بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
34724
متن پرسش

سلام ببخشید مسئله مشکلی ذهن بنده را درگیر کرده است: «چرا زندگی و همه چیز هایی که به آن متعلق است باید طوری صرف شود که گام به گامِ انقلاب اسلامی پیش برود و ترقی کند؟». سؤالم را تشریح می‌کنم: از گفتار شما برمی‌آید که گویا تنها راه نجات سردرگمی بشریت این است که رو به انقلاب اسلامی بیاورد. «علم» بیاموزد که انقلاب در مسائل علمی تقویت شود. «فلسفه» بخواند تا پایه های عقلی انقلاب را محکم کند. «سیاست» بداند و مشکلات سیاسی انقلاب را بهبود ببخشد. «رسانه» را گسترش بدهد تا انقلاب برای جهانیان نمایان شود. و از این قبیل مطالب... چرا همه شان در تحقق انقلاب اسلامی باید صرف شوند؟ مگر چه هدفی است این انقلاب که تنها و تنها باید در ذیل آن و در گرو آن بود که به سعادت و رستگاری رسید؟ خیلی از مردمان هستند که علم می آموزند و ترقی می کنند و کسب معرفت می نمایند، ولی هدفشان اصلا انقلاب اسلامی نیست. این افراد چه تفاوتی با افرادی دارند که همه اینها را برای تحقق انقلاب اسلامی می خواهند؟ اصلا اساسی تر بخواهم بپرسم: «چرا انقلاب اسلامی و آرمانهای اسلامی انقلاب؟». در سرتاسر جهان ارزش ها یکسان هست: اخلاق نیکو، رعایت و مراعات یکدیگر، احترام، ادب، کمک به نیازمندان و... این چه سرّی است که همه اینها را باید ذیل انقلاب اسلامی معنا کنیم تا سودبخش باشند؟ با تشکر 🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثْ در بهترین حضور است که انسان باید در نزد خود آن را احساس کند بخصوص در تاریخی که بشر جدید طیّ ۴۰۰ سال تلاش کرد به هر آنچه از نظر دنیایی نیاز داشت، برسد. و درست در همان جهان مدرن، ناگهان پوچی و نیست‌انگاری تمام وجود بشر جدید را فرا گرفت، به طوری‌که به گفته میشل فوکو: در قرن گذشته خواستیم بگوییم خدا مُرده است، ناگهان در این قرن متوجه شدیم بشر مُرد. انقلاب اسلامی، روحی است در مواجهه با چنین جهانی تا انسان ذیل اراده الهی خود را در این تاریخ، آری! در همین تاریخ ادامه دهد تا در عین وسعت‌یافتن به وسعت انسانِ آخرالزمانی معنا و گرمی حیات را از دست ندهد، یعنی زمین خود را به ملکوت عالَم متصل کند. موفق باشید         

34357

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: خدا ان شاءالله توفیق روز افزون شامل حال شما کند. استاد ببخشید فرق متقین با محسنین را می‌فرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت مقام محسنین را مقامی می‌دانند که آن‌ها خداوند را با چشم دل رؤیت می‌کنند و اگر هم تا این‌جاها نیامده باشند، آن‌چنان خود را در حضور خدا می‌یابند که احساس می‌کنند کاملاً زیر نظر خداوند هستند. رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در توصیف مقام محسنین می‌فرمایند: «اَلْإِحْسَانُ أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاك‏» (بحار الأنوار، ج‏67، ص: 196) احسان عبارت است از آن‌که خدا را طوری عبادت کنی که گویا او را می‌بینی و اگر او را نمی‌بینی متوجه باشی او تو را می‌بیند. ولی متقین دارای طیف گسترده‌ای هستند از کسانی‌که تنها ترک محرمات و انجام واجبات داشته باشند تا مولای متقیان که در درک حقایق تا آن‌جا حاضرند که فرمودند اگر پرده برطرف شود، بر یقین من چیزی اضافه نمی‌شود. موفق باشید.

33891

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: در لشکر دوم جنود عقل و جهل، حضرت امام در بخشی می‌فرمایند: «با ذکر حقیقی، حجابهای بین عبد و حق خَرْق شود، و موانع حضور‏‎ ‎‏مرتفع گردد، و قسوت و غفلت قلب برداشته شود، و درهای ملکوت اعلی به‏‎ ‎‏روی سالک باز شود و ابواب لطف و رحمت حق به روی او گشوده گردد.» و در ادامه می‌فرمایند: «برای زنده نمودن دل، ذکر خدا و خصوص اسم مبارک ‏‏«یا حَیُّ یا‏‎ ‎‏قَیُّوم» ‏‏با حضور قلب مناسب است.» من که هر چه تلاش می‌کنم در طول روز یادآوری خدا را در دل داشته باشم، باز هم حواسم جای دیگر است و پی دلخوشی خودش می‌رود. مدتی که می‌خواهیم هی یاد خدا کنیم، حواسمان پرت اینور و آنور است. راهی سریعتر و شتابان تر برای حضور یاد خدا وجود دارد؟ برای دل مرده ی ما که قرار است با ذکر خدا زنده شود، چه راهکار عملی وجود دارد؟ آیا مقصود همین اذکار و اوراد است که با تسیبیح بگوییم؟ در وادی عمل راهکاری وجود دارد تا بهتر به این امر دست یافت؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اذکار دینی در جای خود دل را متذکرِ مذکور می‌کند. مثل ذکر «یا حیّ و یا قیّوم» که حیّ حضرت حق دل را متوجه حیات‌بخشی او در همه عالم می‌نماید تا دل انسان زنده بماند و قیّوم‌بودنش، انسان را در عزم و اراده و در میدان‌ماندن کمک می‌کند. با این‌همه همین عبرت‌گرفتن‌ها که انسان‌های اهل ایمان نسبت به حادثه‌ها به‌دست می‌آورند، در جای خود توجه به حضور خدا و نوعی ذکر است. امام صادق (ع) در توصيف اباذر «رضوان الله تعالى عليه» مى‏‌فرمايند: «كَانَ أَكْثَرُ عِبَادَةِ أَبِى‏ ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّه خَصْلَتَيْنِ، التَّفَكُّرَ وَ الِاعْتِبَار»[1]

بیشترين عبادت اباذر دو خصلت بود يكى تفكر و ديگر عبرت‏ گرفتن از حادثه ‏ها. چشم بصيرى مى ‏خواهد كه آدم متوجه شود در همه‏ ى واقعه‏ هاى عالم جاى عبرت‏ گرفتن است، به معنىِ عبور از ظاهر يك حادثه به سنتِ باطنى آن حادثه. ملاحظه مى ‏فرمائيد كه حضرت مى‏ فرمايند: اباذر اهل تفكر بود و اين بيشترين عبادت اباذر بود و اين را امام معصوم مى‏ فرمايند و آن كار را تأييد مى‏ كنند. از خود بايد پرسيد اباذردر اين كار به چه چيزى رسيده و اين تفكر چه تفكرى است كه بيشترين عبادات اباذر را تشكيل مى ‏داده است؟ اين همان تفكرى است كه با ورع و از طريق ورع به دست مى ‏آيد . موفق باشید

 

[1] ( 1)- الخصال، شيخ صدوق، ج 1، ص 42.

33744

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب استاد وقتتون بخیر: در دوراهی قرار گرفتم مشورتی می‌خواستم، بنده دانشجو پزشکی‌ام و از طرفی به علوم انسانی علاقه مندم. در مبحث علوم انسانی به فلسفه اسلامی علاقه مندم ولی از طرفی وارد هر گفتمانی با همکلاسی‌هام و جوان‌ها میشم تهش به دین و اسلام میرسه و خب این تشنگی دینداری در جوان امروز قابل حسه، حالا بنظر شما بنده رو مبانی اندیشه اسلامی کار کنم یا فلسفه اسلامی؟ به عبارتی مشغول پاسخگویی به شبهات بشم یا وارد دنیای فلسفه اسلامی و ملاصدرایی؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به لطف الهی با فلسفه صدرایی کار را شروع بفرمایید و انسان را در هویت گسترده او در میان آورید، گفتگویی بس متعالی با دیگر انسان‌ها پیش می‌آید که در آن گفتگو به جای دفع شبهات، انسان را با خودش آشنا می‌کنید تا در سیر روحانیِ خودش، انتخابی آزاد در پیش گیرد. موفق باشید

33560

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: آیا گوش دادن به تک خوانی زن که مطربی و غنا نباشد و مفسده در آن نداشته باشد (مثل صدای یک زن که آواز سنتی بخواند) مباح است یا حرام؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب معتقدند هر موسیقی چه زن بخواند و چه مرد، چنانچه موجب فتنه و فحشاء نگردد مباح است. موفق باشید

33340

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: جملات زیر بر مبنای برهان صدیقین است یا عرفان جناب ابن عربی «عالم فقط خداست وهیچ عالمی در عرض خدا (کنار خدا) نیست. قادر فقط خداست و هیچ قادری در عرض خدا نیست.» با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته را هم می‌توان از «برهان صدیقین» و هم از طریق عرفان دریافت کرد به اعتبار آن‌که همه عالم مظهر اسمای الهی هستند و اسمای الهی، همان ذات‌اند به صفت خاص. و البته این غیر از آن است که گمان کنیم مثلاً زمین و یا آسمان که ماهیاتی بیش نیستند، ذات خداوندند. موفق باشید

33139

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: با توجه به فص شیثی، آیا غیر از انبیا و اولیا می‌توانند به مقامی برسند که استعداد عین ثابته افراد دیگر برایشان مشخص شود؟ مگر بالانرین مقام این نیست که انسان به مقام عین ثابته خود برسد و استعداد آن را بشناسد؟ رسول خدا چگونه علاوه بر خود انسانهای دیگر را هم شناخت و فرمود نام تمامی افراد پاک در دست راست من و ناپاک در دست چپ من نوشته شده؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله با دنبال‌کردن مباحث در فصّ «عُزیری» تا حدّی مسئله روشن می‌شود. موفق باشید

33136

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: تو کتاب کیمیای سعادت توی بخش علاج شهوت، یجایی اش داستانی از عمر هست که عمر میگه: «از رسول (ص) شنیدم : هرکه را آرزویی باشد و بخرد و آنگاه دست بدارد، از برای حق تعالی، خدای تعالی وی را بیامرزد.» و توی ادامه هم مثال های زیادی از افراد بزرگ دیگر میاره که جلوی میل خود را گرفتند (البته تمام مثال ها درباره خوراکی ها بود) خداوند نیازها و میل هایی درما قرار داده برای زنده موندن و راه کارهای صحیح آنها هم گفته، حال پس این گفته پیامبر رو من متوجه نمیشم. میشه لطفا نظرتون رو راجب این گفته پیامبر بگید🙏

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جوابگویی به میل‌ها در حدّ برآورده‌شدنِ نیازهای منطقی، غیر از جوابگویی به هوس‌ها می‌باشد که در واقع جوابگویی به نفس امّاره است که انسان را گرفتار توهّم می‌کند. موفق باشید

33125

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: در مورد کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل البیت و حقیقت نوری اهل البیت سوالی داشتم خدمتتون، که برای رویت قلبی حقیقت نوری اهل بیت از طریق دیدن حرکات و سکنات آنها در شرایط مختلف رو خودتون خواندن سیره اهل البیت و عرفا رو پیشنهاد کرده بودین می‌خواستم چند مورد کتاب در مورد سیره اهل البیت که نتیجه ارتباط بهتر با آن حقیقت نوری می‌شوند رو معرفی کنید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید بهترین راه، توجه به روایات آن عزیزان است و البته در کنار آن روایات، مطالعه سیره آن اولیای معصوم کارساز است. در قسمت جزوات سایت، نظر به جزوه «هویت گمشده شیعه در تاریخ اسلام» إن‌شاءالله مفید خواهد بود. https://lobolmizan.ir/leaflet/360?mark=%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87 موفق باشید

36400

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: بنده مدتیه هر کاری میخوام کنم یه حسی از درون باعث میشه از خود راضی شم و کلی کیف می‌کنم کسی ازم تعریف کنه. بعد فکر می‌کنم حالا چقدر اخلاص وجود داره در این بنده. حتی این رو هم که می نویسم میگم چه آدمِ خوبی که از این حالت ناراحتم و مشخص میشه اخلاص درش هست. مشکلم رو هم با علما در میون بزارم که ذکری بگن. باز حسِ خوبی دارم که من لابد خیلی خوبم که میتونم بیام این مشکلم رو بگم. و اون عالم الان میگه ببین چه بنده ایه که ناراحته از این ناخالصی و نفاق. باعث شده حسِ پوچی بهم دست بده چون انرژیم رو برای کارای خوب ازم گرفته. مثلا میرم حرم امام رضا همش افکارم پریشانه. از چیزای دیگه لذت می‌برم و حالِ مناجات ندارم. بزور نماز میخونم. لطفا راهِ رهایی از این بی اخلاصی رو بفرمائید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان در معارف توحیدی تعمق بیابد، افق حضور او متعالی می‌گردد. در این رابطه هست که «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» نقش‌آفرین خواهد بود. موفق باشید

35941

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: از چند روز پیش عکس کودکان گرسنه ی سومالی را که دیدم اصلا یه حال بدی دارم. آیا نهاد و خیریه ای در کشور وجود داره که کمک مالی ما را هرچند اندک به آن کودکان مظلوم برساند؟ همسرم میگه اگه بخوای پول واریز کنی باید به حساب دولتهای آنها واریز کنی. و آن دولتها به دست کودکان که نمی‌رسانند. استاد نکنه آن دولتمردان به اصطلاح بیزینس راه انداختند و اصلا این کودکان را اینگونه در اینترنت به نمایش گذاشته اند تا کمکهای خیریه مردم خیِر دنیا را جمع کنند ولی به خود کودکان ندهند؟ به هر صورت، در ایران کجای معتبر سراغ دارید. لطفا معرفی کنید که ما به آنجا مراجعه کنیم حداقل  و از این طریق کمک کنیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال «کمیته امداد» همان طور که شعبه‌ای جهت مردم یمن دارد شعبه ای هم باید جهت همین امورداشته باشد و قابل اطمینان نیز می‌باشند. موفق باشید

34947
متن پرسش

یا محبوب! به اسم خدایی که بعد از شعبان، رمضان و بعد از رمضان، ماه‌های دیگر و بعد از آن‌ها ماه محرم را آفرید تا دل بیچارگانی مثل من از دوری‌اش صد پاره نشود! عرض سلام و رضوان حضرت معشوق بر شما باد. فرمودید سؤال نپرسیم زود تر می‌یابیم، و حالا این سؤال نیست، شرح دلی است از آنچه یافتم و به دست خود آتش زدم! اما نه آتش عشق. غفلت‌هایی که مرا سوزاند، اما نه سوختنی که نشانه‌ی عشق است. این‌ها جای هزاران وا مصیبتا دارد!! غفلت‌هایی که مژده‌ی آن‌که یار پسندیده است را خاموش می‌دارد از ابن‌الوقت و ابوالوقت و کلاً وقت زمان به هشدار بودنِ یار هم ما را بیرون می‌کشد. باور کنید هر بار غفلتی می‌کنم و آن عمق دوری را در می‌یابم تن و بدن که نه، وجودم به لغزش در می‌آید و می‌دانم دگر نباید دوری گزید. از حال بدی که به کوی یار آمد این دلم حال دارد آن رجوع شوم را دل می‌دهد. من اصلاً حال خوش را نمی‌خواهم، منتها غفلت‌هایم گاه مرا تا دره‌ی هلاکت می‌برند، و ای وای! که نمی‌دانم چه بر من رفته است. اصلاً دگر زبان سخن ندارم، دگر قصه‌ام قصه‌ی معمولی نیست، چه می‌شود یک شبه بیچاره‌ای گلستان می‌شود؟!! و چه می‌شود یک شبه آن گلستان ویران می‌شود؟!!! انگار دارم برمی‌گردم به پوچی‌های قبل از دیدار یار، می‌ترسم. سخت بر خود می‌لرزم، آغوش معشوق را می‌دانم و می‌دارم و اما ای وای!! می‌ترسم بروم و برنگردم، می‌ترسم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «دوست دارد یار، این آشفتگی» وای اگر آن حال‌های قبلی می‌ماند و ما را در کودکیِ احوالاتِ معنوی اولیه‌مان، متوقف می‌کرد!!! در حالی‌که فرموده‌اند: «من چه غم دارم که ویرانی بُوَد / زیرِ ویران، گنج سلطانی بود». عرض شد: «گاه به گاه باید خود را گم کنیم تا دوباره از نو بازیابی شویم». موفق باشید  

34917
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد: طاعاتتون قبول حق ان شاءلله. بنده به تازگی و با دیدن برنامه ی «کلمه» با شما آشنا شدم، حرف هایی که زده شد عجیب بر جانم نشست. انگار قسمت خدا این بوده که با شما آشنا بشم تا بتونم این درد تازه ی دلم رو با کسی که اهل معناست در میون بذارم... استاد، دیشب که شب ۲۳ ام ماه رمضون بود از درون تُهی شدم. به هیچ رسیدم... فاقد ارزش شدم. بنده ی بی مقدار، مدتی بود که عجیب حال خوبی با خدا داشتم و طوری شده بود که اگه لحظه ای فکر خطا یا ذره ای غفلت بهم دست می‌داد حالم خیلی بد می‌شد و سراسیمه مثل یه بچه ی بی پناه خودم رو می رسوندم به آغوش خدا. با یه سبحان الله جانم انگار تازه می‌شد و با یه صلوات محبت و شوق زیادی بهم دست می‌داد. و همه ی اینا رو دیشب که شب قدر بود از دست دادم. دیشب سعی کردم به اینکه چطور باطن شب قدر رو کمی هم که شده درک کنم و چطور به خدا نزدیک تر بشم فکر کنم. حال خیلی خوبی هم داشتم… ثلت آخر شب به دلم افتاد که نماز امام زمان عجل الله تعالی فرجه بخونم، و تا حالا هم ازینجور نماز های مستحبی مخصوص ائمه نخونده بودم. دو رکعت، حمد و توحید، هر رکعت آیه ی «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» صد بار. به خیال خودم گفتم نماز راحتی هست و حداقل یه عمل عبادیِ اینجوری انجام داده باشم شب قدر! آماده شدم و قبل اینکه اقامه ببندم دلم یه شور عجیبی افتاد که اینکارو نکنم.. نمیدونم چرا! انگار همه چی بهم می‌گفت نمازو شروع نکن، حس قوی ای بود. استاد، تا بنده این آیه رو شروع کردم به تکرار کردن وجودم شروع کرد به ترسیدن.. حتی فکر کنم به پنج بار گفتن هم نرسیده بودم که حس خوف بدی بهم دست داد. یهو ذهنم پر شد از اینکه «تو اصن در حدی نیستی که بخوای روی این حرف تاکید و تکرار کنی » ، « گفتن این حرف اصلا لقمه ی دهن تو نیست» ، «داری چیزی رو میگی که ظرفیتشو نداری» یعنی اگه یه شخص حقیقی اونجا باهام حرف می‌زد اونقدر برام واضح نبود که این فکرها برام صاف و واضح بود. با خودم گفتم بهتره این آیه رو بیشتر ازین نگم و نماز رو تموم کنم، انگار برام خوب نیست. باز ولی گفتم همین یه کار عبادی رو هم نصفه نیمه انجام بدم امشب؟! بذار ادامه بدم. کاش این کار رو نمی‌کردم. انقدر بهم سخت گذشت که قابل توصیف نیست. انقدر برام طول کشید این نماز، نه از نظر زمانی… انگار هر ثانیه ش روحم خالی تر می‌شد. هی از خدا توی دلم ملتمسانه کمک می‌خواستم ولی همچنان خالی می‌شدم. استاد، وقتی سلام آخر رو گفتم باورتون میشه به پوچی رسیده بودم؟ گفتن «پوچ» هم توصیف نمیکنه میزان خالی بودن وجودم رو… قبل شروع نماز حضور خدا رو انقدر عاشقانه حس می‌کردم، ولی حالا بعد از اتمام نماز با خودم بگم نعوذبالله خدا اصلا هست؟! همینقدر ناگهانی و ترسناک. وجودم پر شد از شک. کل وجودم میلرزید. از اواسط نماز بدنم شروع کرده بود به خشک شدن و لرزیدن. انگار توی یه بشکه یخ من رو گذاشتن… انقدر حالم بد بود و به خودم می پیچیدم که فکر کردم در حال احتضارم و جون داره از بدنم میره. نمیدونم چطوری توصیف کنم… گریه می‌کردم، زجه می‌زدم .. مثل بید می‌لرزیدم… بدترین عذاب عمرم رو تجربه کردم. اگه خدا بهم می‌گفت قعر جهنم بسوز برام راحت تر بود حداقلش خدا رو داشتم هرچند ازم راضی نباشه. ولی اون لحظه خدا خودشو ازم گرفته بود. دیگه هیچی نداشتم. دلم می‌خواست نباشم فقط. برای منِ بی مقداری که وقتی چند لحظه حضور خدا برام کمرنگ می‌شد انقد بی قرار و آشفته می‌شدم، حالا دیگه این عذاب واقعا غیرقابل تحمل بود. مرگ روحم بود… هر چی خدا رو صدا زدم، هر چی به حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه، به فاطمه ی زهرا سلام الله علیها، به امیرالمؤمنین علیه السلام متوسل شدم… هیچ! انگار مثل یه لاشه ی گندیده من رو بندازن یه گوشه و دیگه کسی نگاهمم نکنه. هیشکی رو نداشتم. نماز شبم رو با همون حال خوندم، همچنان هیچی… نماز صبحم رو خوندم ، حیران و بی پناه… هیچی. دیدم دیگه هیچی حالم رو خوب نمیکنه … با همون حال خرابم خوابیدم. امروز هم همچنان به خودم می پیچم، هم جسمی هم روحی. انگار سوخته شدم.. پودر شدم. چیزی ازم نمونده. با مخ سقوط کردم به قعر تباهی. با تمام وجودم این جملات رو مزه مزه کردم: خدایا آن که تو را ندارد، چه دارد؟ و آن که تو را دارد، چه ندارد؟ ببخشید استاد که مثنویِ هفتاد مَن نوشتم، به نظر شما چه کنم؟ چه شد که این شد… حالم خیلی خرابه لطفاً لطف کنید و برام دعا کنید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حالتِ پیش‌آمده را به فال نیک بگیرید و آن را از برکات سکراتیِ شب قدر بدانید، سکراتی که ایمان انسان را که در دنیا بدان مأنوس بوده است، به لرزه می‌اندازد.  همه عرض بنده آن است که «گاه به گاه باید خود را گم کنیم تا دوباره از نو بازیابی شویم»

به آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا...» فکر کنید که ایمانِ دیروزین برای حضور در امروزِ این تاریخ کافی نیست. همان‌طور که اگر مار نتواند پوست بیندازد می‌میرد، اگر ذهن انسان برای تغییر دچار مانع باشد، دیگر ذهن نیست، انبار اطلاعات است. اگر خود را در آینده‌ تاریخ خود حاضر نکنیم و همچنان در گذشته متوقف باشیم، عملاً گور خود را پیشاپیش کنده‌ایم، زیرا در برابر آنچه در حال رشد و بالندگی است، کور و نابینا شده‌ایم. انسان‌‌هایی می‌خواهیم که نه‌تنها در نسبت با درک وجودی خود تامل کافی داشته باشند، بلکه معنای سعه‌ توحیدیِ انقلاب اسلامی را بفهمند که چگونه انقلاب، در این زمانه همچون اقیانوس شده است و دوره‌ دریاچه‌ بودنش به‌سر آمده. زیرا وقتی خود را در مرحله‌ای از تاریخ پیدا می‌کنیم باید سعی کنیم «گاه به گاه خود را گم کنیم» تا دوباره از نو بازیابی شویم. این است آن شدنِ ابدی که بودنی خشک و ساکن نمی‌باشد. و حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌

تعالی‌علیه» در غزل مشهور خود متذکر آن «بودنِ دوباره» می‌شوند و اظهار می‌دارند:

در میخانه گشایی به رویم شب و روز        که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم

زمانه، زمانه حضورِ وجودی نسبت به حقایق شده است. اخیراً در این رابطه عرایضی تحت عنوان «نگاهی پدیدارشناسانه به شخصیت شهید آوینی» https://eitaa.com/matalebevijeh/13463 شده است که خوب است به آن رجوع شود. از نو شروع‌کردن را می‌توانید با کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن که روی سایت هست، شروع کنید.

34827
متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد عزیز و دلسوز: بهار طبیعت و بهار قرآن برشما مبارک باد. استاد عزیز و دوست داشتنی از دغدغه و دلسوزی شما واقعا ممنونیم. اخیرا شخصی که در زمره شاگرد شما هم بحساب نمیاد به لحاظ سواد و درک و متاسفانه مشاور بیت رهبری هم هست بنام پناهیان گفته است که می‌توان در ازای حفظ دین از اخلاق هم گذشت معنی این حرف آن است که اولا انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق نعوذبالله دروغ است و در ثانی می‌توان زن مردم را در خیابان کتک زد کشت و خدای ناکرده تجاوز کرد برای حفظ دین کاری که این بی وجدانها در چندماه قبل انجام دادن و حضرتعالی هم به نوعی حمایت کردین. استاد الان دیگه خانواده ای مذهبی هم بریدن و ماه رمضان حال و هوای سالهای فبل را ندارد چرا؟ تنها و تنها به خاطر عملکرد غلط آقایون که فساد و دزدی و اختلاس را رها کردن و چسبیدن به حجاب اجباری جامعه ایران در مسیر بلوغ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و در حال آماده شدن برای زیست در جهان پسااستبدادی است. اگر چه هنوز حکومت در صدد اجرای اسلام جباری آن هم صرفا در عرصه پوشش و حجاب - و نه عدالت و مقابله با فقر و فساد و رانت خواری و ناکارآمدی - است اما آحاد مردم و طیف وسیعی از متدینان به این بلوغ مورد سفارش دهها آیت قرآنی رسیده اند که دین و شریعت عرصه اجبار و تحکم نیست بلکه انسانها باید با رضایت کامل و طیب خاطر، شریعت و احکام آن را بپذیرند. حکومت هنوز می خواهد از مسیر دوقطبیِ باحجاب و بی حجاب، هژمونی و سلطه در حال تضعیف و افول خود را ترمیم و سرپا نگه دارد، اما اکثریت قاطع زنان و مردان متدین ما در حال عبور از این دوقطبی های مذهب حکومتی بوده و رواداری و دگرپذیری و احترام به تنوع و تکثر عقیدتی و فرهنگی و اجتماعی را تمرین می کنند. به نظرم استاد شما هم تجدید نظری بکنین و به جای تمجید از این روش ظالمانه که الان حاکم هست روش انتقادی و اصلاح گرایانه را در پیش بگیرید یکسری به درون‌جامعه و حتی دبیرستان ها و مدارس بزنید و مشاهده بفرمایید زیر پوست جامعه چه خبره؟؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد باید بسیار فکر کرد و حتماً نباید به صورت انفعالی عمل کنیم. عرایضی در جواب سؤال شماره 34654 داده شد که خوب است به آن رجوع شود. عمده آن است که به هر حال متوجه باشیم افراد بی‌حجاب در این شرایط تاریخی، بخواهند و یا نخواهند مقابل وجدان عمومی مردم قرار دارند و بدانند و یا ندانند گرفتار نوعی نیست‌انگاری و پوچی خواهند شد. زیرا قرارگرفتن در مقابل قانون اجتماع در عین اقلیت‌بودن، نوعی عصیان بر جامعه است و دوری از بسط اجتماعی خود در عین تنهاشدن و غیر طبیعی‌گشتن و انزواگرایی و مقاومت کاذب. و این چیزی به بار نمی‌آورد مگر نیست‌انگاری و پوچی، که گمان می‌کنند با دورِ خود پیچیدن و چرخیدن می‌توانند خلأ وجودی خود را برطرف نمایند. موفق باشید     

34803

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

درود استاد: خسته نباشید. استاد ببخشید ۳ سوال داشتم که این ۳ سوال می‌تونه انحراف که در مسیر که دارم به سمت سیر سلوک عرفانی پیش میرم کمکم می‌کنه. سوال اول من تقریبا اکثر کتاب های شما رو مطالعه کردم و بی نظیر هستش و من که می‌خوام مراتب سیر سلوک رو طی کنم چگونه استاد پیدا کنم؟ چون اکثر عرفا از جمله آیت الله آملی و قاضی و..... گفتن بدون معلم پای در این راه نگذارید ولی من دوست دارم مراتب سیر سلوک رو طی کنم ولی بابت همین ترس دارم چه کار کنم بدون استاد میتونم مسیر طی کنم؟ و سوال دوم این هستش که: بعد از مطالعه کتاب چه کتاب های شما چه کتاب های دیگری این مسیر به ما کمک می‌کنه مطالعه کنیم؟ (سیر سلوک عرفان) یعنی کتاب شما به عنوان نقشه راه اصلی باشه و بقیه کتاب ها به عنوان ابزار و مطالعه و... باشه و سوال آخر این هستش که من در این ماه مبارک رمضان به علت بیماری نمیتونم روزه بگیرم و خیلیی ناراحت هستم چه کار کنم؟ بنده یکی از راه هایی که بتونم گناهانم رو پاک کنم و به خداوند نزدیک بشم از طریق روزه هستش حالا که نمیتونم روزه بگیرم چه کار کنم؟ آیا راه دیگری وجود دارد در این ماه مبارک ثمره دریافت کنم؟ در واقع یکی از مهم ترین دستورات شرعی رو نمیتونم اجرا کنم😔

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این مورد خوب است به جمله مشهور آیت الله بهجت نظر کنید که می‌فرمایند: «علم تو، استاد توست» رجوع شود به جزوه «شرح مختصر دستورالعمل آیه الله بهجت«رحمه الله»» که روی سایت هست. https://lobolmizan.ir/leaflet/231?mark 2- کتاب «منازل السائرین» جناب خواجه عبدالله انصاری در این مورد راهنمای خوبی است. عرایضی در شرح آن شده است که می‌توانید جهت استفاده از شرح صوتی آن با جناب حاج آقا نظری به شماره 09136032342 تماس بگیرید. ۳. همین‌که نگران این امر می‌باشید إن‌شاالله ثواب و برکات آن نصیب شما می‌شود. از سحرخیزی‌های ماه رمضان و حضور در جمع مؤمنین و غذای حداقلی غافل نباشید. موفق باشید

34495
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: چند سوال از خدمتتان داشتم: ۱. استاد به نظر شما ما باید نگاه و هدف و انتظارمان برای اصلاح کلی جامعه و زمینه سازی ظهور این باشد که منتظر باشیم و امیدوار به اینکه در آزمون و خطاهایی که در زندگی شخصی و جامعه و ادارات و مملکت داری مان می کنیم تا پیدا کردن راه درست، ظرفیت برگشت دوباره روح انقلاب اسلامی به سطح جامعه و زندگی ها برگردد و امید به اینکه هرچند ما مشکلات را می‌بینیم و می شماریم و راه رفع آن را در زمین جستجو می کنیم، اما خداوند دائما در حال بررسی ظرفیت پذیرش روح انقلاب توسط جامعه و اشخاص است تا بیاید و فضا طوری شود که نخواستن ها بالاتر از داشتن ها دانسته شود نه اینکه صرف بخشنامه و از این دست امور کافی باشد. استاد عزیز لطفا بفرمایید که آیا اینکه وقتی دقت می کنیم به اخلاق و رفتار و روح حاکم بر بخشی از افراد و جامعه می فهمیم و می بینیم که آنها در صدد نگهداشتن خودشان در یک سطح و یک ترازی هستند یا مثل یک نخ تسبیح یک روحی آنها را به نظم می آورد که آن روح جامعه اگر باشد، آیا اگر خدا بیاید این فضا و روح حاکم طوری می شود که نخواستن ها بالاتر از داشتن ها دانسته شود؟ آیا خدا از جمع ما رفته که این فضای حرص ایجاد شده؟ آیا به نظر شما ما باید توجه مان به ساخت ظرفیت برای آمدن خدا باشد؟ ممنون میشم کمی توضیح بفرمایید. ۲. استاد با تفکر در مورد دین و عقل می فهمیم که رعایت حقوق دیگری را کردن، حال انسان باشد یا حیوان و... که گویا همه چیز را به یک نظمی می آورد و همه چیز همان جا که باید قرار می گیرد و اینکه مثال شخصی رو زدید که بنده در سوالم از آن کمک می گیرم شخصی که فرمودید شب درِ خانه تان را زده و پشیمان از اینکه غیبت شخصی را تایید کرده بود و به شدت پشیمان از کارش بود، استاد عزیز با دقت در حالات این شخص گویا احساس به هم ریختگی یک نظم و ایجاد یک فساد یا بیرون انداخته شدن از فضای نظم روحی درونی را داشته، حال سوال اینکه فکر می کردم که اگر از این دست اشخاص در ادارات کار کنند آن اداره را بجای بیست شخص با ده شخص اداره می کنند و خود شخص یک اداره می شود و دلسوزانه کارها جلو می رود تا جایی که اداری گری رنگ می بازد و اگر در صنعت و... هم باشد برای جلو بردن کارهایش آن رعایت حقوقی را که می کند گویا طوری می شود که همه چیز به یک نظمی در آمده و هر چیز همانطور که خدا تعیین کرده می‌شود، به نظر شما سهم اینکه امروز در حداقل ابتدای راه جهان بین دو جهان صنعتگر و اداری و معلم و... ما باید این حد از رعایت را داشته باشند در ورود به تمدن و جهان دیگری چیست؟ آیا این ابزاری که ما امروز می سازیم در بحث نظامی و پزشکی و... که شاید گاهی درهمان ریل تکنیک غربی باشد هر چند نیت استفاده فرق کند آیا این فقط شروعی برای ورود به عرصه دیگری است یا اینکه با توجه به اهمیت علم و فناوری امروز برای اینکه اسیر و مستعمره غرب نشویم لازم است؟ ۳. در آخر اینکه استاد عزیز به نظر شما شرایط امروز ایجاب می کند که بحث دانش بنیان و علم و فناوری بیشتر پیگیری شود؟ آیا اوایل انقلاب این امکان وجود نداشته است؟ ممنون از شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! به خوبی متوجه شده‌اید که ظرفیتی در پیش است تا انسان‌ها بیش از نیازهای دنیایی خود با معنویتی که به سراغ‌شان می‌آید، احساس بی‌نیازی کنند. در این رابطه اخیراً عرایضی ارائه شده تحت عنوان «نسبت عقل با قناعت نسبت به آنچه داریم» https://eitaa.com/matalebevijeh/12803 از این جهت اگر خدا را در زندگی رانده باشیم، به خود می‌آییم تا با بهره‌مندی از زیستِ دینی، خدا را به زندگی برگردانیم. ۲. همین توجه به حضوری که با شهدا پیش آمده و وجدان مردمان، آن را درک کرده به نظر می‌آید نقش‌آفرین باشد. کافی است نوع گفتگوها، گفتگو نسبت به آینده قدسیِ انقلاب اسلامی باشد و با امید، این نوع گفتگو نقش خود را ایفاء خواهد کرد و البته بنا نیست ما از جهان جدید خارج شویم. ۳. آری! قبلاً با جدیّتی که این سال‌ها متوجه ضرورت علم و فناوری در افق فرهنگ دانش‌بنیان دنبال می‌شود، دنبال نمی‌شد و هنوز هم البته ما در ابتدای راه هستیم، زیرا فرهنگ دانش‌بنیان بیش از آن‌که یک دانش باشد، یک روح است. موفق باشید  

34314

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ارادت خدمت استاد گرانمایه: استاد همسر بنده مدتی است به جلسه خانمی که گویا دارای احوالات خوش و پر مایه و حتی صاحب کتاب هستند ورود پیدا کردن که جلساتشون هم خیلی پر شور هست ولی عمومی نیست و یه جور تشکیلات خصوصی و غیر علنی دارن و توی مکان‌های عمومی هم برگزار نمیشه، محتوای جلسات هم تا اونجایی که بنده در جریانم بیشتر در مورد مبحث ولایت هست و صحیحه، ولی موردی که باعث شد مزاحم شما بشم اینه که بعضا جلسه تا بعد اذان طول میکشه حتی مورد بوده تا ده پانزده دقیقه بعد اذان، و ظاهرا ادامه جلسه (سخنرانی یا نوحه و روضه) را مهمتر میدونن تا نماز اول وقت، حالا با فرض این که محتوای جلسه صد در صد مورد تایید باشه و ایشون هم صاحب نفس سلیمی باشن از نظر شما چنین جلسه و چنین استادی مورد تایید هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به تأخیر مختصر وقت نماز، نباید حساس بود. زیرا بالاخره خداوند چنین رخصت‌هایی را داده است. مهم آن است که حاضران بعد از مدتی خود را ذیل ولایت فقیه در افق تاریخی که انقلاب در مقابل ما حاضر کرده است و منجر به ظهور حاج قاسم‌ها شده است؛ حاضر بیابند. موفق باشید

34138

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد عزیز: استاد من در جلسات شنبه و دوشنبه شرکت می‌کنم. برای اینکه بتوانم نمازی با حضور قلب داشته باشم چه بکنم؟ خیلی ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال به ما فرموده‌اند: «آن‌قَدَر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشت‌اش نه به کوشش دهد». باید امیدوارِ رحمت الهی بود. «هم‌چو چَه کَن خاک می‌کن گر کسی / زین تن خاکی که در آبی رسی». موفق باشید

34119

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد گرامی: در مورد عالم تکوین و عالم تشریع می‌خواستم بیشتر بدونم. استاد میشه منبع مطالعاتی معرفی کنید و اینکه بفرمایید فرق عالم تکوین و تشریع چیست؟ راضی بودن به فعل خدا در عالم تکوین و تشریع چه فرقی دارد؟ خیلی ممنونم🙏

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عالم تکوین مربوط به موجودیت عالم و آدم است و در آن اختیار، راه ندارد. برعکسِ عالم تشریع که مربوط به اختیار و انتخاب انسان است. کتاب «عدل الهی» مرحوم شهید مطهری در این مورد نکاتی را متذکر هستند. موفق باشید

33871

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر: در حال تنظیم پژوهشی هستیم با محوریت موضوع آزاد اندیشی. پرسش هایی طراحی شده است که تحت عنوان مصاحبه در پژوهش قرار داده می‌شود. لذا از شما استاد عزیز تمنا می‌کنم منت بگذارید و پرسش ها را جواب بدهید. ممنون از توجه شما. مقدمه زندگی بشری با گره، معضل و مسأله همراه است، به ویژه اگر در اندیشۀ تعالی باشد، خاص‌تر این که این تعالی در اندازه های یک تمدن باشکوه دیده شده باشد. دیدن این گره ها و معضلات اول گام پژوهش است. پژوهش زمانی آغاز می شود که معضلات را به مسأله تبدیل کنیم. طبیعی است جامعۀ مسلمانی که با شعار و نگاه توحیدی برخاسته است و این خواستۀ بزرگ را مطمح نظر خویش قرار داده به مسأله هایی بربخورد که در این مسیر قرار می گیرند و باعث رکود و باعث آزار می شوند. بلیه ای که در روزگار ما گریبانمان را گرفته این است که ما بدون توجه به زیست موحدانۀ تمدنی و بدون در نظر گرفتن مسأله های واقعی این حیات نوین به طرح اموری می پردازیم که در حیات غربی مسأله است و مربوط به آن سوگیری و آن بوم و اقلیم است. این اتفاق آنقدر طبیعی تکرار می شود که فرصت هشیاری به انسان مسلمان برخاسته نمی دهد. جهان غرب پس از اعراض از دین به یک زندگی مدرن رو آورد که خصیصۀ اصلی آن رها کردن همۀ دغدغه های ماورائی و عطف توجه به زندگی مادی بود. طبیعتاً این انسان جدید (مدرن) مسأله های خاص خود را داشت و با آنها معرفی می شد. این مسأله ها در دفتر فاخری به نام علم ثبت افتاده است و با چهره ای موجه و خواستنی خود را به جوامع دیگر حتی جوامع اسلامی تحمیل می کند. غربزدگی بالاترین محمل ناهشیاری علیه این نامسألگی است. «آزاداندیشی» در جهان غرب به عنوان یک مطلوبیت حیات مدرن مورد رصد قرار گرفته است؛ هم به خاطر توجه به «اندیشه» و هم به خاطر توجه به «آزادی». نگاه مادی انسان‌گرای غربی تفسیری خاص خود از حقیقت و مرتبت «اندیشه» دارد و وقتی آن را به عنوان یک ارزش و مطلوبیت مطرح می‌کند چیزی را رصد می‌کند که با نگاه الهی و توحیدی نمی‌توان آن را دید یا به رسمیّت شناخت. همچنین است، آنگاه که از «آزادی» نام می‌برد و سود یا زیان آن را برمی‌شمرد. حال پرسش ما از شما فرهیخته گرامی این است که: • آیا با دوگانه مسئله توحیدی (اسلامی)/ مسئله مدرن همراه هستید؟ اگر نه به نظرتان چه دوگانه‌ای اصالت دارد؟ • تعریف جوهری مسئله مدرن چیست؟ به عبارت دیگر مقوم مسئله مدرن بودن به چیست؟ • به چه مناطی ما مسائل را به مسئله توحیدی/مدرن تقسیم کنیم؟ • آیا «آزاداندیشی» در حیات مدرن از چنین موقفی برخوردار بوده است (یک مسألۀ مدرن بوده است)؟ • آیا «آزاداندیشی» می‌تواند یک مسألۀ توحیدی باشد؟ • آیا می‌توان همان چیزی که در آن جامعه و آن تاریخ و آن زندگی منتخب به عنوان یک مطلوبیت مطرح می‌شده است را در حیات اسلامی نیز به عنوان یک مطلوب قرائت نمود؟ • آیا امکان این هست که اندیشمند مسلمان یا جوان جویای سعادت در این زندگی الهی در تعریف مسأله و بیان مطلوبیّت آن از ادبیات غیراسلامی و زاویه‌نگاه‌های مادی و غربی استفاده نماید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم! حتماً عنایت دارید که این سؤالات و مباحثی که به میان آورده‌اید نیاز به یک مثنوی هفتاد من دارد و اتفاقاً با توجه به وسعت این مباحث در همین راستا یادداشت‌های «رابطه مردمی‌بودن نظام اسلامی و آزادی» https://eitaa.com/matalebevijeh/11928  تنظیم گشت و جلساتی در همین رابطه برقرار شد که جلسه یازدهم آن در روز سه شنبه 17 آبان‌ماه برقرار شد

https://eitaa.com/matalebevijeh/11995 . إن‌شاءالله با دنبال‌کردن مطالبی که در یادداشت مذکور هست و شرح صوتی آن مباحث، بتوانیم جوابگوی نکاتی باشیم که مطرح کرده‌اید. موفق باشید

33617

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد بزرگوار! در رابطه با پاسخگویی شما در رابطه با سوال ۳۳۶۰۰، سخنی داشتم. بزرگوار این سوالات شاید از نظر جنابعالی ابتدایی باشد اما برای من حیاتی است. شما کتاب می‌نویسید، من برایم سوال پیش می‌آید. چه کسی جز شمای بزرگوار باید پاسخگو باشد. من مراء نمی‌کنم. چون بیکار نیستم. اگر ناراحت هستید که سوال می‌پرسم، خوب بفرمایید تا نپرسم. شما در برابر وجدان مسئول هستید پاسخگو باشید. شما که چند دهه معرفت نفس کار کرده اید، آیا هنوز نمی دانید که حق شاگرد است که پاسخ دریافت کند! واقعا این نحو ه پاسخگویی شما مرا ناراحت کرد. این سوالات پس از خواندن کتاب خویشتن پنهان برای من رخ داد. شاید باور نکنید که من با کتابهای شما سلوک می کنم. اگر نتیجه این معرفت نفس این نحوه برخورد است بهتر است فکری به حال خودتان کنید. نکند شما مانند بعضی ها دکان زده اید. ای کاش این بر خورد شما را قبل از خواندن کتاب های شما بود، چرا که الان نمی توانم حرفهای شما را رها کنم. من در زندگی سعی کرده‌ام که از دیگران برای خودم بت نتراشم. راستش من بر سر دوراهی مکتب تفکیک و سخنان شمای بزر گوار هستم. اما راستش دلم با سخنان شما بیشتر حشر دارد اما متاسفانه نوع برخورد شما مرا دلسرد می‌کند. شما پاسخ بعضی سوالات مرا نمی دهید یا مانند پاسخ سوال ۳۳۶۰۰ پاسخ می دهید. در پایان شما مختارید بخش سوال را سانسور کنید و یا اصلا پاسخ ندهید. با تشکر از پاسخ گویی استاد ارجمند!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اگر به روش صحیح و حساب‌شده در موضوعاتی که عموماً روح فلسفی دارد، وارد نشوید نتایجی که باید به دست آورید را نمی‌یابید. بدین جهت پیشنهاد بنده آن است که اگر در خود استعداد فلسفی احساس می‌کنید ابتدا به کتاب شریف «بدایة الحکمه» از علامه طباطبایی و بخصوص با شرح استاد امینی‌نژاد رجوع فرمایید تا إن‌شاءالله آن انضباط فکری که برای ورود به مسائل فلسفی نیاز است، رشد کند. موفق باشید

33583

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

برنامه ۱۰ مهر ۱۴۰۱ را در تلوبیون ببینید http://www.telewebion.com/episode/0x299c717 سلام استاد این برنامه از دکتر شاه‌حسینی راجع به اغتشاشات اخیر خیلی جامع بود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امکان دسترسی به تلوبیون برایمان نیست. آیا صوت آن جلسه را در جای دیگر سراغ دارید که استفاده کنیم؟ موفق باشید

33566

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: با عرض تشکر فراوان با توجه به اینکه بنده چهل سالم گذشته و عمرم تلف شده آیا برای سیر معنوی مستمر گوش دادن و کارکردن آثار امام خمینی (ره) که جنابعالی شرح کردید کافیه یا مثلا شرح کتاب مقالات مرحوم آیت الله شجاعی را کار کنم؟ دوم اینکه از کجا بفهمم خراباتی ام یا مناجاتی که شما بین این دو فرق گذاشته بودید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر می‌اید اگر روح و روحیه اُنس با «مقالات» را داشته باشید از آن غفلت نفرمایید. ۲. ما را چه باک که خراباتی باشیم، یا مناجاتی!! مائیم و هرچه پیش آمد خوش آمد. موفق باشید

33418

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا صوت های فصوص الحکم هست؟ برای تهیه آنها چکار کنم؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از طی مقدمات لازم می‌توانید با جناب حاج آقا نظری تماس بگیرید و از ایشان دریافت کنید. مقدمات لازم مثل دنبال‌کردن مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و «معاد» همراه با شرح صوتی آن‌ها، آن هم با جدیّت کامل، وگرنه در مواجهه با مباحث «فصوص» گرفتار نوعی سرگردانی خواهید شد. موفق باشید.  شماره حاج آقا نظری 0913602342

33395
متن پرسش

با سلام و عرض ادب خدمت استاد ارجمند: سوالی از محضرتان داشتم و اینکه اگر با توجه به محدودیت های شرعی که بعضا برای بانوان وجود دارد در سفر اربعین شرکت کنیم، چگونه می توانیم بیشترین بهره مندی را با توجه به اینکه از انجام یک سری عبادات محروم می شویم، بدست آوریم؟ با تشکر از محضر حضرتعالی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در راهی قدم گذاشته‌اید که سراسر حضور است و همه‌جا قبله است و همه‌چیز حکم عبادت دارد. در چنین حضرت، بحث محرومیت معنا ندارد! موفق باشید

نمایش چاپی