سلام علیکم استاد گرامی: شما جایی فرمودید (عین عبارات را فراموش کرده ام) که انقلاب ما انقلاب فقهی نبود. لطفا این موضوع را در بستر مسائلی مانند حجاب و موسیقی و... برای بنده تبیین بفرمایید. خداوند به شما خیر بدهد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میدانید اسلام در عقاید و اخلاق و احکام برای انسان شکل گرفته است و به همین جهت باید با همان وسعت عقاید و اخلاق و احکام در میان باشد. سخن منتقدین بعضاً به ما آن است که ما تنها وجه فقهی اسلام را در انقلاب حاکم کردیم. در حالی که موضوع حجاب و موسیقی دو امر از امور فقهی است و میشود کسی کلیت انقلاب اسلامی را پذیرفته باشد ولی در عین حال احکام حجاب و موسیقی را نپذیرد. به نظر میآید روش مقام معظم رهبری بهتر است که سختگیری نمیکنند، نه اینکه منکر موضوع باشند. زیرا بالاخره ظاهر دینی هم در جای خود مهم است.
به این صحبت مقام معظم رهبری با علمای خراسان شمالی توجه شود، راهکارهای خوبی در آن نهفته است آنجایی که فرمودند: «خودتان را مجهز کنید. مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهای فرهنگی - هنری بروید و پذیرای جوانها باشید. با روی خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس» ؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زنندهای داشته باشد؛ داشته باشد. بعضی از همینهائی که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقای مهماننواز، هم بقیهی آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهائی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباختهی به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمیبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که مینمائی هستی؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم میکند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.»
ملاحظه کنید رهبر معظم انقلاب نخواستند نفی دستورات فقهی بکنند بلکه خواستند متذکر این امر شوند که بعضاً باید امور دیگر را نیز مد نظر قرار داد. موفق باشید
سلام استاد: دو دغدغه. اول. استاد جو امروز انقلاب و خصوصا جوانها به شدت تشنه ی حقایق و معارفی هستن که سرریزش در کتب شماست. از دوستان انقلابی و مذهبی گرفته تا جبهه های دیگه. استاد بلطف خدا خیلی از مبانی فکری من توی کلاسهای شما در مسجد خدیجه کبری شکل گرفت و الان که کلاسها برگزار نیست یا تق و لقه خیلی دلم میسوزه استاد خیلی نیازه با یه کادر خوش فکر صحبت کنید و تحولی در دوره های سیر مطالعاتی تون ایجاد بشه برای فراگیر شدن معارف از جذب مخاطب گرفته تا روند اجرای دوره نیاز به تحول داره. واقعا حرفهای شما بلطف خدا درمان خیلی از دردهای امروزه و حیفه که بی نصیب بمونیم. از توجهتون ممنونم. دوم. استاد وقتی خدا به فردی عنایت کنه و لطف خودش رو همه جوره شامل حالش کنه و بعضی از صفات خودش رو در وجود اون شخص رشد بده خب باطبع اون شخص احتمالا مورد توجه، تقدیر و ستایش دیگران قرار میگیره و این حالت خیلی سختیه اصلا میمونه تا ستایش میشه تو پاسخ چی بگه سکوت کنه، بگه ما هیچی نیستیم و هر چی داریم از خداست یا همش باز میتونه باعث ستایش بشه، گاهی آدم انکار دلش میخواد برای نشنیدن این حرفها منزوی بشه. از طرفی درد مردم نمیگذاره باید باشه و تسری بده. با این حالت درون چه طور باید رفتار کرد؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده تعطیلی موقت جلسات دوشنبه، کمک میکند تا با نظر به سیر مطالعاتی موجود در سایت، رفقا نسبت به حضور خود، بازبینی داشته باشند و إنشاءالله با آمادگی بیشتر در جلسات آینده حاضر شوند. ۲. آری! باید متوجه باشیم «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه حق بُوَد نه کرده خویش». پس راهکارِ اصلی انزوا نیست، توجه به این نکته است که این مردم به دنبال حقاند و نه به دنبال ما. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرامی، در جستجوی مبحث حق الیقین دوربین هستیم. لطفا راهنمایی بفرمائید. فرم مجلای حقیقت است و صداقت در فرم، زمانی رخ می دهد که با ادب و حضور به حقیقت تقرّب بجوئیم، تا فرم و تکنیک را در تجلی خود حقیقت بیابیم. زیرا میخواهیم با حقیقت و جنبه های پایدار هر چیز به سر ببریم. به همین خاطر حقیقت، از نحوه ی فیلمنامه نویسی و کارگردانی جدا نیست. اگر وجود در فیلمنامه و کارگردانی باشد حتما ظهور دارد. حتما تجلی دارد. تجلی مال وجود است. تجلی یعنی تعین و اگر حضور تاریخی و وجودی در فیلمنامه و کارگردانی نباشد تجلی ندارد. پس در فیلمنامه نویسی و کارگردانی باید تلاش بر این باشد که وجودی حرکت کنیم. وجودی حرکت کردن یعنی عین ربط به حق حرکت کردن. این عین ربط بودن در فیلمنامه و کارگردانی چگونه منعکس می شود؟ زیرا امکانِ دوربین به او اختیار میدهد. اما هر چقدر دوربین به حقیقت نزدیک شود بی اختیارتر می شود. زیرا حقیقت است که مختار است و دوربین در تکوینش از حقیقت حکم میگیرد. دوربین در داستان با خودش یک روح می برد. اگر فقط تماشاگر باشد به نتیجه نمی رسد. باید اهل عمل باشد تا بیابد. این راه تدبر دوربین را می خواهد. دوربین باید اهل ریاضت و تقوی باشد. و تقوی دوربین یعنی آزاد شدن از دنیا و نه گیرافتادن در دام اعتباریات که منجر به گوشه نشینی دوربین و عدم حضور می شود. تقوی یعنی نزدیک ها را نزدیک دیدن و حقیقت نزدیکترین است و وجود به اعتبار حق بودن از همه چیز به همه چیز نزدیک تر است. و دورها را دور دیدن زیرا که مشغول شدن به جزئیات، دوربین را از حقیقت غافل میکند. فیلمنامه نویسیِ دوربینی، ترکیب حقیقی تری را از نیّت انتخاب صحنه ها ارائه می دهد. از آنجایی که رسیدن به حق الیقین اولین شرطش نفی خود است. و در تاریخ حق الیقین انقلاب هر جا طرف خودش را نفی کرد، بیشتر اراده ی الهی را در خودش حس میکند. آیا یگانگی دوربین با شخصیت اصلی میتواند با حذف شخصیت اصلی از تصویر حق الیقین را به تصویر بکشد؟ و دوربین به جای شخصیت ببیند، بشنود، تیر بیاندازد. با این نگاه هویت قاب بندی و حرکت دوربین در هر مرحله از علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین شخصیت اصلی میتواند متمایز ظاهر شود. یگانگی دوربین با شخصیت و یا عناصر مختلف، ارزشی از جنس حضور به آنها می دهد. در نگاهِ دوربین ماهیت نباید غلبه کند. در ساحت رجوع به وجود با وجهی که در قلب هست و برعکس حس، سریع از کثرت به وحدت منتقل میشویم. دوربین بر مبنای ملکوت داستان حرکت میکند و تحت تأثیر ملکوت داستان به انکشاف میرسد. نه بر اساس اتفاق ها و حادثه ها. دوربین میخواهد از طریق شریعتِ فیلمنامه وارد عالم تکوین شود و میخواهد ملکوت را بالفعل کند. دوربین باید با رفتارش وارد یک عالم بشود و عالم یعنی آنچه حضرت حق را با آن ببینیم. با رؤیت تجلی اسمائی در هر صحنه، دوربین تلاش میکند حس وجودی مربوط به آن را تداعی کند. حقیقت نسبت به دوربین در اسمائش تجلی میکند. اسم ها اشاره به هم دارند و حجابی هستند که نورَند و میخواهند ما را به جایی ببرند نه اینکه بیرون نگه دارند. اسماء، نیروها و ملائکه و کارگزاران هستی هستند. در رجوع اسماء به اعتبار جامعیت، عناصر داستانی و شخصیت ها در مظهریت تعریف می شوند. حق می خواهد حضوری را به دوربین بدهد، دوربین باید دریابد و عقب نکشد و اگر با معرفت دوربین حس عبودیت از فرم گرفته شد، آن وجه با انسان کامل شناسایی شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنچه چشمهای گرفتار عقل مدرن دیگر نمیتوانند ببینند، این دوربینها هستند که توان اشاره به آنها را میتوانند به عهده بگیرند و بحمدلله این اتفاقی است که با حضور در تاریخ انقلاب اسلامی در حال رخدادن است تا از آن به بعد، سینما خانه به خودآمدنِ انسانها باشد و نه خانه بیخودشدن و غفلت انسانها.
جنابعالی در نوشته خودتان به خوبی میفرمایید دوربین باید کجاها را نشان دهد تا آنچه مدّ نظر قرار میگیرد حقیقت باشد در آینه تصویر. و این غیر از آن است که با حجابشدنِ تصاویر، حقیقت گم شود.
امروزه با سیطره کمّیت باز باید هنر درستدیدن به یاری بشر آید و صحنههایی آفریده شود که انسان در دل تصاویر، چیزهایی را بنگرد که بنده آن را معجزه دوربین در این دوران میدانم همانطور که پیامبران نگاهها را از ظاهر به باطن بردند و ظاهر را آینه باطن قرار دادند. کاری که شهید آوینی عزیز نیز از آن غافل نبود.
توصیه بنده آن است که کاربران محترم متن جنابعالی را چندین مرتبه بخوانند تا به جای فرار از سینما، به سینمایی که در بستر انقلاب اسلامی در حال تولد است فکر کنند و اگر حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» فرمود: «درِ میخانه گشایید به رویم شب و روز» آن میخانه در این زمانه میتواند سینما باشد. موفق باشید
سلام و ادب و احترام محضر استاد معزز حفظک الله تعالی: با توجه به بحث آخرالزمان و شرایط ظهور غیب و باطن در عالم، راه های رسیدن به غیب در ابعاد فردی و اجتماعی به چه صورتی امکان پذیر است؟ با تشکر از استاد معزز و همکاران گروه فرهنگی
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه در بستر انقلاب اسلامی به عنوان نور توحید این زمانه صادقانه حاضر شویم، به همان اندازه ابعاد توحیدی و غیبی و باطنی آن بیشتر برایمان ظهور میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در بستر وظیفهی شرعی و عقلانیت خود باید عمل کند و در این راستا راضی به تقدیر الهی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نسبت به افقی که انسان به سوی خدا برایش گشوده است، راههایی را باید طی کند جهت نزدیکی به آن حقیقت الهیه. و عقاید صحیح و اعمال صالح یا اخلاق برای رسیدن به آن مقصد است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر قسمت را باید بر اساس فضای خودش بحث نمود. شاید اگر بحث هایی که در این رابطه در سورهی آل عمران عرض شده را دنبال بفرمایید، ظرایف موضوع تا حدّی روشن شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم مقالهی جنابعالی کدام است؟ ولی در جریان این نوع تحقیقات هستم. کارهای ارزشمندی است که حکایت از نظمی ریاضیمند در کلام الهی میکند. با اینهمه جایگاه قرآن، جایگاه دیگری است و برای گشودن جهانی بس متعالی در مقابل ما نازل شده است. به همین جهت خداوند میفرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ ۖ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» حقیقتاً کتابی را به سوی شما نازل کردیم که در آن به فکر شما و به یاد شما بودیم، آیا تفکر میکنید؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن سوره نظر به حضرت حق است که در زاویههای مختلف، مردم را در برگرفته و به ما توصیه میشود به خدایی پناه ببرید که از همهی جهات متوجهی مردم میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مباحث را خوب است با دقت کامل در شرح کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «خویشتن پنهان» دنبال بفرمایید که چگونه نفس نباتی مناسب شرایطی که آمادهی پذیرش آن است، تجلی میکند و لذا در شرایط جدید، نفسی که مناسب آن شرایط است متجلی میشود مثل آنکه نفسِ یک جوان پس از مدتی به جایِ نفس کودکیِ آن فرد برای جسم او متجلی میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر جایی که باید نقد صورت گیرد، باید با در نظرگرفتن شرایط و امکانات و اهداف، آن نقد شکل بگیرد و نه به صرفِ توهّمات و آرزوهای ما با هر چیزی که مطابق میل ما نبود، مخالفت کنیم. موفق باشید
سلام و عرض ارادت. به خدا گفتم ای صاحب زمان و مکان، به فقیری که هیچ ندارد و حتی خودش را هم ندارد رحم کن. با خدا بارها عهد کرده بودم که به راه ادب اباالفضلی برسم، ولی عهد شکستم و سستی کردم، و چه بد کردم، بارها عهد کردم که سکوت کنم تا از جهنم زبانم بیرون بزنم ولی خرابش کردم، از خدا خواستم به من فرصت دهد تا در حق والدینم جبران کنم، بارها فرصتم داد و بارها خراب کردم؛ دعا کنید باز رحمم کند و فرصتم دهد؛ وگرنه من با اینهمه شرمندگی چه کنم؟ واقعا والدین می توانند دو بال پرواز باشند همچنانکه اگر بشکنند عامل سقوط، دعا کنید بال هایم جان بگیرد و بالا بروم، برای سلامتی جان و ابدیت والدینم دعا کنید، من، هم خسته ام، هم شرمنده، هم سرگشته. دعا کنید خدا نعمت ها را برای من ادامه دهد که در این فقر خود نمیرم، آنقدر که فقر دنیا آدم را عاشق می کند فقر ابدیت تمامِ آدم را فرسایش می دهد، دعا کنید از اربعین جا نمانیم که این کابوس سختی برای ماست. دعا کنید امام حسین که می آید و می رود، سری هم به موکب دل ما بزند، من هوس نوکری زائران به سرم زده، و اول والدینم، من هوس سختی کشیدن به سرم زده، دعا کنید در ضریح ذوب شوم و طائر سرگردان مقتل شوم، دعا کنید حسین، زهیرِ قلب مرا هم زنده کند، و دست حرّ دلم را بگیرد و به پای خیمه ها ببرد، من بی حسین دیوانه نمی شوم، من دیوانه «بودم» که اینهمه بی حسین زندگی کردم! دلم می خواهد چهره ی والدینم را تا هستم در این پیاده روی ها ببینم. دعا کنید. راستی اربعین پیاده رفتن است یا پیاده آمدن؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! از این حرفها گذشته است. همان کسی که بدون حسین «علیهالسلام» زندگی کرده است «دیوانه» است و همو که تنها وقتی حسین «علیهالسلام» را پیدا کرد، «دیوانه» او میگردد. قصه دیوانگی قصه عجیبی است که چگونه انسان، همه چیز دارد و هیچ چیز ندارد؛ و این، همه زندگی است. مانند دیوانه دیوانگان حضرت مولانا، همو که در مثنوی قصه دیوانگی خود را سرود و در دیوان شمس، دیوانه دیوانهبودنِ خود را افشاند و گفت:
عاشق شده ای ای دل سودات مبارک باد
از جا و مکان رستی آن جات مبارک باد
از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور
تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد
ای پیشروِ مردی امروز تو برخوردی
ای زاهد فردایی فردات مبارک باد
کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد
حلوا شدهای کلی حلوات مبارک باد
در خانقه سینه غوغاست فقیران را
ای سینه بیکینه غوغات مبارک باد
این دیده دل دیده اشکی بد و دریا شد
دریاش همیگوید دریات مبارک باد
ای عاشق پنهانی آن یار قرینت باد
ای طالب بالایی بالات مبارک باد
ای جان پسندیده جوییده و کوشیده
پرهات بروییده پرهات مبارک باد
خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردی
کالای عجب بردی کالات مبارک باد
موفق باشید
با سلام و عرض ادب: ی سوال داشتم از خدمت استاد طاهرزاده عزیز، بین بچه هایی که الان یا چند سالی هست که جلسات حاج آقا را شرکت میکنند شبهه یا چالش بوجود آمده مبنی بر اینکه تا زمانی که تمدن اسلامی بوجود نیاید مشکلات جوامع اسلامی حل نخواهد شد و لذا گفتمان فعلی استاد و امثال ایشان همچون آیت الله میرباقری حفظه الله در حال حاضر حرفی برای گفتن ندارد و تا بحال جز مراتب اعتقادی راهکاری نداشته. خواهشمنداست راهنمایی بفرمایید🌷
باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور ما آن است تا انسان معنای تاریخی و معنای هستیِ گسترده خود را نیابد، اساساً افقی از تمدن اسلامی برایش پیش نمیآید تا بخواهد برای تحقق آن تلاش کند. اکثر تلاشهایی که عزیزان در رابطه با تمدن اسلامی انجام می دهند، چندان در افق تاریخی انقلاب اسلامی نیست و به انسانی که در عین نظر به هویت جهانیاش باید در هویت قدسی خود حاضر باشد، کمتر فکر میشود. موفق باشید
سلام استاد عزیز: در مورد آقای محمد حسینی گفتید ظلمات فی الظلمات. قبول دارم که بازیچه ابلیس هست این آقا. اما گاهی شیطان درس هایی میدهد و نقاط کوری را نمایان میکند که بسیار از مومنان نمیبینند چرا که ابلیس هم ردیف ملائک بوده. توجهتون رو به چند جمله از این آقا جلب میکنم "ذلک الکتاب یعنی آن کتاب واشاره به انسان کامل دارد وقرآن ناطق شهدا رتبه بندی دارند و نیت ها حتی اگر انتقام شخصی در آن باشد غربال میشود و یاران انسان کامل در شهادتشان هم تسلیم هستند و تفکر میکنند فتنه آینده انقلاب بین اهل ظاهر شریعت و اهل طریقت و حقیقت دین است. موسی شخصی را کشت که جم کردنش خودش داستان شد و پشیمانی و.. اما خضر بچه ای را کشت که ۷۰ سال بعد فهمیدن چقدر برکت داشت. مولوی، حافظ وعطار راه را برای خضر شدن و حکم به باطن و احکام طریقت نشان میدهند و یاران مهدی این چنیند. اما حوزه هنوز مولوی را نجس میداند چه برسد به عطار که ۷ شهر عشق را گشته و ما اندر خم یک کوچه ایم. پس انقلاب در آبنده از اشتباهات قاسم سلیمانی و بی تدبیری های بعضی شهدا عبور میکند و کسانی در غربال رو میآیند که اشتباهات واضح آقای خامنه ای را توجیه نکنند مثل قضییه فرزند آوری که خودشان اقرار کردند اما جم کردنش ۳۰ سال زمان میبرد و این تازه دشمن شناسی عمیق نمیخواست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما با نظر به سیره امامان معصوم میتوانیم در این جهان به درستی و مطابق واقعیتها زندگی کنیم و در ابدیت خود به عالیترین شکل حاضر شویم. در حالیکه شیطان قسم خورده است مانع حضور ما در صراط مستقیم شود هرچند حیلههای خود را پنهان کند. موفق باشید
سلام استاد عزیز: از کجا باید فهمید که ملکات نفس ما چی هست؟ چه خوب چه بد؟ همون ملکاتی که تا قیامت همراهمون هست. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملکات یعنی آن حالات و احوالاتی که به عنوان منش و شخصیت در انسان با تکرارهایی که در موضوعاتی داشته، پیش میآید. مثل ملکه خوشرویی و خوشاخلاقی که با مقابله با غضب در موارد متعدد، آن خوشرویی ملکه انسان میشود یا مثل مقابله با بخل در مسیر ادامه مکرر ایثار و بخشش. موفق باشید
سلام علیکم استاد: لطفا بفرمایین دراین روزها امربه معروف برای خانمهای بی حجاب در خیابان لازم و واجب است؟ اطرافیان بدلیل شرایط خشونت نسبت به زنان چادری نگران به خطرافتادن من هستند و مرا منع میکنند برای امربه معروف؛ نظر شما بسیار برایم ارزشمند و راهگشاست. آیا الان در حالیکه تقریبا هیچ ارگانی نسبت به این مسئله و گناه فراگیرعکس العملی ندارد، وظیفه ای داریم برای اینکار یا باید جانمان را حفظ کنیم؟ ( اوضاع زنان بی حجاب در کرج واقعا اوضاع اسفناک شده) التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید فعلاً هنوز یک نوع خشم و مقابله با آمر به معروف و ناهی از منکر در میان است. در حالیکه بنا به گفته قرآن: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» زنان و مردان مؤمن با توجه به نسبت دوستانهای که بین خود دارند اهل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به خود میباشند. حال آنکه افرادی که متذکر هستید متوجه دلسوزی شما نسبت به امر به معروف به آنها و نهی منکر از آنها نیستند و البته به مرور این فضا تغییر میکند و اینان متوجه میشوند اسلام بنای محدودکردن آزادی آنها را ندارد، بلکه تذکری به آنها میدهد که تا در انتخاب آزاد خود، بهترینها را انتخاب کنند تا در مسیر سعادت قرار گیرند. موفق باشید
سلام و عرض ادب: سرنوشت یهودیان اطراف مدینه چه شد؟ لطف بفرمائید اگر در مورد این سوال منابعی می شناسید معرفی بفرمائید. بسیار سپاسگزارم
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از جنگ احزاب و خیانتی که یهودیان از پشت جبهه به مسلمانان کردند، پس از جنگ با آنها برخورد شد و اکثراً مجبور به ترک مدینه شدند. در این مورد میتوانید به تفاسیری که جریان جنگ احزاب را شرح داده، رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام علیکم: بنده یک دانشجو معلم هستم. سوالاتی داشتم که احساس می کنم شما بهترین پاسخ را به این سوال می دهید. مدل برخورد و مواجهه من معلم با دانش آموزان نسل نو چگونه باید باشد که بهترین نتیجه تربیتی را دارا باشد؟ در مقابل بی احترامی ها و هتک حرمت ها چه واکنشی نشان بدهم؟ اصلا آیا شما به این نکته که نسل جدید از نظر تربیتی و فرهنگی بسیار مشکل دارد موافق هستید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نسل جدید به جهت ظرفیت وسیعِ آخرالزمانیاش با نوعی سرگردانی همراه است از آن جهت که این ظرفیت را تنها با امور دنیا نمیتوان پر کرد و خلأهای معنوی او را آزار میدهد و به همین جهت عکسالعمل او نوعی سرکشی و اعتراض است. راه حلّ مشکل آن است که ابتدا با احترام و با وقارِ معلمی با او برخورد شود تا آرامآرام متوجه گردد گمشده او زندگی فانتزیِ سراسر توهّم نیست، بلکه باید خلأهای روحی خود را با اُنس با خدا و در بستر شریعت الهی حل کند. عجله نباید کرد. موفق باشید
سلام وقت شما بخیر: مادر عزیزم چند سالیست به دلیل وضعیت حجاب در جامعه و مسئله ی امر به معروف و نهی از منکر، به ضرورت از خانه بیرون میروند. ایشان کلاس های امر به معروف آقای تقوی را شرکت کردند و خیلی نگران انجام صحیح این فریضه ی دینی هستند. طوری که به شدت رویشان فشار هست و جز به ضرورت از منزل خارج نمیشوند. اعتقاد ایشان طبق نظر رهبر عزیزمان هست که در مورد تذکر لسانی میفرمایند همه جا احتمال اثر بدهید و یا جایی دیگر که میفرمایند : به منکری رسیدید بگویید و رد شوید. مادر بنده به شدت اذیت هستند چون فقط تذکر لسانی را قبول دارند. محترمانه میگویند و توهین میشنوند ولی به هیچ عنوان خودشان توهین نمیکنند و رد میشوند. سوال بنده از شما این است که در شرایط کنونی جامعه، با توجه به اغتشاشات و توهین های علنی به بانوان با حجاب، آیا باز هم تذکر لسانی در خیابان باید داد؟ من خیلی به ایشان میگویم الان تذکر لسانی در پیاده رو و خیابان وقتی شرایط گفت و گوی دوستانه نیست چیزی جز فحاشی و توهین به چادر ما نخواهد داشت میگویم من و شما با چادرمان و حضور در خیابان ها به نوعی درحال امر به معروفیم ولی ایشان میگویند به خانمی که شالش افتاده باید بگویم شالت را بگذار، بی تفاوت رد شوم؟ ولی وقتی توهین میکنند و هر لحظه ترس حمله ور شدن به ما هست چه کنیم؟ خیلی نگران امنیت جانی مادرم هستم. البته ایشان به ضرورت بیرون میروند و همین محبوس کردن خودشان در منزل هم مرا غمگین میکند دوست دارم با مادرم در پیاده رو راه برویم و با چادرمان، با پوشش تمیز و کاملمان بی صدا نهی از منکر را فریاد بزنیم مادرم از خداوند میترسند که نکند با عدم تذکر لسانی، به تکلیف عمل نکرده باشند یا زنان را گستاخ تر کنند در کشف حجاب. لطفا ما را راهنمایی بفرمایید. مادرم سخنان استاد شجاعی را خیلی خیلی قبول دارند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که شرایط امر به معروف در جایی معنا دارد و مؤثر است که رابطه شخص آمر به معروف و آن کسی که بدان امر به معروف میشود رابطه دوستانه باشد و از این جهت رابطه خصومتی که اکنون توسط دشمنان پیش آمده است، آن رابطه نیست که ما مکلّف به امر به معروف با آنان باشیم مگر آنکه إنشاءالله همین فتنهها بستری شود تا بفهمند شریعت الهی از سر دوستی و محبت انسانها را دعوت به دیانت میکند. در رابطه با محبتی که باید بین آمر به معروف و طرف مقابل جاری باشد خوب است به این آیه توجه کنید که میفرماید: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» (توبه/۷۱) و مردان و زنان با ايمان دوستان يكديگرند كه به كارهاى پسنديده وا مى دارند و از كارهاى ناپسند باز مى دارند و نماز را بر پا مى كنند و زكات مى دهند و از خدا و پيامبرش فرمان مى برند آنانند كه خدا به زودى مشمول رحمتشان قرار خواهد داد كه خدا توانا و حكيم است. موفق باشید
استاد ارجمندم سلام علیکم: این روزها دلم پره از شور شعف پیروزیهای جبهه اسلام و ایران، علیه کفر و نفاق. سنگرهای شیطان و جنودش یکی پس از دیگری در حال تصرفه، بشدت دارم اون آرامشی که رهبری صلوات الله علیه به شهید خوش لفظ دادند رو حس میکنم، دارم با تمام وجود «إِنَّ مَعِيَ رَبّي سَيَهدينِ» رو که آقاجان فرمودند رو حس میکنم، چقدر قشنگ داریم از وسط دریایی که فرعونها را در خودش غرق کرد به سلامت رد میشیم، دارم میبینم دست خدا را که داره تیر میندازه، دارم میبینم که خواب از چشم صهیونیستها ربوده شده و امریکائیهایی که روزی تو این کشور به ناموس ایران تجاوز میکردن و هیچکس جلودارشون نبود امروز دست به دامن مسیح علینژاد و مریم رجوی، چند تا زن بدکاره و چند تا بازیگر دست چندم شدن، دارم حس میکنم اون طنین آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند حضرت روح الله رو، میبینم این حضور اربعینی با این تنوع ملتها، قومیتها و ادیان رو، میبینم این ذلیل شدن دشمنان اسلام و پیروزیهای جبهه مقاومت رو، هیبت علوی آقاجان در دیدار فرماندهان و پیش کسوتان جنگ تحمیلی قلبم رو جلا داد، دیروز وقتی همه ی اسلام در سرزمین شیاطین عکس سردار دلها رو بالا برد و علی وار رجز خوند فقط دلم میخواست دست و پای سید ابراهیم را ببوسم، استاد بارها به «کُلُّ یَوم هُوَ فِى شَأن» اشاره کردید و من دیروز در سازمان ملل با تمام وجود این جلوه از حضرت حق را دیدم. استاد از اینکه خودم هیچ کاره این اتفاقاتم و انفعال تمام وجودم رو گرفته دلگیرم. اگه ممکنه مطلبی بفرمائید بتونم از این هیچی نبودن در بیام. التماس دعا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله حضور رئیس جمهور با آن صلابت و با سخنان آنچنان متین، عملاً حضور انقلاب اسلامی در چنین مجامعی به حساب میآید. آری! همینکه امثال بنده و جنابعالی خود را در این عالم یعنی عالم انقلاب اسلامی قرار دهیم، خود به خود یک ارزش است تا از چنگالهای شیطانی رسانههای دنیای کفر رهایی یابیم. موفق باشید
با عرض سلام و ادب: تأملی در جریان فکری خودم داشتم متوجه شدم فهم بنده از قرآن به تناسب سوالات و سابقه ذهنی من متفاوت است خب شرایط زندگی و مطالعه نظرات اندیشمندان مختلف غربی و شرقی و ... باعث شکل گیری این سوالات و سیاق ذهن بنده میشود خب منطقی است که جواب خود را بخواهم از وحی دریافت کنم اما نکته ای که ذهن من را به خود متوجه خود کرده اینست که همین شکل گیری سوالات که از منابع نامعتبری هستند ممکن است خودش منجر به انحراف فکری و شکل گیری دیدگاه های غیرواقع شود چون در ضمن هر سوال ما یک زاویه دید و فرض را برای خود مورد پذیرش قرار میدهیم از طرفی هم تا انسان جولان فکری پیدا نکند و با مسائل مختلف رو به رو نشود نمیتواند به فهم زوایای جدید و کنه وحی دست پیدا کند حتی شاید طرح برخی سوالات ما را از الویت ها باز دارد پس ما برای داشتن ذهنیت صحیح و حرکت فکری، سوالات خود را چگونه بیابیم؟ سوال های ما از کجا باید شکل بگیرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما هر اندازه متوجه مسائل خود و مسائل بشریت بشویم وعمیقاً به آن امور فکر کنیم و سپس به سوی قرآن آییم، ملاحظه خواهیم کرد چه اندازه کلام الهی برای ما، برای جوابگویی به همه ابعاد بشر حرف دارد. اتفاقاً مشکل ما آن است که عمیقاً متوجه مسائل بشر امروز نیستیم وگرنه مانند امثال هانری کربنها میدیدیم که آخرین سخن برای رفع مشکلات بشر، قرآن است و علامه طباطبایی با توجه به همین امر تفسیر شریف المیزان را تدوین کردند. موفق باشید
سلام و درود:برخی از شیعیان و اهل سنت قایل به ازدواج ام کلثوم دختر امام با عمر هستند؟ سال چند این اتفاق افتاد؟ ( سالش است که برایم مهم است)
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان اصل این موضوع هستم ولی زمان آن را نمیدانم. موفق باشید
سلام علیکم ناظر: به نظام خانواده در اسلام در موضوع تعدد زوجات آیا بایستی دو خانواده تعریف کرد با یک مرد و یا یک خانواده با دو یا چند زن؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد با توجه به فرهنگی که ما درایران داریم و تعدد زوجات در این فرهنگ جایگاهی ندارد و نظر رهبر معظم انقلاب نیز چنین است که در فرهنگ ما تعدد زوجات پذیرفته نیست؛ شاید نتوان در دوگانه مذکور، تعریفی به عنوان خانواده برای آن داشت و در عمل نیز همین روشن شده است. موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده: استاد نمیدونم چرا این جنس رفتارها چطور در من به وجود آمده، لکن من از این جنسم که اگر شخصی در قالب مذهبی و حتی طلبه از مفاهیم و آیات و روایات در جهت اثبات فضائل ائمه بگوید و بگوید نوکر خدا و پیغمبر هم هستم ولی در پایان سخنش نسبتی با انقلاب و ولایت فقیه نداشته باشد و جایگاه ولی امرمسلمین و اولی الامری که در رأس نظام اسلامی است را با روایات و قرآن نفی کند، نمیتوانم ساکت بنشینم و او را تایید کنم. انگار جنس امیرالمومنین او با ما فرق میکند. امیرالمونینی که در قسمتی از تاریخ بوده و حالا امتدادی ندارد! «یک امیرالمومنین وهمی و انتزاعی که نسبتی با حقیقت امروز ما ندارد.» معنی ندارد شخص از امام امت اطاعت نکند و بگوید من راه خدا و ائمه اطهار را میروم، حضرت آقا میفرمایند: نه آقا این راه خدا نیست، راه شیطان است. حالا این شخص استاد حوزه هم که باشد بنده نمیتوانم ساکت بنشینم، لکن با اینکه این جنس رفتار را در خود مشاهده میکنم، میخواهم خودم را بازیابی کنم و نسبت به برخوردم با این اشخاص که گاه با غرض این حرف ها را میزنند، چگونه باید رفتار کرد که حد اعتدال باشد و او متوجه غلط فاحش خود شود در عین حالی که حرمت ها حفظ شود؟! چون این افراد بسیار محکم و با تعصب مذهبی نمیخواهند متوجه حقیقت شوند. اینها فقط نقل را قبول دارند نه عقل را ...
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه باید به حکم «کلّ یومٍ هو فی شأن» در هر تاریخی مظاهر الهیه آن تاریخ را ذیل اسلام بشناسیم، حرفی نیست و امروزه غفلت از جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی غفلت از توحید و نور خداوند است. با اینهمه نمیتوان آن افراد مذهبی که هنوز متوجه این امر نشده و در تاریخ گذشته زندگی میکنند را طرد و یا نفی کرد. اگر زمینه هست باید متذکرشان شد و اگر زمینه نیست، باید به حالِ خودشان واگذار کرد تا إنشاءالله به مرور متوجه شوند، آیا خُلقِ محمدی «صلواتالله علیهوآله» جز این است؟ موفق باشید
سلام بر شما: ببخشید چند تا موضوع رو میخواستم که برای بنده تبیین کنید: ۱. بعضی از افرادیکه در علوم طبیعی فعالیت کرده اند ادعایی دارند که خواب انسان، یک امر طبیعی است و ناشی از ذهنیات انسان است. ۲. بعضی از فیزیک دانان ادعا دارند که در خواب، انسان به جهان های موازی می رود و در آنجا سیر می کند اما جهان های موازی را جهانی از جنس همین ماده می دانند! ۳. درباره اثبات ماورای ماده چه موضوعاتی وجود دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با ورود به مباحث «معرفت نفس» روشن میشود که انسان در رؤیای خود با صحنههایی روبهرو میگردد که پس از سالها با آن صحنهها در همین دنیا روبهرو میشود و این حکایت از آن دارد که نفس ناطقه انسان آزاد از زمان و مکان در عالَم حاضر است وحاکی از آنکه وجودی است غیر مادی. در این رابطه خوب است که به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن که هر دو روی سایت هست؛ رجوع فرمایید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/71?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87
https://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87
