سلام استاد: بنده به لطف خدا سیر مطالعاتی شما را نزدیک به ۵ سالی هست که دنبال میکنم. ۲ سال است بنده در خدمت جمعی از خواهران سیر را با این گروه شروع کرده ایم با توجه به زمانه ای که در آن قرار داریم پیشنهاد شما همان روند قبلی است؟ تا الان جوان و...، چه نیاز به نبی، آشتی با خدا، خویشتن پنهان، از برهان تا عرفان، معاد، نتایج نهضت کربلا در سطوح مختلف تحلیل، جایگاه تاریخی حادثه ها، سوره جاثیه رو مباحثه کردیم در سیر قبلی شما فرزندم اینچنین... و ادامه مباحث کربلا را پیشنهاد دادید. الان همین مباحث رو ادامه بدهیم یا با توجه به زمانه ای که درش هستیم سلوک ذیل شخصیت امام؟ یا پیشنهاد دیگه
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا قوت. به نظر میآید فکر خوبی کردهاید که در کنار آن سیر، رجوعی نیز به کتاب «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی» داشته باشید. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: در مباحث معاد فرمودید نفخ اول به نور اسرافیلی صورت میگیرد. چند سوال آیا قبل از نفخ اول جناب عزراییل قبض روحها را انجام داده؟ مگر نفرمودید هر قبضی در عالم به نور عزراییل است مگر نفخ اول قبض نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفخه اول موجب مرگ دنیاییِ همه عالم در کلیت عالم میشود و این منافات نداردبا اینکه جناب عزرائیل «علیهالسلام» در نسبت با قبض روح افراد نقش خود را داشته باشد از آن جهت که عزرائیل «علیهالسلام» به عنوان یک فرشته وسعت آن را دارد تا در یک لحظه هزاران هزار را قبض روح کند. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: سوالات صوت و کتاب جوان و انتخاب بزرگ و صوت و کتاب چه نیازی به نبی تون رو از کی میتونم بپرسم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اگر مباحث را با کتابهای تکمیلی کتابهایی که نام بردید؛ ادامه دهید خودتان جوابگوی سؤالات خود خواهید بود مثل مطالعه کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن و کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت». موفق باشید.
سلام برشما استاد عزیز و بزرگوار: بنده جوانی ۲۰ ساله هستم که متوجه شده ام که تمرکز خیلی پایینی دارم به صورتی که موضوعات اگر چنانچه کمی استدلالی شود قدرت استنباط و نتیجه گیری خود را از دست میدهم این موضوع یکم آزرده خاطرم کرده است آیا شما راهی یا راهنمایی برای من دارید؟ که بتوانم از ذهنم بهتر استفاده کنم امیدوارم برسرمان منت نهید و این بنده حقیر را راهنمایی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ذوقها متفاوت است. بعضی روحها شاعرانه هستند و با موضوعات با لطافت روحی روبهرو میشوند و نیاز به استدلال ندارند، فطرتاً حقایق را میپذیرند؛ و از این جهت نباید به خود سختگیری کند. در این مورد خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» رجوع شود. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: «هر جا پا بگذارید به عنوان انسانهای معمولی برای آینده مشکل دارید» این جمله توی صوت چه نیازی به نبی گفتین. این جمله رو درست متوجه نشدم حتی صوت رو هم پس و پیش کردم ولی متوجه نشدم. میشه واسم توضیح بدین؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر ما خود را ذیل هدایت الهی به نور نبوتِ نبیّ حاضر نکنیم و به عنوان انسانی باشیم که گمان میکند با فکر خود می تواندزندگی را ادامه دهد، تجربه نشان داده است که حتماً به مشکل میافتد و به همین جهت بشر نیازمند حضور پیامبران میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی. سلام علیکم خدمت استاد عزیز: من یک خواهش بسیار زیادی دارم که اگر بشود ان شاء الله سفارش ویژه ای بفرمایید که این مباحث شرح نهج البلاغه که چند خطبه آن را شرح داده اید، مکتوب شود و انتشار داده شود. واقعا نیاز جامعه هست گرچه شرح نامه ۳۱ متشرشده است. ولی امیدواریم ان شاء الله سایر خطبه ها هم منتشر شود چون واقعا به خصوص برای ما که مشغول تحصیل هم هستیم شاید فرصت گوش دادن به صوت ها نباشد و بنده به خصوص با این وجود، خودم را از این مباحث ارزشمند محروم می بینم. با تشکر و التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که به صورت مکتوب در آوردن هر کدام از آن مباحث زمان زیادی میبرد که فکر نمیکنم امکانش برای رفقایی که دست اندرکار این امورند، فراهم باشد. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: «از کجا میدانید اینجا که شما نشستید حقه؟» این جمله رو توی صوت چه نیازی به نبی تون گفتین. میشه بگین يعني چی؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ کس به راحتی نمیتواند ادعا کند که در جایی که نشسته است، جای حقی است. میماند که با رجوع به قرآن و سخنان معصوم، هرکس میتواند نسبت خود را با حق و حقیقت در پیش خود ارزیابی کند. موفق باشید
آنچه در پرسش ۳۹۰۵۴ فرمودید که معصوم فرمودند: أَنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَإِذَا أَعْطَاهُ ذَلِكَ أَنْطَقَ لِسَانَهُ بِالْحَقِّ با آنچه قبلاً از حدیث حضرت رضا علیه السلام تقطیع کردید متفاوت است، این حدیث کاملا تعمیم دارد، هم از جهت لفظ و هم از جهت قرائن و قواعد اصولی، اما اینکه حدیثی خاص معصومین که دال بر عصمت است را تقطیع کرده با ادعای اجتهاد و عقلانیت، رهبری را مصداق آن معرفی کنید قابل قبول نیست، اینجا عبدا آمده و آنجا العبد، اینجا امام در مقام بیان ویژگی های ائمه نیست اما آنجا اختیار کردن و اختاره الله را برای انتخاب الهی ائمه استفاده کردند و بارها احتجاج میکنند که آیا مردم و فقها و علما و... میتوانند اینچنین فردی را اختیار کنند؟ بنابر این آن برداشتی که کرده اید از هرکس باشد خطاییست نابخشودنی و لازم الاصلاح، عرض شد در سوالات قبل که اطلاق شرایطی دارد که قرائن یکی از آن هاست، ما یصلح للقرینیه یکی از آن هاست، در مقام بیان بودن یا نبودن یکی از آن هاست، امام معصوم در مقام بیان خصائص امامند و ده ها کلمه دال بر عصمت و نبود خطا می آورند، صرفا کلمه ی معصوم را حذف کردید که کسی خرده نگیرد اما تمام کلمات و عبارات دیگر را می آورید، بعد هم ادعا میکنید این اجتهاد و تعقل است، ممنون که تعریفی جدید از اجتهاد و تعقل ارائه فرمودید، تن علما و مراجع و بهبهانی ها را نلرزانید بنده ی خدا. واضح است در اموری ورود میکنید که اطلاعات و صلاحیت آن را ندارید، تفسیر قرآن و حدیث کار هر کسی نیست. یکی از سوالاتی که حذف کردید دعوت از شما بود برای حضور در جلسه ای علمی با حضور فضلا برای بحث پیرامون آنچه مدعی بوده اید، چه توهینی؟ چرا با سانسور و اتهام زنی از اقرار به خطا و اشتباه طفره میروی بزرگوار؟ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا أرادَ اللّهُ بقَومٍ خَيرا أكثَرَ فُقَهاءَهُم و أقَلَّ جُهّالَهُم ، فإذا تكَلّمَ الفقيهُ وَجدَ أعْوانـا ، و إذا تَكلَّمَ الجـاهِلُ قُهِـرَ . و إذا أرادَ بقَـومٍ شَرّا أكثرَ جُهّالَهُـم و أقـلَّ فُقَهاءَهُـم ، و إذا تَكلَّـمَ الجاهِـلُ وَجـدَ أعْوانا ، و إذا تَكلَّـمَ الفَقيـهُ قُهِرَ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه میکنید که بحمدالله تفاوت نظر اساسی با امثال جنابعالی داریم و این به معنای آن است که اساساً جهان امثال بنده با جهان شماها متفاوت است. باید به تاریخ دیگری فکر کرد و افق حضور دیگری را مدّ نظر قرار داد تا امکان گفتگو با بشر جدید فراهم شود و به نگرانیِ رهبر معظم انقلاب که در خطاب به مبلغین فرمودند نگران تبلیغ هستند؛ فکر کنیم. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم: در زمینه تجلی اسم جامع الله به صورت انسان در قوه خیال، من صوت های جهان گمشده در عالم خیال، حوری بهشتی در صوت های دخان، واقعه، و یک سوره دیگر که الان حضور ذهن ندارم را گوش دادم. اگر در باره همین مطلب (تجلی اسم جامع الله بصورت انسان در قوه خیال) اگر منابع دیگری از خودتان و دیگران اگر امکان دارد که معرفی بفرمایید! با تشکر از زحمات شما!
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل و مبنای این مباحث را جناب ابن عربی در کتاب «فصوص الحکم» مطرح فرموده است که البته اگر به کمک استاد آن مطالب دنبال شود، نکات خوبی برای انسان پیش میآید. به هر حال نباید بین آینه بودن آن صورتها با حالت جسمانی و مادی بودن آن صورتها، خلط صورت بگیرد. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرامیم: در رابطه با تجلی اسم جامع الله به شکل انسان در قوه خیال مشکلی دارم. اینکه ائمه تجلی اسم جامع الله هستند و مظهر این اسم شریف هستند مشکلی ندارم. اینکه خدا در شب معراج بصورت انسانی بر پیامبر (ص) تجلی کرد و گفت من خدای تو هستم، مشکل دارم. آخر مثلاً وقتی علی (ع) مظهر اسم جامع الله است نمیگوید من خدا هستم. اگر قرار باشد هر کسی مظهر اسم جامع الله باشد باید بگوید من خدا هستم. مثلا همان گونه که پیامبر (ص) در معراج میگوید من پروردگارم را به زیباترین صورت دیدم. وقتی حضرت علی علیه السلام را میبیند باید بگوید پروردگارم را دیدهام. نمیدانم منظورم را درست منتقل کردم یا نه؟ لطفاً اگر امکان دارد توضیح بفرمایید! از اینکه با سوالاتم مزاحمتان میشوم عذر میخواهم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همانطور که در روایت داریم رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» از حضور معراجی خود اینطور فرمودند: ««رأیت ربی لیله المعراج فی احسن صوره» ولی به معنای آن نیست که آن صورت، صورت انسانی باشد. و در مورد نظر به اولیای الهی هم نور جامع الهی در آینه وجود آنها برای سالک پیش میآید نه آنکه جسم آنها نور جامع الهی باشد. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: ظاهراً در رابطه با معنا و تعریف انسان دو نگاه وجود دارد: ۱. یکی نگاه «اسانسیالیستی و ذات گرایانه و غیرتاریخی» است که اساساً انسان را موجودی ثابت و غیرتاریخی تصور می کند و یک بار برای همیشه حکمی ثابت و نهایی را در رابطه با معنای انسان مطرح می کند. ۲. و دیگری نگاه هیستوریسیتی و تاریخی به انسان است که انسان را موجودی بالذات تاریخی تصور می کند و معتقد است اگزیستانس و نحوه هستی آدمی تاریخمند و دارای حیث تاریخی است. استاد، حضرتعالی در آثار خودتان همواره هم بر روی نسبت ذاتی و وجودی و عین الربطی انسان با هستی و وجود تأکید داشتید، و هم همواره بر روی نسبت ذاتی انسان معاصر با حقیقت تاریخی انقلاب اسلامی و تابشِ تاریخی آن تقدیر تاریخی و آن حقیقت بر ذات انسان به حکم «کل یوم هو فی شأن» تأکید داشتید. حال پرسش بنده این هست که اولاً: کتاب «انسان و باز انسان» چه حضور تازه و دیگری را مدنظر دارد؟ ثانیاً: در میانه دو نگاهی که مطرح شد حضرتعالی نگاه تان به انسان چگونه نگاهی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه بحث در کتاب «انسان و باز انسان» نظر به حضور تاریخیِ انسان دارد، ولی در نزد خود و در بستر تاریخی که با انقلاب اسلامی گشوده شده با زبانی که زبانش زبانِ اشاره است برای مخاطبی که در خود چنین حضوری را میشناسد. به همین جهت از ابتدا تا انتهای کتاب مذکور هیچ نکتهای که آموزشی باشد برای مخاطب در میان نیست مگر اینکه وجود خود را که وجودی است تاریخی، به جلوههای مختلف و با جملاتی که اشاره به آن حضور دارد، باز در خود احساس کند آنهم در میدان وجود و به امید درکِ شدنی بیشتر از وجود؛ که البته گفتنی نیست. موفق باشید
سلام و سلام به قرآن و اهلش آن زمان که امام سجاد عليه السلام فرمودند: اگر تمام كسانى كه در ميان مشرق و مغرب هسـتند بمیرند (و من تنها بمانم) و قرآن با من باشد وحشت مرا نمى گيرد (و نمى ترسم). او چنين بود كه وقتى جمله «مالك يوم الدين» را مى خواند آنرا تكرار مى كرد تا جايى كه نزديك بود جـان دهد. که خدایا ما را خادم قرآنت بگمار و تا نفس آخر عمرمان و پس از آن جز به قرآنت خود را نشناسیم، قرآنی که در کلام حکما و اولیاء و شهدای اسلام همواره جان و جانان بود که در این راستا حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه فرمودند: پنجاه سال عبادت کردید، و خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیتنامهها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید. این جوانهای ما که علیل شدند الآن هم وقتی میآیند از من میخواهند که دعا کنم که اینها شهید بشوند؛ پایش را از دست داده، عصا زیر بغلش هست، لکن گریه میکند و میخواهد که دعا کنیم که شهید بشود. از اینها یک قدری تعلم پیدا کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه حرف در آن است که اینان فهمیدهاند تاریخی در مقابلشان گشوده شده و میخواهند هرچه بیشتر در آن آینده حاضر شوند و این است راز اینکه اکنونِ آنها، اکنون بزرگی است. موفق باشید
به نام خدا: چه اندازه روزگار شادی است اما به این خاطر که با چشمان میشود دید هرچه مشکل داریم را در قدم قدمی جلوتر از حل آن یعنی تعالی توحیدی انسانی در نظرگاهمان نیز حاضر داریم، که میتوان دید اگر هویتمان را هنوز نیافتهایم اما اجازه نمیدهیم جهان آمریکایی به ما هویت پست تاریک کثیف ذلیل را متجاوزانه تحمیل کند، چرا اگر ندانی کیستی جهان به تو میگوید که باش. و این است راه یافتن هویت حقیقی خود که قرآن خبر آن است. خوشحالی که زمین میخوریم اما باز میایستیم و هر بار بهتر و قویتر. زیباست مقاومت، مقاومتی که نماد آن شخصیت زنده سید حسن نصرالله است گویا صدای او را میشنویم که در راهپیمایی ضاحیه گفت: «به خاطر این حضور گسترده و این همبستگی عظیم از شما تشکر میکنم. شما مردم، اهل مقاومت و وفاداری هستید. شما همان مردمی هستید که میدانها را پر میکردید و میکنید. و بار دیگر: سلام و رحمت و برکات الهی نثار شما شریفترین، گرامیترین و پاکترین مردم. شما همان کسانی هستید که تنها چند هفته قبل، درست در همین منطقه حضور داشتید و با سرورتان، اباعبدالله الحسین (علیه السلام)، دربارهی فلسطین، قدس، موضوع مظلومان و دفاع از اماکن مقدس تجدید پیمان کردید. شما در روز عاشورا با ایشان پیمان بستید و امروز نیز بار دیگر همان سخن را تکرار میکنید. بار دیگر در مقابل تجاوز آشکار آمریکایی- صهیونیستی به قدس و اماکن مقدس اسلام و مسیحیت و تجاوز به ملت فلسطین و همهی امت، موضعگیری و ایستادگی و تعهدمان را تا لحظهی پیروزی یا شهادت اعلام میکنیم و همان جملهی پیشین را میگوییم تا همهی جهان بشنوند: (حسین، تو را رها نمیکنیم). امروز حسین نماد مظلومان و دین آسمانی و اماکن مقدس زمینی است که مورد تجاوز قرار میگیرند.» مابه راستی با مقاومت داریم شخصیت واقعی خود را به خودمان نشان میدهیم و میدانم رهبر انقلاب و جناب عالی با هرچه معین شدن حقیقت ما چه اندازه خوشحال میشوید همچون پدری که موفق شدن فرزندش را میبیند و از او راضی میشود و غمخوار اوست غمخواری یعنی دارم بزرگ شدنت را، روی پای خود ایستادن را میبینم و باز میدانم جا داری. ما پیش رویمان عبور از آمریکا و تحقق زندگی پسا آمریکایی و برترین انسانهایی که قرآن به ما نوید داده را داریم انسانیتی که خود ماییم اما در تعالییمان، در مقاومتمان و در حرکت رو به رشدمان. وقتی که حل مشکلات را هر روز در مقاومت پیداست و آنقدر دیده را فرا گرفته که ناخودآگاه در ذهن می آید «این آغاز دوران حل همه مشکلات و عبور از آن است». سید حسن نصرالله فرمود:« آمریکاییها نمیدانند لبیک یا حسین چیست، لبیک یا حسین یعنی تو در معرکه جنگ حاضر شدی هرچند که تنها شدی هرچند که مردم تو را رها کرده باشند و تو را متهم و خوار شمارند لبیک یا حسین یعنی تو و مالت و خانواده ات در این معرکه هستید. لبیک یا حسین یعنی مادری که فرزندش را به معرکه میفرستد که کشته شود و آنگاه که شهید شد و سر بریده اش را برای مادرش میفرستند و به سر فرزندش میگوید ای فرزندم از تو و محاسبه ات راضی هستم، خدا چهره ات را روشن بدارد پسرم همانطور که مرا در روز قیامت نزد فاطمه الزهرا روسفید کردی. این یعنی لبیک یا حسین.» و این است مستقیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: از غمخواری سخن گفتید به همان معنایی که غمخوار انسان متوجه بزرگشدن انسان میشود و اینکه دارد روی پای خود میایستد تا به گفته جنابعالی حضور پساآمریکایی را با نظر به تمدن نوین اسلامی مدّ نظر قرار دهد و حاضرشدنِ هرچه بیشتر در جبهه صبر و مقاومت، از تنگناهایی که مانع حضور فردای ما است، عبور کند به همان زیبایی که مادران لبنانی و غزهای در عین شهادت فرزندانشان به خوبی آن آینده متعالی را احساس میکنند وگرنه این همه طاقت و پایمردی محال بود. موفق باشید
با سلام و خدا قوت: کتاب ده نکته که به زبان نوجوان بازنویسی شده، بسیار کتاب ارزشمند و نیاز شدید قشر نوجوان ماست. بنده معلم قرآن دبیرستان هستم و این نیاز بچه ها رو از نزدیک لمس کردم. خدا قوت میگم و استدعا دارم در این زمینه باز هم بزرگواران کار کنن و تبلیغ کنن تا آن شاالله تشنگان سیراب شوند. فقط یک سوال: این کتاب رو از چه سنی با بچه ها میشه شروع کرد؟ حداقل و حداکثر سن رو بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید استادی که مباحث «معرفت نفس» را میشناسد مطالب آن کتاب را برای نوجوانان و جوانان در میان بگذارند. خوبیِ آن کتاب آن است که با تصاویری که مؤلف محترم در تهیه و تنظیم آنها به میان آوردهاند؛ کار را بهتر جلو میبرد در حدّی که حتی نوجوانان میتوانند متوجه ابعاد مجرد خود بشوند. موفق باشید
با سلام و عرض ادب: بنده هیات علمی دانشگاه علومپزشکی هستم. با توجه به اینکه اخیرا افراد زیادی با ادعای مشاوره طب روحانی، به نقش علوم غریبه در سلامتی افراد می پردازند مثلا علم الاسماء را مطرح می کنند و اینکه نام یک فرد اگر مناسب نباشد باعث انواع گرفتاریها در زندگی و حتی بیماری می شود، یا در مورد طلسم ها و اجنه و غیره مطالبی را مطرح می کنند، و با دریافت هزینه می خواهند به اصطلاح چک آپ معنوی انجام دهند و راه حل این مشکلات را ارائه دهند. می خواستم بدانم این موارد تا چه حد جدی است و نیاز به مداخله کارشناس مربوطه دارد و اگر اینطور هست آیا لازم نیست که مرجع معتبری برای این امور معرفی شوند تا راه شیادی های احتمالی بسته شود؟ چون از یکی از اساتید معتبر حوزوی شنیده ام که گرفتاری های ماوراءالطبیعه، اکنون خیلی بیش از گذشته شده حال اگر همین تدابیری که می شناسیم مثل آیه الکرسی و چهار قل و صدقه کافی نیست لطفا یک کارشناس معتبر در این حوزه معرفی بفرمایید که اطلاعات دقیق و موثق بتوان گرفت. با تشکر فراوان
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که در کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» عرض شده؛ این نوع سخنان و ادعاها هیچ مبنایی ندارد و تنها همان روشی که متفکران توحیدی با تدبّر در قرآن و روایات مطرح کردهاند؛ حجّت است و متأسفانه به جهت غفلت از معارف توحیدی عدهای به این توهّمات به نام دین دامن میزنند. موفق باشید
سلام استاد: حال که راه جدیدی باز شده با شهادت های عزیزانی مثل حاج قاسم و سید حسن، دلقک بزرگ یعنی ترامپ فقط با آشوب های جدید در منطقه ی حلب سوریه برای خودش وقت خریده، نباید رژیم را با آتش بس به حال خودش رها کرد. امید وارم هممچنان ادامه یابد پوچ شدن هیبت رژیم توسط حزب الله.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به راهی باید اندیشید که حقّانیت خود را با مقابله با استکبار نشان داده و هر آن کس که دل در گرو حق دارد به خوبی میداند که دست و پازدنهای جبهه استکبار نمیتواند مانع گشوده شدن تاریخی باشد که با انقلاب اسلامی در حال طلوع است و ما اصالت خود را همچون حزب الله تنها با حضور در این تاریخ جستجو میکنیم و جبهه حضور در مقابل اشغالگرانِ شهر حلب، قصه ادامه حضور ما میباشد برای هرچه بیشتر گشوده شدنِ آن تاریخ، که تاریخ برگشت به امپراطوریِ عثمانی که اردوغان به دنبال آن است؛ نیست. موفق باشید
سلام استاد: یه حالی دارم از جنس این که هم میدونم خدا هست اما این رو هم میدونم شیطان آمده و مرا مثل خود پنداشته است. این وسط منم که مانده ام و دل را ز دریا سپرده ام و عقل را در بیابان فراموش کرده ام و دستانم را تنها میبینم که در گرو عشق به سازهایم بی دلیل می رقصد. حال می گویم ای کاش شیطان را در مقابل خود نمی دیدم و کارم آسان تر میشد، آن وقت می شد که برای خودم یک گوشه بایستم و ببینم کارهایم را که چگونه در وقتم، تن سپرده ام به بی دردی، اما در این زمانه یا باید مرده باشم و لحضه لحضه ام را بمیرم یا اگر خواستم زنده باشم، باید لباس حوادث را بر تنم کنم و علی (ع) وار زندگی کنم. از سر ره تا غبار افشاند جان برخاستم / چون الف در وصل جانان از میان برخاستم / غرق خون هر چند جام روزیام چون لاله بود / از کنار خوان قسمت شادمان برخاستم / مقصد از سامان هستی مهر تابان تو بود / همچو شبنم چهره چون دادی نشان برخاستم / در لگد کوب حوادث جان دیگر یافتم / چون غبار از زیر پای کاروان برخاستم / همچو بلبل با گرانجانان ندارم الفتی / طوطیان تا لب گشودند از میان برخاستم / صحبت شوریده حالان مایه شوریدگی است / با «امین» هر گه نشستم بی امان برخاستم. به قول حاج قاسم عزیز، ۹۹ درصد راه اجباری است. ولی ۱ درصد انسان توفیق پیدا میکند راه اختیاری را برود. من هم اول به لطف خدا و بعد هم به لطف امام و انقلاب و شهداست که اینجا هستم، وگر همان جوانی بودم در آرزوی خوشبختی به معنای مهاجرت کردن و پولدار شدن میگوید امام چرا انقلاب کرد؟ این را هم خوب میدانم که تمام این ها دسیسه ی دشمن است و برایش گران تمام میشود، پوچ شدن دسیسه هایش، همین هم مرا انرژی میبخشد برای جلوروی چون میدانم که هرچه جلو تر میروم آمریکا را از هیمنه ی دروغین خودش پایین کشیده و سر از تنش جدا کرده است. در اول نوشته خودم هم به این ها توجه نکرده بودم اما از خدا خواستم و شروع کردم به نوشتن تا رسیدم به اینجا که باید هم چون شعر بالا بود. یا علی مدد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه زیباست جهانی و تاریخی که تا اینجاها جداییِ جبهه حق از جبهه باطل روشن و روشنتر شده و انسان میتواند شخصیت گمشده خود را با حضور در جبهه مقابل با باطل پیدا کند و خود را در کنار مولای متقیان «علیهالسلام» احساس نماید. آری! این است معنای حضوری که میتوان نزد خود داشت و جایگاه مأواگرفتن در آسمانِ دینداری را احساس نمود، به همان معنایی که: «اگر دیر آمدم مجروح بودم / اسیر قبض و بسط روح بودم». ولی باز به خودآمدنی بیش از دیروز. و این است معنای حضور در تاریخی که به سوی تمدن نوین اسلامی شروع شده. موفق باشید
با سلام خدمت استاد ارجمند: به برکت وجود بزرگان خداوند متعال در زندگی من حقیر هیچ چیزی را کم نکرد و نداد اگر از حال دلم بگم واقعا خوب اگر از ترس و خوف و افسردگی ها بگم واقعا شکر خدا در چنبره حکمت انبیا و اولیا و بزرگان اند و به واسطه ولایتشان مستفیضیم. اما یک نکته در ته ته دلم وجود دارد و آن اینکه آنچه از آینده یا در آینده جهان باید جست برایم معنی محصل نیافته است_ واقعا وظیفه تاریخی خود را بجز در خدمت بودن ولی را درک نمیکنم گویی هنوز خودبنیادی پنهان و خفته طالب آتش به اختیار بودن است گویی هنوز آنچه را باید شب و روز بدون خوردن الا قلیلی و خفتن الا قلیلی، جست را نمیجویم از بعد گذشته و اکنون واقعا خیلی خیلی شاکر و راضی ام واقعا آنچه هست از سرم گویی زیادست، ذوق میکنم وقتی به گذشته خيلي خطرناک و گناه آلوده مینگرم و به خودم میگم این منم؟ مگر ممکنه؟ و آنجا رحمت را میبینم. آنچه سؤال ام هست اینکه برای آینده به شیوه ایی که عرض کردم چه بکنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه بحث در توجه به حضوری است که با انقلاب اسلامی پیش آمده و ذیل توجه به حضرت امام و رهبری، راهی گشوده شده که راه مهمی است. در بحث «ما و بیانات رهبر انقلاب در رابطه با بسیج» https://eitaa.com/matalebevijeh/18135 نکاتی مطرح شد که میتواند توجه به آیندهای که عبور از ظلمات دوران است را مدّ نظر قرار داد. موفق باشید
طبق توصیه و دستورات اهل بیت علیهم السلام و فتاوای تمام فقهای اسلامی هرگاه کسی در احکام شریعت یا اعتقادات چیزی را به اشتباه به دیگران انتقال دهد وظیفه دارد اصلاح کند و جلوی به فنا رفتن مخاطبانش را بگیرد، و اگر ابزار لازم برای تکیه زدن بر جایگاهی را ندارد، آن جایگاه برای او حرام است، چه جایگاه استادی و تعلیم باشد و چه اجرا و... ، با توجه به اینکه خطای شما در برخی پرسش ها توسط سوال کنندگان تذکر داده و اصلاح میشود و بسیاری از موارد را گزینشی حذف و سانسور میکنید، (مثل سوال راجع به سوتی بزرگ در تفسیر از حدیث امام رضا علیه السلام : العبد اذا اختاره الله...)، اگر هنوز بر عقیده ی خویش هستید سوالات را پاسخ دهید یا اگر متوجه اشتباه تان شدید اصلاح کنید. مخصوصا که خود را مصداق عاقل اصولی همچون وحید بهبهانی رحمه الله دانسته و منتقدینِ برداشتتان را اخباریون غیرعاقل، سوالات و اشکالاتی که ارسال شد اتفاقا راجع به قواعد اصولی بوده است. امانت علمی، اخلاق علمی و تقوای علمی را رعایت کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً بحث مصداق امثال بنده با عالم بزرگواری همچون آیت الله وحید بهبهبانی «رحمتاللهعلیه» نیست. تعجب بنده از آن است که سؤال کننده محترم در جریان مکتب اصولی آیت الله بهبهانی در مقابل اخباریون نمیباشد و اینکه اساساً مکتب اصولی علمای ما که باب اجتهاد را گشوده میدانند، در همین رابطه است که چگونه از روایات قواعد و اصول را استخراج کنند و در همین رابطه عرض شد از روایت مشهور حضرت رضا «علیهالسلام» به همان دلیل که در همان روایت قاعده اصولی مطرح است، میتوان آن نتیجه را اخذ کرد که: « إنَّ العَبدَ إذَا اختارَهُ اللّه ُ عَزَّوجَلَّ لاُِمورِ عِبادِهِ شَرَحَ لِذلِكَ صَدرَهُ ، وأودَعَ قَلبَهُ يَنابيعَ الحِكمَةِ» هرگاه خداوند، بنده اى را براى امور بندگانش برگزيند، براى اين كار سينه اش را گشاده گرداند و چشمه هاى حكمت به دل او سپارد. همانطور که عرض شد مصداق تامّ این قاعده، مربوط به معصوم است ولی خود روایت به ما اجازه میدهد که آن را برای هر آن کس که به نحوی برای امور بندگانش به میدان آمده است، آن کمکها و الطاف را بنماید که البته بنده مصداق آن را در این زمانه حضرت امام و رهبر معظم انقلاب میدانم و مثل روز روشن است که افکار این بزرگان، حقیقتاً منوّر به تأییدات الهی است. و اینجا است که انسان متأسف میشود که چگونه بعضی با ادعای فهمِ دینی گرفتار همان بلای اخباریگری میشوند که مرحوم شهید مطهری نالهها و گِلهها از آنها دارد. آیا به این سخن حضرت صادق «علیهالسلام» فکر کرده اید که می فرمایند:« أَنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَإِذَا أَعْطَاهُ ذَلِكَ أَنْطَقَ لِسَانَهُ بِالْحَقِّ وَ عَقَدَ قَلْبَهُ عَلَيْهِ فَعَمِلَ بِهِ فَإِذَا جَمَعَ اللَّهُ لَهُ ذَلِكَ تَمَّ لَهُ إِسْلَامُهُ » (الكافي، ج8، ص: 14) هر گاه خداوند خير بنده اى را خواهد سينه اش را براى پذيرفتن اسلام بگشايد و چون اين مرحمت را در باره او كرد زبانش بحق گويا شود و بستگى بدان پيدا كند و بدان عمل كند و چون همه اينها را خدا براى او فراهم كرد اسلام او را كامل گرداند.
به نظر شما آیا باید به سؤالاتی که در آنها آن نوع بیپرواییها و توهینها نهتنها به بنده، حتی به اشخاصی که شخصیتهای محترمی در فرهنگ دینی ما هستند، جواب داد و در معرض نگاه کاربران محترم قرار گیرد؟! آیا این همان تشییع اموری نیست که شریعت و قانون آن را منع کردهاند؟! در حالیکه حتی منع قانونی دارد. جالب است که هیچ کدام از این افراد حتی جنابعالی ایمیل خود را نمی فرستید تا لااقل به صورت خصوصی جواب داده شود. موفق باشید
سلام و عرض ادب و ارادت خدمت شما استاد ارجمند: بابت کتابها و سخنرانیهای نابتون از خداوند متعال عاقبت بخیری طلب میکنم برای ما که به صورت مجازی درس و بحث رو دنبال میکنیم چکار کنیم که ما هم از عنایات و افاضات اساتید محترم بهره مند باشیم؟ آیا اساتید به صورت مجازی میتوانند از شاگردانشان دستگیری کنند چون ما در منطقه ای زندگی میکنیم که کلاسهای حضوری نداریم. اگر ممکنه راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به شخصیت معنوی حضرت امام و رهبر معظم انقلاب، عملاً از نظر معرفتی حضوری مییابید ذیل استادِ راه. و در این فضا مباحث معرفتی و قرآنی نقش اصلی خود را به وجود میآورند. اخیراً بحثی تحت عنوان: «ما و نگاه امام خمینی به اخلاق و بشر جدید» https://eitaa.com/matalebevijeh/18131 شده امید است جواب خود را از آن بحث بگیرید. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرامیم: اگر بنده هدف اصلی زندگیم را لقاء الله (تجلی اسم جامع الله در قوه خیالم به صورت انسانی بگذارم) حال میخواهد دنیا باشد یا آخرت برای من فرقی ندارد. از نظر شما مناسب است یا نه؟ با تشکر از زحمات شما!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در مسیر رعایت دستورات شریعت همراه با معارف توحیدی مسیر انسان پس از دنیا به لقاء رحمتهای خاص الهی منجر میشود و در همین رابطه در روایت از رسول خدا «صلواتاللهعلیهواله» داریم که فرمودهاند: « مَن أحَبَّ لِقاءَ اللّه ِ أحَبَّ اللّه ُ لِقاءَهُ ، و مَن كَرِهَ لِقاءَ اللّه ِ كَرِهَ اللّه ُ لِقاءَهُ . هركه ديدار خدا را دوست داشته باشد، خدا ديدار او را دوست دارد و هركه ديدار خدا را خوش نداشته باشد، خدا نيز ديدار او را خوش ندارد. موفق باشید
سلام علیکم: شهود خیالی چه فرقی با شهود قلبی دارد؟ چون شما در صوت پنجم جهان گمشده در عالم خیال میفرمایید که شهود خیالی تبدیل به شهود قلبی (بصیرت) میشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه قلب با رعایت دستورات شریعت منوّر به نور فطرت شود، عملاً خیالاتی که در قوه خیال به ظهور میآید صورتهای انوار معنوی میباشند و انسان از صورتهای توهمی عبور میکند. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: میشه لینک کتاب مدرنیته و توهم رو بفرستین؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: لینک کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهّم» https://lobolmizan.ir/book/93?mark=%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86%DB%8C%D8%AA%D9%87. موفق باشید
سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد با توجه به شرایط جامعه، که حجاب و مسائل اعتقادی کمرنگ تر شده برای بعضی مردم، نوع روابط ما با اونها به چه صورت باشه؟ دوستان دیرینه، فامیل، خیلی از اطرافیان خیلی نظراتشون با ما متفاوت شده از طرفی هم نمیشه قطع ارتباط کرد. اما به دلیل اینکه فرزند دارم و نگران تربیتش هستم، خواستم از جنابعالی کمک بخوام در این زمینه. پیشاپیش از پاسختون متشکرم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که قبلاً نیز عرض شده مسئله، مسئله بسیار ظریفی است. آری! قطع رحم نباید صورت بگیرد ولی شاید بتوان در فرصتهای مناسب موضوع را با فرزندانمان در میان بگذاریم که بهتر است مثلاً فلانی آن کار را نمیکرد و یا آن ظاهر را رعایت مینمود بدونه ایجاد بدبینی. موفق باشید
با سلام و عرض خدا قوت خدمت استاد طاهرزاده: سوال این است که چگونه در نماز و قران خواندن حضور قلب داشته باشیم نه حضور فکر و اصلا منظور از حضور قلب چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد پیشنهاد میشود به کتاب «آداب الصلواۀ» حضرت امام که شرح صوتی آن نیز روی سایت هست؛ رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/674?mark=%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8 موفق باشید