بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33044

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: در یکی از پاسخ ها گفتین فایل های سیر تاریخی الهیات اسلامی رو گوش بدین خوبه. این فایل ها رو می خواستم در سوال 17833 فرمودین (بنده خیلی به شما علاقمندم سوال جواب های ده سال پیش رو هم می خونم این سوال مال شش سال پیشه سال 95 ) https://lobolmizan.ir/quest/17833?mark=%D8%B3%DB%8C%D8%B1%20%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C%20%D8%A7%D9%84%D9%87%DB%8C%D8%A7%D8%AA%20%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که بحث مذکور مربوط به جناب آقای دکتر مهدی امام جمعه است. فکر می کنم بتوانید مباحث فوق را در کانال تلگرامی ایشان پیدا کنید. موفق باشید
https://t.me/smemamijomee

 

33035

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در جلسه شنبه فرمودید وقتی شهر بوجود آمد انسان سلول شد و به وجه قیامتی خودش نزدیک شد، در حالی که بحثهای انقلاب اسلامی از حاج قاسم به عنوان نمونه انسان آخر الزمانی یاد می‌کنید که خودش به وسعت همه عالم است و خود همه انسانهاست، حال آن سلول شدن و این وسیع شدن چگونه با هم جمع می‌شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث بسیار مهم و دقیقی است که از یک طرف انسان مدرن به عنوان شهروند به خود می اندیشد و اگر برای شهر و قوانین آن احترام قائل است برای هرچه بیشتر جوابگویی به خودخواهیهای خود می باشد و در دل همین تاریخ یعنی تاریخ آخرالزمانی می‌توان به انسانهایی فکر کرد که در عین نظر به خود متوجه هستند برای سعادت خود باید به سعادت دیگران بیندیشند و اینجا است که در آخرالزمان حق و باطل در اوج در مقابل هم قرار می گیرند یکی به خود می اندیشد در دل نفی دیگران و دیگری به خود می اندیشد در دل رعایت کامل دیگران. موفق باشید

32470

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: خدا به شما خیر بدهد که به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهید من یه دختر سه ساله دارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال نمی‌توانیم به جهت چنین احتمالاتی از خلقت این افراد که با خود برکاتی را به همراه می‌آورند، جلوگیری کرد. ولی از آن طرف هم نباید زندگی را برای خود سخت نمود. اجازه بدهید در کنار زندگی خودتان این افراد باشند و در حدّ توان خود البته باید کمک‌شان کرد ولی امور را به خدا بسپارید و دغدغه بیش از حدّ به خود راه ندهید. موفق باشید

34519

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

از امام صادق علیه السلام در مورد تفسیر آیه شریفه «وجعلنی مبارکا این ما کنت» سوال شد. حضرت فرمودند: روزی موسی ابن عمران از خداوند پرسید: اگر تو بنده بودی و معبودی برای خود داشتی برای جلب رضایتش چه می‌کردی و به کدامین عبادت بیشتر مشغول بودی؟ خطاب آمد موسی: شبانه روز در پی این بودم که گره از کار گرفتاری باز کنم! این روایت آیا در کتب حدیثی موجود هست؟ اگه هست لطفاً بیان فرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین‌طور است که حقیقتاً انسان‌های وارسته بهترین کار را رفع مشکلات خلق می‌دانند و در همین رابطه جناب سعدی می‌فرمایند: «عبادت به جز خدمت خلق نیست». امام حسن عسکری علیه‌السلام می‌فرمایند: «خَصْلَتانِ لَیْسَ فَوْقَهُما شَیءٌ: الاْیمانُ بِاللهِ، وَنَفْعُ الاْخْوانِ؛ دو خصلت و حالتی که والاتر از آن دو چیز نیست، عبارتند از: ایمان و اعتقاد به خداوند، نفع رساندن به برادران دینی. موفق باشید  

34269
متن پرسش

با سلام و عرض ارادت و آرزوی سلامتی و موفقیت روزافزون برای شما استاد گرامی: بنده آرزو دارم در قیامت در ذیل شاگردان شما محشور بشوم البته اگر شما بنده را به شاگردی بپذیرید. استاد نظر شما درباره چاکراه ها و منابع دریافت انرژی در بدن چیست؟ ممکنه راهنمایی بفرمایید و منبعی برای مطالعه معرفی فرمایید. در ضمن دوره های که با عنوان باطل سحر و جادو... آموزش می‌دهند را تایید می‌فرمایید؟ ممکنه ملاکی بفرمایید تا بنده متوجه بشوم خداوند اعمال را قبول می‌فرماید یا نه؟ آیا امام زمان (عج الله) از من راضی هست یا نه؟ همیشه ذهنم درگیر این مسئله است اما نشانه ای در خواب و بیداری در رد و قبولی اعمالم نمی‌بینم؟ خداوند بر توفیقات روحانی و معنوی شما بیافزاید. ما را هم دعا بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در رابطه با تمرکزی که در این روش‌ها هست، می‌توان از آن‌ها استفاده کرد ولی با مبانی معرفت نفسی خودمان. ۲. بنا نیست که وارد این نوع کارها و دوره‌ها بشویم. کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» متذکر می‌شود که چگونه با رجوع به آیات قرآنی ما به کلی حیطه خود را از حیطه جنّیان جدا کنیم. ۳. همین توفیق انجام واجبات و ترک محرمات بهترین ملاک است که حضرت ربّ العالمین ما را از انس خود محروم نفرموده‌اند. قصه آن عارف سالک را دارید که شیطان به او القاء کرد اگر عباداتت قبول است، پس چرا لبیکی و جوابی از طرف حضرت حق نمی‌شنوی؟ جناب مولوی این‌طور موضوع را با ما در میان گذارده است که:

آن يکي الله مي گفتي شبي

تا که شيرين مي شد از ذکرش لبي

گفت شيطان آخر اي بسيارگو

اين همه الله را لبيک کو

مي نيايد يک جواب از پيش تخت

چند الله مي زني با روي سخت

او شکسته دل شد و بنهاد سر

ديد در خواب او خضر را در خضر

گفت هين از ذکر چون وا مانده اي

چون پشيماني از آن کش خوانده اي

گفت لبيکم نمي آيد جواب

زان همي ترسم که باشم رد باب

گفت آن الله تو لبيک ماست

و آن نياز و درد و سوزت پيک ماست

حيله ها و چاره جوييهاي تو

جذب ما بود و گشاد اين پاي تو

ترس و عشق تو کمند لطف ماست

زير هر يا رب تو لبيکهاست

جان جاهل زين دعا جز دور نيست

زانک يا رب گفتنش دستور نيست

بر دهان و بر دلش قفلست و بند

تا ننالد با خدا وقت گزند

موفق باشید      

34089

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد جان: ترک اولی در مورد پیامبران درست هست یا نه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ولی همان‌طور که در جواب سؤال شماره 34086 عرض شد باید متوجه معنای ترک اولی باشیم از آن جهت که بدان معنا نیست که پیامبران در بین دو انتخاب، آن‌که ارجحیت نداشته است را انتخاب کرده باشند. موفق باشید

33769

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خدا قوت. در منزل اعتصام سوالی خدمتتون داشتم. استاد من یک افسر در ارتش هستم. حقوق ماهیانه ام تا سر برج خیلی اضاف میاد دو تا خونه دارم یکی رو اجاره دادم و پول اجاره ش رو بابام میگیره و من هم چیزی نمیگم خونه دوم هم ساختش تمام شده باید تحویل بگیرم و در منازل سازمانی ارتش زندگی می‌کنم، یک ماشین پژو پارس هم دارم حدودا هر سال صد میلیون تومن پول اضاف میارم که خمسش رو بحمدالله میدم. هم در اداره تقریبا بیکار هستم و هم عصرها که میام خونه به همین خاطر شغل دومی رو دارم راه میندازم که هم پول بیشتری به دست بیارم هم بیکار نباشم اما مقدار زیادی از فکرم در گیر شغل دوم میشه. می‌خواستم از شما استاد عزیزم مشورت بگیرم آیا راحت بشینم توی خونه بچسبم به مطالعه یا شغل دوم راه بندازم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مطالعه و اصلاح نفس باید کوشا باشید. ولی شغل دومی که نقش آن کارآفرین برای بقیه باشد، در حکم صدقه است. موفق باشید

33767

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز و ولایی: دو سوال داشتم: ۱. اگر شخصی سواد ندارد یا اصلا دارد ولی این مباحث برایش سنگین است چگونه می‌تواند نماز با حضور قلب بخواند و یا سلوک کند؟ چه پیشنهاد می‌فرمایید؟ ۲. وقتی ما خسته می‌شویم خوابمان میگیره این بدن که از خودش چیزی نداره مرکب نفس است خوب نگذاره بخوابه اگه کسی نخوابه که طوری نمیشه. مثل اون شخص جانبازی که تو برنامه ۲۰:۳۰ سراغش رفتند گفت به علت بیماری حدود ۱۸ساله که اصلا نخوابیده. با تشکر از شما استاد گرانقدر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین‌که انسان با فطرت الهی خود تعلّقات دنیایی خود را کم کند، خود به خود در حضور قلبی که باید بدان برسد، می‌رسد. ۲. خداوند می‌فرمایند: «وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا» و از این جهت خواب را وسیله آرامش قرار داده است. بنابراین نباید کسی طلب نخوابیدن بکند بلکه باید از پرخوابی احتراز نماید. موفق باشید

33446
متن پرسش

سلام استاد: همیشه برام سوال است حد کمک به دیگران که می‌دانیم و مطمعنیم که کفاراند، تا کجاست؟ آیا اینکه می‌گویند اگر کسی بر تو وارد شد و کمک خواست، از دینش سوال نکن و فقط به او کمک کن! این حرف درسته؟ حالا اومدیم و کسی که اومده داعش باشه، در لباس مبدل یک شهروند محترم!! سوالم اینجاست، آیا تا وقتی کسی با ما و اسلام به جنگ برنخاسته و دست به اسلحه نشده، جا دارد که با او مهربان باشیم و کمک کنیم و بذل و بخشش کنیم؟ مثلا فرض کن من مطمئن باشم همسایه ی من یا فامیل درجه ی یک من، از پیروان محمدعلی باب است یا کلا به حضرت محمد ناسزا می‌گویند و کافراند به معاد و خدا و قرآن. آیا به فرزندان آنها اگر از ما یاری خواستند، کمک درسی و یا حتی کمک مالی خواستند کمک بکنیم؟ آیا همینکه ما و آخوند و دین ما یا رهبر انقلاب را علنا روبه روی ما، مسخره می‌کنند همین خودش اعلان نوعی جنگ، با اسلام و ما نیست؟ به نظرم وقتی یاری نشوند، بیشتر در مضیغه قرار نمی‌گیرند که به خود بیایند؟از آن طرف اگر کمک نکنیم انگار نوعی بخل است!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که خداوند در آیه اول سوره ممتحنه می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ» ما هرگز نباید دشمنان خود و دشمنان انسانیت را دوست بگیریم، ولی در آیه ۸ همان سوره می‌‌فرماید: «لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ» بدین معنا که اگر طرف کافر هم باشد ولی با شما سر جنگ نداشته باشد، او را نیکی کنید و نسبت به او عدالت ورزید. و از این جهت باید متوجه این دو امر باشیم. از آن طرف باید نشان دهیم که فرد مؤمن نسبت به انسان‌ها اهل گذشت و کرامت است به همان معنا که جناب مولوی فرمود: «مؤمن آن باشد که اندر جذر و مد / کافر از ایمان او حسرت خورد». موفق باشید

33311

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد طاهرزاده ی عزیز اینجانب صوت دو جلسه ی آزادی و مردم جنابعالی را گوش دادم و به نظرم رسید استاد طاهرزاده جلسه ی دوم خلاف جلسه ی اول به آزادی فکر نمی کردند و هرچه می گفتند هرچه بود غیر از آزادی. به نظر می رسد سخن گفتن از آزادی، این فرزند دنیای مدرن نیازمند جسارتی است همانطوری که زمانی که از علم سخن می گوییم علمی که به هرحال تصرف طبیعت است. به نظر می رسد شما از آزادی پریدید و اصلا آزادی فرصتی بروز پیدا نکرد. در شوروی جز به تکنولوژی و ایدئولوژی و سیاست به چیزی اعتنا نشد و با این توجه گزینشی و بی اعتنایی به روح و تفکر، نظام بلشویکی از درون تهی و مستعد فروپاشی شد. همان طور که شما در جلسه ی اول اشاره کردید اگر به نسبت آزادی و مردم توجه نشود آینده ی انقلاب در خطر است و اگر منصف باشیم در علم نمی توانیم گزینش کنیم یعنی شرکت دانش بنیانی که جهادی در حال کار است در نهایت یک طرف آن آلودگی محیط زیست است اما راهی جز دانش بنیانی ما نداریم در نسبت با آزادی هم نمی توان گزینش کرد و باید جسارت رو به رو شدن با آزادی را داشت نمی توان آزادی را گزینش کرد یا تقلیل داد یا جنبه هایی از آن را نادیده گرفت به نظر می رسید بعضی جاها شما آزادی را با عرفان تفسیر می کردید و به دشت کربلا می زدید. کربلا ارزشمند است اما در قصه ی آزادی آیا شما جسارت این را دارید که کربلایی عمل کنید و آزادی را بپذیرید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً در جلسه دوم معنایی از آزادی در نگاه آقای دکتر داوری به میان آمد به آن معنا که آزادی با پیروی از میل و هوس متفاوت است و مربوط به انسان‌هایی است که بنای حضور در راهی را دارند که در پیش است. از این جهت نکته زیر که برگرفته از نگاه جناب آقای دکتر داوری است خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید

مشکل این‌جا است که کم‌تر متوجه هستیم اصل و آغاز توانایی،  نخواستن است. آن کس که محکوم امیال سرگردان خود می‌باشد نباید پیروی از امیالی که نمی‌تواند آن‌ها را نخواهد، آزادی بگذارد، در حالی‌که به «بودنِ» اصیل خود نظر ندارد تا به چشم‌اندازهایی نظر کند که او را در نخواستن‌هایش توانا کرده است. معلوم است آن‌هایی که آزادی را پیروی از امیال خود پنداشته‌اند، اهل راه‌پیمودن نیستند و مردمی‌بودن نظام اسلامی به معنای مانع نبودن آن نظام است در مقابل مردمی که اهل راه و اهل راه پیمودن هستند، این است آن فرهنگی که باید در بستر آزادی آن را بزرگ‌داشت و مورد توجه قرار داد تا انسان‌ها به «بودنِ» اصیل خود نظر کنند. آیا ما نباید سخنگوی تاریخی باشیم که آزادی انسان را به این معنا مدّ نظر آورده و منتقد موانع حضور این نوع از آزادی باشیم؟ اگر سخنگوی تاریخی نیستیم که آزادی انسان را به معنای ظهور امکاناتی که او مدّ نظر دارد، محترم می‌شماریم، در هیچ کجای این عالم نیستیم.

33203
متن پرسش

سلام‌علیکم: با تسلیت ایام سوگواری و آرزوی قبولی عزاداری‌های شما. با توجه به آنکه الان رمان ها بیشترین خواننده را دارند پرداختن  وقدم گذاشتن در راه داستان‌نویسی و استفاده از تخیل خود در این جهت بنظر شما کار نیکویی می‌تواند باشد؟ نوشتن رمانهای مذهبی و پرداختن به زندگی شهدا به زبان داستان را چگونه می‌توانم برای خودم با توصیه‌های شما در مسیر صحیحی هدایت کنم؟ سپاس از راهنمایی شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً لازم است و بسی لازم‌تر. عنایت داشته باشید که شهدای عزیز ما ناگفتنی‌های بسیاری دارند که تنها به صورت رمان می‌توان بر زبان آورد و نباید گمان کنیم اگر از احوالات آن‌ها که روح تاریخیِ آن‌ها به حساب می‌آید و جان آن‌ها را فرا گرفته است؛ سخن بگوییم، به خیالات وهمی دامن زده‌ایم. این‌طور نیست. به روح صحنه‌ها که امری است مافوق عبارت، اشاره کرده‌ایم. موفق باشید

32961

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام وعرض ادب فراوان محضر استاد عزیز: در اینستا مشغول وقت تلف کردن بودم که به مطلبی برخوردم از یکی از این اساتید قانون جذب به این آدرس https://www.instagram.com/p/CegqPAvIXZt/?igshid=YmMyMTA2M2Y= مطلبش برام جالب شد که طی دو روز حدود 5800 لایک و2400 کامنت خورده بود. مطلبش روک خوندم دیدم ی آش دهن سوزی هم نیست بلکه... دلم نیومد جواب بهشون ندم ی پاسخی رو من براش از درسهایی که از مباحث برهان صدیقین تون آموختم کامنت کردم که در ذیل👇👇👇 میارم لطفا مطالعه بفرمایید و درس پس دادنم رو تایید و یا رد و یا رفع اشکال کنید. سپاس فراوان و التماس دعا متن پاسخ 👇👇👇 ببخشید باید یک منی باشه که تمرکز کنه روی یک چیز یا نه؟ اما در واقع منی در کار نیست که تمرکزی بخاد داشته باشه یا نداشته باشه😂😂😂😂   ابن مطلب رو ملا صدرا حدود ۳۰۰  سال پیش ثابت کرده در برهان صدیقین نش. حالا اون چیزی که هست چیه؟؟؟؟؟ واضح هست اون خداهست و بس>>> نتیجه اینکه چون من بی عرضه فقیر نیستم پس خدای باعرضه غنی هست. پس من این وسط چی هستم؟؟؟!!! یک هست نمای قلابی که نه تنها باید 68 ثانیه بلکه باید مافوق زمان یعنی همیشگی که حتی ی لحظه غفلت از این تمرکزم نداشته باشم، به این هست نما بودنم توجه داشته باشم تا اینکه به همه چیز برسم و به اصطلاح به غنی بذات وصل بشم که گفته اند «چون از او گشتی _همه چیز از تو گشت»***** نتیجه طلایی اینکه این قانون جذب شما یک قطره از دریاهای بی کران حقیقت  رو هم به من نداده بلکه اگر دقت کنین آن‌چیزی که می‌دهد سرابی  ببش نیست زیرا که منی که اشرف و بزرگ مخلوقاتم در کار نیست چه برسد به چیزی مثل ثروت که بخاهم به اون چیز 68 ثانیه تمرکز کنم «ای هیچ برای هیچ بر خویش مپیچ» 😂😂😂😂😂

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. آری! انسان با نسبتی که با حضرت حق پیدا می‌کند، بودنِ خود را که عین فقر است، به وجودِ بیکرانه حضرت حق متصل می‌نماید و خود را در بیکرانگی پروردگار عالم هستی احساس می‌نماید. موفق باشید

32832

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد بزرگوار: در جلسات فرمودید که ذکر یونسیه را هر روز انجام بدیم زمان انجام این ذکر در بین الطلوعین هست، اگر نتوانستیم قضایش را چه زمانی انجام دهیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع ذکر یونسیه، باید احتیاط‌های لازم را مدّ نظر داشت. آری! به عنوان یک ذکر توحیدی نکات و ظرائف ارزشمندی در آن نهفته است ولی باید به احوالات خود نظر کنید و به نظر می‌آید بنا به تذکر اساتید مربوطه، این ذکر مربوط به افرادی است که چهل سالگی را پشت سر گذاشته باشند. موفق باشید

32313

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: بنظرتون خواندن تفسیر قرآن، طبق ترتیب نزول سوره‌ها خوبه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن»https://lobolmizan.ir/leaflet/182?mark که روی سایت هست، راهکارهای ورود به موضوع تبیین شده است. خوب است به آن جزوه رجوع شود. موفق باشید

32249

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: گرایشهای عقل گرا کی در امامیه ظاهر شد و آیا اصیل بود؟ می‌دانم در زیدیه ازتباط با معتزله زیاد بوده اما چرا امامیه با ظاهریه و حدیث گرایان خیلی مرتبط بودند؟ آیا جریان اصحاب امام صادق حدیث گرا بودند؟ کتاب منبعی هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد از عناوین تحقیقیِ بنده نبوده. موفق باشید

32202

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد عزیز و گرانقدر: یه سوالی داشتم در مورد دکتر خسرو باقری البته اگه در مورد ایشان اطلاع و آگاهی دارید که در حوزه تعلیم و تربیت اسلامی تالیفاتی داشته اند و نظریه ای هم بر مبنای المیزان به گفته خودشان به نام عاملیت انسان در حوزه تعلیم و تربیت ارائه کرده اند و طبق گفته خودش نظرش در حوزه علم اسلامی با نظر امثال ایت الله مصباح و علامه جوادی و دکتر گلشنی در جامعیت علم اسلامی متفاوت هست و دلیل سوال من این هست که در اصفهان مدرسه ای طبق نظریه اشاره شده تاسیس شده و ادعای تعلیم و تربیت به سبک اسلامی دارند و ما برای اینکه بدانیم آیا این نظر و روش ارائه شده با مبنای صحیحی هست که بتوان فرزند خود را به آن مدرسه بفرستیم ؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان اخیر کارهای ایشان نیستم. ولی همین اندازه می‌دانم ایشان شخصیتی تحصیل‌کرده و دقیقی هستند و کتاب «نگاهی دوباره به تربیت اسلامی» ایشان حکایت از دقت‌شان نسبت به متون دینی دارد. موفق باشید

32195

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ارادت: استاد من در ادامه سیرم به مشکل برخورده ام به اینصورت که در مرحله ایی متوقف شده ام که تبدیل به دوری باطل شده است و نمی‌دانم راهکار مناسب خروج از آن چیست، ان شاءالله که مثل همیشه عنایت شما شامل حال من شود و مرا راهنمایی کنید. با سپاس فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید خود را آماده اُنس با قرآن از طریق تفسیر گرانسنگی مثل المیزان بکنید. در این مورد خوب است سری به جزوه «روش کار با المیزان» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

32131

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها این سوال را می فرستم. در خواست راهنمایی زود بازده دارم. من می دانم که از نظر روحی دچار آشفتگی هستم. یکی از نشانه هایش این است که خوابهایی که می بینم همیشه دچار آشفتگی است و چون می گویند روح در خواب آزادتر است در نتیجه خوابهای آشفته و بی سر وته من کاشف از آشفتگی روحی من است. نشانه دیگر آشفتگی ذهنی در طول روز و تصاویر ذهنی خیلی ناجور می باشد و نشانه های دیگر هم هست که جای بیانش اینجا نیست. حال چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست بزنید، شروع خوبی برای رفع این مشکل خواهد بود. موفق باشید

34364

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: سوالی که داشتم اینکه ما در عرفان و سیروسلوک داریم که از سخنان لغو دوری و پرهیز کنین، در قران داریم که اگر سخن لغو شنیدین بگین شما به راه خودتون و ما هم به راه خودمون و با سلام ازشون دوری کنین. من همسرم خیلی پرحرفه و خیلی حرفای بیهوده میزنه. مثلا شما در یکی از کتابهاتون راجع به زن گفته بودین که روحیه زن و لطافت و خدمت گزاری که داره با مسائل اجتماعی و اقتصادی بیرون بهم میخوره و نباید زیاد در این مسائل باشه ولی هرچی به همسرم میگم به من نگو مسائل اقتصادی رو اعصابم بهم میریزه بازم میگه. کلا پرحرفیش و بیهوده گوییش خیلی داره عصبیم میکنه. واقعا جوری که به شدت سردرد می‌گیرم چیکار کنم؟ چند بار بهش گفتم که سرم درد گرفته به خاطر پرحرفیت ولی بازم ادامه میده نمیتونه انگار، نه فقط من، خانوادشم اعصابشون خورد میشه چیکار کنم من؟ همش عصبی میشم و از عصبیت خودمم ناراحت میشم که چرا نتونسم کنترل کنم ولی خب نمیخوام زندگیم همش این بیهوده گذرونی ها و بیهوده گوییا باشه. من بیشتر وقتم پای کتاب و صوت گوش دادن مذهبیه ولی همسرم از صبح که پا میشه تا شب حرف میزنه. اونم حرفای بیهوده به خاطر همین باهمه دعواش میشه. من نمیدونم دیگه چیکار کنم؟ چند وقت دیگه میریم سرزندگی و من بجای شادی عزا گرفتم که چجوری هر روز تحملش کنم. لطفا بگین چیکار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال هنر انسان‌های مؤمن همین است که بتوانند چنین افرادی را تحمل کند. آیت الله بهاءالدینی می فرمودند روایتی را که از پیامبر «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» داریم که می‌فرمایند: «مَا أُوذِيَ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا أُوذِيتُ» هيچ نبىّ آن مقدار ايذا نيافت كه من يافتم. در همین رابطه بوده است که آن‌ها را که می‌دانید تحمل می‌کردند. ولی نباید به‌کلّی هیچ توجهی به سخنان این افراد نداشت. مگر نفرموده‌اند: «دست در کار و دل با یار؟»  اگر صحبتی که در دوشنبه اخیر مطرح شد را با ایشان در میان بگذارید، إن‌شاءالله رفع مشکل خواهد شد. موفق باشیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/12597

34002

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: این چندروزه اخیر مخصوصا یه حدیثی از امیرالمومنین چندبار به گوشمون خورده با چنین مضمونی که میفرماید «...اِعرِفِ الحق،تَعرِف اَهلَه...» حق رو بشناس، اهل حق‌رو خواهی شناخت... و چند روزه تو این فکرم که حق‌رو چطور میشه شناخت؟! یعنی چه نشانه‌هایی داره؟! با چی قابل شناخته (قلب،عقل یا...)؟! و چقدر قابل شناخته؟! یعنی آیا هرکسی قابلیت رویت حق‌رو داره یا نه؟! اگر آره که هیچ، اگر نه باز سوال اینکه امکان داره شناخته باشه اما پشت‌گوش انداخته باشه یا نه (البته تاریخ میگه امکانش هست)؟! حالا چی میشه که یک عده با اینکه می‌شناسند حق‌رو اما بیخیالش میشند؟! و سوال بعد اینکه همیشه نشناختن حق عامدانه‌ست یا نه، سهوی هم هست؟ یعنی طرف براش واقعا قابل تشخیص نبوده؟! اگر اینم هست باز چی میشه که طرف دچار چنین حالتی میشه؟! و سوال آخر اینکه «هل یستوی الذین یعلمون الحق و الذین لا یعلمون»؟! احیانا امکان داره یکی باشه؟! اگر امکان داره چطور؟! سوالهارو از دیگران می‌پرسم احساس می‌کنم با پیچوندن پاسخمون میدن که قانعم نمیکنه...! و حقیقتا دیگه از سخنرانایی که یچیز کلی میگن و میرن بدم میاد. دست خودم نیست (با تمام احترامی که به روحانیت داریم) میان سخنرانی میکنن با فن‌بیانی که دارن... صحبتاشون با تماااام قشنگی و زیبایی بیانشون. ولی قانعم نمیکنه چون در فضای حقیقی می‌بینم حل نمیکنه! یعنی گاهی‌وقتا حتی احساس می‌کنم عامدا اینطور صحبت میکنن با این سبک و لطافت که جامعه مخاطب صرفا از لحن بیانشون خوششون بیاد و بخندند نه از محتواشون! بیشتر احساس پیچوندن می‌کنم تا اقناع بیشتر. اون‌دسته‌ای که دم از تفکر و گفتگو می‌زنند حرفاشون رو که می‌شنوم بیشتر احساس ادا بازی می‌کنم چون تو فضای حقیقی واقعا دارم می‌بینم که گره‌ای حتی از جامعه مخاطبش، حتی از طرفدارانش، حتی از اونایی که خیلی ازش تعریف میکنن، می‌بینم که باز نمیشه واقعا. صرفا توهم زده میشن انگار دیگه از حرفا کلی و اخلاقی خسته شدم. آخرم گفته میشه فلان کار رو انجام بدید به بهشت نزدیک میشید. چه‌میدونم اینقد ثواب داره اونقد کباب یا... من اصلا بهشت اینجور نمیخوام، ثواب و بهشتش برای خودشون! واقعا نمیخوام. خلاصه نمیدونم چکار کنم به کی بگم! سر این مسائل و سوالات بحران زده شدیم چند وقته.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! در آن روایت ما را دعوت کرده تا با نور حقیقت که در فطرت خود به صورت نهادینه داریم؛ شخصیت افراد را بسنجیم. ۲. وقتی انسان به امیال خود بیش از حدّ میدان می‌دهد، حتی اگر حق را هم بداند، انکار می‌کند به همان معنایی که سامری به حضرت موسی «علیه‌السلام» عرض کرد: «كَذَٰلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي» یعنی حق را می‌دانستم ولی میل نفسانی‌ام به چنین عملی کشاند. ۳. آیه مذکور، وجدان مخاطب را مورد خطاب قرار می‌دهد از آن جهت که هر انسانی در نزد خود می‌‌داند علمِ به حقایق و جهل به حقایق، مساوی نیست. به همان جهت دشمنان حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» هم در حقّانیت او نسبت به صدام حسین اقرار داشتند. موفق باشید

33680

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و خدا قوت هیاهوی جوانی ۱. انسان، آیینهء تمام نمای حضرت رب العالمین است و از زمان پا گشایی بر جهان هستی و پس از رسیدن به اولین مرتبهء بلوغ، حجت زمینیِ او بر آن تمام است و آن نقشی که بنا بوده برزمین حک کند را آغاز می‌نماید. جوانی، پر ثمرترین دوران زندگیِ زمینیِ انسان است که بدن وی در بهترین حالتی که میتوانسته به آن برسد، رسیده و اکنون دوره ویژه حضور اسماء و صفاتِ تکاملِ اوست که آن، همان حضور در دریایِ اسماءِ رب العالمینی است. ۲. جوانِ به دوران رسیده ای که با تمام خیالات عظیمِ نوجوانی به مرحلهء جدید و پر تلاطم زندگی اش رسیده، (البته اشتباه برداشت نشود که منظور اینست که تماماً پوشالی و دور از واقع است) با سرعت به دنبال إغنای خود و پیدا کردن حضورِ حداکثریِ خود در اکنون است. ۳. این ایّام، هجمه ای از نصایح بزرگان و دور و نزدیکان بر سر جوان سرازیر می شود که: جوان تا جوانی و می‌توانی قدر جوانی را بدان و حسابی استفاده ببر که وقتی به سن ما رسیدی دیگر رقم هیچ چیزی را نداری و با یک انسان تسلیم روبرو خواهی شد. ۴. جوانِ پر شور و تلاطم، شروع به تلاش های بی وقفه ای می‌کند که نکند آن حضور اکنون بیکرانه ای را قرار بوده در آن سیر کند، از دست بدهد. اگر تمام هدف وی را به نگاره بنشینید، متوجه خواهید شد که یک هدف واضح و مشخصی نیست و دست آخر نیز از کار های او نمی‌توانید سردربیاورید! و شاید که جوان را متّهم به گفته ای بکنید: که جوان دست از این کار ها بردار و بچسب به زندگی ات، گویا منظورشان از زندگیْ همان زندگیِ مرده ایست که خودشان در آن به سر می‌برند. ۵. این نکته را نباید فراموش کرد که اللخصوص جوانِ آخر الزمانی ظرفیت های ویژه ای دارد که ما از آن غافلیم و درصورت ایجاد مانع برای وی، بزرگ‌ترین ضربه ممکن را به او زده ایم که تا قیام قیامت شاید نتوان جبران کرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید به حضور گرمی که جوان را در اموراتش بی‌طاقت کرده است؛ نظر کنیم و به جای تلاش برای توقف و سرخودگی او، میدانی بس گشوده و گسترده‌ای را با او در میان بگذاریم که به گفته شما میدان درکِ حضور حداکثریِ اکنون او است و البته حضور در چنین میدانی بدون سرگردانی‌های معمولی نیست. پس سرگردانی‌های او را نیز باید درک کرد. موفق باشید

32950

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: وقتی نزدیکترین های آدم مخالف مسیرمان باشه و کاملاً در جبهه ی مخالفان باشه و از راههای مختلف بدترین سحر ها و... بخواهد ما رو دیوانه یا حتی نقشه ی نابودی زندگیمان و خودمان را بکشند وظیفه ی ما می‌تونه قطع رابطه باشه بر اساس آیه ی بیست و دو مجادله؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه این‌ها در عین توکل به حضرت پروردگار، نباید به‌کلّی قطع رابطه کرد. موفق باشید

32932
متن پرسش

سلام استاد: سوالی داشتم، اینکه این‌همه بدبختی واسه آدم پیش میاد هرچه انگار نماز و مومن تر باشی بدبختی بیشتر میشه و آقا بعضی مواقع به اینکه چرا خدا حرف ما رو گوش نمیکنه یا کمکی نمیرسونه حالمان خوب شود فکر می کنم علت اینها چیست؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این آیه فکر کنید که حضرت ربّ العالمین می‌فرمایند: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ»(بقره/۱۵۵) و البته شما را به پاره‌ای از سختی‌ها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم، و صابران را بشارت و مژده بده.

در آیه مذکور متذکر می‌شود چگونه خداوند با حضور در وظایف شرعی و رعایت دستورات الهی، صبر و شکیبایی را که عالی‌ترین نحوه بودن است، به انسان عطا می‌فرماید. همان صبری که جناب مولوی در إزای برخورد با سختی‌ها چنین توصیف می‌کند:

هله نوميد نباشي که تو را يار براند

گرت امروز براند، نه که فردات بخواند؟

در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا

ز پسِ صبر تو را او به سرِ صدر نشاند

و اگر بر تو ببندد همه ره ها و گذرها

رهِ پنهان بنمايد که کس آن راه نداند

همگي ملک سليمان به يکي مور ببخشد

بدهد هر دو جهان را و دلي را نرماند

دل من گِرد جهان گشت و نيابيد مثالش

به که ماند به که ماند به که ماند به که ماند؟

هِله خاموش که بي گفت، از اين ميّ همگان را

بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند

موفق باشید  

32865

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: در حال حاضر نظر دقیق شما در مورد ریزش ساختمان در آبادان و عدم تجهیزات و امکانات کافی جهت آوار برداری و نجات جان انسان ها چیست؟ اگر این اتفاق زمان شاه میفتاد تا الان صدها بار از صدا سیما پخش کرده بودن به عزا دارها و خانواده داغدار چطوری بگیم به نور حرکت و اقدام امام خمینی و توصیه های مدبرانه ی رهبر انقلاب توجه کنن؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اولاً: لازمه زندگی در جهان مدرن که اینچنین نظام زندگی از بستر طبیعی خود فاصله می‌گیرد، این نوع خسارات و تلفات را دارا می باشد و منحصر به ما و این تاریخ نیست و نباید در این رابطه تحت تأثیر تبلیغات دشمنان قرار بگیریم که ضعف های ما را بزرگ می‌کنند تا نظام را ناکارآمد نشان دهند. ثانیاً: آری! به هر حال ضعفهایی داریم و راهکار عبور از آن ضعف ها، حضور بیشتر در تاریخی است که با انقلاب اسلامی شروع شده وگرنه باز غربزدگی و باز فلک زدگی است که سرنوشت کشورهای جهان سوم می‌شود. موفق باشید

32584

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد ارجمند: بنده در چند ماه گذشته مطالبی راجع به استاد و لزوم آن در طریقت برای شما ارسال کردم و در پی اشکال به سخنان شما برآمدم. اما الان فهمیدم که تا انتها می‌شود حتی بدون استاد طی کرد چرا که استاد یک حقیقت باطنی است که از درون ذات هر شخص سرچشمه می‌گیرد و اگر کسی مجرای آن را به روی خود باز نکند حتی اگر خارجاً نزد صدها کامل برود و دستور بگیرد برای او بی فایده است. البته این طی کردن بدون استاد برای همه شاکله ها ممکن نیست بلکه عموم مردم در ابتدا برای عبور از برخی عوالم نیاز به کسی دارند و پس از آن سیر تا آخر از طریق الهامات صورت می‌گیرد. اشکال من و امثال بنده به شما از جهل و نقص ماست و شما عزیز هستید. واقعا شرح صدر شما مهمترین درس شما به من است در عمل.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این لطف شما است. إن‌شاءالله موفق باشید. عرض بنده آن است که در شرایط تاریخی حاضر، با توجه به افقی که حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در مقابل ما گشوده‌اند، با رعایت تقوای الهی و عبادات شرعی، حتی مانند شهدا إن‌شاءالله می‌توانید  ره صد ساله را یک‌شبه طی کنید. موفق باشید

نمایش چاپی