با سلام: آیا میتوان بر اساس قاعده «بسیط الحقیقه کل الاشیا» و... فرض کرد که عالم مثال را بسیط الحقیقه و موجودات مثالی موجود در آن، همان اشیاء مد نظر قرار داد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر به بسیط الحقیقه، نظر به وجود است به هر جلوهای که باشد. موفق باشید
با سلام جناب استاد طاهرزاده: بنده بر مبنای نظریه عالم صغیر و کبیر معتقدم جریان های حاکم بر عالم دارای ماهیت مشخصی هستند که آنها نیز در نظریه عالم صغیر و کبیر جا میگیرند به این معنی که موجودیت آنها در عوالم دیگر تجلی پیدا میکند. در این مورد بنده معتقدم ایران جمهوری اسلامی مرکزیت دارد یعنی تمام عالم را در خود دارد. جناب استاد طاهرزاده بنده معتقدم ضربه کاری به موجودیت رژیم صهیونیستی با ضربه به عالم صغیر رژیم صهیونیستی از همینجا ممکن است. شاید به نحوی و در عالمی بزرگتر از بدن فیزیکی ما این عرض من در چارچوب «جهاد اکبر» جای بگیرد ولی بنده لزوما بحثم این نیست. اما ظاهرا من بعد از چندین سال پژوهش توانستم عالم صغیر رژیم صهیونیستی را بیابم که با ضربه به اون میتوان روی موجودیت اسراییل نیز اثر گذاشت. ابتدا نظر شما را در مورد کلیت موارد ذکر شده میخواستم بدانم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد فکر نکردهام. آری! ما میتوانیم مردمی که در جهان صهیونیستی گمانهای باطلی داشتهاند را متذکر کنیم تا اگر حقیقتاً به دنبال حق هستند، بیدار شوند. نمونهاش خانم هنرمندی که اخیراً پاسپورت اسرائیلی خود را باطل کرد و مقیم تورنتو شد و فرمود اطلاعات غلطی نسبت به اسرائیل و قوم یهود به من دادهاند. موفق باشید
سلام علیکم: این حاج قاسم و سید حسن نصرالله؛ این سربازان خط مقدم ولایت؛ این پیروان ثابت قدم... دلم را آکنده از آه کرده اند و سراسر وجودم پر شده از غبطه خوردن به آن ها. به کدام راه رونده بوده اند که اینچنین حاضرند؟ با کدام خدا نجوا کرده اند که اینچنین ثابت اند؟ سربازی اینچنینم آرزوست! که جز این نمیتوانم مشی کنم! آخر به کدام راه انسان بدین گونه ساخته میشود؟ حسرت که الفاظم نمیتوانند حالم را شرح دهند!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به راهی باید فکر کرد که با انقلاب اسلامی مقابل ما در این زمانه گشوده شده است. راهی به وسعت نور توحید بیکرانه حضرت حق، که هر آن کس در آن قدم گذاشت، سراسر وجودش عزم و امید میشود تا ابعاد نهفته خود را به ظهور آورد. آری! حاج قاسم و سید حسن نصرالله یعنی حضور در انقلاب اسلامی و توحیدی که به هیچ امری جز رحمت الهی امیدنیست. موفق باشید
سلام و احترام: من و همسرم، در موارد متعددی و بارها و بارها مورد ظلم دیگران، و حتی مورد نارو زدن و فریب، قرار گرفتیم. وقتی درباره اش حرف زدیم و فکر کردیم، متوجه شدم جامعه بسیار وضعیت وخیمی دارد. مردمی که اصلا حتی فکرش را نمی کردیم، به گونه ای برای نارو زدن برنامه ریزی کردند که دهانمان از تعجب باز ماند. آنچه اتفاق افتاده برای ما اهمیت ندارد. چیزی که برامون مهمه نوع تعامل ها، و تعجب من از جانب این حجم از ناجوانمردی و نیرنگ و حیله گری است. توسط کسانی که اصلا قابل هضم نیست برایمان. من و همسرم در این باره حرف زدیم و نهایتا دیدیم فایدۀ دنیوی این حیله ها یا افزایش شهرت یا افزایش ثروت است که من شخصا نه شهرت می خواهم و نه ثروت به چنین قیمت هایی. نهایتش اینکه تا وقتی در دنیا باشیم و زحمت بکشیم در حدی که اموراتمان با خوشی بگذرد خداوند رزق را می دهد. هم رزق دست خداست و هم اعتبار و آبرو. آخر این دنیا چیست که به خاطر آن چنین می کنند؟ اخیرا نیز در چند ماه اخیر، سه مورد عجیب غریبی را دیدیم که متأسفانه همه اش فعلا از جانب افراد بسیار مذهبی بوده است. همسرم همین هفته ها، مورد ظلم واقع شد. من هم در محیط کارم به طرز برنامه ریزی شده طوری که فکر همه چیز را کرده بودند، طوری نارو خوردم و مورد حیله قرار گرفتم که واقعا باورم نمی شود. یعنی از اینکه منافعی از دست بدهم اینقد ناراحت نیستم که از این حجم از وقاحت یک مدیر موجه، احساس غربت می کنم. اساسا هرگز در زندگی دنبال منافعم نبودم. در طی صحبت با همسرم، فهمیدیم بارها مورد ظلم قرار گرفتیم. ایشون معتقدند افراد معمولی (نه غیر مذهبی) هم همین طورند و اهل فریب و نیرنگ و حیله گری هستن. ولی من تجربۀ کار باهاشون رو نداشتم. احساس می کنم خیلی ساده هستم و جامعه رو نمی شناسم. واقعا باورم نمی شود که مردم اینگونه برای اسم و رسم و پول و مطرح شدن ، ناجوان مردانه، مرزهای انسانیت رو پشت پا میذارن و نارو می زنن. گاهی به اسم افراد موجه چنین کاری میکنن. درحالیکه خود اون فرد رو که می شناسیم نمی تونیم چنین نیرنگی را بهش نسبت دهیم. یه حالت آچمز شدن از شدت وقاحت کارهاشون بهم دست داده. می خواستم نظرتون رو بدونم. شما جامعه رو چجوری می بینید؟ حس حیرت دارم و نمی تونم درکشون کنم به چه قیمتی و چرا چنین می کنند. اون هم در چه قالب و لباسی و در چه کارهایی. نظرتون چیه؟ شما هم با چنین مواردی برخورد کردید؟ و چه تحلیلی داشتید؟ سوال دیگم اینه که اینها در قیامت حساب می شه؟ اینقدر با خیال آسوده و با اعتماد بنفس و با ظاهر موجه، حیله گری و سپس توهین و دفاع از حیله هایشان می کنند که گاهی فکر می کنم نکند قیامت طور دیگه ای است و من درست نفهمیدم. بی صبرانه منتظر تحلیل و نظر و برداشت شما هستم. سپاس خیلی زیاد دارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که مکرر عرض شده آن باورهای دیروزین برای حضور در این دوران که دورانِ آخرالزمانی است؛ کافی نمیباشد و از این جهت حتی مذهبیهای عرفی، نمیتوانند با برداشتهای دیروزین از دین، دیندارانه عمل کنند و در همین راستا بود که حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» در اواخر عمر خود بحث تفسیر سوره «حمد» را با تذکرات عرفانیِ خاص آن به میان آوردند. و ما باید جامعه و افراد را با این زاویه تحلیل کنیم که حتی خودشان هم نمیدانند چه بلاهایی بر سر خود می آورند و البته مطمئناً اکثراً میرسند به آنکه باید در دینداری عمیقتر شوند تا بتوانند از وهمیّاتی که موجب حبّ دنیا و حبّ نفس میشوند، عبور کنند. موفق باشید
با عرض سلام و احترام! من سوال کننده پرسش ۳۵۸۴۲ هستم. در رابطه با سوال مذکور برداشت های به ذهنم رسیده است. لطفاً راهنمایی بفرمایید. اینکه کلا در جهان هستی، یکی بیشتر نیست. این حقیقت خداوند است. و این خداوند ذاتی است که هیچ نشانی از او نیست. بعد این خداوند تجلی میکند. تجلی اول احدیت، تجلی بعدی واحدیت و ... تا به اعیان خارجی میرسد. که اعیان خارجی همان خداست که در اعیان خارجی ظهور کرده است. پس در سرای هستی فقط خداست با تشکر! .
باسمه تعالی: سلام علیکم: چگونه میتوان اعیان خارجی را همان خدا دانست، در حالیکه خداوند هستی مطلق و کمال مطلق است. موفق باشید
سلام استاد عزیز: بابت پراکندهگویی این قلم ناچیز و نارسایی اش عذرخواهم اما دوست داشتم حرف دلم را - که سخت است بیانش- درمیان بگذارم: بهتر است از همه چیز بگذرم و دل بسپارم به تنهایی خویش، زیرا تنها زاده شدم و تنها به خاک سرد گور سپرده میشوم! به قول شهید آوینی «بگذار اغیار هرگز در نیابند» که این تنهایی به من چه حالی میدهد! ای آنکس که نمیگذاری به حال خویش باشم و به درد خود بمیرم و از من میخواهی حال که دیگر کار این جهان یکسره شده است و نیرویی نیست که ما را با خود ببرد، دل به جیفه ی بی مقدار تو بسپارم و دستهایم را در کازار وهمی ات پیر و کهنسال کنم! بگذار از تنهایی خویش با خود سخن بگویم! پس با من سخن بگو ای من! به من بگو با کدامین سخن میتوانم تو را به راه بیاورم تویی که روزی سر به راهی و روز دیگر دور افتاده و غمگین. این درد را نمیخواهم به کسی بگویم که دلسوزم باشد، میخواهم با همین تنهاییم در میان جمع، شاد باشم! و به تو ای خدایی که میخواهی مرا از تنهایی به در آری و هر شب به سنیه من میکوبی «که بیا و در جمع ما یاران و یاوران شاد باش» بگویم «اللّهُمَّ لَاتَمْکرْ بِی وَلَا تَسْتَدْرِجْنِی وَلَا تَخْدَعْنِی» با این سرود رقصی کنم و بگویم من از آزاد شدگانم! حال است که دلم میخواهد جانم را فدایت کنم. هان منی که فسرده بودم و غمگین در جمع خودم با خودم شادم و به سراغتان میایم، زیرا میتوانم دلتان را بدست آرم و راه دل آدم ها از همه بیشتر میدانم زیرا این راه را تا آخر با خودم رفته ام. هر بار که دلم میگرفت راز گشودن گره اش را با دستهایی غیر از دستهای خودم نیاموختم! نبود لیلی دروغینی که دلم را شاد کند. من بودم و من بودم و حال این منی که تنهای تنهایم، قدرتی یافته ام که هیچ یک از قهرمانان قوی هیکل که سر آخر محتاج تبسم دروغینتان است ندارد. به راستی این قدرت چیست؟ قدرتی که آدمی با خودش و در خودش می یابد و با آن خانه دل را میآراید و با خود صفا میکند و آینه که صاف شد جلوه ی خدا آرام آرام به سینهات راه می یابد و دل مرده ات را - که باید هم مرده باشد و اگر نمرده باشد باید به خودت تردید کنی - به فیض دیدار حق رهسپار میکند. بی آنکه نه دستی داشتی و نه پایی برای رفتن به سوی آن خدا... خود به سراغت می آید و آنگاه لحظه ی شهادتت فرا میرسد از آن جنس که رهبرم گفت: نمیگویم شهید بشوید، خدا کند شهید نشوید! مثل شهیدها زندگی کنید" و من میدانم که شهدا غریب بودند و اکنون با این تنهایی خودخواسته ای که مرا در برگرفتهاست، در راه تو عزمی یافته ام که هیچکس نمی تواند مرا تکان هم بدهد!
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر إن شاءالله با مباحث مطرح در سوره انسان، خود را با خود آشنا کنید افقی در مقابلتان گشوده میشود که اگرچه از شما دور نیست ولی برای حضور در آن افق، خوب است که همتی جانانه در پیش گیرید. https://lobolmizan.ir/sound/844?mark=%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87%20%D8%AF%D9%87%D8%B1 . موفق باشید
سلام: جهت آشنایی دانش آموزان متوسطه اول (هفتم هشتم نهم) با کتب شما، کدام کتاب ها مناسب ترهست؟ ۲. اگر برای این کار و بطورکلی هر کار فرهنگی، مسابقه بگذاریم و جایزه مقرر کنیم،. آیا اشکالی ندارد؟ یعنی باعث نمی شود دانش آموزان شرطی بشوند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر میآید کتابهایی مثل «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیاز به نبیّ» مفیدشان افتد. ۲. برای این سنین میفرمایند اشکال ندارد. موفق باشید
با سلام استاد: بزرگواری کنید راهنمایی کنید قبلا سوال خصوصی خیلی پرسیده ام و گفتید با ورزش و ارجاع به فرد دارای حکمت رجوع کنید. حدود ۱۰سال پیش با استاد حوزه که تو بحث عرفان آشنا و دکتر طب سنتی و انرژی درمانی تجربه داشتن ارتباط یک بار بر اساس این که من علاقه به عرفان و کلاس های شما هم می آمدم و کتابها را می خواندم. ایشان گفت تو این راه باید یک استاد داشته باشی یک بار روی چادر یک ضربه زد پشت کتفم و سوزش و داغی عجیب داشت. بعد رفتم دیدم بدون این لباس ها پاره سه دایره تورفته به صورت مثلث حک شد و بعد دردهای خاص، نورهای آبی بوی عطر خاص. خیلی اصرار که این چی است گفت یک امانتی و می تواند فکرها را بخواند. این کار ایشان جادو که نیست مربوط به پزشکی است یا هیپنوتیزم یا عرفان؟ من مامور شده ام جاهای که گناه است ایشان از این طریق متوجه می شود؟ و این درد مربوط به گناه من است یا طرف؟ در کل تا کی است خوب است یا بد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید ما نباید در این میدانها که احتمال حضور شیاطین و یا تقویت نفس امّاره است، ورود کنیم. موفق باشید
سلام خدا قوت: استاد پیرو سوال 38892 چند مطلب نمونه از کتاب حضرت حجت (مجموعه بیانات آیتالله بهجت پیرامون حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف) ارائه میدهم، انشاءالله که وقت داشته باشید و یک نگاه اجمالی کنید و نظر بدهید؛ استاد ببخشید خیلی مُصرم به پاسخ، چون دیدم خیلی در کانال ها و ناشران تبلیغ وسیعی میشه «خود را درست کن ما به سراغت می آییم شخصی در فکر دیدار امام زمان بود؛ فهمید که آن حضرت با قفل سازی مراوده و ارتباط دارند. نزد یکی از قفل سازها رفت و دید پیرزنی برای ساختن قفل به او مراجعه کرد و پرسید: اجرت آن چقدر میشود؟ قفل ساز پاسخ داد یک عباسی می سازم و بعد از ساختن آن را به سیصد دینار یا یک سنار مبلغی که خیلی کمتر از آنچه می ساخت میخرم سپس با قفل ساز دیگری برخورد نمود که به یک سنار می ساخت و به یک عباسی می خرید از اینجا فهمید که این قفل ساز است که با حضرت ارتباط دارد. لذا به او گفت: سلام مرا به آقا برسان و بگو چگونه میتوان به خدمت شما رسید؟ قفل ساز گفت: فلان وقت برای گرفتن جواب بیا در وقت مقرر به وی مراجعه کرد و جواب حضرت با را خواست. قفل ساز گفت حضرت فرمود: بگو تو در فکر این نباش که مرا ببینی خودت را درست کن ما به سراغت می آییم از کسانی نباش که قفل را به یک عباسی درست میکنند و سیصد دینار با یک سنار میخرند مثل کسانی باش که به یک سنار درست میکنند و به یک عباسی می خرند آری ترک واجبات و ارتکاب محرمات حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است دعا کنید بداء نشود! آیا نباید در فکر این باشیم که از کسی که خداوند برای اصلاح جامعه قرار داده، بخواهیم که بیاید؟! خود او در مسجد سهله و جمکران در خواب و بیداری در گوش افرادی از دوستانش بدون این که او را ببینند فرموده است: فرج من نزدیک است، دعا کنید؛ یا به نقلی فرموده: «فرجم نزدیک شده دعا کنید بداء (تغییر) حاصل نشود! کرامات مسجد سهله این شبهای چهارشنبه نجفی ها به طرف مسجد سهله سرازیر میشدند و خدا می داند که شبهای چهارشنبه و روزهایش و.... چه کرامتهایی و چه چیزهایی دیده شده است عجایب و غرایب مسجد جمکران ملجاً پاکان عده ای از پاکان و نیکان با حضرت صاحب السؤال و جواب میکنند و حاجت می طلبند و جواب میگیرند و در مسجد جمکران صدای آن حضرت را می شنوند. دیدار امام عصر در مسجد جمکران
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته اساتید بزرگ آن اندازه که حضرت صاحب الامر «عجلاللهتعالیفرجه» طالب ظهور هستند، بقیه طالب آن حضور نیستند. میماند که به گفته حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» ملتی که به دنیال مُصلح هست، خود باید صالح باشد. آری! باید به لطف الهی بیش از پیش تلاش کنیم تا در همه ابعاد انسانی به انسانیت برسیم تا انسان کامل احساس بفرمایند که میدان حضورشان قلبهایی است که انسانیت انسانها را درک میکنند و این غیر از تحجرهایی است که به بهانه انتظار، بقیه انسانها نفی میشوند. موفق باشید
با سلام: انسان مومن در اثر گناه دارای یک ملکه نفسانی مثلاً عصبانیت میشود. در عالم برزخ و قیامت در اثر عذابی که میبیند، این ملکه نفسانی عصبانیت آیا از بین میرود و یا اینکه خدا دیگر اجازه ظهور به این ملکه نفسانی عصبانیت نمیدهد. کدام یک اتفاق میافتد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ما در زندگی برزخی و قیامتی در اختیار ملکات خود هستیم آن هم در بستر عقایدی که داریم. و چنانچه عقایدمان توحیدی باشد، بالاخره بعد از مدتی از ملکاتِ منفی خود آزاد میشویم. موفق باشید
سلام: اصلحان بعد از جناب جلیلی را اگر مشخص بفرمایید. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار مشکلی است. با نظر به حضور تاریخی انقلاب اسلامی، انسانی مدّ نظر است که نه انسانِ جهان غرب است، با انواع توهّمات؛ و نه انسانِ جهان متحجّرین، که بیرون از تاریخ است. انسانِ انقلاب اسلامی انسانی است حاضر در این تاریخ در عین قدسیبودن. و بنده در شخصیت سیاسی و معنوی آقای دکتر جلیلی توجه به چنین انسانی را احساس میکنم. موفق باشید
به مناسبت سالگرد رحلت امام نورانی ما: بودِ من از عشق بودن گرفت / دل از پرتو جان سرودن گرفت. خمینیترین نور هستی سلام / شکفتی و ظلمت زدودن گرفت. خم و میّ تویی، نِی تویی، کیم من؟ خماری که از میّ گشودن گرفت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر حقیقت، تنها در مظاهر با ما حرف دارد و جان ما را از حقیقت سیراب میکند، در این تاریخ، آری! در این تاریخ این حضرت روح الله«رضواناللهتعالیعلیه» بود در عین اجمال. و مسلّماً ما به اندازه نسبتی که با او داریم در جان خود حقیقت را احساس میکنیم. و در این رابطه به رهبر معظم انقلاب که خمینیتر شد به اعتبار به تفصیلآوردن حضرت روح الله؛ نمیتوان با تمام وجود نظر نکرد، وگرنه در بیتاریخی، آری! در بیتاریخی بهسر میبریم و دلِ این خمینیترین خمینی را میسوزانیم. https://eitaa.com/mahdian_mohsen/1080 موفق باشید
سلام استاد: کم پیش میاد که نمازم قضا شه. ولی وقتی نمازم قضا میشه. من اصلا ناراحت نمیشم. و از این ناراحت نشدن میشینم گریه میکنم که چرا من ناراحت نمیشم. از اینکه نماز نخوندم. یعنی. من کافر هستم؟ یا منافق؟ چند وقت پیش. یکی از فامیل که نامحرم بود یدفه من رو بدون روسری دید من خودم رو سریع کشیدم کنار دیوار ولی وقتی بهش فکر کردم دیدم ناراحت نشدم. شبها قبل سحر بعضی اوقات خیلی گریه میکنم. برای نفهمی هایی که دارم. با امام زمان خیلی حرف میزنم خیلی گِله میکنم. ولی هیچ اتفاقی نمیوفته. دوباره همون آدم قبلی. که از دوست داشتنی هاش. نمیتونه بگذره. ( مثل شهوت فیلم دیدن. بد رفتاری با همسر و...) من واقعا نیاز به کمک دارم و فکر میکنم هیچ کس صدام رو. نمیشنوه. من نمیتونم به خانواده یا به همسرم از مشکلات روحی بگم. و این واسم زجر آوره. استاد لطفا کمک کنید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کنار شور زندگی و صفای همسرداری، به معارف توحیدی میتوانید نظر کنید. در ضمن وقتی نماز قضا میشود و عمدی در کار نبوده نباید به خود سختگیری کنید. مگر در این امور و یا موارد دیگر که میفرمایید، عمدی در کار بوده؟!! برای شروع خوب است کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» را که روی سایت هست، مطالعه فرمایید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/294?mark=%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF%D9%85
با سلام و احترام: استاد لطفا در مثالی تفاوت سه عالم ماده و مثال و عقل را روشن کنید. قبلا در یکی از سخنرانی ها تون مثالی زده بودید که در این عالم در یک سبد چند پرتقال جای می گیرد، در برزخ محدودیت جا و تعداد نیست و بی نهایت جا می گیره. حالا این پرتقال و سبد در عالم عقل چه جوری می شه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در مورد عالَم ماده و عالم خیال، آن مثالْ مثالِ خوبی است ولی در عالَم عقل ما با معانی و مفاهیم و سنتها و قواعد روبهرو هستیم و در واقع از کثرت به سوی وحدت نسبت به همه چیز سیر میکنیم به حضور عقل. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: جهت مطالعه و ورود به ساحت عالم المیزان عزیز چه ترجمهای را معرفی میکنید و اساسا نحوه برخورد با المیزان را بفرمایید. استاد برای اوقاتی که داریم چه کاری را مفید میدانید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ترجمه آقای موسوی همدانی را مرحوم علامه تأیید کردند. ۲. پیشنهاد میشود قبل از شروع، سری به جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» https://lobolmizan.ir/leaflet/182?mark=%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86 بزنید. موفق باشید
الله اسم است الله اسم ذات است ذات تجلی و ظهور میکند که به این تجلی الله میگویند و از تجلی الله سایر اسما ظهور میکنند و از تجلی اسما، فرشتگان، من، شما، درخت، کوه و... ظهور می یابد. این موجوداتی که در اطراف خود حس میکنیم، مظاهر آن اسما الله و الله مظهر ذات. و هیچ موجودی به معرفت ذات را دسترسی نیست. حد اکثر معرفت انسان اسما الله هستند. و معرفت الله و اسما شهودی، وجودی، چشیدنی است. مثلا شما وقتی مظهر اسم حی شدی، همانند عیسی مسیح (ع) مردگان را به اذن خدا زنده میکنی. برای همین گفته اند اسمای الهی وجودی هستند. یعنی کسی که صاحب اسم حی میشود خدا ظهور کرده در جلوه حی. اسم حی یک لفظ و مفهوم نیست. بلکه امری وجودی است. نظر شما درباره مطالب بالا چیست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در سؤال شماره 37227 مطرح شد، حقیقتاً همینطور است. موفق باشید
با سلام و احترام: پیامبر در هر ماه پنجشنبه اول و آخر ماه و چهارشنبه وسط ماه را روزه می گرفتند. سوال: هر ماه حدود ۴ هفته است. در دو هفته میانی کدام یک از چهارشنبه را باید روزه گرفت؟ به عبارت دیگر در چهارشنبه بعد از ۱۵ام باید روزه گرفت یا چهارشنبه قبل از ۱۵ام؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمودهاند دومین چهارشنبه مدّ نظر باشد. موفق باشید
سلام علیکم استاد: وقتتون بخیر.علامه طباطبایی عالم ذر را به این صورت تبیین کرده اند که عالم ذر همان نشئه ملکوتی انسان است که در عین اینکه جنبه ملکی دارد، اگر به وجود ملکوتی خود از راه دلش توجه کند، آن معارف کلی توحیدی را درک می کند. علامه جوادی آملی معتقدند این عالم همان فطرت و سرشت انسان است؛ یعنی عالم ذر و میثاق، همان عالم فطرت و شهود قلبی است. به نظر او، هرگاه انسان به ساختار درون خود رجوع کند، چون خدا او را با سرمایه توحیدی خلق فرموده است، می تواند آن حقایق کلی توحید ربوبی را درک کند. منظور علامه همانست که علامه جوادی فرموده اند؟پس چرا مثل علامه جوادی مستقیما چنین اشاره ای نکرده اند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت الله جوادی مفصلاً در آیات ۱۷۲ و ۱۷۳ سوره اعراف طی جلساتی ممتد در این مورد بحث کردهاند و نسبت به آنچه علامه طباطبایی فرمودند نیز نظر تأیید دارند. عرایضی در جمع این مباحث در جزوه «معارف اسلامی – 1» https://lobolmizan.ir/leaflet/226?mark=%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81%20%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C در قسمت «آیات فطرت» شده است. موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله: با توجه به پرسش ۳۷۰۷۷ حاج اقا سوالاتی تا بحال از شما پرسیده ام که در جوابش برای اینکه پیشنهاد سیر مطالعاتیتان را بدهید، فرمودید که در کنار درس حوزوی تان باشد و از دروس حوزوی غافل نشوید. علتش چیست؟ مرا توجیه کنید؟ چرا من بعد از گذر یک تاریخ، با وجود امثال شهید مطهری، علامه طباطبائی (رحمت الله علیهما) و خیلی دیگر از علمای سلف و متاخر، بدون اینکه متوجه سیر حرکت علمیشان باشم و متوجه باشم چه چیز هایی حل شده، چه چیز هایی باید حل شود و نیاز امروز چیست، چرا بدون در نظر گرفتن اینها به صورت کلی، باید از ابتدا خودم را متمرکز بر دروسی کنم هچون فقه و اصولی که امروز بدین گونه که هست، انچنان که باید کارایی ندارد؟ بله یک سری دروس را گذراندیم همچون ادبیات و منطق و کمی اصول که به نظر می اید که خوب شد که گذراندیم و در درک بهتر از حیث صرفا علمی، کمک میکند؟ خب حضرت آقا هم که در یک جمله در کتاب حوزه و روحانیت، حوزه را محل معنویت خواندند. در صورتی که فعلا نیست. چرا بدون پیدا کردن یک حیات معنوی چرا بدون اطلاع از پیشروی علم، باید دوباره از سرگیری کنیم و چه بسیار که دچار موازی کاری ها و کارهای تکراری میشویم؟ چرا الان که جوانم و در نهایت قدرت برای سیر در اسمان معنویت هستم و میتوانم به سمت عقل فعال حرکت کنم، باید یک سری دروس خشکی را طی کنم که الان هیچ جایی در زندگی ام ندارند و اصلا متوجه این نیستم که چه دردی را قرار هست دوا کنند؟ مگر امام در جوانی به عقلانیت نائل نشد؟ خب ایشان خوشبختانه از اوان کودکی مشغول مقدمات بود و در ایام جوانی مشغول عرفان. خب حال که ما در کودکی مقدمات را طی نکردیم و حال نیز فرصت رهایی از توهمات و شهوات است چرا باید به این علوم بپردازیم؟ بنده قصد دارم اگر بتوانم دروس حوزوی ام را کمرنگ کنم و بیشتر به مباحث بپردازم تا با هویت بتوانم حوزه را امام وار طی کنم و دچار خمودگی و سرگردانی و بی مصرفی برای این نظام نشوم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور نیست که تراث فقهی ما تنها مربوط به موضوعات احکام باشد بلکه در درون تفقه نسبت به احکام، روحیهای پیش میآید که نسبت به دیگر موضوعات نیز شخص طلبه فربه و دقیق میشود و نمونه آن را شما در امثال علامه مطهری مییابید که با همان روحیه حاضر در فقه چه اندازه در دیگر موضوعات نیز با دقت وارد میشوند و از طرفی با همه نکاتی که میفرمایید واقعاً هم اکنون همچنان ما عالیترین سجایای اخلاقی را در همین حوزهها و در بین همین طلاب میتوانیم بیابیم. موفق باشید
سلام علیکم: اینکه ما بگوییم نفس مجموعه بینندگی، شنوایی، بویایی و سایر کمالاتش است جمله غلط است. اما اگر بگوییم نفس جامع بینندگی، شنوایی، بویایی و سایر کمالاتش است، صحیح میباشد. آیا عبارات بالا صحیح میباشد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. زیرا موجود مجرد در ذات خود، کثرتبردار نیست. موفق باشید
استاد عزیز با سلام و عرض ارادت: من سوالی خدمتتون پرسیدم اما متوجه جوانب پاسخ شما نشدم. اگه ممکنه کمی بیشتر باز کنید. سوال من این بود: در روایت داریم. قیامت هم اکنون حاضر و موجود است و بقول معصوم (ع) هرکه غیر این را بداند از ما نیست. اما در کتاب برهان تا عرفان در بخشی شما میفرمایید: وقتي جهان مادي از مادّه بودن خارج شد و به فعليّت رسيد و نوراني گشت، ديگر آن جهان از نظر درجة وجودي، وجودي است برتر كه نقصهاي عالم مادّه در آن نيست و اين همان قيامتِ عالم مادّه است. طبق بحث حركت جوهري، هم اكنون جهان دارد قيامت ميشود. متن پاسخ شما: عالم ماده در درون و در ذات خود دارد قیامت میشود و به مرتبهای از «وجود» میرسد که آن مرتبه، اکنون هست زیرا حرکت بدون غایتِ مفقود ممکن نیست من متوجه پاسخ شما نشدم، قیامت درجه شدیدتری نسبت به عالم برزخ و ماده است و قیامت هم اکنون حاضر است. اگر حاضر است پس چگونه شما میفرمایید: جهان دارد قيامت ميشود. اگر هم جهان مادی دارد با حرکت جوهری به قیامت مبدل میشود ، پس یا قیامت فعلا بالقوه است (که این برای عالم شدیدتر معنی ندارد) یا اصلا وجود ندارد. متاسفانه ذهن امثال من مادی زده است و کمی تصور این ساختار سخت است. ممنون میشم توضیح بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد عالم ماده هنوز به آن مرتبه از وجود نرسیده است، نه آنکه آن مرتبه از وجود در مقام خود حاضر نباشد. مانند جوانی برای کودک، که آن کودک هنوز در نسبت به خود به آن مرحله نرسیده؛ ولی جوانی در جایگاه خود حاضر است. موفق باشید
با سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: بنده بعنوان یک مادری که در این شرایط کنونی جامعه برای انتخاب مدرسه برای فرزندم بسیار مستأصل شده ام، فقط تنها راه امید برای رسیدن به پاسخ و روزنه ی امیدم برای راهنمایی، پرسش از شما استاد گرانقدر بود. (پیشاپیش از تعدد سوال ها عذرخواهی میکنم) اولأ آیا اصلا امر تربیت چقدر به محیط مدرسه بستگی دارد؟ دومأ آیا هفت سال دوم زندگی، مهمترین سن برای تربیت است؟ سومأ، آیا اینکه درحال حاضر مدارس دولتی، هم از نظر محیط مدرسه (تربیتی و فرهنگی) و هم آموزش درسي، بسیار ضعیف کار میکنند و خانواده های دغدغه مند مجبور هستند، بار سنگین هزینه های مدارس خصوصی را تحمل کنند، از نظر شما صحیح هست؟ و در آخر آیا مدارس تحول خواه چقدر به هدف اصلی تربیتی نزدیک هستند؟ و جنابعالی برای دبستان پسرانه چه مدرسه ایی را پیشنهاد میدهید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره در این تاریخ نمیتوان نقش تربیتی مدرسه را نادیده گرفت. ۲. هفت سال دوم، مقدمه تشکیل ساختار اجتماعی نوجوان است و مهم میباشد. ۳. به طور کلی همانطور که رهبر معظم انقلاب مکرر تذکر دادند نظام آموزشی ما اعم از دولتی و غیر دولتی مشکل دارد، مگر آنکه بعضاً معلمان دلسوزی در آن مدارس اعم از دولتی و غیر دولتی هستند که میتوانند کمککننده دانشآموزان در امور شخصیتیشان باشند. ۴. این مدارس، قدمی به جلو هستند. ۵. مدرسه خاصی را نمیشناسم. موفق باشید
عنوان: تکالیف اجتماعی. با سلام و احترام. در مورد هویت اجتماعی، تکلیف اجتماعی و اینکه امام خمینی فرمود: همه ی دین سیاست است. پس چرا حرکت موثری از مجتهدین و عرفای حاضر دیده نمی شه. در حد تنها رها کردن مردم و رهبری. بیشتر در حد یک توصیه به شرکت در انتخابات قبل از انتخابات و یک تشکر. آیا آنها بیکرانگی را در تهذیب نفس می یابند و شرکت در اجتماع و حفظ نظام جایی در بودنشان ندارد؟ به نظرم خواص هم به وظیفه شناخت ندارند باز صد رحمت به عوام.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما سالها با بسته شدنِ درِ خانه اهل البیت«علیهمالسلام» نسبتمان با دین خدا در محدوده وظایف فردی بود. آری! زمان میبرد تا دیگر ابعاد دین برای تعالی ابعاد اجتماعی انسان مدّ نظر قرار گیرد. بحمدالله با حضور طلاب جوان آینده خوبی در حال رقم خوردن است. موفق باشید
نفس اماره راهی برای رسیدن به خدا، ما همیشه از نفس اماره به بدی یاد می کنید اما آیا اگر این نفس نباشد که ما را به کاری فرا بخواند که نباید است و ما در مقابل آن به خدا پناه آوریم و با عزم و اراده به مقابله به آن بایستیم میتوانیم به آن مقام های بالایی که وعده آن داده شده است برسیم آیا این درست است که شهدا چون از سیم خاردار نفس خویش گذشتند؛ توانستند از سیم خاردار بگذرند. پس آیا می توان گفت این نفس اماره است که خدا آن را در ما قرار داده است تا به آن ظرفیتی که خدا ما را می خواهد برسیم تا بتوانیم آن ظهور تجلی بخش را ببینیم و آیا این حضور است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در نظام الهی، وجود شیطان و یا در نفس انسانی، وجود نفس امّاره لازم است. اشکال در آنجا پیش میآید که ما اسیر آن گردیم. به گفته بزرگان: این وجود شیطان بود که او همچنان وسوسه کرد تا سالکان راه حقیقت با مقابله با آن وسوسهها، راهِ انس با خدا را یافتند. موفق باشید
سلام استاد خسته نباشید. خوب هستید استاد؟ سوال اول این هستش خداوند غیور هستش و دوست ندارد در دل مومن هیج کس و هیچ چیز جز او در دل مومن باشد و در واقع عاشق او باشد و در واقع جز عشق به اون هیچ چیز را در دلمان جا ندهیم و... خب پس چرا میگن باید عشاق اهل بیت باشی؟ مگه خداوند غیور نیستش چطور میشود در دل مومن ۲ معشوق وجود داشته باشد و اگرعشق به اهل بیت زیاد شد باعث انحراف نمیشود مثل غالیان باشیم!؟ پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و پيشوايان معصوم ـ عليهم السّلام ـ ما را از هر گونه مبالغه و غلوّ دربارة خود نهي كرده اند، به اين معنا كه نبايد پيامبر و پيشوايان معصوم ـ عليهم السّلام ـ را بالاتر و فراتر از خداوند متعال قرار داد و يا حتي در عرض و هم سطح با خداوند بزرگ قلمداد شوند. حضرت امام صادق ـ عليه السّلام ـ در اين باره مي فرمايد: «به هوش باشيد كه غلوكنندگان، جوانان شما را فاسد و تباه نكنند، زيرا غلوكنندگان بدترين خلق خدا هستند، عظمت خدا را كوچك پنداشته و براي بندگان خدا ادعاي ربوبيت مي كنند، به خدا قسم! كه غلوكنندگان از يهود، نصاري، مجوس و مشركان بدترند» سوال دون این هستش که من شیعه از لحاظ اعتقاد ضعیف هستم و آیا میتونم برای تقویت ایمان از مبحث مهدویت و امامت شروع کنم برای مطالعه کتاب شما یا نه باید حتما از توحید معاد عدل ایمان خوبی داشته باشتم تا در بتونم در امامت هم ایمان زیاد بشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: داستان عشق به اولیای الهی، داستان نظر به آینههایی است که انوار الهی را مینمایانند به همان معنایی که جناب مولوی می فرماید: «دیده آن باشد که باشد شهشناس / تا شناسد شاه را در هر لباس» خداوند فرموده: «و لله الاسماء الحسنی فادعوه بها» خدای را اسماء حسنایی است و او را به اسمای حسنایش بخوانید و امام صادق علیهالسلام فرمودند «نحن والله الاسماء الحسنی» به خدا قسم ماییم اسماء حسنای خداوند. یعنی با توجه به شخصیت و سیرهی آن عزیزان رجوع انسانها به اسماء حسنای خداوند عملی میشود زیرا شخصیت امامان آینهی نمایش جمال و جلال خداوند میباشد. موفق باشید