سلام استاد گرامی: وقت شما بخیر باشه. نظرتون رو در مورد متن زیر می خواستم (در باره شعر معروف سعدی می گوید که شعر اشتباه است) يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ. تنها انسان های به انسانیت رسیده هستند که واقعاً اعضای یک پیکرند، روح واحد بر آنها حکم فرماست و «چو عضوی به درد آورد روزگار- دگر عضوها را نماند قرار». چنین انسان هایی که همه ارزش های فطری در آنها روییده است همان انسان های «مؤمن»اند، زیرا ایمان در رأس فطریات و ارزش های اصیل انسانی واقع است. پس آنچه واقعاً انسان ها را به صورت «ما» درمی آورد، روح واحد در آنها می دمد، «هم ایمانی» است نه هم گوهری و هم ریشه ای و هم زایشی که در سخن سعدی آمده است. آنچه سعدی گفته ایده آل است نه واقعیت، بلکه ایده آل هم نیست. چه جهتی دارد که موسی هم پیکر فرعون و ابوذر هم درد معاویه باشد؟ آنچه هم واقعیت است و هم ایده آل، وحدت انسان های به انسانیت رسیده و ارزش یافته است. این است که رسول اکرم (ص) در سخن خود، که سعدی آن را اقتباس کرده و با تعمیمِ غلط خرابش کرده است، فرمود: مؤمنان اعضای یک اندام اند، هرگاه عضوی به درد آید، با تب و بی خوابی با او هم دردی می کنند. شک نیست که انسانِ به انسانیت رسیده، نسبت به همه انسان ها بلکه نسبت به همه اشیاء مهر می ورزد حتی نسبت به انسان های مسخ شده و تغییر ماهیت داده. این گونه انسان ها نسبت به کسانی که به آنها دشمنی می کنند نیز مهرورزند. ولی سخن در «محبت متقابل» و «دردمندی متقابل» است. محبت و مهرورزی متقابل تنها در میان جامعه اهل ایمان تحقق پذیر است و بس.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! امروز ذیل اسلام و تعیّنِ امروزین آن که انقلاب اسلامی است میتوان به آن یگانگی و گشودگی که غذای جان انسان است، رسید و در چنین وسعتی حتی میتوان سایر انسانها را به حکم انسانیت دوست داشت. باید سخنان امثال جناب سعدی را طوری توجیه کرد که منظور آن همان فضایی است که اسلام مدّ نظر دارد. موفق باشید
یا فارس حجاز: با عرض سلام و تشکر من صوت که فرمودید را دو سه روز پیش گوش دادم. به استاد بفرمایید من غلط کردم به شما بزرگوار ایراد بگیرم منظورم این بود که فکر میکردم روی این دو تا آیه بیشتر. صحبت میکنند و ادامه این نور الهی را به ظهور مرتبت میدونن آخه من خودم وقتی این آیات سوره ی صف را میخونم به این فکر میکنم که از زمان پیامبر تا حالا چقدر دشمن کار میکنه که بتونه نور خدا را خاموش کنه ولی خداوند بشارت میده که با فرستادن این رسول دینش را بر همه ی ادیان چیره میدهد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان این موضوعی که میفرمایید و صوت مورد نظر نیستم. موفق باشید
سلام استاد عزیز: بنده معلول هستم و از ویلچر استفاده میکنم. چگونه میتوانم تسلیم باشم؟ خیلی استرس دارم استرس مدام. حتی این مشکل تمرکز من را گرفته است و نمیتوانم یک خط کتاب را دنبال کرده و حفظ کنم. چه کنم؟ حتی در نماز مقداری تمرکز ندارم. احساس میکنم زندگی را باخته ام. اگر روی این ویلچر نبودم حتما شرایط بهتر و لذتهای بیشتری از زندگی را تجربه میکردم! خشم و نارضایتی زیادی از شرایط و موقعیت و واقعیتی که با آن روبه رویم، دارم که برایم غیرقابل کنترل است. از آن طرف عشق و علاقه ی شدیدی به اهل و بیت و خدا دارم و زبانم از شکایت به آنها بسته است. ولی این احساسات درونم را ضد و نقیض کرده است. در درونم همواره جنگی به پاست! چه کنم!؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این امر بسیار مهمی است که انسان بتواند در هر موقعیتی که به هر حال برایش پیش آمده است، خود را در همان موقعیت بپذیرد تا حضور او برایش حضوری الهی شود. در این مورد به سخن رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» نظر کنید که میفرمایند: «لَأَنْ تَصْبِرُوا عَلَى مِثْلِ مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ يُوَافِيَنِي كُلُّ امْرِئٍ مِنْكُمْ بِمِثْلِعَمَلِ جَمِيعِكُمْ وَ لَكِنِّي أَخَافُ أَنْ تُفْتَحَ عَلَيْكُمُ الدُّنْيَا بَعْدِي فَيُنْكِرَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَ يُنْكِرَكُمْ أَهْلُ السَّمَاءِ عِنْدَ ذَلِكَ فَمَنْ صَبَرَ وَ احْتَسَبَ ظَفِرَ بِكَمَالِ ثَوَابِهِ ثُمَّ قَرَأَ «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا» (بحار الأنوار، ج79، ص: 138) و اگر شما بر آنچه هستيد صبر كنيد در نزد من بهتر است از اين كه هر يك از شما به اندازه همه، عمل انجام دهد ولى مىترسم بعد از من دنيا بر شما گشوده شود، آنگاه يك ديگر را انكار نماييد. در آن وقت اهل آسمان شما را انكار نمايند. پس هر كه در راه خدا صبر كند به كمال ثواب و پاداش خويش نايل مىگردد.» سپس حضرت اين آيه را قرائت فرمود: «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» (نحل/96) بنابراین پیامبر اکرم «صلواتاللهعلیهوآله» میفرمایند اگر بر آنچه هستید شکیبا و پایدار باشید برای من پذیرفتنیتر و دوست داشتنیتر است تا آنکه عبادات همه اصحاب را داشته باشید، زیرا شکیبایی در آن «بودن» که برایمان پیش آمده، عملاً انسان را در مرکز «وجود» حاضر میکند. موفق باشید
سلام: نظر استاد راجع به شخصیت علمی مرحوم فیرحی، آثار ایشان و نظراتشان، خصوصا نظرشان راجع به وحدت که ایشان استراتژی وحدت را عامل خشونت بیشتر می دانند، یا نظرشان راجع به علوم انسانی اسلامی، ترکیب حکمرانی سنتی اسلامی و مدرن و... چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد مفصل است و نباید منکر بعضی از نکات خوب نظرات ایشان شد. آنچه کار را مشکل میکند نوعی روشنفکرزدگی است که در شخصیت ایشان نهفته بود و مانع میشد تا به عمق حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی بیندیشند. موفق باشید
باعرض سلام خدمت استاد گرامی: ۱. استاد عزیز با تشکر بابت انتشار خلاصه تفسیرالمیزان خواستم بدانم برای بنده که شاید دانستن نکات ریز المیزان برایم واجب نیست چقدر با خواندن این خلاصه از آن مستغنی می شوم؟ ۲. استاد اینکه مثلا بدون اینکه قصد حفظ کردن مطلبی را داشته باشم فقط به مدت چند روز ان را می خوانم بعد میبینم که کلا مطلب را حفظ شدم یا اینکه انسان عملی را که انجام می دهد بعد چندبار خیلی راحت آن را فرامیگیرد تا اینکه آن را دائم در ذهن بیارد یا نگه دارد به نظر شما این چه ارتباطی با وجود ما دارد؟ این ذهن چه ویژگی دارد که در اختیار من نیست؟ ممنون از پاسخگویتان
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین اندازه که اشاراتی قرآنی در رابطه با آیات مقابلتان گشوده میشود؛ ان شاءالله مفید خواهد بود. ۲. ظاهراً این استعداد که مربوط به حافظه انسانها میباشد در اکثر افراد وجود دارد و چیز خوبی هم هست. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام: برای انتخاب استاد راهنماییم بفرمایید. سپاسگزارم
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد، ورودی ندارم. موفق باشید
با سلام و عرض ادب و احترام: در برهان صدیقین فرمودین عین هستی عین کمال است. چرا؟ چرا دیوار به خودی خود نمیتواند عین هستی باشد؟ فرمودین دیوار استقامت و دیوار بودن را دارد. اما رافت، شجاعت، حرکت و... را ندارد. پس عین هستی نیست. این پاسخ در فرضی است که ما قبول کنیم عین هستی همان عین کمال است. در صورتی که ما با بدیهیاتی جلو آمدیم که این را نمیگوید. فرمودین من هستم. من با همه نواقصم هستم. من در مقام سوال عرض میکنم فرض اینکه (حضرت آدمی بوده است که از ابتدا بوده است خودش خودش را به وجود آورده و بعد از مدتی هم با تکثیر نسل تبدیل به بشریت شده است) این فرض چه اشکالی دارد؟ چرا عین هستی باید عین کمال باشد؟ و اگر کمالی را نداشت پس عین هستی نیست؟ این دیوار همیشه بوده است همانگونه که برای خداوند متعال میگوییم همیشه بوده است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد باید روی این نکته متمرکز شد که عدم، مساوی است با نقص و وجود، مساوی است با کمال. پس عین وجود، همان عین کمال است. حال اگر در شرح بحث «برهان صدیقین» و با توجه به مثالهایی که زده شد بتوانید این موضوع را تصدیق بفرمایید، برهان صدیقین را پذیرفتهاید وگرنه باید منصرف شد. موفق باشید
سلام علیکم استاد عزیزم: ۱. در ذیل آیات سوره مبارکه نمل از آیات ۱۸ الی ۲۶ از موجوداتی (نمله و هدهد) صبحت میشود که نسبت به پیامبران دارای علومی هستند که پیامبران (در ظاهر متن قرآن) نداشته اند؟ آیا علم پیامبر احاطه اش فقط در حیط رسالتش بوده و نیازی به دانستن آنچه آنها می دانستن نبوده یا اینکه می دانستن ولی مامور به ظاهر بوده اند ولی آگاه به این علوم بوده اند؟ ۲. اگر در فرض بالا جواب قسمت دوم درست است. ظاهر قرآن که می فرماید «لا یشعرون و لم تحط به» چگونه با می دانستن در باطن و عمل به آنچه که امر شدن در ظاهر هم خوانی دارد؟ ۳. اگر به سوالات بالا جواب دهیم حالا در داستان حضرت یونس علیه السلام ترک اولی یا هرچیز دیگر که باعث گرفتار شدن در دل ماهی شد را چگونه با دانستن این ماجر می توانیم یکی بدانیم؟ در همین آیات واژه ظن را چگونه بررسی کنیم؟ و خطاب های سنگینی که در صورت نگفتن این ذکر بیان شده است. همان طور که میدانید علم عصمت آوراست. یعنی اگر همان طور که هست اهل البیت و پیامبران می دانند حقیقت و باطن گناه را به هیچ وجه انجام نمی دهند پس این ابتلائات پیامبران از عدم علم بوده است؟ از طولانی شدن سوال عذر خواهم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آنچه در جواب سؤال شماره 34190 عرض شد پیامبران علم ذاتی ندارند تا آن حدّ که در قرآن داریم: «قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسي نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذيرٌ وَ بَشيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» (188/ اعراف) بگو: «من مالك سود و زيان خويش نيستم، مگر آنچه را خدا بخواهد؛ (و از غيب و اسرار نهان نيز خبر ندارم، مگر آنچه خداوند اراده كند؛) و اگر از غيب با خبر بودم، سود فراوانى براى خود فراهم مى كردم، و هيچ بدى (و زيانى) به من نمىرسيد؛ من فقط بيم دهنده و بشارت دهنده ام براى گروهى كه ايمان مى آورند! (و آماده پذيرش حق اند). آری! حتی حضرت یونس «علیهالسلام» گمان نمیکردند ترککردنِ قومشان منجر به آن سختگیریها میشود و به همین جهت که با بصیرتِ پیامبرانه خود متوجه شدند قرار گرفتن در شکم ماهی نوعی تنبیه الهی است؛ ندا سر دادند: «سبحانک إنّی کنتُ من الظالمین». موفق باشید
سلام وقت بخیر: کثرت انسان ها چگونه با وحدت قیامت کبری قابل جمع است؟ ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس خود را در آن جهان احساس کند، کثرتِ آنجا عین وحدت آن عالَم میباشد. از این جهت جمع کثرت و وحدت ممکن میشود. موفق باشید
سلام استاد عزیز وقت بخیر: استاد گرامی در این جریانات اخیر، مواضعی از شما می بینیم واقعا جای تعجب داره شخصی از شما درباره تغییر یک نظام می پرسه، پاسخ می دین نظر رحیم پور ازغدی، «تغییر نظام چیز دیگری است مثل کاری که مردم ما با انقلاب و کشته و شهیددادن، نظام شاهنشاهی را سرنگون کردند.» استاد مگر مردم با ضحاک روبرو هستند که سر و مغز ده بیست جوان، بقول رحیم پور سه هزار نفر رو بخوردند و بعد راضی بشوند؟ استاد این حرف ها چیه می زنید؟ فرض بگیریم جواب شما همین باشه قبلا خیلی پخته تر جواب می دادین، اینها چیه به مردم می گین؟ براحتی می تونید بگین به هرحال انقلاب طرفدارانی داره که تا پای جان پای انقلاب هستند، و یا اینکه امیدواریم ایرادات ما به فضل خدا و عنایت ولی عصر حل بشه، و طیفی از مردم که حقوق خودشون رو مطالبه می کنند و از مسائلی ناراضی هستند، به حقشون برسند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید ما در جریانهای اخیر با اموری روبهرو هستیم که خواسته و ناخواسته نهتنها حتی به دنبال سرگونی نظام بلکه به دنبال نابودی کل ایران میباشند. جریانهای استکباری و تحجّر منطقه، به این نتیجه رسیدهاند که اگر ایران باشد حتی با حاکمیتی که غیر اسلامی است به جهت سابقه تاریخی و فکری و فرهنگی که دارد، همچون تیغی است در چشم آنها. و اینجا است که حقیقتاً باید در مقابل این جریان یک سخن بیشتر نداشت. آری! برای سرنگونی این نظام باید مانند آنهایی که برای سرنگونی نظام شاهنشاهی کشته دادند و شکنجه شدند، کشته بدهند واین جریان، با نظر به وابستگی شدیدش، خواسته و ناخواسته جریانی است که باید در دل آیه «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ» مدّ نظر داشت زیرا به دشمنی با کلیّت نظام و مردم به میدان آمده است. کوتاهی در این موارد، کوتاهی نسبت به حق و حقیقت است. موفق باشید
با سلام: لفظ مجرد را آیا میتوان درباره غیب الغیوب اطلاق کرد یا نه؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر موجودی که محدودیت ماده را نداشته باشد در حیطه موجودات مجرد قرار میگیرد و البته چون تجرد، امری است وجودی، دارای شدت و ضعف است و حضرت حق در تجرد در مقام اطلاق قرار دارند. موفق باشید
با سلام: استاد گرامی خانمی هستم خانه دار که توفیق داشتم در پیاده روی اربعین امسال شرکت کنم. بیشتر از همه چیز گشودگی بعضی از زنان عراقی ذهن مرا مشغول کرد که چطور آنان حاضر هستند زنان در خانه آنها لباس خود را بشویند. چه با دست چه با لباسشوئی. ازشما میخواهم مرا راهنمائی کنید که چطور میشود آدم انیقدر گشوده شود؟ اگر اینطور بگوییم که نور امام آنها را فراگرفته، پس چطور فقط بعضی ها را فراگرفته و شاید ما زنان ایرانی کمتر این گشودگی را داشته باشیم. ممنونم می شوم در این باره توضیح بفرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. به تاریخی که در حال وقوع است باید فکر کرد که چگونه عدهای را فرا میگیرد. عرایضی در این رابطه شده است که خوب است به آنها رجوع شود. مثل «زیستن اربعینی» و یا کلیپهایی که در مسیر اربعین گفتگو شده است. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/11448 و https://eitaa.com/matalebevijeh/11696
بسمه تعالی. با عرض سلام: اگر انسان در شرایطی قرار بگیرد که مورد آزار و اذیت دیگران قرار بگیرد و آن افراد هم با احترام و زبان خوش رفتار خود را تغییر ندهند و بر رفتار خود تاکید داشته باشند و فرد هم با توجه به ایمان واعتقادی که به خدا دارد همه ی امورات را به خداوند بسپارد و آن افراد نتیجه رفتار خود را ببیند اما باز هم بر رفتار خود تاکید داشته باشند و نتوان به آنها گفت که از خوف خدا هم که شده باید رفتار خود را تغییر بدهند آیا این مسیر را باید ادامه داد چون ممکن است که اتفاقات نا خوشایندی برای آنها بیفتد و باز هم به مسیر خود ادامه دهند (با اعتقاد به اینکه همه امورات به دست خداست واعتقاد قلبی به آیه فقل حسبی الله لا اله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم) با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال گاهی شرایط آنچنان است که باید به این توصیه قرآنی عمل کرد که میفرماید: «فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّىٰ يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ» (زخرف/83) آنان را به حال خود واگذار تا در باطل غوطهور باشند و سرگرم بازی شوند تا روزی را که به آنها وعده داده شده است ملاقات کنند و نتیجه کار خود را ببینند! موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و بزرگوار: استاد میخواستم فرق بین (دلیل حکم ) ، (فلسفه و حکمت حکم)، (علت حکم) و (اسرار حکم) را متوجه بشم . مثلا دلیل شرب خمر را گفته اند فلان آیه و حکمت و فلسفه اش هم گفته اند به دلیل بیماری و آسیب های اجتماعی و اخلاقی که داره باید ترک کرد و... علتش هم مثلا گفته اند چون مسکر است. اما اسرارش نگفته اند؟! آیا میشه گفت اسرار احکام غیر از فلسفه و دلیل و علت احکام است؟ یا اینکه باید بگیم اسرار همان علت است اما هر حکمی چند علت مختلف باید داشته باشه که بعضی از علت ها خبر از اسرار میدهد و بعضی ها هم برای معیار احکام است مثل مسکر بودن؟ و اینکه چرا شما در بحثاتون به جای اسرار قدسیِ وضو از کلمه فلسفه قدسی وضو استفاده کرده اید؟ آیا منظورتون از فلسفه همان حکمتی است که بعد از ایجاد وضو برای انسان محقق می شود مثل طهارت باطنی و طول عمر و... یا اینکه منظورتون از فلسفه همان فهم کنه و سر و حقیقت احکام است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جملههایی که بحث فلسفه فلان عمل و یا فلان سخن به میان میآید منظور همان حکمت و انگیزه و هدف آن عمل و آن سخن است. و در مورد نکاتی که در ابتدای سؤال فرمودهاید همین اندازه میدانم که این اصطلاحات در دل جملههایی که بهکار رفتهاند، معنای خود را نشان میدهند. موفق باشید
سلام علیکم میخواستم بپرسم جناب محی الدین ابن عربی رحمت الله علیه در این حکم و امثالهم با توجه به اینکه شیعه ای بوده که تقیه میکرده و در عرفان کسی پس از انبیا و اوصیا به پای او نمیرسد، این بزرگ عارف الهی میخواهند ما را در چه محیط و تاریخی حاضر کنند و به کجا نظر داشته اند: «من أکل أو شرب متعمدا فقال قوم: علیه القضاء و الکفارة التی أوجبها (الشرع) فی الجماع. و قال آخرون: لا کفارة علیه.- و الذی أقول به: إنه لا قضاء علیه و لا کفارة، فإنه لا یقضیه أبدا... اگر روزه دار عامدانه چیزی بخورد یا بیاشامد، گروهی گفته اند که قضا و کفاره ای که شرع در بحث جماعِ روزه دار واجب کرده بر وی واجب است و دیگران گفته اند کفاره ای بر او واجب نیست. آن چه که من بدان اعتقاد دارم آن است که نه قضا و نه کفاره بر او واجب نیست و هرگز روزه اش را قضا نمی کند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که آیت الله جوادی در شرح فصوص الحکم فرمودند این عربی از نظر فقهی سنیمذهب است و بر همان مبنا نظر می دهد و از عقیدتی شیعه میباشد. و از این جهت این نوع گفتار را باید در رابطه با نگاه فقهی او مدّ نظر داشت. موفق باشید
سلام خدمت استاد گرامی: اینجانب چند سالی است که قرآن حفظ میکنم و استرس هام کاهش پیدا کرده حس آرامش، اطمینان و ترک معاصی برای من بعد از دوران حفظ پیش آمده، ولی بعضا با افرادی روبرو میشوم که توصیه میکنند حفظ قرآن توجه به ظاهر است و لازم نیست، بهتر است سعی کنم با حقیقت قرآن ارتباط برقرار کنم مگر حقیقت قرآن غیر از همین نورانیت و آرامش است؟ با توجه به اینکه افراد توصیه کننده اهل معرفت هستند میشه تفاوت ظاهر و باطن قرآن را بفرمایید؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین کلمات با آهنگ آسمانیِ خود حقیقتاً به لطف خدا، جان را آسمانی میکند. ولی چرا در این کلمات آسمانی در کنار حفظ آنها در حدّ ممکن با رجوع به تفاسیر، تدبّر نکنیم؟! موفق باشید
با عرض سلام. خدا کیست و چیست و با این عظمت غیرقابل وصفش، چرا اصلا من رو خلق کرده؟ حس میکنم خدا بیش از حد منو جدی گرفته. خودم تا این حد خودم رو جدی نمی گیرم. یعنی چرا خدا اینقد آدما رو جدی میگیره؟ یه حال حیرتی دارم. بعد از مرگ همه چیز رو می فهمیم و از حیرت در میایم؟ یا ادامه داره؟ ببخشید مزاحمتون میشم و تشکر خاص و التماس دعا دارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! «نظری خواست که بیند به جهان صورت خویش / خیمه در آب و گل مزرعهی آدم زد.» ۲. خداوند بعد از آنکه انسانها در قیامت حاضر شدند و از اینهمه حقایق و واقعیات در حیرت آمدند میفرماید: «لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ» و تو از این روز در غفلت بودی تا آنکه ما پرده از کار تو برانداختیم و امروز چشم بصیرتت بیناتر گردید. موفق باشید
با سلام به استاد عزیز گرامی: بنده سخنرانی حضرتعالی راجع به شرح خطبه شعبانیه و شرح دعای سحر هنگامی که سر کار هستم در هنگامی که در مدرسه کلاس ها را تمییز می کنم یا در حین که می خواهم استراحت کنم در ماه مبارک رمضان بیشتر سخنرانی شما را گوش دادم در هر فرصتی سخنرانی صوتی شما را گوش می دهم یک چند روزی هست تصمیم دارم غذا را کم بخورم و حرف هم زیاد نزنم حرفهای بی خود بگذارم کنار ولی وقتی غذا را کم کردم یک کمی میلم به غذا زیاد می شود نمی خورم ولی ضعف دارم چون تو دستورات شما فرمودید باید در ماه مبارک رمضان غذا کم بخوریم ومعده زیاد پر نشود و بعد از ماه مبارک هم می خواهم معده کمتر غذا بش بدهیم چون روح قوی شود آیا این کارها که انجام بدهم برای سیر سلوک وسیر به سوی حق خوب هست؟ کم حرف زدن، کم دیدن اشیا وسایل دنیا چون فرمودید خداوند به پیامبر علیه سلام گفت چشمش را به دنیا نکشد من هم سعی کردم چشمم را کنترل کنم زیاد اطراف را نگاه نکنم برای حضور قلب در نماز خیلی خوب هست. آیا درست هست در نماز تمام تمرکزم روی معنای هست و یک وقتهای هم بی اختیار در نماز گریه می کنم حالا می خواهم به طور دایم این جور شوم چه کنم و چند شب پیش در حینی که کتابی در مورد تفکر از علامه طباطبایی بود می خواندم در حین خواندن که هی چرت می زدم و در حین خواب بیداری شنیدم به اسم مرا صدا زد در حین جواب با سر تکان دادم بعد هر چی فکرم که کی بود شوکه شدم نمی دانم یکبار یک کتاب می خواندم از عارف بزرگ مرحوم انصاری باز بین خواب بیداری یک صدای شنیدم مثل شیپور و یک صدای گفت ۴۸ نمی دانم حالا آیا این صدا را شنیدم آیا خیال بوده ولی با دو گوشم شنیدم ولی باز اعتنا نکردم. نمی دانم برای شرح دعای سحر به غیر از کتاب حضرت امام چه کتاب دیگری را بخوانیم و از بحث شرح دعای سحر خیلی لذت بخش هست و خیلی عاشق این دعای سحر هستم ولی استاد چه کارکنم که این دعای عظیم شأن با تمام وجودمان بر قلب وارد شود و با قلبم بخوانیم و یک سوالی داشتم استاد چندین سال قبل در جلسه می رفتم ویرایش آن جلسه سخنرانی می کردم بحث شرح خطبه شعبانیه دادم و بحث کتابهای حضرت امام کتاب نفس اماره می گفتم تو مناسبهای مختلف مباحث می گفتم شرح دعای صحیفه سجادیه که قبل ماه مبارک رمضان وارد شده و مباحث حضرت عالی را ولی نمی دانم وقتی صحبت می کردم بعضی در جلسه با هم حرف می زدند و رشته کلام از دستم می رفت و خیلی ناراحت شدم هر چی می گفتم گوش نمی دادم و تصمیم گرفتم به جلسه وهیئت نروم و یکبار با صاحب جلسه بحث و دعوا شد و بعد چند سال تو مسجد من دید گفت بروم جلسه آنها ولی دیگر راغب نیستم بروم چون به من بی احترامی کرد و به احادیث که می گفتم بی احترامی شود چون همه با هم صحبت کردند دیگر از آن جلسه جای صحبت سخنرانی نکردم تنها فقط برای خودم مطالعه می کنم بعضی وقت ها برای عیالم سخنرانی می کنم در وقتی که فرصت باشد البته بعضی مسایل که آسان باشد و نه مسایل عرفانی را ویک مقدار کرامات علما را وغیره با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: این که میل و رغبت خود را به معارف الهیه می یابید، را لطف خدا بدانید. خوردن باید در تعادل باشد، نه زیاد و نه آنچنان کم که امکان ادامه فعالیت را از ما بگیرد. آنچه پیش می اید از صوت هایی که فرمودید، نباید معطل آن ها باشید و به آن ها توجه کنید. کتاب «شرح اسماء دریچه های نظر به حق» که روی سایت هست، تکمیل کننده نگاه ما است به «دعای سحر». آری! اگر جلسه ای بود که آماده باشند نکاتی برایشان گفته شود، شما کوتاهی نکنید. عمده آن است که انسان در نزد خود، نسبت خود را با خدا محکم کند. مباحث شرح سوره «جاثیه» که جناب آقای موسویان دنبال می کنند نکات خوبی را به میان می آورند. https://eitaa.com/matalebevijeh/13748 موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. یا مادر مدد. سلام استاد خدا قوت: خدا رو شکر استاد هفته دیگه اگه قسمت بشه انشالله با خانواده میخوایم بریم کربلا. من خودم از جهتی واقعا خوشحالم ولی از یه طرف هم نگرانم و نمیدونم باید چیکار کنم چون امسال مخصوصا دیگه اون عطش و اون خضوری که برای کربلا و توی خود کربلا داشتم رو ندارم. مثلا اربعین هر چی زور زدم هیچ حس و حال و خضوری نتونستم داشته باشم حالا نمیدونم شاید هم کلا مال حال این چند وقتمه که کلا همه چی پوچ شده و شما هم گفتین یه حضور وسیع تر حاج قاسمی نیاز داریم ولی گفتم بازم ازتون بپرسم ببینم چیکار کنم که کربلا یه حالت دموده برام پیدا نکنه و تکراری بشه و دیگه اون حضور از بین بره . خدا خیرتون بده انشالله
باسمه تعالی: سلام علیکم: صرف حضور در آن فضا که همانند حضور در گلستان با طراوتی است، خود به خود روح انسان را نوازش میدهد و عالم دیگری را مقابل انسان میگشاید. موفق باشید
سلام علیکم حضرت استاد: استاد دوستی دارم ۲۳ ساله که به خدا اعتراض دارد: اذعان میکند چگونه است که انبیا و امامان معصوم به دنیا می آیند و تحت مددهای خاص پیش از نبوت و... قرار می گیرند و من هم در بدترین محله شهر در معرض انواع آلودگی و بدون هیچ درک و شناختی و تربیتی دائما دچار فساد، با خانواده ای درگیر رذائل اخلاقی که کودکی من به دست آنها تباه شد. انبیا عین عصمت و من عین رذیله این چه عدالتی است؟ حضرت استاد خصوصا روی عدالت گله مند است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در هر دو مورد شده است و خوب است که رفقا برای رفع این نوع شبهات و درک حقیقت دینداری و نسبت انسان با خدا به آن کتاب رجوع کنند زیرا در آنجا اولاً: روشن میشود مددهایی که خداوند به انبیاء میکند برای هدایت بشریت است و عملاً لطفی است که برای پروراندن بشریت به میان آورده و ثانیاً: انسانها را به نور فطرت که درک حقیقت خداوندیِ خداوند است منوّر کرده تا در هر کجا که باشند بتوانند حق را از باطل تشخیص دهند. امید است مطالعه آن کتاب ابوابی از معارف را که موجب سیر و سرعت انسان به سوی حقیقت میشود، بگشاید. کتاب روی سایت هست. موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/252?mark=%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C%20%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C
سلام استاد وقتتون بخیر: سخنرانی میگفتند کسانی که از صراط رد میشوند اندکند و بعد صراط مقام محمود است که همان شفاعت هست. درسته؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با شفاعت اولیای الهی، انسانهای اهل توحید بهتر و سریعتر از صراط عبور میکنند. مثل صراط دنیا که شهدای عزیز با نور ولایت، سریعاً عبور کردهاند و ننگ به شهادت رساندن آنها بر پیشانی قاتلانشان گذاشته شد. در حالیکه همان قاتلان به آنها کمک کردند تا سریعتر راهی که باید طی کنند طی نمایند و با دستانی هرچه گشودهتر به مدد اسلام و انقلاب وارد شوند. موفق باشید
سلام استاد: راجع به نظر استاد مستحسن راجع به خطای یونس چه نظری دارید؟ درسته به نظرتون؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب استاد مستحسن متذکر روایت خوب و ارزشمندی در نسبت با حضرت یونس «علیهالسلام» میشوند. برای بنده قابل استفاده بود. موفق باشید
سلام علیکم استادک سلام خداوند بر شمایی که حضورتان در این روزگار سخت آخرالزمانی قوت قلب ماست. مایی که عاشق انقلاب و شهداء و دلباخته مرام و مسلک امام و رهبری هستیم، اما استاد خوبم، دلخسته ام! وقتی می بینم ظاهرا دیگر نه آبرویی در مجامع جهانی داریم، بازیکنانمان علنی در برابر دوربین ها، توهین آمیز سرود ملی را نمی خوانند، زنان و دختران در کوچه و خیابان اعتراض آمیز و طعنه زنان کشف حجاب کرده اند، در جلسات و گپ های فامیلی علنی به امام و رهبری فحش می دهند. به خودم میگویم خدایا یعنی عزت را از ما گرفتی؟ پس ما بر حق نیستیم؟ چون عزت موهبت توست که به هرکس نمی دهی، اگر چه مثل همیشه سرگذشت آن همیشه زنده تاریخ، آن حسینی که حیات از نامش زندگی می گیرد این نهیب را به من میزند که آبروی ظاهری در حجاب معاصرت ملاک نیست، بعدها خیلی چیزها مشخص خواهد شد، اما بعد میگویم همان جماعت کوفی هم دلهاشان با امام حسین بود و شمشیرهاشان با یزید، اما دشمنان ما دل و شمیشیرشان با آمریکا و اسرائیل است. خلاصه راه نشانم بده. گرچه بمیرم هم پای انقلاب میمانم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! امروز، روز دیگری است. روز هرچه بیشتر به ظهورآمدنِ ذلّت و ناتوانی جبهه باطل است با آنهمه تلاشی که کرد و عبرتگیری آنهایی که نفهمیدند امکان ندارد در این زمانه ظلمانی بدون زندگی دینی و شعور معنوی و بدون دشمنشناسی بهسر برد. پس از این جهت نباید عجله کرد. مسلّماً حقیقت مسئله بیش از پیش نسبت به راهی که انقلاب اسلامی و امام عزیز و شهدای بزگوار مقابل امروز بشر گذاشتهاند، روشن خواهد شد. موفق باشید
سلام علیکم: بنده دانشجو هستم و در دانشگاه شاهد فضای عجیبی هستم. اینجا دانشجویانیی هستند که ندای حق طلبی شان در هیاهوی مخالفان نظام گم شده. کسانی را میبینم که میدانند اینها حق نیستند ولی چون صدایشان به جایی نمیرسد با آنها فریاد میزنند زن زندگی آزادی! خواسته هایی دارند که با اعتقاداتشان تضاد دارد؛ گم شده اند؛ نور را در تاریکی جست و جو میکنند و در مقابل وقتی برخورد مرگ بر فتنه گر را از طرف دانشگاه و بسیج میشنوند بیشتر به هم میریزند و آشفته میشوند. اگر میشه پیشنهادی برای واکنش ما به این گروه بدین و برای ما دعا کنید که این جوانان از همه نسل ها بیشتر محتاج دعایند. یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این جوانان از همه نسل ها بیشتر محتاج دعایند. زیرا ظرفیت گستردهای دارند تا در دل انقلاب اسلامی گمشده خود را بیابند. ولی دشمنان انسانیت آنها را گرفتار دستکاریِ ذهنی و بعضاً ویرانی شخصیت کرده است. عجله نکنید. با برخوردهای حکیمانه با آنها، آنها به خود میآیند. مطمئن باشید در این رابطه باز این انقلاب اسلامی و نظام اسلامی است که با داشتن دشمنانی این اندازه جاهل و نادان، عظمت خود را مینمایاند. موفق باشید
سلام استاد: فارغ از بحث تعبدی موضوع، یک زن بالغه رشیده عاقله فاضله چرا باید برای خروج از منزل از شوهرش اجازه بگیرد؟ مگر صغیر است؟ مگر عقلش نمی رسد کجا برود و کجا نرود؟ آخر حکمت ظاهری این حکم چیست؟ بحث اطلاع رسانی هم نیست بلکه اجازه است. از دید تعبدی ما به خداوند می گوییم سمعا و طاعتا. ولیکن.....
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر می آید باید علما در این مورد نسبت به جامعه امروزی در نگاه خود تجدید نظر کنند. زیرا در جامعه گذشته عموماً همه مایحتاج انسان در خانه و زندگی بومی آنها حاضر بود و خروج از خانه بسیار سؤالبرانگیز مینمود. ولی امروز چنین نیست. ۲. بحث در هماهنگی در زندگی است. خروج مرد از خانه معلوم است ولی از این جهت که خروج زن از خانه اگر تعریف خاصی مثل کارمندی و یا معلمی نداشته باشد، معلوم است که باید به مرد به اعتبار هماهنگی، خبر داده شود، به اعتبار اینکه آن دو با همدیگر زندگی میکنند. موفق باشید
