یا محبوب! در چند جلمه ای شرح حالی زار را به عرضتان می رسانم: معشوق دگر آنقدر دور است که فاصله اش حتی در وصال و فراق هم نمی گنجند باید چه کرد؟ وقتی آنقدر دور شده ای که روز های نزدیکی را به یاد نداری حتی باور نمیکنی روزی بوده است که نزدیک تر از حال بوده ای.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال شماره 35901 عرض شد به حضور در هستی خود که تکرار آن حضور نیز هستی است؛ باید توجه کرد. تاریخ دیگری پیش آمده تا ما با خرد خسروانی خود و با تبیین آن از یک طرف، و از طرف دیگر خدّام با آن نهاییترین ایثارها خود را احساس کنیم از آن جهت که سیطره کمیّت و اصالتدادن به سود و سرمایه مادی دیگر در میان نیست. موفق باشید.
به نام خدا: ممنون بابت پاسخ گویی شما، پیرو سوال شماره ۳۵۵۲۳، آیا همین کافی است که طبق ترتیب قرآن از سوره حمد شروع کرده و تفسیر المیزان را به ترتیب سوره ها مطالعه کنم و یا سیر خاصی لازم است؟ اگر سیر خاصی لازم است از کجا باید شروع کنم و با چه سیری؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» https://lobolmizan.ir/leaflet/182?mark=%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86 رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام سوال: چه دلیلی دارد که معصومین در دعا ها به گناهان شخص خودش اعتراف می کنند؟ دقیقا لفظ «لی» می آورد یعنی گناه من. نمونه اش دعای عرفه، دعای ابوحمزه و.... از چند منظر پاسخ شنیده ام قانع نشده ام. متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر اندازه نسبت انسان با خدا نزدیک و نزدیکتر شود متوجه شأن حضرت پروردگار میگردد که نسبت به آن شأن، حقِ ربوبیت او با عبودیتِ ما رعایت نشده است. در آن حدّ که حضرت رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» عرضه میدارند: «مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ وَ مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ» ما تو را چنان كه حق معرفتت مىباشد نشناختيم، و ما تو را آن گونه كه حق عبادت تو است پرستش نكرديم. وامام صادق «علیهالسلام» میفرمایند: «وُجُودُکَ ذَنبٌ لا یُقاسُ بِهِ ذَنب» (الوافی، ج 1، ص 103.) وجود تو گناهی است که هیچ گناهی با آن مقایسه نمیشود. در این رابطه حتی نظر به وجود خود را در محضر حق گناه احساس میکنند. موفق باشید
سلام استاد جان: وقتتون بخیر. یکی از نزدیکان به تازگی عزیزی را از دست داده که میگوید جای مادر نداشته اش بوده و خیلی برایش طاقت فرساست. میگوید خانمه هنوز شصت سال نداشته بسیار دست و پا خیر بوده، برای آرامش او چه فرمایشی و توصیه ای دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز خاصی در این مورد برای گفتن ندارم. عمده آن است که متوجه باشیم بالاخره آنها با زندگی جدیدی روبهرو میشوند و زندگی خود را شروع کردهاند و ما نیز زندگی خود را در این دنیا با حضوری معنوی و قدسی ادامه دهیم. موفق باشید
با سلام و عرض ادب! آیا میتوان گفت که خدا چشم و گوش ندارد اما قوه بینایی و شنوایی دارد؟ (چون خدا سمیع و بصیر است)
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حضرت ربّ العالمین به عنوان علیم مطلق، علمِ به دیدنیها و علم به شنیدنیها دارد. موفق باشید
برنامه ۱۰ مهر ۱۴۰۱ را در تلوبیون ببینید http://www.telewebion.com/episode/0x299c717 سلام استاد این برنامه از دکتر شاهحسینی راجع به اغتشاشات اخیر خیلی جامع بود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: امکان دسترسی به تلوبیون برایمان نیست. آیا صوت آن جلسه را در جای دیگر سراغ دارید که استفاده کنیم؟ موفق باشید
سلام علیکم: بنده بازنشسته سپاه هستم. کارم در سپاه درمانی بوده. حال بنظر شما بهتر است همان خدمت کار درمانی در یکی از مراکز درمانی شهر و یا سپاه را ادامه بدهم و یا اینکه دیگه کارم را رها کنم و بروم دنبال معارف دین و باقیمانده عمرم را صرف قیامتم کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: جمع هر دو بهتر است و البته فرصتهای تأمّل در معارف دین و تفسیر قرآن را از دست ندهید. موفق باشید
با سلام: پس از شنیدن صوت بدن اخروی، سوالی دارم و آن اینکه: زیباترین جلوه ای که برای انسان در قیامت تجلی می کند چه صورتی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. هرچه در موردش بگوییم بالاخره مربوط به تصوراتی که ما از دنیا داریم. موفق باشید
سلام بر استاد عزیز: سخنرانی ای از شهید حاج قاسم سلیمانی وجود دارد که ایشان می فرمایند: در جمهوری اسلامی هیچ اقدامی و تصمیمی به منصه ظهور نمیرسد مگر اینکه منافع ملی ایران مدنظر قرار میگیرد. هیچ تصمیمی از نظام بدون منافع ملی در هیچکجا به اجرا گذاشته نمیشود مگر اینکه منافع ملی در صدر آن هست - «اسلام و حمایت از اسلام هم جزء منافع ملی است» ما بدون اتکا به اسلام نمیتوانستیم این قدرت مقاومت را داشته باشیم. چه تحلیلی از این کلام دارید؟ آیا اسلام وسیله ای است برای رسیدن به منافع ملی؟ با توجه به اینکه در برنامه سوره فرمودید که ایران توهمی بیش نیست و در گذشته با حکمت خسروانی و بعد از تشیع با تشیع هویت پیدا کردیم. این پدیده را چگونه بررسی کنیم؟ بالاخره کدام اصل است و کدام وسیله ای برای رسیدن به آن اصل؟ جمعِ بین این دو یعنی: ایرانی بودن و مسلمان بودن قطعا امکان پذیر هست؛ چگونگی این ارتباط چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نگاه آن شهید عزیز به ایران به عنوان امّ القرای اسلامی باید فکر کرد و اینجا است که مناقع ایران و ایرانی به معنای حضور در آرمانهای الهی و انسانی به حساب میآید. آرمانهایی که ما با نسبت با انقلاب اسلامی برای خود تعریف کردهایم. و از این جهت منافع ملی معنای خاصی پیدا میکند که همان روح استکبارستیزی است. و این غیر از ایران است به صرف ایرانی، که بعضی از روشنفکران مدّ نظر دارند. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. کمی که فکر کردم در جهت تبیین حقایق انقلاب اسلامی دیدم خوب است بعض از جملاتی که شما در این سالهای اخیر به اشاره فرمودید و در قلب بنده نقش بسته است را (با زبان خودمان که جوانان امروز جامعه جهانی هستیم) بازگو کنم و در اول برای روشن شدن اینکه در چه شرایطی هستیم به دو حدیث که حضرت رسول فرمودند اشاره می کنم: از پیامبر (ص) نقل شده که فرمود: «به این دلیل آن دوران خاص، دوران جاهلیت نامیده شده است که اهل آن نادان بودند و اعمال نادرست انجام می دادند.»1 همچنین پیامبر(ص) فرموده است: «من میان دو جاهلیت برانگیخته و مبعوث شده ام و جاهلیت دوم، بسیار سخت تر و مصیبت بارتر از جاهلیت اوّل است.». و در همین شرایط نوع حضور تاریخی و فرا تاریخی (که انقلاب اسلامی و امروز ماست یعنی آخرالزمان) حضرت را در آیه ۱۲۸ سوره توبه می آورم: اعوذ بالله من الشطان الرجیم [لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ (یقینا فرستاده ای به اراده الهی بسوی شما آمد که از خود شماست و شما را بهتر از هر کس می شناسد و مسائل شما عینا مسائل اوست و ازین رو رنج های شما رنج اوست و بسیار بر او سخت است مشکلات شما و اشتیاق شدیدی به یگانه تر شدن با شما دارد تا با هر نفر که قلبا حقیقیت توحید (که حقیقی ترین خود شماست) را پذیرفته با محبت در جای خود حقیقی اش نگه دارد و همواره رشد کند تا زنده بودن را زندگی کند). در جملات بالا فهمیدیم زمانه ای را سپری می کنیم که گمگشتی از خود حقیقی مان که همان توحید است با ظلمات بوجود آمده ازین رو مردم نمی دانند کسیتند تا نشان دهند چگونه اهل توحیدند و در شرایطی که خدا بسوی مردم می آید و مردم به خود می آیند خود را نشان خواهند داد، برای روشن شدن این موضوع به یوم الله ها نگاه می کنیم مثل شهادت حاج قاسم رضوان الله علیه که حضرت الله به ظهور در خلق آمدند و مردم گمگشته خود را یافتند هرچند در گیر ظلمات و جهل آخرالزمان هستند مثال هایی که شما فرمودید را که ببینیم روشن کننده تر است که در جایی فرمودید: «این جوانها گناه می کنند اما می بینیم که باز هم شادند!» و جایی دیگر فرمودید: «که طبق حدیث گناهانی را بعضی مرتکب می شوند اما در قیامت از آن آنها نیست و به صاحبان اصلی اش خواهند داد!» و اضافه فرمودید: «ظاهر و رفتار نادرست مردم تصمیات عقلی آنهاست (عقلی که در گروِ اجتماع جاهل و ظلمات لیل و نهار و رفتار و کردار مردم عامه است) اما باطن آنها که حقیقت آنهاست پذیرنده توحید است تنها توحید حامل اراده های عظیم الهی تاریخ همان انقلاب اسلامی» حضرت آقا حفظه الله فرمودند جنگ امروز جنگ نرم افزاریست و فرمودند من شبانه روز در جنگم و شما در تفسیر این فرموده گفتید یعنی جنگ باطنی (که البتهگاهی در ظاهر هم به نمایش درآمد مثل تشیع پیکر شهیده عزیز شیرین ابوعاقله و بی حرمتی های اسراعیلی ها به پیکر مطهر شهیده که نشان دهنده ناکامی نظام کفر و استکبار جهانی در برابر حقایق و اراده های در حال تحقق توحیدی انقلاب اسلامی است) و اشاره فرمودید: دیگر نمیتوان زندگی کرد و خود بود مگر با تاریخ حق الیقینی که انقلاب اسلامی با آن همه وسعت جهانی اش که حزب الله لبنان و یمن و بحرین و قلبا هر آزاده ای که پی زندگی و بودن حقیقی است با هر دین و تفکری را شامل است در تمام وسعت مردم دنیا. ازین رو حضرت آقا حفظه الله فرمودند قطعا ما (هم اکنون) پیروزیم (چون داریم میبینیم) و امید دهید و تبیین کنید تا مردم ازین تنگنا ها و ظاهر به باطن توجه کنند؛ تا ما بدانیم با جوانانی که عقلشان دست استکبار جهانیست و آنها را به گمگشتی های تاریک از خود توحیدیشان کشانده و گاهی اشتباه می کنند تند روی نکنید که حضرت آقا در دیدار با اعمه جمعه فرمودند: «مثل پدری دلسوز با جوانان و مردم برخورد کنید آنها از شمایند». تیر خلاص این جمع بندی را میتوان به گفته ای که در جلسه ای داشتید اضافه کنم تا همه بدانند یقینا امید وار و پیروز (اراده خدای حاضر تاریخ همراه با حضور خود پیامبر و اهل بیت پیامبرشان که همان انقلاب اسلامیست) است: فرمودید حتی مسیح علینژاد هم با حجاب خواهد شد و طبق حدیث همه چیز یک شبه عوض خواهد شد همچون شهادت حاج قاسم سلمانی رضوان الله علیه که روز شهادت مردم گریان بودند و یکشبه همه چیز عوض شد. هرچند گوش خشک مذهب های ظاهر بین بدهکار نیست اما جوانان و آزادگان که سلام بر آنها این جملات را آشنا و شنیده می داند تا نهراسند و غمگین و نا امید نباشند و بدانند کافر شدن از خدای عقلی و عینی برای مقصود حق الیقینیست تا «خود» توحید را احساس کنند. پس با این شعر تمام می کنم: ندید او از بت الا خلق ظاهر / بدین علت شد اندر شرع کافر / ز اسلام مجازی گشت بیزار / که را کفر حقیقی شد پدیدار / درون هر بتی جانی است پنهان / به زیر کفر ایمانی است پنهان / همیشه کفر در تسبیح حق است / و «ان من شیء» گفت اینجا چه دق است / چه میگویم که دور افتادم از راه / «فذرهم بعد ما جائت قل الله» بدان خوبی رخ بت را که آراست / که گشتی بتپرست ار حق نمیخواست / هم او کرد و هم او گفت و هم او بود / نکو کرد و نکو گفت و نکو بود / یکی بین و یکی گوی و یکی دان / بدین ختم آمد اصل و فرع ایمان / نه من میگویم این بشنو ز قرآن / تفاوت نیست اندر خلق رحمان. ۳. پی نوشت ها: ۱. (تاریخ المعرفه) ۲. الامالی، ج ۲. ص ۲۷۷. ۳.شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۹ - جواب
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است که می فرمایید. به لطف الهی حضور در آینده با درک زمانه و روشنکردن راهی که در پیش است، فراهم میشود و غفلت از حضوری که در پیش است، همان بیخردی و جهل و نشناختن زمانه است که در روایات از قول حضرت صادق «علیهالسلام» داریم: «عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ بَصِيراً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِه حَافِظاً لِلِسَانِه» لازم است بر عاقل كه نسبت به زمانه خود بصیر باشد و با پیشآمدها مطابق شأن و بصیرتی که دارد برخورد کند و حافظ زبان خود باشد تا مطابق زمانهاش سخن بگوید.
آیا جز این است که اهل نظر باید به امکانهای زمانه بیندیشند و در طلب چشمانداز آینده باشند؟ زیرا بدون آن چشمانداز، آینده معنا ندارد و گرفتار تکرار زمانه میشویم. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: عذر میخوام یه سوالی داشتم البته یه بار دیگه پرسیدم ولی متاسفانه کد را گم گردم و نتونستم ببینم جواب چیه به همین خاطر دوباره جسارتا میپرسم. میخواستم ببینم چرا با وجود اینکه خدا نعمتهای خودشا برای ما آفریده عده ای مثل عارفان خودشونا از داشتن اونها منع میکنن و یا حتی یه سری افراد مدهبی مثلا ماشین خوب و راحت سوار نمیشن و یا لباس خیلی خوب نمیپوشن و یا اهل تجملات نیستن؟ مگر خداوند در وجود یه سری انسانها استعداد هنر را نگداشته پس چرا اونها خودشونا از داشتن فرش های زیبا یا تابلو های زیبا منع میکنن پس هنرمندا اگه قرار باشه و خدا پرستی این باشه که کارشونا باید به کی بفروشن؟ اگه جواب اینه که ما باید به افراد مستحق کمک کنیم و پولمونا خرج چیز های اصافی نکنیم یعنی اگر روزی در جهان مستحقی نباشه ما میتونیم این طور زندگی کنیم و از زندگی دنیوی لذت ببریم یا مثلا آیا زمان حضرت سلیمان هم فقیری وجود نداشت که پیامبر خدا چنین کاخ و عطمتی داشتن ما که بالاتر از پیامبر نیستیم. من شوهرم میخواد ساده زیست باشه مثلا وقتی مهمون میاد یک مدل غذا جلوش بذاره ساده لباس بپوشه ماشین کمترین مدل سوار بشه تو یه خونه کوچیک زندگی کنه و افکار حول این چیزا میچرخه و من برام ابهام به وجود اومده پس خدا نعمتا شا فرستاده برا افراد دنیا پرست؟ لطفا جواب منا بفرمایید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به جواب سؤال شماره 33027 رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد: وقتتون بخیر. به کسانی که خلبان و ملوان شدن یک خانوم رو نشانه تمدن اسلامی میدونند و وقتی اعتراض میکنیم بحث حلیت و حرمت نداشتن این کار رو مطرح میکنند چه باید گفت؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در تبرّجی است که موجب خودنمایی زنان نسبت به ظرایفی میباشد که سرمایه روحی و معنوی آنها است و از این جهت فرمودهاند خانمها در موقعیتهایی که موجب آن نوع خودنمایی میشود، خود را محفوظ نگه دارند و معلوم است که بستگی به زمان و زمانه دارد به طوریکه در زمانهای رانندگی زنان ممکن بود مصداق تبرّج حساب شود زیرا ضرورتی در آن کار نبود. در حالیکه امروزه هرگز رانندگی زنان حکم تبرّج و خودنمایی ندارد و جزو زندگی آنها به حساب میآید. موفق باشید
با سلام و وقت بخی! استاد عزیز! این چه احساسی ست که در اثر فشار و مشکلات دنیایی بیش از پیش دچار قبض می شوم؛ تا حدی که نمیتوانم با ائمه و شهدا ارتباط قلبی بگیرم! اما همین قلب، سخت این احساسات و افکار را منکر میشود و این دوگانگی به شدت من را آزار میدهد. میدانم نباید اینچنین باشم اما هستم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به گفته جناب مولوی: «ای بردار عقل یکدم با خود آر/ دم به دم در تو خزان است و بهار» از یک طرف باید آنگاه که قبض ما را فرا میگیرد سعی کنیم معارف الهیه خود را وسعت دهیم، و از طرف دیگر متوجه باشیم آنگاه که بسط و بهاری به سراغ ما میآید، در بهرهبرداری از معارف و تقوای خود بیشترین تلاش را داشته باشیم. موفق باشید
بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام و درود: استاد عزیز، در فقه اسلامی رقص را بر ما حرام کردند، اما ما با خواندن این جملات شما ساعت ها رقصیدیم. خودتان پاسخگوی فقها باشید. آن را برای دوستان به اشتراک میگذرام تا ورای ترس از دوزخ ابدی، آنها نیز برقصند و مشعوف گردند. و آن جملات این است: باید از خود سوال کنید که به وجود خدا باور دارید؟ یا حضور خدا را در عالم احساس میکنید؟ هر دوی این حالات خوب است. ولی آیا میتوان به این نکته فکر کرد که خدا اراده کرده است تا در این تاریخ حاضر شود و دست و زبان شما را هم در اختیار بگیرد. اگر بنا باشد خدا جهانی غیر از جهان مدرنیته بسازد، با دست و زبان شما میسازد. ما با این جملات ناگاه خود را در آسمان احساس میکنیم که در حال چرخیدن به گِردِ خود و همچنان بالارفتن هستیم، به صورت همان چرخیدنی که عارفان در سماع بدان دست میزنند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم چه گفتهام که منجر به چنین احوالاتی در شما شده است؟ هرچه هست قصه بودنی است که انقلاب اسلامی به ما عطا کرده و در بحث «امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» و بودنی به وسعت بودنِ آخرالزمانی» (https://eitaa.com/matalebevijeh/8042) از آن گفتم آنچه گفتم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته بنده ممکن است با روش آقای رضایی موافق نباشم، ولی روش ایشان نیز در جای خود، کارشناسی شده است و پشتوانه علمی دارد به جای آنکه یارانهها را به مراکزی مثل بیمارستانها بدهند، به خود مردم می دهند که البته بحث آن مفصل است. موفق باشید
سلام: سوال من با این کد پیگیری را فرمودید شماره و موضوع سوال چیه، شماره نداره و سایت این کد پیگیری رو فقط داد؛ سوال درباره درد بدن هنگام گوش دادن معارف بود. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در سؤال قبلی جنابعالی که شبیه سؤالی بود که جواب داده شد؛ عرض بنده آن بود که « باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید به خود سختگیری کرد زیرا ممکن است این مباحث نیاز به مقدمه داشته باشد. پیشنهاد میشود با سیر مطالعاتی سایت شروع بفرمایید و کار را ادامه دهید. موفق باشید
سلام و وقت به خیر: حال که دارم مینویسم تکلیفم با دلم معلوم نیست، لحظه ای عاشق است و از غم عشق میسوزد و مینالد، لحظه ای دیگر انگار که فارغ از عالم و آدم است. انگار من و دلم دو آدم متفاوت هستیم که هر یک در دنیای خودمان سیر میکنیم و این اذیت کننده است. معلوم نیست از این دنیا چه میخواهم. یک روز انگار باری روی دوشم نهاده اند و مسئولیت تاریخی ای دارم که باید بدوم و برای ظهور آماده بشوم و انقدر این مسئله برایم جدی و دور از شعار و ادعا میشود که شب هم نمیخوابم غذا هم نمیخورم تا قدمی در این راه بردارم چند روز که میگذرد انگار یک ادم دیگر میشوم و اصلا دلم نمیخواهد نماز هم بخوانم و از مطالب مذهبی میگریزم و دوست دارم زندگی را از افق دید گنهکاران ببینم در این حالت افسردگی و خستگی و خواب روز و شب و عذاب وجدان و...به سراغم می آید و انگار که حس کنم خدا در این حالت از من روی برگردانده من هم دیگر نمیتوانم کار نیکی انجام دهم و از خودم بدم می آید... این حالت بلاتکلیفی که آخر من در سپاه شیطانم یا در خیل سربازان خدا را چه کنم استاد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه همین امروز در جواب سؤالات شماره 34944 و 34947 و 34948 عرض شد، این مشکل شما نیست، این پیشآمدِ مبارکی است که امثال جنابعالی با وسعت بیشتری در دینداری خود حاضر شوید. این تنها مشکل جنابعالی نیست. این قصه روح بشر جدید است که برای هرکس به نوعی ظهور میکند و در این رابطه بنده در سال اخیر بیشتر از قبل با رفقایی که در این نحوه از حضوروارد شدهاند، روبرو شدهام. نه! قصه، قصه دیگری است و آن اینکه بنا است در جهانی بسی گشودهتر با هستی خود روبرو شویم، وگرنه در دل حرکات مذهبی و فعالیتهای دینی به بودنی که وسعت ما را با انسانیت انسانها یگانه کند، نمیرسیم. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد عزیز و دلسوز: بهار طبیعت و بهار قرآن برشما مبارک باد. استاد عزیز و دوست داشتنی از دغدغه و دلسوزی شما واقعا ممنونیم. اخیرا شخصی که در زمره شاگرد شما هم بحساب نمیاد به لحاظ سواد و درک و متاسفانه مشاور بیت رهبری هم هست بنام پناهیان گفته است که میتوان در ازای حفظ دین از اخلاق هم گذشت معنی این حرف آن است که اولا انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق نعوذبالله دروغ است و در ثانی میتوان زن مردم را در خیابان کتک زد کشت و خدای ناکرده تجاوز کرد برای حفظ دین کاری که این بی وجدانها در چندماه قبل انجام دادن و حضرتعالی هم به نوعی حمایت کردین. استاد الان دیگه خانواده ای مذهبی هم بریدن و ماه رمضان حال و هوای سالهای فبل را ندارد چرا؟ تنها و تنها به خاطر عملکرد غلط آقایون که فساد و دزدی و اختلاس را رها کردن و چسبیدن به حجاب اجباری جامعه ایران در مسیر بلوغ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و در حال آماده شدن برای زیست در جهان پسااستبدادی است. اگر چه هنوز حکومت در صدد اجرای اسلام جباری آن هم صرفا در عرصه پوشش و حجاب - و نه عدالت و مقابله با فقر و فساد و رانت خواری و ناکارآمدی - است اما آحاد مردم و طیف وسیعی از متدینان به این بلوغ مورد سفارش دهها آیت قرآنی رسیده اند که دین و شریعت عرصه اجبار و تحکم نیست بلکه انسانها باید با رضایت کامل و طیب خاطر، شریعت و احکام آن را بپذیرند. حکومت هنوز می خواهد از مسیر دوقطبیِ باحجاب و بی حجاب، هژمونی و سلطه در حال تضعیف و افول خود را ترمیم و سرپا نگه دارد، اما اکثریت قاطع زنان و مردان متدین ما در حال عبور از این دوقطبی های مذهب حکومتی بوده و رواداری و دگرپذیری و احترام به تنوع و تکثر عقیدتی و فرهنگی و اجتماعی را تمرین می کنند. به نظرم استاد شما هم تجدید نظری بکنین و به جای تمجید از این روش ظالمانه که الان حاکم هست روش انتقادی و اصلاح گرایانه را در پیش بگیرید یکسری به درونجامعه و حتی دبیرستان ها و مدارس بزنید و مشاهده بفرمایید زیر پوست جامعه چه خبره؟؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد باید بسیار فکر کرد و حتماً نباید به صورت انفعالی عمل کنیم. عرایضی در جواب سؤال شماره 34654 داده شد که خوب است به آن رجوع شود. عمده آن است که به هر حال متوجه باشیم افراد بیحجاب در این شرایط تاریخی، بخواهند و یا نخواهند مقابل وجدان عمومی مردم قرار دارند و بدانند و یا ندانند گرفتار نوعی نیستانگاری و پوچی خواهند شد. زیرا قرارگرفتن در مقابل قانون اجتماع در عین اقلیتبودن، نوعی عصیان بر جامعه است و دوری از بسط اجتماعی خود در عین تنهاشدن و غیر طبیعیگشتن و انزواگرایی و مقاومت کاذب. و این چیزی به بار نمیآورد مگر نیستانگاری و پوچی، که گمان میکنند با دورِ خود پیچیدن و چرخیدن میتوانند خلأ وجودی خود را برطرف نمایند. موفق باشید
درود مجدد استاد عزیز: به بهانه همزبانی وجودتان با نسل ما و در ادامه پاسخ عزیز ایام البیض و امید نسبت به آینده ای روشن شعر زیر تقدیم میگردد:
هنوز نه
گفتم سزاست هر دم و هر گه، هنوز نه؟ / گفتی چه باک، رنج در این ره؟ هنوز نه!
بینم به چشم، میکدهای را ز دور لیک/ بشنیدهام ز هر در و درگه هنوز نه!
لندی که سوخت در طلبِ آفتاب صبح / بودش سؤال از خور و از مه، هنوز نه؟
گویی بسوز تا که بسازی مسیر را / گویم به دوست بی تو در این ره هنوز نه!
مَطْلع از آنِ سیدنا الشهید باد/ آن دم که گفت در بر الله هنوز نه! ۱۴۰۱/۱۱/۸
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! راهی در پیش داریم تا خدا را به زندگی برگردانیم تا بین زندگی و عبادات، دوگانگی پیش نیاید و تمام زندگی بوی خدا بدهد و راهی باشد به سوی او. باز باید به ایمانی برگردیم که به کمک آن ایمان بود که این انقلاب اسلامی بزرگ شکل گرفت و با نظر به این افق، ایّام البیضِ این سال حضوری است برای نظر به آیندهای که آن آینده «هنوز نه!». ولی به خوبی روشن است که در پیش است، با امیدواری که فوقالعاده امروزِ ما را زنده نگه میدارد به آنچه به عنوان چشمانداز در پیش است. و ماه رجب این سال حقیقتاً میتواند با سه روز روزهداری و نماز شبهای سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم با سورههایی که وارد شده، خود را در روشنیگاهِ حضور در تاریخ انقلاب حاضر کرد به همان معنایی که مولایمان حضرت علی «علیهالسلام» و حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» با عبادات آنچنانی خود تلاش کردند نهاییترین حضور را در اسلامی که آغاز شده بود در جان خود به فعلیت در آورند و این یعنی حاضرشدن ذیل اراده الهی. عجیب است که این سالها این اعمال برای بسیاری با اعتکاف و اعمال امّ داود همراه شده است تا نتیجه اعمال عزیزان در نهایتِ آخرالزمانیاش به ظهور آید مانند جمع زیارت امام حسین«علیهالسلام» با زیارت در اربعین و پیادهروی به سوی کربلا، که اعمال زائر را در نهایت آخرالزمانیاش به ظهور میآورد و ظرفیت بشر جدید را به انتهای آن میرساند. موفق باشید
با سلام: ۱. ببخشید برای وارد شدن به حکمت متعالیه و کار و سیر در کتاب اسفار اربعه جناب ملاصدرا، چه منابعی از شما را باید استفاده کرد؟ یعنی چه کتاب هایی؟ چه صوت هایی؟ کدام تفاسیر قرآن کریم؟ و کدام شروح نهجالبلاغه؟ و... ۲. کسانی که در حال حاضر پزشک هستند نیاز خود دیده اند که علاوه بر الهیات صدرایی، فلسفه طبیعی را هم کار کنند. برای فلسفه طبیعی چه منابعی را پیشنهاد میفرمایید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ده نکته» و «برهان صدیقین» و کتاب «معاد، بازگشت....» با شرح صوتی آن إنشاءالله میتواند ورود خوبی جهت درک الهیاتِ صدرایی باشد. ولی بنده در مورد فلسفه طبیعی تخصصی ندارم. موفق باشید
سلام استاد: خدا قوت و سلامتیتون برای تبیین آرمانهای انقلاب روزافزون. در جلسه گفتگوی «تقابل آزادی و حجاب چرا؟» محضرتان بودیم و شنیدیم که فرمودید: ورود بنده به موضوع بانو امین متاسفانه رها شد و باید نگاه هرمونوتیکی به ایشون داشته باشیم و حتی نگفته های ایشون رو بیشتر بشنویم و اگه ایشون ادامه پیدا میکردن ما در خلا نبودیم، ما الان در یک خلا هستیم، اگه روح تاریخی ایشون امتداد داشت الان یه حاج قاسم زن داشتیم". سوالم رو بلافاصله بعد جلسه چهارم خدمتتون طرح نکردم تا برای بنده وجودی و بنیادی بشه و بعد خدمت شما عرض کنم. میشه بیشتر توضیح بدید و در نسبت یابی هویت زن تاریخی برای حضور نقش آفرینش در این زمان مددرسان باشید؟ الحمدلله که هممحضریم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در رابطه با مباحث «نگاهی هرمنوتیکی به شخصیت بانو مجتهده امین» عرض شد ایشان با رویکرد معرفتی و عرفانی متوجه زمانه خود شدند و در حدّ توان و موقعیتی که داشتند، جوانان و در کلیت کار خود، جامعه را مطابق آن زمان مخاطب قرار دادند ولی بعداً از آثار ایشان، بیشتر در امور سلوک فردی استفاده شد. در حالیکه ایشان متوجه روح زمانه خود بودند و شرایطی که پیش آمده بود تا به حضور اجتماعی زنان بیشتر فکر شود. امری که بحمدلله از طریق حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» به خوبی شکل گرفت. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار! در رابطه با پاسخگویی شما در رابطه با سوال ۳۳۶۰۰، سخنی داشتم. بزرگوار این سوالات شاید از نظر جنابعالی ابتدایی باشد اما برای من حیاتی است. شما کتاب مینویسید، من برایم سوال پیش میآید. چه کسی جز شمای بزرگوار باید پاسخگو باشد. من مراء نمیکنم. چون بیکار نیستم. اگر ناراحت هستید که سوال میپرسم، خوب بفرمایید تا نپرسم. شما در برابر وجدان مسئول هستید پاسخگو باشید. شما که چند دهه معرفت نفس کار کرده اید، آیا هنوز نمی دانید که حق شاگرد است که پاسخ دریافت کند! واقعا این نحو ه پاسخگویی شما مرا ناراحت کرد. این سوالات پس از خواندن کتاب خویشتن پنهان برای من رخ داد. شاید باور نکنید که من با کتابهای شما سلوک می کنم. اگر نتیجه این معرفت نفس این نحوه برخورد است بهتر است فکری به حال خودتان کنید. نکند شما مانند بعضی ها دکان زده اید. ای کاش این بر خورد شما را قبل از خواندن کتاب های شما بود، چرا که الان نمی توانم حرفهای شما را رها کنم. من در زندگی سعی کردهام که از دیگران برای خودم بت نتراشم. راستش من بر سر دوراهی مکتب تفکیک و سخنان شمای بزر گوار هستم. اما راستش دلم با سخنان شما بیشتر حشر دارد اما متاسفانه نوع برخورد شما مرا دلسرد میکند. شما پاسخ بعضی سوالات مرا نمی دهید یا مانند پاسخ سوال ۳۳۶۰۰ پاسخ می دهید. در پایان شما مختارید بخش سوال را سانسور کنید و یا اصلا پاسخ ندهید. با تشکر از پاسخ گویی استاد ارجمند!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اگر به روش صحیح و حسابشده در موضوعاتی که عموماً روح فلسفی دارد، وارد نشوید نتایجی که باید به دست آورید را نمییابید. بدین جهت پیشنهاد بنده آن است که اگر در خود استعداد فلسفی احساس میکنید ابتدا به کتاب شریف «بدایة الحکمه» از علامه طباطبایی و بخصوص با شرح استاد امینینژاد رجوع فرمایید تا إنشاءالله آن انضباط فکری که برای ورود به مسائل فلسفی نیاز است، رشد کند. موفق باشید
با سلام: میخواستم بدونم که الان که من کتابهای شما را می خوانم این عمل من به خودی خود سبب میشود که از نظر وجودی شدید تر شوم، یا باید کار دیگری هم انجام دهم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه در کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» تأکید شده، اگر مطالعات ما، ما را نسبت به مفهوم موضوعات آگاه کند، آن نتایج اصیلی که باید بیابیم را نخواهیم یافت. ولی اگر مطالعات ما، راهی باشد در راستای اُنس با حقیقت، آری! آن گشودگی وجودی و شدّیّت در شخصیت را در ما شکل میدهد. در این رابطه خوب است به تذکرات کتاب مذکور توجه شود. موفق باشید
سلام استاد: بنده عروس خانواده ای هستم که از نظر فرهنگی با ما فرق میکنند. البته ابتدای خواستگاری، چادری و نمازخوان بودند کم کم عوض شدند. الان بعلت اینکه من حجاب را رعایت میکنم از آن خانواده طرد شده ام و آنها حتی ایام عید به ما سر نمیزده و نمیزنند. ولی تمام این سالها بنده صبوری کرده و با آنها سازش کرده ام و قطع رابطه نکرده ام. الان پسرم بزرگ شده و ده سال دارد. با توجه به رفت و آمدی که به خانواده آنها داریم و آنها ماهواره دارند و آنرا روشن میکنند از تاثیرپذیری پسرم میترسم. استاد چه کنم واقعا مستاصل شده ام. مادرشوهرم حتی جواب سلام و خداحافظی بنده را نمیدهند و بنده تابحال صبوری کرده ام، منظورم اینه که واقعا قصدم دوری و جدایی همسرم از مادرش نیست! ولی تاثیرپذیری فرهنگ آنها بر پسرم مرا به وحشت انداخته است. دیشب آنجا بودیم، پسرم قبلا کوچکتر بود توجهی به ماهواره نداشت و یا خودم سرش را با موبایلم بند میکردم ولی الان که بزرگتر شده چشم از ماهواره بر نمیدارد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حساسیت خوبی است. ولی همانطور که صبوری داشتید میشود در مواقعی سر زد که ماهواره روشن نباشد. در ضمن با محبت و دوستی برای فرزندتان روشن کنید که دشمنان ما این برنامهها را ترتیب دادهاند تا مردم ما را گرفتار انواع گناهان بکنند. موفق باشید
سلام استاد عزیز: استاد جان من وسواس فکری دارم و در تصمیم گیری ها هم بسیار مرددم. موقعی که بخام بین دو تا چیز یکی رو انتخاب کنم واقعا اذیت میشم. حتی همیشه در مورد چیزهای خیلی بی اهمیت و کوچک مثل اینکه مثلا فلان جا رو برم یا نرم، یا مثلا در رستوران چی سفارش بدم هم دچار تردید می شم. اگه پای انتخاب های مهم هم پیش بیاد که اصلا حالم خیلی بد می شه. استاد جان ریشه ی این همه دو دلی و شک و تردید چیه؟ باید چیکار کنم تا نجات پیدا کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد پیشنهاد اساتید مربوطه آن است که شخصیتی را مدّ نظر آورید و با نظر به شخصیت او با روبهروشدن با مسائل تصمیم بگیرید. موفق باشید
