سلام استاد وقت شما بخیر. امروز خواب عجیبی دیدم تعبیر اون رو می خواستم (معمولا گوشی رو برای بیدار شدن نماز شب تنظیم می کنم حدود نیم ساعت قبل اذان صبح صدای پیش فرضش هم ربنای شجریان) - خواب دیدم با شجریان در یک ساختمانی بودیم و دعوا و بگو مگو می کردیم بعد از اندکی دعوا شجریان به سمت پشت بام رفت، من هم همراهش رفتم بعد با صدای بلند شروع کرد ربنا رو خوندن - به من هم اشاره کرد بخونم - در این حین از پشت بام می دیدم که بعضی همسایه هایی که چهار پنج خانه اونور تر از ما هم قرار دارند، بخاطر صدای ما با حالت ناراحتی از خواب بیدار شدن، من هم دیدم اینجوریه خواستم به شجریان بگم مزاحم بقیه هستیم، ایشان اشاره کرد که اهمیت نده و دوباره با صدای بلند ادامه داد ربنااااا، بعد یکی دوتا دیگه از همسایه ها هم بیدار شدن، تو این لحظه خودم از خواب بیدار شدم و رفتم نماز شب رو خوندم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه ملاحظه کرده باشید مکرراً در جواب کاربران محترم عرض شده است بنده علم تعبیر خواب ندارم. موفق باشید
سلام علیکم: در کتاب آشتی با خدا فرمودین که «کسی با دنیا آرام نمیشود و آرامش فقط با خدا فرا میرسد». مسیر بندگی هم که آرامشی ندارد و همه اش اضطراب است؟ مانند خوف از خدا، ترس از رانده شدن از سوی خدا، درگیری قبل از گناه، دلهره بعد از گناه و ... این نوع اضطراب که آرامش را به هم میزند چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسیر بندگی، مسیر اعتماد به راهی است که خالق ما و خالق عالَم در مقابل ما گذاردهاند و از این جهت انسان در زندگی خود وقتی رعایت دستورات الهی را بکند، سرگردان و مضطرب نیست و آن خوفی هم که در مسیر بندگی پیش میآید خوف از آن است که در بهرهمندیهای حضور در دیانت خود کوتاهی نکنیم و این غیر از اضطرابی است که اهل دنیا نسبت به دنیایی که هرچه میدوند به آن نمیرسند؛ برایشان پیش میآید. موفق باشید
سلام و عرض احترام: طاعاتتون قبول. استاد میخواستم کتاب مرصادالعباد از جناب فخررازی را مطالعه کنم خواستم نظر شریف شما را بدانم.. ممنون از توجه و راهنماییتون. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان دستورالعملهای فردی، نکات خوبی دارد. باید سعی کنید آن نکاتی که با روح و روحیه شما تطبیق دارد را، بگیرید و استفاده نمایید. موفق باشید
سلام: چطور ممکنه کسی پا در کفش خدا کنه یا طلب چیزی رو داشته باشه که اختصاص به خداوند داره؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر حضرت حق، خودش آنچه را به خود اختصاص دارد عطا کند، باز خودش عطا کرده. خود خداوند میفرماید: «عَبْدِي أَطِعْنِي أَجْعَلْكَ مِثْلِي، أَنَا حَيٌّ لاَ أَمُوتُ أَجْعَلُكَ حَيّاً لاَ تَمُوتُ، أَنَا غَنِيٌّ لاَ أَفْتَقِرُ أَجْعَلُكَ غَنِيّاً لاَ تَفْتَقِرُ، أَنَا مَهْمَا أَشَاءُ يَكُونُ أَجْعَلُكَ مَهْمَا تَشَاءُ يَكُونُ.» بنده من، مرا اطاعت كن تا تو را مانند خود سازم. همان طورى كه من زنده هستم و نمىميرم تو هم هميشه زنده باشى. همان طورى كه من غنى هستم فقير نمىشوم تو هم هميشه غنى باشى. همان طورى كه من هر چه را اراده كنم مىشود تو را هم همين طور سازم. موفق باشید
السلام علیکم و رحمة الله و بركاته: سرد و بی روح؛ مثل یک سنگم، با خودم سالهاست در جنگم / چه بگویم از این پریشانی، از چنین حال و روز ویرانی، یا بسی توبه های پنهانی / طعم برزخ چشیده اید آیا؟، از قیامت شنیده اید آیا؟ / خسته از خویشم و گریزی نیست، وحشت از تا ابد عِقاب شدن، کرده دلریشم و گریزی نیست / ( خود غلط گفتم و ندانستم؛ سنگ، تسبیح می کند همه دم، این منم نا سپاس و بی همدم.....) از دنیا بریده ام اما به آخرت هم وصل نیستم، معلقم، گیرم از دنیا بروم، کجا بروم؟ برزخی درد، در پیش رویم بغضی از خویش، دارد گلویم از گناهان خود شرمسارم خسته ام، بی خودم، بی قرارم دیگر از مرگ ترسی ندارم ای خدا من تو را دوست دارم جز شهادت چه کسی حال مرا شاد کند؟ و مرا از قفس خویشتن آزاد کند؟ کاش همرنگ حسین، کاش مانند علی اکبر او پر شود جام من از عطر خدا و ببینی که چه زیبا شده ام اربا اربا شده ام از همه دار و ندار دل خود می گذرم جز شهادت نبود شادی دیگر به سرم تو فقط با دو دعا روح مرا روح بده که سبک بار و سبک بال روم جز شهادت نبود شادی دیگر به سرم. سلام استاد: خسته ام، بی خودم، بی قرارم دیگر از مرگ، ترسی ندارم. به طلب دعا آمده ام؛ برای طاقتم، برای اینکه در راه حفظ انقلاب، به سیم آخر بزنم، بی کله شوم، برای اینکه در راه گسترش اسلام، جگردار شوم، برای اینکه اهل قربانی کردن بشوم و جسورانه و عاشقانه فدا بکنم. استاد، نه اینکه در طلب مرگ و رفتن باشم از سر نا امیدی، نه، اما؛ دنیا برایم واقعا معنا ندارد. شما خیلی و خیلی ها به گردن من حق دارید اما؛ این حق را به گردنم تمام کنید؛ دعا کنید عاشقانه شهید شوم؛ مخلصانه، بر خلق محمدی، و سبکبار، و سبکبال. دعا کنید در امنیت و سلامت شهید شویم، برای همه دعا کنید. دعا کنید کارم با اهل دنیا درست شود، من طاقت بار شرمندگی ندارم، نه اینجا و آنجا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر جناب مولوی فرمود: «حاصل عمرم سه سخن بیش نیست / خام بُدم، پخته شدم، سوختم» پس باید به بودنی فکر کرد که در دلِ آن بودن، شدنی و باز شدنی پیش آید در حدّ حضوری که حاج قاسم سلیمانی بدان نایل شد. در این صورت « زیر دریا خوشتر آید یا زبر / تیر او دلکشتر آید یا سپر». این ماییم و خدایی که بنا دارد در این زمانه ابرقدرتها را رسوا کند. مهم آن است که ما در این تاریخ حاضر باشیم، چه با شهادت و چه با تلاش و حماسه. موفق باشید
سلام و عرض ادب. چقدر عیار ما انسان ها در بزنگاه ها نمایان میشود! چقدر بندگی خدا در حال عادی و چه بسا در حال شکم سیری راحت است. اما امان از بزنگاه هایی که حقیقت باطنمان رو میشود و تازه متوجه میشویم چقدر سست و کم اراده بوده ایم و جنس اصلی مان چقدر مغشوش بوده. عاجزانه از شما استاد عزیز در این شب و روزهای مهمانی خداوند خواستارم راهکارهایی بفرمایید تا خودمان را در بزنگاه ها جمع و جور کنیم تا نه به گناه آلوده شویم و نه به توبه شکنی و افسوس بر از دست رفتن فرصت ها و روز از نو و روزی از نو دچار شویم. یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا از توصیههای فوقالعاده همهجانبه مولای متقیان علی «علیهالسلام» به فرزندشان در نامه ۳۱ نهجالبلاغه که تحت عنوان کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» و روی سایت هست؛ در این ماه غافل باشیم؟!! در کنار انس طولانی با آن توصیههای فوقالعاده، خوب است نظری نیز به کتاب «روزه؛ دریچهای به عالم معنا» انداخته شود. موفق باشید
با عرض سلام و ارادت خدمت استاد طاهرزاده: لطفا اگر ممکن است راجع به متن زیر نظرتان را بفرمایید که آیا از فضای پیش آمده در کشمکش های سیاسی و فرهنگی و فوتبالی، این نوع نگاه به قضیه درست است؟! متن: 🇮🇷 برای ایران 🇮🇷 خداقوت برغیورمردان ایرانی مستطیل سبز. آنچه به ذهن میرسد این است که این جوان ها همگی دنبال افتخار آفرینی برای کشوراند لکن خب تحت تاثیر رسانه ها و یا به دلایلی دیگر این نقص عدم قرائت سرود ملی در تیم ملی کشورمان دیده شد اما دلیل نمیشود که این جوانان فداکار و پرشور را متهم به بی غیرتی و .. کنیم، در ضمن این برخورد پیش آمده در بازی و مسدومیت آقای بیرانوند ما را ناراحت کرد و این حادثه بوجود آمده را انشاءالله تفعُّل به خیر میدانیم و به نظر می آید که عدم قرائت سرود ملی توسط بازیکنان را نمیتوان علت کم کاری و باخت تیم ملی و یا مسدومیت آقای بیرانوند دانست و این نوع نگرش و برخورد را میتوان از روی تعجیل افراد و یا جهل افراد و حتی در حالت دشمنانه و مرض، تهمت ناروا دانست و ظاهرا این قضیه، یک «قضیه ی اتفاقی» است و نمیتوان علت تامه باخت تیم ملی ایران و مسدومیت آقای بیرانوند عزیز را، به خاطر عدم قرائت سرود ملی دانست و قضاوت عجولانه و ناروا کرد . برای_ایران پرچم_ایران_بالاست
باسمه تعالی: سلام علیکم: تصحیح بنده: با این نگاه کاملاً موافق هستم از آن جهت که بالاخره ورزشکاران با تمام وجود مقابل تیم کشور انگلستان بازی کردند و نشان دادند میتوان به تیمی گل زد که فوتبال در آن کشور، بنیانگذاری شده است و فرهنگ آنها با فوتبال عجین است و البته در عین آنکه در مثال مناقشه نیست، میتوان از آن صحنه این نتیجه را گرفت که مانند دفاع مقدس با آنهمه هجومی که از همه جوانب به ما شد و به یک معنا ضربه محکمی در ابتدای حمله به ما زدند، ولی طوری به خود آمدیم که با جمع بین وسایل نظامی ساخته و پرداختهشدن جهان مدرن و روحیه قدسی و معنوی، صحنه را به پیروزی تبدیل کنیم و این نشان میدهد که حتی میتوان با پشتکار در این نوع صحنهها نیز از جهان مدرن عقب نیفتاد. و این عرض بنده با توجه به جواب سؤال شماره 34035 میباشد که از قول جناب آقای دکتر رضا داوری عرض شد فوتبال اگر عملاً به دین تبدیل شده است، ولی دین توهّمی است آیا میتوان این فضای توهّمی را طوری مدیریت کرد که نوعی عقلانیت در آن حاضر شود و در این راستا به فضای مجازی نیز ورود کرد و عبرتی را برای آینده خود مدّ نظر آورد و در این راستا فهمی را در میدان فضای مجازی به میان آورد؟ موفق باشید
سلام علیکم استاد طاهرزاده بزرگوار: خداوند به عالَم شما وسعت ها دهد تا ما هم در عالم بسیار گشوده ای که انقلاب اسلامی ایجاد کرده هرچه بیشتر حاضر شویم. دعا کنید زبان ما در نسبت با مسائل امروز جهان، باز شود و بتوانیم در عالم انقلاب اسلامی با طغیانگرها، معترضین و افراد عصیانگر حرف بزنیم و در واقع با بشر امروز که گویا سر ناسازگاری با عالَم و آدم دارد بتوانیم گفتگو نماییم. گویا بشر امروز، مسئله اساسی دارد اما فکر میکنم نمی داند مسئله او چیست؟ شاید همان پوچگرایی (نیهلیسم) یا به زبان من بیفکری عمیق او را احاطه کرده و او نمیداند که دچار بحران هویت شده است. بدور از نگاه سیاسی ـ شاید دولتهای اصلاح طلب، روح جامعه را دچار آسیب جدی کرده اند و جامعه هم نمیداند چه بلایی بر جان او افتاده است. به مطالبی که برای شما ارسال میگردد عمومأ توجه دارم و بعضأ احساس میکنم گاهی، بعضی از مطالب را افرادی مینویسند که مکانت شما را نمیشناسند و این شاید گناه زمانه هست که نمی دانیم شما به عنوان متفکر، بالاتر از حادثه ها، باطن و فرا حادثه ها را میبینید و مانند کاروان سالار، زمانه را تغذیه میکنید و این ما مردم (کاروانیان) هستیم که باید از شما و سایر رهبران دینی عالَم دار و متفکران حقیقت بین، تغذیه شویم تا در مسیرها و افق های پیش رو، دچار گمراهی نشویم. گاهأ احساسم اینست که بعضی از دوستان در سطح جامعه با خود حقیقی شان در کشمکش هستند و راهی به سوی حقیقت پیدا نمیکنند تا از عصیان خارج شوند و حتی شاید باز به خاطر همان روح غربزدگی، حقیقت را فقط در واژه ها و نوشته ها میدانند. نمیدانم!!! ـ شاید فطرت های ما ــــ که ما را به حقیقت باید متصل گرداند ـــ اسیر وهمیات ظاهرگرایی تمدن غرب شده باشد و شاید خود فطرت (نور خدا جوی) ما در ظلمات غلیظ زمانه ے مادی گرایی شدید، به بند کشیده شده است. نمیدانم!!! امّا از سوی دیگر، منادیان راه حقیقت التماس میکنند تا به سویشان راهی شویم اما گویا ما گوش شنوا نداریم و صدایی نمیشنویم و در همین راستا، فکر میکنم بعضی از رفقای ما در پرسش ها یقه جنابعالی را میگیرند که چرا چنین و چنانست؟ بنده ـ به تجربه عینی ـ عرض میکنم در همدلی با این رهبری حکیم و انقلاب و شهدای سراسر نور، چنان نور یقین در قلب و روح و جان ما سرازیر میشود که گویا خود ما، عین بهشت که نه، بلکه تمام بهشت ها هستیم و معدن آرامش هستیم. انشاء الله با نور محبتی که در دل این حوادث، بر اثر دلسوزی شدید ما نسبت به جوانان عزیز معترض به ظهور می آید هرچه بیشتر انقلاب اسلامی، نور هدایتگری خود را در جانها نفوذ دهد. به برکت صلوات بر محمد و ال محمد و السلام
باسمه تعالی: سلام علیکم: «چه خوش صید دلم کردی، بنازم چشم مستت را / که کس آهوی وحشی را از این بهتر نمیگیرد».
آری! همه آنهایی که میفرمایید، هست. هم آنهایی که سختْ به دنبال آن میباشند تا در این کشمکشها حقیقت را بیابند و به سوی آن قدم بردارند؛ در حالِ تولداند و هم عدهای به جهت حساسنبودن نسبت به حقیقت، سرگردانند و به فرمایش شما، گرفتار پوچی و نیستانگاری. حال این وظیفه خردمندان جامعه است که با رفتار و گفتار خود نشان دهند حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی به ظهور آمده است، چه اندازه آرامشبخش و حیاتآفرین است. کافی است با توجه به این نسبت، نظر به حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» بیندازند و جهانی که او در مقابل ما گشود. https://eitaa.com/matalebevijeh/12099 و در همین رابطه آری! «طالب مردی چنینم کو به کو» وگرنه در راه میمانم و باز در راه میمانم. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: مطلبی ذهنم را درگیر کرده است و آن هم این است که به اندازه ای که با شخصیت امام خمینی (ره) انس و ارتباط گرفتم با امام زمان ارتباط نگرفتم. اصلا انگار هیچ علقه ای بین من و امام زمان (عج) نیست در حالی که من حتی با عکس های حضرت امام هم عشق میکنم، همان عکس های سیاه و سفید بی کیفیت. از نظر بنده طرح امام زمان (عج) این است که تمدنی را در مقابل تمدن باطل و استکبار بالا بیاورد و هر کس در این راستا اقدام میکند در طرح امام زمان است. اما من واقعا ارتباطم با ایشان به اندازه ارتباطم با مثلا حضرت رضا علیه السلام هم نیست چه برسد اینکه ایشان امام حی و حاضر ماست. نمیدانم مشکل از کجاست؟ ممنون میشوم اگر کمک کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده مطالعه کتاب «بصیرت و انتظار فرج» است که روی سایت هست. ولی بالاخره حضرت امام و رهبر معظم انقلاب، مقام مظهریتِ حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» هستند. موفق باشید
سلام علیکم استاد بزرگوار: در باب ضرورت نبوت مطلبی متاثر از اندیشه ملاصدرای بزرگ خواندم بدین شرح؛ «هستی بدون نبوت ناقص میشود نقص هم که در هستی راه ندارد پس ضرورت وجود انبیا اثبات شد.» استاد بزرگوار با دقت در منابعی همچون برهان صدیقین و مبانی نظری نبوت و امامت نتوانستم استدلال ایشان را بیابم اگر ممکن است استدلال ایشان را شرح بفرمایید؟ تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست در این راستا نکاتی به میان آمده مبنی بر آنکه ربوبیت حضرت حق اقتضاء میکند که عالَم وجود در کمال خود سیر کند و لازمه آن ربوبیت، نبی و نبوت است تا عالَم در سیر کمالی خود نسبت به کاملترین انسان که شریعت پیامبران مدّ نظرها میآورند، ناقص نباشد. موفق باشید
با سلام: شما در برهان صدیقین میگویید که خداوند وجود مطلق است. اگر خدا مطلق است، پس باید کمالات یک مورچه را هم داشته باشد. سوال لطفاً بفرمایید که کمالات یک مورچه مثلاً چه چیزهایی است؟ و چه چیزهایی مربوط به مورچه است که مربوط به خدا نیست (مورچه به عنوان مثال بود) با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند کمال مطلق است و هر آنچه کمال محسوب میشود او آن کمال را به صورت مطلق دارد. مورچهبودن به خودی خود کمال نیست. موفق باشید
با سلام و احترام: استاد علمی که یاد میگیریم در مغز و حافظه ما میماند و با مرگ از بین میرود، یا در عقل و روح و در عالم دیگر هم با ما میماند؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» روشن شد نفس انسان مجرد است و علم، با نفسِ انسان متحد میشود و همواره مائیم در ابدیتمان با آگاهیها و عقاید و انتخابهایی که داشتهایم که یا آن علم و انتخاب و عمل مطابق فطرت الهی ما هست تا در آرامش نسبت به خود باشیم و یا نسبت به انتخابهای خود در سختی و عذاب هستیم. قرآن در این مورد میفرماید: «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا ۗ وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ» روزی که هر شخصی هر کار نیکو کرده همه را پیش روی خود حاضر بیند و نیز آنچه بد کرده؛ آرزو کند که ای کاش میان او و کار بدش به مسافتی دور جدایی بود! و خداوند شما را از (عقاب) خود میترساند، و خداوند در حق بندگان بسی مهربان است. موفق باشید
سلام: این که این همه حرم های ائمه را با طلا و... زینت میدهند آیا جایز است و بهتر نیست پولش صرف فقرا و ازدواج جوانان و.... شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه مساجد و حرم ائمه باید با شکوه باشد تا نماد شکوه الهی در منظرها پیش بیاید؛ سخنی نیست. ولی به نظر بنده هم بین شکوه و زیبایی و تجمل در حرمها، خلط شده است. آیت الله جوادی میفرمودند چون حضرت ظهور کنند بسیاری از این تجملات را بیرون میریزند، یکی از طلاب عرض کرد چرا خود شما دست به کار نمیشوید؟ فرمودند در آن صورت همانهایی که این مساجد و حرمها را اینگونه کردهاند، ما را بیرون میاندازند، پس اجازه بدهید فعلاً کاری که میتوانیم بکنیم را بکنیم، بقیهاش طلب ما. موفق باشید
سلام وقت بخیر استاد: برای کتاب منازل السائرین، آیا شرح شما کفایت می کند یا نیازه در کنارش شرح استاد یزدانپناه هم دنبال بشه؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به شرح ایشان هم رجوع فرمایید معلوم است که کار کاملتر خواهد شد. موفق باشید
سلام استاد: اضافه وزنی که دارم گاها در مسیر بندگی برایم مشکل ساز میشود. خواب و خوراکم زیاد میشود برای نماز خواندن خسته میشوم به زانوهام فشار میاید و... سوالم این است که با توجه به اینکه شما خیلی از جریانات حاکم بر جامعه رو دستپخت مدرنیته میدانید و درست هم هست، برنامه های کاهش وزن در غالب رژیم های غذایی که بالاخره توجه انسان را به خود میکشاند و تا حد زیادی ناخوداگاه توجه به تن رو برای انسان افزایش میدهد میتواند روش مناسبی برای کاهش وزن باشد؟ یا پیشنهاد دیگری دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه باید در این مورد مدّ نظر قرار داد اولاً: کنترل غذا و ثانیاً: تنقلات نخوردن و ورزش و پیادهروی داشتن است. چیز دیگری نمیدانم. موفق باشید
سلام به استاد محترم: با تبریک به جهت حلول ماه مبارک رجب و آرزوی توفیق جنابعالی در این ماه، حقیقتش احساس میکنم باید با روحیهای بهتر از روحیههای قبلی وارد این ماه عزیز بشوم. چون از یک طرف احساس میکنم در دنیا خبرهایی است که در این ماه رجب میتوان به توفیقات بیشتری دست پیدا کرد ولی از طرف دیگر نمیدانم چه کار کنم؟ فقط میدانم گویا خبری هست. پیش خود گفتم شاید این موضوع را با شما در میان بگذارم به امید آنکه راهی گشوده شود. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله و به لطف الهی متوجه امر مهمی شدهاید. آری! به همان معنایی که جناب مولوی میفرماید: «بیزارم از آن کهنه خدایی که تو داری / هر روز مرا تازه خدای دگری هست»، باید از خود پرسید خدای بعد از اغتشاشات اخیر در نسبتی که باید با خود و با خدا و با انقلاب اسلامی داشته باشیم، کدام خدا است؟ اینجا است که باید نظر به انوار و جلوات خدایی داشت که به زیباترین شکل به میدان آمد و حیله دشمنان انقلاب را که به بهانههای پوچ خواستند ضربه اساسی بزنند، خنثی کرد و ما در این ماه مبارک رجب با انگیزه رجوع به شأن خدای این زمانه میتوانیم ماه رجب خود را آباد و آبادتر کنیم و در همین رابطه متن سخنانی که اخیراً عرض شده است تحت عنوان «ماه رجب و نظر به نیّت امروزین ما» خدمتتان ارسال میشود. موفق باشید
ماه رجب و نظر به نیّتِ امروزین ما
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَاقِرَ عِلْمِ النَّبِیِّینَ»
سلام و صلوات بر امامی که انسانیت را در بحرانیترین شرایطِ تاریخی مدّ نظر قرار دادند تا هرکس در هر زمانهای که هست، بیشتر به خود آید و از خودبیگانگی فاصله بگیرد، بهخصوص در تاریخی که تاریخ بحران انسانیت و بیمأوایی او میباشد. با تبریک نسبت به میلاد حضرت باقر «علیهالسلام».
1- اولین نکتهای که باید در این زمانه در ماه رجب بدان فکر کرد، انگیزه و نیّتی است که باید با ورود در این ماه در خود زنده نگه داریم و از خود بپرسیم راستی را! ما در اعمال این ماه به دنبال چه چیزی باید باشیم تا همچون حضرت زهرای مرضیه و حضرت علی مرتضی «سلاماللهعلیهما» که با عبادات خود متوجه حضور اسلام در تاریخِ پیش رو تا ظهور حضرت مهدی «عجلّاللهتعالیفرجه» شدند، به حضوری نایل شویم که افقِ در پیش رویِ امروزینمان که همان انقلاب اسلامی است، برایمان گشوده و گشودهتر گردد. در این راستا است که باید به راز عبادات طولانی حضرت زهرا و حضرت علی «علیهماالسلام» فکر کرد تا اعمال ماه رجب برای ما شیرین و شیرینتر گردد.
۲. آیا میتوان در این ماه به درک خود، ذیل اراده الهی نظر کرد، به آن صورتی که شهدا بدان نایل شدند؟ و فهمیدند چگونه باید عمل کنند تا خود را در قبضه اراده الهی به سوی حقیقت جلو و جلوتر ببرند؟
۳. رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» فرمودند: ماه رجب، ماه استغفار و ماه من است و نیز فرمودند: ماه رجب، «رجبُ الأصب» است یعنی ماه جاریشدن رحمت خداوند. آیا توانستهایم با معناکردنِ استغفار در این ماه، خود را در معرض و در فضای رحمت الهی قرار دهیم؟ رحمتی که ما را فرا گیرد و با امیدواری نسبت به آیندهای که با انقلاب اسلامی در پیش داریم از هرگونه پوچی و افسردگی برهاند؟ [1]
۴. به ما فرمودهاند در این ماه ذکر «اَستَغفِرُاللهَ وَ اَسئَلُهُ التَوبَهَ» را زیاد تکرار کنیم بدین معنا که از یک طرف از حضرت پروردگار درخواست داریم که با نور غفران خود، موانع رجوع به خودش را در ما برطرف نماید و از طرف دیگر از او رجوعش به جان خودمان را طلب میکنیم تا مطابق شأن این زمانه، به ما نظر کند و جان و قلب ما متوجه حقیقت این زمانه در آینههایی شود که به ظهور آمدهاند، به همان معنایی که فرمود: «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في شَأْنٍ»(الرّحمن/29). خدا را در شأنِ توجه به ما در این حوادث بیابیم.
۵. آیا درک مشروعیت نظام اسلامی با فهم معنای انسان که بنا دارد از تاریخ سکولاریته خارج شود، همان درک رجوع خداوند به بشریت در این زمانه نیست تا استغفارهای ما معنای حقیقی خود را به خود بگیرد؟ از او تقاضا میکنیم تا هر مانعی که موجب میگردد حقیقت این انقلاب را درک نکنیم و در نتیجه یا گرفتار غربزدگان شویم و یا سرگردانِ متحجّرین، از ما برطرف کند.
۶. رعایت آداب ماه رجب میتواند عامل رسیدن به شعوری باشد، ماورای علمهای آموختنی، یعنی رسیدن به شعور و علوم لدنی و علم حضوری، با رجوع به ادعیه، بهخصوص ادعیه ماه رجب. لذا همواره باید در درون ادعیه این ماه منتظر شعور و فهمی باشیم که ما را از جهان غربزدگی به جهانی وارد کند که انقلاب اسلامی بدان اشارت دارد و میتواند مشکلات امروزین و فردای ما را در درون خود مرتفع نماید. این است مرز دیانت واقعی و بیدینیِ پنهان.
۷. آری! ماه رجب، ماه زندهنگهداشتنِ دینداری واقعی است تا گرفتار دینداریِ تکراری و فرسوده نباشیم و لذا از یک طرف نسبت به خودبینی خود استغفار میکنیم و در ادامه از طرف دیگر با ذکر «وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ» رجوع او را نسبت به خود طلب میکنیم تا ما را به دامان گشوده خود راه دهد، برای درک راستی و درستی که پس از آن استغفار برای انسان پیش میآید. در دل رجوع او به ما است که همچون حضرت حق، انسانیت انسانها را پاس میداریم، و اگر در این زمانه با دلسوزی لازم و گشودگی نسبت به انسانیت انسانها به خوبی حاضر باشیم، بهرهای که باید از ماه رجب ببریم، نصیب ما خواهد شد، إنشاءالله.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
https://eitaa.com/matalebevijeh/12739
[1] - رهبر معظم انقلاب اخیراً در سخنان خود با مداحان تأکید فرمودند: « آن چیزی که ملت را نگه میدارد «امید» است و «وحدت».(22دیماه)
سلام: من همانی هستم که سوال ۳۴۲۱۸ رو پرسیدم . استاد ابهام بنده زیاد برطرف نشد. از یه طرف من باید دین رو کامل بفهمم تا به رسالت خودم عمل کنم. از طرفی دیگر فکر نمی کنم دروس حوزه این توانایی رو داشته باشند. بر عکس دروس حوزه، وقتی به سخنرانی های جناب عالی و استاد رائفی پور و پناهیان رجوع می کنم، دین واقعی رو پیدا می کنم. منظورم این است که مرادم نزد شما و دیگر اساتید هست نه دروس حوزه. از طرف دیگر فرمودید به مبانی قرآنی و روایی مسلط بشوم. چه طور این ممکن میسر میشه؟ با دروس حوزه؟ گمان نمی کنم. با شاگردی کردن نزد اساتید بزرگ؟ اساتید بزرگ از کجا پیدا کنم؟ مسئله دیگر مدل سیر مطالعاتی سایت شما است. اساتید معمولا مطرح می کنند که برای قوی شدن مبانی دینی اول باید اعتقادات رو یاد گرفت بعد تاریخ اسلام و بعد نوبت به تفسیر و فلسفه و عرفان می رسد. حال چرا سایت شما این گونه نیست؟ چرا از عرفان و تفسیر شروع شده است؟ چه طور خودم را ذیل رهبری و امام تعریف کنم؟ برای فهمیدن عمیق امام و رهبری مجبور می شوم دوباره به سخنرانی های جناب عالی و استاد رائفی پور و پناهیان رجوع کنم. عجب تناقض جالبی. باز بر می گردم سر خانه اول
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید مبنای فکری امثال بنده و عزیزانی که نام بردید همه با اُنس با حوزههای علمیه و با روشی که در آنجا جاری است؛ حاضر بودهایم. لذا اگر ذهن و فکر خود را بتوانید در درون همان روش حوزوی و موضوعاتی که در آن جا مطرح است، پرورش دهید در ادامه، راهی بهتر و با نقصی کمتر کار را جلو میبرید. آری! در کنار حوزه، کاری مثل سیر مطالعاتی که از معرفت نفس شروع میشود، موجب قوت عقاید انسان میگردد و چنانچه بخواهید با قرآن مأنوس شوید، با حاضربودن در روش حوزوی حتماً بهتر میتوانید با قرآن مرتبط گردید. موفق باشید
سلام استاد گرامی: در مورد حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» بسیار شنیدهایم ولی همیشه برای بنده این سوال هست که واقعاً چرا خداوند به آن حضرت آن طور که شایسته شأن آن حضرت باشد، کمک نکردند؟ به طوری که گویا دشمنان آن حضرت پیروز شدند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً به نکته بسیار دقیقی اشاره میکنید بخصوص که در قرآن هم داریم: «وَ لِلهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ» و از این جهت هرگز نباید حضور تاریخی حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» را طوری گزارش داد که از حضور حماسی و انقلابی و تاریخیِ آن حضرت غافل شود. اخیراً عرایضی تحت عنوان «نظر به حضور تاریخی حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» در خطبه فدکیه» شده است که ذیلاً متن آن گفتار و لینک صوت آن تقدیم میشود. موفق باشید
* نظر به حضور تاریخی حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» در خطبه فدکیه
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ»
* درک ظرفیت تاریخی و هنر حضرت زهرا«سلاماللهعلیها»
۱. از حضور حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» در مسجد مدینه و طرح آن خطبه با آن محتوای خاص، متوجه میشویم چگونه حضرت متوجه ظرفیت تاریخی شدهاند که با اسلام شروع شده و جریان سقیفهساز از آن غفلت داشت. درک ظرفیت تاریخی، هنر بزرگ اولیاء الهی است که متوجه میشوند شرایطی پیش آمده تا بگویند «آنچه را باید بگویند». مهم نیست که بسیاری نشنیدند، ولی بالاخره آنچه باید گفته میشد، گفته شد.
*تاریخی توحیدی و انتظار حقیقی در وارستگی انسان
۲. درک تاریخی که با اسلام و توحیدِ خاص اسلامی شروع شود، انسان را منتظر گشایشهایی نسبت به خود و دیگران میکند و این است معنی وعده رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» که به زهرای مرضیه «سلاماللهعلیها» خبر دادند: «مهدی امت، از ما است». و در جای دیگر میفرمایند: «الْمَهْدِیُّ مِنْ عِتْرَتِی، مِنْ ولد فَاطِمَة؛»
*چرا باید به آینده انقلاب اسلامی امیدوار بود؟
۳. اگر حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» در آخرین کلمات خود در آن خطبه فرمودند: «فَاعْمَلُوا إنَّا عَامِلُونَ وَ انتَظِرُوا إنَّا مُنتَظِرُونَ» شما انجام دهید آنچه را میتوانید انجام دهید، ما نیز آنچه را میتوانیم انجام میدهیم، شما منتظر باشید، ما نیز منتظر خواهیم بود. با این جمله خواستند آنان را متوجه نگاه خود به آینده تاریخی کنند که با اسلام پیش آمد و پس از آن کلمات، اشاره به وعده خداوند کردند که فرموده است: «وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون» (شعراء/227) بدین معنا که مقابله هر جریان با مسیری که با اسلام شروع شده است، به شکست و ناکامی میانجامد و این است راز امیدواری ما به آیندهای که با انقلاب اسلامی شروع شده، هرچند استکبار با تمام قدرت مقابل آن ایستاده.
*باز نظر به سیره حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» و گفتگو از اسلام در قالب انقلاب اسلامی
۴. در این زمانه این مائیم که باز باید به حضرت زهرای مرضیه «سلاماللهعلیها» رجوع نماییم و به گفتگویِ آن حضرت در مسجد مدینه و توجهدادن به تاریخی که دیروز، با اسلام در مقابل جاهلیت گذشته شروع شد توجه کنیم و امروز در همان راستا در مقابل جاهلیت مدرن به تاریخی نظر داشته باشیم که اگر هزاران مانع در مقابل خود دارد، ولی به جهت حقّانیت این تاریخ یعنی انقلاب اسلامی، هرگز امید در ما نمیمیرد زیرا بالاخره: «إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً».
*مطالبهگری و اعتراض، آری، ولی اغتشاش و براندازی، نه!
۵. اگر آقای سلیمان کتانی نام کتاب خود را «فاطمه زهرا، زهی در نیام» گذاردند، خواستند بفرمایند حضور فاطمه «سلاماللهعلیها» یعنی اعتراض بر هر انحرافی که جامعه را از اصالتهایش جدا میکند. اعتراضی در بستر گفتگو و تبیین و نقدی متفکرانه و عالمانه و تذکر به افقی که با اسلام پیش آمده است. این اعتراض غیر از اغتشاشات بیریشهای است که جریان براندازِ آمریکایی- اسرائیلی در عین بیریشهگی، بدان دامن میزند و خود را گرفتار انواع ناکامیها و افسردگیها میکند.
*غفلت از حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» و تحجّرِ وهّابیگری
۶. با سقیفه راه آیندهای که اسلام میتوانست بپیماید، گم شد و حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» در خطبه خود متذکر آینده و تاریخی شدند که با اسلام پیش میآید وگرنه بدون تذکرات حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» میتوان همچنان در تاریخ جاهلیت بود و در عین حال به ظاهر عبادات اسلامی مشغول گشت.
*غفلت از «غدیر» و نفیِ «دیگری»
۷. در غدیر، سیاست و حاکمیت نظر به وجود متعالی انسان دارد، تا انسانها هر کدام به حکم «الْمُؤمن مِرآتُ الْمُؤمن» آینه دیگری شوند و با غفلت از غدیر یعنی با غفلت از وسعت انسانی که امام علی «علیهالسلام» میتواندآینه انسانیت او باشد، روحیه نفی دیگری و روحیه تکفیری جایگزین آن شد، روحیهای که هیچ فهمی از دین جز فهم محدود خود را نمیپذیرد.
*مقابله با جاهلیت دوران و پذیرفتن هزینههای آن
۸. حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» با درک عظمت اسلام و نحوه ادامه آن با انسانی معصوم، متوجه شدند از مأموریت تاریخی خود نباید غافل شد هرچند مقابله با جاهلیت دوران، چه در امروز و چه در دیروز بیهزینه نیست، مأموریتی که در این روزها بسیجیان و نیروهای انتظامی با درک هزینه از دستدادن جان، آن را به جان خریدند و خدا میداند به خوبی میدانستند با مادرِ معنویشان حضرت زهرای مرضیه «سلاماللهعلیها» محشور میشوند و این را چون قبل از شهادتشان درک کرده بودند این اندازه نسبت به شهادت بیقرار بودند. گواه ما، مادران و همسران شهدای امنیت است.
*درک تاریخ توحیدی و تأکید بر «مقاومت»
۹. مشکل جریان سقیفهسازان، همان بیتاریخی است و گرفتاری در اکنونزدگیِ دوران جاهلیت و غفلت از تاریخی که با اسلام شروع شده بود، امری که حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» متذکر آن بودند. همانند جریان اغتشاشگر این دوران که در دل تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده تا انسان را معنا ببخشد، حاضر نیست و همانطور که زهرای مرضیه و حضرت علی «علیهماالسلام» در مقابل آن جریان کوتاه نیامدند، انقلاب اسلامی بر تأکید بر وجه الهی و فطری انسانیِ انسانها در مقابل این جریان کوتاه نخواهند آمد.
*مشکلاتی که امکان عبور از آن بود
۱۰. با غفلت از تذکرات حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» و توجه به افقی که با اسلام پیش آمده بود، جامعه آن روز مسلمانان با اموری روبهرو شد که امکان آن را داشت تا با آن مشکلات روبهرو نشود، امری که بحمدلله جامعه تشیع امروزین با بصیرت لازم متذکر آن شد و در همه مراحل انقلاب اسلامی در مقابل فشارهای بیرونی و سقیفهسازانِ درونی ایستادگی و مقاومت کرد. باشد که به حکم «بَشِّرِ الصّابرین» نتایج صبر و مقاومت خود را در افول استکبار جهانی نظاره کند.
إنشاءالله. به امید آیندهای که مردم ما پاداش «صبر» و «مقاومت» خود را به بهترین نحو بچشند.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
https://eitaa.com/matalebevijeh/12429
با سلام: بر اساس دلایل اثبات مجرد بودن نفس، انسان مادی نبوده و فانی نیست. در این صورت خدا نمی تواند انسان را نابود کند. اگر بگویید خدا می تواند انسان را نابود کند، پس انسان فانی است. آیا این جملات درست است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید مجردبودنِ یک موجود، به معنای آن است که فوق زمان و مکان است، نه آنکه فوق مخلوقبودن و در عرض خداوند باشد. آری! هر ممکنالوجودی اعم از مجرد و غیر مجرد، مخلوق خداوند است و وجود آن از خداوند است و هرگاه اراده کند وجود آن مخلوق را از او میگیرد. موفق باشید
سلام و احترام درخواستی داشتیم از استاد طاهر زاده: برای استادی یک سیر مطالعاتی شهید مطهری در دانشگاه فرهنگیان شهید باهنر شیراز که توسط دبیرخانه بینش مطهر انجام میشود برای هر چهار الی پنج هفته یک بار، یک سخنرانی و کلاس معرفتی (درباره مباحث خوانده شده در طول چند هفته گذشته) برای اندیشه جویان برگزار شود این نیازیست که دانشگاه فرهنگیان شدیدا در معرضش قرار دارد و خلایی که میان دانشجویان احساس میشود سپاسگزار خواهید بود اگر اطلاع دهید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً شرایط بنده طوری نیست که بتوانم در خدمت عزیزان در این نوع جلسات باشم. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: می خواستم بدانم که چه فرقی میان جادوگرانی که روی قوه خیال مردم اثر میگذارند با پیامبر (ص) که تصرف می کند در قوه خیال مردم وجود دارد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیامبران در کنار منوّرکردن و به فعلیتآوردن استعدادهای قلب و عقل، خیال انسان را نیز منوّر میکنند تا متأثر از عقل و قلب باشد، برعکسِ جادوگران که انسانها را گرفتار توهّمات خیال میکنند. در این مورد خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» سری بزنید. موفق باشید
سلام علیکم: خدا قوت! بنده دو صوت بازخوانی تقابل حجاب و آزادی، چرا!؟ را با دقت گوش کردم. انصافا راهگشا بود و خیلی از ابهامات فکری بنده را حل کرد و ذهنم نسبت به این مسئله شفاف تر شد. بالاخره خدا رو شکر این حوادث اخیر بهانه یا فرصتی شد تا نظر شما رو در مورد حجاب و آزادی بدانیم. انصافا از دید حضوری و فطری و ماوایی نگاه کردن به حجاب هنر می خواهد. اما استاد عزیز، حرف بنده این است که اگر بشود ما ولایت فقیه را تشخیص، تعیین و معرفی اولویت ها تعریف کنیم. بعد از اتمام جنگ تحمیلی و دفاع مقدس و پذیرش قطعنامه توسط امام (ره)، خود امام عزیز ما باب جدیدی برای ما گشودند و فرمودند الان اولویت و جنگ، جنگ بین فقر و غناست! اگه بشه سخنرانی های های امام و رهبری را رصد کرد اولیت های یک نظام اسلامی و مردم را عدالت اجتماعی، رفاه نسبی، مبارزه با فساد، فقر، تبعیض، ویژه خواری، رانت خواری، عدم شفافیت و... می دانند. به پشتوانه ی مجموع حرف های رهبری به نظر بنده مسئله ی حجاب، مسئله ی اصلی کشور نیست! کشور نیاز به یک اصلاح ساختار اداری _ اجرایی دارد. خود شما بهتر از بنده واقفید که قسمتی از این بدحجابی ها ریشه اعتراضی دارد به نحو حکمرانی در کشور به خصوص در مسئله اقتصاد و تورم، اشتغال، ازدواج، مسکن و... به نظر بنده این مسئله فقط در باب فرهنگ و فکر حل نمی شود! سیاسیون و مسئولین هم باید درد دل مردم رو بشنوند و پیگیر شوند! آیا نباید نخبگان ما ذیل گفتمان جنگ فقر و غنای امام که ولی فقیه است، فکر کنند و حرکت کنند!؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همینطور است که میفرمایید. ولی باز به این نکته نیز بیندیشید که انسان باید در جای دیگر احساس غنا بکند تا از بیماریِ حبّ دنیا نجات یابد. اینجا است که باید به انسان و ابعاد روحانی او از جمله آزادی و انتخاب او پرداخت. و این وظیفه امثال ما میباشد و البته وظیفه دولتمردان، شکلدادن به جامعهای است که امکان تجاوز به حقوق سایرین نباشد. و ما در هر دو مورد البته کوتاه آمدهایم و همین امر موجب شده است که نه عدالت را دوست میداریم و نه متوجه زیباییهای آن عدالت هستیم. عدالتی که تنها در یک بستر معنوی که انسان احساس غنا بکند، خود را به زیبایی مینمایاند. موفق باشید
با سلام: آیا منظور جناب ابن عربی از اولیا الله, انسانها ی کامل است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید همینطور باشد. ولی در هر حال سخن مربوط به جایی است که این واژه بهکار برده میشود. تو پای به راه در نه و هیچ مپرس/ خود راه بگویدت که چون باید کرد. موفق باشید
سلام بر شما: ان شاءالله تندرست باشید. برای کسی که روحیه اش روحیه لذت طلبی صرف شده و نمی تواند با فکر کردن به محدودیت هایی که لذت طلبی برایش ایجاد میکند، آن عادات را از بین ببرد چه توصیه ای دارید. گویا عزم و اراده انسان تضعیف میشود و دیگر در برابر گناه و فساد بازدارنده ای نیست و در اینجا فراموشی غلیظی جان انسانرا احاطه میکند که قابل فرار نیست. برای تغییر عادت های زشت و رفع فراموشی اینکه «گناهان ما را از خدا دور میکند» چه کنیم. با اینکه میدانیم ولی انجام میدهیم!!! عجیب است! با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده مطالعه کتابهای «ادب خیال و عقل و قلب» و «ده نکته در معرفت نفس» میباشد. إنشاءالله راهکارهایی جهت رفع این مشکل را مییابید. موفق باشید
سلام و عرض ادب: استاد سوالی داشتم از محضر تان: آیا در مسیر سلوک شخص در برهه ای از زمان دارای روحیات لطیف و رفتار زنانه میشود؟ یا این مسئله یکی از آفات این مسیر است؟ یا اصلا تغییر رفتار مردانه به زنانه ارتباطی به سیر و سلوک نداره و علت را در جای دیگر باید جستجو کرد؟ در هر حال به مردی که رفتار منفعلانه دارد، روحیه ای لطیف و شکننده دارد، و اخلاق و رفتار زنانه دارد ، برای عبور از این مشکل چه راه حلی را پیشنهاد میکنید؟ متشکرم التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در روح زنانه و مردانه نباید باشد. ملاک، سیره و اخلاقیات اولیای الهی است و نظر و تأمّل در شخصیت آنها، چه در آن مواقعی که روحیه آنها بسیار لطیف و عاطفی است و چه مواقعی که روحیه آنها «اشداء علی الکفّار» میباشد. موفق باشید