بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
34387

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: برای اطلاع از مباحث چگونگی عبور دادن جوان از پوچی و جایگاه انقلاب اسلامی در این مبحث، کدام کتب یا اصوات حضرت استاد باید مطالعه و شنیده شوند؟ متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از آن‌که متوجه شوند وسعتی بیش از حضوری که در دنیا دارند، برایشان هست، از طریق معرفت نفس، کتاب «انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی» می‌تواند شروع خوبی باشد. موفق باشید

34338
متن پرسش

آموزگار لبخند، وصیت کردی میان گلستان شهدا دفن شوی که هم دل خودت آرام باشد، هم زیارتگاهت نکنند، هم دست یافتنی برای مردم باشی، می­‌خواستی دست یافتنی باشی ولی نشدی آخر چطور دستم به آستان دستانت برسد؟ ... به قول استاد؛ بعضی ها دوست نداشتن را بلد نیستند و تو جزء آن بعضی­ها بودی، مهربان بودن با همه را تو به من فهماندی، کاش شاگرد مکتبت باشم...  نام او از آسمانی آسمانتر، یاد او از جاودانی جاودانتر، قلب او از مهربانی مهربانتر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! او به ما فهماند که باید با همه مهربان بود تا پیامبرگونه به نجات بشریت اندیشید. مگر پروردگارمان به رسولش نفرمود: «لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ» (توبه/128) هان! ای انسان‌ها، رسولی از جان خودتان به سوی شما آمده است که بسی بر او گران است که شما در سختی باشید و بسیار حریص و مشتاق است که شما در مسیری این‌چنین گشوده و سراسر رحمت پای گذارید. و این است که هر محبتی از حاج قاسم فرزند انقلاب به سوی هر کسی جاری شود، در عمل، آن کس آن را به حساب تاریخی می‌گذارد که با انقلاب اسلامی شروع شده و ناخودآگاه، خود را متعلّق به آن تاریخ می‌داند و این است اسرار حضور شهید حاج قاسم سلیمانی که نزدیکِ نزدیک و دورِ دور است. موفق باشید  

33694

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: ببخشید من سیر مطالعاتی کتابهای جنابعالی رو شروع کردم، در حال حاضر کتاب از برهان تا عرفان رو میخونم. بنده خیلی دوست دارم که در عالم مجردات سیر کنم و خودم ببینم که چی داره میگذره، دیشب خواب عجیبی دیدم خواب دیدم که دیگه میتونم روحم رو از بدنم جدا کنم همین که می‌خواستم جدا کنم چنان وحشتی سراغم میومد که پشیمان می‌شدم، فکر می‌کردم اگر بره بیرون دیگه برنمیگرده. اینقدر تلاش کردم که روحم بیرون نره یه دفعه از ترس از خواب بیدار شدم. این خواب چی میخواد بهم بگه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. سعی بفرمایید مطالعه کتاب «از برهان تا عرفان» را با شرح صوتی‌اش دنبال کنید. زیرا این علوم، از علومی است که تا حدّی از سینه به سینه باید منتقل شود. ۲.  بنده علم تعبیر خواب ندارم ولی فکر می‌کنم نباید خیلی به دنبال تعبیر این نوع خواب‌ها باشید. موفق باشید

33661

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: در مورد سوال 33535، بنده در جایی نظر امام رو در مورد مسئله لغو بخشنامه چادر خانم معلم ها پیدا نکردم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که عرض شد امری نبوده که در جایی ثبت شود. جناب آقای اکرمی وزیر آموزش و پرورش وقت به من فرمودند که احمدآقا می‌فرمایند امام فرموده‌اند بگویید آن بخشنامه را لغو کنند. موفق باشید

32525

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام و احترام خدمت استاد عزیز، ضمن عرض تبریک سال نو استاد، بنده یک فکری که در ذهنم هست و میشه گفت که ازم جدا نمیشه، این هست که باید یک تغییر اساسی کرد و احساس ضعف شدید دارم و به فرموده شما، تفسیر المیزان را هم با یکی از دوستان شروع کرده ام، اما خیلی ضغیف شده ام و جلوی گناهانم را هم نمی‌گیرم و این حالم را تشدید می‌کند، یکی از راه هایی که برای تغییر اساسی به نظرم می‌رسد، اینست که بمیرم و دوباره زنده شوم، حالا شما بفرمایید که چگونه قبل از اینکه بمیریم، بمیرم و دوباره زنده شوم؟ خدا خیرتون دهد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بد نیست سری به جواب سؤال شماره 32521 بزنید. إن‌شاءاللّه موجب گشوده‌شدن راهی می‌شود که به دنبال آن هستید. موفق باشید

37529

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: استاد استفاده از تلقین و انرژی درمانی برای درمان مریضی نشانه ی عدم رضایت به رضای الهی ست؟ و یا نشانه عجله و حرص در برآوردن حاجت است؟ یا بیراهه رفتن است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌تواند مفید باشد وقتی موجب شدت عزم نفس ناطقه انسان گردد در راستای تقویت تدبیر بدن. موفق باشید

36330
متن پرسش

باسمه تعالی: سلام بر استاد گرامی: شب گذشته در شبکه افق در برنامه «به افق فلسطین» خانم معصومه ابتکار را دعوت کردند تا نظر خود را نسبت به جنایتکاری رژیم صهیونیستی بگویند. و ایشان نیز در مورد جنایتکاری رژیم صهیونیستی سخنی گذرا به میان آوردند. ولی در توجیه عدم موضع‌گیریِ جریان‌های داخلی، همه حرفشان آن بود علت سکوت آن جریان‌ها نسبت به کودک‌کشیِ آن رژیم، آن بوده است که اگر سخنی می‌گفتند نظام جمهوری اسلامی آن را به نفع خود برداشت می‌کرد و چون نظام اسلامی آن‌ها را از جمله آقای خاتمی را به حاشیه رانده است، آنها در این موارد سکوت کرده‌اند. به نظر شما آیا این سخن و این توجیه صحیح است؟ با تشکر

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که به گفته رهبر معظم انقلاب بعضاً کوتاهی‌هایی شده است، بحثی نیست و در این‌که ممکن است بعضی برخوردها با جریان‌های سیاسی موجود با وسعت نظر لازم همراه نبوده است، هم بحثی نیست. ولی جای دو سؤال در میان است. یکی آن‌که آیا اگر سخنی در تقبیح جنایات رژیم کودک‌کشِ صهیونیستی گفته شود و بر فرض هم نظام اسلامی از آن بهره‌برداری کند، مگربهره‌برداری همانند بهره‌برداری است که نظام استکباریِ آمریکا پیشه کرده است؟! و از آن مهم‌تر آیا جریانی که خانم ابتکار از آن دفاع می‌کنند، جریانی نیست که به گفته امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» آنچنان شیفته غرب‌اند که اگر انقلاب در اختیار آن ها قرار بگیرد، یک‌شبه آن را تقدیم آمریکا می‌کنند؟!! فراموش کرده‌ایم که حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در وصیت‌نامه خود تذکر دادند: «باید هوشیار و بیدار و مراقب باشید كه سیاست بازان پیوسته به غرب و شرق با وسوسه های شیطانی شما را به سوی این چپاولگران بین المللی نكشند؛ و با اراده مصمم و فعالیت و پشتكار خود به رفع وابستگی‌ها قیام كنید.» موفق باشید

35879
متن پرسش

اربعین و دوستی در عصر اقتصاد
با سلام: حتماً در جریان هستید که آقای «تادمی» در کتاب ارزشمندش، دوستی در عصر اقتصاد، ترجمه ی کاوه بهبهانی، نشر نی، به طور مفصل به ویژگی های زندگی لیبرالی می پردازد و اشارهای با جزئیات کامل به دوگانه ی برساخت نولیبرالیسم یعنی کارآفرین و مصرف کننده می پردازد. او اشاره دارد که مصرف کننده فیگوری (نمادی) است که خریدکردن اساس درک اوست از کیستی خودش. فرد هویت خود را مصرف کننده بودن می داند و به ویژگی هایش یعنی مصرف لذت در حال و فردگرایی و برندسازی می پردازد. وی می گوید: این فیگور (نماد) تجسد سه درون مایه است: مصرف‌کردن در برابر خلق کردن، زیستن در چارچوب زمان حال و نوع خاصی فردیت سازی. در ادامه به توصیف کارآفرین می پردازد و اعلام می دارد که : کارآفرین، در پی سرگرم شدن نیست، بلکه دنبال فرصت برای سرمایه گذاری می گردد و با همین منش، افراد را به صورت فرصتی برای سرمایه گذاری و بهره برداری از ایشان می بیند و در همین راستا و با این کنش، به محاسبه ی سود و زیان هر کاری و اولویت بندی آن اقدام می کند. او در شاه جمله ی خود اشاره دارد که: نولیبرالیسم به جای اینکه دیگران را انسان هایی برابر با ما داند که ما در کنارشان از این جهان بهره می بریم، ما را تشویق می کند که دیگران را منابع مالی یا رقیب یا اموری برای سرگرمی بدانیم. ایشان در ادامه به ویژگی های دوستی می پردازد و در برخی موارد از حکمت های ارسطو با آن همه ملاحظاتش در دوستی بهره می گیرد. مثلا در جایی ارسطو صراحتا می‌گوید: آن ها که برای خود دوست، نیک خواه او هستند دوستان راستین اند، چون هرکدام دیگری را برای سیرتش دوست دارد و نه برای ملاحظات عرضی. تاد می ریزبینانه می داند لازمه ی دوستی راستین در مقایسه با دوستی برای منفعت و دوستی برای لذت، پیوند میان دو دوست است، پیوندی که در آن یکی به خاطر خود دیگری دغدغه ی او را دارد؛ در نگاه ارسطو یکی از ویژگی های انسان فضیلت مند این است که به درجه ی بالایی از بی نیازی رسیده باشد (البته نه آنقدر بی نیاز که به دوستی هم نیازی نداشته باشد.). همین ویژگی دوستین راستین، قیامی علیه فردیت گرایی و خودمحوری و لذتجویی و زندگی در زمان حل و آینده به شمار می رود و می توانند پایه های روابط مصرف کننده که بر لذتهای زودگذر استوارند و روابط کارآفرینانه که بر پاداش های آتی استوارند را متزلزل کند. از تاد می و نکات نابش می فهمیم که متوجه حضوری غیر از حضور نولیبرالیسم شده، گرچه به اجمال اما قطعا از آن عبور کرده. شاهدم آن نوشته ی سیسرو که در کتابش آورده: ما به انتظار قدرشناسی و سپاسگزاری، مهرورزی و سخاوتمندیمی کنیم؛ احساس دلبستگی خود را به تدبیری برای سوداگری بدل نمی کنیم. نه! چیزی در سرشت ما هست که وادارمان می کند آغوش و قلب خود را بگشاییم. او در ادامه به توصیف ویژگی های دوستی می پردازد که اولین ویژگی آن اعتماد است. او به خوبی اشاره می کند: گفتن در گرو اعتماد به دیگری است و لازمه آن از یک سو نوعی اتکا به گوینده است و از دیگر سو نوعی مسئولیت پذیری را مفروض می گیرد. اعتماد کردن به کسی که به ما سخنی می گوید صرفا این نیست که معتقد باشیم او احتمالا درست می گوید، بلکه اعتمادکردن به خود اوست، به شخص او، و خود را به لحاظ معرفتی در اختیار او گذاشتن است. تاد از وفاداری نیز سخن می گوید: وفاداری به دوست صمیمی در آن واحد هم خودجوش تر است و هم پرشورتر. وفاداری به حمایت یا مراقبت از طرف دیگر ربط دارد چون خطری که دوست را تهدید می کند خطری است که یک دنیای مشترک را تهدید می کند. او به خوبی می داند که دوستی بیش از آن که استوار بر شکلی از اقتصاد باشد، بر هدیه دادن استوار است؛ می گوید: هدیه بخششی است بدون انتظار بازگشت؛ فرق است میان این که گمان کنیم دوست از آدم مراقبت می کند چون دوست آدم است، با بخشیدن چیزی به دوست در شرایظ خاص به این دلیل که این کار باعث شود دوست از آدم مراقبت کند؛ هدیه دادن در دوستی فقط رخداد تازه ای درستر دوستی نیست، بلکه چه بسا در تحول سرشت دوستی نیز نقش تعیین کننده داشته باشد. یکی از شیوه هایی که نولیبرالیسم خودش را بازتولید می کند این است که بر فردگرایی و بی اعتمادی به دیگران صحه می گذارد و با این کار مانع شکل گیری همبستگی اجتماعی می شود. در عوض، پویایی رابطه ی دوستان مراوده ای خلاف این مسیر حرکت می کند. در عجیب نکتهای اشاره می دارد دوستی عمیق نه فقط در شادکامی ما در زندگی نقش دارند، بلکه هم برای ما و هم احتمالا برای دیگران معنا به ارمغان می آورند. همه ی این ها ذکر شد اما ایشان متاسفانه، با پدیده ی بی نظیر اربعین آشنا نیستند. اربعین تجلی دوستی در راه خدا و قیام علیه نولیبرالیسم است. اربعین نوعی زیست با تولید معنا در عصر معنازدگی است. نوعی مبارزه با پوچی گری دوران است که همه را فراگرفته و بلعیده. برای افراد لیبرال مسلکی که درکی از دوستی ندارند، صحنه های نوکری برای زوار امام و اصرار و تمنا برای رایگان بخشی و حتی برخورد جدی با کسانی که امتناع می کنند، غریبه به نظر می آید. آن جا نه لذت برای حال مهم است، نه سرمایه گذاری و چشم انداز برای آینده، آن ها در فردیت امکان زیست ندارند، می‌میرند! آن ها از خودمحوری مبرا هستند و افراد را فرصتی برای لذت جویی یا سرمایه گذاری نمی بینند، آنها با اعتماد کامل به هم‌کیشان خود، جان و مالشان را فدایشان می کند و مانند هدیه انتظار هیچ بازگشتی ندارند. حتی خود تاد می هم انتظاری از دوست بابت جان فدا کردن نداشت! در اربعین به واسطه ی دوستداران اهل بیت، جهانی برپا شده که هر چه مناسبات اعتباری در این جهان است را به هم می ریزد. هرکسی در اربعین شرکت کرده باشد، یک دوره کامل از این کتاب را بدون استاد فراگرفته است. کتابی که حاصل ساعتها اندیشه ورزی و مصاحبه است. اخ فی الله بن مایه ی ریشه کن کردن هرچه اعتباریات از تشکیلات تا رسوم های خاص تا سنت های جاهلی تا روابط مادی دیگر است. جمع شدن خودش اصالت دارد! این جمع شدن برای برکندن بنیان نه تنها نولیبرالیسم، بلکه هرچه سلطه گری و انانیت است کارایی دارد. این گونه می شود که شهید صدرزاده با همین نحوه تربیت به مثابه ی نوعی مبارزه و جهاد، خود را پرورانید و مدافعان حرم را تربیت کرد؛ یا حقیقت اینگونه در کلمات شهید باغانی ظاهر می گردد که: کربلار فتن خون می خواهد؛ این کربلادیدن بس ماجرا دارد. ماجرای کربلا ماجرای خون و قیام است؛ پیام را شما بدهید، خون از ما...

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید بشر جدید و متفکران عصر حاضر، متوجه ضعف‌های اقتصاد لیبرالی و نئولیبرالیسم شده‌اند و سعی دارند به نحوی از آن ضعف‌ها عبور کنند و البته از آن جهت که هنوز نسبت به معنای انسانِ آخرالزمانی تفکر لازم در آن فرهنگ صورت نگرفته؛ نتیجه کارهایشان عملاً عقیم می‌ماند مگر آن‌که به حضور دیگری فکر کنند. به ما گفته‌اند: «وسعت دید، تنها در دگرگونی افقِ دید ممکن است» چه اندازه این  قاعده در دل پیاده‌روی اربعینی صادق است، آنگاه که هر لحظه افقی از حقیقت در صورت‌های مختلفِ «خادم» و «زوّار» به ظهور می‌آید. تا معلوم شود آری تا معلوم شود، «وسعت دید ، تنها در دگرگونی افق دید ممکن است» زیرا هم «خادم» و هم «زوّار» افقی هستند گشوده در نسبت با همدیگر.
به طوری که ملاحظه می کنید چگونه فرهنگ اربعینی قواعد و ساختارهای اقتصاد متعارف را به چالش کشیده است، و قواعد بازار و تجارت و رابطه عرضه و تقاضا و نیز سود و زیان کارکرد متفاوتی به خود گرفته‌. و نفع شخصی جای خود را به نفع اجتماعی و ایثار داده است. در این فرهنگ خدمات اجتماعی فقط وظیفه دولت نیست.، عرضه‌کنندگانی که توان رقابت ندارند از بازار خارج نمی‌شوند. هدف عرضه‌کننده فقط کسب سود نیست و هدف تقاضاکننده نیز فقط مطلوبیت مادی نیست. اقتصادی که پیوند با فرهنگ دارد؛ از نوع توحیدی‌اش! این است آنچه در پیش است در تاریخی که ادامه تاریخ غرب‌زدگی ما نیست. موفق باشید     

35838
متن پرسش

سلام علیک و ریحانه و رضوانه. عذر خواهم بابت مزاحمت برای استاد و مخاطبان سایت.
 وقتی گوش هایی که آوازهای هوس آلود آنها را از شنیدن نغمه های ملکوتی محروم کرده آمادگی شنیدن را از دست می دهند باید با وجدان تاریخی انسان ها سخن گفت زیرا امروز انسان بیش از دیروز محتاج تاریخی جدید و زیستی نو در تاریخی می‌گردد که نه دیروز اش باشد و نه فردای نامعلوم! باید با وجه تاریخی و وجدانی که امروز بشر با آن مواجه شده است که تاریخی دیگر در حال ظهور است و انسان با مرحله ی جدیدی از حضور تاریخی اش مواجه است. (انقلاب اسلامی را می توان در این وجدان تاریخی بشر امروز یافت و پیدا کرد نیازی نیست مستقیم او را متوجه این تاریخ توحیدی کرد بلکه کافی است تا او را به تاریخی برای زندگی جدید و پس فردایی اش روبرو کنیم مطمئن باشید او آمادگی حضور در آن تاریخ را در خود پیدا می کنند و منتظر گشودگی آن تاریخ در فردای زندگی اش خواهد شد) اربعین دقیقا از سنخ همین زندگی پس فردایی بشر با زیستی نو و گذر از پوچی تاریخی و حضور انسانی جدید در عالمی با تاریخی جدید است. خوب است با زبان اربعین که همان وجه وجدان تاریخ جدیدی است با انسان ها گفتگو کنیم حتی آن انسان اروپایی که خارج از اتمسفر مذهب است آنگاه او هم با ما هم زبانی خواهد کرد. اربعین حضور شهودی فردای تاریخ انسانی است که می خواهد فارغ از مفهوم و الفاظ و عبارات در ساحت حقیقت و وجود با خود روبرو شود و این با قدم، قدم های انسان در اربعین محقق می شود. آمدم جستجو کنم خود را با خدا روبرو کنم خود را تاریخ گسیخته ی از حقیقت انسان را در توهم و تخیلات سرگرم می کند تا آدمی درد پوچی را کمتر احساس کند و هر روز به دنبال سرگرمی ها و آزادی های بی معنایی که بیش از آنکه آزادی باشد انسان را اسیر می کند بگردد و اربعین درست در مقابل این نقطه ی تاریک تاریخ قرار گرفته است تا انسان را با حقیقت و اصیل ترین نوع بودن تاریخ خودش روبرو کند و حسین پرچم دار این تاریخ است. «و بذل مهجته فيك، ليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضلالة. و مگر امروز حیرت ضلالت و جهالت همین تاریخ مدرن و عالم غرب مدرن نیست که انسان را در بر گرفته است و رنج پوچی دورانی که فریاد انسان ها را بر آورده است؟! خوب است زبان اربعین حسینی را در تاریخی که انسان ها از دیروزشان فارغ و نسبت به فردای شأن نا امید هستند در میان بگذاریم تا با زبانی زنده در تاریخی روشن انسان ها را از ضلالت و حیرتی که دچار شده اند نجات دهیم و شاید بتوان همین معنا را از این فراز حسین منی و آنا من حسین و یا روایت إن الحسین مصباح المهدی و سفینة النجاة باشد. باید حسین علیه السلام را در در اربعین به حضور تاریخی فردای انسان ها پیدا کرد تا بهره ای را که می خواهیم از این حرکت عظیم در زندگی فردایی مان بیابیم ان شالله و گرنه رنجی از سفر با خود بهمراه می بریم بدون آنکه در تاریخ اربعین حسینی حاضر شده باشیم.... و حرف بیش از این است که هست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه با این سخن شما همراه هستم که می‌فرمایید: «و حسین«علیه‌السلام» پرچمدار این تاریخ است» و این‌که آن حضرت خون مبارک خود را به بشریت بذل و عطا نمود تا انسان‌ها در سرگردانی‌های امروزین به خود آیند که چه اندازه می‌توانند استوار و امیدوار از حیرت ضلالت و سرگردانی‌های ناشی از ناآگاهی عبور کنند.
مردی که هیچ رغبتی به سروری بر دیگران نداشت، مهرورزی و بخشش را والاترین ارزش‌های انسانی می‌دانست، در عین شجاعت و بی‌باکی و عدم ترس. کیست که نداند در کربلا با مردی روبرو هستیم که در او شجاعت و حکمت در حدّ کفایت موجود است تا ما در امروز خود در نسبت با او به خود بیندیشیم؟ گوش جان به او بسپاریم تا آهسته‌آهسته نغمه‌ای به گوش جانتان برسد که هرگز سستی و دون‌مایگی و تحقیر دیگران با فضیلت نمی‌سازد. امری که این روزها در رخداد اربعینی می‌توان در نسبت همه با هم بخصوص در نسبت خادمان و زوّار احساس کرد. ما آمده‌ایم تا در این رخداد اربعینی با جهانی سراسر دروغ در هر لباسی که باشد همانند مولایمان مقابله کنیم تا انقلاب اسلامی با باطن نورانی خود که وجدان تاریخیِ بشریت را فراگرفته همچنان ادامه یابد و وجدان انسان‌ها را به خود آورد که راه نجات، راهی نیست که زالوصفتان به جان انقلاب اسلامی افتاده‌اند تا بمانند بلکه راه، راهی است که خادم و زوّار در بستر تاریخی که با انقلاب اسلامی ذیل حضور شهدا شروع شده، آن را یافته‌اند. موفق باشید 

 

35759
متن پرسش

با سلام و درود ویژه: اینکه شما در جواب سوال فرموده اید باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به سخنان شهید کاظمی توجه کنید. شاید به خود آیید و به گفته این مرد الهی، با زبان کسانی که انسان را تا قعر جهنم جلو می‌برند؛ سخن نگوییم!! https://eitaa.com/khakestary_amar/38459 از سخنان شهید بزگوار حاج قاسم سلیمانی غافل نباشید که فرمود: « والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی {رهبر معظم انقلاب} است که امروز سکّان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید مهمترین محور محاسبه این است. موفق باشی اینکه شهدای عزیز که نام بردین انسان های معمولی نبودند و آدمهای خودساخته و با تقوایی بودن که از خوشی دنیا گذشتند و آخرت را برگزیدند شکی نیست. خدا رحمتشان کند. اما در مسایل دینی و آخرتی ما باید الگوی خودمان را آیت الله های غور در دین و مذهب مثل آقایان سیستانی و شبیری و وحید خراسانی قراربدهیم و نگاهمان به دهان آن ها باشد که چه می‌گویند و چه رفتاری دارند که دین حفظ بشود و پایدار بماند. متاسفانه برداشت تندروانه و انقلابیگری از دین اسلام در حال حاضر چهره ای خشن و تندخو و تندرو از دین مهربان اسلام به دینا معرفی کرده و تبعاتش را الان داریم می‌بینیم. و خود حضرت عالی هم طرفدار شیوه انقلابی هستین ولی ببینید وقتی پاپ میخاد با یک رهبر ارشد دینی ملاقات کند میرود سراغ آقای سیستانی، اسلام دین مهربانی و صلح و آرامش هست ما ۴۵ ساله که همیشه در حال جنگ و شاخ شونه کشیدن و ستیز با دنیا هستیم سیره امام راحل فراموش شده و کسی دیگر اسمی از آن عزیز نمی‌برد. بنده از تلویزیون جمهوری اسلامی در نقل خاطرات یکی از همرزمان شهید عزیز سلیمانی شنیدم که گفتند آقا شهید را فراخواندن و فرمودن برید و بشار اسد را حفظ کنید. آن زمان نه داعش هنوز موجودیت عملیاتی نداشت و بحث بهار عربی بود. ما اگر اعتقاد داریم شهید سلیمانی شهید شده و مظلومانه هم شهید شده به خاطر دفاع از حرم اهل البیت علیهم السلام در عراق بوده نه بشار اسد که خودش یک بعثی و دیکتاتور هست. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حتماً اطلاع دارید که حضرت آیت الله سیستانی چه اندازه سفارش حضرت آیت الله خامنه‌ای را می‌کنند و در راستای تقویت شخصیت ایشان از هیچ اقدامی کوتاهی نمی‌نمایند. زیرا متوجه نقش جهانیِ ایشان در راستای عبور از سیطره استکبار می‌باشند. تا آنجایی که شخصی مانند آقای هوشنگ امیر احمدی استاد دانشگاه راتگرز و مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه در آمریکا، متوجه نقش چنین ولایتی از طریق حضرت آیت الله امام خامنه‌ای «حفظه‌الله‌تعالی» می‌باشدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/14377
 ۲. در مورد آقای بشار اسد و علویون سوریه باید در اطلاعات خود شدیداً تجدید نظر کنید. حتماً مواضع اخیر ایشان در مقابل سخنان بایدن و اردوغان را شنیده‌اید که چگونه در تقویت جبهه مقاومت، مردانه ایستاده است. موفق باشید

35009

معلمی چرا؟بازدید:

متن پرسش

سلام بزرگوار: وقتتون بخیر و نیکی روز معلم مبارک🌹 ببخشید از استاد محترم کمک و راهنمایی می‌خواستم اگه امکانش هست لطفا راهنمایی بفرمایید. در مورد یک جوان ۲۲ ساله دختر که به اصرار مادرش در انتخاب رشته کنکور، دانشگاه فرهنگیان رو انتخاب کرده و پشیمونه و بسیار ناراحت. الان وارد سومین سال دانشگاه شده، و هر روز حالش بدتر میشه علاقمندیش به این بود که بره دانشگاه شریف مهندسی بخونه، رتبه اش هم می‌رسید ولی از اونجاییکه مادرش شاغل بوده و و اداری و همه وقتش بیرون از منزل بوده و کمتر تو خونه بوده و مشکلات رو لمس کرده نمی‌خواسته دخترش دچار این مشکلات بشه و خواسته با سوق دادنش به سمت دبیری (که فرصت شغلی بهتریه برای بیشتر در کنار خانواده بودن) کمکش کرده باشه. اون زمان دخترش با اکراه پذیرفت ولی الان منت میکنه که شما باعث شدین من این رشته رو انتخاب کنم، من دوست ندارم معلمی رو، شما با سرنوشتم بازی کردین و..... و به لحاظ روحی بسیار داغونه. لطفا برای حل این مشکل راهنمایی می‌فرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته  فکر کنید که بعضی از اتفاقات که مادران از سر دلسوزی برای فرزندانشان پیشنهاد می‌کنند ریشه در الهامات الهی دارد و سرنوشت فرزندانشان به صورتی صحیح مقابلشان گذارده می‌شود بخصوص که پیشنهاد شغل معلمی، پیشنهاد روحیه انسانی انسان با دیگر انسانها است و عملا انسان از این طریق در انسانیت خود وسعت پیدا می‌کند. این را از این جهت عرض کردم که اتفاقا خود بنده از روحیه مهندسی و تکنیکی، به معلمی رجوع کردم و در حین کار معلمی همواره این شعر را می‌خواندم: «گرم سنگ آسیا بر سر بگردد / دل آن دل نیست کز تعلیم بگردد». موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/13631
https://eitaa.com/matalebevijeh/13627
https://eitaa.com/matalebevijeh/13626

34901

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

حضرت استاد سلام الله علیکم: طاعات و عبادات تان قبول. با تشکر و سپاس، من پاسخ پرسش شماره 34886 را در این بخش از فرمایش حضرتعالی یافتم که بیان فرمودید: «هرگز ربوبیت حضرت حق بدون فاتحة الکتاب نمی‌شود. از آن جهت که عبد با ظهور عبودیت خود در نماز، انوار خلیفه اللهی خدا را به نمایش می‌گذارد، تا خداوند در درک حضور خود در جامعیت باشد. هم درک حضور خود در خود، و هم درک حضور خود در اسماء و انوار تفصیلی اش.» و از اینکه دریچه دیگری را در موضوع «فقیر الی الله»، به رویم گشودید، سپاسگزارم. «هیچ اگر سایه پذیرد منم آن سایه هیچ» التماس دعای فراوان در سحرهای خاص دارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله به گفته جناب مولوی با توجه به آن‌که فرموده‌اید:

عاشق شده ای، ای دل سودات مبارک باد... از جا و مکان رستی، آنجات مبارک باد

از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور.... تا مُلک و مَلَک گویند، تنهات مبارک باد

ای پیشرو مردی، امروز تو برخوردی.... ای زاهد فردایی فردات مبارک باد

کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد.... حلوا شده ای کلی حلوات مبارک باد

در خانقه سینه غوغاست فقیران را.... ای سینه بی‌کینه غوغات مبارک باد

این دیده دل دیده اشکی بد و دریا شد.... دریاش همی‌ گوید دریات مبارک باد

ای عاشق پنهانی آن یار قرینت باد.... ای طالب بالایی بالات مبارک باد

ای جان پسندیده جوییده و کوشیده.... پرهات بروییده پرهات مبارک باد

خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردی.... کالای عجب بردی کالات مبارک باد

موفق باشید

34826

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«الهی فَرِّق بَيني وَبَينَ ذَنْبِي الْمانِعِ لي مِنْ لُزُومِ طاعَتِكَ»: خدایا مشکلاتی در درونم هست که مانع اتصال صاف و صحیحم با تو شده. خواهش می‌کنم نجاتم بده» سلام استاد. در رابطه با صلوات گفته اند ما چیزی از جانب خود به اهل البیت علیهم السلام نمی‌دهیم و نداریم که بدهیم. منتها از خدای متعال تقاضا می‌کنم صلوات خودش را بر این خاندان سرازیر کند. حال پرسش این است که اولاً: خدا که بر طبق آیه شریفه «إِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ...» این کار را انجام می دهد. پس این تقاضای ما چه تأثیری برای اهل بیت دارد؟ ثانیاً: آیا این برداشت درست هست که وقتی ما صلوات می فرستیم، در حقیقت خودمان را در ذیل اهل بیت در معرض صلوات و آبشار تجلیاتی قرار می دهیم که بر جان اهل بیت سرازیر است؟ اگر این برداشت درست است پس از طریق صلوات ما چیزی اضافه ای برای اهل بیت از خدا تقاضا نمی کنیم بلکه «صرفاً» جان خودمان را در معرض آن صلواتی که بر جان اهل بیت سرازیر است قرار می‌دهیم؟ ثالثاً: استاد به نحو کاربردی چگونه و چقدر صلوات بفرستیم که «تمام» ظلمات شخصیت ما تبدیل به نور شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «صلوات» در این رابطه‌ها شده. آری! آنچه موجب افزایش درجات اولیای معصوم می‌شود، صلوات الهی است. ولی بندگان خدا از خداوند تقاضا می‌کنند که حضرت حق، صلوات خود را بر آن ذوات مقدس اعمال نماید. و این نقش ما می‌باشد که مانند همه کارها، راهِ سیر رحمت الهی را به سوی غیر فراهم نماییم و در این رابطه صلوات ما نسبتی بین خودمان و خداوند و امامان برای‌مان پیش می‌آورد. ۲. بستگی به خودتان  و احوالات‌تان دارد. ۱۰۰ صلوات قبل از خواب خوب است. موفق باشید

34615

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: بنده خودسرانه و بدون اجازه ازاساتید فنی، با یاد گرفتن بحث معرفت نفس و گوش دادن به صوت های شما، شروع کردم سرکلاسهای قرانم این بحث را بگم و الحمد الله خیلی از آن استقبال شد و قران آموزانم خیلی خوب یاد گرفتند،  فقط در نکته ۹ متوجه این مسئله نمی‌شوم «وقتی شیطان درعالم خیال است چطور درعالم خیال انسان برای ضلالت او، به وحدت می‌رسد؟ و سوال بعدی اینکه، آیا بنده کار اشتباهی کردم که دارم سر کلاسهام معرفت نفس را درس می‌دهم؟»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحمدلله کار درستی کردید که انسان‌ها را با نفس ناطقه و خود حقیقی‌شان آشنا نمودید و برای تکمیل بحث خوب است سری به کتاب‌های «آشتی با خدا» و «خویشتن پنهان» بزنید. ۲. نهایت کار شیطان و شیطنت‌هایش تا مرحله خیال است و لذا چنانچه انسان جان خود را با معارف عقلانی محکم کند، وسوسه‌های شیطان را که بیشتر توهّم‌زا می‌باشد می‌شناسد و تحت تأثیر آن قرار نمی‌گیرد. موفق باشید

34300
متن پرسش

با سلام: آیا شریعت همیشه تجلی حقیقت است؟ گاه دیده و خوانده شده که حقیقت متفاوت با شریعت است در این صورت چگونه می توان به شریعت یقین داشت و از حقیقت اعراض نکرد؟ مثلا در شریعت حج واجب است اما در زمانی امام با توجه به حقیقت مسئله، رفتن به حج را منع کردند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شریعت در ذات خود راهی است به سوی حقیقت. حال اگر شرایطی پیش آید که آن راه به طور موقت به سوی حقیقت سیر نکند، این‌جا است که نسبت به آن راه در آن شرایط، تجدید نظر می‌شود هرچند در هر حال شریعت الهی یک حقیقت ثابت و پایدار است. مثل آن‌که انسان بالاخره با نماز به قرب الهی نایل می‌شود، ولی آن‌گاه که در حین نماز متوجه شود خطر فروافتادن کودکی در آب و یا چاه هست، نماز را ترک می‌کند. ولی در هر حال آنچه انسان را به خدا نزدیک می‌کند، در دل همین نماز و سایر دستورات شریعت نهفته است. موفق باشید

34273

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در رابطه با گفتگوی با دوستان با موضوع صبر و رحمت در بستر ایمان سوالی داشتم. اگر همکارانی که قرار هست باهاشون گفتگو‌ کنیم اهل دین نباشند و بلافاصله که بحث قران یا خدا میاد وسط می‌گویند «چه ربطی دارد؟! چرا قران و خدا را میآوری وسط؟!» و فورا بحث رو اقتصادی می‌کنند و می‌گویند اگر قرار هست آینده اوضاع اقتصادی خوب شود به ما که وصال نمی‌دهد می‌خواهم که خوب نشود!! و دنبال ارزانی ماشین و گوشت و خانه هستند. چگونه می‌توان گفتگویی آغاز کرد؟‌

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر فضا، فضای جدال باشد و نه فضای گفتگو، حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» در کتاب شریف «مصباح الشریعه» می‌فرمایند: خدا رحمت کند کسی را که جدال را ترک کند، حتی اگر حق با او باشد. نهایتاً خوب است آن افراد را به سخنان اخیر آقای چگینی https://eitaa.com/matalebevijeh/12402 و استاد قمی https://eitaa.com/matalebevijeh/12409 راهنمایی‌شان فرمایید. موفق باشید

34203

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«من ای صبا ره رفتن به کوی یار نمی‌دانم / تو می‌روی به سلامت، سلام ما برسان» چیزی برای گفتن ندارم فقط التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه ما امیدوار به رحمت الهی هستیم و همین اندازه که می‌دانیم راهی در پیش است و باید در انتظاری بس بزرگ به امری فکر کرد که خداوند به نور خون شهدا برای ما تقدیر کرده است. آیا امیدواری از این بیشتر که دشمنانی اینچنین خبیث و باطل داریم؟!! این همان راهی است که باید در آن قدم گذاشت ان‌شاءالله. موفق باشید

34199

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و خدا قوت: اینجانب معاون پرورشی دبیرستان پسرانه هستم. با اینکه می دانم اکثرا بچه های خوب و فطرت های پاکی دارند ولی با توجه به شرایط موجود بعضاً بچه‌ها دیدگاه و نگرش خوبی نسبت به دین و انقلاب و امام خمینی ندارند به نظر جنابعالی از چه طریق می توان این دیدگاه ها را عوض کرد؟ و آیا باید از مسایل اعتقادی شروع کنیم و بعد به انقلاب برسیم و یا بالعکس؟ و یا اینکه هردو موضوع را مدنظر داشته باشیم؟ برگزاری هیات مفیدتر است یا جلسات مطالعاتی؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید عجله نکرد, هنوز فضا بسیار مسموم است. با برخورد خوب و متانت لازم و رفاقت و دلسوزی به مرور متوجه می‌شوند که درمسیر جدای از اسلام و انقلاب گرفتاری هایی مثل پوچی و افسردگی مهیبی برایشان بوجود می آید. پیشنهاد می‌شود اگر فرصتی برای گفتگو پیش آمد, مباحثی مثل «جوان و انتخاب بزرگ» را با آنها در میان بگذارید. موفق باشید

34178

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: بنده دبیر درس هنر دبیرستان هستم و متاسفانه در شرایط اخیر غالب شاگردانم حرفها و صحبت‌ها و جو فضای مجازی را تکرار می‌کنند. از اسلام و حکومت جمهوری اسلامی زده هستند. البته همه به علت جو خانواده و تربیت نادرست و حضور در فضای مجازی و باور اخبار کذب بیگانگان است. خیلی دوست داشتم که در بین دانش آموزان و به مناسبت‌هایی از انقلاب دفاع کنم. چند جلسه هم برایشان از اساتید بیرون مدرسه و قوی در کلاس آورده شد و بحث کردند. اما اثری نداشت.‌ همچنان بر همان فعل هستند که هستند. از طرفی عذاب وجدان دارم که سکوت کردم و در این موضوعات روز حرفی نمی‌زنم.‌ چند باری خواستم حرف بزنم اما جو بهم می‌ریزد. و بجای تدریس درس باید کل کلاس حرف بزنم و یک تنه دربرابر ۳۰ دانش آموز که متاسفانه اهل سکوت کردن و گوش کردن نیستن. اگر هنگام صحبت کردن سکوت می‌کردند عالی بود. اما در حالت عادی هم اهل همهمه و صحبت زیادن. شما می فرمایید من چه کنم؟ آیا در پیشگاه خدا مسئول نیستم که از انقلاب دفاع نمی‌کنم در کلاسهای درسم؟ خیلی آشفته و عذاب وجدان دارم. احساس می‌کنم شبیه آدمهایی هستم که از ترس آسیب ندیدن و اذیت نشدن از سیدالشهدا دفاع نکردند و خسرالدنیا و الاخره شدند. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید هنوز فضا در ذهن بسیاری از دانش‌آموزان آشفته است. هنوز زود است اینان باور کنند گرفتار فریب‌های فضای مجازی هستند هرچقدر جلو برویم بیشتر دروغ‌های فضای مجازی از یک طرف و شکست به اصطلاح براندازانه آن‌ها بیشتر و بیشتر روشن می‌شود. در آن حالت اگر زمینه‌های آن را با دلسوزی نسبت به آن‌ها فراهم کرده باشیم، و زمینه گفتگو بدون طعنه پیش آید، این نسل با هوشیاری خود متوجه فریب بزرگی می‌شود که از طریق فضای مجازی گرفتار آن شده بود. موفق باشید

33663

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: وقتی مثلاً می گوییم، این درخت حیات دارد، این حیات اشاره به حضور خداست یا ظهور خدا؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌جا نظر به نور حضرت «حیّ» است که در آینه درخت ظهور کرده. موفق باشید

33660

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: «انزوا طلبی» و عزلتی که در آيات و روايات به آن سفارش شده و بر آن تأکید شده، به چه معناست؟ بعضی از علما این دسته از احادیث رو اسثناء دونستن، نظر شما در این باره چیه؟ در پناه حق

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع توصیه‌ها بیشتر مربوط به شرایطی است که حق و باطل از هم جدا نبوده و شرایط، شرایط فتنه بوده است. در این شرایط است که به ما می‌فرمایند خود را از صحنه دور بدارید. ولی وقتی جبهه حق در مقابل باطل مشخص است، نمی‌توان به بهانه فتنه از آن جبهه فاصله گرفت وگرنه از حق فاصله گرفته شده است. موفق باشید

33622

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد عزیز سلام علیکم و رحمت الله: یک سوال داشتم. عرفا و علما و معصومان گرانقدر تاکید بسیار زیاد روی «تفکر» دارن. اما سوال اینست که تفکر چطور حاصل میشه؟ برای منی که عمری با بی تفکری زندگی کردم و حالا بخوام یک زمان جدا از محیط یک گوشه ای وقتی رو برای تفکر بذارم، فکری پدید نمیاد الا همون خدعه های شیطان رجیم که این تنهایی رو برنمیتابه. سوال اینه که مثل منی در ابتدای راه، تفکر رو باید چطور با چه سوالی از کجا به چه شکلی شروع کنم؟ لطف می‌کنید اگه مبسوط و جزئی توضیحی ارائه بفرمایید و در ضمن آن کتابی یا نوشته ای یا دستورالعملی جهت چارچوب بندی تفکر ارائه بفرمایید. متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با مطالعه کتاب‌هایی مثل «آشتی با خدا» و «ادب خیال و عقل و قلب» و «مبانی نظری نبوت و امامت» که هر سه روی سایت هست، إن‌شاءالله متوجه معنای تفکر خواهید شد. زیرا تفکر، تعریف‌کردنی نیست، چشیدنی است. سری هم به این صوت بزنید بد نیست https://eitaa.com/matalebevijeh/11694 موفق باشید

33432

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: از آیه هشت سوره نمل «فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» می توان وحدت وجود را استنباط کرد؟ داخل آتش خدا بیرون آتش خدا با اینکه درون و برون اوست از همه اینها منزه

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکال ندارد ولی به این نکته فکر کنید که حضرت حق در آن صحنه به نور خاصی برای جان حضرت موسی «علیه‌السلام» به ظهور آمده‌اند تا در دل همان چیزی که حضرت به دنبال آن بودند، خدا را بیابند. موفق باشید

33297

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باسلام خدمت استاد با توجه به مطالب گفته شده در کتاب حوالت تاریخی عقل تکنیکی با وجود اینکه علم جدید در بستر نفی حکمت از عالم و با غایت تصرف بر طبق هوس انسان به وجود آمده است چگونه با توجه به علم جدید و به تعبیر رهبری عبور از مرزهای همین دانش میتوانیم عقل تکنیکی را به ظهور بیاوریم؟ مگر میتوان غایت این علم را از آن جدا کرد و غایت انکشاف راز طبیعت را به آن اضافه کرد ؟ مگر اینکه آنچه بر سر فلسفه یونان به وسیله فارابی و ابن سینا آمد بر سر این علوم هم بیاید که به نظر میرسد رهبری به این موضوع اشاره ندارند بلکه راه برون رفت را پیشرفت در همین علوم میدانند با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در کتاب مطرح شد ذات عقل تکنیکی، رجوع به فراوری استعدادهای طبیعت است و این گشتل است که آن را منحرف کرد و إن‌شاءالله با آغاز تاریخی که انقلاب اسلامی به ظهور آورد این موضوع در بستر اصلی خود قرار می‌گیرد. موفق باشید

39845

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

من از دوران کودکی لباس های زنانه می پوشیدم بعد از سن بلوغ متوجه شدم تمایلات جنسی ام هم مثل یک زن است، متاسفانه نمی توانم چندان با مردها ارتباط برقرار کنم و این مسئله به معیشت و زندگی اقتصادی ام هم ضربه زده. ضمن اینکه موجب بیماری جسمی در من نیز شده. برخی از مشاورین و روانشناسان درمان قطعی برای این حالات قایل نیستند و همه ی توصیه های در این زمینه را مقطعی می دانند و سفارش به برقراری ارتباط با جنس موافق می کنند. سوال از محضر حضرت عالی این است که چه باید بکنم؟ و آیا سفارش دوستان به سلوک عرفانی من لطمه‌ای می زند یا نه. لطفاً راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد چیزی نمی‌دانم. ولی مسلّماً تدبّر در قرآن و تأمل در مسائل عرفانی انسان را متذکر راه‌هایی می‌کند که بتواند در خود، خود را بیابد. موفق باشید

نمایش چاپی