غزه قطعه قطعه شد، اما نشد تسلیمْ او/ زیر سمّ اسب ها لِه شد، نشد تسلیم او / خانه ها ویران شده، گل ها همه پرپر شده / زیر سرب داغ موشک ها نشد تسلیم او / همچو بارانْ بارش تیر و تفنگ و بمب هاست / ایستاده استوار و باوقارْ اما نشد تسلیم او / از زمین و آسمانْ امواج دریای بلا / پر تلاطم، بس خروشان شد نشد تسلیم او / همچو لاله غرق خون و سر به زیر و بی صدا / در مصاف تندباد ظلم پرپر شدْ نشد تسلیم او / لعنت کل دو عالم بر تو ای شیطان غرب! / غم پریشان کرده دل ها را! نشد تسلیم او / ای دو صد لعنت به غرب و بر حقوق بی بشر / غزه غرق خون نشسته آه، نشد تسلیم او / ای خدای قهر و قاصمْ قامت صهیون شکن / خون مظلومان غزه نیل شدْ نشد تسلیم او / ما همه چشم انتظار انتقام تو شدیم / ای خدای بی پناهانْ هان! نشد تسلیم او / عاقبت این جنگ انجامش رسد با لطف تو! / لیک حیرانم نشد غزه نشد تسلیم او!
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین طور است که «عاقبت این جنگ انجامش رسد با لطف حق». زیرا غزه میدان معجزه ایمان و صبری است که نتیجه آن، تغییر نظام استکباریِ حاکم بر جهان است. بیچارهها ۷۰ سال پیش خواستند به پشتوانه قدرت اسلحهها و رسانههایشان ملتی را محو کنند و اتفاقاً درست، از همان دریچه میدانِ محو و نابودی جهان استکبار گشوده شد با مقاومت قهرمانانه مردمی که اسلحههای آنها اقتدار و مظلومیت و ایمان و صبر است. موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده: با مطالعه کتاب «اسماء حسنا دریچه های نظر به حق»، هنوز یک سؤال برای بنده باقی است. اگر از طریق فرازهای این دعا و با نظر به اسماء الهی، خدا با نور اسماء خودش بر قلب تجلی می کند، چه نیازی هست که در «مظاهر» به دنبال آن اسماء باشیم؟ مثلا وقتی با تقاضای «اللهم انی اسئلک من جمالک» ذاتِ جمالی او در قلب تجلی می کند و قلب با استعداد ذات بینی اش با نور جمال رو برو می شود، دیگر چه نیازی هست جمال او را در گُل مشاهده کنیم؟ قرار بود از خدای ذهنی و انتزاعی عبور کنیم. حالا از طریق این دعا و تقاضا، نور اسماء الهی به صورت حضوری و وجودی در قلب جلوه کرده. دیگر چه نیازی هست برای عبور از خدای متافیزیک و ذهنی به مظاهر مراجعه کنیم؟ هنوز برایم ابهام دارد که: باید به مظاهر و مجالی و روشنی گاه ها مراجعه کنیم تا با انوار الهی مرتبط شویم، یا برعکس، باید نور اسماء در قلب تجلی کند تا آن ها را در مظاهر مشاهده کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً چون میخواهیم از خدای ذهنی عبور کنیم و به حضرت محبوب نظر نماییم؛ به دنبال او در مظاهری که خود را مینمایاند، میگردیم و در همین رابطه در فرازهای دعای سحر، او را با واژه «اللهم» یاد میکنیم و به جمالاش در اجمل و جمیلترین مظهر که اولیای الهی باشند، نظر میاندازیم و سپس منتقل میشویم به حضوری که در آینهای از جمال او به واقع اشاره به نهاییترین جمال دارد و به همین جهت باز از طریق آینهها با او مرتبط هستیم و قلب، در حکایتی که با اسماء الهی از طریق مظاهر پیدا کرده است به خود میآید و با خود بهسر میبرد. موفق باشید
سلام استاد: من ۴ سال هست به لطف خدا عوض شدم حالات و روحیاتم اوایل. خیلی خواب های خوش میدیدم و گناه رو با تمام وجودم حس میکردم اگر گناهی مرتکب میشدم اون آتیشی که خودم درست کرده بودم را حس میکردم و اگر نمازم قضا میشد به شدت حالم گرفته میشد اما الان اون حالات نیست و به شدت حال معنوی خوبی داشتم و یک نوری در قلبم حس میکردم. اما متاسفانه چند ماه هست اون نور در من نیست و دنبال علت هستم. ناگفته نماند. من به شدت پرخوری کردم. و بد رفتاری با همسرم داشتم. ( قبلاً به کلاس های معرفتی میرفتم و به یک سری دستورات اهمیت میدادم و انجام میدادم مثل. کم خوردن ... خوش رفتاری با همسرم بخاطر خدا و.... خواستم بدونم دلیلش میتونه در پر خوری و بد رفتاری با همسر باشه؟ چرا وقتی نمازم قضا میشه اصلا نفسم درد نمیکشه با این چند وقت مراقبه و محاسبه داشتم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه؟! شما که به خوبی متوجه قبضِ پیش آمده هستید، إن شاءالله با رعایت تقوا در همه ابعاد آن به خوبی آن تعالیِ بسطِ بعد از قبض را نصیب خود میگردانید. موفق باشید
سلام استاد: در ذهن من سوالات زیادی در مورد انسان، دنیا، خدا وجود دارد و جواب آن را کسی از اطرافیانم نمیتواند بدهد چکار کنم؟ با انبوهی از سوالات مختلف مواجه شده ام و ذهنم سرگردان شده است. دوستی شما را به من معرفی کرد. لطفا کمکم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که این نکات از سالهای قبل مدّ نظر بنده نیز بوده، پیشنهاد میشود از طریق دنبالکردن سیر مطالعاتی سایت و حوصله به خرجدادنِ آن مطالعات، نهتنها به جواب سؤالات خود آگاه میشوید، انشاءالله سعی خواهید کرد از طریق نوعی اندیشه و تفکر که در خود شکل میدهید؛ به خوبی از این سؤالات عبور نمایید. موفق باشید
با سلام: استاد موضوعی رو بین جوانان پسر(اعم از خودم) میبینم و خواستم با شما در ارتباط بگذارم. این موضوع عبارت است از نیاز عاطفی! پسرها وقتی به ۱۹_۲۰ سال می رسند این حس را از اعماق وجود درک میکنند که آقا من الان به یک همدم، همراز و به یک معدن محبت و عاطفه نیاز دارم. نیازی است خدادادی که مقدمه ازدواج هم هست. جامعه غیر اسلامی به گونه ای است که با طرح مسئله دوست دختر/دوست پسر این مشکل را تا حد زیادی حل کرده با توجه به اینکه حالا یکسری مشکلات پدید می آورد. اما این نیاز عاطفی واقعا زمین گیر کننده است. انگار با هیچ نماز و دعایی نباید برطرف شود و درستش هم این است و گرنه پیامبر و ائمه علیهم السلام نباید ازدواج می کردند؛ بالاخره ازدواج که فقط گسترش نسل نیست! عاطفه هست، عشق هست و... با توجه به وضع جامعه، تا ۲۴،۲۵ سالگی ازدواجی مقدور نیست؛ تعداد معدودی هستند که زیر این سن ازدواج می کنند. بنده اکثریت جامعه را در حداقل حالت در نظر گرفتم. یک پسر ۱۹_۲۰ ساله، ۴ الی ۵ سال در حسرت است. مخصوصا اگر مذهبی باشد که دیگر وضعش بدتر! چون پسر مذهبی رابطه چندانی با دختر ها ندارد مگر در حد سلام علیک! و مشاهده اینکه دختر پسر ها باهم اند و دل و قلوه میگیرند یکم قلب پسرای مذهبی مثل خود بنده رو به درد میاره. بنده که پیامبر یا امام نیستم دانشگاه میروم، تا جایی که بتوانم نگاهم را کنترل میکنم ولی نیمچه نگاهی کافی است تا افکارم ویران شود. خلاصه که موضوع سختی شده و رفقای بنده نیز همین مشکل را دارند حالا افرادی که غیر مذهبی اند کارشان جور تر است ولی برای مذهبی ها هیچ پناهی نیست سر که بر بالین میگذارم میخواستم کسی بود که فقط با او انس میگرفتم و فقط او را می نگریستم (به دور از فضای نکبت بار صرفا جنسی!) ولی چه می شود کرد؟! دوستی و مکالمه غیر ضروری با نامحرم از بر حرام است و خب، باشد! به نظر اسلام احترام میگذاریم ولی باور کنید این احترام حقیقی نیست از روی اکراه است بگذارید توضیح بدهم: نمیشود به چهره نامحرم نگریست، باشد بیشتر از ۵ کلمه ضروری مشکل ایجاد میکند، باشد هر کلمه شوخی با نامحرم معادل هزار سال جهنم، باشد اینها باعث میشود کلا از دید دختران، ما پسران مذهبی آدمهای منفوری باشیم با اینکه نهایت ادب و احترام را در حق آنها بجا می آوریم و هیچ بدخلقی ای نیست. حالا واقعا تکلیف چیست؟ من هر روز بعد از دانشگاه حساب میکنم که چند سال به جهنم هایم اضافه شده است. شاید فکر کنید شوخی میکنم ولی واقعا برایمان مهم است که چطور رفتار کنیم که نه سیخ بسوزد نه کباب. اگر منبعی هم برای مطالعه دارید خواهشمندم معرفی کنید. ممنون و سپاس باب وقتی که میگذارید. تشکر🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه عدهای در بهوجودآمدن شرایطِ پیشآمده که موجب سختی زندگی و سختی ازدواج جوانان شده، گنهکاراند حرفی نیست و مسلّماً اینان از زندگی خود بهرهای نمیبرند. ولی از طرف دیگر شما نیز مطمئن باشید اگر در مسیر رعایت دستورات الهی قرار بگیرید، گشایش لازم فراهم خواهد شد. قرآن به ما مسلمانان دستور داده است «وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ ۚ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» و البته باید مردان بیزن و زنان بیشوهر و کنیزان و بندگان شایسته خود را به نکاح یکدیگر درآورید، اگر آن مردان و زنان فقیرند خدا به لطف و فضل خود آنان را بینیاز و مستغنی خواهد فرمود و خدا رحمتش وسیع و نامتناهی و (به احوال بندگان) آگاه است.
آری! اگر ما در مقابل فاجعهای بزرگ قرار گرفتهایم و حقیقتاً جوانانِ پاکدامن ما در زحمت هستند؛ در مقابل این فاجعه، خداوند مدد میکند تا روحهای بزرگی به میان آید برای عفافی بزرگ که آن، عفافِ آخرالزمانی است به همان معنایی که جضرت ربّ العالمین برای چنین جوانان پاکدامنی امید فضل واسعی را دادند و فرمودند: «يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ». موفق باشید
سلام استاد: وقتی ارون بوشنل خودش رو به اتش میکشد در واقع حرکتی استشهادی برای بیداری انسانها انجام داده و اسم خودکشی از روی عملش برداشته میشود حال اگر زنی مسلمان مورد تهاجم و تعرض دشمن، اجنبی و حتی یک انسان هوس باز در غیر شرایط جنگی یا جنگی قرار بگیرد او نیز برای حفظ شرافت خود اجازه دارد خودکشی کند تا دیت نامحرمی به او نرسد یا اسلام چنین اجازه ای را به او نمیدهد و اگر نمیدهد وظیفه اش چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع حکم فقهیِ قضیه باید فقیه نظر بدهد. ولی ظاهراً آنطور که در ذهن دارم چنین امری پیش آمده که خانمی وقتی خطر آن چنینی را احساس کرده، به نحوی خود را از بین برده است. موفق باشید
سلام و رحمت خدا بر شما استاد بزرگوار: پیشاپیش رسیدن ماه مبارک رمضان رو تبریک عرض میکنم و از شما التماس دعا دارم. ان شاءالله اواخر اسفند راهی سفر کربلا هستیم اگر امکان داره نکته و راهنمائی بفرمائید برای بهره مندی بیشتر از این سفر و اینکه بشه کوله بار رو توی این سفر بست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با امید به لطف الهی در بستر شخصیتهای معصوم جلو رفت و باز جلوتر. در این مورد خوب است به جزوه «همراه با زائر عتبات» https://lobolmizan.ir/leaflet/179?mark=%D8%B9%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%AA که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام خدمت استاد: برای فردی که به دنبال سربازی وخدمت به امام زمان هست نخبگی کدام رشته علمی پیشنهاد میفرمایید، آیا رسالت علم جویی برای افراد خاص هست؟ یعنی فردی برای کسب و اثر گذاری در یک رشته خاص خلق شده است؟ میخواهم عمری با برکت و مسیری بدون پشیمانی داشته باشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به مسیری نظر کنید که خداوند در مقابلتان با توجه به شرایطی که در آن هستید، قرار داده و به میل حضور در آن راهی که شما مدّ نظر دارید. بقیهاش را باید به خدا سپرد که آن راه، موجب برکت برای بشریت باشد همان دغدغهای که مولایمان حضرت صاحب الامر «عجلاللهتعالیفرجه» دارا هستند. موفق باشید
سلام علیکم خدمت حضرت استاد طاهرزاده: استاد من مدتی به مطالعه کتاب فصوص الحکم مبادرت داشته ام در انتهای فص یونسی با اینکه متوجه نظرات وحدت وجودی ابن عربی تا حدودی شدم ولی متوجه رابطه بین «يونس عليه السلام» مطالب با این بخش نشدم! آیا رابطه این نام و مطالبش برگرفته از ذوقیات ابن عربی «ره الله» است یا نه دارای یک ربط موضوعی و مفهمومی نیز میباشد! مثلا من خودم اینگونه متصور شدم که عتاب يونس عليه السلام بر قومش منجر به عتاب حق جل جلاله بر ایشان است چرا که_ بقول ابن عربی_ بنا بر اعدام کلی نبود است بلکه انهدام نشأه مرگ پراکندن بایست میبود! بنا است از قصاص مراعات مجرم پیش آید نه مجازات! پس مراعات او (قوم) مراعات حق است! که گفته بودند _بدان! رعایت شفقت بر بندگان سزاوارتر است از غیرت ورزیدن بر خدا! شما چه گوشزدی به بنده میفرمایید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز خاصی در این فضا به نظرم نمیرسد. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد عزیز: استاد گرامی بنده همیشه به شما زحمت میدهم و شما هم همیشه با لطفتان قبول زحمت میفرمایید. استاد عزیز در مورد انتخابات، صوتی ضبط کرده ام و در پیامرسان ایتا در کانال «شور انتخاب» قرار داده ام. با موضوع امتحان الهی امروز. درخواست دارم گوش فرمایید و نظر شریفتان را مرقوم فرمایید. با تشکر فراوان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میفرمایید حقیقتاً این انتخابات با توجه به شرایط خاصی که دارد، یک امتحان بزرگ الهی است از جنس امتحانی که برای مسلمانان صدر اسلام پیش آمد تا بین سقیفه و یا غدیر را انتخاب کنند تا در یک میدان در اوج معنویت در جهانی که مولایمان علی«علیهالسلام» در آن حاضر بودند، حاضرشوند و یا در جهانی که جهانِ ادامه جاهلیت بود هرچند ظاهراً به اسلام گرویده بودند. و اینجا است که وظیفه همگان است جدیّت این انتخابات را به خوبی روشن کنند. موفق باشید
سلام استاد گرانقدر: ببخشید پرسشی داشتم. یادگیری ساز موسیقی مانند سه تار یا سنتور اشکال دارد؟ و تاثیرات وضعی دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: میفرمایند یادگیری و استفاده از ابزارهای موسیقی ذاتاً حرمت ندارد. حرمت آن به استفاده نامشروع آن است که منجر به فتنه و فساد گردد به همان معنایی که در مجالس لهو و لعب به کار میرود. موفق باشید
اولیای خدا کتومند و مخزون سرمکنوند، از اشتهار استیحاش دارند و خدایشان ایشان را بین خلق مخفی و حرمت خلق برایشان فرض است تا شهرت، ابراهیم بت شکن نفوسند و آزرهای بت ساز را دشمن و... پس چگونه سلیمانی سری از اسرار است؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر اولیای الهی خودشان برای نمایاندن خود قدمی برنمیدارند، ولی خداوند خودش هر آن کس را که خواست، بر دیگران نمایان میکند و ما این سنت الهی را در شهید حاج قاسم سلیمانی ملاحظه کردیم که چگونه دلها متوجه ابعاد ناشناخته آن شهید بزرگوار شد. موفق باشید
موضوع: تفسیر «لم یلد و لم یولد» در سوره توحید سلام و درود، سه جلسه تفسیر سوره توحید را شنیدم. آیا استاد بزرگوار در جایی به تفسیر «لم یلد و لم یولد» پرداخته اند که گوش کنم؟ و اگر خیر، وجه اینکه گفته خداوند زاده نشده چیست؟ مگه کسی تصور کرده که خدا پدر و مادر دارد؟ خصوصا سوره ای که روزی چند بار در نمازمان میخوانیم. در عصری که کسی قایل به زاده شدن خدا از پدر و مادری نیست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: «وَلَده» به معنای صدرو شیئی است از شیئ، خواست در آن سوره متذکر شود او، بودنِ مطلق است، نه بودنِ حاصل شده از چیزی. و در «لم یلد»، خواست بفرماید رابطه او با مخلوقات، تجلی است و نه تولید و تولدی که نسبت او با مخلوقات جدا باشد. موفق باشید
سلام استاد عزیز: با توجه به مبحث جهان گمشده در عالم خیال، آیا خداوند میتونه در صورت یک پرنده زرین عجیب و زیبا و با ابهت و جلال که وقتی نگاهش میکنی انگار دنیا و همه چیز دست اونه و اون هست که رییس همه چیز و عالمه دربیاد؟ من همچین چیزی رو زمانی که در خدمت سربازی لب مرز در بیابون بودم و مباحث شما و مولوی رو دنبال میکردم برام رخ داد. انگار که در افق خیالم همچین چیزی رو دیده باشم. ولی نه در واقعیت. ولی اثر انگار طوری بود که اون چیزی که دیدم با واقعیت ارتباط داشت. و اینکه آیا موسیقی میتونه همچین قضایایی رو وقتی انسان رعایت احکام شرعی و پاکی نگاه رو رعایت میکنه در انسان اتفاق بیفته؟ چون بنده گاها وقتی این قضایا رو رعایت میکنم بعضی از خیالات و تصاویر با بعضی از آهنگها که گاها آهنگساز و خواننده اونها مذهبی هم نیست میاد تو دل و ذهنم. حتی وقتی گوششون میکنم. آیا این قضایا همون مباحث جهان گمشده هست؟ ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: میتوانیم چنین حضوری را در مواجهه با اموری که فرمودید، درک کنیم از آن جهت که حضرت حق به نور اسماء حسنایش، تجلیات متفاوتی دارد که البته آن تجلیات، نورِ ذات است و نه خود ذات. موفق باشید
سلام وقت بخیر: استاد شما کوچینگ عرفان برگزار نمی کنید؟ اساتید را می شناسید که کوچ عرفان برگزار کنند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصلاً نمیدانم کوچینگ عرفان چی هست؟!!!! موفق باشید
طلبه هستم. به گمانم بسیاری از این علوم به درد انتقال به نسل جوان و جهاد تبیین نمیخوره. با این علوم چه کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: علوم رسمی حوزوی، مبنای رجوع به قرآن و روایت است و بسیار مهم میباشد. و اگر با آن مبنا ولی با زبان روز با جوانان صحبت شود، به آنها با مبنای اصیل کمک میشود. عرایضی تحت عنوان «نسبت روحانیت با مردم» https://lobolmizan.ir/special-post/1478?mark=%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%AA شده است. خوب است به آن متن رجوع شود. موفق باشید
سلام و عرض ادب: برای تقویت عزم و اراده چه راهکار هایی پیشنهاد میکیند که قویاً مورد توجه قرار گیرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را که روی سایت هست؛ مطالعه بفرمایید. موفق باشید
«رهبر عظیم و حکیم انقلاب اسلامی: دولتهای غربی در حوادث امسال، ذات شریر تمدّن غربی را علناً به دنیا نشان دادند. ماها میگفتیم، منتقدین تمدّن غربی بارها تکرار میکردند، میگفتند که این تمدّن بر پایهی شرارت بنا شده، بر پایهی جدایی و عناد با معنویّت و فضایل معنوی و ارزشهای معنوی بنا شده است؛ از آن انتظار خیر نمیشود داشت؛ این را همه میگفتند، امّا در حوادث این شش ماهِ گذشته در مسئلهی غزّه و فلسطین، خود دولتهای غربی این ذات شریر را در مقابل چشم همهی دنیا قرار دادند؛ نشان دادند که این تمدّن چه تمدّنی است؛»
سلام حاج آقا. انصافاً وقتی چنین کلماتی را از شخصیت و زبان پاک و مطهر رهبر معظم انقلاب مشاهده می کنم چقدر لذت می برم و خدا را شکر می کنم. چقدر عالمانه اشاره به «ذات» تمدن غربی داشتند. ذاتی که اکنون بیش از همیشه لخت و عریان در مقابل دید همگان جلوه گری می کند. ذاتی به تمام معنا وحشی و درّنده که حاصل انقطاع از عالم قدس و قیامت است. و البته احتمالاً در آینده بیش از اینها جلوه گری خواهد کرد. استاد، بنده قبول ندارم که این تمدن از طریق سازمان ملل و امثال آن «صلح» به ارمغان آورده. بلکه اتفاقاً آن چه مشاهده می شود سیطره «ترس» است. دولت های مدرن از ترس یکدیگر و اسلحههای مخوفی که دارند فعلا به همدیگر کاری ندارند. مثل امنیت ظاهری گله گرگ ها در کنار یکدیگر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همینطور است و خدا را شکر که شرایطی پیش آمد تا یک بار دیگر معلوم شود جهانی که به دیانت و شرافت قدسی انسان پشت کند نهتنها در جنگهای جهانی اول و دوم نشان دادند تا چه اندازه نسبت به خود، خونریز و شریرند؛ در این زمانه نیز معلوم شد چه اندازه خودخواه و نژادپرست میباشند. باز باید به جمله رهبر معظم انقلاب با دقت نظر کرد که آن حکایت بصیرت تاریخی همه ما میباشد. موفق باشید
سلام استاد: خسته نباشید. ما کی هستیم؟ چرا اینجاییم؟ چرا انسانیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: امید است مباحث «معرفت نفس» برای شروع و جوابگویی به این سؤالات؛ شروع خوبی باشد و پس از آن به عرایضی که در رابطه با موضوع انسان در سوره شمس شده، رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/1086?mark=%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87%20%D8%B4%D9%85%D8%B3 . موفق باشید
سلام: علت این همه جاماندگی چیست؟ شهدا مانده اند و ما قبرستان نشینان عادات را زمان با خود برده است، چرا؟ خداوندا دیگر خسته شدم از خود ساختن و خود پروری! این گوی و این میدان: شما بگویید من چه کنم. جوانی ۱۶ ساله که دشمن «اسرائیل» برنامه خاصی برای کشتن او نریخته و بلکه دم گلوگاه او را خفه کرده با مسئله دین داری و نابودی استکبار. اما چرا حاج قاسم را باید شخصا دستور ترور آن را بدهد. بار الهی جوابم ده تا سخره ای باشم در برابر سیل ها طغیانگر!!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! معلوم است که در این زمانه خاص، خداوند راهی بس عمیق و دقیق در مقابل ما قرار داده که بسی اساسیتر از آن است که گمان کنیم مشکلْ به این سادگیها حل میشود. با دشمنی روبهرو هستیم که تمام ظلمات و حیلههای آخرالزمان را یکجا به میان آورده تا با عزمی به وسعت فهمِ عمیق شهید حاج قاسم سلیمانی که خود را مشغول مسائل جزیی و انفعالی نمیکرد، در این مبارزه وارد شویم. و به گفته رهبر معظم انقلاب متوجه باشیم ما چه دشمن و دشمنهایی داریم تا با نوعی انسجام داخلی در چنین تاریخی حاضر شویم و با شکست چنین دشمنی به آن تقدیر بزرگی که خداوند برای ما در نظر گرفته، دست یابیم إن شاءالله. موفق باشید
سلام استاد: طاعات و عبادات قبول. ببخشید میشه لطف کنید چند راه برای کوچک کردن قوه ی واهمه و قوی کردن قوه ی عاقله بگید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بتواند راههایی را جهت فهم واهمه و عبور از آن به میان آورد و پس از آن خوب است که به جزوه «شرح مختصر دستورالعمل آیة الله بهجت (رحمة الله علیه) رجوع فرمایید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA&tab=posts&inner_tab=leaflet
در میخانه گشایید به رویم شب و روز که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم. استاد مگر نه اینکه «ادعونی استجب لکم» صحیح است «و اذا مرضت فهو یشفین» صریح؟ مکر نه اینکه عشق در یک لحظه اتفاق میفتد؟ مگرنه اینکه خیلی ها کم طاقتند و دل نازک و شکستنی ترند؟ مگر نه اینکه از فصوص و منازل و نماز و طاعت کاری نمیآید و او با ندایی در باز میکند و باب خانه معشوق باز است؟ مگر نه اینکه از همه بریده ایم؟ مگرنه اینکه عشق صورت میخواهد؟ استاد من نمیتوانم با شعر رباید دلبر از تو دل ولی آهسته آهسته زندگی کنم! استاد از خودم بیزارم، مگرنه اینکه خوب و بد را اینجا باهم میخرند؟ آه که چه سخت است غطائی که چشمانم را کور کرده است. میدانم مشکل از من است اما بنظرم کار معشوق هدایت امثال من که بد هستم است! خوب ها که خوبند! مگرنه اینکه جدشان با جذامیها مینشست، جذام ایمان من هم نمیتواند مانع رویتش شود! مگرنه اینکه ... مگرنه اینکه... استاد من گله دارم از این سردرگمی! از این بی کسی! از بی معشوقی و بی امامی! او که هست میدانم ولی استاد مگرنه اینکه هرجا گلی هست خار و خاشاکی هم هست! آه که ان الله لا یعجل لعجله الناس! اما من از فردا بیمناکم که نکند وقتی در خودم غوطهورم سر برسد! میدانم که به درد همان گردو بازی میخورم! ما را چه به کوچه لیلی! اما مگرنه اینکه او هیچ صدایی را بی پاسخ نمیگذارد و همین آه لبیک پیشاپیش اوست؟ آه که چه زمانه سختیست! متی احار فیک یا مولای! میگویند وقتی میبینی اش که دیدن و ندیدن برایت فرقی نکند وای خدا نکند که به این حال برسم که دیدن و ندیدن معشوق با هر توجیهی برایم فرق نکند! من خاک بر سر گمراه نبینمش چه کنم! حالا نمیدانم اسمش میشود اوبژه یا سوبژه! استاد من دارم از بی مونسی قابل رویت میمیرم دعایی بکنید برایمان! دعای استاد در حق شاگرد مستجاب است! بخدا پیگیر مباحث عرفانی هستم میدانم این حرفهایم کلی ایراد دارد و صحیح نیست و بی مبنا هستند! اما کم آوردم، رویت او در انقلاب و رهبری و امام و... درست جای خود اما رویت متعینه شخصیه او خودتان هم میدانید چیز دیگریست که به همه حصولمان آتش میزند! آه از کوری و دوری و صبوری! نوری کاش میتابید به این خیال آشفته تا از موقنین شوم! و کذلک نری ابراهیم ملکوت السماوات و الارض! ابراهیم نیستم اما کذلک ای میشود برایم پیش بیاورند! آه از این خودخواهی های من! امام را هم برای تسلی دل خود و هوس میخواهم چه کنم که نمیفهمم و با نفهمی انس دارم! خاک بر سر من که جذام ایمانم را خورده! و باز خاک بر سر من. ای حجت خدا این دیوانه را ببخش یا صاحب الزمان
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمود: « ثُمَّ جَعَلْنَاكُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ» سپس شما را به جای گذشتگان در میان آوردیم تا بنگریم شما چه میکنید. حال مائیم و تجربه ایمانی که از یک طرف دلْ به دلبر دادن است و ناز او را کشیدن، و از طرف دیگر با خالِ لب او روبهروشدن و هزار سرگردانی. این یعنی ما را و رسیدن به لب یار کجا، که محل تجلیات ذاتیه انوار الهی است. مائیم و لب یار و بیماری از همان نوعی که در نوشته شما به چشم میخورد. و این قصه این زمانه است که زمانه سرگردانی است در بیابانی که انسانها لیلایِ دیروزین خود را که در دفاع مقدس با آن مأنوس بودند از کف دادهاند تا در ساحتی دیگر او را بیابند. و این قصه سرگردانیِ امروزین ما میباشد. لیلا را باید در ساحتی دیگر پیدا کرد، ساحتی که با «وجود» میتوان سر و کار پیدا کرد. وجودی که هیچ چیز نیست، ولی هست. و این یعنی «دوست دارد یار این آشفتگی». زیرا سر به سامانِ دیروزین نهادن کافی نیست. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: حقیر حدود یک سال پیش با یکی از عرفا آشنا شدم که ظاهراً ایشون هم حدود ۲۵ سال پیش شاگرد شما بودن با راهنمایی های ایشون با مباحث عرفانی آشنا شدم و کتاب حکمت عرفانی از آقای علی امینی نژاد را تهیه کردم ولی اصلا متوجه نشدم ایشون اون زمان میگفتن کلید کتاب حکمت عرفانی کتاب خیشتن پنهان شماست و من با اینکه کتاب خیشتن پنهان را مطالعه کردم ولی باز مباحث عرفان نظری را متوجه نشدم یکی از دوستان دلیلش را ازشون پرسیده بودن و ایشون گفته بودن دلیلش اینه که کتاب خیشتن پنهان را حضوری کار نکردیم و بطور حصولی کار شده و اگر همش را هم حفظ کنیم فایده نداره باید با کتاب خیشتن پنهان به علم حضوری برسیم تا بتونیم شهود کنیم. میشه لطفاً شما راهنماییم کنید که چطور کتاب خیشتن پنهان را مطالعه کنم که به علم حضوری برسم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اگر کتاب «معاد» و شرح صوتی آن دنبال شود، کار جلو برود. موفق باشید
سلام: درد، رنج، تنهایی، بَردگی، مُردِگی و هر آنچه بر هرکسی میگذرد با بی رحمی تمام در درونم گذشته و میگذرد تا جایی که باید از دنیا بپرسم چیزِ دیگری هم داری برای زجرم؟ زجرم چیزی نیست جز انتخاب معنایی برای روحم که این رنج آخر عاقبت و ذات آن راه است و به اعتراضمان کشانده؛ پس میفهمم این اتفاق زمانی رخ میدهد که معنای بهتری برایم پیدا شده است تا در ازای آن، ذات این نوع زیستنم را بر مَلا کرده و عاقبت انتخابم را به نام «حرکت زمانه به ذات پوچش» نشانم میدهد. پس پوچی و رنج مقدسی است چون آنکه معنای زندگی جدیدش را در تاریخ جدید یافته و ذات دو راه مقابل یعنی انقلاب اسلامی برابر آمریکا را شناخته توانسته بهترین انتخاب را داشته باشد در هر دو صورت سختی ها به خاطر رشد شدید بشر است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: «به همین جهت با مواجهه با این امر جناب مولوی میفرمایند: من چه غم دارم که ویرانی بود / زیر ویران، گنجِ سلطانی بود». گنج سلطانی همان تولد جدیدی است که انسان در مقابل سختیها خود را مییابد. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و آرزوی سلامتی و عمر با عزت برای حضرتعالی که مایه گرمی دلها و روشنی چشمها به معارف الهی است. استاد، در صفحه ۳۵ کتاب ولایت در قرآن می فرمایید که ولی فقیه نماینده و وکیل مردم نیست که باید تلاش کند هر چه بیشتر منافع مردم بدستمان برسد بلکه او ولی دین خداست تا هر چه بیشتر دین خدا حفظ شود. ۱. جدا ساختن این دو مقوله در حوزه مدیریت ولی فقیه چگونه میسر است؟ آیا حفاظت از دین مردم بدون عنایت به مدیریت آب و خاک و سایر منابع سرزمین که با سرعتی دهشتناک در حال نابودی و تخریب است، اقتصاد تامین کننده دخل و خرج زندگی، عدالت اجتماعی و غیره و غیره که خود حضرتعالی کاملا بدان واقفید ممکن و میسور است؟ ۲. جسارتا در حضور عالمی چون جنابعالی عرض می کنم که در آیات مکرر قرآن، توصیه موکد به مومنین و مسلمانان می شود که خدای متعال و معرفی شدگان از جانب او را به ولایت برای خود برگزینند و از غیر دوری کنند. حال چگونه می شود که تصریح می فرمایید آنان تنها ولی خدا هستند نه ولی مردم؟ در همین راستا ابهامات دیگری هم از جمله پاسخگوئی در برابر اختیارات برای مدیریت جامعه مطرح است که بیش ازین وقت عزیز شما را نمی گیرم. دعاگوی وجود گرانقدرتان هستم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: موردی که میفرمایید از مباحث دقیقی است که آیت الله جوادی به طور مفصل در دروس خود آن را موشکافی کردند تا روشن کنند ولیّ فقیه جهت اصلاح امور انسانها وظیفهای عمیقتر از رعایت میل مردم دارد و نه آنکه اوامر او جدای از نیازهای مردم باشد، بلکه به نور ولایت الهی و در چنین راستایی، متولی امور مردم است و خود او نیز محکوم و مقیّد به حکم خود میباشد، زیرا حرف او، برداشت و تفقّه او از سخن خداوند است. پس در واقع ولیّ فقیه رقیب خداوند نیست تا آن مشکلی پیش آید که میفرمایید. عرایضی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» تحت عنوان «مبانی حکومت دینـی» صفحه 195 شده است که میتوانید بدان رجوع فرمایید. https://cdn.lobolmizan.ir/uploads/old/book/file/1383_lobolmizan.ir_490_Mabani%20Nazari%20Nabovat%20va%20Emamat.pdf موفق باشید