بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35087

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام به استاد عزیز گرامی: بنده سخنرانی حضرتعالی راجع به شرح خطبه شعبانیه و شرح دعای سحر هنگامی که سر کار هستم در هنگامی که در مدرسه کلاس ها را تمییز می کنم یا در حین که می خواهم استراحت کنم در ماه مبارک رمضان بیشتر سخنرانی شما را گوش دادم در هر فرصتی سخنرانی صوتی شما را گوش می دهم یک چند روزی هست تصمیم دارم غذا را کم بخورم و حرف هم زیاد نزنم حرفهای بی خود بگذارم کنار ولی وقتی غذا را کم کردم یک کمی میلم به غذا زیاد می شود نمی خورم ولی ضعف دارم چون تو دستورات شما فرمودید باید در ماه مبارک رمضان غذا کم بخوریم ومعده زیاد پر نشود و بعد از ماه مبارک هم می خواهم معده کمتر غذا بش بدهیم چون روح قوی شود آیا این کارها که انجام بدهم برای سیر سلوک وسیر به سوی حق خوب هست؟ کم حرف زدن، کم دیدن اشیا وسایل دنیا چون فرمودید خداوند به پیامبر علیه سلام گفت چشمش را به دنیا نکشد من هم سعی کردم چشمم را کنترل کنم زیاد اطراف را نگاه نکنم برای حضور قلب در نماز خیلی خوب هست. آیا درست هست در نماز تمام تمرکزم روی معنای هست و یک وقتهای هم بی اختیار در نماز گریه می کنم حالا می خواهم به طور دایم این جور شوم چه کنم و چند شب پیش در حینی که کتابی در مورد تفکر از علامه طباطبایی بود می خواندم در حین خواندن که هی چرت می زدم و در حین خواب بیداری شنیدم به اسم مرا صدا زد در حین جواب با سر تکان دادم بعد هر چی فکرم که کی بود شوکه شدم نمی دانم یکبار یک کتاب می خواندم از عارف بزرگ مرحوم انصاری باز بین خواب بیداری یک صدای شنیدم مثل شیپور و یک صدای گفت ۴۸ نمی دانم حالا آیا این صدا را شنیدم آیا خیال بوده ولی با دو گوشم شنیدم ولی باز اعتنا نکردم. نمی دانم برای شرح دعای سحر به غیر از کتاب حضرت امام چه کتاب دیگری را بخوانیم و از بحث شرح دعای سحر خیلی لذت بخش هست و خیلی عاشق این دعای سحر هستم ولی استاد چه کارکنم که این دعای عظیم شأن با تمام وجودمان بر قلب وارد شود و با قلبم بخوانیم و یک سوالی داشتم استاد چندین سال قبل در جلسه می رفتم ویرایش آن جلسه سخنرانی می کردم بحث شرح خطبه شعبانیه دادم و بحث کتابهای حضرت امام کتاب نفس اماره می گفتم تو مناسبهای مختلف مباحث می گفتم شرح دعای صحیفه سجادیه که قبل ماه مبارک رمضان وارد شده و مباحث حضرت عالی را ولی نمی دانم وقتی صحبت می کردم بعضی در جلسه با هم حرف می زدند و رشته کلام از دستم می رفت و خیلی ناراحت شدم هر چی می گفتم گوش نمی دادم و تصمیم گرفتم به جلسه وهیئت نروم و یکبار با صاحب جلسه بحث و دعوا شد و بعد چند سال تو مسجد من دید گفت بروم جلسه آنها ولی دیگر راغب نیستم بروم چون به من بی احترامی کرد و به احادیث که می گفتم بی احترامی شود چون همه با هم صحبت کردند دیگر از آن جلسه جای صحبت سخنرانی نکردم تنها فقط برای خودم مطالعه می کنم بعضی وقت ها برای عیالم سخنرانی می کنم در وقتی که فرصت باشد البته بعضی مسایل که آسان باشد و نه مسایل عرفانی را ویک مقدار کرامات علما را وغیره با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این که میل و رغبت خود را به معارف الهیه می یابید، را لطف خدا بدانید. خوردن باید در تعادل باشد، نه زیاد و نه آنچنان کم که امکان ادامه فعالیت را از ما بگیرد. آنچه پیش می اید از صوت هایی که فرمودید، نباید معطل آن ها باشید و به آن ها توجه کنید. کتاب «شرح اسماء دریچه های نظر به حق» که روی سایت هست، تکمیل کننده نگاه ما است به «دعای سحر». آری! اگر جلسه ای بود که آماده باشند نکاتی برایشان گفته شود، شما کوتاهی نکنید. عمده آن است که انسان در نزد خود، نسبت خود را با خدا محکم کند. مباحث شرح سوره «جاثیه» که جناب آقای موسویان دنبال می کنند نکات خوبی را به میان می آورند. https://eitaa.com/matalebevijeh/13748 موفق باشید

35029
متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام من هم کودک دوسه ساله ام، در غفلت و جهل من، پناه آورد به تبلت و موبایل. و من هم (واقعا از سر ناآگاهی، از محتوای کارتون‌ها) کلی برنامه کودک و انیمیشن و.. دانلود کردم و در گوشی به دستش می‌دادم. و او که با ذوق و شوق نگاه می‌کرد، خیالم اینجوری راحت بود، که حداقل گوشی جای منو براش پر کرده!! و غرق در افسردگی و تلاطم روحی خودم و رنج های درونی ام، بی توجه به او، روزگار می‌گذراندم. که قطعا کارم فقط بودن با او بود، و اسمش رو نمی‌شد بذاری تربیت! این مادری نبود! این توهم مادری کردن بود. خلاصه بعد از گذشت تقریبا دو سال از سن او، متوجه رفتارهای عجیب غریب فرزندم شدم، اون خیلی کارتون باب اسفنجی میدید. باورتون نمیشه استاد، نمیدونم کارتون باب اسفنجی دیدیدن یا نه؟ (خخخ) البته الان میخندم. اینها همه درد است... وقتی موضوع خنده داری پیش میومد، پسرم، مثل شخصیت پاتریک در آن کارتون، خودش رو مینداخت رو زمین و قل میداد و می‌خندید! یا دقیقا مثل شخصیت بختاپوس شانه هاشو میداد جلو و راه می‌رفت! تمام مدتا!! کلا وجودش و کلامش، و دیدگاهش به دنیا، و حرکات و سکناتش شده بود مجموعه ای از شخصیت‌های اون کارتون‌ها که دیده بود. نه یک انسان معمولی! حتی زمانیکه رفت پیش دبستانی، زنگ میزدن میگفتن بیا ببرش خونه، این همه ی بچه ها رو مثل خودش باب اسفنجی کرده، و کلاس چون بچه های دیگه هم مثل اون میشن، از کنترل خارج میشه!! حالتی بیش فعال، با انجام حرکات و راه رفتن تند و حرف زدن‌های خشن شخصیت‌های خشن کارتونهای دیگر و... اصلا باید می‌دید چه شده بود، در کلام و گفتار نمی‌گنجد و از حوصله خارج است که بخام کلی توضیح بدم، کمی توضیح دادم که بگم و متوجه عمق فاجعه و تاثیر کارتون در روح و روان یک بچه بشین که واقعا تاثیرگذاره. تاثیری که به شخصه مشاهده کردم و بشدت پشیمون و ناراحت بودم که چرا اینجور چیزا رو اصلا دادم دستش دیده. که حالا بماند با چه رنج و زحمتی باز الگوی رفتاری جدید پیش روی او گذاشتیم و سالیان طول کشید که عادی و معمولی بشه. بازم خوب شد کرونا اومد، نخواست حضوری بره مدرسه که دیگه حتما کار ما صد چندان سخت می‌شد! الان الحمدالله همه چیز آرومه. و طوفانی که به پا خواسته بود نشست، ولی چون خودم این تجربه را از سر گذرانده ام، و نظر شماره ی 35014 را خواندم، خواستم منم در پی آن نظر مطلبی بیفزایم. قبل‌ترها، مطلبی خواندم که این تعلیم و تعلم است که فرهنگ جامعه را رشد می دهد و انسانها را به سوی کمال رهنمون می سازد. این تعلیم و تعلم است که آدمیان را از اخلاق ناپسند دور می کند و به سوی اخلاق پسندیده فرا می خواند . این تعلیم و تعلم است که عمل مردم را پاک و خالص می گرداند و انسان از شرک و ریا دور می سازد. استاد، والا بخدا ما دستمان حرفمان به مسولان نمی‌رسد. همین شبکه ی شاد که درسی است. بهترین موقعیت است کارتونهای با محتوای خوب برای بچه ها تولید و پخش کنند. یا حداقل معرفی کنند. که البته گروه سنی هر کارتونی، مشخص شده باشد و با نظارت پدر و مادر دانلود شود. می‌گویند برای کارتون گروه سنی نمی‌شود مشخص کرد. مگر بدست آوردن خیلی از علوم چیزی جز نظریه و امتحان نیست؟ پس بنده هم نظرم رو طبق تجربه ای که در زندگیم داشتم که در بالا عرض شد، میگم. شاید مثمر ثمر واقع شود. بنظر بنده. می‌توان کارتون‌ها را اینطور طبقه بندی کرد. کارتون زیر هفت سال. کارتون مخصوص سن بالای هفت سال. کارتونهای زیر سن هفت سال اصلا و ابدا نباید حرف و دیالوگ و رفتار بدی داشته باشند. چون در  سنین زیر هفت سال، کودک تمرکز و فهم به کل موضوع کارتون را ندارد. و فقط تقلید است. همان چند تا دیالوگ بد یا رفتار بد را که در لحظه مشاهده کرده است را حفظ، و درونی سازی، می‌کند و شخصیتش می‌شود، چون او تجزیه و تحلیل نمی‌کند و اساسا قدرتش و منطق آن را ندارد. عرض کردم که فقط تقلید محض است! پس باید مطلقا فقط بهترین و مثبت ترین دیالوگها در کارتون این سنین،  بکار برده شود. تا کودک دیگه هر دیالوگی را گرفت و تکرار کرد مشکلی بوجود نیاید. مثل کارتون قصه های ریرا که صد قسمت، یا شب بخیر بچه ها از خاله رعنا که سیصد قسمت ساخته شده. که قدم مثبت و شروع خوبیست و تولیدات داخلی است. خیلی ها شنیدم میگن بچه هامون، کارتون هیجانی میخان، ولی باید گفت: عزیز دل این هیجان خواهی کاذب رو تو خودت داری در وجود کودکت نهادینه می‌کنی!! اون طفل معصوم، وقتی کلا ندیده همچین کارتونهای هیجانی اصلا هست، از کجا بدونه هست که اصلا بخاد؟! شمای مادر دانلود می‌کنی خب نکن. توجه داشته باشیم کودکی که مهارگسیخته پای گفتار تلویزیون وهر کارتونیست، آن گفتار، افکار او می‌شوند وآن افکار درونی شده و شخصیت و رفتار او می‌شوند. البته بهتره بگیم اختلال شخصیت او می‌شوند تا شخصیتش!!!  پس آیا ارزشش را دارد که بی توجه و بی خیال بود؟ واقعا چرا نباید مهم باشد، که هر کارتونی لیبل سن داشته باشد؟ این درد است... و اما، کارتونهای مناسب سن هفت سال به بالا. در این سن به بعد، چون کم کم کودک خواه ناخواه، وارد گروه همسالان و مدرسه ی خود هم می‌شود، و با بچه های بد رفتار در مدرسه و محیط های اجتماعی هم  مواجه می‌شود پس، نیاز به الگو های کلامی و رفتاری بیشتری دارد. و چه عالی که اکنون در کودک  منطق و استدلال و الگوهای رفتاری بیشتری، را نهادینه کرد. پس از هفت سال به بعد، وقت دیدن کارتون‌هاییست که یک یا چند شخصیت منفی هم، دارد. تا کودک عکس العمل درست در مقابل آن شخصیت‌های منفی را ببیند، بفهمد و الگو برداری کند. البته اینکار نیاز به همراهی و همکاری والدین دارد که سر بزنگاه به کودک تفهیم کنند که ببین قهرمان داستان با مواجهه با رفتار بد، چطور رفتار کرد. پس باید همپای کودک بزرگ شد... و خود نیز همواره مثل یک معلم کنار کودک باشیم.. . واینجاست که نقش مادری باید بسیار پر رنگ اجرا شود. و مادران متوجه نقش و اهمیت نقش خود در این صحنه ی گیتی باشند. که این است که مهمترین کار آنهاست. یعنی تعلیم و تربیت... که اگر حوصله ی این کار را ندارند، با عرض معذرت پس، لطفا لطفا از مادری استعفا بدهند!... اغلب کارتون‌های تولید شده به تازگی، فرهنگ و اخلاق را وارونه نشان داده اند وروی مسائل جنسی فوکوس کرده اند و یا فضای کلی القا شده به کودک، از او، کودکی قانون گریز تربیت می‌کند. در اغلب دیالوگها به گوش می‌خورد ما قانون نمی‌ خواهیم. یا ما قانون خودمونو داریم. ویا بسیار تخیلی ست که با پرورش وهم و خیال و افسانه، کودک را از واقعیات دنیا جدا می‌کند. البته انیمیشن‌های خوبی هم به تازگی ساخته شده. که برای سن بالای ۷ سال. بسیار عالیست. بنظرم پینوکیو البته محصول ۲۰۲۲  آن است. این انیمیشن، حاوی پند اخلاقی مهمیست، شخصیت اصلی که پینوکیوست با رها کردن وجدانش و خانواده. و همراهی با روباه و گرگی مکار، و دوستان بدون خانواده ی دیگر، و رفتن به شهر لذت و شادی، آخر داستان تبدیل به حیوان و چون خر می‌شوند. این انیمیشن بسیار واقع بینانه و جذاب ساخته شده است. من که به شخصه اگر مدیر آموزش پرورشی چیزی می‌شدم، زیاده روی نیست اگر یکی دو زنگ در روز اختصاص می‌دادم به بچه های پیش دبستان و دبستان که در کلاس درسی فقط کارتون خوب، مناسب سن خود، ببینند.به جای این‌همه تنبیه و کتک و مواخذه! در مورد رفتار بدشان، اونم تو اون سن، که باز با تنبیه بد از بدتر میشه. یا بزرگتر که شدند، ساخت این همه ندامتگاه برای جوانان و برای پیری آنها ساخت آسایشگاه روانی!! (خواهشا سرچ کنید آسایشگاه روانی، و در چهره بیماران در عکسها، نگاه کنید، آیا چیزی جز شناخت و فکر و بینش آنهاست که آنها را به این حال و روز انداخته است؟). شناخت و بینشی که در کودکی آنها پی ریزی شده است؟ و چه روشی راحت تر از دیدن کارتون، برای گرفتن الگوی کلامی رفتاری درست، در کودکی برای آموزش می‌بود؟ پس اگر کسی بخواهد خدمتی به نسل آینده بکند باید در این زمینه هزینه کند که بنظرم مهمترین کار است. حتی اگر یک کودک کمی شناختش درست شکل بگیرد، ارزشمند است، چون تمام نسل بعد از او شناختشان صحیح پیش می‌رود و درست شکل می‌گیرد. چون بالاخره آن کودک، پدر یا مادر نسل بعد می‌شود و حامل این شناخت صحیح است دیگر! پس آتش به اختیار کار فرهنگی باشیم در این زمینه. ببخشید پرحرفی کردم. گفتم شاید در مباحث تربیت کودک جای بگیرد. و تجربه ام به درد مادری بخورد. و تشکر از صبوری و همراهی شما. که این فرصت رو در اختیار ما قرار دادین که نظری بدیم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی را متذکر شده‌اید بخصوص آن نکته‌ای که در مورد تقلید صرفِ کودکان کمتر از ۷ سال را به میان آورده‌اید. نکاتی که برای مادران و مسئولان تربیتی خوب است به آن توجه نمایند و به همین جهت بهترین جواب در رابطه با نکاتی که فرموده‌اید را این می‌دانم که کاربران محترم دعوت شوند به مطالعه مطالبی که فرموده‌اید. موفق باشید   

34941
متن پرسش

سلام استاد: خداوند به لطف و کرمش بر توفیقات جنابعالی بیفزاید. استاد بنده وقتی به فعالیت های جبهه مقابل اسلام و انقلاب و نظام نظر می کنم گاهی دچار وحشت و نگرانی میشم! واقعاً نظام و انقلاب‌ در برابر این همه هجمه و تقابل فکری و رسانه ای و انبوه شبهاتِ دشمنان بر ضد اسلام و انقلاب و نظام، تا کجا دوام خواهد آورد؟ مثل موریانه های بیشماری به جان ریشه ی درخت نظام افتاده اند و همچنان مشغول جویدن هستند. آیا در جهان حکومتی وجود دارد که به اندازه جمهوری اسلامی در معرض فشار و تنگنا از تمام جهات باشد؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به عقیده بنده بحث در کلیّت‌اش تقابل جبهه باطل با جبهه حق است و حقیقتاً این بهترین شرایط برای تعالی جبهه حق می‌باشد از آن جهت که در این موارد است که خداوند به صورت خاص به صحنه می‌آیند و با توجه به این امر رهبر معظم انقلاب در این رابطه موضوع «انتظار» را به‌خوبی و به صورت همه‌جانبه در دیدار رمضانی با دانشجویان مطرح فرمودند که خوب است کمی به جمله ایشان توجه شود:  موفق باشید

مسئله‌ی «انتظار فرج»؛ یکی از مبانی مهمّ این مبانی فکری و دینی ما انتظار فرج است. انتظار فرج یعنی همه‌ی سختی‌ها قابل برداشته شدن و برطرف شدن است. نه اینکه بنشینید انتظار بکشید؛ [بلکه] دل شما  گوش‌به‌زنگ باشد. همین‌طور که در قضیّه‌ی حضرت موسیٰ به مادرش گفته شد: اِنّا رادُّوهُ اِلَیکِ وَ جاعِلوهُ مِنَ المُرسَلین‌؛(۷) این بچّه را به تو برمی‌گردانیم و او را هم از مرسلین قرار می‌دهیم و نجاتتان خواهد داد؛ این، بنی‌اسرائیل را مستحکم کرد. بنی‌اسرائیل در مصرِ فرعونی، سالهای متمادی، مقاومت کردند؛ البتّه بعد خراب شدند، امّا سالها مقاومت کردند. همین مقاومت بود که موسیٰ را آورد و حرکتش را آغاز کرد و دنبال او راه افتادند و به نابودی فرعون و فرعونیان منتهی شد؛ این، انتظارِ فرج است. انتظار فرج یعنی انتظار برطرف شدن همه‌ی نقصهایی که شما الان گفتید؛ ده برابر این هم نقص وجود دارد که شما نگفتید. انتظار فرج یعنی این، یعنی آماده بودن، فکر کردن، بن‌بست نپنداشتن؛ بن‌بست‌انگاری خیلی چیز بدی است. این معنای انتظار فرج است؛ اینها را بایستی در نظر داشته باشید.
البتّه خدای متعال در قرآن مکرّر گفته؛ «کَتَبَ اللهُ لَاَغلِبَنَّ اَنا وَ رُسُلی». «کَتَبَ اللَه» یعنی قانون قطعی خدا است که راه پیغمبران غلبه پیدا خواهد کرد و دیگر بحثی ندارد.

34154
متن پرسش

سلام: پیرو سوال ۳۴۱۴۲ خواستم مطلبی خدمتتان بگویم انگار لطف خدا را می توان به وضوح در کشفی که در مطالعه برای ایشان به وقوع پیوسته و توسعه پیدا کرده دید دلمان را روشن کرد کاش این متن به دست توانای کسی می رسید و سرآغاز داستان و رمانی می شد، همانطور که نخل و نارنج در لباس داستانی به میدان آمده (و حقیقتا به میدان آمده) ولی جدای از اصل داستان، آنچه همو هم بسیار ارزشمند است آن همه حکمتی است که زیر این ردا قامت کشیده و آن را قائم نگه داشته از طرفی هم چند وقت پیش قسمتی از کتاب جبران خلیل جبران را می خواندم و چیزی که دیدم این بود که ایشان هم حرفهایی که دارند در لابلای متن داستان گنجانده شده، آن‌وقت یاد کتابهای شما افتادم و گفتم کاش می‌شد بعضی کتابهای شما هم با قلم توانمند فردی چون آقای یامین پور و یا قلم های توانمند امثال ایشان در قالب رمان در می آمیخت و شیرینی حکمت و شور مطالعه در کالبد رمان به هم طعم تفکر را بیشتر به کام جانها می چشانید (با توجه به جذبه و شوق بیشتری که در قصه هست و خداوند نیز از این ادبیات در کتب آسمانی بهره گرفته) ببخشید اگر وقتتان را گرفتم ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله انتظارهای حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله‌تعالی» برای به ظهورآمدن نسلی بس اندیشمند و سرزنده، نتیجه داد؛ و باز هم باید منتظر بود. عمده آن است که ما مانع اینان در میدانی که می‌توانند حاضر شوند، نباشیم. و همان‌طور که فرمودید بنیان‌های معنوی و روحانی آخرالزمانی آن‌ها را درک کنیم و در چنین فضایی با اینان به گفتگو بنشینیم به جای آن‌که باز از واژه‌های عرفی و کهنه دیروزین سخن به میان آوریم، به تعبیر رهبر معظم انقلاب باید مفاهیم و واژه‌ها «بازتولید» شود تا جهانی بس گسترده را در مقابل مخاطبانی بگشاید که بنا دارند آزادی خود را در انتخابی بس بزرگ تجربه کنند. موفق باشید

34029

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: کثرت انسان ها چگونه با وحدت قیامت کبری قابل جمع است؟ ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس خود را در آن جهان احساس کند، کثرتِ آن‌جا عین وحدت آن عالَم می‌باشد. از این جهت جمع کثرت و وحدت ممکن می‌شود. موفق باشید

33946

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض احترام خدمت استاد بزرگوار: - سوالی که داشتم خدمت تون این هست که بنده طلبه سطح ٢ حوزهٔ علمیه خواهران هستم. و دروس معرفت النفس و فلسفی رو خارج از حوزه دنبال می‌کنم. استاد، بنده حس می‌کنم فقط در سیر نظری متوقف شدم و از جمع آوری یکسری اصطلاحات و شنیدنی ها و خواندنی ها در زمینه معرفتی و عرفانی / سلوکی فراتر نمی روم. و در سیر عملی (منازل سلوکی) شهودی بسیار ضعیف و حتی شاید صفر باشم. استاد بنده نمی‌دونم مشکل از کجاست که حس می‌کنم علمی که دنبال می‌کنم چه در حوزه و چه در خارج از حوزه ثمره ی چندانی ندارد و هم چنان سر گردان و تشنه هستم گویا از مرحله علم عبور نکرده ام و وارد سیر عملی نشده ام. استاد بفرمایید بنده باید چه کنم که از این سردرگمی نجات پیدا کنم؟ واقعا خسته شدم که فقط خوندم و شنیدم اما در مقام عمل وارد منازل توحیدی و سلوکی نشده ام. سطح مراقبات روزانه بنده هم در حد معمول هست. و مراقبات خاصی ندارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال نباید از خود انتظار بیش از حدّ داشت و به خود سخت‌گیری نمود بالاخره «المعرفة بذر المشاهده» همین معارف إن‌شاءالله منشأ ظهور انوار الهی می‌شود. موفق باشید

33906

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: طاعات و عبادات شما قبول باشه ان شاءالله. الحمدلله بنده مربی پرورشی یک مدرسه ابتدایی پسرانه با ۳۴۰ دانش آموز هستم (تقریبا بهترین مدرسه شهر) ۱. بنظر شما اولویت کاری و پرورشی را روی چه موضوعاتی بگذارم؟ ۲. ان شاءالله قصد داریم برای مادران دانش آموزان مدرسه چند دوره مسابقات کتابخوانی برگزار کنیم، پیشنهاد شما برای انتخاب کتاب چیست؟ آیا کتابهایی مدنظر دارید که بتوانیم از آنها برای این مسابقات استفاده کنیم؟ ( البته کتاب زن آنگونه که باید باشد را هم خوانده ام) با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. سعی کنید آن‌ها را بعد از مباحثی مثل «من کو؟» در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» متوجه ارزش‌های انقلاب و شهدا و آینده روشن انقلاب اسلامی بکنید. ۲. امید است کتاب «چه نیازی به نبی» قبل از کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» شروع خوبی باشد. موفق باشید

33641

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: لفظ مجرد را آیا می‌توان درباره غیب الغیوب اطلاق کرد یا نه؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر موجودی که محدودیت ماده را نداشته باشد در حیطه موجودات مجرد قرار می‌گیرد و البته چون تجرد، امری است وجودی، دارای شدت و ضعف است و حضرت حق در تجرد در مقام اطلاق قرار دارند. موفق باشید

33390

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و احترام: نظر به مباحثی که پیرامون فعالیت های شبه قدسی و مثال های آن در کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می‌شوند» مطرح فرموده اید دو سوال برای بنده پیش آمده است: ۱. با توجه به اینکه افراد از ظرفیت های متعددی در فهم و پذیرش مسائل برخوردارند آیا درست است که مبلغین دین با استناد بر چنین مسیله ای مسایل دینی را بصورت مادی شده همچون نمونه هایی که در کتاب ذکر شده مطرح کنند تا افراد آن‌را بپذیرند سپس در طول زمان بطن آن مسایل را مطرح کنند؟ ۲. پیرامون فلسفه قدسی بودن اعمال دینی از جمله وضو و نماز که در کتاب نیز به آنها اشاره شده، در صورتیکه فردی درمورد قدسی بودن آن به صورت حقیقی اطلاعی نداشته باشید و صرفا نگاهش به این اعمال به عنوان اعمال دینی واجب باشد آیا عبادات وی مورد پذیرش است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. باید مواظب باشیم مطالب طوری گفته نشود که مخاطب گمان کند تماماً آن حقایق حالت مادی دارد که در این صورت، سخنان ما حجابِ رجوع به حقیقت می‌شود. ۲. آری! زیرا نیّت و قصد او انجام نماز است به اعتبار تبعیت از حکم خدا. موفق باشید

33344

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد عزیز سلام: آیه ۳۳ سوره نور آخر آیه خداوند می فرماید: اگر صاحب کنیزی کنیز را وادار به زنا نماید خداوند آمرزنده است و می‌بخشد. چه کسی را می‌بخشد صاحب کنیز یا کنیز را و چرا؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌اید موضوع مربوط به آن کنیزی است که نسبت به آن موضوع کراهت دارد. موفق باشید

33279

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: می‌خواستم بپرسم کتاب های تازه نشر و چاپ اول کجا بارگذاری میشه ابتدا؟ داخل سایت بخشی به عنوان تازه های نشر ندیدم. ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور کلی هر کتابی که چاپ شود داخل سایت قرار می‌گیرد و در بالاترین ردیف کتابها آن را ملاحظه می‌کنید. موفق باشید

33051

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد بزرگوار: مطلبی را عرض می‌کنم‌ چون درباره برخورد حضرتعالی با برخی سوالات برای بنده ابهامی پیش آمده. لطفا راهنمایی بفرمایید. بنده چند بار دیده‌ام که وقتی یک سخنران مطلبی را در بیانات خود داشته که با مبانی دینی فاصله دارد و برای افراد ابهام و دوگانگی ایجاد می‌کند. وقتی از حضرتعالی سوال می‌کنند، سعی می‌کنید حمل به صحت کنید. فهم حقیر این بود که حمل به صحت در امور شخصی است مثلا وقتی حس می‌کنیم از طرف کسی به ما توهینی شده، حمل به صحت می‌کنیم که دلمان به مومنین صاف باشد. اما وقتی یه سخنران مذهبی به اسم دین مطالبی بیان می‌کند که خلاف خواست دین از ماست جای حمل به صحت نیست با حفظ احترام آن شخص و حتی بدون ذکر نام او می‌شود تغییری که با سلایق شخصی خود در دین ایجاد کرده گوشزد کرد. می‌شد دوستان سایت اسم سخنران را حذف کنند اما حضرتعالی نظر واقعی خود را درباره خطای مکرر ایشان در برخی مسائل بیان بفرمایید. اگر تصور من اشکال دارد لطفا راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده کاملاً با نظر جنابعالی موافق هستم زیرا اگر در مقابل عقیده غلطی که منجر به انحراف جامعه می‌شود، سکوت کنیم عملاً به حقیقت ظلم کرده‌ایم مگر آن‌که بتوان نظر آن فرد را به نحوی توجیه کرد که با معارف اسلامی همراهی داشته باشد. به همین جهت اگر نمونه‌ای در این مورد هست متذکر شوید؛ متشکر می‌شوم. موفق باشید

32600

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده گرامی: امیدوارم لحظات فوق العاده پربرکتی در این ماه داشته باشید. لطفا در مورد بشارت شهید آوینی بفرمایید و نحوه ی حرکت در هنر انقلاب اسلامی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظورتان کدام جمله ازشهید آوینی است؟ موفق باشید

32469

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام وعرض ادب: استاد زمانهایی که محدودیت در عبادات داریم مثلا نماز را نمی توانیم بخوانیم یا قرآن را از رو بخوانیم، باید چه کاری را جایگزین آن کنیم؟ البته من تعقیبات و بعضی دعاها را می‌خوانم که البته نمی‌دانم باید حتما با ترجمه بخوانم یا نه، و صوت سوره هایی که باید بخوانم را گوش می‌دهم که مطمئن نیستم از نظر شرعی درست باشد وهم چنین سخنرانیها و...، در کل من ماهی یکبار انگاررفرش می‌شوم وباید از اول شروع کنم و نمی‌دانم چاره چیست؟! کار خاصی هست که باید انجام دهم؟ مشکل روالی که پیش می روم چیست؟ با سپاس فراوان🌺

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید در انجام واجبات کوتاهی نکرد و سپس سعی کنیم معارف توحیدی خود را رشد دهیم زیرا عبادات ما به اندازه معارف ما تأثیرپذیر و نتیجه‌بخش است و پس از آن انجام امورات زندگی و مستحبات، برکات خود را خواهد داشت. موفق باشید

38906

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم می‌خواستم بپرسم جناب محی الدین ابن عربی رحمت الله علیه در این حکم و امثالهم با توجه به اینکه شیعه ای بوده که تقیه می‌کرده و در عرفان کسی پس از انبیا و اوصیا به پای او نمی‌رسد، این بزرگ عارف الهی می‌خواهند ما را در چه محیط و تاریخی حاضر کنند و به کجا نظر داشته اند: «من أکل أو شرب متعمدا فقال قوم: علیه القضاء و الکفارة التی أوجبها (الشرع) فی الجماع. و قال آخرون: لا کفارة علیه.- و الذی أقول به: إنه لا قضاء علیه و لا کفارة، فإنه لا یقضیه أبدا... اگر روزه دار عامدانه چیزی بخورد یا بیاشامد، گروهی گفته اند که قضا و کفاره ای که شرع در بحث جماعِ روزه دار واجب کرده بر وی واجب است و دیگران گفته اند کفاره ای بر او واجب نیست. آن چه که من بدان اعتقاد دارم آن است که نه قضا و نه کفاره بر او واجب نیست و هرگز روزه اش را قضا نمی کند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که آیت الله جوادی در شرح فصوص الحکم فرمودند این عربی از نظر فقهی سنی‌مذهب است و بر همان مبنا نظر می دهد و از عقیدتی شیعه می‌باشد. و از این جهت این نوع گفتار را باید در رابطه با نگاه فقهی او مدّ نظر داشت. موفق باشید

37517

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام: برای انتخاب استاد راهنماییم بفرمایید. سپاسگزارم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد، ورودی ندارم. موفق باشید

36511

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و خدا قوت: استاد کانال مطالب ویژه رو چگونه باید مطالعه کنیم؟ آیا از اولین پیام شروع کنیم؟ استاد ما دلمون می‌خواهد با دل این مطالب را قدم به قدم پیش بیایم ولی نمیشه. خدا قوت

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه که می‌فرمایید خوب است با سایت «لب المیزان» مرتبط شوید و موضوع مورد نظر خود را با توجه به تقسیماتی که نسبت به موضوعات در آن سایت شده است، گزینش نمایید. خوب است که در این مورد بحث « شرح دعای مکارم الاخلاق» که روی سایت هست را دنبال بفرمایید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/leaflet/206

36085

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب و احترام: در برهان صدیقین فرمودین عین هستی عین کمال است. چرا؟ چرا دیوار به خودی خود نمی‌تواند عین هستی باشد؟ فرمودین دیوار استقامت و دیوار بودن را دارد. اما رافت، شجاعت، حرکت و... را ندارد. پس عین هستی نیست. این پاسخ در فرضی است که ما قبول کنیم عین هستی همان عین کمال است. در صورتی که ما با بدیهیاتی جلو آمدیم که این را نمی‌گوید. فرمودین من هستم. من با همه نواقصم هستم. من در مقام سوال عرض می‌کنم فرض اینکه (حضرت آدمی بوده است که از ابتدا بوده است خودش خودش را به وجود آورده و بعد از مدتی هم با تکثیر نسل تبدیل به بشریت شده است) این فرض چه اشکالی دارد؟ چرا عین هستی باید عین کمال باشد؟ و اگر کمالی را نداشت پس عین هستی نیست؟ این دیوار همیشه بوده است همانگونه که برای خداوند متعال می‌گوییم همیشه بوده است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد باید روی این نکته متمرکز شد که عدم، مساوی است با نقص و وجود، مساوی است با کمال. پس عین وجود، همان عین کمال است. حال اگر در شرح بحث «برهان صدیقین» و با توجه به مثال‌هایی که زده شد بتوانید این موضوع را تصدیق بفرمایید، برهان صدیقین را پذیرفته‌اید وگرنه باید منصرف شد. موفق باشید

35675
متن پرسش

سلام استاد: یه مدت من زیاد افکار غلطی نسبت به امور جنسی داشتم. الان بشدت پشیمانم. می‌ترسم قیافه برزخی بنده بد شده باشد و بمیرم و بی آبرو شوم و در پیشگاه امامان و خدا تا ابد شرمنده بمانم. یا اگرخدا من را کلا نبخشد چی؟ مدام خود را سرزنش می‌کنم. عذاب وجدان دارم. و مدام گریه می‌کنم. بی نمازی ها داشتم. خشم و بد دهنی. سوء ظن به همسرم. اصلا یه روح آشفته که بهتره نگم چطور آدمی (هیولا) بودم!! . معلوم نیست چه چهره و بدن قیامتی برای خود ساخته ام. آیا با یه توبه ما سریع برمی‌گردیم به یک بدن برزخی و قیامتی خوب؟ یا زمان می‌برد که بدن بد ما به خوب تبدیل شود؟ ذکری راهی نمازی چیزی نداره؟ دارم دیونه تر میشم از این افکار. عده ای هم که این وسط اذیت شدن. میگن هرگز نمی‌بخشیمت. که دیگر حال من رو بد از بدتر میکنه حرفاشون.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عظمت توبه با نظر به سیره انسان‌های کامل همچون علی «علیه‌السلام» غوغا می‌کند و به‌کلّی شخصیت انسان را تغییر می‌دهد و جهان و ساحت او را متفاوت می‌گرداند؛ وقتی انسان در میدان توبه همچنان خود را حاضر نگه دارد. ملاحظه نکرده‌اید معجزه توبه را که چگونه از آن «حرّ»، حرّی ساخت که به گفته حضرت صادق «علیه‌السلام»  أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: إِنَّ اَلْحُرَّ حُرٌّ عَلَى جَمِيعِ أَحْوَالِهِ إِنْ نَابَتْهُ نَائِبَةٌ صَبَرَ لَهَا وَ إِنْ تَدَاكَّتْ عَلَيْهِ اَلْمَصَائِبُ لَمْ تَكْسِرْهُ وَ إِنْ أُسِرَ وَ قُهِرَ وَ اُسْتُبْدِلَ بِالْيُسْرِ عُسْراً كَمَا كَانَ يُوسُفُ اَلصِّدِّيقُ اَلْأَمِينُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ لَمْ يَضْرُرْ حُرِّيَّتَهُ أَنِ اُسْتُعْبِدَ وَ قُهِرَ وَ أُسِرَ وَ لَمْ تَضْرُرْهُ ظُلْمَةُ اَلْجُبِّ وَ وَحْشَتُهُ وَ مَا نَالَهُ أَنْ مَنَّ اَللَّهُ عَلَيْهِ فَجَعَلَ اَلْجَبَّارَ اَلْعَاتِيَ لَهُ عَبْداً بَعْدَ إِذْ كَانَ لَهُ مَالِكاً فَأَرْسَلَهُ وَ رَحِمَ بِهِ أُمَّةً وَ كَذَلِكَ اَلصَّبْرُ يُعْقِبُ خَيْراً فَاصْبِرُوا وَ وَطِّنُوا أَنْفُسَكُمْ عَلَى اَلصَّبْرِ تُوجَرُوا .
آزاد مرد در همه احوال آزاد مرد است اگر گرفتارى برايش پيش آيد، صبر كند، و اگر مصيبتها بر سرش ريزد، او را شكسته نكند، اگر چه اسير شود و مغلوب گردد و سختى جايگزين آسايشش شود، چنان كه يوسف صديق امين صلوات اللّه عليه را بردگى و مغلوبيت و اسارت زيان نبخشيد، و تاريكى و ترس چاه و آنچه بر سرش آمد زيانش نزد تا خدا بر او منت گذارد و ستمگر سركش را بنده او كرد، بعد از آنكه مالك او بود، خدا او را برسالت فرستاد و بسبب او به امتى رحم كرد، صبر اين چنين است، و خير در پى دارد، پس شكيبا باشيد و دل بشكيبائى دهيد تا پاداش بينيد.
و این به جهت آن بود که در منظر خود، شخصیت امام حسین «علیه‌السلام» را احساس کرد و دید باید کسِ دیگری باشد. موفق باشید      
 

 

34811
متن پرسش

سلام علیکم و رضوانه: امیدوارم همه‌ی ما در حضور سفره‌ی توحیدی ماه مبارک رمضان از بهترین بهره‌های معنوی بهره‌مند شویم و این حضور توحیدی را به صحنه‌ی اجتماعی زندگی خود وارد کنیم. باز هم به خاطر اطاله‌ی کلام و تصدیع وقت جناب حضرتتان و همچنین کاربران و عزیزانی که این وجیزه‌ی ناچیز را مطالعه می‌کنند و وقت می‌گذارند؛ باشد که این نوشته باب فتحی باشد برای سخنانی در افق آینده‌ی تاریخی پیش رویی که بس شگفت و بس عظیم و بس متحیر العقول خواهد بود.

بسم الله الرّحمنّ الرحیم

 ماه مبارک رمضان و مأوای انس انسانِ این تاریخ آمد.

آمد شهر صیام سنجق سلطان رسید             دست بدار از طعام مائده جان رسید

جان ز قطیعت برست دست طبیعت ببست          قلب ضلالت شكست لشكر ایمان رسید

لشكر والعادیات دست به یغما نهاد                   ز آتش والموریات نفس به افغان رسید

البقره راست بود موسی عمران نمود                  مرده از او زنده شد چونك به قربان رسید

روزه چو قربان ماست زندگی جان ماست             تن همه قربان كنیم جان چو به مهمان رسید

صبر چو ابریی است خوش حكمت بارد از او            زانك چنین ماه صبر بود كه قرآن رسید

نفس چو محتاج شد روح به معراج شد                     چون در زندان شكست جان بر جانان رسید

پرده ظلمت درید دل به فلك برپرید                  چون ز ملك بود دل باز بدیشان رسید

زود از این چاه تن دست بزن در رسن                  بر سر چاه آب گو یوسف كنعان رسید

عیسی چو از خر برست گشت دعایش قبول                دست بشو كز فلك مائده و خوان رسید

دست و دهان را بشو نه بخور و نه بگو                   آن سخن و لقمه جو كان به خموشان رسید

و انسان در میان سرگشتگی و آوارگیِ عصر حیرت و بی‌عالمی، با ماهی روبه‌رو شده است که شب‌هایش هزاران هزار برابر شب‌های دیگر است و روزهایش صد مقابل بیش، و اگر نمی‌بود این ماه مبارک تا انسان در آن حاضر شود، دنیا بستری برای عروج انسان به ساحت کمال نمی بود. ماه مبارک رمضان؛ بازگشت به مبدأ انسانی است که زندگی را از نقطه‌ی آغازینش پی بگیرد. ماهی پر شکوه و رحمتی بی‌منتهی برای یاری انسانی که سر در آخور خیالات و توهّمات برساخته‌ی جهانی است که بریده از ساحت ملکوت قدس، انسان را می‌شناسد. انسان‌ها برای عبور از عالم خیالِ هرزه‌ی دنیا، راهی جز ماه مبارک رمضان ندارند. این ماه، راهِ تربیتِ خیال هرزه‌گردی است که تخیلات مدرنیته او را در اراده‌های بی‌معنا تحریک می‌کند و دائم در خیالات سردرگم و متحیّر است، گاهی با خیالی خوش است و گاهی از خیالی ناخوش. بعضاً آن‌چنان ضربات این خیالات سنیگین است که انسان تن به گرگی می‌دهد و انسانیت را قربانی توهّمات پوچی می‌کند که سرابی است تهی، و این انسان است که در تشنگیِ این سراب، داد سر می‌دهد که: منم که هیچم!!! امروز انسان در راهی قدم گذاشته که انتهای آن بن‌بست است، اما غبارِ وَهم‌آلود و خیال‌انگیزِ عیش و نوش آن، او را از دیدن انتهای مسیرِ پیش رویش محروم کرده است و اکثر ناله‌های بشر امروز ناله‌ای است که از کاردِ به استخوان رسیده‌ی پوچی‌اش حکایت می‌کند. از نرسیدن‌هایی که رسیدنی نبود! و از خواستنی‌هایی که خواستنی نبود! و از لذّت‌هایی که لذیذ نبود! و از اراده‌هایی که جز خستگی چیزی نداشت!!

 علامه حسن زاده آملی (رضوان‌الله‌علیه) در «رساله انسان در عرف عرفان» سخنی را به میان آورده‌اند که خوب است به میان آید. اساساً امروز بهترین فرصتی است که بهترین و ناب‌ترین معارف را می‌شود با انسان‌ها در میان گذاشت و اگر این معارف به تاریخ ما حاضر نشوند قطعاً فردای سختی در برابر پوچی زندگی، بشری داریم که دستش از همه جا کوتاه است و راهی پیش روی آینده‌ی زندگی انسانیِ خود نمی‌یابد، این‌چنین انسانی را یأس زمانه و جورِ بی‌معنایی از پا در می‌آورد و سرمای بی‌تاریخی از او سلبِ هویت می‌کند و از انسان برده‌ای می‌سازد تا در مناسبات عالم مدرن و توهّماتِ نظام استکبار تن به زندگی دهد تا بمیرد و کیفیت زندگی‌اش را قربانی کمیّت‌های مناسبات اندیشه‌ی خودبنیادِ لیبرالیسم کند؛ و این‌جاست که ما باید بدانیم با انسانی روبرو هستیم که ظرفیت وسعت حضور در «فردایی برتر» را دارد که اگر آن «فردا» را پیش روی او حاضر نکنیم، چاره‌ای جز حضور در دلِ بی‌معنایی برای او نگذاشتیم (البته سخن در این مظلب فراوان است). اما آنچه علامه حسن‌زاده  می‌فرمایند:

 «این است که قوه خیال در انسان مبدأ و ابتدای تحریکات انسان است. و این قوه از آن جهت که به بدن نزدیک‌تر است و این قوه است که صورت‌گری می‌کند در انسان، یعنی صورتی به وِزان آنچه که اندیشیده و در این قوه نقش پذیرفته است، همین صورت‌هایی که برای خود بافته موجب انفعالات بدن و حرکات او می‌گردد. لذا قوه‌ی خیال را مبدأ اول و قوه‌ی عاقله را مبدأ ثانی حرکات بدن گویند. چنان‌که در اطفال که هنوز به عقل نرسیده‌اند به خوبی مشهود و معلوم است. مبدأ اول تحریک بدن آن‌ها به قوه‌ی خیال و خواسته‌های خیالیه است و همین قوه مبدأ تحریک بدن حیوانات نیز هست.»

 «از خیالی صلح‌شان و وز خیالی جنگ‌شان/ وز خیالی فخرشان و وز خیالی ننگ‌شان». یعنی بسیاری از اموری که امروز بشر جدید گرفتار آن است برخاسته از خیال است، نه برخاسته از روح و عقل و معنا، و این چنین است که بنیاد غرب مدرن را بایست بر اساس خیال منتظم دانست نه روح و عقل و معنا، و انسان در آن عالم سر و کارش در انتخاب و اراده‌ی زندگی جز در صورت‌های حسی و خیالی و محسوس نیست و دائم در جنگ است تا زندگیِ بهتری را تصویر کند و بسازد، اما غالباً ناکام می‌ماند، نه غالباً، بلکه بگو همه.

خلق اطفال‌‌اند جز مست خدا ** نیست بالغ جز رهیده از هوا

جنگ خلقان همچو جنگ کودکان ** جمله بی‌‌معنی و بی‌‌مغز و مهان‌‌

آری! ماه مبارک رمضان محل بازگشت انسان به بنیاد معنایی خویش است تا خود را از تحریک خیال‌های سرابیِ دنیا برهاند و آزاد کند و بار عامی که از رحمت حق در این ماه جاری و ساری است خبر از پیوستگی «مُلک» و «ملکوت» می‌دهد. خبرِ معنایافتنِ انسان و بنیادبخشی به بشری که هویت‌اش در تحت توهّمات عالم مدرن مسلوب‌الحیثیت شده است و در یک جبر تاریخی ناچار از اراده‌های مخالف با فطرت انسانی خویش گشته و از فعلیت‌های کمالی بسیار محروم مانده است و در میانه‌ی مکر و لیلِ زمانه‌ی تاریخی به دنبال راه آزادی خود از این اسارت مدرن می‌گردد و کجا بهتر از مأمن فدسی «ماه مبارک رمضان» تا دوباره انسان را با خودش روبرو کند و از حجاب اومانیسم پرده بردارد و چهره‌ی دلربایِ یار دیرین را به او بنماید تا او خود را نشسته در مقابل حقیقت بیابد. «بنازم به بزم محبّت که آن‌جا گدایی به شاهی مقابل نشیند».

 خلاصه آن‌که «ماه مبارک رمضان» جبران گذشته‌ی انسانی است که از درد خویش به دنبال مرهم می‌گردد. دردِ لا علاجی که تنها چاره‌اش «انس انسان است با حقیقت» و با «اصلِ اصیلِ جاودانه‌اش» با آن بُعد ملکوتی و انسانی‌اش، با آن صورت خدایی‌اش. این انس و خلوت در دل ظلمت زمانه را ماه مبارک رحمت و مغفرت رمضان است که پیش پای انسان نهاده است و ما باید راه متذکرشدن به این حقیقت را به انسان این تاریخ بیابیم و راه گفتگوی سخن از چنین حقیقتی را پیدا کنیم، و گرنه بشر امروز بیش از هر زمانه‌ی دیگری طالب سخنان متعالی است، چرا که گوشش از سخنانِ کم عمق خسته شده است و دنبال سخنانِ نو می‌گردد. و «ماه مبارک رمضان» بزرگ‌ترین بستر برای سخنان نو و عمیق و معارفی بس سترگ برای راهیابی انسان به باطن حقیقتی است که سال‌هاست در طلب آن کو به کو عالم را سیاحت کرده است و مکاتب را زیر و رو.

بلی! باید راهِ سخن با وجه قدسی انسان‌ها را یافت. باید با انسانِ امروز سخن گفت اما از ساحت دیگر. باید به گفتگو نشست، اما با فهم مناسباتی که او را در خیال درگیر کرده است. باید راه آزادی او را از چنگال خیالات رنگارنگ پیدا کرد و عقل قدسی را به صحنه آورد؛ و این خودْ باب گفتگوست که چگونه؟ راهش از جمله راه‌هایی است که سهلِ ممتنع است، سهل است؛ چرا که با انسانی سخن خواهیم گفت که در ابعاد درونی‌اش با فطرتی توحیدی آشناست، و ممتنع است از آن جهت که با انسانی روبرو هستیم که عالم مدرن در تار و پود زندگی‌اش و در صحنه‌های اجتماعی و ساحت خیال او چمبره زده است و او را در وادی حیرتِ اراده‌های نامعلوم تحریک می‌کند. بنابراین بایست تأمّل کرد و با این انسان در این تاریخ به گفتگو نشست تا آرام‌آرام «عقلی» را به صحنه آورد که زینت‌آرایِ مجلس خیالش شود.

آری! می‌توان از این وجه به حضور در «ماه مبارک رمضان» متوجه شد و انسان را به دعوت در این ضیافت فرا خواند، آن‌هم چیزی فراتر از یک عبادت و تکلیف شرعیِ صِرف، بلکه راهی برای یافتن معنا و حضوری در ساحت انس با برترین صورت از انسان و تعیّنی فراتر از جنس تعیّن مادی، و هم‌آغوشی در عالمی که انسانِ گشوده از زمانه و جنسیت و زمان در بودن‌اش، آن بودنی که نمود و ظهور خداوند است در تاریخ، و انسان دیگر خود را در حصار دست و پاگیر مناسبات عالم محدود نمی‌بیند. فلذا در این صورت هرچه که باشد و هرکه باشد، در هر جای عالم خود را صورتی از لطف ظهور حق در این عالم می‌یابد و در انس و یگانکی با حق زندگی می کند.(البته قبول دارم که در سخن اجمالی است که نیازمند تفصیل در گفتگو است، اما بابی است در اشارت به آن تفصیل).

آدمی امروز بیش از هر روز دیگری در تاریخ، به این ماه مبارک نیاز دارد. به این افقِ گشوده‌ی آسمان در این زمانِ رمضان محتاج است. به این فرصتِ بازگشت از نکبت زمانه به دامن لطف و رحمت خداوندی نیازمند است. آنچنانی که در دعای افتتاح حضرت مهدی(روحی‌فداه) می‌فرمایند:

 اللّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنا صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَغَيْبَةَ وَ لِيِّنا ، وَكَثْرَةَ عَدُوِّنا، وَقِلَّةَ عَدَدِنا، وَشِدَّةَ الْفِتَنِ بِنا، وَتَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَيْنا، فَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ ، وَأَعِنَّا عَلىٰ ذٰلِكَ بِفَتْحٍ مِنْكَ تُعَجِّلُهُ، وَبِضُرٍّ تَكْشِفُهُ، وَنَصْرٍ تُعِزُّهُ، وَسُلْطانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ، وَرَحْمَةٍ مِنْكَ تُجَلِّلُناها، وَعافِيَةٍ مِنْكَ تُلْبِسُناها، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.»

خدایا، از نبود پیامبرمان که درودهای تو بر او و خاندانش، و از ناپیدایی مولای‌مان و بسیاری دشمنان‌مان و کمیِ نفرات‌مان و سختی فتنه‌هائی که گریبان‌گیر ما شده و از جریان زمان بر زیان‌مان به درگاه تو شکایت می‌آوریم، بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را در برابر همه این امور یاری فرما، به گشایشی از سوی خود که زود برسانی، و بدحالی که آن را برطرف کنی، و پیروزی با عزّت که آن را برای‌مان قرار دهی، و سلطنت حقی که آشکارش فرمایی، و به رحمتی که از سویت ما را فراگیرد، و به سلامتی کاملی که از سویت ما را بپوشاند، ای مهربان‌ترین مهربانان.

 می‌شود در جزء‌جزءِ عبارت‌های این فراز، سخن‌ها گفت و راه انسان را برای ورود به رحمتی که امروز به آن پشت کرده را، یافت. اما سخن در آن قسمتی است که می‌فرمایند: «و تظاهر الزمان علینا»، تظاهر زمانْ امروز، انسان را از وجه ملکوتی جانش غافل کرده است و انسان بیش از آن‌که با دیگری دشمن باشد، دشمنِ خویش گشته و از خود فراری است در عین آن‌که راهِ آرامشش یافتِ «خود» است. عجب از این زمانه! و عجب از این انسان! که «از آنی می‌گریزد که باید بدان رجوع کند». سکرات عالم مدرنیته را جز با تنبهات ماه مبارک رمضان نمی‌توان برطرف کرد. وحشت قبری که عالمِ غرب بر سر انسانِ این تاریخ آورده است جز با انس «ماه مبارک رمضان» نمی‌توان به سرور مبدل کرد. باید به راهی اندیشید که ورای مکر و لیل نهار انس جان انسان شود و بدون آن‌که بخواهیم او را نصیحت کنیم فقط راه را پیش رویش حاضر کنیم، آنگاه انسان خود را در میان غربِ توهّمات و خیالات و شرقی که با انقلاب اسلامی به میان آمده است دست به انتخابی فوق زمانه خواهد زد و اینجاست که انتخاب معنا پیدا می‌کند که یا در زیر تظاهر زمانه و فشارهای هوسِ عالم خیالات و مکری که ناخواسته به تظاهر زمان گرفتار آن شده است، باز هم خود را در زیر تابوت حاج قاسم پیدا می‌کند؛ یا آن‌که رسماً تظاهر زمان را می‌پذیرد و در کنار علی کریمی‌ها و علینژادها قرار می‌گیرد!

بنابراین رسالت تاریخی امروز ما این است که شروق طلوع انقلاب اسلامی را به گوش بشر برسانیم تا انسان آزادانه دست به انتخاب‌های سخت و دشوار تاریخ بزند و جبهه‌ی تمدنی خود را بیابد و در آن حاضر شود، یا در وجهِ یمینی خویش با حاج قاسم‌ها دم خور خواهد شد، و یا در وجهِ یساری خود در کنار بی‌بی‌سی به تحلیل می‌پردازد. «ماه مبارک رمضان» همان راه ورود به وجه یمینیِ بشر است تا در عین شدت فتنه‌ها و تظاهر زمان و لرزه‌های هوی و هوس و جراحت‌های خیالات تحریک‌آمیز باز هم به آینده‌ی عبور از این فتنه‌ها و تظاهرات می‌اندیشد و صبر تاریخی را معنا می‌بخشد و استقامت را هویت بنیادی عبور از این پس‌لرزه‌ها و لرزه‌های زلزله آخرالزمانی که به زندگی بشر افتاده، می‌بیند و «ماه مبارک رمضان» دقیقاً در باطن خویش، همین زندگی را به بشر هدیه می‌دهد، زندگی‌ای ورای تظاهر زمانه و حضور در ساحتی برتر از مکر «لیل و نهار».

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «جانا سخن از زبان ما می‌گویی». چه اندازه با تمام وجود با سخنان جنابعالی همراه هستم. چه آن‌جایی که می‌فرمایید: «ماه مبارک رمضان، مأمنی قدسی است تا انسان‌ها دوباره با «خود» روبرو شوند و در معنای «خود» تجدید نظر کنند» و چه آن‌جایی که می‌فرمایید: «انسان‌ها باید در این زمانه با وجوه قدسی خود به گفتگو بنشینند تا از چنگال خیالات رنگارنگ این دوران رهایی یابند». حقیقتاً اگر ماه مبارک رمضان در زندگی ما نبود و ما در آن حاضر نمی‌شدیم، چه می‌شد؟!! تصور می‌شود ابداً نمی‌دانیم بر آنانی که از این ماه الهی بهره‌مند نیستند، چه بر آن‌ها می‌گذرد؟! آن‌جایی که می‌فرمایید: «آدمیان امروز بیش از هر روز دیگری در این تاریخ به ماه مبارک رمضان نیاز دارند»؛ همه حرفی است که بنده در شرح غزل شماره ۱۲۳ به همراه جناب حافظ با دوستان در میان گذاشتم.

آری! ماه مبارک رمضان، همان راه ورود به وجهِ یمینیِ انسان است تا قدم‌قدم خود را به سوی وجوهی از انسانیت جلو ببرد که گویا خود را پرتویی از حضور مولای حیّ و حاضرش در عالَم احساس کند و نه‌تنها معنی حضور آن حضرت را در عالم درک کند، بلکه حتی سایه‌های حضور آن حضرت را در انقلاب اسلامی و در ولیّ امرِ امروزین مسلمین احساس نماید. و این بزرگ‌ترین هدیه‌ای است که در این ماه نصیب هرکس خواهد شد، إن‌شاءالله. موفق باشید         

34307

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: در مورد حرکت جوهری یه سیب می‌بینیم که سبزه بعدش رنگش میشه زرد یعنی حرکت کیفی سیب‌‌، حالا حرکت جوهری عالم دنیا را چطوری باید ببینیم که الان نسبت به ده سال پیش جوهرش از عالم بالا تغیر کرده حالا مثلا شده این وضع موجود؟ تغییر را چطور باید دید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت جوهری به عنوان جوهر عالم ماده یا کلیّت عالم ماده بابی را می‌گشاید تا روشن شود ذات یا جوهر عالم ماده در حال تغییر قوه آن به فعلیت است تا در این مسیر به سوی حضور قیامتی خود که سراسر فعلیت است، جای گیرد. بنابراین نباید انتظار داشت که مثل حرکات عرضی آن ذات، درکِ حسی شود. در این رابطه در متن «برهان حرکت جوهری» مطالبی عرض شده است که خوب است به صوت آن مطالب رجوع شود. موفق باشید

33907
متن پرسش

سلام علیکم استادک سلام خداوند بر شمایی که حضورتان در این روزگار سخت آخرالزمانی قوت قلب ماست. مایی که عاشق انقلاب و شهداء و دلباخته مرام و مسلک امام و رهبری هستیم، اما استاد خوبم، دلخسته ام! وقتی می بینم ظاهرا دیگر نه آبرویی در مجامع جهانی داریم، بازیکنانمان علنی در برابر دوربین ها، توهین آمیز سرود ملی را نمی خوانند، زنان و دختران در کوچه و خیابان اعتراض آمیز و طعنه زنان کشف حجاب کرده اند، در جلسات و گپ های فامیلی علنی به امام و رهبری فحش می دهند. به خودم می‌گویم خدایا یعنی عزت را از ما گرفتی؟ پس ما بر حق نیستیم؟ چون عزت موهبت توست که به هرکس نمی دهی، اگر چه مثل همیشه سرگذشت آن همیشه زنده تاریخ، آن حسینی که حیات از نامش زندگی می گیرد این نهیب را به من می‌زند که آبروی ظاهری در حجاب معاصرت ملاک نیست، بعدها خیلی چیزها مشخص خواهد شد، اما بعد می‌گویم همان جماعت کوفی هم دلهاشان با امام حسین بود و شمشیرهاشان با یزید، اما دشمنان ما دل و شمیشیرشان با آمریکا و اسرائیل است. خلاصه راه نشانم بده. گرچه بمیرم هم پای انقلاب می‌مانم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! امروز، روز دیگری است. روز هرچه بیشتر به ظهورآمدنِ ذلّت و ناتوانی جبهه باطل است با آن‌همه تلاشی که کرد و عبرت‌گیری آن‌هایی که نفهمیدند امکان ندارد در این زمانه ظلمانی بدون زندگی دینی و شعور معنوی و بدون دشمن‌شناسی به‌سر برد. پس از این جهت نباید عجله کرد. مسلّماً حقیقت مسئله بیش از پیش نسبت به راهی که انقلاب اسلامی و امام عزیز و شهدای بزگوار مقابل امروز بشر گذاشته‌اند، روشن خواهد شد. موفق باشید  

33765

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: آنچه می‌خوانید بشارتی است برای بنده و مومنین این تاریخ که گاها در تنگناها با اضطرار می‌گوییم: متی نصرالله؟ که در پاسخ باید گفت «و اُخری تحبونها نصر من الله و فتح قریب و بشرالمومنین» (۱۳ صف) کمی حوصله کنید تا «فتح قریب» را روایت کنم: دختر ۱۶ ساله ام در دبیرستان خاصی که شهرت به فضایی غیر دینی ولی درس خوان دارد مشغول به تحصیل است. الحمد لله به لطف دعاهای مادرانه حضرت کوثر جای خود را در این سن پر خطر یافته و برای آرمانهایش خطر می‌کند، استقامت و صبوری دارد، جدال احسن را تمرین کرده و... دیروز از مدرسه گریان آمد، توصیف علت از زبان خودش: بچه ها گفتن که در کف دستشویی عکس مقدس و پاک امام خمینی (عذر خواهم بابت روایت حقیقت) در سنگ دستشویی افتاده، حالم بد شد اما مگر می‌توانستی دم بزنی، با بغض در گلو رفتم عکس را برداشتم، شستم و جای خوبی گذاشتم، تاب شنیدن درس نداشتم از معلم اجازه خروج‌برای گفتگو با مدیر گرفتم، نیم ساعت منتظر تا بروم و بگویم: چرا اجازه نمی دهید ما با هم گفتگو کنیم؟ چرا کف و دیوار دستشویی باید محل نزاع بیهوده ما باشد؟ چرا تابلوی گفتگوی مکتوب نداریم تا پرسش و پاسخ های متفکرانه ما رد و بدل شود؟ من که امام را ندیدم‌، اما تو دیده ای، من فقط می‌دانم‌که او را دوست دارم و دفاع می‌کنم. و مدیر که انگار وظیفه خود می داند که ما فقط خوب درس بخوانیم‌ تا از کیفیت کنکور مدرسه کم‌نشود مرا به مربی پرورشی ارجاع می‌دهد و بعد هم می‌گوید: باشه برو کلاس. رفتم مربی پرورشی را دیدم، گفتم غیبت کلاس و معطلی پشت در که برای گفتن با شما نبود من باید این حرف را به گوش مدیر می‌رساندم. اما امروز: امروز آمد و چه آمدنی، روایت امروز: دختری از کلاس بالاتر پیشم آمد، ظاهرش اصلا مثل من نبود اصطلاحا بد حجاب بود، پر از سوال بودم که چرا آمده، ناگهان گفت: تو ......هستی؟ گفتم بله خودم هستم. گفت خیلی خوش حالم که در مدرسه یکی مثل خودم‌ پیدا شده، غریب نیستم و تنها، گفتم چی شده؟ مشکلت چیه؟ گفت دیروز توهین به عکس امام را خودم دیدم و.... و او نیز قصه بغض فرو خورده اش را باز گو کرد. گفتم‌مگر تو هم‌ امام را دوست داری؟ _بله _چقدر جالب و خوب که با همیم‌. کمی راه رفتیم با گنگی نیم ساعته، دست و پا میزد که طی چند سوال غیر مستقیم‌ در نهایت بپرسد: تو هم انقلابی هستی؟ و پاسخ من: تعریف تو از انقلاب را نمی‌دانم، اما من انقلاب به مفهوم شهادت حججی و سلیمانی، انقلاب به مفهوم دفاع از حقیقت ها و آرمانهای انسانی را دوست دارم‌ و نه انقلاب انحرافی و ظاهری را که خیلی هم ایراد وارد است. آن دختر ظاهرا بدحجاب گریه اش افتاد، بغلم کرد، و گفت من هم انقلابی ام ومن در حیرت که خدایا چه اتفاقی افتاده است؟ اکنون روایت ما: در جلسه تفسیر شنبه فرمودید ما به خدا قسم کوتاهی کردیم از: _گفتگوی درست با نسل جوان _از شنوندگی آنان - و ... و از هزار کار نکرده ای که عزمش را نداشتیم تا راه باز شود. و اکنون می‌گویم: آیا این دو دختر ۱۶ ساله دبیرستان بالاشهری، فتح الفتوح تاریخ خمینی نیستد؟ اینها امام را ندیدند اما چگونه بغض توهین به او را در گلو و غم جانکاه در سینه و اشک در چشم دارند؟ چگونه دو دختر نوجوان محجب و بد حجاب آغوش همدیگر را امن می بینند و گوشهای همدیگررا شنواو محرم‌ ناگفته ها؟ سوالی از متفکران، معلمان، عالمان دین، هنرمندان، سیاست ورزان و سیاست کاران و از خودم به عنوان مادر دارم: آیا ما به تجدید عهدی تازه با این رخداد تاریخی یعنی انقلاب اندیشیده ایم؟ به چگونه می‌توان با دختران و پسران حقیقت طلب آزادی خواه این تاریخ هم زبان شد؟ در افق جان ما گوشمان برای شنیدن قصه های آنان مَحرَم است؟ آیا برای مهیا شدن حرکت برای آینده راهی جز همین وجودهای پر هیجان پر نشاط می شناسیم؟ آیا همین جوانان امکانهای آینده و حال ما نیستند؟ و ای امام عزیز: تو چه بانگی برآوردی که دخترهای ۱۶ ساله این تاریخ ندیده، تو را عاشقند و شیدا؟ کدامین زبان می‌تواند روایت این عاشقی وجود بین و نه موجود بین نوجوان فلسفه نخوانده را توصیف کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مسیر، مسیرِ بازیابی هرچه بیشتر نسل جوان به فطرتی است که در منظر خود به کم‌تر از خدایِ حضوری راضی نمی‌شوند و از این جهت باید نسبت به آینده بسیار امیدوار بود وقتی با جوانان خود در عین رعایت انسانیتِ آن‌ها و آزادی در راستای انتخاب هر آنچه آنان را شکوفا می‌کند، با آن‌ها مواجهه باشیم. این‌جا است که تازه همین جوانان احساس سلحشوری می‌کنند و گمشده خود را که خودشان است در ساحتی برتر، در این صحنه‌ها می‌یابند به همان معنای «بازگشت به خویشتنِ خویش». موفق باشید

33750
متن پرسش

سلام علیکم: بنده دانشجو هستم و در دانشگاه شاهد فضای عجیبی هستم. اینجا دانشجویانیی هستند که ندای حق طلبی شان در هیاهوی مخالفان نظام گم شده. کسانی را می‌بینم که می‌دانند اینها حق نیستند ولی چون صدایشان به جایی نمی‌رسد با آنها فریاد می‌زنند زن زندگی آزادی! خواسته هایی دارند که با اعتقاداتشان تضاد دارد؛ گم شده اند؛ نور را در تاریکی جست و جو می‌کنند و در مقابل وقتی برخورد مرگ بر فتنه گر را از طرف دانشگاه و بسیج می‌شنوند بیشتر به هم می‌ریزند و آشفته می‌شوند. اگر میشه پیشنهادی برای واکنش ما به این گروه بدین و برای ما دعا کنید که این جوانان از همه نسل ها بیشتر محتاج دعایند. یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این جوانان از همه نسل ها بیشتر محتاج دعایند. زیرا ظرفیت گسترده‌ای دارند تا در دل انقلاب اسلامی گمشده خود را بیابند. ولی دشمنان انسانیت آن‌ها را گرفتار دست‌کاریِ ذهنی و بعضاً ویرانی شخصیت کرده است. عجله نکنید. با برخوردهای حکیمانه با آن‌ها، آن‌ها به خود می‌آیند. مطمئن باشید در این رابطه باز این انقلاب اسلامی و نظام اسلامی است که با داشتن دشمنانی این اندازه جاهل و نادان، عظمت خود را می‌نمایاند. موفق باشید

33686

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و خداقوت: موقعیت درآمد زایی و شرافت طلبگی ۱. اگر کمی دقت داشته باشیم این موضوع برایمان روشن خواهد شد که هر علتی معلولی دارد و نمی‌توان به چیزی دست یافت مگر اینکه تحت تأثیر مؤثرش قرار خواهیم گرفت. صفت این دنیای دنی و خاکی، غفلت است و خواه نا خواه دچار غفلت خواهیم شد از آن جهت که به تکامل اکمل نرسیده ایم وهمچون انسان کامل نمی‌توانیم کاملاً حجاب های پیش رو را کنار بزنیم و تابش آفتاب جمال حق را در دل احساس کنیم، مگر با قرار گرفتن در مسیرِ انسانِ کامل (که بحث بنده اینجا نیست و می‌گذرم) ۲. بر هیچ احدی پوشیده نیست که طلب روزی حلال از مفزوضات است و سفارش هایی نیز در این زمینه است که هر انسانی به طریقی خود را مشغول کسب روزی بکند. ۳. طلبگی، طالب وصال یار بودن است در عاشقانه ترین راه ها. اگر از بنده بپرسید، خواهم گفت که هدف خلقت را: که همگی باید مسیر طلبگی را در پیش بگیریم چرا که حضرت حافظ می‌فرماید: ما بدین در نه پیِ حشمت و جاه آمده ایم از بد حادثه این جا به پناه آمده ایم / رهروِ منزل عشقیم و ز سرحدِّ عَدَم / تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم. یا حداقل بنا را بر این می‌گذاشتم که این نظام ۱۲ سالهء صهیونیستی آموزش و پرورش، برنامه عمیقی برای دین شناسی و دین داری داشته باشد و این انسانِ نوپا از شدت عشقی که از به سر حد کمال رسیدن دید حقیقتی دارد، بداند اللخصوص در این نظام مقدس جمهوری اسلامی چه وزیر باشد چه رفتگر هیچ فرقی میان آن ها نیست و حامل توجه خواهند بود که هر دو در مسیر رشد و تعالی این انقلابی هستند که به تعبیر حضرت علامه حسن زاده: همانگونه که حضرت حجت غیبت صغری و کبری داشتند، حضور نیز صغری و کبری ای دارد و این انقلاب اسلامی ظهور صغری حضرت است. ۵. دنیا به خودی خود دار تزاحمات است و هیچ جای سخن نیست اما در مذهب عشق معصیتی کبیره می‌دانم که کسی لباس هادی طریقت علیاء و صاحب شریعت کبری را بپوشد و سخنش را بر زبان جاری کند و عامل به عمل او باشد و وقت لقمان را به لقمه ای نا چیزْ حرام کند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال این ماییم و زمان و زمانه‌ای که در آن هستیم و هنر اولیای الهی و انبیای ربّانی همین بود که در ظلماتِ زمانه، جهان را به نور دعوت کنند زیرا فرار از آن جهان، عاقلانه نبود، تسلیم ظلمات هم عالمانه نیست. سعی آن‌ها آن بود که در همان جهان و در درون و در مواجهه با همان جهان متذکر حقایق انسانی شوند. امری که در مباحث «جهان بین دو جهان» با مخاطبان محترم در میان گذاشته شد که عبارت باشد از حضور در جهان جدید و در عین حال با نظر به هویت قدسی انسان‌ها. موفق باشید

نمایش چاپی