا بافته میدانن و یا گاها همینطورمیشه و یا اینقدر لطیف میشن از آنطرف که نمیتونن در بین مردم حاضر بشن و این واقعا یه مسیله هست که بنده با خیلی ها صحبت کردم ازاین مسئله رنج میبرن وهمین مطلب رو بیان میکنن علی ایحال گفتم مطالبی که از این زاویه میبینم خدمتتان عرض کنم گرچه میدان خودتان به همه اینها واقف هستید. متشکرم استادعزیزم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه این احوال، مطلب اول را اینطور میتوان تحلیل کرد که حضرت حق ارادهای در راستای عبور از نظامهای سکولار و استکباری کردهاند که انعکاس آن را از یک طرف در روح شهدا مییابید و از طرف دیگر در روح جوانان امروز. ولی در مورد مشکلاتی که فرمودید به نظر میآید کار اصلی، رهنمودها و بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان نظام در تاریخ ۱۴۰۱/۰۱/۲۳ میباشد که حقیقتاً این رهنمودها، نوعی از سلوک را با ما در میان میگذارند تا ما از تنگناهای تاریخی که در اخلاق و در روشهای اجتماعی و اداری خود داریم، بتوانیم عبور کنیم. عمده آن است که به این نوع رهنمودها برخورد سلوکی بنماییم و نه برخورد سیاسی. موفق باشید
سلام استاد: با تو جه به اینکه تاریخ متافیزیک به اواخر خود رسیده و جهان آینده با توجه به انقلاب اسلامی میتواند جهان محبت باشد آیا کسی مثل آقای دولابی در آینده ی تاریخی ما (که انگار این آینده با عقل تکنیکی هم همراه است منتها عقل تکنیکی ای که با هویت ما نسبت دارد) نقش اساسی داد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم جناب آقای دولابی در مواجهه با آنچه نسبت با جهان مدرن متوجه شدند که جهان کینهمندی و کمّیّتگرایی بود، بابِ محبّت را و طوبای محبّت را برای افراد گشودند. البته بیشتر در امور فردی مدّ نظر هست و امری لازم و مفید میباشد. میماند که ما امروز با حضور تاریخی انقلاب اسلامی همان موضوع را در امور اجتماعی و جهانی باید حاضر کنیم. عمده توجه به ضرورت گشودگی نسبت به سایر انسانها و رویکرد محبّتآمیز به آنها است که موجب حضور تاریخیِ خُلق محمّدی «صلواتاللهعلیهوآله» خواهد شد. موفق باشید
سلام علیکم استاد: گفته میشه که ماه رجب ماه لطف و رحمت خدا و ماه نزول رحمت هست. منتها نمیدانم چرا برای من عکس این است با آمدن ماه رجب در قبض و گرفتگی عجیبی هستم و احساس بی توفیقی میکنم. آن حس حضور حضرت حق ، سوز و مراقبه را که قبل از رجب داشتم و در روز های آخر جمادی الثانی بیشتر شده بود، با آمدن رجب کاملاً از بین رفت. سوالم این است که چرا با آمدن رجب بجای آنکه احساس حضور قوی تر شود و.... دقیقا برعکس آن اتفاق افتاده و دچار سردی و قبض و بی میلی در عبادت شدم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً این حالت هم در جای خود حکمتی دارد تا بیشتر از قبل متوجه خودآگاهی نسبت به خود گردیم و بفهمیم «در بلا هم میچشم الطاف او». این حالت منحصر به شما نیست، ولی چیز خوبی است از آن جهت که نمیدانیم «زیر دریا خوش بُوَد یا روی او / قهر او دلگش بود یا لطف او». موفق باشید
با سلام و عرض ادب خدمت شما استاد عزیز: استاد یک سوال فنیِ فلسفی داشتم. آقای داوری اردکانی در کتاب فلسفه در دام ایدئولوژی یک جایی موضع تاریخ گرایی خودشان را توضیح می دهند و می گویند سه نگاه به تاریخ می شود داشت: ۱. تاریخ زدگی (historism) و ۲. تاریخ انگاری (historicism) و ۳. گذشت از تاریخ زدگی و تاریخ انگاری. می گویند موضع امثال پوپر که مدافع وضع موجود عالم هستند اولی هست. موضع امثال هایدگر و گادامر که متذکر به مطلق نبودن تاریخ غربی هستند دومی هست اما ایشان در ادامه می گویند باید از هر دو تاي این ها گذشت و نگاه سوم را داشت. برداشت من این هست که نگاه توحیدی ناب همین سومیه پس چرا ایشان پس از چهل سال همچنان در موضع دوم هستند و تاریخ برایشان از خود حقیقتِ ثابتِ وراي تاریخ اصالت بیش تری دارد؟ ۲. باتوجه به تقریر بالا از تاریخ استاد نگاه شما به تاریخ کدامه؟ آیا مثل هایدگر و گادامر دوميه یا سومی؟ اگر دومی هست نه سومی علتش چيه؟ آیا نگاه دوم با تفکر اسلامی توحیدی تناسب دارد و قابل پذیرشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هایدگر و گادامر و دکتر داوری را شخصیتی میدانم که از تاریخزدگی و تاریخانگاری عبور کردهاند و به عصریبودنِ «وجود» نظر دارند.
عصریدیدنِ «وجود» از نکات مهمی است که جهت بحث عدم استتار یا انکشاف در دل فضایی باز، فضایی که در عین انکشاف، دارای نسبت استتار است و از این جهت متوجه میشویم موجودات به صورت خاصی ظهور و حضور مییابند که مربوط به میدان انکشافی است که در آن قرار دارند و معنای عصریدیدنِ «وجود» را باید در این رابطه مدّ نظر قرار داد و بر این اساس به انقلاب اسلامی به عنوان یکی از مظاهر «وجود» در این تاریخ نظر کرد و در آن مأوا گزید تا همچنانکه هایدگر میفرماید در خانهی «وجود» مأوا گزیده باشیم. موفق باشید
سلام استاد خسته نباشید و خدا قوت: استاد معنای عبد چیست؟ چرا باید ما انسان ها عبد باشیم؟ و اگر قرار است عبد باشیم، چرا باید عبد خدا باشیم؟ و اگر قرار است عبد خدا باشیم چه کار کنیم؟ میشه کتابهایی از خودتان و دیگران معرفی کنید تا مطالعه کنیم و با عقل و قلب بپذیریم که باید عبد باشیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در دومین جلسه شرح سوره حمد شده است. خوب است به سایت رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/908#sound-row-3932. موفق باشید
سلام وقت بخیر استاد: شخصی از زمان گذشته و آینده و از کثرات دنیا فارغ شود و در زمان حال نفس ناطقه خود را هر روز مستمر چندین ساعت توجه اشخاصی زنده مثل امام زمان روحی فداه و یا شخصی اصلا ندیده و از دنیا رفته مثل صحابی پیامبر و فرشتگان مجرد توجه کند و فرد در عالم خیال مونده باشد و وارد عالم عقل نشود تجرد عقلی نداشته باشد می شود اتحاد نفس و روحی و ارتباط بین اشخاص زنده و فوت شده داشته باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید مطمئن بود زیرا به ما فرمودهاند: «كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ» پس باید فکر خودمان در ایجاد شخصیت خود با رعایت دستورات شرع و معارف الهیه در میان آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا طرفهای مقابل جهت این سخنانشان دلیل دارند؟ تازه بر فرض که چنین باشد، وقتی رهبر معظم انقلاب به عنوان نایب امام زمان «عجلاللهتعالیفرجه» توصیه بر رعایت دستورات ستاد کرونا دارند، چرا از این توصیه ها سر باز بزنیم و خود را از برکات تبعیت از رهبر انقلاب محروم کنیم؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع غزل شمارهی 93. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر شما در اینجا است که راضی به تقدیر الهی باشید و در نسبت با همین انتخاب همسر و رشتهی تحصیلی و شغل، وارستگیهای نهفته در خود را به ظهور آورید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر بنده بلا مانع است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شیطان بعضاً عجب خود را به ما مذهبیها القاء میکند، خودِ ما باید مواظب باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم اقشار مختلف با انگیزههای مختلف وارد انقلاب شدند. ولی شعارهای انقلاب، روح اصلی انقلاب را روشن مینمود. یکی از اصلی ترین شعارهای انقلاب «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود که از واژهی جمهوری اسلامی میتوان همان معنای مردمسالاری دینی را مدّ نظر داشت بخصوص که در رفراندم تعیین نظام نیز بیش از 90 در صد به همین جمهوری اسلامی رأی دادند که به معنای آن است که مردم در بستر سنت اسلامی نظام خود را پایهگذاری کردند. البته طوری عمل نشد تا اسلام به وسعت خود به میان آید و بعضاً تنگنظریهایی به نام اسلام شد و بیانیهی گام دوم که رهبر معظم انقلاب مطرح فرمودند جهت بازخوانیِ راهی بود که در این 40 سال طی شد. و به هر حال روح انقلاب، روح حضور در جهانی بود و هست که آموزههای اسلامی برنامهی ادارهی کشور باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره بحمداللّه بر این باور هستم که افق جبههی توحیدی انقلاب در مقابل استکبار یقیناً به پیروزی ختم میشود و مأوای اصلی ما در همینجا است و با همین باور، حتی اگر خودمان شهید و فرزندان و زنانمان اسیر شوند، باز پیروزی از آن ما است. زیرا در این شهادتها و اسارتها آن جبههای که چون دود بر هوا میرود و از صحنهی این تاریخ خارج میشود، جبههی استکبار است. عمده مأواگزیدن در آن جبهه است که عرض شد. و البته کار آسانی نیست، روحی توحیدی و یقینِ الهی و سعهی صدر و نظر به حقیقت را در هر صحنهای از ما طلب میکند. عرض بنده آن است که باید مواظب باشیم آن مأوایی که خداوند از طریق انقلاب اسلامی و تقابل توحیدی با استکبار در مقابل ما گشوده است را، عدهای چه آنها که داخلی هستند و چه آنها که خارجی میباشند به حاشیه نبرند و مانع چنین حضوری نگردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید احتیاط کرد و این کاری نیست که از سر خود بشود انجام داد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را هرکس باید با خودش حلّ کند که بالاخره در محضر حضرت پروردگار چه نوع زندگی را باید پیشه کرد تا بیخدا نباشیم. به هر صورت آنچه که زندگی را زیبا میکند و ابدیت را در مقابل ما میگشاید، زندگی با خداست، هرچند که دنیا به کام انسان نگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد بنده نمیتوانم ورود کنم. همین نکته در جواب سؤال شمارهی ۲۳۷۸۶ عرض شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نظری است که میتوان به عنوان یک فکر، بر روی آن فکر کرد. ۲. باید نگاهها نسبت به ارزشها و مسئولیتها در ترازِ انقلاب شکل بگیرد. مسئولیتها در حال حاضر بیشتر به عنوان میدانِ تحکم بر مردم و ثروتاندوزی است، همانطور که نظام آموزشیِ ما بیشتر در مسیر قربانیکردن جوانان ما میباشد تا پروراندنِ آنها برای یک زندگیِ فعّال و با نشاط و دارای ابتکار. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم. نظام اسلامی قواعد و سننی را که در عالم هست، متذکر میشود ولی انتخاب را به عهدهی مردم میگذارد مگر آنکه کار بعضیها هنجارشکنی باشد که حکم آن جدا است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته ما در آموزههای دینی دنیا را فرصت و مزرعه میدانیم تا با استفاده از امکانات دنیایی، وجهِ الهی خود را به فعلیت برسانیم. موفق باشید
سلام به استاد گرامی: حقیقتاً از کسانی نیستم که نسبت به متون دینی و کتابهای مذهبی حتی عرفانی و فلسفی غافل و ناآگاه باشم و نسبت به حضور در حوزه و دانشگاه بیگانه باشم. ولی احساس نوعی سرگردانی در خود احساس میکنم از آن جهت که اولاً: از کجا باید شروع کنم؟ و ثانیاً: به دنبال چه نتایجی باید باشم که در نزد خود احساس رضایت کنم و برای سایرین نیر مؤثر و مفید باشم؟
باسمه تعالی، سلام علیکم: نکته حساسی است و مکرراً رفقا از بنده در این مورد سؤال کردهاند و بنده نیز در این مورد فکر کردهام. حاصل فکر و تحقیقهای که در جمعبندی به آن رسیدهام را خدمت جنابعالی ارسال میکنم. امید است که مفید افتد. موفق باشید
بسمه تعالی
سلام علیکم: در مورد نسبتی که ما باید با تراث معنوی و معرفتی خود پیدا کنیم؛ عرض بنده آن است: با فرض اینکه هر یک از بزرگان ما، اعم از ابن عربی و جناب خواجه عبدالله انصاری و صدرالمتألّهین که در میدان حضور تاریخی گذشته حاضر بودهاند و یا امثال جناب هایدگر که در میدان حضور تاریخی جهان مدرن حاضرند؛ هر کدام بر اساس مسائل تاریخی خود با حقیقت زمانه و تاریخی که در آن حاضر بودهاند، مسائلی داشتهاند و مطابق آن مسائل، اندیشه خود را در آثارشان گزارش دادهاند. حال ما در امروزِ تاریخ خود با توجه به مسائل خودمان به آن اندیشمندان رجوع میکنیم تا در تاریخ خود حاضر باشیم و در این راستا دینداریِ خود را، آری! دینداری خود را فهم و دنبال میکنیم.[1] با توجه به این امر، بنده بهخصوص در مورد ابن عربی به دنبال حاضرکردن تفکر آن عارف بزرگ در تاریخ خودمان، شرح «فصوصالحکم» را در آن کتاب و همراه با شروح صوتی آن به میان آوردم.[2] با این نیّت که نه بنا بر آن است که مخاطب ما در آن مباحث بخواهد استاد تدریس «فصوص الحکم» باشد و نه آنکه بنا بر این باشد که در تاریخ دیروزینِ «فصوصالحکم» با جناب ابن عربی همراهی کند، بلکه قصد ما آن است که با فهم ابن عربی در این تاریخ در نسبتی که باید با دینداری خود نزد خود حاضر باشیم، به «فصوصالحکم» رجوع شود، از آن جهت که با نسلی روبهرو هستیم که به تعبیر قرآن: «وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ» (نور/35) آماده است مطلب را بدون حواشی و شروح امثال قیصری بیابد و خود را در تاریخ انقلاب اسلامی ادامه دهد.[3]
در مورد نزدیکی به تفکر صدرالمتألّهین گمان میشود در راستای حضور در مسائل زمانه خود نظر به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن و کتاب «خویشتن پنهان» و شرح «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» و کتاب «معاد، بازگشت به جدّیترین زندگی» همراه با شرح صوتی آنها میتواند کارساز باشد.[4]
در مورد نظر به تفکر هایدگر و کمکگرفتن از تفکر ایشان نسبت به مسائل خودمان گمان میشود تأمّل روی سه کتاب «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی بين دو جهان» و «انقلاب اسلامی و چگونگی تحقق آينده دينداری ما» و «در راستای بنیانهای حکمت حضور انقلاب اسلامی در جهانی بین دو جهان» تا حدّ زیادی کافی باشد مگر آن که کسی که بخواهد دانشآموخته فلسفه هایدگر باشد که باید از کتاب «هستی و زمان» ایشان شروع کند.[5]
[1] - این غیر از آن است که مثلاً تصمیم گرفته باشیم با هایدگر در فلسفه غرب و یا با ملاصدرا در فلسفه اسلامی، فیلسوفی کنیم.
[2] - عنایت داشته باشید علومی مانند «فصوصالحکم» علومی نیست که به صرف مطالعه متون نوشتاری نزد مخاطب حاضر باشد، بلکه علومی است که باید سینه به سینه منتقل شود. به همین جهت بر شرح صوتی دویست وچهارگانه آن، که در خدمت عزیزان بودیم همراه با توجه به متن و شرح نوشتاری آن تأکید میشود.
[3] - البته برای درک اصطلاحات جناب ابن عربی بهتر است رفقا قبل از ورود به «فصوص الحکم»، به جزوه «مبانی نظری عرفان در اسلام» که طی 27 جلسه شرح داده شده، رجوع فرمایند. هرچند که در متن خود فصوص میتوان متوجه معنای آن اصطلاحات شد.
[4] - البته اگر بعد از نظر به کتاب «معاد، بازگشت به جدّیترین زندگی» همراه با شرح صوتی آن به متن کتاب «معرفتِ نفس و حشر» که ترجمه جلد 8 و 9 «اسفار» است، رجوع شود؛ برای تکمیل نگاهی که جناب صدرالمتألّهین به امر انسان و امر «وجود» دارد، خوب است.
[5] - نظر و توجه به آثار اقای دکتر رضا داوری در کتابهای مذکور در راستای هرچه نزدیکترشدن به تفکر آقای مارتین هایدگر میباشد در عین حضور در فرهنگِ خودی.
عرض سلام حضرت پروردگار و خیر و برکاتش بر شما. ان شاءلله در پناه معشوق باشید. ببخشید استاد من وقتی در جبهه ی باطل صفحات مجازی قرار میگیرم چنان هجمه ی ذهنی بهم وارد میشه که اصلا عقلم از استدلالی که شیرین و با عشق اون رو در شرایط معمولی بیان میکردم به جورایی عاجز میشه و تلاش در سست کردن عقاید در قلبم داره به طوری که به وضوح این رو حس میکنم آیا این از کمبود ایمانه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «دوست دارد یار این آشفتگی». بالاخره اگر متوجه نباشیم جنگ، جنگِ حق و باطل است و در این جنگ آنچنان نیست که همیشه همهچیز به نفع ما باشد؛ مجبوریم فکر کنیم و باز هم فکر کنیم تا متوجه سنت پیروزی حق بر باطل در دلِ همین طوفانها باشیم. عجله نباید کرد. خداوند از ما شکیبائی و صبر میخواهد تا خودش آرامآرام گنجی که در خانه ما میباشد را طوری به ما بدهد که باید تا مصر سرگردان شویم. این اشاره به شعر مولوی است که شنبه شب در جلسه خوانده شد. موفق باشید
سلام استاد: ببخشید دوباره مزاحم شدم اگه میشه لطفا نقشه راه تربیتی که خداوند طراحی فرموده اند و در انتهای آن، انسان یکی از ۳۱۳ یاران با وفای حضرت امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف میشود را برایمان روشن بفرمایید چون همان طور که میدانید این عزیزان اکثرا جوان هستند، فقیه هستند و من فکر میکنم که دارای مقام فنا فی الله وبقا بالله نیز هستند، لطفا بفرمایید که چگونه میتوان به یکی از بهترین ۳۱۳ یاران با وفای حضرت امام زمان عزیز تبدیل شد. حقیقتا وقتی انسان به شخصیت حضرت عباس علیه السلام و حضرت علی اکبر علیه السلام نظر میکند خیلی دلش میخواهد شبیه آن عزیزان شود ولی اینکه دروان نوجوانی را در گناه سپری کرده ام و زمان طلایی آن دوران را از دست داده ام، قدری بنده را ناراحت میکند، به نظر شما از کجا باید شروع کرد؟ آیا به سراغ طلبگی بروم با سن ۲۳ سالگی یا کاری دیگر؟ واینکه متاسفانه بنده دچار خودبینی و غرور هستم لطفا دستورالعمل بفرمایید. اگر سوال تکراری است بخاطر گرفتن وقتتان بنده را حلال بفرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد اولیه آن است که نظر به توصیههای مولایمان علی «علیهالسلام» به امام حسن «علیهالسلام» در کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» باشد و پس از آن با مطالعه کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» إنشاءالله در جهانی که باید قدم بگذارید، حاضر میشوید. در اینجا است که میتوان گفت: «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار و ارجمند: حقیر، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته نهج البلاغه هستم. موضوع پایان نامه بنده «برون داد نگاه توحیدی در ساحت تمدنی از منظر نهج البلاغه» هست. مدنظرم هست، موضوع توحید رو در مباحث سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، با رویکردی جدید که در خور تمدن نوین اسلامی ست، بررسی کنم. معتقدم امروز نیاز ما بازگشت به توحید از منظر جدید و در عرصه های اجتماعی ست و اگر این خلا تئوریک برطرف نشود، در ساخت تمدن نوین، با مشکلاتی مواجه خواهیم بود که تا به امروز... لطفا بنده رو در پیدا کردن منابع مطالعاتی از میان تالیفات جنابعالی و همچنین تالیفات سایر اساتید، در صورت امکان، راهنمایی بفرمایید. سپاسگزارم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در شرح خطبههای ۱ و ۱۸۶ و ۱۶۳ و ۱۱۴ نهجالبلاغه شده است. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%AE%D8%B7%D8%A8%D9%87&tab=sounds
سلام استاد وقتتون بخیر: جواب شما به ادعایی مبنی ارتباط امام خمینی با آمریکا قبل از انقلاب چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نقطه نقطه شخصیت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» چه در جوانی و ارتباط فعّال با مرحوم مدرس و چه در زمانی که با مرحوم آیت الله کاشانی محشور بودند و چه ارتباط اساسی ایشان با استادشان آیت الله شاهآبادی همه و همه حکایت از بصیرت فوقالعاده ایشان نسبت به جریانهای خودفروخته و غربزدگان از یکطرف، و فهم درست زمانه در رابطه با استکبار از طرف دیگر دارد. در این مورد خوب است به کتاب «تحلیلی از نهضت امام خمینی» از آقای حمید روحانی و جزوه «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» سری بزنید. جزوه به آدرس زیر در سایت هست. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/leaflet/1005?mark=%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8%20%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C%20%D9%88%20%D9%81%D9%87%D9%85%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C%20%D8%A7%D8%B2%20%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%20%D9%88%20%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%20%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86
