بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35493

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: عرض ادب و احترام. سوال: احساس انزجار و عدم میل به گناه به خاطر علم به اثر آن که تضعیف ارتباط با حق و تضعیف احساس حضور محضر حضرت حق است اشکال دارد؟ توی ذهن حقیر این میاد که نکنه این نفس منه که خوشش میاد بزرگ و معنوی باشه و برای همین انزجار از فلان گناه مثلا پیدا میکنه، و خالصا برای خداوند متعال نیست؛ این مطلب درسته استاد؟ ممنون میشم حقیر را راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب است و همین است آن خلوص که انسان را تا میهمانیِ خدا جلو می‌برد و جهانی معنوی را مقابلش می‌گشاید. موفق باشید

35429

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: ممنون از سخنرانی ها و مطالب ارزشمند. شما در سخنرانی خود بنام زمان در برزخ گفته بودید که این مسئله رو در شرح خطبه ۱۸۳ نهج البلاغه فرموده اید بنده این شرح خطبه ۱۸۳ رو پیدا نکردم اگه ممکنه آدرس دانلود آن را برای بنده بفرستید. تشکر فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه هنوز روی سایت قرار نگرفته. توصیه شد در اسرع وقت این کار بشود. البته می‌توانید با تماس با جناب حاج آقا نظری به شماره 09136032342 از ایشان بخواهید تا سی‌دیِ آن را برایتان ارسال کنند. موفق باشید

35416

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و خدا قوت خدمت استاد: استاد بنده در سنین نوجوانی شور و نشاط بسیار زیادی داشتم و با خدا واقعا دوست بودم و خدا هم لذت عبادتشون را در دل من قرار داده بودن و هر روز به معنویتم می افزودند، خلاصه نعمت ها و ارزاق بسیار خوبی داشتم که به قول یکی از علما نه گوشی آن نعمت ها را شنیده و نه چشمی دیده. زندگیم سراسر رحمت و عشق خدا بود. اهل بیت علیهم السلام هم که مکررا عنایاتشون را در زندگیم می‌دیدم خلاصه وضعیت بسیار خوب و مطلوبی بود که فقط خدا می‌داند. آن زمان مثلا آرزوی شهادت می‌کردم از ته دلم بود و از روی پاکی البته حالا هم همین دعا ها را می‌کنم ولی ان زمان کجا و حالا کجا. تا اینکه متاسفانه از روی نادانی، غفلت ..... دم لای تله شیطان رجیم دادیم و مرتکب گناهانی شدم. البته از انجام گناه اصلا خوشم نمی آمد و حال بسیار بدی داشتم، ولی متاسفانه چند روزی آن گناه را انجام نمی‌دادم ولی دوباره پس از چند روز آلوده به گناه می‌شدم  در آن زمان و همین حالا حال خوبی نداشتم و ندارم چون از آن حال معنوی آن پاکی آن قرب الهی و آن نمازهای موثر و رسیدم به وضعیت ناپاک و گناه آلودی  متاسفانه مکررا گناه را انجام می‌دادم و حرمت شکنی کرده ام، البته چندین بار توبه کردم ولی باز مرتکب گناه. البته توبه هایم هم در سنین نوجوانی و حالا تفاوت داشت آن زمان حتی پس از توبه تاثیر خوب توبه و بخشش الهی را از درون حس می‌کردم ولی حالا هر چه توبه می‌کنم اصلا حس می‌کنم قبول نمی‌شود ولی بالا خره آن گناه را کنار گذاشتم و تلاش کردم دوباره به آن معنویت برسم و دو باره تا خط پایان رفتم ولی موفق نشدم یک بار ماه رمضان بود تصمیم گرفتم در طول ماه رمضان و با انجام واجبات به آن احوالات برسم که بعد از شب های دوم شب قدر که تولدم مصادف شده بود با شهادت امام علی علیه السلام، حال معنوی عجیبی درونم حس کردم و از درورن متنفر شده بودم باز گناه، و در اخر در روز عید فطر و هنگام خواندن نماز عید خدا به بنده هدایای معنوی خوبی عطا کردند. ولی بعد از مدتی کمی دوباره خراب کردم و آن هدایا سلب شد. یکبار هم حدودا ۳ ۴ ماه بعد از رمضان ۱۴۰۱ بود که اتفاقی با زندگی نامه شهید عارف احمد علی نیری آشنا شدم و دوباره تحولی درونم ایجاد و تصمیم گرفتم چهله ای بگیرم. چهله ای گرفتم که اوایل هر چهله عنایاتی می‌شود، من آن ها را حس کردم خلاصه موفق بودم در چهله تا اینکه روزهای پایانی چهله با القا افکار ناامید کننده شیطان بی صفت محروم شدم از به ثمر رسیدن چهله و از آن زمان هر چه می‌کنم که از این وضعیت خارج شوم و عمر بر باد رفته را جبران و از باقی مانده استفاده کنم نمی‌شود. حس می‌کنم در دستانم و پاهایم در غل و زنجیر فرو رفته نمی‌دانم باید چکار کنم. دیگه فقط از خدا و اهل بیت کمک میخوام راهی به من نشان دهند. حال با توجه به روایتی که گفته شده که اگر مدام و پشت سر هم گناه انجام دهید قلبتان تیره و تار می‌شود و دیگر فایده ندارد. چگونه هدایت شوم؟ چگونه فضایل قبل و بهترش را کسب کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید در معارف الهیه مانند «معرفت نفس» و تدبّر در قرآن» به کمک تفاسیر وارد شوید تا آن معارف، قلب را در عالَم و ساحتِ دیگری حاضر کند و انسان را از جهان آلوده گناه خارج نماید. موفق باشید

35305

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا ذکر یا دعایی می‌دانید که سبب ایجاد توحید مد نظر جنابعالی بشود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از سوره قل هو الله احد و ۶  آیه اول سوره حدید و آیة الکرسی غفلت نشود. موفق باشید

39258

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد عزیز: چند مورد سوال داشتم ممنون می‌شوم راهنمایی بفرمایید. ۱. استاد در دوره های مختلف تاریخ داریم که مردم با سبک و سیاق های خودشان زندگی می کردند تا اینکه به اراده خداوند پیامبران الهی در برهه هایی ظهور داشتند و معیارهای زندگی درست و حق را بیان می کردند و از آنجا به بعد مردم دو دسته شده و بعد از طی روالی عذاب آمده و مستضعفان وارث شدند. خواستم از خدمتتان سوال کنم که کلمه ی تاریخی که شما در صحبتهایتان استفاده می کنید آیا مطابق همین برهه هاست؟ ۲. در سخنرانی اخیرتان در مورد تحول بنیادین آموزش، در قسمتی فرمودید که اگر چیزی تاریخی شود همه درگیر می شوند مگر معصوم. حال طبق توضیحات قبلتان که زمانی که بشر جدید متولد شد و بعد با گشتل به خطا رفت و حال در ادامه غرب، انقلاب اسلامی طلوع کرده، آیا در حال حاضر به طور مثال در جامعه ما هنوز تاریخ غرب است که ما در گیرش هستیم؟ وانقلاب هنوز بروز نکرده؟ یک مقدار دچار نافهمی شدم. آیا درست است که اینگونه بگوییم که در ذات و فطرت ما انقلاب اسلامی آشنای جان ماست و ظهور کرده ولی بخاطر بی تفاوتی ما نسبت به آن، فعلا تاریخ نبودنِ آن، یا پوچی نیهیلیسم است. یعنی از جانب خداوند انقلاب اسلامی اراده وتقدیر شده ولی به جهت بی تفاوتی ما نیهیلیسم که نبود معناست نصیبمان شده. ۳. اینکه فرمودید اگر چیزی تاریخی شود همه درگیر می شوند غیر معصوم، برایم سوال است که آیا در این حالت طبق این فرمایش شما پس خطاها و گناههای ما که ناشی از شاید فضای تاریخی است چگونه می شود؟ راستیتش یک نوع بی انگیزگی در ادامه این کلام ایجاد می شود که خب ما که مقصر نیستیم. آیا یاران امام معصوم در این فضای نیهیلیسمی پروریده نمی شوند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که ملاحظه کرده‌اید بحث در این موارد به صورت‌های مختلف و با عنوان‌های مختلف پیش آمده و در هر صورتی به نکته‌ای از آن اشاره شده است. بیشترین تأکید در سه کتابی مطرح است که تحت عنوان «جهان بین دو جهان» تنظیم شده است و همان‌طور که در جواب سؤال شماره 39254 اشاره شد انقلاب اسلامی ظهور تاریخی است جهت عبور از تاریخ خودبنیادیِ جهان مدرن، و معلوم است که برای عبور از یک تاریخ و حضور در تاریخ دیگر، انسان‌ها راحت نیستند مگر آنانی که متوجۀ ذات تاریخی که پیش آمده است، شده باشند که نمونۀ آن را در حضرت امام خمینی می‌یابید که فرمودند این قرن، قرنِ نابودی ابرقدرت‌ها است. و یا رهبر معظم انقلاب بحث پیچ تاریخی را به میان آوردند و این‌جا است که ملاحظه می‌کنید با درک شخصیت‌هایی همچون حاج قاسم سلیمانی و شهدای عزیز نسبت به این امر و افقی که در مقابل‌شان گشوده می‌شود تا مرز شهادت جلو می‌روند هرچند عده‌ای نسبت به این حضور تاریخی بی‌تفاوت باشند. به جهت مفصل‌بودن این بحث، مصاحبه‌ای که دوستان انجام دادند تحت عنوان : «ما و بشر جدید و آیندۀ پیش رو» به صورت کتاب تهیه شده که ان شاءالله می‌تواند جوابگوی سؤالات مهم کاربران محترم باشد. موفق باشید

39137

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: ۱. بنده دقیقا متوجه نیستم امر به تزکیه و تهذیب چه معنا دارد؟ آیا همچون تحصیل علم، مرحله به مرحله و مشهود است؟ و یا اینکه انسان تزکیه را در دل زندگی و در گذر زمان و در دل فعالیت هایی که دارد، باید بیاد و خود را از جهنم ها برهاند؟ ۲.معنای تزکیه با درک هویت تاریخی چگونه است؟ آیا تزکیه ما در دل تاریخ است و مناسب با تاریخ؟ ۳. در پاسخ به سوال سوم پرسش ۳۹۱۲۱ فرمودید که تفاوت در صحنه تاریخ بودن است؛ برای درک این فرمایش به چه رجوع کنم؟ ۴. نگاه حضوری! _آنچنان که انسان در آن نفس بکشد_ به تاریخ، نظر به چیست؟ چه مد نظر قرار دهم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تزکیه به عنوان حضور در راهی که انسان را به اُنس با خداوند می‌رساند، با رعایت تقوا و تقویت معارف توحیدی پیش می‌آید. ۲. وقتی متوجه شدیم حضرت حق در هر زمانی اراده خاصی دارا می‌باشند به همان معنایی که روایات ما در موضوع شناخت زمان با ما سخن می‌گویند، با حضور ذیل ارادۀ الهی در واقع، تزکیه معنای خود را نشان می‌دهد. ۳. در این مورد خوب است به مباحث «معنای درک حضور تاریخی اصحاب امام حسین «علیه‌السلام» که روی سایت هست رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/1520?mark=%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%DA%A9
4- به ارادۀ خدا در صحنه‌هایی مثل خرمشهر را خدا آزاد کرد و نکاتی که رهبر معظم انقلاب متذکر می‌شوند. موفق باشید
 

38735

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وعرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: با توجه به پاسخی که به کاربر شماره ۳۸۶۹۵ فرمودید یعنی درجهان آخرت و بعد از حساب و کتاب و رسیدگی به اعمال؛ کسانی هم که بهشتی هستند مثلا مادر، پدر، و فرزند و...‌ هم همدیگر رو نمی بینند و هر کس تا ابد خودش هست و خودش؟ دیدن پدر و مادر و اقوام ... فقط تو این دنیاست و بعد از مرگ دیگه تا ابد آنها رو نمی‌بینیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نسبت پدر و فرزندی و امثال آن در جهان ابدی معنا ندارد ولی از آن جهت که اهل بهشت «ممّا یشتهون» هر آنچه را بخواهند می‌یابند؛ قضیه فرق می‌کند. مثل آن‌که انسان طالب انس با کسانی باشد که در دنیا در حکم مادر و یا همسر و یا فرزند او بوده‌اند. این مباحث به طور مفصل در کتاب «معاد بازگشت به جدی‌ترین زندگی» که روی سایت هست، بحث شده. موفق باشید

38410

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد گرانقدر: در مقدمه مبانی نظری نبوت و امامت فرموده بودین اگر روحی که انسان از آن خلق شده روح خود خدا باشد، پس باید جسمی هم داشته باشد، پس خدا هم دارای جسم است. سوال این است که آن روحی که ملائکه تجلی آن هستند، آن هم متعلق به بدن جسمانی است؟ درحالی که ملائکه که تجلی آن است نیاز به جسم ندارد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از حضرت صادق «علیه‌السلام» است که خداوند روح را به خود نسبت داد به جهت بزرگی و فخامت روح. همان‌طور که مکه را به عنوان «بیت الله» به خود نسبت داد وگرنه روح هم مانند دیگر فرشتگان، تجلی انوار اسمای الهی می‌باشد. موفق باشید

38264

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر: از استادی یک سیر مطالعاتی فلسفه غرب خواستم که ایشون این سیر رو پیشنهاد دادن ۱. رساله های افلاطون ۲. آثار آگوستین و توماس آکویناس ۳. آثار کانت ۴. آثار دکارت ۵ اسپینوزا آیا این سیر مورد تایید شما می‌باشد و در غیر اینصورت ممنون میشم یک سیر مطالعاتی فلسفه غرب پیشنهاد بدید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید این موارد را طی سیر مطالعاتی مورد توجه قرار داد. در این موارد می‌توانید به جزوات «تاریخ فلسفه غرب» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/leaflet/397?mark=%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%20%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87%20%D8%BA%D8%B1%D8%A8
https://lobolmizan.ir/leaflet/960?mark=%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%20%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87%20%D8%BA%D8%B1%D8%A8
 

38246

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: پیرامون برگزاری یک سری کلاسهای عرفانی با موضوعات توسعه فردی در خانه حکمت اصفهان شماره هماهنگی جنابعالی را از دکتر احمدی دریافت کردم و برای هماهنگی یک همکاری با خانه حکمت تقاضای یک جلسه ملاقات حضوری با جنابعالی را دارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با کمال معذرت، در شرایطی نیستم که بتوانم خدمت رفقا باشم. مگر از طریق همین سایت و یا بعد از نماز صبح در مسجد خدیجه کبری بعد از اربعین. موفق باشید

38204

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: حقیقتا برای بنده سوال شده بود که تفاوت های وجود نزد جناب ملاصدرا و وجود نزد هایدگر چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم است که مفصلاً اندیشه این دو اندیشمند را در این مورد دنبال بفرمایید. امری نیست که در محدوده سؤال و جواب بگنجد. موفق باشید

38177

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا شناخت اسمای خداوند بدون مظاهر ممکن هست یا نه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! در این مورد خوب است به کتاب «اسماء حسنی دریچه های نظر به حق» که روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید 

38163

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: با توجه به سوال ۳۸۱۵۵ ، آیا می‌شود گفت که قوه بینایی نفس همان چشم نفس و قوه شنوایی همان گوش نفس است؟ البته منظور من گوش و چشم جسمانی نیست. منظور چشم و گوشی است که در عالم خواب داریم. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بین نفس و قوای آن دوگانگی نیست تا گمان شود مثلاً قوه بینایی نفس عضوی از اعضای نفس است. به آن جمله فوق العاده جناب صدرالمتألهین باید فکر کرد که فرمود: «النفس فی وحدتها کل القوی». موفق باشید

38147

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: عرض ادب و احترام، ببخشید در مورد خوردن گوشت چه نظری دارید؟ با توجه به اینکه در قرآن هست که از شیر و گوشت آنها تغذیه کنید و یه حدیث هست که می‌فرماید شکم خود را قبرستان حیوانات نکنید، حس می‌کنم بعد از خورد گوشت دچار خشم و ناراحتی میشم، درود های بیکران

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که اهل سلوک فرموده‌اند بهتر است هر روز گوشت نخوریم و در ۴۰ روز حداقل یک بار گوشت خورده شود. موفق باشید

38069

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: با اینکه میدونم سوالم پیش پا افتادست اما دست به دامان استادم هستم. فرزند یک سال و نیمه دارم، تقریبا وقت کمی برای خودم دارم، مادری کردن سخت ترین کار دنیاست، در نظر دارم نهایتا ۴ فرزند داشته باشم، به نظر شما ۴ تا خوبه؟ من واقعا کشش بیشتر از این رو ندارم، چون برای ۴ تا هم به سختی راضی شدم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد مربوط به خود فرد است. ان شاءالله که برکت لازم پیش خواهد آمد. موفق باشید

38037

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقت بخیر: قبول باشه عزاداری های شما. ان‌شاءالله برای خرید کتاب فصوص الحکم، بهترین شرح کتاب را معرفی کنید. لطفا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به ذوق افراد دارد. شرح‌های فارسی مثل شرح بابارکنا و شرح آیت الله حسن‌زاده در بازار هست. البته هیچ شرحی بدون شرحِ صوتی نمی‌تواند ما را با متن ابن عربی مرتبط کند. موفق باشید

37981

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام: چگونه می توان چشم حق بین خود را در دنیا باز کرد؟ راهکار عملیاتی که مناقشه روی آن نشده باشه وجود داره؟ امید به آخرت برای دیدن حقیقت، امید واهی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «معرفت نفس» در این مورد شروع خوبی است. موفق باشید

37978

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: استاد ببخشید علم زمان و تحلیل وقایع و پیش بینی آن ها بر اساس زمان را شما تایید می کنید؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر حضرت صادق «علیه‌السلام» فرمودند: «نَحنُ اَعلَمُ بِالوَقت» تا معلوم شود فرهیخته‌ترین انسان‌ها متذکر زمانه و شرایط تاریخی خود هستند، پس باید نسبت به زمانه و تاریخ فکر کرد. از طرفی تاریخ در جایی قرار ندارد که بتوان آن را به کسی نشان داد، بلکه امری است که جان و روح انسان‌ها را فرا می‌گیرد و در افکار و امور و حوادث و سیاست‌ها ساری و جاری است و تنها از طریق مظاهرش می‌توان آن را شناخت و از طرفی اگر به گفته حضرت صادق «علیه‌السلام»: «العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس» (کافی، ج 1، ص 27) آن‌کس که نسبت به زمانه خود آگاه باشد حجاب‌ها بر او هجوم نمی‌آورند تا گرفتار خطا گردد. پس آدمی باید در تاریخ و با تاریخ باشد وگرنه زندگی‌اش دچار پریشانی می‌شود و در فهم و خردش اختلال پدید می‌آید و نمی‌تواند در آینده درست حاضر شود، به همان معنایی که مولای‌مان علی «علیه‌السلام» فرمودند: «أعرَفُ الناسِ بالزّمانِ، مَن لَم يَتَعَجَّبْ مِن أحداثِهِ» (غررالحکم، ص 148) آگاه‌ترین مردم به زمان کسی است که از آنچه پیش می‌آید متعجب و شگفت‌زده نمی‌شود. موفق باشید

37938

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: منظور از روزی چیست؟ آیا خانه و ماشین هم جزو همان روزی در حد کفافی است که خداوند ضامن شده تامین کند و با اندکی تلاش به سمت انسان می‌رسد؟ روزی من همان در حد کفاف است ک خداوند تضمین کرده آیا زمانی که من با پراید کارم انجام می‌شود خرید پژو جزو روزی من است یا خیر؟ من کارگر شرکت خصوصی هستم اگر تلاش من در حد روزی ۸ ساعت کار باشد باز هم خانه یا ماشینی که روزی من باشد به من می‌رسد؟ و من نباید تلاش مضاعف کنم و مثلا روزی ۱۶ ساعت کار کنم تا به آن خانه برسم؟ هدف من از خانه داشتن خانه ایست آبرومند و نه زیاد خوب نه بد جوری که بتوانم در آن آرامش داشته باشم و خانه ای امن برای خانواده ام باشد تا همسرم هر سال استرس اسباب کشی را نداشته باشد. من ماشینی خریده ام با قرض و وام حالا اگر این ماشین روزی من بوده من بدون وام و قسط و کار کردن تا ساعت ۱۱ شب به این ماشین می‌رسیدم؟ من توقع زیادی از زندگی ندارم ماشین و خانه ای معمول آن هم فقط برای اینکه خانواده ام از حداقل ها داشته باشند و درگیر اینها نباشند؟ کتاب شما در مورد رزق را خواندم احادیث را مطالعه کردم اما این موضوعات برایم مفهوم نبود ممنون میشوم پاسخ بدهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً آنچه به معنای رزق مقسوم در روایات مطرح است رزقی است که انسان از طریق آن در مسیر بندگی خداوند موفق خواهد شد، بقیه اموری که خودمان برای خودمان تعریف کرده‌ایم را باید مورد پرسش قرار داد که آیا ما را در مسیر بندگی کمک می‌کند یا نه؟ بخصوص که جهان مدرن، زندگی را سخت کرده است. موفق باشید

37857

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ببخشید من چند وقتی هست در ارتباط با خدا ناتوان شده ام نمیدونم بخاطر عظمت خدا و یا موضوعات دیگری هست انگار خدا از دسترس من خارج شده است. اشکالی دارد بیشتر با امام زمان ارتباط بگیرم وقتی فکر می کنم این حس به دو دلیل هست یکی نا محدود بدون خدا و دور از دسترس بودنش در ذهن من بوده و دیگر اینکه انگار با امام زمان راحت تر می‌شود صحبت کرد. پیش خودم میگم افرادی مثل آیت الله بهجت و غیره ایشون را دیده اند و قابل دسترس هستند تا خداوند نامحدود نمیدونم علت این حالت چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نظر به اولیای الهی که آینه انوار حضرت حق می‌باشند، در واقع نظر به کسانی است که اشاره به اسمای الهی دارند و از این جهت اگر آن انس در بستر نظر به توحید بیکرانه حضرت ربّ العالمین باشد، راهِ خوب و ارزشمندی است. موفق باشید

37782

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: مولوی ستیزان بارها این متن را ارسال می کنند توضیح و پاسخ مناسبی دارین؟  شرع گریزی، خواسته های عرفانیِ شمس تبریزی از مولوی: جامی می‌نویسد: روزی شمس تبریزی از مولانا زیبا رویی درخواست كرد. مولانا همسر خود را دست گرفته در ميان آورد. شمس فرمود كه او خواهر جانى من است، نازنين پسرى مى‌خواهم. فى الحال مولانا فرزند خود سلطان ولد را پيش آورد. فرمود كه: وى فرزند من است. حاليا اگر قدرى شراب دست مى‌داد ذوقى مى‌كرديم. مولانا بيرون آمد و سبويى از محلّۀ جهودان پر كرده و برایش بياورد. نفحات الانس، نشر مطبعة لیسی، ص ۵۳۸ این خواسته ها، با کدام دین و مذهب و غیرتی سازگار است؟ آیا هنوز برخی در بی دین بودن اقطاب تصوف شک دارند؟ جالب آنکه مدافعانِ صوفیه تصریح کرده اند که این جماعت به هیچ دین و مذهبی پایبند نبودند و فقط به آموزه های خود عمل می‌کردند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید ملاک ما سندهای اصیلی مانند کتاب شریف «مثنوی» و یا دیوان «شمس تبریزی» است و جدا از این متون، ما را به نظراتی که بعضاً صوفیان ساخته و پرداخته‌اند چه؟!! مقام معظم رهبري «حفظه‌الله‌تعالي» در جلسه‌اي که با شعرا در سال ۱۳۸۷ داشتند فرمودند: مثنوي همان طور که مولوي مي‌گويد: «هُوَ اُصولُ اصولِ اُصولِ الْدّين»  می باشد و فرمودند: مرحوم مطهري هم با من هم عقيده بود. موفق باشید

37671

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: ۱. فلسفه و حکمت خلقت انسان چیست؟ چرا خداوند انسان رو بدین شکل خلق کرد که باید همراه با رنج باشد زندگی انسان؟ آیا خدا نمی‌توانست نهایت درجه ای که برای هر انسانی از طریق سیر و سلوک میسر هستش را به تمام انسان ها بدهد؟ پس حکمت و دلیل اینکه چنین نکرد چیست؟ اگر نهایت درجه قرب به خدا را تصور کنیم که عده محدودی به این درجه رسیده اند، چه اشکالی داشت که به تمامی انسان ها از همان ابتدای خلقت این درجه قرب داده می شد؟ چرا حتما باید از مسیری سخت و از راه عالم ماده این راه طی شود؟ ۲. در مقام تمثیل انگار ما را جبرا وارد یک چاه کردند که عالم ماده است و از چاه طنابی آویزان کرده اند و گفته اند می‌توانی با اراده خودت انتخاب کنی که در چاه بمانی و هلاک شوی یا طناب را بگیری بالا بیای و نجات پیدا کنی و این طناب همان ملتزم شدن به دین و واجبات و محرمات است؛ اما سوال اصلی اینجاست که آیا واقعا ما را جبرا وارد چاه کرده اند؟ اگر جبرا نیست با استناد به چه منبعی می توان گفت که جبرا نبوده است؟ پیشاپیش ممنون بابت پاسخگویی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در رابطه با این موضوعات، مباحث مهمی توسط اساتید محترم مطرح شده است از جمله کتاب «عدل الهی» که مرحوم شهید مطهری تألیف نموده‌اند. پیشنهاد می‌شود به کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

37646

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: استاد، با شهادت شهید زاهدی سوالی ذهنم را درگیر کرده. اینکه با شهادت ایشان تمام معادلات جهان بهم ریخت. کل جبهه استکبار خوار شد. آن هم خواری ای که در تاریخ بی سابقه بود. چه کسی فکرش را می‌کرد ایران، ایران ۴۰ سال تحریم، ایرانی که ۴۰ سال پیش سگ آمریکایی بر شهروند ایرانی شرف داشت، حالا همان ایران تو دهان امریکا، اسراییل و کل جبهه باطل و استکبار زد و هیچ غلطی، حتی به اندازه حرف زدن هم نتوانستند بکنند و هر کدام جداگانه پیغام می‌دادند که غلط کردیم. حس می‌کنم شهید زاهدی صرفا طلب شهادت نمی‌کردند، چون در شهادت حضور داشتند ولی در نوع شهادت خودشان و بعد از آن طلبی خاص داشتند. حس می‌کنم بعد شهید زاهدی طلب شهادت تنها، خسرالدنیا و آخرت است و دیگر باید نوع و تاریخ سازی شهادت طلب شود. خیلی فکرم درگیر طلب شهید زاهدی است. اینکه در لحظه اجابت دعا از خدا چی خواست و چگونه خداست که این چنین اجابت شد؟ سر قبر حاج احمد و حاج حسین چی خواست و چطور خواست که این چنین اجابت شد؟ حس می‌کنم اصلا شهادت شهید زاهدی یک جور دیگر عالم را تکان داد. شاید هم اشتباه می‌کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه شهیدان طالب چنین حضوری هستند و با هوشیاری تاریخی که دارند می‌‌خواهند با شهادت‌شان میدان تأثیر تاریخی‌شان بیشتر شود و در همین رابطه رهبر معظم انقلاب فرمودند بعد از شهادت، دست آن‌ها گشوده‌تر است. موفق باشید

37629

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: ۱. استاد برام سوال شده که روان شناسان چرا نتونستن محبت را به معنای واقعی بشناسند و در حد طبیعیات آن را پایین آورده اند. اگر کسی کمی بیش از مقدار طبیعی داشته باشد نسبت افراطی به آن می دهند؟ در صورتی که این محبت یک رابطه وجودیست که از خودی خدای متعال جاری و ساریست. محبت افراطی تر از خدا هم مگه داریم که فرمود «خلقت جميع العالم لكم وخلقتكم لي» و یا فرمود «خلقت الأشياء كلّها لأجلك وخلقتك لأجلي وأنت تفرّ منّي» خدا می‌فرماد که حواست فقط به من باشد هیچ الاهی جز من نگیر و من اینطور می‌فهمم که خدا از بس بنده را دوست دارد و مراقب اوست، در لطیف ترین حالت ممکن با بنده است خیلی زود اگر بنده کمی حواس جمع نباشد، خدا ناراحت میشه. خب خود خدا ظاهرا نشانه هایی از محبتی دارد که روانشناسان به تعبیر افراط می‌کنند. به گونه ای بحث را مطرح کردم که شاید بچگانه باشد، اما منظورم اینست که تنها بندگان خاص خدا آنهایی اند که دارای محبت سرشارند و این محبت را به سمت اله خود نشانه گیری می‌کنند. ۲. براستی چه رازی در عبد بودن نهفته است که انسان با این دریای وجودی بهترین حالت را برای خود عبد بودن می یابد و بهترین انسان را در تشهد، اول به عبد بودن و بعد به رسالتش یاد می‌کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در صدرا می‌یابیم که ما نسبتی با خداوند با امکان ذاتیِ خودمان داریم که آن امکانِ انسان‌بودن و انسانیت ما است و در نتیجه نسبت ما با خداوند در نسبتی است که او ما را در انسانیت‌مان خلق کرده و در نسبت با دیگر انسان‌ها، تنها با وجه انسانیت آن‌ها ما رابطه خدایی با آن‌ها داریم. ۲. این انسانیت در نسبت با خدا تنها در عبودیت متعیّن می‌شود وگرنه توهّم است. موفق باشید

37600

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: جانم این حجم از دلهره، اظطرار، اضطراب، نگرانی، بی قراری، تشویش، دلتنگی، غم، لابه، استغاثه، تضرع، دعا برای سید اولاد پیغمبر چه زیباست. خدا سید ابراهیم رو حفظ کنه ولی اولاد پیغمبر با اولاد پیغمبر چه فرقی داره؟ واقعا این اولاد پیغمبر با اون اولاد پیغمبر فرقی نداره؟ آه آه و صد آه که من هیچوقت برای اون اولاد پیغمبر که پدر زمان بندگان خداست تا این حد مضطر نشدم و با تمام قلبم دعا نکردم در پدر بودن او شکی نیست شاید من بنده خدا نیستم که برای غیبت و مصیبت سرپرستم بی تاب نیستم یا خودم رو محجور نمی دونم و احساس نیاز نمی کنم. اگه مستقلم از سرپرست و ولی زمانم که وای بحالم اگه بنده خدا نیستم، بنده کی یا چی شدم؟ خدایا من چه بلایی سر خودم آوردم؟ من نسبت به امام زمان غائب غریبم بی تفاوتم و نسبت به چند ساعت بی خبری از سایه مرد حقیقی زمان بی تاب. آه چه دروغ غم انگیز مقدسی حقمه که بی تاب پایین‌تر باشم چون لایق استغاثه غیبت جان عالم نیستم و همین غنیمت حال منه ولی نیمه خالی لیوان بدجور تو ذوق میزنه. پرسیدم چه کنم عاشق بی قرار شم که خواب و خوراک ازم گرفته بشه منظورم همین حس و حال الآنمه ولی انگار هربار تو یه مصداق ضعیف‌تر خودش رو نمایان می کنه حال عجیبی که نمی خوام سر از سجده تضرع بردارم تا خبر خوش رو بهم بدن اما هر بار مثل اسپند رو آتیش به خبرها نگاه می‌کنم و از بی خبری بی تابتر از قبل میشم که مومنی از دوستان معشوق (رجائا) در چه حال و روزیه و سرنوشت باقی مومنین در فراقش چی میشه کاش قبل از مرگ بی قراری برای اونی که باید رو درک کنم بنظرتون ممکنه؟ چه بلایی سرم اومده جانم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان از فقدان اولیای الهی که مأمور اصلاح مسلمین در مقابل استکبار هستند، این‌چنین بی‌تاب می‌شود؛ حکایت شعور و وجدانی در صحنه است که خبر از آینده‌ای امیدبخش دارد این انقلاب، صفحه گشوده توحید است، با ظهور مردانی که اشاره‌هایی هستند به سوی عرش که با بودن‌شان مأمور نمایش حقیقت توحیدیِ عرش‌اند، در جهان سیاست، تا تاریخی به ظهور آید که حکایت حضور انسان کامل «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف» می‌باشد و با شهادت‌شان که برگشت به مأوایِ عرشی‌شان می‌باشد ما را متوجه عرش می‌کنند. موفق باشید

نمایش چاپی