بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36120
متن پرسش

سلام به استاد گرامی: در کانال «وارستگی»«https://eitaa.com/varastegi_ir» جمله‌ای از جناب آقای دکتر داوری آورده است که ایشان می‌فرمایند: «اگر در دهه‌های اخیر بعضی فلسفه‌های معاصر با نظر به فلسفه و عرفان اسلامی فهم شده‌است، این کوشش را التقاط و درهم آمیختن افکار و آراء متباین با یکدیگر نباید دانست. بلکه جهدی فکری برای درک گذشته و فهم زمان و تاریخ و نسبت ما با قدیم و جدید و جهان متجدد است. این معنی را کسانی که مستبصر نیستند و فلسفه و علوم انسانی را صرفاً امور آموختنی می‌دانند، درنمی‌یابند». «https://eitaa.com/varastegi_ir/585» حال سؤال بنده آن است که سخن ایشان را چطور معنا کنیم؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه ملاحظه می‌فرمایید ایشان ما را متذکر این امر مهم می‌نمایند که اگر فلسفه‌های معاصر بخصوص فلسفه‌های فیلسوفانی مانند دکارت و کانت و هگل و هایدگر و گادامر را مورد نظر قرار دهیم و متوجه جهانی بشویم که این فیلسوفان در آن قرار دارند؛ عملاً با مسائل و دغدغه‌های بشر جدید روبرو شده‌ایم و با متفکرانی به موضوعات می‌اندیشیم که موضوعات امروز ما است. و حال اگر با چنین دغدغه‌هایی به متون عرفانی و فلسفی خود بنگریم معلوم است که بهره‌های فراوانی از میراثِ عمیق و حکیمانه خود برای امروزمان به دست میآوریم. عمده آن است که در نظر به فلسفه این فیلسوفان بزرگ بنا را در فهم و همراهی با آنها قرار دهیم نه آنکه از ابتدا بنا را برای مقابله و نفی آنها بگذاریم . موفق باشید

35728
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم: با توجه به اینکه بعضی سوالاتی که برای شما می‌فرستند انتقاد به رهبر انقلاب هست خواستم از این عزیزان تقاضا کنم اگر انتقادی هست بصورت مصداقی بیان کنند مثلا نگویند که ایشون تصمیماتشون غیر قابل تغییره یا ایشون انتقاد ناپذیر هستند. پیشنهاد می‌کنم به دوستان که کتاب های تاریخ اسلام بخصوص زمان حکومت امیرالمؤمنین را بخوانند و سخنان ایشان را در سایت Khamenei.ir مطالعه کنند و ببینند حضرت آقا چگونه فرصت ها و خطرات ملت را تا چند سال بعد خودشان می‌بینند. بنده قسم جلاله می‌خورم که در زندگیم کسی را ندیدم که دینداری واقعی داشته باشد و با حضرت آقا دشمنی کند یا از ایشون متنفر باشد. هم چنین بد نیست نگاهی به نظرات بزرگانی چون آیت‌الله حسن‌زاده یا آیت‌الله ناصری یا آیت‌الله فاطمی نیا یا آیت‌الله مصباح در مورد ایشون بیندازیم تا ببینیم چگونه شیفته ی ایشون بودند. در آخر بد نیست این قسمت از نامه‌ی حاج قاسم سلیمانی را به احمد یوسف‌زاده در اینجا قرار دهم: درود می‌فرستم برمردی که به‌احترام همه مجاهدین و شهدا، قریب سی سال چفیه یادگار آن روزها را به گردن آویخته تا عشق به این راه و مرام و فرهنگ را به همه یادآوری کند و بر هر نوشته شما بوسه می‌زند و در بالاترین جایگاه فقاهت، حکمت و اندیشه، زیباترین کلمات را نثارتان می‌کند. چقدر مدیون این مردیم و بدون او تاریکیم. خداوندا! وجودش را برای ایران و اسلام حفظ بفرما.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخن شما عین حقیقت است که واقعاً اگر کسی بهره‌ای از دینداری برده باشد، انوار خاص هدایت الهی را در حضرت نایب الامام آیت الله خامنه‌ای می‌یابد و حیرت می‌کند که چگونه خداوند برای این زمانه یعنی در زمان غیبت چنین انسان بزرگی را پرورانده است. می‌ماند اگر این افرادی که متوجه جایگاه نورانی و معنوی و الهی ایشان نمی‌شوند را؛ همان‌طور که می‌فرمایید متذکر این امر نمود که چگونه انسان‌هایی که تمام عمر به دنبال حقیقت بودند مانند همان علمایی که نام بردید، این اندازه به ایشان ارادت می‌ورزند. موفق باشید

35584

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در مورد مسائلی که امروزه در جامعه با آن سروکار داریم گاها سوالاتی در مورد درست بودن یا نبودن آنها پیش می آید که با سوال از دفتر مراجع می گویند که طبق قانون مراجع رسمی و مجلس و باقی ارگانها باید عمل شود. یا اینکه مثلا می گویند اگر اینطور عمل شود درست است، ولی شخص توانایی بررسی کامل آن را ندارد که بداند چگونه انجام می شود. حال اگر در شرایطی انسان می بیند که خود قانون انطباق درستی با آنچه که درست وعقلانی است ندارد در آن شرایط چه باید کرد؟ بطور مثال مسائل بانک و اقتصاد و... با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید در مورد بانک و مسائل اقتصادی، ما گرفتار مافیای نئولیبرالیسم و نزول‌خواریِ پنهان هستیم و درک درست آن هنوز نه در مسئولان و نه در جریان‌های مذهبی پیش نیامده. آنچه مایه امیدواری است نوعی به خودآمدن است که حکایت از بازخوانیِ کلّی در این مورد می‌کند و امثال آیت الله جوادی تذکراتی را شروع کرده‌اند هرچند هنوز گوش شنوایی به طور جدّی به میان نیامده است. ولی این انقلاب اسلامی است که بالاخره در ذات خود توان عبور از این معضل را دارا می‌باشد. موفق باشید

35561

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام خدا. مدتیه با خودم در کلنجارم که در مسئله رابطه آدم شهری با طبیعت و حیوانات چطور باید حرف زد، چه زمانی امکان حرف زدن هست یا کی بالاخره شرایطی پیش میاد تا مردم بخوان رابطه درستی با حیوانات برقرار کنند. اول این رابطه توسط غرب خراب شد الان هم رابطه ای برقرار شده اما باز هم توسط آدمایی که هیچ آگاهی ندارند پس حد اقل اگه الان وقتش نیست بیایم یه سری کارهایی که کلی هست انجام بدیم تا نه تنها اونها بلکه خودمون رنج روحی کم تری ببریم چون بخشی از وجود ما طبیعته و ما در حیوانیت خود با حیوانات هم خانواده ایم که اگر اونهارو نادیده بگیریم درواقع خودمونو نادیده گرفتیم و انکار کردیم. هرچی در جامعه دینداران می‌بینم فقط فقه هست که مثلا اون نجس و اون فلانه اما خب این در این شرایط بحرانی خیلی نگاه خاصیه درحالی که آدم خانواده خودشو فقط با فقه میبینه یا اخلاق، ارتباط روحی و تعامل و زندگی هم برقرار می کنه؟ حالا فعلا همین که تو این گرما برای حیوانات ظرف آب و محل غذاهایی که براشون مضر نباشه مثل باقی مانده گوشت ها، استخان هایی که توسط ما خرد بشوند و شسته بشوند تا شکر یا ادویه ای در غذا نمونه خوبه. البته با یکم جستجو می‌فهمیم چه غذاهایی باید براشون بگذاریم مایی که مابقی غذاها را دور می‌ریزیم حد اقل در اختیار حیوانات محبوس شهری قرار دهیم زیرا طبیعت مال حیواناته که توسط آدم ها ربوده شده و شرایط زندگی عادی مثل خورد و خوراک و آرامش و شکار از حیوانات گرفته شده. امیدوارم آشتی با طبیعیت به نحوه انسانی اسلامی طبیعی به ما بازگردد با هرچه تواضع بیشتر دربرابر تصمیمات طبیعت و نوع زندگی حیوانات، آنهایی که خودشان بلدند زندگی کنند و ما نباید به آنها زیستن بیاموزیم. این رابطه با طبیعت در زمانه ما با شرایط های ما بسیار خوب است زیرا خدا طبیعت را آفرید تا آدمی خود را مشغول واقعیات خدادادی کند تا رنج های روحی او که زمانبر است برای خوب شدن را کم تر احساس کند. اگر سئوال است چرا بعضی سگ ها در شهرها به مردم حمله کردند ریشه اش در برقراری ارتباط ما با آنهاست چون احساس تنگی کنند پس غلبه توهم متقابل فشار زیادی برای آنها و شما ایجاد می کنه. حال ببینید همین یک خودروی سوختی شما به او و خودتون آسیب میزنه تا هزاران چیز دیگه پس ما بدهکاریم نه آنها بدکار ما.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! طبیعت نظم خاصی دارد زیرا توسط خدای حکیم ایجاد و مدیریت می‌شود و هر موجودی در طبیعت، جایگاه خاصی دارد و حیوانات در این رابطه هر کدام مأموریتی دارند تا طبیعت در مسیر خودش خود را ادامه دهد که البته بحث در این موضوع بسیار مفصل است. عرایضی در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» شده است. می‌ماند که ما در رعایت حیوانات جنبه تعادل را حفظ کنیم تا نه آن‌ها به زندگی انسان ورودی بیش از حدّ داشته باشند و نه انسان‌ها با آنان درگیر شوند. مثل آن‌که وقتی اطراف زندگی انسان عفونت زیادی پیدا شد این سوسک‌ها هستند که برای از بین بردن آن عفونت به میدان می‌آیند و ما به جای آن‌که عفونت‌ها را کم تا آن موجودات در آن صحنه‌ها حاضر نشوند؛ با انواع سموم، سوسک‌ها را می‌کُشیم. همین مورد را نیز در رابطه با سایر حیوانات غیر اهلی باید مدّ نظر قرار داد. موفق باشید

35529

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: لطفا پاسخ این پرسش را طوری بیان کنید که کسانی که اعتقاد کمتری به ائمه و پیامبر دارند قانع بشن. سوالی که مطرحه چرا پیامبر چند زن داشتن و اصلا دلیل اینکه اسلام گفته یک مرد میتونه ۴ تا زن داشته باشه چیه؟ شاید توجیه تعدد زن در زمان پیامبر و جنگ ها منطقی بوده اما این قانون به چه کار جامعه مدرن امروز میاد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع مباحث، مباحث بسیار گسترده‌ای است و بزرگان دین بحث‌های خوبی در این مورد کرده‌اند که در محدود سؤال و جواب نمی‌گنجد. علامه طباطبایی در تفسیر سوره نساء و سوره احزاب نکات دقیقی در این مورد فرموده‌اند. در بحث سوره احزاب و نساء در تبیین فرمایشات علامه عرایضی از طریق بنده شده است. https://lobolmizan.ir/sound/637?mark=%D8%A7%D8%AD%D8%B2%D8%A7%D8%A8 https://lobolmizan.ir/sound/698?mark=%D9%86%D8%B3%D8%A7%D8%A1
موفق باشید

 

35443

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: چند روزی است بحث دکتر چاوشی درباره جناب صدرا ذهنم را مشغول کرده بخشی از سخنان ایشون دربارع تفکر صدرا: انسان در حرکت جوهری حکمت متعالیه جمع بین ذات و فعل می شود و در نهایت ذات و فعل یکی می شود و بحث شفاعت به غایت دشوار می شود. وقتی می‌گویید عینیت بین ذات و صفات است این بزرگترین شناخت است و دیگر تعالی نمی ماند. اگر تعالی از معرفت وجود نداشته باشد، سوبژکتیویته ظهور می کند. سوبژکتیویته به معنای خودبنیادی انسان است و خودبنیادی یعنی اینکه همه امور عالم دائر مدار آگاهی انسان می چرخد. ابن عربی بر خلاف صدرا، ذات و فعل را جدا می داند‌. ذات انسان در نگاه ابن عربی حق است و فعل او می تواند خبیث باشد. بین ذات و صفات از منظر صدرا عینیت و از منظر عرفان تباین است. در تفکر صدرا تعالی و غیب وجود ندارد بلکه همه آن شهادت و حضور است و سوبژکتیویته در آن وجود دارد و به همین میزان نیهیلسم و اومانیسم در آن موجود است. اما این سوبژکتیویته هنوز تحقق خود را بصورت کامل در نظام صدرا پیدا نکرده. در صورت نقد یا تایید سخنان ایشان درباره صدرا خواهشمندم ما را آگاه بفرمایید و نظرتان را بفرمایید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید که فهم ایشان از موضوعات با تصورات خودشان همراه است و آن طور که لازم است از اساتید فن استفاده نکرده‌اند. مگر می‌شود در نظر به «وجود»، ذات و صفات جدا باشند. به گفته اهل فن بخصوص با تأکید آیت الله جوادی در درس «اسفار»، آری! مفهوم ذات غیر از صفات است همان طور که مفهوم علم، غیر حیات است ولی در واقعیت، ذات، مصداق همه این مفاهیم می‌باشد. موفق باشید

35387

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: من شروع کردم به مطالعه تفسیرالمیزان تا سوره بقره هم پیش رفتم حالا رسیدم به آل عمران من رشته تحصیلیم مهندسی مکانیک است. خیلی بحث های علامه مربوط به علم کلام هستش واسه همین خیلی جاها رو متوجه نمیشم منظورشون چی بوده لطف بفرمایید راهنمایی کنید چیکار کنم که بهتر درک وهمش کنم با سپاس

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در شرح سوره مبارکه آل‌عمران شده است

https://lobolmizan.ir/sound/644?mark=%D8%A2%D9%84%20%D8%B9%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%86 امید است که بتواند راهگشا باشد. به هر حال اصلِ سخن علامه باید برای شما محور تفکر باشد. موفق باشید

35260

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقتتون بخیر: میخواستم بدونم، کار کردن در شرکتی که در حوزه‌ی فیلترینگ اینترنت ایران فعالیت دارد، چه میزان از لحاظ شرعی و اخلاقی صحیح هست؟ در نظر داشته باشید، که بحث فیلترینگ برخی مزایا را از جمله، تقویت امنیت ملی، کاهش استفاده‌ی مردم از رسانه‌های و فضاهای مجازی بیگانه، سوق دادن ملت به شبکه‌ی ملی اطلاعات و... به دنبال دارد. اما برخی معایب از جمله: مشکلات متعدد افراد متخصص برای انجام کارهای روزمره، نارضایتی بسیار بالای فکری و ذهنی طیف وسیعی از مردم در جریان استفاده از اینترنت و در نهایت گسترش استفاده از فیلترشکنها را به دنبال داشته است. برداشت شخصی بنده شبهه‌ناک بودن این عمل می‌باشد چه مثبت چه منفی، و گویی درگیر نشدن در چنین فضایی ارجح تر از ورود به این حوزه می‌باشد. با این حال ممنون میشوم نظر تخصصی خود را مطابق با نظر دین مبین اسلام در این مورد بفرمایید، که آیا ورود به چنین فضایی درست است، یا ایراد دارد و یا بهتر است به خاطر شبهاتی که وجود دارد، عطای چنین کاری را به لقایش بخشید. با تشکر از شما

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید وقتی دشمنان ما امیدوارند از طریق فضای مجازی افکار فاسد خود را القاء فرمایند ما چاره‌ای نداریم در چنین فضایی مواظب روح جوانان‌مان باشیم و نه‌تنها اشکال ندارد، بلکه در چنین فضایی لازم است تا آنجا که ممکن است فضای مجازی را سالم نگه داشت. موفق باشید

35056
متن پرسش

سلام: وقتتون بخیر. من خیلی وقته که در وجود خدا شک و تردید دارم و این خیلی حالمو بد میکنه. منی که چادر می‌پوشم منی که نماز میخونم، منی که میخوام امر به معروف و نهی از منکر کنم، خودم به وجود خدا شک دارم. لطفا خدا رو برای من اثبات کنید. ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع شک، شک به وجود خداوند نیست، شکی است که در نسبت با خودمان با خدا پیش می آید و این را باید به فال نیک گرفت و در این رابطه عرض شد:
گاه به گاه باید خود را گم کنیم تا دوباره از نو بازیابی شویم
به آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا...» فکر کنید که ایمانِ دیروزین برای حضور در امروزِ این تاریخ کافی نیست. همان‌طور که اگر مار نتواند پوست بیندازد می‌میرد، اگر ذهن انسان برای تغییر دچار مانع باشد، دیگر ذهن نیست، انبار اطلاعات است. اگر خود را در آینده‌ تاریخ خود حاضر نکنیم و همچنان در گذشته متوقف باشیم، عملاً گور خود را پیشاپیش کنده‌ایم، زیرا در برابر آنچه در حال رشد و بالندگی است، کور و نابینا شده‌ایم. انسان‌‌هایی می‌خواهیم که نه‌تنها در نسبت با درک وجودی خود تامل کافی داشته باشند، بلکه معنای سعه‌ توحیدیِ انقلاب اسلامی را بفهمند که چگونه انقلاب، در این زمانه همچون اقیانوس شده است و دوره‌ دریاچه‌ بودنش به‌سر آمده. زیرا وقتی خود را در مرحله‌ای از تاریخ پیدا می‌کنیم باید سعی کنیم «گاه به گاه خود را گم کنیم» تا دوباره از نو بازیابی شویم. این است آن شدنِ ابدی که بودنی خشک و ساکن نمی‌باشد. و حضرت امام خمینی

«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در غزل مشهور خود متذکر آن «بودنِ دوباره» می‌شوند و اظهار می‌دارند:
در میخانه گشایی به رویم شب و روز        که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم
موفق باشید

 

34751

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد بزرگوار: در گروهی مجازی از سوی منتقدان دین، این پرسش مطرح شد. خواستم از نقطه نظرات حضرتعالی مستفیض شویم. پرسش: «یک خروجی مثبت پس از چندین هزار سال وجود ادیان ذکر کنید»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور انسان‌هایی بزرگ که معنای زندگی را به بشر نشان دادند خروجی اسلام و در راستای خروجی بی‌دینی، همین سردمداران سرمایه‌پرست جهان استکباری کافی است. اگر از اسلام یک مرد مانند حضرت علی «علیه‌السلام» به عالم عرضه شد، برای حقّانیت آن دین کافی نبود؟ و حضور افردی مانند حضرت امام و رهبر معظم انقلاب و حاج قاسم سلیمانی حکایت از آن ندارد که اسلام و انقلاب چه ظرفیت‌های بزرگی در نزد خود دارد؟ موفق باشید

34664

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: به‌نظر حضرتعالی وقتی توفیق زیارت امامان معصوم نصیب مان می شود، آیا مشکلاتی که داریم را بازگو کنیم یا نیازی به گفتن نیست و خود حضرات کارشان را انجام می دهند؟ (چون گاهی می شود که وقتی قصد زیارت می کنیم با خود می گوییم که می رویم پیش امام و خطرات و غم ها و مصائب سنگینی که به سرمان آمده را نزد ایشان مطرح می کنیم. منتها همین که می رسیم به حرم مطهر داستان مان این می شود: گفته بودم چو بیایم غم دل با تو بگویم / چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی!)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در زیارت انسان‌های کامل با روح انسانیِ خود با انسانی‌ترین انسان روبه‌رو می‌شویم تا در سعه انسانی خود با انسانیت دیگر انسان‌ها رابطه برقرار کنیم و دلسوز دیگران بوده و مهربانی پیشه کنیم، امری که ادیان الهی برای بشر آورده‌اند. موفق باشید

34663

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

خدمت استاد فرهیخته سلام علیکم و رحمه الله: خدا قوت. خوشا به سعادتتان. خیلی خیلی از وجود شما مستفیض می‌شویم. مرحوم علامه حسن زاده آملی در کتاب رتق و فتق با دلایل کاملا علمی اثبات می‌کنند که کره زمین بعد از ۲۸۶ هزار سال دیگه کلا زیر آب میره و قیامت این دوره از زمینی ها به پایان می رسه و معتقد هستند که هر یک میلیون و سیصد هزار سال یکبار این اتفاق می افته و دوباره زمین سر از آب بیرون میاره ایشون به قیامت به این شرحی که خورشید خاموش بشه و ... اصلا اعتقادی ندارند به نظر میرسه اعتقاد ایشون با آنچه که در این گروه تحت عنوان مباحث برزخ و قیامت هست خیلی اختلاف داره و بعضا در تًضاد قرار می‌گیرد. ممکنه نظرتون را در موارد فوق اعلام بفرمایید. چند درصد حقیقت دارد؟ آیا حدیث و روایتی و یا آیه به این موارد اشاره دارد خدا خیر کثیرتان دهد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان نظراتی که از استاد می‌فرمایید، نیستم. آنچه هست می‌توان موضوع «اذا الشمس کوّرت» را تأویلی فهمید. بدین معنا که خورشید نقش خود را از دست می‌دهد. موفق باشید

34631

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز گرانقدر: در ماه گذشته و در مجله سوره مطلبی از شما منتشر شد که دارای نکات نافذ و ظریفی بود. در بخشی از سخنانتان فرمودید که مردم ما متفکرانی هستند که می‌دانند تنگناهایی وجود دارد و به راحتی برطرف نمی‌شود. شما در این جا مردم را متفکر معرفی کرده‌اید و در اندیشه شما این ادبیات متواتر است. حتی وقتی به اندیشه امام نگاه می‌کنیم جمله طلایی ایشان را می‌بینم که فرمودند میزان رای ملت است. حال سوالی که مطرح می‌شود این است که ما در قرآن آیاتی داریم که در تضاد با این اندیشه هستند آیاتی همچون اکثر الناس لایعقلون و یا اکثرهم جاهلون و آیاتی از این دست. حتی در سوره عصر تمامی انسانها را در خسران بیان می‌کند و چهار شرط می‌شمارد که انسان از خسران خارج شود. وقتی به افراد جامعه نگاه می‌کنیم عموما آن چهار شرط را ندارند و در یک معنا اکثرهم لا یعقلون هستند. حالا چگونه قرار است میزان رای ملت باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در دو نوع حضور است. حضورِ مقابل با آموزه‌های دینی انبیاء که البته همان‌طور که می‌فرمایید مصداق افرادی است که وصف آن‌ها «لایعقلون» است. ولی برای آن‌هایی که در بستر حضورِ آموزه‌های انبیاء قرار دارند، اگر ضعف‌هایی هم در آن‌ها هست به جهت سیطره فضای کفر جهانی است. ولی جهت روحی آن‌ها جهت دیگری است. این‌جا است که عرض می‌شود باید امیدوار بود. به عنوان نمونه خوب است که به کلیپی نظر کنید با این آدرس https://eitaa.com/matalebevijeh/13033 موفق باشید

34619

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته: وظیفه من در قبال کسی که از ارحام هستند و از رحمت خدا و زندگی در این دنیا ناامید و افسرده شده و قصد خودکشی دارد چیست؟ قبلا می‌شد باهاش صحبت کرد اما بتازگی فحاشی به دین و خدا و پیامبر و امامان بیشتر از قبل شده .هر چند این مسائل ریشه در خلا عاطفی و تربیت نادرست بر مبنای غیردینی هست ولی ناامیدی از زندگی و خدا و علل ناکامی‌ها را به خدا و پدر و مادر نسبت دادن و خود را مقصر نداستن انگار همه‌ی راهها را برای سامان دادن روحش برای خود و برای آنکه دیگری او را کمک و یاری کند بسته است. استاد چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به خود آن فرد دارد که از رحمت الهی غفلت کرده است. حدّاقل بداند در این مورد خداوند فرموده است: «وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ» به همین جهت فرموده‌اند این افراد کافر از دنیا می‌روند. موفق باشید

34475

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی: ببخشید بنده یه اعتقادی دارم، می خواستم عنوان کنم ببینم آیا صحیح است یا نه. اگر انسان نیت کند تمام اعمال مستحبش را هدیه کند به انبیاء و ۱۴ معصوم و شهداء باعث می‌شود که در آخرت اگر با گناهانش آتشی در پرونده اعمال صالح انداخته و همه اعمال نیکش حبط و از بین رفته و چیزی برایش در پرونده اش نمانده لا اقل بابت آن اعمال مستحبی که هدیه کرده، آنان هم از فضل و کرمی که دارند برای جبران کردن اعمال نیک خودشان حتی به مقدار خیلی کم هدیه اش کنند باعث می‌شود پرونده اش پر از اعمال صالح شود و از او دستگیری و شفاعت کنند و در چنین صورتی باعث نجاتش شوند. حتی اگر پرونده اعمالش خالیه خالی از حسنات باشد. آیا دلخوش کردن و امیدوار بودن به این امر دیدگاه درستی هست. اگر با دلیل ذکر فرماید سپاسگزارم. نزد خدا ماجور باشید بی حساب.🤲🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً در این امر تناقضی پیش می‌آید زیرا هدیه اعمال به اولیای الهی به معنای نوعی هماهنگیِ روح آن اعمال با شخصیت اولیای الهی است و لازمه آن داشتن شخصیتی است که ذیل آنان قرار گیریم. بنابراین وظیفه انسان است تا در حدّ توان خود اعمال خود را انجام دهد و در دل انجام آن اعمال افق شخصیت خود را در آن بزرگان مدّ نظر آورد و بدین‌سان آن اعمال را به آن‌ها هدیه کرده است. عرایضی در این مورد در شرح کتاب «فعلیت‌یافتن ‌باورها» شده است. موفق باشید

34156

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: استاد بزرگوار خدا شما را حفظ کند و بر طول عمرتان بیافزاید. در مورد مساله ای فکرم درگیر است و هر چقدر بالا و پایین کردم به نتیجه قطعی نرسیدم باز هم مثل همیشه از شما کمک می‌گیرم تا ان‌شاءالله خداوند به واسطه شما این مساله را برایم روشن کند. متاسفانه خواهر و برادرهای من دیندار نیستند و مخالف نظام جمهوری اسلامی و از لحاظ فکری همراه با فتنه پیش آمده هستند و باز هم متاسفانه دارند کم کم به سمت انکار دین و نبوت می روند من هم قبلا همفکر اونها بودم ولی لطف خداوند رحیم شامل حالم شد و ره یافتم، همیشه سعی کردم با محبت و دلسوزی با آنها رفتار کنم و گاهگاهی دلسوزانه آنها را به توجه به راه و روش و باور صحیح متذکر باشم اونها هم به خاطر محبت و صمیمیتی که بینمان بود در حضور ما رعایت برخی مسائل را داشتند اینکه حداقل حجاب از نظر خودشون را در حضور ما رعایت کنند و کاری که ما را ناراحت میکنه انجام ندهند یا بد و بیراه به سر تا پای نظام نگن ولی الان با جوی که ایجاد شده دیگه نمیخوان این مراعاتی که میکردن را انجام بدن و اول از همه حجاب شون را در جمع های خانوادگی برداشتن و من هنوز به نتیجه نرسیدم که چه کاری حق است و نتیجه درست تری دارد. اینکه مثل گذشته با اونها رفتار کنم و با محبت و دلسوزی و اخلاق و رفتار درست و نصیحت های گاه و بیگاه متذکر بیراهه رفتن اونها بشم یا اینکه ارتباط حضوری با اونها را قطع کنم در عین اینکه ارتباط تلفنی و رسانه ای را مثل قبل باهاشون داشته باشم و به این وسیله متذکر بیراهه بودن راهی که می روند بشوم. منظورم از بیراهه نه فقط برداشتن حجاب پیش ما بلکه کلا اعتقاد غلط و جهان بینی نادرست شون هست. ممنون میشم مثل همیشه با نور علم و حکمت تون مسیر را برام روشن کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره 34127 عرض شد نباید در این موارد عجله کرد و رابطه خود را به همان شکل که داشته‌اید، خوب است ادامه دهید و از بعضی از حرکات و گفتارها با اغماض ردّ شوید زیرا این افراد خودشان می‌دانند حرف و سخن‌شان چیست بنابراین نیاز به بحث هم نداریم. مطمئناً آن‌ها با بحرانی که در پیش دارند و احساس پوچی و بی‌ثمری‌شان روبرو می‌شوند و آن‌جا است که با سکوتی طولانی اگر رابطه‌تان را قطع نکرده‌اید، به سخنان شما توجه می‌کنند به شرطی که شما هم بنای تحقیر آن‌ها را نداشته باشید بلکه به هدایت و راهنمایی آن‌ها فکر کرده باشید. موفق باشید

34065

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوار: استاد خواهشا شرک خفی را با توجه برهان صدیقین تشریح فرمائید و در خصوص تقویت جهان بینی توحیدی و رفع شرک خفی دستورات کاربردی را عنوان فرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرک خفی، امری عقلانی و برهانی نیست. روحی است که انسان در امورات خود بر خلاف عقل، اموراتی را وَهماً در زندگی مؤثر می‌داند هرچند خدا را در کلیت پذیرفته باشد. موفق باشید

39945

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: شما همیشه راهنمای من بوده اید هرچند من برای صد در صد پیروی از نصایح شما کاهل بوده ام اکنون من در دوچیزسردر گم هستم و بارها راه های مختلفی را برای پیدا کردن وظیفه ام در این موارد طی کرده ام که بی سرانجام بوده ،اول علاقه و استعداد که در زمینه هنری در خودم می‌بینم اما هنر یا راهی که بتوانم آن‌را با دین گره بزنم و تا به ثمر رسیدن آن‌را ادامه دهم را پیدا نمی‌کنم و دوم در زمینه فرهنگی یا قرآنی، مرا راهنمایی می‌کنید🙏🏻🙏🏻

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اگر با همین روحیۀ هنری، دل به قرآن بسپارید تا نسبتی با کلام الهی پیدا کنید، خود به خود روحیۀ هنری شما شکوفا می‌شود. پیشنهاد می‌گردد اگر مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن‌ها  دنبال فرموده‌اید، به سراغ شرح سورۀ آل‌عمران که صوت آن در سایت هست، بروید. موفق باشید

39861

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام خدا سلام: در شرایط سیاسی که پیش آمده چند مسئله را با خودم مرور می‌کنم. اولاً باید متوجه سیر رشد جمهوری اسلامی باشیم که مشکلات در این نظام لطف الهی است تا اسلاممان خاص تر شود. ثانیاً متوجه باشیم غرب رباینده استعداد های بشر آخرالزمان، و سلاطینش ظالمانی هستند تا نگذراند بشر به ربوبیت حق نزدیک شوند و باید مدرنیته را بتفکیک از ظالمانش شناخت و با شناخت انسان مسلمان آخرالزمانی خود را به بهترین حالت یافت و شناخت. اما مسئولین! کسانی که مورد حکمت رهبر عزیز انقلاب اسلامی قرار می‌گیرند باید بدانند فراعنه برای بقای خود در دنیایشان تکنیک هایی را انجام دادند تا جاودانه شوند از همین روی اهرام مصر زیرساخت های ریاضی دقیقی به عمق علم از این امکانات، بناشده تا اعماق زمین را به آسمان مرتبط کند و جسمشان مومیایی شود و در مرکز هرم به آسمان گره بخورد تا جاودانه شوند! این بود راز اهرام و جاودانگی فنا شدنی دنیای آنها؛ پس بگویید کجایند قدرت های دنیایی فراعنه؟! آمریکا نیز همین سازکار را دارد در ابعاد وسیع تر بواسطه تکنولوژی، تکنیک و رسانه و نباید گول آنها را خورد زیرا خودشان گول خودشان را خورده اند. هر فرعونی به دست یک پیامبری هرچند چوپان، مثل حضرت موسی علیه السلام از بین خواهد رفت تا خداوند نشان دهند مقام انسان کامل احاطه دارد بر هر خاقان پر فن ظالمی که مخلوقات را از راه سیر الی الله خارج می‌کند و خداست که خدای عالمین است. هرگز بین دو ذات که در تقابل جدی هستند صلحی نمی‌شود مگر آنکه یکی تسلیم شود و اسلام بلند مرتبه امکان تسلیم شدن برابر دشمنانش را ندارد و دشمنان نیز تکبرشان سلم را نخواهد پذیرفت مگر آنکه خدای آنها را نابود کند و این چاره ای است که خودشان برای خودشان خواستند و این سیره قرآنی است که جاری می‌شود. بگذارید عرض کنم انقلاب اسلامی امروز آزاد و فعال شده و فکر نمی‌کنم هیچ آمریکایی بتواند مردمان ما را محدود کند! این چه ترس کذبی است که از تحریم می‌هراسند!؟. این روز ها تمام می‌شوند و کشور ما مرکز آینده این جهان خواهد بود پس عزت نفس خودرا در این میدان جاودانه اخروی اسلامی حفظ کنیم و از خدا بخواهیم ما را شامل تقوایی که به هرکه بخواهد می‌بخشد بفرمایند ان‌شاءالله زیرا کسانی که به این لطف از جانب خدا نرسند تمام بدبختی ها را یکجا جمع کردند. استاد بنده دعا گوی شما هستم و از خدا برای همه مسلمین و انسانها رضایت پروردگار را آرزو می‌کنم زیرا این راه بسوی خدا و آزادی در انسانیت که همین انقلاب اسلامی در اوجش هست یک راه جاری و پر سرعت است و ضعف ندارد. بحمدالله.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که بحمدالله متوجه شده‌اید. حقیقتاً نظام اسلامیِ ایران با هویت امّ القرایی‌اش منشأ به خودآمدنِ بشر جدید خواهد شد تا برای عبور از بحران‌ها و برای به خودآمدن، راهی را مدّ نظر داشته باشد که جمهوری اسلامی با شخصیت‌هایی همچون حاج قاسم سلیمانی مدّ نظر آورد. مهم توجه به این امر است که بدانیم بشر جدید سرگردان کدام امر است که با به خودآمدنِ خود از سرگردانی ها نجات یابد؟ موفق باشید

38930

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و تحیت خدمت استاد بزرگوار: کم توفیقی بنده در استفاده از فرمایشات شما بسیار محرز است قابل کتمان نیست، اما به یاد دارم پس از فوت فرزند بزرگوارتان، جلسه یا چند جلسه ای را به مسئله موت پرداختید و بنده توفیق حضور در یکی از آن جلسات را داشتم. در جمع بندی این مسئله برایم حاضر شد که زمان مرگ غیر قابل تغییر است و به هیچ سببی دچار تغییر نشده، نمی‌شود و نخواهد شد و «اگر در روایات به این نکته اشارتی شده است که با استغفار و صدقه و صله رحم و...، عمر طولانی می‌شود و مرگ به تعویق می افتد و یا بواسطه انجام گناهانی یا حتی فعلِ غیرِ گناهی، عمر انسان کوتاه می‌شود؛ در همه اینها لابدّ از تأویل یا طرح روایت هستیم.» (این عبارت رو شما نفرمودید، ولی بنده از چیزی که فرمودید این لازمه رو گرفتم.) لکن آن چیزی که در دست ماست، چگونه مردن است و مثالی فرمودید در مورد اتوبوسی که به واسطه اشتباه راننده، ته درّه سقوط می‌کند و همه سرنشینان می‌میرند. ذهن بنده مدت طولانی درگیر این موضوع بود، لیکن به حوادث مختلف ارسال سوال به تأخیر میافتاد. اما دو روز گذشته بود که یکی از رفقای نزدیک بنده بر اثر ایست قلبی در حالی که از همه جهت سالم و سلامت بود، به رحمت خدا رفت. ابتدا مسئله بنده این است که آیا آنچه از فرمایشات شما فهمیده ام، همان است که شما فرمودید؟ و در ادامه، مبانی و ادله مثبِتِ این مدعی چیست؟ در اینجا حاکم در حکم عدم تقدیم یا تأخیر لحظه مرگ کیست؟ عقل یا نقل؟ ارسال این سوال با توجه به اینکه زمان شریف شما گرفته می‌شود، نهایت جسارت است، اما چه کنم که عقل این حقیر به جایی جز این جسارت راه نیافت و پاسخ به این پرسش هم، از مسائل بنیادین انسان در عصر حاضر و همه عصر ها. 🖤یَازَهْرَاءسَلَام‌ُٱللّٰه‌ِعَلَیْهَا🖤

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیه ۲۲ سوره حدید که می‌فرماید: «ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في‏ أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيرٌ» و آیه ۶۰ سوره واقعه که می‌فرماید: «نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ» حکایت از آن دارد که اولاً: مرگ افراد از قبل تعیین شده ثانیاً: کسی نمی‌تواند در قبض روح افراد و یا کشتن انسانها از خدا سبقت بگیرد و اندازه هر مرگی را خداوند تقدیر کرده. این مربوط به اجل مسمّی می‌باشد. ولی اجل‌های ناگهانی یا فُجعه، اجل‌هایی است که قبل از اجل مسمّی ممکن است بنا به مصلحتی، صورت گیرد یا مصلحت آن شخص بوده است و یا به جهت گناهانش. موفق باشید

37468

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد طاهرزاده: ۱. نظر حضرتعالی در رابطه با جایگاه تاریخی جناب هایدگر و حضور و ظهور تفکر ایشان در جهان غرب چیست؟ ۲. آیا هنوز هم عظمت سابق را برای تفکر ایشان قائل هستید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بنده اتفاقاً در نسبت با نگاهی که هایدگر به انسان در رابطه با حضور تاریخی‌اش دارد، بسیار در حیرت هستم. و همان‌طور که مکرر خدمت طلاب عزیز عرض شده، پس از حضور کافی در «حکمت متعالیه» جناب صدرالمتألهین، نمی‌توانند جناب آقای دکتر رضا داوری و جناب آقای مارتین هایدگر را برای حضور در این تاریخ و در نسبت با این بشر، نادیده بگیرند. موفق باشید

خوب است به متنی که تحت عنوان فراسوی_ایمان_و_کفر  در کانال وارستگی نوشته شده توجه بفرمایید.https://eitaa.com/varastegi_ir/1021

37053
متن پرسش

خودشناسی خطرناک ترین علمی است که باید آموخت. بر قرینِ خویش مَفْزا در صِفت کآن فراق آرد یقین در عاقبت (مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۳۵۱۴) شناخت یافتن، بر هر چیزی کسب ماهیت یا چیستی آن چیز است! _چیستی هر چیزی عارضی بر ذات آن چیز برای مثال شناخت ما از دیدگاه نویسندهٔ یک کتاب در نهایت ایجاد تصوری است در نزد ما که مازاد بر خود آن دیدگاه است. حال تطبیق این تصویر و تصور ما با واقعيت آن نظر، سخن دیگری است. به هر حال دریافت ما از ابژه مورد نظر یک افزوده است. حالا در مورد شناخت خود وضعیت کمی بغرنج تر است اگر ما بخواهیم از خویشتن خود شناختی داشته باشیم، یک تصوری از خود می‌کنیم که مازاد بر اصل است! و این غلط است پس راه درست چیست؟ مولانا بعنوان حکیم و عارف می‌فرماید بر قرین؛ یعنی تصور خود از خود میفزا! چرا؟ چون در نهایت این شناخت غلط منجر به دوری خود از خویشتن می‌شود! بی دلیل نیست که بزرگان اذعان دارند «انسان امروزه از خودش در دورترین کیفیت ممکن است» شاید بی مسمی نباشد در پاسخ سوال دورترین کس به انسان کیست؟ بگوییم خودش! مولانا می‌فرماید بر قرین خویش میفزا در صفت یعنی خود را بدون هیچ چگونگی بشناسید! بعبارت دیگر شناخت خود از چشم فرا خود! خود را در نسبت با خود نسنجید بلکه خود را در نسب فرا خود بسنجید! یعنی در نسبت با حق، رسول حق، امام حق، فقیه حق. لذا در ابیات بعدی فرمود: نطق موسی بد بر اندازه ولیک / هم فزون آمد ز گفت یار نیک / آن فزونی با خضر آمد شقاق / گفت رو تو مکثری هذا فراق

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. اتفاقاً نوع معرفت نفس‌هایی که کتاب‌هایی همچون «کیمیای سعادت» به میان می‌آورد و جناب مولوی در آن زمان با آن نوع متون آشنا بودند، عملاً انسان را ابژه خود می‌کند و معرفت نفسی که باید نوعی حضور در نزد خود باشد، به مفهومی از خود تبدیل می‌شود. بر عکسِ کاری که علامه طباطبایی «رحمت‌الله‌علیه» در کتاب «رسالۀ الولایه» به میان آوردند که باب «عین الربط‌» بودنِ انسان را مطرح می‌کنند. انسان در حضوری که با هستیِ خود نزد خود می‌یابد دائماً از خویش فراتر می‌رود و هستیِ نامتعیَّن‌اش رو به سوی فردا در صیرورت است و رو به سوی آینده طرح‌افکنی می‌کند، در حضوری که لحظه به لحظه فراتر از خودش در خودش حاضر می‌شود و بر اساس انتخابی که می‌کند به خود هویت می‌بخشد و نسبت به هستی تقرب می‌جوید، زیرا انسان با حقیقت هستی نسبت دارد و جهت‌اش به سوی آن است. موفق باشید
 

37013
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیک و ریحانه
«فاقد البصر فاسد النّظر» كسي كه بصيرت و بينايي ندارد فكر و انديشه‏ اش فاسد است. سخن از فکر حصولی و تفکر ریاضی که از دل اندیشه های بشر برای ساخت معنای زندگی و زیست در عالمی که انسان ها برای ارتباط و فراهم کردن بستری برای ساختن آرمان شهر خود بدان محتاج‌اند نیست. این علم و این نوع فکر و نظر محصول مدرنیته است که در ساحت زیست انسانی رخ نموده است و انسان را در فرآیند تجربه و فیزیک و ترابط های آن با علوم مرتبط با انسان به خود دچار کرده است. و اما سخن این کلام عرشی فراتر از آن است که در افق علم حصولی در بماند و گشودگی باطنی اش را از دست بدهد و از آن عمق و ژرفای ملکوتی اش چیزی بکاهد. بصیرت در آن لایه های باطنی انسان نهفته است که اگر انسان از جان مایه درونی برای فهم زیست عالم زمینی اش بهره نگیرد، عملا از ابعاد متعالی زندگی اش چشم پوشیده است و در افق عرضی عالم انسانی اش صرفا بهره ای خواهد برد آن هم توأمان با رنج و درد و برای فروکاستن از درد، تن به لذت‌هایی خواهد سپرد که همچون مسکن از درد می‌کاهد اما رنج را به شادکامی مبدل نمی کند و ألم را به لذت مبدل نخواهد کرد. این داستان زندگی روزمره ای است که مولود بشر عالم غربی است که با علم به سراغ فهم زیست انسان شروع به تعریف و نظریه پردازی برای انسان کرد و حاصل آن دست رنج علمی تاریخ مدرن را ساخت که منجر به نهیلیسم شد و انسان همواره برای فروکاستن از رنج ها به سراغ نظریه های علمی پناه بردند و متفکرین برای تسکین درد آدمی او را هر روز در آغوش پناه نظری و حاصل تئوری های خود بنیاد سپردند و حاصل این هم‌آغوشی انسان در این تاریخ چیزی جز دلزدگی و رنج بیشتر و پوچی نبود. امروز اگر می خواهید بن بست نظریه های علمی تاریخ مدرن را بشنوید به صدای فریادهای خاموش انسان ها گوش بسپارید تا آن را درک کنید! شاید یقظه ای تاریخی حاصل شد و بازگشتی از ادامه ی فردایی بس تاریک و سرد و خاموش اگر چه بعید می‌دانم سُکر این غفلت به این راحتی و بی هزینه به هوشیاری بینجامد و انسان بدون درد خماری حیات تاریخ خود بنیادی اش حیات جدید عالم قدس را بیابد و از اعتیاد به آن دست بکشد و راهی که ادامه دیروز معنوی اش بود را به فردای روشن قدسی اش متصل کند و حقیقت آن است که انسان را چاره ای جز بازگشت به عهد ازلی اش نیست. چه آنکه با یقظه و توبه خود، قدم در راه بازگشت تاریخ قدسی بگذارد و یا آنکه به درد زایمان غیرطبیعی تاریخ به این مسیر بازگردد. به هر حال تاریخ در شأن توحیدی‌اش به انسان رجوع کرده است و آدمی ناگزیر از مواجهه ی با آن! راهی جز رویارویی نیست و این مائیم و فردای پیش رویی که غیر از دیروز بشر است و نسبتی که باید با این فردا تعریف کنیم چه بخواهیم و چه نخواهیم، و جایگاه ما دقیقا در همین مواجهه و نسبتی است که با فردا داریم در امتداد رسالت انبیاء اولوالعزم که بایست هدایت تاریخی را به عهده بگیرند و دارای عزم عبور انسان ها از ساحت فروبسته تاریخ دیروز به فردای گشوده ی پیش روی انسان باشند و اگر این انسان ها صاحبان عزم نباشند نخواهند توانست دست آدمی را بگیرند و آنها را در این چرخش تاریخی عالم حاضر کنند. جنس رسالت تاریخی از این دست کاری است بس عظیم که انسان های با عظمت در قدم های راسخ و ایمان های حق الیقینی را می طلبد و این همان جنسی است که با انقلاب جناب حضرت روح الله سلام الله علیه به جمهوریت کشیده شد و دست آدمی را به ساحت تاریخی دیگر از جمهوریت رساند که نه دیروز جمهوری‌های معمول است و نه امروز بلکه جمهوری اسلامی است که طلب فردای بشر این تاریخ است. آری، هنوز سخت و دشواری است فهم آنچه با امام برای صحنه ی آدم و عالم آخرالزمانی رخ داده است و اگر چه در این سالهای نزدیک تر فهم های متعالی‌تری به میان آمده است و جان ها طلب دیگری را از تاریخ به میان آورده است، آنچنان که از جنس شهدای مان هم می‌توان فهمید خصوصا بعد از حاج قاسم که ظهور طلب آخرالزمانی بشر در تاریخ انسان است. عبور از پوچی ها و دزدی ها و رانت و فساد جز با حضور در تاریخ قدسی فردایی انقلاب اسلامی میسر نخواهد شد و صحنه حضور انتخابات در برابر تاریخ سراسر بسته جبهه استکبار از جنس حاضرشدن در فردایی است که بشر بر خلاف دیروز غربی‌اش در عالم قدس شرقی اش حاضر است و دیگر فساد و تباهی را بر نخواهد تافت و جنس مطالبه‌اش جنس دیگری است فراتر از زمین و ورای آرمان شهر غرب که همه را برای خود بخواهد. بلکه لُب اش از پی تعالی و جستن خودی برین همچون شهدا و حاج قاسم هاست. آری باید بگویم که این حرکت و حضور و حرکت بی درد و رنج نخواهد بود آنچنان که ریزش هایی هم در پی خواهد داشت و آنچنان که درگیری‌هایی را بر سر راه خود ایجاد خواهد کرد و همراه با نزاع، اما نزاع بر سر میدان داری فردای آدمی است و پیروز میدان جمهوری است اما نه جمهوری خود ساخته و خودخواه و خود محور عالم غرب که جمهوری اربعین حسینی و حرم جمهوری اسلامی ایران. سبحان الله عما یصفون و سلام علی عبادالله المرسلین. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه با نکاتی که می‌فرمایید احساس یگانگی و امیدواری دارم. از بصیرت گفتید که در لایه‌های باطنی انسان نهفته است. بصیرتی که متذکر آن است تا ما خود را به لذت‌های زودگذر دنیایی از ترس دردهایی که قصه قدم‌های بلند حضور در تاریخِ قدسی ما است؛ نفروشیم و بتوانیم به فریادهای خاموش انسان‌های گرفتارِ چمبره تاریخ مدرن گوش فرا دهیم، و این مشروط بر آن است که متوجه فردایی شویم که بسی از تنگناهای تاریخ مدرن آزاد است.
چه اندازه دقیق از جمهوریتی سخن گفتید که بسی متعالی‌تر از جمهوریت بی‌نمک و سرد جهان غرب است. جمهوریتی که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بر آن تأکید داشت تا انسان حضور تاریخی خود را در خود احساس کند. جمهوریتی که انسانْ بودنی را تجربه کند که به وسعت حضور در آخرین دوران برای آخرین انسان است. همان‌طور که فرمودید: «این جز با حضور در تاریخ قدسی فردایی انقلاب اسلامی میسر نخواهد شد و صحنه حضور انتخابات در برابر تاریخ سراسر بسته جبهه استکبار از جنس حاضر شدن در فردایی است که بشر بر خلاف دیروز غربی اش در عالم قدس شرقی‌اش حاضر است». حال با توجه به این امر آیا می‌توان در راستای بودن و شدنِ خود در «وجود»، به نمادهایی از انسانیت نظر کرد که هستی ما در آینه وجود آن‌ها در حرکت است؟ این در صورتی است که از یک طرف در وجود خود، در عین شدن، حاضر شویم و از طرف دیگر جهتی را در شدنِ خود مدّ نظر داشته باشیم تا همچنان در آینده خود، علاوه بر آن‌که در نزد خود هستیم، در آینده‌ای حاضر باشیم که جدا از ما نیست، بلکه انعکاسی است از وضعیت امروزین ما. امروزینی که ذیل تذکرات رهبر قدسی انقلاب در صحنه‌صحنه‌های این تاریخ، حاضر و حاضرتر خواهیم شد. چه اندازه معنای جمهوریت در این دستگاه معنای اصیل و انسانی است، به همان معنایی که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» فرمودند: «جمهوری اسلامی - نه یک حرف زیادتر و نه یک حرف کمتر-». موفق باشید                
 

36810
متن پرسش

کجاست روشنی؟ آنجا که سخت تاریک است / صراط نور خمینی چقدر باریک است / دوباره جوهر خودکار خوار خواهد شد / چه خنده‌دار که خودکار عاشقان بی(ک) است. / بترس! عقلِ سراسر خطرْ کمین کرده! / چه چیز بدتر از آنی که صبح نزدیک است؟ / نترس سینه سپر کن که حسنیین یکیست / همان که تیر خلاص است تیر شلیک است / اگر که اطّلع الشمس دل، چراغ خموش / به من بگو چه کسی گفته غزه باریکه است؟  / که عشق آمد و در گوش عقل زمزمه کرد / به من بگو چه کسی گفته غزه باریکه است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرگز غزه باریکه نیست. غزه؛ شروعِ دوباره ما می باشد، در جهانی که با حضرت روح الل ه«رضوان‌ا‌لله‌تعالی‌علیه» گشوده شد. هرگز غزه باریکه نیست، وگرنه نمی‌توانستیم در غزه با تونل‌هایی روبه‌رو شویم که هر قطعه‌ای از آن راهی است به سوی آزادی بشر امروز. اگر غزه باریکه بود، چگونه این‌همه در جانِ انسان‌ها کران تا کران حاضر می‌شد؟! این‌جا است که با شما همراه خواهم گشت که روشنی، آن‌جا است که سختْ تاریک است. آری! وای اگر صبحی شروع شود که در آن از ادامه راه غفلت گردد. مانند جریان‌هایی که در انقلاب اسلامی گمان می کنند به آنچه باید برسند، رسیده‌اند!! در حالی‌که روح اللهِ ما تازه بعد از قبول قطعنامه فرمودند: «خداوندا! این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا! کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‌اند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش.» موفق باشید       

36775

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوار: ۲ سئوال داشتم: ۱. درباره «الگو» داشتن و ضرورت آن در زیست انسان نظر حضرتعالی چیست؟ برخی بزرگان فرمودند مهمترین عامل تربیتی داشتن الگوست و اثر آن از مطالعه صدها اثر بالاتر است. و با این حال واقعا اگر الگوی جامع را امام خمینی معرفی کنیم چه اتفاقی در زندگی رقم می‌خورد؟ یعنی از لحاظ انسان شناسانه الگو چرا مهم است؟ ۲. آیا شما قائل هستید امام راحل دارای مکتب تربیتی خاصی هستند که لزوما عرفای دیگر مخصوصا مکتب نجف به آن نرسیده اند؟ یعنی آیا مکتب تربیتی امام ارتقا یافته است؟ تمایزی دارد؟ اشتراک چطور؟ ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوتی نمی‌کند که خود را در کدام حوزه تربیتی قرار دهیم ولی تصور بنده آن است با نظر به شخصیت حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و جامعیت شخصیت ایشان، بتوان در وسعت امروزین خود بیشتر حاضر شد و این به معنای انقطاع از مکتب نجف و ستون‌های ارزشمند آن مکتب همچون آیت الله حسینقلی همدانی و ملا احمد کربلایی و آیت الله سید علی قاضی طباطبایی نمی‌باشد. موفق باشید

نمایش چاپی