بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33209
متن پرسش

سلام علیکم: ۱. دیشب یعنی شب چهارم محرم فرمودین که امثال اصحاب اباعبدالله در تاریخی حضور یافتن که اباعبدالله حضور یافت تا ابدی بشن و شناخته بشن و مورد الگو واقع بشن، خب شبهه ای که برای من بوجود اومده اینه که شهدای گمنام یا شهیدانی که اسم و رسمی ازشون نمونده اینها چگونه در تاریخ انقلاب اسلامی حضور یافتن؟ چگونه جاودانه میشن وقتی که هیچ نام و نشونی از آنها نیست تا در آینده و ده ها قرن بعد مورد توجه آیندگان باشند؟ ۲. و اینکه فرمودین باید که حضور در تاریخ انقلاب اسلامی پیدا کرد همانطور که اصحاب اباعبدالله حضور پیدا کردن در تاریخ حسین علیه الاسلام، خب حضور تاریخی آنها با جنگیدن و شمشیر زدن و جا نزدن از معرکه کربلا بود و یک راه مشخص و معین بود. مسئله اینجاست که ما چگونه در تاریخ انقلاب اسلامی حضور پیدا کنیم، باید چکاری انجام بدیم؟ از منِ به شخصه چه بر می آید تا حضورم ابدی شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ملاک، حضوری است که در نزد خود و در جان خود می‌یابند. بحث در حضوری‌بودن است که در جان آن‌ها پیش آمده و در این راستا در آن تاریخ حاضر شده‌اند، حال چه گمنام و چه با نام، برای خود آن‌ها چه تفاوتی می‌کند؟ مهم حضور تاریخی است که برایشان پیش می‌آید و روحی که با شخصیت خود بر تاریخ‌شان می‌دمند. ۲. برای ما آنچه می‌تواند مبنا باشد آن است که خود را به عنوان یک سرباز در تاریخ انقلاب اسلامی تعریف کنیم، حال هرچه پیش آید خوش آید. موفق باشید

32949

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم ناظر: به نظام خانواده در اسلام در موضوع تعدد زوجات آیا بایستی دو خانواده تعریف کرد با یک مرد و یا یک خانواده با دو یا چند زن؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد با توجه به فرهنگی که ما درایران داریم و تعدد زوجات در این فرهنگ جایگاهی ندارد و نظر رهبر معظم انقلاب نیز چنین است که در فرهنگ ما تعدد زوجات پذیرفته نیست؛ شاید نتوان در دوگانه مذکور، تعریفی به عنوان خانواده برای آن داشت و در عمل نیز همین روشن شده است. موفق باشید

32846

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: شما جایی فرمودید (عین عبارات را فراموش کرده ام) که انقلاب ما انقلاب فقهی نبود. لطفا این موضوع را در بستر مسائلی مانند حجاب و موسیقی و... برای بنده تبیین بفرمایید. خداوند به شما خیر بدهد.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که می‌دانید اسلام در عقاید و اخلاق و احکام برای انسان شکل گرفته است و به همین جهت باید با همان وسعت عقاید و اخلاق و احکام در میان باشد. سخن منتقدین بعضاً به ما آن است که ما تنها وجه فقهی اسلام را در انقلاب حاکم کردیم. در حالی که موضوع حجاب و موسیقی دو امر از امور فقهی است و می‌شود کسی کلیت انقلاب اسلامی را پذیرفته باشد ولی در عین حال احکام حجاب و موسیقی را نپذیرد. به نظر می‌آید روش مقام معظم رهبری بهتر است که سخت‌گیری نمی‌کنند، نه این‌که منکر موضوع باشند. زیرا بالاخره ظاهر دینی هم در جای خود مهم است.
به این صحبت مقام معظم رهبری با علمای خراسان شمالی توجه شود، راه‌کارهای خوبی در آن نهفته است آن‌جایی که فرمودند: «خودتان را مجهز کنید. مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهای فرهنگی - هنری بروید و پذیرای جوانها باشید. با روی خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس» ؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زننده‌ای داشته باشد؛ داشته باشد. بعضی از همینهائی که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقای مهمان‌نواز، هم بقیه‌ی آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهائی بودند که در عرف معمولی به آنها می‌گویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد می‌ریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ی به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمی‌بینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که می‌نمائی هستی؟».  ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم می‌کند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.»  
ملاحظه کنید رهبر معظم انقلاب نخواستند نفی دستورات فقهی بکنند بلکه خواستند متذکر این امر شوند که بعضاً باید امور دیگر را نیز مد نظر قرار داد. موفق باشید

 

 

32571

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر شما: ببخشید چند تا موضوع رو می‌خواستم که برای بنده تبیین کنید: ۱. بعضی از افرادیکه در علوم طبیعی فعالیت کرده اند ادعایی دارند که خواب انسان، یک امر طبیعی است و ناشی از ذهنیات انسان است. ۲. بعضی از فیزیک دانان ادعا دارند که در خواب، انسان به جهان های موازی می رود و در آنجا سیر می کند اما جهان های موازی را جهانی از جنس همین ماده می دانند! ۳. درباره اثبات ماورای ماده چه موضوعاتی وجود دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با ورود به مباحث «معرفت نفس» روشن می‌شود که انسان در رؤیای خود با صحنه‌هایی روبه‌رو می‌گردد که پس از سال‌ها با آن صحنه‌ها در همین دنیا روبه‌رو می‌شود و این حکایت از آن دارد که نفس ناطقه انسان آزاد از زمان و مکان در عالَم حاضر است وحاکی از آن‌که وجودی است غیر مادی. در این رابطه خوب است که به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن که هر دو روی سایت هست؛ رجوع فرمایید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/71?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87

https://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87

32477

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: دو‌ دغدغه. اول. استاد جو امروز انقلاب و خصوصا جوانها به شدت تشنه ی حقایق و معارفی هستن که  سرریزش در کتب شماست. از دوستان انقلابی و مذهبی گرفته تا جبهه های دیگه. استاد بلطف خدا خیلی از مبانی فکری من توی کلاسهای شما در مسجد خدیجه کبری شکل گرفت و الان که کلاسها برگزار نیست یا تق و لقه خیلی دلم می‌سوزه استاد خیلی نیازه با یه کادر خوش فکر صحبت کنید و تحولی در دوره های سیر مطالعاتی تون ایجاد بشه برای فراگیر شدن معارف از جذب مخاطب گرفته تا روند اجرای دوره نیاز به تحول داره. واقعا حرفهای شما بلطف خدا درمان خیلی از دردهای امروزه و حیفه که بی نصیب بمونیم. از توجهتون ممنونم. دوم. استاد وقتی خدا به فردی عنایت کنه و لطف خودش رو همه جوره شامل حالش کنه و بعضی از صفات خودش رو در وجود اون شخص رشد بده خب باطبع اون شخص احتمالا مورد توجه، تقدیر و ستایش دیگران قرار میگیره و این حالت خیلی سختیه اصلا میمونه تا ستایش میشه تو پاسخ چی بگه سکوت کنه، بگه‌ ما هیچی نیستیم و هر چی داریم از خداست یا همش باز می‌تونه باعث ستایش بشه، گاهی آدم انکار دلش می‌خواد برای نشنیدن این حرفها منزوی بشه. از طرفی درد مردم نمی‌گذاره باید باشه و تسری بده. با این حالت درون چه طور باید رفتار کرد؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده تعطیلی‌ موقت جلسات دوشنبه، کمک می‌کند تا با نظر به سیر مطالعاتی موجود در سایت، رفقا نسبت به حضور خود، بازبینی داشته باشند و إن‌شاءالله با آمادگی بیشتر در جلسات آینده حاضر شوند. ۲. آری! باید متوجه باشیم «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه حق بُوَد نه کرده خویش». پس راه‌کارِ اصلی انزوا نیست، توجه به این نکته است که این مردم به دنبال حق‌اند و نه به دنبال ما. موفق باشید

32386

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد گرامی سلام: ۱. در خصوص آیه مبارکه که می فرماید «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا» ﴿الإسراء: ٣٦﴾ اولا کمی توضیح بفرمایید و ۲.  چرا نامی از زبان برده نشده با آنکه زبان منشا و مسئول بسیاری گناهان و فسادهاست؟ خدا شما را حفظ بفرماید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در آیه فوق در آن است ادعای چیزی را که از آن آگاهی و علم نداریم، نکنیم. زیرا بنا به فرمایش علامه طباطبایی در این صورت به زودی از گوش و چشم و قلب که وسایل تحصیل علم‌اند، بازخواست می‌‌شود. می‌پرسند در آنچه به کار بستی، علمی به دست آوردی یا نه؟ و اگر به دست آوردی، پیروی نمودی یا نه؟ و «فؤاد» همان است که انسان هرچه را ادراک می‌کند به وسیله آن درک می‌نماید. و این از عجیب‌ترین مطالبی است که انسان از آیات راجع به محشر استفاده می‌کند که حدّ انتقال نفس انسانیِ انسان را مورد بازخواست قرار می‌دهد و از او آنچه که در زندگیِ دنیا درک نموده می‌پرسد و آن عضو، علیه انسان که همان خودِ او است، شهادت می‌دهد. البته این نکات نفی نقش زبان را نمی کند موضوع را در مبانی می برد که زبان نیز بر آن اساس سخن می گوید.  موفق باشید

32073

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: ۱. برای رسیدن به رشد شخصیتی که باید برسیم، نیاز به یادگیری برخی حرفه ها داریم، نیت درست برای اینکار چیست؟ ۲.  برای مطالعه علوم مختلف برای رسیدن به هدف خاصی چطور؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این تاریخ در این جهان هرکدام از زنان و مردان ما انسان‌های اولی العزمی باشند با وسعتی فراوان، تا هر آنچه احساس می‌کنند نیاز است را کسب کنند و کوتاهی ننمایند. آیا رهبر معظم انقلاب را نمونه‌ای از این نحوه حضور همه‌جانبه نمی‌یابید؟ موفق باشید

30840

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: گذاشتن ۲ چوب تر همراه میت و یا آب پاشیدن بر روی قبر که روایت هست که عذاب رو از فرد برمی‌داره، آیا به این علت هست که این تر بودن برای جمسش تاثیر گذاره و مثلا فسادش رو به تاخیر میندازه و چون فرد تعلق خاطر به این بدن داره پس عذاب ناشی از اذیت بدنش کمتر میشه یا دلیل دیگه ای داره؟ با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه ما در این رابطه می‌دانیم سنتی است که رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» برایمان باقی گذارده‌اند. بقیه‌اش بیشتر احتمالی است که می‌دهیم. آری! در مورد آب و خاک، بالاخره طراوتی به میان می‌آید که متوفی آن را در نزد خود نیز احساس می‌کند. موفق باشید

29933

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جان: استاد جان بنده مطالعه داشتم و تجربه. چرا بعضی در ابتدای مسیر حالات عرفانی خوبی را دارند ولی بعد حالاتشون می رود این چه علتی دارد؟ چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت در سالکِ مجذوب و مجذوبِ سالک است. سعی کنید این دو واژه را در اینترنت جستجو فرمایید. إن‌شاءالله مطلب روشن خواهد شد. موفق باشید

27668

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: تبریک میگم روز معلم رو به شما که چند وقتِ کتاب های شما رو شروع کردم به مطالعه و واقعا زاویه قشنگ تری از دین اسلام رو دیدم. ممنون از اینکه دید من رو باز کردید. ای کاش فرصتی بود برای حضور شما در مشهد الرضا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از لطف جنابعالی کمال تشکر را دارم و آرزوی توفیق و عاقبت بالخیر برایتان دارم. در زیارت آن حضرت حتی مقابل درهای بسته‌ی حرم، التماس دعا دارم دیدن گنبد آن حضرت از دور هم غنیمت است. موفق باشید

27207

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: لطفاً در پاسخ سوال ۲۷۱۷۷ بفرمایید که آیا این متن و تفسیر اشکال هم دارد یا نه اصلاً آیا از آیات مذکور این برداشت ها صحیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما نمی‌توانیم به این راحتی‌ها چنین تطبیق‌هایی را بر قرآن تحمیل کنیم، به همین جهت عرض شد عظمت قرآن در جای دیگر است. موفق باشید

27168

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خسته نباشید. سوال با کد ۲۷۱۳۷ پاسخ داده نشد و در ایمیل بنده هم جوابش نبود کجا جواب را ببینم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد: موفق باشید

۲۷۱۳۷- باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد باید به مشاوران متدین و تجربه‌دار که با این موارد روبه‌رو هستند، رجوع شود. پیشنهاد بنده آقای دکتر قاسم‌زاده به شماره‌ی 03132306295 می‌باشد. موفق باشید

 

25433

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: پاسخ به سوال ۲۵۴۰۴ فراموش نشود!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی این‌طور جواب داده شد:

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد سری به جواب سؤال شماره‌ی ۲۵۳۹۷ بزنید. موفق باشید

36424
متن پرسش

«بسمِ ربّ الزهرا» می‌دانی گم‌کرده ام؛ چه چیز را؟! همه بود و نبودم، را نسبت هایم را، وجودم را و حتی شاید درد هایم را. می‌دانی شاید اصلاً قصه ما همین فراموشی است، و مگر نگفت او: «نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ» فراموش کردند و خدا فراموش‌شان کرد؟! ما قصه‌مان را فراموش کرده‌ایم و به تب تاب افتاده‌ایم. قصه را که فراموش کنی دیگر برایت در راه بودن معنی ندارد. آری! خط پایان برایت مهم می‌شود. آری! یاد کن قصه‌ات را، نسبتت با امام مولایت را، نسبتت با برادرانت را، نسبتت با مادر و اُمَت را، نسبتت با سیرِ سیل‌آسایِ هرزگی‌ات را. راستی را! کجا می‌شود پیدایش کرد؟! آری! قصه و نسبت‌هایت را. دل تنگم، دل تنگِ قصه‌گویی که برایم قصه بخواند و بنشینم و اشک بریزم و یاد کنم سرآغازم را، درد هایم را، چشمانم را، عزم‌های رفته بر بادم را، دوستان گمشده‌ام را، گرمای سرد شده‌ام را، چشمان کورَم را، گوش‌های کَرَ و دستانِ بی‌قرارم را، شورِ عشق جوانی و نوجوانی از دست رفته‌ام را، خدایم را، امام غایبم را، رهبر تنهایم را، عزم‌های کورم را و اشک‌های خشک شده‌ام را! کجایی ای قصه‌گو؟ که پیدایت کنم، دلتنگم، وجودم پریشان و آشفته است. او که خوب می‌داند و خوب ما را راه می‌برد، ماییم که فراموش کرده‌ایم بهرِ چه آمده‌ایم و از کجا آمده‌ایم و به کجا می‌رویم؟! کجاست آن مصحف و قاریِ گم‌شده ما؟! کجاست مُحَمّد مصطفی و ندایِ قلب‌نوازش؟! کجاست آوینی جبهه‌های ما؟! بیا و بار دیگر قصه ما بخوان و از یادمان مَبَر که بهرِ چه آمده بودیم و چرا گم شده‌ایم، و چون اسبی که چشمانش را بسته‌اند در بیابان تاریک می‌تازیم. بیا که نمی‌دانیم به کجا رویم و کی می رسیم؟! بیا و چشمان ما را باز کن، دستی بر قلب‌های سردِ ما بزن و بخوان بنام زهرای مرضیه و حسین و حسن، و ما را بیاب و جان ده که سرمایِ مرگ چه نزدیک است و سرد، و وَه که چه ترسناک و هولناک! بیا و شور عشقِ خالصانه بچه بسیجی‌های خمینی را در ما زنده کن. چه جایت خالیستْ ای قصه‌گوی بیابانِ تاریک ما، چه خوش گفت آن فیلسوف پیر: «که وجودَت را فراموش می‌کنند، ولی عَدَمتْ را هرگز» خدایا چشمان‌مان را باز کن، قلب‌مان را پاکْ و دستان‌مان را پرتوان، و از پرتوی نور خویش بر چشمان‌مان بتاب که قصه‌گوی تو باشیم و برای تو باشیم، و قصه فراموش‌شده نسل‌مان را دوباره بخوانیم بلند با بانگی بلند و رسا. «آمین یا ربّ العالمین»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متذکر شده‌اید ما در نسبت با انسان‌هایی که توانسته اند از پل صراط دنیا بگذرند، می‌توانیم خود را پیدا کنیم و از این جهت قصه ما، قصه آن‌ها است و قصه آن‌ها در راه‌بودن است. آری! در راه‌بودن. این جا است که آن مرد الهی و زمان‌شناس بزرگ حضرت مولوی فرمود: «ای برادر عقل، یک دم با خود آر / دم به دم در تو خزان است و بهار». چرا به او که قصه‌گوی زندگی‌ها است، گوش ندهیم و اگر بهاری را تجربه کردیم نخواهیم در این راه، خزانی را احساس کنیم؟!! هنوز مائیم و راهی که در آن آوینی‌ها متولد خواهند شد، ولی این صراط و این راه، اگر دشت‌هایی دارد با دست‌هایی گشوده، ناگهان دامنه‌هایی از قله‌هایی برافراشته دارد و ما که به دشت عادت کرده‌ایم، این سختی‌ها را به عنوان نوازش تعبیر نمی‌کنیم و آن‌گاه که بنا است از قلّه فرود آییم، بی‌باکی می‌کنیم. بازشدن چشم یعنی عزمی به اندازه حضور در سرد و گرم این عالَم، یعنی امام خامنه‌ای «حفظه‌الله‌تعالی» و هزاران غم به خاطر مظلومیت مردم غزه، و هزاران امید به خاطر حضور در تاریخی دیگر. قصه انسان چه اندازه عجیب و پیچیده و بزرگ است!!! موفق باشید

34830
متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: احساس می‌کنم هدفی تو زندگیم ندارم اصلا برام سوال شده زندگی چیه؟ با اینکه مطالعات خوبی در مورد هدف خلقت و انسان شناسی و... داشتم حتی بحث معرفت نفس و گم شدن انسان ها. به مباحث انقلاب اسلامی که دارید که می‌رسم احساس می‌کنم این چیزی هست که بهش نیاز دارم اما زندگی که نمیدونم چیه طبق این مباحث جلو نمیره و تو اون فضا قرار نمی‌گیرم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بالاخره این قصه روحِ زمانه است که بپذیریم مهمانِ ناخوانده‌ای به نام نیهیلیسم در سر درِ این تاریخ ایستاده است و باید نیهیلیسم را با تمام وجود درک کرد تا جایگاه دینداری و درک حضور انسانی خود را در نزد خود بیابیم. مشکل ما آن است که هنوز گمان نمی‌کنیم راهی در پیش است که آن روبه‌روشدن با احساس پوچی در خود می‌باشد و با درک چنین احساسی، تازه جایگاه آموزه‌های دینی و با نظر به عبور از این نوع نیست‌انگاری، معنای خود را پیدا می‌کند. گویندگان مذهبی ما با حرف‌های خوب خود، ما را متذکر اموری متعالی می‌نماید ولی اگر آن نوع پوچی که در پیش است را مدّ نظر قرار ندهند، همان می‌شود که جنابعالی با آن روبه‌رو شدید. در حالی‌که قرآن عموماً صفت انبیاء را با واژه «مبشرین و منذرین» می‌آورد تا معلوم شود اگر راهی برای سعادت هست، خطری نیز در میان است و اگر خطر را درست نفهمیم، معنی جایگاه بشارت‌ها، درست معلوم نمی‌شود به همان شکلی که می‌بینید آن‌طور که شایسته است نتوانسته‌ایم از بشارت‌های انبیاء استفاده نماییم. موفق باشید  

34525

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: «حتی تخرق ابصارالقلوب حجب النور» تداخلی با حقیقت نوری ندارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این فراز از خداوند می‌خواهید تا شما را از حجاب‌های نوری مثل عقل استدلالی نیز عبور دهد و به نور قلب، با خدا مأنوس شوید. تازه در این مرحله است که اتفاقاً می‌توان حقیقت نوری اهل بیت را که آینه های نمایش اسما، الهی هستند، درک کرد. موفق باشید

34367

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: مشورتی از شما می‌خواستم: با توجه به اینکه حضرت آقا در دیدار با مردم سرافراز قم فرمودند که :«دروه ما دوره ای حساس و مهم است؛ از سنن الهی بهره ببرید». و قبل از آن نیز فرمودند: («تدبر در قرآن» ما را به حقایق می رساند). لذا خط فکری ای در بنده تشکیل شده که پیگیر سنن الهی در عالم آفرینش باشم و در حد خودم این موارد را برای خودم تحلیل کنم و در آینده تبیین کنم.ان شاءالله خواستم بدانم روشمندی بنده برای پیگیری این مسئله نوین چیست؟ اگر تفسیر قیّم المیزان را پیشنهاد می‌فرمایید، این خط فکری را چگونه در آن دنبال کنم؟ پیش نیاز تحقیق درباره این مسئله چیست و روشمندی درست تحقیق به نظر شما باید چگونه باشد؟ با تشکر 🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت یکی از خصوصیات بارز تفسیر قیّم «المیزان» تأکید علامه طباطبایی بر نمایاندن سنت‌های الهی در قرآن است. در این رابطه عرایضی در جواب سؤال شماره 19706 تحت عنوان «سنّت سقوط تمدنها از نظر قرآن در المیزان» شده است که خوب است به آن‌ رجوع فرمایید. این حساسیت موجب می‌شود که در دیگر سوره‌های قرآن نیز ما متوجه سنن الهی باشیم که واقعی‌ترین واقعیات عالم است به این معنا که اگر صدام حسین به عنوان یک واقعیتِ به ظاهر قدرتمند به انقلاب اسلامی حمله می‌کند، سنت خدا به عنوان واقعی‌ترین واقعیات به حکم «إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ» خدا مؤمنان را از هر مکر و شر دشمن نگاه می‌دارد، که خدا هرگز خیانتکار کافر ناسپاس را دوست نمی‌دارد؛ سرنگون می‌کند. موفق باشید.

34359

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: ی سوال داشتم از خدمت استاد طاهرزاده عزیز، بین بچه هایی که الان یا چند سالی هست که جلسات حاج آقا را شرکت می‌کنند شبهه یا چالش بوجود آمده مبنی بر اینکه تا زمانی که تمدن اسلامی بوجود نیاید مشکلات جوامع اسلامی حل نخواهد شد و لذا گفتمان فعلی استاد و امثال ایشان همچون آیت الله میرباقری حفظه الله در حال حاضر حرفی برای گفتن ندارد و تا بحال جز مراتب اعتقادی راهکاری نداشته. خواهشمنداست راهنمایی بفرمایید🌷

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور ما آن است تا انسان معنای تاریخی و معنای هستیِ گسترده خود را نیابد، اساساً افقی از تمدن اسلامی برایش پیش نمی‌آید تا بخواهد برای تحقق آن تلاش کند. اکثر تلاش‌هایی که عزیزان در رابطه با تمدن اسلامی انجام می دهند، چندان در افق تاریخی انقلاب اسلامی نیست و به انسانی که در عین نظر به هویت جهانی‌اش باید در هویت قدسی خود حاضر باشد، کم‌تر فکر می‌شود. موفق باشید

34025

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: از کجا باید فهمید که ملکات نفس ما چی هست؟ چه خوب چه بد؟ همون ملکاتی که تا قیامت همراهمون هست. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملکات یعنی آن حالات و احوالاتی که به عنوان منش و شخصیت در انسان با تکرارهایی که در موضوعاتی داشته، پیش می‌آید. مثل ملکه خوش‌رویی و خوش‌اخلاقی که با مقابله با غضب در موارد متعدد، آن خوشرویی ملکه انسان می‌شود یا مثل مقابله با بخل در مسیر ادامه مکرر ایثار و بخشش. موفق باشید

33158
متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرانقدر و آرزوی قبولی طاعات و عبادات: بحمدالله توفیقی فراهم شد تا جزوه فاخر «حیات بدن اخروی» حضرتعالی را مطالعه و از مباحث قابل تامل و حکیمانه ای که در راستای زندگانی و بودن ابدی انسان در نشئه قیامت کبری است، بهره ببرم و حقیقتا از تدبرات عمیق بزرگانی چون صدرالمتالهین و علامه طباطبایی در مسئله معاد مسرور شوم. تنها یک سوال و ابهام با توجه به مباحث آن جزوه برایم مانده است و اینکه روایتی از امام صادق (ع) درباره جسم اخروی وجود دارد که خواستم لطفا چنانچه میسر است توضیحی بفرمایید که چگونه با حیات بدن اخروی که در جزوه مطرح شده است، سازگاری و تطبیق دارد چون احساس ابهام کردم که شاید تنافی بین این روایت با مباحث جزوه باشد. روایتی از امام صادق (ع) در صفحه 38 از جلد 7 بحارلانوار و صفحه 494 جلد اول تفسیر نورالثقلین: "در تفسير آيه {كَلَّما نَضِجَتْ جُلودُهُمْ بَدَّلْنا هُمْ جُلُوْداً غَيْرَها لَيَذُوقُوا الْعَذابَ؛ هر زمان پوستهاى تن آنها بسوزد، پوستهاى ديگرى بجاى آن قرار پیدهيم تا عذاب را بچشند}. در پاسخ سؤال ابن ابى العوجاء كه سؤآل كرد: ما ذَنْبُ الغَير؟ گناه آن پوستهاى ديگر چيست كه بايد بسوزند؟ امام در پاسخ فرمود: هِىَ هِىَ وَ هِىَ غَيْرُها؛ پوستهاى نو همان پوستهاى سابق است و در عين حال غير آنست. ابن ابى العوجاء تقاضاى توضيح بيشتر كرد و عرض نمود مثالى از امور دنيا در اين زمينه براى من بزنيد! امام فرمود: ارَأَيْتَ لَو انَّ رَجُلًا اخَذَ لَبِنَةً فَكَسَّرَها ثَمَّ رَدَّها فى مَلْبَنِها، فَهِىَ هِىَ وَ هِىَ غَيْرُها؛ همانند آنست كه كسى خشتى را بشكند و خرد كند، دو مرتبه آنرا در قالب بريزد و بصورت خشت تازه اى درآورد، اين خشت همان خشت اوّل است، و در عين حال غير آنست".

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آن‌که تغییر «جلود» در آیه مذکور، «جلود»، بدن‌های قیامتی است با همان صورت‌های متفاوت قوه واهمه اهل نار با همان هویتی که دارند. در مورد مثالی که حضرت صادق «علیه‌السلام» زدند همان‌طور که آیت الله جوادی در این موارد تذکر می‌دهند، این مثال‌ها بر مبنای تصور مخاطب در حکم جدال احسن است و این غیر از فضایی است که اولیای الهی «بالحکمه» سخن می‌گویند. موفق باشید

33018

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد عزیز و بزرگوار سلام: می خواستم در مورد ذکر شرف الشمس و صحت آن بدانم. آیا استفاده از آن مشکلی دارد؟ ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد تحقیق نکرده‌ام بعضی از افرادی که تحقیق کرده‌اند صحت موضوع را چندان تأیید نمی‌کنند. با این‌همه رجائاً می‌توان مسئله را دنبال کرد. موفق باشید.

32685

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد طاهرزاده: استاد نمیدونم چرا این جنس رفتارها چطور در من به وجود آمده، لکن من از این جنسم که اگر شخصی در قالب مذهبی و حتی طلبه از مفاهیم و آیات و روایات در جهت اثبات فضائل ائمه بگوید و بگوید نوکر خدا و پیغمبر هم هستم ولی در پایان سخنش نسبتی با انقلاب و ولایت فقیه نداشته باشد و جایگاه ولی امرمسلمین و اولی الامری که در رأس نظام اسلامی است را با روایات و قرآن نفی کند، نمی‌توانم ساکت بنشینم و او را تایید کنم. انگار جنس امیرالمومنین او با ما فرق می‌کند. امیرالمونینی که در قسمتی از تاریخ بوده و حالا امتدادی ندارد! «یک امیرالمومنین وهمی و انتزاعی که نسبتی با حقیقت امروز ما ندارد.» معنی ندارد شخص از امام امت اطاعت نکند و بگوید من راه خدا و ائمه اطهار را می‌روم، حضرت آقا می‌فرمایند: نه آقا این راه خدا نیست، راه شیطان است. حالا این شخص استاد حوزه هم که باشد بنده نمی‌توانم ساکت بنشینم، لکن با اینکه این جنس رفتار را در خود مشاهده می‌کنم، می‌خواهم خودم را بازیابی کنم و نسبت به برخوردم با این اشخاص که گاه با غرض این حرف ها را می‌زنند، چگونه باید رفتار کرد که حد اعتدال باشد و او متوجه غلط فاحش خود شود در عین حالی که حرمت ها حفظ شود؟! چون این افراد بسیار محکم و با تعصب مذهبی نمی‌خواهند متوجه حقیقت شوند‌. اینها فقط نقل را قبول دارند نه عقل را ...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که باید به حکم «کلّ یومٍ هو فی شأن» در هر تاریخی مظاهر الهیه آن تاریخ را ذیل اسلام بشناسیم، حرفی نیست و امروزه غفلت از جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی غفلت از توحید و نور خداوند است. با این‌همه نمی‌توان آن افراد مذهبی که هنوز متوجه این امر نشده و در تاریخ گذشته زندگی می‌کنند را طرد و یا نفی کرد. اگر زمینه هست باید متذکرشان شد و اگر زمینه نیست، باید به حالِ خودشان واگذار کرد تا إن‌شاءالله به مرور متوجه شوند، آیا خُلقِ محمدی «صلوات‌الله علیه‌وآله» جز این است؟ موفق باشید

32430
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی، در جستجوی مبحث حق الیقین دوربین هستیم. لطفا راهنمایی بفرمائید. فرم مجلای حقیقت است و صداقت در فرم، زمانی رخ می دهد که با ادب و حضور به حقیقت تقرّب بجوئیم، تا فرم و تکنیک را در تجلی خود حقیقت بیابیم. زیرا می‌خواهیم با حقیقت و جنبه های پایدار هر چیز به سر ببریم. به همین خاطر حقیقت، از نحوه ی فیلمنامه نویسی و کارگردانی جدا نیست. اگر وجود در فیلمنامه و کارگردانی باشد حتما ظهور دارد. حتما تجلی دارد. تجلی مال وجود است. تجلی یعنی تعین و اگر حضور تاریخی و وجودی در فیلمنامه و کارگردانی نباشد تجلی ندارد. پس در فیلمنامه نویسی و کارگردانی باید تلاش بر این باشد که وجودی حرکت کنیم. وجودی حرکت کردن یعنی عین ربط به حق حرکت کردن. این عین ربط بودن در فیلمنامه و کارگردانی چگونه منعکس می شود؟ زیرا امکانِ دوربین به او اختیار می‌دهد. اما هر چقدر دوربین به حقیقت نزدیک شود بی اختیارتر می شود. زیرا حقیقت است که مختار است و دوربین در تکوینش از حقیقت حکم می‌گیرد. دوربین در داستان با خودش یک روح می برد. اگر فقط تماشاگر باشد به نتیجه نمی رسد. باید اهل عمل باشد تا بیابد. این راه تدبر دوربین را می خواهد. دوربین باید اهل ریاضت و تقوی باشد. و تقوی دوربین یعنی آزاد شدن از دنیا و نه گیرافتادن در دام اعتباریات که منجر به گوشه نشینی دوربین و عدم حضور می شود. تقوی یعنی نزدیک ها را نزدیک دیدن و حقیقت نزدیکترین است و وجود به اعتبار حق بودن از همه چیز به همه چیز نزدیک تر است. و دورها را دور دیدن زیرا که مشغول شدن به جزئیات، دوربین را از حقیقت غافل می‌کند. فیلمنامه نویسیِ دوربینی، ترکیب حقیقی تری را از نیّت انتخاب صحنه ها ارائه می دهد. از آنجایی که رسیدن به حق الیقین اولین شرطش نفی خود است. و در تاریخ حق الیقین انقلاب هر جا طرف خودش را نفی کرد، بیشتر اراده ی الهی را در خودش حس می‌کند. آیا یگانگی دوربین با شخصیت اصلی می‌تواند با حذف شخصیت اصلی از تصویر حق الیقین را به تصویر بکشد؟ و دوربین به جای شخصیت ببیند، بشنود، تیر بیاندازد. با این نگاه هویت قاب بندی و حرکت دوربین در هر مرحله از علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین شخصیت اصلی می‌تواند متمایز ظاهر شود. یگانگی دوربین با شخصیت و یا عناصر مختلف، ارزشی از جنس حضور به آنها می دهد. در نگاهِ دوربین ماهیت نباید غلبه کند. در ساحت رجوع به وجود با وجهی که در قلب هست و برعکس حس، سریع از کثرت به وحدت منتقل می‌شویم. دوربین بر مبنای ملکوت داستان حرکت می‌کند و تحت تأثیر ملکوت داستان به انکشاف می‌رسد. نه بر اساس اتفاق ها و حادثه ها. دوربین می‌خواهد از طریق شریعتِ فیلمنامه وارد عالم تکوین شود و می‌خواهد ملکوت را بالفعل کند. دوربین باید با رفتارش وارد یک عالم بشود و عالم یعنی آنچه حضرت حق را با آن ببینیم. با رؤیت تجلی اسمائی در هر صحنه، دوربین تلاش می‌کند حس وجودی مربوط به آن را تداعی کند. حقیقت نسبت به دوربین در اسمائش تجلی می‌کند. اسم ها اشاره به هم دارند و حجابی هستند که نورَند و می‌خواهند ما را به جایی ببرند نه اینکه بیرون نگه دارند. اسماء، نیروها و ملائکه و کارگزاران هستی هستند. در رجوع اسماء به اعتبار جامعیت، عناصر داستانی و شخصیت ها در مظهریت تعریف می شوند. حق می خواهد حضوری را به دوربین بدهد، دوربین باید دریابد و عقب نکشد و اگر با معرفت دوربین حس عبودیت از فرم گرفته شد، آن وجه با انسان کامل شناسایی شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنچه چشم‌های گرفتار عقل مدرن دیگر نمی‌توانند ببینند، این دوربین‌ها هستند که توان اشاره به آن‌ها را می‌توانند به عهده بگیرند و بحمدلله این اتفاقی است که با حضور در تاریخ انقلاب اسلامی در حال رخ‌دادن است تا از آن به بعد، سینما خانه به خودآمدنِ انسان‌ها باشد و نه خانه بی‌خودشدن و غفلت انسان‌ها.

جنابعالی در نوشته خودتان به خوبی می‌فرمایید دوربین باید کجاها را نشان دهد تا آنچه مدّ نظر قرار می‌گیرد حقیقت باشد در آینه تصویر. و این غیر از آن است که با حجاب‌شدنِ تصاویر، حقیقت گم شود.

امروزه با سیطره کمّیت باز باید هنر درست‌دیدن به یاری بشر آید و صحنه‌هایی آفریده شود که انسان در دل تصاویر، چیزهایی را بنگرد که بنده آن را معجزه دوربین در این دوران می‌دانم همان‌طور که پیامبران نگاه‌ها را از ظاهر به باطن بردند و ظاهر را آینه باطن قرار دادند. کاری که شهید آوینی عزیز نیز از آن غافل نبود.

توصیه بنده آن است که کاربران محترم متن جنابعالی را چندین مرتبه بخوانند تا به جای فرار از سینما، به سینمایی که در بستر انقلاب اسلامی در حال تولد است فکر کنند و اگر حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» فرمود: «درِ میخانه گشایید به رویم شب و روز» آن میخانه در این زمانه می‌تواند سینما باشد. موفق باشید

32109

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: گاهی انسان نیازهایی دارد که از جهت مشخصی که فکر می کند به صلاح اوست بر آورده می شود ولی در شرایطی قرار می گیرد که اقدامی که باید انجام دهد دقیقا منطبق بر سخن افرادی است که جای مدارایی باقی نگذاشته اند یا اینکه مجبور به کسب اجازه در مواردی از آنهاست یا اینکه در برخی موارد نیاز هایی دوطرفه هست که نمی شود انجام نداد، در این صورت چه باید کرد که دفع ضرر شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال پیامبر ما که رحمة للعالمین هستند با مدارا کارها را جلو می‌بردند. موفق باشید

31972

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب و احترام محضر استاد معزز حفظک الله تعالی: با توجه به بحث آخرالزمان و شرایط ظهور غیب و باطن در عالم، راه های رسیدن به غیب در ابعاد فردی و اجتماعی به چه صورتی امکان پذیر است؟ با تشکر از استاد معزز و همکاران گروه فرهنگی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه در بستر انقلاب اسلامی به عنوان نور توحید این زمانه صادقانه حاضر شویم، به همان اندازه ابعاد توحیدی و غیبی و باطنی آن بیشتر برایمان ظهور می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی