بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33652

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد ارجمند سلام علیکم: دعا گوی حضرت عالی هستیم. ان شا الله شما هم حقیر را از دعا محروم نفرمایید. دکتر  روانپزشک  و فارغ التحصیل دانشگاه اصفهان هستم که چند سالی به اجبار ساکن شهرکرد شدم. مدتی رئیس بیمارستان بودم در حال حاضر هم روانپزشک شهرکرد هستم و احتمالا هیئت علمی شهرکرد بشوم. در زمان مسولیت اجرایی به نظر کمی احساس می کردم برای انقلاب کار انجام می دهم ولی فعلا این توفیق را ندارم. خود را مشغول نوشتن کتاب دینی، روانشناسی رایگان، ویزیت رایگان مناطق محروم و سخنرانی کرد ه ام. البته یک برنامه سیر و سلوکی با استادی سالهاست ادامه می دهم و اگر چه از خودم اصلا راضی نیستم ولی لنگان لنگان می شود گفت شاید متوقف نشده ام. بعد از حوادث اخیر در مورد حجاب و ... با خودم می گویم نکند کم کاری کرده که حتما کم کاری کرد ه ام و یا راه را غلط رفته باشم. از آنجایی که اکر خدا کمک کند مقلد رهبری و دوستار انقلاب و نظام بوده و هستم یک سوال داشتم. سوال حقیر: استاد وظیفه حقیر در این دوران چیست تا مدیون خون شهدا و امام نشوم و بتوانم خود را به کمک انقلاب ان شا الله به شهدا و شهادت نزدیک کنم. ببخشید استاد اذیت می شوید ولی خواهش می‌کنم با توجه به شرایط من کمی جزیی بفرمایید و خیلی کلی بیان نکنید. یا علی مدد. دعا بفرمایید. بسیار مشتاق دیدار. ممنون از بزرگواری حضرت عالی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره انقلاب اسلامی راه گشوده و آغازی است به سوی جهانی دیگر که بنده نام آن جهان را «جهان بین دو جهان» قرار داده‌ام. با حضور در آن جهان است که به گفته عطار همین‌که انسان در آن قدم گذاشت: «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». پیشنهاد اولیه بنده مطالعه کتاب «انقلاب اسلامی؛ طلوع بین دو جهان» است و در کنار آن، حضور در سایت «لُبّ المیزان» و کانال «مطالب ویژه». از آن جهت که فضای حضور در «جهان بین دو جهان» به صورت‌های مختلف در آن سایت و در آن کانال به میان آمده است. https://eitaa.com/matalebevijeh . موفق باشید

33650

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا بین ما و خواب‌هایی که می‌بینیم رابطه ایجادی است؟ یعنی آیا این نفس ناطقه است که همه خوابها را ایجاد می‌کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته همین‌طور است، ولی تعبیر آن کار هرکسی نیست. موفق باشید

33405

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: تشکیک در وجود نظر نهایی حضرتعالی است؟ چون ظاهرا عرفا وجود را مشکک نمی دانند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جمع این دو مهم است که در یک نگاه متوجه تشکیک وجود باشیم و در نگاه دیگر متوجه تشکیک حضور. زیرا که «یار همین‌جاست همین‌جاست». موفق باشید

33063

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود: چرا در اسلام خود دین وسیله آزمایش است؟ مثلا قران را کسی بدون استفاده صحیح از عقل و حدیث بخواند گمراهتر می‌شود!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده حساسیتی است که ما باید نسبت به فهم قرآن داشته باشیم و نخواهیم نظرات خود را بر آن تحمیل کنیم و عقل و روایت نیز جهت بهتر رابطه‌ برقرارکردن با قرآن است. موفق باشید

39945

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: شما همیشه راهنمای من بوده اید هرچند من برای صد در صد پیروی از نصایح شما کاهل بوده ام اکنون من در دوچیزسردر گم هستم و بارها راه های مختلفی را برای پیدا کردن وظیفه ام در این موارد طی کرده ام که بی سرانجام بوده ،اول علاقه و استعداد که در زمینه هنری در خودم می‌بینم اما هنر یا راهی که بتوانم آن‌را با دین گره بزنم و تا به ثمر رسیدن آن‌را ادامه دهم را پیدا نمی‌کنم و دوم در زمینه فرهنگی یا قرآنی، مرا راهنمایی می‌کنید🙏🏻🙏🏻

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اگر با همین روحیۀ هنری، دل به قرآن بسپارید تا نسبتی با کلام الهی پیدا کنید، خود به خود روحیۀ هنری شما شکوفا می‌شود. پیشنهاد می‌گردد اگر مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن‌ها  دنبال فرموده‌اید، به سراغ شرح سورۀ آل‌عمران که صوت آن در سایت هست، بروید. موفق باشید

39330
متن پرسش

«رسید مژده که دلمرده می‌شود دلشاد / مهار خرمن کهنه به باد باید داد» «بدون هیچ سرانجام، گرم مستی باش / برقص! قاصدکی باش بی‌هوا در باد» «زمام امر خودت را به دست دوست بده / بصیر اوست که دارد نظر به حال عباد» «همیشه پشت زمین گرم آسمان بودست / ببین که تکیه‌‌زده هر گزاره‌ای به نهاد» «به جای طعنه‌زدن‌ها به کار آینه‌ها / میان دل بنشانیم نور جای سواد» «مرا گذر بده از هر پلی به سوی خودت / اگر به هر کس و ناکس مسیر دل افتاد» «نترس، غصّه به پایان رسیده، شادی کن / فرارسیدن ماه رجب مبارکباد...» ۱۴ دیماه ۱۴۰۳

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باز امیدواری به رحمت الهی و باز نظر به آینده‌ای که تنها از طریق ایمان می‌توان حضور آن را در دوردست‌ها احساس کرد. ایمان، آری! ایمان، این بزرگ‌ترین سرمایه‌ای که هر روز متذکر مژده‌ای است که خبر از سرآغاز رحمت دیگری است به همان معنایی که جنابعالی در سرودۀ خود می‌فرمایید:  «همیشه پشتِ زمین گرم آسمان بوده است». پس ما را و یأس چرا؟! هرگز. زیرا: «إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ». الحمدلله که خداوند راهی مقابل ما گشوده که هرگز بن‌بست ندارد. شعر زنده و خوبی سروده‌اید. موفق باشید    

39317

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و عرض ادب: بنده در حال مطالعه کتاب «چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی» هستم، فرمودید حرکت ویژگی عالم ماده است و زمان نیز از حرکت فهم می‌شود و اگر انسان بخواهد راهی به مراتب قرب و رشد و کمال بیابد باید از قید زمان آزاد شود. اینکه می‌گویند آدم حسود اولین ضربه را به ایمان خود می‌زند به این دلیل است که دائماً حسرت گذشته را می‌خورد و نگران آینده است. و راهش رها کردن خود از بند زمان گذشته و آینده و نظر به اکنونیت و حضور خویش در کران هستی است. سؤالم این است که چگونه برخی می‌گویند همانطور که انسان ها و اشیاء طبیعی نشان دهنده وجهی و وصفی از وجوه و اوصاف خداوند متعال هستند، ماه ها و روزها و قطعات زمان نیز همین‌گونه اند. اگر زمان معنایی در عالم ملکوت ندارد و آنچه هست بی زمانی و بی مکانی ست و حضور است و حضور چگونه این با بیان قبل جمع می‌شود؟ اینکه برخی ماه ها و روزها قوت و شدت و ظهورشان بیشتر از بقیه ماه هاست، حال آنکه اصلاً زمان در عالم غیرماده معنا ندارد، این بیان و اشاره به قطعه ای از زمان دقیقاً چه معنایی دارد؟ آیا از باب تسامح است؟ آیا اینکه گفته اند از دست رفتن فرصت رجب و شعبان و رمضان موجب افسوس و حسرت آدمی ست و باید منتظر سال بعد باشد که از دست ندهد. منافات ندارد با رهاشدن از بند زمان و حسرت گذشته و آینده را نخوردن؟ معنای زمان چیست؟ بی زمانی و بی مکانی عالم مجردات چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در «برهان صدیقین» و «برهان حرکت جوهری» روشن می‌شود که بعضی صفات، ریشه در مرتبۀ وجودی نازلۀ آن‌ها دارد مانند شوری در نمک، که به جهت مرتبۀ نازلۀ وجود است در این مرتبه. و در مرتبۀ بالاترِ وجود، این شوری وجود ندارد. و در این رابطه هرجا حرکت هست، زمان مطرح است و در مرتبۀ عالیۀ وجود، حرکت، معنا ندارد تا زمان، معنا پیدا کند. ۲. در این‌که مراتب پایین وجود از جمله زمان، ظرفیت‌های متفاوتی در ظهور انوار الهی دارند اخیراً عرایضی در مقدمۀ بحث «ماه رجب و اخلاص و درک امکانات تاریخی» در این مورد شد. خوب است که به آن بحث رجوع فرمایید. موفق باشید

https://cdn.lobolmizan.ir/uploads/ayam/rajab/speech/Twt_mahe_rajab_va_ekhlas_va_darke_emkanat.MP3 

36771

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: به برخی ها که در مورد حجاب تذکر می‌دهیم در جواب بهمون میگن که تو قرآن گفته البقره «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» ﺩﻳﻦ‌ﺩﺍﺭی ﻭﺍﺟﺐ ﺍﺳﺖ؛ ﺍﻣﺎ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ‌ﺗﻮﺍﻥ ﻭ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﻪ‌ﺯﻭﺭ ﺩﻳﻦ‌ﺩﺍﺭ ﻛﺮﺩ؛ ﭼﻮﻥ‌ﻛﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﺯ ﭼﺎﻩ ﻛﺎﻣﻠﺎً ﻣﺸﺨﺺ ﺍﺳﺖ. ﭘﺲ ﻫﺮﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺗﻌﺎﺭﺽ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ، ﺩﻭﺭی ﻛﻨﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻪ ﭼﻨﺎﻥ ﺗﻜﻴﻪ‌ﮔﺎﻩ ﻣﻄﻤﺌﻨﻲ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﻲ‌ﺑَﺮﺩ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺗﺰﻟﺰﻟﻲ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﺍﻩ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺧﺪﺍ ﺷﻨﻮﺍی ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ.(٢٥٦) لذا میگن چرا کسی رو به اجبار می خواهید به حجاب وادار کنید؟ جواب اینگونه افراد در مورد حجاب رو چی بدیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً بعد از آن‌که فرمود: « لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ»، می‌فرماید: « قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» یعنی آنچه دین می‌گوید روشن‌کردن راهِ راست است از کج راهه، و تذکرات ما نیز در رابطه با وظایف دینی افراد است نسبت به خطری که انسان ممکن است گرفتار کج‌راهه‌ها یعنی همان«غَیّ» شود. موفق باشید

35880

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: میشه در مورد لوح محفوظ توضیح دهید. آیا فردی می‌تواند باعث مرگ کسی شود؟ و زمان مرگ کسی را دستکاری کند؟ یا فقط خود فرد است که با صله رحم و صدقه و اینجور مسایل می‌تواند مدت عمر خود را کم یا زیاد کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. لازمه فهم «لوح محفوظ» نظر به مراتب وجود است که حدّاقل باید مباحث «برهان صدیقین» دنبال شده باشد از آن جهت که در «لوح محفوظ» بحث در موضوعات ثابتات در میان است. در این مورد می‌توانید به مباحثی که در شرح آیه ۲۹ سوره جاثیه در کتاب « سوره جاثيه و راز زمين‌گيری امّت‌ها» رجوع کنید. ۲. نه! تازه آن‌طور که به یاد دارم نظر علامه طباطبایی آن است که اعمالی مثل صله رحم، اجل مسمّا را تغییر نمی‌دهد. موفق باشید

35462
متن پرسش

سلام استادِ جان: الحمدلله سالها در طلب اندیشه ناب سوختم و در جستجوی تفکری حقیقی و عقلی و قلبی بودم که خدا شما را بر سر راهم قرار داد، می‌خواهم بدانید که نسبتم واقعی است. پیرو بحث در راستای بنیان‌های حکمت انقلاب اسلامی دیروز که شماره های 168-169 را خواندید، متنی نوشتم که خدمت تان می‌فرستم و سوالی هم می‌پرسم:
بسم الله الرحمن الرحیم وقتی در کوچه پس کوچه های کلام به دنبال او می‌گشتم و در نوای کلام تاریخی تان از حضور بیکرانه ای که هم اکنون جاودانه ام می‌کند و تا ابدیت مرا می‌برد گفتید و در آناتی که در مسیر زندگی بی تابانه سرگشته ی او و در جستجوی خویشتن خویش بودم؛ گاه حیران عظمت بی همتای اویم تا قرار بیقراری هایم شود و گاه حیران مواجهه با تجلیات مختلف و متفاوت اویم و خویش را در آنان جستجو می‌کنم و در هر دو حال فقیرترین می‌شوم و مضطرانه در آغوش او قرار می‌یابم. گویا این احوال همه ماست و از آن دم که این امتِ حیرانِ خداییِ او، از جامِ میِ ربِ بی‌همتا می‌نوشند، به دنبالِ بودنِ با او و نشان دادنِ ناب‌ترین عشق به همه می‌شوند و به ناگاه که سر می‌چرخانند دیگران را تکه آینه‌هایی می‌بینند که هم او را در تک تک آینه‌ها می‌بینند و هم در هر آینه رخی از خویش را و آنجا عاشقی اش در نسبت با هستی به نقطه ی ایجاد مدینه می‌رسند. در پس آن قرار باز هم حیران است، آری اینک است که در جستجوی قوام و چراغ راه است و سرگشته ی جوانمردی می‌شود که وحدت بخش و حیات بخش باشد و در انتظار الهام تازه ای از او و تجلی ای از او که اسوه و راهبر کامل روزگار خویش است، آری گویا امتی که به این نگاه برسند، در میقات خویش طالب ملاقات و دیدار و مشتاق اطاعت و تبعیت و حتی با جان شنیدن و با سر دویدن می‌شوند که از صف ولایت او بشنود و آنچه را در مأوای او چشیدند جاری کنند و جهانی بسازند که همه اش ظهوری است در خور شأن او... با ایستادن در صف ولایت تاریخ قدسی که شما متذکر آن هستید! و در این وانفسای پوچی، با گرمای تفکر، یخ عقل و قلبم آب شد تا از سرمای زمستان گونه روزگار نجات یابم، بدون اینکه شما مرا دعوت به جایی و کسی بکنید، وجودم در جستجوگریهایش آن راهبر راه دید و به یقین رسید که اگر در انتظار خورشید آخرالزمان است، در صف انسانیت تاریخ باید قدم نهد و باور کند آن عرشی ترین حقایق، جاری شدنی است در ارض و انسان خلیفه الله همین زمین است و نیازمند و فقیر اوست و محتاج آن ستاره های روشنگر راه و آن ولیِ آسمانی که بشر است و دستگیر و راهگشا و تک تک انسانهای عاشق حیران متذکر شدیم، آن دم که در میدان توحیدِ تاریخ‌ساز ایستادیم و آن‌گاه که متوجه موانعی چون استکبار و دیوان سالاری گشتیم، باید امیدوار بود به نیاز انسان این تاریخ، آن هم با تفکر توحیدی وسیع تا پای ملزومات حکیمانه و خردمندانه و خلاقانه آن بایستیم و معنای واقعی انقلاب اسلامی را به صحنه آوریم. آری در این میدان است که تمنای ایجاد مدینه و ایجاد بستری برای ظهور آن یارغایب جان می‌گیرد و طالب رهبر و راهبر می‌شویم و عزم لازمه آن است. واقعا در میدان است که استاد ما محتاج حضور در فضای اندیشه می‌شویم و این جلسات معنا و حیات می‌یابد.
سوال: استاد هیچی بودنِ «وجود» که در جلسه فرمودید، مسلّماً به معنای نفی عزم و اراده و مسولیت پذیری که نیست، چون در کلام شما دعوت به تفکر و یافت عهد و عزم و ایستادن پای کار بسیار است، فرمودید موضوع سختی است، کاش وقتی می‌دادید و در حد توان روی آن صحبت می‌کرديم که فهمی متناسب وظیفه یمان در نسبت با انقلاب اسلامی و خون شهدا به صحنه بیاید و فرصت را دریابیم و رو سفید شویم، امکان دارد منظورتان را بیان کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌دانید که حرف در رابطه با میدانی که «وجود» در مقابل انسان می‌گشاید بسی فراوان است. صحبت همان بود که جناب ملاهادی سبزواری می فرماید که: «یا من هو اختفی لفرط نوره» بدین معنا که او به جهت نورانیت محض اش ظاهر نیست به همان معنایی که از بس هست، نیست. یعنی چیزی نیست و فضای جلسات اخیر که به نظر می آید منازل اصیل حضور در تاریخ انقلاب اسلامی است، چنین فضایی است. خواستم عرض کنم این جلسات به یک معنا چیز خاصی به مخاطب نمی دهد مگر حضوری بعد از حضور و یا به تعبیری وجودی که می توان در شدت بیشتری خود را احساس کرد. تا آخر از همین جنس و حضور و وجود است. ۲. با حضور در تاریخی که فردای آن همه معنایی است که بشریت به دنبال آن بوده و شهدا دوان‌دوان رفتند تا راه را صاف کنند، مسلّماً فردایی است بیشتر از امروز. فعلاً به این جمله حضرت امام فکر کنید که می‌فرمایند: «ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم.» مطمئن باشید شرط زندگی و زنده‌ماندنی که سؤال‌کننده محترم شماره 35461 متذکر آن شدند از این قرار است. موفق باشید

34963
متن پرسش

یا محبوب! به اسم خدایِ آرمان علی وردی: عرض سلام و رضوان حضرت معشوق بر شما باد و عیدِ مبارک و سعیدِ عاشقان نیز برایتان پر از قرب باشد.

 شاید دیگر این صفحه و این نام کاربری نشان دهنده‌ی انسان پریشانی باشد که خودش هم در کار خودش مانده، اما این از الطاف الهی است که کسی سخن دل را بشنود. من در مورد مکاتب غربی و پوچ گرایی و این نیست‌انگاری که گریبان بشر امروزی را گرفته است چیزی نمی‌دانم و به حدّ خود تقریباً بی‌سوادم. اما همین را می‌دانم آن‌جا که آرمانِ علی وردی درون آن خفته و سید مرتضی آوینی روایت می‌کند و چمران مناجات می‌خواند، یک خبری دیگر است. هر قدر بیشتر عزم مواجه می دهند من بیشتر در می‌یابم که وای! جز این جهنم است! به راستی که این است آنچه است که جز آن هیچ نیست! و این جز خدا نیست تمام آنچه از سواد و کلمات بی‌حس از او در ذهن ریخته بودم به آنی به برون رفت، انگار می‌گفت سخن از چه می‌گویی اگر چیزی در دنیا هست این است! آری! اصلاً نمی‌توانم بگویم چه خبر است، جان تصدیق می‌کند و عقل می‌خندد. لیک این چیست؟!! انگار هر بار قوی‌تر از قبل این فریاد مرا سراسیمه صدا می‌زند و انگار هر بار آن‌قدری قوی‌تر از قبل هست که به حذف‌شدن مانند آن راضی نباشد. از هدف خلقت و اسفار اربعه هیچ نمی‌دانم ولی می‌دانم هرچه هست این است. از طرفی این مستی را فقط «بغض» و «اشک» معنا می‌کنند. انگار عقل راحت است که نمی‌فهمد ولی دل فقط گریه می‌کند. باید با آرمان علی وردی و شهید چمران و حاج حسین چه کرد؟! نمی‌دانم!! اما می‌دانم بی یاد آنان و چیزی فراتر از آن که نمی‌دانم چیست، نیست می‌شوم...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً باید به شهدا و عطشی که نسبت به شهادت‌شان داشتند، فکر کرد. از آن جهت که با تمام جان، یافته بودند در دل شهادت است که می‌توانند حیاتی فعّال ماورای حیات دنیایی و برزخی را به‌دست آورند و فهمیده بودند به حکم «بل احیاء» حیاتی به سراغ آن‌ها می‌آید که می‌توانند به نور آن حیات، جواب دغدغه‌های‌شان که نجات انسان‌ها است، بهتر و بهتر بدهند. و این‌جا است که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» همین نکته را رازگشایی کردند و فرمودند: «همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت‌ مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.» موفق باشید        

34939

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب محضر جناب آقای طاهرزاده: نظر حضرتعالی در باره سخانان دیروز آقای خامنه ای چیست؟؟ رهبر: «کجای دنیا این کار را می‌کنند؟ مگر همه مردم که باید در رفراندوم شرکت کنند امکان تحلیل آن مسئله را دارند؟ این چه حرفی است؟!» صرف نظر از اینکه کجای کار ما شبیه کار عقلایی سایر بلاد دنیاست و اینکه از قضا در همه کشورهای دمکراتیک، مراجعه به رای مردم و رفراندوم در موضوعات‌ مهم در محیطی کاملاً آزاد و بدون فیلتری چون شورای نگهبانِ منصوب نظام انجام می شود، اما در صدد این بودم که در خصوص این جملات رهبری از منظر چگونگی ارتباط نظام با مردم ایران چیزی بنویسم که دوستی عزیز (که روحانی است و البته بدلایلی لباس غیر روحانی بر تن دارد) برایم نوشت: «واقعا تعحب کردم از این بیان رهبری، هرگز این نحو موضع گیری را از ایشان انتظار نداشتم. معنی صریح این بیان رهبری این است که مردم شعور و فهم سیاسی و قدرت تحلیل مسایل مربوط به خودشان را ندارند، در حالی که از همین مردم‌ «نفهم‌» برای شرکت در انتخابات خبرگان رهبری برای موضوعی حیاتی مثل «تعیین رهبر» دعوت می کنیم و اصرار داریم که‌ همه واجدین شرایط در انتخابات و تعیین سرنوشت خودشان شرکت کنند ولی برای رفراندم‌ در موضوعات خاص «مثل حجاب اجباری» که فهمش به مراتب برای عموم‌ مردم راحت تر است به عقیده ایشان این مردم صلاحیت و‌ فهم و‌ قدرت درک و تحلیل مسایل را ندارند. به نظر من این بزرگترین اهانت و تحقیری بود که تا کنون از سوی بالاترین مقام رسمی و مذهبی کشور به فهم و شعور ملت خودش شده است.» (پایان نقل قول) با نظر این دوست اندیشمندم موافقم و تصور می کنم اگر تا کنون نظام در عمل در مسیر جدایی از ملت گام بر می داشته اما با این اظهار نظر صریح رهبری آخرین گام در اعلام رسمی جدایی نظام از مردم برداشته و گفتار و رفتار نظام منطبق بر هم شده و تکلیف خود را با مردم روشن کرده است‌. فقط باید منتظر ماند تا ببینیم مردم‌ چگونه تکلیف شان را با نظام روشن و تسویه حساب می کنند! ۱- با فرض قبول اینکه عامه مردم ایران صاحب تحلیل نیستند و قدرت فهم مسائل مربوط به خود را ندارند! اما این توقع زیادی نیست که نظام نیز بپذیرد رفراندومی را در سطح اهل اندیشه و تامل مثلاً دانشجویان و همه ی آنان که تحصیلات دانشگاهی دارند برگزار نماید و نه در همه موضوعات مبتلاء به کشور بلکه فقط در سه موضوع ذیل برگزار کند: الف: حذف قدرت مطلقه از قانون اساسی. ب: توافق و تعامل با دنیا بجای درگیری و تنش و تعهد به انجام برجام. ج: حق آزادی پوشش و رفع حجاب اجباری. انگار باید به پایان سلام کرد! وروزی امام فرمودند: مبزان رای ملت است ابن شعار مرد و باید ظهور دیکتاتوری را شاهد باشیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث رهبر انقلاب در این بود که مگر می‌توان در مسائل گوناگون، کشور را وارد رفراندم کرد؟ از آن جهت که هرکس و هر جریانی می‌تواند به بهانه‌ای پیشنهاد رفراندم در موضوعی که به نظرش می‌آید، بکند. این‌جا است که هم رفراندم تبدیل می‌شود به امری پیشِ پا افتاده و هر روز آقای مولوی عبدالحمید پیشنهاد رفراندم می‌کند و هم جایگاه مجلس که بنا است موضوعات مبتلا بهِ جامعه را طی قوانین، مورد بررسی قرار دهند؛ مختل می‌شود. موفق باشید

34874

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: طاعات قبول. استاد داستان خلقت های بی نتیجه چیه؟ بارداری ناموفقی داشتم. هفت هفته دلم به جنینی خوش بود که گفتن جز کیسه آب چیزی نبوده!! ولی موقع سقط خودم دیدم تکه هایی که در رحم من خلق شده بود و بدون رسیدن به نتیجه دفع شد. هدف از خلقت این ها چیه؟ چه ایرادی به من مادر وارده؟ دلم می‌خواست از دید شما به قضیه نگاه کنم. خدا حفظتون کنه همیشه یاری گرم بودین بلطف الله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست متأسفانه شرایط زندگی طبیعی نیست و طبیعت آن‌طور که شایسته است متعادل نمی‌باشد و همین است علتِ این نوع مشکلات. لذا حدّاقل باید تا می‌توانیم در زندگی از مسیر طبیعی آن کم‌تر فاصله بگیریم و البته با پیش‌آمدنِ چنین مشکلاتی خود را نبازیم و زندگی را همچنان ادامه دهیم. موفق باشید

34820

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد طاهرزاده: با عرض پوزش: ۱. جنابعالی چه اندازه مباحثه و مذاکره با افراد و افکار ضددین و ضدانقلاب را در فضاهای مجازی توصیه می فرمایید؟ ۲. در این ماه رمضان صرفاً به تعالی خودمان بپردازیم یا وارد گفت و گو با افراد و افکار فوق الذکر هم بشویم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید برای امثال بنده تا اندازه‌ای لازم باشد که بدانم در جهان آن افراد که مقابله با دین و انقلاب را پیشه کرده‌اند، چه می‌گذرد؟ هرچند که در ماه مبارک رمضان نباید دل را چندان مشغول آن امور کرد، ولی به گمان بنده جوانان عزیز تا آن‌جا که می‌توانند سعی کنند ماهی را که به عنوان ماهی عظیم و کریم و با فضیلت و با شرافت عنوان شده، به راحتی از دست ندهند. پیشنهاد می‌شود سری به سؤال و جواب شماره 34811 بزنید. موفق باشید

34798
متن پرسش

با سلام و احترام: داشتم پاسخ پرسش زیر را با یکی از دوستان در میان می‌گذاشتم.

«متن پرسش: ببخشید ما حدس می‌زنیم که بی‌حالی‌مان و خواب زیادمان مربوط به این باشد که به درستی نمی‌توانیم بدن را تدبیر کنیم، یعنی تسلط چندانی روی جسم نداریم. و این مسئله باعث شده که از مطالعه و برکات ماه رمضان محروم شویم. راهکار حضرتعالی برای این موضوع چیست؟ التماس دعا با تشکر

 متن پاسخ؛ باسمه تعالی: سلام علیکم: برنامه‌دادن به خود از یک طرف و سخت‌گیری نکردن در برنامه‌دادن از طرف دیگر، در این مورد مفید خواهد بود. باید در حدّ توانِ خود از خود انتظار داشته باشید زیرا انسان‌ها با همدیگر متفاوتند. موفق باشید». در گفتگویی که داشتیم طلب بیشتری نسبت به پاسخ داده شده احساس کردیم. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال دو نکته را نباید فراموش کرد. یکی آن‌که انسان در مراحل مختلف زندگی، احوالات متفاوتی برایش پیش می‌آید به آن شکل که در بعضی موارد در «قبض» و «ادبارِ قلب» است و در بعضی موارد در «بسط» و «اِقبال قلب» است. این‌جا است که بنا به فرمایش مولای‌مان حضرت علی «علیه‌السلام» در «ادبار قلب» باید به خود سخت‌گیری نکرد و در حدّ واجبات، بندگیِ خود را نشان داد و در حالت «اقبالِ قلب»، آری! مستحبات و دعا و نیایش، میهمانان ارزشمندی هستند که خودشان تشریف آورده‌اند، نه آن‌که ما آن‌ها را با اصرار بخواهیم به میدان روح و روان خود آوریم. نکته دوم: «خراباتی» و «مناجاتی»‌‌ بودنِ روح‌ها است. آن‌که روحش «خراباتی» است، باید همان روح و روحیه را دنبال کند، مانند جناب مولوی، یا به یک معنا حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه». و آن‌که روحش «مناجاتی» است مانند آیت الله ملکی تبریزی و یا آیت الله بهجت، که اینان نیز باید در همان روحیه، خود را دنبال نمایند. این‌جا بود که عرض شد نباید به خود سخت‌گیری کرد هم نسبت به «اقبال» و یا «ادبارِ» روح و یا نسبت به «مناجاتی»‌ بودن ویا «خراباتی»‌ بودنِ روح. موفق باشید

34776

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و احترام خدمت استاد 🌹 استاد ببخشید یک سوال داشتم. آیا از نظر اسلام، جمهوری اسلامی وجود داره یا نه، بلکه ولایت مطلقه فقیه وجود دارد و مثلا امام خمینی (ره) به خاطر اینکه مردم زمینه پذیرش ولایت فقیه مطلقه رو نداشتن، جمهوری اسلامی رو ترجیح دادن؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌دانید موضوع «جمهوریت» موضوعی است که باید نسبت به جمهوریتِ مطرح در جهان امروز مورد بررسی قرار بگیرد و در این رابطه به نظر بنده جمهوری اسلامی حقیقتاً در ایران واقع شده است هرچند که هنوز نیاز داریم نسبت به این امر به رشد بیشتری برسیم و موضوع «ولایت فقیه» اتفاقاً به اعتبار اسلامیتِ جمهوری است و به همین جهت ملاحظه می‌کنید که در دل جمهوریتِ نظام، دولت‌هایی به میان می‌آیند که بعضاً کاملاً با دولت قبلی از نظر نگاه، متفاوتند ولی بر اساس جمهوریت، میدان عمل دارند و این بدان جهت است که هیچ دولتی نخواهد نگاه خود را طوری بر نظام غلبه دهد که میدان نگاه‌های بعدی از میان برود و معنی ولایت فقیه در همین موضوع است. موفق باشید

34702

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام: استاد طاهرزاده بنده از زمانی که فیلم سقوط را که درباره شهید حاج قاسم ساخته شده، محبت ایشان در دلم خانه کرده طوری که تا چهره ایشان در یادم می آید یک شوق بسیار به دیدار خدا و اولیائش در قلبم به وجود می آید، با دیدن ایشان اشک از چشمانم سرازیر می‌شود و با خود می‌گویم حضرت آقا حق داشتند بر بدن مطهر ایشان که نماز می‌خواندند اینطور اشک بریزند، یک علاقه ای شدید از این مرد الهی در وجودم افتاده، و قبل از این شوق و علاقه، چندین بار ایشان را در عالم رویا ملاقات کرده ام این به خاطر چیست استاد؟ آیا ایشان من را می‌شناسند برایم توضیح دهید لطفا از این مرد الهی، و حالتی که برایم به وجود آمده را بگویید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف در این مورد بسیار است. پیشنهاد می‌شود سری به متن «حاج قاسم سلیمانی سرّی از اسرار تاریخی ما» بزنید. https://eitaa.com/matalebevijeh/13066و  صوتی که بر سر مزار آن شهید بزرگوار در سال جاری عرض شد را ملاحظه کنید. https://eitaa.com/matalebevijeh/12528 . موفق باشید

34698
متن پرسش

یا محبوب! در میان الهی گفتن‌های مناجات شعبانیه سوالی به ذهن می‌رسد که خود جواب است لیک آنقدر در باب نیستی آن درمانده و دست به دامان هستی شدم که دگر خود از آن جریان نمی شناسم و جز کلامی به نقل شما به عنایت حضرت معشوق راه ندیدم. استاد نمی‌دانم چگونه توصیف کنم این «عادّی انگاری» را اینکه به قول خودتان سید جمال الدین اسد آبادی فهمید در این جهان خبری است مولانا گفت: «در غم ما روزها بیگاه شد». حافظ گفت: «کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها». لیک این درد چیست و این بی دردی چیست؟ این فراغ ز فراغ چیست؟! این عادی انگاشتن این درد که: «ما به فلک می‌رویم عزم تماشا که راست؟» و این آنقدر در میان مخازن گفته‌ی‌های اهل این روزگار(اهل غالب) نمایان گشته که دگر خون به جگرشدن طالبان حق را خدمتتان عرض کردم. غرق در بی‌سوالی عجیبی هستم، راهکار دارد (خوب ایمانمان را باید قوی کنیم) لیک می‌خواهم بدانم اینکه احساس کرده‌ام خوب این‌که فلسفه و عقل و جان است و با حقیقت انسان هماهنگی دارد و جهان آن را می‌خواند این بی‌توجّهی و بی‌عقلی دگر چیست؟ این مطالبه‌ی امروزین ماست؟ امید است سؤال بیهوده نبوده باشد. التماس دعای فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راه، همین است. پیدا نیست، ولی هست. مگر ما در افق، با امری جز خودِ افق روبه‌رو می‌شویم؟! بی‌حساب نیست که فرموده‌اند در این راه، و همچنان باز، ادامه راه «خود راه بگویدت که چون باید کرد». این «عادی‌انگاری» نیست، قصه راه است که هرچه بیشتر در آن حاضر شویم و به آنچه پیش می‌آید همچنان با حضور خود مأنوس گردیم؛ باز می‌یابیم که: «هنوز، نه!». و به گفته عزیزی:

گفتم سزاست هر دم و هر گه، هنوز نه؟

گفتی چه باک رنج در این ره؟ هنوز نه!

بینم به چشم میکده‌ای را ز دور، لیک

بشنیده‌ام ز هر در و درگه، هنوز نه!

لندی که سوخت در طلب آفتاب صبح

بودش سؤال از خور و از مه، هنوز نه؟

گویی بسوز تا که بسازی مسیر را

گویم به دوست بی تو در این ره، هنوز نه!

مطلع از آن سیدنا الشهید باد

آن دم که گفت در بر الله، هنوز نه!

موفق باشید               

34647

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: با اغلب جوونها که صحبت می‌کنم دچار بی‌هویتی و پوچی تو مسئله دین شدن. میگن تا یکسال پیش نمازامون قضا نمی‌شد حالا اما نماز و مسجد و خدا براشون بی‌اهمیت شده. هر کارم به ذهنشون خورده جهت ترک این حالت انجام دادن اما به نتیجه نرسیدن. در این زمینه راهنمایی می‌خواستم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به حیات دینی زنده‌تر و وسیع‌تری باید حاضر شوند. مباحث «معرفت نفس» در این مورد کمک خواهد کرد. مصاحبه‌ای با مجله «سوره» شد که قسمت دوم آن مصاحبه إن‌شاءالله بتواند در این مورد کمکِ فکری باشد. https://eitaa.com/matalebevijeh/12424 موفق باشید

34615

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: بنده خودسرانه و بدون اجازه ازاساتید فنی، با یاد گرفتن بحث معرفت نفس و گوش دادن به صوت های شما، شروع کردم سرکلاسهای قرانم این بحث را بگم و الحمد الله خیلی از آن استقبال شد و قران آموزانم خیلی خوب یاد گرفتند،  فقط در نکته ۹ متوجه این مسئله نمی‌شوم «وقتی شیطان درعالم خیال است چطور درعالم خیال انسان برای ضلالت او، به وحدت می‌رسد؟ و سوال بعدی اینکه، آیا بنده کار اشتباهی کردم که دارم سر کلاسهام معرفت نفس را درس می‌دهم؟»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحمدلله کار درستی کردید که انسان‌ها را با نفس ناطقه و خود حقیقی‌شان آشنا نمودید و برای تکمیل بحث خوب است سری به کتاب‌های «آشتی با خدا» و «خویشتن پنهان» بزنید. ۲. نهایت کار شیطان و شیطنت‌هایش تا مرحله خیال است و لذا چنانچه انسان جان خود را با معارف عقلانی محکم کند، وسوسه‌های شیطان را که بیشتر توهّم‌زا می‌باشد می‌شناسد و تحت تأثیر آن قرار نمی‌گیرد. موفق باشید

34559

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: ۱. چه کنیم تا خود را برای این موضوع آماده کرده باشیم؟ «از غلبه نرم‌افزاری بر هیمنه پوچ استکبار که نیازمند همت جوانان انقلابی و نخبگان مؤمن ما است.» ۲. برای نجات از همه گناه‌ها چه راهی می‌توان در پیش گرفت؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. باید به سنت‌های جاری که ماورای فضای استکباری در عالَم جریان دارد، نظر کنیم. ۲. هرچه بیشتر با جهانی که شهدا در آن حاضرند، اگر حاضر شویم، زیباییِ پیروی از دستورات الهی از یک طرف، و زشتی گناه از طرف دیگر برایمان ظاهر می‌شود. موفق باشید

34503

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد عزیز و بزرگوار بنده هر روز صبح ساعت ۶ از خانه خارج میشم و تا برسم منزل ساعت ۶ یا ۷ بعد از ظهر میشه، چند فرزند هم دارم. اما متاسفانه شبها بدلیل نبودنم طول روز مجبورم تا ۱۱ شب بخاطر بچه ها بیدار باشم و خیلی وقته از روضه ها و نماز شب بی نصیب شدم عاجزانه خواهش می‌کنم دعا کنید خدا مسیر زندگی بنده را تغییر دهد و مرا در مسیر اهل بیت قرار دهد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله خداوند برای جنابعالی شرایط حضور در جوانب دیگر زندگی را نیز فراهم کند. موفق باشید

34321

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و خدا قوت: چرا هر زمانی که میخوایم شروع کنیم و قدم بهتر و موثرتری به خصوص در جهت کسب معارف برداریم، همیشه اتفاقی میوفته و ما رو از ادامه مسیر مایوس میکنه؟ برای من این اتفاق همیشه میوفته. خسته شدم از این همه زمین خوردن و بلند شدن. تا تصمیم جدیدی می‌گیرم و برنامه جدید می‌ریزم و میخوام شروع کنم به خوندن، اتفاقات زندگی نمیذاره و همیشه ذهنم درگیر مسائل دیگه میشه... چرا اینطوریه و چه کنم؟ نزدیک ۴۰ سالمه و همیشه این مشکل رو داشتم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره «دوست دارد یار این آشفتگی/ کوشش بیهوده بِه از خفتگی». با همین افتان و خیزان‌ها و لنگان‌لنگان‌رفتن‌ها إن‌شاءالله به مقصد خواهید رسید. نه مأیوس باشید و نه به خود سخت‌گیری کنید. موفق باشید

34182

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: چرا شیخ علی تهرانی را اعدام نکردند؟ مگر مفسد فی الارض نبود؟ یا شاید چون شوهر خواهر رهبری بود اعدامش نکردند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: افراد زیادی مانند شیخ علی طهرانی داشتیم با آن‌همه توهین‌هایی که به مسئولان نظام می‌کردند. ولی چون اقدام عملی علیه نظام و مردم نداشتند، حکم‌شان اعدام نبود. مگر میر حسین موسوی و کروبی کارهای‌شان کم‌تر از شیخ علی طهرانی بود؟!! موفق باشید

33663

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: وقتی مثلاً می گوییم، این درخت حیات دارد، این حیات اشاره به حضور خداست یا ظهور خدا؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌جا نظر به نور حضرت «حیّ» است که در آینه درخت ظهور کرده. موفق باشید

نمایش چاپی