سلام استاد عزیز: بین آیه تطهیر و آیه صد سوره یونس ارتباطی قابل تعریف است؟ درصورت امکان تبیین کنید. با سپاس فراوان از وجودتون. «وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ»
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر خدا میخواهد زمینه آلودگی و رجس را از جان انسانهاپاک کند، شرط آن را تعقل نسبت به حقایق قرار داده است. بنابراین هرکس در تعقل بیشتر نسبت به امور حاضرتر باشد، نسبت به پاکی و درک حقیقت حاضرتر است. اینجا است که میفهمیم آنانی که عین طهارتند یعنی اولیای معصوم (ع)، عین عقلاند. موفق باشید
با سلام: آیا درست است که ما بگوییم که، الله مظهر ذات خداوند است و امام زمان (عج) مظهر الله؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اینطور در نظر بگیریم با مبانی عرفانی ما بهتر هماهنگی داشته باشد که بگوییم همهچیز مظهر ذات است به جلوههای مختلف و انسان کامل خلیفة الله است به اعتبار آنکه حضرت «الله» نیز جلوهای از جلوات ذات میباشند. موفق باشید
سلام استاد: ۱. در مورد وسواس فکری و نوشتن حرز امام رضا و امام جواد (ع)، یه حرز امام جواد با پوست آهو داشتم اما خیس شد و میگن اگر خیس بشه باطل میشه. اگر من با کاغذ بنویسم حرزی که داخل مفاتیحه که خیلی کوچکتره، کفایت میکنه؟ ۲. احساس میکنم هرچی حرز می نویسم بی تاثیره ونمیدونم علتش چیه؟ حتی بعضی دستورالعمل ها در نوشتن حرز رورعایت می کنم اما فایده نداره، دستورالعمل خاصی هست برای حرز و این دستورالعمل هایی که میدن چقدر رعایتشون ضروریه؟ و اینکه یه سری موارد رو گفتن انجام ندید. چقدر صحت داره؟ خیلی ممنونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تأثیر این نوع اذکار و حرزها در صورت آمادگی اولیه میباشد و از طرفی مقدّرات الهی نیز بنای تغییر را داشته باشد. زیرا ممکن است با همان شرایطی که در آن هستیم خداوند بنا دارد ما را امتحان کند و بپروراند. مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» إنشاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید
با سلام: منابع ما برای فراگیری علم هرمنوتیک چه چیزهایی باشد؟ با تشکر 🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرمنوتیک، علم جدیدی است و با حساسیتی خاص میتوان از آن نسبت به متون تاریخی و رخدادهای تاریخی بهرهمند شد. در این مورد آثار گادامر آثار خوبی است. از جمله اساتیدی که در رابطه با هرمنوتیک مطالبی داشتهاند، جناب آقای دکتر محمود خاتمی میباشند که خوب است به صوت مباحث ایشان رجوع فرمایید. موفق باشید
بسمه تعالی. بازخوانی هویت دینی و ملی محضر طربناک استاد سلام علیکم: آیا خداوند به امکان ها علم دارد؟ یا امکان؛ همان علم خداوند پیش از تعین یافتن است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این دو یکی است. آری! خداوند به امکانها که ذاتیِ هر مخلوقی است، علم دارد و از همان جهت که امکان هر شیئ همان علم خداوند است، میگوییم علم خداوند لغو نیست و علمِ به معلوم است. موفق باشید
سلام و درود بر استاد عزیزم: امیدوارم در مسیر یاری امام زمان سالم و با نشاط باشید گستاخی من رو ببخشید اگر سوالهام زیاده یا بهم ریختهست، اصلا حال خوشی ندارم و اونقدر مغزم رو مشغول کردن که حقیقتا حس میکنم حالت تهوع دارم (برای پاسخشون از افراد متعددی پرس و جو کردم اما قانع نشدم و در ضمن سیر مطالعاتی شما رو هم دارم با دقت و جدیت تمام هر روز دنبال میکنم) خواهش میکنم حداقل شما بی توجه نباشید به سوالاتم واقعا فلج کننده ان، کسی رو جز شما ندارم ۱. اگر امام زمان اونقدر قدرت دارن که قراره پس از ظهورشون با صلح و عدالت بر کل دنیا حکومت کنن، پس چرا تامین حفاظت جانیشون باید توسط شیعیان انجام شه؟ که تازه ما نیاز به انرژی هسته ای داشته باشیم برای حفظ جانشون... این با چه منطقی جور در میاد؟! ۲. قرآن میفرمایید انسان هدایت نمیشود و حقیقت را نمیبیند مگر اینکه خدا بخواهد. پس اختیار انسان چی میشه؟ ۳. از طرفی تمام آدم ها با یک دینی به دنیا میان. منم اگه تگزاس به دنیا اومده بودم الان کافر بودم. این عادلانه نیست، حقیقت و آیات خدا به طور مساوی به افراد نشون داده نمیشه. شیعه بودن من ارزشی نداره! ۴. اگر خدا میدونه یکسری انسان ها شر هستن و این مقدر شده، پس چرا اصلا اجازه میده به دنیا بیان تا سپس به جهنم برده شن؟ مگه مهربون نیست؟ ۵. میگن خدا میدونه نتیجه آزمایش بنده چیه، ولی همچنان آزمایشش میکنه تا رشد کنه. آیا نمیتونه این رشد و آزمایش رو از طریقی به غیر از مشکلات و رنج کشیدن رقم بزنه؟ ۶. اسلام چه توجیهی داره برای تولد کودکانی با بیماری خاص نظیر پروانه ای ها یا سرطانی ها که از بچگی درحال عذاب کشیدن هستن؟ خواهش میکنم نگید رشد و کمال و آزمایش و... الان فردی که تن سالم داره و در مسیر کسب علوم دینی و مددرسانی به مردم و... قدم بر میداره بیشتر رشد کرده یا اون بنده خداها که اصلا چیزی از دنیا نمیفهمن؟! ۷. من متوجهم که جریانات غزه برای بقیه مردم جهان یک آزمایش و معیار سنجشه، اما برای خود غزه ای ها چی؟ بچه ای که کل خانوادشو از دست داده باید چطوری به زندگیش ادامه بده؟ چرا خداوند داره تماشا میکنه آخه تا کی؟ ۸. بسیاری از تبهکارها و بزهکارها کودکی وحشتناکی داشتن، بنابراین نمیتونیم تمام بار گناهانشون رو اختیار خودشون بدونیم. منم اگه جای اون بودم همینجور میشدم. این چطور در حیطه سنجش خداوندی میگنجه؟ ۹. وقتی یک دختر در خانواده ای معتاد به دنیا میاد و پدرش او رو مجبور میکنه از بچگی برای تامین پول موادش تن فروشی کنه، این چطور در عدالت خداوند قابل توضیحه؟ میلیاردها مصداق این شکلی وجود داره که بنظر میاد خدا فقط ناظره یا براش اهمیتی نداره. ۱۰. اینما تولوا فثم وجه الله. خب پس نتانیاهو هم وجهی از خداست؟! چطور ممکنه از خداوندی بی نهایت مهربان و بی نهایت بخشنده، چنین بندگان شر و شیطانی خلق شده باشن؟! ۱۱. اصلا مگه نمیگن «بیده ملک السماوات و و الارض»؟ اگه اراده خداوند بی نهایته و همه جا هست پس چطور ممکنه اراده انسان خارج از حیطه اراده خدا باشه؟ منظورم اینه که میگید انتخاب دین یا کافر شدن به خود انسانه. یعنی خدا نقشی در این انتخاب انسان نداره؟! مگه همه چیز دست او نیست؟ اندیشه های بودایی یا هندوئیسم که رنج ها رو نتیجه ی کارما و زندگی های قبلش شخص میدونن خیلی بیشتر با عقل جور در میاد. ببخشید استاد من دارم دیوانه میشم. یعنی شدم. خیلی وقته.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب است که ذهن جنابعالی دارای چنین سؤالاتی است و مسیر دینداری آن است که انسان بتواند بالاخره جواب این نوع سؤالات را بدهد. خود بنده نیز در چنین شرایطی بودم. ولی اولاً: متوجه هستید که جواب به هر کدام از این سؤالات نیاز به زمان زیادی دارد و ثانیاً: مانند کاری است که شهید مطهری عزیز در کتابهایی مثل «عدل الهی» و «انسان و سرنوشت» انجام دادند. به همین جهت پیشنهاد بنده آن است که در مسیر مطالعاتی که شروع کردهاید، متوجه معارفی خواهید شد که در دل آن معارف، جواب بسیاری از سؤالات خود را خودتان خواهید داد بخصوص وقتی خود را با عبادات الهی مأنوس کنید که در آن صورت قصۀ «خود، راه بگویدت که چون باید رفت» به ظهور میآید. به عنوان مقدمه، علاوه بر سیر مطالعاتی سایت، مطالعۀ کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» را که روی سایت هست شروع بفرمایید خوب است. موفق باشید
باعرض سلام خدمت استاد گرامی: ۱. استاد عزیز با تشکر بابت انتشار خلاصه تفسیرالمیزان خواستم بدانم برای بنده که شاید دانستن نکات ریز المیزان برایم واجب نیست چقدر با خواندن این خلاصه از آن مستغنی می شوم؟ ۲. استاد اینکه مثلا بدون اینکه قصد حفظ کردن مطلبی را داشته باشم فقط به مدت چند روز ان را می خوانم بعد میبینم که کلا مطلب را حفظ شدم یا اینکه انسان عملی را که انجام می دهد بعد چندبار خیلی راحت آن را فرامیگیرد تا اینکه آن را دائم در ذهن بیارد یا نگه دارد به نظر شما این چه ارتباطی با وجود ما دارد؟ این ذهن چه ویژگی دارد که در اختیار من نیست؟ ممنون از پاسخگویتان
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین اندازه که اشاراتی قرآنی در رابطه با آیات مقابلتان گشوده میشود؛ ان شاءالله مفید خواهد بود. ۲. ظاهراً این استعداد که مربوط به حافظه انسانها میباشد در اکثر افراد وجود دارد و چیز خوبی هم هست. موفق باشید
با سلام: استاد بنده مدتی بین بچه های این گروه که در دفاع مقدس بودن بودم، استاد گمانم بهترین نوع مدیریت بر اینها همون معرفت نفس هست و گمانم دستاورد خیلی خوبی هم داره چون از عقبه فرهنگی پدرانشان هم میتونن استفاده کنن گاها دیدم افرادی اینها را مدیریت میکنن در حالی که اینها خودشون بالاترن و اون گروهها دارن آسیب میزنن و در مواردی باعث از بین رفتن اینها که یا ضعیفن و ناتوان وسایلی لطیف میشن و یا باعث سرخوردگی اینها میشن. استاد بنده صدایم به اون افراد که کار فرهنگی میکنن نمیرسه و از طرفی حرف من رو اصلا قبول ندارن برحسب وظیفه این را گفتم گرچه شاید خودتان متوجه باشید الحمدلله ولی شاید شما بتونید این مطلب را اگر صحیحه به گوش افراد برسانید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است تا با حوصله و بدون نفی دیگر جریانهای فرهنگیِ حاضر در انقلاب، به سبک خودتان یعنی معرفت نفس ادامه دهید به امید آنکه انسانِ این دوران متوجه «حضور اکنون بیکرانه جاودانه» خود بشود و خود را جهانی بیابد که باید نسبت به دیگر انسانها گشوده باشد. در مباحث جناب حاج آقا نجاتبخش تحت عنوان «غزه، آری! کربلا گشته» طی بیش از ۲۰ جلسه، نکات حکیمانه و عمیقی مطرح میشود. جلسه اول آن بحث https://eitaa.com/soha_sima/4056 . موفق باشید
سلام علیکم و رحمه الله: بین آیت الله جوادی آملی (روحی فداه) و امام خامنهای (ارواحنا فداه) کدام یک اعلم تر هستند و شایستهی مرجع تقلید شدن برای ما هستند؟ آیا به دلیل اینکه امام خامنهای ولیامر مسلمین هستند برای تقویت پایگاه ایشان باید از ایشان تقلید کنیم یا دلایل دیگری دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو عزیزان که فرمودید بزرگوارند. اگر اعلمبودن را نسبت به مسائل روز هم در نظر بگیریم، مسلّماً حضرت آیت الله خامنهای «حفظهاللهتعالی» از نظر بنده اعلم میباشند. موفق باشید
با سلام و خدا حافظی جهت نایب الزیاره بودن برای همه کاربران محترم در خدمت مرد مرد ها شهید حاج قاسم سلیمانی.
با سلام و خدا حافظی جهت نایب الزیاره بودن برای همه کاربران محترم در خدمت مرد مرد ها شهید حاج قاسم سلیمانی.
با عرض سلام و خدا قوت: پیرو پرسش شماره ۳۳۶۸۶؛ دانشگاه فرهنگیان ۱. طلبه، شخصی که طالب وصال یار است خواهان آیینه شدن را دارد که وصلت پریطلعتان را می طلبد. خلیفة الأرض، انسان کاملی است که جز حضور حق را در جمادات و نباتات و حیوانات نمیبیند و زمان آن فرا میرسد که زمین را با عشق در آغوش بگیرد. از آن جهت که در حضور حضرت رب العالمین غرق است همه چیز و خودْ نیز خودی از خود ندارد. ۲. به یاد دارم که استاد طاهرزاده میفرمود: دوره آخر الزمانی، دوره فرزندانی است که وقتی از آنها پرسیده شود که میخواهی چکاره شوی، پاسخ به هیچ کاره شدن میدهند. خاطرم هست که هر زمانی که در جست و جوی مسیر آینده و موقعیت شغلی بودم، هیچگاه راضی نبودم و همیشه به دنبال مسیری بودم که یکی نباشد بلکه در عین حال همه باشد و همه جا باشد، راحتتر بگویم اصلا تصور اینکه محدودْ به فرض مثال منسب دکتری یا مهندسی باشم، خاطرم را آزرده میکرد. ۳. پیروعرایضی که در موضوعٍ تحت عنوان « پیدا کردن معلوم زنده» داشتم، (البته مردد هستم اما) از ظاهر شدن به شکل مردمانی که دم از دین میزنند اما دنبال خود پرستی هستند، بیزارم. حرکت های توحیدی اخیرِ سلام فرمانده و خیابان ولی عصردر روز ولادت امام زمان و پیاده روی اربعین که با عنوان موضع سیاسی به آن مینگرند، جوش و خورشی را در وجودم به ظهور میرساند که عیناً یدالله مع الجماعة دیده میشود. متأسفانه به دلیل دوری فضای آخوندی با عامه مردم که حتی سلام کردنمان نیز با مردم عادی متفاوت است (البته اشتباه برداشت نشود که منظورم همین سلام کردن است) و میشود اینطور برداشت نمود که یک امرِ خشک و نامأنوسی برایشان است، که ارتباط گیری بسیار ضعیف یک شخص معمم با عامهی مردمم باعث این ضعف شده است ۴. گمانم اینست یا به تعبیر بهتر میتوانم بگویم که خواهان زندگی با عموم مردم با حفظ تمام مراتب و شؤنات انسانی هستم، چرا که رشد و تعالی ام را در این مسیر با سعه صدری که به دنبال دارد، میبینم ۵. پیروعرایضْ تحت عنوان «موقعیت درآمد زایی و شرافت طلبگی» و صفات اخلاقی بسیار ویژه خودم از کسب در آمد، در راه طلبگی و فکر در رابطهء کسبِ مالْ در راه طلبگی بسیار بیزارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال آنچه مهم است قدمگذاشتن درست و صحیح در راهی است که مقابل انسان گشوده میشود. اگر آن راه با تقوای لازم طی شود و حتی از امور لغو پرهیز گردد، آنچه میخواهید مثل «زندگی با عموم با حفظ مراتب و شئونات» پیش میآید. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: من دختری ۲۱ ساله هستم میخواهم شروع کنم به خوندم کتاب های معرفتی و دینی کتاب معاد شما رو هم خوندم معاد بازگشت به جدی ترین زندگی که واقعا هم عالی بود خدا قوت میگم بهتون. شما برای شروع چه کتاب هایی رو پیشنهاد میدید؟ قبلا سپاس از پاسخگویی شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. إنشاءالله که شرح صوتی آن کتاب را نیز دنبال کرده باشید. زیرا در شرح صوتی آن کتاب نکات ظریفی پیش آمده که إنشاءالله برای درک عمق مطلب، لازم است. ۲. پیشنهاد ما سیر مطالعاتی سایت میباشد. موفق باشید
سلام بر شما: ببخشید درباره موضوع «توفیق» سؤال داشتم. اگر خداوند متعال به انسان توفیق عمل خیری را ندهد، انسان نمیتواند آن خیر را انجام بدهد و اگر توفیق ترک پلیدی و عصیان را هم ندهد باز انسان موفق به ترک معصیت نمیشود. راجع به این سؤالاتی دارم: عمل کردن به علمی که انسان دارد به نظر بنده حقیر چیز بسیار مهمی ست همانگونه که از علما رسیده: «استادِ تو علم توست»؛ ولی عمل به این علم ناچیزی هم که دارم باز بسیار محال و دور از حال حاضر بنده است. واقعا انسان باید چه کاری انجام دهد تا توفیق عمل به علم را بدست آورد؟ بالاخره همه ما یکسری چیزها را میدانیم مثلا اینکه نماز اول وقت با شرایط بخوانیم و درس و مطالعه مفید داشته باشیم و در فضای انقلاب اسلامی فعالیت جهادی و ایثارمحور داشته باشیم و... اینها را میدانیم ولی اگر آن توفیق عمل باشد همه اینها را میتوانیم انجام بدهیم و اگر نباشد... گاهی اوقات حس میکنم که الان خیلی علاقه دارم به یک انسان ترازی در دینداری تبدیل بشوم و تا انتهای روز هم سعی میکنم تمام پارامتر هایی که میدانم را رعایت کنم اما باز فردا روز از نو... آیا برای این توفیق صبری زیاد لازم است یا نیت درست و صحیح باید داشته باشم و یا چیز دیگری که آن را نمیدانم. ممنون از راهنمایی تان با تشکر🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه فرمود: «تو پای در راه نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». امیدواری به مدد الهی و توکل به مدیریت او، کمک میکند تا به لطف الهی توفیق عمل حاصل شود. موفق باشید
سلام: در بیانیه کناره گیری آیت الله حائری از مرجعیت آمده است على جميع المؤمنين إطاعة الوليّ قائد الثورة الإسلاميّة سماحة آية الله العظمى السيّد عليّ الخامنئي (دام ظلّه)، فإنّ سماحته هو الأجدر والأكفأ على قيادة الاُمّة وإدارة الصراع مع قوى الظلم والاستكبار في هذه الظروف التي تكالبت فيها قوى الكفر والشرّ ضدّ الإسلام المحمّدي الأصيل یک) آیا حوزه ولایت رهبری محصور در ایران است یا جهانی است؟ دو) به نظر می رسد آیت الله سیستانی در عراق ولی فقیه نباشند بلکه شان مرجعیت دارند و ولی قائد آیت الله خامنه ای است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. البته مستحضر هستید که این نظر و پیشنهاد حکیمانه آیت الله حائری مربوط به مقلدین خود ایشان میباشد و موجب دفع فتنه بزرگی در عراق شد. ۲. همینطور است که میفرمایید و آیت الله سیستانی خودشان هم ادعای ولایت فقیه به آن معنا که برای مردم عراق بخواهند إعمال ولایت بکنند؛ ندارند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد رجبی دوانی در مباحث مربوط به بررسی حوادث قبل و بعد از بعثت نکته ای رو میگن و اون اینکه بعد از هجوم سپاه ابرهه وی سنتهای نیکی از خود به جا گذاشت که این سنتها با ظهور اسلام جزو احکام اسلام شد, مانند بریدن دست دزد, حرام دانستن زنا و شراب و... حال سوال اینحاست که اگر ما میگیم همه احکام اسلام ریشه در باطن عالم داره و همگی وحی بر پیامبره و پیامبر هیچ سخنی رو از خودشون به نام اسلام مطرح نکردن, چطور قواعدی که حضرت عبدالمطلب قبلا گذاشته میتونه جزو احکام اسلام باشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که بعضی از احکام و معارف پیامبران قبلی در اقوام قبل از اسلام به صورت عادت و یا فرهنگ باقی مانده بود و اسلام و پیامبر اسلام از این جهت آن احکام را امضاء فرمودهاند به آن معنا که عملاً جزو اسلام به حساب میآید. موفق باشید
بسمه تعالی. با عرض سلام: اگر انسان در شرایطی قرار بگیرد که مورد آزار و اذیت دیگران قرار بگیرد و آن افراد هم با احترام و زبان خوش رفتار خود را تغییر ندهند و بر رفتار خود تاکید داشته باشند و فرد هم با توجه به ایمان واعتقادی که به خدا دارد همه ی امورات را به خداوند بسپارد و آن افراد نتیجه رفتار خود را ببیند اما باز هم بر رفتار خود تاکید داشته باشند و نتوان به آنها گفت که از خوف خدا هم که شده باید رفتار خود را تغییر بدهند آیا این مسیر را باید ادامه داد چون ممکن است که اتفاقات نا خوشایندی برای آنها بیفتد و باز هم به مسیر خود ادامه دهند (با اعتقاد به اینکه همه امورات به دست خداست واعتقاد قلبی به آیه فقل حسبی الله لا اله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم) با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال گاهی شرایط آنچنان است که باید به این توصیه قرآنی عمل کرد که میفرماید: «فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّىٰ يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ» (زخرف/83) آنان را به حال خود واگذار تا در باطل غوطهور باشند و سرگرم بازی شوند تا روزی را که به آنها وعده داده شده است ملاقات کنند و نتیجه کار خود را ببینند! موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: در مورد شان زن جزوه یا کتابی معرفی میفرمایید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «زن آنگونه که باید باشد» برای شروع، میتواند در فهم جایگاه زن در نگاه اسلامی کمک بکند. کتاب روی سایت هست. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم و رحمة الله: خبرگزاری رسا پس از مصاحبه با حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی اینگونه بیان میکند: [ایشان ولایت فقیه را نماینده و نائب امام معصوم دانست و تأکید کرد: «فقیهی در جایگاه ولایت و حکومت قرار میگیرد که از نظر عدالت و تقوا تالی تلو معصوم است.»] منبع: https://rasanews.ir/fa/news/212752/%D9%88%D9%84%DB%8C-%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87-%D8%AA%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%AA%D9%84%D9%88-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85-%D8%A7%D8%B3%D8%AA حال، اینکه به عنوان مثال امامین انقلاب تالی تلو معصوم می باشند، در ابتدا احتیاج به توضیح برای ما (مؤمنین انقلابی) دارد تا در حد کفایت این مفاهیم را درک نمائیم تا بتوانیم خود، آنها را برای سایرین تبیین و اثبات کنیم. لذا از حضرتعالی تقضای کمک داریم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به سنت پیامبر «صلواتاللهعلیهواله» و ائمه هدی «علیهمالسلام»، فقیه را در ولایتش و إعمالِ حاکمیتش مدّ نظر قرار میدهیم و هرچند انتظار عصمت از او نیست، ولی دنبالکردن سیره اولیای الهی مدّ نظر است. موفق باشید
با عرض سلام. خدا کیست و چیست و با این عظمت غیرقابل وصفش، چرا اصلا من رو خلق کرده؟ حس میکنم خدا بیش از حد منو جدی گرفته. خودم تا این حد خودم رو جدی نمی گیرم. یعنی چرا خدا اینقد آدما رو جدی میگیره؟ یه حال حیرتی دارم. بعد از مرگ همه چیز رو می فهمیم و از حیرت در میایم؟ یا ادامه داره؟ ببخشید مزاحمتون میشم و تشکر خاص و التماس دعا دارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! «نظری خواست که بیند به جهان صورت خویش / خیمه در آب و گل مزرعهی آدم زد.» ۲. خداوند بعد از آنکه انسانها در قیامت حاضر شدند و از اینهمه حقایق و واقعیات در حیرت آمدند میفرماید: «لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ» و تو از این روز در غفلت بودی تا آنکه ما پرده از کار تو برانداختیم و امروز چشم بصیرتت بیناتر گردید. موفق باشید
با سلام خدمت استاد: نظرتان را راجع به متن زیر می خواستم بدانم. لطفا به امثال شهید آرمان علی وردی و... ارجاع ندهید، همه ملتفت به گذار از این وضعیت واقف هستیم و می دانیم اینها در مسیر انقلاب پیش می آید بحث توصیف است شما که بیشتر در جریان هستید آیا همچین یاسی در بین جوانان نمیبینید؟ ما که سخت از دست انقلابی ها خسته شدیم، از وضع بد اقتصادی اینقدر خسته نیستم که از دست این دزدان قانونی و شرعی، آیا برخوردی که با جریان عدالت خواه شد را ندیدید؟ آیا برخوردی که با جمهوریت و حتی کسانی که عمری در مسیر انقلاب زحمت کشیدند؟ دغدغه من مایوس شدن است که به نظرم این متن خوب متذکر شده و الان اون شور رو بین دوستان که همگی جوان هستیم نمی بینم. افراد مذهبی و عاشق انقلاب اما اصلا دیگه حتی بحث سیاسی و....هم در کار نیست همه چیز را رها کردند و دنبال یه زندگی ساده ساختن رفتیم و اصلا انگار نه انگار امثال آقای قنبری و... هم هیچ کاری نمی توانند پیش ببرند جز چهار تا سخنرانی برای چند جوان هم سن من که وقتی از مجلس بلند می شویم هیچ امیدی برای به دست ما حل شدن امور وجود ندارد مگر امثال ایشان و.... توانستند کاری کنند که ما بتوانیم؟ اصلا مگر کسی می گذارد؟ البته اکثرا از این مسائل دوستان حتی انقلابی من گذشته اند و فقط می گویند ان شاءالله درست می شود و گویی همه می دانند کار دست غیر است ربطی به ما ندارد و ما برویم یک زندگی خودمان را بسازیم. امروز در حوزه نوجوانی را دیدم آمده بود و معلوم بود تازه طلبه است دوست داشتم بپرسم چرا امدی؟ مگر نمیبینی بزرگتر ها هم خسته شده و به یک میز در اینجا بسنده کردند تا گذران زندگی باشد و دعا حواله انقلاب می کنند. آمدی که چی؟ چهار تا حرف از سخنرانی آقایانی مثل پناهیان و ازغدی و.... گوش دادی فکر کردی خبری است؟ خود آنها هم ول معطل هستند چه برسد به نسل بعد. این چینی دیگر بند نمی خورد! در طول سالیان گذشته آنچه همواره عامل تولید قدرت برای حاکمیت جمهوری اسلامی بود. انرژی برخاسته از همراهی حداکثری توده و البته کنشگری حلقه های میانی اثرگذار بر توده بود. (مصطلح به جوان مومن انقلابی) آنچه امروز عامل از دست رفتن قطعی قدرت جمهوری اسلامیست اولا فقدان همراهی توده هاست. ملت با فهم دوگانگی ها اساسا دیگر زیست تحمیلی «ضدزندگی» موجود را با گزاره های ایدئولوژیک و دینی تحمل نمی کنند و نمی پذیرند. اتفاقی که در دهه های گذشته حسب عدم دسترسی به رسانه های آزاد و بی اطلاعی از درون ساختار(دعواهای خودتان را به میان مردم نبرید) و البته تحفظ بیشتر مسئولان در همراهی نسبی با ملت عامل همراهی توده ملت با ساختار بود. اما نکته مهمتر فهم وضعیت کلی حاکم بر اتمسفر حلقه های میانیست. همان جمعیتی که نقطه اتصال جمهوری اسلامی به آحاد ملت بود. من اگر بخواهم وضعیت روانی کلی حاکم بر حلقه های میانی را بربشمرم، مهمترین آنها «سرخوردگیست»! سرخوردگی ایدئولوژیک: این جوانها پس از فهم واقعیتهای عریان سیاسی و اعتقادی موجود دچار نوعی کولپس می شوند. فروپاشی که پیامدش سرخوردگی ست. محال است باب گفتگو را با یکی از دوستان حزب اللهی خود باز کنید و این سرخوردگی در سطوح عمیق را مشاهده نکنید. سرخوردگی که بعضا کار را به استعفا و ترک کار هم کشانده است. سرخوردگی اقتصادی: این جوانان هنگامی که با بخش واقعیتهای عریان اقتصادی آقایان مواجه می شوند دوباره به حجم سرخوردگی های قبلی آنها افزوده می شود. حق هم دارند عمده آقایان در راس از نظر اقتصادی وضعیت بسیار مطلوبی دارند و لااقل مثل عمده جوانان حاضر در حلقه میانی اسیر امور یومیه نمی باشند. در یک هم افزایی ناخودآگاه بین ساختار و جوانان حاضر در حلقه های میانی، جوانان با کوچ داده شدن بسمت ایجاد موسسه و تشکل و اندیشکده گامی بزرگ بسمت رفع حوائج اقتصادی برداشتند. البته این سفره نیز گستردگی آنچنانی ندارد. فلذا باز سر خیل کثیر جوانان حاضر در خلقه های میانی بی کلاه می ماند! بماند که اوضاع دهشتناک اقتصادی که طرح های استراتژیکی همچون جوانی جمعیت را هم از بودجه بی بهره نموده است، اجازه تخصیص بودجه به همان اندک جوانان حاضر در موسسات و اندیشکده ها و تشکلها را هم نمی دهد. و آنهم چند سالیست سرشان بی کلاه مانده است. حال اتفاقی که این بار حادث شده است و بنده و دیگر دوستانی را به این باور قطعی رسانده است که این چینی جمهوری اسلامی دیگر بند نمی خورد، عریان شدن انگیزه های اقتصادی خود حلقه های میانیست! این بچه ها بصورت خیلی واضح و در یک رقابت سخت و حتی خشن در اشلهای ملی و استانی با یکدیگر، دربه در بدنبال پول و بودجه هستند. حالا اینکه دلایل این تنازع خشن چیست چند موردی را می توان برشمرد: ۱.بی اعتمادی به وضعیت کلی پیش روی جمهوری اسلامی و ضرورت بستن بار خویش ۲. بی اعتمادی به وضعیت کلی پیش روی دولت مطبوع و عدم اطمینان از ۸ ساله شدن آن ناظر به کیفیت فاجعه بار عملکرد ۳. اجبار و تنگنای بی امان اقتصادی عمومی که بالتبع دامان این قشر را نیز گرفته است. (حلقه های میانی عمدتا بر خلاف حاضرین در قله هرم خیلی وضعیت اقتصادی مطلوبی ندارند) ۴. انتقامجویی اقتصادی بجهت فروکش نمودن حس سرخوردگی از بابت همه تلاشهایی که در طول سالیان گذشته با انگیزه های خاص) شهدا و انقلاب و امام حسین و...) انجام دادند اما به ناگاه واقعیتهای سیاسی و اقتصادی عریان هیئت حاکمه همه آنها را ویران کرد! علی ای حال بزرگترین اشتباه ساختار این است که فکر می کند این چینی را می شود با قدرت سرنیزه و تفنگ بند زد! نه آقاجان اولا این چینی تاکنون خیلی بند خورده است. ثانیا ملات اصلی بند زدن در طول سالهای گذشته با همه آن ناکارآمدی ها نه تفنگ که مردم و همین انگیزه های غیرمادی حلقه های میانی بود که دیگر نیست. این چینی دیگر بند نمی خورد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه بنا به گفته رهبر معظم انقلاب به هر دلیلی شرایطمان مطلوب نیست؛ حرفی نیست. بحث در آن است که آینده خود و ملت و انقلاب را در مواجهه با جهان مدرن چگونه باید تحلیل کرد؟ و چه آیندهای را باید مدّ نظر آورد؟ به نظر بنده نباید از این سخن رهبر معظم انقلاب که اخیراً با کارآفرینان و دانشبنیانها فرمودند، ساده گذشت که میفرمایند: «آنچه بنده در ذهن خودم، در مقابل چشمِ ذهنی و عقلی خودم از آیندهی کشور و از آیندهی ملّت و از پیشرفت دانش این کشور مشاهده میکنم، خیلی بیشتر از آن چیزی است که در این حدسیّاتِ متعارف اظهار میشود یا فکر میشود و واقعاً خیلی بیش از این حرفها است. ۱۴۰۱/۱۱/۱۰
اتفاقاً روز گذشته در إزای همین نوع نکات و سؤالاتی که فرمودید، عرایضی در مدرسه علمیه «صاحبالزمان» شد که متن آن عرایض و لینک صوت آن تقدیم میشود امید است که نسبت به آینده تاریخی خودمان، ما را به تفکر ببرد. موفق باشید
راز امیدواری به آینده در تاریخ انقلاب اسلامی
باسمه تعالی
لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ ۙ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ ۙ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ
نظر به امکانات زمانه
۱. حضور در آینده با درک زمانه و روشنکردن راهی که در پیش است، فراهم میشود و غفلت از حضوری که در پیش است، همان بیخردی و جهل و نشناختن زمانه است که در روایات از قول حضرت صادق «علیهالسلام» داریم: «عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ بَصِيراً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِه حَافِظاً لِلِسَانِه»[1] لازم است بر عاقل كه نسبت به زمانه خود بصیر باشد و با پیشآمدها مطابق شأن و بصیرتی که دارد برخورد کند و حافظ زبان خود باشد تا مطابق زمانهاش سخن بگوید.
آیا جز این است که اهل نظر باید به امکانهای زمانه بیندیشند و در طلب چشمانداز آینده باشند؟ زیرا بدون آن چشمانداز، آینده معنا ندارد و گرفتار تکرار زمانه میشویم. به نظر میآید آینده انقلاب اسلامی، آیندهای است که در آن انسانها معنای دیگری به خود میگیرند، ماورای انسانِ گرفتار پوچیها.
۲. نقش شهدا در آینده ما
در بستر حضور تاریخ توحیدی و آیندهای که گشوده میشود خوب است به آیات 169 تا 171 سوره آلعمران نظر کنیم که میفرماید: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ & فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ & يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنينَ».
اولاً: میفرماید آنهایی که در راه خدا به قتل رسیده و به شهادت نایل شدهاند دارای حیات خاصی هستند ماورای حیات دنیاییِ اهل دنیا و یا حیات برزخیِ مردگان. بلکه حیاتی که در نزد پروردگارشان هستند و از رزق خاصی بهرهمند میگردند که بنده این حیات را سومین حیات مینامم با بهرهمندیهای خاصی که آنها را راضی و شادمان کرده. ثانیاً: میفرماید آن شهیدان متوجه همراهان خود و آینده راهی که در آن تاریخ گشوده شده هستند و به همراهان خود که به آنها ملحق نشدهاند بشارت میدهند که نه نگران و محزونِ کوتاهیهای گذشته باشند و نه نگران موانعی که در مقابل این راه هست و معنای حضور در آینده در دل این بشارت که شهدا به همراهان خود میدهند روشن میشود. ثالثاً: در آیه بعد بشارت را به اوج خود میرساند و از «نعمت الهی» به طور مطلق سخن میگوید که به تعبیر علامه طباطبایی «رحمتاللهعلیه» این ولایت است که مطلق نعمت میباشد، حاکی از آنکه در بستر حضور در تاریخ توحیدی که انسانها برای تحقق آن از فداکردن جان خود إبایی ندارند کار تا آنجا جلو میرود که آن جامعه و آن مردم ذیل ولایت الهی قرار میگیرند که حاصلش «يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور» است تا از هرگونه ضعفهای فردی و اجتماعی رهایی یابند و به نتایجی میرسند مافوق تصور. به همین جهت فرمود شهدا علاوه بر اینکه بشارت به نعمت الهی دادند و «فضلٍ» به امری افزون بر آن نیز بشارت دادند. رابعاً: در آخر آیه فرمود: خداوند اجر مؤمنین را ضایع نمیکند و صراحتاً خبر از آیندهای بس متعالی داد که حتمیالوقوع است زیرا بحث در اجر شهدایی بود که در بستر حضور در تاریخی که بنا است توحید الهی و ولایت ربّانی را حاکم کند، در مقابل استکبار ایستادگی کردند و اجر آنها چیزی نخواهد بود مگر افول سیطره تاریخ استکباری و به میانآمدن تاریخ توحیدی و ولایت الهی.
در این مورد خوب است به سخنان حصرت امام خمینی «رضوان الله تعالی» نظر کنید که می فرمایند:
« ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم. مسلّم خون شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است. و خدا میداند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست؛ و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود. و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت. مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنهایی که این گوهرها را در دامن خود پروراندند! خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش.»
۳. حضور در آیندهای قدسی
در موضوع اندیشیدن نسبت به آینده، لازم است به نظری توجه داشت که بشر جدید به خویشتن خویش دارد و در همین راستا میتواند خود را در بستری از سنتهای اصیل عالم احساس کند، در این صورت در عین جوابگویی به یقینی که در درون خود به دنبال آن است، سعی دارد به نوعی از توهّمزدگی که عموماً فرهنگ مدرنیته گرفتار آن است، دچار نشود. آری! برای حضور در آیندهای قدسی باید حضور در سنتهای الهی دائماً مدّ نظر باشد، تا در همه صحنهها بر خلاف فضاسازی شبکه جهانی که فریبکارانه ما را در توهّمات متوقف میکنند، در واقعیترین واقعیات بهسر بریم. واقعیترین واقعیات در این زمانه، تاریخی است که با انقلاب اسلامی شروع شده تا انسانهایی همچون حاج قاسم سلیمانی در آن متولد شوند و تولد چنین انسان هایی همچنان ادامه یابد. این است راز امیدواری به آینده در تاریخ انقلاب اسلامی.
۴. حضوری در راستای گستردگی انسان جدید
در نظر به «آینده» در عین حضور در سنتهای الهی، با آیندهای روبهرو خواهیم بود که مفهومی و ذهنی نیست، بلکه حضوری است در راستای گستردگی انسان و انسان در دل این نوع حضور با امر بسیار مهمِ «جاودانگی» در عین حضورِ تاریخی خود روبهرو میشود، امری که متأسفانه عموماً مورد غفلت قرار میگیرد که چگونه انسان میتواند در آیندهِ وجود خود حاضر باشد و جاودانگی خود را احساس کند. عظمت حضورِ تاریخی در انقلاب اسلامی را باید در چنین نگاهی دنبال کرد و اینکه انسان جاودانگی خود را در آن حضور و در سنتهای الهی احساس میکند و مییابد که این تاریخ همراه ما است و از این جهت میتوان گفت یکی از شاخصههای حاج قاسم در فهم تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده، آن است که متوجه میشود دیگر این تاریخ، تاریخی است که همراه ما می باشد و همه فعالیتهای آن شهید بزرگوار را میتوان در این راستا تحلیل کرد، هرچند میداند ایران در واقع دو کشور است؛ کشورِ زیباکلامها و کشور آقای رئیسیها. و هنر او مانند رهبر انقلاب آن است که اتفاقاً در همین کشور، به جهت ظرفیتهایی که انقلاب دارد، با صبر راهبردی به اهداف اصیل انقلاب فکر کند. با توجه به هوشیاری نسبت به ظرفیتهای تاریخی انقلاب اسلامی و با رعایت چنان صبری، نه جریان استکبارِ دیروز توانست در سوریه پیروز شود و نه کودتای هفتاد روزه «زن، زندگی، آزادی» توانست در ایران چیزی به دست آورد.
۵. تنها بیش از دو تاریخ در مقابلمان نیست
با نظر به شخصیت حاج قاسم سلیمانی و برخوردی که آمریکا با او انجام داد، ما باید متوجه باشیم تنها بیش از دو تاریخ در مقابلمان نیست و با توجه به اینکه انسان موجودی است تاریخی و «تفکر» نیز امر تاریخی میباشد؛ خود را در کلیّت یکی از این دو تاریخ میتوانیم معنا کنیم و اینجا است که با حضور در تاریخی غیر از تاریخی که حاج قاسم به آن تعلّق دارد، باید مریم رجوی را به عنوان رئیس جمهور بپذیریم، به عنوان حضور در تاریخی که مقابل جمهوری اسلامی است. از این جهت است که ابتدا و به صورت کلی باید در نزد خود مشخص کنیم به کدام تاریخ در این زمانه تعلّق داریم، وگرنه با اکنونزدگی و بیتاریخی، آنچنان دچار پوچی و سرخوردگی میشویم که نمیتوانیم «خود» را ادامه دهیم و مانند آقای محمد مرادی به دنبال بهانهای هستیم تا خودکشی کنیم حتی اگر بهانه ما دفاع از شعار «زن، زندگی، آزادی» باشد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
https://eitaa.com/matalebevijeh/12824
[1] - إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص 140
سلام علیکم: چطور متوجه شوم که آیا تکلیف من ازدواج است یا خودسازی و عالم شدن؟ چطور تشخیص دهم که کدامیک اولویت دارد و چگونه بفهمم آمادهی ازدواج هستم یا خیر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نیاز به ازدواج یک امر غریزی و طبیعی است و اگر این امر در کسی پیش نیامده، نباید ورود کند. زیرا نمیتواند جوابگوی غرایز طرف مقابل باشد و موجب آزار و ظلم به آن میشود. ۲. هر دو موضوع قابل جمع است. بالاخره تا علم به حقایق نداشته باشیم نمیتوانیم خود را شایسته جوابگویی به دستورات تقوایی بگردانیم. موفق باشید
سلام و رحمهالله: إن شا الله توفیقتون روز افزون، یک سوال خدمتتان داشتم، یک زمان هایی هست عزممون جزم میشه برای کار درست و خدایی کردن وهمه آنچه که میدانیم درست هست، یک مدتی هم میریم جلو با انرژی اما بعد از مدت کوتاهی خسته میشیم، یک حالتی بر ما رخ میده که یک فشار سنگین روانی در فکر و خیالمون به شدت ما رو منصرف و خسته از ادامه راه میکند! بعد دوباره برمیگردیم به همون حالت قبل که اون انرژی و عزم نیست و کوتاهی هست و بیخیالی و روزمرگی و... ما از طرفی میدونیم اون حالت اول درست هست و باید انجام بدیم اما از طرفی احساس میکنم عادت پیدا کردیم به حالت دوم چه باید کرد که ثابت قدم شد؟ و قلباً راضی و عاشق به حالت اول بود. ممنون خدا شما رو خیر بده بی زحمت بنده را راهنمایی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال قصه آدمها از همین نوع است. عمده روحیه صبر و شکیبایی و مقاومت است تا اگر قبضی هم به سراغ انسان آمد، همچنان در انجام وظایف فردی و اجتماعیاش کوشا باشد تا شامل این وعده الهی بگردد که میفرمایند: «وَالَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولَٰئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ» آنهایی که در طلب رضای خدا راه صبر پیش میگیرند و نماز به پا میدارند و از آنچه نصیبشان کردیم پنهان و آشکار انفاق میکنند و در عوضِ بدیهای مردم نیکی میکنند، اینان هستند که عاقبت منزلگاه نیکو یابند. موفق باشید
سلام علیکم استاد بزرگوار: عرض خداقوت و آروزی توفیقات رو افزون. در جزوه معرفت نفس اشاره ای فرمودید رفتن به مزار اموات به شرط (عقیده صحیح و با اعمال صحیح) موثرتر است. لطفا در خصوص موارد مذکور در پرانتز راهنمایی فرمایید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان معارفی که در فضای «معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» و سورههای مربوط به معاد پیش میاید، بسیار کارساز است. موفق باشید
سلام استاد: راجع به نظر استاد مستحسن راجع به خطای یونس چه نظری دارید؟ درسته به نظرتون؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب استاد مستحسن متذکر روایت خوب و ارزشمندی در نسبت با حضرت یونس «علیهالسلام» میشوند. برای بنده قابل استفاده بود. موفق باشید
سلام استاد خدا قوت: راسیاتش من برای بحث مطالعاتم برنامه ای که ریختم به این صورت بود که قسمتی از مطالعه ام برای قرآن و المیزان، قسمتی برای بحث های شما و قسمتی برای بحث های شهید آوینی و دکتر داوری. الان هم دارم این سیر رو میرم جلو ولی یکسری از اطرافیانم میگن که اینطوری ذهنت ثبات پیدا نمیکنه و متحیر میشی و اینا. میگن بحث های آقای داوری و اینا تحیر میاره. ولی من با همین سیری که گفتم حال میکنم و با بقیه چیزایی که میگم یا متفکرای دیگه اصلا نمیتونم ارتباط برقرار کنم. اطرافیانم میگن بیا برو طرحولایت ولی دوست ندارم. حالا میخواستم ببینم نظر شما چیه؟ و درباره اون نکاتی هم که توی کتاب ادب خیال عقل و قبل گفتین درباره مطالعه یه سوالی داشتم که الان مثلا من با این سیر که گفتم شروع کنم و برم جلو و بعد برم سراغ مباحث امام خمینی (ره) و امام خامنه ای خوبه یا همین الان بجای این سیر اونارو کار کنم؟ بازم ببخشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ذوق شما فعلاً با ارتباط نسبت به اموری است که میفرمایید آن امور شما را فعلاً اقناع میکند؛ بهتر است همین حالات را با دنبالکردن همان مطالب حفظ کنید. إنشاءالله این مسیر کار را به سوی انس با مباحث حضرت امام و امام خامنهای به نحو عمیقتری میبرد. موفق باشید
