سلام استاد: در کتاب آخر آرمان فرمودید وقتی یک مکتب اندیشه ی انسان ها را مورد خطاب قرار داد، آن مکتب صاحب آینده است. دیگر نباید گفت تعداد ما شیعیان کم است. این حرف حرف منتظران امام زمان نیست. استاد جان شما تفکر زیاد شدن تعداد شیعیان را رد میکنید و تفکر زیاد کردن تعداد فرزند؟ در زمان الان تعداد فرزند را زیاد کردن مهمتره و بیشنر رضای خدا در آن است یا رشد دادن خودمون و بچه هامون و کار فرهنگی کردن؟ تشکر استاد عزیزم از محبت های شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو. ولی این جمله مولایمان فراموش نشود که فرمودند: «أَیُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَی لِقِلَّةِ أَهْلِهِ» در مسیر هدایت الهی و توحید ربّانی کمیِ رهروان شما را به وحشت نیندازد. زیرا کیفیت در کنار کمیّتها امر مهمی است. موفق باشید
سلام بر استاد عزیز: با توجه به اینکه متفکر کسی است که نسبت به مسئله های تاریخش راهکار ارائه کند و این راهکار به منزله نتیجه فرآیند تفکر است؛ روشمندی تفکر چیست و چگونه باید تفکر کرد و اصول آن چیست؟ با تشکر 🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تفکر امری است تاریخی و این غیر از جمع اطلاعات است. متفکر کسی است که متوجه روحی شود که تاریخ را در بر گرفته است و ما امروز امثال حضرت امام خمینی و رهبر معظم انقلاب را متفکران حقیقی میدانیم از آن جهت که متوجه اراده الهی جهت نفی استکبار شده اند و در این راستا می اندیشند و عمل میکنند و ذیل آن عزیزان این بسیجیانی مثل حاج قاسم سلیمانی هستند که میفهمند چه باید بکنند. موفق باشید
سلام استاد وقت شما بخیر. امروز خواب عجیبی دیدم تعبیر اون رو می خواستم (معمولا گوشی رو برای بیدار شدن نماز شب تنظیم می کنم حدود نیم ساعت قبل اذان صبح صدای پیش فرضش هم ربنای شجریان) - خواب دیدم با شجریان در یک ساختمانی بودیم و دعوا و بگو مگو می کردیم بعد از اندکی دعوا شجریان به سمت پشت بام رفت، من هم همراهش رفتم بعد با صدای بلند شروع کرد ربنا رو خوندن - به من هم اشاره کرد بخونم - در این حین از پشت بام می دیدم که بعضی همسایه هایی که چهار پنج خانه اونور تر از ما هم قرار دارند، بخاطر صدای ما با حالت ناراحتی از خواب بیدار شدن، من هم دیدم اینجوریه خواستم به شجریان بگم مزاحم بقیه هستیم، ایشان اشاره کرد که اهمیت نده و دوباره با صدای بلند ادامه داد ربنااااا، بعد یکی دوتا دیگه از همسایه ها هم بیدار شدن، تو این لحظه خودم از خواب بیدار شدم و رفتم نماز شب رو خوندم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه ملاحظه کرده باشید مکرراً در جواب کاربران محترم عرض شده است بنده علم تعبیر خواب ندارم. موفق باشید
سلام و احترام: لطفا در مورد درمان بیماری ها و مشکلات با نگاه توحیدی و باور و یقین به رحمت خداوند اگر مطلبی هست بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرمودهاند که در عین رجوع به طبیب، امیدوار درمان از طریق حضرت شافی باشید. موفق باشید
سلام استاد: وقت بخیر. امکانش هست در زمینه امر به معروف و نهی از منکر در این تاریخ کتابی معرفی بفرمایید. ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موضوع از زوایای مختلف سخنهایی به میان آمده است شاید خود جنابعالی بر اساس ذوق خود اگر سری به کتابفروشیها و یا اینترنت بزنید بهتر بتوانید مطلوب خود را بیابید. موفق باشید
سلام علیکم استاد بزرگوار: ماه رمضان و ضیافت الله بر شما مبارک امید است بتوانیم به رمزگشاییهای جنابعالی معنای ابیات ذیل را به ادراکات قلبی نزدیکتر نماییم. با تشکر.
شاهنشين چشم من تکيه گهِ خيال توست / جاي دعاست شاه من، بي تو مباد جاي تو
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته این بیت باید در دل آن غزل بسیار فاخر معنا شود. در نگاه مختصر میتوان اینطور گفت:
جناب حافظ در بیت اول در خطاب به حضرت محبوب عرضه میدارند که وجه متعالی چشمشان یعنی شاهنشینِ چشم که نظر به مراتب بالاتر از عالَم محسوس یعنی عالم خیال دارد؛ محلی است که در آنجا با خیال حضرت محبوب روبهرو هستند و بهسر میبرند. و از این جهت حضرت محبوب را که شاه خود میداند، قبلهگاه طلب و تقاضای خود میشناسند و آن جایگاه که جایگاه حضور حضرت محبوب است اگر جایگاه حضرت محبوب نباشد اساساً «جا» به حساب نمیاید. آنجایی «جا» است که حضرت محبوب در آن باشد. موفق باشید
با سلام و احترام عرض خدا قوت: من متاسفانه با اتفاقات اخیر خیلی یکه خوردم و شوکه شدم. انگار تمام تفکرات و زاویه دیدم بهم ریخت. فشار روانی بسیاری بابت اتفاقات اخیر روی بنده بود. در حدی که خانواده متوجه این ایجاد ناامیدی و بهت در من شده بودند. تا حدی که توان پیگیری و حجم زیاد اخبار را نداشتم وخودم را از فضای مجازی حذف کردم. تا بتوانم به آرامش نسبی برگردم. باید چکار کنم تا بتوانم به این ناامیدی و ترس بسیار غلبه کنم؟ چگونه میتوانم انسان قوی باشم و اینقدر ترس و یاس نداشته باشم؟ دوست ندارم از منزل خارج شوم. عذاب وجدان دارم درست زمانی که باید از انقلاب دفاع کنم به گوشه ای خزیده ام و به امور همیشگی و عادی زندگیم مشغولم و وانمود میکنم اتفاقی نیفتاده!! سپاسگزارم
باسمه تعالی: سلام علیکم: توجه داشته باشید که بالاخره جنگی است که بین جبهه حق و باطل صورت گرفته. با این تفاوت که جبهه باطل سعی کرده در این مورد سربازان خود را از درون جبهه ما بگیرد، غافل از آنکه سنت الهی چنین اقتضاء میکند که هر حیله دشمن را علیه او به کار میبرد زیرا حضرت حق «خیر الماکرین» است به همین جهت جناب سردار سلامی به خوبی فرمودند که با همین جوانان که به زعم دشمن مقابل نظام هستند، به جنگ استکبار میروند. زیرا کافی است این جوانان متوجه شوند چه فریبهای بزرگی به آنها داده شده است. در راستای توجه به سنن الهی خوب است به سه جلسه آخر بحثی که تحت عنوان: «ای هشام» شده است و در سایت به آدرس زیر میباشد، رجوع فرمایید. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/sound/1046
بسم الله الرحمن الرحيم. با سلام و آرزوي توفيق به استحضار مي رساند واحد پژوهش مدرسه علميه حضرت رقيه سلام الله عليها كاشمر در نظر دارد در يك گروه هم انديشي كتاب «زن آنگونه كه بايد باشد» را مورد مطالعه قرار دهد. و اين كتاب را براي اساتيد و طلاب به مسابقه بگذارد و در هفته كتابخواني در نشستي به معرفي كتاب با حضور استاد طاهرزاده يپردازد. درخواست مي گردد شماره تماس استاد در اختيار اين مدرسه قرار گيرد تا هماهنگي هاي لازم براي برگزاري نشست علمي و معرفي كتاب براي حوزه علميه خراسان واحد پژوهش كاشمر انجام گيرد. قبول اين دعوت از سوي استاد بزرگوار مزيد امتنان است. با تشكر
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه موقعیت بنده طوری نیست که بتوانم دعوت رفقا را بپذیرم ولی جهت تهیه کتاب مذکور میتوانید با جناب حاج آقا نظری به شماره 09136032342 تماس بگیرید. موفق باشید
با سلام و احترام: استاد علمی که یاد میگیریم در مغز و حافظه ما میماند و با مرگ از بین میرود، یا در عقل و روح و در عالم دیگر هم با ما میماند؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» روشن شد نفس انسان مجرد است و علم، با نفسِ انسان متحد میشود و همواره مائیم در ابدیتمان با آگاهیها و عقاید و انتخابهایی که داشتهایم که یا آن علم و انتخاب و عمل مطابق فطرت الهی ما هست تا در آرامش نسبت به خود باشیم و یا نسبت به انتخابهای خود در سختی و عذاب هستیم. قرآن در این مورد میفرماید: «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا ۗ وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ» روزی که هر شخصی هر کار نیکو کرده همه را پیش روی خود حاضر بیند و نیز آنچه بد کرده؛ آرزو کند که ای کاش میان او و کار بدش به مسافتی دور جدایی بود! و خداوند شما را از (عقاب) خود میترساند، و خداوند در حق بندگان بسی مهربان است. موفق باشید
استاد سلام علیکم بنده 22 سال دارم و الحمدلله نسبت به اکثر هم سن و سال های خود در جامعه شناخت نسبتا خوبی به اسلام و تشیع دارم. مثلا کتاب عقاید آیت الله مصباح، بعضی از کتاب های طرح ولایت را خوندم. درس های اخلاق اساتید صاحب اجازه در قم را هم کم و بیش شرکت میکنم و با معارف عمیق اسلام و اهل بیت علیهم السلام آشنا شدم ولی چه کنم که حالم گاه به گاه هست مثلا یک هفته حس معنوی خوبی دارم، حالت تردید در وجودم نیست، قرآن میخونم استفاده های خوبی ازش میکنم برای زندگی و سوالاتم، حرم میرم خوب میتونم با حضرت معصومه سلام الله علیها ارتباط روحی برقرار کنم و.... اما یهو میبینی ذهنم شورع میکنه به طرح اشکال و شبهه و حالتم حالت شک و تردید میشه. با خود میگم چه معلوم ما حق باشیم؟ چرا من شناخت اسلام را مقدم بر شناخت مسیحیت و یهودیت و... کردم؟ چه معلوم این حس معنوی که من داشتم کسانی که به دین مسیحیت خوب عمل میکنند این احساس های آرامش بخش و ایمانی را نداشته باشند؟!!!؟ استاد خواهشا راهنمایی بفرماید. خیلی میترسم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همانطور که در کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» عرض شده دانایی نسبت به حقایق، مقدمه کار است باید به حضور قلبی و حضور تاریخی نسبت به آن حقایق نیل یافت. عرایضی اخیراً تحت عنوان «معنای حضور انسان آخرالزمانی نزد خود و دیگران و در جهان» شده است،امید است وسیلهای شود تا در این مورد بتوانیدنسبت به آنچه برایتان پیش آمده است بیندیشید. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/11304
سلام و خدا قوت: الحمدلله که از وقتی بحث های انقلاب اسلامی را شروع کردین برکت سرازیر شد به قلب هامون و یکی بعد از یکی بحث های بهتر و جون دارتری داره ارائه میشه مثل بحث آزادی که فوق العادست و البته من یکی که هنوز نشده قلبم، یعنی نگرفته، احساس میکنم موضوع سنگینیه... سوالم اینکه نمیتونم مثل قبل با روضه ها ارتباط بگیرم، قبلنا مثلا ۱۰ سال پیش مث چی اشک میریختم برای حضرت عباس الان حس میکنم اصلا نمی شناسم و نمی فهمم، هم دلم شور میخاد هم تفکر نمیدونم چه کنم، این خوبه یا نقصه؟ طلبِ اشک زیاد داشتن خوبه؟ احساس میکنم اگه شور و اشک بخام با تفکر نمیشه، نه اینکه نشه، من بلدش نیستم، نمیاد، چه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ساحت دیگری حاضر شدهاید. تقوا و عبادت و اشک در این ساحت برای حضور بیشتر در همین ساحت است. به لطف الهی جانتان به نحوهای دیگر طالب حضور در جهان حضرت اباالفضل «علیهالسلام» قرار میگیرد با اشک و طلبی دیگر. موفق باشید
سلام استادِ جان: خدا قوت به شما آنچه از شرایط زمانه و روح زمانه میفهمم اینکه فکر کنم غدیر انتقال عرش یا انتقال مقام انسان کامل از پیامبر صلوات الله علیه ـ به علی ـ علیه السلام بود یا هست و یا به عبارتی مهاجرت منزل خدا از امکان پیامبر ـ ص ـ به امکان علی ـ ع ـ است و انقلاب اسلامی ظهور غدیرست و ظهور مولا در این تاریخست و والیوم اکملت لکم دینکم حالا معنا میدهد و بدون انقلاب اسلامی اصلأ دین کامل نشده است. پس غدیر یک روز نیست بلکه یک تاریخ است و بالاترین مسئله نظام هستی است انتقال قران هست، انتقال بار هستی به دوش علیست ـ جه بگویم که کلام، توان ظهورش را داشته باشد؟ به نظر بنده، هیچ معجزه ای بالاتر از انقلاب اسلامی نبوده و نخواهد بود و از عجایب انقلاب اینکه هر روز جلوه ای از جلوات انقلاب در عرصه های مختلف به ظهور میاید و این زیبایی های جلوه از انقلاب، حیرت آور است. خصوصأ با آمدن دولت رئیسی شدت حضور غدیر بیشتر شده (بدون سیاسی نگاه کردن و جناحی فکر کردن). [شاید همان اقبال خدا به شدیدترین وجه ممکن به انقلاب در این زمان باشد با دولت آقای رئیسی] ببخشید به نظر کلام پراکنده و منظم نیست اما اصل حرف را عرض کردم. حفظکم الله
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. بحمدلله حقیقت غدیر در منزل امروزینِ تاریخ ما با زیباییِ تمام به ظهور آمد تا باز بشریت بتواند راه را از بیراهه تشخیص دهد و آنانی که بنا دارند در بیکرانگی عالم وجود، حقیقت خود را تجربه کنند و خود را نیز اینهمه وسیع بیابند، این گوی و این میدان.
این انقلاب اسلامی است در اوج نمایش بشرِ آخرالزمانی و این بشرِ آخرالزمانی است در اوجِ حضور در بیکرانه عالَم با تجربه جهانیبودن خود، بشری که تنها به «بودنِ» خود نظر دارد ولی بودنی که به کمتر از حضور در آغوش خدا راضی نیست، راهی که شهدای عزیز به خوبی به ما نشان دادند. عجیب است از انقلابی که در این تاریخ به ظهور آمد، آری! در همین تاریخ که خودبنیادیِ بشر نیز غوغا میکند، حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» شهادت را به میان آورد و حال مائیم با آیندهای که به مرور این شهادت معنای خود را به ظهور میآورد و بشری متولد میشود که مزار شهدا را دارالشفای خود مییابد یعنی بشری که تلاش دارد در فنایِ به سوی حق خود را بیش ازپیش تجربه کند. موفق باشید.
با عرض سلام و قبولی طاعات: امروز در روز عرفه با دلی ناامید مشغول دعای عشرات بودم، متعجب از اینکه چرا دیگر نمیتوانم خدا را حمد بگویم، استاد سابقا هیچ دعایی نبود مگر اینکه آن چنان امید به استجابتش داشتم که منتظر اجابتش در انتهای دعا بودم ولی امروز دیگر حتی حمد خدا را نمیتوانم از صدق دل کنم، از خودم و این خدایی که خودم دارم خسته ام. چرا اینطور شد؟ چرا کارمان دارد به کفر میکشد؟ چرا خودی نشان نمیدهد؟ چرا «اللهم اجعلنی اخشاک کانی اراک» برای ما نیست؟ و چرا؟...
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا از آن ایمان و باوری که بیشتر باور به مفاهیم قدسی است عبور نکنیم به ایمانی زندهتر و تازهتر نمیرسیم. گمان نکنید بیایمان شدهاید، به این فکر کنید که باید به ایمانی زندهتر و وجودی نایل شوید. موفق باشید
سلام وقت شما بخیر باشه: ببخشید کتابهای استاد رو کجا میتونم به صورت کاغذیتهیه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است با جناب حاج آقا نظری به شماره 09136032342 تماس بگیرید. موفق باشید
سلام استاد وقت بخیر: نظرتون در باره آیت الله منتظری چیست (اگر طرح عمومی بعضی مباحث ممکنه آسیب هایی داشته باشه جواب رو بصورت خصوصی ارسال فرمایید)
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده بهترین جواب برای سؤال شما نامهای است که مرحوم احمد آقای خمینی تحت عنوان «رنجنامه» به آقای منتظری نوشتند. از جمله جاهایی که میتوانید آن نامه را مطالعه کنید به آدرس زیر است. موفق باشید https://portal.anhar.ir/node/18366#gsc.tab=0
سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی آیات ۵۰ تا ۷۰ سوره نساء با مد نظر داشتن احادیثی که داریم ...
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز خاصی در این مورد به نظر بنده نمیرسد مگر همان عرایضی که در شرح سوره نساء شد. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: عبادت قبول. در مورد فرضیه جهان موازی جنابعالی نظری دارید؟ فکر می کنم (شاید اشتباه باشد) هر از چند گاهی فرضیاتی خیالی را مطرح می کنند تا بتوانند اصل خلقت و خالق واحد و مباحث اعتقادی را مورد تشکیک قرار بدهند خواستم نظر جنابعالی را بدانم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور پراکنده بنده نیز چیزهایی در این موارد میشنوم و یا می خوانم ولی هرچه دقت میکنم مبنایی برای این سخنان جز فرضیههای ذهنی نمییابم، برعکسِ آنچه که ما در سخنان حکیمان و یا آیات الهی مییابیم. موفق باشید
سلام علیکم خدمت استاد: ببخشید؛ لطفا بررسی کنید عقیده ای که در زیر مطرح شده فاسد نباشد و دارای کجی و خدای ناکرده کفری نباشد!! «ظاهر یک چیز تمام آن چیز نیست. ظاهر یک چیز جدای آن چیز هم نیست. ظاهر یک چیز بروز و ظهور ناقص آن چیز است. در بیان ما... ناقص ترین جلوه حقیقت یک شئ که برای انسان عادی قابل درک است، ماده نام دارد و دارای باطن هایی میباشد که هر یک از باطن ها دارای باطن دیگری است که بروز کاملتری از اصل حقیقت شئ را داراست. باطن و صورت از هم جدا نیستند، بلکه هر چه ورودی های انسان بیشتر شده و ظرفیتش ارتقا یابد قادر به کمتر کردن نقص ها، در درک خود و پی بردن عمیقتر به ذات یک شئ است. پس ماده در واقع چیز جدایی از معنا نیست که الله قادر نباشد بر آن اثر بگذارد بلکه ماده تنها برای انسان عادی تعریف میشود اما برای انسان ارتقا یافته یا موجودی عالی مثل فرشته، تمام حقیقت نمایان است و چیزی بنام ماده موضوعیت پیدا نمیکند. نوشته های قرآن هم همان ظاهر قرآن است که با افزایش درک، قاری کم کم به منشأ آن نزدیک تر شده و جنبه های بیشتری از حقیقتش روشن میگردد تا میرسد به لقاءالله »
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی را مطرح کردهایدخداوند می فرمايد: «وَ إِن مِّنْ شَىْءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ» [1] هيچ چيز نيست مگر آنكه خزينه هاى آن چيز نزد ماست، و نازل نكرديم مگر به اندازهاى محدود و معلومى از آن را. پس خزينه ى همه چيز حتّى خزينه وجود شما پيش خداست چون می فرمايد: «عِنْدَنَا»! يعنى مقام انسان در ابتدا مقام وصل به حق بوده است. بعد به اين دنيا آمده است و گم شده است! و حالا راه نجاتش «الَيْهِ رَاجِعُون» است. يعنى انسان بايد به خدا برگردد و در غير اين صورت در اين دنيا دربه در و سردرگم است و احساس پوچى و بيهودگى مىكند، چون اتّصالش را از مقام خزينه اى اش كه نزد خدا بوده بريده است. موفق باشید
[1] ( 1)- سوره حجر، آيه 21.
السلام علیکم و رحمت الله تعالی: آیا این دعا اساسا درست است؟ خدایا هر آنچه که اسلام عزیز را تضعیف می کند نابود بفرما. مثلاً اگر نظام جمهوری اسلامی ایران باعث تضعیف اسلام عزیز است نابودش بفرما. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا درست نباشد؟ اگر واقعاً نظام جمهوری اسلامی موجب تضعیف اسلام است، باید نابود شود. میماند که آیا نظام جمهوری اسلامی محل ظهور اسلام در این تاریخ است یا عامل تضعیف اسلام؟ همه چیز گواه بر آن است که شهید حاج قاسم سلیمانی در نسبت با جمهوری اسلامی، حقیقیترین و صادقترین سخن را گفته است وقتی فرمود: «امروز قرارگاه حسینبنعلی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها می مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند.» آری! حقیقتاً جمهوری اسلامی حرم است. موفق باشید
سلام استاد: شرمنده از مزاحمت مجدد. آموزش پرورش برای آموزگار ابتدایی پذیرش جدید دارد و چون فرصت کم بود از طریق سایت مزاحمتان شدم. حقیقتش من عطشی برای معلمی ندارم مخصوصا با آموزش های مجازی و محتواهای جدید آموزشی و رنگ و لعاب دادنهای زیاد به آموزش و... معلمی را شغل شریف و یک مسوولیت می دانم و حتی یک رسالت میدانم هرچند انگار یک رسالت فراموش شده شده برای خیلی ها. درواقع اگر شغلی برایم فراهم بود دوست نداشتم سراغ معلمی بروم ولی الان شغل ثابت و قطعی ندارم و اطرافیان اصرار می کنند که ثبت نام کنم و خودم هم نمی دانم که آیا باید به این میدان بروم یا نباید بروم. راستش در شرایط فعلی اگر بخواهم وارد این شغل شوم بیشتر برای رفع بیکاری است نه عشق معلمی، ولی می ترسم که این کار را هم دنبال نکنم و همچنان درسردرگمی و تسویف بمانم. ممنون میشوم راهنمایی ام کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: تجربه بنده حکایت از آن دارد که معلمی موجب نوعی پیشوایی در شخصیت معلم برای دانشآموزان میشود و عملاً در این مسیر، خودِ انسان است که وسعت مییابد. پیشنهاد میشود به صوت و متن https://eitaa.com/matalebevijeh/10999 تحت عنوان «معلمی و پیشوایی» رجوع شود. موفق باشید
با عرض سلام و ارادت خدمت استاد: لطفا نظرتان را در مورد متن زیر بفرمائید؛ آنچه در تاریخی که به سر میبریم مشاهده میشود این است که، دنیای غرب آرمانهای ظلمانی اش نرم و تدریجی کل عالم را فراگرفته است، آنقدری که توهمات ذهنی مان را واقعیت، و حقیقت را دست نیافتنی میپنداریم. حال ابهاماتی پیش میاد که آیا این پدیده ایی که الان با آن مواجه هستیم آیا واقعا نسبتی با حقیقتِ انقلاب اسلامی دارد و یا توهم زده ایم که این هم پدیده قدسی است که میتواند یک نحوه حضور خاصی و با شدت ایجاد کند. مثلا همان مثالی که در مورد ۸ سال دفاع مقدس زدید قطعا نمونه ای از آن نحوه حضور خاص رزمندگان در آن تاریخ شد که بود خود را یافتند، در آن بودنی که بود توحیدیست. اما مثال دیگر، همین بازی فوتبال که فرمودید «دین داری توهمی» با ابعاد گوناگونش در ترویج تجمل و اسراف، هم در وقت و مال انسان ها و هم در استعدادهای وجودیشان. لکن به نظر میرسد انگار مواجهه با این پدیده ها که آیا توهم اند؟ و یا واقعیتی که نسبتی با حقیقت دارند، خیلی مواقع به خاطر تعارضاتی، مشکل میشود. مثلا چرا حضرت آقا که اهل فوتبال نیستند، در آن زمانی که جام جهانی چندین سال قبل مسابقه فوتبال ایران و آمریکا بوده، وقتی مواجه با پخش فوتبال از تلویزیون و گل آقای استیلی به آمریکا میشوند، خوشحال میشوند و بازی را ظاهراً تا آخر هم تماشا میکنند و از خوابشان هم می گذرند؟ اگر این پدیده توهمی است که غرب برای عبور از پوچی هایش برای خود و ملت ها تعریف کرده و از طرفی نسبتی با حقیقت انقلاب اسلامی و تمدن نوین اسلامی هم ندارد و البته این همه انتشارِ تجمل و اسرف را هم در پی دارد، چگونه باید این نوع مواجهه و رجوع حضرت آقا، این حکیم الهی را متوجه شد؟، که در موارد مشابه دیگر و پدیده های دیگر،عمیق با پدیده ها روبرو شویم و هم در تاریخی که به سر مییریم و ناچار هستیم برای عبور از توهمات تاریخی نیز اقداماتی انجام دهیم با چه رویکردی برخورد کنیم و رجوع شود که آن حضور و بود الهی را که دنبالش هستیم، از دست ندهیم و هم لذت متعالی ببریم و هم فهم عمیقی را از مسئله ها و پدیده ها داشته باشیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حقیقتاً نکات مهمی است آنچه مدّ نظر آوردهاید. آری! انسان نمیتواند در زندگی خود بهکلّی از خیال و توهّمات شیرین عبور کند. زیرا بازی و حتی امور جنسی شرعی، در عین آنکه وجوهی از توهّم است چاشنی زندگی است. میماند در مسیر رسیدن به حقیقت، این نوع بازیها و تغذیه توهّم، غیر از آن است که انسان خود را در اختیار توهّم و سیطره آن قرار دهد. ۲. همچنانکه جناب آقای دکتر یامینپور در سخنان اخیر خود در دانشگاه جندیشاپور میگویند به هر حال، جهان جدید و بشر جدید جهانی را دنبال میکند که در توهّمات خود آن را ساخته و حتی خود را در توهّماتش میسازد.[1] اینجا است که باید سعی کنیم با حضور معنوی که بشر جدید در خود میتواند زنده نگه دارد، جهان خود را نورانی و معنوی کند زیرا خداوند همه اسمای نورانی و الهی خود را در درون این انسان قرار داده. ۳. عنایت داشته باشید که مقام معظم رهبری در رابطه با پیروزی تیمها در مقابل رقیبانشان از آنها به جهت اینکه مردم را خوشحال میکردند، تشکر مینمودند. آری! در مورد آمریکا قضیه فرق میکند به همان معنایی که «اگر یک مو هم از خرس بکَنیم، غنیمت است». موفق باشید
[1] - https://eitaa.com/matalebevijeh/12139
سلام علیکم استاد بزرگوار: در باب ضرورت نبوت مطلبی متاثر از اندیشه ملاصدرای بزرگ خواندم بدین شرح؛ «هستی بدون نبوت ناقص میشود نقص هم که در هستی راه ندارد پس ضرورت وجود انبیا اثبات شد.» استاد بزرگوار با دقت در منابعی همچون برهان صدیقین و مبانی نظری نبوت و امامت نتوانستم استدلال ایشان را بیابم اگر ممکن است استدلال ایشان را شرح بفرمایید؟ تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست در این راستا نکاتی به میان آمده مبنی بر آنکه ربوبیت حضرت حق اقتضاء میکند که عالَم وجود در کمال خود سیر کند و لازمه آن ربوبیت، نبی و نبوت است تا عالَم در سیر کمالی خود نسبت به کاملترین انسان که شریعت پیامبران مدّ نظرها میآورند، ناقص نباشد. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: می خواستم بدانم که چه فرقی میان جادوگرانی که روی قوه خیال مردم اثر میگذارند با پیامبر (ص) که تصرف می کند در قوه خیال مردم وجود دارد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیامبران در کنار منوّرکردن و به فعلیتآوردن استعدادهای قلب و عقل، خیال انسان را نیز منوّر میکنند تا متأثر از عقل و قلب باشد، برعکسِ جادوگران که انسانها را گرفتار توهّمات خیال میکنند. در این مورد خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» سری بزنید. موفق باشید
سلام علیکم: خدا قوت! بنده دو صوت بازخوانی تقابل حجاب و آزادی، چرا!؟ را با دقت گوش کردم. انصافا راهگشا بود و خیلی از ابهامات فکری بنده را حل کرد و ذهنم نسبت به این مسئله شفاف تر شد. بالاخره خدا رو شکر این حوادث اخیر بهانه یا فرصتی شد تا نظر شما رو در مورد حجاب و آزادی بدانیم. انصافا از دید حضوری و فطری و ماوایی نگاه کردن به حجاب هنر می خواهد. اما استاد عزیز، حرف بنده این است که اگر بشود ما ولایت فقیه را تشخیص، تعیین و معرفی اولویت ها تعریف کنیم. بعد از اتمام جنگ تحمیلی و دفاع مقدس و پذیرش قطعنامه توسط امام (ره)، خود امام عزیز ما باب جدیدی برای ما گشودند و فرمودند الان اولویت و جنگ، جنگ بین فقر و غناست! اگه بشه سخنرانی های های امام و رهبری را رصد کرد اولیت های یک نظام اسلامی و مردم را عدالت اجتماعی، رفاه نسبی، مبارزه با فساد، فقر، تبعیض، ویژه خواری، رانت خواری، عدم شفافیت و... می دانند. به پشتوانه ی مجموع حرف های رهبری به نظر بنده مسئله ی حجاب، مسئله ی اصلی کشور نیست! کشور نیاز به یک اصلاح ساختار اداری _ اجرایی دارد. خود شما بهتر از بنده واقفید که قسمتی از این بدحجابی ها ریشه اعتراضی دارد به نحو حکمرانی در کشور به خصوص در مسئله اقتصاد و تورم، اشتغال، ازدواج، مسکن و... به نظر بنده این مسئله فقط در باب فرهنگ و فکر حل نمی شود! سیاسیون و مسئولین هم باید درد دل مردم رو بشنوند و پیگیر شوند! آیا نباید نخبگان ما ذیل گفتمان جنگ فقر و غنای امام که ولی فقیه است، فکر کنند و حرکت کنند!؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همینطور است که میفرمایید. ولی باز به این نکته نیز بیندیشید که انسان باید در جای دیگر احساس غنا بکند تا از بیماریِ حبّ دنیا نجات یابد. اینجا است که باید به انسان و ابعاد روحانی او از جمله آزادی و انتخاب او پرداخت. و این وظیفه امثال ما میباشد و البته وظیفه دولتمردان، شکلدادن به جامعهای است که امکان تجاوز به حقوق سایرین نباشد. و ما در هر دو مورد البته کوتاه آمدهایم و همین امر موجب شده است که نه عدالت را دوست میداریم و نه متوجه زیباییهای آن عدالت هستیم. عدالتی که تنها در یک بستر معنوی که انسان احساس غنا بکند، خود را به زیبایی مینمایاند. موفق باشید
سلام و درود خدا بر امام عصر. با سلام خدمت استاد گرامی: نکته ای در مورد سوره یوسف به ذهنم رسیده است. استدعا دارم نظرتون را در مورد آن نکته مطرح کنید. باطن داستان حضرت یوسف، قسمت اعظمی از روند غیبت و ظهور حضرت بقیه الله الاعظم میتواند باشد. سوره یوسف طبق آیه قران بهترین داستانها است و شاید از این جهت بهترین داستانها معرفی شده است که بیشترین توضیح را در مورد علت غیبت امام عصر، نشانههای غیبت ایشان و علت ظهور و روند شروع ظهور و نحوه مدیریت خداوند برای غیبت و نحوه مدیریت خداوند برای اتمام غیبت را مطرح میکند. پیراهن سالم یوسف قبل از غیبت کبری نشانه حیات اوست. وجود نواب خاص اربعه میتواند این پیراهن باشد. یوسف قبل از ظهور کبرای خودش یک ظهور صغری دارد و پیراهنی میفرستد که بوی خودش را میدهد. ولایت فقیه و انقلاب اسلامی و سلام اخیر کودکان به فرمانده پیراهن هایی است حضرت بقیه الله میفرستند. بوی پیراهن یوسف را فقط یعقوب منتظر میفهمد بوی پیراهن های حضرت بقیه الله را امام خمینی و شهدا و حاج قاسم حس میکنند. یوسف ۱۱ برادر و یک پدر و مادر دارد حضرت بقیه الله ۱۱ برادر یعنی یازده امام و یک پدر یعنی رسول الله و یک مادر یعنی حضرت زهرا را دارد. یوسف میدانست پدر منتظرش کجاست ولی کنعانیان و پدرش نمی دانستند حضرت بقیه الله میدانند منتظرانش کجایند ولی ما و منتظرانش نمیدانیم حضرت کجاست. کنعانیان برای گندم به مصر رفتند ولی با یوسف مواجهه شدن. و این احتمال وجود دارد که در آینده نزدیک نوعی عجز به وجود آید و مردم برای درمان یا غذا یا هر چیز عازم محل نجاتی شوند که از قضا گوهر وجود حضرت بقیه الله آنجا مخفی شده باشند. استاد لطفا دو سوال را جواب دهید این نوع نگاه چقدر صحیح است آیا این گونه برداشت، مصداق تفسیر به رای است. با تشکر التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع نگاه حکم تفسیر قرآنی ندارد ولی میتواند نظر به اشاراتی باشد در راستای تطبیق حضور و سیره حضرت یوسف «علیهالسلام» با حضور و سیره حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه». این نشانه زیبایی ذوق نویسنده است و چیز خوبی است. موفق باشید