باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه بحمداللّه دغدغهی ارائهی دین را به جوانان با رویکرد نظر به انقلاب دارید، إنشاءاللّه سرباز جبههی حضرت مهدی«صلواتاللّهعلیه» هستید. ولی عنایت داشته باشید امثال حاج آقای پناهیان عزیز هم از همین اساتیدی که به قول شما فقط حدیث میگویند استفاده کردند و لذا از آنها غافل نباشید. باید انقلابی بود و درس هم خواند و اخلاق را هم تا حدّ مکارم الاخلاق بالا برد و عجله هم نکرد، خیلی هم سخت نگیرید، محذورات مسئولان و مدیران حوزه را نیز در نظر بگیرید. همه؛ دغدغهی اسلام دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی معلول از نظر وجودی پرتو و تجلی علت است یعنی معلول همان علت است با درجهی وجودی نازله و این یعنی سنخیت بین علت و معلول. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر بنا است ما عقلمان را دست این حرفها بدهیم؟ در کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» عرایضی در این موارد داشتهام. خوب است به آن کتاب رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» در قسمت «ازدواج؛ تولدی دیگر» عرایضی داشتهام. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم همهی این سخنان را شنیدهام ولی هرکدام را در فضای خود میفهمم نه اینکه حقیقتاً این سخنان مقابل هم باشد مگر آن که رهبری عزیز به عنوان تذکر فرمودند: وظیفهی نظام اسلامی است که شرایط بهشترفتن مردم را فراهم کنند و این را بعد از سخن آقای روحانی فرمودند که آقای روحانی گفتند: مگر ما موظفیم مردم را به بهشت برسانیم؟ نه آنکه آقای روحانی در مقابل صحبت رهبری گفته باشند. به نظرم این بیانصافی است که بین سخنان مقام معظم رهبری و آقای رئیس جمهور بگردیم و سخنانی را پیدا کنیم که میشود مقابل همدیگر قرار داد، در حالیکه شخصیت آقای روحانی چه قبل از ریاست جمهوریشان و چه بعد از آن طوری نبوده که بخواهد با رهبری مقابله کنند و این غیر از سلیقهی ایشان است که برداشت ایشان از سخنان رهبری بعضاً غیر از برداشت ما میباشد. اعتقاد بنده آن است کسانیکه این کارها را میکنند سعی دارند القاء کنند مسئولان کشور مقابل رهبری انقلاباند و این کاری است که دشمنان به دنبال آناند، در حالیکه واقعاً این طور نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با اینکه بنده نسبت به کمیتهی امداد بیاعتماد نیستم ولی سخن استادتان را بیشتر قبول دارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: زود قضاوت نکنید و قطع رابطه ننمایید. اینها توبه میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت داشته باشید وقتی جایگاه وجودی حضرت مهدی«عجلاللّهتعالیفرجه» مقام واسطهی فیض است، هر وقت اراده فرمودند برای خودشان بدن ایجاد میکنند 2- در آن کتاب عرض شده که قلب مبارک امامان معصوم«علیهمالسلام» عین حقیقت قرآن است و عملاً با نظر به آن عزیزان میتوان به طور حقیقی از قرآن استفاده کرد و انسان شد 3- حقیقت قرآن اصل همهی انوار الهی است و عظمت ائمه«علیهمالسلام» به جهت اُنس قلبی آنها است با حقیقت قرآن و یا همان کتاب مکنون که فوق صادرهی اول است و مقام اسماء حسنای الهی است. همانطور که حضرت صادق«علیهالسلام» فرمودند: «لَقَدْ تَجَلَّى اللَّهُ لِخَلْقِهِ فِي كَلَامِهِ وَ لَكِنْ لَا يُبْصِرُون » خداوند در کلاماش برای خلقاش تجلی کرده ولکن آنها نمیبینند. ائمه«علیهمالسلام» در قرآن خدا را ملاقات میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نمیدانم بدیهیات اولیه و ثانویه یعنی چه؟! بدیهی آن نحوه علم حضوری است که تصورش موجب تصدیقاش میشود زیرا در وجود انسان به صورت روشن هست، لذا اگر بتوانیم آن را احساس کنیم تصدیق مینماییم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شکاکیت یا یک بیماری است و یا یک موضعگیری مصلحتی. ظاهراً گرگیاس دومی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حالِ معنوی آن گشایشی را میگویند که انسان در اثر آن احساس معنویت خاصی به او دست میدهد. اگر سالک خود را در همین اندازه متوقف کند به مراتب بالاتر که شهود قلبی است نایل نمیشود. از این جهت است که گفتهاند: «هرچه در این راه نشانت دهند / گر نستانی بِهْ از آنت دهند». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر جزوهی «چگونگی کار با تفسیر المیزان» را که بر روی سایت هست مطالعه فرمایید إنشاءاللّه جواب همهی قسمتهای سؤالتان را خواهید یافت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «وجود» در مقام خود حالتی مثل نور دارد که هیچ محدودیتی ندارد مگر آنکه آنقدر نزول کند که در نهایتِ محدودیت قرار گیرد یعنی همان مرتبهی عالم ماده 2- همینکه وجود در صحنه باشد تجلی هست و آن تجلی همان معلول است 3- هرچه وجود نازل شود محدود میشود مثل آنکه وقتی عالم عقل، که هیچ کثرتی در آن نیست نازل شود، میشود عالم مثال که کثرت دارد ولی صورتهای آن محدودیت ماده را ندارند 4- در سلوک انسانی قلب بالاتر از عقل است ولی در عالم وجود، قلب معنا ندارد 5- ائمه«علیهمالسلام» واسطهی فیضاند و از طرفی ملائکه از تجلیات وجودی ائمه هستند و از طرفی قلب انسانها محل تجلیات انوار ائمه میباشند. دو نحوه وجودند و هرکدام بر اساس نحوهی وجود خود با ائمه ارتباط دارند 6- این نزولی که برای نور قائل هستیم آن نوع نزولی نیست که در وجود پیش میآید و وجود دارای مراتب میشود، بلکه نور با تشعشعات خود مرتبهای نازلتر از وجود را به صحنه نمیآورد بلکه در تمام مراحلِ تشعشعات خود همان مرتبهای است که دارد ولی نزدیکترین حالت به عالم مجردات را دارد. موفق باشید