یا اله العاصین. راه پیش رو دراز و طولانی، مقصد بجز روزنه هایی باریک نور تقریبا ناپیدا؛ «شبی چون شبه روی شسته به قیر ... نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر»، هوا مسموم و آلوده، توان از پاها رفته و سلطنت خواب چشمان را به اسارت گرفته، «نموده ز هر سو به چشم اهرمن ... چو مار سیه باز کرده دهن»، تنهایی چنگ می اندازد بیخ گلو و حس غربت را میپیچاند در تک تک سلول ها، «نبد هیچ پیدا نشیب از فراز ... دلم تنگ شد زین شب دیریاز». و این همان جهنم موعود است اما بسیار زودتر از آنچه که میپنداشتم، باتلاق منیت فرومیکشد به تباهی... و در این واپسین لحظه های نفسگیر طلسم و جادوی قدرتمند آخرالزمانی چیزی برای گفتن نیست الا اینکه: فَبِعِزَّتِكَ يَا سَيِّدِى وَمَوْلاىَ أُقْسِمُ صَادِقاً، لَئِنْ تَرَكْتَنِى نَاطِقاً لَأَضِجَّنَّ إِلَيْكَ بَيْنَ أَهْلِها ضَجِيجَ الْآمِلِينَ، وَلَأَصْرُخَنَّ إِلَيْكَ صُراخَ الْمُسْتَصْرِخِينَ، وَلَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بُكَاءَ الْفَاقِدِينَ، وَلَأُنادِيَنَّكَ أَيْنَ كُنْتَ يَا وَلِىَّ الْمُؤْمِنِينَ، يَا غَايَةَ آمالِ الْعارِفِينَ، يَا غِياثَ الْمُسْتَغِيثِينَ، يَا حَبِيبَ قُلُوبِ الصَّادِقِينَ، وَيَا إِلٰهَ الْعالَمِينَ.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! و راهی که او ما را ترک نکند. اگر زندگی همان حضوری است که انسان هماکنون خود را در بیکرانه وجودش به سوی او احساس میکند، به همان معنای احساس فقر ذاتی و فقیر الی اللهبودن، هر چیزی که میخواهد ما را از چنین حضوری باز دارد، دشمن ما میباشد، حتی اگر در قالبی مقدس عرضه شود و به نام اخلاق بخواهد ما را از آن حضور و از آن زندگی محروم کند. راستی! مایه فریب ما در کجا نهفته است وقتی عدهای با تحجّر دینیِ خود با زندگی دشمنی میورزند؟ اینان حتی خدای را با زندگی دشمن میکنند. این جا است که مولایمان در دعای کمیل برای عبور از چنین تنگناهایی با خدای خود میگوید آنچه باید بگوید. زیرا آن حضرت به خوبی میدانند از چه چیزی باید عبور کنند و به چه افقی باید رجوع نمایند. موفق باشید
سلام و احترام. فرمودید: «آنان که حضور خداوند را در همه ي لایه هاي زندگی احساس نمی کنند چگونه می توانند به آرامشی برسند کـه در زیر سایه ي آن آرامش، عشق به خدا و به خلق خدا را تجربه کننـد؟» و نیز فرمودید: «خداوند "عمق وجود انسانها را متوجه خود میکند تـا عـشق بـه پروردگار را به انسانها هدیه کند.» ببخشید چند سوال دارم. اول اینکه چرا خداوند می خواهد همه انسان ها عاشق ایشون باشن؟ آیا عشق یه چیزیه که همه باید عاشق بشن؟ اینجوری بی ارزش نمیشه که خدا طوری جهان رو بچینه و سامان بده که همه عاشقش بشن؟ انگار دست کم از نظر شرایط رسیدن به عشق، یه اجباری هست که انسان نمیتونه بیرون از جهانی که خداوند برای هدیه ی عشق به انسان ها ساخته، اقدامی بکنن. این عشق رو بی ارزش نمی کنه؟ سوال دوم، اینکه آیا «نیاز به دوست داشته شدن» در انسان ها، ظهور و مرتبه پایین همین میشه که خداوند میخواد انسان ها رو عاشق خودش بکنه؟ و سوال سوم، عشق مادر به فرزند و عشق فرزند به مادر در شرایطی که فرمودید حضور خدا را در همه لایه های زندگی حس نکنن، یعنی این عشق نیست؟ من عاشق مادرم هستم میخواستم بدونم توهم زدم؟ احساسی که به صورت عشق در خودمون تجربه میکنیم ولی لزوما دینی نیست رو چطوری تحلیل کنیم؟ این باعث دلسردی انسان ها و خشک بودن اخلاق و رفتارشون نسبت به هم نمیشه؟ فکر میکنم اگه عشق رو فقط الهی تعریف کنیم رابطه انسان ها با هم خیلی بد میشه و فکر میکنند حتما باید کسی مثل ما بیاندیشه و دائما ایمانش رو ابراز کنه تا بهش عشق ورزیده بشه. عملا نظام خانواده ها از هم می پاشه مگه اینکه هی تظاهر کنن به دیندار بودن. اون هم از نوع خاصی از دینداری، چون هر کس دین رو یه طوری می فهمه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع عشق به خداوند موضوع مفصلی است که باید در لایههای مختلفش مورد بررسی قرار گیرد. همین اندازه خوب است روشن شود که خداوند عین کمال است و عشق به کمال مثل عشق به علم و حیات میباشد و اساساً بحث نیاز خداوند به این عشق، معنا نمیدهد. انسان است که در عشق به کمال مطلق با افقی روبرو میشود بسی متعالی و عبادات او زمینه هرچه بیشتر نزدیکشدن به آن افق بیکرانه را برای او فراهم میکند و البته این غیر از رابطه عاطفی و فطری است که مادر به فرزند و فرزند به مادر دارد. در رابطه با عشق به خدا و اولیاء الهی می توانید به کتاب « مبانى نظرى و عملى حب اهل بيت (عليهم السلام)» رجوع فرمایید که روی سایت هست. موفق باشید
با سلام: آیا از شاگردان علامه طباطبایی، کسی معاد مورد نظر ایشان را تبلیغ و بیان کرده اند؟ در کدام آثارشان؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت الله جوادی در شرح جلد نهم اسفار و آیت الله محمد شجاعی در کتاب «یاد معاد» و آیت الله حسینی طهرانی در مجلدات درسهایی از معاد به نام «معاد شناسی»؛ همه تحت تأثیر نگاهِ آیت الله طباطبایی مطالب مربوط به معاد را عرضه داشتهاند. موفق باشید
سلام استاد عزیز و گرامی: نام محمد صلوات الله علیه و علی علیه السلام و حسن و حسین علیهماالسلام گویا قبل از ایشان نبوده. اما انگار نام فاطمه علیهاالسلام قبل از حضرت زهرا علیهاالسلام بوده، مثلا نام مادر امیرالمؤمنین فاطمه بنت اسد بوده. پس آن معنای خاص بریده شده از آتش، صرفا برای حضرت فاطمه است؟ متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! واژه «فاطمه» معانی مختلفی دارد و حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» مصداق یکی از معانی است که جنابعالی متذکر آن بودهاید. فاطمه: در لغت و اصطلاح عرب به زني گفته ميشود كه فرزند خود را از شير باز گرفته است فاطمه نام دختر پيامبر اسلام (ص) است كه فرمود: دخترم را از آن جهت فاطمه گويند كه: «ان الله عزوجل فطمها و فطم من احبها من النار» همانا خداوند متعال او و كساني كه او را دوست دارند از آتش جهنم باز ميدارد. همچنين امام باقر ( ع) فرمود: وقتي كه جده ام فاطمه (س) به دنيا آمد خداي عزوجل به فرشتهاي وحي نمود كه نام فاطمه را بر زبان پيامبر گرامي اسلام (ص) جاري سازد به همين جهت نام « فاطمه» از اذكار ربّاني است. هر كس نام او فاطمه است فرشتگان آسمان با احترام از او ياد ميكنند و جان و مال او را از گزند آسيبها و حوادث روزگار حفظ مينمايند. همچنين دختري كه نام او فاطمه است از صفاي دل و هوش فراوان و آرامش روان برخوردار است به شرط آنكه با ذكر «فاطمه» (علیهاالسلام) و توجه قلبی، خود را به چشمه زلال عرفان او متصل سازد و از ارتكاب به گناهان كوچك و بزرگ پرهيز نمايد. موفق باشید
سلام علیکم: استاد حس عجیبی این روزها دارم از این جهت فکر میکنم اعتقادات هایم عمیق نیست و فقط به این دلیل که از اوایل نوجوانی در فضاهای مذهبی بودم آدم مذهبی شدم. به نظرتان از کجا شروع کنم؟ به نظرتان همین عامل میتواند باعث بی هدفی من به طور کلی در زندگی هم باشد که با رفعش مشکل بی هدفی هم حل شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال بعد از مدتی اگر حس و گرایش مذهبی با مبانی محکم عقلی و قلبی شکل نگیرد، پایدار نمیماند. از این جهت مباحث «معرفت نفس» که روی سایت هست پیشنهاد میشود. موفق باشید
سلام استاد: لطفا درباره ی ارتباطات خانوادگی و نحوه ی برخورد صحیح با اعضای خانواده و فامیل، سلوک انسان از خانواده شروع میشه عالم باشیم و اهل عمل نباشیم چه سود، لطفا بفرمایید چگونه اهل تشخیص باشیم؟ چگونه تشخیص دهیم با افراد چگونه برخورد داشته باشیم؟ حدیث داریم که افراد را به اندازه ی تقواشون دوست داشته باشید، حالا اگر کسی دارای عدم تقوا باشد برخورد انسانی که قراره زینت امامش باشد با چنین افرادی باید چگونه باشد؟ متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به ما توصیه مداراکردن را در میان گذاشتند و دعای «مکارم الاخلاق» عملا در همین رابطه رهنمودهای فوق العاده ای دارد. خوب است که با رجوع به سایت «لب المیزان» به شرح آن دعا رجوع شود. موفق باشید
سلام و ادب: وقت شما بخیر. استاد این فرمایش شما که فرموده اید: علامه حسن زاده آملی تولدها در پیش دارد به چه معناست؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به آن معناست که آن شخصیت بزرگ، حرفهایی دارند که نیاز است زمان بگذرد تا بشر جدید متوجه عمق آن نوع سخنان برای حضورش در عالم بشود. موفق باشید
موضوع: مبحث معرفت النفس با سلام و عرض ادب و احترام. ۱. فرمودید حضرت حق در همه جا حاضر است و با نظر به هر چه که هست میتوانیم شاهد ظهور تام و تمام حضرت حق باشیم. به این اعتبار جناب حلاج چه دلیلی دارد که سمت و سوی ظهور حضرت حق را به جبه خود محدود ببیند و مایه حیرانی خلایق شود؟ ۲. آیا در عرصه مخلوقات که مظهر ظهور حق تعالی هستند، نقطه ای هست که مشمول دایره مخلوقات نباشد؟ ۳. رابطه حضور و ظهور حق چه رابطه ای است؟ آیا این همانی نیست؟ تشکر و سپاس.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور حق به حکم وحدت وجودیِ او همه جا به صورت تامّ و تمام حاضر است و حتی برای سالک تامّ و تمام، با همه اسماء در همه جا ظاهر است به همان معنایی که مولایمان علی «علیهالسلام» فرمودند: ««ما رَأيْتُ شَيْئاً إلّا وَ رَأيْتُ اللّهَ قَبْلَهُ وَ مَعَهُ وَ بَعْدَه» ولی برای غیر سالک، در عین حضور تامّ به اندازه سعه سالک و ظرفیت سالک ظهور میکند. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: در کتاب زن آنگونه که باید باشد فرمودید زن و مرد باید توجهشان به هسته توحیدی خانواده باشد و نفی خود کنند و گذشت داشته باشند. من در طول یازده سال زندگی مشترک همین جور بودم و همیشه گذشت داشتم و خیلی از کمبودهایی که تو رابطم و درک احساساتم از طرف همسرم بود را نادیده میگرفتم و فراموش میکردم و سعی میکردم همیشه نیمه پر لیوان را ببینم. اما الان میبینم اون کمبودها که تو رابطه و درک احساساتم بوده در زمان هایی خودشو نشون میده و من قشنگ میفهمم چقدر بعضی مسایل برایم عقده شده و اذیت هستم و فهمیدم اون نادیده گرفتن ها هیچ وقت باعث حل موضوع نشده بلکه فقط کیفیت رابطمون رو پایین آورده برای همین الان مدتیه دارم سعی میکنم تو دل این کمبود ها برم و یه راه حلی براش پیدا کنم. آیا این کارم درسته یا باید مثل قبل گذشت کنم و بگذرم و نیمه پر لیوان را ببینم؟ در چه صورت آدم باید پیگیر حل مشکلاتی که تو رابطش هست باشه و در چه صورت باید بهش اهمیت نده و گذشت کنه؟ تشکر از لطف و مهربانی شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در وسعت روح است و اینکه روح را نباید گرفتار اموری کرد که زندگی از وسعت خود فرو کاهد. آری! در دل چنین حضوری چه اشکالی دارد کمبودهایی که قابل رفع است برطرف کنیم ولی نه به قیمت از دست دادن حضور توحیدی خود. موفق باشید
سلام استاد عزیز: فرض کنید وقت نماز فرا رسیده. و ما آمادگی روحیِ لازم جهت ایستادن در محضر حضرت رب العالمین را نداریم. اگر قبل از نماز با حالت اضطرار شروع کنیم به خواندن آیه شریفه امن یجیب، با این رویکرد که بدی ها و حجاب ها رو از روی دل ما کنار بزنه تا در نماز با انوار حضرت حق روبرو شویم، آیا خواندن این آیه با رویکردی که عرض شد اثری داره؟ التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! با امیدواری جهت رفع حجابها بین ما و حضرت محبوب، میتوان چنین کرد. ولی از آن طرف هم چنانچه در وقتِ اذن خداوند جهت نیایش با او از طریق نماز میتوان امیدوار به نظر او بود که نسبت به میهمانیاش فرصت را غنیمت شمردهایم.
الله، الله زود بشتاب و بجو چونکه بحرِ رحمت است این، نیست جو
الله، الله چون به فضلت راه داد سر به خاک پای او باید نهاد
موفق باشید
با عرض سلام و احترام: ضمن تشکر از زحمات شما از اینکه با حوصله جواب میدهید. کتاب جایگاه رزق در جهان هستی همچنان که خوندان آن آرامش خاصی به قلب آدم میده، ولی انگار یه جورایی دچار انفعال هم میکند علتش چه میتواند باشد؟ با سپاس فراوان
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به تذکرات روایی و آیات مربوط به رزق، انسان متوجه میشود در حدّ وظیفه نسبت به رزق به طور منطقی تلاش خود را داشته باشد ولی کار را به خدا واگذارد و از این جهت نباید در امور دنیا حرص بزند که موجب تضییغ حقوق دیگران گردد. موفق باشید
سلام: میخواسم بدونم چرا خدا در قران میفرمایند که قوم بنی اسرائیل رو برگزیدم از میان جهانیان؟ در حالی که اینهمه بهونه آوردن و آنقدر پیامبران ما رو اذیت کردن و قوم خوبی نبودند که حتی خود این آیه برای خودشون هم باعث غرور میشه که میگن خدا ما رو برگزیده و برتر از جهانیان قرار داده.
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که آنها در شرایط خود فرزندان جناب یعقوب بودند و تنها جریان توحیدی در زمانه حاکمیت فرعونیان هستند؛ قابل توجه میباشند. مشکل، مربوط به ضعفهایی بود که بعداً گرفتار آن شدند و شأن خود را پاس نداشتند. موفق باشید
سلام: در مواجهه با جهان خارج بیشتر گفته می شود که ماهیت آن به ذهن منتقل می شود یکی از فضلا ظاهر قائل بود وجود نیز منتقل می شود قول صائب چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود، امری است عقلی و ماهیت است که میتواند در ذهن و خیال به معنای صورت موجودات جای بگیرد. موفق باشید
سلام: من از مدافعان حرم جا ماندم و تلاشی نکردم و خودم را توجیه کردم و بی خیالی کردم؛ ظلمت نفسی الی الابدی... حالا می خواهم در نبرد این روزهای فلسطین جا نمانم، هرچه تا حالا کرده ام بسم است، هر طور شده باید کاری کنم؛ اینجا برای من دنیا نیست؛ یک برزخ است که باید هرطور شده از آن حال بیرون بزنم؛ نمی خواهم حسرت و خجالت حرمان این دفاع هم الی الابدم بشود، از شما که پنهان نیست و آنچه از حالم می دانید قیامتم را آباد نکرده ام بسکه نشستم و نرفتم، نه از خودم بیرون رفتم و نه سمت خدا رفتم؛ از شما که پنهان نیست که مرگ تازه اول مصیبت های عقوبت گناه های معلوم و نامعلوم من است و آنوقتی است که دستم از عمل کوتاه می شود (و کاش دستم از همین حالا تا همیشه از دنیا کوتاه میشد)؛ نمی خواهم به جهاد بروم که بمیرم؛ می خواهم به جهاد بروم که بیشتر از این در شرمندگی نمیرم؛ نه شرمندگی از اینهمه سکون و رکود معنوی و دینی که ابدیتم را تباه کند و نه شرمندگی از روی مظلومانی که کاری برایشان نکرده ام. لطفا اگر فرصت و راهی برای جهاد هست حتما خبرم کنید تا بروم و دعا کنید سربلند بمانم، سریعترین و بهترین راه جهاد را برای بنده بفرمایید، آیا می شود و یا آیا باید حضوری در آن میدان حاضر بشویم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که از طریق انقلاب اسلامی متوجه توحیدی شویم که به عنوان راه، در مقابل ما گشوده شده است. حضور در تاریخی است که در حال شروع و گشایش است. حال هرجایی که ما نسبت به این حضور در این تاریخ برایمان پیش آمد؛ حاضر خواهیم شد و معنای انتظار، همین است و از این جهت فرمودهاند در آنچه امروز برایتان تکلیف است کوتاهی نکنید، تا نسبت به آنچه فردا برایتان پیش میآید موفق شوید. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: حدود ١٠ سال هست كه پدرم به بیماری پارکینسون مبتلا هست و تا حالا چندین دکتر به پیشنهاد آشنایان بردیم وهر کدام داروهاي فراوانی تجویز کردهاند ولی نه تنها بهبودی حاصل نشده بلکه پدرم روز به روز حالشون بدتر شده و حافظه و تکلم و تونایی حرکت رو هم از دست داده اند. بنده با مطالعات کتابهای شما متوجه شدم شما به اینطور درمانها اعتقاد ندارید. سوالی از خدمتتون داشتم. آیا صلاح میدونید روال پزشکان رو کنار بگذاریم وهمه چی رو به خداوند بسپریم و اینقدر پدرم و مادرم رو که پرستار ایشون هستند اذیت نکنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده، نفی کلی پزشکی جدید نیست. بحث در آن است که بیشتر باید بگذاریم تا نفس ناطقه انسان، خودش تکلیف خود را روشن کند. موفق باشید
به نام خدا: چند سال پیش یک نونهال ازم پرسید چرا خدا ما را خلق کرد؟ خب این سئوال من هم بود و پیش از این بشر شاید به ندرت به این شکل سوال مطرح میشده چون این سوال از روی دردِ، عرض کردم منم نمیدونم اما خودت برو پیش خدا و از خودش بپرس چون تنها حالتی که میتونه این همه رنج بشر امروز رو تسکین بده اینه که خوده خدا معنی زندگی رو بهش بده. اما امروز در این مورد یک جراتی برای جواب نسبی وجود داره: در احادیث هست بعضی پیامبران این سئوال رو از خدا پرسیدند «یا رَبّ لِماذا خَلَقْتَ الخَلْق؟ قال: کُنْتُ کَنزا مَخفّیا فَاَحبَبْتَ اَن اُعْرَف فَخَلَقْتُ الخلَقَ لاُِعرَف» یعنی: پروردگارا! برای چه مخلوقات را آفریدی؟ خدای تعالی فرمود: گنجی پنهان بودم، دوست داشتم که شناخته شوم، پس خلق را آفریدم تا مرا بشناسند. ما هیچ وقت زندگی نکردیم و بشر از اعماق متلاشی شد و رنجی رو کشید که خدا در قرآن صداش می کنند جهنم. کما اینکه هر وقت چنین اتفاقی افتاد خدا رسولی فرستادند تا این مشکل حل بشه و آدمیزاد آینه ظهور و حضور خدا بشه تا از زندگی لذت ببره چون هیچ کسی بلد نیست زندگی کنه اِلا فقط خدا. جنگ و انقلاب ما یک جنگ سیاسی به معنای دعوای قدرت چند کشور نیست بلکه غرب دشمن خوده منه که خلق شدم زندگی کنم اما تو خونه خودم و پیش خودم هم نمیتونم چون خدا را از پیش زیستنمان مُرداندند. هیچ سیاست مدار نیستم و امام و رهبری تبلور خواسته اصیل مخلوقات که زندگیست هستند اما زندگی رو هم میشناسند که خداست در آنها زندگی میکند. آقای طاهرزاده بنده میتوانم زندگی کنم یا از زندگی خود برای زندگی بگذرم اما غیر از این دو نمیتوانم باشم چون حق هیچ کس نیست که هیچ جا نباشد و هیچ معنی ندهد هرچند چنین هم که نمیتوانستم، بودم. پس من از خدا حق دارم دوباره بپرسم خدایا چرا مرا خلق کردی؟ خدایا یک بار برای همیشه جواب این سئوال را حد اقل به صورت اجمالی بده تا من بتونم با خودی نسبی، نسبی زندگی کنم وگرنه چه کنم تو بفرما تویی که من جز زندگی از تو درخواستی ندارم؛ فقط زندگی.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در مباحث فلسفی بحث امکان ذاتیِ موجودات را داریم که بحث بسیار مهمی است و خداوند به اعتبار امکان ذاتیِ هر موجودی، وجودِ مخصوص آن مخلوق را به آن مخلوق میدهد از آن جهت که صفت ذاتی خداوند «جواد» بودن است و بخشش به هر مخلوقی که امکان بودن دارد، ذاتیِ اوست. پس در واقع جواب خداوند به آن مخلوق آن است که چون تو طالب «وجود» بودهای خداوند تو را خلق کرده است به همان معنایی که در قرآن از قول حضرت موسی و حضرت هارون «علیهماالسلام» داریم که در جواب فرعون که پرسید خدای شما کیست؟ فرمودند: «قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى» ملاحظه میکنید که به هر موجودی خلقتِ خودش را دادهاند. موفق باشید
سلام علیکم: خدا قوت خدمت استاد دوست داشتنی ان شاالله که خداوند عمر شما رو طولانی کنه به شخصه دوست دارم که از عمر من کمه بشه و به عمر امام خامنه ای و شما استاد عزیز افزوده بشه. چند روز پیش صوت تفسیر جلسه دوم سوره انشراح را گوش گرفتم و خیلی کمک کننده بودن برام و تونستم به جواب خیلی از سوالات اطرافیانم برسم، خیلی لذت بخش بود برام شنیدن این تفسیر. استاد یه سوال در مورد هوش مصنوعی داشتم احساس می کنم که برای زندگی بشر در آینده خیلی خطرناک باشه و مشکلات اساسی برای ما انسان ها درست کنه نظرتون در مورد این موضوع چیه یه جورایی حس می کنم خیلی از حقایق رو می تونه وارونه جلوه بده و باعث مشکلات اساسی در زندگی شخصی و اجتماعی مردم بشه به علاوه فکر می کنم که با توجه به رسانه بزرگ و گسترده دشمن که برعلیه انقلاب اسلامی ما در حال دشمنی است این موضوع می تونه کار رو برامون سخت تر کنه برای ثابت کردن حقایق و واقعیت ها....
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد هوش مصنوعی که البته سخن بسیار است؛ خوب است به عرایضی که در جواب سؤالهای شماره 35007 و 35287 شد رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام: نظر شما در مورد مستند عجیب بانو قدس و این تحلیل از مستند چیست؟ تحلیل مستند: مستند بانوقدس تصویر متفاوتی از خانواده امام خمینی ارائه میدهد. تفاوت همسر امام در مذهب و سیاست به وضوح توسط مستندساز تبلیغ میشود. بانو مذهبی بود اما نه آنقدر که قم و نجف را دوست داشته باشد و بلکه به قول عروسش مدرن بود و بیشتر علاقمند به تهران و پاریس بود. بانو نسبت به انقلاب هم دیرباور و کماشتیاق است. فرزند امام، سید مصطفی هم شباهتهایی به مادر دارد؛ آنجا که وقتی امام اعتراضات به مصطفی به خاطر تحصیل دخترش در مدارس جدید را بیان میکند، پاسخ میشنود که من مصطفی هستم و ایشان روحالله! همسر مصطفی هم مانند بانو از خانوادهای مرفه است و جلوی دوربین غیرچادری است. اما این تنها نکته مهم مستند نیست. نکته مهم دیگر تسلیم بودن بانوست. صدای او در مستند شنیده میشود که اصلاً دعا نمیکردم! این ویژگی نه از مذهبی نبودن او بلکه از تسلیم بودن اوست که سالها برخلاف میلش با تسلیم زندگی کرد. در مستند میشنویم که ایشان بعد از ارتحال امام و وفات سید احمد مدام تکرار میکرد: دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ که ز سر پنجه شاهین قضا غافل بود خواست مصطفی رزاقکریمی بیان شفاف تفاوتهاست و تحمل تفاوتها به دلیل حاکمیت عشق. عشق زیاد میان بانو و امام و بين مصطفی و همسرش. آنچه که راز باقی ماند این است که اصرار و اشتیاق امام برای این ازدواج چه بود؟ اما در هر حال با دیدن این مستند میبینیم که چگونه عشق تفاوتها را نادیده میگیرد و سختیها را آسان کرده و انسان را تسلیم میکند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مستند مذکور را ندیدهام. ولی اینطور که شما میفرمایید باید قابل تأمّل باشد از آن جهت که حضرت امام خمینی بنا نداشتند که به جهان جدید پشت کنند، بلکه بنا داشتهاند با هویت قدسی در همین جهان حاضر باشند. موفق باشید
سلام علیکم وقتتون بخیر: آیه «بالوالدین احسانا و لا تقل لهما اف» در مورد پدر و مادر همسر هم صدق میکنه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال والدین دوم انسان به حساب میآیند و احترام آنها در هر شرایطی لازم است. موفق باشید.
سلام استاد عزیز: ببخشید یه سوال داشتم ازتون. من توی تعطیلات تابستان فیلم های کره ای میدیدم و رمان های مختلف میخوندم و بعد از یه مدتی که تغییر کردم دیگه نه فیلمارو دیدم نه رمان خوندم خیلی خوب بود که دیگه رمان نمیخوندم ولی یه چند وقتیه که دوباره وسوسه میشم برم بخونم و اینکه رمانها خیلی روم تاثیر بدی میزاره نمیدونم چیکار کنم لطفا راهنماییم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: رُمانهای اصیل مانند آنچه آقای ویکتورهوگو و یا آقای داستایوفسکی نوشتهاند، جهانی را مقابل انسان میگشاید و اگر مطالعه آنها با چنین انگیزهای باشد، خوب است. ولی اگر صرفاً برای سرگرمی به آنها رجوع شود، ما در این دنیا نیامدهایم که خود را سرگرم کنیم، بخصوص که نیاز داریم تا با معارف دینی عمیق، خود را هرچه بیشتر رشد دهیم. موفق باشید
سلام خدمت استاد بزرگوارم: استاد من چند سالی است دست و پا شکسته با مباحث شما در ارتباطم و همین که احساس میکنم تو مسیرم خدا رو شاکرم. ولی یه مشکلی دارم که گاهی منو از مسیر باز میکنه یا جا می مونم از دوستان که تو مسیر سیر و سلوکن... اینکه که گاهی در حد پیام و یا تماس با جنس مخالف ارتباط میگیرم وهر چه میخام این حالت رو کنار بگزارم و میگزارم باز میل به این کار پیدا میکنم. یه جورایی اسیر هوای نفسم هستم. از خودم و نفس م بسیاااررر خسته ام. یه دستور و راهکاری بدین که تذکری برام باشه نخوام سمت این کار برم و میل به این کار داشته باشم. یا بفرمائید چه مباحثی رو مطالعه داشته باشم که کمکم کنه. عاقبت بخیری برام بسیار مهم ولی نفسم نمیگزاره. ببخشید بنده ایمیل ندارم اگه ممکن جواب پرسش م رو داخل کانال ایتا بار گزاری کنید. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه حرف را میتوان در این جمله حضرت استاد آیت الله حسنزاده جستجو کرد که میفرمودند: «چون خواستم خیالاتم مشغولم نکند، خودم با مطالعات موضوعات عمیق خیال خود را در اختیار گرفتم» . آری! کار آسانی نیست، ولی نتایج شیرینی به همراه دارد. در این رابطه پیشنهاد میشود با مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» راهکارهایی که پیش میآید را دنبال بفرمایید. موفق باشید
سلام و عرض ادب: استاد عزیز من گاهی اوقات چنان بی قرار میشم که نفس تنگه میگیرم. بی قراری من بخاطر دنیا و آخرتم هست، میترسم با کوله باری از گناه بمیرم. فکر به آینده ای که نیومده منو اذیت میکنه، بخاطر اینکه شغل سختی دارم و از لحاظ بدنی هم ضعیف هستم. شخصی فوقالعاده زود رنج هستم، کلاً بخاطر این مسائل و موضوعات دیگر بی قرار میشم و دوست دارم یکی بهم آرامش بده. استاد تو رو خدا یه راه آرامش ابدی به من یاد بدید تا به قول معروف با هیچ بادی به لرزه نیفتم و لحظه لحظه زندگی باقیمانده مملو از آرامشی الهی باشه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید که «کارسازِ ما به فکر کار ما است / فکر ما در کار ما آزارِ ما است». با امیدواری به رحمت الهی، کارها را جلو ببرید و در احترام به انسانها کوتاهی ننمایید. موفق باشید
سلام استاد عزیز: چند سالی هست که به شهادت فکر میکنم اگرچه میدونم حقیقتا درحال حاضر لیاقتش رو ندارم چون فعلا در بند گناه هستم و اینکه اونطور که باید وارد عرصه جهاد نشدم. اما در دلم خیلی امید دارم که آدم بشم و خدا بهم رحم کنه که شهید بشم. بیشتر به این جنبه شهادت فکر میکنم که شهید، دست و بالش برای کار کردن بیشتره. کلا خیلی دوست دارم در مورد احوالات هنگام شهادت و بعد از اون رو بدونم. اگر برایتان مقدور است لطفاً چند جمله ای در این مورد بهم بگید و یا اگر کتابی یا نوشته ای در این مورد سراغ دارید، بهم معرفی کنید. خیلی ممنونم از توجهتون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه عرایضی در بحث «نگاهی پدیدارشناسانه به پدیده مقاومت» شده است که خوب است به متن و صوت آن رجوع شود. https://lobolmizan.ir/search?search=%D9%BE%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D9%87%20%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA&tab=sounds موفق باشید
سلام: مدرسهای غیرانتفاعی تاسیس شد برای قشر محروم، مستضعف و...، از پایههای پیشدبستانی تا چهارم دبستان فعلا و بناست سال به سال بر پایهها بتوفیق الهی اضاف بشود که بچههایی که در این محل تحصیل میکنند تا جاییکه امکان داره در همین محل موندگار باشند. دغدغمون صرفا درس دادن ریاضیات و حفظیات نیست که میخواییم جوان سالم و توانمند بلحاظ شکوفایی استعدادش به جامعه تزریق بشه. اونچه که برای ما مهمه نمره ۲۰ نیست، شکوفایی استعداد دانشآموز است. امسال اولین سال تاسیسش بود. مسلما راه طولانی و پرچالشی در پیش داریم، خواستم در این زمینه و برای این قشر ما را توصیه و راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: فهم بنده نسبت به نظام عمومیِ آموزشی با توجه به اندکی اطلاعاتی که دارم، آن بود که ما نیاز به مدارس غیر انتفاعی نداشتیم و باید تلاش میکردیم بدنه آموزشی عمومی تقویت میشد. البته این مربوط به کار شما و شرایطی که شروع کردهاید نیست، امید است شماها با نظر به نیازی که نظام اسلامی در رشد شخصیت انسانها در همه ابعاد وجودی دراین جهان دارد، تلاش خود را بنمایید و إنشاءالله به نتیجه خواهید رسید. موفق باشید
با سلام: بنده و همسرم خیلی خواب می بینیم دقیقا مثل یک فیلم این اتفاقا تقریبا همیشگی است. البته خانم بیشتر گاهی از خواب که بیدار میشن تا مدتی تحت تاثیر خوابی که دیدن هستن. ممکن است راهنمایی بکنید که چه باید کرد؟ تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان بر امور عقلی و معرفتی متمرکز شود، قوه واهمه تحت سیطره عقل قرار میگیرد. و در همین رابطه روایات میفرمایند هر اندازه عقل و معرفت انسان قوی شود، خواب دیدن او کم میشود. مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، پیشنهاد میشود. موفق باشید