سلام جناب استاد: سوالی هست که به روحم و مغزم فشار می آورد و نمی توانم جوابی برایش درک کنم. مگر شاید جوابم به روش ابراهیمی و رب ارنی باشد. قبلا درباره پرسشم این جواب را گرفته ام که آیا اگر در لذتی باشی بعد بگویند لذت بیشتری هست؛ خسته میشوی؟ یا اگر علم گوارایی داشته باشی بعد بگویند علم بیشتری هست خسته میشوی؟ که پاسخش خیر است و خیر است و خیر این هاست که ابدیت بهشت را گوارا می کند و لذیذ و... اما جناب استاد این پاسخ ها مغزم و فکرم را قانع می کند اما هنوز نتوانسته روحم را قانع و مجاب کند؛ واقعا ابدیت ما یعنی چه؟ شوخی که ندارد این تا همیشه بودن و تا هرگز تمام نشدن! هرچقدر هم لذتی افزون بر لذتی الهی باشد اما تا کی، تا کجا؟ آخرش آخر چه خواهد شد بالاخره؟ زمان که مربوط به این دنیاست و گردش کرات و... ؛ پس حالا ابدیت در عین بی زمانی مادی یعنی چه؟ آن «همیشه ی بی هرگز» چه نوع زمانی است؟ گاهی در ذهنم تصور می شود که خدا همینطور دارد میرود و ما هم در مسیر او میرویم ولی خب به او نمی رسیم چون این حرکت برای هر دو است اما خدا که نمی رود؛ (اصلا کجا برود!؟) پس چطور است که نهایتا به او نمی رسیم؟ این بی پایانی خدا یعنی چه؟ و سوال دیگرم اینکه ابعاد جهان مادی آخرش چه هست و کجاست؟ آیا جهان ماده نسبت به درک مادی ما وجود دارد و درواقع حقیقتی ندارد؟ آیا «شدّت» اجسام کثیف باعث تصور درک ما می شود که ماده اند یا واقعا ماده حقیقت دارد؟ اگر دارد پس آخر عالم ماده کجاست؟ طبق علم فیزیک هم که ماده نابودشدنی نیست. کمکم کنید. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این بیت فکر کنید که میفرماید: «چو رسی بر بامهای آسمان / سرد باشد جستجوی نردبان». آری! «سوار چونکه به مقصد رسد پیاده شود». وقتی انسان در ابدیت خود به اصیلترین بودنش در مأوای الهی حاضر شد، مگر امکان دارد که چیزی برایش مانده باشد که بخواهد باز برود تا برسد؟ بخصوص که فراموش نکنید خداوند مقصد است و از این جهت حضرت سجاد «علیهالسلام» در خطاب به حضرت حق عرضه میدارند: « يَا أَمَلِي وَ بُغْيَتِي، وَ يَا سُؤْلِي وَ مُنْيَتِي،» ای آرزویم و مرادم و خواسته ام و امیدم. موفق باشید
سلام علیکم: ۱. دیشب یعنی شب چهارم محرم فرمودین که امثال اصحاب اباعبدالله در تاریخی حضور یافتن که اباعبدالله حضور یافت تا ابدی بشن و شناخته بشن و مورد الگو واقع بشن، خب شبهه ای که برای من بوجود اومده اینه که شهدای گمنام یا شهیدانی که اسم و رسمی ازشون نمونده اینها چگونه در تاریخ انقلاب اسلامی حضور یافتن؟ چگونه جاودانه میشن وقتی که هیچ نام و نشونی از آنها نیست تا در آینده و ده ها قرن بعد مورد توجه آیندگان باشند؟ ۲. و اینکه فرمودین باید که حضور در تاریخ انقلاب اسلامی پیدا کرد همانطور که اصحاب اباعبدالله حضور پیدا کردن در تاریخ حسین علیه الاسلام، خب حضور تاریخی آنها با جنگیدن و شمشیر زدن و جا نزدن از معرکه کربلا بود و یک راه مشخص و معین بود. مسئله اینجاست که ما چگونه در تاریخ انقلاب اسلامی حضور پیدا کنیم، باید چکاری انجام بدیم؟ از منِ به شخصه چه بر می آید تا حضورم ابدی شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ملاک، حضوری است که در نزد خود و در جان خود مییابند. بحث در حضوریبودن است که در جان آنها پیش آمده و در این راستا در آن تاریخ حاضر شدهاند، حال چه گمنام و چه با نام، برای خود آنها چه تفاوتی میکند؟ مهم حضور تاریخی است که برایشان پیش میآید و روحی که با شخصیت خود بر تاریخشان میدمند. ۲. برای ما آنچه میتواند مبنا باشد آن است که خود را به عنوان یک سرباز در تاریخ انقلاب اسلامی تعریف کنیم، حال هرچه پیش آید خوش آید. موفق باشید
با سلام: استاد من برهان صدیقین، سی جلسه حمد و چندین دور مصباح الهدایه رو خدمتتون بودم و کتاب مصباح الهدایه اکثرا کنار منه در همه جا. استاد معنی اسم شریف مرید رو میشه برام توضیح بدید در ومیض ۶ هست. یعنی با رعایت همه ی موارد و نکاتی که در توحید باید رعایت بشه و پس از تنزیه، تقدیس و تحمید و تهلیل واقعا حضرت حق (جل جلاله و عظم شانه) مرید خواسته های موحدین هستند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! مگر در حدیث گرانقدر «قرب نوافل» نداریم که سالک در فنای خود تا آنجا جلو میرود که به لطف الهی حضرت معبود چشم و گوش او میشود و او به نور حق میبیند و میشنود؟ بدین معنا که سالک اراده کند همان میشود که حضرت حق اراده کرده است و یا حضرت حق اراده کند، عملاً سالک است که در خود چنین ارادهای را مییابد. امری که ما در این تاریخ در حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» یافتیم که چگونه به اراده الهی، آن کرد که حضرت ربّ اراده کرده است. موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده: استاد نمیدونم چرا این جنس رفتارها چطور در من به وجود آمده، لکن من از این جنسم که اگر شخصی در قالب مذهبی و حتی طلبه از مفاهیم و آیات و روایات در جهت اثبات فضائل ائمه بگوید و بگوید نوکر خدا و پیغمبر هم هستم ولی در پایان سخنش نسبتی با انقلاب و ولایت فقیه نداشته باشد و جایگاه ولی امرمسلمین و اولی الامری که در رأس نظام اسلامی است را با روایات و قرآن نفی کند، نمیتوانم ساکت بنشینم و او را تایید کنم. انگار جنس امیرالمومنین او با ما فرق میکند. امیرالمونینی که در قسمتی از تاریخ بوده و حالا امتدادی ندارد! «یک امیرالمومنین وهمی و انتزاعی که نسبتی با حقیقت امروز ما ندارد.» معنی ندارد شخص از امام امت اطاعت نکند و بگوید من راه خدا و ائمه اطهار را میروم، حضرت آقا میفرمایند: نه آقا این راه خدا نیست، راه شیطان است. حالا این شخص استاد حوزه هم که باشد بنده نمیتوانم ساکت بنشینم، لکن با اینکه این جنس رفتار را در خود مشاهده میکنم، میخواهم خودم را بازیابی کنم و نسبت به برخوردم با این اشخاص که گاه با غرض این حرف ها را میزنند، چگونه باید رفتار کرد که حد اعتدال باشد و او متوجه غلط فاحش خود شود در عین حالی که حرمت ها حفظ شود؟! چون این افراد بسیار محکم و با تعصب مذهبی نمیخواهند متوجه حقیقت شوند. اینها فقط نقل را قبول دارند نه عقل را ...
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه باید به حکم «کلّ یومٍ هو فی شأن» در هر تاریخی مظاهر الهیه آن تاریخ را ذیل اسلام بشناسیم، حرفی نیست و امروزه غفلت از جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی غفلت از توحید و نور خداوند است. با اینهمه نمیتوان آن افراد مذهبی که هنوز متوجه این امر نشده و در تاریخ گذشته زندگی میکنند را طرد و یا نفی کرد. اگر زمینه هست باید متذکرشان شد و اگر زمینه نیست، باید به حالِ خودشان واگذار کرد تا إنشاءالله به مرور متوجه شوند، آیا خُلقِ محمدی «صلواتالله علیهوآله» جز این است؟ موفق باشید
سلام استاد بزرگوارم: خوبید؟ در سفر راهیان نور افتخار همراهی با شما رو داشتم و بحمدالله سفر خوبی بود. استاد جان فقط از یک چیز بسیار تعجب کردم اینکه حضرتعالی در هیچ کجا، حتی شلوغ ترین جاها هم ماسک نمیزدید! من خیلی تعجب کردم چون فکر میکردم شما در این مورد مانند رهبر انقلاب عمل می کنید. آیا علت به خصوصی دارد؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً همراه خود ماسک آورده بودم ولی احساس کردم در فضایی هستیم که چندان ضرورت ندارد بخصوص که بقیه نیز رویهمرفته مقیّد به زدن ماسک نبودند شاید به جهت فضای بازی بود در آن قرار داشتیم. البته این بدان معنا نیست که مسئله برای خود بنده حل شده باشد که آنچه انجام دادهام، امر صحیحی بوده است. موفق باشید
سلام خدمت استاد گرامی: در چند پرسش قبلی یکی از دوستان اشاره کرده بودند که رهبری فرموده واکسن بزنید! میخواستم عرض کنم که حضرت آقا هیچگاه نفرمودند واکسن بزنید بلکه فرمودند به متخصصین و صاحب نظران مراجعه کنید و حرف آنها رو گوش دهید حتی اشاره کردند که ماسکی که من میزنم هم به اصرار آنهاست، هرچند که سایت خود رهبری هم در تحریفی آشکار از قول ایشان نوشتند که اصرار بر ماسک دارم! البته آن را حدود ده ساعت بعد تصحیح کردند ولی چه فایده که دیگر کار از کار گذشته و تمام خبرگزاری ها همان متن تحریف شده را کار کرده بودند جناب استاد شما مستحضر هستید که بیانات رهبری بسیار دقیق و حساب شده است، حالا اگر به جمله ایشان که فرمودند به متخصصان و صاحب نظران رجوع کنیم آیا مسولین کرونایی کشور صاحب نظرند یا عینا پروتکل ها و روش های دیکته شده سازمانهای جهانی و آمریکایی را پیاده میکنند، به جرات میتوان اثبات کرد طی دو سال گذشته تمامی پروتکل ها و داروها تماما همان هایی بوده است که آنها خواسته اند و این متخصصین! هیچ از خود نداشته اند یا در مورد واکسن برکت که رهبری هوشمندانه از دست اندرکاران آن خواستند اسناد علمی آن منتشر شود نه تنها نشد همان مقاله ایی که چاپ شد هم اخیرا فاقد نوآوری علمی شناخته شده و در دسته بندی مقالات مروری قرار گرفته است و در آخر از آنجایی که کرونا کل ابعاد زندگی مردم جهان رو در بر گرفته، تنها از بعد پزشکی به آن نگاه کنیم بزرگترین خطا را کرده ایم. بنده با نظر رهبری در ابتدای کرونا که آن را جنگ بیولوژیک خواندند و رجوع به متخصصین و صاحب نظران داخلی در زمینه های مختلف به این نتیجه رسیده ام که این واکسنی که مجوز موقت دارد و کسی هم عواقب آن را گردن نمیگیرد نزنم، آیا بنده ضد ولایت فقیه هستم؟ آیا رواست با تبدیل کردن واکسن به امری قدسی تمام عواقب آن را گردن رهبری انداخت در صورتی که خودشان مواکدا فرمودند من تنها به اصرار آنها عمل کردم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست موضوع به این سادگیها هم نیست. بالاخره در اینکه رهبر معظم انقلاب با واکسنزدن نشان دادند نگاه پزشکان به این موضوع را پذیرفتهاند؛ حرفی نیست. و البته به قول شما نباید واکسن را به امر قدسی تبدیل کرد. موفق باشید.
سلام علیکم: با توجه به اینکه تفسیر المیزان مسایل عرفانی رو بهطور مستور بیان کرده و اگر اشتباه نکنم به تعبیر حضرت آیت الله جوادی آملی «لا یمسه الا العارفون» هست و تفسیر بیان السعاده هم در برخی جاها نقد هایی بهش هست برای همین لطفاً یک تفسیر عرفانی که مورد اعتماد و بر اساس اعتقادات شیعه باشد معرفی نمایید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که اگر با مطالعه جزوه «روش کار با تفسیر المیزان» به سراغ المیزان بروید نتایج خوبی میگیرید. تفسیر مشهور ابن عربی که تأویلات جناب عبدالرزاق کاشانی است نیز در این مورد مطالب خوبی دارد. در رابطه با نگاه عرفانی به سوره «فتح» میتوانید به کتاب «سوره فتح و آینده روشن مجاهدان سالک» که روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید
بسمه تعالی. بازخوانی هویت دینی وملی. محضر طربناک استاد سلام علیکم: تفاوت پدیدار شناسی و هرمنوتیک در چیست؟ از هرمنوتیک و پدیدار شناسی هر کدام در چه موردی میتوان استفاده کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نگاه پدیدارشناسانه، انسان سعی میکند با جایگاه وجودی پدیده در عالم وجود روبهرو شود و مجال داده شود تا پدیده، خودش خود را بنمایاند که البته بهترین نحوه این نوع روبهروشدن با پدیده، نظر به شرایط تاریخیِ آن است و اینجا است که موضوع هرمنوتیک به میان میآید. لذا اینطور فرمودهاند: هرمنوتیک، علم و اندیشهی توجه به گسترش فاهمه در امور است با نظر به حیث وجودی انسان که آثار او شناخت نحوهای از وجود او میباشد، پس هرمنوتیک نظر به حیث وجودی انسان است که در عمل او بروز میکند، پس در واقع نگاه هرمنوتیکی، نگاهی است که موضوع را به عنوان افقی در نظر دارد که همواره گشوده است و به گسترش انسان در تاریخ مینگرد، زیرا انسانهای اصیل روشنیگاههای وجود در تاریخ هستند و بدین لحاظ نگاه هرمنوتیکی به آنها نوعی همدلی با آنها را به میان میآورد از آن جهت که «وجود» افقِ افقها است و انسانهای اصیل، روشنیگاههای وجوداند. موفق باشید
سلام: استاد جزوه ایی که در مورد کشف المحجوب وتذکره گفتید رو از کجا میتونیم به دست بیاریم روی سایت ندیدم. می تونیم اگر توانایی ادامه مطالعه یک منبعی رو نداشتیم، به دانشمون تا جایی که تونستیم در مطالعه پیش بریم وبفهمیم و یادمون مونده باشه و... عمل کنیم؟ میشه قسمت لینک های ضروری به سایت اضافه بشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همینطور است که میفرمایید. زیرا به ما فرمودهاند بر اساس آنچه میدانید عمل کنید تا خداوند آنچه را که نمیدانید به شما بیاموزاند. ۲. مسئول محترم سایت بررسی نمایند. موفق باشید
https://zil.ink/ostadtaherzadeh
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم مباحث «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی میان دو جهان» راهگشا باشد. موفق باشید
http://lobolmizan.ir/sound/1310
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن سوره نظر به حضرت حق است که در زاویههای مختلف، مردم را در برگرفته و به ما توصیه میشود به خدایی پناه ببرید که از همهی جهات متوجهی مردم میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نسبیبودنی که ریشه در حقیقت داشته باشد، غیر از نسبیبودنی است که بدون مبنا باشد. آری! رجوع انسانها به خدا، نسبی است ولی در بستر رجوع به خدا. ولی اگر بگوییم حقیقت نسبی است و مربوط به افراد است، این یعنی نفیِ حقیقتکردن بدون توجه به سنتی که باید حقیقت در دل آن سنت ظهور کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین صفا یعنی «در بلا هم میچشم الطاف او». موفق باشید
سلام و عرض ادب: آیا روح در جهان دیگر مثل گیاهان حال نباتی میشود؟ بخاطر اعمال بدش یا کفر و نفاق و بی نمازی و .. و این خود جهنم است؟ لطفا متن سوال رو پاک کنید و فقط جواب بدهید. ۲. استاد برای اینکه توحید را خوب درک کنیم چه کتابهایی برای من مبتدی پیشنهاد دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حال نباتی که برای بعضی پیش میآید ربطی به نفس ناطقه آنها و اراده درونی آنها که مطابق آن ارادهها در قیامت حاضر میشوند؛ ندارد. ۲. همانطور که در سیر مطالعاتی سایت در مورد مباحث توحیدی عرض شد؛ پس از مباحث «آشتی با خدا» و «ده نکته از معرفت نفس»، خوب است به این مباحث پرداخته شود: «برهان صديقين» و «برهان حركت جوهري» در كتاب « از برهان تا عرفان»، همراه با سیدی و تفسير سورههاي حديد جلسات ۱ تا ۴ - سوره زمر- شرح نهجالبلاغه خطبههای ۱ و ۱۸۶ و ۱۶۳ و ۱۱۴. موفق باشید
با سلام حضرت استاد: الحمدالله از حضور بزرگانی همچون انبیا و اولیا و متالهان چون صدرا و حضرتعالی و رمزگشایی آیات ضحی....... شوقی که از گشوده گی رموز این آیات فرمودند و شما نیز میفرمایید، جلوه ایی از قرآن مطرح میشود که انسان حس میکند خودش را بر خودش با زبان خودش و از خود تا به خودش..... بیان میکنند اگر بنا به ادامه تفسیر سوره ها دارید لطفا در سوره مبارکه الشرح که در پیش رو داریم در خصوص آیات آخر این سوره شریفه برای مطلع مطالب بفرمایید آنجا که فرمود فراغی باید که بر خود فرود آوریم تا رغبتِ فروغ را در شرح صدر خود بیابیم! «فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ_ وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَب» مستی که سالها دل طلب اش را داشت انگار در شراب احمدی ان شاءلله میابیم ان شاءلله از این سیر در خود به سیر در انقلابی آفاقی اسلامی به انقلاب انفسی نائل شویم به رهبریت معظم آفاقی نظر کنیم و رهبری معظم انفسی را حاضر ببینیم. به جنگ تحمیلی آفاقی هشت ساله بنگریم و به جنگ انفسی که نفس (غرب) تحمیل میکند بعد هشت سال پایان دهیم با جام زهری قطعنامه ها را قبول کنیم تا جلوه دیگری از جهاد فرهنگی را شروع کنیم تا حاج قاسم خفته درون هر کداممان را به برکت حاج قاسم آفاق بیابیم که فرمود: «سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ» امیدوارم در خود ما آن حضور انفسی را بیابم به میمنت نور قرآن که آن همان وحدت در کثرت و کثرت در وحدت باشد.
چه خوش گفت جناب مولانا:
نه من منم، نه تو تویی، نه تو منی
هم من منم، هم تو تویی، هم تو منی
من با تو چنانم ای نگار خُتَنی
کاندر غلطم که من تواَم؟ یا تو منی؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حقیقتاً همان است که می فرمایید که چگونه با حضور در انقلابِ آفاقی می توان به نور قرآنِ کریم مجید به سوی انقلابِ انفسی سیر کرد تا جان ما جهان، و جهان، جانِ ما شود. امید است به عنایت حضرت حق، جان های ما آماده چنین عطایی از طرف حضرت محبوب باشد. موفق باشید
سلام استاد عزیز: در مورد آقای محمد حسینی گفتید ظلمات فی الظلمات. قبول دارم که بازیچه ابلیس هست این آقا. اما گاهی شیطان درس هایی میدهد و نقاط کوری را نمایان میکند که بسیار از مومنان نمیبینند چرا که ابلیس هم ردیف ملائک بوده. توجهتون رو به چند جمله از این آقا جلب میکنم "ذلک الکتاب یعنی آن کتاب واشاره به انسان کامل دارد وقرآن ناطق شهدا رتبه بندی دارند و نیت ها حتی اگر انتقام شخصی در آن باشد غربال میشود و یاران انسان کامل در شهادتشان هم تسلیم هستند و تفکر میکنند فتنه آینده انقلاب بین اهل ظاهر شریعت و اهل طریقت و حقیقت دین است. موسی شخصی را کشت که جم کردنش خودش داستان شد و پشیمانی و.. اما خضر بچه ای را کشت که ۷۰ سال بعد فهمیدن چقدر برکت داشت. مولوی، حافظ وعطار راه را برای خضر شدن و حکم به باطن و احکام طریقت نشان میدهند و یاران مهدی این چنیند. اما حوزه هنوز مولوی را نجس میداند چه برسد به عطار که ۷ شهر عشق را گشته و ما اندر خم یک کوچه ایم. پس انقلاب در آبنده از اشتباهات قاسم سلیمانی و بی تدبیری های بعضی شهدا عبور میکند و کسانی در غربال رو میآیند که اشتباهات واضح آقای خامنه ای را توجیه نکنند مثل قضییه فرزند آوری که خودشان اقرار کردند اما جم کردنش ۳۰ سال زمان میبرد و این تازه دشمن شناسی عمیق نمیخواست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما با نظر به سیره امامان معصوم میتوانیم در این جهان به درستی و مطابق واقعیتها زندگی کنیم و در ابدیت خود به عالیترین شکل حاضر شویم. در حالیکه شیطان قسم خورده است مانع حضور ما در صراط مستقیم شود هرچند حیلههای خود را پنهان کند. موفق باشید
سلام علیکم استاد: لطفا بفرمایین دراین روزها امربه معروف برای خانمهای بی حجاب در خیابان لازم و واجب است؟ اطرافیان بدلیل شرایط خشونت نسبت به زنان چادری نگران به خطرافتادن من هستند و مرا منع میکنند برای امربه معروف؛ نظر شما بسیار برایم ارزشمند و راهگشاست. آیا الان در حالیکه تقریبا هیچ ارگانی نسبت به این مسئله و گناه فراگیرعکس العملی ندارد، وظیفه ای داریم برای اینکار یا باید جانمان را حفظ کنیم؟ ( اوضاع زنان بی حجاب در کرج واقعا اوضاع اسفناک شده) التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید فعلاً هنوز یک نوع خشم و مقابله با آمر به معروف و ناهی از منکر در میان است. در حالیکه بنا به گفته قرآن: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» زنان و مردان مؤمن با توجه به نسبت دوستانهای که بین خود دارند اهل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به خود میباشند. حال آنکه افرادی که متذکر هستید متوجه دلسوزی شما نسبت به امر به معروف به آنها و نهی منکر از آنها نیستند و البته به مرور این فضا تغییر میکند و اینان متوجه میشوند اسلام بنای محدودکردن آزادی آنها را ندارد، بلکه تذکری به آنها میدهد که تا در انتخاب آزاد خود، بهترینها را انتخاب کنند تا در مسیر سعادت قرار گیرند. موفق باشید
سلام علیکم: استاد گرامی، بنده بیش از ۱۲ سال است که با آثار شما مانوسم و به شدت متاثر از شما هستم و حقیقتا در بین علمای حاضر افق فکری شما را به شدت به مقام معظم رهبری نزدیک می بینم و شاید هم نزدیکترین! اما از یک طرف خود آقا در بین علمای معاصر، دانشجویان و اهل علم را به دستگاه فکری مرحوم آیت الله مصباح یزدی ارجاع می دهند اونم با تعابیری عجیب و تمجید زیاد از استاد مصباح!!! اما از طرف دیگری شما استاد گرامی بعد از فوت استاد مصباح جلسه ای برای بزرگ داشت این عالم ربانی نگذاشتید و صحبتی نکردید! در صورتی که از استاد فاطمی نیا گرفته تا حاج قاسم عزیز تا علامه حسن زاده تا شهید حججی تا نادر طالب زاده، حرف زدید و تفصیل کردید اجمال ها را. چرا در مورد ایشان صحبت نکردید؟ چون بنده سایت را زیر و رو کردم چیزی ندیدم! شاید هم بنده درست نگشتم و نگاه نکردم. این تناقض بین تاکید رهبری بر استاد مصباح و سکوت شما در مورد ایشان چیست!؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله در سالهای قبل شبهای جمعه در منزل ایشان خدمتشان میرسیدیم و از مباحث کلامی ایشان بهرهمند میشدیم. در جلسهای که در مرکز «سیمای هنر و اندیشه/ سُها» به صورت میز گرد شکل گرفت، عرایضی نسبت به تعهد و حساسیتهای ایشان نسبت به اسلام و انقلاب خدمت رفقا عرض شد. موفق باشید
بسم رب الشهداء. با عرض سلام و خداقوت خدمت استاد طاهرزاده عزیز. طبق فرمایش حاج قاسم سلیمانی، تا شهید نباشی، شهید نمیشوی، شرط شهادت، شهید بودن است. بنابراین چطور میشود که جناب حُر و یا دیگر اصحاب امام حسین، در سپاه باطل بوده اند، ویا افرادی که قبل از انقلاب در دستگاه ظلم پهلوی بودند ولی پس از یک فراخوان، در دفاع مقدس به شهادت میرسند؟ مگر شرط شهید بودن یک شبه و یا در مدت کوتاه محقق میشود؟ همچنین بفرمایید ما هم چگونه میتوانیم خودمان را به جمع شهدا برسانیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه انسان از نسبتهای دروغین و خیالات وَهمی، خود را آزاد کرد متوجه هویت گسترده خود میشود که عملاً به یک نحوی شهید شده است و حال به دنبال به نهایترساندنِ این هویت است. جناب حرّ با روبهروشدن با حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» متوجه شد باید انسان دیگری شود و در واقع، شهید شد تا توانست شهید بشود. موفق باشید
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرانقدر و آرزوی قبولی طاعات و عبادات: بحمدالله توفیقی فراهم شد تا جزوه فاخر «حیات بدن اخروی» حضرتعالی را مطالعه و از مباحث قابل تامل و حکیمانه ای که در راستای زندگانی و بودن ابدی انسان در نشئه قیامت کبری است، بهره ببرم و حقیقتا از تدبرات عمیق بزرگانی چون صدرالمتالهین و علامه طباطبایی در مسئله معاد مسرور شوم. تنها یک سوال و ابهام با توجه به مباحث آن جزوه برایم مانده است و اینکه روایتی از امام صادق (ع) درباره جسم اخروی وجود دارد که خواستم لطفا چنانچه میسر است توضیحی بفرمایید که چگونه با حیات بدن اخروی که در جزوه مطرح شده است، سازگاری و تطبیق دارد چون احساس ابهام کردم که شاید تنافی بین این روایت با مباحث جزوه باشد. روایتی از امام صادق (ع) در صفحه 38 از جلد 7 بحارلانوار و صفحه 494 جلد اول تفسیر نورالثقلین: "در تفسير آيه {كَلَّما نَضِجَتْ جُلودُهُمْ بَدَّلْنا هُمْ جُلُوْداً غَيْرَها لَيَذُوقُوا الْعَذابَ؛ هر زمان پوستهاى تن آنها بسوزد، پوستهاى ديگرى بجاى آن قرار پیدهيم تا عذاب را بچشند}. در پاسخ سؤال ابن ابى العوجاء كه سؤآل كرد: ما ذَنْبُ الغَير؟ گناه آن پوستهاى ديگر چيست كه بايد بسوزند؟ امام در پاسخ فرمود: هِىَ هِىَ وَ هِىَ غَيْرُها؛ پوستهاى نو همان پوستهاى سابق است و در عين حال غير آنست. ابن ابى العوجاء تقاضاى توضيح بيشتر كرد و عرض نمود مثالى از امور دنيا در اين زمينه براى من بزنيد! امام فرمود: ارَأَيْتَ لَو انَّ رَجُلًا اخَذَ لَبِنَةً فَكَسَّرَها ثَمَّ رَدَّها فى مَلْبَنِها، فَهِىَ هِىَ وَ هِىَ غَيْرُها؛ همانند آنست كه كسى خشتى را بشكند و خرد كند، دو مرتبه آنرا در قالب بريزد و بصورت خشت تازه اى درآورد، اين خشت همان خشت اوّل است، و در عين حال غير آنست".
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آنکه تغییر «جلود» در آیه مذکور، «جلود»، بدنهای قیامتی است با همان صورتهای متفاوت قوه واهمه اهل نار با همان هویتی که دارند. در مورد مثالی که حضرت صادق «علیهالسلام» زدند همانطور که آیت الله جوادی در این موارد تذکر میدهند، این مثالها بر مبنای تصور مخاطب در حکم جدال احسن است و این غیر از فضایی است که اولیای الهی «بالحکمه» سخن میگویند. موفق باشید
با سلام: عذررمیخوام من یه بار سوال کردم در مورد تجملات ولی جواب استاد کلی بود میخواستم جزیی تر بیان کنن برام. سوالم اینه اگر تجملات باعث مشغول شدن انسان به این دنیا میشه پس این هنرمندا که فرش و تابلو اینا میکشن و درست میکنن پس چه طور باید در آمد داشته باشن؟ اگر قرار باشه نگاه همه این طور ساده زیستی انتخاب کنه و هنری که خدا به این دسته داده باید صرف چی بشه؟ اگر ممکنه کمکم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر واقعی آن هنری است که آینهای باشد برای ارتباط با حقیقت «وجود»، وگرنه سرگرمی است. موفق باشید
باسمه تعالی. سلام عليكم: ۱۴ کتابی که در مورد انقلاب اسلامی نوشتید به چه ترتیبی به صورت انفرادی مطالعه شود؟التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور میتوان تقسیم بندی کرد: ۱. انقلاب اسلامی، باز گشت به عهد قدسی ۱. انقلاب اسلامی، برونرفت از عالَم غربی ۳. انقلاب اسلامی و جایگاه اشراقی ۴. امام خمینی و خودآگاهی تاریخی.
و کتابهای دور دوم ۱. سلوک ذیل شخصیت امام خمینی ۲. عقل و ادبِ ادامهی انقلاب اسلامی در اين تاريخ ۳. گوش سپردن به ندای بیصدای انقلاب اسلامی.
و کتابهای دور سوم ۱. انقلاب اسلامی، طلوع جهانی بين دو جهان ۲. انقلاب اسلامی و چگونگی تحقق آينده دينداری ما ۳. کتاب حوالت تاریخی عقل تکنیکی ۴. کتاب «در انتظار زبان در وصف انقلاب اسلامی» ۵. انقلاب اسلامي و جهان گمشده
سلام علیکم: ضمن عرض ارادت و احترام لطفا نظر شریفتان را در مورد یافته های افرادی که خاطراتشان در کتاب آن سوی مرگ ثبت شده است اعلام کنید. این کتاب ثبت یافته های چند نفر است که تجربه شبیه به مرگ داشته اند و حتی عالم ذر و ملائکه، شیاطین و ... را نیز دیده اند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موضوع عرایضی در پرسشهایی که در سایت شده است، شده. خوب است که از طریق جستجوی سایت سری به آنها بزنید. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: شما جایی فرمودید (عین عبارات را فراموش کرده ام) که انقلاب ما انقلاب فقهی نبود. لطفا این موضوع را در بستر مسائلی مانند حجاب و موسیقی و... برای بنده تبیین بفرمایید. خداوند به شما خیر بدهد.
 باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میدانید اسلام در عقاید و اخلاق و احکام برای انسان شکل گرفته است و به همین جهت باید با همان وسعت عقاید و اخلاق و احکام در میان باشد. سخن منتقدین بعضاً به ما آن است که ما تنها وجه فقهی اسلام را در انقلاب حاکم کردیم. در حالی که موضوع حجاب و موسیقی دو امر از امور فقهی است و میشود کسی کلیت انقلاب اسلامی را پذیرفته باشد ولی در عین حال احکام حجاب و موسیقی را نپذیرد. به نظر میآید روش مقام معظم رهبری بهتر است که سختگیری نمیکنند، نه اینکه منکر موضوع باشند. زیرا بالاخره ظاهر دینی هم در جای خود مهم است.
به این صحبت مقام معظم رهبری با علمای خراسان شمالی توجه شود، راهکارهای خوبی در آن نهفته است آنجایی که فرمودند: «خودتان را مجهز کنید. مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهای فرهنگی - هنری بروید و پذیرای جوانها باشید. با روی خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس» ؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زنندهای داشته باشد؛ داشته باشد. بعضی از همینهائی که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقای مهماننواز، هم بقیهی آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهائی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباختهی به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمیبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که مینمائی هستی؟».  ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم میکند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.»  
ملاحظه کنید رهبر معظم انقلاب نخواستند نفی دستورات فقهی بکنند بلکه خواستند متذکر این امر شوند که بعضاً باید امور دیگر را نیز مد نظر قرار داد. موفق باشید
سلام استاد عزیز: بنده سالهاست در رکعت اول نماز سوره کوثر را میخوانم. دلیلش هم اینست که طبق تفسیر بعضی مفسرین این سوره در شأن حضرت زهرا سلام الله علیها نازل شده است و بنده به جهت ارادت به بانوی دو عالم سلام الله علیها این سوره رو در نماز میخوانم. به نظر شما ۱. این نیت و فعل درست هست؟ ۲. یا من باید به نیت دیگری این سوره را بخوانم؟ ۳. یا کلا بهتر هست سوره دیگری مثل سوره قدر بخوانم که بسیار سفارش شده به مداومت قرائت آن در نماز؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده کار خوبی است البته این کار خوب مانعی برای خواندن سایر سورهها نمیباشد. موفق باشید
