با سلام: من سوالی در مورد کارهایی که اجنه برای زندگی انسان میکنن داشتم. چند وقت پیش متوجه شدم روی چادرم مویی دوخته شده. و بعد از اون اختلاف بین من و همسرم و روابط خانوادگیمون خیلی زیاد شده. طریقه نجات از این شرایط چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» خوانده شود. عمده آن است که متوجه باشیم هر اندازه روح ما توحیدی و عمل ما با تقوا همراه باشد، شیاطین را بهتر از خود دور میکنیم و به همین جهت باید با عزم توحیدی زندگی را ادامه داد و در مقابل چنین صحنههایی ایستادگی کرد. موفق باشید
با سلام استاد: وقتی به دین داری صرف و رعایت موازین اسلام به طور صرف میپردازیم از خیلی از مباحث مادی عقب میمانیم وقتی هم که به طور جد مباحث مادی را دنبال میکنیم فکر و حضور قلبمان از بین میرود با توجه به توصیه اسلام به ثروت اندوزی حلال چگونه میتوانیم دین داری و مسائل مادی را به طور جد با هم جلو ببریم جوری که به حضور قلب و تمرکزمان آسیبی نرسد. (کتاب جایگاه رزق در هستی مطالعه شده ولی جواب سوال را نگرفتم چون پس از مطالعه این کتاب شور و اشتیاق ثروت اندوزی حلال گرفته شده و نوعی جبر و حتی بی میلی در امور دنیوی برایم حاصل شد که روزی من قبلا مقرر شده است)
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه هستید باید در امور زندگی نه از فعالیتهای دنیایی به شکل صوفیان فاصله گرفت و نه تمام زندگی را صرف دنیا نمود. عمده آن است که به گفته آیت الله حسنزاده در فعالیتهای خود «دست در کار، و دل با یار» باشد. موفق باشید
سلام حاج آقا خسته نباشید. اعیاد گذشته مبارک، حاج آقا من نمیدونم چیکار کنم، یعنی میدونم ولی انگاری نمیتونم، ی روز به دوست بابام گفتم خوش به حال شما چون در دوره شما امثال آیت الله بهجت دردسترس بودند مثلا ی طلبه میآمد میگفت من چند سالی است مشکل دارم آقای بهجت میفرمودن فلان سال طلبگیت فلان جا فلان اشتباه رو کردی برو فلان کار رو کن درست میشه، حاجی من نمیگم خدا عوض شده، بله! همون خدایی که آیت الله بهجت رو دردسترس مردم گذاشت میتونه دردسترس ما هم بگذاره ولی من دیگه خیلی حالم بده نمیتونم تا جایی بیام که همچنین اتفاقی برام قَالَ عليهالسلام كَمْ مِنْ صَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ صِيَامِهِ إِلاَّ اَلْجُوعُ وَ اَلظَّمَأُ وَ كَمْ مِنْ قَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ قِيَامِهِ إِلاَّ اَلسَّهَرُ وَ اَلْعَنَاءُ حَبَّذَا نَوْمُ اَلْأَكْيَاسِ وَ إِفْطَارُهُمْ خیلی خیلی، شما فکرش را کنید شخص در بهترین سن در بهترین ماه در شغلی که دارم... و... ولی بعد از نماز صبح نمیتونم خودم رو بیدار نگه دارم از روی غفلت میخوابم نمیدونم چی بگم. بعد تازه بعضی وقتا میرم احوالات شیخ جعفر مجتهدی اون عارف کبیر رو بررسی میکنم میگم یک گناه نکردن چقدر تو زندگیش تاثیر گذاشته، درضمن اون سیر مطالعاتی که دادین تا جای خوبی پیش رفتم. الحمدالله خیلی خوب بود حتی به دردم هم خورد خدا خیرتون بده
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه بزرگان عرفان و اخلاق به ما دستور دادهاند آن است که در حدّ طاقت خود وظایف شرعیه خود را انچام دهیم و بدون ناامیدی، امیدوار به کمک خداوند باشیم. مگر نه آنکه حضرت سجاد «علیهالسلام» در دعای «ابوحمزه» به حضرت پرودگار عرضه دارند: «اِذَا رَأيتُ مَولاي ذُنُوبِي فَزِعتُ، وَ اِذَا رَأيتُ كَرَمَكَ طَمِعتُ»؟ موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر: برای رسیدن به شهود جمعی در فیلمنامه نویسی لطفا راهنمایی بفرمایید. فیلمنامه نویسی گزارشی است که مخاطب در روحانیتش قرار می گیرد. فیلمنامه نویس باید صفات بشری (کثرتی که اصیل نیست) را دفع کند تا حقیقت را تصدیق کند و روح تزکیه بر کل فیلم حاکم باشد زیرا هر کثرتی که به وحدت نرود سایه و دروغ است. ما به جای اینکه صُوَر ذهنی خودمان را به قصه تحمیل کنیم، می خواهیم با فیلمنامه و کارگردانی صُوَری که از ذات صحنه یا رفتار و یا قصه برمی خیزد را مشاهده کنیم و از آنجایی که وزن از خود حقیقت است، صفتی که ذاتی هر صحنه است، میزانی برای فیلمنامه و کارگردانی محسوب میشود. در سه گام طراحی صحنه؛ انتظار تجلی، رویت تجلی و رجوع به تجلی می تواند، حس وجودی صحنه را روشن تر کند. و خروجی تقوی پیشه ایی را برای ورود به صحنه ی بعد محقق کند؛ خروجی از ظلمت به نور در تقوی پرهیز، تقوی گریز و تقوی ستیز. همچنین شروع و پایان با حقیقت است. هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن. و اگر قرار باشد باطنی تجلی کند، در صورت ظاهر میشود و عبودیت صحنه جایگاه تجلی و یا به عبارتی مجلای حقیقت میشود. اینکه روح حاکم بر صحنه به چه اشاره می کند، چقدر عبودیت دارد و چگونه با فیلمنامه نویسی می شود بندگی کرد اهمیت دارد. و به فیلمنامه نویس در زمان انتخاب عناصر کمک می کند که از نفس اماره عبور کند و با نفس مطمئنه پیش برود. در گام های اولیه ی فیلمنامه نویسی باید روحانیتی از داستان برای جمع ایجاد شود تا جهان کثرت فیلمنامه نویسان در آن به وحدت برسد و آن فراتر از طرح کلی سفر شخصیت است. و نگاه به احوالات حاکم بر داستان است که می تواند حتی اگر حلقه های زنجیر تقدیر در داستان هنوز شکل نگرفته است زیباییِ نگاه شهود آمیزی را به تصویر بکشد. عبودیتی که در ترکیب هر صحنه، توسط شبکه ی عناصر داستانی ایجاد میشود، پیوندی اصیل با ربوبیت عالم داستان دارد. به همین خاطر گزارش فیلمنامه نویس از شهود حقیقت در تطبیق با نسبت حضرت محمد (ص) با حقیقت که اصل است، می تواند در نظر گرفته شود. کشف در فیلمنامه نویسی رجوع به حقیقت است و اگر در خارج واقع نباشد شیطانی است. زیرا وقتی یک سایه سنگین از افکار و افق بر روی داستان می اندازیم احساسات سنگین می شود و نمی تواند با حقیقت بالا برود. وقتی فکر می سازیم و بر اساس دستگاه فکرمی کنیم، توقف و حدود پیش می آید. در فیلمنامه، یک حقیقت وجودی است که ظرفیت های مختلف آن، در عناصر داستان به ظهور میرسد. و فیلمنامه نویسی و «حسِ وجودیِ نوشیدن» از حقیقت به نحوه ی رجوع به حقیقت مرتبط میشود. و تنها با نگاه جامع محمدی میتواند جمعیتی از نویسندگان را وحدت ببخشد. زیرا در برزخیت کبری که صفتی بر صفتی غلبه نکند و در تعادل باشد، چنین جامعیتی وجود دارد. ترجمه ی وجودی تک تک عناصر صحنه، رجوع وجودی فیلمنامه به حقیقت را مشخص می کند و توافق گروه را میسّر می کند. و عقل تکنیکی آهسته آهسته به ظهور می آید و شاعرانگی فرم از وجود برمی خیزد. در فیلمنامه نویسی گروهی نباید متن طرف دیگر را در متن خود ترجمه کرد. بلکه باید وجهی از قضیه که متن می خواهد به آن اشاره کند را یافت. و آن وجه را با وجوه اشاره شده توسط متنی دیگر، در صحنه به جامعیت رسانید. اشاره ی متن که ترکیب صحنه آن را ایجاد میکند، مهم است و ملاک ارزیابی قرار می گیرد. در هر صورت باید در نظر گرفت ذهنِ دیگری، محدوده ی ناشناخته است که از خود چیزی در آن نمی شناسیم. و با کوچکترین بحث و جدل عالم شهود از میان بر می خیزد. همین که فیلمنامه نویس و کارگردان خود دارد، نسبتش با صور خیالیه نسبت محروم شدن از حقیقت است. همین که در نفس خودش و و نسبت با نفس خودش ببیند، فیلمنامه از حقیقتش می افتد. حق و اتصال به حق همه چیز است و نگاهی که در آن فقر ذاتی هر صحنه از فیلمنامه و اتصال به غنی مطلق اصالت داشته باشد، به صحنه ها وجود می بخشد و تجلی رخ می دهد. فیلمنامه نویسی صاف کردن دل است، نباید رجوع به خلق باشد. اصلا رجوع به خلق نداریم. رجوع به خلق باید از رجوع به خالق شروع شود و در دل رجوع به حق، رجوع به خلق نهفته است. جنس نشانه ها در فیلمنامه، آدرس حقیقتی است که به آن رهنمون می شویم و معرفت در این راستا بسیار اهمیت دارد. برای فیلمنامه نویسی از درون به بیرون باید اول به محضر حقیقت داستان برویم، نه اینکه با خودمان در داستان او قدم بزنیم. باید بی خود باشیم، تا آنجا باشیم. آن وقت است که داستان حقیقت درونش را نشان میدهد. در فیلمنامه نویسی و حرکت دوربین نسبتی را می جوییم که خدا در میان آن نسبت حضور داشته باشد و هر آن او را شهود کنیم. به همین دلیل فیلمنامه و کارگردانی با خودش درگیر میشود تا از مرتبه ی مادون به مافوق برود، زیرا اگر بازاری شود دیگر نمی تواند حقیقت را تصدیق کند. فیلمنامه نویس اگر در فیلمنامه خودش را بخواهد نشان بدهد، غیر پیدا می شود، تا همه ی خودش را نفی نکند رجوعش حقیقی نیست. به اندازه ایی که الله را می شناسد خودش را نفی میکند. او جویی که به دریای حقیقت میرسد، را کشف می کند و خودش را در آن می اندازد. قدرتِ فیلمنامه به احقاق حق است. زیرا در هر صحنه حقی باید رعایت شود و ترکیب بندی بر اساس آن صورت می پذیرد تا به تعادل برسد. و رعایت حقوق در همه ی مناسباتِ صحنه در نظر گرفته میشود. اینجا سیاست به میدان می آید. سیاست یعنی رعایت حقوق (حق خدا، حق خلق و حق نفس). سیاست نحوه ی ارتباطات است. اینکه در فیلمنامه با چه سیاستی صحنه ها چیده میشود، بسیار مهم است. سیاست خودش رجوع الی الله و حرکت حق مدارانه است، موضع گیری به جا، شایسته و مناسب. سیاستِ دوربینِ فیلمنامه نویس، جاذبه و دافعه ایجاد می کند. زیبایی سیاست، زیبایی وجودی است. و عبارت «سیاست ما عین دیانت ماست» جمعیت فیلمنامه نویسان را برای تدبیر به تفکر می برد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده متن جنابعالی تذکری است برای فیلمنامه نویسانِ امروزینی که بنا دارند خود را دوباره در فیلمنامههایشان پیدا کنند و بسط دهند. آری! ما به فلیمنامههایی نیاز داریم که میفرمایید. فلیمنامههایی که ناگفتنیها را در قالب فلیمنامه به زبان آورد و ابعاد متعالی انسان بدون واژههای به ظاهر اخلاقی مدّ نظر آورده شود، ابعادی که وجه فطرت توحیدگرایِ انسان را با او در میان میگذارد.
در فلیمنامه، صحنه، صحنه جاریبودن روحی است در تن بیجانِ بازیگران تا تنهایِ بیجانِ مخاطبان را جانِ دوباره بخشند. اینجا است که بازیگران میتوانند متوجه نقش عظیم انسانی خود باشند و در نقش خود رسالتی را احساس کنند که انبیای الهی در خود احساس کردند. دائماً باید در هر صحنهای از فیلم به رسالت خود نظر داشته باشند و کار فلیمنامهنویس در این فضا، کارِ خلقِ انسانیتی است که گم شده است.
بنده در کار خوب شما تحت عنوان «صدایی از اعماق اقیانوس» چنین رسالتی را احساس کردم به طوری که نوعی آدرسدادن به حقیقت بود.
چه خوب میفرمایید که سیاست یعنی رعایت حقوق «خدا» و «خلق» و «نفس»، و این وظیفه فلیمنامهنویس است که با اشاره به این حقوق در قالب تصاویر، متوجه زیبایی چنین سیاستی شود که عین دیانت است. امید است رفقایی که بنا دارند از «دوربین» و «تصویر» در این تاریخ بهرههای انسانی و ایمانی بگیرند، از متن جنابعالی غفلت ننمایند. موفق باشید
با سلام خدمت جناب طاهرزاده: شاید بتوان نهیلیسم را طور دیگری نیز تعریف کرد! زمانی که با گذران مدت قابل توجهی از عمر خود پای معارف و دستورات و نصایح بهترین روش زیستن، و به امید دیدن و رسیدن و چشیدن ناگهان کشف جدیدی اتفاق بیفتد و هدف را همین در راه بودن تعریف کند؟! شاید هم از سر ناچاری و گره های کور معارف تو در تو و روایات ضد و نقیض که شاید صدسال هم خارج فقه جوابگویش نباشد. روزی شخصی از دستاوردهای انقلاب در چندین جلد کتاب میگوید و روزی بالای منبر از قصورات عمیق و نابخشودنی عاملان به شدت انقلابی، ریزش ها و رویش ها، جهانی بین دو جهان؟! مگر میشود فردی را فقط به در راه بودن تشویق کرد؟ در این راه اگر هیچ منزلی نباشد، هیچ پیشرفتی نباشد، اگر به دستور محکم و قطعی عمل کند و یا به جهت عدم خلوص و یا به جهت عدم شناخت و یا به هزاران عذر و بهانه نتیجه نگیرد، مسلم دچار پوچ انگاری میشود. حتما باید برای روشی که هم «شمر» پرورانده و هم «بشر حافی» و کذا و کذا در راه بودن را هدف قرار داد. پس چه شد که انقلاب شد؟ تمدن تاریخی یا آینده خیالی؟ خمینی یا بروجردی؟ حکومت معصوم یا زمینه سازی ظهور؟ عالم انسان دینی یا حواله های تاریخ گذشته؟ جذب حداکثری یا پررنگ کردن خطوط نفاق؟ روزی تاکید به نماز اول وقت و بعد کم عقلی ابراز شصت ساله نزد آیت الله بهجت؟! الحاصل استاد عزیز بیش از یک دهه پیروی از سیر مطالعاتی و محافل جنابتان چنان سردرگمی به بار آورده که عین عالم پوچی را درک کرده و میکنم. کاش میشد فهمید چطور با «سبحان الله» گفتن میشود احساس وظیفه کرد که جنابتان شجاعانه اعلام ارشاد و غیره می کنید؟ والسلام. موفق و پیروز
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود سری به سؤال و جواب شماره 34142 بزنید و باز به نیهیلیسم به عنوان روحی که زمانه امروزینِ بشریت را در بر گرفته است، فکر کنید و متوجه استعدادهای بلند نسلتان باشید که باید جوابی درخور به آن استعدادها داد، آن هم در رجوع به حقیقت، و نه در حدّ آگاهی از حقیقت و خبردادن از آن. آری! در نسبت با حقیقت است که با اذکار قدسی، جهانی در مقابل انسان گشوده میشود در زمانهای که انسان جز در جهان خود نمیتواند خود را بیابد. مسلّماً این نیازها است که انسان را جلو میبرد تا برآورده شوند ولی باید از خود پرسید نیازها را چه عواملی بهوجود میآورند؟ آیا اگر نیازهای ما را روح غربزدگیِ ما تعیین میکند، در آن صورت آیا تلاش برای برآوردهکردن آن نیازها، تلاش برای رسیدنِ بیشتر به روح غربی نیست که انسان را بیبنیاد میکند؟ درک این موضوع ما را دعوت میکند تا به نوعی از حضور در زندگی فکر کنیم که نیازهای ما معنابخشِ ما باشند و در برآوردن آنها احساس آزادی و شکوفایی بکنیم و منتظر آغازی شویم که در ذات خود هستیم. آغاز شور و شیدایی برای آنکه صیدِ «وجود» باشیم که عین قرار است در عین بیکرانگی و این یعنی جاودانگی که گذشته را به آینده مبدّل میسازد و این یعنی حضور در انقلاب اسلامی و حضور در بودنی که گذشته را به آینده مبدّل میکند به معنای پایداری و بقاء.
موفق باشید
سلام علیکم و رحمةالله: با عنایت به پرسش شماره ۳۳۸۶۶ (راز کینه استکبار و جریان روشنفکری از جریان انقلاب اسلامی) لطفا تکلیف ما را در فرض اینکه آقایان ع. ل. و ع. ض. بتوانند با القائات خود عقبگردی در مواضع انقلابی جمهوری اسلامی پدید آورند و قانون حجاب را حذف نمایند تبیین نمایید. توضیح اینکه ع. ل. اخیرا با نقل قولی با واسطه گفته است مرحوم امام توصیه کرده بودند که «راه را راه اکثریت قرار دهید و اقلیت را هم قانع کنید». البته ایشان اگرچه اینجا مشخص نکرد منظورش از اقلیت و اکثریت چیست اما پیشتر و آنجا هم باز به نقل قول اشاره داشته است که ۷۰ درصد زنان از حجاب شرعی را رعایت نمیکنند. ع. ض. هم رسما از عقبنشینی میگوید و روشن است که این عقب نشینی نه از جنس تغافل و تحمل (که از نیمه دهه ۹۰ عملا قانون حجاب اجرا نمیشود) بلکه تغییر قوانین برخاسته از روح انقلاب اسلامی است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده آن است که مقاله «تقابل حجاب و آزادی! چرا؟» و ۴ جلسهای که در شرح آن مقاله گذاشته شد بتواند کمک کند تا نسبت به این موضوع فکر کنیم. موفق باشید
https://eitaa.com/matalebevijeh/11784
https://eitaa.com/matalebevijeh/11593
با سلام و عرض ادب: منظور علامه حسنزاده آملی در کتاب انسان در عرف عرفان، آیا منظورش (از انسان)، انسان کامل است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن کتاب ارزشمند، نگاهی را که عرفان به انسان و جایگاه و مراتب آن میاندازد را متذکر میشود. موفق باشید
استاد ارجمندم سلام علیکم: این روزها دلم پره از شور شعف پیروزیهای جبهه اسلام و ایران، علیه کفر و نفاق. سنگرهای شیطان و جنودش یکی پس از دیگری در حال تصرفه، بشدت دارم اون آرامشی که رهبری صلوات الله علیه به شهید خوش لفظ دادند رو حس میکنم، دارم با تمام وجود «إِنَّ مَعِيَ رَبّي سَيَهدينِ» رو که آقاجان فرمودند رو حس میکنم، چقدر قشنگ داریم از وسط دریایی که فرعونها را در خودش غرق کرد به سلامت رد میشیم، دارم میبینم دست خدا را که داره تیر میندازه، دارم میبینم که خواب از چشم صهیونیستها ربوده شده و امریکائیهایی که روزی تو این کشور به ناموس ایران تجاوز میکردن و هیچکس جلودارشون نبود امروز دست به دامن مسیح علینژاد و مریم رجوی، چند تا زن بدکاره و چند تا بازیگر دست چندم شدن، دارم حس میکنم اون طنین آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند حضرت روح الله رو، میبینم این حضور اربعینی با این تنوع ملتها، قومیتها و ادیان رو، میبینم این ذلیل شدن دشمنان اسلام و پیروزیهای جبهه مقاومت رو، هیبت علوی آقاجان در دیدار فرماندهان و پیش کسوتان جنگ تحمیلی قلبم رو جلا داد، دیروز وقتی همه ی اسلام در سرزمین شیاطین عکس سردار دلها رو بالا برد و علی وار رجز خوند فقط دلم میخواست دست و پای سید ابراهیم را ببوسم، استاد بارها به «کُلُّ یَوم هُوَ فِى شَأن» اشاره کردید و من دیروز در سازمان ملل با تمام وجود این جلوه از حضرت حق را دیدم. استاد از اینکه خودم هیچ کاره این اتفاقاتم و انفعال تمام وجودم رو گرفته دلگیرم. اگه ممکنه مطلبی بفرمائید بتونم از این هیچی نبودن در بیام. التماس دعا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله حضور رئیس جمهور با آن صلابت و با سخنان آنچنان متین، عملاً حضور انقلاب اسلامی در چنین مجامعی به حساب میآید. آری! همینکه امثال بنده و جنابعالی خود را در این عالم یعنی عالم انقلاب اسلامی قرار دهیم، خود به خود یک ارزش است تا از چنگالهای شیطانی رسانههای دنیای کفر رهایی یابیم. موفق باشید
سلام استاد: همیشه برام سوال است حد کمک به دیگران که میدانیم و مطمعنیم که کفاراند، تا کجاست؟ آیا اینکه میگویند اگر کسی بر تو وارد شد و کمک خواست، از دینش سوال نکن و فقط به او کمک کن! این حرف درسته؟ حالا اومدیم و کسی که اومده داعش باشه، در لباس مبدل یک شهروند محترم!! سوالم اینجاست، آیا تا وقتی کسی با ما و اسلام به جنگ برنخاسته و دست به اسلحه نشده، جا دارد که با او مهربان باشیم و کمک کنیم و بذل و بخشش کنیم؟ مثلا فرض کن من مطمئن باشم همسایه ی من یا فامیل درجه ی یک من، از پیروان محمدعلی باب است یا کلا به حضرت محمد ناسزا میگویند و کافراند به معاد و خدا و قرآن. آیا به فرزندان آنها اگر از ما یاری خواستند، کمک درسی و یا حتی کمک مالی خواستند کمک بکنیم؟ آیا همینکه ما و آخوند و دین ما یا رهبر انقلاب را علنا روبه روی ما، مسخره میکنند همین خودش اعلان نوعی جنگ، با اسلام و ما نیست؟ به نظرم وقتی یاری نشوند، بیشتر در مضیغه قرار نمیگیرند که به خود بیایند؟از آن طرف اگر کمک نکنیم انگار نوعی بخل است!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که خداوند در آیه اول سوره ممتحنه میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ» ما هرگز نباید دشمنان خود و دشمنان انسانیت را دوست بگیریم، ولی در آیه ۸ همان سوره میفرماید: «لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ» بدین معنا که اگر طرف کافر هم باشد ولی با شما سر جنگ نداشته باشد، او را نیکی کنید و نسبت به او عدالت ورزید. و از این جهت باید متوجه این دو امر باشیم. از آن طرف باید نشان دهیم که فرد مؤمن نسبت به انسانها اهل گذشت و کرامت است به همان معنا که جناب مولوی فرمود: «مؤمن آن باشد که اندر جذر و مد / کافر از ایمان او حسرت خورد». موفق باشید
سلام و درود خدا بر امام عصر. با سلام خدمت استاد گرامی: نکته ای در مورد سوره یوسف به ذهنم رسیده است. استدعا دارم نظرتون را در مورد آن نکته مطرح کنید. باطن داستان حضرت یوسف، قسمت اعظمی از روند غیبت و ظهور حضرت بقیه الله الاعظم میتواند باشد. سوره یوسف طبق آیه قران بهترین داستانها است و شاید از این جهت بهترین داستانها معرفی شده است که بیشترین توضیح را در مورد علت غیبت امام عصر، نشانههای غیبت ایشان و علت ظهور و روند شروع ظهور و نحوه مدیریت خداوند برای غیبت و نحوه مدیریت خداوند برای اتمام غیبت را مطرح میکند. پیراهن سالم یوسف قبل از غیبت کبری نشانه حیات اوست. وجود نواب خاص اربعه میتواند این پیراهن باشد. یوسف قبل از ظهور کبرای خودش یک ظهور صغری دارد و پیراهنی میفرستد که بوی خودش را میدهد. ولایت فقیه و انقلاب اسلامی و سلام اخیر کودکان به فرمانده پیراهن هایی است حضرت بقیه الله میفرستند. بوی پیراهن یوسف را فقط یعقوب منتظر میفهمد بوی پیراهن های حضرت بقیه الله را امام خمینی و شهدا و حاج قاسم حس میکنند. یوسف ۱۱ برادر و یک پدر و مادر دارد حضرت بقیه الله ۱۱ برادر یعنی یازده امام و یک پدر یعنی رسول الله و یک مادر یعنی حضرت زهرا را دارد. یوسف میدانست پدر منتظرش کجاست ولی کنعانیان و پدرش نمی دانستند حضرت بقیه الله میدانند منتظرانش کجایند ولی ما و منتظرانش نمیدانیم حضرت کجاست. کنعانیان برای گندم به مصر رفتند ولی با یوسف مواجهه شدن. و این احتمال وجود دارد که در آینده نزدیک نوعی عجز به وجود آید و مردم برای درمان یا غذا یا هر چیز عازم محل نجاتی شوند که از قضا گوهر وجود حضرت بقیه الله آنجا مخفی شده باشند. استاد لطفا دو سوال را جواب دهید این نوع نگاه چقدر صحیح است آیا این گونه برداشت، مصداق تفسیر به رای است. با تشکر التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع نگاه حکم تفسیر قرآنی ندارد ولی میتواند نظر به اشاراتی باشد در راستای تطبیق حضور و سیره حضرت یوسف «علیهالسلام» با حضور و سیره حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه». این نشانه زیبایی ذوق نویسنده است و چیز خوبی است. موفق باشید
با عرض سلام و قبولی طاعات: امروز در روز عرفه با دلی ناامید مشغول دعای عشرات بودم، متعجب از اینکه چرا دیگر نمیتوانم خدا را حمد بگویم، استاد سابقا هیچ دعایی نبود مگر اینکه آن چنان امید به استجابتش داشتم که منتظر اجابتش در انتهای دعا بودم ولی امروز دیگر حتی حمد خدا را نمیتوانم از صدق دل کنم، از خودم و این خدایی که خودم دارم خسته ام. چرا اینطور شد؟ چرا کارمان دارد به کفر میکشد؟ چرا خودی نشان نمیدهد؟ چرا «اللهم اجعلنی اخشاک کانی اراک» برای ما نیست؟ و چرا؟...
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا از آن ایمان و باوری که بیشتر باور به مفاهیم قدسی است عبور نکنیم به ایمانی زندهتر و تازهتر نمیرسیم. گمان نکنید بیایمان شدهاید، به این فکر کنید که باید به ایمانی زندهتر و وجودی نایل شوید. موفق باشید
سلام: در جلسه شنبه فرمودید وقتی شهر بوجود آمد انسان سلول شد و به وجه قیامتی خودش نزدیک شد، در حالی که بحثهای انقلاب اسلامی از حاج قاسم به عنوان نمونه انسان آخر الزمانی یاد میکنید که خودش به وسعت همه عالم است و خود همه انسانهاست، حال آن سلول شدن و این وسیع شدن چگونه با هم جمع میشود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث بسیار مهم و دقیقی است که از یک طرف انسان مدرن به عنوان شهروند به خود می اندیشد و اگر برای شهر و قوانین آن احترام قائل است برای هرچه بیشتر جوابگویی به خودخواهیهای خود می باشد و در دل همین تاریخ یعنی تاریخ آخرالزمانی میتوان به انسانهایی فکر کرد که در عین نظر به خود متوجه هستند برای سعادت خود باید به سعادت دیگران بیندیشند و اینجا است که در آخرالزمان حق و باطل در اوج در مقابل هم قرار می گیرند یکی به خود می اندیشد در دل نفی دیگران و دیگری به خود می اندیشد در دل رعایت کامل دیگران. موفق باشید
سلام استاد: در منابع تاریخی معتبر اول ذی القعده واقعا روز ولادت حضرت معصومه هست یا جهت گرامیداشت اون حضرت به این نام نامگذاری شده؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده تحقیق خاصی در این مورد نداشتهام ولی بالاخره عزیزانی که اهل تحقیق در این مورد بودهاند به چنین نتیجهای رسیدهاند. موفق باشید
سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی آیات ۵۰ تا ۷۰ سوره نساء با مد نظر داشتن احادیثی که داریم ...
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز خاصی در این مورد به نظر بنده نمیرسد مگر همان عرایضی که در شرح سوره نساء شد. موفق باشید
باسمه تعالی. سلام علیکم: ببخشید استاد وقت شریفتان را می گیرم. می خواستم درد دلی کنم، من از ملامت های دوست و دشمن که امروزه زیاد شده، احساس ناراحتی نمی کنم بلکه این روز ها حس و حال عجیبی دارم مثل ایام شهادت سردار بزرگ اسلام شهید سلیمانی عزیز، به عنوان نمونه وقتی سرود سلام فرمانده را می شنوم، حس می کنم زبان فطرت با ما سخن می گوید و گویی عالم غیب و عالم مثال به ما نزدیک تر شده است، این تحولات اخیر که به فرموده مقام معظم رهبری دام ظله ما در شرایطی مثل شرایط جنگ احزاب هستیم، جنگی که به ظاهر بالاترین فشار را بر مسلمانان و مومنان وارد کرد و همه دشمنان علیه آن ها متحد شدند، اما خداوند در نهایت شدت، فرجی حاصل کرد که «عند تناهی الشده تکون الفرجه و عند تضایق حلق البلا یکون الرخا» ، ما هم امروز زیر شدیدترین آماج حملات به ویژه جنگ روانی رسانه ای هستیم، اما من امید زیادی دارم و گویی می بینم که ما در آستانه یک پیروزی بزرگ و فتح قدس قرار داریم. می خواستم درخواست کنم نکته ای و نصیحتی بفرمایید که توشه این روزهای ما باشد. التماس دعا 🌸🌸🌸
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین طور است که میفرمایید. اگر راهِ درازی در پیش داریم، مطمئن باشید بزرگ ترین عطای الهی در همین مسیر با همه این سختی ها به سوی ما روان است و آن، یک کلمه بیشتر نیست و آن شکستِ دشمنان توحید و انسانیت است با همه تلاشهایی که انجام میدهند. و آنان به خوبی متوجه این شکست شده اند و لذا با امپراطوریِ رسانه ای خود تلاش می کنند به خود روحیه دهند. ولی مگر به جنگ ما آمده اند که گمان کنند با پیروزی بر ما، پیروزی خود را شکل میدهند؟ نه! در دلِ مقابله با نظام اسلامی، به جنگ خدا آمده اند. و یقیناً عطای بزرگ این تاریخ که شکست دشمنان توحید است در دلِ تاریخ انقلاب اسلامی به ظهور خواهد آمد. موفق باشید
سلام خدمت استاد بزرگوار: در جلسات فرمودید که ذکر یونسیه را هر روز انجام بدیم زمان انجام این ذکر در بین الطلوعین هست، اگر نتوانستیم قضایش را چه زمانی انجام دهیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع ذکر یونسیه، باید احتیاطهای لازم را مدّ نظر داشت. آری! به عنوان یک ذکر توحیدی نکات و ظرائف ارزشمندی در آن نهفته است ولی باید به احوالات خود نظر کنید و به نظر میآید بنا به تذکر اساتید مربوطه، این ذکر مربوط به افرادی است که چهل سالگی را پشت سر گذاشته باشند. موفق باشید
با عرض سلام بر شما: در فلسفه ذات هر چیزی به هیچ عنوان تغییر نمیکند و سگی که ذاتش عین جنس هستش و بهشت محل افراد پاکیزه است و خدا سگ اصحاب کهف را چطور به بهشت می برد و ذاتش رو پاک میکند؟. ۲. به آقای سید محمد حسین طباطبایی صاحب المیزان گفتند در حجره یکی از طلبه ها غیبت کردند گذاشتند و رفتند در حجره هیچ کسی نبود از آنجا رفته بودند و گفت این حجره جای ماندن نیست و بر روح و خلق افراد تأثیر می زارد و اصلا وابدا دیگر هیچ وقت و هیچ طلبه ای نباید از آن حجره استفاده کند دلیل سخن علامه طباطبایی چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عنایت داشته باشید که اگر فرمودهاند سگ نجسالعین است، این به معنای آن نیست که ذات سگ که موجودی است از موجودات عالَم، نجس است، بلکه منظور آن است که در نسبت با ما نباید به گمان اینکه میتوان آن را تطهیر کرد، وارد زندگیمان بشود از آن جهت که مظهر نفس امّاره است، وگرنه در جای خود موجود مفیدی است که باید از آن استفاده شود. ۲. به نظر میآید اگر هم چنین سخنی را حضرت علامه فرمودند؛ یک تذکر اخلاقی است در شرایط خاص. وگرنه جایی برای مردم در روی زمین نمیماند از آن جهت که بالاخره هر گوشهای از دنیا غیبتی صورت گرفته. موفق باشید
سلام و عرض ادب استاد وقتتون بخیر. با آرزوی قبولی طاعات. استاد ببخشید در سخنرانی فرمودید «حق» در زبان عربی همان «است» در زبان فارسیست ولی بنده هرجایی جستجو کردم این معنی رو در دیکشنری عربی پیدا نکردم "حق" را درستی و شایستگی معنی میکردن ممنون میشم لطف کنید منبع و جایی که این معنی رو برای حق آورده باشه رو معرفی کنید. با سپاس
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مباحث مربوط به علم اتیمالوژی است و امری نیست که در کتابهای لغت به دنبال آن گشت. از جمله کسانی که در این مورد تحقیق فرمودهاند و بنده از قول ایشان آن موضوع را عرض کردم؛ جناب آقای دکتر احمد فردید میباشند. موفق باشید
استاد گرامی سلام: امروز در مسیر دیدم که تعداد زیادی از تابلوهای خیابان ها با زدن ترقه تخریب شده. همچنین در اخبار گاها شنیده می شود نوجوانی حساب مردم را از طریق هک کردن حساب ها خالی کرده است و مواردی دیگر که در جوانان و نوجوانان به اصطلاح آینده ساز کشور مشاهده می شود. سؤالم اینست بعد از ۴۳ سال از وقوع انقلاب و قرار گرفتن در زمان بلوغ انقلاب ( با توجه به عدد ۴۰) و پوچ شدن فعالیت های فرهنگی در این ۴۳ سال، اکنون با این حد از توحش که نمونه آن را عرض کردم و ذهن هایی که حرام و حلال نمی شناسند و کوچکترین ارزشی برای بیت المال قائل نیستند حضرتعالی چگونه به آینده انقلاب امیدوارید؟ التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر جز این است که همه این مشکلات به جهت دوری از آرمانهای انقلاب و غربزدگی پیش میاید؟ آیا بهترین راه همین نیست که همچنان با تأکید بر آرمانهای انقلاب و جبران کوتاهیها و ضعفها، از این نوع مشکلات عبور کنیم؟ و به راهی بیندیشیم که شهدای عزیز همچون حاج قاسمها مقابل ما قرار دادند و فرمودند جمهوری اسلامی حرم است. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: اعیاد مبارک. چند روز پیش سوالی مطرح کردم در خصوص خیانت همسر و اصلا بحث صیغه در اسلام و ناعادلانه بودن آن، منتهی متوجه شدم ایمیلم مشکل داره و باز نمیشه. ممکنه لطف کنید پاسخ رو روی سایت بگذارید. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سایت در این امور ورودی ندارد. بیشتر چنانچه سؤالهای معرفتی برای عزیزان هست، در خدمت هستیم. موفق باشید
با سلام استاد عزیز: استاد یه مطلبی که هست و احتمالا خودتون واقفید اینه که بنده گمان میکنم از ظرفیت بعضی نفوس خیلی اونطور که باید استفاده نشده شاید هم کار فرهنگی غلط و یا بعضا کم کاری و یا مسایل مربوط به دولتها باعث این قضیه شده باشه و یا کار بدون معرفت عمیق و شایسته باعث این موضوع شده باشه بنده با نفوسی گاه مواجه میشم که خیلی مستعد هستن گاه اصلا کار فرهنگی روشون صورت نگرفته ولی مستعد هستن نمونه اش خانواده شهدا، مادران، و قشر ایثار و شهادت، استاد این مادران و اینها همانانند که شهدا را پرورش دادن و بعضا سیرشان با شهداست گمانم اگر یه گروه یا موسسه ای در خود بنیاد ایجاد بشه حالا اگربحث زن هم دنبالش باشه بد نیست حالا مثل همین مجموعه هایی که بوسیله خودتون مدیریت میشه اعم از معرفت النفس و یا... تا از یه طرف بحث ایثار و شهادت که به حاشیه رفته دردول مختلف ترمیم شه هم اون نفوس مستعد دوباره جایگاه خود را پیدا کنن هم بحث علم جهت دهی اش بیاد روی انسان شناسی که در واقع وجود داره، و لطفا اگر صلاح دیدید بنده را هم مطلع کنید از چنین گروهی چون آنچه دارم میبینم آینه افراد این قشرشاید دچار یه سردرگمی سلوکی شدن که به گفته خودتون با ذیل شخصیت امام بودن و معرفت نفس درس میشه ۲. استاد مطلب دیگه اینکه بنده که خودم متولد سال شصت هستم گاهی وقتی از وقایع دوران خودم آگاه میشم و مثلا میفهمم امام (ره) در فلان دوره خودم فلان کار را انجام دادن هویت مناسب ترین برام ایجاد میشه یه مسیله که هست مثلا بچه های هر دوره نمیدونم دوره قبلی چه اقداماتی کرده براشون اگر تقویم یا چیزی از این قبیل بود و یا هست که هر فرد بفهمه خودش بتونه اون کارهایی که روش صورت گرفته دریافت کنه خوب هست بخصوص الان که خیلی نمیشه امر و نهی کرد و باید مطالب رو تبیین کرد. ممنون استاد
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همینطور که میفرمایید بنیاد شهید در زمانی که آقای کروبی مسئول بودند، کوتاهیهای فرهنگی انجام شد و سعی رهبر معظم انقلاب آن است که با توجه به خانواده شهدا، آن کوتاهیها راحتیالامکان جبران کنند ۲. به نظر بنده تلویزیون سعی دارد در این رابطه کارهای خوبی انجام دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته بنده ممکن است با روش آقای رضایی موافق نباشم، ولی روش ایشان نیز در جای خود، کارشناسی شده است و پشتوانه علمی دارد به جای آنکه یارانهها را به مراکزی مثل بیمارستانها بدهند، به خود مردم می دهند که البته بحث آن مفصل است. موفق باشید
با سلام و احترام و وقت بخیر: استاد سیر رجوع به قرآن چگونه است؟ آیا اول ادبیات عرب بخونیم؟ اول تفسیرالمیزان بخونیم؟ یا مستقیم به خود قران و ترجمه رجوع کنیم؟ هر طور که باید باشد بنده را راهنمایی بفرمایید. با تشکر. اجرکم عندالله
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بهترین شکل رجوع به قرآن آن است که انسان تا حدّی با ادبیات عرب آشنا باشد و سپس به معارفی مثل «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» که مقدمه تفکر و تدبر نسبت به قرآن است بپردازد و آنگاه با تفسیری مانند «المیزان» راه انس با قرآن را هموار کند. ۲. حال اگر شرایط ارتباط با ادبیات عرب کارساز نبود، معرفت نفس و برهان صدیقین و سپس حدود ۱۰۰ جلسه به بحثهایی که در سورههایی مثل سوره روم و عنکبوت و آلعمران و نساء شده است؛ بپردازند و سپس به المیزان رجوع کنند، إنشاءالله نتیجه میگیرند. موفق باشید
سلام: استاد چند وقتی هست در عالم ذهنم فکرهای عبث و بیهوده و لغو و بعضا گناه میاد، این مشکلات و این وهم و خیالات الان به جایی رسیده که ذهنم به اهل بیت علیهم السلام توهین و بی ادبی و جسارت میکنه. هر وقت تنها و خلوت میشم این فکرها میاد سراغم و حقیقتا داره آزارم میده. حس میکنم اهل بیت من رو از در خونهشون روندن، جلو ذهنم هم نمی تونم بگیرم که این تصورات رو نکنه، حقیقتا نمی دونم چیکار باید بکنم. لطفا کمک کنید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حالات را برای کسی که بنا دارد مسیری را به سوی قرب الهی طی کند، طبیعی است و پیش میآید و در همین رابطه مرحوم آیت الله بهجت میفرمودند آمدن این امور به دست ما نیست، ولی دنبالکردنش که به دست ما میباشد؛ نباید دنبال کنیم. پیشنهاد میشود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست مطالعه شود. موفق باشید
سلام بر استاد طاهرزاده: ممنون و متشکر از لطف شما که با صبر و حوصله سوالات ما را میخوانید و جواب میدهید. استاد عزیز مطلبی در مورد ماهیت کم حجابی و کشف حجاب نوشته ام و در پیامرسان ایتا منتشر کرده ام. میخواستم نظر شریفتان را بفرمایید که آیا این نحوه نگاه کردن و خصوصا رویکرد داشتن با پدیده بیحجابی و خصوصا تبیین ماهیت بی حجابی چقدر صحیح است؟ ممنون و کمال تشکر. ♦️♦️♦️♦️ جنس زن، آشکار کردن لطافت و زیبایی های روح خود است. تا به چشم دیگران آید و تحسین شود و پسندیده شود. و این نشانی از حضرت باری تعالی است که در وجود زنان به امانت گذاشته شده است. ولی سالیان سال است که سبک زندگی جدیدی آمده است و آنها اسیر آپارتمانها شدند. و در گذشت زمان، عرصه هنرنمایی بر آنها تنگ و تنگ تر شد و نتوانستند زیباییهای درونشان را به نمایش بگذارند و به چشم آیند. آن گونه که در سالیان دور، به روی چشم ها بودند و مردان را به اوج آسمانها میرساندند. و سالهاست دختران سرزمین ما، ره گم کردهاند و حجاب کم میکند تا به چشم آیند و نشان دهند که بسیار ارزش مند هستند تا تحسین شوند. و اخیراً کشف حجاب میکنند تا به زبان بی زبانی بگویند ما خیلی شجاع و جسور هستیم، پس ما را ببینید و آفرین گویید. چه بسیار کم هستند کسانی که برای دهن کجی به خداوند و حکم او، کشف حجاب کنند. بانوان سرزمین ما، دلشان با امام حسین است و عشق حسین در دلهایشان حرارت نهفته دارد. آنها منتظر عرصه حسینی هستند تا زیبایی درونشان را در فداکاری برای امام حسین به نمایش بگذارند. همچنان که زیبایی مادرانه و خواهرانه خود را در هشت سال مقدس به نمایش گذاشتند. همه زنان جلوه جمال باری تعالی هستند تا نشانی از اسماء لطیف و جمیل و رحیم الهی باشند و به چشم آیند و حمد شوند. و سپاس خدای را که کل حمد و مطلق حمد ازآن اوست. الحمد لله رب العالمین @DarseEtaat
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل این بنده های خدا که در این شرایط مبادرت به بیحجابی کردهاند، به نظر بنده بیشتر مقابله با نظامی است که در هر حال با همه ضعفهایی که دارد، در ذات و کلیّت خود دارای حضوری قدسی است و به همین جهت اینان از درون دچار مشکل میشوند و نمیدانند چه بلایی بر سر خود آوردهاند. این غیر از آن است که بخواهند زیباییهای خود را که باید برای محارمشان ظاهر کنند، تحت تأثیر فرهنگ غربی برای نامحرمان ظاهر نمایند. موفق باشید