بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33663

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: وقتی مثلاً می گوییم، این درخت حیات دارد، این حیات اشاره به حضور خداست یا ظهور خدا؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌جا نظر به نور حضرت «حیّ» است که در آینه درخت ظهور کرده. موفق باشید

33507

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: با توجه به پرسش و پاسخ زیر: (با سلام وقتی می گوییم بسم الله آیا منظور آن است که الله اسم ذات خدا است؟ آیا منظور از اسم الله آن است که این الله اسم عین وجود است، نه خود عین وجو ؟ متن پاسخ باسمه تعالی: سلام علیکم: روی «اسم» در اصطلاحات عرفانی بیشتر فکر شود. «اسم» به معنای نام و یا عنوان نیست. «اسم» به معنای ذات است به صفت خاص، بنابراین معنا نمی‌دهد بگوییم «الله» اسمِ عین وجود باشد! موفق باشید) آیا می‌توان گفت که از نظر عرفانی گفت که ذات به اضافه الله هم می شود یک اسم عرفانی؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ذات، با صفت خاص همان اسم است، نه این‌که ذات، به چیزی اضافه شود بلکه خود ذات که با صفت خاصی به ظهور آید مثلاً با صفت «حیات» می‌شود اسم حیّ. موفق باشید

33345

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب و احترام: بنده سه تا سوال دارم که لطف کنید جنابعالی راهکار بفرماین اجرتون با مادرسادات ..........

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که موارد مطرح‌شده در سؤال، خصوصی است و این سایت بنا ندارد جواب موارد خصوصی افراد را که لازمه آن شناخت طرفین است؛ بدهد، با این‌حال به صورت شخصی و در حدّ مختصر به ایمیل‌تان جواب داده شد. موفق باشید

33249

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

موضوع: عوامل پیشران و انگیزه های «انسان افق گشا» ۱. به نظر شما عوامل پیشران و انگیزه های الهی و درونی انسان افق گشا چیست؟ ۲. من می‌ دانم افراد افق گشایی مثل شهید سلیمانی انگیزه های والا و قوی دارند. می‌فهمم که آن‌ها بسیار سرزنده و با حیات هستند. اما این انگیزه ها در من قوی نیستند. اگر بخواهم انگیزه های خود را به انگیزه های یک انسان افق گشا نزدیک کنم؛ شما چه توصیه ای به من دارید؟ ۳. اراده افراد ناشی از درک آن‌ها از مقصد است. مکتب های مختلف نیز انسان ها را به سودها و بهره‌مندی های مختلفی بشارت می‌دهند؛ درباره اسلام ما برای جذب افراد در بکار گیری سرمایه شخصی در راستای افق گشایی رویکرد های مختلفی داریم: گاهی به حرف های کلی و مبهم مانند سعادت دنیا و آخرت روی می‌آوریم. در صورتی که تعلق اراده به امور مبهم محال است و از طرفی غرب افراد را به بهایی مشخص مانند فلان خانه و فلان حقوق می‌خرد. گاهی در زمین غرب بازی می‌کنیم که مثلا «بیا به علم و فناوری خدمت بکن» و از پیشرفت های فن‌آوری کشور مثال می‌زنیم یا «بیا به آدم ها خدمت کن» که در این زمین بازی همیشه بازنده هستیم. گاهی نیز رشد معنوی را مطرح می کنیم که به ظاهر منطقی تر است اما باید احساس واقعی رشد معنوی در فرد ایجاد بشود که با توجه به ساختار های موجود اصلا چنین جهتی مطرح نمی‌شود. نهایتا سوال این است که ما چگونه مقصد را تصویر می‌کنیم؟ چگونه به مجاهدت در اسلام دعوت می‌کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از دریافت معارف توحیدی در ابعاد مختلف آن، نظر به چشم‌اندازی که انقلاب اسلامی به لطف الهی مقابل انسان می‌گشاید، انسان‌ها در افق حیات خود به اصالت های خود می‌رسند. در این مورد إن‌شاءالله کتاب «انقلاب اسلامی، طلوع بین دو جهان» می‌تواند مدد رسان باشد. موفق باشید

32874

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: این جمله تان برایم بسیار دلنشین بود خواستم توضیحی، تفسیری، مطلبی هم بر آن اضافه فرمایید. به سوی جهانی که انسانیت انسان، محور تفکر باشد و قلبها آنچنان با عاطفه و عقلانیت به ظهور آیند که تحمل یک فقر و یک فقیر برایشان نماند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تمام دین و دینداری برای غمخواری و دلسوزی نسبت به خلق است در بحث «نبیّ و محبّت، ربوبیت و عبودیت»[1] . شواهد قرآنی مربوط به این موضوع به میان آمده است. موفق باشید

 

[1] - https://lobolmizan.ir/special-post/969

32525

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام و احترام خدمت استاد عزیز، ضمن عرض تبریک سال نو استاد، بنده یک فکری که در ذهنم هست و میشه گفت که ازم جدا نمیشه، این هست که باید یک تغییر اساسی کرد و احساس ضعف شدید دارم و به فرموده شما، تفسیر المیزان را هم با یکی از دوستان شروع کرده ام، اما خیلی ضغیف شده ام و جلوی گناهانم را هم نمی‌گیرم و این حالم را تشدید می‌کند، یکی از راه هایی که برای تغییر اساسی به نظرم می‌رسد، اینست که بمیرم و دوباره زنده شوم، حالا شما بفرمایید که چگونه قبل از اینکه بمیریم، بمیرم و دوباره زنده شوم؟ خدا خیرتون دهد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بد نیست سری به جواب سؤال شماره 32521 بزنید. إن‌شاءاللّه موجب گشوده‌شدن راهی می‌شود که به دنبال آن هستید. موفق باشید

38359

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

 سلام علیکم: در پرسشی منصور حلاج را شیعه ی درحال تقیه بر روح و فرهنگ اهل بیت معرفی کرده اید. این اظهار نظر سطحی را با اطلاع از مطالب زیر بیان فرموده اید؟: علمای بزرگ شیعه معاصر با حلاج، ابو سهل نوبختی و علی بن بابویه و مرحوم شیخ صدوق و قطب راوندی رحمه الله علیهم چهار تن از پیشوایان شیعه، حلاج را ساحر و ملعون و مطرود خدا و رسول و امام علیهما السلام دانستند. شیخ صدوق رحمه الله حلاج را تارک نماز می داند. شیخ مفید و علامه حلی علیهما الرحمه نیز او را لعن نموده اند. شیخ مفید کتابی به نام «الرد على اصحاب الحلاج» ، در رد حلاج و اعتقادات او و پیروانش تالیف نمود. شیخ طوسی رحمه الله می فرماید: حلاج ساحر بوده و به دروغ ادعای وکالت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را نموده است. مرحوم شیخ طبرسی که از فضلای به نام مذهب امامیه است، در کتاب احتجاج، حلاج را از دروغگویان شمرده که لاف وکالت حضرت صاحب الامر می زده است و گفته که: توقیع از ناحیه مقدسه در لعن حلاج وارد شده است. شیخ طوسی در کتاب الغیبه از جناب حسین بن روح نائب خاص امام زمان علیه السلام، خطاب به ام کلثوم چنین نقل می کند: «وَ لَا تَلْقَیْهَا بَعْدَ قَوْلِهَا فَهَذَا کُفْرٌ بِاللَّهِ تَعَالَى وَ إِلْحَادٌ قَدْ أَحْکَمَهُ هَذَا الرَّجُلُ الْمَلْعُونُ فِی قُلُوبِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لِیَجْعَلَهُ طَرِیقاً إِلَى أَنْ یَقُولَ لَهُمْ بِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى اتَّحَدَ بِهِ وَ حَلَّ فِیهِ کَمَا یَقُولُ النَّصَارَى فِی الْمَسِیحِ ع وَ یَعْدُو إِلَى قَوْلِ الْحَلَّاجِ لَعَنَهُ اللَّهُ. » دیگر او را پس از این سخنانش، ملاقات مکن. همانا این حرف ها کفر به خدا و الحادی است که این مرد ملعون (شلمغانی) در دل های این مردم وارد کرده تا از این راه بتواند به آنها بگوید: خدا با او (یعنی با شلمغانی) متحد شده و در وی حلول کرده است. همان سخنانی که نصاری درباره حضرت مسیح گفتند و او می خواهد به قول «حلاج» لعنت الله علیه معتقد شود. و یا همچون دکتر دینانی این علمای شیعه که برخی به دعای امام متولد شده اند و برخی صاحب توقیعات هستند را متکلمین نفهم مشرک می‌دانید چون قائل به وحدت شخصی وجود نبوده اند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً می‌دانید که عرفا زبان خاص خود را دارند و اهل ظاهر را تا آن‌جا تحملِ برداشت‌های غیر خود را ندارند و در برداشت‌های خود متوقف‌اند که حتی ظرفی را که فرزند حضرت روح الله از آن آب نوشیده است به جرم آنکه آن ظرف نجس شده، آب می‌کشند. و حضرت امام خمینی از خون دلی سخن می‌گویند که آن مقدسان نادان بر اسلام تحمیل کردند و البته این بدان معنا نیست که هر سخن مدعی عرفان را بپذیریم. تعجب از کسانی است که به جای فهم جایگاه سخنان حلاّج، او را ساحر بدانند. موفق باشید

http://www.imam-khomeini.ir/fa/n25396/%D8%A2%D9%86_%D9%82%D8%AF%D8%B1_%DA%A9%D9%87_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85_%D8%A7%D8%B2_%D8%A7%DB%8C%D9%86_%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D9%86%D9%85%D8%A7_%D8%B6%D8%B1%D8%A8%D9%87_%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%87_%D8%A7%D8%B3%D8%AA_%D8%A7%D8%B2_%D9%87%DB%8C%DA%86_%D9%82%D8%B4%D8%B1_%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1_%D9%86%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%87_%D8%A7%D8%B3%D8%AA

35754

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و وقت بخیر: از وقتی که جریان کشف حجاب ها شروع شده، با دیدن فیلم هایی از بانوان آمر به معروف که امربه معروف های موفقی داشتن و با دیدن اوضاع بد حجاب ها، خصوصا بعد از سفری که به تهران داشتم، تصمیم گرفتم که دوره های مجازی آموزش امربه معروف و نهی از منکر استاد علی تقوی را شرکت کنم. بعد از شنیدن احکام متوجه شدم که تا می شود مومنین باید بین ضرر سکوت در برابر گناه و تذکر، خودشان قضاوت کنند و در جاهایی که زیان سکوت بیشتر بود، با پذیرفتن آثار تذکر (دعوا و...) تذکر دهند. ولی خودم بعد از دیدن مناسب بودن اوضاع تذکر می دادم. این چند ماه با دیدن کشف حجاب ها، وقتی که نمی توانستم امر به معروف کنم، آنقدر حرص می خوردم و عذاب وجدان می گرفتم که استرس می گرفتم و دهانم خشک می شد، کف دستم عرق می کرد و این موضوع را متاسفانه با خانواده نمی توانستم در میان بگذارم، چون آنان بعد از دیدن فیلم هایی از کتک خوردن آمران به معروف، با این موضوع در این شرایط و زمان مخالف هستن بنده با یکی از اساتید معارف صحبت کردم، ایشان گفتن در زمان هایی که مشاهده کردی فرصت مناسبی نیست، تقیه کن. اما دکتر تقوی در کانالش یک فیلم گذاشته بود که تقیه برای الان نیست. خلاصه که این نگرانی ها و استرس ها زندگی شخصی من را تحت الشعاع قرار داده و بنده هر وقت نیت می کنم یا در ذهنم در حال برنامه ریزی برای بیرون رفتن هستم، با خودم می گویم نکند، شرایط تمام بانوان کشف حجاب کرده به گونه ای است که نمی توانم امر به معروف کنم. از بیرون رفتم استرس دارم، دهانم خشک می شود، کف دستانم عرق می کند. با خودم می گویم نکند خداوند از اینکه من یک جاهایی می ترسم و امر به معروف نمی کنم، از دست من ناراحت می شود. بعد می گویم نه خداوند مهربان است، از طرفی می گویم ولی خداوند عادل هم هست. ماجرا به اینجا ختم نمی شود، در دانشگاه با شنیدن مطالبی از دانشجویان یا حتی بعضی از اساتید که ابراز ناامیدی از عملکرد دولت و نظام می کنند، مدام صحبت حضرت آقا در ذهنم مرور می شود که جهاد تبیین فریضه ای قطعی و فوری است و من در این مورد چون مجهز به علم و ابتکار عمل کافی نیستم، در مواقعی سکوت می کنم. و این سکوت و بی سوادی من را عذاب می دهد. وجدانم مدام در حال آلارم است. با اینکه مطالبی در کانال های متعدد مربوط به جهاد تبیین را دنبال می کنم اما ... وقتی سیر پیشرفت کفر را در بین نوجوانان می بینم و... حرص می خورم و در پیشگاه حضرت حق و امام زمانم (عج) شرمسارم. براستی من چکار کنم که از شر این ترس خلاص شوم؟ چکار کنم که توکلم به خداوند زیاد شود. مادرم می گوید: کسی که استرس دارد یعنی ایمانش کم است. چکار کنم که ایمانم زیاد شود. آیا باید نترسم و تا می شود امر به معروف کنم؟ یک چیز را بگویم. من از شهادت نمی ترسم البته دوست ندارم در این چند سال شهید شوم دوست دارم در عرصه ی علم و دانش پیشرفت کنم و در راه علم و خدمت به اسلام شهید شوم ولی از شهادت در هنگام امربه معروف خیلی خوشم نمی آید. از جانباز شدن هم خوشم نمی آید چون می ترسم. شاید بخندید و بگویید عجب بنده ی لوس و پرتوقعی. مگر رستوران است که انتخاب می کنی که چه می خواهم و چه نمی خواهم! اما نمی دانم چرا، اما اینگونه می خواهم، دست خودم نیست، نمی دانم خدا در مورد من و این تفکراتم چه می گوید. اگر افکارم و اعمالم اشتباه است، بگویید. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به سؤال و جواب شماره 35744 رجوع فرمایید. زیرا موضوع، بسیار گسترده‌تر از آن است که با آگاهی‌های دیروزین خود نسبت به امر به معروف و شرایطی که در گذشته داشته‌ایم؛ در امروز وارد شویم. و از سخنان حاج آقا فرهاد فتحی هم که لینک آن در آن سؤال آمده، غفلت نشود. و نیز سخنان حاج آقا محبی میدان تفکر در این موضوع را در مقابل ما می‌گشاید. https://eitaa.com/jedaaltv/993 موفق باشید

35118

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و عرض ادب و احترام: استاد بزرگوار من روز جمعه (۲۹ اردیبهشت) با جنابعالی طرح موضوع کردم و قرار شد سوالم را اینجا بنویسم. در مسیر تولید رویکردهای جدید در روانشناسی اسلامی سه مفهوم نظرم را جلب کرده است که بصورت یک الگو برای تولید بسته ی مشاوره و روان درمانی به خصوص در مسیر کمک به نوجوان و جوان برای هویت یابی، از آن استفاده کنیم. مفاهیم: محبّت، استقامت (قدرت) و مؤثر بودن (مسؤولیت). به این ترتیب که منظور از محبت دوست داشتن و دوست داشته شدن توسط خداوند و اولیاء الهی به خصوص ۱۴ معصوم است که اثری از آن در جلسات مشاوره و نظریه های روانشناسی غربی نیست. منظور از استقامت، قدرت درونی است که در اثر این دوست داشتن و دوست داشته شدن در فرد ایجاد می شود. منظور از مؤثر بودن آن است که فرد در قبال خودش و جامعۀ اطرافش بی خیال نیست بلکه در جهت تغییر و تعالی آن حرکت می‌کند. خواستم از محضر جنابعالی بهره مند شوم تا مرا راهنمایی بفرمایید: ۱. دیدگاه و نظر جنابعالی در مورد این الگو چیست؟ ۲. از نظر جنابعالی چگونه می توان برای ارتباط این سه مؤلفه با همدیگر و تبدیل آن به یک مدل برای بهبود وضعیت روانشناختی انسان، استنادهای لازم را جمع آوری کرد؟ ۳. آیا با توجه به تسلط جنابعالی بر منابع دینی و متون دینی از کدام منابع و متون بهتر می توانم برای استنادهای لازم در درجه اول برای استخراج مؤلفه های هرکدام از این سه متغیر، و سپس برای ارتباط این سه متغیر با یکدیگر در مسیر کمک به هویت یابی نوجوان و ارتقاء سلامت روان انسان، بهره مند شوم؟ ۴. من این مدل را بصورت یک مثلث در آورده ام که امکان ارسال آن در اینجا فراهم نیست. در زیر فقط سه راس مثلث را می آورم (ضمن اینکه بر لذّت واقعی داشتن هرکدام از این متغیرها برای انسان تاکید کرده ام.): اما آنچه من باید برای این مدل اثبات کنم استناد داشتن از متون دینی برای چگونگی ارتباط این متغیرها با یکدیگر است. الف: لذت محبوب خدا و اولیاء خدا بودن و محبّ آنها بودن لذت دوست داشتن و دوست داشته شدن ** آیه ۱۶۵ سوره بقره: و من الناس من یتخذ من دون الله اندادا یحبونهم کحب الله والذین ءامنوا اشد حبا لله .... ب: لذّت استقامت داشتن در مسیر نزدیک شدن ج: لذّت مؤثر بودن: لذّت مسؤول بودن ... فقط برای خود نبودن به محبوب و کسی که مرا دوست دارد. لذّت کمک به دیگران برای نزدیک شدن به محبوب لذّت اراده و عزم داشتن و کسی که مرا دوست دارد. لذّت قدرت داشتن بر ترک لذّت گذرا ** آیه های مربوط به انفاق ** آیه ۳۰ سوره فصلت و ۱۳ احقاف ** آیه ۹ سوره حشر: یؤثرون ... از توجه و عنایت جنابعالی بسیار سپاسگزارم. ممنون می شوم راهنمایی بفرمایید و اینکه اگر صلاح هست اجازه دهید حضوری از محضرتان بهره مند شوم. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله باب بسیار خوبی را گشوده‌اید بخصوص که مخاطب شما در این رابطه احساس می کند در مسیر اصلاح رفتارش به نوعی جواب ابعاد معنوی و روحانی‌اش نیز داده می‌شود. البته مستحضرید که این موضوع، عرض عریضی دارد ولی به نظر بنده هر سه مفهومی که به میان آورده‌اید در دستگاه دینی به خوبی مطرح است و جایگاه اصیلی دارد و إن شاءالله جنابعالی بتوانید در دل آموزه‌های دینی، موضوع را کاربردی کنید. مثلاً در موضوع محبت، بحث ربوبیت حضرت حق مطرح است که نسبت به بنده خود اعمال ربوبیت می کند تا او را پرورش دهد. حال در نظر بگیرید تذکر به این موضوع در راستای اصلاح فرد، چه اندازه اطمینان‌بخش خواهد بود و یا در موضوع استقامت در راستای توجه به استعدادهای متعالی انسان، حضرت مولی الموحدین «علیه‌السلام» آن شعر مشهور را به میان می‌‌آورند که: «اتزعم انک جرم صغیر/ و فیک انطوی العالم الاکبر». همچنان که در موضوع موثربودن، حضور در مسیر توحید طوری است که برای رونده آن نه خوفی هست و نه حزنی که آیات متعددی این امر را پشتیبانی می‌کند. همچنان که در آیه ۳۰ سوره فصلت می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ».
در موضوع ملاقات حضوری، حقیقتاً در شرایطی نیستم که بتوانم جایگاهی برای آن در این شرایط تعیین کنم. ولی به نظر می‌آید مباحث «معرفت نفس» و نیز کتاب «جامع السعاده» با ترجمه مرحوم دکتر مجتبوی منابع خوبی را در اختیار جنابعالی بگذارد. موفق باشید.

35106

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: وقتتون به خیر. بنده به خاطر علاقه ای که همیشه به زبان داشتم از سنین نوجوانی چند زبان مختلف رو تا حد مقبولی یاد گرفتم (انگلیسی، اسپانیایی، ژاپنی، و...)، اما متاسفانه به غیر زبان انگلیسی از باقی زبان ها اونقدر استفاده ی کاربردی نتونستم داشته باشم و برام شدن علم لا ینفع. الان برای فهم قرآن، تفسیر و متون دینی بسیار علاقمند شدم که زبان عربی رو یاد بگیرم. برای یادگیری عربی کلاسیک در خانه، شما چه منابعی رو پیشنهاد می‌کنید؟ خدا به وقتتون برکت بده ان شاءالله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان نیستم. ولی فکر می‌کنم سایت‌هایی هست که در این مورد راهنمایی و کمک کنند. موفق باشید

35025
متن پرسش

سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد مطالعه کتابهای دکتر داوری و مواجه شدن با دردِ پوچی زمانه و توسعه‌نیافتگی، به شدت ما را رنجور و خسته کرده. جوان‌های باصفایی که با این نگرش مواجه می‌شوند، گویی خود را در بن‌بستی بی‌فرار می‌یابند، آزرده می‌شوند و حتی متوقف می‌شوند. در جلسه سوم «دیدار آوینی» که تشریف آوردید فرمودید همان طور که همه‌ی شما حاج قاسم هستید، همه‌ی شما یک نیچه در وجود خود دارید. لطفا کمک کنید که چگونه از درد پوچی که نیچه با آن روبرو شد به افق پرامید حاج قاسم برسیم؟ در ادامه متنی که در مواجهه با این درد به قلمم جاری شد، خدمتتان ارسال می‌کنم. لطفاً ما را راهنمایی کنید.

 پوچی، درد فراگیر زمانه است اما مواجهه با این درد، این رنج جانکاه، همیشه یکسان نیست؛ بیشترِ مردم آن را همچون مشکلی لاینحل و عمومی می‌نگرند، از آن گریزی نمی‌بینند و همچون بیماری که پزشکان از درمان او اعلام عجز کرده‌اند، تلاش می‌کنند. چند روز باقی‌مانده از حیاتشان را در غفلت از بیماری‌ در خوشی بگذرانند، به «روزمرّگی» و «روز- مرگی» رضایت می‌دهند. اما کسانی هم هستند که به دنبال شفایافتن‌اند، نه تنها برای خود که برای زمانه‌ی خود، گویی می‌خواهند و امیددارند که نه به نحوی صرفاً فردی، به نحوی تاریخی، با اپیدمی پوچی مبارزه کنند و خود را در قامت مصلحان بزرگ تاریخ تعریف می‌کنند، می‌شود ذیل گام بزرگی که امام خمینی در مبارزه با روحِ به نیستی رضایت‌داده‌ی زمانه قدم برداشت، سلوک کرد. می‌شود در دشت وسیعی که او برای ما راه به سوی او گشوده، قدم برداشت و افق روشن عصر ظهور را در آن ترسیم کرد. آری! اگر خمینی نیستم، بی‌خمینی هم نیستم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً قضیه چنین است که بخواهیم و یا نخواهیم ما در این تاریخ، انسانی هستیم که تنها خود را در خود جستجو می‌کنیم و این آغاز طوفانی است که نه می‌توان از آن رهایی یافت و نه می‌توان آن را آرام کرد. تنها و تنها می‌توان خود را در ابعادی بسی متعالی، ولی در درون خود جستجو نمود و نگهبانِ «وجودِ» خود شد، آن‌هم وجودی که نسبتی با وجود مطلق دارد و وجود مطلقی که در صحنه‌های تاریخی به سراغ ما می‌آید، و این تازه اول ماجرا است. زیرا در موقعیتی قرار می‌گیریم که معلوم نیست چه موقعیتی است و هیچ تعریفی از آن نمی‌توانیم داشته باشیم از آن جهت که «وجود»، چیزی نیست که انسان بتواند در کنار آن قرار گیرد و چیزی نیست کنار چیزها. و این‌جا است که با جناب حافظ همراه می‌شویم که ندا سر داد: «چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم». به این نکته نیز خوب است فکر کنیم که فرموده‌اند: «در همه سنت‌های حکمی فلسفی گونه‌ای جهت‌گیری به سوی درک واقعیت ناب که اغلب  نامِ «حقیقت» بر آن نهاده‌اند، وجود دارد. اما بر اساس موقف نیهیلیسم، اگر این جهت‌گیری نام و تعریف و توصیفی نهایی پیدا کرد، دیگر «حقیقت» نیست.» و باز: «چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم». آیا این همان گزارشی نیست که رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در مناجات با حضرت ربّ العالمین به میان آوردند و عرضه داشتند: «ما عرفناک حقّ معرفتک»؟! و این به همان معناست که فرمودند: «اگر این جهت‌گیری نام و تعریف و توصیفی نهایی پیدا کرد، دیگر «حقیقت» نیست.» موفق باشید   

34650
متن پرسش

یا محبوب! مبارک آمدن آن سیّد عشّاق حضرت امام حسین (ع) بر شما باد. صحبت های شما پیرامون راز امیدواری به انقلاب اسلامی در سخنرانی امشب حقیقتا بی نظیر بود و قبل از اینکه در گلزار شهدا خدمتتان برسم در این اندیشه بودم که چه می شود جهان انقدر غافل است لیک پاسخ که پیداست اما عجیب و شگفتش همان چیزی است که داد نیچه را در آورد و از عمق جان ندایی برمی خیزد وای وای کنان ای داد کجایید شما؟ حسین (ع) کجاست و ما کجاییم ای وای که نمی دانیم کجا و چطور باید ذیل اراده ی الهی قرار بگیریم؟ چرا اینطور عادی دنبال رسیدن غیر عادی و وصال بی زحمت هستیم؟ استاد بنده فریادی جانکاه می شنوم لیک شیرین است که بسیار دوست دارم حفظ شود ولی جواب به آن را یک ترس در بر می‌گیرد و اینکه در هر لحظه و هر نماز و هر شب و هر روز باید وجدان کنیم که ای وای که می‌گذرد کاروان و ما نیستیم پس بیایید برویم که جاماندیم در جایگاه جواب عجیب این است که جواب پیدا پیداست و ما پنهان می شویم از جواب آخر این چه سوالی است وقتی به قول خودتان آوینی ها و چمران ها داریم؟ لیک از سوی دیگر دل و عقل سرودی می خوانند که پس اگر این فریاد باید زده شود و جان را بسوزاند و ویران کند آیا در پیشاپیش باید هرآنچه از قبل درست بودند و انجامش برایمان الزام نمی بود حال باید به صحنه بیاید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کوره راهی از دوردست‌ها ما را دعوت به گام‌زدن در راهی می‌کند که نه قصه همه زندگی است و نه آن‌چنان است که باید آن را رها کرد. می‌گوید متوجه این کوره‌راه باید بود تا بُعدی از ابعاد وجودیِ ما در این‌جاها قرار گیرد، در کوره‌راهِ حضور در میدان دل‌بستن به آینده‌ای توحیدی که معلوم نیست چه آینده‌ای است. «آن‌قدر هست که بانک جرسی می‌آید».

نگفتند زندگی را باید تعطیل کرد، ولی نباید در نزد خود، خود را با خود، حاضر نداشت. بودنی که فقط «بودن» است و در عین آن‌که مأوایی است دلچسب، ولی گویا نیست. زندگی را از ما نمی‌گیرد، ولی زندگی بدون آن مأوا هم، بوی زندگی نمی‌دهد. قصه هستی و نیستی است به همان معنایی که «چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم» و این، زیباترین «ایمان» است. زیرا ما بسته به آن هستیم و باید نازش را بکشیم، گاهی می‌آید و گاهی می‌رود، ولی نه رفتنی که محرومیت باشد. موفق باشید  

34601

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: خدا خیرتون بده، استاد تا جه میزان باید به احوالاتمون در خواب، توجه کنیم یعنی بنده یه انسان معمولی هستم با کارهای روزانه و درس و بحث و البته سعی در مراقبه و اهل دیانت و گاهی هم در دعاهام حال خوش معنوی دارم ولی خوابهای با معنایی دارم، گاهی نگران میشم و گاهی دوست دارم خوابهای نورانی ببینم و البته اکثرا توجهی به این موضوعات ندارم، لطفا راهنماییم بفرمایید که این مساله چقدر اهمیت دارد؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ائمه ما «علیهم‌السلام» به ما فرموده‌اند به خواب نباید اعتماد کرد زیرا حتی ممکن است شیطان برای مأیوس‌کردن مؤمنین در خوابِ آن‌ها تصرف کند و به ظاهر آن‌ ها را گرفتار اعمالی نماید که در شأن مؤمن نیست. موفق باشید

34523

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خسته نباشید، وقتتون بخیر. اگر خدا بخواد من کتاب ده نکته داشتم میخوندم. بعد این مسئله جبر و اختیار خیلی ذهنم رو درگیر کرد و تو سایتا جواب درستی پیدا نکردم. اگر میشه بی زحمت میتونید بگید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید بتوانید جواب خود را در جزوه «جبر و اختیار» https://lobolmizan.ir/leaflet/181?mark=%D8%AC%D8%A8%D8%B1 پیدا کنید. موفق باشید

34112

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: ببخشید اینکه انسان از تفکر و مشاهده محیط پیرامون مثل آسمان، ستارگان، زمین، درختان و بقیه مخلوقات خدا بخواد آثار معرفتی و باطنی و توحیدی براش حاصل شه مسیر رو کمی دور تر نمیکنه و منافات با دعای عرفه که فرموده: «الهی ترددی فی الآثار یوجب بُعدَ المزار» نداره؟ و اینکه از این مخلوقات عبرت معرفتی و توحیدی می‌گیریم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر در تردد بر آثارِ الهی مشغول‌شدن به مخلوقات پیش آید، همان است که فرمودند موجب «بُعد مزار» می‌شود. ولی آن‌جا که حضرت پروردگار فرمودند: «الستُ بربّکم؟» و هم عرضه داشتند: «شهدنا»، موضوع فرق می‌کند. زیرا موضوع ربوبیت حضرت ربّ در میان است با این‌که ربوبیت حضرت ربّ در مربوب یعنی در همین مظاهر و رخدادها به ظهور می‌آید. ولی انسان‌ها در بستر توحیدی‌شان آنچه در منظر خود قرار می‌دهند ربوبیت ربّ است و نه مشغول‌شدن به مربوب. به همین جهت می‌فرمایند: «از نظرگاه است ای مغز وجود / اختلاف مؤمن و گبر و یهود». موفق باشید

33910

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: چرا می‌گویند باید همه چیزت رو فدای امامت کنی؟ از وقت مال ابرو جان و... قطعا این مسیر، همراه با سختی زیادی هست. خب چرا من باید سختی بکشم، مصیبت و بلا تحمل کنم؟ چرا نباید برای خودم خوش باشم تو زندگیم؟ و برای خودم زندگی کنم؟ ثمره ی فدای امام شدن چیه که میگن باید خودت رو فدا کنی؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در حفظ هویت تاریخی و اجتماعی است، زیرا در این بستر است که هرکس خود را و زندگی خود را درست درک می‌کند و می‌تواند مطابق سنت‌های ملی و دینی‌اش زندگی کند. موفق باشید

33195

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: استاد عزیز آیا می‌توان در مباحث شما، کلمه ی «انقلاب» را در همه جا مساوی «اراده غلبه دادنِ حکمِ خدا» در نظر گرفت. واینکه اگر این اراده را همچون نقشی در نظر بگیریم که در آینه شفاف باطن های صیقلی متجلی می شود، راه یافت بیشتر این ارده در وجود خود چیست؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته بیندیشید که از یک طرف، حاضرشدن در تاریخی که ذیل اسلام آغاز شده و ما می‌توانیم خود را در آن تاریخ معنا کنیم؛ چه نوع روح و روحانیتی در جان ما به ظهور می‌آید؟ و از طرف دیگر متوجه تقوای الهی باید بود که موانع درک اراده الهی را در جان ما رقیق و رقیق‌تر می‌کند. موفق باشید

36100
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی: ساکن آلمان هستم و در این روزهای اخیر اخبار فلسطین و غزه را در رسانه های ایران و غرب دنبال می‌کنم. تصاویر دلخراش و ناراحت کننده پخش شده از تلویزیون ملی ایران از کودکان فلسطینی که از زیر آوارها بیرون کشیده می‌شوند و ضجه های مادرانشان بسیار آزرده خاطرم کرده است. از طرفی شاهد سانسور شدید تصاویر جنایات صهیونیستی در رسانه های غرب و دروغ گویی و لجن پراکنی این رسانه ها هستم و به چشم خود می‌بینم که چطور این رسانه ها و مطبوعات وابسته به امپراطوری رسانه ای صهیونیستی جای ظالم و مظلوم را عوض می‌کنند و رژیم غاصب و جنایتکار و اشغالگر صهیونیستی را به عنوان مظلوم و قربانی جا می‌زنند. اینجاست که انسان معنی واقعی کفر را که پوشاندن حقیقت است به خوبی می تواند درک کند. دلم می‌خواهد به نحوی در حمایت از مظلومین فلسطین و برائت از غاصبین و ظالمان صهیونیست حضوری داشته باشم ولی حتی تظاهرات های معمولی هم به طرفداری از فلسطین اینجا ممنوع شده است (به به، به این آزادی بیان !!!) از اینکه به هیچ نحوی نمی‌توانم حضوری در دفاع از مستضعفین داشته باشم دچار دلزدگی شدید نسبت به این دنیای زیر سلطه استکبار و ظلم شده ام. خواستم بپرسم آیا استاد توصیه ای برای فردی در موقعیت بنده دارند؟ به حق که همه چشم امید مان به رهبر آزادگان جهان است. خوشا به حال مردمی که امکان حضور در راهپیمایی پیش رو در حمایت از مردم فلسطین روز جمعه را دارند. إن شاء الله که قدر بدانند و شرکت کنند. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه قبلاً نیز عرض شد مهم آن است که از طریق انقلاب اسلامی راهی در مقابل ما گشوده شده است. حال در دل این راه، یک روز به فتنه‌های ابتدای انقلاب برخورد می کنیم و در حضور تاریخیِ خود آنچه باید انجام دهیم، انجام دادیم و باز مائیم و دفاع مقدس و یا دفاع از حرم و حضوری که نسبت به آن رخدادها پیش آمد. هیچ فرقی بین آنانی که شهید شدند و آنانی که با همان دغدغه شهدا در جایی بودند که باید باشند، نبود و نیست. مهم آن بود که هرچه در این راه پیش آمد ما در آن حاضر باشیم. و امروز نیز حضوری بس دقیق پیش آمده که فهم آن مهم‌تر از حضور نظامی در آن است زیرا آنچه هژمونی و ضربه‌ناپذیریِ اسرائیل را از بین می‌برد آن است که ما بفهمیم که صحنه، صحنه مقابله مظلوم با ظالم است و ما در کجا ایستاده‌ایم. نکاتی در این مورد جناب حاج آقا نجات‌بخش داشته‌اند که خوب است به آن توجه شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/14906 موفق باشید                 

35861

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد طاهرزاده: پیرو سؤال ۳۵۸۲۸، آیا این جملات درست است؟ «خوب بودن حکم عقله، نه دین. و اگر هیچ پیغمبری برای بشر نمیومد بشر تا الآن باید تمام این مفاهیم را خودش می فهمید و رعایت می کرد. دین نیومده که ما را انسان کند. انسان سازی وظیفه ی ماست.» این جملات با این آیه از سوره ی جمعه که می‌فرماید «هو الذین بعث فی الامیین رسولا متهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه» در تناقض است؟ اساساً دین برای چه هدفی آمده است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! خداوند پیامبران را مبعوث می‌کند تا برای مردمان نشانه‌های نظر به خداوند را و راه‌های پاک‌شدن را به آن‌ها تذکر دهند و کتاب و فرهنگ و حکمت را به آن‌ها بیاموزند. حال اگر آنان به دنبال خوب‌شدن و تقوای هرچه بیشتر باشند، می‌پذیرند وگرنه با همه این امور باز ابوجهل، ابوجهلی خود را ادامه می‌دهد. موفق باشید

35593

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی اصغر طاهرزاده: استاد ذیل مباحث ارزنده جناب عالی راجع به تکنولوژی و آینده بشر خواستم این سوال مبنایی را مطرح کنم که آیا راهی که تمدن غرب با انقطاع از وحی از رنسانس تا به الان برای آینده بشر پیش گرفت به محدود کردن هر چه بیشتر اختیار بشر و به سلب آزادی او برای تعیین سرنوشت خود نیانجامید؟ اگر آزادی بشر را به معنای عمیق تر آن یعنی آزادی در تعیین سرنوشت خود و مختار بودن انسان بگیریم آیا این تمدن غرب نیست که با شعار آزادی روز به روز حق تعیین سرنوشت و اختیار را از بشر سلب می‌کند و بشر را با مناسبات سرمایه داری عملا به بردگی تکنیک در می آورد؟ این امر برای کسی مثل بنده که تجربه زندگی چندین ساله در غرب را دارم حتی امروز که هنوز هوش مصنوعی چندان به عرصه ظهور نیامده کاملا محسوس می‌باشد. چنانکه در غرب گویی راههای زندگی همانند ریل های از پیش ساخته شده مبدأ، مسیر و مقصد مشخصی دارند که به عنوان فرد آدمی اگرچه حق انتخاب ریل را دارد ولی حق تأیین راه و مقصد آن را نه!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً سخن درستی است و اتفاقاً همه متفکران متذکر این امر هستند که هرچه غرب جلو برود این تکنولوژی است که بر انسان و بر علم و بر اراده او سیطره پیدا می کند. عرایضی اخیر تحت عنوان «نسبت هوش مصنوعی با انسان!؟» : https://eitaa.com/matalebevijeh/14168 شده است . خوب است به آن رجوع شود. موفق باشید

35271

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب خدمت شما استاد فرزانه: در خصوص فرمایشات شما مبنی بر افق انقلاب اسلامی و بستر فراهم شده شما لطف کنید و یکی از دستاوردهای این انقلاب را بیان بفرمایید بنده هم در یک مجموعه علمی تخصصی مذهبی فعالیت می‌کنم و همه به اتفاق نظرشون اینه که این انقلاب ایران را دوقرن عقب انداخت. فقط شما و من باید صحبتی بکنیم که بعد و روز قیامت بتوانیم جوا ب بدیم __ الان ما هیچ چیزی نداریم که به آن افتخار کنیم دقت بفرمایید تولیدنسل و ازدواج، محیط زیست، فرهنگ، آموزش، صنعت، راهها و بنادر همه ویران. میراث فرهنگی نابود شده، الگو بودن به عنوان یک کشور اسلامی، فرهنگ، نشر کتاب، تولید محتوا و اخیر اینکه یونسکو اعلام کرده آموزش در ایران بدترین کیفیت را دارد و هزاران گرفتاری دیگر - چهار تا موشک ساختن و دنیا را تهدید کردن وقتی هنر است که پشتوانه مردمی و دینی و اعتقادی داشت باشد و سفره مردم هر روز کوچک نشود. -شما را بخدایی که خودتان کوهی از توحید هستید قسم کتمان نکنید. ما چی داریم؟ دلمان خوش بود که اگر اینا را از دست می‌دهیم اعتقاد به خدا و اهل البیت (ع) در جوانان ما ریشه دوانده و روز بروز بیشتر می شود اما متاسفانه حاکمان جور و ستم و دیکتاتورهای عرصه سیاست با عملکرد خودشان این را هم از ما گرفتند و حتی پیران و میان یالان ما هم دست کشیدن، خاک بر سرشان و ننگشان باد الهی. اعتقاد و دین مردم را گرفتند و دیگر چیزی نمانده. رسالت شما نویسندگان و خطیبان و نخبگان اینست که طرف مردم را بگیرید نه حاکمیت جور بی عدالتی ها و ظلم هایی که با چشم خودمان می‌بینیم به حاکمان متذکر شوید. در بین مردم باشیم و ببینیم چقدر مردم کلافه شدند، عصبانی هستند. یک آماری از دفاتر ازدواج و طلاق بگیریم و ببینیم چه بر سر این سنت الهی آمده. الهی ننگتان باد حاکمان جور و ستم در انتظار روزی باشید که به یاری امام زمان همین جوانان ریشه ظلم و ستم را برچینند و دوباره شاهد طروات و شادابی ملت شهید داده و مظلوم ایران باشیم. با تشکر استاد عزیز

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در سه کتاب «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی بين دو جهان» و «انقلاب اسلامی و چگونگی تحقق آينده دين‌داری ما» و «در راستای بنیان‌های حکمت حضور انقلاب اسلامی در جهانی بین دو جهان» در رابطه با ذات تاریخی انقلاب اسلامی شده است که روی سایت هست. البته ممکن است برای عموم مشکل باشد. در این رابطه خوب است به سخنان اخیر جناب حاج آقای پناهیان که در شبکه افق داشتند، رجوع شود و چشم‌اندازی که ایشان مدّ نظر ما نسبت به پیشرفت‌های انقلاب و آینده آن به میان آورده‌اند. https://eitaa.com/matalebevijeh/13883. موفق باشید

35082

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و خسته نباشید: بنده طلبه پایه سه هستم. می خواستم تحقیقی در مورد قاعده «الواحد لا یصدر عنه الا الواحد» و روایت پیامبر اول ما خلق الله نوری بنویسم. می خواستم کمی در این مورد توضیح دهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به بحث «برهان صدیقین» رجوع فرمایید که رابطه وجودیِ بین حضرت حق و مخلوقش را به میان می آورد. نکاتی در این رابطه در جزوه «فلسفه و کلام» اسلامی شده است. در مورد روایت «اول ما خلق الله نوری» می توانید به کتاب «حقیقت نوری اهل البیت «علیهم السلام» رجوع فرمایید. جزوه مذکور و کتاب هر دو روی سایت هست. موفق باشید

35015

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد ارجمند: برای تربیت فرزندان چه صوت هایی را باید گوش کنیم و عملی کنیم؟ استاد درس خواندن و در نیمه شب مثل ادبیات عرب بالاتر است در سحرگاه، یا قرآن همراه با معنی خواندن؟ نحوه خواندن دروس حوزه بی برنامه هستم. چکارکنم استاد احساس می‌کنم دچار تنبلی شده ام، منتظر تلنگری هستم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده کتاب‌هایی مانند  کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی» از نظر محتوا بتواند کمک کند و از نظر روش، سخنان استاد علی صفائی مثل کتاب «نامه‌های بلوغ» مفید خواهد بود. ۲. بحث بر سر انگیزه‌ای است که باید در خود زنده نگه دارید و آن، وسعت‌دادنِ شخصیت علمی و دینی‌تان می‌باشد. در این حالت است که همه چیز عبادت به حساب می‌آید و عبادات نیز، زمینه‌ای می‌شود برای رشد علمی و عزم سلوکی به حکم «وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ». موفق باشید  

34932

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب خدمت استاد محترم: اگر شخصی از فرصت شب‌های قدر بسیار کم بهره برده باشد، آیا فرصت دیگری تا پایان ماه مبارک یا ایام دیگری برای رشد وجود ندارد؟ فرصتی که جایگزین لیله القدر باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهره‌بردن از شب قدر امری نیست که کسی بتواند خودش آن را درک کند، امری است وجودی. پس جای ملامت نیست که کسی خود را ملامت کند که فرصت را از دست داده است، همین‌که قصد کرده بوده‌ایم بندگی خدا را در آن شب به هر بهانه‌ای ارائه دهیم، کافی است حتی اگر غفلتاً خواب‌مان برد. موفق باشید

34726

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: استاد گرامی با توجه به اینکه در روایات گفته اند «البلاء للولاء» و یا در مورد فضیلت اهل صبر و مصیبت بسیار فروان در متون دینی آمده است «سلام علیکم بما صبرتم» و یا «آنکه در این بزم مقرب تر است جام بلاء بیشترش می دهند» و... گیرم بنده صالح محب در این مصیبته ها صبور و شاکر است خدایی که از مادر مهربانتر است چگونه سختی های بندگان محبوبش را می بیند و صبر می کند؟ خداوند متعال چگونه مصیبت های امام حسین (ع) را می بیند و راضی می شود امام حسین (ع) بخاطر خداوند همچین ایثاری انجام دهد؟ اگر فرزند بخواهد برای پدر و مادر خودش ایثاری انجام دهد هیچ وقت آنها راضی به انجام آن ایثار نخواهند بود. خداوند الرحم الراحمین چگونه راضی می شود؟ سنخ محبت خداوند چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو یعنی خداوند و بنده‌ای که اهل صبر بر بلاست، به شیرینیِ اصیل و حقیقی و پایدارِ صبر توجه دارند و از این جهت نه‌تنها برایشان سخت نیست، بلکه تا آن‌جا احساس شیرینی می‌کنند که خواهند گفت: «در بلا هم می‌چشم الطاف او / مات اویم، مات اویم، مات او». عرایضی ذیل کتاب «پاییز آمد» شد. خوب است که نظری بدان بیندازیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/13099. در این مورد نیز می‌توانید سری به شرح غزل شماره ۱۲۲ بزنید. https://eitaa.com/matalebevijeh/13155 موفق باشید

نمایش چاپی