سلام استاد بزرگوار: خدا خیرتون بده، استاد تا جه میزان باید به احوالاتمون در خواب، توجه کنیم یعنی بنده یه انسان معمولی هستم با کارهای روزانه و درس و بحث و البته سعی در مراقبه و اهل دیانت و گاهی هم در دعاهام حال خوش معنوی دارم ولی خوابهای با معنایی دارم، گاهی نگران میشم و گاهی دوست دارم خوابهای نورانی ببینم و البته اکثرا توجهی به این موضوعات ندارم، لطفا راهنماییم بفرمایید که این مساله چقدر اهمیت دارد؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: ائمه ما «علیهمالسلام» به ما فرمودهاند به خواب نباید اعتماد کرد زیرا حتی ممکن است شیطان برای مأیوسکردن مؤمنین در خوابِ آنها تصرف کند و به ظاهر آن ها را گرفتار اعمالی نماید که در شأن مؤمن نیست. موفق باشید
یا محبوب! سلام و رضوان خداوند بر شما باد. ببخشید استاد من کتاب روزه دریچه ای به عالم معنا رو خوندم و به واقع لب کلام رو دیدم که روزه چه تاثیر شگرفی داره. میخواستم بپرسم اگر به هر دلیلی نتونیم روزه بگیریم و بخوایم اون جان سازی که در کتاب گفتید رو داشته باشیم (عقل و جان هر دو بگوید خدا) میتونیم هر روز به نیت روزه، سحر مختصر غذایی بخوریم و برای مواقعی که نمیشه روزه گرفت خوردن مختصر غذایی در وعده ی ظهر و نهاتا باز افطار در شب مطلوب حاصل میشه؟ چون روزه نگرفتن و کنترل هوس خوردن سخته و با این برکاتی که ذکر کردید و برکاتی که به عنایت حضرت محبوب شاهد بودم اصلا بر آن شده ام تا ایامم بر روزه باشد یا حداقل اگر روزه نیست شبیه ترین به آن باشد و آن شور دعای سحر و لک صمنای افطار را ره مطلوب کنم آیا ممکن است؟ به راستی که خوش گفت مولوی که با یک لقمه اضافی چشم دل کور می شود ـ آه بر آن چند چند لقمه های اضافی و حجاب های دوباره نیست شده و دور کننده آه!
باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه خوبیهای روزه، جوانان نباید نسبت به خود سختگیری کنند تا نفس ناطقهشان اذیت شود. همینکه جوانان مواظب خوردنهای خود باشند که پرخوری نکنند، رویهمرفته ادب ماه رجب را که ماه گستردهشدنِ رحمت الهی است؛ رعایت کردهاند. در این ماه میتوان گفت از طریق تأمّل بر دستورات این ماه «آنقدر ای دل که توانی بکوش». موفق باشید
سلام استاد: من چند سالی است با شما آشنا شدم و حرف های دلم را از زبان شما شنیدم و با هر سخنتان روحی در من دمیده شد. الان جوری هستم که از خانواده خود خیلی جهانم جدا شده و افراد خیلی کمی هم هستن که بتونم باشون هم صحبت بشم و درباره افکارمون صحبت کنیم. احساس تنهایی میکنم و این مرا اذیت میکند چون انسان موجودی اجتماعی است و باید در جمع ها باشد اما من در جمع ها صحبت خاص و حضوری خاصی ندارم. تنهایی ام را از یک طرف که انس با حضرت عشق است را دوست دارم و از یه طرف اذیتم چون خیلی جاها احساس تنهایی میکنم. به انقلاب اسلامی و رهبر عزیزمان و جهان توحیدی که باید در آن باشیم تا خودمان را پیدا کنیم ایمان دارم و سعی میکنم در این مسیر باشم. لطفا هر راهنمایی صلاح میدونید بفرمایید. سلامت و عاقبت بخیر باشید استاد
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه صفات مؤمن را اینطور فرمودهاند که: «المؤمنُ بِشْرُهُ في وجهِهِ ، و حُزنُهُ في قلبِهِ ، أوسَعُ شَيءٍ صَدْرا» چرا نباید با مدارا با این افراد که عموماً مغرض نیستند، ولی جاهل میباشند؛ رفتار نکنیم؟ موفق باشید
سلام علیکم استاد: در فیزیک عنوان میکنند که انرژی نه بوجود می آید نه از بین می رود بلکه از صورتی به صورتی دیگر تبدیل میشود بعد عده ای نقبی میزنند که در این صورت مبدا جهان انرژی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به گفته لاوازیه همواره انرژی تبدیل به ماده و ماده تبدیل به انرژی میشود. ولی بحث در این است که ماده اولیهای که این تبدیل در آن صورت میگیرد، نمیتواند به خودی خود و بدون علت باشد. موفق باشید
سلام و عرض ادب: ببخشید اینکه انسان از تفکر و مشاهده محیط پیرامون مثل آسمان، ستارگان، زمین، درختان و بقیه مخلوقات خدا بخواد آثار معرفتی و باطنی و توحیدی براش حاصل شه مسیر رو کمی دور تر نمیکنه و منافات با دعای عرفه که فرموده: «الهی ترددی فی الآثار یوجب بُعدَ المزار» نداره؟ و اینکه از این مخلوقات عبرت معرفتی و توحیدی میگیریم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر در تردد بر آثارِ الهی مشغولشدن به مخلوقات پیش آید، همان است که فرمودند موجب «بُعد مزار» میشود. ولی آنجا که حضرت پروردگار فرمودند: «الستُ بربّکم؟» و هم عرضه داشتند: «شهدنا»، موضوع فرق میکند. زیرا موضوع ربوبیت حضرت ربّ در میان است با اینکه ربوبیت حضرت ربّ در مربوب یعنی در همین مظاهر و رخدادها به ظهور میآید. ولی انسانها در بستر توحیدیشان آنچه در منظر خود قرار میدهند ربوبیت ربّ است و نه مشغولشدن به مربوب. به همین جهت میفرمایند: «از نظرگاه است ای مغز وجود / اختلاف مؤمن و گبر و یهود». موفق باشید
موضوع: عوامل پیشران و انگیزه های «انسان افق گشا» ۱. به نظر شما عوامل پیشران و انگیزه های الهی و درونی انسان افق گشا چیست؟ ۲. من می دانم افراد افق گشایی مثل شهید سلیمانی انگیزه های والا و قوی دارند. میفهمم که آنها بسیار سرزنده و با حیات هستند. اما این انگیزه ها در من قوی نیستند. اگر بخواهم انگیزه های خود را به انگیزه های یک انسان افق گشا نزدیک کنم؛ شما چه توصیه ای به من دارید؟ ۳. اراده افراد ناشی از درک آنها از مقصد است. مکتب های مختلف نیز انسان ها را به سودها و بهرهمندی های مختلفی بشارت میدهند؛ درباره اسلام ما برای جذب افراد در بکار گیری سرمایه شخصی در راستای افق گشایی رویکرد های مختلفی داریم: گاهی به حرف های کلی و مبهم مانند سعادت دنیا و آخرت روی میآوریم. در صورتی که تعلق اراده به امور مبهم محال است و از طرفی غرب افراد را به بهایی مشخص مانند فلان خانه و فلان حقوق میخرد. گاهی در زمین غرب بازی میکنیم که مثلا «بیا به علم و فناوری خدمت بکن» و از پیشرفت های فنآوری کشور مثال میزنیم یا «بیا به آدم ها خدمت کن» که در این زمین بازی همیشه بازنده هستیم. گاهی نیز رشد معنوی را مطرح می کنیم که به ظاهر منطقی تر است اما باید احساس واقعی رشد معنوی در فرد ایجاد بشود که با توجه به ساختار های موجود اصلا چنین جهتی مطرح نمیشود. نهایتا سوال این است که ما چگونه مقصد را تصویر میکنیم؟ چگونه به مجاهدت در اسلام دعوت میکنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از دریافت معارف توحیدی در ابعاد مختلف آن، نظر به چشماندازی که انقلاب اسلامی به لطف الهی مقابل انسان میگشاید، انسانها در افق حیات خود به اصالت های خود میرسند. در این مورد إنشاءالله کتاب «انقلاب اسلامی، طلوع بین دو جهان» میتواند مدد رسان باشد. موفق باشید
سلام استاد: چرا تفسیر قرآن را از اول قرآن و سوره ی بقره آغاز ننمودید اگر سوره ی بقره را تفسیر فرمودید چرا در سایت یافت نمی شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن زمان که به لطف الهی سوره بقره بحث شد هنوز امکان ضبط آن مباحث فراهم نبود مگر در روزهای آخر و چند جلسه آخر آن. موفق باشید
با عرض سلام محضر استاد گرامی: استاد با توجه به اینکه جواب این سؤال را میدانم ولی باز می پرسم استاد وقتی نفس ما همه جا هست یعنی در ذات هم هست؟ در محضر ذات هم هست؟ یعنی اگر من خالی از تعلقات رجوع به ذات کنم یا به الله یا به واحد یا ائمه واقعا در محضر قرار میگیرم؟ استاد یعنی واقعا وقتی من به ذات رجوع کنم در محضر ذات قرار میگیرم؟ استاد من کجا این حرفا کجا
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در رابطه با سالک در فنای فی الله در حديث قدسى داریم: «لَا يَزَالُ عَبْدِي يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّوَافِلِ مُخْلِصاً لِي حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا» بنده من از طريق نوافل خالصاً همواره به من نزديك مىشود تا آنجايى كه محبوب من مى گردد و چون او را دوست داشتم، من گوش او مى شوم كه با آن بشنود و چشم او مى شوم تا باآن ببيند و دست او مى شوم كه با آن بگيرد. يا مثل اينكه خداوند در قرآن به پيامبر (ص) مى فرمايد: «ما رَمَيْتَ اذْ رَمَيْتَ وَلكِنَّ اللهُ رَمي» تو نيستى كه نيزه پرتاب مى كنى، بلكه خدا است كه چنين مى كند. در اين آيه تمام وجود پيامبر خدا (ص) در احاطه حضرت حق قرار مى گيرد. موفق باشید
موضوع: ذات انقلاب در تعارض قرار دادن اَدلــــه است شهید حاج قاسم سلیمانی: همان دختر کم حجاب دختر من است رهبر انقلاب: مسئله حجاب محدودیت شرعی و قانونی است و کشف حجاب حرام شرعی است اکنون تاریخ اسلام و هاکذا تاریخ انقلاب اسلامی ایران اقتضا دارد که در این برهه توسط مدعیان و علما و فیلسوفان.... اش. تا به عرصه نظر آمده و در تبین این تعارض ظاهری که توسط دو چهره بزرگوار و موثرش که در جایی فرمودند من و حاج قاسم در دنیا رفیق بودیم و خدا کند که در آخرت نیز رفیق باشیم. بیان کنند! شاید نظر معاندان این باشد که این دو چهره برای گذر از بحران مماشات میکنند و سیاست خرج میکنند. اما برای من و شما صداقت نورانی این چهره ها چنان جایگاهی دارد که مانع قبول این نظر است. این بزرگان در جایگاه استیصال حقایق نیستند تا مجبور به سیاست بازی از این قسم بشوند پس راز این تعارضها کجاست؟ بد نیست اشاره به اولین دیدار ابن رشد پیر فلسفه با ابن عربی جوان و عارف که در فتوحات توسط ابن عربی بیان شده توجه کنیم «پدرم که از دوستان ابن رشد بود مرا به بهانه ای به دیدار او فرستاد هنگامی که به او رسیدم بسیار شاد شد و دست در گردنم انداخت و گفت {آری}؟؟ جواب دادم { بلی!} او از جوابم شادتر شد و و چون دلیل شادی اش را دیدم گفتم{نه} از این نه من سخت آشفته شد و چهره اش به انقباض گرایید!، بعد به من گفت «امر را در کشف و فیض الهی چگونه یافته ایی؟» آیا امر حق همان است که تفکر و نظر به ما عطا کرده است؟ در پاسخ گفتم (بلی _نه) در میان این بلی و نه روح از بدن پرواز میکند. در این حال ابن رشد لرزه به اندامش افتاد و گفت لاحول و لا قوة الا بالله. دلیل اش این بود که او چیزی که من بدان اشاره داشتم را دریافت! حال چه حکمتی میان بلی و نه نهفته است؟ چه حکمتی در تعارض سخن رهبر و حاج قاسم نهفته است؟ آیا این رفتارهای حکیمانه ما را به توجه در عمق این بلی و نه دعوت نمیکند؟ آیا دغدغه سالک رفع حجاب نورانی و ظلمانی نیست؟ چرا نباید عرصه بلی و نه به حجاب برای دختر دست پروده انقلاب که تحت تاثیر و بمب باران فضای مجازی است فراهم نشود؟ بناست این دختر در این بستر انقلاب به عرصه لایتناهی میان بلی _نه فرصت انتخاب یابد و الا که جهان غرب برای این بیچاره فضای انتخاب ندارد، دیکتاتوری پنهان! است آیا وقت آن نیست که به «نه به حجاب» این دختر پرورده انقلاب توجه شود؟ تا بلی و لزوم اش آشکارش شود؟ آیا این موضع گیری جوانان نمایانگر پیروزی تئوری آزادی حقیقی انقلاب نیست؟ البته که است در میان این نه ها و بلی ها! آیا دختر جهان غرب اکنون از چنین آزادی برخوردار است؟ نه! او حق انتخاب ندارد و ولی دختر من حق انتخاب دارد به صدقه سری شهدا و رهبراش. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً همینطور است. نکاتی را مطرح میفرمایید که آنانی که بنای اندیشیدن دارند نمیتوانند خود را نسبت به این امور در رابطه با حجاب بیتفاوت بدانند. نکاتی که هرکدام در جای خود، جایِ گفتگو دارد. همین اندازه میتوان عرض کرد که بخواهیم و نخواهیم بشر جدید همه وجود خود را در درکِ آزادیاش معنا کرده و اتفاقاً آماده است در دل همین حضورِ آزادانه، فاخرترین انتخابها را داشته باشد تا مانند دختران اسیر در سکولاریته غرب، گرفتار سطحیترین انتخاب که موجب نیستانگاری میگردد؛ نشوند. در مباحث «رابطه مردمیبودن نظام اسلامی و آزادی» تا حدّی این امر به میان آمد تا همچنانکه میفرمایید بدانیم ما نیز در میان «آری و نه» قرار داریم. اگر باید دغدغه تعالی و تربیت دخترانمان را داشته باشیم تا گرفتار فضای ظلمانی که غرب برای خود ایجاد کرده، نشویم؛ «آری » . ولی «نه». به این معنا که باید به انتخاب انسانیِ آنها که تنها میتوانند در درون خود، خود را بیابند، احترام گذارد و اتفاقاً ذات انقلاب اسلامی دقیقاً همین است. امری که حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» در راستای هرچه مردمی بودن نظام اسلامی ، در جلسهای که سال 58 با اعضای مجلس خبرگان داشتند. در ضمن در معنای آزادی در بشر چدید خوب است به بحث «نظر به ظرفیتهای بشرِ جدید و راه معنابخشی به آن در افق تمدن اسلامی» رجوع شود https://eitaa.com/matalebevijeh/13876موفق باشید
سلام: کدام یک از دو بیان زیر صحیح یا صحیح تر هستند؟ ۱. مقام نوری معصومین علیهم السلام، روح العظمه که در روایتهای مربوط به مراتب قلب معصوم، عالی ترین مرتبه قلب معصوم شمرده شده است و مثل اعلای خداوند ( که در دو مورد در قرآن کریم آمده است) و باطن خلیفه الله الاعظم همگی یک حقیقت واحد هستند که به لحاظ مختلف اسامی گوناگون بر آن اطلاق شده است. ۲. مقام نوری انسان کامل، مرتبه عالیه همه اینهاست و بقیّه، شوون مختلف مقام نوری انسان کامل هستند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آنجا که از این دو جمله میفهمم نباید بین آنها تفاوت قائل شد، زیرا نور عظمت که مقام موهبی حضرت حق به آن بزرگواران است، بنیان و اصل و اساس مقام آن ذوات مقدس میباشد تا مبنای هدایتشان برای خلق عالیترین مبنا باشد. موفق باشید
سلام استاد: خسته نباشید، وقتتون بخیر. اگر خدا بخواد من کتاب ده نکته داشتم میخوندم. بعد این مسئله جبر و اختیار خیلی ذهنم رو درگیر کرد و تو سایتا جواب درستی پیدا نکردم. اگر میشه بی زحمت میتونید بگید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید بتوانید جواب خود را در جزوه «جبر و اختیار» https://lobolmizan.ir/leaflet/181?mark=%D8%AC%D8%A8%D8%B1 پیدا کنید. موفق باشید
سلام بر استاد گرامی ببخشید در ماه مبارک رجب بنده دارم مسائل ده نکته از معرفت النفس را باز خوانی میکنم و امیدوارم که با این روش دفتر خودم را ورق زده باشم... ان شاءالله ایندفعه سؤالاتی در ذهنم ایجاد میشود که تا ۱۵ دقیقه از صوتتان را گوش میدهم سریعا سؤالات را یادداشت میکنم و صوت را متوقف. مثلا: در شرح نکته اول معرفت نفس فرمودید که در روش تجربیِ شناخت نفس، بایستی موانع را کنار بزنیم تا با خودِ پدیده - به صورت عینی و حضوری - مواجه شویم. بعد از آن فرمودید که در خواب و مرگ، انسان با نفس خویش حاضرانه تر مواجه است. یعنی در این بین به صورت پنهانی عنصر جسم را حذف کردید و ادعا نمودید که جسم همان مانعی است که باید مرتفع شود! ولی نفرمودید چگونه به این نتیجه رسیدید که: «باید جسم را حذف کنیم تا کارمان راه بیفتد!». در برهان دوم از اینکه «من ما هست بدون نیاز به تن» فرمودید که کم شدن اعضای بدن مثل قطع شدن دست، باعث نمی شود که من انسان کم شود. حال اگر کل بدن را از دست بدهیم باز هم من ما هست. پس انسان بدون جسمش هست. ولی در این بین نفرمودید که اگر انسان سرش قطع شود یا قلبش از کار بیفتد درجا میمیرد! در اینجا میتوانیم نتیجه بگیریم که «من ما همان مغز ماست.» با توجه به کنکوری بودنِ ما دعا بفرمایید که همه جانبه (هم معرفتی هم علمی) قوی شویم تا بتوانیم در عالم انقلاب اسلامی جور دیگری نقش آفرینی کنیم.ان شاء الله با تشکر🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. برای عبور از جسم، همان توجه به خود، بهخصوص توجه به خود در خواب، کار خوبی است. ۲. در کتاب «خویشتن پنهان» عرض شد که بعضی از اعضای بدن طوری است که اگر از بین برود امکان تدبیر نفس از بدن بهکلّی منحرف میشود و از آن به بعد نفس، خود را در نزد خود تجربه میکند. موفق باشید
با سلام استاد عزیز: در رواياتى در منابع شيعه و اهل سنت كه از لحاظ سندى صحيح است از اتخاذ قبور به عنوان مسجد نهى شده است. مثلا در كتاب صحيح بخارى، حديث ۱۳۰۱ چنين آمده است: عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي مَرَضِهِ الَّذِي لَمْ يَقُمْ مِنْهُ لَعَنَ اللَّهُ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ لَوْلَا ذَلِكَ أُبْرِزَ قَبْرُهُ غَيْرَ أَنَّهُ خَشِيَ أَوْ خُشِيَ أَنَّ يُتَّخَذَ مَسْجِدًا ترجمه: عايشه روايت مىكند كه پيامبر (ص) در مريضىاش كه در آن از دنيا رفت گفت: خدا يهود و نصارى را لعنت كرد چون قبور انبياء خود را به عنوان مسجد اتخاذ كردند. سپس عايشه گفت اگر چنين نبود قبر پيامبر آشكار بود ولى از آنكه قبر او به عنوان مسجد اتخاذ شود ترسيده شد. و اما در كتب شيعه در كتاب الكافي ج : 3 ص : ۲۲۸ آمده است: عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ زِيَارَةِ الْقُبُورِ وَ بِنَاءِ الْمَسَاجِدِ فِيهَا فَقَالَ أَمَّا زِيَارَةُ الْقُبُورِ فَلَا بَأْسَ بِهَا وَ لَا تُبْنَى عِنْدَهَا الْمَسَاجِدُ ترجمه: سماعه مىگويد از امام صادق (ع) راجع به زيارت قبور و ساختن مسجد در قبرستان پرسيدم. ايشان فرمودند: اما زيارت قبور اشكالى ندارد ولى نزد قبرها مسجد نسازيد. اين حديث از لحاظ سندى موثق است. در نرم افزار درايه النور اين حديث موثق ذكر شده و آقاى مجلسى در مرآه العقول نیز سند اين حديث را موثق دانسته است. همچنين در كتاب وسائلالشيعة ج : ۵ ص : ۱۶۲ از امام باقر (ع) نقل شده است كه : فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَهَى عَنْ ذَلِكَ وَ قَالَ لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي قِبْلَةً وَ لَا مَسْجِداً فَإِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ ترجمه: پيامبر (ص) فرمود قبر مرا قبله و مسجد نگيريد چرا كه خدا کسانی را كه قبور انبياء خود را مسجد گرفتند لعنت كرد. سند اين حديث در نرم افزار درايه النور صحيح دانسته شده است. حديث در اين باب زياد است و به هر حال اين احاديث نيز مويدى است بر اينكه نظر گروه دوم در زمان اصحاب كهف صحيح نبوده است. قرينه پنجم : اتخاذ قبور به عنوان مساجد با توجه به اينكه در ظاهر شبهۀ شرك دارد كار پسندیدهای نيست. قرينه ششم: علماى شيعه در رسالههاى خود آوردهاند كه نماز خواندن در قبرستان و جايى كه قبر باشد مكروه است. در رسالۀ مراجع تقليد آمده است : نماز خواندن در چند جا مكروه است و از آن جمله است: ... مقابل قبر، روى قبر، بين دو قبر، در قبرستان. (توضيح المسائل (محشى - امام خمينى)؛ ج۱، ص: ۵۰۱) با توجه به اين حكم مىفهميم نظر آن گروه دوم در زمان اصحاب كهف چندان صحيح نبوده است و کسانی كه از آيه ۲۱ سوره كهف مىخواهند برخى كارهاى امروزه را توجيه كنند به نظر، دقت لازم را در تحقيقات خود نكردهاند. علاوه بر این در هیچ کجای قرآن توصیۀ صریحی برای ساختن قبور يا چيزي بر روي قبور نداریم. آیا خدا نمیتوانست به پیامبرش توصیه کند که بر سر قبر ابراهیم برو و آن را بساز؟ با این تفاصیل ساختن گنبد و بارگاه برای مرحوم خمینی چه ضرورتی داشته است؟ ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که متوجه هستید واقعاً در قبرستانها به آن معنا که مسجد شوند، نباید نماز خواند ولی آیا جریان اصحاب کهف به عنوان نمادی از یک معجزه بزرگ را میتوان به عنوان قبر و قبرستان قلمداد کرد؟ در مورد حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» و مزار شریف ایشان، بحث بر سر نمادی است که امکان رجوع و زیارت اولیای الهی را فراهم باید کرد، ولی این نوع برخوردی که فعلاً ما با آن روبهرو هستیم، به نظر میآید تشریفاتش آن را از نمادبودن خارج کرده است. موفق باشید
با سلام و احترام: لطفا از میان آثار خودتان، یا هر منبع دیگری آن را مناسب میدانید؛ منبعی به بنده معرفی کنید که در آن نقش تفکر و تعقل را در راستای تحقق تمدن نوین اسلامی درک کنم. به این صورت که با یک رویکرد تربیتی نیز همراه باشد. و اینکه همیشه بهره کمی از غزلیات حافظ داشتم، گویا بوی خوش آشنایی را از غزلیات حضرت حافظ دریافت میکردم اما آن را با تمام وجودم درک نمیکردم. چند روز پیش فهمیدم شما غزلیات حافظ را شرح میدهید و چند تای اول را خواندم؛ آنقدر لذت میبردم که از ته قلبم گریه میکردم؛ گویا مطابق نیازهای روحی همین الانِ من بود. بسیار ممنونم از شما، شما و آثارتان بسیار رشد معنوی و عقلی و شخصیتی بنده موثر بودید. انشاءالله خداوند خیرمحض و آنچه بهترین برای شماست به شما عطا بفرماید. آیا چنین شرحی را نیز برای مثنوی مولوی میشناسید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید پس از گذر از کتاب «تمدنزایی شیعه» اگر بتوانید با سه کتاب «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی بين دو جهان» و «انقلاب اسلامی و چگونگی تحقق آينده دينداری ما» و «در راستای بنیانهای حکمت حضور انقلاب اسلامی در جهانی بین دو جهان» مأنوس شوید، إنشاءالله افقی از معنای تمدن اسلامی در مقابلتان گشوده خواهد شد. موفق باشید
استاد ارجمند سلام علیکم: دعا گوی حضرت عالی هستیم. ان شا الله شما هم حقیر را از دعا محروم نفرمایید. دکتر روانپزشک و فارغ التحصیل دانشگاه اصفهان هستم که چند سالی به اجبار ساکن شهرکرد شدم. مدتی رئیس بیمارستان بودم در حال حاضر هم روانپزشک شهرکرد هستم و احتمالا هیئت علمی شهرکرد بشوم. در زمان مسولیت اجرایی به نظر کمی احساس می کردم برای انقلاب کار انجام می دهم ولی فعلا این توفیق را ندارم. خود را مشغول نوشتن کتاب دینی، روانشناسی رایگان، ویزیت رایگان مناطق محروم و سخنرانی کرد ه ام. البته یک برنامه سیر و سلوکی با استادی سالهاست ادامه می دهم و اگر چه از خودم اصلا راضی نیستم ولی لنگان لنگان می شود گفت شاید متوقف نشده ام. بعد از حوادث اخیر در مورد حجاب و ... با خودم می گویم نکند کم کاری کرده که حتما کم کاری کرد ه ام و یا راه را غلط رفته باشم. از آنجایی که اکر خدا کمک کند مقلد رهبری و دوستار انقلاب و نظام بوده و هستم یک سوال داشتم. سوال حقیر: استاد وظیفه حقیر در این دوران چیست تا مدیون خون شهدا و امام نشوم و بتوانم خود را به کمک انقلاب ان شا الله به شهدا و شهادت نزدیک کنم. ببخشید استاد اذیت می شوید ولی خواهش میکنم با توجه به شرایط من کمی جزیی بفرمایید و خیلی کلی بیان نکنید. یا علی مدد. دعا بفرمایید. بسیار مشتاق دیدار. ممنون از بزرگواری حضرت عالی
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره انقلاب اسلامی راه گشوده و آغازی است به سوی جهانی دیگر که بنده نام آن جهان را «جهان بین دو جهان» قرار دادهام. با حضور در آن جهان است که به گفته عطار همینکه انسان در آن قدم گذاشت: «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». پیشنهاد اولیه بنده مطالعه کتاب «انقلاب اسلامی؛ طلوع بین دو جهان» است و در کنار آن، حضور در سایت «لُبّ المیزان» و کانال «مطالب ویژه». از آن جهت که فضای حضور در «جهان بین دو جهان» به صورتهای مختلف در آن سایت و در آن کانال به میان آمده است. https://eitaa.com/matalebevijeh . موفق باشید
باسمه تعالی: سلام بر استاد گرامی: شب گذشته در شبکه افق در برنامه «به افق فلسطین» خانم معصومه ابتکار را دعوت کردند تا نظر خود را نسبت به جنایتکاری رژیم صهیونیستی بگویند. و ایشان نیز در مورد جنایتکاری رژیم صهیونیستی سخنی گذرا به میان آوردند. ولی در توجیه عدم موضعگیریِ جریانهای داخلی، همه حرفشان آن بود علت سکوت آن جریانها نسبت به کودککشیِ آن رژیم، آن بوده است که اگر سخنی میگفتند نظام جمهوری اسلامی آن را به نفع خود برداشت میکرد و چون نظام اسلامی آنها را از جمله آقای خاتمی را به حاشیه رانده است، آنها در این موارد سکوت کردهاند. به نظر شما آیا این سخن و این توجیه صحیح است؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه به گفته رهبر معظم انقلاب بعضاً کوتاهیهایی شده است، بحثی نیست و در اینکه ممکن است بعضی برخوردها با جریانهای سیاسی موجود با وسعت نظر لازم همراه نبوده است، هم بحثی نیست. ولی جای دو سؤال در میان است. یکی آنکه آیا اگر سخنی در تقبیح جنایات رژیم کودککشِ صهیونیستی گفته شود و بر فرض هم نظام اسلامی از آن بهرهبرداری کند، مگربهرهبرداری همانند بهرهبرداری است که نظام استکباریِ آمریکا پیشه کرده است؟! و از آن مهمتر آیا جریانی که خانم ابتکار از آن دفاع میکنند، جریانی نیست که به گفته امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» آنچنان شیفته غرباند که اگر انقلاب در اختیار آن ها قرار بگیرد، یکشبه آن را تقدیم آمریکا میکنند؟!! فراموش کردهایم که حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در وصیتنامه خود تذکر دادند: «باید هوشیار و بیدار و مراقب باشید كه سیاست بازان پیوسته به غرب و شرق با وسوسه های شیطانی شما را به سوی این چپاولگران بین المللی نكشند؛ و با اراده مصمم و فعالیت و پشتكار خود به رفع وابستگیها قیام كنید.» موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: ساکن آلمان هستم و در این روزهای اخیر اخبار فلسطین و غزه را در رسانه های ایران و غرب دنبال میکنم. تصاویر دلخراش و ناراحت کننده پخش شده از تلویزیون ملی ایران از کودکان فلسطینی که از زیر آوارها بیرون کشیده میشوند و ضجه های مادرانشان بسیار آزرده خاطرم کرده است. از طرفی شاهد سانسور شدید تصاویر جنایات صهیونیستی در رسانه های غرب و دروغ گویی و لجن پراکنی این رسانه ها هستم و به چشم خود میبینم که چطور این رسانه ها و مطبوعات وابسته به امپراطوری رسانه ای صهیونیستی جای ظالم و مظلوم را عوض میکنند و رژیم غاصب و جنایتکار و اشغالگر صهیونیستی را به عنوان مظلوم و قربانی جا میزنند. اینجاست که انسان معنی واقعی کفر را که پوشاندن حقیقت است به خوبی می تواند درک کند. دلم میخواهد به نحوی در حمایت از مظلومین فلسطین و برائت از غاصبین و ظالمان صهیونیست حضوری داشته باشم ولی حتی تظاهرات های معمولی هم به طرفداری از فلسطین اینجا ممنوع شده است (به به، به این آزادی بیان !!!) از اینکه به هیچ نحوی نمیتوانم حضوری در دفاع از مستضعفین داشته باشم دچار دلزدگی شدید نسبت به این دنیای زیر سلطه استکبار و ظلم شده ام. خواستم بپرسم آیا استاد توصیه ای برای فردی در موقعیت بنده دارند؟ به حق که همه چشم امید مان به رهبر آزادگان جهان است. خوشا به حال مردمی که امکان حضور در راهپیمایی پیش رو در حمایت از مردم فلسطین روز جمعه را دارند. إن شاء الله که قدر بدانند و شرکت کنند. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه قبلاً نیز عرض شد مهم آن است که از طریق انقلاب اسلامی راهی در مقابل ما گشوده شده است. حال در دل این راه، یک روز به فتنههای ابتدای انقلاب برخورد می کنیم و در حضور تاریخیِ خود آنچه باید انجام دهیم، انجام دادیم و باز مائیم و دفاع مقدس و یا دفاع از حرم و حضوری که نسبت به آن رخدادها پیش آمد. هیچ فرقی بین آنانی که شهید شدند و آنانی که با همان دغدغه شهدا در جایی بودند که باید باشند، نبود و نیست. مهم آن بود که هرچه در این راه پیش آمد ما در آن حاضر باشیم. و امروز نیز حضوری بس دقیق پیش آمده که فهم آن مهمتر از حضور نظامی در آن است زیرا آنچه هژمونی و ضربهناپذیریِ اسرائیل را از بین میبرد آن است که ما بفهمیم که صحنه، صحنه مقابله مظلوم با ظالم است و ما در کجا ایستادهایم. نکاتی در این مورد جناب حاج آقا نجاتبخش داشتهاند که خوب است به آن توجه شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/14906 موفق باشید
سلام و عرض ادب استاد عزیز و فرهیخته: ضمن تشکر از همت عالی و فرآورده های متعالی حضرتعالی، کتاب های شما بسیار و به لطف خدا روز به روز بیشتر و تخصصی تر می شوند و سیر مطالعاتی که قبلا در کانال بارگذاری شده بود مفصل است لذا اگر کسی بخواهد فقط ۱۰ کتاب از جمع کتب ارزشمندتان را مطالعه نماید، به نظر خودتان و لحاظ جمیع جهات، کدام کتبتان را معرفی می فرمایید؟ ممنون از محبت و راهنمایی آن استاد شایسته و پر مهر و صفا
باسمه تعالی: سلام علیکم: میتوان از کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و سپس «آشتی با خدا» و پس از آن «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و «معاد» و «انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی» و کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» و «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» و «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» و «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهانی بین دو جهان» استفاده کرد. ان شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید
سلام علیکم: استاد نحوه مواجه ما نسبت به مقام معظم رهبری و حضرت امام (ره) چگونه باید باشد؟ آیا باید ایشان را یک پدر معنوی بدانیم یا در کنار یک پدر معنوی یک مرجعیت علمی و فکری و معرفتی و... هم قائل شویم. در بحث های شما احساس میکنم جایگاه فکری و معرفتی استاد داوری اردکانی از مقام معظم رهبری بالاتر است و مقام معظم رهبری از حیث معنوی از استاد داوری بالاتر است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» عرض شد که حضرت امام به جهت مسئولیتی که بر عهده دارند مؤیّد به تأیید الهی هستند؛ مسلّماً مقام معظم رهبری نیز ذیل تأییدات حضرت حق اینچنین پا بر جا و محکم و با آیندهنگریِ دقیق در میدان مدیریت انقلاب می باشند و نسبت ما با ایشان، نسبتِ معناکردن همه ابعاد زندگی است. آری! در کنار این نوع حضور و این نسبت، معلوم است که میتوان به متفکرانی همچون دکتر رضا داوری رجوع کرد زیرا هر اندازه تفکر نسبت به انسان در جایگاه تاریخیاش عمیقتر باشد، نسبت انسان با دیانت، دقیقتر و عمیقتر خواهد بود و اینجا است که در واقع افقهای مدّ نظر مقام معظم رهبری بهتر و بهتر روشن میشود و جایگاه رهنمودهای آن مرد بزرگ روشن میگردد. ملاحظه کنید این نوع نگاه به مقام معظم رهبری را با سقوطی که امثال آقای مهدی نصیری نسبت به رهبر انقلاب پیدا کرده است و در مناظره بین آقای دکتر مهدی خانعلیزاده و آقای مهدی نصیری میتوانید آن را ملاحظه کنید. موفق باشید
https://eitaa.com/matalebevijeh/13828
با سلام: شما در کتاب آشتی با خدا، فرمودید که: هست انسان مرگ نمی پذیرد. آیا سخن بالا به این معناست که خدا، هست انسان را نمی تواند نابود کند؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! از آن جهت که نفس ناطقه انسان مجرد است و فوق زمان و مکان میباشد، مانند جسم انسان مرگ ندارد نه آنکه خداوند در نابودی آن دستبسته است. موفق باشید
سلام و رحمت خدا بر استاد طاهرزاده شرمنده دو سوال داشتم: ۱. در مشهد الرضا برای استاد اخلاق به چه کسی مراجعه کنیم؟ ۲. در مورد حق الناس فیلم های مستهجن که کمک به جبهه کفر هست و کمک به ضلالت برای جبران کامل آن چه کارهایی می تونیم بکنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این مورد فردی را به صورتی خاص نمیشناسم بهخصوص که به نظر بنده باید به پیشنهاد آیت الله بهجت توجه کرد که موضوع «علم تو، استاد تو است» را در این زمانه به میان میکشند https://lobolmizan.ir/leaflet/231?mark=%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA
۲. هر اندازه از طریق معرفت نفس بتوانیم روح توحید را مدّ نظر قرار دهیم، زشتی این نوع گناهان و کثافتها، بیشتر و بیشتر برای روحمان مشخص میشود. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: طاعات شما قبول درگاه احدیت. عرایض جناب عالی در مورد رزق و مادیات در کتاب فرزندم اینچنین باید بود و جایگاه رزق، برای بنده خیلی خیلی دلنشین بود، ولی سوال اینجاست، مطالب شما با این تفکر که اهلبیت دوست دارند شیعیانشون پولدار باشند و به دیگران کمک کنند، یا اینکه آقا روی ثروتمند شدن کشور تاکید دارند، تناقض نداره؟ خب برای ثروتمند شدن هم نیاز به صرف زمان زیادی برای کار کردن هست دیگه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید بدانیم ما در نسبت به رزق خود، آن رزق، مقسوم است و نیاز به حرص ندارد. ولی برای خدمت به مردم و کارآفرینی که نوعی عبادت میباشد، موضوع فرق میکند و البته باید مواظب باشیم گرفتار اشرافیت نگردیم. موفق باشید
با عرض ادب خدمت شما استاد طاهرزاده: صحبتهای شیخ حسین انصاریان به عنوان سرشناسترین منبری شبهای قدر درباره «حرام بودن ظلم به مخالفین» و توئیت معنادار آیتالله جوادیآملی از شاخصترین و محبوبترین شخصیتهای علمی حوزه علمیه، همزمان با روز شهادت حضرت علی (ع) درباره «منع حکومت اسلامی از ظلم به کافر» نشاندهنده نارضایتی طیف وسیعی از متدینین و متشرعین نسبت به سبک و سیاق حکمرانی در کشور است. افرادی که نه میتوان آنها را وابسته به خارج خواند و نه ضد دین و اسلام. ای کاش ساختاری که گوشش برای شنیدن صدای مخالفان سنگین است حداقل نصایح دلسوزانه این چهرههای مذهبی را بشنود. ای کاش آقای خامنه ای گوش میدادن و یکمقدار کوتاه میامدن تا مردم نفس راحتی بکشند بخدا وضع خیلی خیطه استاد عزیز
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً این عزیزانی که نام بردید همه با تأسی و ارادت به سخنان رهبر معظم انقلاب که بیش از همه دغدغه اصلاح امور مردم و مسلمین را دارند؛ آن سخنان را فرمودهاند. آیا تنها راه برای رفع مشکلات مردم، همان راهی نیست که نایب الامام حضرت آیت الله خامنهای به نور و مدد حضرت صاحب الامر «عجلاللهتعالیفرجه» در این تاریخ به میان آوردهاند؟ در آن حدّ که افرادی مثل آقای علیزاده که در جریان امور سیاسیِ جهان میباشند، نیز متوجه این امر شدهاند. در این مورد خوب است به https://eitaa.com/jedaaltv_official/613 رجوع شود. موفق باشید
سلام استاد: طاعات قبول. استاد داستان خلقت های بی نتیجه چیه؟ بارداری ناموفقی داشتم. هفت هفته دلم به جنینی خوش بود که گفتن جز کیسه آب چیزی نبوده!! ولی موقع سقط خودم دیدم تکه هایی که در رحم من خلق شده بود و بدون رسیدن به نتیجه دفع شد. هدف از خلقت این ها چیه؟ چه ایرادی به من مادر وارده؟ دلم میخواست از دید شما به قضیه نگاه کنم. خدا حفظتون کنه همیشه یاری گرم بودین بلطف الله
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست متأسفانه شرایط زندگی طبیعی نیست و طبیعت آنطور که شایسته است متعادل نمیباشد و همین است علتِ این نوع مشکلات. لذا حدّاقل باید تا میتوانیم در زندگی از مسیر طبیعی آن کمتر فاصله بگیریم و البته با پیشآمدنِ چنین مشکلاتی خود را نبازیم و زندگی را همچنان ادامه دهیم. موفق باشید
سلام استاد: وقت بخیر. دیدگاه شما در مورد این سخن مقام معظم رهبری چیست؟ ایشان می خواهند متذکر چه نکته ای بشوند ؟ رهبر انقلاب: شواهد نشان میدهد فلسفههایی که در ایران رایج شد که الان هم اوج آن است، عادی نبود. خواستند برای فلسفه اسلامی رقیب درست کنند؛ لذا فلسفههای غربی را آوردند و ترجمه و ترویج کردند. با غفلت حوزههای علمیه ما تدریجاً کار به جایی رسید که هر وقت در محیطهای دانشگاهی اسم فلسفه برده میشود ذهن به سمت «کانت» و «هگل» و امثال اینها میرود و تصوّر میشود اصلاً فلسفه محصول تفکّر اینهاست. زمانی که تفکّرات مارکسیستی در ایران خیلی رواج داشت، یکی از قلمهای عمده تبلیغاتىِ کمونیستها کوبیدن منطق ارسطویی و منطق شکلی بود که در مقابلِ منطق دیالکتیک فحش محسوب میشد؛ میگفتند اینها طرفدار منطق ارسطویی هستند! تا این حد فلسفه اسلامی از جمله منطق را ضد ارزش کرده بودند. البته نمیگوییم هر دانشجو یا استادی وارد فلسفه جدید شد، لابد با سیا ارتباط دارد؛ نه، اما امثال فروغی و دیگران که ارتباطات سیاسی و خارجی و تلاشهایشان مشخص است، پیشروان این کار بودند! ۸۲/۱۰/۲۹
باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً فضایی که مارکسیستها ساخته بودند همین بود که حضرت آقا میفرمایند و فلسفه اسلامی را با آن همه عظمت نادیده میگرفتند و البته بعد از انقلاب بحمدلله تا حدّی فضا تغییر کرد آن هم با نظر به شخصیت فلسفی و عرفانی حضرت امام بود. ولی هنوز آن طور که باید و شاید صاحبان اندیشه و اهل فکر و نظر به فلسفه اسلامی و بهخصوص به صدراییِ آن، آنطور که رهبر معظم انقلاب میفرمایند، نپرداختهاند. ایشان میفرمایند: «به گمان ما فلسفه اسلامي در اسلوب و محتواي حکمت صدرايي، جاي خالي خويش را در انديشه انسان اين روزگار ميجويد و سرانجام آن را خواهد يافت.» موفق باشید