میخواستم ببینم کلمه شیء در قرآن و روایات به چه معناست؟ و آیا شیء بودن بر خداوند هم اطلاق می شود یا فقط مختص مخلوقات است؟ با توجه به اینکه در مورد خداوند متعال معصوم علیه السلام فرمود «شیء بحقیقه الشیئیه» آیا میشود گفت خدا واقعا شیء است؟ البته با این قید که فرمودند به خلاف همه اشیاء است. و اینکه اگر ما قائل به این شویم که شیء بودن بر خداوند هم اطلاق می شود آیا نمی شود از این کلام معصوم علیه السلام که فرمودند خداوند از «لا من شی ء» جهان را خلق کرد نتیجه گیری کرد که از وجود خودش هم خلق نکرده (به دلیل اطلاق شی بودن بر خداوند متعال) و دلیلی باشد بر رد کسانی که قائل به اصالت وجود هستند؟! چون همان طور که خودت بهتر می دونی در صورت عدم اطلاق شیء بر خداوند بر اساس تقسیم ثنایی: جهان یا از «من شیء» خلق شده یا از «لا من شی» از من شیء که عقلا محال است. می ماند «لا من شیء» که باز بر اساس تقسیم ثنایی دو حالت برای «لا من شیء» متصوره که یا از «من لا شیء» خلق شده یا از وجود خودش، از «من لا شیء» که محال است زیرا عدم چیزی نیست که جهان از اون خلق بشه و تنها حالتی که می ماند از وجود خودشه
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میدانید در روایت، به خداوند به عنوان شیئ نیز اطلاق شده که نظر به موجودیتِ حضرت حق دارد و این، منافیِ آن نیست که در نسبتی دیگر، او را لاشئ بدانیم به عنوان آنکه چیزی نیست در عرض دیگر چیزها، وگرنه منجر به نقص حضور بیکرانه حضرت حق خواهد بود. موفق باشید
موضوع: اجتماع _ممــــیزی سیستم و سیستمِ ممــــیزی _در انقلاب اسلامی
«آنچه میتواند مثل درّهی خطرناکی در مقابل حرکت ما بُروز بکند، این است که ما این دشمنی را فراموش کنیم، این جبههبندی را فراموش کنیم. هر وقت فراموش کردیم، ضربه خوردیم.» آیت الله خامنه ای ۱۴۰۲/۰۳/۱۴ گزافه نیست اگر ظهور انقلاب اسلامی ایران را حاصل تلاشی به قدمت تاریخ تمام انبیاء برآورد کرد تلاشی که محوریت آن موضع گیری جنگ و ایجاد خط ممیزی با مالکیت گرائی های فردی و جمعی بود اکنونِ تاریخ انسان برای انسانِ تاریخی پوشیده نیست که آنچه فطرت خواهان گشودن است، بند مالکیت است، انسانِ در بند نفس اماره بشدت در جریان فرآیندِ جذب به سوی مالکیت است، چرا که ترس ناشی از وابستگی ذهنی او به امور بیرونی اینچنین حکم میکند، او هویت خود را در چیزها میابد و لذا هویت اصلی اش همیشه در هاله ابهام و حجاب باقی است اساس ایجاد کاپیتالیسم «سرمایه گرایی فردی» و در مقابلش کمونيسم « سرمایه گرائی جمعی» برچنین ترس، افراشته شد، و نهایتا عمومیت این توهم (پنداریدن هویت خود در چیزها) منجر به گشودن شدن جوامع غربی کنونی شد، حال انقلاب اسلامی با شعار قرآنی « قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ» ﺑﮕﻮ : ﺧﺪﺍﻳﺎ ﻣﺎﻟﻚ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ _که تمام حقیقت گویان تاریخ در صدد بیانش بودند به میدان جهانی پای گذاشت، رشد و نمو این جامعه با همه جنگ تحمیلی ها سختی ها و تحریم ها و نفوذ سست عنصران اختلاس گر گرگ صفت در لباس میش!!! مبین این است که ای انسان تو محصول محیط نیستی _ای انسان آزاد، آزادی، آزادی از بند ماده است، ممیزی سیستم یعنی «ممر و محل نفوذ ترس ها، دلمردگی ها، افسردگی ها، بی امنیتی ها، غصه ها، حزن ها.... همگی از توهم مالکیت و سرمایه است ایجاد مرز و حدود شناسی بین خود حقیقی که منسلخ از ماده و مادیات است با خود توهمی و دروغین که در بند است، از طرفی انسان به یک سیستم ممیزگر دارد، تا حدود این حقیقت را از توهم و خیال های پوچ جدا کند که اکنون «انقلاب اسلامي» این مهم را به گردن گرفته است لذا گوشزد رهبر معظم انقلاب از چنین اهمیتی برخوردار است. جناب استاد طاهرزاده بنظر جنابعالی ما جوانان اکنون چگونه قدر شناس و شکر گذار چنین نعمات باشیم که حق مطلب ادا شود تا خداوند از ما دریغ مدارد. بنده حقیقتا حس میکنم این نعمات را پاس آنگونه که رواست بلد نیستم؟ بهترین شکر گذاری چگونه است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید انسانِ فردایی که میتوان او را فراانسان گفت، انسانی است که ملکوت آسمانها را میتواند از آنِ خود کند و اگر به اشتباه، فضای مجازی را جایگزین آن کرده، به امید آن است که مالک امری شود که در دسترس او است. در حالیکه فضای مجازی امری از جنس واقعیت نیست که در دسترس او باشد. لذا باید متوجه بود آنچه حقیقتاً این انسان به دنبال آن است ملکوت آسمانها و زمین میباشد که در مسیر توحید ابراهیمی برایش پیش میآید به حکم آنکه حضرت حق فرمود: «وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» و امروز آن مسیرِ توحیدی مسیر انقلاب اسلامی است برای فرزندان حضرت امام خمینی «رضوانالله
تعالیعلیه» و با نظر به ملکوتی که در مقابل آنها گشوده شده است. در اینجا است که انسان از بند ماده آزاد خواهد شد و جواب حضرت ربّ العالمین را به خوبی خواهد داد که به ما میفرماید: «أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ..» آیا امثال حاج قاسم همانانی نبودند که ماورای تکیه بر اسبابها با نور ملکوت آسمانها و زمین در میدان حاضر شدند و از اسارت ماده آزاد گشتند؟!! موفق باشید
سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: آیا کسی که در توهم هست یا به تعبیر دیگری غربی شده میتواند اراده خارج شدن از توهم بکند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا نه؟! با همت حضور ذیل اراده الهی از طریق رعایت شریعت حضرت حق، انسان میتواند عقل قدسی خود را به میان آورد و از توهّمات غربزدگی رهایی یابد. موفق باشید
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما استاد سخن و مرد عارف ضمیر و خوش اخلاق: از وقتی که شما فرمودین رهبری نایب امام زمان هستند و از طرفی فرمایشات اینچنینی هم دارند به والله قسم از امام زمان هم نومید شدم و شک کردم با ۵۵ سال سن ایشان کجا و آیت اله سیستانی کجا؟ رهبر در دیدار با نمایندگان ششم: معیشت نباشد دین، اخلاق، عصمت و عفت نیست رهبر در ملاقات با نمایندگان مجلس یازدهم، سوم خرداد ۱۴۰۲: شاخصهایی از نماینده انقلابی را بیان کرد و گفت: «بعد از ۳ سال، در مجموع این مجلس را همچنان انقلابی، جوان و پرتحرک میدانم؛ البته این نگاه، کلی و بدون در نظر گرفتن استثنائاتی است که ممکن است در مجلس وجود داشته باشد...عمده قوانین برای مبارزه با فساد، رفع تبعیض، رفع انحصار و بهبود فضای کسب و کار و با «قاطعیت و صراحت» تصویب شده است./ قانون جهش تولید دانشبنیان هم از جمله مصوبات راهبردی مجلس است.» در توصیه پایانی با تأکید بر به سرانجام رساندن کارهای بزرگ مجلس در سال آخر همچون برنامه هفتم، پیگیری شعار سال، نهایی کردن لوایح نیمهکاره و جبران خلأها و قصورها، خطاب به نمایندگان گفت: «سرافراز وارد مجلس شدید، انشاءالله سرافراز از مجلس خارج شوید.» اما سخنان ایشان در دیدار با نمایندگان مجلس ششم در سال ۷۹: «كدام نقض كرامت انسانى بالاتر از این كه انسانى، رئیس عائله اى، پدر خانوادهاى، در جامعهاى كه در آن همه چیز هم هست، نتواند اوّلیات زندگى فرزندان خودش را تأمین كند؟! كدام تحقیر از این بالاتر است؟! كدام نقض شخصیّت و شرف و كرامت انسانى از این بالاتر است؟! صبح تا شب كار كند، آخرش به من یا به شما یا به آن مسؤول دیگر نامه بنویسد كه من دو ماه است به خانهام گوشت نبرده ام! یك وقت در جامعه گوشت و میوه نیست، من و شما هم نمیخوریم؛ یك وقت در جامعه امكانات رفاهى نیست، من و شما هم استفاده نمیكنیم؛ یك وقت ایام عید كه میشود، فرزندان من و شما هم لباس نو بر تن نمیكنند. در این حالت كسى احساس سرشكستگى نمیكند - البلیة اذا عمت طابت - اما وقتى همه چیز هست، وقتى كسانى در جامعه با استفاده از فرصتهاى نامشروع توانستهاند براى خودشان آلاف و الوف و زندگیهاى تجمّلى فراهم كنند، وقتى طبقاتى در جامعه هستند كه برایشان پول خرج كردن هیچ اهمیتى ندارد، جمع كثیرى از مردم كه در بین آنها رزمندگان و عناصر نظامى و كارمندان دولت و معلمان و روستاییان و مردم مناطق محروم و دور و مناطق جنوب هستند، نتوانند نان و پنیر بچه هایشان را فراهم كنند، كدام شكستن شخصیّت و شرف انسانى از این بالاتر است؟! شما میخواهید جواب چه كسى را بدهید؟ شما می خواهید دل چه كسى را خوش كنید؟ شما میخواهید چه كسى از شما راضى باشد؟ بله، مسأله معیشت قطعاً در اولویّت اوّل است. معیشت كه نبود، دین هم نیست؛ اخلاق هم نیست؛ حفظ عصمت و عفت هم نیست؛ امید هم نیست. كسى را كه به موقعیتى دست پیدا كرده، به خاطر این كه براى رفع نابسامانى و فقر، تلاش و مجاهدت كند و شب و روزِ خودش را صرف نماید، ملامت نخواهند كرد. اولویّتها را پیدا كنید. مسائل اساسى جامعه اینهاست.» چه تفاوتی در وضعیت اقتصادی مردم ایجاد شده است که در سال ۷۹ معیشت در الویت قرار دارد اما در سال ۱۴۰۲ چنین اولویتی با آن لحن، برای مجلس نشینان تذکر داده نمیشود؟ تورم ۷۰٪ کمتر شده، رکود نیست؟ کیلو کیلو و شقه شقه گوشت میخریم؟ کرامت انسانی الحمدلله رعایت و تامین شده؟ معیشت تامین شده و آنانی که نان و پنیر نمیتوانستند در سال ۷۹ بخورند امروزه کباب برگ و جوجه با سس فرانسوی میخورند؟! نمیدانم! فقط میدانم مجلس ۷۹ مجلس اصلاحطلبان بود و مجلس امروز اصولگرایان انقلابی و نوعا پایداریهای شاگردان معنوی و مادی مرحوم آقای مصباح یزدی! تفاوت دیگری اگر هست بفرمایید!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه در جواب سؤوال شماره 35184 عرض شد بحث در رابطه با راهی است که بتوان از این مشکلات که میفرمایید عبور کنیم. و اینکه از نظر بنده آن راه در این زمانه جز حضور تاریخی انقلاب اسلامی در این کشور نیست، آن هم با خصوصیاتی که ذات انقلاب در خود دارد و با تعریفی که به مرور از زندگیِ انسان به میان میآورد که چگونه گرفتار مشکلات و موضوعاتی از جمله احساس پوچی و نیستانگاری که غرب گرفتار آن شد؛ نشویم. آیا در این مورد نیز فکر کردهاید وجهی از وجوه مشکلات ما مربوط به نوع فهمی است که بر اساس نگاه غربی به انسان و به زندگی میکنیم؟ موفق باشید
سلام مجدد و وقت بخیر استاد در ادامه پاسخ سوال 35083 اینجا دوتا فایل بقول خودشون افشا کردن لینک فایل اول: https://bayanbox.ir/download/23307906920248570/signal-2023-03-03-171838.pdf فایل اول جلسه 4 روز قبل از اون موارد برای من بسیار عجیب بود، برداشت خودم این بود درسته موضوع قابل اثبات نیست، (و البته توسط هیچکدام از افرادی که در جلسه معرفی شده اند رد تکذیب هم نشده - تنها این فایل رو- یعنی فایل اول - دفتر رهبری تکذیب کرد) تاریخ این فایل مربوط به اوایل فروردین امسال بود فایل دوم یک ماه بعد مواردی که من در ذهن داشتم : ۱. اینکه کسی در این حد بتونه این فضا و سخنان رو جعل کنه برای من هنوز هم قابل باور نیست. ۲.. از آقای کدیور در باره فایل ها پرسیدم، گفتن هردو فایل به احتمال بسیار زیاد کار دشمن خارج از کشوره، با این پاسخ اون نظر مثبتی که در باره فایل ها داشتم مقداری تردید ایجاد شد. ۳. پاسخ شما رو هم گرفتم، نظرم این شد که بالاخره به عنوان ی چیزی که سند معتبره بهش نگاه نکنم برای نمونه موارد بسیار زیادی بود که می توانست گفته شود اینکه جمهوری اسلامی هرگز افراد بیگناه را بخاطر پیش برد اهداف خود هدف قرار نمی دهد (هدف قرار دادن هواپیمای اوکراینی) اینکه نظام هیچ وقت وارد کارهای خلاف شرع و عرف و انسانیت مانند قاچاق مواد مخدر، ساماندهی و درامد از زنان بدکاره و ... نمی شوند اینکه هیچوقت حاکمیت قبول نمی کند، حق مردم مظلوم، فقیر مستضعف رو برداره بده به یک عده سران کشور تا اونها بیافتم به غارت جان و مال مردم (قضیه ای هم در این فایل در باره شمخانی و پاسخ اون دیده میشه - در فایل قبلی هم موارد بسیاری بودن) اینکه هیچ وقت فرمانده سپاه برون مرزی بخاطر اینکه به چند تا نتیجه میدانی برسه دستور برخورد مشت آهنین با مردم در آبان ۹۸ نمیده، مردمی که مشکل معیشت دارند، مردم فقیر یادش بخیر، قبلا کل دنیا می گفتن تقلب در انتخابات، رهبر یکدونه می گفت جمهوری اسلامی اهل خیانت در آرای مردم نیست، بی چون و چرا می پذیرفتیم، اینکه این یک اصل است خیانت در امانت نباید بشه، دروغگویی نباید صورت بگیره، ناعدالتی نباید باشه. مشکل من اینه چرا نگاه اصولی به ماجرا نمیشه، کسی بگه نه اینها اصول انسانی و اسلامیه و هیچ وقت زیر پا نمی گذاریم، منتظریم هر اتفاقی بیافته تا فقط یکجور توجیهش کنیم (این مورد رو در شما خیلی زیاد دیدم) البته هنوز برداشت و نظر من اینه (یکی از افراد در فایل مشابهش رو گفتن) جمهوری اسلامی یک درختی است که بسیاری از شاخه هاش آفت زده ولی حفظ اصل درخت با رعایت اصول ضروریه، تا بلکه از این همه آلودگی پاک بشه و اینکه یک منتقد هزار برابر بیشتر از یک توجیه گر به نظام خدمت می کنه، با این وجود یک درخواست و یک سوال از شما دارم سوال: آیا اگر موارد دو فایل درست باشند می توان نام چنین حکومت و مدیریتی رو اسلامی گذاشت؟ (در حد امکان جواب این سوال رو بدین) درخواست من: کتابی جزوه ای بنویسید، بگین جمهوری اسلامی چه هست و چه نیست؟ چه رفتارهای قابل قبول نیست اصول رو به دست خواننده بدین تا معیار قضاوت و تصمیم گیری و جهت گیریش باشه نه اینکه یک چیزی تعریف کنید و فقط بگین به رهبری اعتقاد داشته باش به ما اعتقاد داشته باش، ما اصول نداریم مردم رو به عبادت خودتون فرا نخوانید، مردم آزاد رو بنده افراد نکنید وَ لَكِنَّنِی آسَى أَنْ یلِی أَمْرَ هَذِهِ اَلْأُمَّـ‹ِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَیتَّخِذُوا مَالَ اَللَّهِ دُوَلاً وَ عِبَادَهُ خَوَلاً وَ اَلصَّالِحِینَ حَرْباً وَ اَلْفَاسِقِینَ حِزْباً
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد بحث در ضعفهایی که داریم نیست، بحث در نحوه آرایش و طرح آن ضعفها و نتایجی است که در آن متون به میان آمده است و عرض بنده آن بود که اساساً این نوع آرایش و سناریوبندی مربوط به کسی است که ابداً در جریان روح رابطه افراد با رهبری و رهبری با افراد؛ نیست. قصه همان بچه پولداری است که بنا بود برای فقرا انشاء بنویسد و نوشت فقرا خودشان فقیرند، کلفت و نوکرشان هم فقیرند. متن فوق از این جهت بسیار ناشیانه تهیه شده است و این به معنای توجیه ضعفهایی که ما داریم و بحمدالله در ذات انقلاب توان عبور از آنها نهفته است، نیست. موفق باشید
مجله سیاستنامه در شمارۀ اخیر خود تصویری از دکتر رضا داوری اردکانی را روی جلد برد و با تیتر «فیلسوفِ بازنده» به استقبال نود سالگی این متفکر معاصر رفت. دکتر داوری در واکنش به این مجله در یادداشت کوتاهی نوشت: «من در درون شکست نخوردهام، زیرا تعلقم به تفکر را حفظ کردهام.» ایشان در ادامه این متن صراحتاً اعلام میکند که متن منتشر شده در مجلۀ سیاستنامه یادداشتهای تنهایی او بوده که آن را برای چاپ و انتشار ننوشته است! متن مقاله در کانال وارستگی منتشر شده است: https://eitaa.com/varastegi_ir/691 جناب استاد اگر یادداشت را خواندید ممنون میشوم نظر خود را بفرمائيد. باتشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که استاد فرمودهاند یادداشتهای تنهایی ایشان بوده حاکی از آنکه سخنان و نگاه ایشان به عالَم و آدم، بسیار بیش از آنکه مدّ نظرها است میتوانست مفید و کارساز باشد و در دل آن یادداشت، گویا استاد از خود پرسیده باشند چرا در این مورد شکست خوردهاند؟! و کسانی که استاد را میشناسند میدانند که این نوع سخنگفتن، دأب ایشان است. ولی به نظر بنده اگر دکتر داوری فیلسوف فرهنگ و چهره ماندگار است، بیش از آنکه فیلسوف فرهنگ و چهره ماندگار باشد، فیلسوف فردای ما میباشد با تأثیری بسی بیشتر. زیرا در بستر انقلاب اسلامی با هویت جهانیِ این انقلاب و اینکه باید این انقلاب، سرنوشتِ بشر گرفتارشده به نژادپرستی غربی را تغییر دهد؛ این دکتر داوری است که در آن بستر برای آنهایی که میخواهند با عقل جهانی، انقلاب را بیان کنند، حرفها دارد، همانطور که برای آنانی که امروز بنا دارند دینداری خود را به عمیقترین شکل فهم کنند، نیازمند اشارات دکتر داوری میباشند. به یاد آورید وقتی آنطور که شایسته بود جناب مارتین هایدگر را پاس نداشتند. شاگرد چینی هایدگر اینطور میگوید: وقتی رفتار غیر منصفانه متفقین را با هایدگر دیدم به او گفتم: «منکیوس میگوید: وقتی آسمانیان اراده میکنند که تکلیف سختی را بر عهده کسی بگذارند، نخست قلب او را از تلخی اندوه آکنده میکنند، رگ و پی و استخوانیهای او را میپوسانند و کالبدش را به مشقت دچار میکنند و اعمال و آثارش را بیحرمتی میکنند تا آنکه قلبش مهبط الهام شود و طبیعتش انگیخته گردد و نقایصش جبران شود ..... و از این همه، میآموزیم که حیات حقیقی از شور و اشتیاق و محنت و حرمان نشات میگیرد و از طرف دیگر مرگ حاصل بیدردی و لذت و تن آسایی است.» و بنده حقیقتاً هرچه بیشتر در جناب آقای دکتر رضا داوری تعمق و تأمّل می کنم، بیشتر احساس می نمایم که قلب او مهبط الهام فرشتگان است و میتوان معنی حیات حقیقی را از اشارات او برگرفت و مگر میشود چنین مردی نسبت به غوغاسالاران، گمنام و غریب نباشد؟!!! طوبی للغربا.
بنا به گفته آقای دکتر سید مهدی ناظمی قره باغ : دکترداوری تلاش میکند به خوانندگانی که در آینده دارد اعلام کند که هیچ وقت «او را جدی نگرفتهاند»؛ نه حاکمان و نه مخالفان ایشان. بنابراین هر چیزی که ممکن است مخالفانش درباره او بگویند از همینجا ریشه میگیرد که آنها هیچ وقت «دکتر داوریاردکانی فیلسوف» را نخواندهاند. موفق باشید
با سلام و احترام: بنده ارشد الهیات دارم، از زمان دبیرستان، ارتباط بنده با قرآن شکل گرفت، با قرایت و ترجمه و بعد از دانشگاه، تفسیر و تدبیر و تعمق در قرآن، بشکلیکه در طی این سالها کمتر روزی بوده که سر سفره قرآن به شکلهای مختلف نباشم و تا جایی که فهم و توانم اقتضا داشته همراه با عمل بوده. اما مدت ۳ سال است، بطور کامل از اصل قرآن فاصله گرفتم. هرچه تلاش کردم، که بتوانم روزی حداقل یک آیه بخوانم، تلاشم به نتیجه نرسیده، کانه همه آیات تکراری بی معنا دارند. این دوری یک حس درونی است، چیزی من را پس میزند. البته مطالعات کتابهای با محتوای معنوی دارم، که محتوا برایم تازگی داشته باشد، ولی همچنان با خود قرآن نتوانستم ارتباط بگیرم. علت این امر چیست؟ و چگونه باید درست شود؟ ضمن اینکه در زندگی نامه بزرگان، میخوانیم، برنامه واجب هر روز تلاوت قرآن بوده. و سفارش ارتباط با خود قرآن زیاد بوده، منهای مراجعه به تفاسیر یا کتب مرتبط.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال آنچه از طریق قرآن برای ما پیش میآید، درک مسائل اصلی عالم وجود و ابعاد وجودی خودمان است تا متوجه شویم چگونه نزد خود و در جهان حاضر گردیم. و در این مورد تفسیر «المیزان» به عنوان راهی جهت تدبّر در قرآن، کمک فراوانی به انسان میکند. پیشنهاد میشود قبل از رجوع به آن تفسیر، سری به جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن»https://lobolmizan.ir/leaflet/182?mark=%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86 بزنید. موفق باشید
سلام و عرض ادب: استاد بزرگوار سوال بنده در مورد منطق مسابقه در کار خیر می باشد. با توجه به اینکه رقابت آنطور که در ذهن همه جا افتاده به معنی برنده شدن یک عده و باختن بقیه است در غیر این صورت مسابقه بی معنی است. مثل کنکور. حالا اگر در کار خیر مسابقه بدهیم باید بخواهیم از بقیه جلو بزنیم و آنها عقب بمانند. خود این نوعی خودخواهی نیست؟ چرا همه با هم به سمت کمال حرکت نکنیم و سبقت بگیریم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینکه قرآن میفرماید: «فاستبقواالخیرات» به جهت فطری بودنِ امور خیری است که خود شریعت الهی متذکر می شود و این امر موجب تلاش دیگران در همان جهت تعالیِ فطری و شخصیت آنها میگردد و البته این غیر از رقابتهایی است که موجب تحقیر رقیب میباشد. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: استاد یک مشورت میخواستم؛ بنده احساس نیازم در اینست که باید اهل فکر باشم و لازمه فکر را دانستن میدانم. به ذهنم خطور کرد که تمام مباحث شهید مطهری را بخوانم تا فکرم با مواضع مختلف درگیر شود و بابی را برایم باز کند، اما مردد هستم چرا که از طرفی دیگر تفسیر المیزان را هم در همین باب میدانم. خواستم فلسفه را با بدایه و نهایه شروع کنم و به اسفار برسانم و سپس سراغ المیزان بروم، از طرفی دیگر گفتم خوبست با ذهن بازی سراغ فلسفه و تفسیر بروم لذا خواستم کتب شهید مطهری را پیگیری کنم. به نظر شما بر چه اساسی انتخاب بکنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: انتخاب آثار شهید مطهری در هر حال نتایج بسیار خوبی را به همراه دارد ولی به تعبیر رهبر معظم انقلاب نباید در آن آثار متوقف شد. لذا اگر بتوانید در کنار مطالعه آثار استاد، با تفسیر المیزان مرتبط شوید راه خوبی مقابل شما گشوده میشود. موفق باشید
سلام و عرض ادب وقتتون بخیر: من از اساتید مذهبی دانشگاه صنعتی اصفهان هستم. چند وقتی است یک سوال از طرف دانشجویان ذهن من را درگیر کرده است. نظریه داروین و یا نظریه فرگشت دیگر به طور قطعی اثبات شده و شواهد بسیار زیادی برای اهل علم در اثبات آن وجود دارد. حتی طبق این نظریه پیشبینی هایی انجام شده و پس از مدتی صحت پیشبینی ها اثبات شده است. سوال من راجع به اثبات بودن یا نبودن خدا طبق این نظریه نیست. بلکه تناقض این نظریه با یکی از آیات قران است. اکنون اثبات شده است که انسان خردمند در یک جهش ژنتیکی و حدود ۲۰۰ هزارسال پیش و در آفریقا ایجاد شده است. و پس از آن حدود ۶۰۰ نفر از آنها به قاره های آمریکا و آسیا سفر کرده اند و تمام انسانهای فعلی از نسل آنها هستند. در صورتی که بحث حضرت آدم و حوا متعلق به ۷۰۰۰ سال پیش است و اینکه طبق آیه صریح قرآن حضرت آدم پدر نداشته اند (در آیه ای که حضرت عیسی خود را شبیه پدرشان آدم میدانند که پدر ندارد). خوب این آیه تناقض کامل به نظریه فرگشت دارد. چون طبق نظریه فرگشت حضرت آدم حتما پدر و مادر داشته اند. این تناقض را چگونه میتوان پاسخ داد. این نکته را هم در پرانتز عرض کنم که بنده خودم شدیدا مذهبی هستم و بارها و بارها در جلسات شما شرکت کرده و فیض برده ام و اکنون در مقابل سوالات دانشجویان حول این مساله مستاصل شده ام. خواهش من این است که بدون خدشه به صحت نظریه فرگشت این تناقض را حل کنید چرا که ایراد گرفتن به نظریه فرگشت دقیقا مثل ایراد گرفتن کلیسا به نظریه گرد بودن زمین توسط گالیله است که پس از مدتی اثبات شد و باعث شد بعد از آن مردم احترام بیشتری برای علم و احترام کمتری برای کلیسا قائل شوند. و همین نگرانی اکنون برای اسلام وجود دارد. دیر یا زود علمای اسلام به صحت نظریه فرگشت پی خواهند برد و تا دیر نشده باید به تناقض های فرگشت و قرآن جواب داد. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که رشته بنده نیز زمینشناسی است و یکی از موضوعاتی که در این رشته مورد بررسی قرار میگیرد، تکامل است. در آنجا از نظر فسیل شناسان به خوبی ثابت شده است هیچ دلیلی بر صحت نظر آقای داروین نسبت به آنکه انسانها از نظر نسلی به میمونها مربوط باشند، نداریم. در مورد فَرگَشت بهمعنی تغییر در خصوصیتهای وراثتی جانداران در طول نسلهای متوالی است امری نیست که به این نتیجه برسیم که مثلاً حضرت آدم، پدر و مادر داشته باشند و اساساً میدان علم و تجربه تا چنین مراحلی نیست. موفق باشید
سلام استاد: من همه کتاب های شما رو خوندم. با توجه به اینکه بعضی مراجع پوشش سر را الزامی نمی دانند، لطفا بگید پوشاندن سر (منظورم پوشاندن موهاست)، از نظر اجتماعی و از نظر زندگی شخصی و احساسات فردی، چه اثراتی داره؟ لطفا بدون جبهه گیری و عقلی به من پاسخ بدید. ممنونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه علمای ما در مورد حجاب خانمها از آیات قرآن برداشت میکنند، همان حجابی است که عرف مسلمانان در سراسر جهان بدان مقیّد هستند. و رعایت آن موجب نوعی حضور در محضر حق میشود که آن حضور، شایسته یک خانم مسلمان است و اینجا است که زنان مسلمان باید برای هرچه بیشتر حاضرشدن در محضر حضرت رب العالمین نهایت تلاش را داشته باشند تا از آن جهان گشوده محروم نگردند. موفق باشید
با سلام و عرض ادب: استاد با توجه به آیه «قل هو الله احد» و با توجه به اینکه برای اینکه خداوند را خطاب قرار دهیم می گوییم «یا هو» و «یا احد» آیا می توان خداوند را یا هو احد نیز خطاب قرار داد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمیر «هو» مربوط به فرد غایب است نمیشود با واژه خطاب، به آن خطاب نمود. آری! میتوان گفت: «یا احد و یا صمد» . و یا اینطور گفته شود: «يا هُوَ يَا مَنْ لا هُوَ إلا هُوَ». موفق باشید
با سلام و عرض ادب: واکنش شدید مقام معظم رهبری، نسبت به اوضاع اقتصادی و گران شدن قیمت گوشت و مرغ - رهبر انقلاب، در دیدار با نمایندگان مجلس به آنان فرمودند: «معیشت که نیست دین هم نیست» ایشان در حالیکه بسیار غصهدار بودند، نسبت به شرمندگی پدر یک خانواده در ناتوانیاش برای تأمین امرار معاش زندگی فرمودند: کدام نقض کرامت انسانى، بالاتر از این که انسانى، پدر خانواده اى، در جامعه اى که در آن همه چیز هم هست، نتواند اولویات زندگى فرزندان خودش را تأمین کند؟! کدام تحقیر از این بالاتر است؟! یک وقت در جامعه، گوشت و میوه نیست، من و شما هم نمىخوریم؛ یک وقت در جامعه امکانات رفاهى نیست، من و شما هم استفاده نمىکنیم؛ در این حالت کسى احساس سرشکستگى نمىکند. اما وقتى همه چیز هست، وقتى کسانى در جامعه با استفاده از فرصتهای نامشروع توانسته اند براى خودشان، زندگیهاى تجمّلى فراهم کنند، جمع کثیرى از مردم که در بین آنها رزمندگان و عناصر نظامى و کارمندان دولت و معلمان و روستاییان و مردم مناطق محروم، نتوانند نان و پنیر بچه هایشان را فراهم کنند، کدام شکستن شخصیّت و شرف انسانى از این بالاتر است؟! *حتماً شما هم شگفت زده شدید نه؟* پی نویس: این سخنرانی اقای خامنهای است در زمان دولت خاتمی!!! زمانی که هر کیلو گوشت قرمز گرم ۴ هزار تومان بود! من متعجم از شما با آن همه درایت و ذکاوت که میفرمایید ایشان نایب امام زمان هستند. آدم از امام زمان هم مایوس میشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: از امام زمان «عجل الله تعالی فرجه» مأیوس نباشید از نایب او هم مأیوس نباشید مطمئن باشید بناست در این فضای امتحان، هرکس امتحان خود را بدهد. به این ایه قرآن کمی فکر کنید که می فرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ» ملاحظه می کنید که حتی بعد از آمدن رسولان، سختی هایی را خداوند به میان میآورد تا ساحت انسانها تغییر کند و به جای حیله ها و نقشه های دنیای سرمایه داری به حضور هرچه بیشتر خداوند و رجوع به او نظر کنند. مرحوم علامه طباطبایی در این رابطه در آیه مذکور نکات ارزشمندی را به میان آورده اند. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد سخن: حضرتعالی اگر در سخنرانی ها و نوشته های سترگ تان یکمی هوای مردم را داشته باشین به نظرم بهتره تا حکومت ظالم و ستمگر که به اسم دین و دیانت و مقدسات مردم عزیز را به این روز نشاندن و از قرآن واهل البیت دور کردن. امروز کاملا جای خالی شهیدان مطهری و بهشتی و مراجع بزرگواری مثل طالقانی و منتظری احساس میشود. حتی هاشمی که شما به خون آن تشنه هستین اگر بود بهتر بود کاری که اینها انجام دادن ومردم را از دین و عقیده خودشان بریدند رضا شاه و محمد رضا نکردن.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال این احتمال را نیز بدهید که اتفاقاً چون بنده با تمام وجود به فکر مردم هستم و خدا میداند تماماً جان و روان و قلب بنده را غم مردم فرا گرفته، معتقدم تنها و تنها از طریق همین انقلاب اسلامی و با روش حکیمانه رهبر معظم انقلاب میتوان از این مشکلات ساختاری و تنگناهای تاریخی عبور کرد. در این مورد بد نیست به مناظره ای که بین آقای علیزاده و آقای غنی نژادپیش آمد نظری بیندازید که چگونه نگاه لیبرالیستی امثال آقای غنی نژاد اینگونه مشکلات را به وجود آورده و رهبر معظم انقلاب جگونه با تمام تلاش سعی دارند مشکلات ما را با عبور از جریان لیبرالیستی رفع نمایند. موفق باشید
با سلام حضرت استاد: الحمدالله از حضور بزرگانی همچون انبیا و اولیا و متالهان چون صدرا و حضرتعالی و رمزگشایی آیات ضحی....... شوقی که از گشوده گی رموز این آیات فرمودند و شما نیز میفرمایید، جلوه ایی از قرآن مطرح میشود که انسان حس میکند خودش را بر خودش با زبان خودش و از خود تا به خودش..... بیان میکنند اگر بنا به ادامه تفسیر سوره ها دارید لطفا در سوره مبارکه الشرح که در پیش رو داریم در خصوص آیات آخر این سوره شریفه برای مطلع مطالب بفرمایید آنجا که فرمود فراغی باید که بر خود فرود آوریم تا رغبتِ فروغ را در شرح صدر خود بیابیم! «فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ_ وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَب» مستی که سالها دل طلب اش را داشت انگار در شراب احمدی ان شاءلله میابیم ان شاءلله از این سیر در خود به سیر در انقلابی آفاقی اسلامی به انقلاب انفسی نائل شویم به رهبریت معظم آفاقی نظر کنیم و رهبری معظم انفسی را حاضر ببینیم. به جنگ تحمیلی آفاقی هشت ساله بنگریم و به جنگ انفسی که نفس (غرب) تحمیل میکند بعد هشت سال پایان دهیم با جام زهری قطعنامه ها را قبول کنیم تا جلوه دیگری از جهاد فرهنگی را شروع کنیم تا حاج قاسم خفته درون هر کداممان را به برکت حاج قاسم آفاق بیابیم که فرمود: «سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ» امیدوارم در خود ما آن حضور انفسی را بیابم به میمنت نور قرآن که آن همان وحدت در کثرت و کثرت در وحدت باشد.
چه خوش گفت جناب مولانا:
نه من منم، نه تو تویی، نه تو منی
هم من منم، هم تو تویی، هم تو منی
من با تو چنانم ای نگار خُتَنی
کاندر غلطم که من تواَم؟ یا تو منی؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حقیقتاً همان است که می فرمایید که چگونه با حضور در انقلابِ آفاقی می توان به نور قرآنِ کریم مجید به سوی انقلابِ انفسی سیر کرد تا جان ما جهان، و جهان، جانِ ما شود. امید است به عنایت حضرت حق، جان های ما آماده چنین عطایی از طرف حضرت محبوب باشد. موفق باشید
با سلام: آیا منظور از آیه «آنا لله و آنا الیه راجعون»، به معنای آن است که ما از ذات خداوند هستیم و به ذات او بر می گردیم یا اگر معنای دیگری دارد لطفاً توضیح دهید. با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث، مربوط به ذات حق در میان نیست. بحث در آن است که در مخلوقیت خود به خالقیت حضرت حق مربوط می باشیم و این که مخلوق، همواره در عین این که از خالقِ خود منشأ گرفته است، همواره به خالق خود رجوع دارد به اعتبار این که رابطه او با خالقش رابطه وجودی است به همان معنای رابطه بین علت حقیقی و معلول حقیقی. موفق باشید
با سلام خدمت حاج آقا، استاد بحثی که خانم لطفی راجع به رجعت الان د رکانالشونه، بنده روی قبور شهدای گمنام هم میبینیم نوشته رجعت، این رجعت بالون رجعت یکیه؟ حاج آقا ما کجاییم؟ باید کجا باشیم، شما گفتید این که در تلویزیون برنامه پس از زندگی میگه اینا برگشتن این طور نیست من تو این زمینه مطلب میخام. صحبت حجه الاسلام عابدینی هم گوش دادم, استاد مطلب دیگه یکی از کتابهای علامه حسن زاده راجع به انواع سلسله سادات بود، همش میگم علامه چی میدیدن؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: یک نوع رجعت، رجعتی است که فرد متوفی دوباره به دنیا برمی گردد تا در نهایتی که باید حاضر شود، حاضر گردد و یک نوع رجعت، رجعت فکر و فردی است که رحلت کرده و یا شهید شده. آری! ممکن است حاج قاسم سلیمانی به صورت رجعت نوع اول، رجعت نکند ولی در آینده از نظر فکری، حاج قاسم ها داریم به عنوان روح و روحیه ای که ایشان در خود داشتند. موفق باشید
سلام: مدرسهای غیرانتفاعی تاسیس شد برای قشر محروم، مستضعف و...، از پایههای پیشدبستانی تا چهارم دبستان فعلا و بناست سال به سال بر پایهها بتوفیق الهی اضاف بشود که بچههایی که در این محل تحصیل میکنند تا جاییکه امکان داره در همین محل موندگار باشند. دغدغمون صرفا درس دادن ریاضیات و حفظیات نیست که میخواییم جوان سالم و توانمند بلحاظ شکوفایی استعدادش به جامعه تزریق بشه. اونچه که برای ما مهمه نمره ۲۰ نیست، شکوفایی استعداد دانشآموز است. امسال اولین سال تاسیسش بود. مسلما راه طولانی و پرچالشی در پیش داریم، خواستم در این زمینه و برای این قشر ما را توصیه و راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: فهم بنده نسبت به نظام عمومیِ آموزشی با توجه به اندکی اطلاعاتی که دارم، آن بود که ما نیاز به مدارس غیر انتفاعی نداشتیم و باید تلاش میکردیم بدنه آموزشی عمومی تقویت میشد. البته این مربوط به کار شما و شرایطی که شروع کردهاید نیست، امید است شماها با نظر به نیازی که نظام اسلامی در رشد شخصیت انسانها در همه ابعاد وجودی دراین جهان دارد، تلاش خود را بنمایید و إنشاءالله به نتیجه خواهید رسید. موفق باشید
سلام عليكم و رحمة الله: من در مورد آيت الله كميلى مي پرسم. آيا ايشان را مي شناسيد؟ اگر مي شناسيد آيا ايشان استاد كامل هستند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم منظورتان چه بزرگواری است؟ موفق باشید
سلام علیکم و رحمه الله. وقتتون بخیر استاد. استاد یه راهنمایی میفرمایید در مورد فرقه حجتیه؟ و اینکه وقتی این دسته فرقه را در جامعه باهاشون روبرو میشیم استاد باید چگونه رفتار کنیم؟ منظورم جواب قانع کننده ای که باطل بودن این فرقه را اثبات کند. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینها به این معنا منتظرهستند که در غیاب آن حضرت هر کاری مجازند انجام دهند و گویا از نظر آنها در غیاب آن حضرت، مسئولیتی بخصوص مسئولیت حاکمیت نظام اسلامی بر عهده ما نمیباشد. در حالیکه وظیفه اسلامی اعم از وظیفه فردی و یا اجتماعی هرگز تعطیل نمیشود. حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در کتاب «ولایت فقیه» مطلب خوبی مطرح میفرمایند و یا میتوانید به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست به قسمت «مبانی حکومت دینی» رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/search?search=%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C%20%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%20%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AA&tab=posts&inner_tab=book موفق باشید
با سلام: آیا در اعیان ثابته کثرت علمی هست؟ یعنی مثلاً علی و حسن در اینجا دوحقیقت هستند؟ آیا عین ثابته آنها بصورت تمایز علمی در ذات خداست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! علم به کثرات، علم است و نه کثرت. موفق باشید
با سلام: آیا اسماءالهی همیشه همراه صورت مثالی و یا مادی است؟ بعبارتی دیگر آیا همیشه اسماء الهی را باید در مظاهر مادی و مثالی جستجو کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است و به گفته جناب ابن عربی هر اسمی به دنبال سلطنت خود میباشد که همان مظهرش به حساب میآید در جلسه اخیر در راستای بنیان حکمت حضور انقلاب اسلامی در «جهانی بین دو جهان» عرایضی در این رابطه شد. https://eitaa.com/matalebevijeh/14331. موفق باشید
ضمن عرض سلام و تسلیت به مناسبت فرارسیدن عاشورای حسینی (ع) میخواستم بعد از کسب اجازه _ در فص داوودی _ بپرسم استاد عزیزم تصمیم دارم یک قرآن درشت خط تهیه کنم و تا آخر عمر ازش استفاده کنم. با توجه به تعدد معانی موجود که از قرآن شده مثل ترجمه الهی قمشه ای، مکارم شیرازی و... کدام یک از معانی قرآن رو برای سیر و سلوک مناسب تر _ نزدیکتر به وحدت وجود _ میدانید ؟ خطش هم مهمه؟ اگر مهمه چه خطی بهتره؟ استاد برای استفاده از تفاسیر انفسی قرآن باید چکار کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با اینکه قرآنهای خطی بسیار نفیسی داریم ولی به هر حال با توجه به رجوع همگانی به قرآنی که با خط جناب عثمان طه به میان آمده است ما را بر آن میدارد که همان قرآن را مدّ نظر قرار دهیم و سعی کنیم با تفسیری مثل تفسیر المیزان با قرآن مرتبط باشیم. و برای شروع کار، خوب است صوت سورههای روم و عنکبوت و آل عمران را که روی سایت هست، استماع فرمایید با نظر به آیاتی که از آنها گفتگو میشود. موفق باشید
سلام علیکم: بنده مدتی در یکی از حوزههای علمیه مشغول درس خواندن بودم. متاسفانه آن حوزه تحت نفوذ شیعه انگلیسی بود و متاسفانه افراط درعزاداری باعث شد که بنده اکنون از عزاداری خاطرات بدی دارم هنگامی که محرم میشود ناراحت میشوم و میگویم وای باز محرم آمد باز گریه دو ماهه! البته نه اینکه عزاداری نکنم ولی روضههایی که گوش میدهم شاید در طول این دو ماه از ۱۰ تا تجاوز نکند ولی به جای آن سعی میکنم شعور خود را بالا ببرم و کتاب حماسه شهید مطهری و مقتل در روز عاشورا مطالعه میکنم با توجه به اینکه از آن حوزه بیرون آمدم ولی دیگر آن حلاوت عزاداری و کارهای معنوی که در قبل از ورود به حوزه داشتم ندارم به طوری که حتی دیگر ماه رمضان یا رجب یا شعبان با ماههای دیگر برایم فرق نمیکند. البته روزه میگیرم اکنون از شما میخواهم بپرسم که چه کنم آن حلاوت سابق به اینجانب برگردد؟؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه حرف در کربلا آن است که ما متوجه نمادی از انسانیت یعنی حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» میشویم که نهاییترین نحوه حضور انسان در آن شرایط است و از این جهت اشک و عزاداری پس از درک جایگاه حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» در آن مرحله تاریخی، قدمهایی است تا از آن حضور باز نمانیم. امید است کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچیها» در این رابطه افقی را در مقابل رفقا بگشاید. در ضمن اخیراً یادداشتهایی در رابطه با نظر به پدیده «شهادت» که مبنای اصیل آن در کربلا به معنای خاص آن ظهور کرد؛ شده است. پیشنهاد میشود اگر فرصتی بود به آن یادداشتها سری بزنید. موفق باشیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/14173
سلام استاد: اگر بخواین از ۷۲ کتابی که از شما چاپ شده چند کتاب را به عنوان خلاصه و چکیده مباحث شما، برای مطالعه چه کتابهایی را پیشنهاد میکنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار آسانی نیست. شاید بتوان گفت در سه مرحله از ظهور، در مرحله اول کتاب «آشتی با خدا» و در مرحله دوم کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» و در مرحله سوم کتاب «بنیانهای حکمت حضور در جهان بین دو جهان». کتابهایی است که میتوانید سه ساحت از تفکر را تجربه کنید. موفق باشید