نگاهی پدیدارشناسانه به رخداد کربلا(2)
باسمه تعالی
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
اصحاب کربلا و آینده هویتبخش
1- حضور در آیندهای که با شهادت برای اصحاب اباعبدالله«علیهالسلام» پیش میآمد، آیندهای هویتبخش بود، زیرا با حقیقتی که حضرت اباعبدالله«علیهالسلام» نماد آن بودند، نسبت برقرار کرده بودند و هرکس میتواند با نظر به عالَمی که کیفیتها بر کمیّتها غلبه دارد متوجه اصحاب کربلا بشود. و این همان عبور از نگاه مادیگرای جهان مدرن به عالم و آدم است که انقلاب اسلامی متذکر آن است و شهدای انقلاب اسلامی با نظر به حضرت روح الله«رضواناللهتعالیعلیه» به خوبی متوجه آن شدند و غفلت از آن، غفلت از آینده نورانی و روحانی انقلاب اسلامی است. همانطور که کوفیان متوجه حضور تاریخی حضرت اباعبدالله«علیهالسلام» نشدند و زندگی خود را با انواع خواریها و پوچیها همراه کردند.
2- غفلت از کربلا و خطر بیخانمانی
اگر به وضعی که اصحاب اباعبدالله«علیهالسلام» در آن موقعیت داشتند، تذکر پیدا کنیم، خود به خود در همین امروز و در این تاریخ از آن جایی که هستیم به آیندهای فکر میکنیم که ادامه حرکت توحیدی انقلاب اسلامی است وگرنه وقتی متوجه آن آینده نباشیم خود را در وطن و خانه خود نمییابیم و این همان بیخانمانی است که برای انسان غربی پیش آمده.
نظر به کربلا و نظر به وضعی که اصحاب اباعبدالله«علیهالسلام» در آن موقعیت داشتند، خود به خود ما را در معرض امیدی قرار میدهد که اهل بصیرت بدان دست یافتهاند، با این تفاوت که شرایط امیدواری در این زمانه بسی بیشتر است، زیرا دشمنان اسلام در ظاهر هم نتوانستند بر نظام اسلامی پیروز گردند و این حکایت از آن دارد که این تاریخ جهت حضورِ جبهه توحید، ظرفیت بیشتری دارد و با نظر به آینده انقلاب اسلامی و با رعایت تقوایی که باید پیشه کرد، آیندهای که مربوط به ما میباشد، آرامآرام خود را آشکار میکند.
مراحل مختلف ظهور شور ایمانی
3- مراحل مختلف تاریخ، موقعیتها و بسترهایی است جهت امتحان دینداری مردم و مشخصشدن شدت و ضعف دینداری آنها. یک روز با ظهور اسلام، شور مسلمانی اوج میگیرد و نهتنها افرادی مانند علی«علیهالسلام» و سلمان و مقداد و اباذر با تمام وجود در آن شور حاضر میشوند، حتی طلحه و زبیرها به آن شور میپیوندند. در آن شرایط بود که پیامبر خدا«صلواتاللهعلیهوآله» از همان مکه و مدینه پرچمها را میبستند و به دست مسلمانان میدادند و آنها تا اقصی نقاط جزیرةالعرب تا مرزهای شام میرفتند و در همان شرایط بود که در مسجد صوتِ تلاوت قرآن بلند بود و جامعه به سرعت در حال عبور از جاهلیت بود.
در مرحلهای دیگر با رحلت رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» خمودگی بر جامعه حاکم شد تا بستری باشد برای ظهور دینداری اصیل که به آیندهای مینگرد که باز محل ظهور دینداری است در جلوهای دیگر.
با قتل عثمان و حاکمیت حضرت علی«علیهالسلام» باز شور ایمانی با همه موانعی که معاویه شکل داده بود به ظهور آمد، حتی خوارج در کنار علی«علیهالسلام» قرار گرفتند ولی با شهادت حضرت و میدانداریِ معاویه، خمودگی بر جامعه دینی حاکم شد تا باز بستری باشد برای ظهور دینداری اصیل و اینکه مسلمانان واقعی چگونه در آن شرایط باز به چشماندازی نظر میکنند که محل ظهور دینداری و شور ایمان است در جلوهای دیگر.
با شهادت حضرت اباعبدالله«علیهالسلام» و با نحوه برخوردی که سپاه عمر سعد با آن حضرت و سایر شهدا کرد، ظاهر قضیه آن بود که دیگر آن شور ایمانی که در باطن اسلام نهفته است تمام خواهد شد و تنها پوستهای از اسلام باقی میماند با کفری پنهان. ولی مسلمانان راستین باز به چشماندازی نظر کردند که محل ظهور دینداری و شور ایمان خواهد بود و در نتیجه نظرها با وسعتی چشمگیر به سوی امام سجاد و امام باقر و امام صادق«علیهمالسلام» افتاد به عنوان محلی دیگر برای ظهور دینداری در جلوهای دیگر.
باز بنی العباس و زندانیهای طولانی حضرت کاظم«علیهالسلام» و به میانآمدن نوعی خمودگی در جامعه و باز ظهور بستری برای ظهور دینداریِ اصیل و نظر به چشماندازی که محل ظهور شور ایمانی است با حضور حضرت رضا«علیهالسلام» و اینکه مأمون برای حفظ موقعیت خود مجبور است امام را تا حدّ زیادی آزاد بگذارد.
باز تنگناهایی که برای امام هادی و امام عسکری«علیهماالسلام» ایجاد کردند و تبعید آن بزرگواران به سامرا و از آن طرف ظهور عنصر وکالت و فعّالشدن نوّاب، تا بستری باشد برای پایداری دینداری اصیل و نظر به چشماندازی که در پیش است و شکلگیری حوزه نجف به عنوان مرکزی جهت هویتبخشی به جریان تشیع در زمان غیبت، با نظر به چشماندازی که در پیش بود تا تحقق دولت صفوی، به عنوان اولین حکومت شیعی با چشماندازی که بالاخره به انقلاب اسلامی ختم شد و آغازی گشت تا در جهان جدید همچنان شور ایمانی در صحنه باشد با همه حجابها و موانعی که از یک طرف غربزدگی و از طرف دیگر تحجّر، آن شور ایمانی را به حاشیه میبرند و باز با نظر به چشماندازی که مدّ نظر است، این خمودگیها بستری خواهد شد برای ظهور دینداری اصیل در این شرایط، و این تنها برای کسانی میسر است که نسبت به خمودگیهای دورانهای گذشته بصیرت پیدا کرده و علت آن خمودگیها را بشناسند و از آنها عبرت بگیرند، چه آن خمودگی که بعد از رحلت رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» پیش آمد زیرا مردمان جایگاه نبوت را درست درک نکرده بودند و چه آن خمودگی که در زمان حضرت علی«علیهالسلام» و سایر امامان پیش میآمد به جهت غفلت مردم از مقام امامت و عدم توجه به آیندهای که در حرکت توحیدی اسلام مدّ نظر مسلمانان باید قرار میگرفت. با غفلت از آن آینده، مردم گرفتار روزمرّگی میشدند و لذا هر پیشنهادی را و هر حاکمی را میپذیرفتند زیرا متوجه راهی نبودند که تنها با همتهای بلند و تقوای لازم مقابل آنها گشوده میشود و اگر در این موارد تلاش نشود، مردم سرمایههای گرانقدری را از دست میدهند ولی اسلام با آینده توحیدی خود همچنان جلو میرود و به انسانهای توحیدی جان میبخشد.
راز حضور دائمی شیعه در کربلا
4-آیا کربلا میدان آشکارگی حقیقت انسانیِ ما نیست تا ما خود را در اصیلترین شکل احساس کنیم؟ موقعیتی که با حضور در آن، دیگر جای هیچ حجابی بین ما و حقیقت باقی نمیماند و حقیقت به نهاییترین شکل در آن موقعیت به ظهور خواهد آمد، تا حق از باطل به کاملترین شکل جدا گردد و ما را در طوفانهای تاریک زندگی راهنما باشد؟ این است راز آنکه شیعه همواره سعی دارد در کربلا حاضر باشد تا در اصیلترین نحوه حضور خود حاضر باشد و با حقیقت در نهاییترین جلوه آن مأنوس گردد.
والسلام علیکم و رحمه الله