بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33271

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: گروهی هستیم قصد داریم در راستای جهاد تبیین که حضرت آقا فرمودند به صورت خانوادگی در پارک ها و فضاهای عمومی با مردم صحبت کنیم. آیا جنابعالی با این شیوه ی عملکرد موافق هستید؟ اگر ممکن است راهنمایی بفرمایید. با تشکر فراوان التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که باید مخاطبان ما احساس تحقیر نکنند، تصور می‌شود جهاد تبیین به آن معنا است که مسئولین فرهنگی با تولید مفاهیمی فاخر، موضوعات دینی را تبیین کنند تا انسان‌ها متوجه عظمت آن موضوعات بشوند و خود به خود به سوی آن حقایق گرایش پیدا کنند. موفق باشید

32622

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد ارجمندم سلام علیکم و رحمه الله: استاد از وقتی آقای قاسم زاده شهردار شدند، امیدوار شدیم که شهر به سمت حکمت و تعالی پیش خواهد رفت ولی متاسفانه ظاهرا هر که در این پست قرار گیرد در فضای فاسد شهرداری استحاله خواهد شد. در طول ۸ سال گذشته دفعه سوم است که ایستگاه های اتوبوس تعویض می‌شوند، در باغ رضوان متاسفانه دیدم که یک چرتکه بزرگ و یک صندوق بزرگ درست کرده اند که نمی‌دانم معنا و مفهومش چیست؟! آیا به آقای قاسم زاده هم باید گفت که این هزینه های چند میلیاردی حق مردم است، مصداق اسراف است و اسراف حرام است؟ آیا ایشان نمی‌دانند در اموال مسلمین در قیامت از ایشان سوال خواهد شد؟ آیا برای اینکه انسان لوس مدرن را خوشحال کنیم باید این همه خرج های بیهوده در خیابان هشت بهشت، در میدان امام و خیلی جاهای دیگه انجام بدیم؟ البته فعلا در مورد فساد، رشوه و باند بازی که در شهرداریها وجود دارد صحبتی نمی‌کنم. حقیر بی سر و پا احساس می‌کنم حضرتعالی باید متذکر این موضوعات به آقایان بشوید، تمام سرمایه انقلاب همین بچه های فرهنگی و انقلابی هستند، نگذارید از دست بروند. از اینکه بعضی جملات امری شد بنده را عفو بفرمائید استاد. التماس دعا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت قضیه آن است که جناب آقای دکتر قاسم‌زاده از جهات مختلف فردی قابل اعتماد و از جنس انقلاب اسلامی هستند، با حکمت‌هایی که لازمه یک فرد انقلابی و دلسوز است. می‌ماند که باید حوزه فعالیت‌های ایشان را مدّ نظر قرار داد به این معنا که مردم شهر اصفهان احساس کنند شهردار، شهردارِ همه مردم است با همه سلائق، و در عین حال و در دل مدارا با همه سلائق، خطِ انقلابی و جهت‌گیری‌های ارزشی را باید به صورتی نرم جلو برد. و از این جهت به نظر می‌آید تا آن‌جا که ممکن است باید محذورات ایشان را در نظر گرفت و در عین حال، طبیعی است که نه ایشان و نه بنده و نه شما معصوم نخواهیم بود و می‌توان با تذکراتی که به ایشان داد، ایشان را متوجه نظرات خود نمود. موفق باشید

32616
متن پرسش

مدرک قرآنی که ثابت می کند اسلام نه برای ما و نه برای هیچ کشوری نیامده است، جز عربستان این نه توهین به پیغمبر است و نه بقرآن، یک نفر خدمتی به ایران و ملت ایران کرد و کارهای قبلیش را جبران کرد که آن شخص دکتر قمشه‌ای بود و هست که قرآن فارسی را چاپ کرد ولی متاسفانه چون حقیقت را روشن کرد، رژیم چاپ مجدد را ممنوع کرد ، ( چون دیدند که باید بروند سراغ الاغ سواریشون و دیگر دکانی ندارند) چرا؟ مگر هر آنچه در کتاب قرآن بوده نگفته؟ حقیقت تلخ است؟ ﺍﮔﺮ ﻗﺮﺁﻥ را ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﮐﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ خدا ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ. ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ﮐﻪ بر اساس گفته ﺍﻟﻠﻪ ما ایرانی ها و دیگر کشور ها بجز عربستان ﺑﺎﯾﺪ ﺯﺭﺗﺸﺘﯽ بمانیم و دیگر کشورها به آیین خود، یهود و عیسی و... باقی بمانند. ﺍﯾﻦ گفتهء آشکار ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺟﺎﯼ ﻫﯿﭻ تردیدی ﻧﺒﺎﺷﺪ: ﮐﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﮐﻪ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﺍﺳﺖ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﮐﻨﻨﺪ. ﺩﺭ زیر ﺁﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﻗﺮﺁﻥ با آدرس ﺑﺮﺍی شما آورده شده تا باور کنید👇👇👇 ﺳﻮﺭﻩ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ، ﺁﯾﻪ ۴ «ﻭَﻣَﺎ ﺃَﺭْﺳَﻠْﻨَﺎ ﻣِﻦ ﺭَّﺳُﻮﻝٍ ﺇِﻟَّﺎ ﺑِﻠِﺴَﺎﻥِ ﻗَﻮْﻣِﻪِ ﻟِﻴُﺒَﻴِّﻦَ ﻟَﻬُﻢْ ۖ ﻓَﻴُﻀِﻞُّ ﺍﻟﻠَّـﻪُ ﻣَﻦ ﻳَﺸَﺎﺀُ ﻭَﻳَﻬْﺪِﻱ ﻣَﻦ ﻳَﺸَﺎﺀُ ۚ ﻭَﻫُﻮَ ﺍﻟْﻌَﺰِﻳﺰُ ﺍﻟْﺤَﻜِﻴﻢُ.» (ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﯿﭻ ﻗﻮﻣﯽ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﯼ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩﯾﻢ ﺑﻐﯿﺮ ﺍﺯ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ خودشان ﺳﺨﻦ ﺑﮕﻮﯾﺪ.) ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺯﺑﺎﻧﺎﻥ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺯﺑﺎﻥ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﺑﻮﺩ. ﺳﻮﺭﻩ ﺍﻟﻨﺤﻞ ( ﺯﻧﺒﻮﺭ) ﺁﯾﻪ ۳۶: «ﻭَﻟَﻘَﺪْ ﺑَﻌَﺜْﻨَﺎ ﻓِﻲ ﻛُﻞِّ ﺃُﻣَّﺔٍ ﺭَّﺳُﻮﻟًﺎ ﺃَﻥِ ﺍﻋْﺒُﺪُﻭﺍ ﺍﻟﻠَّـﻪَ ﻭَﺍﺟْﺘَﻨِﺒُﻮﺍ ﺍﻟﻄَّﺎﻏُﻮﺕَ.» ( ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﯼ ﺭﺳﻮﻟﯽ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ که می‌گفت: ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﺘﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺮﺳﺘﺶ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺑﺘﯽ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﮐﻨﻴﺪ.) ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺭﺳﻮﻝ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﯿﺎﻡ ﯾﮑﺘﺎ ﭘﺮﺳﺘﯽ ﺭﺍ هماهنگ ﺑﺎ ﺧﻮﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺁﻭﺭﺩ. ﺳﻮﺭﻩ ﯾﻮﻧس ﺁﯾﻪ ۴۷: «ﻭَﻟِﻜُﻞِّ ﺃُﻣَّﺔٍ ﺭَّﺳُﻮﻝٌ ۖ ﻓَﺈِﺫَﺍ ﺟَﺎﺀَ ﺭَﺳُﻮﻟُﻬُﻢْ ﻗُﻀِﻲَ ﺑَﻴْﻨَﻬُﻢ ﺑِﺎﻟْﻘِﺴْﻂِ ﻭَﻫُﻢْ ﻟَﺎ ﻳُﻈْﻠَﻤُﻮﻥَ» ( ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﺍُﻣﺘﯽ ﺭﺳﻮﻟﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺁﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺁﯾﺪ ﻭ ﺣﺠﺖ ﮐﻨﺪ، ﺣﮑﻢ ﺑﻪ ﻋﺪﻝ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﻭ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺳﺘﻢ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﯾﺪ.) ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍن، ﺯﺭﺗﺸﺖ بود. ﺳﻮﺭﻩ ﺍﻟﺸﻌﺮﺍﺀ (ﺷﺎﻋﺮﺍﻥ) ﺁﯾﻪ ۱۹۵، ۱۹۸ ، ۱۹۹ «ﺑِﻠِﺴَﺎﻥٍ ﻋَﺮَﺑِﻲٍّ ﻣُّﺒِﻴﻦٍ، ﻭَﻟَﻮْ ﻧَﺰَّﻟْﻨَﺎﻩُ ﻋَﻠَﻰٰ ﺑَﻌْﺾِ ﺍﻟْﺄَﻋْﺠَﻤِﻴﻦَ، ﻓَﻘَﺮَﺃَﻩُ ﻋَﻠَﻴْﻬِﻢ ﻣَّﺎ ﻛَﺎﻧُﻮﺍ ﺑِﻪِ ﻣُﺆْﻣِﻨِﻴﻦَ» ۱۹۵ ﻭ ﺁﻥ (ﻗﺮﺁﻥ) ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻋﺮﺑﯽ ﺁﻣﺪ ۱۹۸ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻋﺮﺑﯽ نمی‌دانند ﻧﺎﺯﻝ می کردیم ، ۱۹۹ ﻣﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ. ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ آشکارا می گوید : ﻗﺮﺁﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺮﺏ ﺯﺑﺎﻧﻬﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺯﺑﺎﻧﻬﺎ. ﺳﻮﺭﻩ ﺳﺠﺪﻩ ، ﺁﯾﻪ ۳: «ﺃَﻡْ ﻳَﻘُﻮﻟُﻮﻥَ ﺍﻓْﺘَﺮَﺍﻩُ ۚ ﺑَﻞْ ﻫُﻮَ ﺍﻟْﺤَﻖُّ ﻣِﻦ ﺭَّﺑِّﻚَ ﻟِﺘُﻨﺬِﺭَ ﻗَﻮْﻣًﺎ ﻣَّﺎ ﺃَﺗَﺎﻫُﻢ ﻣِّﻦ ﻧَّﺬِﻳﺮٍ ﻣِّﻦ ﻗَﺒْﻠِﻚَ ﻟَﻌَﻠَّﻬُﻢْ ﻳَﻬْﺘَﺪُﻭﻥَ» (ﺍﯼ ﻣﺤﻤﺪ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻗﻮﻡ ﺗﻮ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﯾﻢ ﭼﻮﻥ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺭﺳﻮﻟﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﯿﺎﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺳاﻟﺖ ﮐﻨﯽ، ﺷﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺷﻮﻧﺪ.) ﻣﺎ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﮐﺘﺎﺑﺪﺍﺭ ﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﻗﺒﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻫﯿﭻ ﻟﺰﻭﻣﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺁﻥ کشتارها ﻭ ﻏﺎﺭﺕ ﻭ ﺑﺮﺩﻩ ﮔﯿﺮﯼ ﺭﺍ انجام دهند و ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ این داستان ادامه دارد. ﺳﻮﺭﻩ ﺍﻧﻌﺎﻡ (ﭼﻬﺎﺭﭘﺎﯾﺎﻥ) ﺁﯾﻪ ۹۲ «ﻭَﻫَـٰﺬَﺍ ﻛِﺘَﺎﺏٌ ﺃَﻧﺰَﻟْﻨَﺎﻩُ ﻣُﺒَﺎﺭَﻙٌ ﻣُّﺼَﺪِّﻕُ ﺍﻟَّﺬِﻱ ﺑَﻴْﻦَ ﻳَﺪَﻳْﻪِ ﻭَﻟِﺘُﻨﺬِﺭَ ﺃُﻡَّ ﺍﻟْﻘُﺮَﻯٰ ﻭَﻣَﻦْ ﺣَﻮْﻟَﻬَﺎ ۚ ﻭَﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻳُﺆْﻣِﻨُﻮﻥَ ﺑِﺎﻟْﺂﺧِﺮَﺓِ ﻳُﺆْﻣِﻨُﻮﻥَ ﺑِﻪِ ۖ ﻭَﻫُﻢْ ﻋَﻠَﻰٰ ﺻَﻠَﺎﺗِﻬِﻢْ ﻳُﺤَﺎﻓِﻈُﻮﻥَ.» ﺍﻳﻦ ﻧﯿﺰ ﻛﺘﺎﺏ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ ﻣﺒﺎﺭﻛﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻳﻢ و ﺗﺼﺪﯾﻖ ﮐﻨﻨﺪﻩء ﻛﺘﺐ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ ﭘﻴﺸﻴﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻬمترﻳﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪ (ﻣﮑﻪ) ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﺁﻥ (ام القرا) ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺩﻫﯽ: ﺁﻧﺎنکه ﺑﻪ ﺁﺧﺮﺕ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ (ﻛﺘﺎﺏ) ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎ (ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ) ﺭﺍ بجا ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ، ﺍﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﺛﺎﺑﺖ می کند ﮐﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﯼ ﻣﮑﻪ ﻭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺁﻥ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺣﺘﯽ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻋﺮﺏ ﺯﺑﺎﻥ می دانند ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﮐﻨﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ می کنند ﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﮑﻪ ﻭ ﺣﻮﺍﻟﯽ آن. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که واژه‌های قرآنی را باید مطابق همان قرآن معنا کرد و نه با معانی عرفی و روزمرّه. قرآن در خطاب به رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه وآله» می‌فرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» (سبأ/28) یعنی ای پیامبر! ما تو را نفرستادیم مگر برای همه بشریت تا آن‌ها را بشارت دهی که راه‌های سعادت کدام است و از راه‌های هلاکت آن‌ها را حذر دهی و مشکل آن است که اکثر مردم متوجه چنین رسالتی و بهره‌های فراوان آن نیستند. و یا می‌فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ وَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»(بقره/ (21) هان ای همه مردمان! پروردگار خود را عبادت کنید که شما را و قبل از شما را خلق کرد، امید است که در مسیر بندگی خداوند اگر درست عمل کنید به تقوای لازم که موجب سعادت دنیایی و آخرتی شما است برسید.

حال با توجه به این نوع آیات باید پرسید آن‌گاه که خداوند می‌فرماید پیامبر را به سوی قوم خودش فرستاده، منظور مردم شهر و قبیله‌اش می‌باشد یا قوم هر پیامبری در هر تاریخی همه انسان‌هایی هستند که در آن تاریخ حاضرند؟ و امروزه با حضور اسلام به عنوان آخرین دین، همه بشریت از صدر اسلام تا قیام قیامت قومِ آخرین پیامبر هستند و به همین جهت هرگز ایرانیان در مواجهه با اسلام احساس نکردند که اسلام دین قوم عرب می‌باشد و در نتیجه با حضور فعّال خود توانستند نقش عظیمی در به ظهورآوردن ابعاد متعالی اسلام داشته باشند و اگر فرمود: «و لکل امة رسول» خواست بفرماید برای امت‌های گذشته نیز پیامبرانی بوده‌اند مثل حضرت عیسی «علیه‌السلام» که در زمان خود رسولِ همه بشریت بودند و آن‌چنان نبود که مسیحیان غیر اورشلیم بگویند او مربوط به مردم اورشلیم است. موفق باشید   

31131

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد با توجه به فرمایش شما به پرسش ۳۱۰۸۹ این سوال مطرح می شود که اینکه عالم ماده ذاتا حرکت است و ماده چون در ذات و عرض حرکت و به این دلیل نمی تواند ثابت باشد پس این چه حرکتی است که او را تغییر نمی دهد و زمین بعد سال ها هنوز زمین است و جسم انسان بعد از گذشت سال ها هنوز به آن شکل خود باقی مانده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بحث «حرکت جوهری» را با دقت دنبال بفرمایید. در آن‌جا جواب این نوع سؤالات را خواهید گرفت. موفق باشید

30117

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی سلام: بنده دائم در گذشته سیر می کنم و در این سیر به هرگوشه که سر می زنم غیر از گناه، غفلت و ناشکری چیزی نمی یابم. متاسفانه ساختار زندگیم را در همان حالت غفلت پایه ریزی کردم که الان دیگر قابل جبران نیست (مثل انتخاب همسر، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل و...) زندگیم مصداق آیه مبارکه «وَأَنذِرهُم يَومَ الحَسرَةِ إِذ قُضِيَ الأَمرُ» است. مطمئنم این عذاب وجدان در قیامت از درونم به بیرون می رسد و جهنمم را می سازد. بارها جنابعالی در خصوص رحمت خداوند و بخشش او صحبت کرده اید و من نه اینکه بخواهم از خدا سبقت بگیرم ولی با توجه به اینکه همه چیز اعم از بهشت و دوزخ، شادی و غم و... از درون خود انسان نشأت می گیرد نمی توانم خودم را ببخشم و این احساس که دیگر به آخر خط رسیده ام سخت دست و پایم را بسته است. لطفا اگر راهی برای خلاصی از این عذاب هست بفرمایید. ممنون از سعه صدر و الطاف جنابعالی - التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر شما در این‌جا است که راضی به تقدیر الهی باشید و در نسبت با همین انتخاب همسر و رشته‌ی تحصیلی و شغل، وارستگی‌های نهفته در خود را به ظهور آورید. موفق باشید

29115

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد مطالبی که آقای تاج زاده و هم فکرانش در فضای مجازی منتشر میکنن رو دیدین؟ استاد ایشون یجوری حرف میزنن در توییتر که حتما در آینده یه اغتشاش و فتنه در پیش داریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته در جریان افکار ایشان هستم. بالاخره از کسانی که متوجه حقیقت انقلاب اسلامی نیستند، چه انتظاری باید داشت. موفق باشید

28928

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد جان در پاسخ سوال ۲۸۸۶۶ اشاره به سوال سوال کننده ۲۸۸۶۵ کردید، در عرایض قبلی ام عرض کردم که انسان باید به همه ی ابعاد بپردازد، خب اگر اینطور که می فرمایید است، داریم که بعضی ها با اینکه اهل تفکر هستند ولی هیئت می روند اشک ندارند، حال نه فقط عدم اشک بلکه در ابعاد دیگر هم دچار ضعف هستند، به نظر می رسد اصل باید طاعت باشد، اگر طاعت اصل باشد ابعاد مختلف انسان ظهور می کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. موفق باشید

27644

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیزم: روزتون مبارک⁦❤️⁩ براتون آرزوی عاقبت بخیری دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای جنابعالی نیز آرزوی همان دعایی که فرمودید را دارم که آن بهترین دعا می‌باشد. موفق باشید

34904

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام خدمت شما: شهادت مولای متقیان تسلیت باد. ببخشید استاد کلیپی از استاد پناهیان هست که می‌گویند صیحه ی آسمانی طبق روایات در شب ۲۳ ماه رمضانی که شب جمعه است اتفاق می افتد. سوالی مطرح شد که خوب این کلیپ چند سال پیش پخش شده بود و ظهور اتفاق نیفتاد عزیزی اینگونه جواب سوال را دادند: یا محبوب! بسم رب علی (ع) شهادت مولای مولای یا مولای گویان تسلیت باد سپاس از مطالبی که ارسال کردید. به نظر بنده ابتدا باید عنایت کنند به اینکه سخن از معصوم است و ایشان (ع) بر باطن و زمان و مکان احاطه ی کامل دارند و جان جهانند و واسطه ی فیض ارض و سما پس باید دانست وقتی چنین روایتی گفته شده قطع به یقین قرار بوده سخنی را با تمام کسانی که در طول تاریخ با آن مواجه اند داشته باشد. نحوه ی بیان استاد پناهیان ما را به این سمت می برد که ببینید این سخن را و بنگرید حال خود را. اینجا که می‌فرمایند ببینید ولوله راه می افتد یا نه به خوبی اشاره می‌کنند روایت علاوه بر اینکه قرار است خبری بدهد قرار است غوغایی در جان ها ایجاد کند. و این مربوط به رابطه ی زمان ظهور و اعمال ماست. حضرت حق کارش معطل ما نمی ماند و باید برویم که جا نمانیم. این روایت بر این بنا گفته نشد که فردا شب ظهور اتفاق می افتدـ خودشان هم گفتند روایت هست «شبی» که ۲۳ رمضان است. بنابراین این نگاه یک نگاه انفسی است که باید روایت را با جان وجدان کرده به زمان ها دقت کنیم و کارهای خودمان دقت کنیم. به راستی اگر زمان ظهور بیاید، ما نیز جانمان آماده ی دریافت آن عشق است؟ به هر حال باید دانست سخن معصوم بهترین حالت برای خبر دادنی جانانه بوده است. و استاد پناهیان سال هاست در این زمینه کار می‌کنند ـ به نظر می‌رسد افق درستی را برای مواجه جان ها مطرح کرده اند و نمی توان گفت منظورشان تعیین تاریخ ظهور است که فرموده اند هر کس آن را مطرح نمود دروغ گفته است و ایشان چنین قصدی را نداشته اند و السلام. به نظر شما این تحلیل درست است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که ملاحظه می‌کنید در آن روایت، بحث در صیحه آسمانی است و افقی معنوی که از عالم اعلا به سوی انسان‌ها گشوده می‌شود و می‌توان گفت مناسبات جدید که حاکی از هر چه بیشترنزدیک‌شدنِ حضور حق و عدل است؛ نوعی صیحه آسمانی است و إن‌شاءالله در همین روز قدس با حماسه‌ای که در جهان اسلام پیش می‌آید؛ ما با نوعی صیحه آسمانی روبه‌رو می‌شویم، به معنای تجلیات امور معنوی و آسمانی که به ظهور می‌آید. موفق باشید

34870
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم و رضوانه: با عرض پوزش از جناب استاد و کاربران عزیز که وقت می‌گذارند و این وجیزه‌ی ناچیز را مطالعه می‌کنند. پیش از مطالعه از جناب استاد با اطاله‌ی وقت شریف‌شان در وسط ضیافت توحیدیِ ماه خدا عذرخواهم و محتاج دعاهای توحیدی‌تان هستم. به مناسبت شهادت افق گشای جناب حضرت آوینی نوشته‌ای را به خدمتتان ارسال می‌کنم تا شاید ما را هم جزو خادمان و نوکران این شهیدان به حساب آورند.

آوینی و هنر اشراقی انقلاب اسلامی در طلیعه‌ی طلوع انقلاب اسلامی در میان اندیشه‌های عصر خویش از بلوک شرق و کمونیست و جامعه‌های کارگری و احزاب کمونیستی چین و شوروی و بلوک غرب و تفکر لیبرال و اندیشه‌های اومانیستی و سکولار غربی، «انقلاب اسلامی» در تاریخی حاضر شد که جهان در سیطره‌ی این اندیشه‌ها در جریان بود. امام (رضوان‌الله‌تعالی‌‌علیه) با نور فهم الهی خود متوجه‌ی شروعی دیگر در تاریخ بود که دیگر نه شرق برای بشر سخنی نو دارد و نه غرب می‌تواند مأمن و مونس انسان این زمانه شود، بنابراین امام سخنی تازه را در انداخت از انسان و جهان و از تاریخی که با انسان میان شرق و غرب در حال طلوع است، و مطلع الفجر این انسان شروق توحیدی، عالم جدیدی است به نام «انقلاب اسلامی» که بنیاد آن توحید است، درست نقطه‌ی مقابل اندیشه‌ی اومانیسم و خودبنیادیِ انسان. در این شروع و آغاز، فهمی جدید و مناسباتی جدید در تاریخ شکل گرفت و تقابلی نو را با اندیشه‌های زنده‌ی تاریخ غرب درانداخت و بنای تازه‌ای را برای نظام اجتماعیِ بشر پی‌ریخت تا انسان در تعالیِ اراده و اختیار در چنگال هوس تمدن غرب، انسانیت‌اش لگدمالِ خیالات و توهّمات مناسبات عالم مدرن نباشد و نظمی را تأسیس کند تا در آن انسان در قامت خلیفه‌ی الهی خود را برانداز کند. این شروعی بود از یک آغاز که در اندیشه‌ی مکتبی امام (رضوان‌الله‌تعالی‌‌علیه) جا گرفته بود و برای آن طرح نهضتی را در انداخت که ساختمان وجودی انسان را از مراتب ملک تا ملکوت در نظر دارد و جنبه‌ی قدسی انسان را فدای جنبه‌ی مادی و ملکی او نمی‌کند. انسان در اندیشه‌ی امام به تعبیر آیت الله جوادی آملی:

«انسان حقیقی کسی است که در محدوده حیات حیوانی و طبیعی نایستد.» همچنین می‌فرمایند: «انسان حقیقی در سایه تعلیم قرآن کریم به انسانیت دست یافته، از وضعیت روشنی بهره‌مند است و در همه امور حیات خود می‌تواند با شفافیت سخن بگوید. او می‌داند از کجا آمده است و به کجا می‌رود و نیز رابطه‌ی خودش را با جهان اطراف و روابطی که بین اجزای عالم برقرار است را می‌داند.»

این سخنان به خوبی می فهماند که سخن از انسان دیگری در میان است و حرفی نو از عالمی دیگر از تاریخ به میان آمده است. شهید آوینی(رحمت الله علیه) از جمله کسانی بود که این «طلوع تاریخی مکتب امام» را فهمید و تقابل تاریخی جبهه‌ی تمدنی حق و باطل را دریافت و خود را در ذیل اندیشه‌ی قدسی تاریخ توحیدی انقلاب اسلامی حاضر کرد تا مبیّن و معلّم این مکتب انسان‌ساز خمینی شود. در اصل، آوینی راوی عالم توحیدی امام (سلم الله علیه) شد و دست به ابر روایت تاریخ تمدن توحیدی اسلام شد. تاریخی با حضورش در برابر مکاتب عالم مدرن حرفی تازه از انسانی جدید در تاریخ داشت. سخن از تولد انسانی دیگر با ابعاد متعالی و مکتبی انسان‌ساز با نگاه به افق ملکوتی عالم بود و آوینی هنر فهم این عالم را در خود داشت و آن را پرورش داد تا خود را معلم و راوی حکایت انسان عصر انقلاب اسلامی کند. «روایت فتحِ آوینی»، قصه‌ی حضور انسان ملکوتی است که در زمین، جنود خداوند است، همان انسانی که در مقاومت خرمشهر خدا را به صحنه‌ی زمین آورد و امام فرمود: «خرمشهر را خدا آزاد کرد.» یا در سخنانی دیگر امام در مقاومت این بسیجیان فرمود:

«این جانب از دور دست و بازوى قدرتمند شما را که دست خداوند بالاى آن است مى‌ بوسم و بر این بوسه افتخار مى‌ کنم. شما دِیْن خود را به اسلام عزیز و میهن شریف ادا کردید و طمع ابرقدرتها و مزدوران آنان را از کشور خود بریدید و سخاوتمندانه در راه شرف و عزت اسلام جهاد کردید یا لَیْتَنى‌ کُنْتُ مَعَکُمْ فَافُوزَ فَوْزاً عَظیما.»

 تماماً سخن از اندیشه‌ای دیگر در تاریخِ دیگر است و آوینی این اشراق قدسی را در طلوع انقلاب اسلامی در مکتب امام (رضوان‌الله‌تعالی‌‌علیه) به خوبی درک کرد و از همه مهم‌تر آن است که آوینی در این اشراقِ تاریخی و در این تاریخِ توحیدی حاضر شد و «هنر» را که اساساً مقوله‌ای است خنثی که ذاتاً نه حُسْن می‌پذیرد و نه قُبح، بلکه ماهیتی است برآمده از اندیشه‌ها و مکاتب و فرم و محتوای آن را اندیشه‌ها هستند که تأمین می‌کنند. و آوینی به «هنر» ارزش داد و «تقدس» بخشید در روزگاری که هنر در خدمت هرزه‌انکاری‌ها و در ذیل اندیشه‌هایِ نیست‌انگار و ابتذال به‌سر می‌برد، آوینی آن را تقدس بخشید و «هنرِ انقلابی» را بنا نهاد. البته منظور سخن این نیست که او آغازگر هنر انقلاب اسلامی بود، نه! او جزو اولین‌های آغاز هنر انقلاب اسلامی بود. آنچه کار آوینی را ارزش بخشید این بود؛ «هنر» را خوب می‌شناخت و تأثیر هنر بر انسان ر ا خوب درک کرده بود و اثرپذیری انسان از هنر را آگاه بود. فلذا «هنرِ مقدس» را برای حضور در عالمی جدید در مواجهه با انسان انتخاب کرد. به همین جهت ما کار آوینی را به نام «هنر اشراقی انقلاب اسلامی» گذاشتیم.

 بزرگترین سرمایه‌ای که آوینی با آن به ساحت هنر باریافت آن بود که بنیادهای معرفتی و اندیشه‌ای غرب را خوب می‌شناخت و از مکتب انسان توحید امام هم کاملاً آگاه بود، فلذا تقابل ذاتیِ هنر انقلاب اسلامی را با هنر غرب مدرن در بنیادهای معرفتی آنها می‌دید، فلذاست که کارِ آوینی مشحون و مملو از مفاهیم قدسی و معارف اشراقی است. آوینی «هنر» را غایت نمی‌دید بلکه فاعلیت هنر را در غایت قدسی انسان جستجو می‌کرد و روایت فتح، تجلی این‌چنین نگاهی است که آوینی در آن زیست می‌کند. آوینی در عالم خمینی خود را پیدا کرده است و با تاریخ خمینی زندگی می‌کند و حیاتِ انسان این تاریخ را هم در مکتب امام جستجو می‌کرد و این تاریخ را عصر بیداری انسان نامید، چرا که او خوب کارد به استخوان نشسته‌ی نهیلیسم را به جان آدمی در جهان مدرن هم به خوبی چشیده است، و هم درک کرده، و هم انسانِ خودبنیاد عالم مدرن را می‌شناسد که در آن‌جا سخن از ایثار و بذل جان و فداکاری و ساحتِ معنا جایی ندارد، آنجا تمام مناسبات انسان در طبیعت و ماده است که تعیین می‌شود و انسانِ بُریده از معنا با خود زیست می‌کند و انسان در رابطه با خدا معنایی ندارد و خدا در مناسبات آن‌ها مرده است و جایی برای حضور خدا نمی‌ماند و این جاست که آوینی به دنبال خدایی می‌گردد که خمینی به تاریخ آورد، خدایی که در سنگر رزمنده‌ی سیزده سال حاضر است و در ایثارِ آن مادرِ پیری که تمام دارایی‌اش یک مرغ است که آن را هم برای رزمندگان هدیه می‌دهد؛ حاضر است. خدایی که در تمام صحنه‌های جبهه، خودش را نشان می‌دهد و رزمندگانی که وقتی از آنان می‌پرسی این‌جا چه می‌کنید؟ می‌گویند البته که ما کاری نمی‌کنیم، اینجا هر کاری که شده، کار خدا بود.

آری! آوینی قهرمانِ فهم تاریخی است که با «انقلاب اسلامی» طلوع کرد و کوشید تا این طلوع را با هنر مقدس و متعالی به انسان نشان دهد و انصافا آوینی موفق بود در ارائه‌ی «هنر انقلاب اسلامی»، و باید گفت استادِ تمام هنر انقلاب اسلامی، چرا که او از یک سو بایست فهم و ادراک این حقیقت قدسی را که در ساحت ملکوتی است و از جنس معناست به ساحت خیال بیاورد تا بتواند از محسوس پلی بزند برای فهم آن حقیقت معقول و معنا، و این کارِ انسانی است که خود نیز از عالم معنا بهر‌ه‌ای داشته باشد و در افق خیال دستی بر آتش؛ و آوینی این هر دو را داشت. هم خوب «معنا» را می‌یافت و هم برای نمایش آن در صورت محسوس از خیالِ ناب بهره برده بود. آوینی شاگرد اشراقی مکتب امام است که در این اشراق، خود را حاضر کرده است و با حضور در آن به سر منزلِ مقصودِ انسانیِ خویش هم نایل شد. حضور در دل یک حقیقت اشارت به آن است که ابتدا انسان آن طلوع قدسی را بیابد و بفهمد و تصدیق کند و بعد از آن در دل آن شروع و طلوع شروق نور آن مکتب قرار بگیرد، در هر جایگاهی که باشد، بعد از آن این مکتب است که او را در دل این اشراق راهنمایی می‌کند البته که اراده‌ی قرارگرفتن در این مسیر به دست انسان است که خود را وارد به این عالم بکند آنچنان که شهید باقری‌ها و باکری‌ها در آن قرار گرفتند و جبهه ی دفاع مقدس را به بهترین نحو و با استمداد از شروق این نور تابیده در مکتب خمینی به بهترین وجه اداره کردند و مگر راهی به غیر از این برای ادامه‌ی انقلاب اسلامی هست پیش روی جوانان بسیجی‌مان که داعیه‌دارِ ادامه انقلاب اسلامی هستند؟؟!!

البته سخن در باره‌ی آوینی بس بیش از این و مفصل‌تر است و می‌شود در باب گفتگو‌های او در موضوعات مختلف سخن‌ها گفت و از بنیاد‌های اندیشه‌ای او در مسایل گوناگون سخن گفت و نظام اندیشه‌ای شهید آوینی را بررسی کرد که جای کارهای زیادی هم هست برای امتداد معنا بخشی به کار های آوینی و بررسی های تاریخی کارهای او در انقلاب اسلامی و هنر انقلاب اسلامی. هنر در اندیشه ی کلان رهبران انقلاب اسلامی هم بسیار مهم و مورد توجه بوده است. امام خمینی (رضوان الله علیه) فرمودند:

تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل‌دهنده اسلام ناب محمدی- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- اسلام ائمه هدی- علیهم السلام- اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگانِ تاریخِ تلخ و شرم‏ آور محرومیت ها باشد. هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه داری و کمونیسم خون آشام و نابودکننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی و اسلام مرفهین بی‏درد، و در یک کلمه اسلام آمریکایی باشد.» (صحیفه نور، ج ‏۲۱، ص: ۱۴۵ و ۱۴۶).

 در سخنان امام هم دقیقاً هنر ابزاری است برای غایت و تعالی انسان و تقابلی است در برابر هنر مبتذل و تقابل با ساحت ماده و طبیعت و هوس. هنری که فاعلیت و برانگیزاننده‌ی انسان باشد برای پیشبرد عالم انسان حقیقی و بریده از معنویت و باطن عالم ماده نباشد. سخن از هنری است که منشا و مبدا آن عالم معناست و صورت این هنر، تصویر معنایی است که رهاورد سفر به حقیقت و یافت معنا باشد. و آوینی شاگرد همین مکتب معرفتی است. و در آخر این نوشته لازم یدانم سخنانی از رهبر معظم انقلاب را شاهدی بیاوریم بر اندیشه های هنر توحید حضرت امام (رضوان الله علیه) تا با بازخوانی این اندیشه‌ها و گفتگو پیرامون آن بتوانیم هنر انقلابی را اعتلا ببخشیم و ساحت هنر ر ا از چنگال خشونت و توهم و خیالات ناپاک اندیشه ی غرب در آوریم و از اسارت عالم ماده و طبیعت و هوی و هوس نجات دهیم و این نیازمند گفتگو پیرامون بنیان‌های معرفتی هنر مقدس و هنر انقلاب اسلامی است، از این جهت که ۱. هنر چیست؟ ۲. هنرمند کیست؟ ۳. هنر، خیر یا شر است؟ ۴.... و سؤالات بسیاری که اساساً در علم برتر یا به قولی در زبان برتر علم از آن سخن گفته می شود که در قالب فلسفه‌ی هنر به این سوالات جواب داده می‌شود.... به امید آن‌که بتوانیم در امتداد اندیشه‌های قدسی امامین انقلاب، راهی برای ادامه‌ی هنر انقلاب اسلامی قدمی بر داریم.

 اما «هنر» در کلام مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌تعالی» این‌چنین است:

«شک نباید کرد که انقلاب به هنر نیازمند است و هنر انقلاب از آنجا که باید حامل مفاهیمی نو و قهراً ناآشنا باشد و از آنجا که باید با همه معارضه‌ها وخصومت‌هایی که هیچ انقلابی از آن مصون نیست، درگیر شود و از آنجا که باید معارف نوین را در ذهن‌ها راسخ و ماندگار سازد، ناگزیر باید هنری ممتاز و فاخر و پیشرو باشد. ***** ابزارهای هنری بی شک، رساترین، بلیغ ترین و کاری ترین ابزار ابلاغ و تبلیغ پیام است. ***** هنر یک شیوه بیان است، یک شیوه ادا کردن است. منتها این شیوه بیان، از هر تبیین دیگر رساتر، دقیق تر، نافذتر و ماندگارتر است. دقت در هر یک از این چند تعبیری که عرض کردم: رساتر بودن، دقیق تر بودن، نافذتر و ماندگارتر بودن، در فهم معنای هنر کمک می کند. ای بسا که یک گزارش غیر هنری، گر چه علمی و تحقیقی و دقیق، خاصیت ارائه هنری را نداشته باشد. بارها گفته ام که هر پیامی، هر دعوتی، هر انقلابی، هر تمدنی و هر فرهنگی تا در قالب هنر ریخته نشود، شانس نفوذ و گسترش ندارد و ماندگار نخواهد بود و فرقی هم بین پیام های حق و باطل نیست .******  کار هنر با محتوی پایان نمی یابد، قالب نیز ارزش بسیار دارد. ظرف نازیبا، مظروف زیبا را زشت جلوه می دهد و برای ساختن ظرف زیبا در عرصه هنر، تنها استعداد کافی نیست، آموزش هم ضرورت دارد. هنرمندانی که قدرت آموزش اصول هنری را در خود می بینند، باید به یاری جوانان بشتابند. ****** شعر و هنر، زیباترین قالب برای همه پیام های نوین و مایه گسترش و نفوذ این پیام ها تا همه جای خطه وسیع دل ها و جان های انسانی ست و شاعران و سخن سرایان آگاه، همیشه توانسته اند والاترین معارف انسانی را در کتیبه روزگار با نقشی جاودانه، به نسل های بعد از خود بنمایانند. ***** هنر دقیق ترین و رساترین وسیله انعکاس اندیشه ها و آرمان های شریف می باشد. ***** هنری که در خدمت حق، انسانیت و راستی و درستی قرار داشته باشد، ارزشمند محسوب می شود. ***** اگر در جامعه، درخشش هنر وجود داشته باشد، فضای جامعه درخشان می شود. ***** هنر در جمهوری اسلامی یک وسیله و ابزار و از شمار بهترین هاست. اگر جمهوری اسلامی حرفی برای گفتن و یا ایده ای برای عرضه کردن دارد، این عرضه باید با بهترین شیوه ها که همان هنر است انجام گیرد. **** هنر امروز ایران، هنر مقاومت است، نه هنر تسلیم و سازش. این گونه هنر، شرط اصلی آگاهی و زمان شناسی و نیز شجاعت و گستاخی در برابر تهاجم وحشیانه ای است که در آن از همه ابزارها برای سرکوبی و به ذلت کشانیدن ملت ما استفاده می شود. بنده از ته دل و از بن دندان، ایمان راسخ و قطعی دارم که هنر آینده این کشور، هنری جوشنده و هنری برتر خواهد بود. همان طور که در میدان های دیگر مشاهده کردیم.»

 این‌ها مجموعه‌ای بود از سخنان رهبر معظم انقلاب پیرامون «هنر» که در جلسات مختلف ایراد فرمودند که هر کدام از آن جای بحث و تفصیل دارد که در این وجیزه نمی‌گنجد، اما راهی است و اشارتی است برای بازخوانی اندیشه‌های امامینِ انقلاب پیرامون «هنر انقلاب اسلامی» .

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه حرف در مورد شخصیت شهید آوینی بزرگ در همین یک جمله جنابعالی نهفته است که او توانست متوجه طلوع تاریخی شود که با حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به ظهور آمد و آن شهید بزرگوار بیش از آن‌که به حاشیه‌های اطراف خود مشغول شود، نظر به چشم‌اندازی انداخت که در آن، همه بودنِ بیکرانه خود را حاضر دید و فهمید چه آینده بزرگی در این حضورِ تاریخی در انتظار بشری است که بنا دارد در امروزِ خود از دیروز و فردایش غافل نباشد، بشری که از اکنون‌زدگی که قصه ظلمات جهان امروزِ غربی است، خود را آزاد کرده است. با نظر به شهید آوینی و سیره و سخن او ما نمادِ انسان متفکری را در کنار خود می‌یابیم تا در عمق حضور تاریخی‌مان همه آنچه قابل درک و قابل تفکر است، را تجربه کنیم. اگر این‌همه به آن شهید بزرگوار خود را نزدیک می‌کنیم، به علت آن است که بنا داریم در شخصیت انسانِ عصر انقلاب اسلامی به دورترین افق‌ها بنگریم و با مردمانِ امروز خود سخن بگوییم، سخنی که تمام ابعاد گسترده انسان آخرالزمانی را مخاطب قرار داده.

بگذار بیش از آن‌که بنده از شهید آوینی سخن بگویم، کاربران محترم به آنچه شما به‌خوبی در این مورد سخن گفته‌اید؛ نظر کنند. تلاشی برای در میان‌گذاردن شخصیتی که می‌تواند متذکر جامعیت جوانان امروزین ما باشد. موفق باشید     

34250

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد خداقوت: با کسب اجازه در خصوص فص ادریسی چند سوال خدمتتون داشتم: ۱. وقتی «وفدیناه بذبح عظیم» رو حضرت حق گرفت با تجلی در حضرت ابراهیم و اسماعیل و کبش با رعایت تنزیه و تشبیه چرا فقط مثال حضرت آدم و حوا را آورد مثلا چرا نفرمود دیدار حضرت موسی و شعیب یا حضرت موسی و خضر هم دیدار حق با حق است؟ یا سگ اصحاب کهف؟ یا فرعون و نمرود و... و شما هم این مثال ها را نفرمودید؟ ۲. در پایان جلسه یکی از حضار در خصوص فتوحات صحبت می‌کنند و در مورد نرم افزاری صحبت می‌کنند که می‌شود در آن کلمه ادریس را جستجو کرد می‌خواستم در مورد این نرم افزار بدانم. ۳. استاد من قبل از فص نوحی بدایات رو یک بار کار کردم الان بعد از فص ادریسی مجددا کار کنم یا دو تا فص دیگه بخونم و سپس ابواب را کار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چیزی در حال حاضر در این مورد که می‌فرمایید در ذهن خود ندارم. ۲. نرم‌افزار «عرفان» مربوط به «مركز تحقيقات كامپيوترى علوم اسلامى‏». ۳. به نظر می‌آید اشکالی ندارد تا در کنار مباحث «فصوص‌الحکم» مباحث «منازل‌السائرین» نیز دنبال شود. موفق باشید

33706

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: میدونم متنم طولانیه و حوصله میخواد ولی شما همیشه آخرین پناهگاه من بودید. استاد یه روزی با قرآن لذت می‌بردم، تو نماز محو می‌شدم، عاشق روزه بودم در به در لا به لای کتابا و نمازا و عبادت ها دنبال حقیقت بودم و خلاصه بی خدا نبودم. آروم آروم سنم که بیشتر شد و موعد ازدواج نزدیک شد و رسید و به تاخیر افتاد منم بیشتر دچار شهوت و گناه شدم و هر بار توبه کردم و به خدا و تواب بودنش امید داشتم و از ته دل بر می‌گشتم. اما بالاخره بدترین نوع گناه شهوانی را کردم که روم‌نمیشه بگم. الان که می‌نویسم دارم اشک می‌ریزم و قبلش ام می‌دونستم دارم چه اشتباهاتی می‌کنم ولی زورم به خودم نرسید. من ضعیف شدم، خرد شدم، شکست خوردم و شیطان و نفش هر جوری که میخوان با من برخورد میکنن و بدتر از همه لذت گناه های آخر جوری تو وجودم رفته که نمیتونم از ته دل توبه کنم و توبه ای که از ته دل نباشه پذیرفته نیست! من دلم برای خدام خیلی تنگ شده! دلم برای نماز شب داره میترکه!‌ دلم واسه اهل بیت تکه تکه میشه ولی زورم کم شده و نمیدونم چه کنم! میدونیم شاید بگید خدا توبه پدیره و توبه کنم ولی اراده ام نابود شده و لذت گناه توان توبه را گرفته و نمیتونم قطع رابطه کنم! ولی من دلم برای خدام و تنهای های با اون خیییییییلی تنگ شده خیییییلی!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین حال به عفت از گناه توجه کنید که چه جهانی را مقابل شما می‌گشاید و چه نوع عصمت زیبایی را به شما برمی‌گرداند که از همه آن لذّات، نورانی‌تر و آرامش‌بخش‌تر است. موفق باشید

33552

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و خدا قوت به استاد گرانقدر: استاد بنده دانشجو هستم ولی احساس ناکافی بودن می‌کنم و می‌خواهم باشم به وسعت همه جهان و این رو درون خود میابم که می‌توانم باشم بودنم آن بودنی که باید و می‌توانستم باشد نیست. دعا بفدمایید حقیر را تا رشته‌ی خود (پزشکی) حاج قاسمی باشم. ممنونم از شما استاد خوش فکر 🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نوع حضور خود در بستر تاریخی بیندیشید که با انقلاب اسلامی شروع شده. پیشنهاد اولیه، دنبال‌کردن سیر مطالعاتی سایت هست و در دل آن رجوع به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه». موفق باشید

33417

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تشکر: ۱. اینکه انسان خودش انتخاب کرده که در این دنیا چه جور زندگی کند درسته؟ این را چه جوری بفهمیم درسته؟ ۲. اینکه بگیم فرد مریض خودش انتخاب کرده که در دنیا مریض باشه تا کفاره گناهانش باشه و در حقیقت یک راه میانبر رشد را انتخاب کرده، درسته؟ ۳. آیا مریض شدن فرد از نقشه های نفس اماره مکاره است یا چیز دیگر؟ ۴. سیر رشد روح در عوالم بعدی چگونه است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! کلیات زندگی و حضور در این دنیا مربوط به انتخاب مبنایی و ابتدایی انسان است. ولی حواشی زندگی مثل بیماری‌ها به جهت سهل‌انگاری انسان می‌باشد مگر آن نوع بیماری‌ها که نیز تقدیری است در راستای همان حضور اولیه انتخاب ما. موفق باشید

33294
متن پرسش

استاد بزرگوار سلام: در اطرافیان من کسی هست که در هر دیدار احتمالا بدون هیچ سوءنیت و در کمال سادگی به من طعنه می‌زند یا جملاتی می‌گوید که دلم را شدیداً می‌شکند. از آنجایی که بزرگتر هست و در بحث کردن با او و ابراز ناراحتی هم سودی نمی‌بینم معمولا در مقابل حرفهایش می‌خندم انگار صحبت بانمکی کرده است. اما بعد از دیدارمان تا دیدار بعدی با تمام وجود با قلب و مغزم کلنجار می‌روم که با یادآوری حرفهایش کینه پیدا نکنم. تازه وقتی کمی آرام می‌گیرم دوباره دیدار بعدی پیش می‌آید و حرف‌های دل‌شکننده محتمل بعدی. نسبتم هم با او طوری نیست که بتوانم محدودتر از این با او در ارتباط باشم. این را هم بگویم که از دل‌شکستگی‌هایم تقریبا به هیچکس نمی‌توانم بگویم. اگر با خانواده و اقوام حرف بزنم غیبت می‌شود و با دوستانم هم سختم هست حرف‌هایی از این جنس بزنم پس در این جدال بسیار هم تنها هستم و یک‌نفره و بی هیچ یاوری با خودم مبارزه می‌کنم. استاد من از سینه‌ای که پر از کینه و احساس منفی به دیگران باشد می‌ترسم. حدیثی از اهل‌بیت شنیده‌ام که شیعیان ما قلب‌شان از هر غل و غش و دغلی پاک است اما من پر از غل و غشم. عاجزانه از محضر شما درخواست دارم راهنمایی‌ام کنید که با چه فکر یا عملی نسبت به حرف‌هایی از این جنس بی‌تفاوت بشوم و بتوانم کینه به دل نگیرم و در مقابل او و دیگرانی شبیه او بداخلاقی یا بی‌محلی نکنم؟ استاد دوست دارم ظرفم را بزرگ کنم اما خیلی کوچکم. مثلا تقریبا مطمئنم که او قصد شکستن دل من را ندارد اما به واسطه سن و تفاوت فرهنگی و فاصله‌ای که بین دنیاهایمان هست این حرف‌ها را به من می‌زند، اما هرچه این موضوع را پیش خودم مرور می‌کنم باز هم دلم قانع نمی‌شود که از حرفهایش نشکند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر این سخن بزرگ و بزرگ‌تر از بزرگِ حضرت معبود را فراموش کرده‌اید که می‌فرماید: «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا» (فرقان/63) بندگان خدای رحمان که وسعت رحمانی‌اش شامل عموم بندگان است، انسان‌هایی می‌باشند که بدون هیچ تکبرّ و با فروتنی تمام روی زمین حرکت می‌کنند و چون در صحنه‌های مختلف با افرادی روبه‌رو شوند که جاهلانه با آنان برخورد می‌کنند، در مقابل، گفتگویی همراه با سلام و سلامتی با آنان در میان می‌گذارند. و نیز در جای دیگر می‌فرماید: اینان « وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» چون با امری لغو و غیر منطقی روبه‌رو شوند با بزرگواری از آن امور می‌گذرند و خود را همسنگِ سخنان پوچ و لغو و بی‌ثمر نمی‌کنند. موفق باشید  

33131

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: چند وقته فکر می‌کنم خیلی چیز بلدم و مغرور شدم و همیشه دنبال تشویق و تایید بقیه هستم چکار کنم تو رو خدا کمکم کنید!

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در رجوع به حقیقت، قضیه فرق می‌کند. در این مورد خوب است سری به کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» و به شرح صوتی آن کتاب که هر دو روی سایت هست؛ بزنید. موفق باشید

32870
متن پرسش

سلام استاد گرانقدر وقت شما بخیر باشه. ضمن آرزوی طول عمر با برکت و عاقبت بخیری برای شما استاد عزیز سوالم در باره نظر و دیدگاهتون درباره اتفاقات چند روز اخیر و تهدیدها و اقدامات از سوی اسرائیل بود یک مورد ترور شهید خدایی که گفته می شد مسئول مسلح کردن حزب الله و.. به تسلیحات موشکی پیشرفته بوده مورد دیگر اتفاق دیروز پارچین - که آقای مصطفی نجفی گفتند هدف ترور سردار حاجی زاده بوده مورد دیگر خروج روسیه از سوریه و بمباران بعضی پایگاه های ایران و همچینین تبعات اون، و همچنین تحرکات ترکیه در سوریه تشکر از شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره حضوری این‌چنین در منطقه که به تعبیر رهبر معظم انقلاب با ارائه الگویی نو موجب برهم خوردن جدول تنظیمیِ نظام سلطه شده؛ بی هزینه نیست. ما آماده این مشکلات برای خود هستیم و همه این اتفاقات حکایت از حضور بیشتر و بیشترِ ما دارد و البته باید هرچه دقیق‌تر در این مقابله وارد شویم و نقطه‌های ضعف خود را کمتر کنیم. عظمت کاری که شروع شده است همین بس که به تعبیر حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»: «با ریختن خون عزیزان ما، تایید شد انقلاب ما. این انقلاب باید زنده بماند، این نهضت باید زنده بماند، و زنده ماندنش به این خونریزیهاست. بریزید خونها را؛ زندگی ما دوام پیدا می‌کند. بکُشید ما را؛ ملت ما بیدارتر می‌شود. ما از مرگ نمی‌ترسیم؛ و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید. دلیل عجز شماست که در سیاهی شب، متفکران ما را می‌کشید. برای اینکه منطق ندارید. اگر منطق داشتید که صحبت می‌کردید؛ مباحثه می‌کردید. لکن منطق ندارید، منطق شما ترور است! منطق اسلام ترور را باطل می‌داند. اسلام منطق دارد؛ لکن با ترور شخصیتهای بزرگ ما، اسلام ما تایید می‌شود.»

ملاحظه می‌کنید که ما آماده این مشکلات هستیم و همه حکایت از حضور بیشتر و بیشتر ما دارد. موفق باشید.

32543
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر و با تشکر از شما به خاطر مطرح کردن مباحث «حکمت جهان بین دو جهان» در راستای فتح تکنیک انیمیشن توسط انقلاب اسلامی لطفا راهنمایی بفرمایید. «آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی» در چنین عالمی صحبت از حقایقی حی و حاضر است که آدمی را در شأن حقیقی خودش یعنی انسانیت گمشده حاضر می‌کند. و انیمیشن تلاش می کند چنین عالمی را برپا کند و انسانیّت را از نو بسازد. در همین راستا با برپایی عالمی خیال انگیز قوانین ذهنی مخاطب را در هم می شکند و در آن، معانی را دوباره بازیابی می کند تا حقایقی مثل دوستی، انسانیت، وفاداری، قدرشناسی که در دنیای روزمره مورد غفلت واقع می شوند، برای گشایش در جریان داستان به صحنه بیایند و ارزش آنها دوباره توسط مخاطب کشف شوند. روح و جانِ انیمیشن بر تکنیکِ اغراق استوار است. تکنیکی که تلاش می کند با ایجاد جذابیت به ادراک مخاطب وضوح ببخشد و با غرق کردن مخاطب، او را از ظاهر عبور دهد و به باطن برساند. اما در انقلاب اسلامی که داستان ها در عالمِ نور برپا می شود و عالم خیال راهی به سوی حقایق نورانی عقلی دارند، جایگاه تخیّل فراتر است و اشاره به حقایق دارد. عالم انقلاب اسلامی نه به گذشته رجوع دارد و نه به خیالِ دنیای مدرن، بلکه جهانی است بین دو جهان و مناسبات و ارتباطات خاص خود را دارد و نشان می‌دهد این نحوه از ارتباطات خبر از حقیقتی می‌دهد که در عالم جاری است. به همین خاطر وقتی نحوه ی حضور اولیاء الهی را در کتاب ها می خوانیم و نوع ارتباطاتی که با افراد و محیط پیرامون خود برقرار می کردند در عرصه خیال خود با صورت حقایق مانوس می شویم. به همین منظور عالم انقلابِ اسلامی گمشده ی صنعت انیمیشن است. عالمی سراسر نور که خیال انگیزترین و حقیقی ترین است و پر است از ظرائف که فقط با زبان استعاره می شود به آن اشاره کرد. عالمِ رؤیت حقیقتِ غیب در جلوه ی زیباترین، که فقط از راه عشق ممکن است. عشق حواس ظاهری را مستغرق می کند و انسان را از ظاهر به باطن عبور می دهد. جذبه های عشق و تجلی توحید، عالم خیال انگیزی را برای شخصیت داستان رقم می زند و او را با حقایق مأنوس و مرتبط می کند. از طرفی عشق به حقیقت، که در پرتو نور انقلاب اسلامی در جان ها تابیده شده، خبر از اَحسنُ القصص و زیباترین روایت ها می‌دهد. عشق همیشه به حسن تعلق می‌گیرد و به قبح تعلق نمی‌گیرد. انقلاب اسلامی عالم اَحسنُ القصص است و قصه های آن بهترین نوع بیان عشق هستند. عشقی که از فراق خانواده ها و وصال امام و بسجی ها در جبهه ها و جذبه های معشوق ازلی و ابدی در حضور شهادت گونه روایت می کند. و پُر است از «اذا السماء النشقت»، از لحظات اضطراری که آسمانِ قلب ها شکافته می شود و نور حقیقت به قلب می تابد. اما چنین عالم غیبی چطور در انیمیشن رؤیت می شود؟ غیبی که دیده نمی شود ولی شخصیت داستان تلاش می کند با نحوه ارتباطاتِ نو و پاکی که با خودش، خدا و خلقِ خدا برقرار می کند، از حضور در حریم کبریایش محروم نشود. تکنیکِ اغراق در انیمیشن و خلاقیت در آن می تواند مسئولیت ظهور زیبایی چنین حریمی را بر عهده بگیرد، زیرا که حریم، نحوه ی ارتباط وجودی انسان است با حقیقت از درون تا بیرون. جنس چنین اغراقی بسیار مهم است زیرا در خلقِ فرم و حرکت، جهت گیری و حدود چنین اغراقی در نسبتِ با حقیقت، خود را می یابد و معنی می شود. چنین اغراقی که شیفتگی است و از جوشش عشق درونی نسبت به حقیقت ظهور می‌کند، نه تنها بر کثرت بیان نمی افزاید بلکه وحدت اثر هنری را تشدید می کند. و تکنیک و جنسِ اغراقِ شاعرانه در جایگاه حقیقی خود قرار میگیرد. از طرفی خلاقیت و جستجوی فرم در طراحی چنین عالمی، با معرفت نسبت به مناسباتِ آن ظهور میکند. و امید است تکنیک انیمیشن در آرزوی بیان" ما عرفناک حق معرفتک " باشد. و وجودِ هنرمندان، در پرتوی ایجاد چنین خلاقیتی متعالی می شود. برای مثال در چنین عالمی شخصیتِ داستان، در ارتباط با مادر، با شأن و مقامِ مادر در هستی مرتبط می شود. خلاقیت در فرمِ ظهورِ شأن در این ارتباط، خودِ معنا است. یا به عبارتی خلاقیت ظهورِ معنا است. و بیان در حفظ احترام آن هر چند اغراق آمیز می نمایاند اما از بیان حقیقت درمانده است. مانند خم شدن فرزند در بوسیدن دست مادر. اینکه اغراق باعث توجه به اهمیت مساله شود، خود، حقیقت است. وقتی نماز ظهر عاشورا در هجوم حمله ی دشمن اقامه می شود. و یا عبارت «هل من ناصر ینصرنی؟» برای در معرض هلاکت شوندگان ظهور می کند. حقیقت است خودش در اغراق (برای مستغرق کردن) تجلی می کند. و این همان توحید است. همان حرکت حبّی است. این مساله که آیا «تقوی باعث اغراق در تصویر می شود؟» نیز تفکر برانگیز است. نحوه ی سجده کردن امام خمینی در بستر بیماری حسی از اغراق در پرستش را منتقل می کند. و چه اغراق قشنگی زمانی که به پیشگاه بزرگی چنان با حس پرستش خود را به سجده می اندازند. بیننده خوش توفیق هم که از تصاویر دوربین مدار بسته می بیند، مستغرق می شود و به شهود می رسد. الحمدلله رب العالمین و در هر صورت همین که حقیقتی هست که در نسبت با او رفتار ها خیال انگیز می شود جایگاه اغراق را مشخص می کند. در نهایت نحوه ی اغراق و جهت گیری اغراق و باطنی که به سوی او اشاره دارد همگی می تواند مخاطب را مستغرق در عبودیت جاری در صحنه کند و از ارزش ها صحبت کند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند می‌فرماید: «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»(حجر/21) هیچ چیزی در این عالم که ما با آن روبه‌رو هستیم، نیست مگر آن‌که اصل و حقیقت آن نزد خداوند می‌باشد که همان وجه فوق حسّی و گشوده آن چیز است، وجهی که با اشارات می توان با آن روبه رو شد و جهان کمّی خود را به جهانی کیفی تبدیل نمود. و حقیقتاً همان‌طور که فرموده‌اید این زبان استعاره است که در این رابطه معجزه می‌کند و صنعت انیمیشن می‌تواند از طریق صحنه‌هایی خاص، اشاره‌کننده به چنین جهانی باشد. در بحث خود به خوبی جایگاه انقلاب اسلامی و رسالتی که در دل این انقلاب برای ساختن انسانی نو مدّ نظر است را به میان آوردید تا به گفته خودتان انسانیتی نو مطابق طلب انسان آخرالزمانی به میان آید. موفق باشید.

32152

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: وقت شما بخیر علامه جوادی آملی در تاریخ ۱۳۹۶/۰۹/۱۱ در پیامی که به همایش بررسی شخصیت علمی و اخلاقی آیت اله هاشمی رفسنجانی داشتند، فرمودند که «دیدید او از تخت به تخته کشانده شده ولی هیچ تکان نخورد! معلوم می‌شود آن وقت که روی تخت بود آیت الله هاشمی رفسنجانی بود و آن وقت که روی تخته آمده آیت الله هاشمی رفسنجانی بود. معلوم می شود آنچه بیرون از جان این مرد بزرگ بود، در جان او اثر نگذاشت و این معنای اخلاق است!»  حتی در همین پیام ایشان را جامع علم و جهاد و شجاعت و شهامت دانستند و بنحو جامع اکمل! نظر شما راجع به این پیام ایشان چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برداشت ما آن است که این نگاه به آقای هاشمی با نگاه مقام معظم رهبری متفاوت است. بخصوص که رهبر معظم انقلاب در نماز میت ایشان آن جمله که معمولاً برای متوفی می‌خوانند را، اظهار نکردند. نکاتی در جواب سؤال‌های شماره‌  ‏۱۸۳۱۲  و ۱۵۲۶ در این رابطه شده است که می‌توانید به آن‌جا رجوع فرمایید.با همه این توصیفات نمی توان از شخصیت حکیمانه و عالمانه آیت الله جوادی به راحتی عبور کرد. موفق باشید

30639

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد: اگر شخصي با تحقيقات و منطقا' و عقلا' به حقانيت اسلام و شيعه و احكام پي ببرد و باور كند و با اين اعتقاد جلو برود، آيا درست باور كرده؟ يا اينكه گفته مي‌شود عشق مرزهاي عقل و منطق را پشت سر مي گذارد مهمتر است؟ در حاليكه عشق به خدا موهبتي است كه شامل حال شخص مي‌شود حتي بدون تلاش و تحقيق، مثل شهدايي كه ١٢-١٥ سال داشتند. خيلي ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان همواره عقل را در صحنه داشت و مطابق آن عمل کرد، جان او آماده می‌شود تا انوار الهی بر آن بتابد و عشق حضرت محبوب به میان آید. موفق باشید

30136

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در فص شیثی آمده است عطایا یا ذاتی است یا اسمائی و برخی احساس می‌کنند ماورا اسما با حق روبرو هستند در حالی که قبلا شما گفتید سالک نمی‌شود که بدون صورت با حق روبرو شود و فکر کنم صورت هم که حتما باید اسما وسط باشد، حضرت علی هم می‌فرمایند «ما رایت شی الا و رایت الله قبله...» آخر اسم جامع الله وسط است. لطفا توضیح فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اسم جامع اسماء یعنی حضرت «الله» در مظهریت قلب انسانی به ظهور می‌آید به همان معنایی که فرمود: «علّم آدم الاسماء کلّها». موفق باشید

29541

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: رابطه ی لذت و تکلیف (وظیفه) چگونه است؟ اصالت با کدام یک است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که تکالیف دینی به اعتبار آن‌که فرمود: «لا إکراه فی الدین» با جان انسان همراه است؛ اگر هم ابتدا حالت تکلیف به خود می‌گیرد، بعد از مدتی رعایت همان تکالیف، حالت لذّت برای انسان پیش می‌آورد. موفق باشید

28803

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد اصغر طاهرزاده: وقت بخیر عزاداری هایتان قبول. نظر شما درباره ی شخصیت جناب آقای دکتر سید مصطفی محقق داماد و نظریاتشان چیست به خصوص کتب جنجالی ایشان مثل فاجعه جهل مقدس و در دادگاه جهل مقدس؟ در ولایت فقیه رای مردم تزیینی است یا مشروعیت بخش است؟ منظور من تقابل دو دیدگاه انتصاب آیت الله مصباح و جوادی و انتخاب شهید مطهری و آیت الله منتظری و صالحی نجف آبادی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به راحتی نمی‌توان نسبت به ایشان نظر داد. بعضی از دغدغه‌های ایشان خوب است مثل همان بحث جهل مقدس. ولی تصور بنده آن است که ایشان متوجه‌ی حضور لطیف روح انقلاب اسلامی در این تاریخ نیستند که بحث آن مفصل است. موفق باشید

28511

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار: ببخشید می‌خواستم بدونم آیا تحمل اذیت و آزارهای همسر از جمله بداخلاقی، خساست قدرنشناس بودن، فحاشی و... اجر و ثوابی هم دارد من به خاطر وجود پسرم و غصه نخوردن پدر و مادرم وضعیت موجود را تحمل می‌کنم چون تحمل غصه خوردن مادر و پدرم به واسطه طلاق خودم را ندارم آیا از نظر شما که نفستان حق است کارم درست است آیا فرزند آوری در این محیط متشنج کار اشتباهی نیست و با توجه به اینکه همسرم اکثر موارد جلوی کارهای خیر من را می‌گیرد بعدا در قیامت بازخواست نمی‌شوم که می‌خواستی طلاق بگیری. احساس می‌کنم خسر الدنیا و الاخره می‌شوم. لطفا من را راهنمایی کنید خیلی وقتا به خدا میگم هر چه زودتر پاکم کن بعد خاکم کن چون واقعا دارم تو این دنیا عذاب می‌کشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش این موارد، مواردی نیست که این سایت بتواند ورود کند. این موارد باید در محکمه‌ای که دو طرف عرض دعوا می کنند مطرح شود. موفق باشید

28462

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: سوال شماره ۲۹۳۹۸ را ارسال کردم ولی جواب نیومده برام. لطفا پیگیری فرمایید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور شخصی این‌طور جواب داده شد:

۲۸۳۹۸- باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده با توجه به شرایطی که دارید، نباید به خود سخت‌گیری کنید. منتها در حین روز اگر فرصت داشته باشید قضای نافله‌های شب را به‌جا آورید. موفق باشید

نمایش چاپی