بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
32539

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب استاد وقتتون بخیر. با آرزوی قبولی طاعات. استاد ببخشید در سخنرانی فرمودید «حق» در زبان عربی همان «است» در زبان فارسیست ولی بنده هرجایی جستجو کردم این معنی رو در دیکشنری عربی پیدا نکردم "حق" را درستی و شایستگی معنی میکردن ممنون میشم لطف کنید منبع و جایی که این معنی رو برای حق آورده باشه رو معرفی کنید. با سپاس

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مباحث مربوط به علم اتیمالوژی است و امری نیست که در کتاب‌های لغت به دنبال آن گشت. از جمله کسانی که در این مورد تحقیق فرموده‌اند و بنده از قول ایشان آن موضوع را عرض کردم؛ جناب آقای دکتر احمد فردید می‌باشند. موفق باشید

32343

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با توجه به متنی که در یکی از جلسات اخیر استاد فرمودند: «با نظر به سخن امام سجاد «علیه‌السلام» انسان آخرالزمانی را انسانی می‌دانیم که بیشتر به ذات گسترده و وجودی خود نزدیک شده و در این راستا بنا دارد حضور گسترده خود در جهان را تجربه کند و حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به چنین بودنی که از انسانِ این دوران می‌شناختند، تاریخ انقلاب اسلامی را ماورای تاریخ مدرن به میان آوردند. انقلاب اسلامی با تذکر حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»، توجه به بودن گشوده انسان این دوران است. انسانی که بودن خود را مقدم بر دانش‌اش می‌فهمد.» منظور از این بودن چه نوع بودنی‌ست و چه ابعاد و ویژگی‌هایی دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «معرفت نفس» جهت شروع این نوع مطالب می‌تواند کمک‌کار قضیه باشد و پس از آن کتاب «در راستای بنیان حکمت حضور انقلاب اسلامی در «جهانی بین دو جهان» افق بحث را روشن می‌کند. موفق باشید

35882
متن پرسش

سلام علیک بجوامع السلام: با عرض پوزش از حضرت استاد و کاربران بابت زحمت و اذیت مطالعه ی مطلبی که قرار داده می شود.
کربلا و صیرورت تاریخی انسان
همچنان که انسان در سیر الی الله در ذیل تاریخ توحیدی از مقطعی یا از طوری در طور دیگر حاضر می شود و خود را پیش از گذشته در تعیین حقانی می یابد و احساس می کند که از آن به شدنی بعد از شدن یا بودنی پس از بودن می گوییم این صیرورت تاریخی که ذیل تاریخ قدسی معنا می‌شود از حضور آدم ابو البشر آغاز و تا حضور ختمی نبوی ادامه یافت و بعد همین صیرورت با حسین علیه السلام در تاریخ تعینی دیگر یافت و معنایی دیگر از انسان را به تاریخ گمگشته و حیرانی بشر امروز بخشید تا انسان در عمق معنا بخشی خودش در دل حضور تاریخی حسین علیه السلام بودنی دیگر را تجربه کند و خود را در ساحتی از عالم و نسبت عمیق‌تر از مناسبات مادی و مدرنیته بیابد و این صیرورت تاریخی را به تماشا بنشیند و احساس کند. اربعین، همان صیرورت تاریخی است که با حسین علیه السلام شروع شد تا دستِ افتاده ی انسان زمینگیر این تاریخ و زمانه را بگیرد و در افقی و ساحتی حاضر کند که طلب پنهان و نهفته ی وجودی هر انسانی است که در این تاریک خانه ی وهم آلودِ این سویی گم شده، یا غبار شهوت‌ها و غضب‌ها آن را مسکوت گذاشته است و اما اربعین آغازی بر پایان همین سکوت تاریک خانه ی عالم غبار آلودی است که بشر می خواهد از پوستین دروغین دیروزش به در آید و در فهمی جدید و عالمی جدید در نسبتی جدید با خودش روبرو شود و اربعین بستر چنینی بودن و شدنی است که از آن تعبیر به صیرورت تاریخی انسان می کنیم صیرورتی که انسان در عالی ترین نحوه ی حضور خودش با حقیقت قرار می گیرد همان حس حضور و شهود حق که تماماً بودن و هستی است و دیگر معنایی از کنید و یا دوگانگی در میان نیست همانی که محی الدین از آن تعبیر به حق الیقین می کند و یا صدرا آن را رهایی انسان از قیود و مقام اطلاقی انسان تعبیر می کند و این همان افقی است که با اربعین به روی انسان گشوده شده است تا خود را و بقیه را در وجه اطلاقی یک حقیقت قدسی به تماشا بنشیند و اگر بپرسی چیست؟ بایست بگوییم که فقط هستی است باید به افق شهودی اربعین حسینی نظر کرد و نظر بازی را از همین بستر شروع کرد آنگاه فقط تماما حقیقت است و حقیقت و لذت تماشای آن و حضور در بیگرانگی و دوری از بیگانگی های قیودات و مناسبات و شئونات شهر مدرن ..... شاید کسی بپرسد که در مسجد چه باید کرد؟ این پرسشی است که جواب دادن به آن انسان را در مسجد متحیر می کند عوض آنکه راهی جلوی روی او قرار دهد در حالی که مسجد محل حضور و شهود و رویارویی و انس حضور است و اعمالی که در مسجد انجام می‌شود جهت تقویت این حسِ حضور و رویت و لقاء حق است نه آنکه برای خود معنایی مستقل داشته باشد. بنابراین در مسجد باید حاضر شد و به این حضور شدت بخشید تا بودن و هستی یافت شود و حس پوچی و بیهودگی و گمگشتگی را از خود برانیم و در یک حیات متعالی و حضور بی‌کرانگی و قدسی در مسجد خود را احساس کنیم یک حس حضوری در عین بودن در نسبت با احدیت و گزنه هر چه از مسجد بگوییم یا برای شخص معین کنیم که باید در مسجد چه بکند او را متحیرتر کرده ایم! اعتکاف نیز از همین جنس است روزه در مسجد همراه با خلوت و سکوت و اعمالی که در اعتکاف دنبال می شود سنخ شدت حضور دارد تا آنکه بخواهد کار خاص مستقلی باشد. اربعین هم به شرح ایضاً یافتنی است بعد از یافتن، و شدنی است بعد از شدن. باید در مسیر اربعین حس حضور را شدت بخشید و پیاده روی خود عمل مستقل نیست! بلکه در مسیر صیرورت انسان در تاریخی است که از حسین علیه السلام می‌گذرد و بایست در این طریق و مشی کردن حضوری بعد از حضوری برایمان تثبیت شود و شدت بودن در ما بیش از پیش شود. اربعین، قدم زدن در ساحت قدیم الاحسانی (حضرت احدیت) عالم توحید است که انسان در این تاریخ طلب آن را در وجودش احساس کرده است و به سوی آن قدم برداشته است و نشانه ی این طلب، حضور شهدایی است که در این سالهای اخیر در ما ظهور کرده است و تشییع شهدایی که انسان‌هابی با آرمان و اندیشه ی همان طلب در زیر این تابوت‌ها حاضر شده‌اند. آری شهدا این طلب و این حقیقت را پیش روی ما نهاده اند و ما مشتاقانه به استقبال این حقیقت تاریخی افتاده ایم تا ما هم جزو این قافله ی قدسی در دل تاریخ توحیدی حسینی باشیم و اربعین، جواب عطش تاریخی انسان آخرالزمانی است که هیچ چیز جز اصیل‌ترین بودن‌ها (بودن با حق) و حقیقی‌ترین انسان‌ها (انسان کامل) او را اشباع و ارضاء نمی کند. باید به استقبال حضور اربعین رفت تا حقیقت ما را دربرگیرد و آنگاه است که انسان در صیرورت تاریخی خود حاضر شده است.... این مطلب را در آستانه ی حرکت به کربلا در کنار موکب چایی حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام نگاشتم همراه با چای عزای سیدالشهدا علیه السلام و شاید آنگاه که این مطلب خوانده شود این کمترین در مسیر زیارت سیدالشهدا علیه السلام باشم و امیدوارم دعای خیر جناب استاد و دوستان بدرقه ای باشد تا در این سفر شهودی حضوری اربعین بیش از پیش حاضر شویم.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید به لطف الهی در منزلی حاضر شده‌ایم که ذیل نظر به حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» در حال تجربه بودنی هستیم که این، نهایی‌ترین بودن است تا خود را و بقیه حاضران در صحنه اربعینی را آینه نمایش حقیقت قدسی بنگریم آن هم وقتی ماورای کثرت‌ها به هستیِ جان‌ها نظر کنیم، در آن صورت است که حیرت می‌کنیم چه اندازه خداوند در این عالَم و در این جان‌ها به ظهور آمده است.
همان‌طور که فرمودید و خوب هم فرمودید این اربعین، جوابِ عطش تاریخی انسان آخرالزمانی است که هیچ چیز جز اصیل‌ترین بودن که بودنِ «بالحقّی» است او را راضی نمی‌کند. به این فکر کنید وقتی رغبت به زندگی در انسان می‌میرد که زندگی را به پایین‌ترین شکل آن که فروافتادن در توهّمات دنیایی است، تقلیل دهیم و متوجه حضوری که حضور در بیکرانه توحید است، در میدان‌های ظهور انوار توحید، نگردیم و این یعنی عدم حضور در حماسه‌ای که تندبادِ طلب، در نهایی‌ترین حضور در این زمانه با انقلاب اسلامی و پیرو آن در رخداد اربعینی پیش آمده است. تندبادی که خداوند به حرکت در آورده تا هرکس خواست در زمانه ظهور ایمان در ایمان وارد شود، خود را به آن بسپارد بدون آن‌که تفصیلاً بداند بنا است تا کجاها جلو برود. همین اندازه می‌توان احساس کرد که: «پرّ کاهی است در مصاف تند باد / خود نداند در کجا خواهد فتاد.»
در سه جلسه‌ای که در خدمت رفقا تحت عنوان «باز اربعین» بود عرایضی شد، آن نکات می‌تواند إن‌شاءالله همچنان ما را متوجه افق گشوده‌ای بنماید که در آن از یک طرف انسان را در نهایی‌ترین حضور مدّ نظر قرار دهیم و از طرف دیگر تاریخی را که اشاره به نهایی‌ترین تاریخ که طلوع ظهور حضرت ولی عصر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» است رامدّ نظر آوریم. https://eitaa.com/matalebevijeh/14529موفق باشید    

 

34218

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: استاد بنده طلبه هستم و خودم را در آینده در کسوت یک فرد ذوابعاد می بینم. فردی که بتونه مسائل رو از چند وجه ببینه و بررسی کنه. توی بررسی که از اساتید انقلابی کردم متوجه شدم جناب عالی و استاد رائفی پور و حاج آقای پناهیان و استاد حسن عباسی و آیت الله مصباح و شهید مطهری و عین صاد و از همه مهم تر رهبری و امام خمینی، همون اشخاصی هستند که من می پسندم و دوست دارم شاگردی این بزرگواران رو بکنم. حالا سه تا موضوع پیش آمده . ۱. آیا این طور مطالعه صحیح هست؟ این همه استاد و این همه کتاب و سخنرانی؟ ۲. اگر صحیح هست چه طوری شروع کنم؟ از کجا شروع کنم؟ هر کدام از این بزرگواران توی آثارشان سیر مطالعاتی دارن. باید سیر مطالعاتی همشون رو شروع کنم؟ البته همه ی این ها جدا از دروس حوزه و یادگیری زبان خارجی هست. ۳. آیا برای ذو ابعاد شدن و مطالعات میان رشته ای داشتن این کارهایی که می خوام بکنم کافی هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید جنابعالی که بحمدلله در کسوت طلبه می‌باشید اگر خود را با مبانی قرآنی و روایی، ذیل حضرت امام و رهبر انقلاب حاضر کنید، خودتان شخصیتی خواهید شد برای تحلیل و تبیین هرچه بیشتر آنچه به عنوان عطای الهی به بشر امروز شده است به نام انقلاب اسلامی. موفق باشید

34000

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: در کجای قرآن خداوند متعال خودش را اثبات می کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا» (نساء/82) آیا در قرآن تدبّر می‌کنند تا بنگرند اگر این سخنان و اشارات و راهکارها از غیر خدا صادر شده باشد، مسلّم این‌چنین انسجام و یگانگی در آن نمی‌بود. از این‌جا است که می‌توان گفت وجود قرآن دلیل بر وجود خداوند است و در واقع هرکس با کمی تدبّر در قرآن وارد شود، می‌یابد که با سخن خدا و انوار الهی روبهرو شده است. در این مورد خوب است به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» به قسمت «دریچه‌های اعجاز قرآن» رجوع فرمایید. کتاب روی سایت هست. موفق باشید

33970

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: بنده سوال شماره ۳۳۸۹۳ را پرسیدم، اما متاسفانه احساس می‌کنم جوابم را کامل دریافت نکردم. لطفاً بفرمایید در مورد غیر اهل کتاب هم همین مطلب صحیح است یا خیر؟ با سپاس

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منحصر به اهل کتاب نیست. آری! هر آن کس که رویی به سوی حقیقت دارد و در همین رابطه در قرآن داریم: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» (بقره/۶۲) ملاحظه می‌کنید که در آیه می‌فرماید: «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا» که حکایت هر انسانی است که نسبت به حضور حضرت حق و ابدیت خود ایمان داشته باشد و عمل صالحی مطابق آن ایمان و آن ابدیت انجام دهد. موفق باشید

33874

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و رحمت خدا بر شما: برداشتم از دنبال کردن مباحث مربوط به انقلاب اسلامی و امام خمینی را در نکات زیر خلاصه کرده ام، ممنون می‌شوم ایرادات و نکات تکمیلی را بفرمایید: بسم الله الرحمن الرحیم ۱. انقلاب اسلامی تجلی اراده خدا در این تاریخ است. ۲. خداوند عین هستی است و از هستی، هستی صادر می شود. ۳. خداوند در قید زمان و مکان نیست. انقلاب اسلامی نیز، مرزهای زمان و مکان را درنوردیده است. ۴. انقلاب اسلامی مسیری است که از غدیر، بلکه از بعثت، آغاز گشته و به ظهور منتهی می شود. ۵. قبل از تجلی اسمی از اسماء الله، انسان مسوولیتی نسبت به آن ندارد و مخاطب آن اسم نیست، اما پس از ظهور آن اسم، انسان با اختیار و انتخاب خویش، آیینه ای از این اسم می‌شود. خواه مکدر باشد و نور را پس‌ زند، خواه صیقلی باشد و همه نور را یکجا از آن خود کند. ۶. انقلاب اسلامی به حکم «هو الاول و والاخر»، ازلی و ابدی است. شاید منظور سید شهیدان اهل قلم، از «کرانه وجود» نیز همین باشد که «ای شهید ، ای آنکه بر کرانه ابدی و ازلی وجود برنشسته ای. دستی بر آر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش.» ۷. شهدا با درک این چنین ، مرزهای زمان و مکان را در نوردیده و از یک سو با شهدای صدر اسلام، و از دیگر سو با شهدای وقت ظهور، بل؛ رجعت، احساس یگانگی کرده اند. ۸. انقلاب اسلامی مثل هر امر وجودی و مجرد دیگری، هر ماهیت و وجودی را که جز جنس خود (وجود) نیست، پس می‌زند. شهید دیالمه می‌فرمایند: «هر از گاهی انقلاب موجی می‌زند و زباله هایش را بیرون می اندازد.» ۹. مسوولیت و نقش تاریخی هر فردی، بنابر تقدیر الهی در آن تاریخ، رقم می‌خورد. قبل از بعثت، مسوولیت ابوطالب ها، با بعد از آن تفاوت داشت و نیز مسولیت و نقش عمارها، قبل و بعد غدیر، و نیز مسولیت و نقش عباس بن علی ها، قبل و بعد از کربلا، و نیز مسولیت و نقش مطهری ها و سلیمانی ها، قبل و بعد از انقلاب... و این تجلی های پی در پی و نقش های به ظاهر متفاوت، اما در باطن، یگانه را بروز می‌دهد. «جلوه کند نگار من، تازه به تازه، نو به نو / دل برد از دیار من، تازه به تازه، نو به نو» ۱۰. آنگاه که اسم مرید خداوند به صحنه می آید، آزادی و اختیار انسان نیز، ذیل این اسم، تجلی میابد. به عبارتی خداوند، تقدیر انسانها را به دست خود انسانها رقم می‌زند. در بستر ظهور تقدیری جامع‌تر، یا همان اجتماع. «ان الله لایغیرما بقوم حتی لا یغیر ما بانفسهم» ۱۱. هر سیر توحیدی نیاز به زعیمی دارد، که در سفر از خلق بسوی خلق با حق، آنهایی را که عزم سفر دارند، با وِلایت و وَلایت، تا سرچشمه خورشید برساند. من به سرچشمه خورشید، نه خود بردم راه ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد و حضرت روح الله در چنین زمانه ای، زعیم امتی است که روح خدا را در او دیدند و با او بسوی «الله»، رهسپار گشتند. ۱۲. هر حرکت توحیدی ظاهری دارد و باطنی، «هو الظاهر و والباطن». واگر علمدار اسم ظاهر انقلاب اسلامی، حضرت روح الله هست، علمدار اسم باطن آن، مقام معظم رهبری است. که او مامور به تنزیل بود و این مامور به تاویل. ۱۳. هنگامه طلوع، وقت تفکری انتزاعی درباره نور نیست. فقط باید خاموش بود و ناظر. ناظری که نور را محیط بر خود می‌بیند، با آن متحد گشته و یکی می‌شود. دیگر نه نور بر او سبقت دارد و نه او بر نور. این نسبتی است که شهدا با انقلاب اسلامی یافته اند. شهدا با انقلاب، تعریف می شوند و انقلاب با شهدا. دوئیت و بینونیتی در کار نیست. ۱۴. نسبت شهدا با امام و رهبری، دلدادگی است. اما نه یک دل و یک دلبر. بلکه از هر دو سو چنان جذبه ای به یکدیگر دارند، که از هر ولیجه ای در این راه دل می‌کنند. اگر تنها وصیت شهدا، تنها نگذاشتن امام و رهبری است، آرزوی امام نیز، چنین است: «خدایا مرا با بسیجیانم محشور گردان» و این معجزه انقلاب اسلامی است.: ظهور عشق در زمانه ای که همه چیز هست، جز عشق. ۱۵. و اینک ماییم و انقلاب اسلامی و شهدا: اگر نسبتمان استدلال و بحث و اغنا باشد، در تاریکستان خویش، فرو می‌مانیم. و اگر ناطر خلوت شهدا و انقلاب و دلدادگی آنها با زعیم دوران باشیم، خویش را فانی در این سیر میابیم. من خس بی سرو پایم که به سیل افتادم او که می‌رفت، مرا هم به دل دریا برد. والسلام علی من اتبع الهدی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر به تک‌تک نکاتی که فرموده‌اید، کار مشکلی است. ولی بحمدلله متوجه نکات خوبی شده‌اید و چه خوب است که کاربران محترم نسبت به نکاتی که مطرح شده توجه لازم را بنمایند. موفق باشید

33767

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز و ولایی: دو سوال داشتم: ۱. اگر شخصی سواد ندارد یا اصلا دارد ولی این مباحث برایش سنگین است چگونه می‌تواند نماز با حضور قلب بخواند و یا سلوک کند؟ چه پیشنهاد می‌فرمایید؟ ۲. وقتی ما خسته می‌شویم خوابمان میگیره این بدن که از خودش چیزی نداره مرکب نفس است خوب نگذاره بخوابه اگه کسی نخوابه که طوری نمیشه. مثل اون شخص جانبازی که تو برنامه ۲۰:۳۰ سراغش رفتند گفت به علت بیماری حدود ۱۸ساله که اصلا نخوابیده. با تشکر از شما استاد گرانقدر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین‌که انسان با فطرت الهی خود تعلّقات دنیایی خود را کم کند، خود به خود در حضور قلبی که باید بدان برسد، می‌رسد. ۲. خداوند می‌فرمایند: «وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا» و از این جهت خواب را وسیله آرامش قرار داده است. بنابراین نباید کسی طلب نخوابیدن بکند بلکه باید از پرخوابی احتراز نماید. موفق باشید

33470

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: از صوت بدن اخروی برای من سوالی مطرح شد. و آن اینکه آیا در قیامت می‌شود که یک روح بدن اخروی اش، مثلا دارای سه سر باشد، مثلا هم سرش گرگ باشد هم میمون و هم خوک؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که به گفته جناب صدرالمتألهین: «النّفس فی وحدته کلّ القوا» می‌باشد بنابراین هر نفسی در حالت طبیعی بدن واحد خود را شکل می‌دهد و تدبیر می‌کند. موفق باشید

33000

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: در سال‌های پیش در صوتی از حضرتعالی شنیدم که فیزیک و شیمی مدرن هم شکاکیت زاست. امروز قدری فرمایش حضرتعالی را درک می کنم می شود قدری این صحبت را شرح دهید و از چرایی آن بگویید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که آیان باربر در کتاب «علم و دین» می‌فرماید به هر حال انسان بر اساس تصور و طلبی که نزد خود پیش می‌آورد، به طبیعت رجوع می‌کند تا آنچه را می‌طلبد از آن بیابد و این غیر از نگاه پدیدارشناسانه است که سعی می کند اجازه دهد تا طبیعت یا هر پدیده دیگری خود را بنمایاند. در این مورد در بحث «۱۵ نکته در عقل تکنیکی» عرایضی شد. هایدگر در بحث «جایگاه علوم دقیقه در راستای ساختن تکنولوژی» در مقاله «پرسش از تکنولوژی» نکات خوبی را به میان می‌آورد. موفق باشید

32859

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم اللّه... سلام علیکم ...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً نباید حساسیت نشان دهید. احساساتِ پدر بزرگ و مادر بزرگ آنها ماورای این حرفها، جانِ این کودکان را تغذیه می‌کند و آنان احوالات خوشی را به آن کودکان هدیه می‌نماید. موفق باشید

32790

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: آدرس کانال تلگرام و ایتا که ازش صحبت می‌کنید رو لطفا طی پاسخ به این سوال درج بفرمائید. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم، لطفاً آدرس ایمیل تان رادرج نمایید.

موفق باشید.

32724

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: چگونه انسان می تواند چشم برزخی خود را باز کند و آیا می توان از راه های غیر شرعی چنین کاری را کرد و اگر جواب مثبت است این عمل با ستاریت خدا چگونه قابل جمع است؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما را چه به داشتنِ چشم برزخی و به دنبال این امور رفتن!!! خداوند راه زندگی‌کردن در این دنیا را از طریق عطای بزرگ خود یعنی شریعت به ما لطف کرده است تا با چشم خداوند، خود را و زندگی را بنگریم و بندگی، آری! و بندگی را که بزرگ‌ترین سرمایه انسان است پاس داریم. موفق باشید

32649

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض و ادب خدمت شما استاد ارجمند: می‌خواستم بپرسم درباره نظام اخلاقی چه از قدما و متأخرین کتابی داریم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب شریف «شرح جنود عقل و جهل» و کتاب «جامع السعادة» در این رابطه کمک‌کننده خوبی هستند و شرح صوتی هر دو کتاب را می‌توانید در سایت دنبال کنید. موفق باشید

32584

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد ارجمند: بنده در چند ماه گذشته مطالبی راجع به استاد و لزوم آن در طریقت برای شما ارسال کردم و در پی اشکال به سخنان شما برآمدم. اما الان فهمیدم که تا انتها می‌شود حتی بدون استاد طی کرد چرا که استاد یک حقیقت باطنی است که از درون ذات هر شخص سرچشمه می‌گیرد و اگر کسی مجرای آن را به روی خود باز نکند حتی اگر خارجاً نزد صدها کامل برود و دستور بگیرد برای او بی فایده است. البته این طی کردن بدون استاد برای همه شاکله ها ممکن نیست بلکه عموم مردم در ابتدا برای عبور از برخی عوالم نیاز به کسی دارند و پس از آن سیر تا آخر از طریق الهامات صورت می‌گیرد. اشکال من و امثال بنده به شما از جهل و نقص ماست و شما عزیز هستید. واقعا شرح صدر شما مهمترین درس شما به من است در عمل.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این لطف شما است. إن‌شاءالله موفق باشید. عرض بنده آن است که در شرایط تاریخی حاضر، با توجه به افقی که حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در مقابل ما گشوده‌اند، با رعایت تقوای الهی و عبادات شرعی، حتی مانند شهدا إن‌شاءالله می‌توانید  ره صد ساله را یک‌شبه طی کنید. موفق باشید

32131

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها این سوال را می فرستم. در خواست راهنمایی زود بازده دارم. من می دانم که از نظر روحی دچار آشفتگی هستم. یکی از نشانه هایش این است که خوابهایی که می بینم همیشه دچار آشفتگی است و چون می گویند روح در خواب آزادتر است در نتیجه خوابهای آشفته و بی سر وته من کاشف از آشفتگی روحی من است. نشانه دیگر آشفتگی ذهنی در طول روز و تصاویر ذهنی خیلی ناجور می باشد و نشانه های دیگر هم هست که جای بیانش اینجا نیست. حال چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست بزنید، شروع خوبی برای رفع این مشکل خواهد بود. موفق باشید

34500

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد: با توجه به سوال در رابطه با وضعیت زنان، جوابتان برایم عجیب بود. آیا ما نقش فعال نباید داشته باشیم؟ آیا این مطلب که می فرمایید زنان نباید احساس عدم آزادی کنند بالاخره نباید حد و جایگاهی داشته باشد؟ نظر شما فعلا کنار گذاشتن آیاتی مثل «الرجال قوامون علی النسا» هستید و یا قصه ارث و.... بالاخره اینها رو چطور باید از آن حرف زد؟ احساس می‌شود شما تماما منفعل هستید و یا به جهت قضایای اخیر اولویت را چیز دیگر می‌دانید. اما استاد این مسائل به خانواده ضربه شدیدی خواهد زد اینکه زن و مرد هر دو به عنوان فرد بدون زنانگی و مردانگی وارد خانواده بشوند و هرکدام از طرفی بکشد و یا خود را تنها دنبال کند طبیعی است که خانواده نخواهیم داشت. سوال بعدیم در رابطه با ازدواج دائم به سبک سنتی یعنی اکثرا ما دام العمر را شما الگوی مطلوب می دانید؟ چون با این پاسخ شک کردم مگر می شود با این نحوه بودن زن و مرد به راحتی طلاق پیش نیاید؟ اینکه حتی کودک را برای کار به مهد کودک سپردن و با اندک اختلاف در کار و.... سبب جدایی می شود و هرکس به اصطلاح پیشرفت خود را دنبال می کند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. باید متوجه باشیم خانواده در شرایط جدید با نظر به قرآن و روایت چگونه باید باشد؟ آیا با همان روش سنتی که در زمانی معنای خود را داشته است، امروز جواب می‌دهد؟ ۲. ازدواج در بستر شریعت و انسانیت، حضور دو انسان است که از یک طرف مکمل یکدیگرند و از طرف دیگر با تولید نسل، خود را وسعت می‌دهند و نسل بشر نیز ادامه می‌یابد. موفق باشید

34319
متن پرسش

سلام استاد خسته نباشید: استاد در مورد صدای گوساله سامری از آقای پناهیان عزیز شنیدم که امام باقر علیه السلام فرمودند: حضرت موسی علیه السلام از صدای گوساله از خداوند سوال پرسیدن خداوند در جواب فرمودند: این صدا فتنه من بود برای... در موردش تحقیق کردم در تفاسیر متفاوت حتی از علامه طباطبایی بزرگوار هم تفاسیری خوندم ولی واسم مشخص نشد که جریان صدا واقعن چی بود. از طرفی راستش بخواین به شخصه من به فتنه های خدا واسه عیار سنجی و الگو کردن اجتماع اعتقاد دارم. ولی خواستم بدونم نظر شما در مورد این حدیث امام باقر علیه السلام چی هست و آیا معتبر هست یا خیر؟ خدا شما را حفظ کنه🙏

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیبایی کلام مولای‌مان حضرت باقر«علیه‌السلام» در همین است که متذکر حقیقت صدای آن گوساله هستند که کارش فتنه‌ای بود که در بنی‌اسرائیل ایجاد کند. آری! ظرائف معارف اهل بیت در همین جا است که ما را به جایگاه واقعه‌ها سوق می‌دهد و امروز ما در فضای مجازی صدای خُوارِ گوساله‌هایی را می‌شنویم که به ظاهر، شبیه موجودات زنده سخن می‌گویند ولی چیزی جز گوساله‌های فریب‌کاری که توسط سامری‌ها به صدا در آمده‌اند، نیستند. موفق باشید 

34274

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقت بخیر: می خواستم منبعی برای نقد کتاب «مکتب در فرآیند تکامل» معرفی بفرمایید. پرسش و پاسخ های قبلی را جستجو کردم، شش هفت سال قبل بیان کردید کتابی سراغ ندارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به یاد دارم که جناب آقای معمارمنتظرین همان سال‌ها چندین جلسه در نقد کتاب مذکور صحبت کردند. افراد دیگر هم نقدهایی داشتند. فکر می‌کنم اگر در اینترنت جستجو بفرمایید مطالب خوبی به دست می‌آورید زیرا حقیقتاً نویسنده کتاب از نکات دقیقی که در تاریخ تشیع جریان داشته است، در غفلت بوده است. موفق باشید

34032

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد گرامی سلام علیکم. ............

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید ایشان را با همین روحیه درک کنید و بدانید: «کار سازِ ما به فکر کار ما است / فکر ما در کار ما، آزار ما است» ناشکری در این موارد موجب قطع رحمت الهی می‌باشد. رحمت خدا بر چنین مردانی که در این زمانه از سنت بنده‌های صالح که همان صله رحم است به همان صورت که می‌فرمایید؛ غفلت نکرده‌اند. موفق باشید

در این موارد که مسائل خصوصی را کاربران محترم مطرح می‌کنند لازم است که ایمیل خود را مرقوم فرمایند. البته بهتر از آن این است که این موارد را با کسانی که طرفین را می‌شناسند به مشاوره گذاشته شود.

33678

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و خدا قوت: پیدا کردن معلوم زنده ۱. بعد از بالغ شدنِ نطفه بسته شده، فطرت انسان اقتضای بر تعامل دارد، اصلا یدالله مع الجماعت است، انسان نمی‌تواند بدون تعامل اجتماعی رشد کند، اصلا معنایی ندارد. اولین ارتباط اجتماعی یک انسان با جنس مرد، پدر اوست و با جنس محبت و لطافت که تعبیر اعم آن زن است، مادرِ اوست. ۲. اینجاست که نقش پدر و مادر بیش از پیش رنگ می‌گیرد و شخصیت اجتماعی فرزند شکل می‌گیرد. ۳. فضای مدرسه و دانشگاه جدای از اینکه فضای آموزشی هستند، اولین و بزرگ‌ترین و مهم‌ترین محل شکلی گیری انسانیتِ انسان و شخصیت و تفکرات اوست. ۴. در همین حال و هوای رشد نوجوان در دنیای امروزی که در هیچ عنوان قابل قیاس با انسان های دیرین ندارد و در جستجوی خود در بستری فراتر از آنچه که هستْ هست، فضای مجازی را می جوید و خود را در جای جای جهان حاضر می بیند. طبیعتاً تا حدودی می تواند خود را آرم کند. ۵. تولدِ بدون فرهنگ فرزند، تحصیلِ بدون فرهنگ انسان و در نهایت فعالیت در جامعه و بسترِ بدون فرهنگ یا به بیان بهتر کج فرهنگْ، که دشمن تمام توان ازلی و ابدی اش فرهنگ بوده، مطمئناً وی را با پوچی روبروی می‌کند. توضیح اضافه است اما خوب است برای تکمیل نوشته اشاره ای شود؛ مستحضرید که کشور های غرب زده به چه شکلی تشنه حقیقت از فضای مذهبی حوزه های علمیه هستند، البته دین را به عنوان یک مجموعه احکام مذهبی و به طور کلی دین را یک حضور مذهبی نمی‌بیند، البته منافاتی ندارد این عرض بنده با اینکه فعالیت های مذهبی نیز انجام بدهند، عرض بنده اینجاست که تشنه حقیقت اند و در رسیدن به مقصود حاضر به انجام احکام مذهبی نیز می شوند. ۶. در فضای انقلاب اسلامی بعد از این‌همه تاکید سرداران این انقلاب، هنوز فرهنگ از همیشه زخمی تر و خسته تر است. نوجوان ما، جوان ما، یا راحت تر بیان کنم خوده بنده پس از تلاش های فراوان در پی جستجوی خود پناه آوردم به دین که آن‌هم متاسفانه در جمهوری اسلامی جز حوزه های علمیه، آن‌هم به صورت ضعیف در مکانی دیگر قابل جستجو نیست یا به بیان بهتر نقطه شروع دیگری نیست. ۷. حالا من هستم و یک خدای ساختگیِ به ظاهر زیبا در حوزه علمیه!!! با تنها هدفی که شهید عزیز، بهشتیْ فرمودند: ما به دنیا آمده ایم برای تلاش پر نبرد و پر رنج در راه تکامل خویش و انسانیت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حوزه به عنوان بستری است که پس از طی مقدمات مثل آموزش ادبیات عرب، می‌تواند زمینه‌ای باشد برای انس با معارف عالیه قرآنی و روایی و انسان‌شناسی. پس از این‌که انسان تا حدّی در این موارد توانا شد خداوند میدان حضور ما را برای ارتباط بیشتر با انسان‌ها در موقعیت‌های مختلف فراهم می‌کند. هنر ما در این‌جا خواهد بود که بتوانیم با درک انسان‌ها و احترام به انتخاب‌های آن‌ها، آن‌ها را متوجه حقایق و معارف الهی بکنیم. موفق باشید

33649

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: منظور علامه حسن‌زاده آملی در کتاب انسان در عرف عرفان، آیا منظورش (از انسان)، انسان کامل است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن کتاب ارزشمند، نگاهی را که عرفان به انسان و جایگاه و مراتب آن می‌اندازد را متذکر می‌شود. موفق باشید

33524

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: من تا حدودی درباره دین و مذهب و قانون های این دنیا (قانون جذب) میدونم و الان تا جایی رسیدم که از زندگیم راضیم و حالم عالی شده اما می‌خواستم بیشتر بدونم و دنبال آرامش بیشتر وعظیم تری هستم و به خاطر همین خیلی دنبالش گشتم اما چون پیدا نکردم تصمیم گرفتم حوزه برم به نظرتون حوزه میتونه جای خوبی برای من باشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر سعی شود با جدّیت و با روحیه دنبال‌کردن مباحث فلسفی و قرآنی وارد شوید، إن‌شاءالله نتایج بسی ارزشمند و گران‌قدرنصیبت‌تان خواهد شد. موفق باشید

32828

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: روایتی هست از پیامبر که مسلمانان را از مصاحبت با کسی که او را همسنگ خود نمی‌داند منع کرده اند اینجا دقیقا معنای همسنگ و مصاحبت چیست؟ ضمن این که روایاتی هست با بهتر از خودت نشست و برخاست کن این مسئله ایست که ذهن تعدادی را درگیر کرده. ممنون میشم پاسخ بدید اجرتون با امام حسین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر متن روایت در میان بود، بهتر می‌شد نظر بدهیم. شاید منظور آن باشد که انسان مؤمن همواره باید نظر به وجه متعالی خود داشته باشد. موفق باشید

32734

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم استاد گرامی. سوال من از شما این است که تفکر گادامر منجر به نسبیت گرایی نمی‌شود؟ اگر نمی‌شود بفرمایید معیار صحت فهم نزد او چیست؟ و السلام علیکم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر برای فهم خود، فهمْ به خودی خود راهنما نیست؟ همان‌طور که برای صحت عقل، خودِ عقل راهنماست – شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت- در روش قیاسی هم باز به خودِ فهم رجوع داریم برای تصدیق نتیجه حاصل از موضوع و محمول و تکرارِ حدّ وسط. ارزش کار جناب گادامر آن است که «فهم» را ماهیت انسان می‌داند و این‌که ما در فهم، نسبتی با جهان برقرار می‌کنیم همان‌طور که در مواجهه با اثر هنری می‌توان با حقیقت مرتبط شد. با تاریخ نیز می‌توان با حقیقت ارتباط پیدا کرد. موفق باشید

نمایش چاپی