با سلام: گاهی انسان نیازهایی دارد که از جهت مشخصی که فکر می کند به صلاح اوست بر آورده می شود ولی در شرایطی قرار می گیرد که اقدامی که باید انجام دهد دقیقا منطبق بر سخن افرادی است که جای مدارایی باقی نگذاشته اند یا اینکه مجبور به کسب اجازه در مواردی از آنهاست یا اینکه در برخی موارد نیاز هایی دوطرفه هست که نمی شود انجام نداد، در این صورت چه باید کرد که دفع ضرر شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال پیامبر ما که رحمة للعالمین هستند با مدارا کارها را جلو میبردند. موفق باشید
«لولا الحجة لساخت الارض بأهلها» با توجه به حدیث فوق منظور از حجت کیست؟ آیا شامل همه ی پیامبران میشود مانند یوسف و... یعنی هر پیامبری حجت زمان خودش است؟ اگر چنین است حد فاصل تاریخی بین حضرت اسماعیل (ع) تا پیامبر اسلام که نه پیامبری بوده و نه امام چگونه توجیه میفرمایید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه حجّت خدا در زمین بوده و در همان زمان هم حضرت موسی «علیهالسلام» و جانشینان آن حضرت و حضرت عیسی «علیهالسلام» و حواریون بودهاند. موفق باشید
سلام و ادب: ضمن آرزوی محرم شدن در طواف کعبه حقیقت رمضان و نسیم رمضان چنان می وزد که گویی یا باید چنان بال پرواز گشود که تا قرب حق در تمام مراتب و نسبت ها در وقت سحرگاهی انقلاب اسلامی، زمینی آسمانی شد یا که لباس احرام درآورد و به پوچی زمانه دست توافق داد و خود را در حداقل های احساس بودن در رنج بی ثمر دید. گویا یارای قرب از رمضان است در این سحر انقلاب اسلامی اشارتی چند و کنج فراغتی اندک نصیب مردمان شده جهت بازخوانی اندیشه های اصیل تاریخ، شما را تمنایی است ز ایشان مبنی بر اشارت های مواج در دریای طوفانی انقلاب اسلامی در عصر آرام طلب عقل پیشه مدرن تا حاج قاسم وار به دل طوفان های مقدس زمانه زده و بدون دل بستگی به فضیلت های کوچک، موقعیت های تاریخی خود را در «وقت حاضر» بیابند و ساحل های دور و نزدیک انسانیت را در عین پیوند دادن، درنوردد و دیگر بار، بارقه های امید خدایی بودن و خدایی شدن بشر را در آسمان ظلمت زده زمانه مدرن به روشنای چشم دلها بنشاند که نشانده و باز خواهد نشاند تا دلها ببینند که راه تا بی نهایت آسمان گشوده هست حضرت استاد هر کدام که باشد تفسیر، معارف، یا چند اثیر اخیرتان پیرامون نگاه زنده به اسلام در آیینه انقلاب اسلامی را یارای مواج کردن دلهای بیقرار است اما به کدام نظم و سامان باید پیش رفت به نظم جهان بین دو جهان، ندای بی صدا یا حکمت های حضور!؟ در نخستین گام به کدام موج تحول باید که پای دل داد و طوفان عشق را لبیک گفت؟ جان را هر دم طلب تازه خدای دگریست. التماس دعا در لیالی قدر.🙏🌹😍
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به سلوکی باید اندیشید که در این زمانه در دلِ انقلاب اسلامی پیش آمده و حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» در افق این تاریخ، ما را «شدنی» میخواند که شخصیت خود او با آن ابعاد گستردهاش، صورتِ متعیَّنِ آن سلوک میباشد؛ در هر کجای انقلاب اسلامی که حاضر شویم، از بیراهههای جهان مدرن به بزرگراهِ اصیل این تاریخ گام نهادهایم تا در خود بیابیم که کدامین سخن را باید زمزمه کنیم تا «خود» باشیم و «خود» شویم. از گوشسپردن به ندای بیصدای انقلاب اسلامی تا آن جهانی که بین دو جهان حاضر شده است و بنا دارد ما را در بر بگیرد و «بودنی» به وسعت بودنِ همه انسانیت آخرالزمانی به ما عطا کند. موفق باشید
سلام بر استاد عزیز: این تفکر و نوشتار درسته به نظرتون راجع به جبر خلقت و سعادت مندی و شقاوت فرد از طرف پدر و مادر؟ هدایت در مقام تشریع نیست هر چند شریعت از روی اعمال معصوم پایه گذاری و به صورت تئوری در اختیار ماست ولی این اعمال شریعت ذاتی است که تکوینا در برخی از بشر قرار داده شده بشری که از بدو تولد در محیطی شیعه با افکاری غیر از مدل فکری عامه مردم و قطعا با کسب حلال پدرانه که نیازی به «فالینظر الانسان الی طعامه» پیدا نکند که انسان کودک قابلیت فکری و عملی این نگاه به طعام را نخواهد داشت. از طرفی مدل بسته فکری خانواده شیعه که کودکی را پرورش میدهد، باعث این هدایت تکوینی از سمت ربش خواهد بود. و مذهب شیعه که از سلب پدر و مادری پاکیزه به فرزندی خوش شانس ارث برسد و رشد او را با غذای پاک در جسم و غذای پاک در تربیت مخلوط کند همان فرد فرزند است که هدایت خواهد شد و به مقصود خلقت خواهد رسید. این هدایت تکوینی است در آغاز خلقت هر فرد از بشر، همانطور که ذکریا وعده گرفت به یحیی «نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى» و نطفه هر پیامبر و معصومی منعقد شد به سلب پیامبری چرا اینها را باید فهمید چون افتخار به دین به مذهب به خوبی به پاکی ریشه در بسیاری از تکوین و جبر دارد و این افتخار و خود ستایی در مذهب و شیعه اگر در شخصی از شیعه باشد غرور و توهمی بیش نیست شیعه امروز بعد از ۱۴۰۰ سال شیعه مقتدری است که با حکومتی تحت عنوان تنها یک روایت فی زمان غیبتنا به ولی فقیه مراجعه میکند و هر چند کتابها در مورد ولی فقیه و حتی اصل و فرع آن نظریه پردازی شده و به امضای بزرگانی رسیده ولی حقیقت تاریخ منزوی بودن شیعه را در تمام طول این عمر عام ۱۴۰۰ ساله و خاص ۲۵۰ ساله معصومین اثبات میکند تا جایی که در تاریخ، در کتابهای قطور تاریخی و سرگذشت مسلمین بار اندکی از متون متعلق به فرهنگ امامت شیعه است حتی هر ۴۳ فرقه شیعه از زیدیه تا اسماعیلیه و واقفیه امام کاظم و ما جعفری های امام صادق علیه السلام همه و همه گوشه باریکی از این تاریخ مسلمین را به خود اختصاص داده ایم رفتار سنت الهی در مورد تمام امویان و عباسیان و مردم دورانی که تحت این حکومتها مسلمانی کرده اند آیا ارتداد و ناحق بودن است؟ در فضایی که فرزندی در جامعه عباسیان متولد شده و بنابر جو حاکم زمان خود خلیفه را باعث حتی گردش ماه و خورشید میدانسته آیا مسلمان نیست و اشعری بودن و تفویضی بودنش حکم کفر دارد؟ قطعا اینطور نیست که این سنت و مدل حکومتی تا لحظه تکیه بر کعبه به همین منوال حداقلی شیعه خواهد گذشت باقی ادیان، تمامی فرق شیعه و سنی قطعا، که دین را از مادر به ارث برده اند تا زمانی که امامی از شیعه با تکیه بر کعبه به این بقیه الله نرسیده باشد بر حق خواهند بود و مسلمان زاده مسلمان است چه سنی چه شیعه چه افغان چه ایرانی.
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوعی که میفرمایید بسیار عمیقتر از آن است که در محدوده یک سؤال و جواب بحث شود. کتابهای خوبی در این مورد نوشته شده که از جمله آنها بحث کتاب «شیعه» جناب پروفسور هانری کربن است و موضوع «حکومت در حکومت» شیعیان در طول تاریخ. و عملاً حاکمان دوران، ظاهرِ حکومت را در اختیار داشتند و به همین جهت ملاحظه میکنید که عموماً آنها کمر به قتل ائمه «علیهمالسلام» میبستند. در مورد اینکه اجتماع در تربیت انسان نقش دارد، باید متوجه شد بحثِ «ما فی الشرایط» غیر از بحث «ما فی الانسان» است که حضرت آیت الله حائری شیرازی در کتاب شریف «تعلیم و تربیت اسلامی» بهخوبی مطرح میکنند. بدین معنا که آنچه بالاخره مبنای انتخابِ اصیل انسان است «مافی الانسان» یا فطرت او است و به همین جهت حضرت موسی «علیهالسلام» در عین آنکه در دربار فرعون رشد میکند، ولی فطرت الهیِ ایشان، شخصیتشان را شکل میدهد. و برعکسِ آن فرزند حضرت نوح «علیهالسلام» است. به هر حال مسئله را باید با دقت مورد ارزیابی قرار داد. موفق باشید
سلام استاد: شرمنده از مزاحمت مجدد درباره سوالی که داشتم در سوال ۳۰۹۵۲ تا حدودی پاسخم را پیدا کردم. اما مسئله ام اینست که گویی جنگ بین دنیا و آخرتم مرا سخت گرفتار و ملول کرده، ازطرفی نمی دانم بعنوان یک خانم در جمع ها و جامعه مثلا لباسهای مشکی و ساده باید بپوشم که نظر نامحرم جلب نشود یا لباسی بپوشم که مثلا قشر نوجوان را هم جذب کند و دلزده نکند؟ که در اینصورت حکم آن را در نظر نامحرمان نمی دانم، البته گویا آنچه باید افراد را جذب کند منزلت من باید باشد نه این امور؛ اما من نمی توانم تعادل را دریابم نهایتا این مسئله ی لباس، گاهی برایم وسواس فکری پیش می آورد و خودش غفلتی برایم شده که مزاحم شما شدم راستش حتی مثلا با چادر که هستم روسری غیر از رنگ مشکی جلوی نامحرمان سختم هست و نمی دانم درست است و مشکلی ندارد یا نه، یا من وسواس دارم؟ افسوس ها دارم که چرا اینقدر به جای تعالی، ارزش سیر و بودنم را تخفیف داده ام و می دهم، که به جای کسب لباس تقوی و پیروی از صاحبان سیره، خودم را اسیر خودم کرده ام ، که ندانستم «ان العزه لله جمیعا» استاد اگر بطور مثال عفو کامله ی الهی به من برسد آیا در آنصورت خجلت زدگی کارها و غفلت هایم نابود می شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نباید تا این حدّ حساس بود بالاخره مؤمنین باید خوشسلیقه باشند و در ظاهر آنها، آن زیباییِ طبیعی و خوشسلیقگی معلوم شود. آنچه مورد تأیید نیست حالتی است که به طور غیر طبیعی رنگهای لباس ذهنها را به خود مشغول کند مثل آنکه کسی به جای روسری روشن به رنگ صورتی، روسری روشن به رنگ قرمز جیغ داشته باشد. در این موارد خوب است به جزوات مربوط به «زن» که روی سایت هست رجوع شود. موفق باشید
سلام و عرض ادب: استاد در کتاب اسرار نماز آیت الله جوادی بین آداب و حکمت و اسرار نماز تفاوت قائل شده است و حکمت را به نتایج عمل، آداب را به مسائل اجرایی نماز و اسرار را به عوالم وجودی بالاتر که باطن عمل است ربط می دهد اما در کتاب حکمت عبادات، حکمت و اسرار را یکی می داند! راز این تناقض چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید در آنجایی که بین حکمت و اسرار تفکیک کردهاند، خواستهاند مطلب را دقیقتر بیان کنند از آن جهت که حکمت عبادات را میتوان با مخاطب در میان گذارد، ولی راز آنها را هرکس در نزد خود مییابد به همان معنایی که جناب مولوی میفرمایند: «هرکه را اسرار حق آموختند / مُهر کردند و لبانش دوختند». موفق باشید
سلام و ادب: دو مسئله داشتم: اول: بنده حدودا از بدو تولد با حضور ماهواره در منزل بزرگ شدم و یکسری تاثیرات منفی ازش گرفتم تا الآن که سعی در مبارزه با این روحیات دارم، متاسفانه این روحیات در ارتباط با دوستانم هم تاثیر گذاشته و اذیتم کرده و به قولی احساس شهوت حقیر بالاست، از طرف دیگر اقارب نامحرم مسائل حجب و حیا را رعایت نمیکنند و با وجود تذکرات با بیاعتنایی از کنار مسئله میگذرند. این وسط حقیر هستم و محیط آلوده و ذهن آلوده که حقیقتا مستاصل شدم نمیدونم چطور با خودم، با محیط مبارزه کنم. ثانی: خانواده با عقاید احساسی و خرافی، بنده را بزرگ و تا الآن هم سر عقاید قبل خود پابرجا هستند، کنون که سن گذشت و به حدی رسیدیم که الحمدلله تا حدی تفکر داریم، وقتی مخالفتی سر عقیده یا سنتی میکنیم که از سر احساسات و بدون محکمات هست با واکنش تند مواجه میشیم، البته بعد نتیجه منفی عمل از سر احساسات خود را میبینند و چندمدتی پشیمانی هست اما بعد گذشت مدتی کماکان سر همون مسائل خود برمیگردند. خواستم ببینم نحوه تعامل با چنین روحیاتی چگونه هست؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مقاومت در مقابل میلهای حرام در جای خود موجب شوق بیشتر در عبادات میگردد. ۲. با مدارا در این موارد باید وارد شوید تا آرامآرام زبان همدیگر را بفهمید. موفق باشید
سلام استاد: کوتاه عرض میکنم وقتی بعضی مراجعه میکنند و راهکار میخواهند برای نماز خوان کردن شخص تارک نماز، راهکار قرآنی و روایی چیست؟ خودمان چه صحبتهایی با تارک الصلوة داشته باشیم که نماز خوان شود؟ ممنون خدا حفظتون کنه
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید این افراد را متوجه حضور ابدیشان نمود که مباحث «معرفت نفس» چنین توانی را دارد. پیشنهاد میشود مباحث مطرح در کتابهای «جوان و انتخاب بزرگ» و «ده نکته در معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» که همه در سایت موجود است؛ را با آنها در میان بگذارید. موفق باشید
استاد: با پسری ۱۷ ساله که نماز میخوانده حالا نماز نمیخواند دلیل هم نمی آورد وارد بحث نمیشود مهربانی هم میکنیم ولی نمیدانیم دردش چیست چه کنیم تا کی مدارا کنیم؟ دعا کنید برای همه جوانانی که گرفتار مکر لیل و نهارند. دلم گرفته چه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید سختگیری نکرد. این جوانان وقتی مزه خوبیهای مسلمانیِ مسلمانان را چشیدند، آرامآرام به آداب اسلامی نیز متخلق میگردند. موفق باشید
سلام علیکم: استاد مطالعه معرفت نفس زمان بره؟ صوت جلسات شما رو گوش دادم و با یکی از دوستان مباحثه هم دارم ولی فکر میکنم دیره و بایستی زودتر رد بشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت هرطور که خودتان صلاح میدانید عمل کنید. موفق باشید
سلام و وقت بخیر: دانشجوی تاریخ هستم و علاقه زیادی به تاریخ اسلامی مخصوصا زندگی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام و فرهنگ و تمدن اسلامی دارم اما منابع خوبی برای تحقیق در دست ندارم و نمیدانم چه گونه برای زندگی خود برنامه ریزی کنم تا هر سه بعد فردی، اجتماعی و خانوادگی را دارا باشد و فرصت برای مطالعه و تحقیق نیز داشته باشم. لطفا راهنمایی بفرمایید. و کتاب خوب در زمینه تمدن نوین اسلامی معرفی بفرمایید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید بعد از مطالعه کتاب «بصیرت حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» که روی سایت هست، خوب است کتاب «فروغ ابدیت» از آیت الله سبحانی را نیز مطالعه فرمایید و سپس به جزوه «ریشههای انقلاب» و کتاب «تمدنزایی شیعه» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. إنشاءالله «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
سلام استاد: من پرستارم ودر بخش اورژانس مشغول هستم. خواستم بپرسم واسه نماز شب خوندن که باید وقت بذارم و باید از جمع همکارا جدا شم از لحاظ شرعی مشکلی نداره؟ شاید فشار کار روی اونا زیاد شه یا ارباب رجوع معطل شه لطفا یه راهکاری بهم بدین چون نمیخوام کسی متوجه شه و از طرفی وقتم آزاد شه ک نماز بخونم. ممنون میشم جواب بدین.🙏
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر موجب فشار روی همکارانتان میشود نباید آن عمل مستحبی را انجام دهید. ولی میتوانید در حین حرکت نیز نماز خود مثل نماز شب را انجام دهید و رکوع و سجود آن را با اشاره سر به پایین به عنوان رکوع و پایین آوردن سر و قراردادن پیشنانی روی مُهری که به پیشنانی نزدیک میکنید، سجده را انجام دهید. اگر هر ۱۱ رکعت برایتان مقدور نیست، قسمت شفع و وتر را انجام دهید. موفق باشید
سلام: من دختر ٢٩ سالهای هستم که دغدغههای اجتماعی مختلفی دارم. به عنوان مثال از ماه رمضان ۳ سال پیش تاکنون مساله محیط زیست و دینداری و ارتباط خیلی نزدیک اینها و غفلت خیلی زیاد ما توجهم رو جلب کرده، و در حد توان در مسیر تغییر سبک زندگی خودم و آگاهسازی و فرهنگسازی این موضوع تلاش میکنم. این روزها اما مسالهی زنان که همیشه گوشهی ذهنم بوده، خیلی برام جدیتر شده. مخصوصا اینکه در شرف ازدواج هستم، و بعد از حدود ۱۰ سال که خواستگاران زیادی داشتم، حدود ۳ ماه هست که با یکی از خواستگارانم تا حد زیادی پیش رفتهایم و در شرف ازدواج هستیم، و خدا رو شکر از جنبههای دینی و اخلاقی و خانوادگی کفویت زیادی داریم و عشق و احساس زیادی هم بینمان شکل گرفته. در این سالها از فعالین مسائل زنان زیاد شنیده بودم که بخاطر ضعف قوانین ایران در برخورد با زنان و بطور خاص در زندگی مشترک و ظلمها و آسیبهایی که در مسیرهای قانونی به زنان میشه، شروط ضمن عقد رو جدی بگیرید و ۶ شرط، حق طلاق، حق مسکن، حق تحصیل، حق اشتغال، حق خروج از کشور و حق حضانت رو حتما به عنوان وکالت در ابتدای ازدواج بگیرید. و من هم بعد از مدتی آشنایی، موضوع رو با طرف مقابلم مطرح کردم، و در ابتدا ایشون پذیرفتن، اما الان احساس خوبی به این موضوع ندارن و کمی دچار تردید و نگرانی شدن. ضمن اینکه گرفتن این حقوق، «مهریه» رو هم تحتالشعاع قرار میده. شاید حداقل ۳ هفتهای میشه که دارم راجع به این موضوعات تحقیق و پرس و جو و تفکر و مطالعه میکنم، و متاسفانه هنوز درماندهام. نه متوجه فلسفهی مهریه میشوم، و نه اینهمه آزار زنان توسط برخی از مردان رو قابل چشمپوشی میدونم. دوست دارم واقعا نگاه درستی به این مسائل داشته باشم و مطمئن و خوب جلو برم و حتی بتونم الگو باشم برای دیگران و فرهنگسازی کنیم در این زمینه هم، اما فعلا توی کار خودمون موندیم. نمیفهمم اگر مهریه صرفا یه هدیه هست، چرا اینهمه عندالمطالبه داره و حتی قبل از تقسیم ارث از مال جدا میشه؟! حتی چرا این هدیه یک طرفه هست و فقط برای زن هست؟! آیا ربطی به بکارت زن و رابطهی جنسی داره که موقع عقد و دوشیزگی اگر کسی بخواد جدا بشه نصف میشه؟ آیا این درسته که برخی میگن یه پشتوانهی اقتصادی هست برای زن به جبران نصف بودن ارث و حتی اینکه در زمان بارداری و بچهداری زن نمیتونه مثل مرد کار اقتصادی انجام بده؟ اصلا کی باید میزان مهریه رو مشخص کنه؟ درسته که دختر و پسر خودشون راجع بهش صحبت کنن (چون برای من حس خوبی نداره که بخوام مبلغی مشخص کنم)؟ چرا در روایتی گفته شده زن نیکو کسی هست که مهریهاش کمتر باشه؟ مهریهی حضرت زهرا به زمان ما گویا چیزی در حدود ۲۵ سکه بوده، که حدود ۳۰۰ میلیون میشه. اینکه میگن عُرف اون رو مشخص میکنه واقعا یعنی چی؟! چون الان عرف خانوادهی ما حدود ۲-۳ میلیارد هست (بین ۲۰۰-۳۰۰ تا سکه). و نگاهشون اینه که اگر روزی زن مجبور به جدایی شد، بتونه زندگیش رو خودش اداره کنه و نخواد دست از پا درازتر برگرده خونهی پدرش. یا حتی بخاطر قانون جدید مهریه و اینکه شاید در عمل سالیانه یک یا دو سکه پرداخت میشه، خیلیا دیگه اون رو بیارزش میدونن و اصرار دارن که اگر پسر ملکی داره، میتونه یه بخشیش رو به نام همسرش کنه به عنوان مهریه. الان جوری سردرگم شدم که نه میدونم تکلیفم با مهریه چیه و نه با شروط ضمن عقد که خانوادهها هم تقریبا حس خوبی بهش ندارن و همه میگن این صحبتا رو ابتدای ازدواج نکنید، درحالیکه در همین ابتدای ازدواج تمامی حقوق اولیهی زن ازش گرفته میشه و با حرف نزدن راجع بهش هم چیزی تغییر نمیکنه. دوست ندارم عشق و احساس خوبمون رو در ابتدای مسیر خراب کنیم، اما میخوام تکلیفم رو با زن بودنم و امنیت و عدالت و آرامش و آسایش خودم و همسر آیندم بدونم و تصمیمی بگیریم که به نفع همه باشه. واقعا ممنون میشم که راهنماییم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله بسیار پیچیده و بغرنج است از آن جهت که ازدواجهای ما در سه حوزه فرهنگی گیر افتاده است. یکی در حوزه فرهنگیِ صدر اسلام با شرایط خاصی که زنان در آن فرهنگ داشتهاند و دیگر در حوزه فرهنگی خودمان و شرایطی که زنان در دل فرهنگ ایرانی و سنت ایرانی دارند و سوم در حوزه فرهنگیِ جهان جدید که ما از آن جدا نیستیم. و همین امر موجب اختلال در امر ازدواج شده است و همینطور که متوجه شدهاید با بعضی از این شروط ضمن عقد که بیشتر مربوط به این جهان و شرایط امروزین زنان و مردان نیست، کار مشکل و مشکلتر شده است و حرف در این مورد بسیار است. بخواهیم و نخواهیم هیچکدام از این شروط ضمن عقد، نه نقشی در استحکام خانواده دارند و نه نقشی در آنکه اگر زوجین نتوانند با همدیگر زندگی کنند، مانع جدایی میشود. از این جهت به نظر میآید نگاهِ واقعبینانه آن است که همان صفای اولیه را بدون این نوع شرطهای با بند و وصل و بدون مهریههای سنگین حفظ کنیم و هنرِ طرفین آن باشد که تلاش کنند معنای زندگی با همدیگر را درک نمایند و نیازشان نسبت به همدیگر را که هرکدام میتوانند نقش مکملّی داشته باشند؛ فهم کنند. عرایضی در کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» شده است. موفق باشید
خادمان قرارگاه خدمت رسانی مردمی شهید والامقام آقا مصطفی ردانی پور در نظردارند با توجه به اوضاع نامناسب اقتصادی موجود و عدم بضاعت عده ای از خانواده های عرصه جهاد فرهنگی و همچنین مدافعان حرم اتباع؛ با توجه به ایام ماه مبارک رمضان و در راستای اجرای فرامین مقام معظم رهبری مدظله العالی در زمینه مواسات مومنانه اقدام به جمع آوری کمک های مردمی و توزیع آن بصورت اطعام غذای گرم و بسته ارزاق جهت رفع گوشه ای از مشکلات این خانواده های آبرومند داشته باشند. لذا از جنابعالی تقاضامندیم درصورت صلاح دید توصیه های ارزشمند خود را جهت هر چه بهتر انجام دادن این امر مهم مرقوم فرمایید. با تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار تنها یک عمل خیر و ثواب نیست، نوعی حضور در تاریخی است که با انقلاب اسلامی شروع شده از جنس حرکت امام علی «علیهالسلام» که همیانِ غذا را بر دوش میانداختند تا نشان دهند فرزندان اسلام چه اندازه نسبت به مشکلات مردم حساسند. در این مورد رفقایی که مایلند به عزیزان و خادمان قرارگاه خدمترسانیِ مردمی شهید ردانی کمک نمایند، میتوانند کمکهای خود را به شماره کارت 6037997324144840 به نام آقای نجوکی واریز نمایند. موفق باشید.
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم و رحمت الله. استاد عزیز من بابت پاسخی که به پرسش ۲۷۶۴۵ داده اید حقا تعجب میکنم! شما نمیتوانید این طور صریح بگویید: من نمیتوانم به این نوع نگاهها فکر کنم. سؤال من از شما این است که آیا این نوع نگاه ها از من درآوردی اساتید است؟! میفرمایید خیر. عرض میکنیم: آیا این نگاهها که علائم ظهور را بیان میکنند از دو لب مبارک معصوم بیرون آمده است؟ میفرمایید: بله؛ و روایات ظهور را به ما نشان میدهید. با این حال چرا میفرمایید نمیتوانم به آنها فکر کنم؟! نمیتوانیم که بگوییم این نگاهها دروغ است. چطور است که از مقام معظم رهبری میپذیریم وقتی درباره حدیث یتحابون بروح الله بیاناتی دارند؟ ولی درباره دیگر احادیث ظهور از جمله سفیانی که به تعبیر آیت الله بهجت رحمت الله علیه این یک علامت را دیگر نمیشود کاری کرد، میگوییم نمیتوانیم فکر کنیم؟! چرا باید میان نگاه خود و نگاهی که معصومین جلوی روی ما گذاشته اند، افتراق و جدایی ببینیم؟! حداقل برای استاد طاهرزاده ای که در قلمروی ناظران از منظر عرفان اسلامی است شاید مناسب نباشد که درباره این مساله ای اینقدر ذهنها را مشوش ساخته بگوید من نمیتوانم به این نوع نگاهها فکر کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «تحلیل تاریخی نشانهای ظهور» از حجتالاسلام دکتر مصطفی صادقی رجوع فرمایید. زیرا بنا به تحقیق ایشان، این روایات یا اموری است که باید تأویل نمود و یا ریشه در تحریفات عباسیان دارد از آن جهت که میخواستهاند مهدیِ عباسی را به عنوان مهدی امّت جا بیندازند. و از این جهت عرض شد بنده نباید وارد شوم که نیاز به کار تحقیقی دارد، نه آنکه با یک سؤال و جواب بتوان مسئله را روشن نمود. موفق باشید
با عرض سلام و دعای خیر محضر استاد عزیز: می خواستم بپرسم آیا در عالم ذر یا عالم ارواح نحوه ی زندگیمون و امتحاناتمون رو هم خودمون امتخاب کردیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی حضرت حق در آن عهد الستی به تک تک افراد خطاب میفرمایند: «الست بربّکم» یعنی آیا من پروردگار شما نیستم؟ و آنها هر کدام جواب میدهند: «بلی شهدنا» یعنی آری! ما پروردگاریِ شما را میبینیم؛ حکایت از آن دارد که همه انسانها در بنیان و فطرت خود با حضرت ربّالعالمین و با نظر به ربوبیت حضرت حق روبهرو شدهاند و به اختیار خود جواب خداوند را دادهاند. البته چون در دنیا وارد شدهاند و با کثرات دنیا مرتبط گشتند، بعضاً از آن حضور و از آن عهد غفلت کردند. موفق باشید
سلام: وقت بخیر. بنده با استدلال به این مطلب که علامت ظاهری احترام به مقام عالی و سلام گفتن و ابراز فرمانبرداری در زمان ما بالا بردن دست کنار سر است، هنگام عرض سلام خدمت صاحب الامر، به این نحو عمل میکنم ، آیا یه نظر حضرتعالی این گونه ای از توجیه شخصی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم هرگاه که نام حضرت مهدی «عجل اللهتعالیفرجهالشریف» در مقابل حضرت رضا «علیهالسلام» میآمد، حضرت به پا میخواستند و از سر احترام دست را بر سر میگذاشتند و البته این غیر از آن است که وقتی میخواهیم سلام به حضرت بدهیم، دست برسینه میگذاریم. موفق باشید
با توجه به متنی که در یکی از جلسات اخیر استاد فرمودند: «با نظر به سخن امام سجاد «علیهالسلام» انسان آخرالزمانی را انسانی میدانیم که بیشتر به ذات گسترده و وجودی خود نزدیک شده و در این راستا بنا دارد حضور گسترده خود در جهان را تجربه کند و حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» به چنین بودنی که از انسانِ این دوران میشناختند، تاریخ انقلاب اسلامی را ماورای تاریخ مدرن به میان آوردند. انقلاب اسلامی با تذکر حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه»، توجه به بودن گشوده انسان این دوران است. انسانی که بودن خود را مقدم بر دانشاش میفهمد.» منظور از این بودن چه نوع بودنیست و چه ابعاد و ویژگیهایی دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «معرفت نفس» جهت شروع این نوع مطالب میتواند کمککار قضیه باشد و پس از آن کتاب «در راستای بنیان حکمت حضور انقلاب اسلامی در «جهانی بین دو جهان» افق بحث را روشن میکند. موفق باشید
سلام علیکم: با توجه به اینکه تفسیر المیزان مسایل عرفانی رو بهطور مستور بیان کرده و اگر اشتباه نکنم به تعبیر حضرت آیت الله جوادی آملی «لا یمسه الا العارفون» هست و تفسیر بیان السعاده هم در برخی جاها نقد هایی بهش هست برای همین لطفاً یک تفسیر عرفانی که مورد اعتماد و بر اساس اعتقادات شیعه باشد معرفی نمایید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که اگر با مطالعه جزوه «روش کار با تفسیر المیزان» به سراغ المیزان بروید نتایج خوبی میگیرید. تفسیر مشهور ابن عربی که تأویلات جناب عبدالرزاق کاشانی است نیز در این مورد مطالب خوبی دارد. در رابطه با نگاه عرفانی به سوره «فتح» میتوانید به کتاب «سوره فتح و آینده روشن مجاهدان سالک» که روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام: عرفان یهودی وحدت وجودی نیست پس احتمالا به طرف کدام قوس نگاه میکنند به طرف جلال خدا؟ چون میدانم در این دین جلال خدا پررنگ است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان نیستم. موفق باشید
سلام وقت بخیر استاد: برای کتاب منازل السائرین، آیا شرح شما کفایت می کند یا نیازه در کنارش شرح استاد یزدانپناه هم دنبال بشه؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به شرح ایشان هم رجوع فرمایید معلوم است که کار کاملتر خواهد شد. موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله: در کتاب «معرفت نفس وحشر» صفحه ۷۶ میخوانیم: «کلیه قوا و نفوس همواره در صراط استکمالند و چون نفس انسانی از قوه به فعلیت رسید خواه در سعادت عقلی یا در شقاوت حیوانت، به ناچار از نشئه ی دنیا به نشئ ی آخرت منتقل خواهد شد» آیا این در مورد نفس مطهر امام مهدی علیه السلام هم صادق است؟ آیا ایشان هنوز به فعلیت تمام وکمال نرسیده اند و در راه استکمال قدم بر میدارند؟ انشاالله سوال این حقیر جسارت به محضر مقدس امام به حساب نیاید و اعوذ بالله من هذا
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرایضی در این راستا شده است مبنی بر آنکه ائمه «علیهمالسلام» در مقام حقیقت نوری خود در کمال انسانی حاضرند و از این جهت امام ما و همه بشریت هستند. ولی در مقام نفس ناطقه، آنها با عبادات خود کامل میشوند. از طرفی آن بزرگان همواره به تعبیر علامه طباطبایی در آیه ۳۳ سوره احزاب در عصمت تکوینی خود هستند و آن را حفظ میکنند و ما با نظر به سیره و توصیه آنها سعی میکنیم از گناه فاصله بگیریم تا به آنها نزدیک شویم. موفق باشید
سلام: ببخشید یک سوال از حضرت استاد طاهر زاده داشتم. آیا علامه طباطبایی با امام خمینی و انقلاب مخالف بود؟ همانطوری که اخباری چنین به گوش میرسد!
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً هرگز مخالفتی بین آن دو بزرگوار نبوده، بلکه شایع است که علامه گفتهاند انقلاب، یک شهید داشت، آنهم اسلام بوده. ولی آنچه از مشی علامه برمیآید و بر فرض هم که این جمله را فرموده باشند باید آن را حمل بر افراطکاریهایی کرد که بعضاً در ابتدای انقلاب پیش آمد و از آن طرف، فرزند ایشان به کلّی منکر این جمله از طرف پدرشان هستند. بخصوص که شاگردان علامه و دستپروردگانِ ایشان همه از یاران انقلاب هستند. موفق باشید
سلام استاد: وقتتون بخیر. فرمودید اگر پس انداز برای رفع مشکلی نباشد پولمان صرف نیازمندان بشود، اصلا در زندگی برای حوادث و مواردی که ممکنه پیش بیاد پس اندازی نداشته باشیم یا در حد منطقی طوری نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره تا آنجا که میشود نباید با نظر به احتمالاتی که چندان هم قابل توجه نیست، خود را از توفیقات امروزین محروم کرد و گرفتار نوعی ثروتاندوزی شد، مگر پساندازی معقول که بالاخره در هر زندگی معنا داشته باشد. موفق باشید
عرض سلام و ارادت خدمت استاد بزرگوار: نظر حضرتعالی ر ا در باره این دیدگاه در مورد معاد جسمانی خواستارم: (با تشکر) به نظر حقیر میرسه که شاید عدم معرفت به حقیقت زمان و مبتلا شدن به ذهنی که محصور زمان است تلقی صحیح ما رو از معاد جسمانی دستخوش آسیب کرده لذا چون عوالم و مراتب بعدی هستی را طبق عادت از حیث زمانی متاخر از این عالم میبینیم و همچنین زمان های این عالم را نیز با ترتیب و توالی می فهمیم، متوجه احاطه ای که عوالم علوی در مافوق زمان بر این عالم دارند نمی شویم. در حالی که در قیامت که یوم الجمع است، انسان همۀ مر اتب مادون یعنی مراتب طبیعی و مثالی را با مرتبۀ عقلی خود یکجا مشاهده میکند و حاضر میبیند، لذا واقعا همین بدن مادی با تمام حرکات جوهری خود از نوزادی تا مرگ در قیامت حاضرند و همین الان نیز چنین است لکن چون ما توجهی به آن مراتب نداریم، از آن غافل هستیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در بحث سوره مرسلات در این مورد شد مبنی بر آنکه معاد جسمانی حکایتِ به ظهورآمدن عقاید و ارادههای انسان است در عین یگانگی با روح. و اینکه آن صورتها، از جنس روح میباشند و به همین جهت در روایتها بحث صحبت کنگرههای بهشت را با اهل بهشت به میان میآورد. برای ادامه بحث میتوانید به جلسات ۵ تا ۱۱ شرح سوره مرسلات رجوع فرمایید. موفق باشید