بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
32875

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقت بخیر: من در مورد خواستن دنیا خیلی اذیت شدم هم دنیا رو می‌خوام هم آخرت و هر دو رو میخوام به کمال برسونم هم دوست دارم بهترین‌های دنیا رو داشته باشم هم آخرت ولی یک مدت طوری زندگی کردم که سعی کردم فقط آخرت رو بخوام و دنیا رو نخوام، این اتفاق کلا درونم رو داغون کرد و دیگه خودم نبودم و درواقع خواسته‌هام رو سرکوب کردم و اینجوری از خود واقعیم عقب موندم و بعدش به طور افراطی درگیر خواستن دنیا شدم طوری که آخرتم رو فراموش کردم و نمیدونم کی به تعادلم می‌رسم ولی هیچ فکری ندارم که این طوری که دارم پیش میرم کجاش اشتباهه اینکه ظاهر زندگیت رو هم بخوای به کمال برسونی اشتباهه؟ اینکه بهترین‌ چیزای دنیایی رو بخوای کجاش اشتباهه؟ چرا میگن زندگی لاکچری و تفکر کاخ نشینی بده؟ من این مدل زندگی اصلا انگار تو خونمه نمیتونم ازش جدا بشم و هیچ ایده‌ای برای جدا شدن ازش ندارم. لطفا راهنماییم کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث «معرفت نفس» روشن می‌شود انسان وسیع تر از حضور دنیایی‌اش در نزد خود حاضر است و دنیا مانند بدن انسان، بستر تعالیِ ابعاد روحانی او است و از این جهت دنیا و بدن زمینه آن تعالی هستند، نه آن‌که خودشان هدف باشند. موفق باشید

39877

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: سوال من با این کد پیگیری را فرمودید شماره و موضوع سوال چیه، شماره نداره و سایت این کد پیگیری رو فقط داد؛ سوال درباره درد بدن هنگام گوش دادن معارف بود. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در سؤال قبلی جنابعالی که شبیه سؤالی بود که جواب داده شد؛ عرض بنده آن بود که « باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید به خود سخت‌گیری کرد زیرا ممکن است این مباحث نیاز به مقدمه داشته باشد. پیشنهاد می‌شود با سیر مطالعاتی سایت شروع بفرمایید و کار را ادامه دهید. موفق باشید

37974

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر استاد ارجمند و گرامی‌‌: استاد نتیجه این انتخابات بنده را نیز مثل خیلی از افراد متعلق به جبهه انقلاب عمیقاً در فکر و بهت فرو برده و اینکه آیا جبهه انقلاب در مورد این سبک برگزاری انتخابات و این نوع مناظره ها نباید یک نوع بازنگری اساسی به عمل آورد. آیا کشوری که مدعی احیاگر تمدن نوین اسلامی ست نباید به جای کپی برداری این نوع انتخابات و مناظره ها از غرب به فکر ساز و کاری باشد که با روح اسلام همخوانی داشته باشد؟ آیا از جامعه‌ای که هنوز به بلوغ معنوی و فکری خود نرسیده و در آن جامعه به اندازه کافی تبیین صورت نگرفته است می‌توان انتظار داشت که اکثریت مردم آن با بصیرت تصمیم بگیرند؟ آیا برگزاری مناظره هایی به سبک رایج در آمریکا فقط به صرف بالابردن میزان مشارکت واقعا به نفع مردم و کشور تمام می‌شود؟ آیا نباید بپذیریم که در این نوع مناظره ها این ترامپ ها هستند که برنده می‌دانند و موفق به جلب اکثریت آراء مردم می شوند؟ آیا در مناظراتی به این سبک اینطور نیست که هر کاندیدایی بتواند بیشتر روی احساسات مردم تأثیر بگذارد و طرف مقابل را تخریب و تمسخر کند موفق به جلب آراء اکثریت مردم می‌شود و هر کاندیدایی که تقوای بیشتری داشته باشد و تواضع و فروتنی و خویشتن داری به خرج دهد در عمل بازنده میدان خواهد بود؟ آیا اصلاً این نوع مناظرات اسلامی ست؟ به یاد دارم که می گفتید مناظره به خودی خود بد نیست و در سیره اهل بیت هم مناظره به قصد آشکار شدن حقیقت به کار میرفته‌، ولی آیا این نوع مناظرات انتخاباتی در عمل به آشکار شدن حقیقت کمک می‌کند یا اینکه به قصد جلب رأی اکثریت مردم عوام و یا بالا بردن میزان مشارکت بوسیله دوقطبی سازیها؟ آیا نباید بپذیریم که متأسفانه تصمیمات اغلب مردم از روی احساسات است تا بصیرت و تفکر و در چنین انتخابات و مناظراتی هر کسی که بتواند ترامپ وار عمل کند و روی احساسات مردم و روی نارضایتی مردم سوار بشود موفق به جلب آراء اکثریت مردم می‌شود؟ آیا نباید بپذیریم در جامعه‌ای که بسیاری از مردم بخاطر تشدید مشکلات معیشتی و فاصله طبقاتی در سالهای اخیر از وضع موجود ناراضی هستند و با صندوق رأی قهر کرده اند، تأیید صلاحیت کاندیدایی از طرف شورای نگهبان که به جای پرداختن به مسائل اصلی کشور و ارائه راه حل، فقط به منظور جلب آراء و عوام فریبی مسائل کاذبی چون حجاب و محدودیت های قومیتی را مطرح می‌کند به ضرر کشور و منافع ملی ما تمام می‌شود و دوباره به چهار یا هشت سال خون دل خوردن جبهه انقلاب و هدر رفتن نیروهای انقلابی برای مقابله با برجام ها و عوام فریبی های غربگرایان داخلی می انجامد؟ آیا واقعاً آنچه رخ داد برای شورای نگهبان قابل پیش بینی نبود؟ آیا تکرار این پدیده ها به ما که در جبهه انقلابیم هشدار نمی‌دهد که در خواب غفلتیم و باید چاره ای و ساز و کاری برای انتخابات بیاندیشیم که برازنده تمدن نوین اسلامی باشد؟ با تشکر از لطف جنابعالی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌دانید بحث در این مورد بسیار است و بخواهیم و یا نخواهیم جریان اصلاحات از طریق ضایع‌کردنِ رقیب خود حتی به قیمت سیاه‌نمایی‌هایی که اصل نظام را هدف قرار می‌دهد؛ پیروزِ صحنه می‌گردند. دیروز با اتهام دیوارکشیدن در پیاده‌رو و امروز با اتهام چماق‌به دستِ خشک مغز و طالبانی نشان‌دادنِ جبهه مقابل. که مسلّم شأن آیت الله رئیسی و آقای دکتر جلیلی چنین نیست که با آن نوع ادبیات، به مقابله برخیزند. و راهکار ما همان سلوک و سیره‌ای است که منجر شد آقای دکتر جلیلی حدود ۱۴ میلیون رأی بیاورند. باید در نشان‌دادنِ هرچه اخلاقی‌تربودن و هرچه دلسوزِ مردم‌بودن، مسیر انتخابات را متعالی کرد. موفق باشید

34827
متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد عزیز و دلسوز: بهار طبیعت و بهار قرآن برشما مبارک باد. استاد عزیز و دوست داشتنی از دغدغه و دلسوزی شما واقعا ممنونیم. اخیرا شخصی که در زمره شاگرد شما هم بحساب نمیاد به لحاظ سواد و درک و متاسفانه مشاور بیت رهبری هم هست بنام پناهیان گفته است که می‌توان در ازای حفظ دین از اخلاق هم گذشت معنی این حرف آن است که اولا انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق نعوذبالله دروغ است و در ثانی می‌توان زن مردم را در خیابان کتک زد کشت و خدای ناکرده تجاوز کرد برای حفظ دین کاری که این بی وجدانها در چندماه قبل انجام دادن و حضرتعالی هم به نوعی حمایت کردین. استاد الان دیگه خانواده ای مذهبی هم بریدن و ماه رمضان حال و هوای سالهای فبل را ندارد چرا؟ تنها و تنها به خاطر عملکرد غلط آقایون که فساد و دزدی و اختلاس را رها کردن و چسبیدن به حجاب اجباری جامعه ایران در مسیر بلوغ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و در حال آماده شدن برای زیست در جهان پسااستبدادی است. اگر چه هنوز حکومت در صدد اجرای اسلام جباری آن هم صرفا در عرصه پوشش و حجاب - و نه عدالت و مقابله با فقر و فساد و رانت خواری و ناکارآمدی - است اما آحاد مردم و طیف وسیعی از متدینان به این بلوغ مورد سفارش دهها آیت قرآنی رسیده اند که دین و شریعت عرصه اجبار و تحکم نیست بلکه انسانها باید با رضایت کامل و طیب خاطر، شریعت و احکام آن را بپذیرند. حکومت هنوز می خواهد از مسیر دوقطبیِ باحجاب و بی حجاب، هژمونی و سلطه در حال تضعیف و افول خود را ترمیم و سرپا نگه دارد، اما اکثریت قاطع زنان و مردان متدین ما در حال عبور از این دوقطبی های مذهب حکومتی بوده و رواداری و دگرپذیری و احترام به تنوع و تکثر عقیدتی و فرهنگی و اجتماعی را تمرین می کنند. به نظرم استاد شما هم تجدید نظری بکنین و به جای تمجید از این روش ظالمانه که الان حاکم هست روش انتقادی و اصلاح گرایانه را در پیش بگیرید یکسری به درون‌جامعه و حتی دبیرستان ها و مدارس بزنید و مشاهده بفرمایید زیر پوست جامعه چه خبره؟؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد باید بسیار فکر کرد و حتماً نباید به صورت انفعالی عمل کنیم. عرایضی در جواب سؤال شماره 34654 داده شد که خوب است به آن رجوع شود. عمده آن است که به هر حال متوجه باشیم افراد بی‌حجاب در این شرایط تاریخی، بخواهند و یا نخواهند مقابل وجدان عمومی مردم قرار دارند و بدانند و یا ندانند گرفتار نوعی نیست‌انگاری و پوچی خواهند شد. زیرا قرارگرفتن در مقابل قانون اجتماع در عین اقلیت‌بودن، نوعی عصیان بر جامعه است و دوری از بسط اجتماعی خود در عین تنهاشدن و غیر طبیعی‌گشتن و انزواگرایی و مقاومت کاذب. و این چیزی به بار نمی‌آورد مگر نیست‌انگاری و پوچی، که گمان می‌کنند با دورِ خود پیچیدن و چرخیدن می‌توانند خلأ وجودی خود را برطرف نمایند. موفق باشید     

34660
متن پرسش

واقعا نمی‌دانم آدمی کیست و نتیجه اش چیست و چرا باید درد بکشد و رشد کند؟ واقعا نمی‌دانم که اصلا چطور خدایی که ما را خلق کرد چرا کامل خلق نکرد و چرا به نوعی جدایی میان حق و خلق افکند و چرا؟ همه اینها را نمی‌دانم اما فقط یک چیز را می‌دانم که مناجات شعبانیه تمام آن چیزی است که تمام همه ما نیاز داریم! آدمی دیگر رنجی ندارد مگر رنج آنکه همچنان کم است و باید همیشه باشد. اگر به دوگانگی میان حق و خلقیت ما تضاد ها و خلع هاست و میسر نمی شود یگانگی مگر با اراده الهی پس این برایم فهم شد آنچه هنوز نیامده را انتظار بنشینم و آنچه آمده را پذیرا باشم. من پیامبران و امامان نیستم من آدمم معمولی و نیازمند و ناقص که از اول هیچ نبودم و می‌دانم پیامبران و امامان همه غمخوار این جدایی و درد های ما هستند فقط نمی‌دانم چرا ما آنقدر به آنها دل نمی‌دهیم که همچون خراباتیان به یکباره به آنها بازگردیم و آنها هم به یکباره حاضر شوند. من واقعا نمی‌دانم باور کنید نمی‌دانم و نمی‌فهمم چرا یک نفر به یک پزشک بیشتر از توحید و نبوت و امامت دل قرص کرده؟ واقعا متنفرم از دنیای امروز. کاش خدا کند به یکباره خیمه مستکبران در همه ما بشکند زیرا واقعا آنها شکسته اند فقط ما اولا از شکست آنها آگاه نیستیم دوما به خیمه زندگانی یگانه توحیدی آشنایی نداریم. نمی‌دانم اگر ماه شعبان و رمضان تمام شود دیگر می‌شود چنین حرف هایی زد یا باید انتظار سال بعد را کشید. پس ای کاش همیشه رجب و شعبان رمضان بود یعنی حضور گشوده خدا در خلقت ما زیرا ما خلق درد کشیده و مصیبت دیده و زیر خروار ها خاک فرو رفته ای هستیم که حد اقل های انسانی، حیوانی، زیستی و حداقل های زندگی را هم نداریم. ما مظلوم ترین، سیاه ترین، مرده ترین، و بد ترین زندگی را در اعتماد به مستکبران عالم تجربه کردیم. پس خدایا ما را در انتقال به جهان توحیدت در یکانگی با خلقیت مان که عین کمالات ما و شناخته شدن مان و پایان رنج های ماست موفق و پیروز بفرما.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً انگشت بر روی اصل مطلب گذاشته‌اید و آن درک معنای «بودن و شدن» است و این با حضور در آغوش خدا پیدا می‌شود تا نه‌تنها انسان، در ادعیه با خدا گفتگو کند، بلکه در مناجات شعبانیه آن‌قدر با خدا خودمانی می‌شوید که با حضرت محبوب بگو مگو راه می‌افتد. لذا عرضه می‌داریم: «الهی إن اَخَذْتَنی بِجُرمی اَخذْتُکَ بِعَفْوِکْ.» آیا این اوج انس و رفاقت با خداوند در ماه شعبان در مناجات شعبانیه نیست؟ موفق باشید    

34530

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد عزیز: شما در همه صحبتهایاتان تکیه کلامتان افق انقلاب و آینده روشن انقلاب تحت زعامت آقای خامنه ای هست. من می‌خواهم از حضرتعالی بپرسم و شما هم جواب بدین که قانع بشم شاید هدایت بشوم. اما لطفا توجیه نفرمایید و سوال منم پخش کنید تا دیگران هم ببینند افق انقلاب بعد از ۴۳ سال بدبختی یک ملت و یک کشور و پایمالی خون شهدایی مثل خرازی و باکری و چمران و همت است. افق انقلاب اینست که پسران و دختران بدلیل سو مدیریت نمی‌توانند ازدواج کنند و خانواده دچار اضمحلال شده است. افق انقلاب اینست که شما سری بزنید به سایت ها و گروههای مجازی ببنید دختران بیست سال و نوزده سال دکان باز کرده اند و روزانه نوبت می‌دهند برای صیغه شدن، افق انقلاب اینست که مسجد دانشگاه اصفهان ۶ نفر در صف نمازجماعت هستند و بقیه جاهها هم وضع بهتری ندارند. صبح که از خواب بیدار می شود قیمت حداقل مایحتاج زندگی چند برابر شده است. افق اینست که زن های شوهردار تن فروشی می‌کند تا مخارج خاواده اش را تامین کند. پیاده شدن اسلام اینست که کسی برای اعتراض به بیکاری و فقر و گرانی در خیابان فریاد می زند و اعتراض می‌کند بعد او را می‌گرند و برایش زندان می‌برند و بعد هم آقای محسنی اژه ای منت سرش می‌گذارد و عفوش می‌کند بعد می‌گویند ما احکام اسلام را پیاده نمودیم. کجای اسلام و سیره اهل البیت اینچنین بوده است؟ افق انقلاب اینست که افراد مذهبی و ریشه دار به خاطر رفتار حاکمان نماز و روزه را کنار گذاشته و از دین اسلام زده شده اند، آبروی اسلام و مسلمانی و انسانیت را اینان بردن و بدتر از این هم می‌کنند و هزاران هزار دیگر که همه می‌دانند و حضرتعالی هم می‌دانید ولی نمی‌دانم جواب خدا را چه می‌دهید که علنا از طلم و ستم موجود حمایت می‌کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً به جهت آن‌که بنده در جریان این امور هستم و قبل از انقلاب هم مدتی در تهران زندگی می‌کردم و فجایع آن زمان را نیز مشاهده نمودم؛ و تا حدّی وضع جهانی که در آن زندگی می‌کنیم را می‌شناسم؛ عرض می‌کنم برای عبور از این مشکلات باید به انقلاب اسلامی نظر داشت. به این معنا که ما تنها بیش از دو تاریخ در مقابل‌مان نداریم. با نظر به شخصیت حاج قاسم سلیمانی و برخوردی که آمریکا با او انجام داد، ما باید متوجه باشیم تنها بیش از دو تاریخ در مقابل‌مان نیست و با توجه به این‌که انسان موجودی است تاریخی و «تفکر» نیز امر تاریخی می‌باشد؛ خود را در کلیّت یکی از این دو تاریخ می‌توانیم معنا کنیم و این‌جا است که با حضور در تاریخی غیر از تاریخی که حاج قاسم به آن تعلّق دارد، باید مریم رجوی را به عنوان رئیس جمهور بپذیریم، به عنوان حضور در تاریخی که مقابل جمهوری اسلامی است. از این جهت است که ابتدا و به صورت کلی باید در نزد خود مشخص کنیم به کدام تاریخ در این زمانه تعلّق داریم، وگرنه با اکنون‌زدگی و بی‌تاریخی، آن‌چنان دچار پوچی و سرخوردگی می‌شویم که نمی‌توانیم «خود» را ادامه دهیم و مانند آقای محمد مرادی به دنبال بهانه‌ای هستیم تا خودکشی کنیم حتی اگر بهانه ما دفاع از شعار «زن، زندگی، آزادی» باشد. موفق باشید

34094

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: می‌خواستم اگه امکانش هست منبعی معتبر در مورد اتفاقات مربوط به آخرالزمان معرفی بفرمایید. سپاسگزارم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب در این مورد زیاد هست ولی باید با نگاه دقیق تاریخی و معرفتی موضوع دنبال شود. در این مورد به نظر می‌آید کتاب «آشنایی با نشانه‌های ظهور و آخر الزمان» از آقای ابراهیم شفیعی سروستانی، خوب باشد. و کتاب «آخرالزمان؛ شرایط ظهور باطنی‌ترین بُعد هستی» که روی سایت هست، می‌تواند در این مورد کمک کند.  موفق باشید

33954

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: خوبین ۱. هنگام هجوم تفکرات منفی و حساسیت های بیجا چه کار کنیم؟ ۲. راه درمان خطورات منفی و اصلا عالم خیال چیه؟ ۳. چجوری خوش بینی و مثبت اندیشی رو تو خودمون تمرین کنیم؟ ۴. درمان خوف بیش از حد و ناامیدی از خدا چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» إن‌شاءالله در این مورد و مواردی که می‌فرمایید راه‌گشا خواهد بود. کتاب روی سایت هست. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/book/78?mark=%D8%A7%D8%AF%D8%A8%20%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%84

33648

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: این حقیر می خوام امام زمان خود را بشناسم تا به مرگ جاهلی از دنیا نروم چه کار کنم استاد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا خوب است در این مورد نسبت به جایگاه آن حضرت در هستی و در نگاهی که در متون دینی ما نسبت به آن حضرت در میان است؛ مجهز شوید. در ابتدا خوب است در این رابطه مطالعه کتاب‌های «مبانی معرفتی مهدويت» و «بصیرت و انتظار فرج» انجام گیرد. کتاب‌ها روی سایت هست. موفق باشید

33633

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: استاد گرامی خانمی هستم خانه دار که توفیق داشتم در پیاده روی اربعین امسال شرکت کنم. بیشتر از همه چیز گشودگی بعضی از زنان عراقی ذهن مرا مشغول کرد که چطور آنان حاضر هستند زنان در خانه آنها لباس خود را بشویند. چه با دست چه با لباسشوئی. ازشما می‌خواهم مرا راهنمائی کنید که چطور می‌شود آدم انیقدر گشوده شود؟ اگر اینطور بگوییم که نور امام آنها را فراگرفته، پس چطور فقط بعضی ها را فراگرفته و شاید ما زنان ایرانی کمتر این گشودگی را داشته باشیم. ممنونم می شوم در این باره توضیح بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. به تاریخی که در حال وقوع است باید فکر کرد که چگونه عده‌ای را فرا می‌گیرد. عرایضی در این رابطه شده است که خوب است به آن‌ها رجوع شود. مثل «زیستن اربعینی» و یا کلیپ‌هایی که در مسیر اربعین گفتگو شده است. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/11448 و https://eitaa.com/matalebevijeh/11696

33601

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

یا فارس حجاز: با عرض سلام و تشکر من صوت که فرمودید را دو سه روز پیش گوش دادم. به استاد بفرمایید من غلط کردم به شما بزرگوار ایراد بگیرم منظورم این بود که فکر می‌کردم روی این دو تا آیه بیشتر. صحبت می‌کنند و ادامه این نور الهی را به ظهور مرتبت میدونن آخه من خودم وقتی این آیات سوره ی صف را میخونم به این فکر می‌کنم که از زمان پیامبر تا حالا چقدر دشمن کار میکنه که بتونه نور خدا را خاموش کنه ولی خداوند بشارت میده که با فرستادن این رسول دینش را بر همه ی ادیان چیره می‌دهد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان این موضوعی که می‌فرمایید و صوت مورد نظر نیستم. موفق باشید

33319

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: خیلی افراد هستند که به اصول دین معتقد هستند و با استدلالات عقلی پذیرفته و علم تحصیلی بدست آورده اند. اما این علم، تبدیل به علم حضوری نشده و به قلب آن ها نرسیده. به خاطر همین در عمل و رفتار، زیاد پایبند به دستورات دینی نیستند. با اینجور افراد باید چطور برخورد کرد و چگونه آن ها را رشد داد؟ اگر خودمون اینجور باشیم باید چگونه خودمون را رشد بدهیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که به مرور متوجه می‌شویم ظرفیت بیشتری در مواجهه با دستورات دینی داریم، عملاً به کمالات بیشتری نظر خواهیم کرد و این به گفته آیت الله جوادی منجر می‌شود که «از علم به عین» سیر کنیم و این همان رسیدن به حضور قلب است. موفق باشید

33051

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد بزرگوار: مطلبی را عرض می‌کنم‌ چون درباره برخورد حضرتعالی با برخی سوالات برای بنده ابهامی پیش آمده. لطفا راهنمایی بفرمایید. بنده چند بار دیده‌ام که وقتی یک سخنران مطلبی را در بیانات خود داشته که با مبانی دینی فاصله دارد و برای افراد ابهام و دوگانگی ایجاد می‌کند. وقتی از حضرتعالی سوال می‌کنند، سعی می‌کنید حمل به صحت کنید. فهم حقیر این بود که حمل به صحت در امور شخصی است مثلا وقتی حس می‌کنیم از طرف کسی به ما توهینی شده، حمل به صحت می‌کنیم که دلمان به مومنین صاف باشد. اما وقتی یه سخنران مذهبی به اسم دین مطالبی بیان می‌کند که خلاف خواست دین از ماست جای حمل به صحت نیست با حفظ احترام آن شخص و حتی بدون ذکر نام او می‌شود تغییری که با سلایق شخصی خود در دین ایجاد کرده گوشزد کرد. می‌شد دوستان سایت اسم سخنران را حذف کنند اما حضرتعالی نظر واقعی خود را درباره خطای مکرر ایشان در برخی مسائل بیان بفرمایید. اگر تصور من اشکال دارد لطفا راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده کاملاً با نظر جنابعالی موافق هستم زیرا اگر در مقابل عقیده غلطی که منجر به انحراف جامعه می‌شود، سکوت کنیم عملاً به حقیقت ظلم کرده‌ایم مگر آن‌که بتوان نظر آن فرد را به نحوی توجیه کرد که با معارف اسلامی همراهی داشته باشد. به همین جهت اگر نمونه‌ای در این مورد هست متذکر شوید؛ متشکر می‌شوم. موفق باشید

32720

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد بزرگوارم و عزیز سلام: یک سوال مدتهاست ذهن من را درگیر کرده است. از منبعی معتبر شنیدم که اگر بعد از نیمه شب شرعی تا قبل از اذان صبح قرآن را باز کنیم، اولین آیه از صفحه ی سمت راست، حال و اوضاع آن روز ما را نشان می دهد. من بارها و بارها قرآن را باز کردم و شاید بیشتر مواقع آیه ی کفر و عذاب و جهنم آمد و این باعث شد ناامیدی و غم وجود مرا در بر بگیرد. من اشتباهات فراوانی داشته و دارم. ولی علی رغم جسم بسیار بیمار و توان کم و سختیهای زیاد در زندگی، تلاش زیادی برای ترک گناه و جلب رضایت پروردگار می‌کنم. ولی نمی دانم چرا هر بار قرآن با من از در کفر و عذاب سخن گفت. آیا این موضوع سندیت دارد؟ در کل برای من که افتان و خیزان و کند در این مسیر پیش می روم، از کجا بفهمم که در لحظه چه جایگاهی دارم؟ سوال دوم ...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ابداً نباید این نوع نکات ذوقی را ملاک ارزیابیِ شخصیت خود قرار دهید. به اندازه احساس عبودیت، امیدوار باشید که خداوند راه به سوی خودش را برایتان گشوده است. ۲. إن‌شاءالله از برکات آن زیارت بهره‌مند می‌شوید. امیدوار باشید إن‌شاءالله خداوند خودش راهِ نتیجه‌گرفتن را می‌گشاید. موفق باشید

34917
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد: طاعاتتون قبول حق ان شاءلله. بنده به تازگی و با دیدن برنامه ی «کلمه» با شما آشنا شدم، حرف هایی که زده شد عجیب بر جانم نشست. انگار قسمت خدا این بوده که با شما آشنا بشم تا بتونم این درد تازه ی دلم رو با کسی که اهل معناست در میون بذارم... استاد، دیشب که شب ۲۳ ام ماه رمضون بود از درون تُهی شدم. به هیچ رسیدم... فاقد ارزش شدم. بنده ی بی مقدار، مدتی بود که عجیب حال خوبی با خدا داشتم و طوری شده بود که اگه لحظه ای فکر خطا یا ذره ای غفلت بهم دست می‌داد حالم خیلی بد می‌شد و سراسیمه مثل یه بچه ی بی پناه خودم رو می رسوندم به آغوش خدا. با یه سبحان الله جانم انگار تازه می‌شد و با یه صلوات محبت و شوق زیادی بهم دست می‌داد. و همه ی اینا رو دیشب که شب قدر بود از دست دادم. دیشب سعی کردم به اینکه چطور باطن شب قدر رو کمی هم که شده درک کنم و چطور به خدا نزدیک تر بشم فکر کنم. حال خیلی خوبی هم داشتم… ثلت آخر شب به دلم افتاد که نماز امام زمان عجل الله تعالی فرجه بخونم، و تا حالا هم ازینجور نماز های مستحبی مخصوص ائمه نخونده بودم. دو رکعت، حمد و توحید، هر رکعت آیه ی «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» صد بار. به خیال خودم گفتم نماز راحتی هست و حداقل یه عمل عبادیِ اینجوری انجام داده باشم شب قدر! آماده شدم و قبل اینکه اقامه ببندم دلم یه شور عجیبی افتاد که اینکارو نکنم.. نمیدونم چرا! انگار همه چی بهم می‌گفت نمازو شروع نکن، حس قوی ای بود. استاد، تا بنده این آیه رو شروع کردم به تکرار کردن وجودم شروع کرد به ترسیدن.. حتی فکر کنم به پنج بار گفتن هم نرسیده بودم که حس خوف بدی بهم دست داد. یهو ذهنم پر شد از اینکه «تو اصن در حدی نیستی که بخوای روی این حرف تاکید و تکرار کنی » ، « گفتن این حرف اصلا لقمه ی دهن تو نیست» ، «داری چیزی رو میگی که ظرفیتشو نداری» یعنی اگه یه شخص حقیقی اونجا باهام حرف می‌زد اونقدر برام واضح نبود که این فکرها برام صاف و واضح بود. با خودم گفتم بهتره این آیه رو بیشتر ازین نگم و نماز رو تموم کنم، انگار برام خوب نیست. باز ولی گفتم همین یه کار عبادی رو هم نصفه نیمه انجام بدم امشب؟! بذار ادامه بدم. کاش این کار رو نمی‌کردم. انقدر بهم سخت گذشت که قابل توصیف نیست. انقدر برام طول کشید این نماز، نه از نظر زمانی… انگار هر ثانیه ش روحم خالی تر می‌شد. هی از خدا توی دلم ملتمسانه کمک می‌خواستم ولی همچنان خالی می‌شدم. استاد، وقتی سلام آخر رو گفتم باورتون میشه به پوچی رسیده بودم؟ گفتن «پوچ» هم توصیف نمیکنه میزان خالی بودن وجودم رو… قبل شروع نماز حضور خدا رو انقدر عاشقانه حس می‌کردم، ولی حالا بعد از اتمام نماز با خودم بگم نعوذبالله خدا اصلا هست؟! همینقدر ناگهانی و ترسناک. وجودم پر شد از شک. کل وجودم میلرزید. از اواسط نماز بدنم شروع کرده بود به خشک شدن و لرزیدن. انگار توی یه بشکه یخ من رو گذاشتن… انقدر حالم بد بود و به خودم می پیچیدم که فکر کردم در حال احتضارم و جون داره از بدنم میره. نمیدونم چطوری توصیف کنم… گریه می‌کردم، زجه می‌زدم .. مثل بید می‌لرزیدم… بدترین عذاب عمرم رو تجربه کردم. اگه خدا بهم می‌گفت قعر جهنم بسوز برام راحت تر بود حداقلش خدا رو داشتم هرچند ازم راضی نباشه. ولی اون لحظه خدا خودشو ازم گرفته بود. دیگه هیچی نداشتم. دلم می‌خواست نباشم فقط. برای منِ بی مقداری که وقتی چند لحظه حضور خدا برام کمرنگ می‌شد انقد بی قرار و آشفته می‌شدم، حالا دیگه این عذاب واقعا غیرقابل تحمل بود. مرگ روحم بود… هر چی خدا رو صدا زدم، هر چی به حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه، به فاطمه ی زهرا سلام الله علیها، به امیرالمؤمنین علیه السلام متوسل شدم… هیچ! انگار مثل یه لاشه ی گندیده من رو بندازن یه گوشه و دیگه کسی نگاهمم نکنه. هیشکی رو نداشتم. نماز شبم رو با همون حال خوندم، همچنان هیچی… نماز صبحم رو خوندم ، حیران و بی پناه… هیچی. دیدم دیگه هیچی حالم رو خوب نمیکنه … با همون حال خرابم خوابیدم. امروز هم همچنان به خودم می پیچم، هم جسمی هم روحی. انگار سوخته شدم.. پودر شدم. چیزی ازم نمونده. با مخ سقوط کردم به قعر تباهی. با تمام وجودم این جملات رو مزه مزه کردم: خدایا آن که تو را ندارد، چه دارد؟ و آن که تو را دارد، چه ندارد؟ ببخشید استاد که مثنویِ هفتاد مَن نوشتم، به نظر شما چه کنم؟ چه شد که این شد… حالم خیلی خرابه لطفاً لطف کنید و برام دعا کنید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حالتِ پیش‌آمده را به فال نیک بگیرید و آن را از برکات سکراتیِ شب قدر بدانید، سکراتی که ایمان انسان را که در دنیا بدان مأنوس بوده است، به لرزه می‌اندازد.  همه عرض بنده آن است که «گاه به گاه باید خود را گم کنیم تا دوباره از نو بازیابی شویم»

به آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا...» فکر کنید که ایمانِ دیروزین برای حضور در امروزِ این تاریخ کافی نیست. همان‌طور که اگر مار نتواند پوست بیندازد می‌میرد، اگر ذهن انسان برای تغییر دچار مانع باشد، دیگر ذهن نیست، انبار اطلاعات است. اگر خود را در آینده‌ تاریخ خود حاضر نکنیم و همچنان در گذشته متوقف باشیم، عملاً گور خود را پیشاپیش کنده‌ایم، زیرا در برابر آنچه در حال رشد و بالندگی است، کور و نابینا شده‌ایم. انسان‌‌هایی می‌خواهیم که نه‌تنها در نسبت با درک وجودی خود تامل کافی داشته باشند، بلکه معنای سعه‌ توحیدیِ انقلاب اسلامی را بفهمند که چگونه انقلاب، در این زمانه همچون اقیانوس شده است و دوره‌ دریاچه‌ بودنش به‌سر آمده. زیرا وقتی خود را در مرحله‌ای از تاریخ پیدا می‌کنیم باید سعی کنیم «گاه به گاه خود را گم کنیم» تا دوباره از نو بازیابی شویم. این است آن شدنِ ابدی که بودنی خشک و ساکن نمی‌باشد. و حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌

تعالی‌علیه» در غزل مشهور خود متذکر آن «بودنِ دوباره» می‌شوند و اظهار می‌دارند:

در میخانه گشایی به رویم شب و روز        که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم

زمانه، زمانه حضورِ وجودی نسبت به حقایق شده است. اخیراً در این رابطه عرایضی تحت عنوان «نگاهی پدیدارشناسانه به شخصیت شهید آوینی» https://eitaa.com/matalebevijeh/13463 شده است که خوب است به آن رجوع شود. از نو شروع‌کردن را می‌توانید با کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن که روی سایت هست، شروع کنید.

34189

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: بنده از یکی از موسسات رسانه ای تهران مزاحمتون میشم. ما برای این ایام قراره بسته معرفی کتاب داشته باشیم. یکی از کتب استاد تو بسته ما هست. کتاب مقام لیله القدر حضرت زهرا. برای تبلیغ نیاز به فایل با کیفیت رو و پشت جلد کتاب داریم. با توجه به کمبود وقت، بسیار بسیار ممنون میشیم اگر این فایل رو سریعا در اختیار ما بذارید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تقاضای‌تان خدمت جناب آقای توکلی که مسئولیت انتشارات را به عهده دارند، ارسال شد. إن‌شاءالله جواب در اسرع وقت داده می‌شود. موفق باشید

34174

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم حضرت استاد: استاد دوستی دارم ۲۳ ساله که به خدا اعتراض دارد: اذعان می‌کند چگونه است که انبیا و امامان معصوم به دنیا می آیند و تحت مددهای خاص پیش از نبوت و... قرار می گیرند و من هم در بدترین محله شهر در معرض انواع آلودگی و بدون هیچ درک و شناختی و تربیتی دائما دچار فساد، با خانواده ای درگیر رذائل اخلاقی که کودکی من به دست آنها تباه شد. انبیا عین عصمت و من عین رذیله این چه عدالتی است؟ حضرت استاد خصوصا روی عدالت گله مند است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در هر دو مورد شده است و خوب است که رفقا برای رفع این نوع شبهات و درک حقیقت دینداری و نسبت انسان با خدا به آن کتاب رجوع کنند زیرا در آنجا اولاً: روشن می‌شود مددهایی که خداوند به انبیاء می‌کند برای هدایت بشریت است و عملاً لطفی است که برای پروراندن بشریت به میان آورده و ثانیاً: انسان‌ها را به نور فطرت که درک حقیقت خداوندیِ خداوند است منوّر کرده تا در هر کجا که باشند بتوانند حق را از باطل تشخیص دهند. امید است مطالعه آن کتاب ابوابی از معارف را که موجب سیر و سرعت انسان به سوی حقیقت می‌شود، بگشاید. کتاب روی سایت هست. موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/252?mark=%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C%20%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C

33997

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: من معلم دینی هستم. بعضی دانش اموزان میگن اصلا کی گفته که این حرفها رو ائمه زدند؟ کی از پیش ائمه اومده؟ من با اینکه بحث علم تاریخ و حدیث رو میدونم فکر می‌کنم این جوابها خیلی جوابهای مناسبی نیستند. شما نظرتون چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالب را می‌توانید به صورت استدلالی و با مخاطب‌قراردادنِ عقل آن‌ها با آن‌ها در میان بگذارید و خودشان را مخیر و مختار کنید در پذیرفتن آن مطالب و این‌که خودشان با انکار آن‌ها و زیر پاگذاردن عقل‌شان، از سعادت خود محروم می‌شوند. بحث «معرفت نفس» شروع خوبی است بخصوص اگر به بحث «چه نیازی به نبی» است منتهی شود. موفق باشید

33971

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: توی هر خانواده و فامیل مشکلاتی وجود داره. من توی زمانه حاضر چقدر باید احساس مسئولیت کنم؟ و چگونه باید به حدی قوی بشم که بتوانم موثر بشم!؟ از اینکه حرفم گاهی موثر نیست و گاهی حرف ندارم که بزنم و کاهی حرف نمی‌زنم ناراحتم و احساس ضعف می‌کنم؟ به نظرتون وظیفه بنده چیه که هم بتونم توی مشکلات موثر باشم که هم خودم راضی باشم از نقش خودم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با رفاقت و دلسوزی اگر شرایط مناسب بود توصیه‌های خود را انجام می‌دهید بدون انتظار به این‌که همان موقع آن‌ها قبول کنند. به هر حال نباید مشاجره‌ای در میان باشد. موفق باشید

33940

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: بنده سوالی هست که خیلی ذهنم درگیر کرده و حتی میشه گفت شبهه ای است که برام ایجاد شده. ما وقتی به دین اسلامی که بهمون در حال حاضر حتی از منابع صحیح معرفی میشه جایگاه امام زمان برامون مشخص نیست یعنی مشخص نیست چرا ما نیاز به امام زمان داریم؟ خب ما خیلی راحت انجام به واجبات و کار فرهنگی و هیئت و.... انجام می دهیم و خب اعتقاد داریم خدا هم کمک می کنه خب الان امام زمان کجای این زندگی هست حتی برای بچه هایی که فعالیت فرهنگی و معنوی دارند. منظور من این هست واقعا نیازی که شاید بغیر امام زمان رفع نشود. چون من احساس می کنم باید یک همچین چیزی باشد. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابعاد بسیاری از انسان‌ها هنوز همچنان نهفته است. و در همین رابطه در روایت داریم: «الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً فَجَمِیعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ، فَلَمْ یَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْیَوْمِ غَیْرَ الْحَرْفَیْنِ، فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ ع أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِینَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِی النَّاسِ، وَ ضَمَّ إِلَیْهَا الْحَرْفَیْنِ حَتَّى یَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِینَ حَرْفا»ً علم، بیست و هفت حرف است. همه آنچه تا به امروز رسولان الهی آورده اند، تنها دو حرف است و مردم بیش از این دو حرف نمی دانند. هر گاه قائم ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ قیام کند، بیست و پنج حرف دیگر را به اضافه آن دو حرف ارائه و در میان مردم اشاعه و آموزش می دهد. پیشنهاد می‌شود در این مورد کتاب «بصیرت و انتظار فرج» که روی سایت هست، مطالعه شود. موفق باشید

33481

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا همان گونه که در برهان صدیقین از اشدالوجود، خفیف الوجود تجلی می کند، در تشکیک در مظاهر (منظور در عرفان) آیا می‌شود یک مظهر واسطه ظهور مظهر دیگر شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث «تشکیک در مظاهر»، حضرت حق به جلوات مختلف در میان هستند. موفق باشید

33450

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: برای اینکه من خودم را به عنوان وجود حس کنم، منظورم آن است که برای درک اینکه من فقط هستم، آیا باید از طریق رعایت حلال و حرام به این چنین درکی (اینکه فقط هستم)، برسم؟ ممنونم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً هر اندازه انسان به تقوا مقیّدتر باشد، بودن خود را که عین ربط به حضرت حق است، بهتر احساس می‌کند. موفق باشید

33390

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و احترام: نظر به مباحثی که پیرامون فعالیت های شبه قدسی و مثال های آن در کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می‌شوند» مطرح فرموده اید دو سوال برای بنده پیش آمده است: ۱. با توجه به اینکه افراد از ظرفیت های متعددی در فهم و پذیرش مسائل برخوردارند آیا درست است که مبلغین دین با استناد بر چنین مسیله ای مسایل دینی را بصورت مادی شده همچون نمونه هایی که در کتاب ذکر شده مطرح کنند تا افراد آن‌را بپذیرند سپس در طول زمان بطن آن مسایل را مطرح کنند؟ ۲. پیرامون فلسفه قدسی بودن اعمال دینی از جمله وضو و نماز که در کتاب نیز به آنها اشاره شده، در صورتیکه فردی درمورد قدسی بودن آن به صورت حقیقی اطلاعی نداشته باشید و صرفا نگاهش به این اعمال به عنوان اعمال دینی واجب باشد آیا عبادات وی مورد پذیرش است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. باید مواظب باشیم مطالب طوری گفته نشود که مخاطب گمان کند تماماً آن حقایق حالت مادی دارد که در این صورت، سخنان ما حجابِ رجوع به حقیقت می‌شود. ۲. آری! زیرا نیّت و قصد او انجام نماز است به اعتبار تبعیت از حکم خدا. موفق باشید

32239

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: تولد حضرت فاطمه (ع) مبارک. در قوس نزول وجود دچار کثرت می‌شود؟ مگر قوس نزول از جلال خدا شروع نمی‌کند و با قوس صعود به جمال خدا نمی‌رسد؟ پس عرفان وحدت وجودی باید جلالی باشد اما جمالی است؟ چه توضیحی وجود دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث «وحدت وجود» نظر به جمال خداوند است در عالم کثرت و یگانگی که در کثرات هست. موفق باشید

39914

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: بابت طولانی شدن سؤال عذر میخوام. من جوانی سی ساله هستم، گذشته ی خوبی نداشتم اما خوشبختانه چند سال پیش با کتاب کیمیای محبت مسیر زندگی و نگاهم به دنیا عوض شد، الان تا اونجا که میتونم سعی در انجام واجبات و ترک محرمات و نماز اول وقت و... دارم ولی در طی این سال ها بارها سعی کردم مسیر سیر و سلوک رو آغاز کنم اما عزم و اراده کافی برای این کار رو ندارم و احساس می‌کنم به جای رشد افت کردم، از شما درخواست دارم ۱. برای درمان ضعف در عزم و اراده راهنمایی بفرمایید. ۲. متأسفانه من آدم کم صبر و طاقتی هستم و یک درد و بیماری معمولی یا مثلا یک گرسنگی شدید یا یک مشکل در زندگی تمام فکر من رو به هم میریزه و معنویت رو از من میگیره، ترس من از این هست که تو این زمانه آخرالزمان که هر روز امتحان ها شدیدتر میشه و هرکس بلاشک نوعی از امتحان مصیبت در جان و مال و اولاد و... رو پیش رو داره ایمانم رو به کلی از دست بدم یا مثلا جایی که باید استقامت کنم مثل جنگ، تهدید جانی یا هر چیزی که نیاز به صبر و مقاومت داره نتونم مقاومت کنم در حالی که به گفته ی قرآن انجام واجبات و ترک محرمات و این ایمان ظاهری به تنهایی به درد نمیخوره و اگه انسان در ابتلاء ها پیروز نشه همه چیز رو از دست میده مثل مردم بعد از پیامبر یا اهل کوفه و...، همین باعث میشه به این نتیجه برسم که اصلا این مسلمانی من به درد نمیخوره و خودم رو سر کار گذاشتم وقتی در مواقع بحران نتونم کار درست رو انجام بدم، از شما خواهش می‌کنم اگر این مسئله افزایش ایمان و استقامت راه حلی داره راهنمایی بفرمایید. ۳. اینکه من نمیدونم چطور باید تکلیف خودم رو در این زمانه برای یاری امام زمان (عج) و کمک به انقلاب بفهمم، آیا الان باید به دنبال کسب علم برم، به دنبال انجام کار فرهنگی برم یا... ملاک تشخیص تکلیف هر کس چیه؟ ۴. به طور کلی اگر یک نفر قصد سیر و سلوک و همچنین یاری امام زمان و یک کلام مسلمان انقلابی و شیعه ی تراز که می‌خواهد به بالاترین نقطه ی کمال مستعد خودش برسه چه سیر مطالعاتی رو پیشنهاد می‌کنید که جامع باشه؟ چون کتاب ها واقعا زیاده و من نمیدونم به کدوم مراجعه کنم، چه کتاب های سلوکی چه علمی و... ممنونم بابت اینکه وقت گذاشتین و مطالعه فرمودین.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود از مباحث «معرفت نفس» شروع بفرمایید از آن جهت که حضور در ابعاد عمیق دین را معرفتِ نفس دانسته‌اند تا ان شاءالله دریچه‌ای شود جهت تدبّر در قرآن. موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/71?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87 و https://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87

نمایش چاپی