باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور ذهن چندانی در این رابطه ندارم. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: جواب شما به ادعایی مبنی ارتباط امام خمینی با آمریکا قبل از انقلاب چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نقطه نقطه شخصیت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» چه در جوانی و ارتباط فعّال با مرحوم مدرس و چه در زمانی که با مرحوم آیت الله کاشانی محشور بودند و چه ارتباط اساسی ایشان با استادشان آیت الله شاهآبادی همه و همه حکایت از بصیرت فوقالعاده ایشان نسبت به جریانهای خودفروخته و غربزدگان از یکطرف، و فهم درست زمانه در رابطه با استکبار از طرف دیگر دارد. در این مورد خوب است به کتاب «تحلیلی از نهضت امام خمینی» از آقای حمید روحانی و جزوه «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» سری بزنید. جزوه به آدرس زیر در سایت هست. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/leaflet/1005?mark=%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8%20%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C%20%D9%88%20%D9%81%D9%87%D9%85%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C%20%D8%A7%D8%B2%20%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%20%D9%88%20%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%20%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86
با سلام و تبریک اعیاد خدمت استاد بزرگوار، استاد عزیز یه مطلب و مسیله ای که هست و دوست دارم از نظر شما راجع این موضوع بیشتر استفاده کنم آینه که به گمانم قبل از هر نوع اطلاعات یا یاد دادن مسایل دینی به فرد باید یه موضوع را فرد متوجه بشه و یا او را متوجه کرد و آن کارکردن روی این موضوع هست که علت اینکه افراد جذب دشمن میشن چیه؟ آیا قبل از هر چیز باید دشمن شناسی را افراد بدونن، یا قضیه چیز دیگر است، و یا شاید هم یه نظر بنده آینه افراد ذهن پاک خود را بعضا در دیگران میبینن و برفرض فکر میکنن اون طرف مقابل هم همین چیز را میگه درصورتی که همیشه اینطور نیست و گاه آدم وارد رابطه ای میشه یا ضربه میخوره با اون فرد یا گروه او را میبرد الان هم که ارتباطات گسترده شده. چطوراستاد میشه این خطا را مدیریت کرد؟ کما اینکه در دهه قبل اکثربچه مذهبی ها افراد بی دین را حتی مثل خود تصورمیکردن و شاید علت جذب اروپا شدن همینه برای این مشکل واقعا چه باید کرد؟ البته کتاب آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود را هم خواندم و خواستم بیشتر راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همینکه میفرمایید. باید بتوانیم به خوبی دشمنشناسی کنیم. در این مورد بد نیست نظری به فایل https://eitaa.com/matalebevijeh/10958 رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام بر شما: گاهی اوقات انسان نیاز دارد که از مسیری که در آن قرار گرفته است اطمینان پیدا کند. یعنی مطمئن شود که راهی که میرود، همان راهی ست که باید در آن حرکت کند و وظیفه خود را به انجام برساند. ولی خیلی از مواقع این اتفاق نمی افتد یعنی هیچ عاملی نیست که به انسان تذکر دهد که راهت درست است و موفقیت و رستگاری تو در این راه است در نتیجه حالتی از سستی و تنبلی و رخوت در انسان پدید می آید که دیگر انگیزه ای برای انجام کارش نیست به عنوان مثال در هنگام درس خواندن و یا کار کردن در محل کسب این اتفاق روی میدهد و انسان شک میکند که مسیرش درست است و الان در جای درستی قرار دارد و دارد کار درست را انجام می دهد یا خیر؟ ۱. در این حالات باید چه کرد؟ ۲. چه کنیم که وظیفه خود را به درستی در این زمانه بشناسیم و انجام دهیم؟ (آیا وظیفه، از طرف خدا افاضه میشود یا اطلاع یافتن از آن اکتسابی است؟) ۳. مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی علیه) میفرمایند که عامل انگیزه دینی که شهدا داشتند باعث این شد که اینچنین بدرخشند (نقل به مضمون)؛ این انگیزه دینی چیست و چگونه باید آنرا در خود ایجاد نمود؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حضور بندگی در افق توحید در عین خوف و رجاء و نه در شک و تردید. ۲. همواره سیره و شخصیت اولیای معصوم حجّتاند در اینکه آیا راه را درست میرویم یا نه. زیرا «هُمُ السّبیل». ۳. انگیزه اصلی آن مردانِ مرد و آن زمانشناسانِ واقعی تحقق نظام توحیدی در مقابل استکبار یزیدی بود به سیره مولایشان حضرت اباعبدالله «علیهالسلام». موفق باشید
به سلام خدمت استاد گرامی: حدودا ۶ سال هست که وارد مسیر معرفت النفس شدم و مباحث خوبی رو گذارندم و در طی این مباحث دیدگاه و تفکرم خیلی عوض شده و مشتاق تر شدم این علم رو ادامه دهم و خودش نوعی لذت است. چون مسیر تفکر جهش و نوع آن رو در راستای الی الله قرار میده و واقعا آرامش به همراه داره. من مدتی هست در حال تحقیق در باب ترنس ها هستم. ساعتها کنکاش کردم از جمله از اطلاعات سایتهای متنوع گرفته نوع جراحی ها و انواع مصاحبه با افرادی که این اختلال هویت جنسی رو دارن. چه قبل عمل چه بعد عمل. نظرات خودشون، خانوادشون و .... رو دنبال کردم. سوالهای سایت و در این مورد رو هم مطالعه کردم. استاد من به یک جمع بندی رسیدم ولی هنوز مطمئن نیستم خواستم نظرتون رو بدونم. استاد طبق این تحقیق دلایل زیادی کشف شد. مثلا گفته بودن استرس مادر و عوامل خارج در جنین اثر کرده یا نفس بدن رو درست تدبیر نکرده یا امکانات نفس کم بوده یا غده هیموفیز مغز ایراد داشته و ..... من خیلی کلنجار رفتم برای هر موردی دلیل یافتم که یه جوری قانع نشدم برای نمونه اگر استرس مادر در جنینی باشه خیلی ها مادرشون در نشاط بوده بدون استرس و شرایط و مثلا دوفرزند به دنیا آورده با شرایط بارداری یکسان چه روحی چه تغزیه ولی یکیشون احساس ترنس داره پس ١٠٠ درصد استرس قانعم نکرد. اگر غده هیپوفیز ایراد داشته پس غده رو کی میسازه خود نفس داره کل بدن رو میسازه همان غده رو هم نفس ساخته باز قانع نشدم. اگر نفس بدن رو درست تدبیر نکرده خوب خود این بدن رو بازم نفس اراده میکنه و میسازه پس تدبیر کرده باز قانع نشدم. درکل هر موردی رو بررسی کردم باز حل نشد. جالب اینکه به قول خودتان عجیب است همین نفسی که اراده کرده و خودش این بدن رو تدبیر کرده و ساخته و دوست داشته بسازه حالا ساز مخالف میزنه و پس میزنه. جالبتر اینکه بیشتر این افراد بدن رو اصل گرفته و از خود واقعی غافل هستند و دنبال خود واقعی هستند و فکر میکنن با جراحی خود واقعی پیدا میشه. خوب وقتی این گوشت ها رو دستکاری کنن باز قانع کننده نیست. چرا؟ چون نفس نه زنه نه مرد جنس بردار نیست فقط هست. جالبتر اینکه جراحی نوعی فریب نفس میشه چرا؟ چون قبل عمل قوه وهم و خیال شدت گرفته و عقل تسلیم وهم شده و جراحی میطلبه حالا جراحی صورت گرفته پس چرا اکثرا شدیدا پشیمان شده و طالب همون بدن قبل جراحی رو میشوند و چون چاره ای نیست خودکشی میکنن که بازم قانع کننده نبود. بعضی جراحی میکنن و ظاهرا میگن حالا این شکاف بین جسم روحم از بین رفت و در و تخته جور شد ولی در مصاحبه میگن یه مشکل رو حل کردم ١٠٠٠ مشکل برای خودم تراشیدم از جمله ازدواج نمیشه کرد چون آلات تناسلی دستکاری شده بچه دار هرگز نمیشم چون مثلا رحم تخلیه شده یا تا آخر عمر باید هورمون تزریق کنم یا جامعه باز من رو نمیپذیره چون بعد از عمل بازم طبق جنسیت جامعه نیستم چون بدنی تقلبی درست کردم و. خوب بازم قانع کننده نیست که جراحی مشکل رو برای همیشه حل میکنه. خوب استاد وقتی برای یکی بگیم استرس مادرش باعث ترنس شده مادر اون یکی که استرس نداشته و ترنس شده چی؟ وقتی تغزیه رو علت بدونیم و دو مادر با شرایط تغزیه یکسان باز یکی ترنس بشه چی؟ یا موارد بالا که گفتم. استاد من واقعا به یک نتیجه برای خودم رسیدم و این نتیجه رو به یک مورد ترنس دختر که از آشنایان هست و شدیدا تمایل به تغییر جنسیت به پسر داره رو گفتم و اون مطلب این بود که گفتم احساس میکنم در زمانه الان ما دینداریمون شدیدا درگیر مدرنیته هست و چاره ای نیست جز اینکه با مدرنیته حرکت کنیم ولی درگیرش نشیم و با سیر الی الله نگزاریم مدرنیته ما رو ببلعه. خوب در این شرایط با انواع روشهای زندگی و مدها شاید ترنس بودن مد شود. چطور طبق تحقیقاتم کسی که ترنس هست پس از مشاوره به بهزیستی ارجاع میشه و روانپزشک ها طی چندین جلسه به جمع بندی میرسن این ترنس کاذب هست یا نوعی بیماری، حالا اگه کاذب بود خوب شاید یکی دلایلش همین مدرنیته باشه. چرا؟ چون نفر میبینه پسرها آزاد ترن. شبها دیرتر میان خونه و .... و در این عصر زندکی شاید قوه خیال و وهم شدیدا درگیر بشه و خودش رو خیالی پسر ببینه در حصار تن دخترونه و موارد مشابه از جامعه امروزی که اثر گذاره اگه کاذب نبود و بیماری بود ارجاع میدن پزشک قانونی و ساعتها روان درمانی و روان پزشکی و هورمون درمانی و.... تا به نتیجه برسن بره دادگاه مجوز جراحی تغییر جنسیت بگیره. خوب حالا فرض گرفت، چرا پس بخشی بعد عمل پشیمون میشن باز شبهه پیش میاد که آیا غفلت از خود واقعی و جولان قوه خیال بر سایه عقل باعث نشد که این همه دوندگی برای مجوز و نهایتا جراحی باز نتیجه نداد و بعد چند ماه گشتن با بدن جدید و شروع مشکلات جدید پشیمانی اغاز و اکثرا خودکشی کردند. پس درد کجاست؟ مشکل کجاست؟ بهش گفتم نظرم رو بهت میگم ولی چون مطمئن نیستم نمیگم ١٠٠ درصد علتش اینه ولی تامل کن و فکر کن ببین خودت چه برداشت میکنی. گفتم خداوند لحظه به لحظه در حال ازمایش بنده هست به طرق مختلف و طبق آیات قران با فقر، فرزند، مال، ترس، مرگ، بیماری و .... در حال آزمون هستیم اگر پدر مادر تو خیلی ناراحت ترنس بودن تو هستند حس میکنم در بستر این مشکل در آزمون امتحان با فرزند قرار گرفته اند. اگر تو حس ترنس داری طبق علوم وقتی نفس تو این بدن رو تدبیر کرده و حالا ناراضیه و یه جورایی دلایل بالا علت ترنس رو رد کرده پس آیا چیزی باقی میمانه حز امتحان اللهی؟ با این احساس یعنی فکر نمیکنی در بستر این حس و درگیری شدید روحی قراره آزمونی سخت بدی و ان شاءالله بعد از قبولی به مقامات عالیه برسی و شاید این دوره و تحمل و صبر بر آن باعث جهش فکری، عقلی و قلبی تو بشه و در مسیر سیر و سلوکی خاص قرار بگیری و حتی عاشق خالق خودت بشی. آخه برگ بدون اذن خدا زمین نمیافته اابته جایگاه عقل و احساس و اشتباهات جای خود وقتی دلایل خارج قانع کننده نبود ولی امتحان بیشتر راضی کننده بود. آیا میتوان پذیرفت که هر کسی با دلیلی امتحان میشه دلیل امتحان تو این حس ترنس بودنه؟ استاد بعد شرح این موضوع به فکر فرو رفت و انگار مسئله جدیدی برایش رقم خورد حال استاد واقعا نمیدانم این برداشت و تحقیق من چگونه است ولی قلبم بیشتر به این امتحان گرایش داره تا دلایل دیگه واقعا ساعتها فکر کردم این ترنس مقوله بسیار بسیار عجیبیه. یه وقت میگن نفر سرطان داره ریشه یابی میکنی میبینی مثلا سردیجات زیاد مصرف کرده طبعشم سرد و خشک به مرور زمان به علت عدم رعایت اصلاحات غذایی سودای بدن در جایی تجمع کرده شده سرطان یا دلایل دیگه قانع کننده هست. ولی این ترنس بحث روح است بسیار عجیب است. حال نظرتان رو در مورد این گزارش طولاتی که وقتتان رو گرفت و امیدوارم حلال کنین بفرمایید و راهنمایی کنید به تشکر فراوان
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز با این پدیده از قدیم آشنا هستم و امر جدیدی نیست. به همین جهت عرض شد به عنوان شخصی که در خلقت جسمی ناقص است باید موضوع را مدّ نظر قرار داد و مثل هر ناقص الخلقه ای متذکر این امر باشد که در چنین موقعیتی وظایف محدودتری به عهده دارد و رضای خدا را زودتر برای خود فراهم میکند. امری که در مباحث «عدل الهی» بدان پرداخته شد. به گفته آیت الله حائری شیرازی هرکه داراتر است مسئولتر است و در اینجا نیز همین نکته صدق میکند که ناقصالخلقه مسئولیت کمتری نسبت به مسائل فردی و اجتماعیاش به عهده دارد. موفق باشید
با سلام: استاد گاهی مسولیت هایی به عهده ما قرار میگیرد که در حالت معمول به عهده ما نیست، اما در شرایطی مجبور به انجام آن (یا اینکه با شناختی که از فرهنگ مدارا داریم آن ایجاب می کند) با وسایلی هستیم، که از رضایت صاحبان آن بی اطلاعیم اما به طور معمول روال انجام کار با همین مواد، وسایل و این ترتیب و نظم وهماهنگی بوده است تا جایی که ما مطلعیم (یا شاید مسائل دیگری که...)، در این مواقع عملکرد صحیح چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به حضور در بستر تاریخ انقلاب اسلامی و ذیل ولایت مقام معظم رهبری«خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». بدین معنا اگر در آن بستر با موضوعاتی روبرو شدیم، خود به خود آنچه مصلحت است انتخاب میشود. موفق باشید
سلام استاد: ایام به خیر. برای کسی که توفیق حج را درک کرده و الان در فراغش میسوزد چه توصیه ای دارید؟ جزوه وظیفه حجاج نسبت به مردم رو قبلا خوندم و میخوانم. دلم اما قرار ندارد. هر چه به ایام اعمال نزدیکتر میشویم سوختنم عمیق تر میشود. راه تسکینی هست؟ راهی برای بردن بهره حجاج از همین گوشه ی عالم هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در منزل وجود بیکرانه خود حاضربودن، حضور با همه حجاج در طول تاریخ است و این با ایثار و محبت که حکایتِ یگانگی با همه انسانها است إنشاءالله محقق میشود. موفق باشید
عرض سلام و ادب خدمت شما استاد بزرگوار: ببخشید استاد، شوهر بنده چند روز پیش سوالی از شما کرده بود مبنی بر اینکه خانه ای بزرگ (۴ طبقه) ساخته است، آیا می تواند برای ترس از چشم زخم به اقوام بگوید که این ملک اجاره ای است و شما در جواب فرموده بودید که با صدقه و مهربانی با ارحام و ولیمه دادن بلا رفع خواهد شد. مشکلی که الان پیش آمده این است که ایشان از وقتی پاسخ شما را خوانده بسیار گیج و سردرگم شده، چون از یک طرف به خاطر جو فامیل به شدت از چشم زخم می ترسد و از طرف دیگر پاسخ شما برایش حجت است. حال چه دستور می فرمایید استاد؟ البته فکر کنم با توجه به اینکه هر دو نفر مالک این خانه هستیم اگر بین هم اجاره نامه تنظیم کنیم و بگوییم اجاره کرده ایم دروغ نگفته ایم و ضمنا نظر مادرشان هم اینست که فعلا به کسی نگوید، حالا چه دستور میفرمایید از راهنمایی شما سپاسگزارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جز آنچه که عرض شد چیز دیگری نیاز نیست. إنشاءالله همان امور، موجب رفع چشمزخم هم میشود و در دیگر امور، بنده صاحبنظر نیستم. موفق باشید
با سلام: وقتی می گوییم بسم الله آیا منظور آن است که الله اسم ذات خدا است؟ آیا منظور از اسم الله آن است که این الله اسم عین وجود است، نه خود عین وجود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: روی «اسم» در اصطلاحات عرفانی بیشتر فکر شود. «اسم» به معنای نام و یا عنوان نیست. «اسم» به معنای ذات است به صفت خاص، بنابراین معنا نمیدهد بگوییم «الله» اسمِ عین وجود باشد! موفق باشید
با سلام و عرض ادب و احترام: اگرخواستیم جلسه هفتگی برگذار کنیم اگر این جلسه مثلا زیارت عاشورا ثابت باشد یا نه هفته دیگر حدیث کساء، زیارت جامعه و غیره. کدام روش خیلی بهتره و اگر همسرم یا پدر و مادرم گفتند این هفته نگیر اینجا حکم چیه چکارکنیم؟ مثالی بزنید. میدانیم که هر چی یا خدای مهربان یا مجلس اهل البیت باشد خوب است اما از نظر شما که استاد هستید کدام بهتراست؟ ممنون ازلطف شما التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. متنوع باشد بهتر است بخصوص زیارت جامعه عزیز که با معنا مدّ نظر قرار گیرد و هر هفتهای قسمتی از آن خوانده شود. ۲. بر نظر خود اصرار نداشته باشید، نظر همسر و والدین خودتان را نیز محترم بشمارید. موفق باشید
سلام: چند وقتی هست که مخصوصا صبحها که برای نماز بیدار می شوم دلم بسیار «وحشت» دارد از من و حسابرسی ام ...
باسمه تعالی: سلام علیکم: با معارفی مانند «معرفت نفس» و تأمّل در سورههای قرآن به لطف الهی از این مشکلات عبور خواهید کرد. موفق باشید
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: در این مدت ۱-۲ سال گذشته علمای دینی و شخصیت های برجسته انقلابی زیادی را در عرصه های مختلف علمی و فرهنگی، از دست دادیم. بدون مبالغه می توان گفت که برخی از آنها یگانه بودند و دیگر مانند آنان نخواهیم داشت _ مانند استاد حسن زاده آملی _ بدون در نظر داشتن علت فوت این بزرگان سوال اصلی این است که آیا مرگ این شخصیت های برجسته مقدر الهی بوده است یعنی مثلاً فوت آیت الله فاطمی نیا رحمت الله علیه در سن ۷۰ و چند سالگی مقدر شده بود یا عوامل طبیعی و یا انسانی فوت این بزرگواران را جلو انداخته است؟ ۲. با توجه به این موضوع که مرگ این چنین عالمان دینی رخنه در دین محسوب میشه آیا خداوند در این زمانه با فوت این بزرگان می خواهد ما را در معرض امتحان قرار دهد؟ بسیار تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه ۲۱ و ۲۲ سوره حدید متذکر این امر مهم است که مرگ انسانها از قبل مشخص و مقدّر شده و البته شکل آنها متفاوت است. ۲. آری! باید به راهی فکر کرد که ظرفیت تولد چنین انسانهای بزرگی را دارد و آن راه را راهی برای آینده خود در نظر گرفت. موفق باشید
من در رشته فیزیک تحصیل کردم و تا کنون در زمینه معارف اسلامی و دینی و... هیچگونه مطالعهای نداشتم. دوست عزیزی سایت صبار رو به من معرفی کردند جهت استفاده از مبحث ده نکته از معرفت نفس. من صوت تمام جلسات را گوش دادم و بسیار برای من جذاب بود و علاقه مند شدم که بیشتر مطالعه داشته باشم، ولی اصلا نمیدونم چه مباحث و چه کتبی را دنبال کنم. ممنون میشم اگر من رو راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است با سیر مطالعاتی که سایت «لُبّ المیزان» پیشنهاد کرده است؛ کار را جلو ببرید. إنشاءالله نتیجه لازم حاصل میشود. موفق باشید
با سلام خدمت استاد بزرگوار: ۱. قبل از خواب آدابی هست که باید به آن عمل شود، اما گاهی پیش می آید که در شرایطی بیداری مکرر از خواب اتفاق می افتد، آیا لازم هست همه کار هایی که نیاز هست هر بار تکرار شود؟ ۲. گاهی از برخی موسیقی های بی کلام و کلاسیک برای افزایش تمرکز خصوصا در حوزه هنر استفاده می شود، آیا استفاده از آنها مانعی ندارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده منظور در موقعی است که به طور رسمی بخواهیم بخوابیم، مثل خواب شب. ۲. فکر نمیکنم، ولی بنده در این مورد تجربهای ندارم. موفق باشید
با سلام خدمت استادعزیزم، استاد در برخورد با زنان اونطور که دقت کردم البته نه همه، چندان تمایل به وارد شدن در بحث های سیاسی وجود ندارد و وقتی بعضی حرفهای سیاسی زده میشه این جمله را میگن که آدم باید اول خودش را درست کند یه روایتی راجع سیاست دیدم ازغرر الحکم مبنی بر اینکه کسی که نفس خود را تربیت کند سیاست حقیقی را دریافته است و آیا میشه در بحث های سیاسی به این روایت استناد کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست ممکن است خانمها تمایلی در امور جزیی سیاسی که چندان مربوط به آنها نیست؛ نداشته باشند، ولی ملاحظه کردهاید در آنجایی که سیاست، عین دیانت است به تعبیر حضرت امام در وصیتنامهشان از مردان نیز جلوتر بودهاند و از این جهت میتوان گفت کسی که نفس خود را تربیت کند سیاست حقیقی را دریافته است. موفق باشید
سلام و ادب خدمت استاد گرامی: پرسشها را بعد از مدتی نگاه میکردم. یک پرسش قدیمی بود دوستی در اثر سفر به کربلا و عدم رعایت همراهان کورونای سختی گرفته بودند و بابت مصائب خصوصاً ریرش مو خیلی شاکی بودند گفتم عرض کنم شاید باز ببینند ریزش موی کرونا اغلب بعد از چند ماه جبران میشود و خوب میشود نگران نباشند خصوصاً اگر مواد مغذی بخورند زودتر بر میگردد. منم تابستان گرفتم الان موها تقریبا برگشته خوب شده. در مورد این قبیل اساتید دین و اخلاق هم چه عرض کنم. از عامی و عالم امر دین را سهل گرفتند و بنده که کلام جدید و قدیم و فلسفه قدیم و جدید را آشنام میبینم چه قدر فهم یقینی حقایق دینی و ارتباط ماده و معنا دشوار است و در عجبم از توهم همه چیز دانی قشر عامی و منبری و حرفهای ذوقی در ساخت علم و دین که دین و دنیای مردم را مثل جان این عزیز به بازی گرفته است. فکر میکنم امروز دین را باید از دست منبری ها و اساتید اخلاق ذوقی و بعضی امام جمعه ها هم نجات داد نه فقط منوتو و اینستاگرام.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر از تذکر و راهنمایی جنابعالی. توصیه شما را به آن کاربری که چنین مشکلی داشت، ارسال میداریم. موفق باشید
سلام: حقیر مربی پرورشی هستم. سعی در صمیمیت با هنرجویان دارم و لکن گاه سوءاستفاده میکنند و حتی برخی که جنبه ندارند توهین میکنند. حال چه باید کرد رو به خشونت بیاورم؟ البته نه فیزیکی بلکه دفتر انضباطشان با من است نمره کم کنم یا به دفتر معرفی کنم و ...
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا میشود باید با جوانان مدارا کرد. ولی گاهی چنانچه نفس امّاره آنها به میان آید که جز خوف، آن را کنترل نمیکند اینجا است که باید بحث تنبیه به میان آید و نه در مواقعی که بیشتر به جهت نادانیشان حرکاتی را انجام میدهند. موفق باشید
بازخوانی هویت دینی و ملی محضر طربناک استاد سلام و احترام: به تعبیر فیلسوف وزین جناب هایدگر تکنولوزی حوالت تاریخی این زمان و به تعبیر شما هدیه الهی خدا برای بشر است تا بتواند قدرت انکشاف برای یافت استعداد های طبیعت را داشته باشد . حال سوال اینجاست، خدایی که اراده بی حکمت نمیکند چرا چنین تقدیری برای زمانه کرده است؟ آیا میتوان چنین اندیشید که به اوج رسیدن کشف استعداد های طبیعت، مقدمه ای برای شکل گیری حکومت مهدوی الهی در عالم است؟ چرا که مهدی (علیه السلام) و یاران او اگر قرار است حکومتی جهانی (و نه قبیله ای و منطقه ای) تشکیل دهند، برای بهترین مدیریت در حکومت جهانی خود، لازم است از همه استعداد های طبیعت بهره ببرند. برای مثال اگر قرار است فرمایشات مهدی (علیه السلام) در زمان حکومتشان به همه جهانیان برسد لازم است رسانه در میان باشد و اگر قرار است بهترین رسیدگی به وضع معیشت مردم سراسر عالم باشد باید سرعت و مظاهر آن (همچون هواپیما و قطار سریع السیر) در میان باشد تا مدیران مهدوی بتوانند بدون فوت وقتی امورات را سامان دهند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته نیز میتوان فکر کرد که اوج وسعت انسان عبارت از آن است که در همه عالم ملکوت و ناسوت، با وجه قدسی آنها حاضر شود و حضور در طبیعت از این جهت قابل توجه است و لذا ماهیت تکنولوژی در راستای ظهور استعدادها که مسلّماً در حکومت حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» همچنان حاضر است، غیر از ماهیت تکنولوژی در قالب گشتل میباشد که مربوط به وجه غفلتزده غرب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد مطالعهی جزوات «نقش فرآیندی انقلاب اسلامی در این تاریخ» http://lobolmizan.ir/leaflet/1690 و «انقلاب اسلامی و عصری جدید در گام دوم»
http://lobolmizan.ir/leaflet/1720 إنشاءالله افقی را در این مورد میگشاید.
موفق باشید.
سلام استاد: وقتتون به خیر. سال هاست از کتاب ها و فایل های صوتی شما در مباحث استفاده می کنم و بسیار بسیار در مسیر زندگیم موثر بوده به خصوص مباحث اخلاقی در حدیث یابن جندب و ای اباذر که سال هاست بارها گوش کردم خواستم ازتون تشکر کنم، اجرتان با حضرت زهرا سلام الله علیها
باسمه تعالی: سلام علیکم: امید است با حضور در مسیری که اسلام عزیز و اولیای معصوم در مقابل ما می گشاید همچنان با صبر و شکیبایی و ایستادگی و ادامه آنچه یافته اید, به نتایجی برسیدکه حضرت حق در رابطه با آن فرموده اند: «أَعْدَدْتُ لِعِبَادِي مَا لاَ عَيْنٌ رَأَتْ وَ لاَ أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لاَ خَطَرَ بِقَلْبِ بَشَر» براى بندگان خويش آماده كردم چيزى را كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده و نه بر قلب بشرى خطور كرده است. آیا حیف نیست وقتی سرمایه های دینی ما تا این اندازه میتواند انسان ساز باشد, انسان خود را گرفتار فضایی بکند که به راحتی در آن تهمت و فریب حاکم است بدون آنکه افراد متوجه فریبکاری آن فضا بشوند؟ موفق باشید
سلام استاد جان: وقتتون بخیر. برای حج کتاب هم نوشته اید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: دو جزوه در این مورد هست: یکی تحت عنوان «حقیقت حج» و دیگر «وظایف حجاج پس از برگشت از حج». موفق باشید
با عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوا؛ در کانال مطالب ویژه، کلیپی از فرمايشات حضرت امام در جمع اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی درباره جایگاه اساسی اراده عمومی در امر اداره اجتماع و عدم حرکت بر خلاف جریان و حرکت کلان و خواسته مردم پس از انقلاب و تمایز نهادن بین وکالت و ولایت برای اعضای آن مجلس و مطرح نکردن هر مبحثی در جایگاه قانونگذاری با توجه به انعکاس بین مردم، قرار داشت که حضرتعالی به آن اشاره ای داشتید. با توجه به این فرمایش امام و اشارات حضرتعالی در نسبت مردمی بودن و آزادی در حکومت اسلامی، با چه افق و دیدی باید این بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار امسالشان با نمایندگان مجلس را فهم کرد که فرموند: «یکی از شاخصههای نمایندۀ انقلابی اینست که با عموم مردم همراه است امّا عوامزده نیست. جَوزده نشوید. بعضی از مشکلات ما در بخشی از این سالها بخاطر این بود که جَوزده شدیم. همراهی با مردم، غیر از عوامزدگی و جَوزدگی و تحت تأثیر های و هو قرار گرفتن است. یکی از مهمترین خصوصیّات امام (ره) همین بود؛ اگر یک وقتی یک نظری داشت که همه با او مخالف بودند و او معتقد بود که این نظر، نظر شرعی و درست است، میایستاد؛ میگفت همۀ دنیا هم با من مخالف باشند، باشند. نمایندۀ انقلابی آن کسی است که جَوزده نمیشود. شما یک قانون را تصویب کردید، به نظر شما قانون درستی هم بوده، یک عدّهای مخالفت کردند، نگاه کنید آیا این مخالفین منطق درستی دارند یا ندارند؛ اگر منطق درستی داشتند البتّه میپذیرید، اگر منطق درستی نداشتند بِایستید؛ بگویید بله، من تصویب کردم این قانون را، پایش هم میایستم. اینکه در فضای مجازی و مانند اینها علیه ما، علیه مجلس، علیه این قانون جنجال کنند، نباید شما را به زانو در بیاورد.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: حساسیت بحث در همینجا است که از یک طرف نمایندگان مردم بخصوص خبرگان که مخاطب امام در آن جلسه هستند باید متوجه باشند برداشتهای شخصی خود را هر چند از نظر آنها حجّت باشد، مقابل رأی مردمی که آنها را به عنوان وکیل در موضوع خاص انتخاب کردهاند؛ قرار ندهند. زیرا انتخاب کلّیِ مردم به عنوان مثال «جمهوریت» بوده. حال اگر یکی از آقایان خبرگان معتقد باشند جمهوریت مطابق برداشت او از اسلام صلاح نیست و ممکن است جمهورِ مردم اشتباه کند. حضرت امام متذکر میشوند وظیفه او آن است که به عنوان وکیل مردم مقابل رأی جمهور قرار نگیرد و این غیر از موقعی است که موضوع، کاملاً از نظر شرع بَیّن است مثل حجاب. اینجا است که هرگز نباید کسی خلاف آنچه از نظر شرع بیّن است، نظر بدهد هرچند همه آحاد مردم چیز دیگری بخواهند. تأکید حضرت امام آن بود که خبرگان مواظب باشند به بهانههای برداشتهای شخصی مقابل رأی اکثریت از آن جهت که اکثریت بر خلاف شرع اجماع نمیکند، نایستند. در آن حدّ که حتی رهبر معظم انقلاب معتقدند شرط مشروعیت حاکمیت فقیه، مقبولیتِ او توسط مردم است. به عنوان مثال میفرمایند:
مشروعیّت حکومت فقط رأى مردم نیست؛ پایهى اصلى تقوا و عدالت است؛ منتها تقوا و عدالت هم بدون رأى و مقبولیت مردم کارایى ندارد؛ لذا رأى مردم هم لازم است. ۱۳۸۲/۹/۲۶ و یا در جای دیگر میفرمایند:
مشروعیّت دادن به رأی مردم و بیعت مردم، این یک اصل اسلامی است. ۱۳۶۶/۳/۲۲ و نیز میفرمایند:
هیچکس در نظام اسلامى نباید مردم، رأى مردم و خواست مردم را انکار کند. حالا بعضى، رأى مردم را پایهى مشروعیّت میدانند؛ لااقل پایه اعمال مشروعیّت است. بدون آراءِ مردم، بدون حضور مردم و بدون تحقّق خواست مردم، خیمهى نظام اسلامى، سرِپا نمیشود و نمی ماند. ۱۳۷۸/۳/۱۴
همچنانکه در سخنان خود در مرقد حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» باز به طور خاص به نقش و رضایت مردم تأکید نمودند. ولی نه آنکه عدهای به نام مردم، فضاسازی کنند و بخواهند جریانهای تصمیمگیر را منفعل نمایند. موفق باشید
سلام و وقت بخیر: دانشجوی تاریخ هستم و علاقه زیادی به تاریخ اسلامی مخصوصا زندگی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام و فرهنگ و تمدن اسلامی دارم اما منابع خوبی برای تحقیق در دست ندارم و نمیدانم چه گونه برای زندگی خود برنامه ریزی کنم تا هر سه بعد فردی، اجتماعی و خانوادگی را دارا باشد و فرصت برای مطالعه و تحقیق نیز داشته باشم. لطفا راهنمایی بفرمایید. و کتاب خوب در زمینه تمدن نوین اسلامی معرفی بفرمایید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید بعد از مطالعه کتاب «بصیرت حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» که روی سایت هست، خوب است کتاب «فروغ ابدیت» از آیت الله سبحانی را نیز مطالعه فرمایید و سپس به جزوه «ریشههای انقلاب» و کتاب «تمدنزایی شیعه» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. إنشاءالله «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرامی، و با تشکر از زحمات شما، لطفا در راستای رسیدن به «سینما، ایوان نظر» در انقلاب اسلامی راهنمایی بفرمایید. میدانیم بیان سینمایی حال مخصوص به خود را دارد و حال حسی است که در نسبت با وجود صورت می گیرد. فرم، جهت و نحوه ی حرکت در رجوع به حقیقت در بیان سینمایی، اگر با نظر به مقام جامعیت صورت گیرد، مظهر اسم «الصمد» یعنی «به سوی او» می شود. و اگر در فیلمنامه و کارگردانی رجوع به حقیقت در مقام جامعیت نباشد و اگر حیات حقیقی دیده نشود، شرّ ما خلق (آنچه فیلمنامه و کارگردانی خلق کرده) مخاطب را گرفتار می کند، زیرا هر حقیقتی در مقام جامعیتش خودش است و اگر هر چیزی از جامعیت جدا شد از حقیقتش خارج می شود. وقتی فیلمنامه و کارگردانی وجود خاصی نباشد، نه خودش را ببیند و نه غیر را، و فقط حق ببیند. خدا خودِ رجوع به حق «الصمد» را به او می دهد. و تا وقتی بقیه چیزها را حس می کند و وجود برایشان قائل است، توحید اش کامل نیست. از طرفی صحنه های فیلمنامه اشاره ایی است به پایگاه وجودی ایی که فیلمنامه نویس در خود، آن پایگاه را می شناسد. پایگاه قرب به حق. و فیلمنامه نویس برای نوشتن صحنه ها در عالم خیال، عقل و یا قلب خود مستقر شود و مخاطب را با خود در همان لایه از وجود حاضر میکند و با حرکت بین صحنه ها مخاطب را در لایه های وجودیِ حس، خیال، عقل و قلب عبور می دهد تا به جامعیت برساند. مبنای این حرکت در لایه های وجودی، جاذبه و کششی است که در معنا و حقیقت داستان وجود دارد و در تطبیق با جذابیت های تکنیک سینما به تصویر در می آید. رسیدن به نوع و جنس چنین جذابیتی در تصویر بسیار اهمیت پیدا می کند زیرا جذابیت سینمایی تحریک ایجاد می کند و این تحریک منشا حرکت می شود و اگر دقت نشود جذابیت در بیان تصویر به سمت تحریک غرایز و یا تحریک احساسات می رود. در صورتی که جذابیتی از جنس انقلاب اسلامی که بر جامعیت قلب استوار است خودش محرّک است و ریشه در محبت انسانِ کامل دارد، چنین حرکتی، حرکت شوقیِ شخصیت داستان و حرکت حبّیِ حضرت حق را تعریف می کند. از آنجایی که با حرکت حبّی، تجلی حقیقت رخ می دهد، جامعیت نشانه ها و جاذبه های چنین حرکتی در تصویر بسیار اهمیت پیدا میکند. محبت به جنبه ی وحدانی در عالم حاضر است و اگر در قلبِ فیلمنامه و کارگردانی نور محبت انسان کامل (مقام جامعیت) باشد، جذبه های چنین نوری در بیان سینمایی، قلب مخاطب را تسخیر می کند و محرّک او برای عمیق شدن در لایه های وجودی می شود. ظهور محبت به انسان کامل با اجتناب از صفاتی که متضاد با این محبت است صورت میگیرد. سفر شخصیت اصلی داستان در ابعاد وجودی او در عالم حس، خیال و عقل می گذرد تا در حیات انقلاب اسلامی به قلب برسد. اینکه حضور در هر کدام از این ابعاد وجودی، منجر به رفتارهای مخصوص به خود از شخصیت می شود، فیلمنامه و کارگردانی را هدفمندتر می کند و مستقل ندیدن شخصیت ها و حرکات و تاکید کردن بر حالات وجودی نه بر حالات نفسانی از ویژگی هایی است که در نظر گرفته می شود. از طرفی شخصیت اصلیِ تنها وجود ندارد. شخصیت اصلی به نور جامعیت در صحنه است. هویت شخصیت اصلی که در نسبت حق و خلق تعریف می شود در گفتار و رفتار و حالات او منعکس می شود. او که مأوایی در حقیقت یافته، برای اینکه همواره خودش را در آن مأوا بیابد، ایستادگی و مقاومت میکند. او که به علم حضوری می رسد، هم رجوع دارد و هم تحقق. مخاطبی که با شخصیت اصلی (مجلای کمالات الهی) همراه می شود، هر لحظه خود را در عین ربط بودن، محتاج بودن، فقیر بودن و مضطر بودن به حق احساس می کند و از طریق وجود او به همه ی حقیقت منتقل می شود. وقتی رجوع به حقیقت در فیلمنامه و کارگردانی باشد، کثرت ها شخصیت دار نمی شوند و ترکیب بندی صحنه چشم ها را به حضور حق می اندازد و بر ماهیات تأکید نمی کند. زیرا صورت ماهیات که در ذهن واقع می شود، سایه علم حق است که از طریق حق در کارگردانی اشراق می شود. و تصاویر آن طور که هستند جز برای قلبی که به حقایق منور شده و حجاب ها بر طرف شده محقق نمی شود. و اگر کارگردانی خلوص قلب نداشته باشد و مقصدش حق نباشد، عالم داستان چهره اش را به او نشان نمی دهد. زیرا نفس با "واهب صُوَر" صورت ابداع میکند و کارگردانی از تعلقات عقلی، خیالی (ذهنی) عبور می کند و با تمام وجود به حق رجوع می کند و از واهبِ صور طلب می کند که صورت های داستان را که اصالت دارد به او نشان بدهد تا جزئیاتی که متصل به مقام کلی است در تصویر ظهور کند. زیرا عالم مثال، علم است و انسان را با حقیقت مرتبط می کند و از آنجایی که وجود علمی همان وجود ذهنی است، سینما باید بر بنیان علم باشد، علمی که با قرب به حضرت حق آشکار شود تا بتواند وارد عالم مثال شود و شهود صورت گیرد. نفس با مقام علمی آنچه می بیند متصل می شود و با نازل شدن در عالم مثال صورت وجودی را در موطن خیال می بیند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً در تاریخی هستیم که با تصاویر و صحنههای سینمایی اموری را میتوانیم به مخاطبانمان بنمایانیم و گوشزد کنیم که مقصد و مقصود انبیای الهی بوده است چیزی که ملاحظه کردید اخیراً آقای شهاب حسینی متذکر آن شدند. و البته نباید وقتی میخواهیم معانی قدسی را در قالب داستان و فیلم آوریم، به صورتی سطحی و حالت مستقیم اخلاقی درآوریم؛ بلکه باید آن مفاهیم حالت «اشارت» داشته باشد و نه صراحت.
آنچه در متن جنابعالی مطرح است، امری است که خواهی نخواهی باید در این تاریخ مدّ نظر فیلمسازان ما باشد هرچند همه آن محقق نشود. ولی نباید به صرف آنکه این امور به قول آنها «انتزاعی» و قابل تحقق نیست بهکلّی از تحقق آنها منصرف شد. سینمای فاخر نیاز ما جهت ارائه اهداف انقلاب اسلامی میباشد. موفق باشید
سلام استاد: با تو جه به اینکه تاریخ متافیزیک به اواخر خود رسیده و جهان آینده با توجه به انقلاب اسلامی میتواند جهان محبت باشد آیا کسی مثل آقای دولابی در آینده ی تاریخی ما (که انگار این آینده با عقل تکنیکی هم همراه است منتها عقل تکنیکی ای که با هویت ما نسبت دارد) نقش اساسی داد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم جناب آقای دولابی در مواجهه با آنچه نسبت با جهان مدرن متوجه شدند که جهان کینهمندی و کمّیّتگرایی بود، بابِ محبّت را و طوبای محبّت را برای افراد گشودند. البته بیشتر در امور فردی مدّ نظر هست و امری لازم و مفید میباشد. میماند که ما امروز با حضور تاریخی انقلاب اسلامی همان موضوع را در امور اجتماعی و جهانی باید حاضر کنیم. عمده توجه به ضرورت گشودگی نسبت به سایر انسانها و رویکرد محبّتآمیز به آنها است که موجب حضور تاریخیِ خُلق محمّدی «صلواتاللهعلیهوآله» خواهد شد. موفق باشید