بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36215
متن پرسش

استاد گرامی جناب آقای طاهرزاده ضمن عرض سلام: چناتچه مستحضرید ما در انتشارات لیله‌القدر - ناشر اختصاصی آثار استاد علی صفایی حائری _ افتخار داشته ایم در چند سال اخیر دایره مخاطبین بیشتری را به‌واسطه اندیشه استاد صفایی حائری با معارف و مقاصد اسلامی آشنا نماییم. در همین راستا سعی در معرفی شخصیت و برجستگی‌های فکری ایشان از طریق اساتید و اسلام‌شناسان مطرح داریم. از این رو از حضرتعالی خواهشمندیم پاسخ سوالات زیر را در حد وقت و توان تا حد ممکن به صورت تفصیلی ایراد فرمایید: ۱. آشنایی حضرتعالی با مرحوم استاد از چه طریقیست و به نظر شما چه برجستگی‌های شخصیتی در ایشان مورد توجه می‌تواند باشد؟ ۲. با توجه به توصیه مکرر مخاطبین خود به مطالعه آثار استاد، اندیشه استاد چه مختصاتی داشته و احیانا چه نقاط قوتی نسبت به دیگر مباحث دینی دارند؟ ۳. در برخورد با آثار استاد، برای استفاده هرچه بیشتر از این اندیشه چه پیشنهادی دارید؟ آیا کمبودی در این اندیشه ملاحظه می‌فرمایید و در این صورت برای رفع آن چه راهی را در نظر دارید؟ ۴. روش و سبک برداشت ایشان از قرآن، روایات و ادعیه را چگونه ارزیابی می کنید؟ ۵. نظام مطرح شده در سلوک فردی و اجتماعی انسان در نگاه ایشان چه ویژگی‌هایی دارد و آیا این نگاه پاسخگوی انسان امروز می باشد؟ ممنون از اینکه وقت شریفتان را در اختیار ما گذاشتید. و من الله التوفیق انتشارات لیله القدر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آشنایی اولیه بنده از ایشان با مجله «رشد» بود. بحمدلله مرحوم استاد صفائی حائری در آن زمان به خوبی نسبت به روحیه جوانان آگاه بودند و با ابتکارات علمی و عملی خود سعی داشتند جواب طلب روحانی جوانان را بدهند.
۲. همچنان‌که عرض شد استاد صفائی به‌خوبی متوجه بودند نسل جدید چه دغدغه‌هایی دارند و با صفایی که حقیقتاً در شخصیت ایشان بود، با دغدغه‌های جوانان روبرو می‌شدند و می‌گفتند و می‌نوشتند آنچه را که غذای جان طالبان حقیقت بود.  
۳. مهم آن است که با آثار استاد صفائی حائری با دقت و با توجه برخورد بشود و متوجه انگیزه ایشان باشیم و این‌که سخن ایشان، سخن کسی است که بنا دارد ما را به سوی چشمه آرام‌بخش حقیقت رهنمون باشد.
۴. تا آن‌جا که در جریان هستم، بحمدلله روش مرحوم صفائی حائری همان روشی است که قرآن و روایت را به سخن می‌آورد به جای آن‌که بخواهیم آن متون مقدس را تبدیل به متون آموختنی صرف بکنیم.
۵. اتفاقاً به هر دلیلی آنچه شخصیت استاد صفائی را برجسته می‌کند، زمان‌شناسی ایشان بود و متوجه بودند چه مسائلی برای جوانان امروز و اهل فکر پیش آمده و راه حل آن‌ها چیست. و در این رابطه گفتند و نوشتند آنچه باید می‌گفتند و می‌نوشتند.
رحمت خدا بر او باد که: «عاشَ سعیداً و ماتَ سعیداً». متأسفانه زود از این دنیا سفر کردند و مشتاقان خود را در غم دوری‌شان عزادار نمودند. موفق باشید              

 

36107

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: احتراما در صورت صلاح دید، نظرتان را پیرامون سطور زیر که در موضوع حجاب است بیان بفرمایید: (قبلا متن مبسوط را خدمتتان ارسال کرده بودم و این تلخیص آن است. عمده حذفیات، از قسمت راهکارها بوده است) موضوع حجاب و بی حجابی نوعی جریان اجتماعی و نه فردی است، و لذا راهکار اساسی آن نیز صرفا با جریان اجتماعی صورت می گیرد و نیاز به موج های اجتماعی دارد؛ همچنین لازم است بدحجابی به جای آنکه به صورت «موضوعی» نگریسته شود، به عنوان یک «سنخ» مورد توجه قرار گیرد. وقتی بد حجابی به صورت سنخ مورد توجه بود، دیگر یک پدیده خاص، ناشناخته و تکرار نشدنی و بی ارتباط با سایر انحرافات دینی دیده نمی شود و این به حل مساله و سایر مسایلی که هم سنخ بد حجابی هستند ولی هنوز بروز زیادی پیدا نکرده اند مرتبط می شود. اگر قرار باشد از بین انواع اقدامات برای حل مشکل بدپوششی، اولویت بندی صورت پذیرد باید گفت بر خلاف تصور عموم، اولین اقدام، شروع کردن از متشرعین و اقدام اصلی، تغییر فکر، رفتار و هیجان این گروه است. یعنی بیش از آنکه نیاز باشد برای بدحجاب ها کاری کرد تا با حجاب شوند، باید برای متشرعین کاری کرد تا با تغییر در خود، به حل این چالش موفق شوند. زیرا در موارد زیادی (افراد مغرض استثنا شده اند) به خصوص در افراد بدحجاب با خانواده مذهبی مشاهده می شود که فرد از فلسفه حجاب و فواید آن آگاه است اما به دلیل فشار اجتماعی و اینکه اگر محجبه باشد متهم به بی منزلتی، عقب ماندگی و امثال آن می شود، خود را متمایز از حالت محجبه نشان می دهد. در نگاه دقیق و از نظر انگیزشی و هویتی، این افراد «بدحجاب» نیستند بلکه «متمایز از محجبه ها» هستند. راهکار شکستن چنین فضای فکری علیه متشرعین نیز قطعا دست خود آن هاست و نمی توان از هیچ کسی دیگر انتظار داشت. این راهکار، معطوف به تعامل صحیح بین محجبه و بدحجاب و برقراری ارتباط مستقیم (نه با واسطه رسانه و امثال آن) بین متشرعین و غیر محجبه هاست. بر این اساس، هدف آن است که متشرعین دریابند که باید مرز پررنگ بین بدحجاب و متشرعین کمرنگ شود تا همه خواهر برادرانی بشوند که به یکدیگر جهت برطرف شدن اشتباهات شان کمک می کنند. منظور از این سخن، توقف سوق دادن بدحجاب به سمت بی دینی و متشرع به سمت تقدس است تا هم بد حجاب بفهمد متشرعین افرادی بی روح، سختگیر و خشن نیستند و هم متشرعین بفهمند بدحجاب، مومنی مانند آن هاست که همانند خودشان اشتباهاتی دارد ولی اشتباه او علنی است. در نهایت، محجبه و غیر محجبه باید مانند الگوی دفاع مقدس که افراد با سطوح مختلف ایمانی و سلایق گوناگون در برابر دشمن واحد قرار گرفتند، در برابر تمدن غرب قرار بگیرند. در این دید، غیر محجبه یک فرد نیازمند کمک و نه یک گناهکار دیده می شود (هرچند عدم رعایت پوشش گناه است اما منظور نوع نگاه به موضوع است)؛ به جای افراد غیر محجبه، فرهنگ غربی آماج حملات قرار می‌گیرد؛ فرد غیر محجبه به جبهه مقابله با تمدن غرب وارد می شود؛ متشرعین به جای تخریب یکدیگر در اقدامات موثر برای حل این چالش و اصرار بر اینکه راهکار یک گروه بهتر از گروه دیگر است، تکثر در راه حل ها را بپذیرند و بدانند هر اقدام عاقلانه ای اثر خود را دارد (یعنی هم تذکر لسانی سودبخش است و هم فعالیت های تبلیغاتی و هم انواع اقدامات مشروع و عاقلانه دیگر)؛ و در نهایت بدانند یکی از مهمترین زمینه ها برای این اقدامات، شروع کردن متشرعین از خودشان و برقراری ارتباط مستقیم وجودی، ناصحانه و خالصانه با غیر محجبه هاست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که بحمدالله متوجه شده‌اید شرایط شرایطی است که می‌توانیم تعاملی صحیح بین افراد محجبه و بدحجاب برقرار کنیم از آن جهت که بسیاری از افراد بدحجاب بنا نیست در مقابل نظام سیاسی و دینی کشور ایران بایستند بلکه گمان می‌کنند با این نوع حضور، نوعی شخصیت و آزادگی برایشان پیش می‌آید. آری! راه حلّ این مشکل همان است که جناب عالی متوجه شده‌اید و اتفاقاً بعضی از خواهران خودشان در تجربه خودشان متذکر این امر هستند که این راهکار جواب می‌دهد. البته به این معناست که ما نیز با فرهیختگی و با ادبیات فاخر و با تفکر معنا بخشی با آنها روبرو شویم. موفق باشید

36008

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: استاد مسجد سید اصفهان دارای سه درب که یه درب آن مختص زنان می‌باشد البته «بنده خودم مال اون محل بودم ولی مسایل سیاسی وعدم نزدیکی مراکزعلمی به محل مورد نظر،عدم هویت اصیل زن و همچنین هویت طلبگی، که یه مقدارش هم مقصر دول مختلف بوده و هست زمان حضورم در آن محل را به هم زد» نمی‌دانم مال عهد قاجار انگار باید باشه ولی آیا اینکه برای ساخت مسجد به بحث زنان و عدم اختلاط اونها اهمیت داده شده قابل تامل نیست؟ یکی هم خانه بنکدارها که اونم دوران قاجار بوده و طبق خوابی که صاحب خونه در مورد برپایی روضه داشته اونجا روضه سالانه هست و الان هم زیر نظر یکی از سادات همان نسله، در کدوم دوران تاریخ بیشتر این اهمیت به بحث زن مورد توجه بوده شاید هم مسایل سیاسی و دین در زمانهایی قوی تر بوده که به دنبال آن حفاظت از زنان بیشترحس می‌شده و از کدوم منبع میشه پی گیر بود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه کنید که چگونه ما در فرهنگ دینی خود جایگاه خاصی برای بانوان قائل بوده‌ایم و با حضور فرهنگ تجدد، این امر مورد غفلت قرار گرفت. ولی منبع خاصی در این رابطه که بشود در این موضوع تحقیق کرد، در نظر ندارم. موفق باشید

35981

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و قبولی طاعات و عباداتتان. استاد می‌خواستم نظرتان را در مورد قمر در عقرب و سعد و نحس ایام بپرسم با توجه به دو یاداشت زیر که اولی از قول علامه حسن زاده می‌فرمایند و دومی استاد شریفی از قول حضرت علی می‌خواستم بدانم چقدر صحت دارد و واقعا اگه کسی رعایت نکند برایش اتفاقی می‌افتد؟ #تقویم_قمر_در_عقرب_١۴٠٢: طبق نظر علامه حسن زاده رحمت الله علیه، نظر بهتر و موثق تر، محاسبه قمر در عقرب بر اساس صورت فلکی عقرب است (عکس سمت چپ) و نه برج عقرب. اگر چه که بهتر است در هر دو مدت (یعنی هم بر اساس صورت فلکی عقرب و هم برج عقرب) برای انجام امور مهم احتیاط شود و انجام نگیرند و در صورت ضرورت، با راهکارهایی که در پادکست بالا بیان شده است به آنها پرداخته شود. @Aminikhaah(یاداشت اول) قمر در عقرب در منابع اسلامی 🖊احمدحسین شریفی . بخش دوم: مواجهة امیرمؤمنان با قمر در عقرب: ابن ابی‌الحدید می‌گوید در یکی از جنگ‌ها، منجمی به نزد امیرمؤمنان آمد و عرض کرد که: «لا تحاربهم اليوم فإن القمر في العقرب؛ امروز به جنگ نرو؛ زیرا قمر در عقرب است!» آن حضرت در پاسخ فرمود: «قمرنا أم قمرهم؛ قمر ما در عقرب است یا قمر آنها؟!» یعنی اگر جنگ به هنگام قمر در عقرب شوم است و موجب شکست می‌شود، طبیعتاً هر دو گروه متخاصم که شکست نمی‌خورند، شکست یکی مساوی پیروزی دیگری است. حال اینکه می‌گویی قمر در عقرب است و جنگ سرنوشت خوبی ندارد، این قمر در عقرب بودن برای ما عاقبت خوبی ندارد یا برای آنها؟ یا اینکه قمر ما در عقرب است! و قمر آنها در منزلی دیگر؟!! «و قيل لعلي ع لا تحاربهم اليوم فإن القمر في العقرب فقال قمرنا أم قمرهم.» این برخورد حضرت نشان می‌دهد که اموری مثل قمر در عقرب یا هیچ ارتباطی با تصمیمات و انتخاب‌های ما ندارند یا اگر هم احیاناً تأثیری داشته باشند، آنقدر دور و ضعیف است که قابل اعتنا نیست. و نهایتاً همانطور که معصومان علیهم السلام فرموده‌اند، اگر کسی تحت تأثیر فرهنگ عمومی، تبلیغات یا هر چیز دیگری از نظر روحی و ذهنی احتمال چنین تأثیری را می‌دهد، با صدقه‌ دادن و توسل و توکل، نگرانی ذهنی خود را برطرف کند و کاری را که تصمیم به انجامش گرفته است را بدون هیچ نگرانی و دل‌شوره‌ای انجام دهد.  @Ahmadhoseinsharifi 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکته خوبی در رابطه با سخن حضرت علی «علیه‌السلام» اشاره فرمودید. مرحوم شهید مطهری نیز همین موضوع را به میان می‌آورند و عملاً قضیه ورود در این نوع مباحث در علم نجوم را نفی می‌کنند و روایات مربوط به آن را نیز ضعیف می‌دانند و نتیجه‌گیری آخری که شده است، نتیجه‌گیری خوبی است. موفق باشید

35977

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: من یک سال است که بازنشسته شده ام نمی‌دانم با اوقات فراغت چکار کنم. صبح نماز جماعت می‌روم تا طلوع آفتاب قران یا دعا می‌خوانم چند سخنراني از محمد شجاعی گوش می‌دهم بقیه وقتم را احساس می‌کنم تلف می‌شود، عصر به گلزار شهدا می‌روم یک ساعتی آنجا هستم با این حال نمی‌دانم بقیع وقتم را چکار کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر خوب است با عمق‌بخشیدن به معارفی مثل «معرفت نفس» و تدبّر در قرآن از طریق تفسیر «المیزان» یا سوره‌هایی که روی سایت هست، اندیشه خود را رشد دهید. موفق باشید

35722

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در رابطه با تعلیم و تربیت، و مربی بودن و هدایت دیگران و کارهای فرهنگی که معمولا در مساجد و کانون های فرهنگی و مدارس انجام می‌گردد سوالاتی داشتم که خدمتتان عرض می‌کنم. ۱. حقیقتا آیا ما می‌توانیم و وظیفه داریم که کسی را تربیت و یا هدایت کنیم یا نه؟ (با توجه به آیاتی از قرآن که اشاره به پرداختن به خویش دارد و هدایت و گمراهی را مختص به خدا می‌داند، و ابتدای نامه ۳۱ که مولا می‌فرماید دنیا مرا برآن داشت که دیگران را رها کنم و به خود بپردازم) ۲. در درون خودم، هم احساس می‌کنیم که پرداختن به دیگران کار گزافیست و ما مسئول دیگران نیستیم و هم احساس می‌کنیم که نمی‌شود نسبت به جامعه بی‌تفاوت بود، حال وظیفه چیست به راستی!؟ ۳. آیا بدون مطالعات عمیق اسلامی (مانند رجوع به تفاسیر قرآن، و اندیشمندانی از قبیل ابن عربی و ملاصدرا) ورود به کارفرهنگی و تربیتی صحیح است و یا همین معلومات سطحی که در اکثر فعالین فرهنگی وجود دارد کافیست و باید عمل کرد تا راه گویدمان که چون....؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! تربیت از آن خداوند است ولی خداوند می‌فرماید: «وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَىٰ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ» و بدین جهت باید متذکر راه حقیقت بشویم تا خود انسان‌ها انتخاب کنند. ۲. آری! ما در کنار اصلاح خود نسبت به هدایت سایر انسان‌ها مسئولیت داریم و در حدّ وظیفه و توان در رساندن حق به دیگران باید تلاش کنیم به همان معنای تبلیغ یا رساندن ۳. هرچه قرآنی‌تر باشیم بهتر می‌توانیم کمک کنیم ولی به هر حال از آن طرف هم نسبت به رهنمودهای دینی برای تذکر به افراد، بیگانه نیستیم. موفق باشید

35139

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب استاد بزرگوار: آیا در حوزه «عزت نفس» و نقش آن در تربیت نوشته ای دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور مشخص نه! ولی در سلسله مباحثی که در شرح کتاب «جامع السعادات» شد عرایضی شده است. به نظر میآید کتاب «تعلیم و تربیت اسلامی» مرحوم شهید مطهری و یا کتاب «کرامت انسان در قرآن» از آیت الله جوادی آملی بتواند در این رابطه راهنمایی های لازم را انجام دهد. موفق باشید

35136

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: قرار است تا دو سال دیگر قدرت اول منطقه باشیم اگر قدرت را مردم بدانیم مشارکت مردم ایران در انتخابات قبلی را با مشارکت اخیر مردم ترکیه مقایسه کنید تا واقعیت مشخص شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم مقایسه درستی نیست. نه به معنی انکه انتخابات ترکیه، انتخاباتی معقول نبود، بلکه به خاطر آنکه در پشت انتخابات پیش آمده در ایران هزاران فتنه نهفته است که این بسیار عمیق تر از ضعفهای جزیی است که ما داریم. عظمت کار در انتخابات ایران را در این بدانید که چگونه بالاخره رئیس جمهورهای متقاوتی با گرایشهای متفاوت در دل انتخابات ما پیش می آید و انقلاب، تحمل این نوع حضورها را دارا است. امید است با هرچه بیشتر تعالیِ معنوی مردم و درک جایگاه جریانهای متفاوت، انقلاب اسلامی نمادی از برگشت معنا و معنویت به جامعه ایرانی و جهانی بشود. امری که بنده با تمام ضعفهایی که می شناسم به آن امیدوار هستم به جهت روح توحیدی انقلاب اسلامی. موفق باشید

35104

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: در منزل «خُلق» این سوال رو از محضر تون داشتم با کسب اجازه چون ظاهر من مؤمن هست بعضی ها به من متلک میگن یا اکثرا در حضور من توهین می‌کنند به رهبر انقلاب یا به امام خمینی یا به روحانیون. من تا میشه سکوت می‌کنم یا به ندرت جوابشون رو میدم. اگه جوابشون رو بدم «روز و شب عربده با خلق جهان نتوان کرد» اگه جوابشون رو ندم می‌ترسم متلک گفتن به من توهین به مومنین و دین اسلام تلقی بشه. می‌خواستم راهنمایی بفرمائید در چه مواردی باید سکوت کرد و کجاها باید جواب داد؟ خدا حفظ تون کنه

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً ملاحظه فرموده اید خود خداوند شرایطی را فراهم می‌کند که کجا و چگونه سکوت کنید و کجا و چگونه تذکر دهید. این امر را به عهده خداوند بگذارید. موفق باشید

34896

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: سخنان جناب عالی را در برنامه کلمه شنیدم. بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم. تصمیم گرفتم به جای همه جویندگان حقیقت، از شما تشکر کرده باشم، و از شما تقاضا دارم به همه ما دعا کنید. شاید ما هم بتوانیم احساس حضور پیدا کنیم. ولی نمی‌دانم آیا این احساس حضور فقط بودن است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در نظر به بودن خود، حضوری بیکرانه برای‌مان به ظهور می‌آید و در این رابطه خوب است رجوعی به مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» که هر دو همراه با شرح صوتی آن روی سایت هست، بیندازید. إن‌شاءالله راه‌گشا خواهد بود. موفق باشید

34818

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم‌الله الرحمن الرحیم. با سلام خدمت استاد گرامی: ببخشید چه طور میشه که وقتی قرآن رو باز می‌کنیم دقیقا جواب سوال مون را پیدا می‌کنیم از بین این همه آیه ها دقیقا آیه و آیاتی مشاهده میشه که منظور بوده؟ استاد در این موضوع چه سری هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت الفاظ قرآن، ریشه در ملکوت دارد با ظرفیت‌های وسیعی که ملکوت، دارا می‌باشد. از این جهت ما با روبه‌روشدن با الفاظ آیات الهی به ملکوتی منتقل می‌شویم که وسعت حضور ما نیز در آن‌جا حاضر است و از این جهت، خود را در اشارات آن آیات احساس می‌کنیم. موفق باشید

34799

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«اَللّهُمَّ اشغَلْنَا بِذِكرِكَ: خدایا ما را آن توان نیست که همواره مشغول به ذکر و یاد تو باشیم، ولی تو خودت ما را همواره به ذکر و یاد خودت مشغول بدار» سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده. ما هر بار و هر سال که کتاب «روزه دریچه ای به عالم معنا» و «رمضان دریچه رؤیت» را می خوانیم، جاده و افقی در مقابل قلب مان گشوده می شود که آرزو می کنیم ای کاش شرایطی فراهم می شد که همه عمر روزه دار بودیم. ولی در عمل طی این راه و این جاده و حرکت در دل آن افق برای ما کار آسانی نیست‌ و حجاب ها و موانع زیادی داریم. چه توصیه ای می‌فرمایید؟ التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشتش نه به کوشش دهند». مهم آن است که از افقِ پیش روی رُخ برنگردانیم تا آرام‌آرام با رفع حجاب‌ها، نزدیک‌ و نزدیک‌تر شویم و معنای تقوایی که در روزه‌داری نهفته است و خداوند بشارت آن را به روزه‌داران داده است، به همین معناست. موفق باشید

34730

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: ممنون از پاسخ شما به سوال قبلی بنده، بنده یک درخواست و دو سوال دیگر از شما دارم که اگر لطف کنید جواب بنده رو بدید از شما ممنون میشم، درخواست: با توجه به اینکه هویت غیبیه به مرتبه احدیت ذاتی به عنوان بالاترین مرتبه از مراتب وجودی هیچ تجلی و ظهوری ندارد اگر لطف کنید یک پاسخ کامل برای دلیل این موضوع به بنده بدهید از شما ممنون میشم. سوال اول: اگر هویت غیبیه به مرتبه احدیت ذاتی به عنوان بالاترین مرتبه از مراتب وجودی هیچ تجلی و ظهوری ندارد پس ارتباط هویت غیبیه با مرتبه احدیت ذاتی چگونه برقرار است؟ سوال دوم: با توجه به اینکه در روایات گفته شده است اسم اعظم خدا ۷۳ حرف دارد و وجود خداوند ۷۲ حرف آن را به ۱۴ معصوم (ع) داده است و یک حرف نزد خدای متعال است که آن را در علم غیبش به خود اختصاص داده است سوال اصلی بنده از شما این است که اگر وجود خداوند آن یک حرف را نیز به ۱۴ معصوم (ع) می داد برای ۱۴ معصوم (ع) چه اتفاقی می افتاد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هویت غیبیه در ذات خود ظهور ندارد ولی به اعتبار تجلیات ذاتی‌اش نسبت به مادون، بر اساس ظرفیت مرتبه مادون، تجلیات خود را دارد همان‌طور که حضرت ذات به نور اسماء متجلی می‌شوند و نه به ذاته ۲. در آن صورت، وجود متعیّنی برای معصومین «علیهم‌السلام» نمی‌ماند. در این رابطه خوب است به کتاب «مصباح الهدایه» از حضرت امام و شرح بنده رجوع فرمایید إن‌شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید

34629

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد و تاج سرم جناب آقای طاهرزاده عزیز: خواشمندم سوال ها را سانسور نکنین بالاخره ما هم آدم هستیم و بنده خدا واما یا من نمی‌فهمم یا شما در پس پرده صحبت می‌کنید و متوجه نمیشم اما خواهشا با زبان ساده روشن بفرمایید که این انقلاب که جز بدبختی و نگون بختی برای مردم و کشور و اسلام داشته افقش کجاست؟ فکر کنم ضربه ای که اینا به اسلام زدن و اعتقاد مردم را از بین بردن مغول و چنگیز نکردن. آیا فقط ما حافظ اسلام هستیم و اسلام در طول این مدت از بین رفته که ما آمدیم نجاتش بدیم با دروغگویی و توهم و اختلاس گری و دیکتاتوری؟ آیا اینا بیش از آیت الله سیستانی می‌فهمند؟ این آیت عظمای الهی که از اوتاد هستند پدر مردم درآمد دیگر جوانان امروزی به خدا هم بدبین شدند در اثر رفتارهای اینا، شما هم حمایت می‌کنید و مرتب از افق صحبت می‌کنید. آقای طاهرزاده لطفا روشن بین باشین. مگر شما تو فامیلتون دختر بزرگ یا پسر بزرگ ندارید؟ پدر مردم را درآوردند با یکدنده بازی و لج بازی و سربه سر دنیا گذاشتن. من شما را قلبا دوست دارم امام دارم برمی‌گردم. اینا ظالمند ستمگرند، رییسی کم دروغ میگه؟ شما یک حرف راست از ایشون بفرمایید. من تسلیمم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه این مشکلات که می‌فرمایید، هست. ولی برای عبور از گردونه روح استکباری که موجب این‌همه مشکلات در جهان بشری شده، تنها باید به انقلاب اسلامی و آینده آن فکر کرد. در این رابطه عرایضی تحت عنوان «راز امیدواری به آینده در تاریخ انقلاب اسلامی» شده است. خوب است به صوت آن‌ها نظری بیندازید.https://eitaa.com/matalebevijeh/12989  البته حضرت آیت الله سیستانی نیز شدیداً امیدوار به آینده انقلاب اسلامی جهت تغییر سرنوشت جهان هستند. موفق باشید

34600
متن پرسش

سلام استاد گرامی: وقت بخیر، استاد صحبت‌های شما و دوستان را در مورد امی بودن پیامبرصل الله علیه وآله شنیدم و خیلی استفاده کردم، سوالم این است که رسیدن به این حالت و اتصال به بعد امی بودن پیامبر گرامی صل الله علیه وآله در واقع همان رعایت تقوا (بندگی خدا) و تقویت ایمان است درسته؟ این صحبت‌های شما یادآور حدیث عنوان بصری بود برام، وقتی انسان بندگی خدا را پیشه کند، علم نورانی و سعه صدر به او داده می‌شود و می‌تواند در آینه غیر، به بیکرانه ابدیت زندگی کند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در آن جلسه عرض شد بحث در آن بود که با نظر به نسبتی که باید با پیامبر امّی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» پیدا کنیم، خود را ذیل رسالت آن حضرت که «یعلمهم الکتاب و الحکمة» است قرار می‌دهیم. و باید متوجه باشیم می‌تواند این راه ادامه یابد و با دانایی‌های دینی و با انجام اعمال عبادی و اخلاق فاضله، کار را تمام‌شده ندانیم، بلکه در بستر رعایت دینداری می‌توان به نورانیت رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» و استقرار اصیل آن حضرت که همان اُمّی‌بودنِ خاص ایشان است، رسید که نوعی مادری را به میان می‌آوریم در نسبت خود و خلق، که شعور و بصیرت و حضوری است ماورای دانایی‌ها. موفق باشید.      

34555

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام آنکه نام آوران نام و جان می دهند تا در طریق عشقش نامی از آنها در میان نباشد. عرض سلام و رضوان خداوند بر شما باد. یوم اللّه ۲۲ بهمن رو به شما تبریک عرض می‌کنم جسارتا بنده کلیپ شرح سوره ی حمد شما رو از شرح امام خمینی (ره) مشاهده کردم. فرمودید هیچ کس قادر به درک ذات اقدس الهی نیست حتی حضرت محمد (ص) مقصود سخن شما همین دنیا بوده است؟ یا اینکه پس از مرگ وصال تمام رخ نمی دهد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی هم که وصال، تماماً رخ دهد باز ما همچنان بنده اوییم و او ربّ ما، و از این جهت خدای خود را که همه مقصد و مقصود ما است، درک می‌کنیم. و این غیر از درک ذات اقدس الهی است به معنای این‌که بر خداوند احاطه پیدا کنیم. موفق باشید

34462

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

یا محبوب! عرض سلام خدمت استاد عزیز‌: آیه ای در قرآن هست که اشاره به این دارد که اگر به مشرکان دست یافتید مردان آنها را بکشید و زنان را به کنیزی ببرید اگر این آیه درست است چرا باید داعش را سرزنش کنیم و اگر بگوییم جهاد ابتدایی مخصوص معصوم است چرا امام نظر به جهانی شدن انقلاب با جنگ را داشت؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنین نیست. آری! قرآن می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياء» (ممتحنه/۱) ای مؤمنین! دشمنان مرا و دشمنان خودتان را که همان دشمنان انسانیت باشند، دوست نگیرید. و در این رابطه است که اگر با دشمنی خود به شما حمله کردند معلوم است که باید مقابله کرد. و حال که مردان مشرک به جهت تجاوزشان به حریم مسلمانان کشته شدند، با زنان آن‌ها می‌توانید ازدواج کنید. ولی در همان سوره در آیه ۸ می‌فرماید: «لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ» خداوند شما را از کسانی‌که با شما در رابطه با دین‌تان مقاتله و مبارزه نکرده‌اند و از شهر و دیارتان خارج ننمودند، نهی نکرده است که با آن‌ها با عدالت رفتار کنید و خداوند آن‌هایی که با عدالت رفتار کنند – حتی با مشرکین- دوست دارد. موفق باشید

38562

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: علم یا حصولی است یا حضوری. در علم حضوری گفته شده است که خود معلوم در نزد عالم حاضر است. سوال: در علم حضوری ما نسبت به خداوند آیا ذات خداست که در نزد ما حاضر است؟ اگر بگویید آری چند حالت دارد. یا همه ذات خدا را حاضر می‌بینم که در این صورت من بر خدا احاطه پیدا کردم. و یا اینکه به درجه ای خدا را درک کرده‌ام که در این صورت من خدا را درک نکرده ام. چون خدا فراتر از درک حضوری من نسبت به او بوده است. لطفاً نظر خودتان را بیان بفرمایید! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علم حضوری به خداوند به اعتبار علم به وجود است که امری است تشکیکی و قابل شدت و ضعف و لازم نیست مطلق وجود نزد عالِم باشد. مطلق وجود که همان ذات احدی است تنها نزد خود خداوند است به معنای این که خودش نزد خودش می باشد. موفق باشید

38226

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: طبق تفسیر سوره ی يوسف تان چرا قرآن گفته «و شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ أهلِها» و نگفته «و قالَ شاهِدٌ مِنْ أهلِها»؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معنی شهادت، نوعی گفتن است. موفق باشید

36613
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. یا مادر مدد. سلام استاد. خدا قوت. استاد من الان حدود یکسال پیش برای شما یه پرسشی ارسال کردم و شما فرمودین این قصه روح بشر جدیده و مژده از عالم دیگری است. ولی استاد تا الان که یکسال گذشته من هر روز و هر روز دارم بدتر میشم و خودم دارم خودم رو می‌بینم که داره میره و واقعا نمی‌دونم که این دیگه برمی‌گرده یا نه؟ هر روز انگار کافر تر میشم. هر روز پوچ تر و بی هدف و بی معنی. فقط دنبال خوش گذرونی و لذت دنیا افتادم. نکته بدش اینجاس که خودمم نخواستم که اینجوری بشم ولی شدم و از طرف دیگه خودمم میدونم که تو چه وضعی هستم ولی نه میدونم باید چیکار کنم نه میتونم. نمیدونم باید جلوی خودم رو بگیرم یا نه. من دیگه اون حس و حال و شور قبلی رو در برابر فعالیت های فرهنگی و دینی و ... ندارم اصلا. و هر روز دارم خالی تر و پوچ تر میشم. با این حال شب یلدا یه فال حافظ گرفتیم و این غزل اومد که: نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد / عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد ! خودمم تعجب کردم گفتم یعنی هنوز راهی هست؟ یا وقتایی که تفال می‌زدم به قرآن هم معمولا ایاتی مثل همین غزل میومد. ولی واقعا خودم احساس می‌کنم دارم کافر میشم! حتی جلسات شما و سها رو هم خیلی وقته دیگه نیومدم و از طرفی هم درگیر کنکور شدم که توی اون هم بشدت احساس پوچی می‌کنم و الانم دلم گرفته و دنبال رفیق بازی و این چیزام. الان می‌خواستم بگم دیگه خسته شدم از دست خودم ولی نمیتونم، انگار از همین هم یکمی لذت می‌برم ولی عقلم میگه نباید اینجوری باشه. آره همه اینارو عقلم میگه وگرنه خودم که اصلا کاری به این کارا ندارم و غرق شدم! منی که عاشق حاج قاسم بودم الان هفته دیگه سالگردشه ولی هیچ احساسی ندارد. کلا هیچ چیزی دیگه برام اهمیت نداره. همه چیز پوچه. حتی با طوفان الاقصی هم هیچ ارتباطی نگرفتم. واقعا نمیدونم چرا ولی با یک اتفاق به این بزرگی من هیچ ارتباط نگرفتم و شاید بگم از ته دلم اصلا برام مهم نبود. و نمیدونم چرا هم نسلی های خودمم که مثل همیم نمیتونیم دور هم جمع بشیم. الان یه جمعی از رفقام بودیم که چند سال با هم بودیم و توی فعالیت های فرهنگی و ... با هم میرفتیم جلو ولی دیگه این جمع هم از هم پاشید و هر کاری هم کردم نتونستم دوباره این جمع رو دور هم بیارمشون .

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همین است که می بینید!! فهمِ این برهوت، نوعی به خودآمدن را پیش می‌آورد و در این رابطه قرآن فرمود: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ...».
ملاحظه می‌کنید که این برهوت، منحصر به شما نیست. نمونه‌اش سؤال کننده دیروز است به سؤال شماره 36605  و عرایضی که آن‌جا شد. پیشنهاد بنده آن است که به آن عرایض رجوع فرمایید و به طور جدّی در مورد این موضوع فکر کنید. آری! برهوتی در پیش است که باید نسبت به آن تأمّل کرد. موفق باشید
 

36150

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: مرحوم آیت‌الله شجاعی در مقالات فقط می‌خواستند برخی منازل عرفانی رو توضیح بدن؟ قدم یقظه و توبه و طلب و مجاهده و مراقبه؟ خب چرا فقط این‌ها؟ در کتاب کیمیای وصال کل منازل سلوک رو از اول تا آخر فرموده‌اند یا اونم گزینشی بوده؟ اگر گزینشی بوده چرا این ترتیب بندی رو اتخاذ فرمودند؟ متشکرم از شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت الله محمد شجاعی «رحمت‌الله‌علیه» در کتاب شریف «مقالات» راهی را گشوده اند که اگر انسان با حوصله و با شروع از اولین جلد آن راه را طی کند، به خوبی احساس حضور در ملکوت برایش حاصل می‌شود و مهم این است که انسان بتواند در حضوری قرار بگیرد که چندین و چند منزل را با یک قدم طی کند. موفق باشید

35994

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

ما خانواده مذهبی هستیم و همیشه خیلی دوست داشتم که بچه های مذهبی داشته باشم. دختر ۱۲ ساله ای دارم که تا امسال تمام روزه هایش را گرفته بود امسال که می‌خواست به کلاس هفتم برود خودش از پارسال تصمیم گرفته بود که در امتحان ورودی مدارس تیزهوشان شرکت کند من هم برای تشویق بیشتر به او گفتم که اگر قبول بشی جایزه خوبی برات می‌گیرم چند بار به صورت مقدمه به من گفته بود که یک جایزه می‌خواهد که نمیتونه به من بگه می‌گفت اصلا براتون هزینه نداره و من هر چی فکر می‌کردم و حدس می‌زدم اشتباه بود تا اینکه یک شب بالاخره هدیه اش را به من گفت به این شرط که من اصلا هیچ بحثی باهاش نکنم من هم قبول کردم در کمال ناباوری به من گفت که اگر قبول شد دیگه نه نماز و نه روزه و نه حجاب را نمی‌خواد داشته باشه و سریع هم رفت توی اتاقش. من بهت زده شده بودم تا صبح اصلا نخوابیدم و خیلی گریه کردم. من خیلی بیشتر ترجیح می‌دادم که دخترم در راه دین باشه تا اینکه تیزهوشان بره وقتی نتایج اومد تیزهوشان هم قبول شد البته من از فردای اون شب دیگه بهش نگفتم نماز خوندی یا نه فقط بهش گفتم هر وقت دلت برای خدا تنگ شد میتونی نماز بخونی حالا شما به من کمک کنید که من باید چکار کنم؟ میدونم که اصرار و زور هیچ فایده ای نداره ولی هر چه هم بگذره و اون از نماز دورتر بشه برگردوندنش به این مسیر سخت تر میشه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زمان زمانه‌ای است که انسان، خودش برای خودش مسئله شده است و در این رابطه مباحث معرفت نفس نکاتی را به میان می‌آورد. پیشنهاد می‌شود مباحث کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» را به او پیشنهاد و یا با او در میان بگذارید و حرفتان پس از طرح موضوعات فصل اول آن کتاب، این باشد که به هر حال، برای ترک دستورات دین باید دلایلی داشته باشد. در حالی‌که برای بندگی خدا به عنوان ارتباط با خالقی که همه ابعاد ما را می‌شناسد، ما دلیل داریم. و چنانچه باز بر حرف خود تأکید دارد باید بداند که به عنوان یک انسان غیر منطقی او را مدّ نظر دارید. موفق باشید

35907

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد زیارت قبول: محتاج دعای خیر شما بشدت هستم. با عرض ادب. استاد، دلیل مرگ افراد از قبل مشخص است؟ یا با اعمال دنیایی مان دلیل مرگمان مشخص می‌شود. یا اصلا ربطی به دلیل و اینها ندارد. فقط مربوط به تکامل روح و دست کشیدن نفس از بدن خود است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب «خویشتن پنهان» مطرح شد مرگ طبیعی با تبدیل قوه‌های نفس به فعلیت‌شان و مرگ غیر طبیعی با یأسِ نفس نسبت به ادامه خود صورت می‌گیرد. در این مورد خوب است به آن کتاب رجوع شود. موفق باشید

35769

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: الان چند نفر از دبیرهایی که تو مدرسه در برپایی نماز جماعت نقش موثری داشتند بکلی از دین و اعتقاد خودشون برگشتند و حتی از خدا و پیغمبر و امامان هم برگشتند. مردم دیگه مثل سابق نیستند. جوان ها که کلا دیگه گذاشتند کنار وقتی می‌بینند فرزندان مسوولین از بهترین امکانات استفاده می‌کنند و بهترین تفریح و لذت ها در اختیارشون هست اعتقادشون از بین میره. حضرتعالی هم از لباس حامی الملوک بیایید بیرون و ناصح الملوک بشوین.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انقلاب اسلامی آغاز یک حقیقت تاریخی است که هرکس بخواهد در این زمانه خود را درست حفظ کند، تنها در این مسیر ممکن است. به آینده‌ای باید فکر کرد که آن آینده در افق زمانه و در افق تاریخِ ما قابل تصور است و در چنین حضوری است که زبانی مناسب زمانه ظهور می‌کند تا آن زبان اشاره‌ای گردد به آنچه باید باشد و برگشت به نحوه‌ای از معنویت است که معنویتِ پس‌فردایی و آخرالزمانی است. آن زبان از حقایق ازلی و قدسی بهره‌مند است، تا هرکس خود را در زمانِ باقی و اکنونِ بیکرانه خود احساس کند.
 انقلاب اسلامی در جایگاه تاریخی خود متذکر چنین حضوری است و شهدا چون خود را در چنین فضایی می‌یافتند، شهادت را نه‌تنها نابودی نمی‌دیدند، بلکه آن را راهی عمیق‌تر برای استقرار بیشتر در اکنونِ بیکرانه و فعّال خود یافتند. و این‌جا است که باید با شهدا نسبتی خاص برقرار کرد، نسبت خاصی که حضرت امام این‌طور از آن خبر می‌دهند که:
« ما براى درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانى را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم ....همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود...».
موفق باشید

 

35472

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد طاهرزاده: من کتابهای کربلا رو خوندم و یه سوال دارم. وقتی به امام حسین فکر می کنم و اینکه خدا با او چه کرد، نمی تونم هضمش کنم. میدونم که دشمنان اسلام این کارو با امام حسین کردند و امام حسین خودشو فدای خدا کرد. ولی باز نمیتونم هضم کنم چطور خدا تونست ببینه بزرگترین انسان تاریخ اینطوری تکه تکه زیر سم اسب ها بشه و چرا اون لحظه خدا کاری نکرد. میدانم باطن این کار رحمت خدا برای امام حسین بوده ولی من ظاهر اتفاقات رو میگم. چطور خدا تونست این صحنه رو ببینه؟ کسی که زندگیش رو تقدیم خداوند میکنه خدا چرا باهاش اینجوری کرد؟ یاد امام حسین پابرجاست ولی این خیلی کمه و این جبران ناپذیره که کسی اون هم در حد امام حسین زیر سم اسب ها تکه تکه بشه. خدا چرا سکوت میکنه؟ و چرا مانع این اتفاق نمیشه؟ چرا اسب ها اونجا تبدیل به سنگ نشدن؟ همونجوری که باران سجیل اومد. چجوری این رو هضم کنم. ممنون.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که خداوند در واقع جواب عالی‌ترین تقاضای حضرت سیدالشهدا «علیه‌السلام» را که بنا داشتند نهایی‌ترین خباثت امویان را نشان دهند؛ جواب داد و از این جهت حضرت سیدالشهدا «علیه‌السلام» در قتلگاه شکر می‌کردند که در کاری که به عهده گرفتند خداوند به خوبی موفق‌شان کرد این‌که خداوند بخواهد مستقیم از دشمنان اهل بیت انتقام بگیرد، موضوعِ اصلی که عبور از جریان خبیث اموی است پنهان می‌شود و یک کار بزرگ فرهنگی، تبدیل می‌شود به یک جنگ نظامی. موفق باشید

نمایش چاپی