با سلام و عرض خسته نباشید: علمای عرفان در مکتب نجف و معرفت نفس، آن نیم ساعت را به چه چیزی فکر میکردند؟ خوشحالم که تفصیلا توضیح دهید تا به فضل الهی خود را به آن عادت دهیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با طی مقدمات لازم، افراد به جایی میرسند که تنها با حضور در هستی خود، خود را در آغوش خدا و هستی بیکرانه او احساس میکنند و هر اندازه در انجام واجبات و ترک محرمات بیشتر حاضر شوند، حجاب آنها با حضرت محبوبِ مقصود کمتر و کمتر میشود. موفق باشید
سلام و عرض احترام خدمت استاد گرامی. مسئله ای که دارم این است که اساسا کودکی چیست؟ چه ویژگی هایی دارد؟ به چه انسانی کودک میگويند؟ کودکی تاریخی چیست؟ و بشر در چه مرحله ای از تمدن خود کودک بوده و الان در چه مرحله ای قرار دارد؟ بنده فکر میکنم امروز، بشر در نوجوانی قرار دارد چرا که او به دنبال هویت گمشده و حقیقی خود می گردد. زیرا با پشت سر گذاشتن دوران مدرن، و نرسیدن به مطلوب خویش؛ امروز به دنبال چیزی اصیل است. و در شرایط و روزگاری به سر می برد که اگر بهترین برنامه مادی و معنوی و اخلاقی را به روشی درست به او عرضه کنیم، عقل بشر امروز با آغوش باز آن را می پذیرد. و این شرایط روحیِ بشرِ امروزِ تاریخ، ویژگی های دوران نوجوانی یک فرد انسانی را به ذهن می آورد. و سوال بعدی اینکه آیا روزگاری بوده که بشر کاملا کودک بوده باشد؟ و در برخورد با پرسش های بنیادین خود، عقل به جایی نبرد و سرگرم امور لغو و بازیچه باشد؟ به نظر می رسد دوران کودکی بشر همان زمانی بود که عالم را اساطیری تفسیر میکرد و تلقی انسان انگارانه ای از خدایان داشت، و سرگرم داستان ها و افسانه ها بود. لطفا نظر خود را بیان بفرمایید. حال پرسش اساسی تر، نقش و جایگاه و اهمیت کودکی در نگاه اسلام، شیوه مواجهه با کودک، و انتخاب یک رویکرد تربیتی و فکری است. نقش تفکر در شکل گیری و ماندگاری تمدن ها چیست؟ تفکر در افق تمدن نوین اسلامی چه جایگاهی دارد؟ در باب مفهوم کودکی در تمدن نوین اسلامی، حرف بزنید. چگونه میتوان بشر امروز را در تعقل ورزی اش یاری کرد تا از گذرگاه های حساس عمر تاریخی اش به سلامت گذر کند؟ لطفا به سوال های بنده به قدر فرصت تان توضیح بدهید و البته مشتاق معرفی منابع هستم، از تفاسیرقرآن و آیات مرتبط، منابع فلسفی و مقالات، و آثار خودتان هرچه که اندکی مرتبط هستند را لطفا به بنده معرفی کنید. انشاءالله قصد دارم به صورت یک مقاله پژوهشی بر روی این مسائل کار کنم. سپاسگزار و دعاگوی تان هستم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از آن جهت که حتی تا قبل از حضرت نوح «علیهالسلام» شریعت به معنایی که بشر با آداب خاص شرعی خود را بپروراند؛ نبوده، و بیشتر با همان کششهای روحانی خود نسبتی با خداوند داشته؛ میتوان گفت مانند کودکی انسان در واقع با امور درونی خود بهسر میبرده و در همین راستا میتوان گفت هر اندازه انسانها بر مبنای قواعد و به تعبیر علامه طباطبایی اعتباریات زندگی را مدیریت کنند و آن اعتباریات مبتنی بر نفسالأمر و احکام الهی باشد؛ بشر از کودکی خود به سوی بلوغش قدم برداشته. و اینجا است که باید پذیرفت اگر انسانها در این دوران همچنان از شریعت و قواعد عقلانی زندگی فاصله بگیرند، به همان اندازه در کودکیِ دوران خود هستند و برعکس، هر اندازه در افق توحیدی تاریخی که در آن حاضرند خود را جستجو کنند، به بلوغ خود رسیده و آیندهداری برایشان معنا دارد. عرایضی تحت عنوان «سنت سقوط تمدنها از نظر قرآن در المیزان» https://lobolmizan.ir/leaflet/368?mark=%D8%B3%D9%82%D9%88%D8%B7 شده است. که میتوانید در سایت «لب المیزان» جزوه آن را مطالعه فرمایید. کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» و کتاب «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهان بین دو جهان» و مباحث «رابطه مردمیبودن نظام اسلامی و آزادی» در این مورد میتواند راهگشا باشد، إنشاءالله. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: سوالی که دارم این هست که بنده با توجه به علاقه و تصمیم به ورود به دروس دینی و اسلامی خواستم بدونم به نظر شما در چه رشته دانشگاهی بهتر میتونم این علوم رو کسب کنم؟ آیا فلسفه اسلامی به تنهایی کمکی میکنه؟ (و نیاز هست؟) و اگر رشته های دیگری برای کسب این علوم و معارف می دانید معرفی بفرمایید. لطفا به خودم واگذار نکنید و بگید خودتان باید ببینید در چه رشته ای بروید. ممنون عذر خواهم
باسمه تعالی: سلام علیکم: فلسفه اسلامی برای درک موقعیت خود و ارتباط عقلانی با دیگران کمک میکند. و از طرف دیگر رشتههایی همچون علوم قرآنی و حدیث، انسان را با منابع قدسی عالم وجود آشنا میکند. باید به ذوق خودتان رجوع کنید که در کدام موارد بیشتر احساس حضور میکنید. در حالیکه هر دو مورد، موارد ارزشمندی است. موفق باشید
با سلام: آیا می توان گفت که چون عالم ماده عین حرکت است، بنابراین ما ابتدای زمانی نداریم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به خوبی جناب ملاصدرا روشنکردهاند که وقتی «زمان» از حرکت انتزاع میشود و حرکت، ذاتیِ عالَم ماده است؛ بنابراین عالم ماده، حدوث زمانی ندارد که گمان کنیم عالم ماده در زمانی بهوجود آمده است، بلکه زمان، با حضورِ عالم ماده به میان میآید. موفق باشید
سلام استاد: من یه خصلت خیلی بدی دارم اونم اینکه وقتی با افراد غیرمذهبی مواجه میشم نمیتونم از حق دفاع کنم. یه حالت ترسی در وجودم میاد و اضطراب میگیرم اگر بخوام حرف بزنم فکر میکنم منافق هستم که نمیتونم از دین دفاع کنم با اینکه خیلی هم اهل مطالعه هستم و جواب شبهات رو بلدم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بدون هرگونه جدال و مشاجره و با رفاقت و دلسوزی، میتوانیم و میتوانید به آنها تذکر بدهید. موفق باشید
سلام: خدا قوت استادعزیز. بنده تلاش میکنم نماز اول وقت بخوانم. چند سوال دراین زمینه داشتم. ۱. تا چند دقیقه بعد از اذان، نماز اول وقت محسوب می شود؟ ۲. اگر مثلا نماز ظهر را اول وقت بخوانیم و نماز عصر را یک ساعت بعد از آن، (قبل از زمان نمازعصر) بخوانیم، نماز عصر اول وقت محسوب می شود؟ ۳. در مسافرت ها، ماشین های عمومی، برای اول وقت توقف نمیکنه، در این مواقع که نماز دیرتر خوانده شَوَد، ناراحت می شوم. آیا از لحاظ سیروسلوک اشکال نداره؟ بهتر نیست مثلا به سفر زیارتی مستحب نرویم که نماز اول وقت دچار مشکل نشود؟ ممنون از لطفتون
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان زمان را که عرفاً اولِ وقت گفته میشود، کافی است برای آنکه ما آن را اول وقت حساب کنیم. ۲. آری! همینطور خوب است. ۳. عنایت داشته باشید که در عین تأکید بر رعایت نماز در اول وقت، بالاخره رخصتهایی نیز به ما دادهاند تا اینکه در شرایط مختلف بتوانیم خود را بدون عدول از واجب الهی، با شرایط هماهنگ کنیم و از این جهت نباید در چنین موقعیتهایی به خود و دیگران سختگیری کرد. موفق باشید
ببخشید بزرگوار: بنده مالامال از کینه و نفرت هستم اگر کوچکترین مشکلی در خانواده ام پیش بیاد اونقدر قضیه رو برای خودم بزرگ می کنم و هر روز نشخوار می کنم که دلم سیاه سیاه میشه حتی اینجور مواقع خوابهای جرم و جنایت و خون آلود بیشتر می بینم. اصلا نمی دونم چکار کنم. کلی کتاب خوندم، حتی کتابهایی که خودتون معرفی کردید ولی اصلا فایده ای نداره هر روز دارم بدتر از قبل میشم. اصلا نمی تونم اینجور چیزها رو فراموش کنم خصوصا اگر از طرف اعضای نزدیک خانواده در حقم بدی صورت بگیره. بعد چون من یه آدم درونگرا و کم حرفم کمتر مسائل رو بروز می دم و بیشتر به خودم فشار میارم. همه فکر می کنن من چه آدم خوب و زلال و پاکی هستم که پر از آرامشم ولی از درونم خبر ندارن. در آستانه چهل سالگی هستم دیگه به خودم امیدی ندارم. بدتر از همه اینه که نسبت به پدر و مادرم از همه بیشتر کینه دارم. نمی خوام بگم همیشه از کاه کوه می سازم ولی دوست دارم اهل گذشت و بخشش باشم دوست دارم دلم اونقدر بزرگ بشه که خطای اطرافیان اصلا برام مهم نباشه. شما رو بخدا اگر راهی دارید غیر از پیشنهاداتی که تابحال دادید کمکم کنید. من معلم دین هستم گاهی اوقات اخلاق می گم ولی احساس می کنم من آدمش نیستم چون مصداق «لم تقولون ما لا تفعلون» هستم. هر چی بیشتر می فهمم عزم کمتری در عمل در وجودم ایجاد میشه. اصلا نمی دونم با خود ناخودم چه کنم. اعصابم به هم ریخته خیلی در برابر نفس اماره ضعیفم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ۴۰ سالگی زمان عبور از گردنه سختی است و معلوم است که شیطان در این مرحله تلاش میکند با وسوسههای درونیاش انسان را از ادامه کار مأیوس کند. تلاش باید کرد نسبت به معنویات و درک جهانِ گسترده عالم معنا، همت کرد تا به لطف الهی وسعت لازم پدید آید. سیر مطالعاتی سایت بخصوص مباحث «معرفت نفس» و سپس دنبال کردن مباحث مربوط به سوره «والتین» و سوره «دهر» إنشاءالله مؤثر خواهد بود. موفق باشید
با سلام و احترام: از آنجا که به داشتن سجده های طولانی در نمازهای یومیه بسیار سفارش شده است، به غیر از ذکر معمول سجده و صلوات چه اذکار و دعاهای دیگری را پیشنهاد می فرمایید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مستحب است که ذکر سجده یعنی «سبحان ربی الاعلی و بحمده» ۳ و یا ۵ و یا ۷ مرتبه تکرار شود. زیرا یک مرتبه فریضه است و از آن به بعد فضیلت است. موفق باشید
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📌بیان مسئله: طلبه ای برای تبیلغ قرار شده است در یکی از کشورهای خارجه 🌆 با انواع و اقسام تفکرات زندگی کند، و ناچارا فقط عده ی محدودی از کتب📚 ضروری و واجب برای سیر علمی و عملی خود و همینطور تبلیغ ... را میتواند با خود به همراه داشته باشه💼..... چه کتبی را به ایشان توصیه میفرمایید؟ 🔺و به بیان دیگر: طلاب در سطوح عالی حوزه به جز علوم و کتب رسمی حوزوی به چه دانش های ضروری تکمیلی نیازمند هستند و بر اساس هر دانش، چه کتب📖 واجب و ضروری را (بر اساس اولویت📊) باید در چمدان سرانه ی مطالعاتی روزانه خود قرار بدهند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کنار فهم قرآن از طریق تفسیر قیّم المیزان و «معرفت نفس»، شناخت غرب نیز ضروری است. در این مورد تذکراتی در کتاب «بشر جدید و آیندۀ قدسی پیشِ رو» که روی سایت هست، داده شده. امید است مفید افتد. در ضمن میتوانید از طریق سیر مطالعاتی که در سایت هست، ان شاءالله جواب بعضی از مسائلی که مخاطبان مطرح میکنند را بدهید. موفق باشید
مجله سیاستنامه در شمارۀ اخیر خود تصویری از دکتر رضا داوری اردکانی را روی جلد برد و با تیتر «فیلسوفِ بازنده» به استقبال نود سالگی این متفکر معاصر رفت. دکتر داوری در واکنش به این مجله در یادداشت کوتاهی نوشت: «من در درون شکست نخوردهام، زیرا تعلقم به تفکر را حفظ کردهام.» ایشان در ادامه این متن صراحتاً اعلام میکند که متن منتشر شده در مجلۀ سیاستنامه یادداشتهای تنهایی او بوده که آن را برای چاپ و انتشار ننوشته است! متن مقاله در کانال وارستگی منتشر شده است: https://eitaa.com/varastegi_ir/691 جناب استاد اگر یادداشت را خواندید ممنون میشوم نظر خود را بفرمائيد. باتشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که استاد فرمودهاند یادداشتهای تنهایی ایشان بوده حاکی از آنکه سخنان و نگاه ایشان به عالَم و آدم، بسیار بیش از آنکه مدّ نظرها است میتوانست مفید و کارساز باشد و در دل آن یادداشت، گویا استاد از خود پرسیده باشند چرا در این مورد شکست خوردهاند؟! و کسانی که استاد را میشناسند میدانند که این نوع سخنگفتن، دأب ایشان است. ولی به نظر بنده اگر دکتر داوری فیلسوف فرهنگ و چهره ماندگار است، بیش از آنکه فیلسوف فرهنگ و چهره ماندگار باشد، فیلسوف فردای ما میباشد با تأثیری بسی بیشتر. زیرا در بستر انقلاب اسلامی با هویت جهانیِ این انقلاب و اینکه باید این انقلاب، سرنوشتِ بشر گرفتارشده به نژادپرستی غربی را تغییر دهد؛ این دکتر داوری است که در آن بستر برای آنهایی که میخواهند با عقل جهانی، انقلاب را بیان کنند، حرفها دارد، همانطور که برای آنانی که امروز بنا دارند دینداری خود را به عمیقترین شکل فهم کنند، نیازمند اشارات دکتر داوری میباشند. به یاد آورید وقتی آنطور که شایسته بود جناب مارتین هایدگر را پاس نداشتند. شاگرد چینی هایدگر اینطور میگوید: وقتی رفتار غیر منصفانه متفقین را با هایدگر دیدم به او گفتم: «منکیوس میگوید: وقتی آسمانیان اراده میکنند که تکلیف سختی را بر عهده کسی بگذارند، نخست قلب او را از تلخی اندوه آکنده میکنند، رگ و پی و استخوانیهای او را میپوسانند و کالبدش را به مشقت دچار میکنند و اعمال و آثارش را بیحرمتی میکنند تا آنکه قلبش مهبط الهام شود و طبیعتش انگیخته گردد و نقایصش جبران شود ..... و از این همه، میآموزیم که حیات حقیقی از شور و اشتیاق و محنت و حرمان نشات میگیرد و از طرف دیگر مرگ حاصل بیدردی و لذت و تن آسایی است.» و بنده حقیقتاً هرچه بیشتر در جناب آقای دکتر رضا داوری تعمق و تأمّل می کنم، بیشتر احساس می نمایم که قلب او مهبط الهام فرشتگان است و میتوان معنی حیات حقیقی را از اشارات او برگرفت و مگر میشود چنین مردی نسبت به غوغاسالاران، گمنام و غریب نباشد؟!!! طوبی للغربا.
بنا به گفته آقای دکتر سید مهدی ناظمی قره باغ : دکترداوری تلاش میکند به خوانندگانی که در آینده دارد اعلام کند که هیچ وقت «او را جدی نگرفتهاند»؛ نه حاکمان و نه مخالفان ایشان. بنابراین هر چیزی که ممکن است مخالفانش درباره او بگویند از همینجا ریشه میگیرد که آنها هیچ وقت «دکتر داوریاردکانی فیلسوف» را نخواندهاند. موفق باشید
با سلام و احترام: اگر کسی مدتی در حقانیت دین اسلام شک کند و نماز و روزه هایش را در این ایام ترک نکند و همه را بجا بیاورد، در زمان رسیدن به یقین لازم است نماز و روزه هایش را دوباره بخواند؟ البته متوجه هستم جایگاه این سوال دفتر مراجع عظام هست، اما از دفتر مرجع چند بار سوال پرسیدم ولی پاسخی دریافت نکردم. درحالیکه دیگر سوالات بفاصله دو روز پاسخ دریافت میکردم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال در همان زمان هم یک باور اجمالی داشتهاید که واجبات خود را ترک ننمودهاید و همین کافی بود و بعد از آنکه رشد علمی کردید بدانید که تمام عباداتتان را در تراز عالیترین شکل عبادات قبول میکنند به حکم آنکه فرمود: « لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (توبه/۱۲۱). خداوند جزای آنها را بر اساس بهترینِ آنچه انجام دادند، میدهد. موفق باشید
سلام و عرض ادب: استاد عزیز من گاهی اوقات چنان بی قرار میشم که نفس تنگه میگیرم. بی قراری من بخاطر دنیا و آخرتم هست، میترسم با کوله باری از گناه بمیرم. فکر به آینده ای که نیومده منو اذیت میکنه، بخاطر اینکه شغل سختی دارم و از لحاظ بدنی هم ضعیف هستم. شخصی فوقالعاده زود رنج هستم، کلاً بخاطر این مسائل و موضوعات دیگر بی قرار میشم و دوست دارم یکی بهم آرامش بده. استاد تو رو خدا یه راه آرامش ابدی به من یاد بدید تا به قول معروف با هیچ بادی به لرزه نیفتم و لحظه لحظه زندگی باقیمانده مملو از آرامشی الهی باشه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید که «کارسازِ ما به فکر کار ما است / فکر ما در کار ما آزارِ ما است». با امیدواری به رحمت الهی، کارها را جلو ببرید و در احترام به انسانها کوتاهی ننمایید. موفق باشید
سلام بر حضرت استاد بزرگوار: الحمدلله امروز مباحثی مطرح شد که اگر در آن تعمق و یک مطالعه داشت بسیار زیبا میشود با بشر امروزی که تشنه ایمان لبریز از عشق یا کفر بی انتها هست برخورد کرد خب بصورت کلی فهمیدیم با در نظر گرفتن آن افقی که سوره حمد امام رحمةالله علیه میده باید پیش رفت ولی میخواهم بیشتر راهنمایی کنی، افرادی که در این باب سخنانی دارند مورد تایید شما و عرایضی که مرتبط است با این مطلب کدام اند، مثلا رویکرد بنده با پسرخاله ام که متاسفانه در حال حاضر دین را برنامه ای مفید برای زندگی مورد رضایت نمیداند این است که بیرون میرویم، حتی جاهایی که اوضاع حجاب در آنجا خوب نیست مثل چهارباغ و سی و سه پل میرویم و یک چیزی هم میخوریم و خاطره سازی و البته محبت سازی میکنیم ولی خب واقعیتش آهی در بساط ندارم که براش خیلی چیزارو اعم از سیاسی و دینی توضیح بدم. مثلا بهش میگم که این دین میتونه انسان را به زندگی مورد رضایت و آرامش برسونه ولی میگه خب خدا باید اول یک نمونه به من بده و یک نشانه به من بده تا من مطمئن بیام یعنی عناد نداره و اگر من مجهز به ادله بودم در کنار محبت میتونستم خیلی کارها کنم. خلاصه هر مطلبی که قابل استفاده است در این زمینه را لطفا راهنمایی کنید، البته من فقط خودم نیستم و از جواب این سوال افرادی رو که نیازمند این مطلب باشند رو هم بهرهمند میکنم مثل والدین همین پسرخاله ام، امروز به آنها گفتم صحبت و معاشرت و تعامل با این نسل یک سری اصول ساده میخواد که امید است یاد بگیریم اما آنها چیست، در ضمن حقیر خیلی روی تبیین دین به این بیانی که شما داشتین تاکید دارم مثلا در بحث حجاب متوجه شدم که شما هرچه سعی کردید بفرمایید این باید انتخاب شود و نه اجبار برخی فکر کردن که حالا جامعه با این روش به چه فساد هایی کشیده میشود غافل از اینکه اگر معنا بدیم به زن امروزی دیگر نه تنها حجاب را انتخاب میکند بلکه تبلیغ نیز میکند، حقیر خیلی نیازمندم که این نگاه باز شما را داشته باشم که خد اقلش در رفتارها با افراد مختلف مخصوصا در مواجهه با برخی فعل های حرام از نظر شرعی حرص نخورم و راه درست را پیش بگیرم، ببخشید وقت گرفتم
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان نسبت به انسانیتی که باید داشته باشد حساس شود، به نمونهای از انسانیت که حضرت محمد «صلواتاللهعلیهوآله» میباشند؛ نظر خواهد کرد و مییابد چه اندازه میتواند با خود به خوبی زندگی کند و اینجا است که جامعهای انسانی شکل میگیرد. زمانه، زمانهای است که انسانها باید متوجه شوند اگر جواب ابعاد معنوی خود را از طریق دین الهی ندهند، گرفتار انواع پوچیها میشوند و در این صورت باید خود را ملامت کنند. عرایضی در این رابطه در مصاحبهای که با مجله «سوره» شد، پیش آمد. امید است مفید افتد.
https://eitaa.com/matalebevijeh/12424 موفق باشید
سلام: با دوستی مباحثه ای می کردم می گفت از منظر فلسفه اسلامی این بحث های پاردایم محوری که محافل آکادمیک دانشگاهی بحث می شود و مقاله و پایان نامه نوشته می شود اصلا معنا ندارد و درست نیست. به نظر حضرت عالی درست است؟ مثلا از منظر دانشگاهی دین شناسی را از رویکردها، پارادایم ها، روش شناسی های مختلف به آنها می پردازند آیا چنین کاری اشتباه است در فرایند معرفت؟ تحقیق دوست عزیز می گفت این کار به این جا می رساند ما را که درباره هر موضوع و مسئله ای می توان گفت با چه رویکرد و پارادایمی به بحث نگاه می کنی و یک حرف در هر رویکردی یک جور تفسیر می شود و این اصلا در فلسفه اسلامی معنا ندارد! ممنون راهنمایی بفرمایید، یا جایی که باعث خلط بحث شده است را بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم با توجه به تجربیاتی که دارم فکر نمیکنم این نوع پایان نامه نویسی که فعلاً در مراکز علمی ما معمول است، راه به جایی ببرد. موفق باشید
سلام: شاید برای سن بالاترهای این جوانان آخرالزمانی که وارد تاریخ توحیدی شده اند این سئوال مطرح شود که ما چند ده سال است داریم تلاش میکنیم مجاهده میکنیم چطور است که رهبری میفرمایند دهه هشتادیها به اوج ها میرسند و از طرفی هم میفرمایند امروز ایمان مردم بیشتر از اول انقلاب هم هست؟! و باز میشنویم که چه قله های معنوی را فتح می کنند؟! بگذارید اینطور بگویم انقلاب اسلامی آمد تا تاریخ جدیدی را شروع کند و محقق کند و این تاریخِ آغاز شده! به عنوان (فردا)! فردا نامیده می شود زیرا بزرگترها باید از قبل خودشان را به آن برسانند و جوانان پرورش یافته در روح مدرنیته هم باید خودشان را از آن روح پلید خارج کنند به همین سبب فردای همه است. دلیل آنکه جوانان زود تر وارد تاریخ توحیدی که انقلاب اسلامی آن را گشود می شوند و به همین ورود زود تر آن تاریخ آنها را بشدت و سرعت رشد می دهد این است که روح تاریک مدرنیته بسیار طاقت فرسا و تنگ است پس جوانان زود دنبال راه فرارند، اما سنین بالاترها هنوز در گذشته سیر میکنند و میگویند خوشا قدیم ها! آری از گذشته باید بیایید و با ولایت فقیه که تعین تاریخ توحیدیست این گشایش محقق می شود. استاد طاهرزاده بارها میگویند تو پای در راه نه و هیچ مپرس خود را بگویدت که چون باید بود! آره راه همان تاریخ توحیدیست و هرکه در آن قرار گیرد جایش و کارش و وظیفه اش را آن روح عظیم تاریخی که جای حضور حضرت الله است و ما را در خود پذیراست مشخص و معنا می کند پس خود میگویدت که چون باید بود... هرچه از رهبری میشنوید را سریع در روح گذشته و مدرن خود معنا نکنید و آن را بکشید به سمت خود! خیر دستی که آمده را بگیرید و بروید تا هرچه بیشتر وارد آینده خودتان شوید آنگاه میفهمید عجب چه حرف ها حکیمانه و زنده و غنی تر از آنچه میپنداشتم بود!. میگویید دوست داریم برای خدا برای امام زمان عج الله کاری بکنیم بسم الله بیا تا خود راه بگویدت که چون باید بود و از این امر مهم تر امروز در تمام خلقت وجود ندارد زیرا عین معنای شناخت خویش و شناخت خدا و ارتباط با مردم و طبیعت و عالم آدم است. هیچ کجا هیچ معنایی نمانده و تفاوتی هم ندارد چه آیین و تفکری داشته باشیم زیرا 'نیستند' و تنها معنای زندگی در تاریخ توحیدیست و انقلاب اسلامی پل وسیع عبور از همه جا به آن فرداست. زندگیست آقا زندگیست. بحمد الله همه چیز دارد در نسبت با تاریخ توحیدی برخورد می کند پس همه چیز نیست شده و بحمد الله زبان تاریخ توحیدی باز شده است و هر کس به هر اندازه در او قرار بگیرد زبان او به وسعت حقیقت می شود و بخدا مستانه است. یک نمونه مثال از شهدای همین اغتشاشات اخیر که همسرش از قول شهید می گفت: شهید به ما میگفت «بعدا میفهمید من که بودم»!.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. بشر آخرالزمانی از یک طرف به آزادی با تمام معنای آزادی فکر میکند و از طرف دیگر به ظرفیت گستردهای که دارد و طالب حضور در قلّهها است؛ نظر میکند با امکاناتی که در انقلاب اسلامی پیش خواهد آمد. عرایضی در جلسه هفتم «دولت – مردم- آزادی» https://eitaa.com/soha_sima/1678 در این رابطه شده است. موفق باشید
با سلام: شما در صورت معاد جسمانی می فرمایید که جسم برزخی از نور است نه گوشت، پس چرا من خودم در خواب دیدم که لثه من زخم شده و خون می آید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالب «ده نکته در معرفت نفس» با تعمق بیشتر دنبال شود. موفق باشید
سلام استاد: خیلی ممنون میشم پیرامون بازیگری و هنر سینما راهنمایی بفرمایید. بازیگری و حضور در نقشِ دیگری به غیر از خود، به توانایی انسان در چند رویی و ایجاد فاصله بین ظاهر و باطن یعنی شخصیت داستانی و شخصیت حقیقی بازیگر اشاره دارد. تا جایی که این قدرت استتار و توانایی ایجاد فاصله بین ظاهر و باطن، هنرمندی تلقی می شود. و البته دوربین در برجسته سازی ظاهر، به این توانایی، اعتبار می بخشد. دوربین نحوه ایی از حضور نزد دیگران را رقم میزند. دوربین امتداد وجودیِ امکان شخصیت است و بازیگر استعداد دوربین را به خوبی می شناسد. ببینیم دوربین برای شخصیت بازیگر چه معنایی دارد. وقتی خارج از صحنه ی بازی، بازیگری در حالی سریع از میان هوادارانش عبور میکند، که معطل آنها نشود و وقتی دوربین را می بیند دستش را به طرف دست هوادارش می آورد تا در نزدیک ترین حالت به دوربین تصویری از ارادت خودش به هواداری ها را ثبت کند و بعد دوباره سریع به راهش ادامه می دهد. و بیننده ی تصویر، دست گرمی را می بیند که با حالتی از گشودگی تحویل می گیرد. و بدین صورت دوربین، بازیگر را به چهره ایی محبوب تبدیل می کند. بازیگر دستش را به طرف دوربین نزدیک می آورد ولی در امتداد این لحظه، دست بازیگر است که از طریق تصویر به طرف بیننده ها می آید. دوربین به کوچکترین رفتارها عمومیت می بخشد. و محبوبیت بازیگر بیشتر می شود. فرش قرمز جشنواره ها، صورتی زیبا از این محبوبیت می سازد. و بازیگر فرصتی می یابد که بگوید این همه ظاهر که دیدید و به باطن ها اشاره دارد من نیستم، ظاهر و باطنِ من چیز دیگری است. و این صداقت، خاطر بازیگر را آرام و خوشحال می سازد. و در حقیقت جشنواره و یا روز جشن برای بازیگر، روز خروج از نقش ها و روز عید و بازگشت به خودش است. هر چند اثری که بازیگر از نقش بر لوح وجودش می پذیرد صفتی را در او تقویت می کند و ملکه می سازد. به هر صورت هوشِ چند رویی، که در تمدن مدرن راهی برای بهتر زندگی کردن شمرده می شود، ممکن است نفاق ایجاد کند و نفاق هم ایمان را فاسد می کند. وقتی می بینیم بازیگرانی که به جای افراد معنوی و مقدس ایفای نقش می کنند، در ادامه ی زندگی خود از نور آن نقش بی بهره می مانند و جهت گیری هایی غیر از نور حقیقتِ زمان در پیش می گیرند. و پاکی نقش ها را برای مخاطبان نیز بی اعتبار می کنند. وقتی می بینیم رهبر انقلاب به آقای جواد هاشمی که در فیلم های دفاع مقدس بازی کرده است و سپس در نقش یک تعزیه خوان رباخوار بازی میکند، میگویند: «شما دیگر این نقش ها را بازی نکنید.» از طرفی آیا حضور در نقش می تواند حضور در خودِ راستین باشد؟ و نقش ها ارزش حقیقی داشته باشند؟ در شرایطی خاص بازیگر متوجه می شود خودش نیست که بازی میکند، و «ما رمیت اذ رمیت» می شود. و اگر صحنه ایی تحققِ حالتِ آن زمان که بازی می کردی تو نبودی که بازی می کردی بشود، دوربین چگونه می تواند حتی کوچکترین و ظریفترین حالات و رفتار ها را از دست بدهد. دوربین در هماهنگی با ظرائف صحنه است که میخواهد اِمکانی را برای شخصیت فراهم کند. بنابراین حرکت دوربین، تلاش میکند در هماهنگی با حرکت بازیگر بماند و به مخاطب احساس وجودی آن را القا کند. و از طرفی هنرمند بازیگر که میخواهد آئینه ی حقیقت باشد، میداند حقیقت لطیف و نافذ است، حکم و دستوراتش بر اجزاء تکنیک کن فیکون است. اوست که رام میکند و در اختیار انسان قرار می دهد. شهدا هم که هنرمندانه و زیبایی شناسانه نقش آفرینی کردند غرق در کار با تکنیک نبودند، ولی فراست عالم با آنها بود زیرا غرق در حقیقتِ زمان بودند. تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافری است راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش زیرا سینمای انقلاب اسلامی، انسانیتی از جنس سلام است که با رؤیت انسان آغاز میشود. در بخش هایی از زیارت امام زمان (عج) با عنوان زیارت آل یاسین میخوانیم «السلام علیک حین تقوم السلام علیک حین تقعد»، سلام برتو هنگامی که می نشینی سلام برتو هنگامی که برمیخیزی. سلام بر همه ی تو که همه ی توحید هستی. سلام بر نشستن و برخاستنِ امام، رؤیت توحید است و انسان را از کثرت عبور می دهد و به وحدت می برد. سلام بر توحید، سلام بر حقیقتِ انسانیت در زمان، سلام بر زیبایی معقول، سلام بر زیبایی مکارم اخلاق. و دوربین سلام می کند تا از پرتوی صفات توحیدی بهره مند شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که جنابعالی متوجه هستید این مسئله، مسئله سادهای نیست زیرا به گفته خودتان نه میتوان از بیاعتبارکردنِ پاکی نقشها به راحتی گذشت، و نه میتوان آن نقشها را در صحنه سینما نیاورد. آیا میتوان نقشهای منفی را به افراد بینام و نشان داد؟ زیرا از هنر سینما و فیلم که هنر خاصی قلمداد میشود و در این زمانه نوعی تفکرآفرینی را به عهده دارد، به بهانه دوگانگیِ بین شخصیت اصلی بازیگر و شخصیتی که در آن بازیگری میکند؛ نمیتوان به راحتی از هنر سینما عدول کرد. خودآگاهی نسبت به تواناییهای سینما از یک طرف، و ضعفهایی که در دل این صنعت نهفته است از طرف دیگر، موجب میشود که راه سومی را مدّ نظر قرار داد. شاید جمع بین بازیگری و گفتار، آنجایی که صلاح نیست شخصیتی در میان باشد تا حدّی راهگشا گردد. انسانها بعضاً در نقشهای اصیلی که انجام میدهند عملاً در خودِ راستین خود مستقر میشوند مثل جناب آقای آنتونی کوئین در نقش عمر مختار و حضرت حمزه. موفق باشید
سلام و احترام. به نظر میاد امسال کم طاقت شدم. قبلا روضه گوش می دادم و گریه می کردم امسال حتی طاقت کلمات روضه رو هم ندارم. کشتن، سیلی زدن، آتش زدن، همه کلمه های روضه ها و هر چیزی که به خشونت مربوط بشه حالم رو بد می کرد و نتونستم برم عزاداری و متأسفانه توفیق حضور در عزاداری از دست دادم. اشکالی داره؟ باید چه کار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به یاد روحانیت و صفای معنوی که امام و خانواده آن حضرت و اصحاب آن حضرت در آن صحنهها مدّ نظر داشتند و متوجه عظمت کار خود بودند؛ باشید. در آن حدّ که این آزارها که دشمنان آنها بر آنها إعمال میکردند، هیچ بود هیچ. موفق باشید
سلام علیکم استاد: سؤالی داشتم درباره موضوعی که میان رفقای مذهبی اختلاف مبنایی پیش اومده و اظهاراتی هم از طرف یه عده شده آیا پخش سرود (سلام فرمانده) در بین الحرمین کج سلیقگی یا کار فرهنگی درستی بود؟ نظر شما چیه؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اشاراتی که در درون آن سرود وجود دارد مبنی بر نظر به آینده توحیدی جهان اسلام، نمیدانم چه اشکالی دارد که در هر جا که میشود این ندا را سر داد؟!! کوتاهی نکنیم چه در داخل خانه و فرزندانمان و چه در بزرگترین میادین جهان. موفق باشید
بسم اللّه سلام علیکم حاج آقا: مزاحم همیشگی تون خواستم بگم حواسم به پیگیری مباحث شما هست که ماوای خودم را از دست ندم و حفظش کنم که البته خیلی سخته ها، با همه ی مشکلاتی که قبلا براتون گفتم ولی یه چیزی، از خونه به خونه شدن اذیتم، خسته شدم، دلم میخاد برم قرار بگیرم خونه ی خودم، قلبم میریزه بهم اینجوری. و فقط خواستم بگم ما رو دعا کنید و از خدا برامون طلب کنید منزلی نیکو، میخاستم برم مزار آقا سلمانتون و بگم دعامون کنن و ان شاءالله میرم، شما هم ما رو یادتون نره، البته همیشه و درهمه حال ما و بچه هامون را محروم نکنید از دعای خیرتون. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله به بهترین نحو در بهترین شرایط قرار بگیرید و با آرامش کامل همواره بودن خود را به وسعت بیکرانه ذاتیاش احساس کنید. موفق باشید
استاد گرامی سلام: با آرزوی قبولی طاعات و عبادات پرسش و پاسخ شماره 32644 در خصوص مسکن را مطالعه کردم. قصد دارم مورد دیگری از فاسد بودن اقتصاد در این کشور را با یک مثال بیان کنم. امسال نرخ دیه در ماه های عادی ۶۰۰ میلیون و در ماه های حرام ۸۰۰ میلیون اعلام شده. حقوق بنده حدود ۶ میلیون تومان است. حداقل یکی از بانک هایی که سراغ دارم سالیانه ۲۰ درصد به سپرده ها سود پرداخت می کند. حساب کردم اگر بنده در اثر تصادف فوت کنم و ۶۰۰ میلیون دیه به خانواده ام بدهند ماهیانه ۱۰ میلیون از طریق سود بانکی می توانند درآمد داشته باشند ضمن این که یک نانخور هم کم شده است. (اگر در ماه حرام این اتفاق بیفتد که چه بهتر). پس نتیجه می گیریم شرایط اقتصادی طوری شده که مرده بودن بنده بهتر از زنده بودنم است. این موضوع ناشی از ناهماهنگی در افزایش نرخ ها و قیمت هاست. نرخ تورم را امسال حدود ۴۳ درصد اعلام کرده اند بعد به عنوان مثال نرخ دیه را بر اساس تورم ۲۵ درصد اضافه می کنند. کرایه های حمل و نقل را ۲۵ درصد اضافه می کنند. کتاب های درسی را ۲۲ درصد گران می کنند و نوبت به حقوق کارمند بدبخت که می رسد ۱۰ درصد اضافه می شود. معلوم است وقتی اجاره خانه ۲۵ درصد اضافه شود ولی حقوق ۱۰ درصد مشکل مسکن ایجاد می شود. مورد دیگر که هزینه سنگینی بر دوش خانواده ها گذاشته موضوع تحصیل است که قرار بود رایگان باشد. (ایجاد مدارس غیرانتفاعی و شهریه گرفتن مدارس دولتی) آموزش و پرورش که مهمترین نهاد و آینده ساز کشور است پولی شده و قسمت پرورش آن هم عملا تعطیل شده و فقط به آموزش و پر کردن ذهن بچه ها با مقداری اطلاعات توجه می شود. الان هم وضعیت طوری شده که هر گروهی تجمع کند به خواسته شان می رسند مثل معلمان و هر کس ساکت باشد گمان می کنند از وضعیت راضی است. اصلا قوانین و تئوری های اقتصادی در این کشور به چالش کشیده شده. به عنوان مثال بحث عرضه و تقاضا و تاثیر آن بر قیمت ها. مثلا اگر تقاضا برای جنسی کم شود و مردم همه با هم آن جنس را نخرند نمی توانی امید داشته باشی که قیمت آن جنس پایین بیاید یا مثلا رهبر معظم انقلاب واردات لوازم خانگی را ممنوع کردند تا تولید داخلی افزایش و قیمت ها کاهش یابد ولی دیدیم که اینطور نشد. خلاصه با این وضعیت امیدی به آینده انقلاب نیست. اگر قرار بود درست شود ۴۳ سال زمان کمی نیست. اگر هم بفرمایید علت تحریم هاست باید پرسید چگونه بعد از ۴۳ سال شعار نه شرقی نه غربی تحریم ها به این شدت اثرگذار است؟ با عرض پوزش برای تصدیع اوقات جنابعالی
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. آری! ما هستیم و معضلاتی که در پیشِ رو داریم. بنده سالهای پیش متوجه این امور شدم و به همین جهت چاره کار برای رفع این معضلات را فعالیتهای فرهنگی در بستر انقلاب اسلامی یافتم و از این جهت به آینده امید دارم که امکان عبور از این معضلات، تنها و تنها از طریق انقلاب اسلامی و ادامه روحیه انقلاب اسلامی ممکن است. موفق باشید
با سلام: استاد من به یادگیری زبان انگلیسی علاقه مند هستم و علاوه بر آن برای آزمون های مختلف نیاز به نمره آن هست، من کتب و نرم افزارهای مختلفی برای یادگیری آن از قبل دارم، می خواستم نظر شما را در این مورد بدانم که آیا می توانم در جهت یادگیری انگلیسی قدم بردارم یا آن را کنار بگذارم و مطالعات دیگری را جایگزین آن کنم بهتر است؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر میشود امروزه و در این تاریخ، از این نوع حضورها غفلت کرد؟! در حالیکه انسان این تاریخ باید با وسعت جهانی خود، خود را بپروراند تا نقشی مؤثر در عالم داشته باشد. موفق باشید
سلام استاد عزیز: ببخشید مزاحم وقتتون میشم من مدت خیلی زیادی هست که از مطالعه به صورت برنامه ریزی و متداول جدا شدم با مباحث تون آشنایی کامل دارم، دوره های معرفت نفس و برهان و معاد و ... رو قبلا گذروندم ولی از وقتی بچه دار شدم چون پشت خمی هم بودن دیگه وقتم اجازه نداد و نتونستم سمت کتاب برم مدت زیادیه که احساس نیاز میکنم برای مطالعه، ولی هیچ جوره نتونستم دوباره شروع کنم، انگار روحم هم مثل قبل همراهی نمیکنه ازتون درخواست داشتم که اولا راهنمایی بفرمایید اگه بخوام دوباره شروع کنم به مطالعه ی مباحث معرفتی از چه کتابی شروع کنم؟ دوما چکار کنم که مثل قبل، عطش مطالعه و پیگیری مباحث درونم بوجود بیاد؟ البته به صورت مجازی تا حدودی در جریان مباحث تون بودم ولی حتی صوت ها رو هم که میخوام گوش بدم احساس میکنم نفسم همراهی نمیکنه و تشنه ی شنیدن نیستم. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید نباید به خودتان سختگیری کنید زیرا در همین شرایطی که هستید به لطف الهی از تجلیات انوار الهی و حضور فرشتگان برخوردار میباشید. نهایتاً پیشنهاد میشود با توجه به سوابق مطالعاتی که دارید خوب است بحثهایی که در رابطه با قرآن در سورههای اخیر شده است را دنبال بفرمایید. مثل سوره «الضحی» و «اللیل». یا سوره «بلد». موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز. من قبلا هم بهتون پیام دادم و قرار شد حضوری خدمت برسم که به خاطر اهمال کاری خودم حضوری خدمت نرسیدم به خاطر همین عذر میخواهم. الحمدلله نه جسمی نه مالی و...مشکلی ندارم اما از کودکی دچار وسواس فکری زیاد و کمی وسواس عملی بوده ام (وسواس عملی در احکام رو کنترل کردم). فکرم شدیدا درگیره و این افکار وسواسی زیاد فرصت زندگی را از من گرفته است. چند ماهی است از لحاظ معنوی هم سقوط کرده ام. این وسواس فکری و این سقوط معنوی باعث شده زندگی راکد و سختی را بگذرانم. با این که دانشجو ام، دغدغه شغل و درآمد هم ندارم اما بی اراده و انگیزه شده ام... .سرشار از استعدادم، دیگران را راهنمایی میکنم اما خودم بی انگیزه و بی اراده شده ام و ذهنم همیشه درگیر است. خستهِ خستهِ خسته ام. به ائمه اطهار(ع)، امامزادگان (ع) متوسل شدم اما دریغ از حل شدن این مشکل و هر سال بدتر میشود. دیگه راهی به ذهنم نمیرسد. قصد مراجعه به روانپزشک و روانشناس ندارم چون میدانم ثمره ای ندارم. تنها امیدم خدا و ائمه بود که جوابی نگرفتم (شاید به خاطر گناهانم است. نمیدانم) گفتم شما راهی پیشنهاد کنید، دعایی، ذکری، توسلی، دیدار با عالمی یا... قبلا پیشنهاد کردید که پیش روانپزشک بروم. لطف کنید راهی غیر از روانپزشک و روانشناس معرفی کنید. نیاز به شارژ معنوی هم دارم که روانپزشک و روانشناس از این مورد بی بهره اند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید خودتان در خودتان با عزمی بزرگ حاضر شوید و البته عبادات معنوی و اولیای الهی کمک خواهند کرد. در راستای حضور در آنچه باید خود را در درون مدیریت کنید، کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» شروع خوبی است تا
ان شاالله متوجه شوید روح انسان نیاز به معارف عمیقی دارد تا آن معارف او را به سوی حقایق سیر دهد. موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله: استاد جان دعایمان کنید. استاد سوالی دارم از حضورتون، اینکه در صحبتهاتون گاهی میفرمائید رهبری، نائب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هستن رو به استناد سندی میفرمائید یا این مطلب ذوقی است؟ حضرت صاحب ۴ نائب رسمی داشتن که در متون آمده، این که حضرت آقا، حفظه الله رو نائب ایشان معرفی میکنید و می کنند بر چه اساسی است؟ خدا حفظتون کنه
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روايت از حضرت امام حسن عسگرى«علیهالسلام» داريم: «فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّيعَةِ لَا جَمِيعَهُم» [1] و امّا آن كسى از فقهاء امّت ما كه نگهبان نفس خود و حافظ دين خدا و مخالف هوا و هوس و مطيع أمر حضرت مولاى خود بود، بر عموم مردم لازم است از او تقليد كنند. و بعد حضرت در ادامه روايت مى فرمايند: و البته بعضى از فقهاى شيعه متّصف به اين صفتند و نه جميع آنها.
با توجه به روایت فوق، عملاً فقهایی که خصوصیات فوق را دارا هستند، به یک معنا نایب امام زمان «عجلاللهتعالیفرجه» میباشند و معلوم است که ولیّ فقیه در این رابطه نیابتشان به جهت موقعیتی که دارند، کاملتر است و این مقام غیر از مقام نواب اربعه می باشد. موفق باشید
[1] ( 1) احمد بن على طبرسى، الإحتجاج على أهل اللجاج، ج 2، ص 458.
