بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36427

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد طاهرزاده گرانقدر: به جملات ذیل توجه فرمایید: پس هر چیزی که بر موجودی عارض شود و احوال و تجلیاتی که بر مخلوقات می‌گذرد؛ نظیر کفر و ایمان، سعادت و شقاوت، با وجود اختیار انسان در انتخاب این امور، همه طبق اقتضا و طلب خود آنها می‌باشد که ناشی از اقتضای نفوس آنها بوده و خداوند چیزی را خارج از ذاتشان بر آنها تحمیل نمی‌کند، از این‌رو کسی که در حال ثبوت و پیش از تحقق در خارج، مؤمن و طالب هدایت بود، هنگام وجود هم هدایت یافته و مؤمن خواهد بود و حق‌تعالی به این حال او در حال عدم و ثبوت علم دارد شرح فصوص الحکم داوود قیصری می فرمایند ذات خود فرد سعید طالب هدایت و ذات فرد شقی طالب ظلالت است. صحیح، ولی اصل خود ذات که از طرف خدا به شخص داده شده و فرد در پذیرش اصل آن دخالتی ندارد؟ این که جبر است؟ شخص بدون هیچ اختیاری به دنیا می آید و بعد می گویند تو از اول در علم خدا ذاتت خراب بوده!!! پس شقی هستی!!! و حالا اینجا: و در حقیقت در عین ثابت شخص شقی تقدیر شده‌است که او با اختیار و اراده خود آن را انتخاب می‌کند امام خمینی تعلیقات فصوص اینجا می فرمایند در عین ثابته شخص نوشته شده که در تقدیر اوست که با اختیار خود شقی باشد!!! هر چقدر فکر می کنم هیچ چیز این داستان درست در نمیاد یا داستان اعیان ثابته ناصحیح هست یا اگر درست هست همه اش جبر است و عدالتی در کار نیست!!!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره 36422 عرض شد از آنجایی که امکان، ذاتیِ هرکس می‌باشد و مربوط به خود اوست، بنابراین انتخابِ هرکس مربوط به خود اوست و عین ثابته او همان انتخاب اولیه‌اش می‌باشد که یا آن را ادامه می‌دهد و یا نه. و علم خدا و علم امام، به انتخاب آن شخص، موجب جبر نمی‌شود. موفق باشید

36409

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما و استاد گرانقدر: شرح صوتي كتاب  «شرح فصوص» استاد طاهرزاده انجام شده است؟ در كدام بخش از سايت قابل دسترسي است؟ ممنون از پاسخگويي و تشكر التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که ارتباط با کتاب «فصوص الحکم» نیاز به مقدماتی دارد، وگرنه منظور جناب ابن عربی، درست فهم نمی‌شود و موجب بدآموزی می‌گردد؛ خوب است با جناب حاج آقا نظری به شماره  09136032342 تماس بگیرید. موفق باشید    

36151
متن پرسش

سلام و عرض ادب یه سوالی چند وقته برام جدی شده: در جلسه ۱۹ ام عرفان نظری ذیل بحث اعیان ثابته سوالاتی از شما پرسیده می‌شود و بحث است که محیط و ژن و وضعیتهای خارجی دلیل بد یا خوب شدن نیست، انسان انتخابگر است، و محدودیت‌ها به طور ذاتی ضرر ندارد و درکم این بود که دنیا و شرایط و وضعیت بستری است که انسان با اختیار خویش، خود را بروز می‌دهد. اما این روزها مباحث به سمتی رفته که وضعیت و شرایط تاریخی است که انسان‌ها را به کاری می‌کشاند. می‌فهمم این نگاه تاریخی است و روح کلی تاریخ موثر است و بستری است برای اینکه انسان خودش را شکوفا کند. ولی گاهی طوری بیان می‌شود(نه فقط در کلام خودتون) که دیگه پیش آمد است، متوجه ام که ابعاد وسیعی داره این بحثها و جایگاه تفکر داره چندتا مساله برام پیش آمده اگر چون شهدا مجاهدانه در عرصه انقلاب اسلامی ایستاده باشیم و خودمان را مصداق حق نپنداریم بلکه عبدی فقیر مضطر درک کنیم، این بیان و نگاه منجر به رویت آغوش حق و میدان واقعی می‌شود و پیش امدهایش همه جلوات اوست و با توکل و باوری از جنس اهل بیت علیهم السلام می‌توان استقامت و نشاط داشت یا به قول شما در انتظار و وارستگی میشه حرکت کرد و هر دمش شهادت است. اما اگر دچار تنبلی یا فشلی یا حق پنداری خود شویم، قضیه مبدل به ظلمهایی به اسم خدا خواست و تاریخ چنان است و... می‌شود و قصه هایی دردآور دیدم که عرض می‌کنم، عده ای آسیب دیده اند و تازه کل فضای فکری رو می‌زنند و تفکیک شخص و تفکر ابتلای زمین گیری عده ای می‌شود. مساله دوم که سوال جدی تری شده برایم، قصه معاد و حشر است، پس معنای حساب و کتاب حق و مواجهه با اعمال چه می‌شود؟ اینگونه که هرکسی بنا بر احوال و وضعیت خویش کاری کرده پس دیگه یوم حشر و تغابن و قیامت و... به چه معناست؟ گویا دیگر هرکس به وسع خود ایستاده و عمل کرده و دیگر جهاد و تلاش فقط منجر به شدت وجود می‌شود. انگار جواب خودم رو دادم ولی سوالمم هست هنوز

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! در هر حال، قرارگرفتن در شرایط تاریخی همچنان از ما انتخابِ مناسب آن شرایط را می‌طلبد و دیگر آنکه می‌توان با قرارگرفتن در معرض جلوات الهی، در عین حضور در نوعی استقامت و نشاط، در میدان انتظار و وارستگی حاضر شد و جمع این دو بسیار مهم است و حقیقتاً اینکه انسان گرفتارِ حق‌پنداری خود شود، خطری است بسیار جدّی و مسلّماً چنانچه در مقابل انسان، افق توحیدی گشوده شود - به جای ابژه‌کردن وجود خدا- به خوبی می‌یابد که نسبت به آن افق بیکرانه توحیدی هیچ است هیچ، ولی در عین امیدواری. زیرا با افق گشوده ای که تجلیات خاصی به سوی انسان دارد، روبرو می‌باشد. ۲. معاد و حشر، حضور در ساحتی است که اجمال حضور انسان موحد در این دنیا در آن ساحت به تفصیل می‌آید و حقیقتاً آن ساحت است که انسان با اصیل‌ترین و روشن‌ترین حضوری که به دنبال آن بود در خود و در جهانی که در آن حاضر می‌شود، روبرو می‌گردد. موفق باشید
 

 

36080

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود: آیا در قران آیاتی داریم (به احادیث کاری ندارم) که ثابت کند تمام قران و یا حداقل تمام احکام آن حقیقت نهایی است؟ (چون ارتباط با خدا گاه الهام است که طبق منطق قرآن آن هم نوعی وحی است مثل زنبور عسل ولی این نوع ابدا حقیقت نهایی را بیان نمی کند)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا ۚ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» (انعام/۱۱۵) بدین معنا که هر آنچه پروردگارت در راستای صدق و عدل بنا بود با بشریت در میان گذارد، با این قرآن به تمامیت رساند به طوری که هیچ سخنی نمی‌تواند جایگزین آن شود و اوست که صدای نیاز جان‌ها را می‌شنود و دانا به این امر است که چه چیزی رفع نیاز آن‌ها را می‌کند. موفق باشید

35830

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باسمه تعالی. استاد طاهرزاده سلام علیکم: چند سال پیش یکی از شاگردان شما چند عدد CD مربوط به بحث معاد و چند ورق A4 خط کشی شده به بنده دادند که طبق آن برگه ها بحث های معاد را خلاصه کنم ولی متاسفانه من نتوانستم طبق قولی که داده بودم عمل کنم. به آقای توکلی گفتم ایشان گفتند که موارد فوق را تحویل همان کسی بده که تحویل گرفته ای ولی با عرض معذرت بنده آن شخص را دیگر نمی شناسم. الآن بابت سه عدد CD و چند برگ کاغذ چه کار کنم که جبران شود متشکرم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال جز اینکه ردّ مظالمی برای او بدهید و از خداوند برایش بخشش طلب کنید، راهی نمانده است. إن شاءالله جنابعالی نیز به ثواب نیّتی که داشته‌اید خواهید رسید. موفق باشید

35823

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: سوالی در مورد تجربیات نزدیک به مرگ داشتم. واضحه که معرفت و اندیشه ورزی و پژوهش فکری (در فلسفه و ادیان و خلاصه کلیه علوم) بسیار مهمه اما تا جایی که اطلاع دارم از مجموع تجربیات نزدیک به مرگ (چه خارجی چه داخلی) در همه یا اکثرشون تشویق و تنبیهی برای اندیشه ها و مکتبها و ایدئولوژی ها گزارش نشده (مثلا به فلانی بگند تو چرا طرفدار فلان ایسم بودی و نباید می‌بودی) یا حتی کمتر دیدم که در مورد شدت و ضعف ایمانشون به خدا و معاد و دین شون پرسیده بشه.... و افراد تنها بر اساس نیک و بد در اعمال و افعال شون تشویق یا تنبیه میشن گویی که تنها اخلاق و حکمت عملی مهم است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تجربیات نزدیک به مرگ، انسان تنها، با روح خودش و خواطر درونی خودش مرتبط است بدون اینکه در مسیر سکرات و قبض روح و مقابله با نکیر و منکر برایش پیش آید و معلوم شود نسبت به شریعت الهی چه جایگاهی خواهد داشت. موفق باشید

35645

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیز: ایام محرم الحرام را به شما تسلیت عرض می کنم و امیدوارم برای حقیر دعا بفرمایید. متن زیر را در کانال سید یاسرجبرائیلی خواندم گفتم بد نیست که نظر شما را در مورد مناظره ی او با دکتر طغیانی پرسیده بودم در مورد این متن هم نظرتان را بدانم ممنونم. سیاست تثبیت خوب است؟ بستگی دارد! یک نماینده اصولگرای مجلس که دیروز حامی حذف ۴۲۰۰ بود و امروز پیگیر حذف ارز ۲۸۵۰۰ است، از افزایش نرخ خوراک گاز پتروشیمی‌ها به خشم آمده و گفته است: «سایر کشورهای دنیا نرخ ۱۰ ساله برای خوراک گاز تعیین می‌کنند اما در ایران در تیرماه مجدد نرخ جدید برای خوراک پتروشیمی‌ها تعیین می‌شود». دقت بفرمایید عزیزان! ظاهرا آقایان همیشه با تثبیت مخالف نیستند، فقط با بعضی تثبیت‌ها مخالفند! وقتی می‌گوئیم نرخ ارز را - که مستقیما روی خوراک مردم اثر می‌گذارد - تثبیت کنید، می‌گویند خیر! نرخ ارز باید شناور باشد و مرتب قیمتش افزایش یابد. وقتی دولت می‌خواهد نرخ خوراک پتروشیمی‌ها را شناور کند، قیامت به‌پا می کنند که نرخ خوراک گاز پتروشیمی‌ها باید ۱۰ سال ثابت بماند. دقیق که می‌شوی می‌بینی بالارفتن نرخ ارز شاید مرغ و تخم مرغ را برای مردم گران کند، اما چون پتروشیمی‌ها محصولاتشان را به دلار می‌فروشند، سود اینها افزایش می‌یابد. تثبیت دلار بد است چون به سود بادآورده پتروشیمی‌ها آسیب می‌زند. تثبیت نرخ خوراک پتروشیمی‌ها خوب است چون سود بادآورده اینها را در کنار رهاسازی دلار تضمین می‌کند. @syjebraily

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که نظریه‌های اقتصادی یکسان نیستند و حقیقتاً افراد دلسوزی که نام بردید هر کدام وجهی را مدّ نظر قرار می‌دهند. آری! باید نرخ‌های نیازهای عمومی برای مدتی ثابت باشد ولی این برای کشورهایی است که در ثبات اقتصادی قرار دارند و ما به ادله مختلف در چنین شرایطی نیستیم و از این جهت بهتر است هر طرفی تلاش کند به جای اصرار بر نظر خود، نظر طرفِ مقابل را که او نیز با دلسوزی نظر می‌دهد را مدّ نظر قرار دهد و جوانب نگاه او را بشناسد. موفق باشید

35335

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد در سوالی که شد فرمودید که علما بالاخره گفتند باید زمان و مکان لحاظ شود در حکم و اشاره کردید به امام من ملاک و معیار و فضا را می‌خواهم و الا مثال بزنم اینکه نماز صبح را چند ساعت تغییر بدهیم برای قضا نشدن چه اشکالی دارد؟! مگر مقتضای زندگی های شب بیداری امروز این نیست و به تقوا و خواندن نماز کثیر مردم نزدیک تر نیست؟ استاد سوال من این است فرق این با آنچه اهل سنت می گفتند و تمام فقها مخالفت می کردند چیست؟ با سخن امثال سروش در رابطه با احکام و عرضی بودن چیست؟ بارها در کلام و نوشتار شما دیدیم که گویی فرقی نیست و به راحتی حمل برعربیت و زمان گذشته و... می کنید الان واقعا در نظر شما ارث باید طبق قرآن تقسیم بشود یا خیر؟ اگر کار شنا کار سروش و ...نیست چگونه تشخیص می‌دهید از این حکم باید عبور کرد از دیگری خیر؟ چون آقای سروش حرفش این بود همه عرضی است و کنار می‌رود در نسبت با امروز

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال مواردی است که باید خودتان تشخیص دهید که کدام راه، راهِ حقی است. عرایضی در https://eitaa.com/matalebevijeh/13913 شده امید است راهگشا باشد موفق باشید

35180
متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز: به نظرم حجم پیام‌هایی که ضمن ابراز ارادت (ظاهری یا حقیقی) به جنابعالی مستقیما علیه رهبری و نه سایر ارکان اجرایی نظام مطلب می‌نویسند تا حدی غیر عادی است. چون خط مشی شما و مواضع محکم شما در دفاع از اصل نظام و ولایت فقیه آنقدر واضح است که ادعای ارادت به شما با برخی لحن‌های بسیار تند علیه رهبری جور در نمی‌آید. احتمال دارد از آزاداندیشی شما و درج بدون کم و کاست پرسش‌ها در کانال جهت القای ناامیدی و ناکارآمدی نظام اسلامی و القای فراگیر شدن آن سو استفاده کنند. چون اکثر پرسش‌های اینچنینی هم عینا همان مطلب قبلی با بیانهای مختلف هستند که بعید نیست منیع تولید آنها یک یا چند نفر خاص باشند. البته منکر وجود این دیدگاه و شیوع نسبی آن در افکار عمومی نیستم ولی نه در افکار ارادتمندان جنابعالی و بخش قابل توجهی از قشر مذهبی که اتفاقا بعد از اغتشاشات اخیر بیشتر فهمیدند که راه نجات کشور به هر حال در دایره حفظ همین نظام است و بس.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست دشمن به خوبی در این سال‌ها تجربه کرد ستونِ معنابخشی به بشر امروز، انقلاب اسلامی است آن هم با محوریت رهبر معظم انقلاب. و دقیقاً به همان معنایی که در صدر اسلام مولای‌مان علی «علیه‌السلام» چنین نقشی را داشته‌اند که دشمنان اسلام تا آنجا فضا را آلوده کرد که وقتی خبر شهادت حضرت را در محراب شنیدند گفتند مگر علی هم نماز می‌خواند! جریان مقابله با نورانیت انقلاب اسلامی به هر معنایی که باشد، امروز متوجه شده است باید رهبری را بزند حتی افرادی مانند مهدی نصیری. و سنت خدا در این است که از این طریق هم دشمن شکست بخورد و شیرینیِ حضور در انقلاب اسلامی برای یاران انقلاب بیش از پیش به ظهور آید. «فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ». موفق باشید

34945

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله. سلام علیکم استاد عزیز و بزرگوارم: قبول باشه ان شاءالله اعتکاف رمضانتون، فایل ها را گوش کردم، مثل همیشه عالی، ان شاءالله که راهگشا باشه برای قلب عقب مانده ی من، نظر کردم یه بار دیدم چقدر فاصله زیادی دارم تا شما، به وسعت یه اقیانوس... وقتی همه چیز فشار میاره فقط لطف خدا بخاطر نعمت شماست که آرامم میکنه و شکر می‌کنم، حالا حالاها باشید و سایه تون از سر ما کم نشه ان شاءالله، صرف دلتنگی بود که گفتم پیامتون بدم، و نیاز به یه صحبتی، پندی، راهی که قلبم را در هستی و در بیکرانگی مستقر کنه، همیشه دعام کنید، همیشه محتاج دعاتون هستم. درگیر نوجوان های مسجد شدم که تقریبا همشون فضاهای درب و داغونی دارن، یسری هستن که از تحجر خانواده هاشون از دین زده شدن و متاسفانه توی فضاهای دوست پسری و فیلمهای ناجور افتادن، یسریشون هم که خانواده هاشون اهل ماهواره و سگ توی خونه نگه داشتن و فیلمای ماهواره ایَن که دیگه مشخصه حالشون، یکسالی هست که باهاشون هستم و برعکس مسجدی ها یکبار هم به هیچکدوم از کاراشون گیر ندادم و حتی در مقابل تشرهای مسجدی ها که یه چیزی سرت کن و نماز بخون و ........ بهم پناه میارن که فلانی اینو به ما گفت. همش سعی داشتم بهشون دل بدم و کنارشون باشم و فقط دوستشون داشته باشم تا باهام همراه بشن، الان یکم قلبهاشون گرم شده، حالا با فایل های آقای نجات بخش که خدا حفظشون کنه سعی کردم این چند وقته جلو برم در مواجه با اینها، ایشون میگن خیلی کارهایی که خیلی از اهالی کار فرهنگی میکنن به درد نمیخوره و تهش همون پوچیه و از این حرف ها، حالا میخام ببینم میشه اوایل تابستان به حاج آقای موسویان بگم که بیان و توی یه فضای صمیمی و گفت و گویی با بچه ها باب ده نکته را باز کنن. خود شما هم تاکید زیادی به صدرا دارین، همین اعتکاف میگفتین «جوانان ما امروز نمی توانند بی صدرا جواب خودشان را بدهند» همش به خدا میگم خودت بیا، من ناخدا و تو همه کاره، بیا و یه کاری بکن. این شب و روزها به حال این بچه ها زار می‌زدم و همش فکر می‌کردم کسی مثل شما یا حاج آقا موسویان برای توی راه اومدن دلها زار زدین حتما... امید بخدا، دلم می‌خواست یکم باهاتون حرف بزنم، اگر میتونید راهنمائیم کنید که منت میگذارین، اگر نه که همین که برای خودم یک حرف کوچک هم بزنید ممنونتون میشم. بچه های حقیر را هم دعا بفرمائید یاعلی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله راهِ ارزشمندی در راستای اُنس با جوانان که جوانانی دریادل هستند را، خداوند در مقابل شما گشوده، و آن عبارت است از بازاندیشیِ جوانان ما نسبت به معنای خود، و اتفاقاً مباحث معرفت نفس در این مورد شروع خوبی است. مهم آن است که به هر بهانه‌ای باب آن را با آن‌ها باز کنید، حتی از طریق همان مباحثی که در کتاب «جوان و انتخاب یزرگ» پیش آمده است. موفق باشید

34934

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: لطفا به من راز شهید احمد کاظمی را نشان بدهید؛ حرف، حرف خیلی سنگینی بوده که شهید سلیمانی بگوید حاضرم همه ی عمرم را بدهم یکبار دیگر «صدای احمد» را بشنوم! احمد کیست؟ راهش از کدام طرف است؟ احمد ذخیره ی کدام حرف ها و کدام رازهاست؟ نگذارید احمد از دستم برود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله، مسئله ساده‌ای نیست. به فتوح حقیقت نسبت به شهدا فکر کنید در رجوع به انقلاب اسلامی می‌توان متوجه فتوحِ وجودِ حقیقت، مطابق این زمانه شد و در فتوحِ رازآمیز آن همچون شهدا سُکنی گزید. انقلاب اسلامی مجال آن را پدید آورده تا همه‌ چیز را معنای قدسی ببخشد، حتی تحریم‌هایی که موجب سختی زندگی شده و یا دیگر محرومیت‌هایی که دختران و پسران ما با آن روبه‌رویند. در همه شئون انقلاب، عالَمی متجلی است که موجب فتوح و گشایش جهان است و کیفیت بخشیدن به آن.

همین‌که انقلاب اسلامی توانسته است برای عده‌ای فتوحِ حقیقت باشد، تأییدی است بر این‌که دارای آیدوس و مُثُلی است ماورای آنچه فعلاً از آن در این مرحله ظاهر شده و در مواجهه با آن افق و مُثُلی که مدّ نظر است، عالَم ما و فهمی که از خود داریم وسعت می‌یابد و هستی ما معنای برتری پیدا می‌کند و نسبت خاصی با مرگ پیدا می‌کنیم، آزاد از روزمرّگی‌ها و بی‌نظمی‌ها؛ به خودآمدنی است برای حاضرشدن در فرصتی که پیش آمده، به طوری که انسان می‌فهمد اگر از آن نسبت که با مرگ می‌توانیم برقرار کنیم، غفلت شود، فرصت پیش‌آمده از صحنه می‌رود و ما را به خود وامی‌گذارد.[1] و با نظر به چنین سنتی فرموده‌اند: «الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ» (بحار الانوار، ج68، ص 337) فرصت‌ها به سرعت رفتنی هستند، مانند رفتن ابرها. موفق باشید

[1] - دغدغه‌ای که برای شهید حاج قاسم سلیمانی پیش آمد و در این رابطه به دخترش نامه نوشت: «فاطمه عزیزم! این چند صفحه را برای تو می‌نویسم، چون می‌دانم مقدسانه مرا دوست داری؛ نمی‌دانم چرا این حرف‌ها را برایت می‌نویسم، اما احساس می‌کنم در این تنهایی و غربتِ عمرم نیاز دارم با کسی عقده دل باز کنم. آه! مرگ خونین من! عزیز من! زیبای من! کجایی؟ مشتاق دیدارت هستم... وقتی بوسه انفجار تو، تمام وجود مرا در خود محو می‌کند، دود می‌کند و می‌سوزاند. چقدر این لحظه را دوست دارم. آه... چقدر این منظره زیباست. چقدر این لحظه را دوست دارم. در راه عشق جان دادن خیلی زیباست... خدایا! ۳۰ سال برای این لحظه تلاش کردم. برای این لحظه با تمام رقبای عشق در افتاده‌ام. زخم‌ها برداشته‌ام، واسطه‌ها فرستاده‌ام. چقدر این منظره زیباست! چقدر این لحظه را دوست دارم».

34877

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و ادب: چند وقت قبل شخصی را ملاقات کردم که توانایی داشت دست شکسته و تاندون پاره شده را، بدون مراجعه به دکتر شفا داد. از آنجا که خودم هم دچار کسالتی هستم به او گفتم می توانی به من هم کمک کنی؟ ( البته من تا آن زمان نمی دانستم که مسلمان نیست. یعنی بوده ولی برگشته و الان هیچ دینی ندارد.) گفت تو مسلمانی و اعتقاد به امام زمان داری، برو بگو بهت شفا بده، اگر امام زمانی باشد (معتقد بود وجود امام زمان دروغ است). بی عرضگی را چگونه به رخم کشیده بود؟ زمینه شد تا دوباره عقایدم را بررسی کنم. چرا باید این طور بشود. عمری مثلا سعی در دوری از گناه سپری کردیم ولی نتوانستیم از سلامتی محافظت کنیم و یا وقتی رفت برگردانیم، آنوقت این آقا با تمرکز قوا، قدرت خودش را ظاهر کند و من و دینم را ریشخند کند! سراغ کتاب های اسلامی که می روی، خبری از اصل مطلب نیست. همه اش پراکندگی، یا بحث روی مباني نظری. خودش را کشته که خدا یکی است. این را که قبول داریم دیگر، بعدش را بگو کتاب جایگاه جن تان را می خواندم، ص ۸۵ در پاسخ به سوالی نوشته بودید: مدبر آب وقتی آب حرارت ببیند آن را بالا می برد و عقول عرضه را توضیح داده بودید. خدا خیرتون بده، ای کاش کتابی هم در فلسفه می نوشتید و جاهایی که لازم است نه این مباحث عجيب و نقل اقوال پر ماجرا، و نتایج کاربردی آن را می آوردید. آن شاءالله این نحوه عرضه و معرفی دین سامان داشته باشد. نه توحید نه معاد. فقط یکسری علوم انباشته ی بی فایده.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد فکر کنید که مگر جایگاه دین خدا در چنین جایگاه‌هایی هست؟ در حالی‌که خداوند ما را خلق کرده تا از طریق شریعت الهی بتوانیم در ابعاد معنوی خود، جهت حضور در ابدیتی که در پیش است، وسعت یابیم و زندگی دنیایی‌مان طوری باشد که به معنی واقعی آن، زندگی حساب شود با آرامشی که هر انسانی نیاز دارد و تجربه نشان داده است با رعایت دستورات دین، دنیا و آخرت انسان معنای حقیقی خود را پیدا می‌کند. موفق باشید

34748

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: ببخشید حقیقتا در حال حاضر انسان با توجه به نیاتی که دارد برای بهتر و بیشتر حاضر شدن در جهان، نیازمند این است که با نیات سنتی خویش، کارهایی در جهان مدرن انجام دهد. (به عنوان مثال در فضای مجازی فعالیت کند و نیتش این باشد که کارش موجب ارتقای نظام اسلامی و در نتیجه رضای الهی می شود.) و ظاهرا بشر امروز دارد بر روی یک تیغه بس نازک حرکت می‌کند و این کاری است دشوار! تیغه ای که هر روز نوآوری می‌شود و روی جدیدی از خود را به ما به نمایش می گذارد. چه کنیم تا حالا که در ابتدای سالهای جوانی هستیم از لبه این تیغ منحرف نشویم و میزان و ملاک برای معرفت برای این حرکت را چگونه و در کجا کشف کنیم تا حکایت عطار (ره) نشویم که فرمود: «چون توانستم ندانستم، چه سود چون بدانستم، توانستم نبود» با تشکر🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه هستید شرایط، شرایطِ بسیار حساسی است و شناخت این زمانه و ظرفیت‌ها و لغزش‌های آن نیاز به زمان‌شناسی دقیقی دارد. عرایضی در خدمت حوزه «جامعة المهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» شد که ممکن است در این رابطه مفید باشد. https://eitaa.com/matalebevijeh/13194 موفق باشید

34573
متن پرسش

سلام و عرض ادب امسال راهپیمایی ۲۲ بهمن خیلی شعف و شادی خاصی داشتم. اصلا متفاوت از راهپیمایی‌های دیگر بود. به نظر شما چگونه باید آن را تحلیل کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر ما آن است که متوجه باشیم در چه موقعیتی قرار داریم. مردم ما در باطنِ معنوی خود متوجه آینده‌ای هستند که ادامه انقلاب اسلامی است و نه آینده‌ای که بناست رضا پهلوی و گلشیفته فراهانی و از آن مهم‌تر پرویز ثابتی شکنجه‌گر مشهور ساواک آن را شکل دهند. ملاحظه کردید که راهپیمایان متذکر این امر بودند که بزرگ‌ترین نتیجه انقلاب اسلامی، استقلال ملّی است و لذت درک این استقلال، آنان را با همه سختی‌های معیشتی به وفاداری نسبت به انقلاب متعهد کرده است. این‌جا است که باید گفت حقیقتاً انقلاب اسلامی حالتی معماگونه دارد و این امری است که جبهه استکبار متوجه آن نیست.

کجای دنیا چنین امری یعنی بسیج اجتماعی در ابعاد ملی در چنین شرایطی پیش می‌آید که در ۲۲ بهمن‌های هر سال به ظهور می‌آید؟ حتی بعد از ۴۴ سال که از آن ۲۲ بهمن سال ۵۷ گذشته است. هر اندازه انسان نسبت به این شور انقلابی و تعلّقی که نسبت به انقلاب در صحنه است؛ فکر کند، جز یک معما برایش پیش نمی‌آید.

راستی را! اگر ارتباطی باطنی در صحنه نیست که به تعبیر حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» همان دست خداوند است، چه کسی می‌تواند بعد از ۴۴ سال، این ملت را به صحنه آورد؟!! آیا این حکایت از شروع تاریخی دیگر ندارد؟ تاریخی که دست غیبی و اراده الهی آن را به حرکت می‌آورد؟ و نسبتی عجیب بین امامِ این مردم و مردم را شکل داده است؟ به طوری که هرکس خودِ گمشده خود را در امام‌شان می‌یابند. و در هر سالی خود را در نسبت با امام و انقلاب، تجدید می‌کنند تا آن حیات باطنی که با شروع انقلاب اسلامی در جان‌ها زنده شد، زنده و زنده‌تر بماند. آیا انسانِ تجددزده می‌تواند با این انقلاب همراهی کند؟! در حالی‌که تنها به منافع اقتصادی‌اش فکر می‌کند؟ و آیا می‌فهمد چرا مردم در چنین شرایطی که شرایط انقباضِ اقتصادی است، در این صحنه‌ها حاضر می‌شوند؟! مگر این‌که بپذیریم انقلاب اسلامی جزو هویت آن‌ها شده است و با حضور در راهپیمایی‌های این‌چنینی، منِ جمعی خود را تجربه می‌کنند و این، امری است ماورای این‌که انقلاب اسلامی را صِرفاً یک نظام سیاسی تلقی کنند.

مردم ما نشان دادند انقلاب اسلامی یک خط تاریخی است که در درون روح ایمانی آن‌ها متولد شده است. و این‌جا است که باید باطن جامعه را در این نوع راهپیمایی‌ها ارزیابی کرد و نه در نظرسنجی‌ها. ملاحظه می‌کنید چگونه در روز ۲۲ بهمن دوگانه شهری و روستایی از بین می‌رود و در شرایطی که به هزار دلیل برای شرکت‌نکردنِ مردم، مردم به صحنه می‌آیند. آیا چنین نظامی از طریق اپوزیسیون حقیر خارج کشور، قابل براندازی است؟!! در حالی‌که ملتی در صحنه انقلاب‌اند که این‌چنین در مقابل مشکلات، تاب می‌آورند و باز در صحنه می‌مانند. در حالی‌که ملاحظه کردید جریان برانداز حتی ۴ ماه نتوانست بدنه اجتماعی خود را نگه دارد. آیا جز این است که دل‌های این مردم در دست خدا است؟ موفق باشید              

34455

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ارادت: استاد بزرگوار می خواستم نظرتون را در مورد ورزش یوگا بدانم آیا به عنوان صرفا یه ورزش میشه در باشگاه انجام داد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به مطالعاتی که بنده نسبت به «یوگا» داشته‌ام به نظر می‌اید همان‌طور که جنابعالی متوجه شده‌اید به عنوان یک ورزش و با نظر به تمرکزاتی که در آن هست، قابل استفاده می‌باشد. ولی بعضی از تئوری‌هایی که در آن مطرح است بیشتر، توهّمی است که ما نباید معطل آن باشیم. موفق باشید

34123

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: در آخرین جلسه‌ی ای هشام فرمودید، که انسان دیروزی کم‌تر احساس تنهایی می‌کرده‌است و زمانی برای بیکاری و تنهایی نداشته. اما اینجوری بنظرم ما می‌رسد که اتفاقا انسان دیروزین وقت بیشتری برای تنهایی و خلوت و دوری از هیاهو و کار داشته است. این انسان امروزی است که با این حجم از کار و ارتباطات و موبایل و تلوزیون و... وقتی برای تنهایی ندارد. اما انسان دیروزی از غروب دیگر در تنهایی خودش بوده تا طلوع آفتاب، و حتی زمانی که کار می‌کرده است، کارش خیلی محدود و به دور از هیاهو و شلوغی بوده. ما تا به‌حال برعکس فرمایش شما گمان می‌کردیم که انسان دیروزی خلوت و تنهایی را بیشتر تجربه می‌کرده است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از این جهت همین‌طور است که می‌فرمایید. منظور آن بود که تنهاییِ بشر جدید، تنهایی‌هایی است که هیچ برنامه‌ای در آن تنهایی‌ها برای خلوت خود ندارد، در حالی‌که وقت و زمان بسیاری پیدا کرده است. موفق باشید

38893

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: ما و جهان اسلام در وقایع یکسال گذشته امتحانات مختلفی شده ایم. شهادتهای پی در پی و ابتلائات امت، این از دست دادن بزرگان ما را به این نتیجه می رساند گویی همه ی آنها که مورد رجوع و التجا امتند از دسترس خارج می شوند. به تعبیری گفته می شود ماه و ستارگان پیش از طلوع خورشید، غروب می کنند. کلیپی با عنوان سخنان حاج آقای حیدری کاشانی در مجازی دست به دست می شود با مضمون تاکید رهبری برای تعیین جانشین و... بی توجه به صحت و سقم پیام، سوال اینست این امر را چقدر محتمل می دانید و وظیفه ما در این شرایط چیست؟ با عنایت به اینکه مقام معظم رهبری جایکاه بی بدیلی برای همه ی امت اسلام دارند تقدیر شهادت ایشان امت را بی تاب و پراکنده و شرابط را نابسامان نخواهد کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن صحبت را دیدم و از آن مهمتر سخنان رهبر معظم انقلاب بود با آن استحکامی که در آن سخنان مدّ نظر هر شنونده‌ای می‌آمد. و این مائیم و این عطای الهی و عنایتی که حضرت حق از طریق رهبر انقلاب به ما کرده است تا نسبت به آینده‌ای که در پیش است امیدوار باشیم و خود را در آینده‌ای که آیندۀ انسانی می‌باشد که جهانی بوده و در عین حال قدسی است و جای سخنان آقای حیدری را چندان لازم نمی‌دانم. رهبر معظم انقلاب سال‌های قبل همیشه در دیدار با خبرگان همین نکته و نکات را می‌فرمودند. به عنوان نمونه خوب است به کلیپ زیر نظر بیندازید. موفق باشید 
https://eitaa.com/hosein_darabi/27179
 

38888
متن پرسش

سلام خدمت استاد طاهرزاده: چند روز قبل رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با اعضای مجلس خبرگان فرمودند: « هدف انقلاب اسلامی را اگر بخواهیم به طور خلاصه عرض بکنیم، عبارت است از محقّق کردن «توحید» در زندگی مردم در کشور. «توحید» در جنبه‌ی معرفتی و مفهومی، یک امری است که به حسب مراتب فهم و معرفت افراد، قابل گسترش است؛ این مفهوم باید در زندگی جامعه محقّق بشود؛ [یعنی] توحید تحقّق پیدا کند در جامعه؛ چون توحید همه‌ی دین است. اصل دین و همه‌ی دین عبارت است از توحید. این هدف انقلاب اسلامی است.» استاد به نظر حضرتعالی در جهان کنونی که عصر سیطره مدرنیته و سبک زندگی و ظلمات تمدن غربی است، تحقق توحید چگونه ممکن است؟! آری، به قول حضرتعالی انقلاب اسلامی در ذات خودش تجلی توحید است. و یک چنین پدیده‌ای حتماً آثار ذاتی خودش را به مرور به همراه خواهد داشت. قطار توحیدی که با انبیاء الهی آغاز شده، اکنون رسیده است به این نقطه از تاریخ. این هنر ماست که بتوانیم این تقدیر توحیدی را قوام ببخشیم و آن را روی زمین تبدیل به یک تمدن توحیدی و سبک زندگی موحّدانه کنیم. ولی این همه و همه‌ی این ها چگونه؟! تقاضامندیم در همین رابطه و برای کاربردی کردن کلمات نورانی رهبر معظم انقلاب ما را یاری کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب در آن سخنرانی سخن بسیار اساسی و دقیقی را مطرح فرمودند و حقیقتاً انقلاب اسلامی بستر ظهور نور توحید است تا جان انسان‌ها را منوّر کند. آری! مهم راهی است که باید در آن قدم گذارد و در این راستا بود که بنده سیر مطالعاتی سایت را که به نوعی نزدیکی به قرآن و روایت است پیشنهاد کردم. مطمئن باشید که شرایطی در میان است که در آن شرایط، هر روز بهتر از روز دیگر انس مردم با قرآن و تدبّر در آن پیش می‌آید و جامعه به تقوای لازم نایل می‌گردد. موفق باشید

37596

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: دو سوال دارم. سوال اول: آیا انسان پس از اینکه می‌میرد وارد عالم مثال منفصل می‌شود؟ سوال دوم : اگر پس از مرگ برای انسان باز مثال منفصل و مثال متصل وجود دارد، صورت هایی که توسط ملکه های نفسانی ایجاد می‌شود، در مثال منفصل رخ می‌دهد یا مثال متصل؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در عالم برزخ میهمان سفره خود است و منقطع از نسبت دنیایی خود با بیرون از خود تنها با صورتهایی که از قبل در خود نهادینه کرده است به سر می برد. موفق باشید

37024

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی: استاد در مورد جنگ اخیر غزه یورگن هابرماس به عنوان بلا نسبت یک متفکر که نظراتش در جهان غرب مطرح است اظهاراتی داشت که می‌شود این اظهارات را حمایت تلویحی از جنایات رژیم سفاک، کودک کش و غاصب صهیونیستی تلقی کرد مبنی بر اینکه هدف رژیم صهیونسیتی صرفاً دفاع از خود است و مرتکب نسل کشی نشده است! با توجه به اینکه این اظهارات نه از زبان یکی از رجل سیاسی غربی بلکه از زبان یک متفکر محیط در حوزه فلسفه گفته می‌شود سؤال اینجاست که: تفکر در جهان غرب به چه روزی افتاده است که چیزی که فطرت پاک هر انسان آزاده ای ولو عامی و بدون سواد فلسفی و سیاسی می‌تواند در آیینه غزه ببیند و حق را از باطل بخوبی جدا کند چرا یک متفکر مطرح در غرب از دیدن آن عاجز است!؟ آیا این مصداقی از عاجز بودن فلسفه غرب و تفکر منقطع از وحی در حل مسائل حیاتی بشریت نیست؟ با نظر به سخنان اخیر رهبری مبنی بر نیاز شدید بشریت به تدبر و عمل به معارف قرآنی در جهان کنونی خواستم نظر استاد ارجمند را جویا شوم. با التماس دعا از جنابعالی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان نتوانست حق را از باطل تشخیص دهد و گرفتار تحلیل‌های سکولار شد، چه آن شخص هابرماس باشد و چه زیدآبادی و چه صادق زیباکلام؛ به راحتی تحت تأثیر ملاکهای اراده معطوف به قدرت قرار می‌گیرد و عملاً متوجه اراده معطوف به حق که در میدان مبارزه غزه ملاحظه می‌شود، نخواهند بود و اتفاقاً همین امر، شروع افول و سقوط جهان مدرن را پیش می‌آورد. موفق باشید

36798
متن پرسش

سلام: بازم افتادم به دام خیش دام عقل. ای عشق از کجا رحمت خیش را از سر من بریدی که من درد آن را حس نکردم. نور یکی و خورشید یکی، پس چرا هر دم که به من نوری یا وزشی از صباح عاشقان رسید خواستم با آن کاری کنم. و نور در این عالم هرچه هست از آن نورالانوار تابیده است که ظاهرتر و پنهان تر از او نیست. و مگر جز پروانگان که پروای جز سوختن ندارند دیگران را نیز این شایستگی هست؟ که معرفت نور را به جان بیازمایند؟ و مگر برای آنان که لذت این سوختن را چشیده اند در این ماندن و بودن جز ملالت و افسردگی چیزی هست؟ و مگر از درون این خاک اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرم هایی فربه و تن پرور برمی آید؟ من نمی‌دانم، قلبم چرکین شده. من شده خواه و ناخواه، دلمنشی و هوا و هوس. من گم شده ام. کجا؟ شاید در همان سیرک و نمایشگاهی که چه شب های بسیار کابوس آن را نمی دیدم. آه، بیا ره توشه برداریم / قدم در راه بگذاریم. به راستی که جز یاران امام حسین را راهی به سوی حقیقت نیست. ذره بینی در دست دارم که هردم با اشک و گریه حجم تیرگی اش کنار می‌رود. امیدوارم روزی در آن طرف عدسی خورشیدی از پشت ابرهای غبار آلوده به بیرون آید و چشمان دلم را بسوزاند. اکنون می پندارم که چقدرم، چیستم، کجا هستم، چرا هستم ولی واقعی نیست. آزار دلم در این حجاب اکبر، آخر / سرگرم شوم و خیشتن را بازم. باید پاسداری کنم حرم دل را، مدافع حرم قلب باشم. « جفا‏ ‏‏فولاد دلی که آه نرمش نکُند‏ / ‏‏یا نالۀ دلْ سوخته گرمش نکُند‏ / ‏‏طوقی ز جفا فکنده بر گردن خویش‏ / ‏‏آزارِ دلم دُچار شرمش نکُند‏» «راه دیوانگی‏ ‏‏فرزانه شو و ز فرّ خود غافِل شو‏ /‏‏ از علم و هُنر گریز کُن، جاهِل شو‏ / ‏‏طی کن رَه دیوانگی و بی خردی‏ / ‏‏یا دوست بخواه، یا بُرو عاقِل شو‏» « لٰافِ اَنَاالْحَق‏ ‏‏تا منصوری لاف انا الحق بزنی‏ / ‏‏نادیده جمال دوست غوغا فکنی‏ / ‏‏دک کن جبل خودی خود چون موسیٰ‏ / ‏‏تا جلوه کند جمال او بی ازلی‏» به راستی که حکایت من هم شده همین و بس. چی جوری دست از خودم بردارم وقتی دستم به اون نمیرسه. مثل یه خر خرفت باد کرده ام، حمل دین می کنم. اَلصّلا!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان متوجه باشد افقی در مقابلش گشوده شده است، تازه این اولِ ماجرا خواهد بود زیرا باید «رفتن» را تمرین کند. و در این‌جا است که می‌یابد پاهایش چه اندازه سنگین است و این است آن‌جایی که لامحاله باید تصمیم بگیرد با عزمی بزرگ.
مثل آن‌که هرکدام از ما برای خودمان باید مسئله باشیم که چه نوع بودنی را باید برای خودمان بودنِ حقیقی بدانیم و چه معنایی باید از خودمان داشته باشیم؟ در آن حالت یعنی وقتی به بودنِ خود نظر کردید آری! فقط به «بودنِ» خود نظر کردید. خدا می داند از بسیاری از دغدغه‌ها و احساس محرومیت‌ها آزاد می‌شوید و تعجب خواهید کرد چرا محرومیت‌های دنیایی را محرومیت می‌دانستید. در دنیایی که با حضور در آن نحوه‌ی «بودن»، با سعۀ رحمت الهی روبه‌رو می‌شوید.
شهداء در افسون گل سرخ شناور شدند، به جای آن‌که کارشان شناختن گل سرخ شود. سمینار آفتاب‌شناسی نگذاشتند، به سوی آفتاب رفتند. فرق است بین آفتاب‌شناسی و به سوی آفتاب‌رفتن. این نوع «بودن»، شناورشدن در افسونِ گل سرخ است تا به زیبایی‌هایی که حضرت روح اللّه «رضوان الله تعالی علیه» در این عالم گشوده نظر کنیم و تماشاگرانه محو آن شویم.
سرم به دُنیی و عقبی فرود نمی‌آید                  تبارک اللّه از این فتنه‌ها که در سرِ ما است
مرا به کار جهان هرگز التفات نبود              رُخ تو در نظر من چنین ‌خوشش‌ آراست
موفق باشید                 

36418

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ببخشید اگر صلاح نمیدونید که پیام آشکار بشه، توی جیمیل که گذاشتم جواب بدهید، برای یک انسان عادی که تازه معارف را شروع کرده چقدر طول می‌کشد تا چشم برزخی براش باز بشه؟ من خیلی دنبال این هستم که شهود کنم و باطن دنیا و آخرت را ببینم آیا راهی به عنوان میانبر هست؟ سوال بعدی من این است البته ببخشید که با صراحت می‌پرسم. آیا برای شما هم این حقایق عالم غیب باز شده که مشاهده کنید؟ اگر شده میشه به عنوان نمونه یکیش برام باز گو کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش بنده نمی فهمم بازشدن چشم برزخی یعنی چه؟!! ولی به لطف الهی می‌بینم که چگونه این شهدای عزیز ره صدساله را یک شبه طی کرده اند و به لطف الهی انوار حجت خدا را در قامت افراشته حضرت امام خامنه‌ای «حفظه‌الله‌تعالی» و در کلام نورانی ایشان می‌یابم و همه این احوالات را از لطف خدا می‌دانم. موفق باشید

36375
متن پرسش

غزه یعنی پایداری، غزه یعنی بیداری، غزه یعنی سنگ، غزه یعنی فرهنگ، غزه یعنی صبر، غزه یعنی فخر، غزه یعنی شعور، غزه یعنی غرور، غزه یعنی فکر، غزه یعنی ذکر، غزه یعنی ایمان، غزه یعنی عرفان، غزه یعنی قوی، غزه یعنی شفی، غزه یعنی امید، غزه یعنی کلید، غزه یعنی مظلوم، غزه یعنی معصوم، غزه یعنی رشادت، غزه یعنی شهادت، غزه یعنی شور، غزه یعنی نور، غزه یعنی حضور، غزه یعنی ظهور، غزه یعنی هادی، غزه یعنی مهدی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! غزه، افقی است که همه آنچه فرمودید در آن پیدا و پیداتر است. خوشا به حال آنانی که مانند خودِ مردم غزه متوجه گشوده‌شدن آنچه فرموده‌اید را، در درون عالَم و آدم شده‌اند و در خود، این نوع شکوفایی را که برترین احساس در این تاریخ است، می‌یابند. اجازه بدهید با نظر به آخرین فراز از سخن‌تان از غزه، سخن بگوییم که فرمودید: «غزه یعنی هادی». به این معنا که از طریق رخداد پیش‌آمده در غزه، شرایط هوشیاری بشریت از غفلت زمانه فراهم شده است. اگر در دیروزِ تاریخی ما امثال حاج قاسم سلیمانی‌ها و در امروز، مردان مقاومت در غزه نباشند، که با شیطانِ بزرگ مقابله کنند، حقیقت در کجا خواهد درخشید؟ موفق باشید     

36298

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و ادب: جمله ای دیدم از بزرگان عالم عرفان که فرموده‌ بود: به جانم قسم! آن که خود را از کتب عقلی و صحف عرفانی که دستهای نورانی آن ها را اهدا نموده است، دوری کند، مانند تمهید القواعد، شرح قیصری بر فصوص الحکم و سرح العیون فی شرح العیون و مصباح الانس و شرح محقق طوسی بر اشارات و اسفار و شفا و فتوحات مکیه، همانا خود را از فهم خطاب محمدی -ص- (قرآن) دور کرده است و جان خود را از نیل به سعادت قصوایش محروم ساخته است. سوالم این است پس: حال محرومان بیچاره که دیگر نه حوصله دارند و نه لیاقت آن شاملشان می شود و فقط آرزوی آن را دارند، چه می شوند؟ از طرفی مگر راه رسیدن به فهم خطاب محمدی فقط همین کتاب ها هستند؟ انسان درس نخوانده ای که در کش و قوس زندگی و تقدیر، سعی می کنند در مدار شکر و حسن ظن و توکل بماند، و در ظاهر سخت دنیا، از یاد خدا غافل نشود که درس را عملی می گذراند، چه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخنان در جای خود درست است و حقیقتاً آن آثار، حامل معارف ارزشمندی می باشند. با این همه از آن جمله حضرت امام نباید غفلت کرد آن جایی که متذکر می شوند وقتی جوانان ما در بستر حضور تاریخی انقلاب اسلامی قرار گرفتند، « ناگهان با يك جهش برق‏ آساى معنوى و روحى با دست رحمت حق تعالى از منجلابى كه براى آنان با دست پليد استكبار جهانى كه از آستين امثال رضا خان و محمد رضا خان و ديگر سرسپردگان غرب يا شرق تهيه ديده بودند، نجات يافته و يكشبه ره صد ساله را پيمودند و آنچه عارفان و شاعران عارف پيشه در ساليان دراز آرزوى آن را مى‏‌كردند، اينان ناگهان به دست آوردند و عشق به لقاء اللَّه را از حد شعار به عمل رسانده و آرزوى شهادت را با كردار در جبهه ‏هاى دفاع از اسلام عزيز به ثبت رساندند و اين تحول عظيم معنوى با اين سرعت یى سابقه را جز به عنايت پروردگار مهربان و عاشق ‏پرور نتوان توجيه كرد.» این جا است که باید به راهی فکر کرد که حضرت امام«رضوان الله تعالی علیه» در مقابل ما گشودند. البته این راه نیز بدون عرفانی که در تفسیر سوره حمدشان به میان آوردند، کامل نمی شود.  موفق باشید

36020

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و خسته نباشید به شما استاد عزیز و همه ی گروه لب المیزان: استاد امروز یک مطلبی در نقد شما می‌خواندم که در کنار زحمات و تلاش های بی وقفه ی شما در راستای بسط نظام فکری اسلام و انقلاب و.... اما ۳ عیب هم از شما استاد انقلابی و مخلص گرفته بود که محضرتان عرض می‌کنم ۱. در سخنرانی ها و نوشته ها استاد این امر را به خواننده القا می کند که نویسنده نوعی شیفتگی مفرط به فلان نحوه تفکر دارد ۲. راهی که شاگردان وی می‎‌‌پیمایند بیش‎ترین خطر را در ساختن ایدئولوژی از مباحث استاد می‌‎دانم. ارائه مباحث فکری وی به مثابه یک بسته ایدئولوژیک به مخاطبان و چشم پوشیدن از نواقص و خلاهایی که دارد، و نیز بی‌توجهی به این موضوع که این فکر باید راهی دراز را بپیماید تا به پختگی برسد، می‌‎تواند آن را کم اثر و کم فروغ نماید. از منظر برخی شاگردان، استاد طاهرزاده تکلیف همه چیز را معلوم نموده است و همین امر باعث شده است خود و نیز دیگران را صرفا به کتب وی دعوت نموده و از مطالعات دیگر احساس بی‌نیازی کنند. حداکثر آن است که به مطالعاتی می‎‌پردازند که هم راستا با نظرات استاد است مانند کتب داوری و فردید و نصر ۳. اشکال دیگری که در فعالیت‎های مجموعه استاد طاهرزاده می‌‎بینم عدم فعالیت تشکیلاتی و منظم برای بسط این تفکر در جامعه است. روشنفکران ایرانی در برهه‎ هایی توانسته‎ اند تفکراتی بی‎‌مایه را با نظم تشکیلاتی، جذابیت‎هایی که در عرصه نشر ایجاد کرده‌اند، و بهره‌گیری مناسب از رسانه، در جامعه نشر دهند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره معلوم است که بنده بی‌اشکال نیستم. تلاش بنده آن است که همه متذکر انقلاب اسلامی به عنوان روحِ دینداری در این زمانه باشیم، بدون آن‌که نیاز به گروه یا تشکیلات خاصی داشته باشیم. ذیل نظام اسلامی و ولایت فقیه، به خودی خود نوعی تشکیلات نامرئی است بدون آن‌که آفات تشکیلات مرسوم در آن باشد و البته باید مواظب باشیم در این مسیر، نفی دیگر نظرات که متذکر دینداری می‌باشند؛ نشود. موفق باشید 

نمایش چاپی