با سلام: آیا لقاءاالله، همان چشیدن اسماء الهی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. موفق باشید
با سلام جناب استاد: در خصوص آیه اربعه من طیر قرآن و تفسیر مثنوی معنوی اگر ممکن است نظری بفرمایید. آیا میشود این چهار طیر را با چهار کیفیت ساختاری ذهن تطبیق کرد منظور همان ذهنِ دانایی که از دارایی _طبق تئوری حضرتعالی _دورمان نگه میدارد؟ و طیر و مرغ در این آیه استعاره است؟ و آن چه میتواند باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال، آن واقعه که قرآن بدان اشاره دارد در همین عالم برای حضرت ابراهیم «علیهالسلام» واقع شده، تا شور ایمانیِ خاصی که ماورای باور به احیای مردگان است در شخصیت آن حضرت بوجود آید و آن حضرت، اراده احیای مردگان را در خود احساس کنند. و اینجا است که میتوان گفت عملاً حضرت خواستهاند «دانایی» را به «دارایی» سیر دهند؛ امری که بشرِ امروز، ابراهیمگونه نیاز دارد آن حضور را در خود بیابد. آگاهی به خوبیها برای او کافی نیست باید راهی در مقابلش گشوده شود تا حضور در خوبیها را بچشد دیروز اگر به او گفته میشد شایسته است که دروغ نگوید کافی بود تا دروغ نگوید ولی امروز باید در عالمی حاضر شود و افقی را در مقابل خود گشوده بیابد که با دروغ گفتن، آن عالم از دست برود و آن افق تیره و تار گردد. موفق باشید
ضمن عرض سلام و کسب اجازه: استاد در جلسات پایانی شرح فصوص فرمودید ما فصوص رو به صورت عمومی تدریس کردیم آیا برای رسیدن به نهایی ترین منزل ممکن همین مقدار معرفت النفس و فصوص و منازل و... کافی است؟ که با خیال راحت به مباحث مذکور در کانال مطالب ویژه بپردازیم؟ خدا حفظتان کند
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ولی در عین حال تدبّر در قرآن و روایات و نهجالبلاغه نباید به حاشیه رود. موفق باشید
رهبر انقلاب: در مدارس نظرسنجی کنید ببینید چند نفر رونالدو را میشناسند، چند نفر کاظمیآشتیانی را بایستی کاری کنیم که دانشآموز دارای هویت ملی بشود. مهمتر از علمآموزی یا لااقل در حد علمآموزی این است که او احساس هویت بکند، یک انسان با هویت ساخته بشود، یک هویت ملی، هویت احساس اعتماد به نفس ملی پیدا بکند. از عمق جان کودک ما با افتخارات کشور آشنا بشود این چیزی است که امروز وجود ندارد خیلی از افتخارات حالا ایشان اسم مرحوم آقای کاظمیآشتیانی را آوردند شما بین بچههای مدرسهتان، مدارستان نظرخواهی کنید ببینید چند درصد کاظمیآشتیانی را با آن همه خدمات، با آن ارزش وجودی که این مرد، این جوان، جوان هم بود داشت میشناسند چند درصد، رونالدو را چند درصد میشناسند، ما چرا افتخارات ملی خودمان را نمیشناسیم؟ این خیلی مهم است یک بخش از این چیزهایی که میگوییم هویت ملی همین است که افتخارات ملی را، گذشتهی علمی را، گذشتهی سیاسی را، گذشتهی بینالمللی را بشناسند. 🇮🇷تحلیل سیاسی و جنگ نرم ✍@tahlile_siasi ⭕️تحلیل و بررسی تاثیر الگوها و فضای دنیای مدرن بر نسلهای جدید از زبانمقام معظم رهبری. ما هنوز در شناخت مدرنیته مانده ایم در حالیکه مدرنیته در جزئی ترین زوایای زندگی ما حضور و بروز دارد؛ در آرایش صورت زنان حتی زنان و دختران باحجاب، در اتاق های خواب کودکان، در تلفنهای همراه و فیلمهای آخر هفته، در فوتبالهای شبانه، در اقتصاد مدرن که لحظه لحظه زندگی را با حساب و کتاب و سود انگاری همراه نموده و در معماری خانه ها در لباس و رخت و.... پس می توان نتیجه گرفت که فرهنگ کنونی ایرانی برخلاف حتی دهه های۵۰ و ۶۰ از سه ضلع تشکیل یافته؛ فرهنگ اسلامی، فرهنگ ایرانی فرهنگ مدرن-غربی. بنابراین بایستی اندیشمندان و بخصوص روحانیون گرامی که دارای نفوذ سیاسی و دینی در ارکان جامعه و قدرت سیاسی هستند، و به تعبیر دقیق تر اولیای امر، صاحب اختیار، و سرپرست دنیا و آخرت بقیه ما مردم کوچه و بازار هستند و جان و مال و کیفیت زندگی ما مردم عادی، وابسته به تصمیمات آن سروان ارجمند و گرامیان است. باید به شناخت فلسفی- معرفتی مدرنیته و نه شناخت عقیدتی که مبتنی بر مقاومت، انکار و نزاع است، همت گمارند و سعی در جذب همه افراد جامعه اعم از : غرب گرا، ملی گرا و اسلام گرا نمایند. تا جو و اقتصاد کشور به آرامش و سامان برسد و از طرد شهروندان و واگرایی جامعه پرهیز شود. 🌸🌸🌸🌸🍀🍀🍀🍀 نظر شما استاد گرامی درباره تغییرات اجتماعی انسان جدید چیست؟ آیا می توان با دیدگاه و روش دهه ۶۰ و ۷۰ ایران دهه ۹۰ را مدیریت کرد؟ مگر قبول افکار ملی گرایانه و مدرن برخی هموطنان و مدیریت این افکار برخلاف مدیریت اسلامی است؟ اگر اسلام نتواند حوادث واقعه و افکار جدید را مدیریت نماید، دیگر داعیه جهانی داشتن بی وجه است؟ اگر نظام اسلامی و دین اسلام نتواند با تمدن مدرن ترکیب و تزویج شود، چطور می خواهد با نسلی روبرو شود که درفضای مدرن تنفس می کنند؟ نظام اسلامی در دهه ۹۰ همزمان با تظاهرات شدید دنیای مدرن بر ظاهر گرایی شدید دینی مانند مداحی گری و رد صلاحیت شهروندان و تاکید بر ظاهر دینی شهروندان تاکید دارد، ولی این ظاهر گرایی چون فاقد پشتوانه فکری بیشتر تخیلی بوده و چند صباحی از بین می رود؟ بهترین کار منع شهروندان از آب و از وجود نیست، بلکه اجازه اندیشیدن به شهروندان از هرطیف و اجازه به آنها برای حضور در مناصب مدیریتی و اجتماعی است، تا این افراد احساس شخصیت نموده و با دین و نظام هماهنگ شوند.
باسمه تعالی:سلام علیکم؛همینطور که میفرمایید فضای جهان مدرن، هر انسانی را از میراث فرهنگی خود منقطع کرده، حتی انسان را از خود انسان بیگانه نموده و آگاهی از این امر، موجب دنبالکردن راهکارهای صحیح میگردد که بحث آن مفصل است. عرایضی با مسئولین تلویزیونکشور تحت عنوان «ارتباط رسانهای با انسانهای آخرالزمانی» شد که فکر میکنم میتواند رفقا را در این موارد کمک فکری کند. https://eitaa.com/matalebevijeh/14725. موفق باشید.
سلام استاد عزیز و گرامی: نام محمد صلوات الله علیه و علی علیه السلام و حسن و حسین علیهماالسلام گویا قبل از ایشان نبوده. اما انگار نام فاطمه علیهاالسلام قبل از حضرت زهرا علیهاالسلام بوده، مثلا نام مادر امیرالمؤمنین فاطمه بنت اسد بوده. پس آن معنای خاص بریده شده از آتش، صرفا برای حضرت فاطمه است؟ متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! واژه «فاطمه» معانی مختلفی دارد و حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» مصداق یکی از معانی است که جنابعالی متذکر آن بودهاید. فاطمه: در لغت و اصطلاح عرب به زني گفته ميشود كه فرزند خود را از شير باز گرفته است فاطمه نام دختر پيامبر اسلام (ص) است كه فرمود: دخترم را از آن جهت فاطمه گويند كه: «ان الله عزوجل فطمها و فطم من احبها من النار» همانا خداوند متعال او و كساني كه او را دوست دارند از آتش جهنم باز ميدارد. همچنين امام باقر ( ع) فرمود: وقتي كه جده ام فاطمه (س) به دنيا آمد خداي عزوجل به فرشتهاي وحي نمود كه نام فاطمه را بر زبان پيامبر گرامي اسلام (ص) جاري سازد به همين جهت نام « فاطمه» از اذكار ربّاني است. هر كس نام او فاطمه است فرشتگان آسمان با احترام از او ياد ميكنند و جان و مال او را از گزند آسيبها و حوادث روزگار حفظ مينمايند. همچنين دختري كه نام او فاطمه است از صفاي دل و هوش فراوان و آرامش روان برخوردار است به شرط آنكه با ذكر «فاطمه» (علیهاالسلام) و توجه قلبی، خود را به چشمه زلال عرفان او متصل سازد و از ارتكاب به گناهان كوچك و بزرگ پرهيز نمايد. موفق باشید
هرچه حوادث بیشتر برای آخرالزمانی شدن آغوش باز می کنند دارم از خودم بیشتر نگران و در آشوب می شوم. سلامی به رسم ادب، به رسم دعاگویی، به حکم تسلیم! سلامی به آرزوی پناه جویی؛ سلامی به همه ی مجاهدان از اولین تا آخرین می دهم بلکه کسی این میان به فریادم برسد. گاهی از خواب بیدار می شوم و در تاریکی صبح گویی این هیبت سوره ی عنکبوت است که قلبم را در دام نفسم به بند می کشد، آنقدر از خودم می ترسم که نمیدانم چه کنم؛ و این از معقولانه ترین ترسهایی است که تا کنون داشته ام... انگار می بینم که خدای عزیزم؛ خدای مهربان، خدای ارحم الراحمین به وقت سوره ی عنکبوت ... و نوبت امتحان که میرسد هیچ رحمی به دلش نیست، هیچ رحمی! سر این حرف با کسی شوخی ندارد؛ با هیچ بشری! اصلا شاید همین رخش بوده که در اصرار ارنی های موسی تجلی داده که موسی در دم جان داده! وگرنه موسی که دم به دم با خدا می گفته و همراز و همدم بوده! ... و حالا من به میدان آمده ام تا شما را قسم بدهم که هر مستجاب الدعوه ای می شناسید بگویید به او که برای من دعا بکند؛ آخر ترسوها شهید نمی شوند! و تاریخ تخته گاز دارد به سوی غربال آخرالزمانی می تازد... به خانواده ام نگاه می کنم که چطور می شود بتوانم ازشان بگذرم برای راه خدا؛ یعنی آیا می توانم؟ اینجا بود که گفتم به امام حسین که عجب کاری کرد!... و این سوره ی عنکبوت است که این روزها انگار هر روز دارد بر زندگی ام وحی می شود .. دعا کنید قلبم این میان نمیرد، ایمانم ذبح نشود که این ذبحی عظیم و الیم خواهد بود! ... کاش خدا کرمش بیشتر از همیشه گل کند و دلش مشتی تر از همیشه شود و در هم بخرد؛ وگرنه من زمین می مانم که می مانم ... دلم برای روزهای ساده زیستی تنگ شده؛ خیلی تنگ شده، برای دلم هم خیلی دعا کنید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه زندگی در طوفان زیباست. آری! آنگاه که حضرت محبوب که ربّ العالمین ما نیز هست؛ در جایگاهی فرمود: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ» (عنکبوت/۲) که به گفته جنابعالی در اینجا و در این امتحان به هیچ وجه کوتاه نمیآید تا بزرگیهای نهفته در جان انسانها به ظهور آید و سره از ناسره جدا گردد. در همین طوفانها است که باید نظر به مظاهر حضرت حق در هر میدانی که باشد، بیندازیم همانطور که در میدان فتنه مهرماه ۱۴۰۲ دیدید که با قهرش چه ها که نکرد و این به یک معنا یعنی خطاب به حضرت کلیم الله که در جواب تقاضای آن حضرت که خواست ذات را بنگرد، فرمود: «... لَنْ تَراني وَ لکِنِ انْظُرْ إِلَي الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکانَهُ فَسَوْفَ تَراني فَلَمَّا تَجَلَّي رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسي صَعِقاً..» (اعراف/۱۴۳). بنگرید که چگونه خداوند از در و دیوار عالم به ظهور آمده تا هر کوهی که باشد از جایگاه و جای خود بر کنده شود و او بماند و او، تا جهانی دیگر در منظر ما به میان آید و با نظر به آن جهان، شهادت هم حضور برتر ما در همین زندگی خواهد شد. در این مورد آقای علیزاده و خانم پریسا نصرآبادی در رابطه با حضور ما در نظم جهانیِ جدید و نسبتی که در خلیج فارس پیش آمده، صحبتهایی شده است که میتوانید آن را دنبال کنید. https://eitaa.com/matalebevijeh/13944 موفق باشید
سلام استاد: امیدوارم حالتون خوب باشه. چرا ما بعد از دفاع مقدس گرفتار افراطی به تفکر توسعه و غرب زدگی شدیم و زندگی توحیدی که داشت شروع می شد از دست مان رفت؟ چه ناسپاسی از سوی ما مردم صورت گرفت که به این ظلمات گرفتار شدیم و هنوز هم آثار نکبت بار آن را با گوشت و پوست مان حس می کنیم؟ یا اینکه شما معتقدین سیر طبیعی بوده و فقط امتحان الهی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! متأسفانه تفکرات آقای هاشمی و جریان فکری ایشان حقیقتاً نسبت به انقلاب، مانند همان نسبتی بود که سقیفه برای اسلام پیش آورد که همان وجه انحرافی نسبت به اهداف اسلام و انقلاب میباشد و باید خدا را شکر کرد که در رابطه با انقلاب، حاکمیت، از طریق مقام معظم رهبری ادامه پیدا کرد. در همان سالها که آقای هاشمی ریاست جمهوری را به دست گرفتند بنده آن سخنرانی مشهور را عرض نمودم که: «چه شد که کار به قتل امام حسین «علیهالسلام» کشیده شد؟» و آن با جریان آقای هاشمی تطبیق داده شد و البته طرفداران ایشان هزینههای سنگینی به گمان خودشان برای بنده ایجاد کردند که تلافی کنند. موفق باشید
با سلام: شما در کتاب آشتی با خدا، فرمودید که: هست انسان مرگ نمی پذیرد. آیا سخن بالا به این معناست که خدا، هست انسان را نمی تواند نابود کند؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! از آن جهت که نفس ناطقه انسان مجرد است و فوق زمان و مکان میباشد، مانند جسم انسان مرگ ندارد نه آنکه خداوند در نابودی آن دستبسته است. موفق باشید
سلام علیکم استاد ارجمند: بنده وقتی خانم های بدحجاب و کشف حجاب رو میبینم از اینکه نمی تونم تذکری بهشون بدم احساس ضعف میکنم و این موضوع خیلی آزردم کرده، وقتی از کنارشون رد میشم چیزی نمیگم خیلی از خودم بدم میاد که نتونستم فریضه ی الهی رو انجام بدم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که شرایط تذکر در راستای امر به معروف، همانی است که در سوره توبه آیه ۷۱ می فرماید: «وَالمُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ بَعضُهُم أَولِياءُ بَعضٍ ۚ يَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَيَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ وَيُقيمونَ الصَّلاةَ وَيُؤتونَ الزَّكاةَ وَيُطيعونَ اللَّهَ وَرَسولَهُ ۚ أُولٰئِكَ سَيَرحَمُهُمُ اللَّهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ»
مردان و زنان باایمان، ولیّ (و یار و یاور) یکدیگرند؛ امر به معروف، و نهی از منکر میکنند؛ نماز را برپا میدارند؛ و زکات را میپردازند؛ و خدا و رسولش را اطاعت میکنند؛ بزودی خدا آنان را مورد رحمت خویش قرارمیدهد؛ خداوند توانا و حکیم است!
ملاحظه می کنید که نوعی اُنس و رفاقت باید در میان باشد و متأسفانه هنوز اکثر خانم های که می فرمایید باور نکرده اند که دین اسلام در راستای محبّت و دلسوزی که نسبت به آن ها دارد؛ متذکر امر به معروف و نهی از منکر می شوند. این جا است که ما در ابتدا باید شرایط اجتماعی را در این راستا فراهم نماییم. و البته بعضی از مذهبی های ما غافل از این نحوه فرهنگ، گمان کرده اند با خشونت و تحکم می توانند امر خدا را محقق کنند. موفق باشید.
سلام استاد عزیز: چند سالی هست که به شهادت فکر میکنم اگرچه میدونم حقیقتا درحال حاضر لیاقتش رو ندارم چون فعلا در بند گناه هستم و اینکه اونطور که باید وارد عرصه جهاد نشدم. اما در دلم خیلی امید دارم که آدم بشم و خدا بهم رحم کنه که شهید بشم. بیشتر به این جنبه شهادت فکر میکنم که شهید، دست و بالش برای کار کردن بیشتره. کلا خیلی دوست دارم در مورد احوالات هنگام شهادت و بعد از اون رو بدونم. اگر برایتان مقدور است لطفاً چند جمله ای در این مورد بهم بگید و یا اگر کتابی یا نوشته ای در این مورد سراغ دارید، بهم معرفی کنید. خیلی ممنونم از توجهتون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه عرایضی در بحث «نگاهی پدیدارشناسانه به پدیده مقاومت» شده است که خوب است به متن و صوت آن رجوع شود. https://lobolmizan.ir/search?search=%D9%BE%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D9%87%20%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA&tab=sounds موفق باشید
تمام شد! و شروع شد. مبارک باشه ان شاء الله. این پایان دیگری از سال سلوکی انقلاب اسلامی و آغاز حیات جدید جمهوری اسلامی در رجب و شعبان و رمضان سه ماه اصیل خاص. مبارکه. امیدوارم چنان اوج آسمان شویم که زمین و زمانمان گم شود، زندگی تازه شروع شد، موهای سپید را حنا باید گذاشت که این جوانان سپید موی حکیم را شادییست بی غم و رقصیست بدون عزا... از تضاد ها دور بادِمان و پاینده بادمان سرای عشق و مستی و حیرت انشاءالله باذن الله. به جان جمله مستان که مستم - بگیر ای دلبر عیار دستم - به جان جمله جانبازان که جانم - به جان رستگارانش که رستم - ز حسن یوسفی سرمست بودم - که حسنش هر دمی گوید الستم - در آن مستی ترنجی می بریدم - ترنج اینک درست و دست خستم - مبادم سر اگر جز تو سرم هست - بسوزا هستیم گر بیتو هستم - تویی معبود در کعبه و کنشتم - تویی مقصود از بالا و پستم - شکار من بود ماهی و یونس - چو حاصل شد ز جعدت شصت شستم - چو دیدم خوان تو بس چشم سیرم - چو خوردم ز آب تو زین جوی جستم - برای طبع لنگان لنگ رفتم - ز بیم چشم بد سر نیز بستم - همان ارزد کسی کش می پرستد - زهی من که مر او را می پرستم - ببرد از کسی کآخر ببرد - به سوی عدل بگریزید ز استم - چو ری با سین و تی و میم پیوست - بدین پیوند رو بنمود رستم - یقین شد که جماعت رحمت آمد - جماعت را به جان من چاکرستم - خمش کردم شکار شیر باشم - که تا گوید شکار مفترستم. مبارکتان باد ❤
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «یقین شد که جماعت رحمت آمد» تا آغازی باشد پس از جریان دیروز و دیروزهایمان، و گمان نکنیم حضرت معبود ما را رها کرده. آری! باید وزیدنهای کویری را که همه احوالاتمان را خشک میکند، تجربه کرده باشیم تا با گشوده نسیم بهاری باد صبای ماه «رجب» بر جانها، حیات تازهای را تجربه و «فهم» کنیم. نه آنکه گمان کنیم در دیروزمان فراموشمان کرده بود، نه! خواست فردای ما را بسی گشوده برایمان حاضر کند تا در ماه «رجب» حیاتِ زندهتری را تجربه کنیم. موفق باشید
سلام علیک: آیا جهان امروز نیاز به ظهورآمدن نحوه ای دیگر از وجود درعالم توسط انسانها دارد؟ آیا ما باید خودمان را آماده پذیرش الطاف حق و پرورش در عالم الهی و ظهور بندگی خویش کنیم؟ ما امروز چگونه باید در مسیری که شهدا قدم میزنند طبق روح زمانه به قول شما قرار بگیریم؟ حاج آقا دعا کنید من شهید بشم. دیگه چیزی تواین دنیا چنگی به دلم نمیزنه! فقط میمونه اینکه باید طبق وظیفه الهی سربازی رهبرحکیم مان را بکنیم و البته هرکسی به طریقی ولی گاهی طاقتمان طاق میشه و در تصمیم گیریها دچار تردید و البته اشکال از خودمونه. در هر صورت اگه کاری داشتید تماس بگیرید تا در خدمت باشیم. زیارت حاج قاسم هم رفتید التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مگر نفرمودهاند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد»؟ عمده درک حضور در این تاریخ ذیل ولایت نایب الإمام است که خود به خود برکات خاص خود را مینمایاند. راستی را! فردای ما با جهانی که انقلاب اسلامی برایمان گشود، چه فردایی است؟ چه کسی گمان میکرد فردایِ دیروزِ ما چنین روزی است که ما تماشاگر آن هستیم؟ پس چه میدانیم چه فردایی در پیش است؟ با افقی که نه جدای از ما است و نه نزدیک به ما، دورِ دور و نزدیکِ نزدیک. ۲. بحمدلله همین روحیه که برایتان پیش آمده، از الطاف الهی است. موفق باشید
استاد آنچه در پرسش ۳۸۸۷۸ ادعا کردند مربوط به کدام سوالات است؟ بنده سوالات قابل توجهی دیدم که اتفاقا هیچیک مخالف فلسفه و عرفان نبود، هیچکدام هم تکفیر نکرده بودند، شما تلویحا این ادعای پرسش کننده را تایید کردید که اینان مخالفان فلسفه و عرفان و تکفیر کننده هستند؟ حداقل آنهایی که من خواندم سوالات قابل توجهی که اتفاقا عقلی ست پرسیدند مثل تضاد ظاهر و باطن، اشکالاتی که به دکتر دینانی و امثالهم در تایید شطحیات منصور و عین القضات مطرح شد، مثل مکاشفات مرحوم علامه طباطبایی، مثل تناقضات مکاشفاتی که نمیتوانند مراتب تشکیکیِ یک حقیقت باشند، مثل اشکالاتی که به تفسیرهای ابن عربی راجع به فرعون و... موجودست، مثل معیار تصدیق و تکذیب یک جزو با وجود امکان برداشت خلاف نص و ظاهر و... ، اما همانگونه که در یک پاسخ همگی اینان را ضد انقلاب های دشمنِ خود معرفی کردید، الان هم همگی را مخالفان فلسفه و عرفان میدانید؟ این منطق و روش حداقل از شما بعید بوده و هست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نکتهای که کاربر محترم متذکر میشوند مربوط به جریانی است که به بهانه سخنان حلاج، همه عرفا را به شدت نفی و تکفیر میکند و در چندین سؤال چنین مسائلی را مطرح کردند وگرنه نقدِ به عرفا کار بیجایی نیست، ولی ادامه سخن با کسی که توهین به هرکس که به نحوی از عرفان سخن میگوید و عملاً با تحجّر خود امام و انقلاب را نفی میکند؛ مصلحت نبود. و از این جهت عرض شد چون کار به مراء میکشد از ادامه سؤال و جواب معذور هستیم. همین را بهانه کردند و با جملاتی بسی خارج از ادب، حق را به جانب خود پنداشتند. موفق باشید
سلام استاد عزیز: شما چندین بار در جلسات تون یه تعدادی کتاب را معرفی کرده آید که حتما بخونید میشه الان لطف کنید چند کتابی را که برای خودتون خیلی تاثیرگذار بوده بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر زمانی از عمر بنده کتابهای متفاوتی مؤثر بوده، از کتابهای شهید مطهری بگیرید تا مقالات آیت الله محمد شجاعی و تفسیر المیزان و اسفار جناب صدرا و فصوص الحکم ابن عربی و کتابهای مرحوم شهیدی و نهجالبلاغه و «ما ادراک النهجالبلاغه» و اصول کافی و تحفالعقول و آثار حضرت امام خمینی. مهم آن است که انسان در هر زمانی متوجه شود خلا فکری خود را با چه آثار و گفتار باید جواب دهد. موفق باشید
با عرض سلام خدمت شما! من از زمانی که چشم گشودم و به خود آمدم. فهمیدم که ذهنی کنجکاو دارم. ذهنی که از هر پاسخی چند سوال درست میکند. نمیدانم که وسواس الخناس در من قوی است که اینچنین هستم. برای همین هیچگاه آرامش ندارم. من کتابهایی از علامه حسنزاده آملی و صوت ایشان. صوت های صمدی آملی و کتاب ها و صوت های زیادی از شما را گوش دادهام. احساس میکنم که ته دلم خالی است. از یک طرف تفکرات کلامی مرا جذب میکند و دوست دارم که روش کلامی در پیش بگیرم و قید فلسفه و عرفان را بزنم. اما نمیتوانم این ذهن فلسفی خودم را اقناع کنم. فقط فلسفه آن را سیراب میکند. مانند کشتی بی سکان بر روی دریا میروم. نمیدانم وقتی که مشکلی در زندگی برایم بوجود می اید، تمام آن اطلاعات کلامی فلسفی و عرفانی به باد میرود و به زمین و زمان ناسزا میگویم. از وضعیت خویشتن هم هراسان هم نگران و هم ناتوانم. به نظر شما در اینچنین وضعیتی باید چکنم.؟ التماس دعا!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال آنچه در دلِ آنچه فرمودید مهم است، نظر به ایمانی است که از طریق انس با قرآن و روایات و خطبههای توحیدی نهج البلاغه پیش میآید. پیشنهاد اولیه همان دنبالکردن مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و شرح سوره اعراف است که صوت همه آن مطالب، روی سایت هست تا إن شاءالله با مطالعه جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» که روی سایت هست، راهِ انس با قرآن از طریق آن تفسیر إن شاءالله گشوده خواهد شد. موفق باشید
ما خانواده مذهبی هستیم و همیشه خیلی دوست داشتم که بچه های مذهبی داشته باشم. دختر ۱۲ ساله ای دارم که تا امسال تمام روزه هایش را گرفته بود امسال که میخواست به کلاس هفتم برود خودش از پارسال تصمیم گرفته بود که در امتحان ورودی مدارس تیزهوشان شرکت کند من هم برای تشویق بیشتر به او گفتم که اگر قبول بشی جایزه خوبی برات میگیرم چند بار به صورت مقدمه به من گفته بود که یک جایزه میخواهد که نمیتونه به من بگه میگفت اصلا براتون هزینه نداره و من هر چی فکر میکردم و حدس میزدم اشتباه بود تا اینکه یک شب بالاخره هدیه اش را به من گفت به این شرط که من اصلا هیچ بحثی باهاش نکنم من هم قبول کردم در کمال ناباوری به من گفت که اگر قبول شد دیگه نه نماز و نه روزه و نه حجاب را نمیخواد داشته باشه و سریع هم رفت توی اتاقش. من بهت زده شده بودم تا صبح اصلا نخوابیدم و خیلی گریه کردم. من خیلی بیشتر ترجیح میدادم که دخترم در راه دین باشه تا اینکه تیزهوشان بره وقتی نتایج اومد تیزهوشان هم قبول شد البته من از فردای اون شب دیگه بهش نگفتم نماز خوندی یا نه فقط بهش گفتم هر وقت دلت برای خدا تنگ شد میتونی نماز بخونی حالا شما به من کمک کنید که من باید چکار کنم؟ میدونم که اصرار و زور هیچ فایده ای نداره ولی هر چه هم بگذره و اون از نماز دورتر بشه برگردوندنش به این مسیر سخت تر میشه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: زمان زمانهای است که انسان، خودش برای خودش مسئله شده است و در این رابطه مباحث معرفت نفس نکاتی را به میان میآورد. پیشنهاد میشود مباحث کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» را به او پیشنهاد و یا با او در میان بگذارید و حرفتان پس از طرح موضوعات فصل اول آن کتاب، این باشد که به هر حال، برای ترک دستورات دین باید دلایلی داشته باشد. در حالیکه برای بندگی خدا به عنوان ارتباط با خالقی که همه ابعاد ما را میشناسد، ما دلیل داریم. و چنانچه باز بر حرف خود تأکید دارد باید بداند که به عنوان یک انسان غیر منطقی او را مدّ نظر دارید. موفق باشید
خدایا با من کمی حرف می زنی؟ من با تو حالم خوش می شود وگرنه که خیلی ها هستند برای حرف زدن؛ من ولی دلم می خواهد حرفهایم را فقط تو بشنوی و در عوضش تو هم با من حرف بزنی... خدایا دلت برای من هم تنگ می شود؟ حالا چطور؛ دلت برای من تنگ نشده؟ یا از سر کرمت پس نمی زنی ام؟ خدایا تو را به خدا قسم تو من را دوست داری؟ خیلی برایم این مسئله مهم است، خیلی خیلی مهم است، خدایا هرچه هست راستش را بگو طوری نیست...... خدایا اگر دوستم نداشته باشی وجداناً به تو حق می دهم ولی اگر دوستم داری حالا من به تو می گویم پس چطور دلت می آید که اینقدر من در تعفن گناه، آلوده بمانم؟ خدایا تو که سنگدل نبودی هیچوقت؛ پس چطور دلت می آید من اینقدر سرگردان خودم، بی خبری هایم، ابدیتم، تو، تعالی، دیدن، شنیدن، و کجا رفتن باشم و تو هیچ به من حرفی نزنی!....... نه؛ از تو این کار هرگز ممکن نیست؛ پس یا من نمی شنوم یا ...... خدایا می شود حساب و کتابم را همینجا برسی؛ خیلی خواسته ی سخت و دردناک و بلکه وحشتناکی است ولی راستش من می خواهم این بدنم که مُرد دیگر فقط پیش تو بمانم و هیچ جا نروم، فقط در آسمان بالای سر تو پرواز کنم، خدایا کنار تو که جای عذاب نمی تواند باشد؛ پس یا باید همین دنیا حسابم را برسی و تمامش کنی و تمامم کنی و پاکم کنی و یکسره خاکم کنی یا که آرزویم را با خودم به گور نفسم ببرم تا همیشه!.... خدایا من دلم تو را دوست دارد و دلم می خواهد داد بزنم و این حرف را همه جا بگویم؛ تو اگر دوستم نداری که هیچ؛ اگر اما دوستم داری فریاد نزن؛ لااقل درِ گوشم یواشکی بگو، بگو تا دلم ولم کند؛ خدایا اگر دوستم نداری خب یکسره رهایم کن؛ اینطور لااقل اینقدر دلم کلافه ام نمی کند..... در ذهن خود کلاف سردرگمی دارم که آدمها را کلافه می کند، خدایا تو دلت می خواست من بهشت قشنگی باشم ولی خیلی وقتها جهنمی شدم که بنده ی خوب و بدت در آن سوخت! عجب نامردی شده ام من!.......«خدایا مرا در خدمت آن راهی که برایش خلقم کرده ای بگیر»، خدایا با من حرف بزن، هر روز حرف بزن، هر ساعت هر دقیقه هر لحظه؛ صدای تو که باشد من حیفم می آید گناه کنم و تو از پیشم بروی و من تو را نشنوم، خدایا، از پیش چشمانم مرو تا در تو شیدایی کنم..... خدایا دستم را بگیر؛ آنقدر محکم بگیر که خوبِ خوب همیشه حس ات کنم؛ تا که شرمم بیاید که در حضورت شرم نکنم، خدایا مثل یک نسیم در بدنم جاری شو و در زبانم خانه کن؛ خدایا زبانم را حرم امن خودت گردان، این حرفها همینقدر که ساده و تند تند و راحت می آیند همینقدر ساده و تند تند و راحت مرا بی تو کرده! خدایا خودت یکطوری درستش کن؛ به حُرمت موسای خودت درستش کن، درستم کن،؛ دارم راه دیگری غیر از تو می روم؛ دلم برایت تنگ می شود؛ برای موسی، برای محمدت، برای علی، برای فاطمه ات، خدایا نگذار اینقدر بروم که تا بخواهم بازگردم پیر شده باشم، پیش از اربعین عمرم اربعینی ام کن؛ وای بر آنکه در حرم حسین اهل نشود، و من تا خودِ خودِ سرچشمه هم رفتم و تشنه برگشتم؛ چقدر تاسف بار، خدایا انگار صدای تو را می شنوم که داری می گویی عملت چیست که فردوس برین می خواهی؛ اما، بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم.... راست می گویی خدایا، خودم هم که گفتم اما خدایا با این همه بدی ام هیچ وقت کارهایم را دوست نداشتم؛ پس هنوز هم آیا نظر به من نمی کنی، نگاهم نمی کنی؟ خدایا راست می گویی ولی من بی تو خب چه کنم؟ «من آن عبد پشیمان تو هستم ، همان که بارها پیمان شکستم ، خدایا با تو دارم گفت و گویی، به پیشت آمده بی آبرویی...» خدایا تو حق داری ولی من نیازمند تو هستم بگو بی تو چه کنم؟ اگر راهی می شناسی که بی تو بشود بود بگو تا زحمتم را کم کنم و آسوده ات کنم؛ ولی اما جز تو مگر راهی هست؟......... خدایا با من حرف بزن، خدایا تا دیرم نشده برم گردان........ خدایا با من حرف بزن من خیلی بی تو تنها هستم؛ من هیچکسی را جز خودت نمی خواهم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخنان جنابعالی مرا به یاد آن داستانی انداخت که جناب مولوی در مثنوی به میان آوردهاند که میفرماید:
آن یکی الله میگفتی شبی
تا که شیرین میشد از ذکرش لبی
گفت شیطان آخر ای بسیارگو
این همه الله را لبیک کو
مینیاید یک جواب از پیش تخت
چند الله میزنی با روی سخت
او شکستهدل شد و بنهاد سر
دید در خواب او خَضِر را در خُضَر
گفت هین از ذکر چون وا ماندهای
چون پشیمانی از آن کش خواندهای
گفت لبیکم نمیآید جواب
زان همیترسم که باشم رد باب
گفت آن الله تو لبیک ماست
وآن نیاز و درد و سوزت پیک ماست
حیلهها و چارهجوییهای تو
جذب ما بود و گشاد این پای تو
ترس و عشق تو کمند لطف ماست
زیر هر یا رب تو لبیک هاست
جان جاهل زین دعا جز دور نیست
زانک یا رب گفتنش دستور نیست
بر دهان و بر دلش قفلست و بند
تا ننالد با خدا وقت گزند
موفق باشید
سلام استاد عزیز: بنده صوت های مربوط به « ده نکته از معرفت نفس » حاج آقا موسویان رو گوش کردم و واقعا حیرت کردم. (اصلا مگه میشه یه نفر این صوت هارو گوش بده ولی در دین محکم نشه!) خوبی این صوت ها این بود که با زبان ساده گفته شده و هرکسی گوش بده میتونه متوجه بشه و اینکه حقیقتا مطالب رو جذاب بیان میکنه و زبان نسل جوان رو بلدن. حالا میخواستیم یه مسابقه راه بندازیم در دانشگاه، بین افرادی که در اربعین ثبت نام کردند، که افراد علاقه مند به این مباحث این صوت ها رو گوش بدن، اما مسیول فرهنگی دانشگاه مخالفت میکنه و میگه حتما باید با یه استاد به صورت حضوری کار بشه. ولی خب اولا میفته برای بعد اربعین دوما من میخوام بچه ها از حاج آقا موسویان بهره ببرن شاید حاج آقا موسویان وقت نداشته باشن سوما صوت خیلی راحت تره چون یه عده شاید در زمان مقرر نتونن به صورت حضوری بیان . حالا سوال من اینه اگر خود شما هم بودید، اجازه نمیدادید این مسابقه برگزار بشه؟ من میخوام تا قبل اربعین چند نفر گوش بدن تا با یه دید دیگه ای زیارت کنن و اینکه یه کمک هزینه هم به عنوان هدیه بدیم به افرادی که صوت هارو گوش کردن تا یه انگیزه هم برای گوش کردن به صوت ایجاد بشه. مسئول فرهنگی دانشگاه شمارو میشناسه. شاید اگه شما نظرتون مثبت باشه ایشون هم راضی بشه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً بشر امروز خودش، برای خودش مسئله شده است و مباحث «معرفت نفس» نقش مهمی در فهم این موضوع دارد، وگرنه حتی همین عزیزانِ اربعینی پس از مدتی طوری با خود روبرو میشوند که همه آنچه باید در نزد خود بیابند؛ نمییابند. و از این جهت لازم است بدون معطلی، وقتی چنین شرایطی برای تذکر به مباحث معرفت نفسی فراهم است کوتاهی نکرد. زیرا به دنبال فردی باشیم که حیّ و حاضر فرصت چنین کاری را داشته باشد، زمان میبرد و فرصت از دست میرود. موفق باشید
سلام استاد: ضمن عرض ادب. شاید سوالم بی ربط به تخصص شماست. ولی تنها جائیکه همه نوع درد دل دیدم شده سایت شماست. ممنون که وقت میذارید و پاسخگو هستید. پس جسارت به خرج دادم و گفتم سوالم رو نظرم رو اینجا مطرح کنم شاید فرد مؤمن و متعهد و دلسوزی پیدا بشه وبخونه. یادست بخیر بشه و کاری بکند سایتی راه بندازه، یا..... استاد واقعا برام جای سواله قشر کودک جامعه که تماما شناخت او از کارتون ها به راحتی میتواند شکل بگیرد. چرا این همه کارتون غیر مجاز و بد آموزی مثل آبشار جاذبه و دخترعنکبوتی و... در فضای مجازی وحتی در شبکه ی شاد و روبیکا به راحتی در دسترسش است؟ ولی کارتونهای بسیار خوب که آموزنده هم هستند حالا نمیگم حتما ایرانی اند، خوبند و فضای آرام و آموزنده دارند همه در سایت تلوبیون هستند که گزینه دانلودی که قبلا داشت، الان گزینه ی دانلود آن را بر داشته اند؟ و کارتونهای خوب به راحتی در دسترس کودکان نیست و قابل دانلود نیست؟، به راستی متولیان فرهنگی این مملکت چه کاری را برای کودکان این سرزمین میخواهند انجام دهند؟ مگر حقوق نمیگیرند که تولید محتوا کنند؟ پس چرا محتوای تولید شده قابل دانلود نیست؟ و جای تعجبه که برضد آن، محتوای کارتون های خشن و نامناسب در جای جای فضای مجازی بیداد میکنه!! با بازدیدهای بعضا پانزده هزار بازدید به بالا!!! و هر نوع کیفیت دانلودی که بخای اونم مجانی! مگر نمیگن امتیاز انسان، به شناخت اوست و کسانی که با ایجاد شکّ و شیطنت و.. ، حقّ را می پوشانند و شناخت صحیح را از مردم می گیرند، در حقیقت یگانه امتیاز انسان بودن را از آنها، گرفته اند و این بزرگترین ظلمه که این ظلم، به کودکان در غالب کارتون و انیمیشن میشود ولی دیده نمیشود. و شناخت و افکار کودکانمان با کارتونهای بد خراب و منحرف میشود. و کسی کاری نمیکند و پدر و مادران چاره ای ندارند چون محتوای خوب قابل دانلود نیست!! متاسفانه کسی تابحال دم بر نیاورده، که آقا کارتونهای خوبی که نمیشه دانلود کرد و کارتونهای محتوای نامناسب در دسترس زیادی که آماده ی دانلوده، این چه وضعشه خدا وکیلی؟ مقصر کیست؟ پس چاره تربیت کودکان امروزی چیست؟ دست والدین بسته است واقعا در این مملکت.... من مادر چکار کنم؟ یعنی کل بچه ها اگر به تلوزیون به موقعش نرسند، فقط یه سایت تلوبیون رو دارن که مراجعه کنند اونم بدون گزینه ی دانلود!! تو این عصر تکنولوژی!!مایه ی تاسفه فقط یه سایت!؟ خب معلومه بچه ها مراجعه میکنند به کلی سایت در دسترس و مجانیه ماهواره و روبیکا و.. و بعد از یه عمری دیدن آن کارتونها، با کلی نوجوان و جوان منحرف فکری روبرو هستیم که قابل اصلاح نیستند یا سخت اصلاح... خب آقا جان کار رو از ریشه درست کنید. که ریشه، همان تولید کارتون خوب برای کودک است، کارتون کارتون کارتون خوب. که البته با گزینه ی دانلود برای عموم آزاد است. خخخ. والا به خدا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حساسیتِ به جایی است. آری! ما هنوز در این موارد و مواردی اینچنینی واقعاً به بلوغی که باید برسیم، نرسیدهایم. حتی متوجه نیستیم در جهانی زندگی میکنیم که نهتنها جهان دیجیتال، بلکه جهان سرعت، در همه موارد است. امید است این نوع انتقادها از یک طرف، و کارهایی که با تحقق انقلاب اسلامی پیش آمده از طرف دیگر، زمینهای باشد برای حضور در جهانی دیگر. که بنده آن را «جهان بین دو جهان» نامیدهام. موفق باشید
سلام سرورم و تاج سرم قربان آن معرفت و صبوری شما برم. استاد و مرادم در جواب سوالی که فرمودین بسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور که متوجه هستید بالاخره عده ای زالوصفت داخلی همراه با دشمنان اسلام بنا دارند نگذارند مردم ارزش این انقلاب اسلامی و ولایت فقیه را بچشند. ولی مطمئن باشید «إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا» و این جا است که صبر و شکیبایی و مقاومت برکات خاص خود را دارد، ان شاء الله. موفق باشید. شما دیگه چرا؟ بی عرضگی و سوء مدیریت امثال یوسف نوری. فاطمی امین .عبدالمالکی چه ارتباطی به دشمنان خارجی و داخل دارد. وقتی رهبری نظام ایران بر خلاف حضرت آیت الله سیستانی نایب واقعی امام زمان (عج) در جزیی ترین امور دخالت میکند و مجلس اقلیتی و دولت ۲۶ درصدی تشکیل می شود دشمن خارجی چه تقصری دارد؟ چرا عادت داریم مشکلات بی سوادی و بی عرضگی مسوولین کشور را بر گردن دشمن خارجی و داخلی بیندازیم؟ شما را به وجدان پاکتون قسم یکبار حقیاق را به مردم بگویید. تا کی صبر کنیم؟ دیگر چیزی نمانده استاد عزیز الهی به حق امام حسین و حضرت ابالفضل به سزای عمل خودشون برسند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمعبندی با توجه به همین نکات، بنده در این فکر رجوع به سوره مبارک «اللیل» داشتم اگر ان شاء الله با در نظرگرفتن همین مسائل، به ۳ جلسه ای که در سوره لیل پیش آمد همراه با یادداشتهایی که ذیل آن شد روجوع فرمایید ان شاء الله راهکارهای اساسی را از قرآن به دست میآورید و پس از آن پیشنهاد میشود به عرایضی که در سوره انسان شد رجوع فرمایید. با درک بیشتر انسان جدید و تاریخی که بیش آمده باید حضور دیکری را مد نظر داشت. موفق باشید
سلام استاد عزیز: ببخشید یه سوال داشتم ازتون. من توی تعطیلات تابستان فیلم های کره ای میدیدم و رمان های مختلف میخوندم و بعد از یه مدتی که تغییر کردم دیگه نه فیلمارو دیدم نه رمان خوندم خیلی خوب بود که دیگه رمان نمیخوندم ولی یه چند وقتیه که دوباره وسوسه میشم برم بخونم و اینکه رمانها خیلی روم تاثیر بدی میزاره نمیدونم چیکار کنم لطفا راهنماییم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: رُمانهای اصیل مانند آنچه آقای ویکتورهوگو و یا آقای داستایوفسکی نوشتهاند، جهانی را مقابل انسان میگشاید و اگر مطالعه آنها با چنین انگیزهای باشد، خوب است. ولی اگر صرفاً برای سرگرمی به آنها رجوع شود، ما در این دنیا نیامدهایم که خود را سرگرم کنیم، بخصوص که نیاز داریم تا با معارف دینی عمیق، خود را هرچه بیشتر رشد دهیم. موفق باشید
با سلام و خدا قوت استاد: یک سوال و درخواست داشتم. سوالم اینه چجوری استاد اخلاق و استاد راه پیدا کنم؟ استاد اخلاقی داشتم که متاسفانه بنا به دلایلی از حضورشون محروم شدم، از وقتی ایشون رفتن احساس میکنم از معنویت دور شدم و مثل قبل نیستم، چیکار کنم؟ خیلی ناراحتم بابت این موضوع. درخواستم اینه میشه یک نکته ای بگین و بنده رو به کلامی زیبا مهمان کنین؟ سخت محتاج دعای خیرتون هستم🙏 التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جمله مشهور آیت الله بهجت نظر کنید که میفرمایند: «علم تو، استاد توست» رجوع شود به جزوه «شرح مختصر دستورالعمل آیه الله بهجت«رحمه الله»» که روی سایت هست. https://lobolmizan.ir/leaflet/231?mark . موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده: برداشت بنده از ابتدا این بود که دفاع شما از انقلاب اسلامی، دفاع از «ذات» انقلاب است. به عنوان نوری که از افق آینده همچون سرچشمه و خورشیدی به سوی خرابه ی تاریکِ تاریخِ امروزِ بشر تجلی کرده. تا راهِ رفتن به سویِ سرچشمه ی خورشید نمایان شود و در عصر یخبندان و ظلمات مدرنیته، راه بشر به سوی سرزمین سرسبز و زیبا و رنگارنگ توحید حقیقی گم نشود. با این نگاه، دیگر نوع نگاه ما به انبوه ِ مسائل و مشکلاتی که در کشور جاری است فرق خواهد کرد. و هرگز این ها را به پای انقلاب نخواهیم گذاشت. بلکه مسائلی هستند که انقلاب اسلامی با آن ها مواجه شده. هنر ما باید این باشد که بتوانیم در دل همه ی این مسائل با نگاهی «وجودبین» و آزاد از دوگانه سوژه و ابژه به ذات تاریخی و قدسی و ملکوتی این انقلاب نظر بیندازیم و همواره نسبت خودمان را با آن حقیقت ملکوتی تنظیم و برقرار کنیم. پس دفاع شما از انقلاب دفاع از حقیقتی است که از افق آینده، جهانِ کهنه ی مدرن را دربرگرفته برای ساختن تمدن و جهانی جدید و تازه. آه که چقدر آن تمدن هم دور و هم نزدیک است و این راه چقدر هموار و ناهموار است!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میفرمایید ما باید نسبت به انقلاب اسلامی و جهان مدرن، نگاهی تاریخی داشته باشیم و متوجه باشیم با انقلاب اسلامی در مواجهه با تاریخ مدرن، تاریخی شروع شده تا بشر جدید در عین حضور در جهان، متوجه معنای وجودی خود باشد. آری! در این مسیر با تنگناها و ندانمکاریها و منفعتطلبیهایی از افراد روبهرو میشویم که البته باید از طریق همین انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی این مشکلات را رفع کرد. باز تأکید بنده آن است که با نگاه تاریخی به رخداد انقلاب اسلامی باید نظر کنیم. یکی از شاخصههای حاج قاسم در فهم تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده، آن است که متوجه میشود دیگر این تاریخ، همراه ما است و همه فعالیتهای آن شهید بزرگوار را میتوان در این راستا تحلیل کرد، هرچند میداند ایران در واقع دو کشور است؛ کشورِ زیباکلامها و کشور آقای رئیسیها. و هنر او مانند رهبر انقلاب آن است که اتفاقاً در همین کشور، به جهت ظرفیتهایی که انقلاب دارد با صبر استراتژیک به اهداف اصیل انقلاب فکر کند. با توجه به هوشیاری نسبت به ظرفیتهای تاریخی انقلاب اسلامی و با رعایت چنان صبری، نه جریان استکبار دیروز توانست در سوریه پیروز شود و نه با کودتای هفتاد روزه «زن، زندگی، آزادی» توانست در ایران چیزی به دست آورد. موفق باشید
سلام علیکم: شما فرمودید که با انجام توبهی واقعی صُوَر برزخی و قیامتیِ حرام یا قبیح نیست میشود و میدانیم نیست شدن برابر است با عدم و همچنین میدانیم عدم تنها یک مفهوم انتزاعی است و حقیقت خارجی ندارد. این چگونه قابل جمع است؟ «باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینجا «عدم»، به معنای آن است که چیزی از آن اعمال به اصطلاح گناهآلود در صحنه نیست. موفق باشید» سلام علیکم با توجه به فرمایش شما یعنی این صور از مرتبهی وجودی انسان خارج میشود به گونهای که دیگر برای انسان قابل درک نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! زیرا درجه وجودی انسان شدت مییابد و در این درجه برتر که با توبه پیش آمده است، آثار آن نوع اعمال، دیگر در میان نیست. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد معظم: سوالی داشتم از محضر تون آیا در باره انسان میتوان گفت صاحب اراده تکوینی و تشریعی است؟ یا فقط مختص به ذات اقدس خداوند متعال است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اراده تشریعی، حالتی است که ارادهکننده بخواهد خواست خود را عملی کند و فعلیت ببخشد. در مورد انسان، ظاهراً اراده تکوینی معنا ندارد. موفق باشید
