باسمه تعالی: سلام علیکم: حالِ معنوی آن گشایشی را میگویند که انسان در اثر آن احساس معنویت خاصی به او دست میدهد. اگر سالک خود را در همین اندازه متوقف کند به مراتب بالاتر که شهود قلبی است نایل نمیشود. از این جهت است که گفتهاند: «هرچه در این راه نشانت دهند / گر نستانی بِهْ از آنت دهند». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث عقلی یک قاعدهای داریم که میگوید: «حکم الامثال فی ما یجوز و لا یجوز واحد...» یعنی اگر دو چیز شبیه هم بودند همان حکمی که این یکی دارد، آن دیگری نیز دارد و از آن جهت میتوان گفت فهم و عقل و حسّ همهی انسانها مثل هم است چون همه انساناند و نیز اگر یک انسان تلاش کند فهم برتری بهدست آورد این حکم برای دیگر انسانها نیز هست. از طرفی فهم ما تجلی نور علم خداوند است و از این جهت همه منوّر به آن علماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خراباتی کسی است که جذبهی الهیه بر او غلبه دارد و مناجاتی سعی میکند به آن جذبه برسد. خواجه عبداللّه انصاری در کتاب منازل السائرین پس از مقدمهای عرفانی میفرماید: کتاب منازل السائرین را در صد مقام تنظیم کردم که در ده بخش جای میگیرد.[1] و متذکر میشود هرچند سالکان در این مقامات مختلفاند و بعضی «محبوبِ مراد»اند و بعضی «محبّ مُرید»[2] ولی در هر صورت با اینهمه در این نوشتار حال محبی در نظر گرفته شده که استعدادی متوسط دارد.
عرفا به طور کلی متفقاند که نهایات تصحیح نمیشود مگر با تصحیح بدایات و تصحیح بدایات عبارت است از 1- امتثال امر الهی 2- مشاهده اخلاص و اینکه انسان در خود ببیند برای خدا خواسته 3- رعایت سنت 4- تعظیم نهی در عین مشاهده خوف از عقاب الهی 5- شفقت بر عالم با بذل خیرخواهی و این که بار خود را بر روی دوش مردم نیندازد 6- دوری از همنشینی که وقت را تباه میکند 7- دوری از هر سببی که دل را مفتون و شیفته مینماید.
میفرماید: مردم در این بیان و شأن سه دستهاند: آنکه بین خوف و رجاء عمل میکند، با توجه به محبت و همراه با حیاء، که چنین کسی را «مرید» گویند.[3] و آنکه از وادی تفرقه و پراکندگی به وادی جمع ربوده شده که او را «مراد» نامند[4] و غیر از این دو هرکه هست مدعی و نیرنگباز است.
میتوان گفت: همهی مقامات در سه مرتبه جمع میشوند. رتبهی نخست که مساوی است با آغاز کار سالک در سیر سلوک. رتبهی دوم با داخلشدن سالک در غربت شروع میشود و رتبهی سوم دستیابی سالک به مشاهدهای است که او را به سوی عین توحید در طریق فنا میکشاند و جذب میکند.
در معنای رتبهی نخست که آغازکردن کار سالک در سیر و سلوک بود، در روایت از رسول خدا (ص) داریم: «سیروُا سَبَقَ الْمُفْرِدون» سیر کنید که مُفْرِدون پیشی گرفتند. مردم سؤال کردند ای رسول خدا مفردون چه کسانی هستند؟ فرمودند: «المهترّون، الذين يهترّون في ذكر الله عزّ و جلّ، يضع الذّكر عنهم أثقالهم فيأتون يوم القيامة خفافا» متحیرون آنهایی که در یاد خدا سرگشتهاند و یاد خدا بارهای گران را از ایشان برمیدارد، از این روی در قیامت سبک بال خواهند آمد. (ترمذی، کتابالدعویات، باب 129)
در رابطه با مرتبهی دوم که واردشدن در غربت است از رسول خدا (ص) داریم «طَلَبُ الْحَقِّ غُرَبةٌ»[5] طلبکردن و خواستن حق، غربت است. و در رابطه با مرتبهی سوم که دستیابی به مشاهده است در روایت داریم که جبرائیل از رسول خدا (ص) پرسید: «مَا الإحْسان؟» احسان چیست؟ حضرت فرمودند: «اَنْ تَعْبُدَ الله کَاَنَّکَ تَراه فَاِن لَمْ تَکُن تَراه فَاِنَّه یَراک»[6] احسان آن است که خدا را به گونهای عبادت کنی که گویا او را میبینی و اگر او را نمیبینی پس بدان او تو را میبیند. که این حدیث اشاره جامعی است به مذهب عرفا و متصوفه.
خواجه عبداللّه انصاری میفرماید: من درجات هر مقام را به تفصیل برایت باز میگویم تا درجهی عامه و سالک و محقق را در هر مقام بشناسی زیرا برای هر یک نشانی است که به سوی آن برانگیخته میشود. موفق باشید
[1] - آن ده بخش عبارتاند از: 1- بدایات 2- ابواب 3- معاملات 4- اخلاق 5- اصول 6- اودیه 7- احوال 8- ولایات 9- حقایق 10- نهایات.
[2] - «محبوبِ مراد» پیش از آن که قدم در راه سلوک گذارد با جذبه ربوده میشود و در نتیجه نهایات او پیش از بدایات او خواهد بود، برعکس «مُحب مرید» که باید قدمقدم منازل را طی کند.
[3] - مرید همان سالک مجذوب است که جز خدا را اراده نکرده و مراد همان مجذوب سالک است که خداوند او را اراده و جذب کرده.
[4] - حافظ در رابطه با عبور از تفرقه میگوید: «از فکر تفرقه باز آی تا شوی مجموع» که عبور از خلق به حق است و به حق اشتغالیافتن.
[5] - تاریخ دمشق، ج 51، ص 832- کنز العمال، ج 1، ص 239
[6] - صحیح مسلم، کتابالإیمان، ج 1، ص 37.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر جزوهی «چگونگی کار با تفسیر المیزان» را که بر روی سایت هست مطالعه فرمایید إنشاءاللّه جواب همهی قسمتهای سؤالتان را خواهید یافت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب آن سؤال به صورت سربسته عرض کردم حکم اسلام را با حکم انحرافی که از صدر اسلام پیش آمد باید جدا کرد. اگر انحرافها را به پای اسلام بگذاریم و برجسته کنیم، کاری که زرین کوب فراماسیونر میکند عملاً آن حقیقت اسلام که رویهمرفته در صحنه بود به حاشیه میرود. لذا فکر میکنم کسانی باید وارد جواب به این شبهات شوند که اولاً: وقت خود را تماماً جهت این امر اختصاص دهند، ثانیاً: فرصت کافی برای طرح سندهای متفاوت این امور را داشته باشند، که این جزء کارهای من نیست. فکر میکنم اگر استاد منتظر القائم این کار را بکنند کار خوبی است. در ضمن پیش نهاد می کنم سری به سایت های زیر بزنید. موفق باشید
http://ravid.blogfa.com/page/4.aspx
http://www.askquran.ir/thread4580-3.html
http://sadighi.ir/index.aspx?pid=99&articleid=29447
باسمه تعالی: سلام علیکم: با شکست وعدههای مدرنیته رویکرد مردم جهان طوری شده که جز به معنویت خالص به چیز دیگری نمیتوانند قانع شوند و نقشههای دشمنان به سرعت از بین میرود و همهی چشمها در راستای رجوع به معنویت خالص به شیعه میافتد و نهتنها فتنههای جهانی که علیه شیعه است خنثی میشود، بلکه روحها و دلها به سوی شیعه رجوع می کند و حضرت آقا این را مشاهده میکنند. و این شروع تمدن نوین اسلامی است و حضرت حجت«عجلاللّهتعالیفرجه» را برای ظهور، دلگرم میکند. ما باید خود را برای آیندهی انقلاب اسلامی آماده کنیم و به معارف خود عمق ببخشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر باید برای ادراک بدیهی دلیل آورد؟! همینکه وقتی با پدیدهای در خارج روبهرو میشوید و احساس میکنید که متوجه وجود آن شدهاید خبر از توان شما به علم به خارج میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- اذکار عام مثل ذکر «لا إله إلاّ اللّه» و یا «یا حیّ و یا قیّوم» و صلوات بر محمد و آل محمد روح را متوجه انوار گشودهی حضرت حق میکند، لذا باید متوجه باشیم در ذکر چه رویکردی داشته باشم 3- بنده نمیدانم چه اذکاری را نباید بدون استاد گفت ولی میدانم اذکار عالم را میتوان بدون استاد گفت. روش حضرت امام دادن ذکر به روشی که معمول است نبوده 4- در این زمانه سخن آیت اللّه بهجت«رحمةاللّهعلیه» حجت است که فرمودهاند: «علم تو، استاد تو است» و بنده عرایضی در این مورد در جزوهی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» داشتهام. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً میدانید ذکر یونسیه از اذکار عام است و حضرت صادق«علیهالسلام» میفرمایند موجب رفع غم میشود. با اینهمه باید انسان از نظر معرفتی در حدّی باشد که در سیر إلی اللّه نظر وجودی به حقایق داشته باشد و توهّم خود را نیز بتواند کنترل کند، وگرنه آن ذکر کمکی به او نمیکند. بعد از مباحث معرفت نفس و معاد، إنشاءاللّه آن ذکر مفید خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: راه رسیدن به توحید پذیرفتن شریعت است در عقیده و عمل که إنشاءاللّه در آیهی 32 سوره ال عمران به آن میپردازیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حیوانات در عین آنکه دارای نفس هستند و در رابطه با نفس شعور خاص خود را دارا میباشند مثل درک خود و داشتن شعورهای بدیهی، ولی تعقل به آن معنایی که در انسان هست و موجب انتخاب انسان میشود در آنها نیست، بلکه بر اساس هدایت غریزی آن کار را میکنند و آن مورچه در آن صحنه نیز با همان شعور تکوینی متوجه آن صحنه شد حتی میتوان گفت این شعور مربوط به تنها آن هدهد نبود، ولی چون در دستگاه حضرت سلیمان رفت و آمد داشت آن گزارش را آورد در حالیکه فکر میکرد حضرت سلیمان از آن سرزمین بیخبرند که این نشانهی شعور محدود آن هدهد است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا حدّی این کار برای افرادی که به سادگی خود را تحت القائات طرف مقابل قرار میدهند، ممکن است ولی نه چندان و نه دراز مدت. کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در این مورد نکاتی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «انقلاب اسلامی ،برون رفت از عالم غربی» کمک میکند تا جایگاه انقلاب اسلامی را در شکلگیری تمدن اسلامی و عبور از تمدن غربی بهتر بشناسیم. موفق باشید