با سلام: استاد عزیز با مطالعه کتب شما در مورد مقام و جایگاه امامان معصوم در نظام هستی و عاقبت اخروی مخالفان آنها، سوالی برایم پیش آمد که جایگاه خلفا ابوبکر و عمر و عثمان با در نظر گرفتن تمام جوانب کارشان در آخرت چه جایگاهی متصور خواهد بود؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما نمیدانیم عاقبت آنها به کجا میکشد؟ وظیفه ما نیست در این مورد نظر دهیم. آنچه هست مسلّم آنها اسلام را به عنوان آغاز تاریخی در مقابل جهالت اُموی در نظر نگرفتهاند. تنها به آداب آن اکتفا کردهاند و همین امر موجب شد مانند بسیاری از شیعیان، استفاده لازم را از اسلام نبرند وگرنه امروز به حکم «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» (توبه/33) استعداد آن را دارد که بر سایر ادیان و اندیشهها برتری خود را نشان دهد و اندیشه اندیشمندان را به خود جلب نماید. موفق باشید
خوب است به دشمنان انسانیت و انقلاب اسلامی گفته شود شما که در جایی به جز دنیا تا کنون برای خود حساب باز نکردهاید، این همه پول هایتان را خرج نکنید برای گمراهی جوانان! زیرا هم فقیر می شوید و هم مایوس :) امروز در گستره وجودی خلق الله انقلاب اسلامی همچون اقیانوسیست که نه میتوان آن را خروشان کرد و نه میتوان گل آلود! و با آرامش و سعه ای که دارد اگر ادمی از آدمیان بگوید معنای خلقتم را نفهمیدم راست نگفته است... (و همواره پاسخگوی درخواست های اصیل انسانی ما هست...) به ذهنم رسید که بگویم خود را تقلیل ندهیم، کثرت تفکرات! ما را جوابگو نیست! بجای آنکه خود را با نگرشی کوتَه که تا کنون به ما داده اند ادامه دهیم تا در مقابله با حرف ها به خشم برسیم که نتیجه سطحی بودن فهممان از انقلاب است! متوجه ظهورات جدید این اسلام ناب باشیم تا ناگهان خود را در جایی ببینیم که خوب روشن است نه تنها در مقابل دشمن پیروزیم بلکه خود را میابیم! و این معنای سلوک الی الله در این تاریخ است. اینکه بزرگان متذکر می شوند ولایت فقیه را به رجوعی دائمی و جدید و زنده تر از هر روز ببینیم یعنی ما بزرگیم و بزرگان به راحتی سیر نمی شوند... آنقدر میدانم که وظیفه همه ماست که متذکر بزرگی همدیگر و ابعاد بیکران انقلاب باشیم و ان شاء الله همین شروعی است برای یافتن افق هایی برای خود که همواره جدیدند و معنای زندگی و بودنمان است و این یافتن یعنی فهم ولایت. چرا منتظریم کسی بگوید با یافتن همواره ظهورات ولایت فقیه از انقلاب چه نصیبمان می شود؟! بیاییم و با این آغاز در خود نظاره کنیم چه احساس رضایتی بر ما حاکم می شود که یعنی رشد، و این تشنگی هایی که بعد از آن سیری هاست و سپس... با قرار گرفتن در اصالت وجودی خود یعنی انقلاب اسلامی بوجود می آید اگر نباشد باید ترسید زیرا کسی که از حضور دائم و زنده حضرت روح الله رضوان الله تعالی علیه بماند دو خطر را با خود دارد: یکی انجماد و غرور و نفی دیگری و یکی عقب ماندن از خود و گرفتاریِ مُردگی و دنیا شدن. از استاد عزیزم جناب طاهرزاده در خواست دارم جملاتی اضافه و کم کنند زیرا این جملات برای افرادی است که چون بنده به دنبال رشد خویشیم و با جستجوی خود در این حرف هاست که میتوانیم ولایتی و انقلابی اکنون خود باشیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله در این تاریخ متوجه حضوری بس عالی و رسیدن به مأوایی بس متعالی شدهاید. انقلاب اسلامی آنچنان ظرفیتی را دارد که اگر ما خود را در حضور تاریخیِ آن قرار دهیم، هماکنون خود را در بهشت احساس میکنیم.
درست است که امروزه انسانها در داشتن آگاهیهای زیاد در طول تاریخ بینظیرند ولی آنچه در این انبوه آگاهیها مورد غفلت قرار گرفته، «خودآگاهی» و «دلآگاهی» است. اینجا است که باید به آیندهای فکر کرد که با توجه به آگاهیهایی که پیش آمده، انسان نسبت به چنین شرایطی به «خودآگاهی» برسد تا بتواند آگاهیهای خود را مدیریت کند و از آن مهمتر بتواند در خودآگاهیِ خود، هویت قدسی خود و احساس حضور در جهان بیکرانه «وجود» را جستجو کند وگرنه همچنان شتابزدگی، که وضع جهان امروز بشر است، ادامه مییابد تا آنجایی که متوجه شتابزدگی خود نیست.
در بستر خودآگاهی تاریخی است که بشر آماده میشود به آیندهای بیندیشد که در آن آینده همه این بحرانها به سامانِ خود خواهد رسید تا به جای یافتن انواع تئوریها، در چشماندازی وجودی، با حقیقت رابطهای متقابل پیدا کند.
بشر امروز چگونه باید خود را احساس کند تا آن احساس، اصیلترین احساس باشد؟ بحثِ هویت تعلّقی انسان که جناب صدرالمتألّهین مدّ نظرها آورده در اینجا به میان میآید و احساس حضوری که از این طریق در بیکرانه حضور خدا در عالَم برای انسان مطرح میشود. در دل این احساسِ حضور که حضوری است در آغوش خدا و با حضور در انقلاب اسلامی ظهور میکند، انسان در این زمانه در عین آنکه در نزد خویشتن است، به طوری ملموس خود را در آغوش خدا احساس کند و این همان حضور تاریخی در این دوران است. موفق باشید
سلام و خدا قوت: الحمدلله که از وقتی بحث های انقلاب اسلامی را شروع کردین برکت سرازیر شد به قلب هامون و یکی بعد از یکی بحث های بهتر و جون دارتری داره ارائه میشه مثل بحث آزادی که فوق العادست و البته من یکی که هنوز نشده قلبم، یعنی نگرفته، احساس میکنم موضوع سنگینیه... سوالم اینکه نمیتونم مثل قبل با روضه ها ارتباط بگیرم، قبلنا مثلا ۱۰ سال پیش مث چی اشک میریختم برای حضرت عباس الان حس میکنم اصلا نمی شناسم و نمی فهمم، هم دلم شور میخاد هم تفکر نمیدونم چه کنم، این خوبه یا نقصه؟ طلبِ اشک زیاد داشتن خوبه؟ احساس میکنم اگه شور و اشک بخام با تفکر نمیشه، نه اینکه نشه، من بلدش نیستم، نمیاد، چه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ساحت دیگری حاضر شدهاید. تقوا و عبادت و اشک در این ساحت برای حضور بیشتر در همین ساحت است. به لطف الهی جانتان به نحوهای دیگر طالب حضور در جهان حضرت اباالفضل «علیهالسلام» قرار میگیرد با اشک و طلبی دیگر. موفق باشید
ترجمه جلسه سوم کتاب آشتی با خدا به صورت pdf و doc
باسمه تعالی: سلام علیکم: کاربرانی که آمادگی لازم جهت بررسی و نقد ترجمه کتاب «آشتی با خدا» به زبان انگلیسی را دارا هستند، میتوانند به آدرس زیر مطلب را دنبال بفرمایند و مترجم محترم را از نظرات خود بهرهمند سازند. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/book/69?mark=%D8%A2%D8%B4%D8%AA%DB%8C
سلام: آیا امام زمان انسان کامل است؟ سوال دوم آیا رهبری هم انسان کامل است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان کامل به معنی واقعی آن فقط انسانهای معصوم میباشند که در کمال انسانی هیچ نقصی برای آنها نیست، بقیه بزرگان دین به اندازهای که ذیل شخصیت آنها قرار میگیرند از بهرههای کمال برخوردار خواهند بود. موفق باشید
با سلام: در خصوص جواب سوال ۳۳۰۶۸ پس نتیجه این که ترنس ها جزو ناقص الخلقه ها حساب میشن و امتحان اللهی در کار نیست و بحث آزمون اللهی رد میشه درسته؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً با توجه به ناقصالخلقهبودن آنها است که موضوع آزمون و امتحان الهی پیش میآید و صبر بر آن امتحان موجب برکات خاص معنوی برای آنها میشود به همان معنایی که خداوند فرمود: «بَشّر الصّابرین» و معلوم است که در بشارت الهی چه عطاهایی نهفته است. موفق باشید
سلام علیکم: اینجانب اعتقاد دارم قبل از اینکه دیر شود می بایست ضمن احترام به نیت صادقانه دولت کنونی، حداقل اشتباهات مرگ آورش را متذکر شد تا اصلاح کرده و ناخواسته ضربه به اعتماد مردم و پیکر انقلاب وارد نشود. اما نمیدانم چرا برخی از جمله استاد بزرگوار بلافاصله سخن رهبری با این مضمون را پیش میکشند که «نا امید کردن مردم خیانت است و...» ؟ آیا این کلام یعنی چشم را بر هر اشتباهی بستن و نصیحت نکردن؟ آیا اینکه طرح بسیار خوب اصلاح ارز با اجرای بسیار بد به فنا برود حیف نیست؟ وقتی قرارست مردم اقلامی که یارانه آنها حذف می شود را بوسیله کارت الکترونیکی به همان قیمت قبل بخرند چرا قبل از آماده شدن زیر ساخت ها پول نقد به دست آنها داده می شود تا اینگونه بازار وحشی و درنده شود و بجای ۴ قلم ۴۰۰۰ قلم گران شود؟ چرا وقتی در اساسی ترین بخشِ اجرا که نظارت بر بازار است ضعف جدی وجود دارد ، طرح را عملی کنیم که اینگونه اسیر سودجویان شویم؟ آیا اگر با همین فرمان یعنی روحیه انقلابی گری بدون داشتن برنامه و تیم اجرایی قوی و فشارها به مردم و نارضایتی های فعلی آنها و سکوت و عدم خیرخواهی ما از ترس عدم القای ناامیدی به جامعه پیش برویم خدای نخواسته نبايد نگران اولین دولت یک دوره ای در طول انقلاب اسلامی باشیم؟ این هشدار اینجانب است در این تاریخ که شاید جدی گرفته نشود اما شخصا برای بنده که در دل بازار و مردم هستم ایجاد نگرانی کرده است. آیا آدم خوب و مخلص و مردمی بودن همه ی معیار است و برای اداره جامعه کافیست؟ یا مدیر اجرایی و با برنامه و تیم قوی را هم نیاز دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: انتقاد به دولت، نهتنها خیانت نیست، بلکه لازم است. میماند که متوجه تنگناهای تاریخیِ دولتی باشیم که با عزم کامل به میدان آمده است تا از کوتاهیهای دولتمردانِ قبلی کم کند حتی عدهای معتقدند دولت در مورد حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی باید از همان روز اول اقدام میکرد. حتماً در جریان هستید که شرایط از درون و بیرون بسیار حساس است و خداوند به لطف خود، دولتی را برای حفظ انقلاب به میدان آورد که رویهمرفته به جای باختنِ خود در مقابل تنگناهای دشمن، عزمِ عبور از آنها را دارد و حتماً موفق میشود و توصیههای رهبر معظم انقلاب بر مبنای بصیرت و آگاهیهای ایشان است. موفق باشید
عرض سلام و خدا قوت خدمت شما استاد بزرگوار: در رابطه با شرایطی که در دوران کنونی در سطح جامعه پیش آمده و ادامه انقلاب اسلامی در بستر این جامعه، نگرانی های زیادی به وجود آمده است. بالاخره انقلاب اسلامی در بستر این مردم و با کمک آنها باید جلو برود آیا با نوع نگاهی که در شرایط کنونی در بسیاری از افراد دیده میشود مثل نارضایتی از عملکرد مسئولین که به نارضایتی از نظام هم ختم شده است، مشکلات هویتی نسل جدید و بی اهمیتی این موضوعات برای مسئولین و مشکلات دیگری که همه آگاهیم و مردم به خصوص نسل جوان رو نسبت به انقلاب دچار تردید کرده آیا به ادامه انقلاب اسلامی در بستر این مردم باید امیدوار باشیم یا ممکن است انقلاب آنقدر در پس پرده برود که مثل همان چیزی که در صفویه شاهد بودیم به دورانی برسیم که شاهد رکود باشیم مگر نه اینکه این مردم عقل درک این انقلاب و پیشبرد آن را داشته باشن و ما به یک حرکت و اعتقاد مستمر در این راستا نیاز داریم نه اینکه لزوما حاج قاسم شهید بشود و مردم تکانی بخورند و بعد از مدتی انقدر گرفتار نارضایتی و اختلاف افکنی های دشمنان شوند که فراموششان شود. ما با نسل جوانی که گرفتار مشکلات هویتی هستند و نارضایتی های خانواده هایشان از اوضاع داخلی هم روی ذهن و قلبشان اثر میگذار و قرار است آینده این کشور را هم بسازند چطور میخواهیم انقلاب اسلامی را پیش ببریم؟ آیا ممکن است انقلاب اسلامی جایی غیر از این کشور مسیر خود را ادامه دهد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همینطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند کوتاهیهایی شده و همین امور موجب نارضایتیهایی است که میفرمایید. و از طرفی دشمنان ملتهای آزاد موانعی را ایجاد میکنند تا آن ملتها را مستعمره خود نمایند و بحمدلله مردم ما این آگاهی تاریخی را در خود و مدّ نظر دارند ولی ذات انقلاب طوری است که خیلی زود در هر مرحله از خود، به خود میآید و از این مشکلات عبور میکند. چیزی که شما در جریان بنیصدر و فتنههایی که ایجاد کرد و سپس با جنگ تحمیلی ملاحظه کردید و این به دلیل جهت توحیدیِ کلّی نظام انقلاب اسلامی در ایران است و ملاحظه کردهاید که خداوند بدین جهت در موارد متعدد نقشههای دشمن را خنثی و دلهای مردم را متوجه اصل انقلاب نموده است و مطمئن باشید با حضور بیشتر انقلاب در جهان، ما آینده خوبی را در مقابل خود داریم و امیدواریهای رهبر بصیر و الهیِ انقلاب بیحساب نیست. موفق باشید.
سلام علیکم: عرض ارادت و احترام خدمت استاد بزرگوار برای اطلاع از نظرات اندیشمندان غربی در موضوع به بن بست رسیدن نظام مدرنیته چه منابعی را معرفی می فرمایید. از لطف شما سپاسگزارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث فلسفی امثال هایدگر و میشل فوکو سخنهای مفصلی را تحت عنوان «نقد مدرنیته» به میان آوردهاند و از جمله جناب آقای دکتر داوری در کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعه نیافتگی» و در مقاله « http://rezadavari.ir/?p=2862» . و رنه گنون در کتاب «بحران جهان غرب» در این مورد حرفهایی دارند. موفق باشید
سلام و احترام: لطفا در مورد درمان بیماری ها و مشکلات با نگاه توحیدی و باور و یقین به رحمت خداوند اگر مطلبی هست بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرمودهاند که در عین رجوع به طبیب، امیدوار درمان از طریق حضرت شافی باشید. موفق باشید
عرض سلام و وقت بخیر خدمت شما استاد عزیز: بنده در مورد انسان کامل از نگاه عرفان دارم پژوهش میکنم توی کتاب انسان کامل منتصب به جناب محی الدین به شدت گیر کردم و خواستم ببینم شما شرحی مد نظر دارید؟ و اینکه هر اندازه بتونید بنده راهنمایی کنید ممنون میشم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» که روی سایت هست، بتواند در موضوع انسان کامل کمک کند. موفق باشید
سلام علیکم: آقا بنده میخواستم در رابطه با ذکر سبحان الله بیشتر بدونم چه کتاب یا سخنرانی از چه شخصی معرفی میکنید؟ بنده تلاش داشتم در زمینه کنترل غرورم تلاشی کنم و از قرآن کمک گرفتم که آیاتی داشت که مردم رو به این ذکر امر میکرد (سوره مریم) میخوام بفهمم چجوری و با چه نگاهی باید این ذکر رو انجام بدم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید با مباحث «معرفت نفس» و پس از آن معارف توحیدی، خود به خود متوجه اسماء الهی خواهید شد و در کنار چنین حضوری به لطف الهی، دفع غرور میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به یاد ندارم. احتمالاً در اسفار باید باشد. موفق باشید
روز سوم و روز آخر و به تعبیری روز وداعِ اعتکاف مصادف شده است با وفات حضرت زینب (سلام الله علیها) گویا باید دستی از جنس دستی که بر قلب بانو گذاشته شد بر قلب معتکفین واقعی گذارده بشه تا صاحب قلبی صبور از جنس قلب زینبی شوند تا بتوانند وداع جانسوز رو انجام دهند و با تاسی به بانو رسالتی سنگین که همان دعوت به توحید هست را به خوبی بر دوش گیرند و با قلبی صبور از معشوق جدا شوند تا بروند که هر کدام رهبری شوند برای جاماندگان این طریق، تا آنان را نیز به این وادی عشق و عاشقی بکشانند. بر معتکف واقعی خیلی سخت است که بخواهد از حریم امن و نورانی الهی جدا بشود و حقا که صبری زینبی میطلبد برای این وداع.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. ملاحظه میکنید ما در این صحنهها با زینبی روبهرو هستیم که نهتنها حضرت سجاد «علیهالسلام» در وصف او میفرمایند: «أنتِ بِحَمدِ الله عالِمَةٌ غَيرُ معلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيرُ مُفهَّمَةٍ» شما بحمدلله عالمی هستید بدون آنکه از معلّمی تعلیم گرفته باشید و فهمی دارید بدون آنکه انسانی به شما آن فهم را داده باشد؛ بلکه آن حضرت همینکه به مدینه آمدند متوجه شدند با نور شهادتی که در نهضت اباعبدالله «علیهالسلام» پیش آمد وجدان جهان اسلام را آماده کرده است تا رسالت دیگری به عهده بگیرند و آن، حضورِ غلبه نرمافزاری بر نظام استکباریِ امویان بود[1]. لذا بعد از حضور در مدینه در راستای حرکت نرم خود، طوری در جهان اسلام حاضر شدند که درست در حساسترین مناطق یعنی در شام و در مصر که هر دو تحت تأثیر امویان بود، آنچنان نقشآفرینی کردند که ما در مصر شاهد جریان فاطمیون و علاقه شدید مردم مصر به اهل بیت «علیهمالسلام» هستیم و در شام با جریان علویون روبهرو میباشیم. حرکت نرم حضرت زينب «سلاماللهعلیها» بعد از رفتن از مدینه آنچنان عمیق و دقیق است که حتی مزار آن حضرت به طور مشخص معلوم نیست در مصر است یا در شام، و این معجزه حضور نرم است تا همه روحها و وجدانها خود را متعلّق به حضرت زینب «سلاماللهعلیها» یعنی بانویی بدانند که قهرمان نهضت کربلا است.
حال آیا این ما نیستیم که با شهادت فرزندان ناب انقلاب اسلامی از جمله حاج قاسم سلیمانی باید زینبوار وجدانهای مردممان و مردم جهان را متوجه جریانی کنیم که قاتلان بهترین انسانها در ایران بودند؟ تا از این طریق جهتگیریِ فرهنگ مدرن که همراه با کفر و خشونت است، تغییر کند؟
در بستر نهضت نرمافزاری انتقام آری! ولی خشونت نه. مانند اشعاری که در جای خود انتقام است و شمشیر تیزی هستندکه بدون خونریزی دشمن را میکُشد. به گفته مولوی که در وصف حضرت علی «علیه السلام» میگوید:
تیغ حلمت جان ما را چاک کرد آب علمت خاک ما را پاک کرد
بازگو دانم که این اسرار هوست زانک بی شمشیر کشتن کار اوست
با توجه به این امر یعنی در نسبت بین حقیقت و قدرت میتوان به کربلا فکر کرد و شب عاشورا، که از یک طرف حضرت اباعبدالله«علیهالسلام» فرمودند: همه افراد فردا شهید خواهند شد. زیرا حضرت خود را در بستر حقیقتی یافتند که شهادت آن را معنا میکرد و از طرف دیگر فردا با تمام نیرو جنگیدند و نشان دادند دارای قدرت روحی بزرگی هستند که ترس در آن راه ندارد. راستی! بین شهادتِ حتمیِ حضرت اباالفضل «علیهالسلام» که از قبل میدانستند و آنهمه دلاوری و قدرتنمایی، پیچیدهترین رازی نیست که میتواند مرز بین قدرت و خشونت را از هم جدا کند تا معلوم شود چگونه خشونت با ترس همراه است ولی قدرت، با پشتوانه حقیقت، شجاعتآفرین است؟ و راهی میشود تا وجدان جامعه برای درک حقیقت به جوش آید.
باید به این نکته فکر کرد که انتقام سخت اگر انتقامی است پایدار و موجودیتِ دشمن را نشانه میگیرد، حتماً انتقامی است که در بستر حرکتی نرم نتیجه نهایی خود را آشکار میکند تا هویت تاریخی دشمن استکباری بیمعنا گردد. مانند حرکت حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» بهخصوص آنجایی که حضرت وصیت فرمودند مرا شبانه غسل دهید و کفن و دفن کنید. تا جریان مقابل هیچ کاری نتواند بکند، مگر آنکه ناظر آبشدن و تبخیرِ به مرورِ خود در تاریخ باشد. «امّ ابیها»بودنِ حضرت زهرای مرضیه «سلاماللهعلیها» یعنی بعد از رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» نیز باید این نهضت با روحِ مادرانه آن حضرت ادامه یابد و پایدار بماند. لذا یک طرف خشونت است و جسارت به آستانه آن حضرت، و یک طرف حقیقت است و شجاعت، و این است که شیعه در ذکر مصائب آن حضرت متوجه رنجی میباشد که در مسیر بهظهورآوردنِ حقیقت در مقابل خشونت باید تحمل کرد تا معلوم شود پیروزی اصلی و انتقام سخت در حرکات نرمافزارانه نهفته است و هرکس باید در هر زمان مطابق دشمنی که در مقابل خود دارد، آن حرکت را به میان آورد.
در این مورد باز باید به حضور و نقش حضرت زینب «سلاماللهعلیها» بعد از حضور در مدینه در جهان اسلام فکر کرد و معجزه حضور نرم نسبت به وجدانهایی که پس از شهادت بیدار شدند و امکان گفتگو با آنها در راستای درک حقیقت فراهم گشت. موفق باشید
[1] - در این مورد خوب است به سخنان رهبر معظم انقلاب بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی و حضور میلیونی مردم در تشییع پیکر آن شهید توجه فرمایید که فرمودند: «البتّه آنچه در شهادت او اتّفاق افتاد، اوّلین سیلی سختی بود که به آمریکا زده شد و تا آن زمان، مهمترین سیلی به آمریکا همین حرکت مردمی عظیمی بود که انجام گرفت؛ بعد هم که خب برادرها یک سیلیای زدند؛ لکن سیلی سختتر عبارت است از غلبه نرمافزاری بر هیمنه پوچ استکبار که نیازمند همت جوانان انقلابی و نخبگان مؤمن ما است .
با سلام خدمت استاد عزیز: ببخشید که من باز هم این موضوع رو مطرح می کنم، ولی بحث جمعیت و فرزندآوری خیلی معضل بزرگی شده، میخواستم ببینم نمیشه از طریق کانال استاد روی این موضوع هم مانور بدیم؟ ماشاءلله مریدان استاد بزرگوار، زیادن و متاسفانه با خیلی هاشون که این بحث رو مطرح می کنیم و تشویق می کنیم برای فرزنداوری هر کدوم به نوعی بهانه میارن و واقعا آدم تاسف میخوره. پیشنهادم این بود که اگه از طریق استاد عزیز، این بحث مطرح بشه حالا هر جور خودشون صلاح میدونن شاید برای برخی حجت بشه و انجام بدن. 🔷 حضرت آقا دیروز تو صحبتهاشون طوری حرف زدند که گویا دیگه از افزایش جمعیت نا امید شدند. گفتند: ما که هر چه گفتیم کسی گوش نداد، حداقل تا وقتی نیروی جوان داریم کشور را ثروتمند کنید. چون در آینده دیگر بدون جمعیت جوان نمی شود. یکی از جملات مهم حضرت آقا : 🔹 «ما امروز در کشورمان جوان خیلی داریم. اما آیا فردا هم همین اندازه جوان خواهیم داشت؟ معلوم نیست. با این وضعی که من مشاهده میکنم، با اینهمه تاکیدی هم که کردیم، در عین حال نتایج، خیلی نتایجِ دلگرمکنندهای نیست.» این حرف ها رو با چهره دلخور و پرغصهای بیان کردند. کاش این تلنگری باشه برامون، این صحبت های دیروز رهبری هست، من که خودم قلبم بدرد اومده، نمیدونم چکار باید کنم و کار خاصی هم از دستم برنمیاد، گفتم مزاحم شما بشم و از شما یاری بگیرم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب متوجه نگرانی حضرت آقا شدهاید و حقیقتاً ایشان نکته ظریفی را به میان آوردهاند که لااقل هماکنون با نسل جوانی که در میدان هست، پایههای قدرت خود را شکل دهیم. ولی به هر حال مسئله فرزندآوری در جای خود از جهات مختلف در این زمانه بسیار مهم است. اولاً: سنت الهی حکایت از آن دارد که هر مخلوقی رزق خود را با خود به همراه میآورد و در این رابطه عرایض مفصلی و شواهد قرآنی و روایی وافری در کتاب «جایگاه رزق در هستی» شده است. از طرف دیگر فراموش نکنیم که حضور هر فرزندی در کودکی موجب حضور فرشتگان و آبادانی روح خانه میشود و در نوجوانی نوعی امید را در زندگی القاء میکند تا افسردگیهایی که عموماً در چهل سالگی سراغ زنان و مردان میآید، به حاشیه رود و علاوه بر آن حضور فرزندان در پیری و کهولت موجب میشود انسان احساس زندهبودن بنماید و پیری و کهولت، او را از زندگی مأیوس ننماید و با زیباترین شکل این دنیا را ترک کند. موفق باشید
با سلام: آیا حقیقت هستی یعنی آن مصداق خارجی وارد ذهن میشود؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. حقیقت هستی اساساً قابل تصور نیست. برای درک بهتر این موضوع بهتر است به مباحث «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن که هر دو روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم: با خیانت همسر چه کنیم؟ ما دو بچه داریم و متوجه شدم همسرم ارتباط کلامی نامشروع از طریق چت با خانمی داشته. به گفته خودش آن رابطه تمام شده ولی چطور میشه بهش اعتماد کرد و اصلا به این زندگی ادامه بدم؟ و هرلحظه درگیر ظن و گمان و خیالات نشم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با اغماض و عدم حساسیت و محبت بیشتر و بزرگنکردنِ مسئله و شدتدادن به رابطه حسنه بیشتر مسئله را منتفی دانست. موفق باشید
سلام: استاد چند وقتی هست در عالم ذهنم فکرهای عبث و بیهوده و لغو و بعضا گناه میاد، این مشکلات و این وهم و خیالات الان به جایی رسیده که ذهنم به اهل بیت علیهم السلام توهین و بی ادبی و جسارت میکنه. هر وقت تنها و خلوت میشم این فکرها میاد سراغم و حقیقتا داره آزارم میده. حس میکنم اهل بیت من رو از در خونهشون روندن، جلو ذهنم هم نمی تونم بگیرم که این تصورات رو نکنه، حقیقتا نمی دونم چیکار باید بکنم. لطفا کمک کنید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حالات را برای کسی که بنا دارد مسیری را به سوی قرب الهی طی کند، طبیعی است و پیش میآید و در همین رابطه مرحوم آیت الله بهجت میفرمودند آمدن این امور به دست ما نیست، ولی دنبالکردنش که به دست ما میباشد؛ نباید دنبال کنیم. پیشنهاد میشود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست مطالعه شود. موفق باشید
سلام و عرض احترام خدمت استاد بزرگوار: استاد سوال بنده این هست که مدتی میشه در فلسفه بدایه و در منطق، منطق مظفر را قصد شروع کردن دارم. اما واقعا تردید دارم که آیا فلسفه نقش خوب و مثبتی در عرفان و معرفت النفس دارد و یا خیر؟ ممنون میشم بنده را راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جهت عمقبخشیدن به عرفان و معارف الهی، فلسفه در ذوق صدرایی نقش ارزشمندی دارد. به جمله مقام معظم رهبری فکر کنید که میفرمایند: «به گمان ما فلسفه اسلامي در اسلوب و محتواي حکمت صدرايي، جاي خالي خويش را در انديشه انسان اين روزگار ميجويد و سرانجام آن را خواهد يافت.» موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: آیا درست است که بگوییم انسان ذاتا شنوا و بیناست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه نفس ناطقه، همان ذات انسان است و قوه بینایی و شنوایی مربوط به نفس ناطقه است، آری! میتوان گفت که انسان در ذات خود شنوا و بینا است و به همین جهت حتی اگر چشم یا گوش او از بین برود با پیوند چشم و گوش دیگر باز آن قوهها به صحنه میایند و در همان گوش و چشم جدید عمل میکنند. موفق باشید
با سلام و دعای فراوان خدمت استاد: ۱. استاد رنگین کمان کدام حقیقت است که تنزل یافته و به صورت رنگین کمان نمایان شده است؟ ۲. استاد عزیزم که قلبا شما رو دوست دارم؛ شما فرمودید وقتی بدون هیچ نسبتی وعاری از خود به حضور یک حقیقت میرویم به میزانی که توجه مان از خودمان دور شده باشد به محضر آن حقیقت شرف یاب میشویم. مثلا در مصباح الهدایه در توضیح فیض اقدس فرمودید «ببینید چقدر به محضرش میروید». استاد من باورم نمیشه که واقعا به محضر این حقایق بروم. لب اللباب، ده نکته در معرفت نفس، برهان صدیقین، معاد، مصباح الهدایه ،عرفان نظری فص آدمی و شیثی رو هم بارها گوش دادم. الان باب توبه منازل هستم. خداحفظ تون کنه
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر جز این است که جنس حقیقت همواره به گفته جناب حافظ اینچنین است که: شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو ابرو نمود و جلوهگری کرد و رو ببست
تا همواره در افق جان خود به سوی او باشیم و در عین حال در اکنون خود با او زندگی کنیم و او را بیرون از خود ندانیم؟ موفق باشید
بسمه تعالی. باعرض سلام و آرزوی قبولی عزاداریها: استاد در یکی ازجلسات فرمودید که ابوعلی سینا خود را ملزم کرده بود که داستان نخواند اگر امکان دارد منبع آن را بیان کنید. سوال دوم: برخی پژوهش های علوم حدیثی اخیر مثل آقای امامی فر حدیث «لولاک لما خلقت الافلاک» را غلو معرفی کرده اند. لطفا توضیحی راجع به این جریان حدیث پژوهی که کلی از تراث شیعه را به کنار میفرستد بفرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در ذهنم نیست که در کدام کتابهای او این مطلب را دیدم. ۲. حتی اگر آن روایت هم نبود، مگر جز این است که انگیزه و فلسفه خلقت خداوند، ظهور اسماء حسنای اوست به صورت کامل در مظهری که نمایانگر همه آن اسماء باشد؟ جناب ابن عربی در «فصّ آدمی» در این مورد نکات خوبی دارند. موفق باشید
با سلام: درباره حدیث «کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف» آیا خداوند نیازمند معرفی است؟ آیا خواستن خداوند محدود کردن خداوند نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار مفصل صورت گرفته است از جمله در «فصّ آدمی» که جناب ابن عربی در «فصوص الحکم» مطرح کردهاند که خداوند در آینه مخلوقات، وجهی از حضور خود را احساس میکند و یا به تعبیر بعضی از اساتید، حضور خود را در مخلوقات میچشد. موفق باشید
سلام بر استاد عزیز: با توجه به اینکه متفکر کسی است که نسبت به مسئله های تاریخش راهکار ارائه کند و این راهکار به منزله نتیجه فرآیند تفکر است؛ روشمندی تفکر چیست و چگونه باید تفکر کرد و اصول آن چیست؟ با تشکر 🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تفکر امری است تاریخی و این غیر از جمع اطلاعات است. متفکر کسی است که متوجه روحی شود که تاریخ را در بر گرفته است و ما امروز امثال حضرت امام خمینی و رهبر معظم انقلاب را متفکران حقیقی میدانیم از آن جهت که متوجه اراده الهی جهت نفی استکبار شده اند و در این راستا می اندیشند و عمل میکنند و ذیل آن عزیزان این بسیجیانی مثل حاج قاسم سلیمانی هستند که میفهمند چه باید بکنند. موفق باشید
با سلام استاد: وقتی به دین داری صرف و رعایت موازین اسلام به طور صرف میپردازیم از خیلی از مباحث مادی عقب میمانیم وقتی هم که به طور جد مباحث مادی را دنبال میکنیم فکر و حضور قلبمان از بین میرود با توجه به توصیه اسلام به ثروت اندوزی حلال چگونه میتوانیم دین داری و مسائل مادی را به طور جد با هم جلو ببریم جوری که به حضور قلب و تمرکزمان آسیبی نرسد. (کتاب جایگاه رزق در هستی مطالعه شده ولی جواب سوال را نگرفتم چون پس از مطالعه این کتاب شور و اشتیاق ثروت اندوزی حلال گرفته شده و نوعی جبر و حتی بی میلی در امور دنیوی برایم حاصل شد که روزی من قبلا مقرر شده است)
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه هستید باید در امور زندگی نه از فعالیتهای دنیایی به شکل صوفیان فاصله گرفت و نه تمام زندگی را صرف دنیا نمود. عمده آن است که به گفته آیت الله حسنزاده در فعالیتهای خود «دست در کار، و دل با یار» باشد. موفق باشید