پیرو سوالات 38819 و 38795 آیا واجب است همه مسلمانان در میدان جهاد نظامی حاضر شوند؟ بهتر نیست امثال استاد طاهرزاده و علما و مراجع و حتی خود رهبر معظم انقلاب به جبهه جنگ رفته و در خط مقدم به جنگ بپردازند جای حرف زدن و سخنرانی کردن؟ از این نمونه سوالها بسیار در اذهان بعضی از مردم پیش می آید که بدنیست تذکری برای روشن شدن موضوع برای ایشان بیان شود. اول این که جهاد همانطور که در بیانات مقام معظم رهبری هم بارها بیان شده است فقط جهاد سخت و نظامی نیست و جهاد فرهنگی و اقتصادی و... هم جزو جهاد میباشند. امروزه خط مقدم های متفاوتی در جبهه های مختلفی که دشمنان باز کرده اند در زمینه های مختلف گشوده شده است. پس بر هرکس متناسب ظرفیت و توانایی و تخصص و جایگاهی که دارد باید در خط مقدم مبارزه و جهاد حاضر شود و برای همه نوع جهاد یکسان نیست. در سوره مبارکه توبه آیه ۱۲۲ خداوند صراحتا می فرماید که «وَ ما كانَ اَلْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لاٰ نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طٰائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي اَلدِّينِ» سياق آيه دلالت مىكند بر اينكه منظور از جمله «لِيَنْفِرُوا كَافَّةً» بيرون شدن همگى براى جهاد است، و ضمير در «فِرْقَةٍ مِنْهُمْ» به مؤمنين برمىگردد، كه نبايد همه گيشان بيرون روند، و لازمه آن اين است كه مقصود از «نفر» كوچ كردن به سوى رسول خدا باشد. بنا بر اين، آيه شريفه در اين مقام است كه مؤمنين ساير شهرها را نهى كند از اينكه تماميشان به جهاد بروند، بلكه بايد يك عده از ايشان به مدينة الرسول آمده، احكام را از آن جناب بياموزند، و عده ديگرى به جهاد بروند. دوم امروزه شرایط جنگیدن و مبارزه نظامی متفاوت با دوران در اسلام یا حتی جنگ تحمیلی است و اینگونه نیست که هر کس هر زمان بخواهد بتواند در خط مقدم جنگ حاضر شود چه بسیار نیروهای آموزش دیده نظامی که داوطلب برای شرکت در جنگ هستند اما امکان حضورشان نیست که یا شرایط بین المللی یا شرایط سیاسی و فیزیکی و ... باعث شده است که جمهوری اسلامی نتواند به طور مستقیم در بسیاری از صحنه ها حاضر شود و مقام معظم رهبری خود در سخنانی در پاسخ به کسانی که از ایشان می خواستند که راه را برای حضور در میادین جنگی برایشان باز کنند فرمودند اگر امکانش بود که راه باز میکردیم این چه درخواستیست؟ سوم نحوه و شیوه جنگیدن در دوران حاضر متفاوت می باشد گاهی یک نفر در رسانه یک برنامه یک تصویر یک نوشته تولید میکند و با کار خود میلیونها نفر را تحت تاثیر قرار میدهد همانطور که در روایات هم داریم مداد العلماء افضل من دماء شهداء پس باید شرایط زمان و مکان و خیلی از مسایل را مد نظر قرار داد تا بتوانیم درست به جا و به موقع تصمیم بگیریم و عمل کنیم در واقع باید زمان شناش باشیم و با این نگاه باید انسان ها را ارزیابی کرد نه فقط خط مقدم جبهه را جنگ تن به تن دید. چهارم اگر امثال شهید تهرانی مقدم در دل جنگ بیرون از جبهه ها به سفر علمی به سوریه برای یادگیری فنون نظامی و موشک سازی و تعلیم و تحقیق و توسعه موشکها نمیپرداختند و به جنگ تن به تن میرفتند امروزه ما چگونه می توانستیم در این دنیای مدرن وحشی مقاومت کنیم؟ جنگ سخت هم مراحل و شرایط مختلفی دارد که باید درست دیده شود و همه آن در خط اول تن به تن نیست. امیدوارم این مختصر ما را برای بهتر دیدن و تفکر راهگشا باشد و نصر من الله
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نکات دقیق و حکیمانهای در این نوشتار مطرح است. آری! همه باید در این تاریخ در جهاد فی سبیل الله در مقابل استکبار حاضر شوند ولی هرکس به حکم وظیفه و در حدّ امکان خود. آیا حقیقتاً علمایی مانند حضرت امام خمینی و رهبر معظم انقلاب آرزوی شهادت در میدان جهاد با استکبار را نداشتند و ندارند؟!! خدا میداند آرزوی همه آنها چنین است. میماند که وظیفه دینی آنها چه اقتضائاتی را و حتی محدودیتهایی را برایشان پیش میآورد. موفق باشید
سلام استاد عزیز: شما چندین بار در جلسات تون یه تعدادی کتاب را معرفی کرده آید که حتما بخونید میشه الان لطف کنید چند کتابی را که برای خودتون خیلی تاثیرگذار بوده بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر زمانی از عمر بنده کتابهای متفاوتی مؤثر بوده، از کتابهای شهید مطهری بگیرید تا مقالات آیت الله محمد شجاعی و تفسیر المیزان و اسفار جناب صدرا و فصوص الحکم ابن عربی و کتابهای مرحوم شهیدی و نهجالبلاغه و «ما ادراک النهجالبلاغه» و اصول کافی و تحفالعقول و آثار حضرت امام خمینی. مهم آن است که انسان در هر زمانی متوجه شود خلا فکری خود را با چه آثار و گفتار باید جواب دهد. موفق باشید
با عرض سلام خدمت شما! من از زمانی که چشم گشودم و به خود آمدم. فهمیدم که ذهنی کنجکاو دارم. ذهنی که از هر پاسخی چند سوال درست میکند. نمیدانم که وسواس الخناس در من قوی است که اینچنین هستم. برای همین هیچگاه آرامش ندارم. من کتابهایی از علامه حسنزاده آملی و صوت ایشان. صوت های صمدی آملی و کتاب ها و صوت های زیادی از شما را گوش دادهام. احساس میکنم که ته دلم خالی است. از یک طرف تفکرات کلامی مرا جذب میکند و دوست دارم که روش کلامی در پیش بگیرم و قید فلسفه و عرفان را بزنم. اما نمیتوانم این ذهن فلسفی خودم را اقناع کنم. فقط فلسفه آن را سیراب میکند. مانند کشتی بی سکان بر روی دریا میروم. نمیدانم وقتی که مشکلی در زندگی برایم بوجود می اید، تمام آن اطلاعات کلامی فلسفی و عرفانی به باد میرود و به زمین و زمان ناسزا میگویم. از وضعیت خویشتن هم هراسان هم نگران و هم ناتوانم. به نظر شما در اینچنین وضعیتی باید چکنم.؟ التماس دعا!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال آنچه در دلِ آنچه فرمودید مهم است، نظر به ایمانی است که از طریق انس با قرآن و روایات و خطبههای توحیدی نهج البلاغه پیش میآید. پیشنهاد اولیه همان دنبالکردن مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و شرح سوره اعراف است که صوت همه آن مطالب، روی سایت هست تا إن شاءالله با مطالعه جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» که روی سایت هست، راهِ انس با قرآن از طریق آن تفسیر إن شاءالله گشوده خواهد شد. موفق باشید
خودشناسی خطرناک ترین علمی است که باید آموخت. بر قرینِ خویش مَفْزا در صِفت کآن فراق آرد یقین در عاقبت (مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۳۵۱۴) شناخت یافتن، بر هر چیزی کسب ماهیت یا چیستی آن چیز است! _چیستی هر چیزی عارضی بر ذات آن چیز برای مثال شناخت ما از دیدگاه نویسندهٔ یک کتاب در نهایت ایجاد تصوری است در نزد ما که مازاد بر خود آن دیدگاه است. حال تطبیق این تصویر و تصور ما با واقعيت آن نظر، سخن دیگری است. به هر حال دریافت ما از ابژه مورد نظر یک افزوده است. حالا در مورد شناخت خود وضعیت کمی بغرنج تر است اگر ما بخواهیم از خویشتن خود شناختی داشته باشیم، یک تصوری از خود میکنیم که مازاد بر اصل است! و این غلط است پس راه درست چیست؟ مولانا بعنوان حکیم و عارف میفرماید بر قرین؛ یعنی تصور خود از خود میفزا! چرا؟ چون در نهایت این شناخت غلط منجر به دوری خود از خویشتن میشود! بی دلیل نیست که بزرگان اذعان دارند «انسان امروزه از خودش در دورترین کیفیت ممکن است» شاید بی مسمی نباشد در پاسخ سوال دورترین کس به انسان کیست؟ بگوییم خودش! مولانا میفرماید بر قرین خویش میفزا در صفت یعنی خود را بدون هیچ چگونگی بشناسید! بعبارت دیگر شناخت خود از چشم فرا خود! خود را در نسبت با خود نسنجید بلکه خود را در نسب فرا خود بسنجید! یعنی در نسبت با حق، رسول حق، امام حق، فقیه حق. لذا در ابیات بعدی فرمود: نطق موسی بد بر اندازه ولیک / هم فزون آمد ز گفت یار نیک / آن فزونی با خضر آمد شقاق / گفت رو تو مکثری هذا فراق
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. اتفاقاً نوع معرفت نفسهایی که کتابهایی همچون «کیمیای سعادت» به میان میآورد و جناب مولوی در آن زمان با آن نوع متون آشنا بودند، عملاً انسان را ابژه خود میکند و معرفت نفسی که باید نوعی حضور در نزد خود باشد، به مفهومی از خود تبدیل میشود. بر عکسِ کاری که علامه طباطبایی «رحمتاللهعلیه» در کتاب «رسالۀ الولایه» به میان آوردند که باب «عین الربط» بودنِ انسان را مطرح میکنند. انسان در حضوری که با هستیِ خود نزد خود مییابد دائماً از خویش فراتر میرود و هستیِ نامتعیَّناش رو به سوی فردا در صیرورت است و رو به سوی آینده طرحافکنی میکند، در حضوری که لحظه به لحظه فراتر از خودش در خودش حاضر میشود و بر اساس انتخابی که میکند به خود هویت میبخشد و نسبت به هستی تقرب میجوید، زیرا انسان با حقیقت هستی نسبت دارد و جهتاش به سوی آن است. موفق باشید
سلام استاد عزیز: از وقتی که فرمودید جدی باش سعی میکنم اوقاتم را با قیام و جهاد ناقصی در حد خودم داشته باشم تا دچار بی تاریخی نشوم؛ اما مانع است که پشت سر هم پیش میآید، همه میگویند داری زیاده روی میکنی نیش و کنایه میشنوم، همسرم و مادر و پدر و خانواده ام درکم نمی کنند و واقعا برایم مانع شده اند، حرفشان را دیگر اصلا نمیفهمم. خدا شاهد است دیگر کلاس درس نمیتوانم بروم و کلام و اعتقادات اسلامی را بشنوم، پای هر منبری نمیتوانم بنشینم، حرف مردم برایم عجیب و غریب شده که مثلا میگوید موز شد کیلویی ۵۰ تومن، استاد خدا میداند خستهام، نمیتوانم دیگر وارد دنیای آنها شوم و نمیخواهم وارد دنیاییشان شوم. آنها هم به دنیای من نمی آیند هرچه دعوتشان میکنم، با همسرم در یک خانهایم، او میگوید غرب من میگویم شرق! چه کنم استاد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد باید به فضائلی که تحت عنوان «مداراۀ النّاس» در آموزههای دینی ما مطرح شده است، نظر کنید. از رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» داریم که میفرمایند: «أَمَرَنى رَبّى بِمُداراةِ النّاسِ كَما أَمَرَنى بِأَداءِ الفَرائِضِ؛» پروردگارم، همان گونه كه مرا به انجام واجبات فرمان داده، به مدارا كردن با مردم نيز فرمان داده است. و نیز میفرمایند: «أَعقَلُ النّاسِ أَشَدُّهُم مُداراةً لِلنّاسِ؛» عاقل ترين مردم كسى است كه بيشتر با مردم مدارا كند. موفق باشید
با سلام: آزادی فلسطین را باید در چرایی اشغال آن دید تا مشخص شه انانیت بشریت بود که میدانی برای ظلم به انسانیت و توحید را باز کرد و انتظار فرج را که با سلوک بشریت در صراط الله است، از مسیر خارج کرد و تمام معنای آدمیت، حق و باطل و هر آنچه مقدس بود و معنا و حرمت داشت از ما گرفت. جنگ و نیست انگاری دو امر لاینفک از فرزند آدم است و بحث دیروز و امروز نیست منتهی بشر آخر به حسب عظمت و مسائل بزرگ و سوبژه شدن آنرا بیشتر حس میکند. اما فکر میکنم اینگونه شرح مسئله دادن که لازم هر حرکتیه تا بخود بیایم نگرشی است که ورود شده و الحمدالله دانشمندان انقلاب اسلامی باز در آن بسط خواهند یافت اما چه کسی گفته آنکه شاد و رسیده است باید همچنان در کلمات محدود حرف زنند در حالی که استحکام و حیات کلماتند که دلایل آن هستند هرچند گفته ها شکل فلسفی یا هر قالبی از محدودیت را نداشته باشند. ای برادران و خواهران انتظار فرج در انقلاب با نابودی اسرائیل و آمریکا را را باید بکشیم، صراط اللهی که سیر در آن استهلاک و مصرف جان آدم نباشد بلکه بسط و رشد آدمی باشد و زندگی را آزادانه برای یافتن خدا با هر قدمی برای خود بردارید حس کنید ان شاءالله .
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مقاومتِ حماس دارد راه تفکر در این زمانه را به بشر امروز نشان میدهد تا گرفتار جهان سراسر توهّمامیز که اسلحهها را عامل قدرت میداند، نشود و این است تأثیر نظر به بیّنه دوران که عطای الهی است.
با شناخت بهترین مخلوقات یعنی «خَيْرُ الْبَرِيَّة» و بدترین مخلوقات یعنی «شَرُّ الْبَرِيَّة» میفهمیم در زمانه خود با کدامیک شریک هستیم؟ به همان معنایی که مقام معظم رهبری به نخبگان و استعدادهای برتر علمی فرمودند: علم، مسئولیتآور است در این جبههبندیِ غزه، عالِم باید تلاش کند حق را بشناسد و در کنار حق بایستد. بیتفاوتی برای عالِم و دانشمند جایز نیست. یعنی عالِمی که امروز نتوانسته است جایگاه اسرائیل را به عنوان شرّ مطلق بشناسد، عالِم نیست.
آیا متوجه هستیم، سنتهای جاری در عالم که پایدارترین بنیادها و در عین حال، در دوردستها جای دارند؛ چه اندازه میتواند مبنای تفکر و تحلیل ما در تقابلی که در رخداد طوفان الاقصی پیش آمده است، باشد؟ این نوع توجه، اصیلترین اندیشه را به میان میآورد. موفق باشید
سلام استاد: اصلا حالم خوب نیست. از لحاظ مادی اوضاع ام خرابه شرمنده زن و بچه ام شدم از لحاظ روحی هم حالم خوب نیست. چند ساله دعا می کنم از خدا و ائمه جوابی نیامد مدام از خدا و ائمه گله دارم رفتارم با خانواده هم تعریفی نداره ذکر یا چله که برمیدارم نصفه نیمه رها میکنم خلاصه که همه بدیها در این حقیر جمع هس.ت خدا خودش شاهده که بنده ی بدی هستم یک کار درست برای خدا انجام ندادم حالم از خودم بهم میخوره میخام تغییر کنم کمکم کنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کنار تعمق روی معارف الهی مانند «معرفت نفس» از مباحث اخلاقی مانند «شرح حدیث جنود عقل و جهل» غفلت نکنید. https://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87 و https://lobolmizan.ir/sound/660?mark=%D8%B4%D8%B1%D8%AD
موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: چند سوال در یک راستا داشتم: ۱. اینکه باید همه را بهتر از خودمان بدانیم را درک نمیکنم، یعنی مثلا زهیر خودش را بدتر از شمر میدانست؟ امام خمینی خودشان را بدتر از صدام میدانستند؟ و... ۲. اینکه نمیتوانیم همه را بهتر از خودمان بدانیم نشانه کدام رذیله اخلاقی ست؟ خودم گاهی فکر میکنم نکند از تکبر باشد؟ ۳. راه درمان تکبر را میفرمایید؟ برای کسی که فقط در حد دانستن میداند که عین ربط به خدا و فقیر بالذات است، ولی این مساله را درک نکرده است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. منظور نسبت به مؤمنین و انسانهایی است که پشت به انسانیتِ انسانها نکردهاند. ۲. باید متوجه خوبیهای انسانها بود و در این راستا به خود متذکر شویم وقتی دلیلی بر بد بودن آنها نداریم چرا به خوبیهای آنها نظر نکنیم؟ ۳. کتاب «شرح جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در این مورد نکات خوبی را با ما در میان میگذارد. شرح صوتی آن کتاب روی سایت هست. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: فرصتی که خدا برای ما با انقلاب اسلامی پیش آوردند برای انسانهایی که دوست نداشتند در آخرالزمان در ظلالت پرورش یابند غنیمتی بود که خدا به ما بخشیدند و امید میرود باز راه نجات توسط خدا با انقلاب اسلامی باز باشد. خدا میدونه سالیان سال منتظر بودم و حتی از این انتظارِ سخت برنامه خودکشی با خود و امام حسین علیه السلام معین کرده بودم که اگر این دنیا به من معنای زندگی ندهد من در آن نخواهم ماند و بلطف خدا اجمالا آن معنا را در انقلاب اسلامی یافتم و اگر امروز زنده ام اینطور نیست که دنبال چیزی برای دنیای خود باشم بلکه یقینا با هستی خود زندگی میکنم هستی که نزد من است و مرا نگه داشته نگه داشتنی انسانی توحیدی. نمیدانم چطور میتوان خوشحالی کرد من زیاد بلد نیستم اما شاید بتوان گفت عروسی من شادی من یا هر تعبیری از خوشحالی امروز است امروزی که احساس آرامش و استقرار میکنم در حالی که همه عمر در پی اش بودم خوشحالی از اینکه میبینم خدا آغازی برای ما رغم زده اند. من نه شایسته و ارزشی و علمی دارم که به کسی توصیه کنم خود را نجات دهند و نه این راهش است اما چون همه مخلوقات از خدای عالم دعا میکنم پرورگارا ما را هدایت فرما، اما شما مرا احمق و نادان و دنبال روی کور و بی دردی نفهم ندانید من رنج کشیده ام و به سختی جویندگی کردم در حالی که به خود با دروغ بستن و تزئین مشکلات اساسی انسانی به غفلت سپری نکردم یا دنباله روی مردم دنیا نبودم و به خود سخت گرفتم. بلی من نادانم بلی من معمولی ام بلی من بی سوادم اما شما مرا عبرت بگیرید و در پی خودی برتر و جاودان باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. تاریخِ توحیدی انقلاب اسلامی آغازی است تا انسانی که در دوران مدرن، خودش برای خودش مسئله شده است خود را دریابد. با نظر به تأملاتی که باید نسبت به تمدن اسلامی مد نظر داشت ، در این مورد خوب است در بستر آغاز تاریخی که با حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» شروع شد، نظری چند به خود و به بشر جدید و به جهان پیرامونیِمان بیندازیم، باشد که در بحران بیمعناشدن بشرجدید و نیستانگاری که تقدیر این دوران است، راهِ معناداریِ بشر آخرالزمانی را با نظر به «جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی» مدّ نظر آوریم.
از آنجایی که حضور تاریخی، امری است درونی و با جان انسانها ارتباط دارد و هستی انسان را با انسان در میان میگذارد، نمیتوان حضور تاریخی را صرفاً با امری مثل اطلاع یافتن از موضوعات و وقایع تاریخی به دست آورد، زیرا حضور تاریخی امری است مربوط به تقدیر انسانها، ذیل اراده الهی و انسان تنها میتواند سعی کند خود را ذیل آن اراده قرار دهد و به یک معنا خود را در تقدیر الهی حاضر کند و البته این امر، امرِ بسیار مهمی در رابطه با واقع بودگی انسان و نجات از بیتاریخی او میباشد. موفق باشید
با سلام: در مورد مسائلی که امروزه در جامعه با آن سروکار داریم گاها سوالاتی در مورد درست بودن یا نبودن آنها پیش می آید که با سوال از دفتر مراجع می گویند که طبق قانون مراجع رسمی و مجلس و باقی ارگانها باید عمل شود. یا اینکه مثلا می گویند اگر اینطور عمل شود درست است، ولی شخص توانایی بررسی کامل آن را ندارد که بداند چگونه انجام می شود. حال اگر در شرایطی انسان می بیند که خود قانون انطباق درستی با آنچه که درست وعقلانی است ندارد در آن شرایط چه باید کرد؟ بطور مثال مسائل بانک و اقتصاد و... با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میفرمایید در مورد بانک و مسائل اقتصادی، ما گرفتار مافیای نئولیبرالیسم و نزولخواریِ پنهان هستیم و درک درست آن هنوز نه در مسئولان و نه در جریانهای مذهبی پیش نیامده. آنچه مایه امیدواری است نوعی به خودآمدن است که حکایت از بازخوانیِ کلّی در این مورد میکند و امثال آیت الله جوادی تذکراتی را شروع کردهاند هرچند هنوز گوش شنوایی به طور جدّی به میان نیامده است. ولی این انقلاب اسلامی است که بالاخره در ذات خود توان عبور از این معضل را دارا میباشد. موفق باشید
این جملات رو از یک فردی بخوانید و پاسخ بفرمایید که پیامبر و امام ندیده و از هر دینی به عنوان چیزی فردایی، که در نظر و جهان او اصلا نیست میگوید. من نیازی به تحصیل و آموزش توسط هر آدمی که علوم رایج دنیا را در مدرسه و با شکل امروزی یادم بده ندارم بلکه هر آن لازم دارم به علوم رو به رشد و کامله هوش مصنوعی که خودش داره خودش رو رشد میده رجوع می کنم، درواقع از آن خودم کردمش چون روح مجرد منه که با جهان هایی تصویری و معنایی مثل مِتاوِرس و تعامل با مخلوقات واقعی همراه با کسب شغل و درآمد با ابزارهایی که حواس پنجگانه من رو درمیابه در اختیار دارم و روی خاک و بی واسطه تر زمینی تر میشه و البته به آسمان تخیلات روان و گشوده شهودی هم میره. من نمیفهمم چرا مردم برای درمان به مکان های دینی میروند! من از هوش مصنوعی که کل تمام علوم است و تجردی هم داره و میتونه همزمان هزاران کار رو پیش ببره تا خودش رو همواره رشد بده میخوام درمان بیماری های جسمیم رو انجام بده مثلا دستم قطع شده اون رو با پرورش سلول های جدید از اولش بهتر کنه یا بدنم پیر شده هر روز سلول ها رو برام ترمیم و نو کنه تا اینجوری هزاران سال عمر کنم و با انرژی هسته ای برداشت از طبیعت به حالت نرمال میرسه. و اما چرا ازدواج کنم با یک نفر زمانی که هر آن توان یک چهره برایم فراهمه و با یک شخصی کاملا متفاوت احساسات خودم رو ارضاع میکنم؟! از کدام عالم معنویت و خدا و قیامت میگویی؟ من خود همه اینها هستم نیکولا تسلا زود تر این امکانات را میدید اما همه مرا گرفتار کردند پس هوش مصنوعی تمام روح مجرد من خواهد بود. این جملات یک فردیست که فرزندان شما هستند و منتظرند از شر جهان امروز راحت شوند تا پیشرفت کنند هرچند شما آنها را کتک بزنید که روسری سر کنید زیرا نسل مذهبیان بی حکمت و بی جهان میمیرند و نسل جدید مدیر و مدبر می شوند. ملاحظه میکنید که خدا اراده هایی دارند و با وجود انقلاب اسلامی و شهدا و حاج قاسم عملا برای یک آدم نسبتی پیش آمده که نمیتواند بی پروایی کند و اگرچه هوش مصنوعی به آن جاها میرسه اما من هنوز نمیدونم حضرت امام عارف حکیم چرا تا اینجا حاضر شدند آیا فقط برای نجات بشر و تایین حق و باطل هست یا جزئیات فراوانی داره به هر حال اینقدر میدونم که این روزگار آمدنیه و برای من ترسی نداره تازه علاقه مندم هر روز بشر سریع تر رشد کنه به جای اینکه حرف از: مسئولین ما چنان کردند ما نون نداریم و یقه فلانی رو بگیریم و هر روز انقلاب و تغییرُ زن زندگی آزادی و عدالت طلبی و متکلمی یا مدرسه و دانشگاه یا کارگری برای دیگران و ... هرچیزی که امروز هست باشند. راستش نمیفهمم چرا رهبری حفظه الله به جوانان فرمودند بروید در تکنولوژی و هوش مصنوعی یا فضای مجازی ورود کنید، اصلا نمیفهمم چیزی بیشتر از حضور جهت تایین راه راست. حالا شما دوست دارید از امکانات جهان توحیدی بفرمایید چون آخرش تنها با عرضه دو جهان مقابل همه که آدمی انتخاب می کنه. موفق باشید و بنده هرچه زور بزنم نهایتا یک مخلوق هستم با همه معمولی بودن هایش پس اگر دوست دارید مرا ملامت یا مورد خطاب به عنوان مخلوقات قرار دهید این کار واقعیست و بنده از این کار ناراحت نمیشوم. حرکت روبه جلو امری قطعیست منتها مسئله چگونه زیستنه پس کسی یقه پاره نکنه و هرکاری برای جلوگیری از حرکت بی فایده است. این هم عرض کنم بشر آینده تحت نظر حکومت ها نیست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه می دانید اعتماد به هوش مصنوعی یکی از خطراتی است که بشر جدید را تهدید میکند. عرایضی إنشاءالله در جلسه شنبه آینده نسبت به جایگاه هوش مصنوعی خواهد شد شاید که زمینه تفکر نسبت به این موضوع برای مخاطبان فراهم شود. موفق باشید
سلام و ادب استاد بزرگوار: آیا در حوزه «عزت نفس» و نقش آن در تربیت نوشته ای دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور مشخص نه! ولی در سلسله مباحثی که در شرح کتاب «جامع السعادات» شد عرایضی شده است. به نظر میآید کتاب «تعلیم و تربیت اسلامی» مرحوم شهید مطهری و یا کتاب «کرامت انسان در قرآن» از آیت الله جوادی آملی بتواند در این رابطه راهنمایی های لازم را انجام دهد. موفق باشید
سلام استاد: لطفا درباره ی ارتباطات خانوادگی و نحوه ی برخورد صحیح با اعضای خانواده و فامیل، سلوک انسان از خانواده شروع میشه عالم باشیم و اهل عمل نباشیم چه سود، لطفا بفرمایید چگونه اهل تشخیص باشیم؟ چگونه تشخیص دهیم با افراد چگونه برخورد داشته باشیم؟ حدیث داریم که افراد را به اندازه ی تقواشون دوست داشته باشید، حالا اگر کسی دارای عدم تقوا باشد برخورد انسانی که قراره زینت امامش باشد با چنین افرادی باید چگونه باشد؟ متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به ما توصیه مداراکردن را در میان گذاشتند و دعای «مکارم الاخلاق» عملا در همین رابطه رهنمودهای فوق العاده ای دارد. خوب است که با رجوع به سایت «لب المیزان» به شرح آن دعا رجوع شود. موفق باشید
سلام علیکم: چرا اجنهٔ کافر با آن خباثتی که دارند به طور معمول با انسان کاری ندارند و آسیبی نمی رسانند؟ آیا اجنه شیعه دست به آسیب زدن و مزاحمت برای انسان می زنند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اجنه کافر به اعتبار آنکه ذرّیه شیطان هستند و شیطان، دشمن مؤمنین است با انسانها دشمنی میکنند و معلوم است با رجوع به حضرت ربّ العالمین، وسوسهها و تأثیرات شیطان و شیاطین به حکم «ان کید الشیطان کان ضعیفا» بیثمر خواهد شد. موفق باشید
سلام علیکم: معرفی کتاب «نامه های بلوغ» از استاد صفایی حائری به نوجوان پسری که به بلوغ رسیده رو پیشنهاد میکنید؟ با توجه به ثقیل بودن متن کتاب آیا موجب زده شدن نوجوان از معارف دینی نمیشه؟ راهکار؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده کتاب مذکور با روح جوانان با توجه به مسائلی که دارند، همراهی میکند. موفق باشید
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد گرامی: از آن روی که دست تقدیر مرا تبدیل به شغل مشاور سلامت جسم افراد کرده، با مردمان زیادی روزانه ارتباط دارم و ناخوداگاه به مسائلی برمیخورم که ریشه در تفکرات آنها دارد. متاسفانه در بعضی برخوردها میبینم که افراد در طول زندگی به علت ناملایمتها و بدرفتاریهای برخی از مسئولین نسبت به اصل دین بدبین میشوند و بدتر اینکه با وجودیکه در خانوادههای مذهبی بدنیا آمده و رشد کردهاند، با مطالعهی کتبی که از آنها به «ممنوعه» یاد میکنند و معانی تحریف شده یا سطحی از قرآن (مثل نساءکم حرثٌ و مانند آن) دریافت کرده و آنها را با انسان بی محتوا و لذتطلب غربی مقایسه میکنند، ذهنهایی بسته و تفکراتی متاسفانه شرکآلود و کفرآمیز برایشان ایجاد شده که پس از ساعتها صحبت و مثال و دلیل و برهان باز از دری دیگر صحبت به میان میآورند و شبهه پشت شبهه... سوال من از شما استاد عزیز و فهیم این است که در این غوغای آخر الزمان که رسانه و قلم و زر و زور تلاش میکند که بر خیل مشرکان و کافران بیافزاید وظیفهی ما برای تبیین و تاثیرگذاری روی چنین افرادی چیست؟ چه بسا تعداد این افراد زیاد است و شبههها و درستهای آمیخته با غلط فراوان و گوشهاشان پر از کلمات و ذهنها اما خالی از معانیست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده شکلدادن سبکی از رفتار است که باید افراد معتقد به اسلام و انقلاب از خود نشان دهند تا حکایت کند از خرد و اخلاق انسانیِ انسانها. در این حالت است که انسان جدید متوجه میشود برای عبور از پوچی، چه راهی را باید انتخاب کند. در این فضا به جای جدال و طرح شبهه بیشتر، رفاقتها جای خود را باز میکند که البته هنوز ما به جهت ضعف رفتارمان از یک طرف و تبلیغات منفی دشمنانمان در ابتدای این راه هستیم. موفق باشید
سلام استادجان: وقتتون بخیر. یکی از اقوام به تازگی در اثر خواب آلودگی راننده در جریان تصادف رحمت خدا رفتند. شنیدم دستور اسلام هست که شبها اتراق کنید. حالا اگه اینا این دستور رو رعایت میکردند یا وقتی میدیدند راننده بد رانندگی میکنه پیاده میشدند، مرگشون عقب می افتاد؟ کلا میشه گفت مرگ بوسیله ماشین مرگ غیر حتمیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به راحتی نمیتوان نظر داد. بالاخره تقدیرها جای خود را دارد. ولی به هر حال ما نباید خود را در شرایطی قرار دهیم که امکان خطر در آن تا حدّ زیادی در پیش میباشد. موفق باشید
با سلام: در مثال موج و دریا (از نظر عرفان) آیا درست است که بگوییم که الله هم یکی از امواج است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت «الله» به عنوان جامع همه اسماء، همان دریاست. موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده: با توجه به اینکه جهان امروز جهان سیطره مدرنیته و فرهنگ منحط غربی است و گناهان و ظلمات همواره در حال گسترش یافتن است، به نظر حضرتعالی طرح و برنامه خدای متعال برای اینکه به صورتی اساسی ترمز بشر مدرن را بکشد چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما با پایداری در راهی که خداوند مقابلمان قرار داده میتوانیم به لطف الهی با بشر این زمانه گفتگو کنیم تا او عزم دیگری به میان آورد. موفق باشید
سلام و عرض ادب: اینطور احساس میکنم که در حال حاضر مسائل ماورایی از طریق دشمنان جنی و انسی نسبت به شیعیان زیاد شده ابتدا خواستم نظر شما را در این مورد بدونم. بعد از آن هم چون این حملات متعدد گاهی اثرگذار بوده خواستم ببینم چطور در حد عالی میتونم علیه این مسائل اقدام کنم طوری که حتی برای نظام اسلامی مفید واقع شوم؟ چند کتاب مفید هم اگر در این زمینه و علوم غریبه معرفی بفرمایید. ممنون میشم
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه همینطور بوده است که وقتی صراط مستقیم بیش از پیش به میان آید، تلاش شیطان نیز بیشتر به صحنه میآید به همان معنا که به خداوند گفت: «فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» و معلوم است که با حضور انقلاب اسلامی در تاریخ، بسیاری از حیلههای چهارصدساله شیطان که میخواست جهان مدرن را مقصد انسانها بگرداند، در حال خنثیشدن است. راه حل عبور از حیله شیطان، توحیدی است که اصالت را به انسانهای موحدی همچون شهدای عزیز میدهد که نمونه آن را شما در «دعای سحر» که حضرت باقر «علیهالسلام» به میان آوردهاند، مییابید. توحیدی بسی بزرگتر از آن نوع ایمانی که افراد معمولی دارند. ایمانی که در این طوفان یعنی طوفان جهان مدرن پیش آمده است، قوتِ کامل را ندارد و بدین لحاظ حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» که متوجه بودند برای حضوری بزرگ نیاز به توحیدی بزرگ دارند؛ کتاب شریف «شرح دعای سحر» را تدوین نمودند که خداوند تأمّل در آن کتاب را رزق همگان گرداند. در این راستا خوب است به کتاب «اسماء حسنی دریچه های نظر به حق» https://lobolmizan.ir/book/241?mark=%D8%AD%D8%B3%D9%86%DB%8C رجوع فرمایید. به امید نظر به توحیدی عمیق به وسعت مقابله با ظلمات آخرالزمان. موفق باشید
سلام علیکم استاد بزرگوار: ۲ سئوال داشتم: ۱. درباره «الگو» داشتن و ضرورت آن در زیست انسان نظر حضرتعالی چیست؟ برخی بزرگان فرمودند مهمترین عامل تربیتی داشتن الگوست و اثر آن از مطالعه صدها اثر بالاتر است. و با این حال واقعا اگر الگوی جامع را امام خمینی معرفی کنیم چه اتفاقی در زندگی رقم میخورد؟ یعنی از لحاظ انسان شناسانه الگو چرا مهم است؟ ۲. آیا شما قائل هستید امام راحل دارای مکتب تربیتی خاصی هستند که لزوما عرفای دیگر مخصوصا مکتب نجف به آن نرسیده اند؟ یعنی آیا مکتب تربیتی امام ارتقا یافته است؟ تمایزی دارد؟ اشتراک چطور؟ ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوتی نمیکند که خود را در کدام حوزه تربیتی قرار دهیم ولی تصور بنده آن است با نظر به شخصیت حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» و جامعیت شخصیت ایشان، بتوان در وسعت امروزین خود بیشتر حاضر شد و این به معنای انقطاع از مکتب نجف و ستونهای ارزشمند آن مکتب همچون آیت الله حسینقلی همدانی و ملا احمد کربلایی و آیت الله سید علی قاضی طباطبایی نمیباشد. موفق باشید
سلام استادعزیز: استاد بنده به دنبال بیشترین کسب ثوابم. حالا آیا خواندن انواع نمازهای مستحبی (ذکر شده در احادیث. نماز جعفرطیار. نماز توبه. و آمزش گناهان. نمازغفیله. نماز کامله و... ) در طول روز بهتر است؟ با توجه به حدیث نماز معراج مومن است. یا مدام ختم قران را از سر بگیرم؟ با توجه به اینکه میگن حضرت معصومه مثلا ماهی یک ختم قران داشته اند. یا ذکر گویی؟ (چون وقتی دارم قران میخونم مدام خودخوری دارم کاش نماز میخوندم. نماز که میخونم میگم نکنه قران خواندنها بهتر نتیجه میداد) من تمام مدت شبانه روز اوقات فراغت دارم و تنها هستم. و برای انجام هر کدام گزینه که شما بفرمایید، راحتم. میخام برنامه ای داشده باشم که تا اخر عمرم عمل کنم ان شالله. البته در کنارش مطالعه کتابها و صوت شما و استاد پناهیان و شجاعی و مطهری هم دارم. با تشکر فراوان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً خودتان میدانید که اعمال دینی ما به اندازه معرفتِ توحیدی ما قبول میشود و موجب قرب انسان میگردد و از این جهت در مورد نماز خوب است به مباحث «شرح آداب الصلواۀ» حضرت امام خمینی که شروع خوبی است برای به ظهورآمدن افق اصیلی که ما در نماز نیاز به آن داریم، رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/674?mark=%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8 و در مورد قرآن، یا به تفسیر «المیزان» رجوع شود و یا به شرحی که از سورهها در سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
استاد گرامی جناب آقای طاهرزاده ضمن عرض سلام: چناتچه مستحضرید ما در انتشارات لیلهالقدر - ناشر اختصاصی آثار استاد علی صفایی حائری _ افتخار داشته ایم در چند سال اخیر دایره مخاطبین بیشتری را بهواسطه اندیشه استاد صفایی حائری با معارف و مقاصد اسلامی آشنا نماییم. در همین راستا سعی در معرفی شخصیت و برجستگیهای فکری ایشان از طریق اساتید و اسلامشناسان مطرح داریم. از این رو از حضرتعالی خواهشمندیم پاسخ سوالات زیر را در حد وقت و توان تا حد ممکن به صورت تفصیلی ایراد فرمایید: ۱. آشنایی حضرتعالی با مرحوم استاد از چه طریقیست و به نظر شما چه برجستگیهای شخصیتی در ایشان مورد توجه میتواند باشد؟ ۲. با توجه به توصیه مکرر مخاطبین خود به مطالعه آثار استاد، اندیشه استاد چه مختصاتی داشته و احیانا چه نقاط قوتی نسبت به دیگر مباحث دینی دارند؟ ۳. در برخورد با آثار استاد، برای استفاده هرچه بیشتر از این اندیشه چه پیشنهادی دارید؟ آیا کمبودی در این اندیشه ملاحظه میفرمایید و در این صورت برای رفع آن چه راهی را در نظر دارید؟ ۴. روش و سبک برداشت ایشان از قرآن، روایات و ادعیه را چگونه ارزیابی می کنید؟ ۵. نظام مطرح شده در سلوک فردی و اجتماعی انسان در نگاه ایشان چه ویژگیهایی دارد و آیا این نگاه پاسخگوی انسان امروز می باشد؟ ممنون از اینکه وقت شریفتان را در اختیار ما گذاشتید. و من الله التوفیق انتشارات لیله القدر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آشنایی اولیه بنده از ایشان با مجله «رشد» بود. بحمدلله مرحوم استاد صفائی حائری در آن زمان به خوبی نسبت به روحیه جوانان آگاه بودند و با ابتکارات علمی و عملی خود سعی داشتند جواب طلب روحانی جوانان را بدهند.
۲. همچنانکه عرض شد استاد صفائی بهخوبی متوجه بودند نسل جدید چه دغدغههایی دارند و با صفایی که حقیقتاً در شخصیت ایشان بود، با دغدغههای جوانان روبرو میشدند و میگفتند و مینوشتند آنچه را که غذای جان طالبان حقیقت بود.
۳. مهم آن است که با آثار استاد صفائی حائری با دقت و با توجه برخورد بشود و متوجه انگیزه ایشان باشیم و اینکه سخن ایشان، سخن کسی است که بنا دارد ما را به سوی چشمه آرامبخش حقیقت رهنمون باشد.
۴. تا آنجا که در جریان هستم، بحمدلله روش مرحوم صفائی حائری همان روشی است که قرآن و روایت را به سخن میآورد به جای آنکه بخواهیم آن متون مقدس را تبدیل به متون آموختنی صرف بکنیم.
۵. اتفاقاً به هر دلیلی آنچه شخصیت استاد صفائی را برجسته میکند، زمانشناسی ایشان بود و متوجه بودند چه مسائلی برای جوانان امروز و اهل فکر پیش آمده و راه حل آنها چیست. و در این رابطه گفتند و نوشتند آنچه باید میگفتند و مینوشتند.
رحمت خدا بر او باد که: «عاشَ سعیداً و ماتَ سعیداً». متأسفانه زود از این دنیا سفر کردند و مشتاقان خود را در غم دوریشان عزادار نمودند. موفق باشید
سلام به استاد گرامی: در کانال «وارستگی»«https://eitaa.com/varastegi_ir» جملهای از جناب آقای دکتر داوری آورده است که ایشان میفرمایند: «اگر در دهههای اخیر بعضی فلسفههای معاصر با نظر به فلسفه و عرفان اسلامی فهم شدهاست، این کوشش را التقاط و درهم آمیختن افکار و آراء متباین با یکدیگر نباید دانست. بلکه جهدی فکری برای درک گذشته و فهم زمان و تاریخ و نسبت ما با قدیم و جدید و جهان متجدد است. این معنی را کسانی که مستبصر نیستند و فلسفه و علوم انسانی را صرفاً امور آموختنی میدانند، درنمییابند». «https://eitaa.com/varastegi_ir/585» حال سؤال بنده آن است که سخن ایشان را چطور معنا کنیم؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه ملاحظه میفرمایید ایشان ما را متذکر این امر مهم مینمایند که اگر فلسفههای معاصر بخصوص فلسفههای فیلسوفانی مانند دکارت و کانت و هگل و هایدگر و گادامر را مورد نظر قرار دهیم و متوجه جهانی بشویم که این فیلسوفان در آن قرار دارند؛ عملاً با مسائل و دغدغههای بشر جدید روبرو شدهایم و با متفکرانی به موضوعات میاندیشیم که موضوعات امروز ما است. و حال اگر با چنین دغدغههایی به متون عرفانی و فلسفی خود بنگریم معلوم است که بهرههای فراوانی از میراثِ عمیق و حکیمانه خود برای امروزمان به دست میآوریم. عمده آن است که در نظر به فلسفه این فیلسوفان بزرگ بنا را در فهم و همراهی با آنها قرار دهیم نه آنکه از ابتدا بنا را برای مقابله و نفی آنها بگذاریم . موفق باشید
با سلام خدمت استاد: ببخشید من مادرم حدود سه ساعت قبل از اذان صبح بیدار میشن برای عبادت ذکر قرائت قرآن و... و سعی میکنن بین الطلوعین هم بیدار باشن، وقت صبح که خانواده میخواهند روز خودشون شروع کنن، مثلا کنار هم صبحانه بخورن مادر به خاطر شب زنده داری که داشتن، یا خواب هستن یا بی حوصله و بی انرژی، سوالم از جناب عالی این است آیا این عبادت در راستای رضای الهی است ، که خانواده این بی توجهی را ببینن هر وقت هم شکایت میکنیم میگن شما هم باید ابن سبک زندگی کنین اگر مثل من بیدار بشید با من هم بخوابید مشکلی پیش نمیاد. اگر واقعا این سبک زندگی درسته که ما قبول کنیم با ابن مسئله کنار بیاییم توقع خودمون از مادر خانواده برداریم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید شرایط فرق کرده است نسبت به زمانی که بنا به توصیههای دینی بعد از نماز عشاء بیداری نداشتهایم و به جهت تغییر شرایط عروس حضرت امام در جایی میفرمایند حضرت امام کمی قبل از طلوع فجر جهت نماز شب بیدار میشدند و پس از اقامه نماز صبح و تعقیبات لازم میخوابیدند و رجوع مکرر ایشان به قرآن در روز بود. موفق باشید