سلام خدمت استاد عزیز: من ی مدت کتب کارلوس کاستاندا رو میخوندم، شاگرد عارف سرخ پوست دون خوان ماتیوس. ایشون توی کتاب هنر رویابینی قائل به هفت دروازه رویا هستن که یکی یکی باید فتح بشن. اخرین دروازه ارتباط با موکلین خواب هستش. منتها کتب شما رو که خوندم متوجه مسائل بالاتری شدم. میشه لطف بفرمایید بگید که چیکار کنم تا بتونم با ملائکه ارتباط قویتری برقرار کنم؟ ی ملک ی بار توی بیداری دیدم ی بار هم بین خواب و بیداری البته بار دوم جلوش بلند نشدم و خوابیدم و الان وجدانم ناراحته که احترام نذاشتم. صرفا دیدن نمیخوام دنبال اخذ علمم ازشون. با سپاس از حوصله ای که به خرج دادین ممنون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه باشید چنانچه با نور توحید و معرفت نفس جلو برویم، آنچنان به لطف الهی انسان در معرض انوار الهی قرار میگیرد و انوار الهی جان او را در بر میگیرد، که به خوبی خود را در ذات انسانیاش که همان حضور بیکرانه اکنون جاودانگیاش میباشد، احساس میکند و دیگر معطل آن حرفهای به اصطلاح عرفانهای ساختگی نمیشود. موفق باشید
استاد عزیز و گرامی سلام و رحمت و برکت خدا بر شما. اگر زحمتی نیست نظرتون را راجع به متن زیر بفرمایید. کمال تشکر. امروز روزی است که هر آنچه از واجبات یا مستحبات یا مباحات منجر به اتحاد و همدلی ما ایرانیان شود، نه تنها اشکالی ندارد بلکه امری لازم و ضروری است. و فوتبال و بازیهای تیم ملی از مباحات ضروری است. أَلَم يَجعَل كَيدَهُم في تَضليلٍ ان شاء الله با برد تیم ملی، همه کیدهای دشمنان مبنی بر فرقه فرقه کردن ایران اسلامی نابود شد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیز این سخن، سخنی است بسی درست و آگاهانه. حقیقتاً برای از بینبردن گسلی که بین مردم ایجاد کردهاند، به هر کارِ مباحی که دست بزنیم آن کار مباح برای ما برکت هزار امر واجب را پیش میآورد. به هر حال بخواهیم و نخواهیم، امروز ما در جهانی زندگی می کنیم که بیرون از جهان مدرن نیست و از این جهت فوتبال، جزو جهان ما شده است، آری! باید تلاش کرد از وجوه توهّمی آن کم کنیم و با انگیزههای دیگری به آن بپردازیم. مثل آنکه آن را یک بازی برای تقویت بدن و راههایی برای تمرین هماهنگیها بدانیم. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: نظر حضرتعالی را درباره این روش در مواجهه با بن بست ها رو می خواستم "از مطالبتون یک بیت مولوی رو هم به انتهای ماجرا اضافه کردم" تصمیمگیری! یکی از واحدهای ارتش سوئیس در یکی از مانورها ی کوهستانی گم شده بود و ناامیدانه در کوههای آلپ سرگردان بود. هوا سرد و ذخیره غذای گروه کم و محدود بود. ناگهان، یکی از اعضا نقشه منطقه را در کوله خود پیدا کرد. آنها نقشه را دنبال کردند و به اقامتگاه اولیه باز گشتند و از مرگ نجات یافتند. وقتی نقشه را به فرمانده خود نشان داند، او متعجب شد و پرسید که چگونه با چنین نقشهای راه را پیدا کرده اید؟ نقشه مربوط به کوههای آلپ نبود، بلکه مربوط به کوههای پیرنه بود. آنها راه خود را با پیروی از یک نقشه غلط پیدا کرده بودند. اگر آن نقشه را نمییافتند، ساعتها و روزها به امید اینکه گروههای نجات آنها را خواهند یافت، در جای خود میماندند. اما آنها با دیدن نقشه راه افتادند. اغلب اوقات بهتر است حتی با نقشه غلط راه بیفتیم و به دنبال راه نجات بگردیم تا اینکه به امید رسیدن نیروی کمکی در جای خود متوقف شویم و از گرسنگی بمیریم. وقتی از همهچیز ناامید هستید، دست به کاری بزنید. آنها که در رودخانه قایق سواری کردهاند، میدانند بیشترین حالت پایداری قایق، نه در سکون، بلکه در هنگام حرکت کردن و پارو زدن ایجاد میشود. شاید این گفته بر خلاف تصور عمومی و غریزهامان باشد، اما در درستی آن تردیدی نیست. چونکه رخنه نیست در عالم پدید / خیره یوسفوار میباید دوید مولانا
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در بستر حضور در آینده و با نظر به چشماندازی که خالق ما در مقابل ما قرار میدهند، میتوان یوسفگونه حرکت کرد از آن جهت که آن حضرت در بستر رعایت دستورات الهی و دوری از گناه، حرکت کردند و در نتیجه همه موانعی که به ظاهر، مانع بودند در مقابلشان برطرف شد. مانند دفاع مقدس و مثل ایستادگی ملت ما در مقابل دشمن استکباری که به تعبیر مقام معظم رهبری، از ته درّه شروع کردهایم و بحمدلله به پیشرفتهای خوبی رسیدهایم و دشمن از این نگران است که میداند ایرانِ اسلامی یکی از مراکز قدرت جهان آینده است با این هویت که در معنای قدسیِ انسان، حرفها دارد و این نقطه ضعف جهان مدرن است که آن رابیآینده کرده. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: مطلبی ذهنم را درگیر کرده است و آن هم این است که به اندازه ای که با شخصیت امام خمینی (ره) انس و ارتباط گرفتم با امام زمان ارتباط نگرفتم. اصلا انگار هیچ علقه ای بین من و امام زمان (عج) نیست در حالی که من حتی با عکس های حضرت امام هم عشق میکنم، همان عکس های سیاه و سفید بی کیفیت. از نظر بنده طرح امام زمان (عج) این است که تمدنی را در مقابل تمدن باطل و استکبار بالا بیاورد و هر کس در این راستا اقدام میکند در طرح امام زمان است. اما من واقعا ارتباطم با ایشان به اندازه ارتباطم با مثلا حضرت رضا علیه السلام هم نیست چه برسد اینکه ایشان امام حی و حاضر ماست. نمیدانم مشکل از کجاست؟ ممنون میشوم اگر کمک کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده مطالعه کتاب «بصیرت و انتظار فرج» است که روی سایت هست. ولی بالاخره حضرت امام و رهبر معظم انقلاب، مقام مظهریتِ حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» هستند. موفق باشید
با عرض سلام و قبولی طاعات: امروز در روز عرفه با دلی ناامید مشغول دعای عشرات بودم، متعجب از اینکه چرا دیگر نمیتوانم خدا را حمد بگویم، استاد سابقا هیچ دعایی نبود مگر اینکه آن چنان امید به استجابتش داشتم که منتظر اجابتش در انتهای دعا بودم ولی امروز دیگر حتی حمد خدا را نمیتوانم از صدق دل کنم، از خودم و این خدایی که خودم دارم خسته ام. چرا اینطور شد؟ چرا کارمان دارد به کفر میکشد؟ چرا خودی نشان نمیدهد؟ چرا «اللهم اجعلنی اخشاک کانی اراک» برای ما نیست؟ و چرا؟...
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا از آن ایمان و باوری که بیشتر باور به مفاهیم قدسی است عبور نکنیم به ایمانی زندهتر و تازهتر نمیرسیم. گمان نکنید بیایمان شدهاید، به این فکر کنید که باید به ایمانی زندهتر و وجودی نایل شوید. موفق باشید
سلام علیکم: اینجانب اعتقاد دارم قبل از اینکه دیر شود می بایست ضمن احترام به نیت صادقانه دولت کنونی، حداقل اشتباهات مرگ آورش را متذکر شد تا اصلاح کرده و ناخواسته ضربه به اعتماد مردم و پیکر انقلاب وارد نشود. اما نمیدانم چرا برخی از جمله استاد بزرگوار بلافاصله سخن رهبری با این مضمون را پیش میکشند که «نا امید کردن مردم خیانت است و...» ؟ آیا این کلام یعنی چشم را بر هر اشتباهی بستن و نصیحت نکردن؟ آیا اینکه طرح بسیار خوب اصلاح ارز با اجرای بسیار بد به فنا برود حیف نیست؟ وقتی قرارست مردم اقلامی که یارانه آنها حذف می شود را بوسیله کارت الکترونیکی به همان قیمت قبل بخرند چرا قبل از آماده شدن زیر ساخت ها پول نقد به دست آنها داده می شود تا اینگونه بازار وحشی و درنده شود و بجای ۴ قلم ۴۰۰۰ قلم گران شود؟ چرا وقتی در اساسی ترین بخشِ اجرا که نظارت بر بازار است ضعف جدی وجود دارد ، طرح را عملی کنیم که اینگونه اسیر سودجویان شویم؟ آیا اگر با همین فرمان یعنی روحیه انقلابی گری بدون داشتن برنامه و تیم اجرایی قوی و فشارها به مردم و نارضایتی های فعلی آنها و سکوت و عدم خیرخواهی ما از ترس عدم القای ناامیدی به جامعه پیش برویم خدای نخواسته نبايد نگران اولین دولت یک دوره ای در طول انقلاب اسلامی باشیم؟ این هشدار اینجانب است در این تاریخ که شاید جدی گرفته نشود اما شخصا برای بنده که در دل بازار و مردم هستم ایجاد نگرانی کرده است. آیا آدم خوب و مخلص و مردمی بودن همه ی معیار است و برای اداره جامعه کافیست؟ یا مدیر اجرایی و با برنامه و تیم قوی را هم نیاز دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: انتقاد به دولت، نهتنها خیانت نیست، بلکه لازم است. میماند که متوجه تنگناهای تاریخیِ دولتی باشیم که با عزم کامل به میدان آمده است تا از کوتاهیهای دولتمردانِ قبلی کم کند حتی عدهای معتقدند دولت در مورد حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی باید از همان روز اول اقدام میکرد. حتماً در جریان هستید که شرایط از درون و بیرون بسیار حساس است و خداوند به لطف خود، دولتی را برای حفظ انقلاب به میدان آورد که رویهمرفته به جای باختنِ خود در مقابل تنگناهای دشمن، عزمِ عبور از آنها را دارد و حتماً موفق میشود و توصیههای رهبر معظم انقلاب بر مبنای بصیرت و آگاهیهای ایشان است. موفق باشید
با سلام استاد: وقتی به دین داری صرف و رعایت موازین اسلام به طور صرف میپردازیم از خیلی از مباحث مادی عقب میمانیم وقتی هم که به طور جد مباحث مادی را دنبال میکنیم فکر و حضور قلبمان از بین میرود با توجه به توصیه اسلام به ثروت اندوزی حلال چگونه میتوانیم دین داری و مسائل مادی را به طور جد با هم جلو ببریم جوری که به حضور قلب و تمرکزمان آسیبی نرسد. (کتاب جایگاه رزق در هستی مطالعه شده ولی جواب سوال را نگرفتم چون پس از مطالعه این کتاب شور و اشتیاق ثروت اندوزی حلال گرفته شده و نوعی جبر و حتی بی میلی در امور دنیوی برایم حاصل شد که روزی من قبلا مقرر شده است)
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه هستید باید در امور زندگی نه از فعالیتهای دنیایی به شکل صوفیان فاصله گرفت و نه تمام زندگی را صرف دنیا نمود. عمده آن است که به گفته آیت الله حسنزاده در فعالیتهای خود «دست در کار، و دل با یار» باشد. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: عبادت قبول. در مورد فرضیه جهان موازی جنابعالی نظری دارید؟ فکر می کنم (شاید اشتباه باشد) هر از چند گاهی فرضیاتی خیالی را مطرح می کنند تا بتوانند اصل خلقت و خالق واحد و مباحث اعتقادی را مورد تشکیک قرار بدهند خواستم نظر جنابعالی را بدانم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور پراکنده بنده نیز چیزهایی در این موارد میشنوم و یا می خوانم ولی هرچه دقت میکنم مبنایی برای این سخنان جز فرضیههای ذهنی نمییابم، برعکسِ آنچه که ما در سخنان حکیمان و یا آیات الهی مییابیم. موفق باشید
استاد: با پسری ۱۷ ساله که نماز میخوانده حالا نماز نمیخواند دلیل هم نمی آورد وارد بحث نمیشود مهربانی هم میکنیم ولی نمیدانیم دردش چیست چه کنیم تا کی مدارا کنیم؟ دعا کنید برای همه جوانانی که گرفتار مکر لیل و نهارند. دلم گرفته چه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید سختگیری نکرد. این جوانان وقتی مزه خوبیهای مسلمانیِ مسلمانان را چشیدند، آرامآرام به آداب اسلامی نیز متخلق میگردند. موفق باشید
با سلام: استاد این حدیث مدتی هست مرا بهم ریخته علی عليه السلام: إنّ بِشرَ المؤمنِ في وَجهِهِ ، و قُوّتَهُ في دِينِهِ ، و حُزنَهُ في قَلبِهِ. حديث امام على عليه السلام: شادى مؤمن در چهره اوست، قدرتش در دينش و اندوهش در دلش. نمیدانم چرا بعد از ۴ سال دنبال کردن دروس معرفت النفس تازگیها اینقدر احساس دلمردگی و غم و تاریکی دورن میکنم هر چه جستجو میکنم دلیل رو نمی یابم واقعا خسته شدم. هر چه تلاش میکنم شاد باشم نمیشه همه میگن چرا چهرت غم آلوده. خلاصه زوری میخندم حس میکنم انگار باید از یه چیزی عبور کنم گیر کردم. قبلا اصلا اینجوری نبودم تازگیها این حالت رو دارم. گاهی حتی زن و بچه ام هم میپرسن چته انگار تو فکری؟ اصلا حس عجیبی هست. انگار از زندگی لذت نمیبرم. حس تاریک بودن داره اذیتم میکنه. خیلی تلاش میکنم ازش عبور کنم ولی راه و چاره رو نمی یابم. نماز اول وقت، زیارت، دعا و .... رو انجام میدم گاهی با خدا و امام زمان (عج) در تنهایی و در جمع در فکر قلب و ذهن حرف میزنم ولی انگار یه جای کار لنگ میزنه مشکلات و حوائج و مثل بقیه مردم سپردیم دست خدا. مثل بی خونگی، دوری از پدر و مادر و اقوام رو هم مثل دیگران بخاطر شغل می گذرونیم به قول معروف هر چه میگردم راه رو نمیابم چه کنم این چه حالتی هست واقعا خوشم نمیاد اونم تو میان سالی راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تاریخی شروع شده به نام انقلاب اسلامی و باید سعی کرد خود را در آن تاریخ احساس کنیم تا در استقراری قرار گیریم فوق دنیا و آخرت. در این رابطه خوب است به سؤال و جواب شماره 32203 سری بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور ذهن چندانی در این رابطه ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم. موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله: استاد بزرگوار قبلا هم این سوال را پرسیدم اما جوابی ارسال نشد و آن اینکه وقتی خداوند میفرماید «انی جاعل فی الارض خلیفه» اراده خداوند آنگونه نیست که محل تصمیمات جدید قرار گیرد و نمیتوان تصور کرد در مقطعی صادر اول یا نور محمدی نبوده و بعد خداوند تصمیم میگیرد همچو چیزی ایجاد کند چرا که به فرموده شما خاصیت و ذاتی موجودات مجرد از ماده آن است که تجلی و ظهور دارند بنا بر این نمیشود الله جل و جلاله باشد ولی خلیفه الهی و صادر اول که ظهور اوست نباشد که تا اینجا بحث زمان مطرح نبوده و یک حقیقت ازلی است ولی چون قرآن کریم با زبان ما سخن میگوید خود بخود و بطور قهری این حقیقت ازلی حالت زمانی و ماضی بخود میگیرد ولی همین حقیقت وقتی میخواهد در عالم ماده ظهور کند نیاز به یک بدن عنصری هست که آن در بستر زمان و با مقدماتی که از جمله آنها خلقت عالم ناسوت است ایجاد میشود که البته این بدن از آدم تا خاتم اشکال و صورتهای خاصی دارد و اوج ظهور آن حقیقت در ولی الله اعظم و پیامبر خاتم است و به قول علی (ع) ما الف الف عالم و الف الف آدم داشتیم و ظهور آن حقیقت فقط مخصوص دوره زمانی ما نیست و در هر دوره ای بصورتی ظهور کرده و ظاهرا ابو علی سینا گفته که ما قیامتها داشتیم و این مسئله یک امر تکرار پذیر است. آیا این برداشت درست است؟ جزاک الله خیرا
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» عرض شده؛ آیۀ «انّی جاعل فی الارض خلیفه» حکایت ارادۀ تکوینی خداوند را متذکر میشود، ربطی به زمان و یا آغاز زمانی ندارد که در این رابطه میتوانید به مباحث «حرکت جوهری» رجوع فرمایید. موفق باشید.
سلام بر استاد گرانقدر: استاد نظرتان در مورد آیت الله محمدرضا نکونام که مدرس عرفان نظری، اقتصاد اسلامی در حوزه علمیه قم است و کتابهای تفسیر قران و استخاره ایشان چیست؟ آخه من نظر خیلی ها را در مورد رد صلاحیت دکتر سروش و ملکیان که خواندم ....
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد چیزی نمیدانم. موفق باشید
سلام استاد: اضافه وزنی که دارم گاها در مسیر بندگی برایم مشکل ساز میشود. خواب و خوراکم زیاد میشود برای نماز خواندن خسته میشوم به زانوهام فشار میاید و... سوالم این است که با توجه به اینکه شما خیلی از جریانات حاکم بر جامعه رو دستپخت مدرنیته میدانید و درست هم هست، برنامه های کاهش وزن در غالب رژیم های غذایی که بالاخره توجه انسان را به خود میکشاند و تا حد زیادی ناخوداگاه توجه به تن رو برای انسان افزایش میدهد میتواند روش مناسبی برای کاهش وزن باشد؟ یا پیشنهاد دیگری دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه باید در این مورد مدّ نظر قرار داد اولاً: کنترل غذا و ثانیاً: تنقلات نخوردن و ورزش و پیادهروی داشتن است. چیز دیگری نمیدانم. موفق باشید
سلام و عرض ارادت. به خدا گفتم ای صاحب زمان و مکان، به فقیری که هیچ ندارد و حتی خودش را هم ندارد رحم کن. با خدا بارها عهد کرده بودم که به راه ادب اباالفضلی برسم، ولی عهد شکستم و سستی کردم، و چه بد کردم، بارها عهد کردم که سکوت کنم تا از جهنم زبانم بیرون بزنم ولی خرابش کردم، از خدا خواستم به من فرصت دهد تا در حق والدینم جبران کنم، بارها فرصتم داد و بارها خراب کردم؛ دعا کنید باز رحمم کند و فرصتم دهد؛ وگرنه من با اینهمه شرمندگی چه کنم؟ واقعا والدین می توانند دو بال پرواز باشند همچنانکه اگر بشکنند عامل سقوط، دعا کنید بال هایم جان بگیرد و بالا بروم، برای سلامتی جان و ابدیت والدینم دعا کنید، من، هم خسته ام، هم شرمنده، هم سرگشته. دعا کنید خدا نعمت ها را برای من ادامه دهد که در این فقر خود نمیرم، آنقدر که فقر دنیا آدم را عاشق می کند فقر ابدیت تمامِ آدم را فرسایش می دهد، دعا کنید از اربعین جا نمانیم که این کابوس سختی برای ماست. دعا کنید امام حسین که می آید و می رود، سری هم به موکب دل ما بزند، من هوس نوکری زائران به سرم زده، و اول والدینم، من هوس سختی کشیدن به سرم زده، دعا کنید در ضریح ذوب شوم و طائر سرگردان مقتل شوم، دعا کنید حسین، زهیرِ قلب مرا هم زنده کند، و دست حرّ دلم را بگیرد و به پای خیمه ها ببرد، من بی حسین دیوانه نمی شوم، من دیوانه «بودم» که اینهمه بی حسین زندگی کردم! دلم می خواهد چهره ی والدینم را تا هستم در این پیاده روی ها ببینم. دعا کنید. راستی اربعین پیاده رفتن است یا پیاده آمدن؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! از این حرفها گذشته است. همان کسی که بدون حسین «علیهالسلام» زندگی کرده است «دیوانه» است و همو که تنها وقتی حسین «علیهالسلام» را پیدا کرد، «دیوانه» او میگردد. قصه دیوانگی قصه عجیبی است که چگونه انسان، همه چیز دارد و هیچ چیز ندارد؛ و این، همه زندگی است. مانند دیوانه دیوانگان حضرت مولانا، همو که در مثنوی قصه دیوانگی خود را سرود و در دیوان شمس، دیوانه دیوانهبودنِ خود را افشاند و گفت:
عاشق شده ای ای دل سودات مبارک باد
از جا و مکان رستی آن جات مبارک باد
از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور
تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد
ای پیشروِ مردی امروز تو برخوردی
ای زاهد فردایی فردات مبارک باد
کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد
حلوا شدهای کلی حلوات مبارک باد
در خانقه سینه غوغاست فقیران را
ای سینه بیکینه غوغات مبارک باد
این دیده دل دیده اشکی بد و دریا شد
دریاش همیگوید دریات مبارک باد
ای عاشق پنهانی آن یار قرینت باد
ای طالب بالایی بالات مبارک باد
ای جان پسندیده جوییده و کوشیده
پرهات بروییده پرهات مبارک باد
خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردی
کالای عجب بردی کالات مبارک باد
موفق باشید
سلام استاد: شرمنده از مزاحمت مجدد. آموزش پرورش برای آموزگار ابتدایی پذیرش جدید دارد و چون فرصت کم بود از طریق سایت مزاحمتان شدم. حقیقتش من عطشی برای معلمی ندارم مخصوصا با آموزش های مجازی و محتواهای جدید آموزشی و رنگ و لعاب دادنهای زیاد به آموزش و... معلمی را شغل شریف و یک مسوولیت می دانم و حتی یک رسالت میدانم هرچند انگار یک رسالت فراموش شده شده برای خیلی ها. درواقع اگر شغلی برایم فراهم بود دوست نداشتم سراغ معلمی بروم ولی الان شغل ثابت و قطعی ندارم و اطرافیان اصرار می کنند که ثبت نام کنم و خودم هم نمی دانم که آیا باید به این میدان بروم یا نباید بروم. راستش در شرایط فعلی اگر بخواهم وارد این شغل شوم بیشتر برای رفع بیکاری است نه عشق معلمی، ولی می ترسم که این کار را هم دنبال نکنم و همچنان درسردرگمی و تسویف بمانم. ممنون میشوم راهنمایی ام کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: تجربه بنده حکایت از آن دارد که معلمی موجب نوعی پیشوایی در شخصیت معلم برای دانشآموزان میشود و عملاً در این مسیر، خودِ انسان است که وسعت مییابد. پیشنهاد میشود به صوت و متن https://eitaa.com/matalebevijeh/10999 تحت عنوان «معلمی و پیشوایی» رجوع شود. موفق باشید
سلام استاد: خدا قوت. ۱ استاد دروس منازل رو چگونه باید کار کنیم؟ اگر بخواهیم در هر منزل حاضر بشیم بعد بریم منزل بعدی که دق میکنیم. مثلا در منزل انابه شاید تا چند سال برق منت افاضه نشد، آیا صبر کنیم؟ زیرا امام خمینی (ره) در کتاب آداب نمازشون میفرمایند اول خوب یاد بگیرید بعد عمل کنید. روش بنده اینه که: چندین مرتبه تدریس صوتی رو گوش میدم و اون باب رو بارها مطالعه و تفکر میکنم و عمل میکنم به دستوراتش و تصمیم دارم وقتی جزوه ی اول تمام شد مجددا از اول فص آدمی و شیثی و بدایات رو کار کنم. الان منزل تفکر رو به مدد الهی تازه شروع کردم و زیاد خواب این مسائل رو میبینم. ۲. استاد من غیبت ها تهمت ها و تمسخرهای زیادی رو شنیدم آیا لازمه از فردی که مورد غیبت تهمت یا تمسخر بوده حلالیت بطلبم یا صرف توبه کافیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خیلی هم نباید معطل شوید، «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». ۲. نه، حلالیت از طرف لازم نیست، مگر آنکه شما خودتان عامل غیبت شده باشید. موفق باشید
سلام بر شما: ان شاءالله تندرست باشید. برای کسی که روحیه اش روحیه لذت طلبی صرف شده و نمی تواند با فکر کردن به محدودیت هایی که لذت طلبی برایش ایجاد میکند، آن عادات را از بین ببرد چه توصیه ای دارید. گویا عزم و اراده انسان تضعیف میشود و دیگر در برابر گناه و فساد بازدارنده ای نیست و در اینجا فراموشی غلیظی جان انسانرا احاطه میکند که قابل فرار نیست. برای تغییر عادت های زشت و رفع فراموشی اینکه «گناهان ما را از خدا دور میکند» چه کنیم. با اینکه میدانیم ولی انجام میدهیم!!! عجیب است! با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده مطالعه کتابهای «ادب خیال و عقل و قلب» و «ده نکته در معرفت نفس» میباشد. إنشاءالله راهکارهایی جهت رفع این مشکل را مییابید. موفق باشید
عرض سلام و ادب خدمت شما استاد بزرگوار: ببخشید استاد، شوهر بنده چند روز پیش سوالی از شما کرده بود مبنی بر اینکه خانه ای بزرگ (۴ طبقه) ساخته است، آیا می تواند برای ترس از چشم زخم به اقوام بگوید که این ملک اجاره ای است و شما در جواب فرموده بودید که با صدقه و مهربانی با ارحام و ولیمه دادن بلا رفع خواهد شد. مشکلی که الان پیش آمده این است که ایشان از وقتی پاسخ شما را خوانده بسیار گیج و سردرگم شده، چون از یک طرف به خاطر جو فامیل به شدت از چشم زخم می ترسد و از طرف دیگر پاسخ شما برایش حجت است. حال چه دستور می فرمایید استاد؟ البته فکر کنم با توجه به اینکه هر دو نفر مالک این خانه هستیم اگر بین هم اجاره نامه تنظیم کنیم و بگوییم اجاره کرده ایم دروغ نگفته ایم و ضمنا نظر مادرشان هم اینست که فعلا به کسی نگوید، حالا چه دستور میفرمایید از راهنمایی شما سپاسگزارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جز آنچه که عرض شد چیز دیگری نیاز نیست. إنشاءالله همان امور، موجب رفع چشمزخم هم میشود و در دیگر امور، بنده صاحبنظر نیستم. موفق باشید
سلام علیکم: آقا بنده میخواستم در رابطه با ذکر سبحان الله بیشتر بدونم چه کتاب یا سخنرانی از چه شخصی معرفی میکنید؟ بنده تلاش داشتم در زمینه کنترل غرورم تلاشی کنم و از قرآن کمک گرفتم که آیاتی داشت که مردم رو به این ذکر امر میکرد (سوره مریم) میخوام بفهمم چجوری و با چه نگاهی باید این ذکر رو انجام بدم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید با مباحث «معرفت نفس» و پس از آن معارف توحیدی، خود به خود متوجه اسماء الهی خواهید شد و در کنار چنین حضوری به لطف الهی، دفع غرور میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. موفق باشید
سلام علیک و رحمت الله: با آرزوی توفیق روز افزون برای شما. با توجه به رشته تحصیلی شما آیا تا به حال به این نتیجه رسیدهاید که از قدمت بشر کنونی چند سال است که میگذرد و حدیثی دیدم از امام جعفر صادق که قبل از نسل کنونی خداوند ۶ یا ۷ نسل آفریده که ظاهرا همه منقرض شدهاند و استخوانهایی پیدا شده که تا یک ملیون و بعضا تا ۴ ملیون سال قدمت دارد اما آلمانها به این نتیجه رسیده اند که دی ان ای آنها با بشر کنونی فرق دارد اگر وجود آنها قطعی است هدف از خلقت آنها چه بوده با اینکه به مرز حیوانات بیشتر نزدیکند تا انسان کنونی و حتی از روی جمجمه آنها بدست آورده اند که حجم مغز آنها حدود ۳۵۰ گرم بوده است و مسلما بحث خلیفه اللهی در مورد آنها مطرح نبوده. جزاک الله خیرا
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار است و از نظر زمینشناسان نمیتوان گفت حضور اولین انسان تا امروز چندسال بوده است و آن نظریهای که مدعی است انسان از نسل انسانهای میموننما بوده؛ کاملاً از نظر زمینشناسان ردّ شده است. عرایضی در جلسۀ سوم شرح سوره «سجده» در این رابطه شده استhttps://lobolmizan.ir/sound/1250?mark=%D8%B3%D8%AC%D8%AF%D9%87#sound-row-4607 . بهترین نظر همانی است که ما متوجه شویم اولین انسان حضرت آدم بودهاند که در ضمن اولین پیامبر نیز همان اولین انسان است. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت شما استاد گرامی: در صوت جدیدی که در جوابِ سوال «عارف چگونه دنیا را میبیند» فرمودید که عارف واصل خوب زندگی میکند و بعد فرمودید که > کاش در همین صوت تعریف درستی از زندگی میکردین. از حرفای شما در این صوت این طور برداشت میشه که من از امروز بشینم پای نگاه کردن سریال های بی سرو ته تلویزیون و مشغول بازی هایی بشم که به تازگی مد شده مثل مافیا و پانتومیم و گل یا پوچ و یا از فردا هر شب بریم پارک و بازار گردی و و یا منی که مراعات میکردم که دو روز پشت سرهم گوشت نمی خوردم از این به بعد بخورم و در جمع های لغو که همراه با جک و خنده است وارد بشم و از فردا مبل و لوستر و زندگی آنچنانی و پرده های گرانقیمت و ... داشته باشم و شروع کنم به تعویض وسایل زندگی و... چون تعریف زندگی در این تاریخ یعنی همین. امروزه من متهم هستم که زندگی نمیکنم. با این صوت، بیشتر این اتهام به بنده زده میشه. البته بنده امکانات زندگی رو در حد معمول دارم و کم و کسری نیست. ولی خب من که سعی میکردم که خیلی با مد زندگی نکنم و به کفاف زندگی کنم با این صوت انگار باید روش زندگیم رو عوض کنم. مثلا من هنوز تلویزیون ۲۱ اینچ ۱۷ سال قبل رو دارم استفاده میکنم، با وجود اصرار بقیه به خرید ال سی دی و ال ای دی هنوز با همین دارم زندگی میکنم و هیچ مشکلی هم ندارم و اصلا احساس کمبود نمیکنم. شما در جلسه ۴۳ معاد فرمودید که اولین شرط سلوک فاصله گرفتن از زندگی عوام الناس است. در بحث های حدیث معراج نیز همین نوع زندگی رو تاکید میکنید که از دنیا در حد کفاف داشته باشید. به من انگ خشک بودن می زنند چون نمیشینم پای تلویزیون و فیلم و سریال ببینم نفریح و شادی رو نشستن پای سریال ها میدونند و بالاتر از اون نشستن پای این نوع برنامه ها رو جزئی از دین به عنوان تاکید اسلام به تفریح میدونند یا اینکه عمرم رو در پارک ها و شب نشینی ها و مسافرت های پوچ و بی معنی نمیگذرونم و یا اینکه جشن تولد رو قبول نمیکنم و عروسی شرکت نمیکنم. در یک کلام من متهم به زندگی نکردن هستم ولی من در اوج نشاط هستم. تعریف زندگی امروز یعنی زندگی در عیش مردن در خوشی. همیشه مثال عینک امام خمینی رو میزنید اما مردم اکثرا این رو زندگی نمیدونن و عقیده دارند که باید بهترین چیزها رو استفاده کنیم. پس خطبه ۱۶۰ نهجالبلاغه رو چکار کنیم؟ ببخشید که طولانی شد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در سؤالی که تحت عنوان «عارف دنیا را چگونه میبیند» شد بحث در آن بود که «ره چنان رو که رهروان رفتند» مانند علمای جلیلالقدر که نمونۀ روشن آن حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» بودند. نمیدانم از کدام قسمت از آن بحث، این برداشت شد که ما خود را مشغول زندگی اهل دنیا کنیم که اکثراً زندگی را به بطالت میگذرانند؟!!! موفق باشید
با سلام و عرض ادب: استاد بنده چهار سوال از شما دارم که اگر لطف کنید پاسخ را برای بنده بفرستید از شما ممنون میشم، سوال اول: استاد با توجه به اینکه خود خداوند در سوره غافر آیه 60 فرمودهاند که مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. بنده باید چگونه دعا کنم که هم دعایم مستجاب شود و هم برای خداوند تعیین تکلیف نکنم؟ سوال دوم: استاد برای مثال خداوند در سرنوشت حتمی بنده تعيين کرده است که برای مثال در تاریخ 1402/10/23 یک اتفاق بزرگ در زندگی بنده بیفتد اگر بنده با دعا کردن از خداوند بخواهم که این اتفاق بزرگ در چند روز آینده برای بنده بیفتد خداوند که تمام قضاها و قدرها زیر سلطه اش می باشد اگر اراده کند می تواند طوری اتفاقات را برای بنده جورچین کند که آن اتفاق بزرگ برای بنده در چند روز آینده بیفتد؟ سوال سوم: استاد بنده برای مثال حاجاتی دارم و می خواهم که علاوه بر بنده ۱۴ معصوم (ع) نیز برای بنده برای رسیدن به اون حاجات دعا کنند و با توجه به اینکه ۱۴ معصوم (ع) واسطه فیض وجودی بین خالق و مخلوقند همین که بنده بگویم یا محمد و یا آل محمد آن ها متوجه می شوند که دلیل اینکه آن ها (ع) را مورد خطاب قرار دادهام چیست؟ سوال چهارم: استاد برای مثال ذهن بنده درگیر یک فکر است ناخودآگاه یاد خداوند یا یکی از ۱۴ معصوم (ع) میوفتم آیا ابتدا آن معصوم (ع) برای مثال امام حسین (ع) و... به یاد بنده افتادهاند که بنده نیز یاد او (ع) افتادهام؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. دعا، تقاضایی است تا حضرت حق نظر به نیازهای بندهاش بنماید. و این غیر از تعیین تکلیفکردن برای خداوند است. آری! آنچه را موجب حضور بیشتر در محضر حق میشود را از او طلب میکنیم. در این مورد خوب است به کتاب «با دعا در آغوش خدا» که روی سایت هست، رجوع شود. ۲. آری! تقدیرات الهی مبتنی بر شخصیت افراد است، حال اگر با دعا، جهت خود را متعالی نمودیم آن تقدیرات، تغییر میکند و در این رابطه در روایت داریم: «اَلدُّعَاءُ يَرُدُّ اَلْقَضَاءَ بَعْدَ مَا أُبْرِمَ إِبْرَاماً» دعا، حتی قضا را با اینکه بر آن تأکید شده است، تغییر میدهد. در این مورد خوب است به کتاب «انسان و سرنوشت» از مرحوم شهید مطهری رجوع شود. ۳. آری! ولی وقتی آن دعا بر زبان آید زمینه تجلی رحمت الهی و ظرفیت پذیرش آن رحمت، بهتر فراهم میشود. ۴. علیالقاعده همینطور است. عمده آن است که متوجه نقش فوقالعاده دعا در تعیین جایگاه متعالی خود از طریق دعا باشیم. موفق باشید
