نگاهی پدیدارشناسانه به رخداد کربلا
حضرت زینب«سلاماللهعلیها» و نهضت نرمافزاری
باسمه تعالی
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
در موضوع رسالت تاریخی و حضور در تاریخی که با امام حسین«علیهالسلام» در نهضت کربلا شروع شد؛ خوب است حضرت زینب«سلاماللهعلیها» را مدّ نظر قرار دهیم که چگونه ما با سه زینب«سلاماللهعلیها» روبهرو هستیم. یک زینب که چون خواهری دلسوز در کنار برادر خود به زندگی معنوی و علمی خود ادامه میدهد و یک زینب که از عصر عاشورا متوجه میشود در تاریخ دیگری وارد شده، تاریخی با امام حسین«علیهالسلام» آغاز شده و او باید خود را در آن تاریخ حاضر کند با تولد و هویتی دیگر.
امام سجاد«علیهالسلام» میفرمایند امام حسین«علیهالسلام» پس از خطبهای که در شب عاشورا برای اصحاب خود ایراد کردند، به خیمه خویش بازگشتند و آن اشعار معروف را خواندند که: «یا دهرُ اُفٍّ لک من خلیل ...»؛ ای روزگار، چه بد رفیقی هستی! تاکنون در میان این همه طلوع و غروب آفتاب، چند نفر از یاران و خواهان خویش را کشته ای. (به راستی که) روزگار جایگزین نمی پذیرد. سرانجام تمام امور به دست خداوند بلند مرتبه است و هر انسان زنده ای باید راه مرا طی نماید.
امام سجاد«علیهالسلام» میفرمایند: ... وقتی عمهام آن سخنان را شنیدند، عرضه داشتند: وای بر من! آیا خود را به مرگ سپردهای؟! و بیهوش بر زمین افتادند. امام حسین«علیهالسلام» از جا برخاستند و آب بر صورت عمهام پاشیدند. چون هوشیاری خود را به دست آوردند، فرمودند: «خواهرم پدرم، مادرم و برادرم بهتر از من بودند و رفتند و توصیه به صبر کردند».
حال در نظر بگیرید همین حضرت زینب«سلاماللهعلیها» پس از واقعه کربلا و در شرایطی که به ظاهر در اسارت یزیدیاناند، چه زینبی هستند! به سخنان قهرمانانه ایشان در كوفه در برابر نعرههای مستانه عبيدالله بن زياد نظر کنید که با شهامت و شجاعت وصفناپذيري در مقابل سخن عبیدالله که گفت: «خدای را سپاس که شما را رسوا کرد و آنچه گفته بودید نادرست از کار درآمد». جواب دادند:
«مَا رَأَیتُ إِلَّا جَمِیلا» من در این صحنه و میدان جز زيبايي چيزي نديدهام. شهادت براي آنان مقدر شده بود. آنان به سوي قربانگاه خويش رفتند به زودي خداوند آنان و تو را ميآورد تا در پيشگاه خويش داوري كند.»
حضرت زينب كبري«سلاماللهعلیها» در شام در جلسهاي که يزيد به عنوان پيروزي ترتيب داده بود، فرمودند:
ای یزید، آیا گمان بردهای حال که جای، جای زمین و آفاق آسمان را بر ما گرفتی و بستی و ما چونان کنیزان رانده شدیم، و این مایه خواری ما و موجب کرامت توست!! و حکایت از مکانت تو دارد که این چنین باد در بینی انداختهای، و برق شادی و سرور از دیدگانت میجهد؟ لختی آرام گیر، مگر سخن خدای را فراموش کردهای که فرمود: «وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ»(آل عمران/ ۱۷۸) گمان مبرند آنان که کافر شدند و ما آنان را مهلت دادیم، (این مهلت) برای آنان خیر است، ما همانا مهلت دادیم آنان را که بر گناه خود بیفزایند و برای آنان عذاب خوارکننده خواهد بود، آیا دختران رسول الله را اسیر کردی و پردههای حُرمتشان را دریدی، و چهرههایشان را آشکار کردی، آنان را چونان دشمنان از شهری به شهری کوچانیده، آنگاه بدون احساس چنین گناه بزرگی بگویی: اجداد تو برخیزند و پایکوبی کنند و به تو بگویند: ای یزید دست مریزاد، در حالی که با تازیانه و عصایت بر دندانهای پیشین ابیعبدالله«علیهالسلام» بزنی.
ای یزید! به خدا سوگند جز پوست خود را ندریدی و جز گوشتت را نبریدی، بیتردید بر رسول الله«صلّیاللهعلیهوآله» وارد میشوی در حالیکه خون ذرّیهاش را ریختی و پرده حُرمت فرزندانش را دریدی.
ملاحظه میکنید ما در این صحنهها با زینبی روبهرو هستیم که نهتنها حضرت سجاد«علیهالسلام» در وصف او میفرمایند: «أنتِ بِحَمدِ الله عالِمَةٌ غَيرُ معلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيرُ مُفهَّمَةٍ» شما بحمدلله عالمی هستید بدون آنکه از معلّمی تعلیم گرفته باشید و فهمی دارید بدون آنکه انسانی به شما آن فهم را داده باشد؛ بلکه آن حضرت همینکه به مدینه آمدند متوجه شدند با نور شهادتی که در نهضت اباعبدالله«علیهالسلام» پیش آمد وجدان جهان اسلام را آماده کرده است تا رسالت دیگری به عهده بگیرند و آن، حضورِ غلبه نرمافزاری بر نظام استکباریِ امویان بود.[1] لذا بعد از حضور در مدینه در راستای حرکت نرم خود، طوری در جهان اسلام حاضر شدند که درست در حساسترین مناطق یعنی در شام و در مصر که هر دو تحت تأثیر امویان بود، آنچنان نقشآفرینی کردند که ما در مصر شاهد جریان فاطمیون و علاقه شدید مردم مصر به اهل بیت«علیهمالسلام» هستیم و در شام با جریان علویون روبهرو میباشیم. حرکت نرم حضرت زينب«سلاماللهعلیها» بعد از رفتن از مدینه آنچنان عمیق و دقیق است که حتی مزار آن حضرت به طور مشخص معلوم نیست در مصر است یا در شام، و این معجزه حضور نرم است تا همه روحها و وجدانها خود را متعلّق به حضرت زینب«سلاماللهعلیها» یعنی بانویی بدانند که قهرمان نهضت کربلا است.
حال آیا این ما نیستیم که با شهادت فرزندان ناب انقلاب اسلامی از جمله حاج قاسم سلیمانی باید زینبوار وجدانهای مردممان و مردم جهان را متوجه جریانی کنیم که قاتلان بهترین انسانها در ایران بودند؟ تا از این طریق جهتگیریِ فرهنگ مدرن که همراه با کفر و خشونت است، تغییر کند؟
در بستر نهضت نرمافزاری انتقام آری! ولی خشونت نه. مانند اشعاری که در جای خود انتقام است و شمشیر تیزی هستندکه بدون خونریزی دشمن را میکُشد.به گفته مولوی که در وصف حضرت علی«علیه السلام» میگوید:
تیغ حلمت جان ما را چاک کرد آب علمت خاک ما را پاک کرد
بازگو دانم که این اسرار هوست زانک بی شمشیر کشتن کار اوست
با توجه به این امر یعنی در نسبت بین حقیقت و قدرت میتوان به کربلا فکر کرد و شب عاشورا، که از یک طرف حضرت اباعبدالله«علیهالسلام» فرمودند: همه افراد فردا شهید خواهند شد. زیرا حضرت خود را در بستر حقیقتی یافتند که شهادت آن را معنا میکرد و از طرف دیگر فردا با تمام نیرو جنگیدند و نشان دادند دارای قدرت روحی بزرگی هستند که ترس در آن راه ندارد. راستی! بین شهادتِ حتمیِ حضرت اباالفضل«علیهالسلام» که از قبل میدانستند و آنهمه دلاوری و قدرتنمایی، پیچیدهترین رازی نیست که میتواند مرز بین قدرت و خشونت را از هم جدا کند تا معلوم شود چگونه خشونت با ترس همراه است ولی قدرت، با پشتوانه حقیقت، شجاعتآفرین است؟ و راهی میشود تا وجدان جامعه برای درک حقیقت به جوش آید.
باید به این نکته فکر کرد که انتقام سخت اگر انتقامی است پایدار و موجودیتِ دشمن را نشانه میگیرد، حتماً انتقامی است که در بستر حرکتی نرم نتیجه نهایی خود را آشکار میکند تا هویت تاریخی دشمن استکباری بیمعنا گردد. مانند حرکت حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» بهخصوص آنجایی که حضرت وصیت فرمودند مرا شبانه غسل دهید و کفن و دفن کنید. تا جریان مقابل هیچ کاری نتواند بکند، مگر آنکه ناظر آبشدن و تبخیرِ به مرورِ خود در تاریخ باشد. «امّ ابیها»بودنِ حضرت زهرای مرضیه«سلاماللهعلیها» یعنی بعد از رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» نیز باید این نهضت با روحِ مادرانه آن حضرت ادامه یابد و پایدار بماند. لذا یک طرف خشونت است و جسارت به آستانه آن حضرت، و یک طرف حقیقت است و شجاعت، و این است که شیعه در ذکر مصائب آن حضرت متوجه رنجی میباشد که در مسیر بهظهورآوردنِ حقیقت در مقابل خشونت باید تحمل کرد تا معلوم شود پیروزی اصلی و انتقام سخت در حرکات نرمافزارانه نهفته است و هرکس باید در هر زمان مطابق دشمنی که در مقابل خود دارد، آن حرکت را به میان آورد.
در این مورد باز باید به حضور و نقش حضرت زینب«سلاماللهعلیها» بعد از حضور در مدینه در جهان اسلام فکر کرد و معجزه حضور نرم نسبت به وجدانهایی که پس از شهادت بیدار شدند و امکان گفتگو با آنها در راستای درک حقیقت فراهم گشت.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
-----------------------------------
[1] - در این مورد خوب است به سخنان رهبر معظم انقلاب بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی و حضور میلیونی مردم در تشییع پیکر آن شهید توجه فرمایید که فرمودند: «البتّه آنچه در شهادت او اتّفاق افتاد، اوّلین سیلی سختی بود که به آمریکا زده شد و تا آن زمان، مهمترین سیلی به آمریکا همین حرکت مردمی عظیمی بود که انجام گرفت؛ بعد هم که خب برادرها یک سیلیای زدند؛ لکن سیلی سختتر عبارت است از غلبه نرمافزاری بر هیمنه پوچ استکبار که نیازمند همت جوانان انقلابی و نخبگان مؤمن ما است .