باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم. نظام اسلامی قواعد و سننی را که در عالم هست، متذکر میشود ولی انتخاب را به عهدهی مردم میگذارد مگر آنکه کار بعضیها هنجارشکنی باشد که حکم آن جدا است. موفق باشید
سلام علیکم: باعرض ادب و احترام محضر استاد طاهرزاده. امام خمینی بیت شعری دارند که: درِ میخانه گشایید بهرویم، شب و روز که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم که حضرتعالی بارها شرح این بیت را بیان فرمودید ولی حضرت امام بیت شعری دیگری دارند: ماه رمضان شد می و میخانه برافتاد عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد از حضرتعالی خواستم اولا شرحی بر بیت دوم بفرمایید و بیان نمایید چرا حضرت امام که قبلا فرمودند درِ میخانه گشایید شب و روز، اکنون با حلول رمضان میفرمایند (میخانه برافتاد) با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بیت اخیر، متذکر میشوند حتی همان میخانهای را که در زندگی به دنبالش بودند، میخانهای که حضوری است در راستای عبور از معلومات و عبادات انتزاعی و مفهومی و عادتیِ مسجد و مدرسه. حال با رمضانیشدنِ زمان، صورتی بسی برتر و زندهتر به میان آمده و آن همان شروع روز است در شبانگاهِ رمضان با احوالاتی که سراغ انسان میآید. موفق باشید
سلام به استاد گرامی: حقیقتاً از کسانی نیستم که نسبت به متون دینی و کتابهای مذهبی حتی عرفانی و فلسفی غافل و ناآگاه باشم و نسبت به حضور در حوزه و دانشگاه بیگانه باشم. ولی احساس نوعی سرگردانی در خود احساس میکنم از آن جهت که اولاً: از کجا باید شروع کنم؟ و ثانیاً: به دنبال چه نتایجی باید باشم که در نزد خود احساس رضایت کنم و برای سایرین نیر مؤثر و مفید باشم؟
باسمه تعالی، سلام علیکم: نکته حساسی است و مکرراً رفقا از بنده در این مورد سؤال کردهاند و بنده نیز در این مورد فکر کردهام. حاصل فکر و تحقیقهای که در جمعبندی به آن رسیدهام را خدمت جنابعالی ارسال میکنم. امید است که مفید افتد. موفق باشید
بسمه تعالی
سلام علیکم: در مورد نسبتی که ما باید با تراث معنوی و معرفتی خود پیدا کنیم؛ عرض بنده آن است: با فرض اینکه هر یک از بزرگان ما، اعم از ابن عربی و جناب خواجه عبدالله انصاری و صدرالمتألّهین که در میدان حضور تاریخی گذشته حاضر بودهاند و یا امثال جناب هایدگر که در میدان حضور تاریخی جهان مدرن حاضرند؛ هر کدام بر اساس مسائل تاریخی خود با حقیقت زمانه و تاریخی که در آن حاضر بودهاند، مسائلی داشتهاند و مطابق آن مسائل، اندیشه خود را در آثارشان گزارش دادهاند. حال ما در امروزِ تاریخ خود با توجه به مسائل خودمان به آن اندیشمندان رجوع میکنیم تا در تاریخ خود حاضر باشیم و در این راستا دینداریِ خود را، آری! دینداری خود را فهم و دنبال میکنیم.[1] با توجه به این امر، بنده بهخصوص در مورد ابن عربی به دنبال حاضرکردن تفکر آن عارف بزرگ در تاریخ خودمان، شرح «فصوصالحکم» را در آن کتاب و همراه با شروح صوتی آن به میان آوردم.[2] با این نیّت که نه بنا بر آن است که مخاطب ما در آن مباحث بخواهد استاد تدریس «فصوص الحکم» باشد و نه آنکه بنا بر این باشد که در تاریخ دیروزینِ «فصوصالحکم» با جناب ابن عربی همراهی کند، بلکه قصد ما آن است که با فهم ابن عربی در این تاریخ در نسبتی که باید با دینداری خود نزد خود حاضر باشیم، به «فصوصالحکم» رجوع شود، از آن جهت که با نسلی روبهرو هستیم که به تعبیر قرآن: «وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ» (نور/35) آماده است مطلب را بدون حواشی و شروح امثال قیصری بیابد و خود را در تاریخ انقلاب اسلامی ادامه دهد.[3]
در مورد نزدیکی به تفکر صدرالمتألّهین گمان میشود در راستای حضور در مسائل زمانه خود نظر به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن و کتاب «خویشتن پنهان» و شرح «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» و کتاب «معاد، بازگشت به جدّیترین زندگی» همراه با شرح صوتی آنها میتواند کارساز باشد.[4]
در مورد نظر به تفکر هایدگر و کمکگرفتن از تفکر ایشان نسبت به مسائل خودمان گمان میشود تأمّل روی سه کتاب «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی بين دو جهان» و «انقلاب اسلامی و چگونگی تحقق آينده دينداری ما» و «در راستای بنیانهای حکمت حضور انقلاب اسلامی در جهانی بین دو جهان» تا حدّ زیادی کافی باشد مگر آن که کسی که بخواهد دانشآموخته فلسفه هایدگر باشد که باید از کتاب «هستی و زمان» ایشان شروع کند.[5]
[1] - این غیر از آن است که مثلاً تصمیم گرفته باشیم با هایدگر در فلسفه غرب و یا با ملاصدرا در فلسفه اسلامی، فیلسوفی کنیم.
[2] - عنایت داشته باشید علومی مانند «فصوصالحکم» علومی نیست که به صرف مطالعه متون نوشتاری نزد مخاطب حاضر باشد، بلکه علومی است که باید سینه به سینه منتقل شود. به همین جهت بر شرح صوتی دویست وچهارگانه آن، که در خدمت عزیزان بودیم همراه با توجه به متن و شرح نوشتاری آن تأکید میشود.
[3] - البته برای درک اصطلاحات جناب ابن عربی بهتر است رفقا قبل از ورود به «فصوص الحکم»، به جزوه «مبانی نظری عرفان در اسلام» که طی 27 جلسه شرح داده شده، رجوع فرمایند. هرچند که در متن خود فصوص میتوان متوجه معنای آن اصطلاحات شد.
[4] - البته اگر بعد از نظر به کتاب «معاد، بازگشت به جدّیترین زندگی» همراه با شرح صوتی آن به متن کتاب «معرفتِ نفس و حشر» که ترجمه جلد 8 و 9 «اسفار» است، رجوع شود؛ برای تکمیل نگاهی که جناب صدرالمتألّهین به امر انسان و امر «وجود» دارد، خوب است.
[5] - نظر و توجه به آثار اقای دکتر رضا داوری در کتابهای مذکور در راستای هرچه نزدیکترشدن به تفکر آقای مارتین هایدگر میباشد در عین حضور در فرهنگِ خودی.
استاد بزرگوار سلام: در اطرافیان من کسی هست که در هر دیدار احتمالا بدون هیچ سوءنیت و در کمال سادگی به من طعنه میزند یا جملاتی میگوید که دلم را شدیداً میشکند. از آنجایی که بزرگتر هست و در بحث کردن با او و ابراز ناراحتی هم سودی نمیبینم معمولا در مقابل حرفهایش میخندم انگار صحبت بانمکی کرده است. اما بعد از دیدارمان تا دیدار بعدی با تمام وجود با قلب و مغزم کلنجار میروم که با یادآوری حرفهایش کینه پیدا نکنم. تازه وقتی کمی آرام میگیرم دوباره دیدار بعدی پیش میآید و حرفهای دلشکننده محتمل بعدی. نسبتم هم با او طوری نیست که بتوانم محدودتر از این با او در ارتباط باشم. این را هم بگویم که از دلشکستگیهایم تقریبا به هیچکس نمیتوانم بگویم. اگر با خانواده و اقوام حرف بزنم غیبت میشود و با دوستانم هم سختم هست حرفهایی از این جنس بزنم پس در این جدال بسیار هم تنها هستم و یکنفره و بی هیچ یاوری با خودم مبارزه میکنم. استاد من از سینهای که پر از کینه و احساس منفی به دیگران باشد میترسم. حدیثی از اهلبیت شنیدهام که شیعیان ما قلبشان از هر غل و غش و دغلی پاک است اما من پر از غل و غشم. عاجزانه از محضر شما درخواست دارم راهنماییام کنید که با چه فکر یا عملی نسبت به حرفهایی از این جنس بیتفاوت بشوم و بتوانم کینه به دل نگیرم و در مقابل او و دیگرانی شبیه او بداخلاقی یا بیمحلی نکنم؟ استاد دوست دارم ظرفم را بزرگ کنم اما خیلی کوچکم. مثلا تقریبا مطمئنم که او قصد شکستن دل من را ندارد اما به واسطه سن و تفاوت فرهنگی و فاصلهای که بین دنیاهایمان هست این حرفها را به من میزند، اما هرچه این موضوع را پیش خودم مرور میکنم باز هم دلم قانع نمیشود که از حرفهایش نشکند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر این سخن بزرگ و بزرگتر از بزرگِ حضرت معبود را فراموش کردهاید که میفرماید: «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا» (فرقان/63) بندگان خدای رحمان که وسعت رحمانیاش شامل عموم بندگان است، انسانهایی میباشند که بدون هیچ تکبرّ و با فروتنی تمام روی زمین حرکت میکنند و چون در صحنههای مختلف با افرادی روبهرو شوند که جاهلانه با آنان برخورد میکنند، در مقابل، گفتگویی همراه با سلام و سلامتی با آنان در میان میگذارند. و نیز در جای دیگر میفرماید: اینان « وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» چون با امری لغو و غیر منطقی روبهرو شوند با بزرگواری از آن امور میگذرند و خود را همسنگِ سخنان پوچ و لغو و بیثمر نمیکنند. موفق باشید
با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: علی رغم نظر مقام معظم رهبری و تعبیرات ایشان درباره عرفان نظری (که خودتان بهتر از بنده متوجه هستید) گاهی دیده میشود که شما هم آثاری مثل فصوص الحکم و کتب و مباحثی از این قبیل را توصیه و مدنظر دارید. میخواستم اگر میشه در این باره توضیحی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر میشود مقام معظم رهبری «حفظهاللهتعالی» نسبت به آثار ابن عربی نگاهی غیر از نگاه حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی داشته باشند در حالیکه علامه طباطبایی میفرمایند آنچه ابن عربی در «فصوصالحکم» مشتمشت در اختیار انسان میگذارد، در «فتوحات»، دامندامن ارائه میدهد. آری! همانطور که در کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» عرض شد مشکل آنجا است که ما گرفتار مفاهیم بشویم و عرفان را که راه شهود حقیقت است در محدوده «عرفان نظری» متوقف کنیم، همان بلایی که بر سر قرآن آوردیم و کتابی که «ذکرٌ للعالمین» بود به کتاب خواندنی تبدیل کردیم. موفق باشید
سلام: گاهی اوقات که مفاتیح الجنان را میخوانم دعاهایی میبینم که ننوشته از چه کسی نقل شده آیا از امام معصوم نقل شده یا شخص دیگری؟ مثلا دعای روز دوشنبه از کجا آمده است؟ سپاسگذارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. بعضی از ادعیه توسط علمای بزرگی مثل سید بن طاووس که تا حدّ زیاد فرهنگ و گفتار اهل بیت «علیهمالسلام» را میشناختند، آن ادعیه تنظیم شده است. موفق باشید
سلام: در شاهنامه شریف آمده است: «ز نام و نشان و گمان برتر است / نگارندهٔ بر شده گوهر است» اگر نام را اسم بگیرم اشاره دارد به مقام بی اسمی حق. حال سوال پیش می آید چرا در قرآن تاکید بر اسماء الله است و اشاره ای به مراتب بالاتر حق ظاهرا نمی شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید آنجا که در قرآن مسئله «احدیت» حضرت حق و یا «واحد القهّار» بودنِ او را به میان میآورد، همان مقام بیاسمی باشد. موفق باشید
سلام استاد: به نظر میرسه بعد از شهدا و یا حتی همزمان با حضور شهدا یه تعداد نفوس ایجاد شده که دقیقا شبیه همان شهدا بوده و حتی گاها از نظر تشابه اسمی و حتی فامیلی و حتی گاه فامیل در فامیل، تشابه اسمی و فامیلی با شهدا داشته اند و یا مثلا یه فامیل بزرگی یه شهید داده که دوباره بعد ازآن شهید یه نفرهم اسم و فامیل آن شهید شده بماند که بعضا خود خانواده شهید شبیه همان شهید تربیت شده وهمه بواسطه او با ان شهید خاطره میسازن و یا گاها حتی سیرشون با آن شهید هست ، ولی این هم هست که گاهی میبینم یه عده مشکلاتی پیدا کردن بعد میزنم اینترنت میبینم حتی یه شهر دیگه شبیه و هم نام و فامیل اون فرد یه شهید وجود داره، زندگی نامه اش را که میخونم میبینم همان کارها که آن شهید انجام می داده یا مشکلات که بوده دوباره تکرار داره میشه و فرد حاضر داره راه حلی شبیه اون شهید انتخاب میکنه نه فراتر از آن و متاسفانه گاها افراد گرفتار مدرن شدگی و دچار یه نوع توهم فهمیدگی و آگاهی اولی که به نظرم بدتراز جاهلیت اولی هست شده اند و از تمدن قبلی هم دارن به عقب برمیگردن و یا حدااکثر اینکه دارن همان افعال شهدا را انجام میدند و نه جلوتر از آنها ، به نظراگر طرح فرهنگی باشه اینها را به هم مربوط کرد که تاریخ خود را جلوتر از شهدا رقم بزنن شاید خوب باشه که اینقدردرجا نزنیم. مثلا بنیاد شهید بر فرض بگوید یا فراخوان بده که هر کس با هم نام خودش یه شهید پیدا کنه و با خصوصیات او آشنا بشه یا یه همچین طرحی. ۲. موضوع دوم راجع به جلسات هفتگی شبیه جلسات خود شما و امثال شماست که به نظر میرسه این جلسات افراد بهتری را تربیت میکند ولی یه مطلب دیگه هست وآن اینکه هنوز و در آینده هم قشر بزرگی از جامعه ما علم و حتی معرفت را در مراکزعلمی دنبالش میگرده و نمیشه همه را خلاصه کرد در امثال چنین جلساتی و حوزه بخصوص و دانشگاه ما از نظرعلم و معرفت هنوز لنگ بزنه و تولید کننده نباشه و باز جامعه ما مشکل داشته باشه و مردم توقع حل آن را از حوزه و مراکز علمی داشته باشن ولی اینها و افرادی که وارد این فضاها میشن به دلیل اینکه میرن تویه موج یا گردابی یا چیزی شبیه این که دیگه از سطح اجتماع دورمیشن و گاه حتی میبینی افراد وارد شده به این محیط ها نمیتونن با دیگران تعامل داشته باشن و گاها چنین برداشت میشه که خود را تافته جدا بافته میدانن و یا گاها همینطورمیشه و یا اینقدر لطیف میشن از آنطرف که نمیتونن در بین مردم حاضر بشن و این واقعا یه مسیله هست که بنده با خیلی ها صحبت کردم ازاین مسئله رنج میبرن وهمین مطلب رو بیان میکنن علی ایحال گفتم مطالبی که از این زاویه میبینم خدمتتان عرض کنم گرچه میدان خودتان به همه اینها واقف هستید. متشکرم استادعزیزم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه این احوال، مطلب اول را اینطور میتوان تحلیل کرد که حضرت حق ارادهای در راستای عبور از نظامهای سکولار و استکباری کردهاند که انعکاس آن را از یک طرف در روح شهدا مییابید و از طرف دیگر در روح جوانان امروز. ولی در مورد مشکلاتی که فرمودید به نظر میآید کار اصلی، رهنمودها و بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان نظام در تاریخ ۱۴۰۱/۰۱/۲۳ میباشد که حقیقتاً این رهنمودها، نوعی از سلوک را با ما در میان میگذارند تا ما از تنگناهای تاریخی که در اخلاق و در روشهای اجتماعی و اداری خود داریم، بتوانیم عبور کنیم. عمده آن است که به این نوع رهنمودها برخورد سلوکی بنماییم و نه برخورد سیاسی. موفق باشید
سلام استاد جان، خدا قوت! دکتر ابراهیم فیاض می گویند که فلسفه ملاصدرا عامل انحطاط هست و امام (ره) از فلسفه صدرا عدول کرده و فلسفه ی شیخ انصاری را برگزیده بود! نظر شما در مورد این حرف دکتر فیاض چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان نظرات آقای فیاض هستم. نه تنها دلیلی بر سخن خود ندارند، حتی با نامهای که حضرت امام به آقای گورباچف در اواخر عمرشان نوشتند؛ کاملاً نظر آقای فیاض را رد میکند. و رهبر معظم انقلاب حتی معتقدند نگاه صدرا آینده جای و جایگاه خود را مییابد. در این رابطه میتوانید به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» که روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد خسته نباشيد: مبحث «رهنمودهاي سلوكي و اخلاقي» ديگر ادامه ندارد؟ احاديث بسيار سرنوشت ساز بود، اميدوار بوديم بحث ادامه پيدا كند. خواهشمندم در صورت امكان جلسات را ادامه دهيد. با تشكر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال این هجرانها خودْ قصهای دارد تا متوجه باشیم بس راهها در میان است که باید پیموده شود. پیشنهاد بنده آن است که سری به سایت «لُبّ المیزان» بزنید و مباحث «معرفت نفس» و در سورهها سری به تفسیری که از سوره آل عمران شده است، بزنید. إنشاءالله خیری در آن هست. موفق باشید
با سلام استاد عزیز: به نظر شما طبق مباحث عقل تکنیکی، با توجه به وحدت وجود و اینکه اگر خدواند اراده ای کند، در تمام اشیا آن اراده متبلور شده و در انسان یک حالت تمایل ایجاد می شود، حال امروز که خداوند انقلاب اسلامی را اراده کرده است، باید با تفکر برخواسته از انقلاب اسلامی با طبیعت برخورد کنیم و اینگونه با نگاه پدیدارشناسانه با اشیا و پدیده ها برخورد می شود. این نوع نگاه و ارتباط با طبیعت میتواند جای خیلی از قوانین خودساخته بشر غربی و حاکم بر اجتماع و ارتباطات بین افراد را بگیرد، بطور مثال یک شخص با زمینه و بنیادهای فکری قرآنی و اسلامی امروز بهتر از طبیعت جواب میگیرد و برای کشف اینکه ببینیم هر پدیده چه می گوید و جایگاه آن در امتداد جهانی بین دو جهان چیست، باید شخصی که در جهانی بین دو جهان مستقر است، جایگاه آن را در راستای آن جهان تعیین کند و حق را در آن کشف کند و اگر جهانی بین دو جهان را روح زمانه آینده بدانیم که آن روح زمانه حاصل اشتراک افق های انسانهایی است که هر کدام جهانی بین دو جهان هستند، که مقدار اطلاعی که ما از آن می توانیم الان داشته باشیم، به اندازه ظرفیت پذیرش آن روح است. ۲. شاید در نگاه اول بگوییم که جهانی بین دو جهان همان جهانی است که باید با اراده حضور تاریخی صحیح در دوران دکارت و ملاصدرا بدون گرفتار شدن به بدفهمی های گشتل ساخته می شد، اما گویا استاد این روح برای پخته تر شدن و برای اینکه با مقوله انتخاب سرمایه جا انسان شود، طبق این که انقلاب ادامه مدرنیته است گویا باید این روح در آن زمان گرفتار بدفهمی میشد وانسانهای بعدی با تعیین نسبت خود با نتایج تلخ و دور از معنویت حاصل از بدفهمی های گشتلی وانتخاب های خود ظرفیت پذیرش تجلی روح جهانی بین دو جهان را ایجاد کنند. ۳. عرض آخرم در مورد دوره های مختلف تاریخ قبل از منجی ها و فرستادن رسولان و انبیا است، که به نظر شما آیا میتوانیم بگوییم که اگر گشتل را نوعی بدفهمی و خروج از تعادل بگیریم، در این دوره ها هم نوعی گشتل بوده که باید انسانهای منتظر در دوره انتظار نسبت های خود را با آن گشتل ها تعیین کنند و این انتظار واقعی است که این کار ظرفیتی را برای شخص ایجاد می کند که در زمان آمدن رسول، جزو نجات یافتگان باشد، و شاید بتوانیم اینطور بگوییم که در دوران انتظار ما باید نسبت مان را با گشتل ها ونتایج آن تعیین کنیم و شاید زمان ظهور خود نوعی قیامت و ظهور نتایج این تعیین نسبتهاست و نتایج اینکه من چه چیزهایی را نمی خواهم و طبق آن نور رفع کننده ظهور می کند. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره کار باید به اینجاها بکشد. ۲. حرف خوبی است. باید بر آن تأمّل کرد و هرچه جلوتر بروید موضوع بیشتر روشن میشود. ۳. به نظر بنده همینطور است. باید همچنان این فکر را ادامه داد زیرا امری نیست که تمام شود. آری! «بینهایت حضرت است این بارگاه / صدر را بگذار، صدرِ توستْ راه». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو. آری! فرمودهاند: «آنقدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشتش نه به کوشش دهند» پس باید در تعالی علم و اخلاق و معرفت بکوشیم و از آن طرفمنتظر الطاف الهی باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر شما در اینجا است که راضی به تقدیر الهی باشید و در نسبت با همین انتخاب همسر و رشتهی تحصیلی و شغل، وارستگیهای نهفته در خود را به ظهور آورید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد تخصص خاصی ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام اذکار؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اواخر سورهی شعراء که میفرماید: «أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ» (۱۲۸). موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد بنده نمیتوانم ورود کنم. همین نکته در جواب سؤال شمارهی ۲۳۷۸۶ عرض شده است. موفق باشید
سلام استاد: ببخشید دوباره مزاحم شدم اگه میشه لطفا نقشه راه تربیتی که خداوند طراحی فرموده اند و در انتهای آن، انسان یکی از ۳۱۳ یاران با وفای حضرت امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف میشود را برایمان روشن بفرمایید چون همان طور که میدانید این عزیزان اکثرا جوان هستند، فقیه هستند و من فکر میکنم که دارای مقام فنا فی الله وبقا بالله نیز هستند، لطفا بفرمایید که چگونه میتوان به یکی از بهترین ۳۱۳ یاران با وفای حضرت امام زمان عزیز تبدیل شد. حقیقتا وقتی انسان به شخصیت حضرت عباس علیه السلام و حضرت علی اکبر علیه السلام نظر میکند خیلی دلش میخواهد شبیه آن عزیزان شود ولی اینکه دروان نوجوانی را در گناه سپری کرده ام و زمان طلایی آن دوران را از دست داده ام، قدری بنده را ناراحت میکند، به نظر شما از کجا باید شروع کرد؟ آیا به سراغ طلبگی بروم با سن ۲۳ سالگی یا کاری دیگر؟ واینکه متاسفانه بنده دچار خودبینی و غرور هستم لطفا دستورالعمل بفرمایید. اگر سوال تکراری است بخاطر گرفتن وقتتان بنده را حلال بفرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد اولیه آن است که نظر به توصیههای مولایمان علی «علیهالسلام» به امام حسن «علیهالسلام» در کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» باشد و پس از آن با مطالعه کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» إنشاءالله در جهانی که باید قدم بگذارید، حاضر میشوید. در اینجا است که میتوان گفت: «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
بسمه تعالی. سلام علیکم استاد عزیز: تا کنون در مورد ظهور حضرت حجت عج و اظهارات حصرت آیت الله بهجت و آیت الله ناصری ره مطالب فرمودید. ولی واقعا هیچ کس این جواب ها به دلش نمینشیند و بسیار باعث دلزدگی میگردد، آخر جناب استاد عزیز شما توجه کنید در آن جمع که افرادی بودند و همه که عارف بالله نبودند وقتی سوال از ظهور میشود معلوم است که منظورشان دولت احمدی نژاد و رئیسی نیست که قبل از آن هم دولت حضرت آیت الله خامنه ای بهتر و عالی تر وجود داشت این را نمیشود به زور به ظهور نسبت داد. معلوم است حضرت آقا فرموده حوادث یمن را دنبال کنید پس منظورشان همان ظهور واقعی بوده یا اشتباه فرموده اند و جنابعالی میخواهید آن اشتباه را درست جلوه بدهید. آخر جناب استاد این چه رقم توجیهی است که شما اندر دفاع از ایشان میفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال بنده اینطور میفهمم. زیرا قبول ندارم آن عزیزان آن سخن را به خطا و اشتباه گفتهاند که مثلاً پیران شما نیز ظهور حضرت را درک میکنند تا عدهای این روزها آن بزرگان را متهم به دروغگویی کنند.
با سلام: به نظرم عرفان یک چیزی کم دارد. به نظرم در عرفان باید درد فراق باشد در حالیکه حرف از وصال است. باید عرفان، لا عرفان شود. چرا؟ چون ما با حقیقت دست نیافتنی روبروییم. به نظرم ما با توجه به الله از ذات غافلیم و ذات در نزد عارف گویا نیستی است. عارف به جای همدمی با ذات می آید و همدم اسم می شود. چرا عارف در فراق ذات نسوزد. آن فراق است که لذت دارد. هر آنچه که ذات به عنوان اسم از خودش ضهور می دهد برای آن است که توجه به ذات کنیم و در سرزمین حیرت ابدی بسوزیم. نظر شما درباره متن فوق چیست؟ آیا با وحدت وجود میسازد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفان حقیقی متذکر میشود که انسان همواره در راه است. به لطف الهی پس از مطالعه کتاب «فصوص الحکم» همراه با شرح لازم و ورود به کتاب شریف «منازل السائرین» در آخرین منازل است که سالک در عطش توحید، خود را مییابد که البته بحث آن بسیار مفصل است. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوارمان. وکیل خوب در چشم مردم وکیلی است که در سریع ترین زمان با کم ترین هزینه بهترین نتیجه را برایمان رقم بزند یکی از اسماءالله اسم وکیل است خداوند جل جلاله نه تنها بهترین وکیل بلکه تنها وکیل حقیقی است پس چگونه است که اگر به آدمی ظلمی شده باشد و یا حقی خورده شده باشد و این آدم درمانده و از همه جا بریده، به اسم یا وکیل حضرت احدیت از عمق جان پناهنده شده باشد شاید عمری طول بکشد تا به نتیجه برسد و حق خورده شده اش برگردد و آبرویش برود؟ چرتکه ی الهی در اسم وکیل چگونه است و رمز و راز و سرّ این اسم را برایمان شرح دهید که مدتهاست ذهن این حقیر را به خود درگیر کرده. با آرزوی عاقبت به خیری برای استاد عزیزم شما را به خدا می سپارم
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به او واگذار کردیم و میدانیم که او بهترین وکیل است؛ به این باید فکر کرد که «شاید رسیده باشیم» زیرا بنا بر آن شد که او وکالت ما را در امورمان به عهده بگیرد حال «زير دريا خوشتر آيد يا زبر / تير او دلکش تر آيد يا سپر» مطمئن باشید او شما را در مشکلات رها نخواهد کرد. موفق باشید
به نام خدا با سلام: در ادامه ی سوال ۳۲۹۲۴ بله استاد عزیز کتاب سحر و جادو جن، مطالعه شد و کمک بزرگی به بنده بود. وقتی از سحر قوی استفاده بشه که متوجه شرور بودن موکل هم میشویم هم اثری ندارد؟ بنده در جریان این سحر که از عید تا به حال برام بود در زندگی ام چیزهای عجیبی دیدم که به لطف خدا تا حدودی الان میتونم موارد توهمی را تشخیص بدهم ولی قدرتهای عجیبی هم مشاهده کردم، سوال بنده این هست که باز هم که متوجه شرور بودن موکل میشویم هم اثر زیادی ندارند درست است؟ و توکل کار سازترین است؟ و باز هم که شرورترین هست قدرتی ندارد برای اثر روی بدن؟ استاد بنده در این جریانات خیلی نگران فرزند نه ساله ام هستم که اثر بدی بر روی ایشون بگذاره؟ استاد نباید دنبال شناخت فردی که این کار رو کرده باشیم و با آن فرد قطع رابطه کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انسان با توکل و عزمِ توحیدی نهتنها از این نوع مسائل عبور میکند، بلکه متوجه قدرت الهی در مقابل این فتنهها میگردد و مییابد که «إنّ کید الشیطانِ کانَ ضعیفاً». موفق باشید
با سلام و احترام: در صفحه ۱۱۳، کتاب خویشتن پنهان فرمودید اگر رابطه بین نفس و بدن درست برقرار شود، نفس بدن را به خوبی تدبیر می کند. سوالم این است از کجا باید یاد گرفت تنظیم رابطه بین نفس و بدن را؟ علمی عهده دار این امر است؟ یا عرفان انسان را به اینجا می رساند؟ از طرفی شاهدیم که آقایان عرفا هم پیر و مریض می شوند و به دکتر می روند! لطفا اگر منبع مطالعاتی یا کتابی در این زمینه دارید، معرفی بفرمایید. با تشکر، التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: با رعایت دستورات شرع مبین نسبت بین جسم و روح در تعادل خود قرار میگیرد و این غیر از آن است که بنا به تقدیر الهی، شخص بیمار شود و از این جهت هرکس چنانچه خود را در معرض حضوری نسبت به حضرت حق قرار دهد که آن حضور موجب تجلیات انوار رحمانیِ خداوند قرار گیرد، عملاً آن نوع بیماری که به جهت عدم تعادل بین جسم و نفس است برایش پیش نمیآید به اعتبار آنکه فرمود: «وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا » نفس در مقام اعتدال است و بدن نیز زمینه تدبیر چنین نفسی است. موفق باشید
با سلام و عرض خدا قوت: دختر خواهری دارم که با توجه به اینکه پدر و مادرش در قید و بند دستورات اسلام نبوده اند خیلی با احکام اسلام آشنا نیست. اما الان نزدیک به سه سال است که با علاقه زیاد و کسب نمرات عالی در رشته زبان و ادبیات عرب تحصیل میکند و با توجه به بعد مسافتی که با هم داریم امسال که ایشان را دیدم متوجه شدم با توجه به رشته تحصیلی ایشان و مجبور بودن به مطالعه برخی متون اسلامی در رشته مذکور به مباحث عرفانی علاقمند است. خواستم سوال کنم اگر بخوام آثار شما رو بهشون معرفی کنم از کجا شروع کنم؟ حتی به نظرم اومد ابتدا ازش بخوام آثار شما رو به عربی ترجمه کنه. ممنون از راهنمایی تون
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می آید اگر از کتاب «آشتی با خدا» و سپس با کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن شروع کنند، خوب باشد تا استعداد و آمادگی و ذوق خود را بسنجند. موفق باشید
سلام و عرض ادب وقتتون بخیر استاد: استاد ببخشید بنده ۱۹ سالمه و دانشجوی پزشکی هستم و به فسلفه علاقه دارم دوست دارم تخصصی تو این حیطه کار کنم امکانش هست بفرمایید چه کنم و از کجا شروع کنم؟ البته دوره طرح ولایت رو گذروندم و از بنده خدایی پرسیدم گفتن باید مشخص کنید در کدام حیطه فلسفه میخوای تخصصی کارکنی. بنظر شما کدام حیطه نیاز روز جامعه الان است. ممنون از پاسخگوییتون🌷
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آنکه حضرت امام نگاهِ فلسفه صدرایی برای این زمانه مدّ نظر دارند؛ پیشنهاد بنده آن است که اگر بتوانیدکتاب «ده نکته» و کتاب «از برهان تا عرفان» و کتاب «معاد بازگشت به جدّیترین زندگی» را همراه با شرح صوتی آنها دنبال کنید، إنشاءالله ورود خوبی در فلسفه صدرایی برایتان فراهم میشود. کتابها و شرح صوتی آنها روی سایت هست. موفق باشید
