با سلام استاد عزیز: آیا بر اساس مبانی دین و حکمت متعالیه طی الزمان امکان دارد؟ آیا برای عرفایی این امر اتفاق افتاده است؟ آیا در مقامات بالای عرفانی میتوان به گذشته سیر کرد اشتباهی را نکرد یا خطری را به کسی گوشزد کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. زیرا اساساً بنا نیست که با حضور در دین و عرفان، انسان به این امور فکر کند. هرچند ممکن است برای بعضی پیش بیاید. موفق باشید
سلام و احترام. به نظر میاد امسال کم طاقت شدم. قبلا روضه گوش می دادم و گریه می کردم امسال حتی طاقت کلمات روضه رو هم ندارم. کشتن، سیلی زدن، آتش زدن، همه کلمه های روضه ها و هر چیزی که به خشونت مربوط بشه حالم رو بد می کرد و نتونستم برم عزاداری و متأسفانه توفیق حضور در عزاداری از دست دادم. اشکالی داره؟ باید چه کار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به یاد روحانیت و صفای معنوی که امام و خانواده آن حضرت و اصحاب آن حضرت در آن صحنهها مدّ نظر داشتند و متوجه عظمت کار خود بودند؛ باشید. در آن حدّ که این آزارها که دشمنان آنها بر آنها إعمال میکردند، هیچ بود هیچ. موفق باشید
سلام علیکم: ضمن تشکر از بحث های عاشورایی شبکه ۱ حسینیه ایران. آنطور که من برداشت کردم حضور تاریخی امروزمان باید در مواجهه با استکبار تعریف شود و این اصل اساسی انقلاب است. سوال من این است که افرادی مانند بن لادن و امین الظواهری از سرکردگان القاعده که بنام اسلام با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا مبارزه کرده و به منافع آنها آسیب زده اند و هردو بدست نیروهای آمریکایی کشته شدند نیز آیا در این حضور تاریخی که شما تعریف کردید حاضرند؟ لطفا توضیح بفرمائید با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل آنها سلفیگری و تحجّر است. لذا به جای حضور در جهانی که دیانت، جوابگوی بشر جدید و در این تاریخ باشد تلاش میکنند انسانها را به گذشته و تاریخ را به گذشته برگردانند و عملاً مجبور به نوعی خشونت میشوند زیرا بشر جدید بنا ندارد به گذشته خود برگردد و از بودن امروزین خود منصرف شود. اینجا است که بحث انقلاب اسلامی به عنوان «جهان بین دو جهان» پیش میآید. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد عزیز و دلسوز: بهار طبیعت و بهار قرآن برشما مبارک باد. استاد عزیز و دوست داشتنی از دغدغه و دلسوزی شما واقعا ممنونیم. اخیرا شخصی که در زمره شاگرد شما هم بحساب نمیاد به لحاظ سواد و درک و متاسفانه مشاور بیت رهبری هم هست بنام پناهیان گفته است که میتوان در ازای حفظ دین از اخلاق هم گذشت معنی این حرف آن است که اولا انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق نعوذبالله دروغ است و در ثانی میتوان زن مردم را در خیابان کتک زد کشت و خدای ناکرده تجاوز کرد برای حفظ دین کاری که این بی وجدانها در چندماه قبل انجام دادن و حضرتعالی هم به نوعی حمایت کردین. استاد الان دیگه خانواده ای مذهبی هم بریدن و ماه رمضان حال و هوای سالهای فبل را ندارد چرا؟ تنها و تنها به خاطر عملکرد غلط آقایون که فساد و دزدی و اختلاس را رها کردن و چسبیدن به حجاب اجباری جامعه ایران در مسیر بلوغ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و در حال آماده شدن برای زیست در جهان پسااستبدادی است. اگر چه هنوز حکومت در صدد اجرای اسلام جباری آن هم صرفا در عرصه پوشش و حجاب - و نه عدالت و مقابله با فقر و فساد و رانت خواری و ناکارآمدی - است اما آحاد مردم و طیف وسیعی از متدینان به این بلوغ مورد سفارش دهها آیت قرآنی رسیده اند که دین و شریعت عرصه اجبار و تحکم نیست بلکه انسانها باید با رضایت کامل و طیب خاطر، شریعت و احکام آن را بپذیرند. حکومت هنوز می خواهد از مسیر دوقطبیِ باحجاب و بی حجاب، هژمونی و سلطه در حال تضعیف و افول خود را ترمیم و سرپا نگه دارد، اما اکثریت قاطع زنان و مردان متدین ما در حال عبور از این دوقطبی های مذهب حکومتی بوده و رواداری و دگرپذیری و احترام به تنوع و تکثر عقیدتی و فرهنگی و اجتماعی را تمرین می کنند. به نظرم استاد شما هم تجدید نظری بکنین و به جای تمجید از این روش ظالمانه که الان حاکم هست روش انتقادی و اصلاح گرایانه را در پیش بگیرید یکسری به درونجامعه و حتی دبیرستان ها و مدارس بزنید و مشاهده بفرمایید زیر پوست جامعه چه خبره؟؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد باید بسیار فکر کرد و حتماً نباید به صورت انفعالی عمل کنیم. عرایضی در جواب سؤال شماره 34654 داده شد که خوب است به آن رجوع شود. عمده آن است که به هر حال متوجه باشیم افراد بیحجاب در این شرایط تاریخی، بخواهند و یا نخواهند مقابل وجدان عمومی مردم قرار دارند و بدانند و یا ندانند گرفتار نوعی نیستانگاری و پوچی خواهند شد. زیرا قرارگرفتن در مقابل قانون اجتماع در عین اقلیتبودن، نوعی عصیان بر جامعه است و دوری از بسط اجتماعی خود در عین تنهاشدن و غیر طبیعیگشتن و انزواگرایی و مقاومت کاذب. و این چیزی به بار نمیآورد مگر نیستانگاری و پوچی، که گمان میکنند با دورِ خود پیچیدن و چرخیدن میتوانند خلأ وجودی خود را برطرف نمایند. موفق باشید
سلام علیکم: چطور متوجه شوم که آیا تکلیف من ازدواج است یا خودسازی و عالم شدن؟ چطور تشخیص دهم که کدامیک اولویت دارد و چگونه بفهمم آمادهی ازدواج هستم یا خیر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نیاز به ازدواج یک امر غریزی و طبیعی است و اگر این امر در کسی پیش نیامده، نباید ورود کند. زیرا نمیتواند جوابگوی غرایز طرف مقابل باشد و موجب آزار و ظلم به آن میشود. ۲. هر دو موضوع قابل جمع است. بالاخره تا علم به حقایق نداشته باشیم نمیتوانیم خود را شایسته جوابگویی به دستورات تقوایی بگردانیم. موفق باشید
سلام و رحمهالله: إن شا الله توفیقتون روز افزون، یک سوال خدمتتان داشتم، یک زمان هایی هست عزممون جزم میشه برای کار درست و خدایی کردن وهمه آنچه که میدانیم درست هست، یک مدتی هم میریم جلو با انرژی اما بعد از مدت کوتاهی خسته میشیم، یک حالتی بر ما رخ میده که یک فشار سنگین روانی در فکر و خیالمون به شدت ما رو منصرف و خسته از ادامه راه میکند! بعد دوباره برمیگردیم به همون حالت قبل که اون انرژی و عزم نیست و کوتاهی هست و بیخیالی و روزمرگی و... ما از طرفی میدونیم اون حالت اول درست هست و باید انجام بدیم اما از طرفی احساس میکنم عادت پیدا کردیم به حالت دوم چه باید کرد که ثابت قدم شد؟ و قلباً راضی و عاشق به حالت اول بود. ممنون خدا شما رو خیر بده بی زحمت بنده را راهنمایی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال قصه آدمها از همین نوع است. عمده روحیه صبر و شکیبایی و مقاومت است تا اگر قبضی هم به سراغ انسان آمد، همچنان در انجام وظایف فردی و اجتماعیاش کوشا باشد تا شامل این وعده الهی بگردد که میفرمایند: «وَالَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولَٰئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ» آنهایی که در طلب رضای خدا راه صبر پیش میگیرند و نماز به پا میدارند و از آنچه نصیبشان کردیم پنهان و آشکار انفاق میکنند و در عوضِ بدیهای مردم نیکی میکنند، اینان هستند که عاقبت منزلگاه نیکو یابند. موفق باشید
عرض سلام و ادب و احترام: الان که جامعه به سمت آرامش نسبی میرود چرا برخی افراد مقتضیات زمان را در نظر نگرفته و از تعبیر آتش به اختیار توسط مردم برای بی حجاب ها سخن میگویند؟ جامعه ما چقدر تا به حال تاوان برخی از سخنان نسنجیده برخی مسئولین را داده. هنوز جامعه در حال تاوان دادن به خاطر جملات «بی حجاب نباید در جامعه امنیت داشته باشد» و «بی حجابها از مترو استفاده نکنند.» و .... هست. سوال اول: چرا میزان تاثیر این گونه جملات در ناامنی های اخیر توسط مرجعی بررسی نمیشود و فقط سلبریتی ها به دادسرا فراخوانده میشوند؟ که البته این فراخوان سلبریتی ها، به حق است و به جا. اما میزان خشم القا شده توسط این سخنان به نیمی از جمعیت زنان که افرادی در پی نادیده گرفتن حق مسلم شهروندی آنها بودند، کجا لحاظ میشود؟ یا طراح شیوه گشت ارشاد که نقش قابل توجهی در این هزینه عظیمی که به جامعه و جان بیش از ۲۰۰ نفر تحمیل شد، کجا بازخواست میشود؟ چرا ریشه های یک جریان باز خواست نمیشوند؟ سوال دوم: چرا اگر افرادی برای نظام اینقدر هزینه مادی و معنوی ایجاد میکنند، توسط رهبری بر کنار نمیشوند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکات خوب و ارزشمندی اشاره میفرمایید. حقیقتاً ما در بعضی موارد «خُلقِ محمّدی» را از دست دادهایم خُلقی که خداوند در وصف آن فرمود: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ» (آلعمران/159) میفرماید اگر این مداراها را نداشتی افراد از اطرافت پراکنده میشدند. ولی ما متأسفانه با غفلت از این خُلق و صفای پیامبرمان با دست خودمان بعضاً چوب به اسلام و انقلاب میزنیم.
در مورد روش مقام معظم رهبری عنایت داشته باشید که روش ایشان دخالت مستقیم در امور نیست، زیرا مسئولان مربوطه باید مطابق رهنمودهای رهبری، آن افراد را آنطور که لازم است، مورد تذکر و برخورد قرار دهند. موفق باشید
سلام علیکم خدمت استاد گرامی: در مورد عالم تکوین و عالم تشریع میخواستم بیشتر بدونم. استاد میشه منبع مطالعاتی معرفی کنید و اینکه بفرمایید فرق عالم تکوین و تشریع چیست؟ راضی بودن به فعل خدا در عالم تکوین و تشریع چه فرقی دارد؟ خیلی ممنونم🙏
باسمه تعالی: سلام علیکم: عالم تکوین مربوط به موجودیت عالم و آدم است و در آن اختیار، راه ندارد. برعکسِ عالم تشریع که مربوط به اختیار و انتخاب انسان است. کتاب «عدل الهی» مرحوم شهید مطهری در این مورد نکاتی را متذکر هستند. موفق باشید
سلام عرض شد: ما صور جزئی (حس مشترک! و یا...) و معنای جزئی (وهم) و معنای کلی (عقل) داریم. اما در نیافتم و ندیدم که درباره صور کلی بحثی و ذکری شده باشد در متون آنلاین که جستجو کردم و اینکه کدام قوه آن را دریافت و یا با کدام قوه در ارتباط است؟ ممنون میشوم اگر لطف کرده واضح و به تفصیل وقت خودتان و علاقه این قضیه را به ما توضیح دهید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه پای «صورت» در میان باشد حضور در موطن خیال مطرح است. آری! اگر خیالِ انسان نورانی باشد، آن صور را در اتصال با مبانی عقلیاش مییابد و از آن جهت آن صور کلّی است که در هر صورتی، حقایق کلّی و جامع را مییابد. بد نیست در این مورد سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد محترم! اینکه گفته شده است که شهید مطهری تا برهان صدیقین جلو آمده و تا وحدت شخصی وجود جلو نیامده است آیا درست است؟ با تشکر از پاسخ دادن شما!
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته همینطور است. ولی در هر حال در جای خود این دو قابل جمعاند و آن مرد عالم متفکر متوجه این امر هستند. ممکن است مرحوم شهید مطهری با توجه به موضوعاتی که دنبال میکردند نظراتشون را با «برهان صدیقین» و «تشکیک وجود» بهتر میتوانستند تبیین کنند. موفق باشید
با سلام: لفظ مجرد را آیا میتوان درباره غیب الغیوب اطلاق کرد یا نه؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر موجودی که محدودیت ماده را نداشته باشد در حیطه موجودات مجرد قرار میگیرد و البته چون تجرد، امری است وجودی، دارای شدت و ضعف است و حضرت حق در تجرد در مقام اطلاق قرار دارند. موفق باشید
با سلام: آیا ما عرفان نظری را می آموزیم تا مقدمهی عرفان عملی باشد؟ اگر پاسخ آری است، آیا عرفان عملی ما باید بر اساس عرفان نظری باشد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفان نظری سراسر متذکر معارف عالیه توحیدی است و مسلّم بنا به فرمایش اولیای معصوم عبادات هرکس به اندازه معارف توحیدی او ارزش و نتیجه دارد. موفق باشید
سلام و احترام خدمت حضرت استاد: ببخشید میخواستم بدونم سیر مطالعاتی که پیشنهاد میدید و دارید شامل چه کتابهایی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید سیر مطالعاتی که روی سایت هست برای شروع، خوب باشد https://lobolmizan.ir/page/seyr . موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: استاد من حدود ۲۱ سال سن دارم و امشب (شب تاسوعا) به نور حضرت ابوالفضل یک دغدغه ای به ذهنم آمد که به شما عرض میکنم. یک حسی به من القا شد که حس میکنم ( با توجه به قرائن و شواهد) تمام ابعاد وجودی ام در حجاب اکبر قرار گرفته است و از یک زمانی به بعد رشد نکرده اند، بخواهم برایتان واضح بگویم؛ اینست که بعدهای مختلفم مانند دانه ای میماند که هنوز سر از خاک بر نیاورده است، مثلاً رشد فردی، اجتماعی، فهم، عقل، روح، دید، نگاه، بیان، حتی جسم و رشد علمی، معنوی، و هر چیزی که فکرش را بکنید که در معرض رشد قرار دارند، متوقف شده اند و وارد یک حجابی شده اند که نه میدانم سببش چیست و نه میدانم اسباب رفع آن چه می تواند باشد!! یک حس خیلی ضعیفی که دارم، اینست که حس میکنم آن دانه که هنوز سر از خاک بر نیاورده، دائماً درحال ریشه دوانی است واقعاً از جهاتی که درکشان میکنم و عرض کردم، (به خصوص رابطه اجتماعی که نمیتوانم ارتباط برقرار کنم) در تنگنای سختی هستم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این موارد به قبض و بسطِ روح خودتان بیندیشید و اینکه انسان در هر دو حال میتواند با رعایت دستورات الهی راه خود را به سوی خدا بگشاید. و در همین رابطه تقویت ابعاد معرفتی از یک طرف و ابعاد سیاسی مثل حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی به میان آمده است از طرف دیگر، کار ساز است. موفق باشید
سلام ببخشید: پرسش شماره ۳۲۹۱۲ پرسش من است پاسخ را دریافت میکنم ولی دلم میخواد متن پرسشم را داشته باشم و متاسفانه برام نمیاره ممکنه متن پرسش ۳۲۹۱۲ را برام ارسال کنید. به عنوان پاسخ این پرسش. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مواردی که سؤالکنندگان، سؤالاتشان مربوط به امور شخصیشان باشد و از طرفی آدرس ایمیلشان را مشخص نکرده باشند؛ با توجه به اینکه خودشان شماره سؤالشان را میدانند صرفاً جواب را در معرض نگاه کاربران قرار میدهیم. و بدین لحاظ نمیتوان این نوع سؤالات را در معرض نگاه کاربران قرار داد بخصوص که بنای این سایت آن است که جوابگوی سؤالات معرفتیِ کاربران محترم باشد ولی متأسفانه بعضاً امور شخصی و درد و دلهای عاطفی را به میان میاورند و موجب میشود تا فرصت کافی برای جواب به سؤالات اصلی از دست برود. موفق باشید
سلام بر استاد عزیزتر از جان. استاد فردی بنام اقای پرویز شهبازی مباحثی را در برنامه های اینترنتی مطرح میکنند با عنوان من ذهنی آیا این مباحث صحت دارند؟ چون به مولانا ربطش میدهند. برای درک مفهوم «من فکری» باید ابتدا توضیحی در مورد «من» و «فکر» ارائه دهیم. ذهن انسان دارای ارتباطی دوگانه و متفاوت با دنیای اطراف است. یکی ارتباط مستقیم، شفاف و عریان با واقعیت است و دیگری دید و یا ارتباط تعبیر و تفسیری. این دید تعبیر و تفسیری که ذهن از پدیده ها دارد، در واقع مهمترین عامل قطع ارتباط انسان از واقعیت است. دید تعبیر و تفسیری به این معنی است که مثلا ما رفتاری را می بینیم و شروع به تفسیر و معنا دادن به آن می کنیم. ما خود ماهیت آن رفتار را نمی بینیم. ما واقعیت عریان را نگاه نمی کنیم ما با تفسیر و برداشت خود از آن واقعیت زندگی می کنیم. من یک نوشته ای را می گذارم و شما از آن نوشته می توانید چندین برداشت داشته باشید و بنا بر برداشت خود چندین برچسب بر من بزنید. برچسب مستبد، مدبر و یا هر برچسب دیگری و من را یک شخصیت مستبد و متکبر و یا یک شخصیت مدیر و مدبر بدانید. دقت می کنید چقدر بین ماهیت و انگیزه و واقعیت ذاتی رفتار من تا برداشت شما فاصله هست؟ شما برداشت خود را با ذهنتان انجام می دهید. ذهن تمام برداشت های خود را با پردازش اطلاعاتی که در حافظه ثبت شده است انجام می دهد. این اطلاعات شامل ارزش ها و ضد ارزش های است که از دوران کودکی از والدین و جامعه و محیط دریافت کرده ایم و به ما در سطحی وسیع و گسترده القا شده است و ما از درون تبدیل به موجودی مقلد و تکراری شده ایم. موجودی که هیچ احساس و رفتار و گفتاری در او از روی طبیعت و فطرتش سر نمی زند بلکه تنها در بند و زندانی تقلید است. این فرایند ذهنی و یا فکر از آبشخور حافظه خوراک می گیرد. همین فرایند یک «مرکز» و یا «هسته» ای در انسان ایجاد می کند بنام «من». چگونه؟ وقتی که ما از هر رفتار خود و دیگران چندین برداشت ذهنی درست می کنیم و یا وقتی از کودکی با هر رفتار ما چندین برچسب ارزشی و ضد ارزشی مختلف و گاه متضاد دریافت کرده ایم یا بر ما زده شده است در ذهن ما یک تصویری ایجاد می شود که ای تصویر مجموعه ای از این صفات و برچسب های ارزشی و ضد ارزشی است که در واقع «من یا شخصیت» را تشکیل می دهد. این هویت فکری و این شبح هیچ ماهیت واقعی ندارد. و فقط و فقط یک تصویر ذهنی است و در ما انواع و اقسام شخصیت ها را ایجاد می کند و ما تابع این تصویر ذهنی که حاصل افکار زائد و غیر واقعی و غیر اصیل است زندگی، احساس و رفتارمان را جهت می دهیم و باعث می شود بر اساس هویت اصیل انسانی زندگی نکنیم. بلکه تابع و اسیر آن زندگی کنیم. از این هویت فکری در واقع مرکزی بدنیا می آورد بنام «من ذهنی یا من فکری» یا همان «نفس» که مرکز همه شرارت ها است. البته من توضیح کوتاهش رو پیدا کردم. براتون گذاشتم کلیپهای بسیاری دارند این اقا.... ممنون از وقت و صبری که برای ما میگذارید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد، بیشتر با توهّماتِ بدون مبنا همراه است. اگر مباحث «معرفت نفس» و مراتب نفس را دنبال کنند، متوجه قضایایی که فکر میکنند، میگردند. در این مورد پیشنهاد میشود ترجمه جلد ۸ و ۹ اسفار را که تحت عنوان «معرفتِ نفس و حشر» روی سایت هست؛ مطالعه فرمایند. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. یا مادر مدد. سلام استاد خدا قوت: خدا رو شکر استاد هفته دیگه اگه قسمت بشه انشالله با خانواده میخوایم بریم کربلا. من خودم از جهتی واقعا خوشحالم ولی از یه طرف هم نگرانم و نمیدونم باید چیکار کنم چون امسال مخصوصا دیگه اون عطش و اون خضوری که برای کربلا و توی خود کربلا داشتم رو ندارم. مثلا اربعین هر چی زور زدم هیچ حس و حال و خضوری نتونستم داشته باشم حالا نمیدونم شاید هم کلا مال حال این چند وقتمه که کلا همه چی پوچ شده و شما هم گفتین یه حضور وسیع تر حاج قاسمی نیاز داریم ولی گفتم بازم ازتون بپرسم ببینم چیکار کنم که کربلا یه حالت دموده برام پیدا نکنه و تکراری بشه و دیگه اون حضور از بین بره . خدا خیرتون بده انشالله
باسمه تعالی: سلام علیکم: صرف حضور در آن فضا که همانند حضور در گلستان با طراوتی است، خود به خود روح انسان را نوازش میدهد و عالم دیگری را مقابل انسان میگشاید. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز: چند سوال از خدمتتان داشتم: ۱. استاد به نظر شما ما باید نگاه و هدف و انتظارمان برای اصلاح کلی جامعه و زمینه سازی ظهور این باشد که منتظر باشیم و امیدوار به اینکه در آزمون و خطاهایی که در زندگی شخصی و جامعه و ادارات و مملکت داری مان می کنیم تا پیدا کردن راه درست، ظرفیت برگشت دوباره روح انقلاب اسلامی به سطح جامعه و زندگی ها برگردد و امید به اینکه هرچند ما مشکلات را میبینیم و می شماریم و راه رفع آن را در زمین جستجو می کنیم، اما خداوند دائما در حال بررسی ظرفیت پذیرش روح انقلاب توسط جامعه و اشخاص است تا بیاید و فضا طوری شود که نخواستن ها بالاتر از داشتن ها دانسته شود نه اینکه صرف بخشنامه و از این دست امور کافی باشد. استاد عزیز لطفا بفرمایید که آیا اینکه وقتی دقت می کنیم به اخلاق و رفتار و روح حاکم بر بخشی از افراد و جامعه می فهمیم و می بینیم که آنها در صدد نگهداشتن خودشان در یک سطح و یک ترازی هستند یا مثل یک نخ تسبیح یک روحی آنها را به نظم می آورد که آن روح جامعه اگر باشد، آیا اگر خدا بیاید این فضا و روح حاکم طوری می شود که نخواستن ها بالاتر از داشتن ها دانسته شود؟ آیا خدا از جمع ما رفته که این فضای حرص ایجاد شده؟ آیا به نظر شما ما باید توجه مان به ساخت ظرفیت برای آمدن خدا باشد؟ ممنون میشم کمی توضیح بفرمایید. ۲. استاد با تفکر در مورد دین و عقل می فهمیم که رعایت حقوق دیگری را کردن، حال انسان باشد یا حیوان و... که گویا همه چیز را به یک نظمی می آورد و همه چیز همان جا که باید قرار می گیرد و اینکه مثال شخصی رو زدید که بنده در سوالم از آن کمک می گیرم شخصی که فرمودید شب درِ خانه تان را زده و پشیمان از اینکه غیبت شخصی را تایید کرده بود و به شدت پشیمان از کارش بود، استاد عزیز با دقت در حالات این شخص گویا احساس به هم ریختگی یک نظم و ایجاد یک فساد یا بیرون انداخته شدن از فضای نظم روحی درونی را داشته، حال سوال اینکه فکر می کردم که اگر از این دست اشخاص در ادارات کار کنند آن اداره را بجای بیست شخص با ده شخص اداره می کنند و خود شخص یک اداره می شود و دلسوزانه کارها جلو می رود تا جایی که اداری گری رنگ می بازد و اگر در صنعت و... هم باشد برای جلو بردن کارهایش آن رعایت حقوقی را که می کند گویا طوری می شود که همه چیز به یک نظمی در آمده و هر چیز همانطور که خدا تعیین کرده میشود، به نظر شما سهم اینکه امروز در حداقل ابتدای راه جهان بین دو جهان صنعتگر و اداری و معلم و... ما باید این حد از رعایت را داشته باشند در ورود به تمدن و جهان دیگری چیست؟ آیا این ابزاری که ما امروز می سازیم در بحث نظامی و پزشکی و... که شاید گاهی درهمان ریل تکنیک غربی باشد هر چند نیت استفاده فرق کند آیا این فقط شروعی برای ورود به عرصه دیگری است یا اینکه با توجه به اهمیت علم و فناوری امروز برای اینکه اسیر و مستعمره غرب نشویم لازم است؟ ۳. در آخر اینکه استاد عزیز به نظر شما شرایط امروز ایجاب می کند که بحث دانش بنیان و علم و فناوری بیشتر پیگیری شود؟ آیا اوایل انقلاب این امکان وجود نداشته است؟ ممنون از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! به خوبی متوجه شدهاید که ظرفیتی در پیش است تا انسانها بیش از نیازهای دنیایی خود با معنویتی که به سراغشان میآید، احساس بینیازی کنند. در این رابطه اخیراً عرایضی ارائه شده تحت عنوان «نسبت عقل با قناعت نسبت به آنچه داریم» https://eitaa.com/matalebevijeh/12803 از این جهت اگر خدا را در زندگی رانده باشیم، به خود میآییم تا با بهرهمندی از زیستِ دینی، خدا را به زندگی برگردانیم. ۲. همین توجه به حضوری که با شهدا پیش آمده و وجدان مردمان، آن را درک کرده به نظر میآید نقشآفرین باشد. کافی است نوع گفتگوها، گفتگو نسبت به آینده قدسیِ انقلاب اسلامی باشد و با امید، این نوع گفتگو نقش خود را ایفاء خواهد کرد و البته بنا نیست ما از جهان جدید خارج شویم. ۳. آری! قبلاً با جدیّتی که این سالها متوجه ضرورت علم و فناوری در افق فرهنگ دانشبنیان دنبال میشود، دنبال نمیشد و هنوز هم البته ما در ابتدای راه هستیم، زیرا فرهنگ دانشبنیان بیش از آنکه یک دانش باشد، یک روح است. موفق باشید
سلام علیکم استاد: خدا ان شاءالله توفیق روز افزون شامل حال شما کند. استاد ببخشید فرق متقین با محسنین را میفرمایید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت مقام محسنین را مقامی میدانند که آنها خداوند را با چشم دل رؤیت میکنند و اگر هم تا اینجاها نیامده باشند، آنچنان خود را در حضور خدا مییابند که احساس میکنند کاملاً زیر نظر خداوند هستند. رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» در توصیف مقام محسنین میفرمایند: «اَلْإِحْسَانُ أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاك» (بحار الأنوار، ج67، ص: 196) احسان عبارت است از آنکه خدا را طوری عبادت کنی که گویا او را میبینی و اگر او را نمیبینی متوجه باشی او تو را میبیند. ولی متقین دارای طیف گستردهای هستند از کسانیکه تنها ترک محرمات و انجام واجبات داشته باشند تا مولای متقیان که در درک حقایق تا آنجا حاضرند که فرمودند اگر پرده برطرف شود، بر یقین من چیزی اضافه نمیشود. موفق باشید.
با سلام: بنده از یکی از موسسات رسانه ای تهران مزاحمتون میشم. ما برای این ایام قراره بسته معرفی کتاب داشته باشیم. یکی از کتب استاد تو بسته ما هست. کتاب مقام لیله القدر حضرت زهرا. برای تبلیغ نیاز به فایل با کیفیت رو و پشت جلد کتاب داریم. با توجه به کمبود وقت، بسیار بسیار ممنون میشیم اگر این فایل رو سریعا در اختیار ما بذارید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: تقاضایتان خدمت جناب آقای توکلی که مسئولیت انتشارات را به عهده دارند، ارسال شد. إنشاءالله جواب در اسرع وقت داده میشود. موفق باشید
سلام استاد: من یه خصلت خیلی بدی دارم اونم اینکه وقتی با افراد غیرمذهبی مواجه میشم نمیتونم از حق دفاع کنم. یه حالت ترسی در وجودم میاد و اضطراب میگیرم اگر بخوام حرف بزنم فکر میکنم منافق هستم که نمیتونم از دین دفاع کنم با اینکه خیلی هم اهل مطالعه هستم و جواب شبهات رو بلدم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بدون هرگونه جدال و مشاجره و با رفاقت و دلسوزی، میتوانیم و میتوانید به آنها تذکر بدهید. موفق باشید
با سلام: آیا این جملات درست است: عالم وجود به مانند مجنون است و خدا لیلی است و مجنون هیچ گاه به وصال لیلی نمی رسد. آنچه که در عالم وجود میبینم پرتو وجود لیلی است. مجنون(ماسوی الله) پرتوهای وجود لیلی (غیب الغیوب) است. بین لیلی و مجنون رابطهای است که مجنون الی الابد در فراق لیلی خواهد بود واین بزرگترین مقام است. مجنون در سوختن وصال لیلی هم می سوزد و ازین سوختن لذت می برد. توجه: لیلی، مقام غیب الغیوب مجنون، ما سوااالله. آیا مطالب بالا با وحدت وجود میسازد. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اگر مطلب را به صورت جدّیتر در موضوع «امکانِ ذاتی» موجودات دنبال بفرمایید نتایج بهتری مییابید. کتاب «بدایة الحکمه» علامه طباطبایی در این مورد نکات خوبی را مطرح فرموده. موفق باشید
اگر درباره مسئله توحید، بر سر دوراهی قرار گرفتم که عقل چیزی می گوید و نقل (حدیث) چیز دیگری میگوید و با هم قابل جمع نیستند، من باید عقل را انتخاب کنم یا نقل را؟ ممنونم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ما دین خدا را بر اساس عقلمان میفهمیم و رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» مقامشان مقامِ عقل است، مگر میشود در چنین دینی، امری مقابل عقل در میان باشد؟ موفق باشید
سلام: استاد از دست من ناراحت هستید؟ من کم کاری میکنم ولی از من انتظار نداشته باشید، برای جواب گرفتن سراغ کس دیگه ایی برم😔، بهم نصیحت کنید، اون ضعفی که دارم و باید رفع کنم بهم بگید، به جان خودم اگر این دفعه بگید صاحب نظر نیستم....😩😭
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده کاربران را نمیشناسم. از کاربران محترم انتظار هست که در حدّ آگاهی بنده و مباحثی که مربوط به کتابها میباشد، سؤال بفرمایند. موفق باشید
بسم الله. سلام علیکم حاج آقا: قلبم خیلی کینه داره، انگار مثل قابلمه های قدیمی که تهش غذا میچسبید و تا چند روز تمیز نمیشد شده، حتی در نسبت با بچه هامم این کینه ها اذیتم میکنه، انگار میخوام سرشونو جدا کنم. از بس کینه هام که از قبل بوده اذیتم میکنه. دلم میخاد یه چیزی بگم ای کاش عدم بودم
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان اهل تفکر باشد نسبت به دیگر انسانها اهل گشودگی میگردد. باید مشکل را با تفکر در معارفی مانند مباحث «معرفت نفس» و با تدبّر در قرآن حل نمود. در این مورد میتوانید به مباحث «معرفت نفس» و مباحث قرآنی که روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید