باسمه تعالی: سلام علیکم: طرح موضوعات کلی در محدودهی سؤال و جواب نمیگنجد. در یک کلمه آری! وقتی جامعه دارای اندیشه شد، جامعهی زندهای است. موفق باشید
با سلام خدمت استاد: برخی اوقات شما در رابطه با سوالات اکثرا خواهران و احیانا برادران در زمینه ازدواج بسیار منفعل هستید آیا برای شما این وضعیت حق و حقوق زنان نگران کننده نیست؟ در سنت اسلامی ما مرد جایگاه و زن هم مقامی داشت. امروز با لطائفی همه دور زده می شود مثلا حق طلاق و... این طور همه چیز را برای زنان خواستن اگر منجر به وضع بهتر خانواده می شد باز وجهی داشت امروز زنان تمام حقوق یک زن مدرن را دارند از حق کار و تحصیل (بدون کار در زمان تحصیل به جهت حمایت پدر) و هم تمام شان زن اسلامی را این امور باعث ضعیف شدن خانواده شده، مردان پا به ازدواج نمی دهند و زنان جواب نمی دهند. البته این وضع نگران کننده است چراکه این نامتعادل بودن خیلی ادامه دار نخواهد بود تا چندی پیش پسران بیشتر به دنبال دختران شاغل بودند الان کم و بیش مواردی می بینم مردان شرط ضمن عقد کرده اند بر حتمی بودن کار زن و تقسیم خرج خانه. بحث این است شما بسیار منفعلانه در این مسئله وارد می شوید. اینکه زنان هم متکفل خرج خانه شوند نه اینکه به میل خودشان به زودی با این روند جزو وظایف آنان شمرده خواهد شد و چه بسیار از زنان آسیب خواهند دید و میدانید زنان به دلایل مختلف توانایی حضور در همه صحنه های کار در کنار مردان را ندارند به دلیل فضای خشن و بدنی خیلی از کارها. برای شما این تغییر زن خانه دار به زن کارگر مهم نیست؟ اینکه زن طبق گفته رهبر انقلاب باید در اجتماع باشد و خانه داری به معنای خانه نشینی نیست را قبول داریم اما این وضع و اینگونه پاسخ های شما که با سست کردن اقتدار مرد به روش های گوناگون او را از یک مرد فداکار برای خانه کنده و الان پسران خودشان را مسول تشکیل خانواده نمی دانند و زنان هم کوچک ترین همراهی با شوهر را نمی توانند بپذیرند. الان بسیاری از زنان هیچ همراهی برای مثلا تغییر شهر برای کار همسر را نمی پذیرند. اینها آیا ریشه در فضایی که حتی در بین مذهبی ها گسترش یافته که شما هم کم و بیش در آن شریک هستید دارد بالاخره ما روایت رسول خدا بر تقسیم کار بیرون و درون خانه را داریم یا نه؟ بالاخره آیه «الرجال قوامون علی النسا» را داریم یا نه؟ اگر اشتباه متوجه شدیم بفرمایید. بالاخره نمیشود تمام آنچه مرد با آن اعمال اراده می کند را گرفت و دچار اشکال در هویت او نشویم. از آنجا که در فضای معمولی نه در وضع امروز پسران راحت تر به کسب و کار می توانند بپردازند و امر جنسی خارج خانواده خیلی بیشتر به زنان آسیب میزند و پسران با وارد شدن در آن به دلیل سخت بودن ازدواج و استفاده بیشتر و بدون مسولیت برای آنها فراهم شده درست است باز به این رویه ادامه دهیم ؟ به نظر می آید جریان مقابل انقلاب با پیش کشیدن حق زنان برای آسیب به نظام اسلامی ما هم دچار یک رقابت بیخود شده ایم و کور کورانه سعی در پیش گرفتن داریم. چندی پیش به گمانم آقای رائفی پور گفتند (در رابطه با حق زن مبنی بر گرفتن پول برای کار خانه) اینها برای این است مرد احساس پر رویی نکند و هر بار زن را در خانه دید بداند به او دارد لطف می کند. با این منطق می توان گفت هر بار زن از خانه پایش را بیرون گذاشت بداند مرد به او لطف کرده و یا هر روز که مرد با زن دیگری ازدواج نکرد به خانه آمد به او لطف کرده آیا این حرف ها باعث قوت خانه می شود؟ اینکه زنی کنار مرد خود برای خانه زحمت می کشد را اینجور به جان هم بیندازیم درست است؟ نگویید جای آن حرف چیز دیگری است و... در مشاوره های خانواده اثر این گفتمان ها را می توان دید. زنانی که با اندک اختلاف در یک بحث ساده به سرعت بحث کار خانه را پیش می کشند و از طرفی مهریه سنگین و از طرفی حق طلاق زنان و از آن طرف تبلیغ برای اینکه هزینه زن برای خودش است و از طرفی با توجه به فضای سنتی ما که اگر زن کار از دست بدهد زیر خرج شوهر یا پدر می رود البته فعلا و از طرفی حق کار خانه و... باعث شده همه آنچه آورده دین و سنت و مدرنیته باشد در حق زن به او داده شده و دست مرد را خالی کردیم. با این وضع طبیعی است زنان به راحتی به مردان جواب ندهند. طبیعی است به راحتی حتی حاضر نشوند با اندک اختلافی زندگی را تحمل کنند. یک نگاه به سنت ازدواج که رایج شده شده بیاندازید، پسران دهه ۷۰ دهه ۸۰ را برای ازدواج قبول می کنند چرا که با فاصله بیشتر و زیاد پسر فرصت پیشرفت و مال و.... داشته و برای یک دختر با فاصله کمی بیشتر می تواند مورد قبول باشد با این روند هر دهه که می گذرد بر دختران مجرد یک دهه افزوده می شود. الان چند میلیون زن بالای ۳۲ سال وجود دارد که شوهر ندارند!!! چون مردان هم به طرز طبیعی و هم این وضع که ایجاد شده اصلا توانایی ارضای خواسته های آنها را ندارند و دنبال دختران سن پایین تر می روند این ریشه در ضعیف کردن مرد ندارد؟ این ریشه در اینکه بالاخره زنان باید با مرد در زندگی راه بیاید ندارد؟ وقتی برای کار شوهر و محل زندگی و.... که اسلام تلاش کرده مرد که خرجی آور است اولویت و بر اساس اقتضای کار او تنظیم شود زن را محق کردیم و تخلف از آن را نوعی بدبختی آن زن قلمداد کردیم ازدواج سر می گیرد؟؟ بهتر می دانید استاد بالاخره مردان مجرد سن بالا راحت تر با توجه به قدرت مالی و....حتی نیاز جنسی و عاطفی را برطرف کرده و میکنند اما برای یک خانم سخت است و نمی تواند در سن بالای ۳۲ سال با هر سال یا دو سال یا حتی کمتر با یک مرد بودن سر کند. تفاوت در خلقت وجود دارد. بالاخره مرد راحت تر با این مشکل کنار می آید مرد نیاز کمتری نسبت به زن در مورد دوست داشته شدن توسط یک نفر را دارد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه فرمایید که شرایط امروزین تاریخی که انسان جدید در آن حاضر است، شرایط تاریخی خاصی است و نمیتوان تاریخ را به عقب برگرداند. در کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» سعی شده نگاه قرآن و روایات به زن مدّ نظر قرار گیرد ولی باید همان نگاه قرآنی در این زمان و این تاریخ، جواب دهد و باید طوری باشد که زنان ما احساس نکنند خداوند و قرآن به آنها ظلم کرده، چیزی که متأسفانه با برداشت دینیِ بعضی از مذهبیها پیش آمده است. در این رابطه عرایضی تحت عنوان «معنای حضور انسان آخرالزمانی نزد خود و دیگران و در جهان» https://eitaa.com/matalebevijeh/11304 شده است امید است مفید افتد. موفق باشید
با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: علی رغم نظر مقام معظم رهبری و تعبیرات ایشان درباره عرفان نظری (که خودتان بهتر از بنده متوجه هستید) گاهی دیده میشود که شما هم آثاری مثل فصوص الحکم و کتب و مباحثی از این قبیل را توصیه و مدنظر دارید. میخواستم اگر میشه در این باره توضیحی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر میشود مقام معظم رهبری «حفظهاللهتعالی» نسبت به آثار ابن عربی نگاهی غیر از نگاه حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی داشته باشند در حالیکه علامه طباطبایی میفرمایند آنچه ابن عربی در «فصوصالحکم» مشتمشت در اختیار انسان میگذارد، در «فتوحات»، دامندامن ارائه میدهد. آری! همانطور که در کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» عرض شد مشکل آنجا است که ما گرفتار مفاهیم بشویم و عرفان را که راه شهود حقیقت است در محدوده «عرفان نظری» متوقف کنیم، همان بلایی که بر سر قرآن آوردیم و کتابی که «ذکرٌ للعالمین» بود به کتاب خواندنی تبدیل کردیم. موفق باشید
سلام و درود: در رد تکامل کور داروینی بهترین کتاب چیست؟ آثار اندیشمندان مغرب زمین کدام یک ترجمه شده است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از کتابهای خوب در این مورد کتاب آقای لوکنت دونوئی تحت عنوان «سرنوشت بشر» میباشد. در ضمن عرایضی در جلسات اولیه شرح سوره سجده در این مورد شده است. موفق باشید
ضمن سلام و عرض ادب و احترام. رابطه قوههایی از جمله عقلیه، قضبیه، شهویه و یا وهمیه با روح انسان (من انسان) چگونه است و به چه شکل است؟ آیا اینها جزیی از من هستند یا نه؟ ارتباطشان گونه ی دیگری دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً نفس انسان در مراحل مختلف دارای چنین قوایی می باشد که به صورتهای متفاوت ظهور میکنند. عرایضی در این رابطه در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» شده است. کتاب رروی سایت هست. موفق باشید
با سلام و تشکر: ۱. سوالم درباره شفای امراض سخت است. به نظر می رسد اگر کسی مبتلا شد، چاره فعلا فقط در مرگ است، اصلا شفایی نیست. آنچه علم مادی دارد که فعلا به جایی نمی رسد از یک طرف، از سوی دیگر آنچه در دین هم آمده که فلان سوره و فلان ختم هم مگر برای چند نفر جواب داده است؟ تعداد کسانی که از این خوان بهره مند شده اند بسیار کمتر از کسانی است که بهره نبرده اند. پس یا علم پیشرفت کند یا کار زیادی از دین برنمی آید؟ طرف برای درمان به فلان مرتاض هندی و فلان مقدار پول مراجعه کرده و مرض محکوم به مرگ را، شفا گرفته. افراد برای شفا واقعا دنبال این علوم بروند؟ ۲. در دوره آخر الزمان که فقر و بیماری و ظلم نیست، مردم به چه آزمایش می شوند؟ بساط آزمایش برچیده می شود؟ یا مسابقه در کسب معارف است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست همه این دستورات و درمانها، زمینه است تا نفس ناطقه انسان توان تدبیر بدن را به دست آورد و به همین جهت هیچکدام از این موارد مطلق نیست و آیا نفس ناطقه اگر از عضوی منصرف شود و یا نتواند آن را تدبیر کند، مگر این نوع درمانها میتوانند کاری بکنند؟ دعا یکی از وسایلی است که زمینه تدبیر نفس ناطقه را فراهم می کند. اگر نفس ناطقه آمادگی تدبیر لازم را در مورد آن عضو در اراده خود داشته باشد. موفق باشید
بازخوانی هویت دینی و ملی محضر طربناک استاد سلام و احترام: به تعبیر فیلسوف وزین جناب هایدگر تکنولوزی حوالت تاریخی این زمان و به تعبیر شما هدیه الهی خدا برای بشر است تا بتواند قدرت انکشاف برای یافت استعداد های طبیعت را داشته باشد . حال سوال اینجاست، خدایی که اراده بی حکمت نمیکند چرا چنین تقدیری برای زمانه کرده است؟ آیا میتوان چنین اندیشید که به اوج رسیدن کشف استعداد های طبیعت، مقدمه ای برای شکل گیری حکومت مهدوی الهی در عالم است؟ چرا که مهدی (علیه السلام) و یاران او اگر قرار است حکومتی جهانی (و نه قبیله ای و منطقه ای) تشکیل دهند، برای بهترین مدیریت در حکومت جهانی خود، لازم است از همه استعداد های طبیعت بهره ببرند. برای مثال اگر قرار است فرمایشات مهدی (علیه السلام) در زمان حکومتشان به همه جهانیان برسد لازم است رسانه در میان باشد و اگر قرار است بهترین رسیدگی به وضع معیشت مردم سراسر عالم باشد باید سرعت و مظاهر آن (همچون هواپیما و قطار سریع السیر) در میان باشد تا مدیران مهدوی بتوانند بدون فوت وقتی امورات را سامان دهند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته نیز میتوان فکر کرد که اوج وسعت انسان عبارت از آن است که در همه عالم ملکوت و ناسوت، با وجه قدسی آنها حاضر شود و حضور در طبیعت از این جهت قابل توجه است و لذا ماهیت تکنولوژی در راستای ظهور استعدادها که مسلّماً در حکومت حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» همچنان حاضر است، غیر از ماهیت تکنولوژی در قالب گشتل میباشد که مربوط به وجه غفلتزده غرب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اراده تشریعی در حوزه اختیار انسان است که خود ما باشیم. موفق باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم مباحث «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی میان دو جهان» راهگشا باشد. موفق باشید
http://lobolmizan.ir/sound/1310
سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: علت امید رهبری به اینده چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ایمان به سنت پیروزی حق بر باطل. عرایضی تحت عنوان راهی برای حضور در جهان خدا» شده است. خوب است به صوت آن جلسه رجوع فرمایید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/sound/1046#sound-row-4379
سلام استاد گرامی: آیا دختر خانمی که اهل نماز و حجاب است اگر ولی فقیه را قبول نداشته باشد میشود به ایشان گفت شما کافر هستید؟ کلا چطور باید با این افراد صحبت کرد چون خودشان هم دنبال حقیقت هستند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً نباید چنین افرادی را کافر محسوب نمود. زیرا اساساً مانند بسیاری متوجه این امر نیستند که لازمه دینداری در زمان غیبت تبعیت از ولیّ مسلمین است. إنشاءالله باید به مرور متذکر این امر بشوند که در زمان غیبت برای قرارگرفتن ذیل ولایت الهی با توجه به برکاتی که دارد، قرار گرفتن ذیل ولایت ولیّ امر است. موفق باشید
با سلام: عین وجود، تمام کمالات اشیا را به جامعیت دارد یا به مجموعیت؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر آنچه که کمال محسوب شود و نقص به حساب نیاید، از آن جهت که عین وجود، عین همه کمالات است، همه کمالات را به «وحدته» و به جامعیت دارد و این امری است که در بحث «برهان صدیقین» به خوبی مطرح است. زیرا مجموعیت که با وحدت ذاتی نمیخواند. موفق باشید
استاد بزرگوار سلام: در اطرافیان من کسی هست که در هر دیدار احتمالا بدون هیچ سوءنیت و در کمال سادگی به من طعنه میزند یا جملاتی میگوید که دلم را شدیداً میشکند. از آنجایی که بزرگتر هست و در بحث کردن با او و ابراز ناراحتی هم سودی نمیبینم معمولا در مقابل حرفهایش میخندم انگار صحبت بانمکی کرده است. اما بعد از دیدارمان تا دیدار بعدی با تمام وجود با قلب و مغزم کلنجار میروم که با یادآوری حرفهایش کینه پیدا نکنم. تازه وقتی کمی آرام میگیرم دوباره دیدار بعدی پیش میآید و حرفهای دلشکننده محتمل بعدی. نسبتم هم با او طوری نیست که بتوانم محدودتر از این با او در ارتباط باشم. این را هم بگویم که از دلشکستگیهایم تقریبا به هیچکس نمیتوانم بگویم. اگر با خانواده و اقوام حرف بزنم غیبت میشود و با دوستانم هم سختم هست حرفهایی از این جنس بزنم پس در این جدال بسیار هم تنها هستم و یکنفره و بی هیچ یاوری با خودم مبارزه میکنم. استاد من از سینهای که پر از کینه و احساس منفی به دیگران باشد میترسم. حدیثی از اهلبیت شنیدهام که شیعیان ما قلبشان از هر غل و غش و دغلی پاک است اما من پر از غل و غشم. عاجزانه از محضر شما درخواست دارم راهنماییام کنید که با چه فکر یا عملی نسبت به حرفهایی از این جنس بیتفاوت بشوم و بتوانم کینه به دل نگیرم و در مقابل او و دیگرانی شبیه او بداخلاقی یا بیمحلی نکنم؟ استاد دوست دارم ظرفم را بزرگ کنم اما خیلی کوچکم. مثلا تقریبا مطمئنم که او قصد شکستن دل من را ندارد اما به واسطه سن و تفاوت فرهنگی و فاصلهای که بین دنیاهایمان هست این حرفها را به من میزند، اما هرچه این موضوع را پیش خودم مرور میکنم باز هم دلم قانع نمیشود که از حرفهایش نشکند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر این سخن بزرگ و بزرگتر از بزرگِ حضرت معبود را فراموش کردهاید که میفرماید: «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا» (فرقان/63) بندگان خدای رحمان که وسعت رحمانیاش شامل عموم بندگان است، انسانهایی میباشند که بدون هیچ تکبرّ و با فروتنی تمام روی زمین حرکت میکنند و چون در صحنههای مختلف با افرادی روبهرو شوند که جاهلانه با آنان برخورد میکنند، در مقابل، گفتگویی همراه با سلام و سلامتی با آنان در میان میگذارند. و نیز در جای دیگر میفرماید: اینان « وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» چون با امری لغو و غیر منطقی روبهرو شوند با بزرگواری از آن امور میگذرند و خود را همسنگِ سخنان پوچ و لغو و بیثمر نمیکنند. موفق باشید
سلام علیکم: برای مطالعه تاریخ زندگی و شخصیت (مذهب و ...) و همچنین آشنا شدن با نظام فکری و یک کلیاتی از نظریات فلسفی و عرفانی هر کدام از شعرای زیر چه کتاب و منبع مطالعاتی رو معرفی میکنید؟ جناب مولای رومی و حافظ و عطار
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد کتابهای زیادی با تخصصهای متفاوتی نوشته شده. هرکس باید مناسب ذوق خودش ببیند کدام را باید انتخاب کند و فکر میکنم در این سالها کتابهایی منتشر شده و دیگر بنده در جریان آنها نیستم. موفق باشید
سلام و درود:برخی از شیعیان و اهل سنت قایل به ازدواج ام کلثوم دختر امام با عمر هستند؟ سال چند این اتفاق افتاد؟ ( سالش است که برایم مهم است)
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان اصل این موضوع هستم ولی زمان آن را نمیدانم. موفق باشید
با سلام: استاد گاهی مسولیت هایی به عهده ما قرار میگیرد که در حالت معمول به عهده ما نیست، اما در شرایطی مجبور به انجام آن (یا اینکه با شناختی که از فرهنگ مدارا داریم آن ایجاب می کند) با وسایلی هستیم، که از رضایت صاحبان آن بی اطلاعیم اما به طور معمول روال انجام کار با همین مواد، وسایل و این ترتیب و نظم وهماهنگی بوده است تا جایی که ما مطلعیم (یا شاید مسائل دیگری که...)، در این مواقع عملکرد صحیح چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به حضور در بستر تاریخ انقلاب اسلامی و ذیل ولایت مقام معظم رهبری«خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». بدین معنا اگر در آن بستر با موضوعاتی روبرو شدیم، خود به خود آنچه مصلحت است انتخاب میشود. موفق باشید
بسم رب الشهداء و صدیقین. باعرض سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیزتر از جانم، استاد طاهرزاده: استاد بنده از خداوند متعال درخواست دارم که جایگاه من را در این زمانه که در آن به سر میبرم نشان دهد خوشا به سعادت شهید نواب صفوی و حضرت امام و حاج قاسم عزیز که زندگی را زندگی کردند، نه مردگی. استاد شما را به حضرت فاطمه الزهراء قسم میدهم دعا کنید ما جایگاه مان را در این حضور تاریخی درک کنیم و حرکتمان را نسبت به حرکت امام و رهبری ادامه دهیم. همچنین خواهشمندم بفرمایید چگونه باید این درک و ایفای جهاد الهی را درست تشخیص دهیم و از همین الان در جایگاه خود حاضر شویم؟ با تشکر و من الله توفیق
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در عین رعایت واجبات و احساس سربازی رهبر انقلاب، محبت به حضرت علی «علیهالسلام» را در جان خود دارید، مطمئن باشید به لطف الهی جایگاه شما در زیر سایه مولایمان علی «علیهالسلام» خواهد بود. موفق باشید
سلام: ببخشید یک سوال از حضرت استاد طاهر زاده داشتم. آیا علامه طباطبایی با امام خمینی و انقلاب مخالف بود؟ همانطوری که اخباری چنین به گوش میرسد!
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً هرگز مخالفتی بین آن دو بزرگوار نبوده، بلکه شایع است که علامه گفتهاند انقلاب، یک شهید داشت، آنهم اسلام بوده. ولی آنچه از مشی علامه برمیآید و بر فرض هم که این جمله را فرموده باشند باید آن را حمل بر افراطکاریهایی کرد که بعضاً در ابتدای انقلاب پیش آمد و از آن طرف، فرزند ایشان به کلّی منکر این جمله از طرف پدرشان هستند. بخصوص که شاگردان علامه و دستپروردگانِ ایشان همه از یاران انقلاب هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بدون توجه به وسوسههای نفس امّاره به حکم وظیفه کار خود را انجام دهید. آری! «اگر نفس بنالد، بگیریم کَریها». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با حفظ اصول توحیدی و شرعی، باید نسبت به بقیه گشوده بود. عرایضی در این رابطه در شرح آیهی ۱۴ سورهی جاثیه در جلسات ۸ و ۹ شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: یک احتمال آن است که واژهی «بشارت» به معنای صرف خبر باشد و نه خبر خوب و یک احتمال هم هست که طعنهای باشد مبتنی بر این که آنچه به دنبال آن بودید و امید نتایج داشتد، بفرمایید این هم نتایج آنچه میخواستید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نذر مثل کمککردن به فقرا به هر شکلی، چه مادی و چه معنوی. موفق باشید
سلام استاد: کسی رو پیدا نکردم به غیر شما که شرح حال بدم براش و راهنمایی بخوام. خستم استاد خستم از خودم که حس میکنم قلبم پر از حجابه وقتی از جوونهای این نسل و امیدواریتون میگین حسودی میکنم حس میکنم من جز اون جوونا نیسم. خستم از خودم که هر روز قران میخونم ولی هیچی نمیفهمم و فقط میخونم به امید اینکه یه روزی باز شه به روم و بفهمم ولی هیچی که هیچی. خستم از منی که میفهمم چقدر خدا بهم توفیق میده و حکمت هایی رو باز میکنه برام ولی به وقت عمل نمیتونم عملیش کنم. خستم از قلب پر از قساوتم. خستم از منی که نمیخواد با بدی هاش روبه رو شه و با جهل مرکبی گیر کرده و کارش شده مقایسه خودش و دوربریاش بعدم غرور بگیردش که تو این زمونه کمتر جوونی مث من مومنه!! شرمم میاد که هیچ کدوم از بدی هام رو نمیبینم و درد ندارم! از حسادت هام، از عصبانیت های بیجام، از بداخلاقی هام با خانوادم، از مقایسه هام و چشم و هم چشمی هام، از این قلبی که با ادبار و اقبال دنیا میگیره و باز میشه، از قلبی که بیدار نشده. خستم استاد. احساس میکنم هرچی از حضرت فاطمه میخوام هرچی از خدا میخوام که دری به روم باز کنن دستم رو بگیرن نجاتم بدن از این نفس اماره و هوای نفس از این قلب مرده فایده نداره، معلومه که به من سیاهی که نمیخوام قبول کنم سیاهم نباید نگاه کرد عالی ترین معارف رو به روم باز کردن ولی کو تکون خوردن قلب؟ کو تغییر روش؟ انقدر ضعیفم انقدر ضعیفم که به وقت عمل یا نمیفهمم قلبم چی میگه یا بفهمم نمیتونم عمل کنم. میگن باید جسم با دنیا باشه ولی قلب نباشه، منی که تا جسمم با دنیا برخورد میکنه قلبمم سریع میخواد چه کنم؟ منی که جنبه ندارم و به کوچک ترین چیز دنیایی دل میبندم و یادم میره دلبر اصلی کیه چه کنم؟ منی که هربار که رسیدم دیدم این نبود اونی که میخواستم و بازم میخوام چه کنم؟ خستم از این همه قساوت قلب، از این همه حجاب. دلم یه نورانیت میخواد، یه پاکی، یه هم جنس شدن یه عاشق شدن الهی. کاش که عاشق شم. کاش که فانی شم. ولی استاد من کجا و فانی شدن کجا! میشه برای این دل حجاب گرفته دعا کنین؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این دلِ طالب حقیقت، نهتنها بنده که فرشتگان هم دعا میکنند و ندا سر میدهند باز همچنان ادامه بده، در معارف حقه، در نظر به شهدا، در نظر به رهبر معظم انقلاب، در نظر به حضور تاریخی در انقلاب اسلامی، در نظر به ماه رجبی که در پیش است؛ آری! باز هم ادامه بده تا در میدانی قرار گیرید که خداوند وعده داده است: «إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» مگر آن کسانی که از گناه توبه کنند و عمل صالح به جای آرند، پس خدا گناهان آنها را بدل به حسنات گرداند، و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است. موفق باشید
سلام بر استاد طاهرزاده: ممنون و متشکر از لطف شما که با صبر و حوصله سوالات ما را میخوانید و جواب میدهید. استاد عزیز مطلبی در مورد ماهیت کم حجابی و کشف حجاب نوشته ام و در پیامرسان ایتا منتشر کرده ام. میخواستم نظر شریفتان را بفرمایید که آیا این نحوه نگاه کردن و خصوصا رویکرد داشتن با پدیده بیحجابی و خصوصا تبیین ماهیت بی حجابی چقدر صحیح است؟ ممنون و کمال تشکر. ♦️♦️♦️♦️ جنس زن، آشکار کردن لطافت و زیبایی های روح خود است. تا به چشم دیگران آید و تحسین شود و پسندیده شود. و این نشانی از حضرت باری تعالی است که در وجود زنان به امانت گذاشته شده است. ولی سالیان سال است که سبک زندگی جدیدی آمده است و آنها اسیر آپارتمانها شدند. و در گذشت زمان، عرصه هنرنمایی بر آنها تنگ و تنگ تر شد و نتوانستند زیباییهای درونشان را به نمایش بگذارند و به چشم آیند. آن گونه که در سالیان دور، به روی چشم ها بودند و مردان را به اوج آسمانها میرساندند. و سالهاست دختران سرزمین ما، ره گم کردهاند و حجاب کم میکند تا به چشم آیند و نشان دهند که بسیار ارزش مند هستند تا تحسین شوند. و اخیراً کشف حجاب میکنند تا به زبان بی زبانی بگویند ما خیلی شجاع و جسور هستیم، پس ما را ببینید و آفرین گویید. چه بسیار کم هستند کسانی که برای دهن کجی به خداوند و حکم او، کشف حجاب کنند. بانوان سرزمین ما، دلشان با امام حسین است و عشق حسین در دلهایشان حرارت نهفته دارد. آنها منتظر عرصه حسینی هستند تا زیبایی درونشان را در فداکاری برای امام حسین به نمایش بگذارند. همچنان که زیبایی مادرانه و خواهرانه خود را در هشت سال مقدس به نمایش گذاشتند. همه زنان جلوه جمال باری تعالی هستند تا نشانی از اسماء لطیف و جمیل و رحیم الهی باشند و به چشم آیند و حمد شوند. و سپاس خدای را که کل حمد و مطلق حمد ازآن اوست. الحمد لله رب العالمین @DarseEtaat
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل این بنده های خدا که در این شرایط مبادرت به بیحجابی کردهاند، به نظر بنده بیشتر مقابله با نظامی است که در هر حال با همه ضعفهایی که دارد، در ذات و کلیّت خود دارای حضوری قدسی است و به همین جهت اینان از درون دچار مشکل میشوند و نمیدانند چه بلایی بر سر خود آوردهاند. این غیر از آن است که بخواهند زیباییهای خود را که باید برای محارمشان ظاهر کنند، تحت تأثیر فرهنگ غربی برای نامحرمان ظاهر نمایند. موفق باشید
سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار وقت شما بخیر: استاد محبت می کنید راهنمایی بفرمایید که برای شروع یک سیر مطالعاتی عمیق در زمینه معرفت النفس که ان شاء الله از مرحله ادراک عقلانی به ادراکات قلبی برسیم - از کجا باید شروع کنیم ان شاء الله؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن، با کتاب «خویشتن پنهان» کار را میتوان جلو برد تا به بحث معاد و کتاب «معاد، بازگشت به جدّیترین زندگی» برسید با شرح صوتی آن. موفق باشید