زهرای مرضیه«سلاماللهعلیها» نظر به نهاییترین نحوۀ حضور زن
باسمه تعالی
«السَّلامُ عَلَیک یا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَک الَّذِی خَلَقَک فَوَجَدَک لِمَا امْتَحَنَک صَابِرَةً»
با توجه به اینکه رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» فرمودهاند: «يَا مَعْشَرَ الْمُسْلِمِينَ إِنِّي إِنَّمَا بُعِثْتُ أَنَا وَ السَّاعَةُ كَهَاتَيْنِ، ثُمَّ ضَمَّ السَّبَّاحَتَيْنِ ثُمَّ قَالَ يَا مَعْشَرَ الْمُسْلِمِينَ إِنَّ أَفْضَلَ الْهَدْيِ هَدْيُ مُحَمَّدٍ وَ خَيْرَ الْحَدِيثِ كِتَابُ اللَّه.» اى مسلمانان بعثت من با قيامت مانند اين دو انگشتم توأم است- و دو انگشت سبّابه خود را كنار هم قرار داد-. سپس فرمود: اى مسلمانان همانا برترين روش، روش محمّد است، و بهترين گفتار، كتاب خدا است.
حضوری که در بستر اسلام برای حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» پیش آمد
1- با توجه به روایت فوق این مائیم و نهاییترین حضوری که در بستر اسلام در این آخرین دوران تعالی بشر میتوان مدّ نظر قرار داد. حضوری که در زهرای مرضیه«سلاماللهعلیها» پیش آمد به همان معنایی که پیامبر خدا«صلواتاللهعلیهوآله» خبر دادند: «اِنَّ اللهَ یَغضَبُ لِغَضَبِ فاطِمَةَ وَ یَرضی لِرِضاها» که به گفتۀ رهبر معظم انقلاب: «اینجور نیست که بگوییم این بنده بلندمرتبه هر جایی که خدا خشمگین است او هم خشمگین میشود؛ نه، عکس قضیّه است؛ هر جا او خشمگین بشود، خدا خشمگین میشود. عظمت را ببینید!».
حضور در اسلام تا فنای فی الله
2- راستی را! با حضوری که میتوانیم در بستر اسلام پیدا کنیم، آیا انسان میتواند تا آنجا اوج بگیرد که با غضب او، خداوند غضب کند؟ آیا این همان فنای فی اللهی نیست که خداوند در مقابل پیامبر خود و مؤمنین گشود و خطاب به پیامبرش فرمود: «وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى»؟ و این یعنی هر آنکس در این دوران، چه زن و چه مرد در نسبت با پیامبر خدا«صلواتاللهعلیهوآله» خود را بیابد، به نهاییترین حضور که حضورِ آخرالزمانی است نایل میشود. حضوری که نماد آن حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» میباشد، انسانی که خشم او خشم خدا و رضایت او رضایت خدا است. آیا به این نکته فکر کردهایم که در بستر اسلام در این تاریخ حضور انسان در نزد خود تا این اندازه جلو میرود که رضایت و غضب او با رضایت و غضب الهی یکی شود؟ این یعنی به حضور خدا در عالم حاضر شدن.
راز عبادات حضرت زهرا«سلاماللهعلیها»
3- ایمان حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» چه ایمانی است که آن حضرت متوجه حضور در تاریخی میشوند که با اسلام گشوده شده است؟ و از این جهت به خوبی موانع این راه را میشناسند که حکایت آن در خطبۀ آن حضرت در مسجد مدینه نمایان است. و نیز آن حضرت به خوبی متوجه هستند که برای حضور در این تاریخ باید به افقی نظر کنند که آن از طریق عبادات گشوده میشود و حکایت آن بصیرت تاریخی، عبادات حیرتانگیزِ آن حضرت است و اگر آن بصیرت در فهم موانع از یک طرف و درک راههای حضورِ بیشتر از طرف دیگر در آن تاریخ نبود، هرگز آنطور جانانه در کنار پیامبر«صلواتاللهعلیهوآله» در همۀ حوادث قرار نمیگرفتند تا ملقب به لقب «اُمّ اَبیها» یعنی مادرِ نبوت شوند. این یعنی گشودهبودن افق بلندمدّتِ حضور در آیندۀ تاریخ در عین مقاومت، تا آن افق همواره گشوده بماند. افقی گشوده در «سیاست» و «معرفت».[1] پس عبادات با حضورِ دیروزین کافی نیست، آری! زهراگونه باید برای حضور در افقی که از نظر تاریخی در پیش است عبادات کرد و اینجا است که «سیاست» عین «دیانت» میشود.
دینداری، تنها عبور از بتپرستی نه! عبور از تاریخ جاهلیت
4- اینکه حضرت زهرا«سلامالله علیها» نگران وضعی بودند که پس از رحلت رسول خدا«صلواتالله علیه وآله» پیش آمد، به جهت آن بود که جامعه از تاریخی که عبور از تاریخ جاهلیت بود غفلت کرد و این یعنی غفلت از «حضور تاریخی» و این یعنی غفلت از شورِ بودن، بودنِ آخرالزمانی که در عین گستردگی بسی منوّر به توحیدی میباید میبود. پس بحث تنها در عبور از بتپرستی نبود که گمان کردند اگر به جای پرستش بتها به عبادات اسلامی مشغول شوند به آنچه باید از طریق اسلام برسند خواهند رسید. بحث در نسبت بزرگی بود که انسان از طریق حضور در تاریخی جدید، حضوری خاص در نزد خود و با خدای خود برایش پیش میآمد.
حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» راز خلقت و نهاییترین حضور انسان
5- اینکه خداوند فرمود: «یـا أَحْمَدُ! لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکُما» هان اى احمد! اگر تو نبودى، جهان را نمىآفریدم و اگر على نبود، تو را، و اگر فاطمه نبود، من شما دو نفر را نمىآفریدم. آیا این حکایت از آن ندارد که ما در منظر شخصیت حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» میتوانیم نهاییترین حضور را تجربه کنیم؟ و ما چون هنوز از این دیدگاه متوجه حضور آخرالزمانی خود نگشتهایم، هنوز متوجه نظر به نهاییترین حضور از طریق حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» نشدهایم. وگرنه باید به این نکته میاندیشیدیم که همه در نسبت با این نهاییترین انسان میتوانیم معنای خود را در همۀ ابعاد تجربه کنیم و معنای زندگی را دریابیم.
ما و ایمانی تمدنساز
6- برای حضور نهایی در نسبت با حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» همچنان که آن حضرت برای پایداری در آن حضور بیمانع نبودند، ما نیز بیمانع نخواهیم بود، ولی با نظر به شخصیت آن حضرت، آن افق همچنان گشوده است و این یعنی حضور تاریخیِ فاطمه زهرا«سلاماللهعلیها» و مسیری که شکست در آن، بیمعناست. امری که رهبر معظم انقلاب متوجۀ آن در این تاریخ که با انقلاب اسلامی گشوده شده است، میباشند و میفرمایند: «جبهه مقاومت نباید از پیروزیها مغرور شود و نه از شکستها مأیوس، پیروزی و شکست همیشه هست». زیرا آنچه با حضور در اسلام گشوده میشود، ایمانی است ماورای شکست و پیروزیهای تعریفشده در فرهنگ استکبار، بلکه توجه به افقی است که تمدن نوین اسلامی را مقابل ما گشوده است با مقاومت و پایداری از جنس مقاومت و پایداری حضرت زهرا«سلاماللهعلیها»، که منجر به ایمانی میشود تمدنساز، ایمانی که رهبر معظم انقلاب با بصیرت تاریخی خود میشناسند و مدّ نظر دارند.
معنا و جایگاه تاریخی اعتراض حضرت زهرا«سلاماللهعلیها»
7-آری! حضورِ تاریخی حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» در عین روحانیتی ایمانی و قدسی، یک اعتراض بزرگ در مقابل انسجامی بود که میخواست حضور حضرت علی«علیهالسلام» را از متن تاریخی که با اسلام آغاز شده بود، پاک کند و حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» با بصیرتِ تاریخی خود و توجه به آیندهای که حضرت مهدی«عجلاللهتعالیفرجه» در متن آن حاضر است، با آن اعتراضِ خاص، انسجام آنها را ویران نمودند و معلوم است که بر آن حضرت خشمگین هستند. و ما امروز با نظر به حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» میدانیم مقاومت، بلندتر و پایدارتر از انسجام غربگراها، خود را ادامه خواهد داد.
جایگاه تفکری که به تمدن اسلامی فکر میکند
8- به تمدن فکرکردن و تمدنی فکرکردن، با خشونتهایی که به بهانههای اسلامی پیش میآید، نمیسازد و حیرت ما از اینجا به اوج خود میرسد که چگونه مولایمان علی«علیهالسلام» در نسبت با خلیفۀ دوم با آن خشونتی که متأسفانه نسبت به حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» نشان داد، طوری عمل کردند که خلیفۀ دوم بنا به گفتۀ جناب ابن ابی الحدید مکرر می گفت: «لولا علی لهلک عمر». و از آن عجیبتر سخن همان خلیفه است که میگفته: «لا ابقانی الله لمعضله لیس لها ابو الحسن...» خدایا مرا در هیچ مشکلی قرار مده که علی بن ابیطالب«علیهالسلام» نباشد. و این است معنای تمدنی فکرکردن و اینکه اولاً: موانعی که در مسیر اسلام پیش میآید را همچون زهرای مرضیه«سلاماللهعلیها» به خوبی بشناسیم به آن تن ندهیم و در عین حال به آیندهای نظر کنیم که پس از شناخت این موانع، میتوان از آن عبور کرد. این همان روحی است که در جبهه مقاومت مدّ نظرها میباشد و رهبر معظم انقلاب متذکر آن هستند. و این یعنی حزب الله هرگز نه فرار میکند و نه مأیوس میشود.
نظر به نهاییترین دین و نهاییترین انسان با نظر به سیرۀ حضرت علی و حضرت زهرا«سلاماللهعلیهما»
9- هان ای انسانهای آخرین دوران! که حضرت سجاد«علیهالسلام» شما را «أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُون» نامیدند و فرمودند سورۀ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» و 6 آیۀ اول سورۀ حدید برای شما نازل شد. آیا برای چنین حضوری و جوابگویی به ابعاد عمیق آخرالزمانیِ خود جز آن است که باید به نهاییترین دین و نهاییترین انسان در جلوۀ مولایمان علی«علیهالسلام» و حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» نظر داشته باشید؟ تا زن و مرد ما گرفتار تقلیل معنای انسانیشان نباشند. تا مادران ما، حقیقتاً همچون حضرت «امّ ابیها» برای تاریخی که با انقلاب گشوده شده مادری کنند و زنان ما همچون آن حضرت با بصیرت تمام در میدان سیاست و معرفت و درک انحرافها، زبانِ گویایی باشند در مقابله با شیوههای نرمافزاریِ دشمن و رسواکردن فریبهای بزرگ آنان.
ای کاش حضرت فاطمه«سلاماللهعلیها» را میفهمیدیم که چگونه شخصیت آن حضرت اشاره است به نهاییترین نحوۀ حضور انسان (نظر به روایتی که فرمود: «وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکُما») برای زن و مرد و نیز اشاره است به حضور برای زنان. ای کاش ذیل آن حضور همدیگر را درک میکردیم و با نظر به آیندهای که در بستر ایمان در پیش است میفهمیدیم چرا رهبر معظم انقلاب یافتهاند که: «رژیم صهیونیستی به خیال خودش دارد خودش را از طریق سوریه آماده میکند که نیروهای حزبالله را به خیال خود محاصره کند و ریشهکن کند، امّا آن کسی که ریشهکن خواهد شد اسرائیل است.» به لطف خدا و امیدواری حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» و سیرۀ علی«علیهالسلام».
والسلام
[1] - از عظمت معرفت آن حضرت همین بس که زنان مدینه جهت امورات خود به آن حضرت رجوع میکردند و وقتی یکی از بانوان عرض کرد از کثرت رجوع خجالت میکشد، حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» فرمودند: آنچه سؤ ال داری بپرس: من هر مساءلهای را که پاسخ میدهم. بیش از فاصله بین زمین و عرش گوهر و لؤ لؤ پاداش میگیرم، پس سزاوارتر است که بر من سنگین نیاید.