خدمت استاد عزیز سلام عرض میکنم. خواستم بگم حرفهایی که برای حمایت از افزایش جمعیت گفته میشه بعضی هاشون در حد شعار هست و عملا حمایت از افزایش جمعیت نمیشه! من چهار تا بچه دارم و همسرم نیز خانه داراست. مشکل اصلی این که مستاجر نیز هستم. هر خونه که گرفتیم دو سه سال بیشتر ما رو تحمل نکردن. وقتی دنبال خونه میگردیم همین که میگیم چهار تا بچه دارم کسی حاضر نمیشه به ما خونه بده. گفتن به بیت رهبری نامه بنویس حتمآ حمایت میکنن. نامه نوشتم اما حتی جواب هم ندادن! الآن در یک خانه کلنگی که شاید ۵۰ سال یا بیشتر قدمت داره با ۱۸۰ میلیون پول پیش که ۴۵ میلیون اون رو قرض گرفتم زندگی می کنم. و از حالا نگرانم که سال دیگه صاحب خانه چقدر پول پیش رو اضافه خواهد کرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این مواردی است که همه ما گلهمندیم و امیدواریم که دولت هرچه زودتر فکری برای این مشکل بکند. ولی عنایت دارید که این ها مواردی نیست که این سایت با توجه به رویکرد فکری و فرهنگیاش بتواند کاری و اقدامی بکند. موفق باشید
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد گرامی: از آن روی که دست تقدیر مرا تبدیل به شغل مشاور سلامت جسم افراد کرده، با مردمان زیادی روزانه ارتباط دارم و ناخوداگاه به مسائلی برمیخورم که ریشه در تفکرات آنها دارد. متاسفانه در بعضی برخوردها میبینم که افراد در طول زندگی به علت ناملایمتها و بدرفتاریهای برخی از مسئولین نسبت به اصل دین بدبین میشوند و بدتر اینکه با وجودیکه در خانوادههای مذهبی بدنیا آمده و رشد کردهاند، با مطالعهی کتبی که از آنها به «ممنوعه» یاد میکنند و معانی تحریف شده یا سطحی از قرآن (مثل نساءکم حرثٌ و مانند آن) دریافت کرده و آنها را با انسان بی محتوا و لذتطلب غربی مقایسه میکنند، ذهنهایی بسته و تفکراتی متاسفانه شرکآلود و کفرآمیز برایشان ایجاد شده که پس از ساعتها صحبت و مثال و دلیل و برهان باز از دری دیگر صحبت به میان میآورند و شبهه پشت شبهه... سوال من از شما استاد عزیز و فهیم این است که در این غوغای آخر الزمان که رسانه و قلم و زر و زور تلاش میکند که بر خیل مشرکان و کافران بیافزاید وظیفهی ما برای تبیین و تاثیرگذاری روی چنین افرادی چیست؟ چه بسا تعداد این افراد زیاد است و شبههها و درستهای آمیخته با غلط فراوان و گوشهاشان پر از کلمات و ذهنها اما خالی از معانیست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده شکلدادن سبکی از رفتار است که باید افراد معتقد به اسلام و انقلاب از خود نشان دهند تا حکایت کند از خرد و اخلاق انسانیِ انسانها. در این حالت است که انسان جدید متوجه میشود برای عبور از پوچی، چه راهی را باید انتخاب کند. در این فضا به جای جدال و طرح شبهه بیشتر، رفاقتها جای خود را باز میکند که البته هنوز ما به جهت ضعف رفتارمان از یک طرف و تبلیغات منفی دشمنانمان در ابتدای این راه هستیم. موفق باشید
بسمه تعالی با عرض سلام محضر استاد گرانقدر: در زمینه علمحضوری، منشا شکل گیری علم حضوری نفس ناطقه است صرفاً یا عوامل دیگری نیز دخالت دارند؟ آیا علم حضوری از شوائب وهم و وسوسه شیطانی و خیال خالی ست یا می توانند تاثیر گذار باشند؟ آیا علم حضوری صرفا آگاهی ست یا بایست یقینی باشد؟ با تشکر از عنایت شما.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در علم حضوری، معلوم نزد عالم است و نه مفهوم آن. از این جهت علمی است یقینی ولی در عین حال بعضاً صورتهای توهّمی به صورت حضوری نزد انسان خود را ظاهر میکند و برای درک صحت و یا عدم صحت علم حضوری، ملاک نظرِ عقل و شرع است. موفق باشید
با سلام: آیا خداوند میتواند موجود مجرد را نابود کند؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: نسبت خداوند با موجودات، نسبت تجلی وجود است به شرایط امکانیِ آنها. حال به هر دلیلی چنانچه امکان آن تجلی پیش نیاید، خود به خود این موجود نیست میشود. در روایت داریم که در قیامت خطاب به جناب عزرائیل «علیهالسلام» که در عین ملک مقرب، مخلوقی مجرد هستند، حضرت حق میفرماید: «یا موتُ مُتْ» ای مرگ، بمیر! موفق باشید
سلام و عرض ادب: مطلبی خواندم، گیج شدم کسی از علامه طباطبایی پرسید، آیا استفاده از ضمیر جمع که خداوند در قرآن از آن استفاده میکند، منظور خدا و ائمه اطهار است، متن: در روایات ائمه علیهم السلام درباره خود فرموده اند: «هر صیغه جمع که در قرآن در مورد خداوند تعالی است، «نَحْنُ فَعَلْنا، وَ نَحْنُ صَنَعْنا»؛ (ما کردیم، و ما انجام دادیم.) منظور از این روایات چیست؟ ج- منظور این است که ائمه اطهار علیهم السلام، وسائط و مجاری فیض از ناحیه حقّ به مخلوقاتند و هرچه به خلق می رسد، از ناحیه آنها می رسد. سوال آیا در آیه «اِنَّا اَنْزَلناهُ» (ما قرآن را نازل کردیم/) (قدر: ۱) نیز چنین است؟ ج- بله، همین طور است، و اشاره به ولایت کلیّه تکوینیّه آنهاست و اینکه کار آنها، کار خداوند متعال است. آیا اینکه این سخن را علامه گفتند حقیقت دارد؟ یا نه اگر امکان دارد توضیح دهید و نظر خودتان در مورد ضمیر جمع در بیان خداوند در قرآن چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید نکتۀ اصلی همان نکتهای است که حضرت علامه طباطبایی فرمودهاند با توجه به آنکه وجه وِلایی ائمه، باطنِ نبوت است و از این جهت به گفتۀ خود آن عزیزان همۀ آنها محمدند و واسطۀ فیض که این نکتۀ دقیقی است. در این موردمراجعه به کتاب « حقیقت نوری اهلالبیت «علیهمالسلام» خوب است. https://lobolmizan.ir/book/255?mark=%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA%20%D9%86%D9%88%D8%B1%DB%8C . موفق باشید
سلام استاد: ناظر به پرسش قبلی این متن را هم تقدیم می کنم و ما را از نظر مبارک تان مستفیض بفرمایید. ✍ عنوان: جایگاه تاریخیِ انقلاب اسلامی و آینده ی توحیدی و تمدنی آن 🔹اسلام به خاطر توحید همه جانبه و عمیق و حکمت دقیقی که دارد، در مواجهه با پدیده های تاریخی که عقبه ی صد ها ساله و هزاران ساله دارند و در تار و پود زندگی و تاریخ جوامع تنیده شده اند، رویکردی خاص را اتخاذ می کند. نمونه اش پدیده های برده داری و چند همسری. 🔸اسلام چون گشودگی دارد و معاصریت را می شناسد و سخت از بی خردی و بی تاریخی و تحجر و دگماتیسم فاصله دارد، در ابتدای کار هیچ وقت با این پدیده ها برخورد حذفی نکرد و حتی خودش را هم از جامعه حذف نکرد و غار نشینی پیشه نکرد. 🔹 بلکه با حضوری حکیمانه و سترگ آن ها را اصلاح کرد و به آن ها جهتی توحیدی و انسانی داد. به تعبیر دیگر با نفوذی خاص از بنیاد این پدیده ها تجلی کرد و مهارشان را در کف گرفت و به سمت و سویی قدسی و انسانی هدایت کرد. (جالب است امروز کسانی که دم از آزادی و ضدیت با تحجر و دگماتیسم می زنند، به اسلام اعتراض می کنند که چرا برده داری و...را به یکباره حذف و حرام نکرد!!) 🔸امروز هم انقلاب اسلامی که قطار توحیدی است که از آدم علیه السلام شروع شده و در ذات خودش تجلی توحید در این زمانه و تاریخ است، با جهان مدرن و پدیده های تاریخ تجدد رو در رو است. به این معنا انقلاب اسلامی یک پدیده ی مدرن است. ولی به قول جناب دکتر داوری اردکانی: «انقلاب اسلامی در وضع خاصی واقع شده و در همین وضع باید مورد نظر قرار گیرد؛ به شرط آنکه گمان نشود که انقلاب معلول و حاصل این وضع است»! مسأله ای که برخی گرفتار شدند و پنداشتند که انقلاب اسلامی بسط مدرنیته است. 🔹 لذا انقلاب همچون عقابی که در حال فرود آمدن به زمین است و بال های خودش را گشوده، با پدیده هایی در زمین و زمان و جهان کنونی روبرو است. 🔸 حال پرسش سترگ این است که پدیده توحیدیِ انقلاب اسلامی که در حال نزول و فرود آمدن است، می خواهد با جهان مدرن چه کند؟ و چگونه توحید را در جهان کنونی محقق کند؟! با دموکراسی، تکنولوژی، علوم تجربی، ساختارهای مدرن و...چه خواهد کرد؟ 🔹 انقلاب نه به فکر حذف پدیدههای جهان مدرن است و نه به فکر حذف خودش از این جهان و خالی کردن میدان. چون نه ممکن است و نه معقول. 🔸 انقلاب به دنبال اصلاح جهان مدرن است. و می خواهد با تجلیِ خاصی از بنیاد این پدیده ها، جهت آن ها را در کف گرفته و به سمت و سویی الهی اصلاح و هدایت کند. این است «جایگاه تاریخی» انقلاب اسلامی. تا کنون چه اتفاقاتی افتاده؟ 🔹 دموکراسی غربی شد جمهوری اسلامی و مردم سالاری دینی. یعنی نه نقش مردم حذف شد و نه امیال مردم تماماً میدان دار شد! (اگر روزی دیدید روشنفکرانی در این کشور، از غم و غصه ی این پدیده دق مرگ شدند تعجب نکنید!) 🔸 لذا استکبار و روشنفکران غرب پرست حیران و سرگردان مانده اند که با این پدیده ی جمهوری اسلامی چه کنند. چون جمهوریتش مانع شده که او را متهم به دیکتاتوری و استبداد کند، و اسلامیتش مانع شده که کفر و شرک و استکبار و نیهیلیسم او به تمامه در ایران جاری شود! 💥 حال پرسش این است که در ادامه انقلاب اسلامی، تحقق توحید و ایجاد سبک زندگی موحدانه چگونه امکان پذیر است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است که میفرمایید که از یک طرف ما در جهان جدید با نظمی روبرو هستیم که همراه است با توسعه یافتگی و از طرفی نظام دانایی جهان آمریکایی محتاج اندیشه فلسفی دیگری است که از یک طرف در آن نظم حاضر باشیم و از طرف دیگر در آن نظام فلسفی که ابعاد قدسی انسان را مد نظر دارد انسان خود را معنا کند. نظام داناییِ دورهای که باید در آن باشیم نمیتواند از علم و فناوری غفلت کند، در عین آنکه این انسان باید در احساس بودن خود به عنوان بودنی تاریخی علم و فناوری را مد نظر داشته باشد، تا نه از نظم بشر جدید و جهان مدرن بیرون باشد و نه گرفتار جهان بی روح آمریکایی گردد، اینجاست که باز آینده و باز حضوری دیگر.
به نظر بنده هر اندازه نسبت به جهان مدرن و روح آمریکایی به عنوان نهایت جهان مدرن، بیندیشیم نتیجه خواهیم گرفت. به گفته فوکو باید آنچه آمریکا را آمریکا کرده است تبارشناسی شود. در آن صورت است که ما میتوانیم خود را در این جهان در عین هویت و حضور آخرالزمانی حاضر کنیم و ادامه دهیم، هرچند با کسانی روبرو هستیم که به معنی حضوری غیر از حضور ایرانی دلبستهاند، نظم جهان جدید برایشان معنا ندارد و نمیتوانند نسبتی با مردم غزه و فلسطین و لبنان به عنوان بودنی که بودن ما است برقرار کنند ولی این ما هستیم و سبکی که از طریق انقلاب اسلامی در این تاریخ پیش آمده.
با توجه به آنچه میفرمایید آری! اگر مدرنیته وضعی است تاریخی و جهانی، و از این جهت امکان عبور از آن نیست؛ پس باید متوجه باشیم که میتوانیم آن وضع تاریخی را از آنِ خود کنیم ولی در بستر وضعیت تاریخی خود، بدون آنکه لازم باشد وابسته به جهان مدرن باشیم و استقلال خود را از دست بدهیم. و این با نظر به آرمانگراییِ انقلاب اسلامی و با نظر به افقی که آن انقلاب مقابل ما میگشاید ممکن است، از آن جهت آن «حضور» در واقع حضور در تاریخی است که موجب تجدید عهد ما با سنت تاریخیمان میشود ولی با خلق زبانی جدید و در بستر گفتمان و دیالوگ. موفق باشید
سلام استاد: دو تا سوال داشتم: اول ابنکه آیا صحت دارد که عمر را حضرت علی علیه السلام غسل دادند؟ دوم اینکه شما جزو جبهه پایداری هستید؟ و اینکه میرباقری رهبر این جریان گفته مثنوی را باید با انبر گرفت چه توجیهی دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نمیدانم. ۲. نه! بنده جزو هیچ گروه سیاسیِ تعریفشده نیستم. به نظر بنده در این زمانه، بهترین حضور در عالم سیاست ذیل حضور تاریخی حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» است. ۳. ای کاش حاج آقا میرباقری مانند حضرت امام و رهبر معظم انقلاب و شهید مطهری نسبت به مثنوی مولوی رابطه دیگری برقرار کرده بودند تا نظرشان چیز دیگری میبود. در این موارد بهتر است امثال رهبر معظم انقلاب «حفظهاللّه» و مرحوم شهید مطهری که در کنار فقه و فقاهت، در حکمت و عرفان نیز قدم زدهاند، نظر بدهند. به قول آيت الله انصارى همدانى «رحمةالله عليه» سالك تا آخر عمر به مثنوى مولانا نيازمند است. مقام معظم رهبرى «حفظه الله تعالى» در جلسه اى كه با شعرا داشتند فرمودند: مثنوى همان طور كه مولوى مىگويد: «هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين» است و گفتند مرحوم مطهرى هم با من هم عقيده بود. آیت الله حسینی تهرانی در کتاب «روح مجرد» میفرمایند مرحوم آیت الله قاضی معتقد بودند جناب مولوی شیعه است. و حضرت امام فرموده بودند مثنوی تفسیر قرآن ملا جلال است. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: دو تا پرسش از محضرتان دارم. تقاضا دارم به هر کدام پاسخ مجزا عنایت کنید: ۱.به نظر حضرتعالی فضای مجازی چقدر باعث نزدیکی روح ها به همدیگر شده؟ ۲. ذات دوربین چیست؟ ما اگر مثلاً فیلمی را به صورت غیر زنده تماشا کنیم، چقدر در آن صحنه حضور حقیقی داریم؟ آیا در ذات دوربین نوعی تجرد از زمان و مکان وجود دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ذیل یک حضور تاریخی خاص میتوانیم در فضای مجازی نیز همدیگر را درک کنیم مشروط بر آنکه ماورای کلمات، صحنهها، روحها را متوجه همدیگر بکنند. بنده بعضاً فعالیتهای دختران انقلاب را با آن نوع برخورد حکیمانهای که با بیحجابها دارند؛ نهایت نزدیکی و یگانگی با جان خود احساس میکنم. ۲. بستگی به نوع حضور و هنر دوربین و موضوعی دارد که از طریق دوربین به میان آورده میشود، مانند فیلم «آژانس شیشهای». موفق باشید
سلام: نمی دونم چرا هر روزم احساس شکستی بزرگ میکنم. آمده ام درد دل و آه کنم. پس اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر، صبح تا شب دارم سعی میکنم این قفس سالم تر باشه. مگه من همون پرستویی نیستم که قصدم پرواز بود پس چرا از ویرانی لانه ام می هراسم. رویای من ققنوس بی بال در اوج آسمان بود و اکنون شده ام کفتری که پرهایم سنگینی میکند. هر روز داره این یه تیکه گوشت، قلب حکایتش میشه دلی که به یاد حسین به جوش نیاد که دل نیست سنگ خاراست. رَها باید شد! / از هستی خویشتن رها باید شُد / از دیو خودیِّ خود جُدا باید شُد / آن کس که به شیطان دَرون سرگرم است / کی راهیِ راه انبیا خواهد شُد / باید از غزه پرسید؟ غزه، کربلا چه شد. به عقب که برگردم میبینم چقدر عاشق بودم. و مگر نه آنکه از پسر آدم عهدی ازلی ستانده اند که حسین را از سر خویش بیشتر دوست داشته باشد. راز خون در آنجاست که همه ی حیات به خون وابسته است. اگر خون؛ یعنی همه ی حیات و از ترک این وابستگی دشوار تر هیچ نسیت! پس بیشترین از آن کسی است که دست به دشوار ترین عمل بزند. راز خون در آنجاست که محبوب خود را به کسی می بخشد که این راز را در یابد. کربلا مستقر عشاق است. لَنْ تَرانی / تا جلوه او جبال را دَک نکند / تا صَعْق تو را ز خویش مُنْدَک نکند / پیوسته خطاب لَنْ تَرانی شنوی / فانی شو تا خود از تو مُنْفکّ نکند / من با شناختی که از خودم دارم شمر این زمانه حداقل برا خودم، خودم هست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این مائیم و هزاران دیوار و قفس و پیشنهاد جناب مولوی که فرمود:
اَلصّلا ! ای عاشقان روی دوست الصلا ای رهروان کوی دوست
الصلا ! ای بلبلان باغ عشق الصلا ای تشنگان داغ عشق
این قفس را بشکنید ای طوطیان بال بگشائید تا هندوستان
فاش گویم یار مشتاق شماست طاقت او بیگمان، طاق شماست
و این است معنای حضور در تاریخی که به افقهای بلند توحیدی مینگرد و در عین حال از قبض و بسطی که پیش میآید، ما را گریزی نیست. پس نه، باید در قبض مأیوس شد و نه، در بسطْ مغرور. زیرا که «ای برادر عقلْ یک دَم با خود آر / دَم به دَم در تو خَزان است و بهار». باید جلو رفت و باز به جلو، زیرا آنچه مقابل ما قرار دارد صراطی است که حضور در آن و ادامه آن، معنای «بودنِ» ما است. و عبور از شِمری که در درون ما نعره میکشد. موفق باشید
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: با نظر به اینکه نکته های زیاد در سخنرانیهای جذاب و خاص جنابعالی را می توان تلاشی برای همه فهم کردن حکمت صدرایی دانست، خالی از لطف نیست اگر به نکته ای اشاره کنم که چندی پیش آقای یوسف علی میر شکاک در یک برنامه تلویزیونی اینگونه مطرح کردند: قدرت تفکر در یک جامعه وابسته به غنای ادبی و ادبیات تفصیلی است که در بین مردم آن جامعه رسوخ پیدا می کند و جاری میشود. ملاصدرا همیشه پدیده ای بوده است ویژه محافل خاص فلسفی و تلاش و تکاپویی صورت نگرفته است تا فلسفه و حکمت ملاصدرا را از طریق رمان یا داستان یا نمایشنامه وارد اجتماع کنند و اندیشه او را در بین عموم جامعه بسط دهند به طوری که بینش ملاصدرا همه فهم شود. در صورتی که در غرب یا خود فلاسفه یا متفکران و ادیبان پیرو یک فلسفه خاص همواره به کمک داستان، رمان و یا نمایشنامه، بینش فلسفی خاص خود را به صورت مصداقی و قابل فهم در اختیار عموم افراد جامعه قرار میدادند تا فلسفه یا بینش آنها در جامعه فراگیر شود و اینگونه تفکرشان از اجمال به صورت تفصیل درآید. در این خصوص خواستم از جنابعالی سوال کنم که اولاً تا چه اندازه این امر نزد شخص شما اهمیت دارد و ثانیاً اینکه آیا در بین محافل فلسفی و یا ادبی و یا آموزش و پرورش ما کوششی در این جهت صورت گرفته است یا خیر. سپاسگزارم
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید آری! اگر کسی بتواند اشارات فلسفه صدرایی را به صورت رمان و یا فیلم در آورد، کار خوبی است. ولی با توجه به اینکه عموماً در رُمان و یا فیلم، تخیّل نقش فعالی دارد و در فلسفه صدرا نوعی تعقلِ حضوری در میان است؛ بهتر است صدرا را با همان مبنای اصالت وجود دنبال کرد و در غرب هم فیلسوفانی مثل هایدگر که به «وجود» نظر دارند مانند صدرا در محافل عمومی ادبیشان حضور ندارند. زیرا مطالب آنها حضور بالاتری را طلب میکند. موفق باشید
سلام استاد: اصلا حالم خوب نیست. از لحاظ مادی اوضاع ام خرابه شرمنده زن و بچه ام شدم از لحاظ روحی هم حالم خوب نیست. چند ساله دعا می کنم از خدا و ائمه جوابی نیامد مدام از خدا و ائمه گله دارم رفتارم با خانواده هم تعریفی نداره ذکر یا چله که برمیدارم نصفه نیمه رها میکنم خلاصه که همه بدیها در این حقیر جمع هس.ت خدا خودش شاهده که بنده ی بدی هستم یک کار درست برای خدا انجام ندادم حالم از خودم بهم میخوره میخام تغییر کنم کمکم کنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کنار تعمق روی معارف الهی مانند «معرفت نفس» از مباحث اخلاقی مانند «شرح حدیث جنود عقل و جهل» غفلت نکنید. https://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87 و https://lobolmizan.ir/sound/660?mark=%D8%B4%D8%B1%D8%AD
موفق باشید
به نام خدا: در این سالهایی که از حضور در زیست های رایج به نوعی خارج شدم و دیدم بشر درگیر هزاران مسائل روحی است باعث شد به آن بهتر بیاندیشم و از بازخوانی آن نترسم و با امید به خدا از آلوده شدن دامن خویش برای حضور در چاله های سیاه روزگار نهراسم. مثلا دیدم فقیرهای شهرهای مدرن مثل همین تهران و اصفهان بخاطر فرهنگ غربی که با قلب های خود پذیرفتند فقیر آفرین شدند و کافیست نسبت خود را با یک زندگی روستایی تغییر دهند و در روح خود آنها را بدون تکبر بپذیرند کاملا سلامت خود را بدست می آورند؛ عمیق تر تا آن جا پیش رفتم که مسئله فلسطین در واقع ظهور پذیرش مردم جهان است از استکبار و یک مقام جمع دارد که همین بنده و شماییم که با پذیرش استکبار باعث جری شدن اسرائیل بر مظلومان شدیم. با خود راهکار تصحیح هزاران مسئله را طبق کتاب ها و خوانش های انسان مدرن از هر انسانیت و دینی خواندم و نتیجه ی درستی نگرفتم تا آنکه با آزاد شدن نسبی از این زندگی جاری مدرن کم کم از تکالیف اجباریش خارج شدم و بدنبال جایی برای خود بودم که در آخر فهمیدم تمام راه های رهایی از شر هرگونه فقر و فلاکت و افتضاحات روحی روانی و هر دردی که بشر داره خارج شدن از این ساحت زندگی غربی است که در مورد آن احادیث آخرالزمان فرمودند حتی قرآن خوان قرآن از زبان و دهنش بالاتر نمی رود یعنی مهم نیست چقدر بخواهی خوب باشی مهم این ساحتی از ساختار معنی گرفتن روح است که برای خود پذیرفتیم. رُک و راست بگویم انسان مدرن توانست تا حدی اَنانیت را با استفاده از ابزارها شاخ و برگ دهد و مستقر کند که بشر در رابطه با صاحب انانیت های بزرگ جهان نوعی سلوک و مستی را ایجاد کنند یعنی آرزوهای پسران و دختران شما مسجدیها در شبانگاهان برای پولدار شدن، یا عشقبازی با فلان آدم کار نماز شب های یک فرد پانصد سال پیشی را که در خواسته با قیامت و حق بوده داره. چه بسا مسجدیهایی که نمازشان آنها را به ترامپ شدن رهنمود میکند، شما که میخوابید و روز ها کار میکنید همواره بسوی بزرگ شدنی هستید که قلب شما آن را شناخته و در آرزوی اوست. درواقع آدمی نهایت به چیزی میرسد که میشناسد و راهی جز انتخابشان ندارد در حال که محدود باشند. من سیاه نما نیستم من واقعیت گو هستم پس بگذارید راستش را بگویم که آدمی در نسبت با هر کسی معنا میگیرد و کلیت در راه و صراطی شخصیت میگیرد. حتی بعد از مرگ ادامه راهی که در دنیا فرصت انتخاب و جای گیری در آن را داشته میرود که اگر آن راه پیامبر خدا صلوات الله علیه و آله باشد بسوی خدای محمدی است و اگر غرب را در راه های خود که مثلا دانشمندان غربی و امثالهم است برگزیند تا دم قبر است و خیلی خوب باشد تا چند سالی هم در برزخ با آن روزگار تنگ میگذراند و اصلا به آن قیامت زندگی جاودان نمیرسد و این است معنای پوچی. درواقع آدمی هیچ است و در نسبت با چیزی معنا میابد که بقا و فنای آن چیز بستگی به تنها باقی عالم که خداست دارد. اگر امروز جمهوری اسلامی در یک (نمیدانم کیستیم) در میان مردم است دلیلش بسیار امید بخش است که طلب زندگی ماورای زندگی غربی است که بحمدالله همواره به سوی اوییم و هرچه از زیست امروز که آنها واقعی و عالمانه میدانید فاصله بگیریم و حرکت بسوی زندگی همت کرده حاضر خودمان که بسی برتر است کنیم، از دست هزار مکافات و سختی راحت میشیم که انتخاب با خود شماست و کاملا در دستگاه توحیدی آزادید مثلا با چنین آگاهی و رجوعی به خدایی که اراده کرده اید زندگی برتر خود را با خروج از امروز و ورود به فردای برتر خود بخواهید، خب خدا آزاد کننده و عطا کننده است و یا همچنان با خواستن پول و مقام و پادشاهانه زیستن خدای غرب که خدای انانیت هاست بخواهید زجرها را با گوشت و خونتان خریدید میچشید زیرا انتخاب شما چیز دیگریست که با وجودتان انتخاب کردید که بروید، و در کمال آزادی از خود خدا خواستید پس خواهید رفت، چه بهتر که با آگاهی و پذیرش و راهیابی زیبا مشرف شوید به آن آینده ای که امروز بعضی هاست اما آینده شماست برسید. اگر بگویم یکی از بهترین لطف های خدا به من (سعی در نپذیرفتن زندگی نرمال مردم روزگار امروز بوده) دروغ نگفتم. همه این حرف ها را عرض کردم که بگویم خدایا در این روز عرفه که بعد از رمضان تنها امید ماست برای رشد و حرکت به سوی «خودی برتر از خود امروزین که هنوز به آن نرسیدیم» ولی نباید از خود جا بمانیم یا دیر برسیم حرفم را تا حدی بیان کردم که نرفتن ما فلسطین مستعمره ساز است که نرفتن ما برای مستضعفان چشیدن صد برابر درد های روزگار امروز است. بنده را از دعای خودتانمحرومنسازید اگر بنده موفق نشدم خیری به شما برسانم و با جهل ها و خودپسندی ها و انانیت های بسیارم باعث ضرری به خود و شماها شدم از پروردگارم در امر حرکت بسوی خودش نا امید نیستیم و از شماها طلب حلالیت دارم که خدای ما را همان را باز کنند ان شاءالله. من خدارا نمیشناسم اما بوی او را میشناسم. این انقلاب بوی خود خدا را میدهد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً حرف همان است که میفرمایید تا در این روز یعنی در روز عرفه از خدا بخواهیم: «خودی برتر از خودِ امروزین که هنوز بدان نرسیدهایم» را برایمان تقدیر کند تا در این جهان وانفسا به گفته جنابعالی به نوعی از زندگی وارد شویم که ماورای زندگی غربی است که در آن انسان بهکلّی از خود بیگانه میشود. موفق باشید
یا محبوب! به اسم خدایی که حسین «علیهالسلام» را کشتی نجات قرار داد! از اسم و نام که نگذریم که همه جلوه یار است؛ باید بگویم گاه ترس آنچنان چیره میشود که دیگر صحبتهای قبلی را نمیپذیرد و مرحم نمیشود! بله درست است که ایمان دیروزینِ ما برای حضور امروزین کافی نیست! استاد: باور کنید خودم هم خسته شدهام از سوالهایی که ریخت و قیافهشان فرق میکند اما همه دنبال اویند! اما وقتی طناب شیطان انسان را گرفتار خود میکند، دیگر اوضاع عجیب میشود حتی حسی از درک اسم جلالش نمیماند، حال این حس بیگانگی را چه میشود کرد؟! میدانم گناه از خود من است و باید از نفس شکایت کرد و نماز توبهای خواند و بعد هم آدم خوبی شد! اما این «هنوز نه» هایی که انگار نتیجهی طولانی شدنش من هستم، عجیب مرا فرا میگیرد! به خدایِ آقا روح اللّه خمینی بگویید دوریاش دارد دیوانهام میکند! بگویید دارد دوباره میرود و او را برگردانید! اجرتان با حضرت معشوق.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرچه هست قضیه، قضیه آتش شوقی است که باید تجربه شود و از این جهت میتوان گفت: «دوست دارد یار این آشفتگی». در این رابطه میتوان گفت اگر حضرت محبوب از جهتی به ظاهر، ما را رها کرده است و در بیابانِ سرگردانیمان، تنها گذاشته، از جهت دیگر گویا میخواهد جهان گشودهای را بر جانمان بگشاید تا غم همه عالمیان غم ما باشد و به حکم سوره «الضحی» نه یتیمی به چشم حقارت دیده شود، و نه سائلی طرد گردد. خوب است توصیف جناب عمّان سامانی در رابطه با پریشانیِ خاندان نبوت در میدان کربلا را ذیلاً با هم تکرار کنیم که راز این به ظاهرپریشانیها را از حضرت محبوب بپرسیم. موفق باشید
باز گوید رسم عاشق این بود
بلکه این معشوق را آیین بود
چون دل عشاق را در قید کرد
خودنمایی کرد و دلها صید کرد
امتحانشان را ز روی سر خوشی
پیش گیرد شیوۀ عاشق کشی
در بیابان جنونشان سر دهد
ره بکوی عقلشان کمتر دهد
دوست میدارد دل پر دردشان
اشکهای سرخ و روی زردشان
چهره و موی غبار آلودشان
مغز پر آتش، دل پردودشان
دل پریشانشان کند چون زلف خویش
زآنکه عاشق را دلی باید پریش
خم کند شان قامت مانند تیر
روی چون گلشان کند همچون زریر
یعنی این قامت کمانی خوشترست
رنگ عاشق زعفرانی خوشترست
جمعیتشان در پریشانی خوشست
قوت، جوع و جامه، عریانی خوشست
خود کند ویران، دهد خود تمشیت
خودکشد شان باز خود گردد دیت
تا گریزد هر که او نالایقست
درد را منکر، طرب را شایقست
تا گریزد هرکه او ناقابلست
عشق را مکره هوس را مایلست
و آنکه را ثابت قدم بیند براه
از شفقت میکند بروی نگاه
اندک اندک می کشاند سوی خویش
میدهد راهش بسوی کوی خویش
بدهدش ره در شبستان وصال
بخشد او را هر صفات و هر خصال
متحد گردند با هم این و آن
هر دو را مویی نگنجد در میان
مینیارد کس به وحدتشان شکی
عاشق و معشوق میگردد یکی. (و این همان یگانگی بین «عبد» و «ربّ» است در آن حدّ که اگر او یعنی «عبد» نیزه بیندازد، همان حضرت ربّ العالمین است که در میدان آمده.
سلام و عرض ادب: از سوالات مخاطبان معلومه که وضعیت روان مردم خوب نیست وقتی اقتصاد خوب نباشد ایمان جایی ندارد شما که مدام از افق انقلاب میفرمایید چه انقلابی؟ انقلابی که تیشه به ریشه دین زد شما به نرخ تورم توجه کنید، که هر لحظه هم در حال افزایش است و بیش از دو دهه است که نرخ تورم دو رقمی را تجربه میکنیم تا چه حد توان مردم را میگیرد. بین ۱۵۰ کشور تنها چند کشور اندک هستند که تورم دو رقمی دارند. مشکل دیگر اینکه بیکاری دست انداخته است بر گلوی مردم و به ویژه جوانان و دارد حسِ زندگی را از آنها میگیرد. توجه کنیم وقتی شما «شغل» دارید، یعنی شما امید دارید. یعنی صبح که از خواب بلند میشوید هدف دارید هدف و همین هدفمند بودن سلامت روان شما را حفظ و آبیاری می کند بنابراین وقتی کارخانهها بسته است و چرخ تولید لنگان است، وقتی سرمایه گذاران پا به فرار گذاشته و رفته اند، سخن گفتن از سلامت روان خندهء تلخی بر لبان میآورد. مشکل دیگر ما این است که چشم باز کردیم و دیدیم جمع کثیری از کسانی که از معنویت سخن میگفتند، خطاکار از آب درآمدند. آنها با ظاهری مطلوب برای دستگاهها آمدند و دیدیم که همه چیز را برای خودشان و قوم و قبیلهء خودشان خواستند. به عبارتی، اقتصاد «رفاقتی» جای خود را به اقتصاد «رقابتی» داد. انصاف داشته باشیم در چنین شرایطی صحبت کردن از «اخلاقیات» و سلامت روان، یک طنزیه تلخ است الهی الهی به حق طفل شش ماهه امام حسین (ع) و به حق ضجه های بینوایان در دل شب ظالمین به مردم به سزای عملوشن برسند هرچه زودتر و آن روز دیر نیست استاد عزیز
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید و همه عرایض بنده با توجه به تجربههای دیروز و امروزی که دارم در آن است که راه عبور از این معضلات، جز با اسلام و آن هم با قرائتی که حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» به ظهور آوردند و رهبر معظم انقلاب «حفظهاللهتعالی» بر آن تأکید کردند؛ نیست و آن همان حضور تاریخی در انقلاب اسلامی است و به نظر بنده، پیشرفتی که رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید دارند و نسبت به آینده امیدوارند، از آن جهت است که انقلاب اسلامی نخواست مانند جهان مدرن، انحرافات را با تعریفی که آنها از انحرافات میکنند از حساسیت خارج کند. موفق باشید
سلام علیکم: چرا اجنهٔ کافر با آن خباثتی که دارند به طور معمول با انسان کاری ندارند و آسیبی نمی رسانند؟ آیا اجنه شیعه دست به آسیب زدن و مزاحمت برای انسان می زنند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اجنه کافر به اعتبار آنکه ذرّیه شیطان هستند و شیطان، دشمن مؤمنین است با انسانها دشمنی میکنند و معلوم است با رجوع به حضرت ربّ العالمین، وسوسهها و تأثیرات شیطان و شیاطین به حکم «ان کید الشیطان کان ضعیفا» بیثمر خواهد شد. موفق باشید
درود. استاد خسته نباشید. اول از همه میخواستم ازتون تشکر کنم و هزار بار خداوند را شکر چون از زمانی که کتاب شما آشتی با خدا رو خواندم زندگیم رنگ بوی دیگه گرفته اصلا یک آدم دیگه شدم. خدا رو شکر استاد یک پیشنهاد و یک سوال داشتم. پیشنهاد این هستش که استاد یک کتاب در مورد شکرگذاری و چگونه انسان شاکر باشیم بفرمایید عالیییی میشه، چون در این زمینه کتاب وجود ندارد که بتوان مطالعه کرد و در مورد صبر و سوال این هستش که چگونه خود واقعی رو پیدا کنیم؟ من همیشه احساس میکنم خود ناخود هستم شک میکنم چه کار کنم؟؟؟؟؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در هر دو مورد میتوان به شرح کتاب حدیث «جنود عقل و جهل» که حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» تدوین کردهاند، رجوع کرد. جهت شرح صوتی کتاب مذکور به https://lobolmizan.ir/sound/660?mark=%D8%AC%D9%86%D9%88%D8%AF رجوع فرمایید. موفق باشید
آیا جن زدگی یا اینکه جن با وجود انسان ارتباط داشته باشد و سبب آزار شود مانع از استجابت دعا می شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر، جنّیان مخلوقات محترم خداوندند که هیچ مانعی در امور انسانها ایجاد نمیکنند مگر شیطان که البته به تعبیر قرآن کید او هم ضعیف است و هرگز مانع استجابت دعا نمیشود. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز: راهکارهای اساسی برای دوری از شهوت که بلای جان شده است و خیلی مبتلا دارد و باعث غفلت از ابدیت و نا امیدی و یاس میشود را بفرمایید؟ (توصیه، ذکر...) اگر ممکن است چون پدری مهربان شرح دهید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل قضیه توجه به این نکته است که تا میتوانید باید خود را در میدانهایی که موجب چنین تحرکاتی میشود، نیندازید. آری! نظر به امامان معصوم با ذکر صلوات و نظر به احدیت حضرت حق با سوره توحید که نفی کثرات میکند، إنشاءالله مؤثر خواهد بود. موفق باشید
سلام استاد: سال هاست که با آثار شما آشنا هستم و شبها به متن سخنرانی های شما می خوابم لکن در این مدت با توجه به جنگ رسانه ای که دشمنان انقلاب برای انقلاب آغاز نمودند مطلبی از شما در خصوص چگونگی کار رسانه ای ندیدم. خواستم در این خصوص راهنمایی فرمایید. و یا حداقل سرنخی به دستم بدهید. در پناه حق سالم باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر مصاحبهای که در همین موارد با روزنامه «فرهیختگان» شد، عرایض جلسات اخیر دوشنبه شبها در همین رابطهها ورود دارد که همه آنها را میتوانید در کانال «مطالب ویژه» دنبال بفرمایید. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: با مدرسه دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران آشنایی دارید؟ نظرتون راجع به کتب و آثار این مجموعه چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه، اطلاعی ندارم. موفق باشید
سلام و عرض ادب: سوال در مورد اسم اعظم خداوند داشتم. ۱. چرا این اسم مخفی هست و فقط برای بعضی از انسانها پدیدار شده؟ ۲. برای رسیدن به اسم اعظم که بدانیم کدام اسم خداوند است باید چیکار کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در تفسیر سوره «حمد» میفرمودند: «اللّه»، همان اسم اعظم است، ولی مهم است چه کسی با چه معرفتی و چه رویکردی آن را بگوید. موفق باشید
با سلام خدمت استاد: یه وقتایی فکر میکنم علت اینکه بعضی افراد که در دفاع مقدس بودن بعد یه جوردیگه شدن شاید دو سه علت باشه: ۱. اینها یه شهوداتی داشتن حالا هنوزمیخان آن حالت را حفظ کنن و با توجه به اینکه بعضا ادامه تحصیل درحوزه نتونستن بدن یا حوزه ساختار متناسبتر با روحیه او را نداشته و یا بعضا به دلیل مشکلات شان نتونستن وارد محیطهای معرفتی بشن مشکلاتی ایجاد کردن و میکنن و از طرفی شاید از بس بعضا در زمان شما انواع مدل های فساد را از افراد مختلف دیدن نمیتونن دیگه اعتماد به کسی کنن و دست در دستش قرار بدهند. ۲. اینکه از وقتی یکی از آقایان گمانم مطلبی گفتن راجع به حجاب که تا شهید به مرحله شهود نرسد این بحث حجاب را مطرح نمیکند «مبنی بر این مفهوم» با خودم میگم شاید اینها همه از تمامی مطالبی که در مورد احکام هست مثل حجاب، و... که در وصایای شهدا هست شاید یه مفاهیمی را مثل همین حجاب را ذیل شخصیت امام (ره) درک کردن و میخان برگردن بهش، حتی گاه با خودم میگم شاید حتی دربحث زن هم و مسایلی که مربوط به زن هست در آن تاریخ امام یه مفاهیمی به میدان آمده ما اینها را آنطور که باید میدیدیم ندیدیم و باعث مسایلی شد. ا ستاد این مطلب که متوجه شدم درسته؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. ولی همه باید به جهتگیریِ کلّی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی فکر میکردیم و فکر کنیم. در دل آن جهتگیری باید به ضعفها بیندیشیم و نسبت به آنها تلاش کنیم تا در جهان جدید با وارستگی تمام حاضر گردیم و زندگی خود را معنا بخشیم. موفق باشید
سلام علیکم: ببخشید برای اینکه عارف بالله شویم، بطوریکه خدا به طور کامل درون ما تجلی کند، (همانند امام خمینی (ره) باید از کجا شروع کنیم؟ چه کتابی بخونیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: از همان راهی که حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» رفتند یعنی برهان و عرفان و قرآن. به نظر میاید سیر مطالعاتی سایت بتواند در این رابطه کمک کند. موفق باشید
با سلام و وقت بخیر: استاد عزیز اینکه از شروع خلقت انسان هر چه جلو تر می آییم در تاریخ به مرور، شریعت مطرح می شود و موارد بیشتری با بشر در میان گذاشته می شود تا آخرالزمان که ظرفیت پذیرش بشر زیاد شده را باید با چه بیانی مطرح کرد؟ از جهتی نمی توان گفت بشر الان بزرگتر از بشر قبل است چون سابقون و مقربون در قبل بیشتر از الان بودند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فرمودهاند مصداق «السابقون» در آیه مذکور، حضرت علی«علیهالسلام» و به یک معنا ائمه «علیهمالسلام» میباشند، انسانهایی فراتاریخی. و لذا اگر از همه زودتر حقیقت را یافتهاند، نمادِ حقیقت برای همه بشریت هستند که البته از «اصحاب یمین» با همه خوبیهایی که دارند، متفاوتند. ۲. خود روایات به ما خبر از مؤمنین آخرالزمان میدهد که بسی از مؤمنین صدر اسلام برتر و بالاترند در این راستا رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» در جواب ابوعبیده که از یاران حضرت بود و پرسید: آیا شما بهتر از ما را میشناسید که اولاً: اسلام را اختیار کردیم و به شما ایمان آوردیم و ثانیاً: در کنار شما به جهاد پرداختیم؟ حضرت فرمودند: «بَلى قَومٌ مِن اُمَّتی یَأتونَ مِن بَعدِکُم فَیُؤمِنونَ بی» آری! قومی از امت من که پس از شما میآیند و به من ایمان دارند. به همان معنایی که آن حضرت فرمودند آنها «فَآمَنُوا بِسَوادٍ عَلي بَياضٍ» به سیاهی بر روی سپیدی ایمان دارند، حاکی از خبرهایی که آنها از وجود مقدس رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» در نوشتهها خواندهاند، و به تعبیر حضرت سجاد «علیهالسلام»: مردم زمان غیبتِ حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» که به امامت آن حضرت پای بندند و نیز «الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی ذِکرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ» همواره در حال انتظار بهسر میبرند، از مردم همه زمانها برترند، زیرا خداوند چنان درک و فهم و نیروی تشخیص آنان را قوت بخشیده که غیبت نزد آنان همانند ظهور است (بحارالانوار، ج 52، ص 122). موفق باشید
با سلام: آزادی فلسطین را باید در چرایی اشغال آن دید تا مشخص شه انانیت بشریت بود که میدانی برای ظلم به انسانیت و توحید را باز کرد و انتظار فرج را که با سلوک بشریت در صراط الله است، از مسیر خارج کرد و تمام معنای آدمیت، حق و باطل و هر آنچه مقدس بود و معنا و حرمت داشت از ما گرفت. جنگ و نیست انگاری دو امر لاینفک از فرزند آدم است و بحث دیروز و امروز نیست منتهی بشر آخر به حسب عظمت و مسائل بزرگ و سوبژه شدن آنرا بیشتر حس میکند. اما فکر میکنم اینگونه شرح مسئله دادن که لازم هر حرکتیه تا بخود بیایم نگرشی است که ورود شده و الحمدالله دانشمندان انقلاب اسلامی باز در آن بسط خواهند یافت اما چه کسی گفته آنکه شاد و رسیده است باید همچنان در کلمات محدود حرف زنند در حالی که استحکام و حیات کلماتند که دلایل آن هستند هرچند گفته ها شکل فلسفی یا هر قالبی از محدودیت را نداشته باشند. ای برادران و خواهران انتظار فرج در انقلاب با نابودی اسرائیل و آمریکا را را باید بکشیم، صراط اللهی که سیر در آن استهلاک و مصرف جان آدم نباشد بلکه بسط و رشد آدمی باشد و زندگی را آزادانه برای یافتن خدا با هر قدمی برای خود بردارید حس کنید ان شاءالله .
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مقاومتِ حماس دارد راه تفکر در این زمانه را به بشر امروز نشان میدهد تا گرفتار جهان سراسر توهّمامیز که اسلحهها را عامل قدرت میداند، نشود و این است تأثیر نظر به بیّنه دوران که عطای الهی است.
با شناخت بهترین مخلوقات یعنی «خَيْرُ الْبَرِيَّة» و بدترین مخلوقات یعنی «شَرُّ الْبَرِيَّة» میفهمیم در زمانه خود با کدامیک شریک هستیم؟ به همان معنایی که مقام معظم رهبری به نخبگان و استعدادهای برتر علمی فرمودند: علم، مسئولیتآور است در این جبههبندیِ غزه، عالِم باید تلاش کند حق را بشناسد و در کنار حق بایستد. بیتفاوتی برای عالِم و دانشمند جایز نیست. یعنی عالِمی که امروز نتوانسته است جایگاه اسرائیل را به عنوان شرّ مطلق بشناسد، عالِم نیست.
آیا متوجه هستیم، سنتهای جاری در عالم که پایدارترین بنیادها و در عین حال، در دوردستها جای دارند؛ چه اندازه میتواند مبنای تفکر و تحلیل ما در تقابلی که در رخداد طوفان الاقصی پیش آمده است، باشد؟ این نوع توجه، اصیلترین اندیشه را به میان میآورد. موفق باشید