بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37363
متن پرسش

سلام و عرض ادب: برای تقویت عزم و اراده چه راهکار هایی پیشنهاد می‌کیند که قویاً مورد توجه قرار گیرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را که روی سایت هست؛ مطالعه بفرمایید. موفق باشید

37361
متن پرسش

«رهبر عظیم و حکیم انقلاب اسلامی: دولتهای غربی در حوادث امسال، ذات شریر تمدّن غربی را علناً به دنیا نشان دادند. ماها می‌گفتیم، منتقدین تمدّن غربی بارها تکرار می‌کردند، می‌گفتند که این تمدّن بر پایه‌ی شرارت بنا شده، بر پایه‌ی جدایی و عناد با معنویّت و فضایل معنوی و ارزشهای معنوی بنا شده است؛ از آن انتظار خیر نمی‌شود داشت؛ این را همه می‌گفتند، امّا در حوادث این شش ماهِ گذشته در مسئله‌ی غزّه و فلسطین، خود دولتهای غربی این ذات شریر را در مقابل چشم همه‌ی دنیا قرار دادند؛ نشان دادند که این تمدّن چه تمدّنی است؛»

سلام حاج آقا‌. انصافاً وقتی چنین کلماتی را از شخصیت و زبان پاک و مطهر رهبر معظم انقلاب مشاهده می کنم چقدر لذت می برم و خدا را شکر می کنم. چقدر عالمانه اشاره به «ذات» تمدن غربی داشتند. ذاتی که اکنون بیش از همیشه لخت و عریان در مقابل دید همگان جلوه گری می کند. ذاتی به تمام معنا وحشی و درّنده که حاصل انقطاع از عالم قدس و قیامت است. و البته احتمالاً در آینده بیش از اینها جلوه گری خواهد کرد. استاد، بنده قبول ندارم که این تمدن از طریق سازمان ملل و امثال آن «صلح» به ارمغان آورده. بلکه اتفاقاً آن چه مشاهده می شود سیطره «ترس» است. دولت های مدرن از ترس یکدیگر و اسلحه‌های مخوفی که دارند فعلا به همدیگر کاری ندارند. مثل امنیت ظاهری گله گرگ ها در کنار یکدیگر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور است و خدا را شکر که شرایطی پیش آمد تا یک بار دیگر معلوم شود جهانی که به دیانت و شرافت قدسی انسان پشت کند نه‌تنها در جنگ‌های جهانی اول و دوم نشان دادند تا چه اندازه نسبت به خود، خونریز و شریرند؛ در این زمانه نیز معلوم شد چه اندازه خودخواه و نژادپرست می‌باشند. باز باید به جمله رهبر معظم انقلاب با دقت نظر کرد که آن حکایت بصیرت تاریخی همه ما می‌باشد. موفق باشید

37360
متن پرسش

سلام استاد عزیزم: اینکه انسان بدون هیچ دلیلی به کسانی حب شدید پیدا می‌کند آیا مانع سیر است؟ هرچه می‌خواهم این حب را سرکوب کنم نمی‌شود که هیچ بیشتر هم می‌شود! آیا این یکجور تعلق به دنیاست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که به وسعتی که در خود داریم نظر کنیم تا کاری ما را از کاری باز ندارد یعنی اگر دستْ در کار است، دل با یار باشد. در این حالت علاقه به دیگران مانع حضور گسترده ما نمی‌شود. موفق باشید

37359
متن پرسش

سلام: جوانی ۲۰ ساله هستم. دانشجوی سینما و علاقمند به هنر، یک فرد مسجدی و هیئتی هستم به موزیک رپ هم علاقه ای داشتم و قبل تر توش فعالیت کردم. اخیرا تو اعتکاف که بودم یک دوستی راجع به عقل و اثبات خدا صحیت کرد و من درگیر یک حالت عجیب روحی شدم که احساس می‌کنم خودمم نیستم. ‌مدام فکرهای اذیت کننده پیش میاد تا حدی که باعث سردردهای طولانی و سرگیجه میشه قبلا درگیرش شدم ولی با یه تاتر رفتن حالم خوب شد. اما این بار خیلی طولانی شده واقعا توصیف دقیقی ندارم ازش ولی میدونم خیلی به احساس های خیلی کوچیک تر هم حساس شدم و مدام استرس و ترس دارم که این حالت همیشگی باشه واقعا می ترسم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید سعی کنیم در میدان حضور در حیات دینی به معارف الهی خود عمق ببخشیم و متوجه نقش توهّمات نیز باشیم. پیشنهاد می‌شود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را که روی سایت هست، مطالعه بفرمایید. موفق باشید

37355
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم: شما همواره فرمودید که اشتغالات زیاد دنیایی مانع کسب ورع می شود و یا توجه دادید به احادیث پیرامون بخش بندی کردن زمان و اختصاص قسمت اعظم فعالیت روزانه به مشاغل را اشتباه دانسته اید. این مطالب را با مرور زندگی برخی از بزرگان معاصر نتوانستم تطبیق دهم، به عنوان مثال در وصف پرکاری شهید طهرانی مقدم و یا حاج قاسم بسیار شنیده ایم. لطفاً در فهم درست این مسئله مطلبی بفرمایید و یا اینکه مرجعی را معرفی بفرمایید که ابهامات بنده را برطرف کند. سپاس

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی افقی از نور توحید در دل تاریخ در مقابل انسان گشوده شود، حضور فعّال او در صحنه صحنه‌های آن تاریخ نه تنها مشغله نیست بلکه حضوری است عین توحید که انسان در هر لحظه آن حضور، در هرکجا که باشد احساس می‌کند در قرب الهی قدم برمی‌دارد، حال چه شهید تهرانی مقدم باشد و ساختن موشک و یا شهید آوینی باشد و تهیه «روایت فتح» و یا اشک‌های نیمه شب رهبری باشد در دعا به ملتی که بنا دارند در راه حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» قدمی جلو بگذارند. در آن صورت «همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت». موفق باشید

37354
متن پرسش

سلام استاد عزیز: وقتی ما گناه کارا تکیه می کنیم به غیر و خوشیم و با زندگی حال می‌کنیم هنوز نمک اهل بیت و‌ خدا زیر زبونمونه ولی اون غیر پشتمونا خالی میکنه شدیدااااا تو این دنیا احساس تنهایی می‌کنیم نه راه پس داریم نه راه پیش. خدا را که از دست دادیم و‌ دل خوشی ای تو‌این دنیا نداریم که بهش تکیه بزنیم وقتی توبه می‌کنیم و بر می‌گردیم سراغ خدا بیشتر اوقات از گناه توبه می‌کنیم و این احساس تنهایی هنوز هست حالا ما نه خدا را داریم و نه دنیا و ادماش رو اونجا انگار صد تکه شدیم و قلبمون می‌خواد از جا کنده بشه اونجا باید چیکار کنیم!؟ من هیچ وقت نتونستم بدون عشق زندگی کنم و حالا در این برهوت بی عشق باید چیکار کنم؟ هیشکی نیست تغذیمون کنه و خلاصه اون صبر بر طاعت برای بازگشت خدا را نداریم و انگار محبوریم برگردیم به همون ادمای دنیا و‌ وقتی این قصه بارها و سال ها تکرار شده قلبم انکار زنگار زده و‌ چه سخت و چه سخت حالا هر بار میخوام برگردم و توبه می‌کنم به هفته و روز نکشیده که برمی‌گردم به همون عالم قبل چون خدایی ندارم و این قلب پر ازگناه و پر از ادم اشتباهی ظرفیت پذیرش خدا را نداره جوری توی گل گیر کردم که خیال می‌کنم تا الان کسی شبیه من نبوده چه کنم استاد عزیز!؟ چه‌کنم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در راستای حضوری متعالی با خود باید به قرآن رجوع کرد. در این رابطه پیشنهاد رجوع به عرایضی است که در سوره «بلد» شد. https://lobolmizan.ir/sound/1065?mark=%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87%20%D8%A8%D9%84%D8%AF. موفق باشید

37352
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: سوالات زیادی دارم که با توجه به متفاوت بودن مباحث آن ها را در سوال های جدا از هم طرح می‌کنم پیشاپیش از اینکه وقتتون را می‌گیرم عذر خواهی می‌کنم من‌جوانی هستم که چند سالی است دانشکاهم تمام شده. در دانشکاه شرایط عرفانی و روحی خوبی داشتم. حالا دیکه از اون دوستان و کتب و مکان های معنوی و فضا های معنوی خبری نیست کم کم دچار روزمرگی، کار، ارتباط نالازم و‌ کاها تلفنی ناسالم با نامحرم، دوری از مسجد و... شدم من همیشه دوست دارم در محضر خدا باشم و هیچ وقتتت از انکه فلان گناه را می‌کنم خوشحال نبودم و نیستم ولی تقریبا در همه ی ازمون های خدا شکست خوردم خیلی دوست دارم عاشق خدا باشم خیلی دوست دارم همیشه خودم را در محضر خدا ببینم ولی کشش فضاهای گذشته اینقدر زیاد هست که نمیتونم و اصلا نمیتونم صبر بر طاعت کنم به شدت احساس تنهایی که می‌کنم میرم سراغ گناه و نامحرم و پیام و... از طرفی به شدت دوست دارم در محضر خدا باشم نمیتونم و نمیدونم چه کنم راه های زیادی را هم امتحان کردم ذکر، کتاب، دوری از فضای مجازی و.. ولی نشد که نشد این عشق به خدا چطور باید برگرده!؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر فرموده اند: «مهر خوبان در میانِ جان نشان / جان مده الاّ به مهر دل‌خوشان» از آن جهت است که باید افق جان ما شخصیت انسان‌های کامل باشد و با آن‌ها به‌سربردن از طریق انس با شخصیت علمی و عملیِ آن‌ها؛ جهانِ ما همانی می‌شود که آن عزیزان در آن جهان حاضرند. در این رابطه ارتباط با دوستان معنوی و حضور در جلسات معرفتی، ما را هرچه بیشتر به خودمان برمی‌گرداند تا در جهانی که شهید حاج قاسم سلیمانی‌ها در آن قرار گرفته‌اند، قرار گیریم و در فهم رهبر معظم انقلاب توفیق یابیم. موفق باشید

37351
متن پرسش

سلام استاد: یک سوالی برام پیش آمده. اگر ممکنه بیشتر دربارش توضیح بدید. چند روز پیش داشتم کتاب سیاحت غرب را می‌خواندم. داخل کتاب نوشته بود آقای قوچانی به همه سوال های نکیر و منکر جواب داده بود در آخر. از او پرسیده بودن. این جواب ها رو از کجا میگی؟ منظور؟ (این دین خودت بهش رسیدی یا از پدرت؟ خواستم بپرسم من هم مثل پدرم و همینطور پدرم مثل پدرش و.... دین اسلام را اینطور. پذیرفتیم. چگونه می‌توانم خودم با استدلال به دین اسلام برسم نه از روی تقلید؟ با معرفت نفس امکانش هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که با عقل و دل خود آن مطالب را از پدران خود پذیرفته‌ایم، عملاً آن مطالب در حکم عقاید ما قرار گرفته است و دیگر حالت تقلید ندارد. البته معرفت نفس ارزش خود را دارد. موفق باشید

37350
متن پرسش

سلام علیکم حاج آقا: حضرت آیت الله جوادی آملی نقل می کردن که یک پیرمرد روحانی بوده، گفته بودن که یکی از ابیات جناب شهریار در شعر علی ای همای رحمت ناقص هست و کامل تر و لطیف تر از این باید گفته می شد. گفتن کدام بیت؟! گفت بیت ِ: برو ای گدای مسکین در خانه علی زن / که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را. گفتن اینکه خیلی بلند و لطیفه! گفت: نه! گفتن لطیف ترش را بگو. گفت: مرو ای گدای مسکین تو درِ سرای مولا / که علی همیشه می زد در خانه گدا را! استاد، بالاخره بریم درب خانه مولا علی یا نریم؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید به درِ خانه آن عزیز از جان عزیزتر که همه معنای انسانیت ما می‌باشد، رفت و البته او نیز با آغوش باز به استقبال ما می‌آید. موفق باشید

37348
متن پرسش

سلام استاد: امام زمان علیه السلام ازتون راضی باشه ان شاء الله. در حقیقت پیامبر و اهل بیت تفاوتی نیست و از نظر حقیقت یکی هستند آیا حقیقت ما هم با اهلبیت یکی هست؟ اگه جواب بله هست پس میشه گفت فقط یک حقیقت هست و اون هم همان حق یا غیب الغیوب است؟ و افراد با ایمان سهم بیشتری نسبت به حق دارند و افراد بی‌ایمان سهم کمتری را از حق توانستند داشته باشند و خلع حق بی‌ایمانی میشه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت پیامبر و اهل البیت «علیهم‌السلام» از جهت عبودیت یکی است و بقیه در نسبت به عبودیتی که دارند با آن‌ها می‌توانند نسبت حقیقی داشته باشند. موفق باشید

37347
متن پرسش

سلام استاد: خسته نباشید. ما کی هستیم؟ چرا اینجاییم؟ چرا انسانیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امید است مباحث «معرفت نفس» برای شروع و جوابگویی به این سؤالات؛ شروع خوبی باشد و پس از آن به عرایضی که در رابطه با موضوع انسان در سوره شمس شده، رجوع فرمایید.  https://lobolmizan.ir/sound/1086?mark=%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87%20%D8%B4%D9%85%D8%B3 . موفق باشید

37346
متن پرسش

با سلام! آیا درست است که بگوییم که خدا همانند خمیر مجسمه سازی است که به شکل های گوناگون در آمده است. به طوری که آن شکل ها نه عین خمیر مجسمه سازی هستند و نه جدای از آن؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثالی که می‌فرمایید مطلب را نمی‌رساند از آن جهت که در مورد خداوند بحث در حضور نوری و معنوی در همه مراحل مطرح است به طوری که ظاهرش، باطنش را نمی‌پوشاند. موفق باشید

 

37345
متن پرسش

با سلام: خداوند هم ظاهر است و هم باطن. آیا درست است که بگوییم که خداوند از همان جهت که ظاهر است، باطن هم هست؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و توحید یعنی همین. حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در شرح سوره حمد در این رابطه نکات خوبی را مطرح فرموده‌اند. موفق باشید

37344
متن پرسش

سلام استاد: حفظکم الله! بنده قصد دارم نهج البلاغه رو بخونم، البته قبلش شرح نامه ی فرزندم این چنین باید بود رو خواندم! اما اگر بخواهم مستقیم با نهج البلاغه ارتباط موثر بگیرم، چگونه باید عمل کنم؟ نگاه هم به حکمت ها، خطبه ها و نامه ها چگونه باید باشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود ابتدا به همان شرح‌هایی که از نهج‌البلاغه در سایت وجود دارد، رجوع شود. موفق باشید

37343
متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: بنده دو پسر دارم که در خارج از کشور زندگی می‌کنند و تقریباً و متأسفانه ایمانشون خیلی ضعیف شده و دیگه هیچ چیزی از دین اسلام را قبول ندارن اگه خدای نکرده به همبن منوال زندگی‌شان را ادامه بدهند هیچ امیدی نیست که بعد از مرگ من و پدرشان کاری برای ما کنند که تا اینکه بخواهند باقیات صالحاتی برای ما باشند. همین الان هم وقتی می‌فهمند ما کربلا رفتیم یا زیارتی رفتیم ناراحت می‌شوند بد برخورد می‌کنند ما خودمان چکاری میتونیم انجام بدهیم که باقیات صالحات جاری برایمان باشد. همسرم کارمند باز نشسته هستند. لطفاً راهنمایی فرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت خصوصی و در ارسال به ایمیل شما این‌طور عرض شد:
37309- باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید به همان فرزندان هم دعا کرد. آنها فریب خورده‌اند ولی مغرض نیستند. و از طرفی نسبت به صدقاتِ جاریه در حدّ امکان غفلت نشود. موفق باشید
 

37342
متن پرسش

سلام استاد عزیزم: بنده چند مدت پیش، کتاب عدل الهی مرحوم مطهری را مطالعه کردم، قسمتی از متن را متوجه نمی‌شوم، یا احتمالا متن را دقیق ادراک نمی‌کنم که ارتباط معنایی صحبت ایشان را با موضوع پیدا نمی‌کنم موضوع این است که، درک من از حرف آقای مطهری این بود که گویا فرمودند که خداوند چون فیاض مطلق است، هر موجودی را که امکان وجود داشته باشد را خلق می‌فرماید  و اگر فیض به طور کامل به او نرسیده است بخاطر کمبود ظرف وجودی مخلوق است و جهان هم با یک اراده ی واحد خلق شده است و همه چیز در جهان پیوستگی کامل دارد، و نمی‌توان چیزی را فرم دیگری داد، و موجودات با علت‌های وجودی خود ارتباط کاملا تکوینی دارند، یعنی موجودات با علتهای خودشان یکی هستند مثالی هم زدند که ۲ تنها ممکن است بین ۱ و ۳ وجود داشته باشد نمی‌توان آن را بین ۴ و ۶ جاداد، حال سوال پیش می آید من چطور می‌توانم این موارد مطرح شده را درک کنم؟ و اینکه اگر خدا فیاض مطلق است ظرف وجودی آن نابینا را خودش عطا فرموده است، و باز هم اگر خدا بنا بر فیاضی هر موجودی که امکان به وجود آمدنش وجود دارد، بوجود می آورد، بنا بر قدرتش بی‌نهایت موجود می‌تواند بوجود بیاورد بی نهایت انسان یا هر چیز دیگری یا امکانش نبود هر خانواده ای چند فرزند بیشتر داشته باشند؟ چطور می‌شود با در نظر گرفتن قدرت بی انتهای خدا تنها چیزهایی که امکان بوجود آمدنشان وجود داشته بوجود آمده مگر برای خدا امکان بوجود آمدن و نیامدن موجودی وجود داد؟ کن فیکون پس چیست؟ سوال دیگر آیا در قرآن هم بحث عدل الهی را به شکل دیگر می‌توان فهم کرد؟ یا فلسفه اسلامی چقدر مطابق با قرآن است؟ ببخشید طولانی عرضه کردم اگر جواب من را به شکلی بدهید که موضوع برایم قابل درک تر بشود ممنون می‌شوم، یا اگر منبع درست و مطمئنی در این مورد سراغ دارید معرفی بفرمایید زیاده عرضی نیست خدا شما را خیر دهد.🙏

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله در نکاتی که مطرح می‌فرمایید به مطالب خوبی دست یافته‌اید. مهم آن است که متوجه باشیم امکانِ هر موجودی، دذاتیِ آن موجود است و به همین جهت در قرآن داریم: «قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى» بدین معنا که خداوند خلقت هر موجودی را به آن موجود عطا می‌کند به همان معنایی که فرمود: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» ملاحظه می‌کنید که خداوند در خطاب به آن شیء می‌فرماید «بشو» و «می‌شود» و از این جهت امکانِ هر شیئی در علم خداوند موجود است و نه آن‌که خداوند آن امکان را  به آن شخص و یا آن شیء داده باشد. آری! خداوند وجودِ آن شیء را به آن شیءمی‌دهد. 
خوب است رفقا به این نکته فکر کنند که وقتی انسان متوجه امکان ذاتیِ هستی خود شد، متوجه بودنِ خاصی می شود که تنها آن بودن، بودنِ او است و بودن یک آهو و یا یک درخت، بودنِ او نیست و از آن جهت که خداوند تنها بر مبنای امکان ذاتی انسان، «وجود» را به انسان می دهد و بنیاد انسان همان بودنی است که بر مبنای امکان ذاتی اش به او عطا می شود. موفق باشید
 

37340
متن پرسش

با سلام: استاد عزیز در روایت است شخصی نزد پیامبر آمد و گفت یا رسول الله خدا را دوست دارم حضرت فرمود منتظر بلا باش پس از آن پیامبر پرسید مرا هم دوست داری عرضه داشت بله فرمود منتظردشمنی خلق باش دوباره سوال کرد علی را هم دوست داری گفت بله فرمود منتظر شهادت باش، استاد بعضی روایات هم در مورد اجر شهادت داریم مثلا یه جا گفته کسی که منتظرامام زمان باشه اجرشهید داره، یا مباحثی تو این مایه خصوصا پیرامون زن و بحث شهادت، استاد عزیز یه زن چطور میتونه این مباحث را با هم جمع کنه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده آن است که متوجه این نکته باشیم که به ما گفته‌اند: «مهر خوبان در میانِ جان نشان / جان مده الاّ به مهر دل‌خوشان» از آن جهت است که باید افق جان ما شخصیت انسان‌های کامل باشد و با آن‌ها به‌سربردن از طریق انس با شخصیت علمی و عملیِ آن‌ها؛ جهانِ ما همانی می‌شود که آن عزیزان در آن جهان حاضرند. موفق باشید

37339
متن پرسش

سلام حاج آقا: شما بهتر می دانید زمانه از جهاتی چقدر ظلمانی است. همچنین بهتر می دانید ما جوان ها چقدر در معرض ظلماتیم. و همچنین شما بهتر می دانید که زیارت اولیای معصوم علیهم السلام و مشاهد مشرفه چقدر در رفع حجب ظلمانی غوغا می کنند. از طرفی هم متأسفانه ما از این مکان های مقدس دوریم و نمی توانیم همیشه در این مکان ها حاضر شویم. حال با این اوصاف چه توصیه ای می فرمایید که خدای متعال همواره از ظلمات غسل مان دهد؟ در این ایام پایانی ماه مبارک التماس دعای مخصوص

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر فرموده اند: «مهر خوبان در میانِ جان نشان / جان مده الاّ به مهر دل‌خوشان» از آن جهت است که باید افق جان ما شخصیت انسان‌های کامل باشد و با آن‌ها به‌سربردن از طریق انس با شخصیت علمی و عملیِ آن‌ها؛ جهانِ ما همانی می‌شود که آن عزیزان در آن جهان حاضرند. موفق باشید

37338
متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: ۱. از کجا بفهمیم که داخل سلوک هستیم یا خیر؟ ۲. طلبه هستم. به گمانم بسیاری از این علوم به درد انتقال به نسل جوان و جهاد تبیین نمیخوره. با این علوم چه کنیم؟ ۳. ما اگه اهل سلوک بشیم، درسته که آسمانی‌ها آرامش و سکونت و طمانینه بهمون می‌دهند ولی زمینی‌ها را چه کنیم؟ آخه نسبت بهشون بیگانه و منزوی میشیم. این نگرانی چطور قابل حل هست؟ ۴. بعد از مدتی تمام تدریس‌ها و مطالبتون حالت انتزاعی برای من پیدا کرده و شنیدن این مطالب اون لذت و حال خوش روزهای ابتدایی را ندارد. چاره و عیب کار چیست؟ ۵. وقتی عقل انسان رشد می‌کند و عقلانی برخی کارها و رسالت‌های بسیج‌ را انجام می‌دهد، متوجه می‌شود که بسیاری از این کارها پوچ است. اگر عقلانی تصمیم نگیرد و خود را به دست جریانات بسپارد، عمر و وقتش تلف می‌شود. چاره چیست؟ ۶. گاهی حس می‌کنم که صدای آرامم شنیده نمی‌شود و با برخی افراد باید جدال کنم تا عیبشان را متوجه شوند. آیا اجازه این کار را داریم؟ ۷. دوست دارم دیگران مسئله‌دار و با مطرح کردن مسائل جدی به من رجوع کنند ولی کسی چنین رجوعی به من ندارد. گاهی حس می‌کنم عیب از دیگران است و گاهی حس می‌کنم من نمی‌تونم جوابگوی مسائل اصلی دیگران باشم. کدام مورد به واقعیت نزدیک‌تر است؟ ۸. در مواجهه با نسل جوان که بسیاری از مطالب دینی برای آنها سطحی و مضحک و بی‌فایده و کلیشه است، چه بگوییم؟ ۹. گاهی حس می‌کنم عمرم تمام شده است و هیچ حس معنوی برای خود و دیگران نداشته‌ام. این حس منجر به استرس شده. چاره چیست؟ ۱۰. دلم خواندن مناجات‌های چمران را می‌خواهد ولی حس می‌کنم همانها هم گاهی باز برایم کم است. چاره چیست؟ ۱۱. عبادتی که تمام فکر و حواس من جلب و معطوف به ادای صحیح حروف یا محسابه رکعاتش هست را نمیتونم بپذیرم.‌ اگر نسبت به ظواهر نماز کم اهمیت بشم، نماز باطله. اگر نسبت به ظواهرش اهمیت قائل باشم، چطور انتظار داشته باشم که از چنین عبادتی افق و دریچه جدیدی به روی من باز شود؟ ۱۲. گاهی حس می‌کنم کسی درکم نمیکنه. چه کنم این حس از بین برود؟ ۱۳. حس می‌کنم رهایی از دنیا خوبه ولی چه کنیم که دنیا و استرس‌هاش ما رو رها نمیکنه؟ ۱۴. گاهی میخوام با دیگران صحبت کنم ولی حس می‌کنم درونم پر از خلاء هست و نمی‌دونم چی بگم که درست باشه. رهایی از این حس چطور امکان‌پذیره؟ هرچه بگویم، خودم گرفتارش هست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است که هرکی در مسیری که شروع می‌کند با این نوع سؤالات و بیش از آن‌ها روبرو می‌شود و این‌طور نیست که باید به دانه دانه آن‌ها جواب بدهد. مهم آن است که به راهی که در آن قدم گذارده، با اطمینان وارد شود – خودْ راه بگویدت که چون باید کرد- و جنابعالی به عنوان طلبه در راه خوبی قدم گذاشته‌اید با این رویکرد که بالاخره این راه، راهِ درک قرآن و روایات انسان‌های کامل است در آن میدان است که می‌یابید علاوه بر جوابگویی به سؤالات خود می‌توانید به دیگران نیز کمک نمایید و از این جهت باید بدون پرداختن به حواشی، با جدیت تمام در راهی که شروع کرده‌اید جلو و جلوتر بروید. موفق باشید

37337
متن پرسش

سلام علیکم: به اطلاع رفقا رسانده می‌شود که چند روزی به جهت اعتکاف، از جوابگویی به سؤالات سروران معذور هستم. موفق باشید

متن پاسخ

سلام علیکم: به اطلاع رفا رسانده می‌ود که چند روزی به جهت اعتکاف، از جوابگویی به سؤالات سروران معذور هستم. موفق باشید

37336
متن پرسش

سلام علیکم: من دچار پراکندگی ذهنی هستم علتش هم مطالعه کتب مختلف است اما بدون عمق. در کتاب خیال شما پیشنهاد داده بودید در عالم علما حضور پیدا کنیم از طریق مطالع کتبشان. درسته؟ و اینکه آیا این به این معناست که کتب دیگری مثل رمان حتی مذهبی مطالعه اش کمتر شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به کمک تفکر در قرآن و تدبّر در آیات از طریق مطالعه تفاسیر قرآن به‌خصوص تفسیر «المیزان»، خداوند راه‌های مناسبی مقابل ما می‌گشاید. موفق باشید

37330
متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز: در تفسیر سوره مرسلات اشاره به آیه ای کردید که مضمون آن بر تنهایی انسان اشاره می‌کند و فرمودید یکی از چند آیه ای است که من برای خودم یادداشت کرده ام میشه بفرمایید کدام آیه است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی به یاد ندارم ولی در قرآن داریم: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ» (تحریم/6) اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد خود و خانواده خويش را از آتشى كه هيزم آن انسانها و سنگهاست نگه داريد؛ آتشى كه فرشتگانى بر آن گمارده شده كه خشن و سختگيرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمى‏‌كنند و آنچه را فرمان داده شده‏ اند(به طور كامل) اجرا مى‏ نمايند! علامه طباطبایی در ذیل این آیه در رابطه با مراقبه از نفس خود و اطرافیان نکات خوبی دارند. موفق باشید

37329
متن پرسش

چیزی که باعث می‌شه از زندگی کردن روی زمین لذت ببرم و نخوام بمیرم اینه: دل آدمایی که باهاشون برخورد می‌کنم رو نسبت به نفس خودم معنا کنم! یعنی اگر کار می‌کنم ازدواج می‌کنم راه میرم و هرآدمی رو می‌بینم بسرعت دلش رو نسبت به خوشحالی خودم معنا کنم! در حدیث داریم که با محبت صاحب قلب ها شوید! منم همین رو لازم دارم یعنی نسبتی با آدما و موجودات همواره سریع بدون کهنه شدن و البته با حافظه بسیار قوی و تیزم و باز البته فراموش کردن گیرو‌گره های آدما، در ملاقات دوباره باهاشون!. اگه این ویژگ ریو بدست بیارم آدم غَنیی میشم چه از مال دنیا و چه برزخ‌ و آخرت. اگه پیداش کنم حتی اگه جاودان و مطمئنم باشم بازم از پیشرفت و ورود به مشکلات هر روزه برای ساخته شدن باکی ندارم و در این صورته که نه تنها زمین خورده ظن دیگران نسبت به خودم نخواهم شد بلکه دیگران رو از مرگ نجات دادم و به یاد زندگی انداختم! ﻣُﺸﮏ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ، ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ؛ گفت: ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽ ﺍﻡ، ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽ ﺍﻡ!. این یعنی بهترین ارتباط با مخلوقات و خود و این یعنی آغاز زندگی. کم تر از این اگر معنایی پیدا کنم مجبورم تحت مکتب سرمایه داری و سلسله ارباب و برده ایه تمدن غرب وارد زندگی اجتماعی بشم و غیراز این دو، چاره ای ندارم! مگر اینکه بمیرم. این یعنی امپراطوری عبودیت تحت فرمان توحید! و هم اراده شدن با توحید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این نکته‌ای خوب و مهم است و باید از خداوند بخواهیم راهی مقابل ما قرار دهد که نسبت به دیگران چنین نقشی داشته باشیم، حتی اگر در حدّ زندگی و کار ساده‌ای باشد مانند آن فرد قفل‌ساز https://eitaa.com/alamevojud/69. موفق باشید

37326
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: یک روز در منزل نشسته بودم و یک لحظه در این دنیا بودم ولی نبودم مثل اینکه یک ثانیه همه چی متوقف بشود و دوستم رو دیدم که از من درخواست کمک داشت. میشه بفرمایید این چه حالتی بود که برای من اتفاق افتاد من چون از این حالاتی که پیش می آید اصلا دوست ندارم و احساس می کنم شیطان دخیل باشد سریعا ذکر بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم رو می گویم ولی باز هم ترس دارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نباید این موارد را دنبال کرد. بهتر است با تدبّر در قرآن متوجه جهانی شد که قرآن در مقابل ما می‌گشاید. موفق باشید

37325
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: کتاب ده نکته معرفت نفس رو مطالعه می کنم وجود برزخی و وجود عقلی که فرمودید نفس به علت تجردش با این دو وجود، با یک حادثه رو در خواب ارتباط پیدا می کند و بعدا آن حادثه در عالم ماده حادث می شود مثال امروز بیرون رفتم جایی بودم داشتم با گوشی از شخصی فیلم می گرفتم بعد از چند دقیقه متوجه شدم گوشی ام دیگر ضبط نمی کند. دوباره سعی کردم از دوربین گوشی ام بتونم آن ضبط رو انجام بدهم. یک آن این مسئله رو فهمیدم که در عالم خواب دیدم  و قبلا من حضور داشتم و تمام این مراحل طی شده. اینکه از خانه بیرون بیام و چه ماشینی سوار بشوم و آن مکان بروم و با چه کسی حرف بزنم و برگردم یک لحظه تمام این اتفاق ها را دیدم. آیا این مسئله همان وجود برزخی و عقلی است؟ تفاوت این دو وجود چیست؟ عوالم این دو وجود تفاوت دارد؟ بحث عالم های برزخ و ملکوت و لاهوت و..... مثال دوم سر جلسه ی اساتید حاضر می شویم به ما نشان می دهند که قبلا این مباحث رو آموخته ام و آنجا حضور داشته ام آیا این وجود ها با توجه به این دو مثال فرق دارند؟ مثلا مثال اول وجود برزخی و مثال دوم که بحث علمی بود وجود عقلی است؟ راهنمایی بفرمایید ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث «معرفت نفس» ما متوجه می‌شویم حضوری غیر از حضوری که با جسم داریم را، می‌توانیم در نزد خود داشته باشیم و رؤیای صادقه نمونه‌ای از آن حضور است که انسان پس از مدتی با صحنه‌هایی روبه‌رو می شود که قبلاً در رؤیای خود با آن‌ها روبه‌رو شده بود. و بیش از این را باید در ادامه این مباحث در کتاب «خویشتن پنهان» و کتاب «معاد، بازگشت به جدی‌ترین زندگی» دنبال بفرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی