سلام: امروز که روزه ای گرفتم و هی به وقت تشنگی به یاد پیمانم با خدا می افتادم و ادامه می دادم به روزه ای که گرفته ام. یه حالی پیش اومد که مثل این که عابد شدم و یاد خداوند بود در کارم. فقط برای خدا بود. استاد میگم که من یه مدتی مبحث آشتی با خدای شما رو دنبال میکردم اما حالا که متاسفانه سیگار اومده و نمیگذاره که اونس خودم رو بگیر با مناسبات، نهایتا میترسم که در عاشورای حسینی و اربعیبن کربلایی دور بمونم از راهیان حقیقت. چرا باید نتونم بگم سیگار کشیدن رو بفهممش و بدونم که برای چی آخه؟ دنیای عجیبی شده. انسانیت گره خوده با اطرافیان و انسان ها، یک انسان میخواد آدم باشه اما باید به بقیه انسان ها هم فکر کنه. مناسبت ها از روز حضرت آدم، هابیل و قابیل شروع شد و آدم نتوانست بر نفس خود قلبه کند و واجد انجام دادن یک کاری بود بر خلاف پیمانی که با خدا بسته. یعنی طوری شده که ایستادن بر عهد این قدر سخت شده. حالا هم نمی دونم که چرا منی که ورزشم ترک نمیشد و داشتم با امیدی به اینده فکر میکردم با شکستی و آه و ناله ای خنک شدم. خدایا به کجای این شب تیره پناه آرم؟ سیگار ... هههه ... کی میشه که قهقهه بزنم از کار های خودم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: «تو مگو ما را به آن شه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست» . به هر حال تا میتوانید بدون آنکه خود را سرزنش کنید و یا مأیوس شوید، عزیزانی همچون شهید حاج قاسم سلیمانی را مدّ نظر آورید و معنایی که او برای خود و برای زندگی، کرد. در این فضا به راحتی میتوانیم به وارستگیها اندیشه کنیم. موفق باشید
سلام علیکم: وقتتون بخیر. منظور از تقوا چیست که هدایت قرآن شامل حال متقین میشود؟ از این لحاظ میپرسم که عرب جاهلی تقوایی که ما میشناسیم نداشت و با قرآن هدایت شد و عالمش عوض شد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به گفته علامه طباطبایی از یک طرف، تقوای اولیه داریم به حکم آنکه فرمود: «ذالک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین». این مرحله از تقوا به همین اندازه است که اگر انسان در مواجهه با حق قرار گرفت، مقابله نمیکند. ولی از طرف دیگر، تقوای دیگر همان است که در موردش میفرماید مثلاً اگر روزه بدارید، «لعلّکم تتقون». که این تقوا حضور در توحید نابی است که در دل قبول شریعت و انجام اعمال عبادی پیش میآید. موفق باشید
استاد سلام: این چند وقته عجیب دیدیم که خدا با مقاومت است. بی پروایی یمنی ها عجیب تر. من بر سر قضیه حکمت داشتن مومن در حوادث ماندم. اگر این همه خدا با ماست پس چرا علما در زمان پهلوی اول مثل امام جلوی پهلوی نایستادند. زمان امام خمینی چی بود که قبل از آن نبود؟ رضا شاه قلدر باشه یا نباشه که برای خدا فرقی نمی کنه. الان دیگه این صهیونیستی ها از رضا شاه که چیزی کمتر ندارند ولی خدا با فلسطینی ها و یمنی هاست. ما اگر اعتقاد صد درصد به این داشته باشیم که خدا با ماست و قلدری طرف مقابل هم تاثیری در این مطلب نداره، حال بر اساس حکمت باید ملاحظه چه چیزهایی را داشته باشیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنطور که در زمان حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» و در حال حاضر مسائل برای مردم روشن بوده که دشمنان چه بر سر دارند و راه مقابله با آن چگونه باید باشد؛ در آن زمان پیش نیامد و به همین جهت متأسفانه ما در جریان مسجد گوهرشاد نتوانستیم نتیجه لازم را کسب کنیم آنطور که در این زمان در انقلاب اسلامی و در غزه حاصل شد. موفق باشید
طنینانداز کن در آسمانِ دل، طنینت را به دیوان خمینی عرضه کن، دیوان دینت را میان چاه، تن یوسف به دنبال طناب توست، بیاندازش به چاهِ غافلان حبل المتینات را، مقام جمع توحیدی همان نور وجود توست، قرائت کن بدون وقفه قرآن مبینات را، نیستان را به یادآور، بخوان یک مثنوی طوری که نیها گوش بسپارند صوت دلنشینات را، مگر ساغر نمیگیری در این دلتنگی تاریخ، کمی گسترده کن گاهی زمانت را، زمینات را، علی ابن ابی طالب ورای کفر و ایمان است، به کافرها تعارف کن امیرالمؤمنینات را...
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! « به کافرها تعارف کن امیرالمؤمنینات را» زیرا او ماورای دیروز و امروز، جهانی را مقابل ما میگشاید که همه بودنهای ما را قوت و شور میبخشد. «به کافرها تعارف کن امیرالمؤمنینات را» زیرا او همان آیت الهی است که در جان ما و در افقِ زمانه در حال به ظهورآمدن است، به همان معنایی که در نسبت با نکته سؤال شماره 36819 عرایضی به میان آمد و در روز اول اعتکاف از «ما و مواجههای که میتوان در امروزمان با حضرت علی«علیهالسلام» داشته باشیم» سخنی به میان آمد https://eitaa.com/matalebevijeh/15818. موفق باشید
بی وضو نام سیمین تنان را نبر ای زرد روی / که لا یمسهم الا المطهرون به خون... آری وضو ساختن به آب علم است و وضو سوختن و طاهر شدن به خون دل عاشق که همهاش طلب است و هیچش مطلوب در کف نیست! و فراری هم ازین حکومتش نیست! تقدیرش عاشق شدن است! لا یمکن الفرار من حکومت عشق تو... و چه خوش است نرسیدن و مردن در طلب! تشبیه و تنزیه به چکارمان میآید وقتی او اوست؟ جالب است مرکب معشوق که با آن از عشق عاشقان میگریزد عقل است! سبحان الله مرکبی را نفی میکند که بر آن سوار است! و آیا واقعا بر آن سوار است؟ اگر جمل عقل این اشتر جلوهگر را نحر کردی عشق و عاشق و معشوق پیش رویت سجده میکنند و عشق چیست؟ هیچ و همه! همه و هیچ! تو کیستی؟ نگاهی که بوی گند گناه میدهد. در مسلک ما تکذیب و تصدیق یکیاست. چه چیز بدتر از این که هستم؟ و باز صبح میشود و عاقل میشویم! آه ای صبح قریب از شب حیرتم دور شو. نوشتم به آن امید که روزمان سیاه شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به آنچه در پیش است و در عین حال، در اجمال؛ نوشتن به کار میآید. در نوشتهای اینطور عرض شد:
اگر جهان ما، همان زبان ما است. بنابراین آیا باز هم میتوان متوهمانه، زبان را صرفا ابزاری برای بیانِ نیازها دانست؟
🔹 هیدگر میگفت: جهان، یکی از ویژگی های ساختارهای تشکیل دهنده ی اگزیستانسیالِ دازاین است.
🔸 در بخش دیگری از هستی و زمان میگفت: زبان هم یکی دیگر از امکاناتِ وجودی یا اگزیستانسیال دازاین است.
🔹 بنابراین زبان و جهان، مقومات اصلی دازاین میباشند. اما جالب آن که زبان از جهان و دازین هم فراتر میرود.
🔸 تا جایی که زبان میشود پناه گاهِ دازاین و حتی برتر و بالاتر «خانهی وجود» و این دازاین، شبانِ آن پناهگاه!!!
🔹 «زبان، خانهی وجود است، و در پناهِ آن، آدمی سُکنی میگزیند، و متفکران شبانِ این پناهگاه اند»
🔸 و ما آن حضور را در کلمات مولایمان علی علیه السلام میتوانیم احساس کنیم، از آن جهت که آن حضرت در جهانی حاضر شدند که تا قیام قیامت حضور خود را در آن حس میکردند و ذیل او آیا این شهید مرتضی آوینی نیست که خود را در جهان انقلاب اسلامی با کلماتش حاضر کرده؟
🔹 آیا ما با چنین رویکردی با نهج البلاغه مواجه هستیم؟ مسئله قرآن که جای خود دارد.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
موفق باشید
سلام علیکم: استاد زمانه، زمانه ای است که گویا مردمان به زندگی بدون امام زمان عجل الله تعالی فرجه عادت کرده اند و به زندگی عادی مشغولند و بالتبع متوجه واقعه ضد استکباری و ضد طاغوتی انقلاب اسلامی به عنوان حرکت در جهت مهدوی شدن دنیا نیستند، در این زمانه همانگونه که از حضرتعالی فراگرفته ایم چنانچه بخواهیم یک مسلمان روزمره نباشیم میبایست در چهارچوب تفکر انقلاب اسلامی زیست کنیم، شخصا دغدغه بنای زندگی در این چهارچوب را دارم ولی این رنج را هم دارم که انگار قابلیت مفید بودن و خدمت در این دستگاه برایم مهیا نیست، همون زندگی عادی که عموم مردم دارند را بنده هم طی میکنم به غیر از اینکه متوجه این مفاهیم و خودآگاهی هستم، ولی زمینه ای برای به فعلیت رسوندن این خودآگاهی نیافته ام و این عذاب آور است که نتوانم در راستای این مسوولیت تاریخی قدمی عملی بردارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه انسان متوجه حضور تاریخی و افقی که در این حضور توحیدی در پیش است، باشد؛ به گفته جناب عطّار: «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». زیرا این حضور همان در راهبودن است. موفق باشید
سلام علیکم: خدا قوت. حاج آقا بنده طلبه پایه سوم در مدرسه حقانی ام. انتظارم از فضای حوزه سطح یک اینه که فضا فضای تربیتی باشه. تربیت توش مطرح باشه. هدایت تفکر درش اصل موضوع باشه و ورزش جز اصلش باشه و تهذیب نیز با جدیت پیگیری بشه و تربیت سیاسی نیز حاصل بشه و تفکر شکل بده. در یک کلام حداقل به خواست رهبری نزدیک باشد (نمیدونم تا چقدر بتونم آنچه که در ذهنم هست را براتون روشن کنم) در حالی که مدرسه حقانی اینطور نیست و کمابیش تاکیداتش بر روی درس هست که اونهم قابل توجه نیست به صورت کلی. من احساس خسران میکنم. به نظر خودم دو کار جلوم هست: یا فضا را عوض کنم؛ که بسیار متناسب با من این گزینه میتونه مناسب باشه و درست تربیت بکنم خودم را، جامع شکل بگیرم. یا اینکه شیوه تربیت را یاد بگیرم که بسیار کار سختی است (اما اگر یقین کنم که وظیفه این است قطعا این کار را خواهم کرد کما اینکه به شکل کج دار و مریز تا حالا جلو اومدم) ته خوب بودن از حیث علمی در سطح یک در قم پرورش علم نقلی هست و علم عقلی هیچ. خب ملاک ها چی میتونه باشه که بتونم تصمیم بگیرم؟ حاج آقا نظرتون چیه بیام اصفهان بیشتر در کنار شما باشم؟ (به خصوص که قوه واهمه بسیار قوی دارم و نیاز به تربیت دارم تا برش احاطه پیدا کنم.)
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که انسان خودش با عزمی بلند و همتی جانانه در همان جایی که هست، خود را بسازد. حتماً میدانید که مدرسه حقانی جایگاه مردان اولوالعزمی چون شهید بهشتی بوده است و درکی که آن مرد از جهان داشت و آن جامعیتی که در علوم عقلی و نقلی در او بود. به نظر میآید «رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود / رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود». موفق باشید
سلام استاد: ببخشید این درسهایی که در مدارس داده میشن آیا کاربردیه؟ واقعا حق والناس نیست که اینقدر وقت بچه ها رو میگیرن؟ درسهایی که اصلا کسی حتی یادش نمیمونه ودر حد حفظ هست و اکثرا بعد از پایان مدرسه فراموش میشن. آیا بهتر نبود بچه ها از ده سالگی به مدرسه بروند و درسهایی کم و مورد نیاز با توجه به انتخاب رشته شان، بعد ده سالگی به آنها سریع آموزش داده بشه؟ بچه های دبستان نصف روز تو مدرسه اند و نصف روز باقی مانده را باید درسهای فردا را بخونن و کلا این بچه در عذاب است و مشغول درس!!! دیگه این بماند که صبح به صبح باید بیدار شود و این عذابی مضاعف است برای آنها! به نظر من که آموزش و پرورش یک سواستفاده است. آنهم از قشر ضعیف و کودک جامعه!!! معمولا هم این بچه ها در مدارس کشمکش و دعوا دارند. علی الخصوص در مدارس پسرانه. البته بخاطر سنشان و نداشتن مهارتهای اجتماعی و رابطه ای خوب و درست، نمیتوان از آنها انتظار دیگری داشت. تازه تنبیه هایی که بعضی معلمان در حد کتک و تحقیر کودکپیش میروند. همه ی اینها باعث بوجود آمدن افرادی در آینده با اختلالات روان بسیار میشود! واقعا اینکار ظلم نیست؟ شما توجه داشته باشید که چقدر باید با بچه برای دروس ریاضی، علوم، اجتماعی، کلاسهای بالاتر، زبان، فیزیک، شیمی و...سرو کله زد و واقعا و حقیقتا کاری بیهوده. من حتی یک نفرم سراغ ندارم که اصلا یادش مونده باشه، که این دوازده سال چی خونده! و اکثر شغلها حتی یک خط از این مطالب که در کتابها خواندند به دردشان نمیخورد. واقعا این ریاضیها و فیزیک و شیمی و حل مسایل پیچیده چه سود؟ حیف عمرمون که دوازده سال سوخت میشود و بالاجبار باید به مدرسه بروی و گرنه شغلی بهت نمیدن. بخاطر نداشتن یک مدرک بیهوده. آیا این ظلم نیست؟ من که نمیبخشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال مشکلات زیادی در نظام آموزشی جهان و در نظام آموزشی کشور ما نیز هست. ولی این بدان معنا نیست که ما برای حضور در این جهان، موضوعات آموزشیِ موجود و نظم تدریس آن را به هم بزنیم. باید با تفکری حکیمانه، روشهایی را به میان آوریم که مناسب امروزمان باشد، کاری که سند تحول نظام آموزشی سعی دارد عملیاتی کند. موفق باشید
با سلام استاد عزیز: آیا می توان وارستگی را منطبق بر تقوی دانست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همینطور است ولی به شرطی که تقوا را نوعی حضور در بستر توحید احساس کنیم و نگهبانی خود در آن حضور نسبت به هرگونه گناهی که بخواهد ما را جذب خود کند و از آن حضور توحیدی محروممان نماید. موفق باشید
سلام وقت بخیر: ببخشید سوالی داشتم ازتون همونطور که قبلا گفتم احساس میکنم زندگیم بی ارزشه و امروز به امید اینکه یه روزی شهید بشم امروز وصیت نامه نوشتم همینطور که داشتم از پدرم مادرم یاد میکردم خیلی گریه کردم همین الانم حالم خوب نیست نمیدونم چیکار کنم. دلم میخواد یه مسلمون واقعی بشم مثل فلسطینی ها. دلم میخواد شهید بشم از یه طرف خیلی امشب حالم بده کمک کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در تاریخی هستیم با بشر جدید و برهوتی که در پیش است. فهم نیهیلیسم برای شروع کار، لازم است. شماها ای جوانان امروز و فردا! کسانی نیستید که بدون حضور از جنس میخانهای آن بتوانید زندگی کنید. پیشنهاد میشود به عرایضی که در مورد سوره «اخلاص» شد و نیز به شرح غزلهای شماره 127 و 128 رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام: پیامبر (ص) در معراج با خدا به صدای علی (ع) روبرو شد چگونه خدای نامتناهی میآید و در قالب متناهی با پیامبر (ص) حرف میزند؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در تجلی اسم متکلم الهی است در جان رسول خدا «صلواتاللهعلیه وآله» بدون نیاز به صوتی که مربوط به حنجره و گوش باشد. آری! آن صوت در قالب صدایی که مأنوس رسول خدا بود و آن حضرت علاقهمند به آن صدا بودند یعنی صوت علی «علیهالسلام»، به میان آمد. موفق باشید
سلام و عرض ادب وقت بخیر استاد: استاد طبق قواعد نحوی در حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» عرف ربه مقدم بر شناخت نفس هست یعنی شناخت خداوند موجب شناخت خود می شود. ممنون میشم نظرتون رو راجع به این مورد مطرح بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از یک طرف در دعای مشهور منسوب به جناب اباذر که جناب جبرائیل به پیامبر«صلواتاللهعلیهوآله» خبر دادند که فرشتگان در آسمان، دعای اباذر را تکرار میکنند؛ هست: « اللّهمَ انی اسئلکَ الامنَ و الایمانَ بکَ وَ التصدیقَ بنبیکَ و العافیةَ من جمیعِ البلاء وَ الشکرَ عَلَی العافیة وَ الغنی عن شرارِ الناس . » که جناب اباذر تقاضا میکنند که خودِ خداوند ایمان به خداوند را به انسان عطا کند. و از آن طرف روایتهای متعددی داریم در رابطه با معرفت نفس، به همان معنایی که به همان اندازه که خودشناسی کنیم متوجه ربوبیت حضرت ربّ میشویم. موفق باشید
سلام جناب استاد: با دیدن تحولات غزه و مظلومیت مسلمانان احساس مسئولیتی همراه با احساس ناتوانی در این جهاد و کمک به مسلمانان در وجودمان بوجود می آید حکمش چیست؟
- باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه عرایضی در جواب سوال شماره 36100 شد، خوب است به آن رجوع شود. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما استاد گرانقدر: مباحث مربوط به مسجد رو گوش کردم، برایم سوال پیش اومد این همه فضایل برای رفتن به مسجد آیا برای خانم ها هم همین گونه است باید نمازهاشون رو در مسجد بخونند؟ استاد آیا میشود خانمی در که حال تحصیل دروس حوزه است در مسجد درس بخواند همراه با فرزندانش برای بهره مندی هایی که فرمودید حضور در مسجد برای علم دارد؟ متشکرم از وقتی که میذارید استاد
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای خانمها بستگی به شرایط امنیت روحی آنها دارد که در گذشته از این جهت بعضاً مشکلاتی بوده و لذا توصیه میکردند در منزلشان نماز بخوانند که البته در حال حاضر از این جهت مشکلی نیست. حال میماند فضای معنوی مسجد که باید حفظ شود و از این جهت نسبت به حضور کودکان غیر ممیز باید حساس بود. موفق باشید
سلام استاد: نظر شما درباره قبول فرزند از بهزیستی چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل قضیه، که کار خوبی است. به هر حال تربیت این کودکان به خودی خود اجر و ثواب خاص خود را دارد. موفق باشید
با سلام و عرض ادب و احترام: استاد آیا همین که انسان متوجه باشد که هست و خودش هم منحصر به فرد است و دو تا نیست، یکی هست و هر جا هم که برود حتی کره ماه باز هم خودش همراه خودش می باشد و هر عملی هم که انجام دهد باز هم خودش آگاه است، این احساس همان حضور است؟ واینکه چگونه میتوان بر شدت این حضور افزود؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همواره خودمان نزد خودمان هستیم، ولی گاهی با تعلق خاطر به امور محدود دنیایی، این حضور را محدود میکنیم و عملاً از حضور بیکرانه خود غفلت مینماییم. در حالیکه باتذکر به خود نسبت به امور بیکرانهای که داریم، خود را در انتخابهای بزرگ و بزرگتر مدد میکنیم. موفق باشید
سلام استاد وقت تون بخیر: در مورد اتباع افغانستانی میخواستم بپرسم که تو محله ما زیاد شدن و از بس خونه هاشونو بهشون دادن ما بیشتر افغانی می بینیم تا ایرانی و حتی مدرسه دولتی ما پر شده از بچه های افغانستانی. مردم محله خسته شدن و حتی دارن امضا جمع مبکنن که کسی دیگه خونه شو به اونا نده می خواستم بدونم نظرشما در مورد این قضیه چیه و برخورد ما با این قضیه چی باشه و آیا خطری از جانب این اتباع افغانستانی کشورو تهدید نمیکنه چون خیلی از شغلها هم می بینیم دست این اتباع افتاده. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره ملت محترم افغانستان ملتی هستند که بدون دلیل مورد ظلم قرار گرفتهاند، در حالیکه مردمی نجیب، با هوش و متدیّن و با پشتکار میباشند و ابداً نباید نسبت به آنها احساس دوگانگی داشته باشیم و در همین راستا رهبر معظم انقلاب دستور دادند در نظام آموزشیِ کشور پذیرفته شوند. موفق باشید
با سلام و عرض تسلیت خدمت استاد عزیز: استاد جان بنده در کار اصحاب کربلا حیران ماندهام! سوالم اینست در شرایطی که بزرگانی مثل محمد حنفیه، ابن عباس، عبدالله بن جعفر و... در همراهی سیدالشهداء باز میمانند و واقعهی کربلا را یک انتحار به تمام معنا میبینند، اصحاب کربلا متوجهی چه مطلبی شدند که با امام همراه شدند؟ پس زمینهی ذهنی و معرفتی اصحاب کربلا چه بود که با ایشان همراه شدند؟ درحالی که آنها نیز میدانستند که کشته خواهند شد! باتوجه به اینکه اصحاب کربلا نیز از طیف های مختلفی هستند و مراتب دارند، آیا میتوان (یا اینکه لازم است) به امر مشترکی در میان همهی آنها اشاره کرد که عامل همراهی آنها با امام بوده که در آن بزرگان نبوده؟ و اینکه چگونه انسانهایی با طیف های مختلف میتوانند به آن عامل برسند تا بتوانند در عالی ترین صحنهی جبههی حق در مقابل باطل حاضر شوند؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع از موضوعاتی است که نیاز دارد مطالعه مفصلی نسبت به فضای تاریخیِ کربلا به میان آید. پیشنهاد اولیه بنده آن است که با کتابهایی مثل «پس از ۵۰ سال» از مرحوم شهیدی و «حماسه حسینی» از مرحوم شهید مطهری و «کربلا؛ مبارزه با پوچیها» که روی سایت هست نسبت به این موضوع تفکر نمایید. جناب استاد محمد حسین رجبی دوانی بحثی را در برنامه جهان آرا تحت عنوان «پاسخ به شبهات تاریخی در باب واقعه عاشورا» داشتند که قابل توجه بود https://eitaa.com/jahanara_ofogh/1457 موفق باشید
سلام: اینکه بگوییم الان آخر الزمان است نوعی توقیت برای امر ظهور نیست؟ چون به نظر می رسد در صورتی الان آخرالزمان است که مثلا حضرت تا صد سال دیگر ظهور کنند ولی فرض کنید حضرت یک میلیون سال بعد قرار باشد که ظهور کنند درین فرض ما در اول الزمان خواهیم بود نه آخر الزمان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: توقیت به معنای آن است که مثلاً معلوم کنیم حضرت، ۱۰ سال یا ۵ سال و یا ۲۰ سال دیگر تشریف میآورند که این نهی شده. ولی اینکه رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» پیامبر آخرالزمان هستند و آمدهاند تا آخرالزمان را اعلام کنند امر دیگری است و روایات زیادی این امر را پشتیبانی میکند. موفق باشید
به نام خدا، آیا ممکنه بدون اینکه در استقرار بالحق و به سوی حق بود خیری به خود و دیگری رساند؟ جهان غرب چون جهان مُرده و بی حیاته هر نشاطی اعم از نشاط کودکان و جوانان رو میبلعه چون تشنه حیاته و از بس نیازمنده میلیون ها حیات خدادادی آدمایی که هنوز با بدیهای جهان مدرن آشنا نیستند را مثل چاله ای فضایی در خود میکشه و حروم می کنه پس هرکس بخواد تو این جهان 'زنده' باشه یا حتی خیری به دیگری برسونه از درون خشک میشه و بجای قدردانی صد زخم کاری به او میزنه و در لای زخم ها دانه های شرارت میکارن تا شیطان در هر بخش از نَفسِ آدم خودش رو بدست مای ضعیف و ناتوان و ناآگاه پرورش بده، این حالتی برای آدم ایجاد میکنه که خودخواه و سرافکنده بشه و به'تنهایی' سوق پیدا کنه یا حتی حس کنه چاره ای جز بردگی دیگران رو نداره یا اما جَری و دریده شه تا شاه گرگی توانمند برای انتقام جویی شه! چه انتقامی وقتی مثل همانهایی شدی که به تو زخم زدند یا چه چاره وقتی دست و پات رو بستند در قفس ضعیف و حقوق آزادیت رو ازت گرفتند به چه جرمی برده ای؟ چرا هرچه کنی بد میشه؟! آیا خدا که همواره از نظام کفر با نظام ایمانی برتری برای بندگانش با جهانی در مقابل اینی که دیدیم حاضره به ما معنای حضور بهتر در جهان توحیدی را نمیخوان بدن؟ که تمام کارهامون درست شه و اگر خیری برسونیم زنده تر میشیم و اگر از شری بگریزیم به سوی خدا پس احساس رسیدن به آغوش او کنیم و امیدوار باشیم؟ بله جهانی تازه تر و وسیع تر در ادامه توحید همیشه جاودان اما با تجلیات مناسب روز هنوز هم هست و دائم می آید. خدا شهدای ما را از انانیت و خطرهای عظیم و بی جایی و ضعف آزاد کرد و به خودش قائم و در بهشت ها حاضر کرد چون اگر کسی در بهشت نباشه و در سمت و سوی خدا نباشه و افعال و رفتارش معنای زندگی جاودان و مطمئن نده نمیتونه به خودش و دیگری خیری به حقیقتِ درست ترین خیرها برسونه، اونقدر جاودان و مطمئن و زنده که دیگران رو به زندگی جاری و تمام نشدنی بهره مند کنه. به همین خاطر بهشت های شهدا با بهشت های تنهای خودکامان که او هم پسندیده خدا و مقبول و معقول و درسته فرق داره چون شهید یعنی کسی که بیش از دیگران توانایی از خودگذشتگی داشت و دست پرورده خداست هستند. اگر میتونستم برگردم به گذشته برای استقرار بیشتر در این حیات میرفتم اما در راه بودن برای رسیدن از روی بیچارگی بود پس اگه خدا پسندیده و چاره دیگه ای نبود و من ناتوان بودم و هستم از اراده و تقدیری برای خود و دیگری، از خدا میخوام ما رو تسلیم هرآنچه برای ما تقدیر کرد و خواستن تقدیرات بهتر از خودشون قرار بدهند ان شاء الله. صد نوع فکر کردم اما نفهمیدم چرا مومنین بخوان جایگاهی در اجتماع داشته باشن از روی برتریِ تواَم با تحقیر مردم و اداره امورات مردم و تصمیم گیری برای دیگران مثل پادشاهان مغرور و ظالم؟! جامعه ایمانی یعنی استقرار در دینی که در او غرقی و با حضور در بهشتِ قیامت تنها میتونی خودت رو معنی کنی تا خودخواه و منجمد و گندیده و بدخُلق نشی و به دیگران ظلم نکنی! هرچه کم تر از این قطع به یقین ظالم خواهی بود پس چرا تا به قیامت که مبداء زندگیه و قبلش منفی هر آمادگیه بخوایم هَر اراده ای بکنیم؟! پس با یافتن جایگاه برتر قیامتی خود در اراده های اجتماعی خدا که توسط اولیای الهی مثل حاج قاسم و حضور در اوامر رهبر انقلاب حفظه الله هست فهمیدیم جای ما کجاست و باید به استقرار در همواره جدید تر خود در آن فکر کنیم. خدایا تا سرو ته ما را در قیامت ننشوندی تا از هزار جهل و مارهای درونی و گمراهی و حماقت آزاد نشدیم به ما اراده ای برای هرکار اساسی و مهم نده هرچند اختیار داریم پس ما را هدایت فرما. خدایا مدتهاست منتظرم به بندگی همواره به سوی تو برسم پس بفرما چه چیز تو را راضی خواهد کرد ای کسی که در این روزگار بیش از هر چیزی هستی در روزگاری که اتفاقا کم یاب ترینی بخاطر جهان گمشدگانِ احمقِ خودخواه و ظالم که مردمان جهان را به بند کشیدند و خون حیاتی آنها را میمکند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مهمترین نکته همین است که متوجه شویم جایگاه ما کجاست و در این مسیر است که به جهت درک حقیقت، تواضع و خوشبینی و خوشخُلقی و واقعبینی برایمان پیش میآید و زندگی با سادگیِ تمام به ظهور میرسد. موفق باشید
سلام علیکم: آیا این ادعا قابل تامل است که در تاریخ جدیدی که با انقلاب اسلامی آمده است علم و تکنولوژی حذف نمیشود اما جایگاه محوری را نخواهد داشت و محور و مبنا و منبع و متکا و مرجع اصلی رفع و رجوع و طرح و حل مسایل مقوله «مردم» است؟ با این مقدمه که تاریخ مدرن برخلاف مشهور تاریخ اومانیستی و محوریت انسان خود بنیاد هم حتی نیست، بلکه با نظری عمیق تر تاریخ حذف انسان حتی انسان خود بنیاد است، و تاریخ انقلاب اسلامی تاریخ بازگرداندن انسان بیرون رانده، به صحنه تاریخ و تمام مناسبات حیات اجتماعی است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً چنین است از آن جهت که بشر در این آخرین دوران، آرام آرام متوجه می شود بنا نیست زندگی خود را همچنان در اختیار آخرین تکنولوژی ها قرار دهد همچنان که متوجه است و بیش از این متوجه می شود که نباید زندگی خود را با محوریت توهّماتش ادامه دهد و از این جهت مسلماً هرچه بیشتر با پیش آمدن خودآگاهی لازم، جایگاه تاریخی پدیده انقلاب اسلامی را جهت تعیین سرنوشتش می شناسد و می یابد هویت خود را باید در جای دیگری غیر از آنچه امروز جهان مدرن مقابل انسان قرار داده است، دنبال کند. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و بزرگوار: سوال داشتم مبنی بر اینکه با توجه به کشف حجاب گسترده در کشور نظر استاد در مورد آینده این وضع موجود چه خواهد شد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که به جواب سؤال شماره 34654 رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد عزیز: جزوه خلاصه کتاب بدایه را فرمودید اطلاع بدم دارید آماده کنید امانت بگیرم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آماده است. جمعه صبح یا دوشنبه تشریف بیاورید تا تقدیم شود. موفق باشید
سلام استاد: إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ شهادت سید مقاوت را به شما تسلیت می گم ان شاء الله آخر و عاقبت همه ما در این دنیای فانی ختم به خیر و رضای پروردگار دو عالم بشه. بفرمایید ما چه کنیم؟!! و در فقدان چنین استوانههایی که در جای خود ما را معنا میکردند؛ راهمان چگونه ادامه پیدا کند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر حضور تاریخیمان از طریق انقلاب اسلامی با حاج قاسم عزیز، آغازی را تجربه کردیم و با شهادت سید حسن نصرالله عزیز باز آغازی بعد از آن آغاز، در افقِ آینده ما گشوده شد. به گفته آقای دکتر سعید جلیلی «نظم جدید را فرزندان مقاومت رقم خواهند زد» فردایی که پرچم زرد و سبز حزب الله در دست جوانانی است از نژاد سفید و سیاه و سرخ. عرایضی در رابطه با جایگاه امروزین ما نسبت به شهادت سید حسن نصرالله عزیز تحت عنوان «قرآن و جایگاه شهادت سید حسن نصرالله» به میان آمد https://eitaa.com/matalebevijeh/17679 . اینجا است که اگر اشکها در فقدان آن روح بزرگ میریزد، دلها بسی استوارتر و با اطمینانی کامل به همان اطمینان سید حسن نصرالله در میدان است https://eitaa.com/matalebevijeh/17682. موفق باشید
سلام: اصلحان بعد از جناب جلیلی را اگر مشخص بفرمایید. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار مشکلی است. با نظر به حضور تاریخی انقلاب اسلامی، انسانی مدّ نظر است که نه انسانِ جهان غرب است، با انواع توهّمات؛ و نه انسانِ جهان متحجّرین، که بیرون از تاریخ است. انسانِ انقلاب اسلامی انسانی است حاضر در این تاریخ در عین قدسیبودن. و بنده در شخصیت سیاسی و معنوی آقای دکتر جلیلی توجه به چنین انسانی را احساس میکنم. موفق باشید