بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33268

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: اگر حقیقتش را بخواهیم ما به تک تک انبیایی که حتی ندیدیمشان، به تک تک مبارزان تاریخ آدمی، به تک تک شهیدانی که در جنگ های گوناگون علیه باطل کشته شدند، به تک تک کسانی که برای استقرار حق و حرف خدا شکنجه های زجرآور شدند و به کلی افراد دیگری که به ذهن من نمی رسد مدیون هستیم و باید ادای دین کنیم تا پیش برویم این را که در کنار حق الناس های زندگی ام بویژه نسبت به خانواده ام فکر می کنم می بینم من با این حال نه تنها هرگز امکان ندارد پیش بروم، بلکه وحشتم گاهی می گیرد که آیا امکان امان از عذاب هم ممکن می شود برای من؟ من حتی برای خانواده ام هم نمی توانم جبران کنم هرگز؛ و این داغ سنگینی است روی دلم شاید تا همیشه؛ بعد مدیونی ام نسبت به این همه آدم را در طول تاریخ چه کنم؟ واقعا فکر که کنیم وحشت دارد اگر خدا جبران کند خب زورش می رسد؛ اما اگر جبران نکند چه کنم؟ حتی فکرش هم میخکوبم می کند سرجایم، عینش که بماند.... یعنی خدا این‌همه سلسله آدم را می شود همه شان را از من راضی کند؟! حالا چه باید کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در حضور خدا در واقع در کنار همه انبیاء و اولیاء خواهیم بود و به حکم آن‌که فرمود: «إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ» انجام اعمال نیک، گناهان را از میان می‌برد و این‌جا است که انسان با رعایت حق‌الناس و حق‌الله، در حدّ توان خود عملاً خود را در کنار حضرت حق می‌یابد. موفق باشید

33198

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی. باعرض سلام و آرزوی قبولی عزاداریها: استاد در یکی ازجلسات فرمودید که ابوعلی سینا خود را ملزم کرده بود که داستان نخواند اگر امکان دارد منبع آن را بیان کنید. سوال دوم: برخی پژوهش های علوم حدیثی اخیر مثل آقای امامی فر حدیث «لولاک لما خلقت الافلاک» را غلو معرفی کرده اند. لطفا توضیحی راجع به این جریان حدیث پژوهی که کلی از تراث شیعه را به کنار می‌فرستد بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در ذهنم نیست که در کدام کتاب‌های او این مطلب را دیدم. ۲. حتی اگر آن روایت هم نبود، مگر جز این است که انگیزه و فلسفه خلقت خداوند، ظهور اسماء حسنای اوست به صورت کامل در مظهری که نمایانگر همه آن اسماء باشد؟ جناب ابن عربی در «فصّ آدمی» در این مورد نکات خوبی دارند. موفق باشید

32135

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر استاد: برای کتاب منازل السائرین، آیا شرح شما کفایت می کند یا نیازه در کنارش شرح استاد یزدانپناه هم دنبال بشه؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به شرح ایشان هم رجوع فرمایید معلوم است که کار کامل‌تر خواهد شد. موفق باشید

32098
متن پرسش

سلام: با توجه به بحث حهانی میان دو جهان بصورت کوتاه علت پیروز شدن انقلاب اسلامی در مقایسه با دیگر انقلاب ها مثل الجزایر و کوبا و... چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انقلاب اسلامی در بستر تاریخی ماورای تاریخ مدرن که نه بیرون از آن تاریخ است و نه عین آن تاریخ به ظهور آمده است تا توحید را در جهان جدید به ظهور آورد. در حالی‌که انقلاب‌های مذکور در همان بستر غربی‌شدن تلاش می‌کردند. منتها بنا داشتند خود را از استعمار آزاد کنند. موفق باشید

31120

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. بین نفوس جزییه و افلاکی که در فلسفه مطرح میشه چه رابطه ای هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور ذهن چندانی در این رابطه ندارم. موفق باشید

36010

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: اضافه وزنی که دارم گاها در مسیر بندگی برایم مشکل ساز می‌شود. خواب و خوراکم زیاد می‌شود برای نماز خواندن خسته می‌شوم به زانوهام فشار میاید و... سوالم این است که با توجه به اینکه شما خیلی از جریانات حاکم بر جامعه رو دستپخت مدرنیته می‌دانید و درست هم هست، برنامه های کاهش وزن در غالب رژیم های غذایی که بالاخره توجه انسان را به خود می‌کشاند و تا حد زیادی ناخوداگاه توجه به تن رو برای انسان افزایش می‌دهد می‌تواند روش مناسبی برای کاهش وزن باشد؟ یا پیشنهاد دیگری دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه باید در این مورد مدّ نظر قرار داد اولاً: کنترل غذا و ثانیاً: تنقلات نخوردن و ورزش و پیاده‌روی داشتن است. چیز دیگری نمی‌دانم. موفق باشید

34505
متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد عزیز: وجیزه‌ای را خدمت شما فرستادم تا در این ماه عزیز یاد این حقیر در ایام اعتکاف هم باشید، امید آن‌که این کمترین، از برکات توحیدی ماه رجب به برکت دعای دوستان بهره‌مند باشم. پیشاپیش از شما بابت وقتی که در خواندن این نوشته از دست می‌دهید عذرخواهم و شرمنده.

ماه رجب و عبور از سکرات نیهیلیسم

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 امیرالمومنین «علیه‌السلام» در غررالحکم می‌فرمایند: «إنّ الأكياسَ هُمُ الذينَ للدُّنيا مَقَتوا، و أعيُنَهُم عن زَهرَتِها أغمَضوا، و قُلوبَهُم عنها صَرَفوا، و بالدّارِ الباقِيَةِ تَوَلَّهوا» زيركان، كسانى هستند كه دنيا را دشمن دارند و از زرق و برق آن چشم فرو بندند و دل‌هايشان را از آن روي گردان كنند و شيفته سراى جاويدان شوند.

پنج حسی هست جز این پنج حس / آن چو زرِّ سرخ و این حس‌ها چو مس

صحت این حس، ز معموری تن /  صحت آن حس، ز ویرانی بدن

صحت این حس بجویید از طبیب / صحت آن حس بجویید از حبیب

عَنِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: «إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلاَ فَتَعَرَّضُوا لَهَا.» ماه رجب همان نفحه‌ای‌ است در کالبد وجودی که آن را عفونتِ پوچی زمین‌گیر کرده است. نسیمی است برای روح‌هایی که از دردِ بیگانگی، به خود می‌پیچند و راهِ پیش روی حقیقت را گم کرده‌اند. «رجب»، بازگشت به انسانیت است در اصیل‌ترین لایه‌های وجودی خودش، همان هویت اتصالی او که یک سرش وصل به کمال مطلق است و در این سو وصل است به توجه به این اتصال. می‌ماند نحوه‌ی رجوع به این حقیقت و اتصال به آن کمالات که فتح الفتوحش در ماه رجب رخ می‌دهد آنگاه که انسان خسته می‌شود و نفس‌هایش به شماره می‌افتد از تنگی و ضیقِ عالم دنیا از افق تاریک و سیاه عالَم مجازی که او را غرق در توهّم و از خود بیگانگی کرده است و سرپوشی شده است برای رهایی‌اش.

انسان گمان می‌کرد این تاریخ، عصری است که انسان‌ها را وسعت می‌دهد و انسان در آن می‌تواند خودش را در تجربه‌های مختلف عالم مدرن که برایش به میان آورده است تجربه کند و وسعت پیدا کند، و از حصارهای مختلف مشکلات و مسایل پیرامونی دنیا آزاد شود؛ اما خیلی زود به این پی‌برد که سرابی که برایش دریا جلوه کرد، جویِ کوچکی بود که به قیمت لجن‌مال‌شدنِ روحش تمام می‌شد و حالا در میان علفزار هرزِ عالمِ مدرن، این افق توحیدی ماه رجب است که نسیم دشتزارِ حقیقتش را به روی او نشان می‌دهد تا او حقیقت را از درون جان خود و نه بیرون از خود «بچشد» و «حس» کند و «بیابد» و «تصدیق» کند و «لذت» ببرد. و فریاد بر‌آورد: «من کیستم؟!!» آتش به دل افروخته در خرمن عشق، چهره بر در دوخته ماه رجب از آن منظر که انسان از خود گسیخته شده و در تاریخ عالم نیهیلیسم دست و پا می‌زند و از درون فریاد بی‌هویتی سر می‌دهد، اشارتی است برای رجوع به «هویت اصیل انسان» در امتداد افق معنایی وجودش که عین اتصال به حقیقت است، در این صورت است که می‌توان سکراتِ بی‌هویتی و بی‌معنایی را به او متذکر شد و او را از وحشت و مرگِ خاموش و زجرآور نیهیلیسم بیدار کرد.

بشر امروز سخت محتاج عبور از پیچ هویتی خود است و اگر وجه اصیلی در برابر آنچه که با تشنگی به سراب رسیده است، در برابر خود پیدا نکند، اگر نتواند خود را با روزمرّگی سرگرم کند؛ لاجرم دست به انتحار خود می‌زند، چرا که آنچه می‌خواست آنی نبود که ابعاد وجودی‌اش را اشباع یا ارضاء کند، فلذا سرد و سردرگم و خسته خواهد شد. روزمرّگیِ تاریخِ ما وجهی از سرگردانی انسان در میان بی‌هویتی و عالَم معناست، نه می‌تواند با آنچه که هست خود را راضی کند، و نه می‌داند آنچه که جواب طلب اوست چیست!! شاید بتوان وجهی از عصبانیت انسان امروزین را هم در این سو تحلیل کرد که در اصل او از خودش و نارضایتی از افق کور عالمی است که در برابرش قرار گرفته و آنی نیست که انسان می‌خواست فلذا بهانه‌گیری می‌کند و مشکلات را به گردن بیرون می‌اندازد. در این میان این رجب است که در حال ظهورکردن در این عصر است برای «یگانگی» و «یافت حقیقت» و «روبه‌روشدن با طلب اعلای انسان آخرالزمانی» تا در این خلوت و انس، انسان آرام‌آرام متذکر لایه‌های عمیق حضور در عوالمی شود که برتر از افق طبیعت است، تا خلأ  اُنسی که طبیعت، او را از آن محروم کرد، بچشد آنگاه است که می‌بینید در سحری یا شبی در دل همین خلوت‌ها با صدایی رسا اعلام خواهد کرد که:

مژده بده مژده بده، یار پسندید مرا / سایه‌ی او گشتم و او، برد به خورشید مرا

جانِ دل و دیده منم، گریه‌ی خندیده منم / یارِ پسندیده منم، یار پسندید مرا

 آری! ماه رجب شکفتگیِ درون است و راهش از انسان آغاز می‌شود. یعنی باید بگوییم «رجب»، فتح انسان است در عصر تاریک پوچی‌ها. یا این‌گونه بگوییم: شروعی است بر یک پایان یا آغازی است از طلیعه‌ی اُنس انسان با خودِ وجودی‌اش، نه خودِ شخصی یا اعتباری‌اش. مطلع الفتحِ آغاز انسان در تاریخی که عالم مدرن آمده است تا انسان را برده‌ی ساحت‌های مکاتب خود کند یا انسان را منفعت‌طلب و سودجو پروش دهد، یا آن‌که انسان را محور تصمیم‌های اساسی زندگی‌اش قرار دهد، همان انسان‌محوری به آن معنایی که انسا ن، گرگ انسان می‌شود، نه آن‌که انسان، آینه‌ی انسان باشد.

 «ماه رجب» است. در «رجب» انسان، محور قرار می‌گیرد اما در انس و اتصال، فرقش با اومانیست در آن است که در مکتب انسان‌محوری، انسان ربطی با عالم و آدم ندارد، بلکه «خودش» در سود و منفعت و نظام سرمایه‌داری مهم است، حتی فضیلت و اخلاق از آن جهت که انسان اخلاق و معنویت را در زندگی به عنوان سود و منفعت نیاز دارد. اما انسانِ «عالَم رجب» متفاوت از انسان عالم نیهیلیسم، محوریت‌اش در عین ربط و اتصالی است که با افق معناییِ عالم قدس دارد که انسان در عین یگانگی می‌تواند در تمام عالم باشد. یعنی حضور بیکرانگی که نه راهی بر کسی می‌بندد، و نه می‌گذارد کسی راه بر او ببندد، آن‌گاه تجلیِ ظهور و بروزش می‌شود. کربلا، آری! می‌شود اربعین که انسان در آن‌جا فقط «هست» و «هست» و «هست»، در عین اتصال به ملکوت قدیم الإحسانی در صورت حسینی. حال باید بگوییم ماه رجب ماه انس است و انس در بستر تمرکز و خلوت و کناره‌گیری از وجوه کثرت عالم طبیعت به‌دست می‌آید و «رجب» بستری است تا در دل ظلمتِ عالم بی‌معنای پیرامون‌مان سر در گریبان وجود و درون‌مان کنیم تا حالت انس پدید آيد آنگاه پس از انس جذبه خواهد آمد و پس از آن عشق و آنگاه اتصال روی خواهد داد پس باید بگوییم شروعی است مبارک و راهی است گشوده برای آنی که می خواهد دوباره خود را بیابد و با خود آشنا شود و ساحتی دیگر از افق عالم را تجربه کند . این راه رفتنی است ......مرد سفر کجاست؟ خلاصه آنکه جمعیت رلف پریشان عالم مدرن انسان را به هم ریخته است و این ماه رجب است که به سراغمان آمده تا با آن همراه شویم، به خدا که نیاز نیست کاری بکنیم چون ما عین ناتوانی و فقریم در برابر نسیم فضل او، فقط کافی است طبق روایت، خود را در مسیر و همراه با آن نفحه کنیم، او «خود»ِ شما را در بر خواهد گرفت و با او همدم خواهیم شد فقط باید همراه شد و منتظر ماند.... رجب همان روح قُرب است که تروح جسم می‌باشد، از آن جهت که انسان را مسانخ با عالم مجردات می‌کند، عالمی که تجربتاً برای انسان مورد تصدیق است، عالَمی فراتر که انسان بدون مزاحمت احکام بدن طبیعی در آن عین بودن است و عین لذت است و عین توحّد و انس است. باید برای ورود به آن عالم، به خود رجوع کرد و برای رجوع به خود نیازمند خلوتی هستیم تا با خود روبرو شویم و آنگاه که با خود روبرو شدیم سوال از من کیستم که روی دهد، تصدیق خواهی کرد برتر از آنچه که به آن تن داده‌ام،

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک /  چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

 باید به پرسش این خلوت صادقانه جواب داد که نمی‌توانی خودی باشی جدای از حقیقتی عالی تر و برتر که عین کمال و صدق و صفاست، مگر نه آن است که ناقص در ذیل کامل معنادار می‌باشد؟ و مگر نه آن است که نقص با کمال جبران می‌شود؟ و اگر کمالی مطرح شود که در عین کمالیت نقصی در آن راه ندارد، قطعا مطلوب خواهد بود و انسان ذاتاً کمال‌طلب است. سخن زیاد است و حرف ها در میان و آینده در انتظار رجبیون است... «این الرجبیون»!!

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً آنچه را که از ماه رجب به مشامِ دل‌تان رسیده است، از همان نوعی از احساس روحانی است که روح روایات ما بدان اشاره دارد. معلوم نیست چه سرّی در گشودگیِ ماه رجب است که گویا هرکس به جایی رسیده است، از نسیمی بوده است که ماه رجب بر قلب او تابانده و از عالی‌ترین هوشیاری‌ها بهره‌مندش کرده است. و این درستْ همان نسیمی است که ما را به گفته شما از سکرات نیهیلیسم به بهشت حضور در نزد خود حاضر می‌کند تا در وسعت بیکرانه خود عرشی که فوق ملکوت است و دارای جامعیت خاص می‌باشد؛ تجربه کنیم. این‌جا است که معنی سخن خدا را می‌یابیم که فرمود: «ماه رجب، ماه من است» و این همان جامعیت شب قدر است که آرام‌آرام با «ماه شعبان» که نور تعیّن نبیّ را به ظهور می‌آورد و «ماه رمضان» که ناس را در جلوه الهی‌شان به کثرت و تعیّن ظاهر می‌کند، شکل می‌گیرد. مگر نه آن است که جامعیت شب قدر در دلِ سالی که پس از آن پیش می‌آید، در جلوات مختلف خود را می‌نمایاند؟!

گفتید: «توحید ماه رجب، نسیمِ دشتزار حقیقت را در مقابل انسان می‌گشاید تا انسان از سکرات بی‌هویتی خود را آزاد کند.» و این قصه بشر امروز است که از دست خودش کلافه شده است و خداوند با سفره گسترده ماه رجب او را به خود می‌آورد تا نه‌تنها خودِ گمشده خود را بیابد، بلکه خدایی را که نیز گم کرده است، با دعاهای ماه رجب پیدا کند. و این همه حرف بنده برای معتکفین عزیز است که متوجه باشند خدای خود را گم کرده‌اند، آری! خدایِ دیروز، خدایِ امروز نیست، به دنبالِ خدای دیروزگشتن، سرگردانی است. پس خدای خود را گم کرده‌ایم و به گفته جناب مولوی: «هر روز مرا تازه خدای دگری هست» و می‌توان او را با اشاراتی که مولایمان حضرت علی«علیه‌السلام» در دعای مخصوص ماه رجب به او کرده است، پیدایش نمود. دعایی که در ابتدای آن می‌خوانیم: «اَللّهُمَّ يا ذَاالْمِنَنِ السّابِغَةِ وَالاْلاَّءِ الْو ازِعَةِ والرَّحْمَةِ الْو اسِعَةِ وَالْقُدْرَةِ الْجامِعَةِ...». موفق باشید  

34288
متن پرسش

سلام استاد گرامی: در مورد حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» بسیار شنیده‌ایم ولی همیشه برای بنده این سوال هست که واقعاً چرا خداوند به آن حضرت آن طور که شایسته شأن آن حضرت باشد، کمک نکردند؟ به طوری که گویا دشمنان آن حضرت پیروز شدند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً به نکته بسیار دقیقی اشاره می‌کنید بخصوص که در قرآن هم داریم: «وَ لِلهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ» و از این جهت هرگز نباید حضور تاریخی حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» را طوری گزارش داد که از حضور حماسی و انقلابی و تاریخیِ آن حضرت غافل شود. اخیراً عرایضی تحت عنوان «نظر به حضور تاریخی حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» در خطبه فدکیه» شده است که ذیلاً متن آن گفتار و لینک صوت آن تقدیم می‌شود. موفق باشید

*  نظر به حضور تاریخی حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها»  در خطبه فدکیه

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ»

* درک ظرفیت تاریخی و هنر حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها»

۱. از حضور حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» در مسجد مدینه و طرح آن خطبه با آن محتوای خاص، متوجه می‌شویم چگونه حضرت متوجه ظرفیت تاریخی شده‌اند که با اسلام شروع شده و جریان سقیفه‌ساز از آن غفلت داشت. درک ظرفیت تاریخی، هنر بزرگ اولیاء الهی است که متوجه می‌شوند شرایطی پیش آمده تا بگویند «آنچه را باید بگویند». مهم نیست که بسیاری نشنیدند، ولی بالاخره آنچه باید گفته می‌شد، گفته شد.

*تاریخی توحیدی و انتظار حقیقی در وارستگی انسان

۲. درک تاریخی که با اسلام و توحیدِ خاص اسلامی شروع شود، انسان را منتظر گشایش‌هایی نسبت به خود و دیگران می‌کند و این است معنی وعده رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» که به زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» خبر دادند: «مهدی امت، از ما است». و در جای دیگر می‌فرمایند: «الْمَهْدِیُّ مِنْ عِتْرَتِی، مِنْ ولد فَاطِمَة؛»

*چرا باید به آینده انقلاب اسلامی امیدوار بود؟

۳. اگر حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» در آخرین کلمات خود در آن خطبه فرمودند: «فَاعْمَلُوا إنَّا عَامِلُونَ وَ انتَظِرُوا إنَّا مُنتَظِرُونَ» شما انجام دهید آنچه را می‌توانید انجام دهید، ما نیز آنچه را می‌توانیم انجام می‌دهیم، شما منتظر باشید، ما نیز منتظر خواهیم بود. با این جمله خواستند آنان را متوجه نگاه خود به آینده تاریخی کنند که با اسلام پیش آمد و پس از آن کلمات، اشاره به وعده خداوند کردند که فرموده است: «وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون‏» (شعراء/227) بدین معنا که مقابله هر جریان با مسیری که با اسلام شروع شده است، به شکست و ناکامی می‌انجامد و این است راز امیدواری ما به آینده‌ای که با انقلاب اسلامی شروع شده، هرچند استکبار با تمام قدرت مقابل آن ایستاده.

*باز نظر به سیره حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» و گفتگو از اسلام در قالب انقلاب اسلامی

۴. در این زمانه این مائیم که باز باید به حضرت زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» رجوع نماییم و به گفتگویِ آن حضرت در مسجد مدینه و توجه‌دادن به تاریخی که دیروز، با اسلام در مقابل جاهلیت گذشته شروع شد توجه کنیم و امروز در همان راستا در مقابل جاهلیت مدرن به تاریخی نظر داشته باشیم که اگر هزاران مانع در مقابل خود دارد، ولی به جهت حقّانیت این تاریخ یعنی انقلاب اسلامی، هرگز امید در ما نمی‌میرد زیرا بالاخره: «إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً».

*مطالبه‌گری و اعتراض، آری، ولی اغتشاش و براندازی، نه!

۵. اگر آقای سلیمان کتانی نام کتاب خود را «فاطمه زهرا، زهی در نیام» گذاردند، خواستند بفرمایند حضور فاطمه «سلام‌الله‌علیها» یعنی اعتراض بر هر انحرافی که جامعه را از اصالت‌هایش جدا می‌کند. اعتراضی در بستر گفتگو و تبیین و نقدی متفکرانه و عالمانه و تذکر به افقی که با اسلام پیش آمده است. این اعتراض غیر از اغتشاشات بی‌ریشه‌ای است که جریان براندازِ آمریکایی- اسرائیلی در عین بی‌ریشه‌گی، بدان دامن می‌زند و خود را گرفتار انواع ناکامی‌ها و افسردگی‌ها می‌کند.

*غفلت از حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» و تحجّرِ وهّابی‌گری

۶. با سقیفه راه آینده‌ای که اسلام می‌توانست بپیماید، گم شد و حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» در خطبه خود متذکر آینده و تاریخی شدند که با اسلام پیش می‌آید وگرنه بدون تذکرات حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» می‌توان همچنان در تاریخ جاهلیت بود و در عین حال به ظاهر عبادات اسلامی مشغول گشت.

*غفلت از «غدیر» و نفیِ «دیگری»

۷. در غدیر، سیاست و حاکمیت نظر به وجود متعالی انسان دارد، تا انسان‌ها هر کدام به حکم «الْمُؤمن مِرآتُ الْمُؤمن» آینه دیگری شوند و با غفلت از غدیر یعنی با غفلت از وسعت انسانی که امام علی «علیه‌السلام» می‌تواندآینه انسانیت او باشد، روحیه نفی دیگری و روحیه تکفیری جایگزین آن شد، روحیه‌ای که هیچ فهمی از دین جز فهم محدود خود را نمی‌پذیرد.

*مقابله با جاهلیت دوران و پذیرفتن هزینه‌های آن

۸. حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» با درک عظمت اسلام  و نحوه ادامه آن با انسانی معصوم، متوجه شدند از مأموریت تاریخی خود نباید غافل شد هرچند مقابله با جاهلیت دوران، چه در امروز و چه در دیروز بی‌هزینه نیست، مأموریتی که در این روزها بسیجیان و نیروهای انتظامی با درک هزینه از دست‌دادن جان، آن را به جان خریدند و خدا می‌داند به خوبی می‌دانستند با مادرِ معنوی‌شان حضرت زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» محشور می‌شوند و این را چون قبل از شهادت‌شان درک کرده بودند این اندازه نسبت به شهادت بی‌قرار بودند. گواه ما، مادران و همسران شهدای امنیت است.

*درک تاریخ توحیدی و تأکید بر «مقاومت»

۹. مشکل جریان سقیفه‌سازان، همان بی‌تاریخی است و گرفتاری در اکنون‌زدگیِ دوران جاهلیت و غفلت از تاریخی که با اسلام شروع شده بود، امری که حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» متذکر آن بودند. همانند جریان اغتشاش‌گر این دوران که در دل تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده تا انسان را معنا ببخشد، حاضر نیست و همان‌طور که زهرای مرضیه و حضرت علی «علیهما‌السلام» در مقابل آن جریان کوتاه نیامدند، انقلاب اسلامی بر تأکید بر وجه الهی و فطری انسانیِ انسان‌ها در مقابل این جریان کوتاه نخواهند آمد.

*مشکلاتی که امکان عبور از آن بود

۱۰. با غفلت از تذکرات حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» و توجه به افقی که با اسلام پیش آمده بود، جامعه آن روز مسلمانان با اموری روبه‌رو شد که امکان آن را داشت تا با آن مشکلات روبه‌رو نشود، امری که بحمدلله جامعه تشیع امروزین با بصیرت لازم متذکر آن شد و در همه مراحل انقلاب اسلامی در مقابل فشارهای بیرونی و سقیفه‌سازانِ درونی ایستادگی و مقاومت کرد. باشد که به حکم «بَشِّرِ الصّابرین» نتایج صبر و مقاومت خود را در افول استکبار جهانی نظاره کند.

إن‌شاءالله. به امید آینده‌ای که مردم ما پاداش «صبر» و «مقاومت» خود را به بهترین نحو بچشند.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

https://eitaa.com/matalebevijeh/12429

34059
متن پرسش

استاد عزیز و گرامی سلام و رحمت و برکت خدا بر شما. اگر زحمتی نیست نظرتون را راجع به متن زیر بفرمایید. کمال تشکر. امروز روزی است که هر آنچه از واجبات یا مستحبات یا مباحات منجر به اتحاد و همدلی ما ایرانیان شود، نه تنها اشکالی ندارد بلکه امری لازم و ضروری است. و فوتبال و بازی‌های تیم ملی از مباحات ضروری است. أَلَم يَجعَل كَيدَهُم في تَضليلٍ ان شاء الله با برد تیم ملی، همه کیدهای دشمنان مبنی بر فرقه فرقه کردن ایران اسلامی نابود شد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیز این سخن، سخنی است بسی درست و آگاهانه. حقیقتاً برای از بین‌بردن گسلی که بین مردم ایجاد کرده‌اند، به هر کارِ مباحی که دست بزنیم آن کار مباح برای ما برکت هزار امر واجب را پیش می‌آورد. به هر حال بخواهیم و نخواهیم، امروز ما در جهانی زندگی می کنیم که بیرون از جهان مدرن نیست و از این جهت فوتبال، جزو جهان ما شده است، آری! باید تلاش کرد از وجوه توهّمی آن کم کنیم و با انگیزه‌های دیگری به آن بپردازیم. مثل آن‌که آن را یک بازی برای تقویت بدن و راه‌هایی برای تمرین هماهنگی‌ها بدانیم. موفق باشید

33053

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: درباره حدیث «کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف» آیا خداوند نیازمند معرفی است؟ آیا خواستن خداوند محدود کردن خداوند نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار مفصل صورت گرفته است از جمله در «فصّ آدمی» که جناب ابن عربی در «فصوص الحکم» مطرح کرده‌اند که خداوند در آینه مخلوقات، وجهی از حضور خود را احساس می‌کند و یا به تعبیر بعضی از اساتید، حضور خود را در مخلوقات می‌چشد. موفق باشید

33048

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: روزتون بخیر. من یه مدته از این که رزقم کمه و از خیلی از نعمت ها محروم بودم احساس تنگنا می‌کنم و هر روز خودخوری. نمیدونم چیکار کنم. حس می‌کنم عقب افتادم یا حس می‌کنم خدا کم محلی بهم کرده. چه کار کنم از این جهنم بیرون بیام؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که خداوند در این موقعیت‌ها نیز ما را امتحان می‌کند به همان معنا که می‌فرماید: «وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ» و چون او را باز برای آزمودن تنگ روزی کند (دلتنگ و غمین شود و) گوید: خدا مرا خوار گردانید. موفق باشید

32897

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقت شما بخیر. امروز خواب عجیبی دیدم تعبیر اون رو می خواستم (معمولا گوشی رو برای بیدار شدن نماز شب تنظیم می کنم حدود نیم ساعت قبل اذان صبح صدای پیش فرضش هم ربنای شجریان) - خواب دیدم با شجریان در یک ساختمانی بودیم و دعوا و بگو مگو می کردیم بعد از اندکی دعوا شجریان به سمت پشت بام رفت، من هم همراهش رفتم بعد با صدای بلند شروع کرد ربنا رو خوندن - به من هم اشاره کرد بخونم - در این حین از پشت بام می دیدم که بعضی همسایه هایی که چهار پنج خانه اونور تر از ما هم قرار دارند، بخاطر صدای ما با حالت ناراحتی از خواب بیدار شدن، من هم دیدم اینجوریه خواستم به شجریان بگم مزاحم بقیه هستیم، ایشان اشاره کرد که اهمیت نده و دوباره با صدای بلند ادامه داد ربنااااا، بعد یکی دوتا دیگه از همسایه ها هم بیدار شدن، تو این لحظه خودم از خواب بیدار شدم و رفتم نماز شب رو خوندم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه ملاحظه کرده باشید مکرراً در جواب کاربران محترم عرض شده است بنده علم تعبیر خواب ندارم. موفق باشید

31124

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. استاد ملاصدرا در چه کتابی راجع به افلاک صحبت کرده؟ چه نظری راجع به افلاک داره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به یاد ندارم. احتمالاً در اسفار باید باشد. موفق باشید

31048

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد خدا قوت: استاد چطور میشه به حکمت برسیم؟ تشکر از پاسخگوی شما و التماس دعا از شما استاد دلسوز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تدبّر در قرآن در این موضوع، بسیار مهم است. موفق باشید

36433

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر استاد گرانقدر‌: استاد نظرتان در مورد آیت الله محمدرضا نکونام که مدرس عرفان نظری، اقتصاد اسلامی در حوزه علمیه قم است و کتابهای تفسیر قران و استخاره ایشان چیست؟ آخه من نظر خیلی ها را در مورد رد صلاحیت دکتر سروش و ملکیان که خواندم ....

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد چیزی نمی‌دانم. موفق باشید

34815

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد: با توجه به متن یکی از دوستان که برای شما فرستاده بودند که از استاد ملکیان بود پس چرا مسلمانی را اختیار کنیم و یا چرا اصلا بر اعمال یک دین باقی بمانیم نه از روی شهوت مثلا آیا نمی‌شود بر فقه دیگر ادیان بود و یا اصلا فقه اهل سنت؟ واقعا با این طرح که شما داشتید چرا نباید دست را بست یا باز گذاشت؟ اصلا چرا باید در این امور غور کرد و فقه را کشف کرد آیا این مقدار همه چیز را به باطن بردند درست است با توجه به اینکه ظاهر در دین اسلام بر خلاف مسیحیت قدرت مند است و پیامبر ما توجه جدی داشتند و از این جهت دین ما دارای فقه شد دینی که اگر دو تا سجده بیشتر انجام بدهیم حکم به اعاده می‌کند!!! به نظرتان به این راحتی می شود این مقدار ظاهر را کم شمرد؟ از متن شما احساس کردم با توجه به تمرکز شما روی فلسفه یا عرفان و... کمی از ظاهر شرع روی گردان می شوید، برخی اوقات بوی مسیحی بودن اسلامتان را حس می‌کنم. اینقدر تلاش برای اینکه ظاهر را به باطن حوالت دادن آیا از اثرات فهم مسیحی از دین نیست؟ من از اسلام فهمیدم آنچه آقای بهجت فرمود نماز اول وقت شما رو به اوج می رساند، این چه دینی است که خم و راست شدن در زمانی مشخص ما را به حقیقت دین نزدیک می کند در اسلام راه باطن از راه ظاهر نیست؟ البته که شما موافق هستید و درست است که اصل و اساس باطن است اما آیا در اسلام خود ظاهر ذاتا محل توجه نیست ؟؟!! و کلی دقت های ریز فقهی در کلام ائمه که با نظر عرفی اصلا اهمیت ندارد آیا در منطق دین اسلام اگر مسیحی به اسلام برسد می تواند باز بر توحید دین خود بماند و اعمال آنرا انجام دهد و مثلا نماز اسلام را نخواند و...؟؟!!!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ظاهر دین و شریعت الهی دریچه‌های حضور در باطن دین است و لذا نباید از ظاهر دین عدول کرد. ولی از آن طرف نباید در ظاهر دین نیز متوقف شد. در این مورد پیشنهاد می‌شود حدیث ۱۲ از کتاب «چهل حدیث» حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» مربوط به جایگاه تفکر مطالعه شود. موفق باشید

34482

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و رحمت: مطالعه پرسش و پاسخهای‌تان درباره عرفان عملی، چنین می‌نماید که میان اهل کرامات و اهل عرفان تفاوت قائل هستید. به‌طوری که امثال مرحوم شیخ رجبعلی را از دسته اول و امثال مرحوم قاضی را از گروه دوم دانسته‌اید. در صورتی که بسیاری از زبدگان عرفان از جمله همین آیت الحق قاضی و امثالهم، کرامات عدیده داشته‌اند؛ مشهور در این میان مرحوم بهجت است! آیا صرف کرامت داشتن یا نداشتن را ملاک درستی یا اشتباهی مسیر اشخاص قرار دادن کار اشتباهی نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که ملاحظه می‌کنید صرف کرامت‌داشتن و یا نداشتن، ملاک درستیِ راه نیست؛ ملاک درستی راه، حضور در شریعت محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در عقاید و اخلاق و احکام است. آنچه هست باید متوجه باشیم هر اهل کرامتی را نمی توان اهل عرفان به معنای حضور توحیدی نامید و این امر را می‌توانید در یکی از پاورقی‌ها مفصل کتاب «آیت الحقّ» که جریان رجوع مرحوم شیخ رجبعلی خیاط به آیت الله قاضی را نقل می‌کند ملاحظه فرمایید. موفق باشید

34218

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: استاد بنده طلبه هستم و خودم را در آینده در کسوت یک فرد ذوابعاد می بینم. فردی که بتونه مسائل رو از چند وجه ببینه و بررسی کنه. توی بررسی که از اساتید انقلابی کردم متوجه شدم جناب عالی و استاد رائفی پور و حاج آقای پناهیان و استاد حسن عباسی و آیت الله مصباح و شهید مطهری و عین صاد و از همه مهم تر رهبری و امام خمینی، همون اشخاصی هستند که من می پسندم و دوست دارم شاگردی این بزرگواران رو بکنم. حالا سه تا موضوع پیش آمده . ۱. آیا این طور مطالعه صحیح هست؟ این همه استاد و این همه کتاب و سخنرانی؟ ۲. اگر صحیح هست چه طوری شروع کنم؟ از کجا شروع کنم؟ هر کدام از این بزرگواران توی آثارشان سیر مطالعاتی دارن. باید سیر مطالعاتی همشون رو شروع کنم؟ البته همه ی این ها جدا از دروس حوزه و یادگیری زبان خارجی هست. ۳. آیا برای ذو ابعاد شدن و مطالعات میان رشته ای داشتن این کارهایی که می خوام بکنم کافی هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید جنابعالی که بحمدلله در کسوت طلبه می‌باشید اگر خود را با مبانی قرآنی و روایی، ذیل حضرت امام و رهبر انقلاب حاضر کنید، خودتان شخصیتی خواهید شد برای تحلیل و تبیین هرچه بیشتر آنچه به عنوان عطای الهی به بشر امروز شده است به نام انقلاب اسلامی. موفق باشید

34133

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز: من ی مدت کتب کارلوس کاستاندا رو میخوندم، شاگرد عارف سرخ پوست دون خوان ماتیوس. ایشون توی کتاب هنر رویابینی قائل به هفت دروازه رویا هستن که یکی یکی باید فتح بشن. اخرین دروازه ارتباط با موکلین خواب هستش. منتها کتب شما رو که خوندم متوجه مسائل بالاتری شدم. میشه لطف بفرمایید بگید که چیکار کنم تا بتونم با ملائکه ارتباط قویتری برقرار کنم؟ ی ملک ی بار توی بیداری دیدم ی بار هم بین خواب و بیداری البته بار دوم جلوش بلند نشدم و خوابیدم و الان وجدانم ناراحته که احترام نذاشتم. صرفا دیدن نمیخوام دنبال اخذ علمم ازشون. با سپاس از حوصله ای که به خرج دادین ممنون.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه باشید چنانچه با نور توحید و معرفت نفس جلو برویم، آن‌چنان به لطف الهی انسان در معرض انوار الهی قرار می‌گیرد و انوار الهی جان او را در بر می‌گیرد، که به خوبی خود را در ذات انسانی‌اش که همان حضور بیکرانه اکنون جاودانگی‌اش می‌باشد، احساس می‌کند و دیگر معطل آن حرف‌های به اصطلاح عرفان‌های ساختگی نمی‌شود. موفق باشید

34091

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: بر اساس دلایل اثبات مجرد بودن نفس، انسان مادی نبوده و فانی نیست. در این صورت خدا نمی تواند انسان را نابود کند. اگر بگویید خدا می تواند انسان را نابود کند، پس انسان فانی است. آیا این جملات درست است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید مجردبودنِ یک موجود، به معنای آن است که فوق زمان و مکان است، نه آن‌که فوق مخلوق‌بودن و در عرض خداوند باشد. آری! هر ممکن‌الوجودی اعم از مجرد و غیر مجرد، مخلوق خداوند است و وجود آن از خداوند است و هرگاه اراده کند وجود آن مخلوق را از او می‌گیرد. موفق باشید

34014
متن پرسش

استاد عزیز و گرانقدر با سلام مجدد: در مورد پاسخی که فرمودین «برای سرنگونی این نظام باید مانند آن‌هایی که برای سرنگونی نظام شاهنشاهی کشته دادند و شکنجه شدند، کشته بدهند.» استاد بفرمایید تفاوت سخن شما با این که بگوییم بسیاری دلباختگان به نظام و انقلاب مطمئنا تا پای جان پای نظام می ایستند چیست؟ شما حداقل در نظر بگیرید این نظام سی هزار نفر داشته باشه تا پای جان پای نظام باشن (حد بسیار بسیار پایین در نظر گرفتم) اینها تا پای جان پای نظام بایستند، دشمن حمله کنه، از کشتن ابایی نداشته باشه، بعد از جنایت طیف خاکستری به نفع نظام برنگرده و ..... ، این افراد اونقدر با ملایمت برخورد کنند که اگر ده نفر از اینان کشته شد یک نفر از طرف مقابل بیشتر کشته نشه، با این اوضاف باز شد همون حرف - دشمنان و مخالفان همون عدد سه هزار رو کشته میدن یعنی واضح است وقتی می گوییم دلباختگان نظام تا پای جان می ایستند، آن حرف شما رو در بطن خودش داره ولی اون حرف تحریک آمیز که باید کشته بدین، و ظاهر استکباری داشته باشه، در این جو رسانه ای کجا و این بیان کجا؟ استاد همچنین فرمودین : «واین جریان، با نظر به وابستگی شدیدش، خواسته و ناخواسته جریانی است که باید در دل آیه «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ» مدّ نظر داشت» استاد سران و تحریک کنندگان اصلی شاید ولی بدنه ای که توخیابونن نه، بسیاری از اونهایی که طرفدار جریان مخالف هستند نه، طیف خاکستری نه اینطور نیست از قضیه ای ناراحته حرفی می زنه، آزادیش گرفته شده ، حقی ازش خورده شده و اجازه حرف زدن بهش داده نشده ...، حتی شاید کسی از زندگی نا امیده دنبال مقصر می گرده، دنبال هیجانه ، و ... («ویژگی مشترک همه آنها این بود که چیزی برای از دست داشتن نداشتند.») استاد مورد سوم که فرمودین : «نه‌تنها حتی به دنبال سرگونی نظام بلکه به دنبال نابودی کل ایران می‌باشند. جریان‌های استکباری و تحجّر منطقه، به این نتیجه رسیده‌اند که اگر ایران باشد حتی با حاکمیتی که غیر اسلامی است به جهت سابقه تاریخی و فکری و فرهنگی که دارد، همچون تیغی است در چشم آن‌ها.» دقیقا دو سه هفته است به همین موضوع فکر می کنم، در حد خودم از این آدمین های گروه ها و کانال ها می پرسم فرض بگیریم معترضا موفق شدن و نظام برگشت و نظام جدید و کاملا همسو با غرب در ایران مستقر شد، سود و زیان کشورهای منطقه و جهان به چه صورته؟ آیا خود آمریکا منفعت می بره؟ (کی بیاد این کشورهای عربی رو بترسونه و باعث لزوم تحق قیمومیت قرار گرفتن اونها توسط امریکا و فروش چند صد میلیارد دلاری سلاح بشه؟ چجور بتونن قیمت نفت رو کنترل کنن؟) آیا ترکیه سود می بره؟ آیا اروپا سود می بره؟ آیا کشورهای عربی سود می برن؟ طالبان سود می بره؟ روسیه سود می کنه؟ ایران یکپارچه غربی به سود هیچکدوم نیست، خیلی دوست داشتم در یک برنامه آزاد چند نفر بشینن توجیه کنن که چرا ایران طرفدار غرب به نفع آمریکا و بقیه کشور هاست؟ اگر ایران یکپارچه به نفع کسی نباشه حتما تجزیه اش می کنند.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که هر کدام از نکاتی که می‌فرمایید دارای ابعادی است. به نظر می‌آید به تقابل دو جبهه در کلیّت آن نظر کنیم به معنای کلیّت یک جبهه با اصراری که در باطل دارد و جبهه دیگری که نظر به حق می‌کند، آن هم در کلیّت. در این شرایط است که می‌توانیم میدان تفکر به آنچه می‌فرمایید را گشوده نگه داریم. آری! بحث در انگیزه دشمن است ولی توجه دارید که در دل همین فتنه‌ها است که حقّانیت نظام اسلامی در مقابل استکبار به ظهور می‌آید و حضوری که در جهان آینده خواهی نخواهی برای آن رقم خورده است. به هر حال مثل روز روشن است که جهان استکبار متوجه آینده نظام اسلامی شده است و همه تلاشش آن است تا مانع آن حضور بشود و ما بیشتر اتفاقات را در دل این نحوه تلاش‌ها تحلیل می‌کنیم، وگرنه در این‌که چند نفر موتور سوار بعضی از مردم و یا نیروهای انتظامی را به رگبار ببندند، هیچ معنایی نخواهد داشت و معلوم است که هیچ نتیجه‌ای که دشمن بتواند روی آن حساب کند، حاصل نمی‌شود. موفق باشید 

33874

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و رحمت خدا بر شما: برداشتم از دنبال کردن مباحث مربوط به انقلاب اسلامی و امام خمینی را در نکات زیر خلاصه کرده ام، ممنون می‌شوم ایرادات و نکات تکمیلی را بفرمایید: بسم الله الرحمن الرحیم ۱. انقلاب اسلامی تجلی اراده خدا در این تاریخ است. ۲. خداوند عین هستی است و از هستی، هستی صادر می شود. ۳. خداوند در قید زمان و مکان نیست. انقلاب اسلامی نیز، مرزهای زمان و مکان را درنوردیده است. ۴. انقلاب اسلامی مسیری است که از غدیر، بلکه از بعثت، آغاز گشته و به ظهور منتهی می شود. ۵. قبل از تجلی اسمی از اسماء الله، انسان مسوولیتی نسبت به آن ندارد و مخاطب آن اسم نیست، اما پس از ظهور آن اسم، انسان با اختیار و انتخاب خویش، آیینه ای از این اسم می‌شود. خواه مکدر باشد و نور را پس‌ زند، خواه صیقلی باشد و همه نور را یکجا از آن خود کند. ۶. انقلاب اسلامی به حکم «هو الاول و والاخر»، ازلی و ابدی است. شاید منظور سید شهیدان اهل قلم، از «کرانه وجود» نیز همین باشد که «ای شهید ، ای آنکه بر کرانه ابدی و ازلی وجود برنشسته ای. دستی بر آر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش.» ۷. شهدا با درک این چنین ، مرزهای زمان و مکان را در نوردیده و از یک سو با شهدای صدر اسلام، و از دیگر سو با شهدای وقت ظهور، بل؛ رجعت، احساس یگانگی کرده اند. ۸. انقلاب اسلامی مثل هر امر وجودی و مجرد دیگری، هر ماهیت و وجودی را که جز جنس خود (وجود) نیست، پس می‌زند. شهید دیالمه می‌فرمایند: «هر از گاهی انقلاب موجی می‌زند و زباله هایش را بیرون می اندازد.» ۹. مسوولیت و نقش تاریخی هر فردی، بنابر تقدیر الهی در آن تاریخ، رقم می‌خورد. قبل از بعثت، مسوولیت ابوطالب ها، با بعد از آن تفاوت داشت و نیز مسولیت و نقش عمارها، قبل و بعد غدیر، و نیز مسولیت و نقش عباس بن علی ها، قبل و بعد از کربلا، و نیز مسولیت و نقش مطهری ها و سلیمانی ها، قبل و بعد از انقلاب... و این تجلی های پی در پی و نقش های به ظاهر متفاوت، اما در باطن، یگانه را بروز می‌دهد. «جلوه کند نگار من، تازه به تازه، نو به نو / دل برد از دیار من، تازه به تازه، نو به نو» ۱۰. آنگاه که اسم مرید خداوند به صحنه می آید، آزادی و اختیار انسان نیز، ذیل این اسم، تجلی میابد. به عبارتی خداوند، تقدیر انسانها را به دست خود انسانها رقم می‌زند. در بستر ظهور تقدیری جامع‌تر، یا همان اجتماع. «ان الله لایغیرما بقوم حتی لا یغیر ما بانفسهم» ۱۱. هر سیر توحیدی نیاز به زعیمی دارد، که در سفر از خلق بسوی خلق با حق، آنهایی را که عزم سفر دارند، با وِلایت و وَلایت، تا سرچشمه خورشید برساند. من به سرچشمه خورشید، نه خود بردم راه ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد و حضرت روح الله در چنین زمانه ای، زعیم امتی است که روح خدا را در او دیدند و با او بسوی «الله»، رهسپار گشتند. ۱۲. هر حرکت توحیدی ظاهری دارد و باطنی، «هو الظاهر و والباطن». واگر علمدار اسم ظاهر انقلاب اسلامی، حضرت روح الله هست، علمدار اسم باطن آن، مقام معظم رهبری است. که او مامور به تنزیل بود و این مامور به تاویل. ۱۳. هنگامه طلوع، وقت تفکری انتزاعی درباره نور نیست. فقط باید خاموش بود و ناظر. ناظری که نور را محیط بر خود می‌بیند، با آن متحد گشته و یکی می‌شود. دیگر نه نور بر او سبقت دارد و نه او بر نور. این نسبتی است که شهدا با انقلاب اسلامی یافته اند. شهدا با انقلاب، تعریف می شوند و انقلاب با شهدا. دوئیت و بینونیتی در کار نیست. ۱۴. نسبت شهدا با امام و رهبری، دلدادگی است. اما نه یک دل و یک دلبر. بلکه از هر دو سو چنان جذبه ای به یکدیگر دارند، که از هر ولیجه ای در این راه دل می‌کنند. اگر تنها وصیت شهدا، تنها نگذاشتن امام و رهبری است، آرزوی امام نیز، چنین است: «خدایا مرا با بسیجیانم محشور گردان» و این معجزه انقلاب اسلامی است.: ظهور عشق در زمانه ای که همه چیز هست، جز عشق. ۱۵. و اینک ماییم و انقلاب اسلامی و شهدا: اگر نسبتمان استدلال و بحث و اغنا باشد، در تاریکستان خویش، فرو می‌مانیم. و اگر ناطر خلوت شهدا و انقلاب و دلدادگی آنها با زعیم دوران باشیم، خویش را فانی در این سیر میابیم. من خس بی سرو پایم که به سیل افتادم او که می‌رفت، مرا هم به دل دریا برد. والسلام علی من اتبع الهدی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر به تک‌تک نکاتی که فرموده‌اید، کار مشکلی است. ولی بحمدلله متوجه نکات خوبی شده‌اید و چه خوب است که کاربران محترم نسبت به نکاتی که مطرح شده توجه لازم را بنمایند. موفق باشید

33653
متن پرسش

سلام علیکم: خدا قوت! بنده دو صوت بازخوانی تقابل حجاب و آزادی، چرا!؟ را با دقت گوش کردم. انصافا راهگشا بود و خیلی از ابهامات فکری بنده را حل کرد و ذهنم نسبت به این مسئله شفاف تر شد. بالاخره خدا رو شکر این حوادث اخیر بهانه یا فرصتی شد تا نظر شما رو در مورد حجاب و آزادی بدانیم. انصافا از دید حضوری و فطری و ماوایی نگاه کردن به حجاب هنر می خواهد. اما استاد عزیز، حرف بنده این است که اگر بشود ما ولایت فقیه را تشخیص، تعیین و معرفی اولویت ها تعریف کنیم. بعد از اتمام جنگ تحمیلی و دفاع مقدس و پذیرش قطعنامه توسط امام (ره)، خود امام عزیز ما باب جدیدی برای ما گشودند و فرمودند الان اولویت و جنگ، جنگ بین فقر و غناست! اگه بشه سخنرانی های های امام و رهبری را رصد کرد اولیت های یک نظام اسلامی و مردم را عدالت اجتماعی، رفاه نسبی، مبارزه با فساد، فقر، تبعیض، ویژه خواری، رانت خواری، عدم شفافیت و... می دانند. به پشتوانه ی مجموع حرف های رهبری به نظر بنده مسئله ی حجاب، مسئله ی اصلی کشور نیست! کشور نیاز به یک اصلاح ساختار اداری _ اجرایی دارد. خود شما بهتر از بنده واقفید که قسمتی از این بدحجابی ها ریشه اعتراضی دارد به نحو حکمرانی در کشور به خصوص در مسئله اقتصاد و تورم، اشتغال، ازدواج، مسکن و... به نظر بنده این مسئله فقط در باب فرهنگ و فکر حل نمی شود! سیاسیون و مسئولین هم باید درد دل مردم رو بشنوند و پیگیر شوند! آیا نباید نخبگان ما ذیل گفتمان جنگ فقر و غنای امام که ولی فقیه است، فکر کنند و حرکت کنند!؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین‌طور است که می‌فرمایید. ولی باز به این نکته نیز بیندیشید که انسان باید در جای دیگر احساس غنا بکند تا از بیماریِ حبّ دنیا نجات یابد. این‌جا است که باید به انسان و ابعاد روحانی او از جمله آزادی و انتخاب او پرداخت. و این وظیفه امثال ما می‌باشد و البته وظیفه دولتمردان، شکل‌دادن به جامعه‌ای است که امکان تجاوز به حقوق سایرین نباشد. و ما در هر دو مورد البته کوتاه آمده‌ایم و همین امر موجب شده است که نه عدالت را دوست می‌داریم و نه متوجه زیبایی‌های آن عدالت هستیم. عدالتی که تنها در یک بستر معنوی که انسان احساس غنا بکند، خود را به زیبایی می‌نمایاند. موفق باشید    

33554

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: شما در برهان صدیقین می‌گویید که خداوند وجود مطلق است. اگر خدا مطلق است، پس باید کمالات یک مورچه را هم داشته باشد. سوال لطفاً بفرمایید که کمالات یک مورچه مثلاً چه چیزهایی است؟ و چه چیزهایی مربوط به مورچه است که مربوط به خدا نیست (مورچه به عنوان مثال بود) با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند کمال مطلق است و هر آنچه کمال محسوب می‌شود او آن کمال را به صورت مطلق دارد. مورچه‌بودن به خودی خود کمال نیست. موفق باشید

32980
متن پرسش

عرض سلام و خدا قوت خدمت شما استاد بزرگوار: در رابطه با شرایطی که در دوران کنونی در سطح جامعه پیش آمده و ادامه انقلاب اسلامی در بستر این جامعه، نگرانی های زیادی به وجود آمده است. بالاخره انقلاب اسلامی در بستر این مردم و با کمک آنها باید جلو برود آیا با نوع نگاهی که در شرایط کنونی در بسیاری از افراد دیده می‌شود مثل نارضایتی از عملکرد مسئولین که به نارضایتی از نظام هم ختم شده است، مشکلات هویتی نسل جدید و بی اهمیتی این موضوعات برای مسئولین و مشکلات دیگری که همه آگاهیم و مردم به خصوص نسل جوان رو نسبت به انقلاب دچار تردید کرده آیا به ادامه انقلاب اسلامی در بستر این مردم باید امیدوار باشیم یا ممکن است انقلاب آنقدر در پس پرده برود که مثل همان چیزی که در صفویه شاهد بودیم به دورانی برسیم که شاهد رکود باشیم مگر نه اینکه این مردم عقل درک این انقلاب و پیشبرد آن را داشته باشن و ما به یک حرکت و اعتقاد مستمر در این راستا نیاز داریم نه اینکه لزوما حاج قاسم شهید بشود و مردم تکانی بخورند و بعد از مدتی انقدر گرفتار نارضایتی و اختلاف افکنی های دشمنان شوند که فراموششان شود. ما با نسل جوانی که گرفتار مشکلات هویتی هستند و نارضایتی های خانواده هایشان از اوضاع داخلی هم روی ذهن و قلبشان اثر می‌گذار و قرار است آینده این کشور را هم بسازند چطور می‌خواهیم انقلاب اسلامی را پیش ببریم؟ آیا ممکن است انقلاب اسلامی جایی غیر از این کشور مسیر خود را ادامه دهد؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند کوتاهی‌هایی شده و همین امور موجب نارضایتی‌هایی است که می‌فرمایید. و از طرفی دشمنان ملت‌های آزاد موانعی را ایجاد می‌کنند تا آن ملت‌ها را مستعمره خود نمایند و بحمدلله مردم ما این آگاهی تاریخی را در خود و مدّ نظر دارند ولی ذات انقلاب طوری است که خیلی زود در هر مرحله از خود، به خود می‌آید و از این مشکلات عبور می‌کند. چیزی که شما در جریان بنی‌صدر و فتنه‌هایی که ایجاد کرد و سپس با جنگ تحمیلی ملاحظه کردید و این به دلیل جهت توحیدیِ کلّی نظام انقلاب اسلامی در ایران است و ملاحظه کرده‌اید که خداوند بدین جهت در موارد متعدد نقشه‌های دشمن را خنثی و دل‌های مردم را متوجه اصل انقلاب نموده است و مطمئن باشید با حضور بیشتر انقلاب در جهان، ما آینده خوبی را در مقابل خود داریم و امیدواری‌های رهبر بصیر و الهیِ انقلاب بی‌حساب نیست. موفق باشید.

 

 

 

 

 

نمایش چاپی