سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: به نظر شما جمهوری اسلامی به ضد خودش تبدیل نشده است؟ چه چیزی در جمهوری اسلامی با مناسبات اسلامی سازگار است؟ فرهنگ؟ اقتصاد؟ سیاست؟ حکمرانی؟ من به عنوان فردی که اعتقاد به انقلاب ۵۷ خمینی و راه امام و شهدا دارم، دچار شبهه عمیقی شدم تو این زمینه. ممنون میشم اگر من رو از این برزخ فکری نجات بدید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار مفصل است. به هر حال در تاریخی هستیم که جمهوریت به عنوان حضور مردم، لازمه این تاریخ است و باید با نظر به لوازم تاریخی که در گذشته خود داشتهایم، به عنوان قرارداشتن در حاشیه تاریخ مدرن، از تنگناهای موجود عبور کنیم. عرایضی در جزوه «پاسداشتِ آزادی در جمهوریت انقلاب اسلامی» شده است. امید است مفید افتد. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/leaflet/417?mark
با سلام و عرض ادب: استاد ببخشید چرا در قرآن کریم دو نوع مواجه با زنده شدن مردگان داریم یکی در داستان حضرت ابراهیم که پرنده ها زنده میشن یکی هم داستان عزیر نبی که صد سال میمیره بعد زنده میشه. آیا تفاوتی در مقام پیامبران هست؟! با تشکر از توجهتون
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث این دو موضوع در آیات ۲۶۰ و ۲۵۹ سوره بقره به طور مفصل آمده است. از آن جهت که حضرت عزیر خواستند تجربه مردن را در خودشان داشته باشند ولی حضرت ابراهیم «علیهالسلام» در مقامی بس بالاتر خواستند نحوه احیای مردگان را که عملاً امریست الهی، تجربه کنند. به همین جهت عرضه داشتند: «رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! بخصوص وقتی به امید قرارگرفتن در زیر سایه رحمت واسعه او به سوی او سیر کنیم. موفق باشید
سلام و عرض ارادت. به خدا گفتم ای صاحب زمان و مکان، به فقیری که هیچ ندارد و حتی خودش را هم ندارد رحم کن. با خدا بارها عهد کرده بودم که به راه ادب اباالفضلی برسم، ولی عهد شکستم و سستی کردم، و چه بد کردم، بارها عهد کردم که سکوت کنم تا از جهنم زبانم بیرون بزنم ولی خرابش کردم، از خدا خواستم به من فرصت دهد تا در حق والدینم جبران کنم، بارها فرصتم داد و بارها خراب کردم؛ دعا کنید باز رحمم کند و فرصتم دهد؛ وگرنه من با اینهمه شرمندگی چه کنم؟ واقعا والدین می توانند دو بال پرواز باشند همچنانکه اگر بشکنند عامل سقوط، دعا کنید بال هایم جان بگیرد و بالا بروم، برای سلامتی جان و ابدیت والدینم دعا کنید، من، هم خسته ام، هم شرمنده، هم سرگشته. دعا کنید خدا نعمت ها را برای من ادامه دهد که در این فقر خود نمیرم، آنقدر که فقر دنیا آدم را عاشق می کند فقر ابدیت تمامِ آدم را فرسایش می دهد، دعا کنید از اربعین جا نمانیم که این کابوس سختی برای ماست. دعا کنید امام حسین که می آید و می رود، سری هم به موکب دل ما بزند، من هوس نوکری زائران به سرم زده، و اول والدینم، من هوس سختی کشیدن به سرم زده، دعا کنید در ضریح ذوب شوم و طائر سرگردان مقتل شوم، دعا کنید حسین، زهیرِ قلب مرا هم زنده کند، و دست حرّ دلم را بگیرد و به پای خیمه ها ببرد، من بی حسین دیوانه نمی شوم، من دیوانه «بودم» که اینهمه بی حسین زندگی کردم! دلم می خواهد چهره ی والدینم را تا هستم در این پیاده روی ها ببینم. دعا کنید. راستی اربعین پیاده رفتن است یا پیاده آمدن؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! از این حرفها گذشته است. همان کسی که بدون حسین «علیهالسلام» زندگی کرده است «دیوانه» است و همو که تنها وقتی حسین «علیهالسلام» را پیدا کرد، «دیوانه» او میگردد. قصه دیوانگی قصه عجیبی است که چگونه انسان، همه چیز دارد و هیچ چیز ندارد؛ و این، همه زندگی است. مانند دیوانه دیوانگان حضرت مولانا، همو که در مثنوی قصه دیوانگی خود را سرود و در دیوان شمس، دیوانه دیوانهبودنِ خود را افشاند و گفت:
عاشق شده ای ای دل سودات مبارک باد
از جا و مکان رستی آن جات مبارک باد
از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور
تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد
ای پیشروِ مردی امروز تو برخوردی
ای زاهد فردایی فردات مبارک باد
کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد
حلوا شدهای کلی حلوات مبارک باد
در خانقه سینه غوغاست فقیران را
ای سینه بیکینه غوغات مبارک باد
این دیده دل دیده اشکی بد و دریا شد
دریاش همیگوید دریات مبارک باد
ای عاشق پنهانی آن یار قرینت باد
ای طالب بالایی بالات مبارک باد
ای جان پسندیده جوییده و کوشیده
پرهات بروییده پرهات مبارک باد
خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردی
کالای عجب بردی کالات مبارک باد
موفق باشید
سلام خدمت استاد عزیز: من ی مدت کتب کارلوس کاستاندا رو میخوندم، شاگرد عارف سرخ پوست دون خوان ماتیوس. ایشون توی کتاب هنر رویابینی قائل به هفت دروازه رویا هستن که یکی یکی باید فتح بشن. اخرین دروازه ارتباط با موکلین خواب هستش. منتها کتب شما رو که خوندم متوجه مسائل بالاتری شدم. میشه لطف بفرمایید بگید که چیکار کنم تا بتونم با ملائکه ارتباط قویتری برقرار کنم؟ ی ملک ی بار توی بیداری دیدم ی بار هم بین خواب و بیداری البته بار دوم جلوش بلند نشدم و خوابیدم و الان وجدانم ناراحته که احترام نذاشتم. صرفا دیدن نمیخوام دنبال اخذ علمم ازشون. با سپاس از حوصله ای که به خرج دادین ممنون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه باشید چنانچه با نور توحید و معرفت نفس جلو برویم، آنچنان به لطف الهی انسان در معرض انوار الهی قرار میگیرد و انوار الهی جان او را در بر میگیرد، که به خوبی خود را در ذات انسانیاش که همان حضور بیکرانه اکنون جاودانگیاش میباشد، احساس میکند و دیگر معطل آن حرفهای به اصطلاح عرفانهای ساختگی نمیشود. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: مطلبی ذهنم را درگیر کرده است و آن هم این است که به اندازه ای که با شخصیت امام خمینی (ره) انس و ارتباط گرفتم با امام زمان ارتباط نگرفتم. اصلا انگار هیچ علقه ای بین من و امام زمان (عج) نیست در حالی که من حتی با عکس های حضرت امام هم عشق میکنم، همان عکس های سیاه و سفید بی کیفیت. از نظر بنده طرح امام زمان (عج) این است که تمدنی را در مقابل تمدن باطل و استکبار بالا بیاورد و هر کس در این راستا اقدام میکند در طرح امام زمان است. اما من واقعا ارتباطم با ایشان به اندازه ارتباطم با مثلا حضرت رضا علیه السلام هم نیست چه برسد اینکه ایشان امام حی و حاضر ماست. نمیدانم مشکل از کجاست؟ ممنون میشوم اگر کمک کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده مطالعه کتاب «بصیرت و انتظار فرج» است که روی سایت هست. ولی بالاخره حضرت امام و رهبر معظم انقلاب، مقام مظهریتِ حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» هستند. موفق باشید
با عرض سلام و قبولی طاعات: امروز در روز عرفه با دلی ناامید مشغول دعای عشرات بودم، متعجب از اینکه چرا دیگر نمیتوانم خدا را حمد بگویم، استاد سابقا هیچ دعایی نبود مگر اینکه آن چنان امید به استجابتش داشتم که منتظر اجابتش در انتهای دعا بودم ولی امروز دیگر حتی حمد خدا را نمیتوانم از صدق دل کنم، از خودم و این خدایی که خودم دارم خسته ام. چرا اینطور شد؟ چرا کارمان دارد به کفر میکشد؟ چرا خودی نشان نمیدهد؟ چرا «اللهم اجعلنی اخشاک کانی اراک» برای ما نیست؟ و چرا؟...
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا از آن ایمان و باوری که بیشتر باور به مفاهیم قدسی است عبور نکنیم به ایمانی زندهتر و تازهتر نمیرسیم. گمان نکنید بیایمان شدهاید، به این فکر کنید که باید به ایمانی زندهتر و وجودی نایل شوید. موفق باشید
سلام علیکم: اینجانب اعتقاد دارم قبل از اینکه دیر شود می بایست ضمن احترام به نیت صادقانه دولت کنونی، حداقل اشتباهات مرگ آورش را متذکر شد تا اصلاح کرده و ناخواسته ضربه به اعتماد مردم و پیکر انقلاب وارد نشود. اما نمیدانم چرا برخی از جمله استاد بزرگوار بلافاصله سخن رهبری با این مضمون را پیش میکشند که «نا امید کردن مردم خیانت است و...» ؟ آیا این کلام یعنی چشم را بر هر اشتباهی بستن و نصیحت نکردن؟ آیا اینکه طرح بسیار خوب اصلاح ارز با اجرای بسیار بد به فنا برود حیف نیست؟ وقتی قرارست مردم اقلامی که یارانه آنها حذف می شود را بوسیله کارت الکترونیکی به همان قیمت قبل بخرند چرا قبل از آماده شدن زیر ساخت ها پول نقد به دست آنها داده می شود تا اینگونه بازار وحشی و درنده شود و بجای ۴ قلم ۴۰۰۰ قلم گران شود؟ چرا وقتی در اساسی ترین بخشِ اجرا که نظارت بر بازار است ضعف جدی وجود دارد ، طرح را عملی کنیم که اینگونه اسیر سودجویان شویم؟ آیا اگر با همین فرمان یعنی روحیه انقلابی گری بدون داشتن برنامه و تیم اجرایی قوی و فشارها به مردم و نارضایتی های فعلی آنها و سکوت و عدم خیرخواهی ما از ترس عدم القای ناامیدی به جامعه پیش برویم خدای نخواسته نبايد نگران اولین دولت یک دوره ای در طول انقلاب اسلامی باشیم؟ این هشدار اینجانب است در این تاریخ که شاید جدی گرفته نشود اما شخصا برای بنده که در دل بازار و مردم هستم ایجاد نگرانی کرده است. آیا آدم خوب و مخلص و مردمی بودن همه ی معیار است و برای اداره جامعه کافیست؟ یا مدیر اجرایی و با برنامه و تیم قوی را هم نیاز دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: انتقاد به دولت، نهتنها خیانت نیست، بلکه لازم است. میماند که متوجه تنگناهای تاریخیِ دولتی باشیم که با عزم کامل به میدان آمده است تا از کوتاهیهای دولتمردانِ قبلی کم کند حتی عدهای معتقدند دولت در مورد حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی باید از همان روز اول اقدام میکرد. حتماً در جریان هستید که شرایط از درون و بیرون بسیار حساس است و خداوند به لطف خود، دولتی را برای حفظ انقلاب به میدان آورد که رویهمرفته به جای باختنِ خود در مقابل تنگناهای دشمن، عزمِ عبور از آنها را دارد و حتماً موفق میشود و توصیههای رهبر معظم انقلاب بر مبنای بصیرت و آگاهیهای ایشان است. موفق باشید
با سلام استاد: وقتی به دین داری صرف و رعایت موازین اسلام به طور صرف میپردازیم از خیلی از مباحث مادی عقب میمانیم وقتی هم که به طور جد مباحث مادی را دنبال میکنیم فکر و حضور قلبمان از بین میرود با توجه به توصیه اسلام به ثروت اندوزی حلال چگونه میتوانیم دین داری و مسائل مادی را به طور جد با هم جلو ببریم جوری که به حضور قلب و تمرکزمان آسیبی نرسد. (کتاب جایگاه رزق در هستی مطالعه شده ولی جواب سوال را نگرفتم چون پس از مطالعه این کتاب شور و اشتیاق ثروت اندوزی حلال گرفته شده و نوعی جبر و حتی بی میلی در امور دنیوی برایم حاصل شد که روزی من قبلا مقرر شده است)
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه هستید باید در امور زندگی نه از فعالیتهای دنیایی به شکل صوفیان فاصله گرفت و نه تمام زندگی را صرف دنیا نمود. عمده آن است که به گفته آیت الله حسنزاده در فعالیتهای خود «دست در کار، و دل با یار» باشد. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: عبادت قبول. در مورد فرضیه جهان موازی جنابعالی نظری دارید؟ فکر می کنم (شاید اشتباه باشد) هر از چند گاهی فرضیاتی خیالی را مطرح می کنند تا بتوانند اصل خلقت و خالق واحد و مباحث اعتقادی را مورد تشکیک قرار بدهند خواستم نظر جنابعالی را بدانم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور پراکنده بنده نیز چیزهایی در این موارد میشنوم و یا می خوانم ولی هرچه دقت میکنم مبنایی برای این سخنان جز فرضیههای ذهنی نمییابم، برعکسِ آنچه که ما در سخنان حکیمان و یا آیات الهی مییابیم. موفق باشید
استاد: با پسری ۱۷ ساله که نماز میخوانده حالا نماز نمیخواند دلیل هم نمی آورد وارد بحث نمیشود مهربانی هم میکنیم ولی نمیدانیم دردش چیست چه کنیم تا کی مدارا کنیم؟ دعا کنید برای همه جوانانی که گرفتار مکر لیل و نهارند. دلم گرفته چه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید سختگیری نکرد. این جوانان وقتی مزه خوبیهای مسلمانیِ مسلمانان را چشیدند، آرامآرام به آداب اسلامی نیز متخلق میگردند. موفق باشید
با سلام: استاد این حدیث مدتی هست مرا بهم ریخته علی عليه السلام: إنّ بِشرَ المؤمنِ في وَجهِهِ ، و قُوّتَهُ في دِينِهِ ، و حُزنَهُ في قَلبِهِ. حديث امام على عليه السلام: شادى مؤمن در چهره اوست، قدرتش در دينش و اندوهش در دلش. نمیدانم چرا بعد از ۴ سال دنبال کردن دروس معرفت النفس تازگیها اینقدر احساس دلمردگی و غم و تاریکی دورن میکنم هر چه جستجو میکنم دلیل رو نمی یابم واقعا خسته شدم. هر چه تلاش میکنم شاد باشم نمیشه همه میگن چرا چهرت غم آلوده. خلاصه زوری میخندم حس میکنم انگار باید از یه چیزی عبور کنم گیر کردم. قبلا اصلا اینجوری نبودم تازگیها این حالت رو دارم. گاهی حتی زن و بچه ام هم میپرسن چته انگار تو فکری؟ اصلا حس عجیبی هست. انگار از زندگی لذت نمیبرم. حس تاریک بودن داره اذیتم میکنه. خیلی تلاش میکنم ازش عبور کنم ولی راه و چاره رو نمی یابم. نماز اول وقت، زیارت، دعا و .... رو انجام میدم گاهی با خدا و امام زمان (عج) در تنهایی و در جمع در فکر قلب و ذهن حرف میزنم ولی انگار یه جای کار لنگ میزنه مشکلات و حوائج و مثل بقیه مردم سپردیم دست خدا. مثل بی خونگی، دوری از پدر و مادر و اقوام رو هم مثل دیگران بخاطر شغل می گذرونیم به قول معروف هر چه میگردم راه رو نمیابم چه کنم این چه حالتی هست واقعا خوشم نمیاد اونم تو میان سالی راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تاریخی شروع شده به نام انقلاب اسلامی و باید سعی کرد خود را در آن تاریخ احساس کنیم تا در استقراری قرار گیریم فوق دنیا و آخرت. در این رابطه خوب است به سؤال و جواب شماره 32203 سری بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور ذهن چندانی در این رابطه ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم. موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله: استاد بزرگوار قبلا هم این سوال را پرسیدم اما جوابی ارسال نشد و آن اینکه وقتی خداوند میفرماید «انی جاعل فی الارض خلیفه» اراده خداوند آنگونه نیست که محل تصمیمات جدید قرار گیرد و نمیتوان تصور کرد در مقطعی صادر اول یا نور محمدی نبوده و بعد خداوند تصمیم میگیرد همچو چیزی ایجاد کند چرا که به فرموده شما خاصیت و ذاتی موجودات مجرد از ماده آن است که تجلی و ظهور دارند بنا بر این نمیشود الله جل و جلاله باشد ولی خلیفه الهی و صادر اول که ظهور اوست نباشد که تا اینجا بحث زمان مطرح نبوده و یک حقیقت ازلی است ولی چون قرآن کریم با زبان ما سخن میگوید خود بخود و بطور قهری این حقیقت ازلی حالت زمانی و ماضی بخود میگیرد ولی همین حقیقت وقتی میخواهد در عالم ماده ظهور کند نیاز به یک بدن عنصری هست که آن در بستر زمان و با مقدماتی که از جمله آنها خلقت عالم ناسوت است ایجاد میشود که البته این بدن از آدم تا خاتم اشکال و صورتهای خاصی دارد و اوج ظهور آن حقیقت در ولی الله اعظم و پیامبر خاتم است و به قول علی (ع) ما الف الف عالم و الف الف آدم داشتیم و ظهور آن حقیقت فقط مخصوص دوره زمانی ما نیست و در هر دوره ای بصورتی ظهور کرده و ظاهرا ابو علی سینا گفته که ما قیامتها داشتیم و این مسئله یک امر تکرار پذیر است. آیا این برداشت درست است؟ جزاک الله خیرا
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» عرض شده؛ آیۀ «انّی جاعل فی الارض خلیفه» حکایت ارادۀ تکوینی خداوند را متذکر میشود، ربطی به زمان و یا آغاز زمانی ندارد که در این رابطه میتوانید به مباحث «حرکت جوهری» رجوع فرمایید. موفق باشید.
سلام بر استاد گرانقدر: استاد نظرتان در مورد آیت الله محمدرضا نکونام که مدرس عرفان نظری، اقتصاد اسلامی در حوزه علمیه قم است و کتابهای تفسیر قران و استخاره ایشان چیست؟ آخه من نظر خیلی ها را در مورد رد صلاحیت دکتر سروش و ملکیان که خواندم ....
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد چیزی نمیدانم. موفق باشید
سلام استاد: اضافه وزنی که دارم گاها در مسیر بندگی برایم مشکل ساز میشود. خواب و خوراکم زیاد میشود برای نماز خواندن خسته میشوم به زانوهام فشار میاید و... سوالم این است که با توجه به اینکه شما خیلی از جریانات حاکم بر جامعه رو دستپخت مدرنیته میدانید و درست هم هست، برنامه های کاهش وزن در غالب رژیم های غذایی که بالاخره توجه انسان را به خود میکشاند و تا حد زیادی ناخوداگاه توجه به تن رو برای انسان افزایش میدهد میتواند روش مناسبی برای کاهش وزن باشد؟ یا پیشنهاد دیگری دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه باید در این مورد مدّ نظر قرار داد اولاً: کنترل غذا و ثانیاً: تنقلات نخوردن و ورزش و پیادهروی داشتن است. چیز دیگری نمیدانم. موفق باشید
سلام و عرض ادب. چقدر عیار ما انسان ها در بزنگاه ها نمایان میشود! چقدر بندگی خدا در حال عادی و چه بسا در حال شکم سیری راحت است. اما امان از بزنگاه هایی که حقیقت باطنمان رو میشود و تازه متوجه میشویم چقدر سست و کم اراده بوده ایم و جنس اصلی مان چقدر مغشوش بوده. عاجزانه از شما استاد عزیز در این شب و روزهای مهمانی خداوند خواستارم راهکارهایی بفرمایید تا خودمان را در بزنگاه ها جمع و جور کنیم تا نه به گناه آلوده شویم و نه به توبه شکنی و افسوس بر از دست رفتن فرصت ها و روز از نو و روزی از نو دچار شویم. یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا از توصیههای فوقالعاده همهجانبه مولای متقیان علی «علیهالسلام» به فرزندشان در نامه ۳۱ نهجالبلاغه که تحت عنوان کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» و روی سایت هست؛ در این ماه غافل باشیم؟!! در کنار انس طولانی با آن توصیههای فوقالعاده، خوب است نظری نیز به کتاب «روزه؛ دریچهای به عالم معنا» انداخته شود. موفق باشید
سلام استاد: شرمنده از مزاحمت مجدد. آموزش پرورش برای آموزگار ابتدایی پذیرش جدید دارد و چون فرصت کم بود از طریق سایت مزاحمتان شدم. حقیقتش من عطشی برای معلمی ندارم مخصوصا با آموزش های مجازی و محتواهای جدید آموزشی و رنگ و لعاب دادنهای زیاد به آموزش و... معلمی را شغل شریف و یک مسوولیت می دانم و حتی یک رسالت میدانم هرچند انگار یک رسالت فراموش شده شده برای خیلی ها. درواقع اگر شغلی برایم فراهم بود دوست نداشتم سراغ معلمی بروم ولی الان شغل ثابت و قطعی ندارم و اطرافیان اصرار می کنند که ثبت نام کنم و خودم هم نمی دانم که آیا باید به این میدان بروم یا نباید بروم. راستش در شرایط فعلی اگر بخواهم وارد این شغل شوم بیشتر برای رفع بیکاری است نه عشق معلمی، ولی می ترسم که این کار را هم دنبال نکنم و همچنان درسردرگمی و تسویف بمانم. ممنون میشوم راهنمایی ام کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: تجربه بنده حکایت از آن دارد که معلمی موجب نوعی پیشوایی در شخصیت معلم برای دانشآموزان میشود و عملاً در این مسیر، خودِ انسان است که وسعت مییابد. پیشنهاد میشود به صوت و متن https://eitaa.com/matalebevijeh/10999 تحت عنوان «معلمی و پیشوایی» رجوع شود. موفق باشید
سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: استاد بنده طلبه هستم و خودم را در آینده در کسوت یک فرد ذوابعاد می بینم. فردی که بتونه مسائل رو از چند وجه ببینه و بررسی کنه. توی بررسی که از اساتید انقلابی کردم متوجه شدم جناب عالی و استاد رائفی پور و حاج آقای پناهیان و استاد حسن عباسی و آیت الله مصباح و شهید مطهری و عین صاد و از همه مهم تر رهبری و امام خمینی، همون اشخاصی هستند که من می پسندم و دوست دارم شاگردی این بزرگواران رو بکنم. حالا سه تا موضوع پیش آمده . ۱. آیا این طور مطالعه صحیح هست؟ این همه استاد و این همه کتاب و سخنرانی؟ ۲. اگر صحیح هست چه طوری شروع کنم؟ از کجا شروع کنم؟ هر کدام از این بزرگواران توی آثارشان سیر مطالعاتی دارن. باید سیر مطالعاتی همشون رو شروع کنم؟ البته همه ی این ها جدا از دروس حوزه و یادگیری زبان خارجی هست. ۳. آیا برای ذو ابعاد شدن و مطالعات میان رشته ای داشتن این کارهایی که می خوام بکنم کافی هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید جنابعالی که بحمدلله در کسوت طلبه میباشید اگر خود را با مبانی قرآنی و روایی، ذیل حضرت امام و رهبر انقلاب حاضر کنید، خودتان شخصیتی خواهید شد برای تحلیل و تبیین هرچه بیشتر آنچه به عنوان عطای الهی به بشر امروز شده است به نام انقلاب اسلامی. موفق باشید
با سلام: بر اساس دلایل اثبات مجرد بودن نفس، انسان مادی نبوده و فانی نیست. در این صورت خدا نمی تواند انسان را نابود کند. اگر بگویید خدا می تواند انسان را نابود کند، پس انسان فانی است. آیا این جملات درست است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید مجردبودنِ یک موجود، به معنای آن است که فوق زمان و مکان است، نه آنکه فوق مخلوقبودن و در عرض خداوند باشد. آری! هر ممکنالوجودی اعم از مجرد و غیر مجرد، مخلوق خداوند است و وجود آن از خداوند است و هرگاه اراده کند وجود آن مخلوق را از او میگیرد. موفق باشید
سلام استاد: خدا قوت. ۱ استاد دروس منازل رو چگونه باید کار کنیم؟ اگر بخواهیم در هر منزل حاضر بشیم بعد بریم منزل بعدی که دق میکنیم. مثلا در منزل انابه شاید تا چند سال برق منت افاضه نشد، آیا صبر کنیم؟ زیرا امام خمینی (ره) در کتاب آداب نمازشون میفرمایند اول خوب یاد بگیرید بعد عمل کنید. روش بنده اینه که: چندین مرتبه تدریس صوتی رو گوش میدم و اون باب رو بارها مطالعه و تفکر میکنم و عمل میکنم به دستوراتش و تصمیم دارم وقتی جزوه ی اول تمام شد مجددا از اول فص آدمی و شیثی و بدایات رو کار کنم. الان منزل تفکر رو به مدد الهی تازه شروع کردم و زیاد خواب این مسائل رو میبینم. ۲. استاد من غیبت ها تهمت ها و تمسخرهای زیادی رو شنیدم آیا لازمه از فردی که مورد غیبت تهمت یا تمسخر بوده حلالیت بطلبم یا صرف توبه کافیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خیلی هم نباید معطل شوید، «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». ۲. نه، حلالیت از طرف لازم نیست، مگر آنکه شما خودتان عامل غیبت شده باشید. موفق باشید
سلام بر شما: ان شاءالله تندرست باشید. برای کسی که روحیه اش روحیه لذت طلبی صرف شده و نمی تواند با فکر کردن به محدودیت هایی که لذت طلبی برایش ایجاد میکند، آن عادات را از بین ببرد چه توصیه ای دارید. گویا عزم و اراده انسان تضعیف میشود و دیگر در برابر گناه و فساد بازدارنده ای نیست و در اینجا فراموشی غلیظی جان انسانرا احاطه میکند که قابل فرار نیست. برای تغییر عادت های زشت و رفع فراموشی اینکه «گناهان ما را از خدا دور میکند» چه کنیم. با اینکه میدانیم ولی انجام میدهیم!!! عجیب است! با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده مطالعه کتابهای «ادب خیال و عقل و قلب» و «ده نکته در معرفت نفس» میباشد. إنشاءالله راهکارهایی جهت رفع این مشکل را مییابید. موفق باشید
سلام علیکم: آقا بنده میخواستم در رابطه با ذکر سبحان الله بیشتر بدونم چه کتاب یا سخنرانی از چه شخصی معرفی میکنید؟ بنده تلاش داشتم در زمینه کنترل غرورم تلاشی کنم و از قرآن کمک گرفتم که آیاتی داشت که مردم رو به این ذکر امر میکرد (سوره مریم) میخوام بفهمم چجوری و با چه نگاهی باید این ذکر رو انجام بدم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید با مباحث «معرفت نفس» و پس از آن معارف توحیدی، خود به خود متوجه اسماء الهی خواهید شد و در کنار چنین حضوری به لطف الهی، دفع غرور میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. موفق باشید
