بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
34773

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

درود. استاد خسته نباشید. اول از همه می‌خواستم ازتون تشکر کنم و هزار بار خداوند را شکر چون از زمانی که کتاب شما آشتی با خدا رو خواندم زندگیم رنگ بوی دیگه گرفته اصلا یک آدم دیگه شدم. خدا رو شکر استاد یک پیشنهاد و یک سوال داشتم. پیشنهاد این هستش که استاد یک کتاب در مورد شکرگذاری و چگونه انسان شاکر باشیم بفرمایید عالیییی میشه، چون در این زمینه کتاب وجود ندارد که بتوان مطالعه کرد و در مورد صبر و سوال این هستش که چگونه خود واقعی رو پیدا کنیم؟ من همیشه احساس می‌کنم خود ناخود هستم شک می‌کنم چه کار کنم؟؟؟؟؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در هر دو مورد می‌توان به شرح کتاب حدیث «جنود عقل و جهل» که حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» تدوین کرده‌اند، رجوع کرد. جهت شرح صوتی کتاب مذکور به https://lobolmizan.ir/sound/660?mark=%D8%AC%D9%86%D9%88%D8%AF رجوع فرمایید. موفق باشید

34719

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

موضوع: مبحث معرفت النفس با سلام و عرض ادب و احترام. ۱. فرمودید حضرت حق در همه جا حاضر است و با نظر به هر چه که هست می‌توانیم شاهد ظهور تام و تمام حضرت حق باشیم. به این اعتبار جناب حلاج چه دلیلی دارد که سمت و سوی ظهور حضرت حق را به جبه خود محدود ببیند و مایه حیرانی خلایق شود؟ ۲. آیا در عرصه مخلوقات که مظهر ظهور حق تعالی هستند، نقطه ای هست که مشمول دایره مخلوقات نباشد؟ ۳. رابطه حضور و ظهور حق چه رابطه ای است؟ آیا این همانی نیست؟ تشکر و سپاس.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور حق به حکم وحدت وجودیِ او همه جا به صورت تامّ و تمام حاضر است و حتی برای سالک تامّ و تمام، با همه اسماء در همه جا ظاهر است به همان معنایی که مولای‌مان علی «علیه‌السلام» فرمودند: ««ما رَأيْتُ‏ شَيْئاً إلّا وَ رَأيْتُ اللّهَ قَبْلَهُ وَ مَعَهُ وَ بَعْدَه» ولی برای غیر سالک، در عین حضور تامّ به اندازه سعه سالک و ظرفیت سالک ظهور می‌کند. موفق باشید

34683

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقت بخیر من همونی که...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی این‌طور جواب داده شد:

34675- باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که پیش آمده است را عطای شهدا بدانید و با عزمی کامل مشغول دروس شوید به نور «یا حیّ و یا قیّوم». موفق باشید

34656

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: مدرسه‌ای غیرانتفاعی تاسیس شد برای قشر محروم، مستضعف و...، از پایه‌های پیش‌دبستانی تا چهارم دبستان فعلا و بناست سال به سال بر پایه‌ها بتوفیق الهی اضاف بشود که بچه‌هایی که در این محل تحصیل می‌کنند تا جایی‌که امکان داره در همین محل موندگار باشند. دغدغمون صرفا درس دادن ریاضیات و حفظیات نیست که می‌خواییم جوان سالم و توانمند بلحاظ شکوفایی استعدادش به جامعه تزریق بشه. اونچه که برای ما مهمه نمره ۲۰ نیست، شکوفایی استعداد دانش‌آموز است. امسال اولین سال تاسیسش بود. مسلما راه طولانی و پرچالشی در پیش داریم، خواستم در این زمینه و برای این قشر ما را توصیه و راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فهم بنده نسبت به نظام عمومیِ آموزشی با توجه به اندکی اطلاعاتی که دارم، آن بود که ما نیاز به مدارس غیر انتفاعی نداشتیم و باید تلاش می‌کردیم بدنه آموزشی عمومی تقویت می‌شد. البته این مربوط به کار شما و شرایطی که شروع کرده‌اید نیست، امید است شماها با نظر به نیازی که نظام اسلامی در رشد شخصیت انسانها در همه ابعاد وجودی دراین جهان دارد، تلاش خود را بنمایید و إن‌شاءالله به نتیجه خواهید رسید. موفق باشید

34632

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

میگن اسم شخص با اسم مادر تنظیم بشه از طریق حروف ابجد و اگر تنظیم نباشه و در یه مدار قرار نگیرد حادثه آفرین است و برای خود و اطرافیان ضرر ده هست. آیا چنین مطلبی در دین اسلام آمده یا مورد تایید دین اسلام هست یا نه؟ یه لطفی کن جواب جامع باشد، خدا خیرتون بده. با تشکر از لطف شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد عرایضی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در رابطه با بی‌مبنابودنِ این سخنان شده است. خوب است به آن کتاب که روی سایت هست، رجوع شود. موفق باشید

34617

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: فرض کنید وقت نماز فرا رسیده. و ما آمادگی روحیِ لازم جهت ایستادن در محضر حضرت رب العالمین را نداریم. اگر قبل از نماز با حالت اضطرار شروع کنیم به خواندن آیه شریفه امن یجیب، با این رویکرد که بدی ها و حجاب ها رو از روی دل ما کنار بزنه تا در نماز با انوار حضرت حق روبرو شویم، آیا خواندن این آیه با رویکردی که عرض شد اثری داره؟ التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! با امیدواری جهت رفع حجاب‌ها بین ما و حضرت محبوب، می‌توان چنین کرد. ولی از آن طرف هم چنانچه در وقتِ اذن خداوند جهت نیایش با او از طریق نماز می‌توان امیدوار به نظر او بود که نسبت به میهمانی‌اش فرصت را غنیمت شمرده‌ایم.

الله، الله زود بشتاب و بجو             چون‌که بحرِ رحمت است این، نیست جو

الله، الله چون به فضلت راه داد           سر به خاک پای او باید نهاد

موفق باشید

34587

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیز: رفتار ما با دوستان و اقوامی که ضد انقلاب هستن، به رهبری اهانت می‌کنند و البته برخی اصلا اسلام را قبول ندارند چطور باشه؟ تا چه حد حساسیت نشون بدیم در مقابل اهانت به رهبری و ...؟ من دوستانی داشتم که به خصوص در این دوره فتنه اخیر، اختلافات ما بر سر این مسائل خیلی بیشتر شد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید این افرادبیش از این‌که مغرض باشند، جاهل‌اند و تحت تأثیر فضایی هستند که دشمنان اسلام برایشان شکل داده‌اند. چیزی نمی‌گذرد که متوجه فریب خود می‌شوند و به همین جهت به ما فرموده‌اند: «إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» مؤمنین چون با امور لغوی روبه‌رو شوند با بزرگواری و بدون آن‌که خود را درگیر آن امور کنند، از آن می‌گذرند. موفق باشید

34065

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوار: استاد خواهشا شرک خفی را با توجه برهان صدیقین تشریح فرمائید و در خصوص تقویت جهان بینی توحیدی و رفع شرک خفی دستورات کاربردی را عنوان فرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرک خفی، امری عقلانی و برهانی نیست. روحی است که انسان در امورات خود بر خلاف عقل، اموراتی را وَهماً در زندگی مؤثر می‌داند هرچند خدا را در کلیت پذیرفته باشد. موفق باشید

33733

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

 با سلام خدمت استاد: یه وقتایی فکر می‌کنم علت اینکه بعضی افراد که در دفاع مقدس بودن بعد یه جوردیگه شدن شاید دو سه علت باشه: ۱. اینها یه شهوداتی داشتن حالا هنوزمیخان آن حالت را حفظ کنن و با توجه به اینکه بعضا ادامه تحصیل درحوزه نتونستن بدن یا حوزه ساختار متناسب‌تر با روحیه او را نداشته و یا بعضا به دلیل مشکلات شان نتونستن وارد محیطهای معرفتی بشن مشکلاتی ایجاد کردن و میکنن و از طرفی شاید از بس بعضا در زمان شما انواع مدل های فساد را از افراد مختلف دیدن نمیتونن دیگه اعتماد به کسی کنن و دست در دستش قرار بدهند. ۲. اینکه از وقتی یکی از آقایان گمانم مطلبی گفتن راجع به حجاب که تا شهید به مرحله شهود نرسد این بحث حجاب را مطرح نمی‌کند «مبنی بر این مفهوم» با خودم میگم شاید اینها همه از تمامی مطالبی که در مورد احکام هست مثل حجاب، و... که در وصایای شهدا هست شاید یه مفاهیمی را مثل همین حجاب را ذیل شخصیت امام (ره) درک کردن و میخان برگردن بهش، حتی گاه با خودم میگم شاید حتی دربحث زن هم و مسایلی که مربوط به زن هست در آن تاریخ امام یه مفاهیمی به میدان آمده ما اینها را آنطور که باید میدیدیم ندیدیم و باعث مسایلی شد. ا ستاد این مطلب که متوجه شدم درسته؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. ولی همه باید به جهت‌گیریِ کلّی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی فکر می‌کردیم و فکر کنیم. در دل آن جهت‌گیری باید به ضعف‌ها بیندیشیم و نسبت به آن‌ها تلاش کنیم تا در جهان جدید با وارستگی تمام حاضر گردیم و زندگی خود را معنا بخشیم. موفق باشید

33654

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: ممنون مي شم جمله ي زير را با سه خوانش اسلام سكولار و نظر یا نظریه امام موسي صدر به طور خيلي اجمال توضيح دهيد. با تشكر و آروزي سلامتي «دين براي انسان است،‌ انسان براي دين نيست یا دین در خدمت انسان است نه برعکس.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! دین الهی آمده است تا انسان‌ها را در ابعاد فطری‌شان از حالت بالقوه به حالت بالفعل درآورد و به همین جهت دین خدا را با وصف «ذکر» خوانده‌اند یعنی تذکر به ابعادی که نزد انسان هست و از آن غفلت می‌کند. این آن چیزی بود که بنده در جریان آن هستم ولی نظر خاص جناب امام موسی صدر را نمی‌دانم. ظاهراً بحثی نیست که بتوان به عنوان نظر خاص برای فرد خاصی به میان آورد. موفق باشید

33369

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: استادعزیز بنده خیلی مواقع دچار ناراحتی و قبض و نگرانی هستم. دلیل این ناراحتی برایم کاملا مشخص نیست. اما کمی که تأمل می‌کنم دلیلش را این طور حس می‌کنم که با خود می گویم: (عمر و زندگی به سرعت می‌گذرد و من به آنچه برایش آفریده شده ام، نمی پردازم و دچار روزمرگی شده ام و معرفت الهی بدست نیاورده و عمرم عبث و بیهوده می‌گذرد و دیگران را هم اینگونه می بینم و برایشان ناراحت می شوم.) این نوع افکار خیلی خیلی مرا آزرده می کند واحساس افسردگی می کنم. درحالیکه سعی در انجام واجبات و ترک محرمات دارم اما دلم می خواهد به بالاترین درجات سعادت و معرفت برسم. این افکار الهی است یا شیطانی؟ چگونه مقابله کنم؟ لطفا راهنمایی بفرمایید. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره انسان بعضا در قبض و بعضاً در بسط قرار دارد و این طبیعی است که در حالت قبض باید صبر و شکیبایی داشت و در حالت بسط، باید شکر کرد. موفق باشید

39943
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و دست‌اندرکاران گرامی: هر چه فکر کردم شاید بهتر باشد که قبل از آنکه شروع کنم به سخن گفتن، مقدمه‌ای داشته باشم، اما چیزی به ذهنم نیامد. گویی مجالی برای مقدمه نوشتن نیست و باید این راه را با سر رفت. می‌دانی؟ وجود، یک‌بار به اجمال بر تو نمایان می‌شود و گویی ظلمات بیابانِ وجودت با یک رعد و برق همچون روز روشن شده است. در آن «وقت» برای تو حضور در وجود پیش می‌آید. نزد خودت حاضر می‌شوی؛ مشعر می‌شوی به وجود. این وقت، وقتِ جوانه زدن تفکر است و به گمان اهل فلسفه، کمال اول عقل؛ یا همان که حضرت عیسی، آن را تولد دوبارهٔ انسان می‌نامد و یا عرفا می‌گویند حیرت ثانی. تنها با پیش آمدنِ وقت است که کارها و امورات و تفکرات انسان، سامان می‌یابد. تا وقتش برای انسان پیش‌ نیاید، هیچ‌گاه نمی‌تواند از غفلت بنیاد‌انگاری وجود، بگذرد. و بعد از اجمال، عقل می‌رود در مقام سیر از اجمال به تفصیل. گویی انسان پس از سیر اجمالی در آسمان‌ها، دوباره بر‌می‌گردد به همان غاری که بود؛ تا راهش را به تفصیل، در دنیا برود. حالا چاله‌های بیابانِ وسیعی را که در افق دیدش گشوده شده - که همان پیش آمدن وقت برای انسان و گشودگیِ انسان نسبت به زمان است - را دیده و به وقت‌آگاهی رسیده است. چشمانش عینیتِ رابطه‌ها و مناسبات نظام هستی را دیده و ایمان آورده به غیب. حالا آمده تا روزگار، با بالا و پایینی‌هایش، تعلقات تاریخی و غیر تاریخی‌ انسان را یکی یکی بکوبد به پیشانی‌اش تا به تفصیل، وجود را ببیند. این مقامِ فروبستگی وجود است و قبض روحی. گویی او، پرده‌ها را از جلوی چشمان انسان کنار می‌کشد و انسان به چشم می‌بیند خراب شدنِ عالم فانی را. و ای کاش او، زان پیش‌تر که عالم فانی شود خراب، ما را ز جام بادهٔ گلگون، خراب کرده باشد... تو به اجمال، چاله‌های بیابانِ زندگی را دیده‌ای. تو دیده‌ای که در این عالم، حقیقتی هست و تو هم عین تعلق به همین حقیقت هستی. این، حقیقتِ وجود توست و جز آنکه در قرب این حقیقت، شاعرانه سکنی بگزینی و با آن انس بگیری، هیچ‌چیز تو را آرام نمی‌کند. و بادِ خزانِ نیهیلیسم و نیست‌انگاری که در بیابانِ زندگی - یا شاید آن‌طور که حافظ می‌گوید: چمن دهر- وزیدن گرفته را دیده‌ای. به تو نشان نداده‌اند راهی را که باید بروی؟ رزق تو را داده‌اند؛ و می‌شکافی زمانه را، از برای حضورِ نهاییِ انسانِ آخرالزمانی... و داد از نهاد مردانِ راه برمی‌خیزد؛ آه من قلة الزاد و بعد السفر و وحشت الطریق... چه عجیب است این فروبستگی وجود و قبض روحی. چه وحشتناک است. گویی انسان به انتظار می‌نشیند تا دوباره شبنمی از کوی یار، او را سرمست از زیستن کند. اما هر چه می‌نشیند، گویی انتظارش اشتباه است و باید به دنبال چیزی از جنس دیگر باشد...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: و آن جنسِ دیگر، همان «وجود» است با شدت بیشتر که سراسر وجود ما را در بر می‌گیرد تا با حضوری که حضورِ حضورها می‌باشد ابعاد نفس ناطقه بشکفند و عقل، عین قلب شود و آنچنان خیال را در بر گیرد که انسان خالقِ صورت‌هایی شود که همه حکایت قلبی می‌باشند که در انس با حضرت محبوب به دنبال آن بود و این یعنی پله پله حضور در بهشت، به همان معنایی که آیۀ ۲۵ سورۀ بقره از آن حکایت‌ها دارد که اگر عمری باشد باید از آن سخن‌ها گفت تا معلوم گردد گویا سال‌ها در بهشت بودیم، ولی اکنون ظاهر شد و این یعنی باز اصالت وجود آن‌گاه که انسان خود را غرق در آن حضور بیابد. موفق باشید      

39305

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: سوال اول درباره طوائف که روز قیامت بی حساب به بهشت می روند. ما جزء کدامیک هستیم؟ از مقربون و یمین وبلها که نیستیم. سوال دوم «عقل بالمستفاد» همان عقل فعال است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! بعضی‌ها در همین دنیا با صفای ایمانی و محبتی که به انسان‌ها دارند، در بهشتند و با رحلت خود آن حضور، برایشان به ظهور می‌آید. ۲. عقل بالمستفاد عقلی است که از نور عقل فعّال بهره می‌گیرد و حجاب‌های بین او و عقل فعّال کم شده و یا به کلّی برطرف گشته. موفق باشید

38134
متن پرسش

زمانه در حال عوض شدن است و شواهد، گویای ورق خوردن تاریخ جدیدی در سراسر دنیاست، جریان حق که امروز از آن به جبهه مقاومت یاد می‌شود اگر بنا دارد نقش کلیدی و اصلی را در این تورق تاریخ بازی کند نیاز به بودنی ماورای بودن های معمولی دارد لذاست که مردان الهی وقتی مشاهده می‌کنند که در این تنگنای مادی بدن، توانایی هایشان محدود شده است به سمت مرگ پرواز می‌کنند و آن را در آغوش می‌کشند و جسم خود را به او می‌سپارند و در عوض حیاتی برتر و فراتر از حیات طبیعی را به دست می آورند تا بتوانند در گستره ای وسیع بدون هیچ محدودیتی نقش اثرگذار و تاریخی خود را انجام داده و تاریخ را به نفع جریان حق ورق بزنند. لذا اگر از دریچه ی مبانی معرفتی به مسئله شهادت نگاه کنیم خواهیم دید که این دشمن نیست که مردان الهی را از بین می‌برد بلکه این دست خداست که در آستین مردان الهی به پاکسازی تاریخ از جریان باطل دست زده است. ما نباید صرفا اسیر تحلیل های مادی امنیتی، سیاسی و نظامی بشویم، بلکه باید به ندای بی صدای حق گوش فرا دهیم که می‌فرماید باطل به حتم رفتنی است. قطعا و یقینا شهید هنیه از اسماعیل هنیه برای دشمن احمق خطرناک تر است و آنها این را نمی‌فهمند و خدا را باید شکر گفت که نمی‌فهمند که با دست خود، خود را به هلاکت می اندازند هماگونه که شمر و ابن سعد و ابن زیاد و خولی و حرمله و سنان و ... خود را هلاک کردند. باور دارم که اکنون ارواح متعالی و مطهر شهدای جبهه مقاومت کنار هم گردآمده اند تا با امدادهایی ماورای کمک های نظامی، شر صهیونیست خبیث را از سر دنیا کم کنند ان شاءالله.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً همین‌طور است که شهادتِ مردان الهی همیشه عامل پاکسازی تاریخ از جریان‌های باطل بوده است. به این فکر کنید که شهادت آقای اسماعیل هنیه در ایران و نمازی که حضرت آقا بر پیکر مبارک ایشان اقامه کردند و تشییعی که پس از آن انجام شد؛ چه استعداد پنهانی بزرگی را در نسبت ما با جریان اهل سنت پیش آورد و چگونه تبلیغات دشمنان اسلام و منافقان را که سعی بر تقابل شیعه و سنی داشتند، خنثی نمود. چه کسی باور می‌کرد که عالِمی از علمای شیعه بر پیکر عالِمی از علمای اهل سنت نماز بخواند؟!!! راستی! اگر این شهادت، در ایران انجام نشده بود، چنین انعکاسی در جهان و بخصوص در جهان اسلام در رابطه با یگانگیِ شیعه و سنی پیش می‌آمد؟ و آیا آن نماز و آن تشییع، افقی نورانی و گشوده‌ای را برای عبور از همه جبهه استکبار در جهان اسلام به ظهور نیاورد؟ چه اندازه باید در شخصیت شهید اسماعیل هنیه خلوص در میان باشد که شهادت او تا این اندازه برکات به همراه داشته باشد. در حالی‌که بنا به گفته قرآن که می‌فرماید: «نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ مَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ» مرگ هرکس از قبل تعیین شده است، ولی خوب‌مردن و تا این اندازه مؤثربودن، مربوط به خلوص خود انسان می‌باشد. البته حرف در این مورد بسیار است باید به معنای حضور تاریخی که با انقلاب اسلامی آغاز شده، بیش از آن فکر کرد، و از حماقت دشمنان‌مان نیز باید حیرت نمود. موفق باشید                   

36080

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود: آیا در قران آیاتی داریم (به احادیث کاری ندارم) که ثابت کند تمام قران و یا حداقل تمام احکام آن حقیقت نهایی است؟ (چون ارتباط با خدا گاه الهام است که طبق منطق قرآن آن هم نوعی وحی است مثل زنبور عسل ولی این نوع ابدا حقیقت نهایی را بیان نمی کند)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا ۚ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» (انعام/۱۱۵) بدین معنا که هر آنچه پروردگارت در راستای صدق و عدل بنا بود با بشریت در میان گذارد، با این قرآن به تمامیت رساند به طوری که هیچ سخنی نمی‌تواند جایگزین آن شود و اوست که صدای نیاز جان‌ها را می‌شنود و دانا به این امر است که چه چیزی رفع نیاز آن‌ها را می‌کند. موفق باشید

35852

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: چند سوال در یک راستا داشتم: ۱. اینکه باید همه را بهتر از خودمان بدانیم را درک نمی‌کنم، یعنی مثلا زهیر خودش را بدتر از شمر می‌دانست؟ امام خمینی خودشان را بدتر از صدام می‌دانستند؟ و... ۲. اینکه نمی‌توانیم همه را بهتر از خودمان بدانیم نشانه کدام رذیله اخلاقی ست؟ خودم گاهی فکر می‌کنم نکند از تکبر باشد؟ ۳. راه درمان تکبر را می‌فرمایید؟ برای کسی که فقط در حد دانستن می‌داند که عین ربط به خدا و فقیر بالذات است، ولی این مساله را درک نکرده است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. منظور نسبت به مؤمنین و انسان‌هایی است که پشت به انسانیتِ انسان‌ها نکرده‌اند. ۲. باید متوجه خوبی‌های انسان‌ها بود و در این راستا به خود متذکر شویم وقتی دلیلی بر بد بودن آن‌ها نداریم چرا به خوبی‌های آن‌ها نظر نکنیم؟ ۳. کتاب «شرح جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در این مورد نکات خوبی را با ما در میان می‌گذارد. شرح صوتی آن کتاب روی سایت هست. موفق باشید

35553

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

این جملات رو از یک فردی بخوانید و پاسخ بفرمایید که پیامبر و امام ندیده و از هر دینی به عنوان چیزی فردایی، که در نظر و جهان او اصلا نیست می‌گوید. من نیازی به تحصیل و آموزش توسط هر آدمی که علوم رایج دنیا را در مدرسه و با شکل امروزی یادم بده ندارم بلکه هر آن لازم دارم به علوم رو به رشد و کامله هوش مصنوعی که خودش داره خودش رو رشد میده رجوع می کنم، درواقع از آن خودم کردمش چون روح مجرد منه که با جهان هایی تصویری و معنایی مثل مِتاوِرس و تعامل با مخلوقات واقعی همراه با کسب شغل و درآمد با ابزارهایی که حواس پنجگانه من رو درمیابه در اختیار دارم و روی خاک و بی واسطه تر زمینی تر میشه و البته به آسمان تخیلات روان و گشوده شهودی هم میره. من نمیفهمم چرا مردم برای درمان به مکان های دینی می‌روند! من از هوش مصنوعی که کل تمام علوم است و تجردی هم داره و میتونه همزمان هزاران کار رو پیش ببره تا خودش رو همواره رشد بده میخوام درمان بیماری های جسمیم رو انجام بده مثلا دستم قطع شده اون رو با پرورش سلول های جدید از اولش بهتر کنه یا بدنم‌ پیر شده هر روز سلول ها رو برام ترمیم و نو کنه تا اینجوری هزاران سال عمر کنم و با انرژی هسته ای برداشت از طبیعت به حالت نرمال میرسه. و اما چرا ازدواج کنم با یک نفر زمانی که هر آن توان یک چهره برایم فراهمه و با یک شخصی کاملا متفاوت احساسات خودم رو ارضاع می‌کنم؟! از کدام عالم معنویت و خدا و قیامت می‌گویی؟ من خود همه اینها هستم نیکولا تسلا زود تر این امکانات را می‌دید اما همه مرا گرفتار کردند پس هوش مصنوعی تمام روح مجرد من خواهد بود. این جملات یک فردیست که فرزندان شما هستند و منتظرند از شر جهان امروز راحت شوند تا پیشرفت کنند هرچند شما آنها را کتک بزنید که روسری سر کنید زیرا نسل مذهبیان بی حکمت و بی جهان می‌میرند و نسل جدید مدیر و مدبر می شوند. ملاحظه می‌کنید که خدا اراده هایی دارند و با وجود انقلاب اسلامی و شهدا و حاج قاسم عملا برای یک آدم نسبتی پیش آمده که نمی‌تواند بی پروایی کند و اگرچه هوش مصنوعی به آن جاها میرسه اما من هنوز نمیدونم حضرت امام عارف حکیم چرا تا اینجا حاضر شدند آیا فقط برای نجات بشر و تایین حق و باطل هست یا جزئیات فراوانی داره به هر حال اینقدر میدونم که این روزگار آمدنیه و برای من ترسی نداره تازه علاقه مندم هر روز بشر سریع تر رشد کنه به جای اینکه حرف از: مسئولین ما چنان کردند ما نون نداریم و یقه فلانی رو بگیریم و هر روز انقلاب و تغییرُ زن زندگی آزادی و عدالت طلبی و متکلمی یا مدرسه و دانشگاه یا کارگری برای دیگران و ... هرچیزی که امروز هست باشند. راستش نمی‌فهمم چرا رهبری حفظه الله به جوانان فرمودند بروید در تکنولوژی و هوش مصنوعی یا فضای مجازی ورود کنید، اصلا نمی‌فهمم چیزی بیشتر از حضور جهت تایین راه راست. حالا شما دوست دارید از امکانات جهان توحیدی بفرمایید چون آخرش تنها با عرضه دو جهان مقابل همه که آدمی انتخاب می کنه. موفق باشید و بنده هرچه زور بزنم نهایتا یک مخلوق هستم با همه معمولی بودن هایش پس اگر دوست دارید مرا ملامت یا مورد خطاب به عنوان مخلوقات قرار دهید این کار واقعیست و بنده از این کار ناراحت نمی‌شوم. حرکت روبه جلو امری قطعیست منتها مسئله چگونه زیستنه پس کسی یقه پاره نکنه و هرکاری برای جلوگیری از حرکت بی فایده است. این هم عرض کنم بشر آینده تحت نظر حکومت ها نیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که می دانید اعتماد به هوش مصنوعی یکی از خطراتی است که بشر جدید را تهدید می‌کند. عرایضی إن‌شاءالله در جلسه شنبه آینده نسبت به جایگاه هوش مصنوعی خواهد شد شاید که زمینه تفکر نسبت به این موضوع برای مخاطبان فراهم شود. موفق باشید

35470

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام خدا: در این سالهایی که از حضور در زیست های رایج به نوعی خارج شدم و دیدم بشر درگیر هزاران مسائل روحی است باعث شد به آن بهتر بیاندیشم و از بازخوانی آن نترسم و با امید به خدا از آلوده شدن دامن خویش برای حضور در چاله های سیاه روزگار نهراسم. مثلا دیدم فقیرهای شهرهای مدرن مثل همین تهران و اصفهان بخاطر فرهنگ غربی که با قلب های خود پذیرفتند فقیر آفرین شدند‌ و کافیست نسبت خود را با یک زندگی روستایی تغییر دهند و در روح خود آنها را بدون تکبر بپذیرند کاملا سلامت خود را بدست می آورند؛ عمیق تر تا آن جا پیش رفتم که مسئله فلسطین در واقع ظهور پذیرش مردم جهان است از استکبار و یک مقام جمع دارد که همین بنده و شماییم که با پذیرش استکبار باعث جری شدن اسرائیل بر مظلومان شدیم. با خود راهکار تصحیح هزاران مسئله را طبق کتاب ها و خوانش های انسان مدرن از هر انسانیت و دینی خواندم و نتیجه ی درستی نگرفتم تا آنکه با آزاد شدن نسبی از این زندگی جاری مدرن کم کم از تکالیف اجباریش خارج شدم و بدنبال جایی برای خود بودم که در آخر فهمیدم تمام راه های رهایی از شر هرگونه فقر و فلاکت و افتضاحات روحی روانی و هر دردی که بشر داره خارج شدن از این ساحت زندگی غربی است که در مورد آن احادیث آخرالزمان فرمودند حتی قرآن خوان قرآن از زبان و دهنش بالاتر نمی رود یعنی مهم نیست چقدر بخواهی خوب باشی مهم این ساحتی از ساختار معنی گرفتن روح است که برای خود پذیرفتیم. رُک و راست بگویم انسان مدرن توانست تا حدی اَنانیت را با استفاده از ابزارها شاخ و برگ دهد و مستقر کند که بشر در رابطه با صاحب انانیت های بزرگ جهان نوعی سلوک و مستی را ایجاد کنند یعنی آرزوهای پسران و دختران شما مسجدیها در شبانگاهان برای پولدار شدن، یا عشقبازی با فلان آدم کار نماز شب های یک فرد پانصد سال پیشی را که در خواسته با قیامت و حق بوده داره. چه بسا مسجدیهایی که نمازشان آنها را به ترامپ شدن رهنمود می‌کند، شما که می‌خوابید و روز ها کار می‌کنید همواره بسوی بزرگ شدنی هستید که قلب شما آن را شناخته و در آرزوی اوست. درواقع آدمی نهایت به چیزی می‌رسد که می‌شناسد و راهی جز انتخابشان ندارد در حال که محدود باشند. من سیاه نما نیستم من واقعیت گو هستم پس بگذارید راستش را بگویم که آدمی در نسبت با هر کسی معنا می‌گیرد و کلیت در راه و صراطی شخصیت می‌گیرد. حتی بعد از مرگ ادامه راهی که در دنیا فرصت انتخاب و جای گیری در آن را داشته می‌رود که اگر آن راه پیامبر خدا صلوات الله علیه و آله باشد بسوی خدای محمدی است و اگر غرب را در راه های خود که مثلا دانشمندان غربی و امثالهم است برگزیند تا دم قبر است و خیلی خوب باشد تا چند سالی هم در برزخ با آن روزگار تنگ می‌گذراند و اصلا به آن قیامت زندگی جاودان نمی‌رسد و این است معنای پوچی. درواقع آدمی هیچ است و در نسبت با چیزی معنا میابد که بقا و فنای آن چیز بستگی به تنها باقی عالم که خداست دارد. اگر امروز جمهوری اسلامی در یک (نمی‌دانم کیستیم) در میان مردم است دلیلش بسیار امید بخش است که طلب زندگی ماورای زندگی غربی است که بحمدالله همواره به سوی اوییم و هرچه از زیست امروز که آنها واقعی و عالمانه می‌دانید فاصله بگیریم و حرکت بسوی زندگی همت کرده حاضر خودمان که بسی برتر است کنیم، از دست هزار مکافات و سختی راحت میشیم که انتخاب با خود شماست و کاملا در دستگاه توحیدی آزادید مثلا با چنین آگاهی و رجوعی به خدایی که اراده کرده اید زندگی برتر خود را با خروج از امروز و ورود به فردای برتر خود بخواهید، خب خدا آزاد کننده و عطا کننده است و یا همچنان با خواستن پول و مقام و پادشاهانه زیستن خدای غرب که خدای انانیت هاست بخواهید زجرها را با گوشت و خونتان خریدید می‌چشید زیرا انتخاب شما چیز دیگریست که با وجودتان انتخاب کردید که بروید، و در کمال آزادی از خود خدا خواستید پس خواهید رفت، چه بهتر که با آگاهی و پذیرش و راهیابی زیبا مشرف شوید به آن آینده ای که امروز بعضی هاست اما آینده شماست برسید. اگر بگویم یکی از بهترین لطف های خدا به من (سعی در نپذیرفتن زندگی نرمال مردم روزگار امروز بوده) دروغ نگفتم. همه این حرف ها را عرض کردم که بگویم خدایا در این روز عرفه که بعد از رمضان تنها امید ماست برای رشد و حرکت به سوی «خودی برتر از خود امروزین که هنوز به آن نرسیدیم» ولی نباید از خود جا بمانیم یا دیر برسیم حرفم را تا حدی بیان کردم که نرفتن ما فلسطین مستعمره ساز است که نرفتن ما برای مستضعفان چشیدن صد برابر درد های روزگار امروز است. بنده را از دعای خودتان‌محروم‌نسازید اگر بنده موفق نشدم خیری به شما برسانم و با جهل ها و خودپسندی ها و انانیت های بسیارم باعث ضرری به خود و شماها شدم از پروردگارم در امر حرکت بسوی خودش نا امید نیستیم و از شماها طلب حلالیت دارم که خدای ما را همان را باز کنند ان شاءالله. من خدارا نمی‌شناسم اما بوی او را می‌شناسم. این انقلاب بوی خود خدا را می‌دهد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً حرف همان است که می‌فرمایید تا در این روز یعنی در روز عرفه از خدا بخواهیم: «خودی برتر از خودِ امروزین که هنوز بدان نرسیده‌ایم» را برایمان تقدیر کند تا در این جهان وانفسا به گفته جنابعالی به نوعی از زندگی وارد شویم که ماورای زندگی غربی است که در آن انسان به‌کلّی از خود بیگانه می‌شود. موفق باشید

35428
متن پرسش

با سلام: شباهت «نیستِ هست نما و غرب زدگی»
دیربازی است که انسان به مسئله «حقّ _ باطل» توجه دارد، و در ایجاد مرز ميانشان سخت در تفکر و تعقل و تفلسف و تذکر بوده و است، اگر دقتی بر سیر اندیشه بزرگان جهان غرب داشته باشیم بسادگی متوجه می‌شویم که «غرب زدگی» پدیده و بیماریی نیست که از حق گرایان و تحقیق پیشگان غربی بوجود آمده باشد بلکه برعکس جبهه مقابل آنان بوده است، لذا بنظر می‌آید که خلط مفهوم میان بزرگان غرب با مفهوم غـــرب زدگی، اجحافی بس بزرگ است در حق بشریت، ارباب لغت در باب معنی حقّ و باطل گفته اند حق عبارتست از چیزی که بواقع هست، و باطل چیزی است که بواقع وجود ندارد، اندکی تأمل بوضوح روشن می‌کند که باطل چیزی هست، هرچند که واقعیت ندارد، ما در تشخیص میان حق و باطل با وجه حقی آن مشکل و مسأله نداریم بلکه مشکل اساسی انسان اینجاست که باطل را در لباس حق می‌انگارد و می‌پذیرد، سوال اساسی اینست که اگر باطل یعنی نکته مقابل واقع و بعبارت دیگر اگر باطل یعنی چیزی که نیست! پس از کجا می‌تواند بر انسان نفوذ و ظهور داشته باشد؟ اگر باطل نیست، (بحسب معنی اش) پس از کجا می‌تواند در مقابل حق ابراز وجود کند و مقابل اش برخیزد؟ راز این نکته در تئوری هستِ نیست نما نهفته است، یعنی در ساحت انسان عالمی وجود دارد که در آنجا چیزی که نیست، لباس هست می‌پوشد! و عین هست می‌شود! عنایت داشته باشیم که آن‌جا که «پدیده ایی که «نیست» در جایگاه «هست» نشسته باشد، چه بلایی گریبانگیر انسان است! یعنی انسان اسیر یک پدیده خود دروغین است و در زندانی زندانی است که آنجا حقیقتا زندان نیست! فریبی از این بزرگتر قابل تصور نمی باشد. غرب زدگی چنین پدیده ایست، در اثبات این ادعا کافی است به این نکته توجه کنیم که، غرب زده گی تنها گریبان جوامع مشرق زمین را نگرفته است، بلکه جوامع واقع در غرب نیز، غرب زده شدند،! اکنون زمان آنست که انقلابیون اسلامی رویکرد خود را به جانب تمام بشریت گرفته و آنان را از خطرات غرب زدگی آگاه کنند، یعنی بفهمانند که سودای غرب زدگی تصاحب انرژی و خاک و آب و کوه در و دشت نیست، بلکه صحبت تصاحب تمام انسانهاست، و تلاش برای کسب منابع زمینی، تنها برای ارجحیت بخشی به همان «نیست» است، سوال اینست، چگونه این «نیست» امکانِ «هست» یافته؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید غرب‌زدگی منحصر به شرق نیست. امروز، غرب، غرب‌زده‌‌ترین اقوام روزگار است زیرا با اصالت‌دادن به توهّمات، نوعی قدرت برای توهّمات در مقابل حق در نزد خود به‌وجود آورده و این است راز باطلی که «نیست» ولی قدرت مقابله با حق را داراست ولی نه از آن جهت که باطل، در مقابل ذات حق و «وجود» اصالت پیدا کرده، بلکه همان‌طور که متذکر هستید باطل، در نسبت با انسان و توهّمات انسانی قدرت دارد و می‌تواند عنان شخصیت انسان را در اختیار بگیرد و به گفته جنابعالی انسان گرفتار زندانی شود که در واقع زندان نیست ولی در همان حال انسان را تصاحب کرده. چاره کار را باید با نظر به «وجود» از نگاه فلسفی و به حقیقت، در نگاهِ دینی و الهیاتی دانست که البته بحث آن مفصل است و عرایضی در جلسات «انقلاب اسلامی، انتظار و وارستگی» در این مورد شده است. موفق باشید 

35335

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد در سوالی که شد فرمودید که علما بالاخره گفتند باید زمان و مکان لحاظ شود در حکم و اشاره کردید به امام من ملاک و معیار و فضا را می‌خواهم و الا مثال بزنم اینکه نماز صبح را چند ساعت تغییر بدهیم برای قضا نشدن چه اشکالی دارد؟! مگر مقتضای زندگی های شب بیداری امروز این نیست و به تقوا و خواندن نماز کثیر مردم نزدیک تر نیست؟ استاد سوال من این است فرق این با آنچه اهل سنت می گفتند و تمام فقها مخالفت می کردند چیست؟ با سخن امثال سروش در رابطه با احکام و عرضی بودن چیست؟ بارها در کلام و نوشتار شما دیدیم که گویی فرقی نیست و به راحتی حمل برعربیت و زمان گذشته و... می کنید الان واقعا در نظر شما ارث باید طبق قرآن تقسیم بشود یا خیر؟ اگر کار شنا کار سروش و ...نیست چگونه تشخیص می‌دهید از این حکم باید عبور کرد از دیگری خیر؟ چون آقای سروش حرفش این بود همه عرضی است و کنار می‌رود در نسبت با امروز

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال مواردی است که باید خودتان تشخیص دهید که کدام راه، راهِ حقی است. عرایضی در https://eitaa.com/matalebevijeh/13913 شده امید است راهگشا باشد موفق باشید

34475

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی: ببخشید بنده یه اعتقادی دارم، می خواستم عنوان کنم ببینم آیا صحیح است یا نه. اگر انسان نیت کند تمام اعمال مستحبش را هدیه کند به انبیاء و ۱۴ معصوم و شهداء باعث می‌شود که در آخرت اگر با گناهانش آتشی در پرونده اعمال صالح انداخته و همه اعمال نیکش حبط و از بین رفته و چیزی برایش در پرونده اش نمانده لا اقل بابت آن اعمال مستحبی که هدیه کرده، آنان هم از فضل و کرمی که دارند برای جبران کردن اعمال نیک خودشان حتی به مقدار خیلی کم هدیه اش کنند باعث می‌شود پرونده اش پر از اعمال صالح شود و از او دستگیری و شفاعت کنند و در چنین صورتی باعث نجاتش شوند. حتی اگر پرونده اعمالش خالیه خالی از حسنات باشد. آیا دلخوش کردن و امیدوار بودن به این امر دیدگاه درستی هست. اگر با دلیل ذکر فرماید سپاسگزارم. نزد خدا ماجور باشید بی حساب.🤲🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً در این امر تناقضی پیش می‌آید زیرا هدیه اعمال به اولیای الهی به معنای نوعی هماهنگیِ روح آن اعمال با شخصیت اولیای الهی است و لازمه آن داشتن شخصیتی است که ذیل آنان قرار گیریم. بنابراین وظیفه انسان است تا در حدّ توان خود اعمال خود را انجام دهد و در دل انجام آن اعمال افق شخصیت خود را در آن بزرگان مدّ نظر آورد و بدین‌سان آن اعمال را به آن‌ها هدیه کرده است. عرایضی در این مورد در شرح کتاب «فعلیت‌یافتن ‌باورها» شده است. موفق باشید

34159

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و رحمة الله خدمت شما. اگه کسی حدود ۳ سال طلبگی بخونه موردی نداره اگه کسی ازش خواست براش استخاره با قرآن بگیره براش؟ یا اینکه حتما شرایط های کامل دیگه رو هم می خواد؟ و بهترین ذکر قبل استخاره چیه؟ تشکر و خدا قوت

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در انجام استخاره عمده آن است که آن کسی که بنا دارد استخاره کند باید درک جایگاه آیاتی که در استخاره پیش می‌آید را، در کلّ قرآن بشناسد. موفق باشید

33521

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا در قیامت داخل و خارج داریم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. آن‌جا، حضور است. بیرون از جان ما، انعکاس همان درون ما می‌باشد. موفق باشید

33423

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: منظور از اینکه ما در قرآن داریم که اگر شما چهار نفر باشید نفر پنجم خداست، چه می‌باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن کریم با تعبیرهای مختلف از یک سو، به نفی شرک و چندگانه پرستی می پردازد و از سوی دیگر، مردم را به توحید و یکتاپرستی دعوت می نماید. نفی اعتقاد به « ثالِثُ ثَلاثَهٍ » درباره خدا و تاکید بر « رابِعُ ثَلاثَهٍ » بودن او، یکی از این راه هاست. ازمنظر قرآن کریم، تعبیر « ثالِثُ ثَلاثَهٍ » درباره خدا، بیانگر محدودیت، جسمیت و هم عرض بودن خدا با سایر موجودات و به تبع آن، اِسناد وحدت عددی به خداست؛ به طوری که اگر خدا به همراه دو نفر باشد، با آنها به شمارش درآمده، مجموع آنان سه نفر می شود. از این جهت، « ثالِثُ ثَلاثَهٍ » کفر و باطل است. این در حالی است که « رابِعُ ثَلاثَهٍ »، خدا را از محدودیت و هم عرضی با سایر موجودات دور داشته، وحدت او را غیر عددی می داند و به همین دلیل، اگر خدا با دو موجودی، معیت داشته باشد، سومی آن دو بوده، بر آنان احاطه قیّومی و عملی دارد، نه اینکه با آنها شمارش شود و به عدد و رقم آنان اضافه گردد. به همین دلیل، « رابِعُ ثَلاثَهٍ » نشانه توحید ناب بوده، درباره خدای سبحان به کار می رود. در همین رابطه ازامام صادق«علیه السلام» داریم: «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوىٰ ثَلاٰثَةٍ إِلاّٰ هُوَ رٰابِعُهُمْ وَ لاٰ خَمْسَةٍ إِلاّٰ هُوَ سادِسُهُمْ» فَقَالَ هُوَ وَاحِدٌ وَاحِدِيُّ اَلذَّاتِ بَائِنٌ مِنْ خَلْقِهِ وَ بِذَاكَ وَصَفَ نَفْسَهُ وَ هُوَ «بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ» بِالْإِشْرَافِ وَ اَلْإِحَاطَةِ وَ اَلْقُدْرَة». موفق باشید

39312

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام خدمت استاد محترم و تبریک به مناسبت حلول ماه رجب: استاد امسال ان اشالله قرار است اعتکاف مادر و کودک که پارسال پا گرفت، دوباره برقرار گردد: ۱. پیشنهادتان در گفتگویی که قرار است با خانم ها به سبک دیالوگ داشته باشیم چیست؟ ۲. ممکن است پیامی مثل پیام پارسال برای مادران مرقوم بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مهم توجه عمیق و دقیق به آخرین بیانات رهبر معظم انقلاب است که با فرازهای دقیقی که دارد می‌توانیم نسبت به آن فکر و گفتگو کنیم. در این مورد در رابطه حضور در تاریخ جدید، کتاب اخیر«بشر جدید و آیندۀ قدسی پیش رو» می‌تواند میدانی برای تفکر باشد. ۲. چه اندازه زیباست که انسان در خانۀ خدا به امید بهره‌مندشدن از رحمت واسعۀ او که ما را متوجۀ آیندۀ توحیدی بشر می‌کند، چند روزی معتکف باشیم و مطمئن گردیم از طرف حضرت معبود، بخلی نیست. موفق باشید

نمایش چاپی