سلام علیکم استاد عزیز: استاد در نماز اصل بر حضور است؟ این سوال از این بابت عرض کردم که چند وقتیست به مفاهیم اذکار نماز در خود نماز فکر میکنم و بیشتر در حضور هستم و حتی ممکن است درباره یه لفظ (الله اکبر) یه رکعت فکر کنم سپس هوشیار شوم که وای یک رکعت تمام شد و من همچنان در فکر هستم و حتی فکرم هم به جایی نرسید؟ لطفا در باب توصیه بفرمایید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در حدّ توان خود باید سعی کرد متوجه معنای اذکار نماز و حضوری که پیرو آن پیش میآید، بشوید. ولی نباید به خودْ سختگیری نمود زیرا به حکم «الاعمال باالنیّات» حضرت ربّ العالمین به نیّات شما و همان نیّت اولیه قصد نماز نظر دارند. موفق باشید
سلام علیکم: علم یا حصولی است یا حضوری. در علم حضوری گفته شده است که خود معلوم در نزد عالم حاضر است. سوال: در علم حضوری ما نسبت به خداوند آیا ذات خداست که در نزد ما حاضر است؟ اگر بگویید آری چند حالت دارد. یا همه ذات خدا را حاضر میبینم که در این صورت من بر خدا احاطه پیدا کردم. و یا اینکه به درجه ای خدا را درک کردهام که در این صورت من خدا را درک نکرده ام. چون خدا فراتر از درک حضوری من نسبت به او بوده است. لطفاً نظر خودتان را بیان بفرمایید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: علم حضوری به خداوند به اعتبار علم به وجود است که امری است تشکیکی و قابل شدت و ضعف و لازم نیست مطلق وجود نزد عالِم باشد. مطلق وجود که همان ذات احدی است تنها نزد خود خداوند است به معنای این که خودش نزد خودش می باشد. موفق باشید
ستاد گرامی سلام: ۱. اساسا نگاه قدسی و تمدنی در حکومت اسلامی معطوف به کدام بخش از حکومت است، رهبری یا مقام ریاست جمهوری؟ ۲. آیا ملاک های اعلامی حضرت آقا بر اساس مصادیق موجود در کاندیدها و شریط روز است یا نه؟ ۳. جایگاه ریاست جمهوری در ذیل رهبری ولایت فقیه بیشتر جایگاهی اجرایی است تا ضمانتی در بظهور رساندن جایگاه های قدسی و نگاه تمدنی ولی امر یا چیز دیگری؟ ۴. در شاخص های رهبری کارآمدی و توانایی انجام کار به کرات آمده چه در این دوره و چه قبل، اولا کارآمدی آقای جلیلی در مناصبی که داشته (عمدتا غیر قابل رویت برای عموم) چگونه احراز میشه و مهمتر از آن احراز کارآمدی و اجرایی بودن برنامه های ادعایی ایشان و تناسب آن با محدودیت اجرایی چگونه است؟ (آیا ما توان احراز داریم) در نگاه مدیران نخبه از جمله فرماندهان میدان که مرگ و زندگی جبهه مقاومت را مدیریت می کنند و مهمتر تاکیدات موافق شاخص ها مد نظر رهبری توسط خود ایشان در کارنامه آقای قالیباف که در پایان ماموریت ها اخذ شده چگونه باید از قالیباف عبور کرد و به جلیلی رسید؟ چگونه با عبارت «به عمل کار برآید، به گذشته شخص نگاه کنید کارآمدی را با حرف نمی توان تشخیص داد.»، و در خطاب به قالیباف «مدیر جهادی»، «پرتلاش» ، «شایستگی های شما در مدیریت کارآمد، و تعهد دینی» و ... چگونه در منطق و تعاریف رهبری به جلیلی می رسیم؟ شاید این عدم تفکیک باعث شد ما منفعل در برابر اصلاحات باشیم و حتی نتوانیم تبلیغ کنیم برای کاندید خود (قالیباف) چرا که آنطرف سعید جلیلی بود که نه در قامت مجری قوه مجریه بلکه در جایگاه یک منجی بود، و شاید برای تاکید اصلح بودن قالیباف برای ریاست بر دستگاه اجرایی منجر به لطمه زدن به رسالت انقلاب که حضور در آینده ای غیر از تغییر حکومت شاهنشاهی بود (با فضای که برای جلیلی ساخته شده بود) میشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه قدسی و تمدنی، دو امری نیستند که در نظام اسلامی بتوان آنها را از هم جدا دانست و یکی را به رهبری و دیگری را به جمهوریت و یا رئیس جمهور نسبت داد. آری! آنچه که رهبر معظم انقلاب در مورد نامزدها فرمودند ملاکهای اساسیِ مربوط به همیشه انقلاب اسلامی میباشد. مهم آن است که جایگاه ریاست جمهوری را مانند شهید رئیسی بزرگ مدّ نظر قرار دهیم که در عین اجراییبودن، نظر به اهداف قدسی داشتند.
در مورد تفاوت آقای دکتر قالیباف با آقای دکتر جلیلی همچنانکه قبلاً عرض شد باید به جایگاه ریاست جمهوری نظر داشت که اگر ادامه شهید رئیسی در میان باشد، ما به اهداف فاخر و در عین حال ملموس میتوانیم برسیم و به نظر بنده آقای دکتر جلیلی نسبت به این امر با توجه به شخصیت خاص ایشان، بیشتر موفق میشدند؛ وگرنه همچنان که عرض شد جایگاه آقای دکتر قالیباف در جای خود برای ما قابل ارزش است. در این مورد در پرسش و پاسخهای متعدد عرایضی مطرح شده است که رجوع به آنها موجب تفصیل این نکات خواهد شد. موفق باشید
سلام و عرض ادب: در خصوص سوال ۳۷۹۹۰ خواستم چند مطلب رو به سوال کننده عرض کنم. گرچه شما مطالبی رو اشاره فرمودید. برادر گرامی ضمن عرض سلام و احترام کاش قبل از ایراد سوال اینچنینی فقط یه سرچ کوچک میکردید که مقام معظم رهبری اصلا نهج البلاغه خواندن با نه!؛ ضمنا نامزد مقابل آقای پزشکیان حافظ کل قرآن بودن که ذره ای هم ابراز نکردن و اگر مناظرات را دیده باشید جایی که جناب پزشکیان مطلبی رو از نهج البلاغه فراموش کردن آقای جلیلی یادآوری میکند که نشان میده ایشان هم نهج البلاغه رو خواندن. برادر گرامی کمترین کار در خصوص ابهام شما فقط مراجعه به سایت رهبری بود. برادر گرامی شما خود رو جوری معرفی کردی که به نهج البلاغه عمل میکنید و آن را میخوانید این سهل انگاری شما و تهمت به رهبر ایران بویی از نهجالبلاغه ندارد. نکته آخر به نظر بنده اینکه خوف ما از فتنه آینده همین باشد که فردی که حافظ نهج البلاغه و حاضر در روضه های اباعبدالله هستن در حالت خوش بینانه گرفتار گروهی شوند و از سادگی ایشان سو استفاده کنند و مردمی همچون شما گمراه بشوید و انقلاب و کشور و رهبری رو دچار چالش جدیدی کنند که تنها راه دوباره شهید دادن است و بس.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! خوب است آن کاربر محترم که سؤال شماره 37990 را مطرح کردند؛ کمی بیشتر در جریان شخصیت مقام معظم رهبری قرار میگرفتند تا گمان نشود افرادی که به آقای پزشکیان گرایش دارند تا این اندازه از زمانه و تاریخ خود غافلند. کاربر سوال شماره 38014 هم متذکر نکات خوبی شدند. موفق باشید
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. سلام استاد: در رابطه با ماجرای شیطان و عدم سجده اش بر آدم، ۱. آیا خود شیطان از کفری که داشت «کان من الکافرین» خبر داشت؟ ۲. آن کفری که شیطان قبل از سجده نکردنش بر آدم در شخصیتش بود «کان من الکافرین»، چگونه ایجاد شده بود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ممکن است او و یا هر متکبّری از کفر خود آگاه نباشد، ولی اگر در خود جستجو مینمود از تکبر و خودبینیاش در نسبت با حقیقت میتوانست آگاه شود و طبیعی است که حضرت حق در مسیر امتحان هرکس، میدانی را برای مواجهه با خودش یعنی خود آن فرد میگشاید و شیطان با مواجهه با حضرت آدم که آینه اسماء الهی بود با کفر خود سجدهای که باید انجام میداد را، انجام نداد و این خودبینی و تنها خوبیهای خود را دیدن در هر موجود مختاری هست و خودش باید مواظب خودش باشد تا در عرصه ابتلا و امتحان از آن خودبینیها عبور کند. به گفته آیت الله محییالدین الهی قمشهای: «جرمش آن بود که در آینه روی تو ندید / ور نه در بوالبشری ترک سجود اینهمه نیست». و این مائیم و عبرت از خطر رجیمبودنی که شیطان گرفتار آن شد. موفق باشید
سلام علیکم حضرت استاد: خداوند را شاکر و سپاسگزارم که وجود اساتیدی وین جمله حضرتعالی را موجود نموده است تا بسان آینه ایی در مقابل ما ایستاده و مرا به من هدیه میکنند! و اما بعد استاد! مدتیست ذهنم درگیر ادعایی است که میگوید؛ «اگر بگویند تمام فسادهای جوامع اسلامی مِن بعد رحلت رسول الله صلی الله و آله تا به اکنون و حتی تا ظهور مهدی موعود عج الله در یک ریشه مستتر است و آن ترجمه ناصواب «تقوا» به «پرهیز و خودداری» است شاید گزافه نیست» به فرض من! بعنوان انسان یک تمایلی دارم و [میخواهم] تمایل به هرچیزی و به هرمعنا که متصور میتوان شد. از طرفی گروهی به اسم دین، اخلاق، قانون، و....... میگویند نه! [نخواه].... اگر بخواهی چنان و چنین خواهد شد.....⛔⛔⛔⛔⛔⛔⛔ حالا اگر متوجه باشیم من میخواهم و آنها در ضدیت میگویند نخواه در حالیکه ضدیتی در کار نیست. اگر «تقوا» را « قوی شدن» معنی کنیم و بگویند درست است میخواهی ولی رسیدن به خواسته در نخواستن ممکن است نخواستن همان خواست تست! درست است که ابهام گونه عرض کردم ولی بیانش بیشتر ازاین مقدور نیست. توصیه جنابعالی برای بیشتر فهمیدن و بیان این پارادوکس عاشقانه چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته پیچیدهای است. آیا ما را به نخواستن دعوت کردند تا رهبانیت را بر ما تحمیل کنند و زندگی را از ما بگیرند تا گمان شود خداوند دشمن زندگی است؟ لعنت به آن توصیههایی که به نام اخلاق، ما را از خود و از زندگی میگیرد. آیا این شور زندگی نیست که انسان با دیگر انسانها، خود را به وسعت ظهور در همه چیز و در جهان تجربه میکند؟ ما را با نیستانگاری چه کار؟ آنگاه که با خدای خمینی زندگی میکنیم و در زمانه خود در همه جهان حاضر میشویم در آن حدّ که او در آخرین روزهای عمر شریف خود چیزی گفت که قصه همه زندگیش بود و فرمود: «با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص، و به سوی جایگاه ابدی سفر می کنم.». بنده هر اندازه به این نهاییترین جمله ایشان میاندیشم، از عظمت این کلام، بیشتر و بیشتر حیران میمانم. کدام کس است که در این زمانه بتواند در راهی قدم گذارد که در آخرین روزهای روزگارش چنین بگوید که او گفت. آیا او همه راه یعنی همه تقوا به معنایی که او تقوا را نشان داد؛ نبود و نیست؟! درود خدا و فرشتگان بر او که همه راه و همه تقوایی بود که ما نیاز داریم تجربه کنیم تا در بودنِ خود معنی زندگی را از دست ندهیم. موفق باشید
سلام و عرض ادب: جلساتی را در باشگاه دانشجویی فرصت شروع کردیم با مسئله «بازخوانی مسئله دانشجو و دانشگاه» با محوریت گفت و گوی دانشجویی امیدواریم مورد توجه تان قرار بگیرد و نشستی داشته باشیم بزودی متن زیر برای جلسه نوشته شده «بسم رب الزهرا» اگر در انتظار شنیدن حرفی پر طمطراق که تکلیف مسئله دانشجو و دانشگاه را با شما روشن کند هستید راه را اشتباه آمده اید قصه دانشجو امروز، همین نا هم سخنی و هم قصه نبودنش با دانشگاه و هم افق نبودن با دیگر دانشجویان است. قصه دانشجو امروز شکست ایست که پیوند دارد با ناپیوندی یافتن آنات علم و کشف و نوآوری با آموزش همگانی دانشگاهی، شکستِ یافتن راهِ وحدت علم و عمل. شکستِ طلب و مسئله دانشجو برای راه یافتن به مسائل زمان و زمانه اش؛ و نیافتن حضور دانشجویی در حل مسائل و مشکلات زمانش که نتوانسته معنای واقعی دانشجو بودن را تجربه کند سرآغاز هر آینده و راه نو روبرو شدن با این شکست هست تا طلب گشایش راه آینده پیش بیاید. هر چند که این طلب غریب و تنها و روی زمین میماند و هم سخنی برای این درد یافت نمیشود اما تنها کوره راه ما برای شدن، انقلاب اسلامی و مجال بازخوانی آن در راه تقلید و تکرار از گذشته راه جهان جدید است، و دوباره اندیشیدن به مناسبت و مناسبات و نسبت های ما با جهان جدید و یافتن دوباره راه توحید در جهان امروز. امروز اگر در شکست و نیست انگاری و بی امیدی بسر میبریم باید دوباره به بازخوانی آنچه در نسبت دیروزی و بمعنایی طاغوتی با پدیده های مدرن داریم و داشتیم بیندیشیم و نسبت مناسبات نو در اندازیم تاریخ اسلام گواه همین درد است با حضرت محمد صلواتاللهعلیهوآله تاریخی شروع شد و در پسش راه دراز ائمه برای شکل دادن و تغییر جامعه و مناسبات طاغوتی اش به بشارت و اجمال محمدی صلواتاللهعلیهوآله ولی قصه انقلاب نیز قصه کشاکش ظهور بشارت و اجمال اسلام محمدی در مکه ای که خانه بت های رنگارنگ بت پرستان مشرکان مکه است هست. قصه توحید و اجمال محمدی صلواتاللهعلیهوآله در قلب امام برای دوباره به تفصیل و صحنه آمدن این اجمال در مناسبات خود بنیادانه و نفسانی جهان جدید. آری روضه فاطمیه نیز روضه نیافتن باطن تاریخمان در وجود حضرت زهرا و مقام لیلة القدری ایشان است. حضرت زهرا مقام مادری است و مادر بودن در مقام غربت و حضور. نبودنش، بودن است و بودنش، نبودن. درک مقام حضرت زهرا و روضه حضرت شاید کوره راه ما برای راه یافتن و به باطن تاریخ و آینده نا پیدا انقلاب اسلامی است. امید که هم ایام بودن فاطمیه و هفته دانشجو کوره راه ما باشد برای تفکر و تذکر به تاریخی که با رجوع دوباره امام به باطن اسلام، به قلب ایشان اشراق و با رهبر انقلاب در راه تفصیل آن قرار داریم باشد و ما نیز در این راه خود را بجوییم.
#بازخوانی_دانشجو_دانشگاه #باشگاه_دانشجویی_فرصت @forsat_soha
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم چرا میخواهم با شما غزلی از جناب مولوی را در میان بگذارم که مدتها با آن بهسر میبردم. گویا جناب مولانا در این غزل قصه «دولتیافتنِ جانش» را با ما در میان میگذارد. ولی بنا شد از همه چیز، خود را آزاد کند. اینطور میگوید:
مرده بدم زنده شدم، گريه بدم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاينده شدم
گفت كه ديوانه، نهاي، لايق اين خانـه نهاي رفتم و ديوانه شدم سلسله بندنده شدم
گفتكهسرمست نهاي، روكه ازاين دست نهاي رفتم وسرمست شدم وزطرب آكنده شدم
گفت كه توزيرككي، مست خيالي و شكي گولشدم، هول شدم وزهمه بركندهشدم
گفت كه تو شمع شدي، قبلة اينجمعشدي جمع نِيَم، شمع نِيَم، دود پراكنده شدم
تابش جان يافت دلم، واشد و بشكافت دلم اطلس نو يافت دلم، دشمن اين ژنده شدم
زهره بدم، ماه شدم، چرخ دو صد تاه شدم يوسف بودم، زكنون يوسفزاينده شدم
از توام ايشهرهقمر، در من و در خود بنگر كز اثــر خنــدة تو، گلشـن خندنده شدم
آیا سرآغازی که مطرح کردید که روبهروشدن با آیندهای نو میباشد؛ در دلِ چنین حضوری نیست که جناب مولانا را در برگرفته؟ که حقیقتاً بیش از یک کوره راه نیست؟ چه اندازه این امر مهم است که اگر بنا میباشد به میدان درخشش خورشید در گستره میان جنگل انبوه رسید، باید به کوره راهی که مقابل ما گشوده شده، فکر کرد. کوره راهی بس امیدبخش. وگرنه هرچه هست نیستانگاری میباشد. حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» در زمان خود برای عبور از آنچه باید عبور میکرد به خوبی متوجه آن کورهراه شد. و حال ما نیز با نظر به افقی که هیچچیز نیست، ولی همه چیز هست؛ باید از کوره راهی که توحید ربوبی مقابلمان گشوده است، غفلت نکنیم. موفق باشید
سلام وقتتون بخیر. درباره ی توحید. شرح شماره گوش کردم سوره ی توحید و آیت الکرسی رو. و از گوگل هم شرح توحید استاد عابدینی رو گرفتم که ایشون فقط سه قسمت روی سایت گذاشتن و در قسمت سوم تاکید کردند که بقیه قسمت ها مخصوص آدمهای خاص هست. خوب ما چه کار کنیم که بتونیم اون قسمت ها رو هم داشته باشیم. هر چه که میشنویم درباره ی توحید به جای اینکه سیراب بشیم تشنه تر شدیم و این آتش رو باید یه جایی براش سرچشمه پیدا کنیم. البته من بیسوادم و فقط با گوش دادن شرح ها بلکه به یه چیزی دست پیدا کنم. به لطف الله راهی برام بزارید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید «برهان صدیقین» در امر توحید بسیار افقگشا میباشد که البته متن برهان و صوت شرح آن روی سایت هست. موفق باشید
با سلام و ادب: در پاسخ به سوال ۳۵۶۶۹ با موضوع ما و نیست انگاری فرموده بودید: غفلت از ریشه نیستانگاری که همان غفلت از هستی است عملاً زندگی را همچنان سرد و بیروح نگه میدارد، زیرا با غفلت از «وجود» و فرورفتن در سوبژکتیویته، انسان معیار حضور موجوداتی است که به وجود آمده اند و معیار به حضور نیامدن آنهایی است که بهوجود نیامدهاند. حال باید از خود پرسید آن انسان چگونه انسانی است که «وجود» برای او به به ظهور میآید؟ انسانی که دیگر آن انسان، انسانی نیست که حضور عالم غیب برایش معنا نداشته باشد؟ و آن انسان، انسانی نیست که در حصار آن چیزی باشد که تنها ظاهر است، و اتفاقاً آن انسان عین تعلّقداشتن به اموری است که ظاهر و محسوس نیستند، به همان معنایی که عالمی دیگر بباید. این فرو رفتن در سوبژکتیویته را متوجه نمیشوم. منظور حضرتعالی چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: سوبژکتیویته روحِ بشر جدید است بدین معنا که تنها میخواهد هرچه در درون خود احساس میکند را بپذیرد، آنهم درونی که هیچ ارتباطی با حقیقتِ ماوراء آنچه احساس میکند، نداشته باشد و معلوم است که چنین انسانی جواب ظرفیت اصیل خود را که میتواند حتی در جهان خود با حقایق آشنا شود؛ نداده است و اینجا است که با نیستانگاری و احساس پوچی خود روبرو میشود. زیرا از درون خود شروع کرده است بدون آنکه از طریق هستی خود با هستِ مطلق متصل شود. عرایضی تحت عنوان «برکات نظر در نسبت بین وجود نفس با صِرف الوجود» https://lobolmizan.ir/sound/680?mark=%D8%B5%D8%B1%D9%81 شده است خوب است که در این مورد به آن مباحث رجوع شود. موفق باشید
سلام و ادب: ببخشید شما کسی رو می شناسید که دنیا و آخرت رو جمع کرده باشه؟ کسانی که دیدم یا مؤمن هستن و از دنیا عقب موندن مثلا زندگی مرتبی ندارن شغل درست حسابی ندارن یا به خودشون نمیرسند، یا اونها که دنیای مرتب تری دارند از آخرت میمونند. نمیتونند دایم به فکر سیر و سلوک باشند. مثلا پیامبر به ظاهرش اهمیت میداده ولی اونموقع نهایت رسیدگیشون شانه زدن موها و گلاب زدنه که زمانه امروز این حداقل نظافت هم به حساب نمیاد. عرفا مثلا سر و وضعشون چندان جالب نیست و طوری نیستند که آدم نترسه باهاشون زندگی کنه، یا زندگیهاشون از نظر ظاهری جالب نیست تا جایی که من دیدم. زندگیشون بعضا حس آرامش و معنویت داره ولی ظاهر جالبی برای یه عمر زندگی نداره. مسلما منظور من تجملات نیست و از تجملات بیزارم. میتونید کسی به من معرفی کنید که تونسته باشه دنیا و آخرت رو جمع کنه؟ البته من همسرتونو از نزدیک دیدم و جزو معدود افرادی هستند که به نظرم دنیا و آخرت رو جمع کردند ولی باز از نزدیک زندگی ایشون رو ندیدم تا بدونم چطوره و فقط ظاهرشون رو دیدم . خودم به این نتیجه رسیدم نمیشه دنیا و آخرت رو جمع کرد و از محالاته. مگر اینکه خلافش بهم ثابت بشه. اگه دفاع فلسفی هم دارید مطرح کنید از اینکه دنیا و آخرت رو بشه جمع کرد. حکمت خدا از این خلقت اینجوری چیه؟ خیلی جالب نیست این همه تعارض و تناقض و جنگ و جدال بین دنیا و آخرت. بالاخره انسان نیاز به آرامش داره و نمیتونه تمام عمر مبارزه کنه و بجنگه. یه روحیه صلح طلب چه کار کنه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما نمونههایی مانند حضرت امام خمینی و رهبر معظم انقلاب در نسبت به خانواده و زندگی خود کم ندارید. حتماً شنیدهاید که نسبت حضرت امام با خانوادهشان حالت معاشقه داشته. میماند که اهل ایمان که حقیقتاً دنیا و آخرت را جمع میکنند، اهل تظاهر نیستند و لذّاتشان بیشتر، نزد خودشان است و مطمئن باشید اگر مدعیان دینداری نتوانستند دنیا و آخرت را جمع کنند، زندگی را گم کردهاند. موفق باشید
سلام علیکم وعرض ادب خدمت استاد گرامی: ببخشید سوالی ذهن من را مشغول کرده اگر قبول زحمت بفرمایید و بنده را راهنمایی بفرمایید ممنون میشم. استاد در نظر بنده امام خمینی (ره) مظهر قدرت هستند چون اتقلاب بزرگی را ایجاد کردند. استاد آیا این قدرت فقط مختص فردی مثل امام بوده یا نه ما هم میتوانیم در زمان کنونی دارای چنین قدرتی بشویم؟ اگر جواب مثبت هست چه سیر مطالعاتی باید داشته باشیم و چه تمریناتی انجام دهیم؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! میتوان گفت حضرت امام خمینی نماد قدرت الهی در این زمانه جهت احیای انسان و نفی استکبار بودند و در دل تاریخ توحیدی که آن مرد بزرگ بوجود آوردند، هر قدمی که برداریم حکایت ادامه همان قدرت است مانند آنچه حاج قاسم سلیمانی انجام دادند. ما نیز باید بنگریم که برایمان در شرایطی که هستیم در بستر انقلاب اسلامی ذیل ولایت فقیه چه پیش میآید همان کار در عمل، نماد قدرت ما در بستر توحیدی خواهد بود مانند همین صبر و استقامتی که مردممان در مقابل تحریمهای استکبار انجام میدهند و به شرف صبرِ صابران میرسند. کسانی ضرر میکنند که با عدم صبر و استقامت خود در این شرایط، از قدرت الهی خود غفلت میکنند. موفق باشید
سلام استاد گرامی: سخنان جناب عالی را در برنامه کلمه شنیدم. بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم. تصمیم گرفتم به جای همه جویندگان حقیقت، از شما تشکر کرده باشم، و از شما تقاضا دارم به همه ما دعا کنید. شاید ما هم بتوانیم احساس حضور پیدا کنیم. ولی نمیدانم آیا این احساس حضور فقط بودن است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در نظر به بودن خود، حضوری بیکرانه برایمان به ظهور میآید و در این رابطه خوب است رجوعی به مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» که هر دو همراه با شرح صوتی آن روی سایت هست، بیندازید. إنشاءالله راهگشا خواهد بود. موفق باشید
هو المقصود! عرض سلام خدمت شما استاد گرامی: ماه رمضان بر شما مبارک. شما برای مطالعه ابتدا معرفت النفس رو پیشنهاد میکنید یا آشتی با خدا؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو کتاب مذکور میتواند مقدمه مباحث معرفت نفسی باشد و بستگی به ذوق افراد دارد. ولی به نظر میآید اگر با کتاب «آشتی با خدا» شروع شود، افقی که باید دنبال گردد، بهتر معلوم میشود. و البته کسانی که بخواهند کتاب «ده نکته در معرفت نفس» را دنبال کنند، لازم است که با شرح صوتی آن مطلب را دنبال بفرمایند. موفق باشید
سلام استاد و تاج سرم جناب آقای طاهرزاده عزیز: خواشمندم سوال ها را سانسور نکنین بالاخره ما هم آدم هستیم و بنده خدا واما یا من نمیفهمم یا شما در پس پرده صحبت میکنید و متوجه نمیشم اما خواهشا با زبان ساده روشن بفرمایید که این انقلاب که جز بدبختی و نگون بختی برای مردم و کشور و اسلام داشته افقش کجاست؟ فکر کنم ضربه ای که اینا به اسلام زدن و اعتقاد مردم را از بین بردن مغول و چنگیز نکردن. آیا فقط ما حافظ اسلام هستیم و اسلام در طول این مدت از بین رفته که ما آمدیم نجاتش بدیم با دروغگویی و توهم و اختلاس گری و دیکتاتوری؟ آیا اینا بیش از آیت الله سیستانی میفهمند؟ این آیت عظمای الهی که از اوتاد هستند پدر مردم درآمد دیگر جوانان امروزی به خدا هم بدبین شدند در اثر رفتارهای اینا، شما هم حمایت میکنید و مرتب از افق صحبت میکنید. آقای طاهرزاده لطفا روشن بین باشین. مگر شما تو فامیلتون دختر بزرگ یا پسر بزرگ ندارید؟ پدر مردم را درآوردند با یکدنده بازی و لج بازی و سربه سر دنیا گذاشتن. من شما را قلبا دوست دارم امام دارم برمیگردم. اینا ظالمند ستمگرند، رییسی کم دروغ میگه؟ شما یک حرف راست از ایشون بفرمایید. من تسلیمم
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه این مشکلات که میفرمایید، هست. ولی برای عبور از گردونه روح استکباری که موجب اینهمه مشکلات در جهان بشری شده، تنها باید به انقلاب اسلامی و آینده آن فکر کرد. در این رابطه عرایضی تحت عنوان «راز امیدواری به آینده در تاریخ انقلاب اسلامی» شده است. خوب است به صوت آنها نظری بیندازید.https://eitaa.com/matalebevijeh/12989 البته حضرت آیت الله سیستانی نیز شدیداً امیدوار به آینده انقلاب اسلامی جهت تغییر سرنوشت جهان هستند. موفق باشید
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته: وظیفه من در قبال کسی که از ارحام هستند و از رحمت خدا و زندگی در این دنیا ناامید و افسرده شده و قصد خودکشی دارد چیست؟ قبلا میشد باهاش صحبت کرد اما بتازگی فحاشی به دین و خدا و پیامبر و امامان بیشتر از قبل شده .هر چند این مسائل ریشه در خلا عاطفی و تربیت نادرست بر مبنای غیردینی هست ولی ناامیدی از زندگی و خدا و علل ناکامیها را به خدا و پدر و مادر نسبت دادن و خود را مقصر نداستن انگار همهی راهها را برای سامان دادن روحش برای خود و برای آنکه دیگری او را کمک و یاری کند بسته است. استاد چه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به خود آن فرد دارد که از رحمت الهی غفلت کرده است. حدّاقل بداند در این مورد خداوند فرموده است: «وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ» به همین جهت فرمودهاند این افراد کافر از دنیا میروند. موفق باشید
سلام علیکم وقتتون بخیر: آقای طیب در تفسیرشون فرمودند چه بسا با توکل مصلحت فرد همان چیزی بشود که او خواسته این درسته؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً درست است. حقیقتاً انسان با توکل، کار خود را در بستر شریعت به خدا واگذار میکند تا او در واقع وکالت انسان را به عهده بگیرد و معلوم است که در این راستا آنچه حقیقتاً مصلحت ما میباشد را برای ما شکل میدهد. مگر در این تاریخ، حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» و حضرت امام خامنهای «حفظهاللهتعالی» جز در بستر توکل، انقلاب اسلامی را تا چنین مراحل و مرزهایی حاضر کردند؟ موفق باشید
با سلام: در مثال موج و دریا (از نظر عرفان) آیا درست است که بگوییم که الله هم یکی از امواج است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت «الله» به عنوان جامع همه اسماء، همان دریاست. موفق باشید
سلام استاد عزیز: خدا قوت اجرتون با امام زمان و در پناه و نگاه ایشان باشید. خیلی ما در حق شما دعا میکنیم خدا خیرتون بده 🙏 من چند ساله کتابهای شما رو تدریس میکنم. گرفتار گناهان شیطان که بودم خودبینی ها و... الان احساس میکنم بیشتر از گذشته گرفتار عجب شدم و گاهی فکر میکنم انگار موثرم در وجود دیگران و از این حرفها انگار خودم رو چیزی میبینم. تصمیم گرفتم برای مدتی تدریس رو کنار بذارم و به خودم بپردازم احساس میکنم انگار بعضی از مباحث چون الان دیگه پیشرفته تر شدیم در قد و قواره ظرف وجودی من نیست و باید کناره بگیرم میخواستم من رو راهنمایی کنید چه کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ما در هیچ حالی از وسوسههای شیطان و نفس امّاره جدا نیستیم و از این جهت باید در هر صحنهای که هستیم متذکر آن وسوسهها باشیم و با نظر به رحمت واسعۀ الهی و استقرار در تقوا، خود را از آن وسوسهها آزاد کنیم. آری! در کل، اشکال ندارد که به شرایطی فکر کنیم که در تنهایی خود، خود را بیشتر پاس بداریم. موفق باشید
سلام: رهبر انقلاب چگونه آقای پزشکیان را نگاه میکنند که ایشان را فردی فرزانه، مردمی، صادق و دانشمند معرفی کردند؟ مخصوصا فرزانه و دانشمند؟ اگر شخصی واقعا این خصوصیات را داشته باشد که کاملا مناسب برای ریاست جمهوری است!!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال شماره 38107 عرض شد رهبر معظم انقلاب با نگاه حکیمانه خود، نکاتی را مدّ نظر دارند که با توجه به آن نکات، این صفات را فرمودهاند. امید است که آقای پزشکیان با حرکات و اعمال خود نشان دهند که شایسته چنین صفاتی هستند. موفق باشید
سلام علیکم: خداقوت، برای تغییر ملکه گناه باید چه کنیم؟ از کجا شروع کنیم؟ میدونم که نباید ناامید شد، ولی کثرت تلاشهای به نتیجه نرسیده داره خیلی اذیتم میکنه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بر شما باد دنبالکردنِ معارفی که از طریق معرفت نفس پیش میآید که میتوانید از طریق همین سایت دنبال بفرمایید. موفق باشید
بسم رب النور و نور کدامین نور؟ قرار است به کجا بشتابد و قرار است کدام فانوس خاموش را از وجود خویش سیراب کند؟ استاد عزیز و گرامی سال پیش در گمان آن بودم که همه چیز را یافته ام. که دو کلمه از کتاب فصوص و یک جمله از ملاصدرا همه اش است و حالاست که باید راه زهد را در پیش گرفت و بعدش هم وصال به خدا! و حال که کمی از خودی که هیچگاه خود نبود بی خود شده ام دریافته ام که وامصیبتا! این دگر چیست؟ این جهان و این انسان چه بیچارگی است که دامنمان را گرفته؟ صبح که از خواب بلند میشوم بغض نفس گیری که امروز باید چه کرد راه قلبم را میبندد و شب به صبح نگاه میکنم که قرار است بیاید و منی که هیچ معنایی از خود نیافته ام که بخواهم در «شب» به مأمن «آخر» ببرم. از آنگاه که تنها کمی فقط کمی از این حقیقت بیچارگی ام را فهمیده ام دیوانه شده ام. نه آنکه سر از بیابان دربیاورم و بیخیال همه! نه! حال منم و یک شهر و خیابان های آن که هر روز طی میشود به خیال آنکه این بی قراری سخن بگوید. نه! من سکون نمیخواهم! و حال در پی یافتن این پاسخم که آیا همین آوارگی جواب معمای لاینحل منِ من است یا نه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آوارگی اگر به معنای حضوری است بیکرانه؛ آری! «دوست دارد یار این آشفتگی» به معنای همان حیرتی که رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» نیز در پی آن بودند و عرضه داشتند: «ربّ زدنی تحیراً». این نوع حضور یعنی در جهان بیکرانه خود که تا خدا به معنای بیکرانه وجود ادامه دارد یعنی امری که بشر آخرالزمان کمتر از این نوع حضور را نمیتواند بخواهد. این نوع حضور یعنی به وسعت امروز و فردای خود، خود را یافتن، هرچند حضوری است بسی اجمالی که قصه آن، قصه مردی است که راستترین سخن را با ما در میان گذارد آنگاه که فرمود: «چه عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها». https://lobolmizan.ir/leaflet/292 موفق باشید
سلام استاد: مرحوم آیتالله شجاعی در مقالات فقط میخواستند برخی منازل عرفانی رو توضیح بدن؟ قدم یقظه و توبه و طلب و مجاهده و مراقبه؟ خب چرا فقط اینها؟ در کتاب کیمیای وصال کل منازل سلوک رو از اول تا آخر فرمودهاند یا اونم گزینشی بوده؟ اگر گزینشی بوده چرا این ترتیب بندی رو اتخاذ فرمودند؟ متشکرم از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت الله محمد شجاعی «رحمتاللهعلیه» در کتاب شریف «مقالات» راهی را گشوده اند که اگر انسان با حوصله و با شروع از اولین جلد آن راه را طی کند، به خوبی احساس حضور در ملکوت برایش حاصل میشود و مهم این است که انسان بتواند در حضوری قرار بگیرد که چندین و چند منزل را با یک قدم طی کند. موفق باشید
با سلام: احتراما در صورت صلاح دید، نظرتان را پیرامون سطور زیر که در موضوع حجاب است بیان بفرمایید: (قبلا متن مبسوط را خدمتتان ارسال کرده بودم و این تلخیص آن است. عمده حذفیات، از قسمت راهکارها بوده است) موضوع حجاب و بی حجابی نوعی جریان اجتماعی و نه فردی است، و لذا راهکار اساسی آن نیز صرفا با جریان اجتماعی صورت می گیرد و نیاز به موج های اجتماعی دارد؛ همچنین لازم است بدحجابی به جای آنکه به صورت «موضوعی» نگریسته شود، به عنوان یک «سنخ» مورد توجه قرار گیرد. وقتی بد حجابی به صورت سنخ مورد توجه بود، دیگر یک پدیده خاص، ناشناخته و تکرار نشدنی و بی ارتباط با سایر انحرافات دینی دیده نمی شود و این به حل مساله و سایر مسایلی که هم سنخ بد حجابی هستند ولی هنوز بروز زیادی پیدا نکرده اند مرتبط می شود. اگر قرار باشد از بین انواع اقدامات برای حل مشکل بدپوششی، اولویت بندی صورت پذیرد باید گفت بر خلاف تصور عموم، اولین اقدام، شروع کردن از متشرعین و اقدام اصلی، تغییر فکر، رفتار و هیجان این گروه است. یعنی بیش از آنکه نیاز باشد برای بدحجاب ها کاری کرد تا با حجاب شوند، باید برای متشرعین کاری کرد تا با تغییر در خود، به حل این چالش موفق شوند. زیرا در موارد زیادی (افراد مغرض استثنا شده اند) به خصوص در افراد بدحجاب با خانواده مذهبی مشاهده می شود که فرد از فلسفه حجاب و فواید آن آگاه است اما به دلیل فشار اجتماعی و اینکه اگر محجبه باشد متهم به بی منزلتی، عقب ماندگی و امثال آن می شود، خود را متمایز از حالت محجبه نشان می دهد. در نگاه دقیق و از نظر انگیزشی و هویتی، این افراد «بدحجاب» نیستند بلکه «متمایز از محجبه ها» هستند. راهکار شکستن چنین فضای فکری علیه متشرعین نیز قطعا دست خود آن هاست و نمی توان از هیچ کسی دیگر انتظار داشت. این راهکار، معطوف به تعامل صحیح بین محجبه و بدحجاب و برقراری ارتباط مستقیم (نه با واسطه رسانه و امثال آن) بین متشرعین و غیر محجبه هاست. بر این اساس، هدف آن است که متشرعین دریابند که باید مرز پررنگ بین بدحجاب و متشرعین کمرنگ شود تا همه خواهر برادرانی بشوند که به یکدیگر جهت برطرف شدن اشتباهات شان کمک می کنند. منظور از این سخن، توقف سوق دادن بدحجاب به سمت بی دینی و متشرع به سمت تقدس است تا هم بد حجاب بفهمد متشرعین افرادی بی روح، سختگیر و خشن نیستند و هم متشرعین بفهمند بدحجاب، مومنی مانند آن هاست که همانند خودشان اشتباهاتی دارد ولی اشتباه او علنی است. در نهایت، محجبه و غیر محجبه باید مانند الگوی دفاع مقدس که افراد با سطوح مختلف ایمانی و سلایق گوناگون در برابر دشمن واحد قرار گرفتند، در برابر تمدن غرب قرار بگیرند. در این دید، غیر محجبه یک فرد نیازمند کمک و نه یک گناهکار دیده می شود (هرچند عدم رعایت پوشش گناه است اما منظور نوع نگاه به موضوع است)؛ به جای افراد غیر محجبه، فرهنگ غربی آماج حملات قرار میگیرد؛ فرد غیر محجبه به جبهه مقابله با تمدن غرب وارد می شود؛ متشرعین به جای تخریب یکدیگر در اقدامات موثر برای حل این چالش و اصرار بر اینکه راهکار یک گروه بهتر از گروه دیگر است، تکثر در راه حل ها را بپذیرند و بدانند هر اقدام عاقلانه ای اثر خود را دارد (یعنی هم تذکر لسانی سودبخش است و هم فعالیت های تبلیغاتی و هم انواع اقدامات مشروع و عاقلانه دیگر)؛ و در نهایت بدانند یکی از مهمترین زمینه ها برای این اقدامات، شروع کردن متشرعین از خودشان و برقراری ارتباط مستقیم وجودی، ناصحانه و خالصانه با غیر محجبه هاست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که بحمدالله متوجه شدهاید شرایط شرایطی است که میتوانیم تعاملی صحیح بین افراد محجبه و بدحجاب برقرار کنیم از آن جهت که بسیاری از افراد بدحجاب بنا نیست در مقابل نظام سیاسی و دینی کشور ایران بایستند بلکه گمان میکنند با این نوع حضور، نوعی شخصیت و آزادگی برایشان پیش میآید. آری! راه حلّ این مشکل همان است که جناب عالی متوجه شدهاید و اتفاقاً بعضی از خواهران خودشان در تجربه خودشان متذکر این امر هستند که این راهکار جواب میدهد. البته به این معناست که ما نیز با فرهیختگی و با ادبیات فاخر و با تفکر معنا بخشی با آنها روبرو شویم. موفق باشید
سلام استاد: چند وقتی است خداوند تفضل فرموده، موفق شدهام با کتاب مقالات مرحوم آیت الله شجاعی انس بگیرم. جلد اول را با شوق فراوان تمام کردم. اکنون بخشی از جلد دوم را مطالعه کردهام. الان به شک افتادم که آیا با همین شوق و ذوق هر سه جلد را تمام کنم و انشاءالله پس از آن به دستورات آن عمل کنم یا نه، هر بخشی را که خواندم در خود پیاده کنم و بعد سراغ بخش بعدی بروم که در این صورت و در صورت توفیق به همراهی عملی کتاب، شاید بیست سی سال طول بکشد تا سه جلد پایان یابد. نظر حضرتعالی چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که همچنان مطالعه هر سه جلد را ادامه دهید تا به صورت اجمال، آن تذکرات خوب و معنوی در شما حاضر شود و إن شاءالله در طول زندگی آنچه اجمالاً مدّ نظر دارید به تفصیل در آید. موفق باشید
سلام استاد عزیز: یه سوال داشتم. نظر شما در مورد حرزهایی که از اهل بیت نقل شده هست چیست؟ مثل محج دعوات و انیس صادقین و... این حرزها سندیت دارند یا خیر؟ خداوند توفیقی حاصل کرده آثار شما را دنبال کنیم. خدا اجرتون بده
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظردادن به این موارد بسیار مشکل است زیرا باید اهل نظر که سند روایات را بررسی کردهاند، نظر بدهند. میماند نکاتی که مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح در مورد حرزها مطرح فرمودهاند که رویهمرفته قابل اعتماد است، به اعتبار سند. و بحث تأثیر آن به خود شخص و آمادگیهای روحی وی بستگی دارد. موفق باشید
