بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
249
متن پرسش
باسلام خدمت شما استادبزگوار سوال من درموردنحوه ی امر به معروف ونهی از منکرباتوجه به تذکراتی است که دردین عزیز اسلام ونکاتی که شما فرموده اید می باشد.1-شمادر شرح نامه 31نهج البلاغه فرمودید:امربه معروف ونهی از منکرزوری واجباری نیست ومانند این می باشد که خوبی ها را به دیگران پیشنهاد کنیم2-شمادریکی از جلسات نفسیرقرآن اگراشتباه نکنم درذیل آیه ی 3سوره مبارکه قمر فرمودید:کسانی که هوای نفس آنها رافراگرفته بایدبا تنبیه بدنی باآنهابرخوردکردکه اشاره به دوره ای کردید که معلم مدرسه بودید ویک بچه ای بسیار شلوغ می کرد وکلاس را بهم ریخته بود وشما با اوبرخورد کردیدوبعدفرمودید جوامع غربی ازآن جهت زدن ندارند که بنابر انسان سازی ندارند.البته من فکر می کنم منظور شما در اینجادرمورد تربیت بودواز آن جهت که شما معلم ومسئول تربیت بودید درآنجاازعمل فیزیکی استفاده کردید.حال باتوجه به نکات بالا کلاً امربه معروف ونهی ازمنکر درکجادرحدپیشنهادکردن خوبی ها ومنفعل کردن شحصی که امرمنکر ازاوسرزده باقی می ماند ودر کجابایدبااو برخورد فیزیکی نمود.باآرزوی دوام عمربامعرفت وعاقبت به خیری برای شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: هرکس به عنوان مسلمان در کنار برادر مسلمان خود چنانچه زمینه باشد لازم است او را به معروف تشویق و از منکر باز دارد، ولی نظام اسلامی به حکم قاضی شرع وظایف إعمال قدرت دارد، در مورد مثال بنده شاید به عنوان مربی آن شخص، آن کار لازم بوده باشد ولی چون ممکن است عده‌ای سوء استفاده نمایند همان را هم نباید یک قاعده برای عموم نمود. موفق باشید
247
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و خسته نباشید در خصوص ترتیب مطالعه آثار شما سوالاتی داشتم. ابتدا اجازه بدهید بگویم که من تقریبا با کتاب جوان و انتخاب بزرگ شما شروع کردم، بعد جزوه ی ضرورت و نحوه مطالعه را مطالعه کردم و از آن بسیار استفاده بردم، با توجه به تأکید شما در آن جزوه، به معرفت النفس پرداختم و اکنون در نکته ی ششم کتاب 10 نکته از معرفت النفس همراه با شرح آن هستم. در ضمن کتاب گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی را نیز هم زمان با معرفت النفس آغاز کرده و به تازگی نیز آن را به اتمام رسانده ام. حال برای ادامه ی راه سوالاتی دارم: الف) کمی سردرگم هستم، چرا که نمی دانم بعد از معرفت النفس، از بین کتب «عالم انسان دینی»، «چگونگی فعلیت یافتن باور های دینی همراه با شرح»، «آشتی با خدا همراه با شرح»، «علل تزلزل تمدن غرب» و «زن آن گونه که باید باشد»، کدام یک را باید انتخاب کنم؟ ب) آیا می توانم هیچ کدام از این کتب را هم زمان با معرف النفس مطالعه و کار کنم؟ اگر بله کدام یک را؟ و درحالت کلی آیا شما موازی کار کردن را توصیه می کنید؟ ج) آیا این اهمیت دارد که ابتدا به مباحث معرفتی و خود سازی بپردازیم و سپس به مباحث غرب شناسی، تا چه اندازه؟ د) من به تازگی علاقه ی خاصی به گوش دادن به خطبه های ضبط شده ی نماز جمعه ی آیت الله جوادی آملی کرده ام، آیا شما توصیه می کنید که به طور موازی در کنار سیر مطالعاتی آثار شما از آن ها نیز بهره ببرم؟ ه) از نظر شما کدام یک از کتبی که در بالا نام آن ها را بردم و به طور کلی کدام دسته از آثار شما، نیاز به تفکر و تأمل و مباحثه ی بیشتری در هنگام مطالعه دارد و کدام یک نیاز چندانی به درنگ و مباحثه با دوستان ندارد؟ و) و در آخر برای مطالعه ی آثار شما، رعایت ترتیبی که در سیر مطالعاتی پیشنهادی در سایت قرار داده شده، تا چه حد الزامی است؟ منظور بنده آن است که آیا می توان برخی مباحث را با توجه به علاقه و نیاز زودتر مطالعه کرد؟ با تشکر از تلاش و حسن توجهتان، لطفا اگر صلاح می دانید سوالات را یک یک و به ترتیب پاسخ دهید. پیروز و سربلند باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: بعضی از کتاب‌ها برای تدریس تنظیم شده و بعضی از آن‌ها سخنرانی بوده است که از نوار پیاده شده و روی آن کار شده. در مورد کتاب‌های نوع اول بهتر است ترتیب آن رعایت شود. مثلاً پس از بحث ده نکته در معرفت نفس، برهان صدیقین با سی‌دی‌های مربوط به آن خوانده شود و سپس بحث‌های معاد دنبال شود و پس از آن مباحث «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» و پس از آن کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود». در کنار این سیر، بعضی کتاب‌ها کمک کننده‌اند، مثل کتاب «عالَم انسان دینی» که در کنار بحث «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» کمک‌کننده است، و یا کتاب «آشتی با خدا» قبل یا کنار مباحث «ده نکته»، کمک‌کننده است. اما مباحث تفسیر یا کتاب «زن، آن‌گونه که باید باشد» و یا «فرزندم این‌چنین باید بود»، کتاب‌هایی است که به عنوان تذکر در کنار سیر اصلی إن‌شاءالله قابل استفاده خواهد بود. در کنار بحث معاد می‌توانید مباحث غرب‌شناسی را شروع بفرمایید. از هر زمان که احساس کردید می‌توانید با سخنرانی‌ها و آثار آیت‌الله‌جوادی«حفظه‌الله» مرتبط شوید، فرصت را غنیمت شمارید و این کار را بکنید. سیر مطالعاتی یک پیشنهاد است. همان‌طور که می‌فرمایید اگر واقعاً یک بحث را به جهت علاقه و آمادگی می‌توانید خارج از سیر مطالعه دنبال کنید، علاقه‌ی خود را سرکوب نکنید. موفق باشید
246
متن پرسش
سلام خسته نباشید جناب استاد با توجه به اینکه من به نقاشی و هنر علاقند هستم و از سویی مطالبی در مورد مذمت نقاشی در بعضی از کتب از جمله حلیته المتقین دیده ام می خواستم بدانم آیا باید این کشش درونی را جزوه نفسانیت و هوس دانست و با آن مبارزه کرد و یا باید هنر را وسیله برای بیان احساسات متعالی خود دانست و آن را رشد داد و نظر اسلام در مورد هنر ( نقاشی - موسیقی - مجسمه سازی و غیره)چیست
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: جزوه‌ای تحت عنوان «احکام مجسمه و تندیس» خدمت عزیزان تدوین شده، فکر می‌کنم با مطالعه‌ی آن جوابتان را بگیرید. موفق باشید
245
متن پرسش
بسمه تعالی. با سلام .من کلاس سوم دبیرستان هستم .در طی دو سال اخیر علاقه ی شدیدی به مسائل وکتب مذهبی پیدا کرده ام ولی به دلیل آشنا نبودم با روش مطالعاتی درست موفق به مطالعه ی زیاد کتب مذهبی نشده ام (شاید دلیل آن همان خستگی که شما اشاره کردید باشد ) در مطالعه ی دروس دبیرستانم چون عالم و روش درستی نداشتم درس را زحمتی برای خود میدانستم (با اینکه به ناچار برای انجام وظیفه می خواندم ونمرات خوبی هم میگرفتم) . کم کم احساس بی میلی و بی علاقگی نسبت به دروس دانشگاهی در من ایجاد شده این میلی از طرفی وعلاقه ای شدید برای مطالعه ی کتب دینی ومبلغ شدن از طرف دیگر باعث جدی تر شدن تصمیم من برای رفتن به حوزه حتی بیشتر از سالهای اخیر شد. تا اینکه با جزوه ی "ضرورت مطالعه"تان چند نکته بمن فهماندید :1 ) در کنار درو س دانشگاهی با مطالعه ی کتب عالِمان انتخابی که جزئی از زندگی ما میشود هم میتوان یه دین رسید 2) اگر در دروس دانشگاهی عالَم پیدا کنیم حتی شیرین هم میشود . 3) عالِمانی همچون اقای طباطبایی و... با مطالعه دروس غیر دینی مفید همچون ریاضیات و... ضرر نکرده اند. با این نکات نظرم کمی عوض شد ولی مشکل اساسی من در همان مرحله ی اول یعنی خود شناسی که قبل از عالِم شناسی است میباشد. ترسم از ورود به دانشگاه پیدا نکردن عالَمی در حین مطالعه ی دروس و پشیمان شدن از نرفتن به حوزه و ترسم از ورود به حوزه پشیمان شدن از نرفتن به دانشگاه است . علاوه بر این خواندن دروس حوزه در کنار دانشگاه را کمی مشکل می دانم وبه دلیل نداشتن شناخت درستی از خودشناسی وپیدا نکردن عالَم در دروس عادی ام علاقه ای برای مرور دروس دبیرستان وادامه ی تحصیل در پیش دانشگاهی و در دانشگاه ندارم ولی از حدود 10 روز پیش باید برای کنکورشروع به مرور دروس سال های قبلم می کردم.آشفته شده ام زیرا از طرفی شما می گویید تا پیدا نکردن عالِم مطالعه ی پراکنده نداشته باشم واز طرف دیگرهنوز نتوانستم خودم را بشناسم چه برسد به عاِلمم ودل هم به درس نمی دهم و کاری ندارم که بکنم واین خیلی آزارم میدهد. سوال: 1 ) لطفا با توجه به زمان کم وحساس من در تصمیم گیری بین حوزه و دانشگاه (در رشته هایی مانند ریاضی یا هر رشته ی مربوط به ریاضی که مفید باشد) مرا راهنمائی بفرمائید.وهمچنین راه پیدا کردن عالَمی در دروس دانشگاهی مثل ریاضی و... رابیان کنید.2)نظر شما در مقایسه ی حوزه ودانشگاه در رشته هایی همچون علوم قرآنی چیست؟5) بین حوزه های خواهران قم و اصفهان کدام را مفید می دانید؟4)در مورد روش خودشناسی که عمده مشکلاتم ناشی از نداشتن شناخت صحیحی از آن است توضیح دهید.5) پس از اتمام مرحله ی خود شناسی باید منتظر باشیم خدا عالِممان را جلوراهمان قرار دهد یا برای شناخت عالِممان تلاش کنیم ؟6) پس از خودشناسی برای شناخت اولیه ی عالِمان معرفی شده همچون امام خمینی و علامه طباطبایی و... باید آثار آنها را مطالعه کنیم و این راه با توجه به زمان بر بودن آیا برای عمر همه افراد کفایت میکند ؟7) با توجه به مفید بودن کتب وجزوات شما و رفع شدن مشکلات و سوالات اساسی با توجه به شرایط من مطالعه آنها را چه زمانی توصیه میکنید؟8)آیا بزرگوارانی چون آیت الله مصباح وبهجت برای ورود به عالم مناسب نیستند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: 1- رشته‌ی ریاضی روی‌هم‌رفته رشته‌ی پایه‌ای خوبی است و اساتید اندیشمندی در آن هست، اگر به دنبال آن‌ها باشید،إن‌شاءالله پیدا می‌کنید. 2- برای خواهران رشته‌های علوم قرآنی دانشگاهی احتمال دارد کاربردی‌تر باشد. 3- هر دو خوب است، ولی قم از جهت داشتن اساتید بهتر است. 4- مباحث «آشتی با خدا» و «ده نکته در معرفت نفس» شروع خوبی است. 5- پس از مطالعه‌ی بحث «برهان صدیقین» و کتاب «معاد» از طریق سی‌دی، می‌توانید با رجوع به تفسیر المیزان کار را شروع کنید. 6- عمده‌ ورود به آثار علمای عالَم داراست، عمر برای همین است که در عالَم آن‌ها به‌سر ببریم. 7- زمان خاصی ندارد، همین‌که احساس می‌کنید می‌توانید با آن‌ها ارتباط برقرار کنید، می‌شود شروع کرد. 8- عزیزانی مثل آیت‌الله‌مصباح و آیت‌الله بهجت نور چشم همه‌اند و آثارشان بسیار مفید است، ما در آن جزوه فقط چند نفر را مثال زدیم. موفق باشید
244
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز استاد طاهرزاده. سوالی از خدمت شما دارم. به طور کلی ذکر و نام ائمه اطهار از امام علی بن حسین تا امام عسکری علیهم السلام کمتر در اعیاد و عزاداری ها و دعاها آورده می شود. این امر سبب شده که ارتباط بنده با حقیقت نوری این حضرات سخت تر از پیامبر اکرم (ص) و حضرت فاطمه زهرا (س) و امام علی و امام حسن و امام حسین علیهم السلام انجام گیرد. شما برای برطرف کردن این حجاب چه توصیه ای به بنده دارید. بسیار ممنون و متشکر. در پناه حضرت حق...
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: اولاً: خود ائمه«علیهم‌السلام» ما را بیشتر به آن معصومینی بیشتر ارجاع می‌دهند که روح شیعیان بیشتر آن‌ها را می‌شناسد. ثانیاً: وقتی فهمیدیم همه‌ی آن‌ها نور واحدند و دارای حقیقت نوری هستند، آرام‌آرام می‌توانیم از سایر ائمه«علیهم‌السلام» نیز برکات لازم را بگیریم. موفق باشید
243
متن پرسش

سلام علیکم اینجانب با رضایت قلبی همسرم می خواهم در اعتکاف شرکت کنم اما دوستی گفته برای تو شوهرداری از هر مستحبی واجب تر است بین امر خوب و خوب تر - خوب تر را انتخاب کن و در خلوت با خدا مناجات کن این مسئله را به همسرم گفتم ولی وی ترجیح می دهد به اعتکاف بروم سوال من این است که آیا در هر مسئله عبادی و حتی رفتن به زیارتگاهها که همسرم شرایط برایش فراهم نمی شود و ازاین لحاظ با رفتن من مشکلی و مخالفتی ندارد اینجانب نباید شرکت کنم2- چرا ما زنها نباید پیشنهاد دهنده امور مستحبی و یاد آوری اعمال واجب به همسرمان باشیم؟3- گاهی گناهانی مرتکب می شوم و بعد زود پشیمان می شوم از این رفتارم خسته شدم چه کار کنم ؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی علیک السلام: 1- در هر صورت وقتی مطمئن هستید شوهرتان راضی است که به اعتکاف بروید، چرا از عملی این‌چنین با برکت استفاده نکنید؟ ولی عنایت داشته باشید که رضایت قلبی شوهر برای شما کارساز است، لذا اگر احساس کردید بیشتر دوست دارند در کنارشان باشید این به سرازیزی رحمت خدا برای شما نزدیک تر است. 2- این طور نیست که زنان نباید به همسرشان امور مستحب و واجب را متذکر شوند، بلکه بهترین زنان، زنانی هستند که در امور آخرت به شوهرانشان کمک کنند. 3- همین‌که پس از گناه زود پشیمان می‌شوید لطف خدا است. شیطان شما را گرفتار گناه می‌کند تا از ادامه‌ی دینداری مأیوس شوید، شما متوجه لطف خدا شوید که نمی‌خواهد گناهکار بمانید، شما را متذکر بدی گناه می‌کند تا مفتخر به توبه شوید. موفق باشید

242
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم محضر مبارک استاد معظم جناب آقای طاهرزاده زیدعزه سلام علیکم با سلام و صلوات بر پیامبر اعظم و خاندان پاکش با احترام سوالاتی در مورد نقش و جایگاه مسجد در عرصه فعالیت های سیاسی و اجتماعی از حضرتعالی دارم که به شرح ذیل می باشد . امید است راهنمایی های شما مانند همیشه روشنگر و سرلوحه ای برای ما باشد ان شاءالله 1- آیا به صلاح است مساجد در عرصه انتخابات به طور علنی از یک نماینده خاص حمایت کنند و ستاد تبلیغاتی او شوند؟ 2- و در عرصه اجتماعی آیا مساجد باید محلی برای افراد خاص با عقاید خاص باشد یا اینکه نقش مسجد نقشی فراصلیقه ای در چارچوب موازین و اصول اسلامی است و باید پاسخگو برای تمامی این صلیقه ها باشد؟ با کمال تقدیر و تشکر توفیق روزافزون حضرتعالی را از درگاه ایزد منان خواستارم . والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: اگر فضای انتخابات، فضای معنوی باشد و کاندیداها همه در راستای اهداف انقلاب اسلامی قدم بردارند، چنانچه موجب دو دستگی در محل نشود، اشکال ندارد. کاندیداها یا طرفدارانشان بیایند برای مؤمنین برنامه‌های خود را شرح دهند تا موجب رشد اندیشه‌ها گردد، ولی روی‌هم‌رفته باید سعی شود مساجد محل همه‌ی اندیشه‌هایی باشد که به انقلاب تعلق دارند و نه این که یک اندیشه‌ی خاص از مسلمانان در مساجد میدان‌داری کنند. موفق باشید
241
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید مسئله ای هست که مدتهاست مرا آزار میدهد و تصور قریب به یقین من این است که این مسئله ریشه در حالات روحی من دارد! از اینرو به جای مطرح کردن آن با پزشک و... از شما راهنمایی خواستم و هرچند کودکانه به نظر میرسد اما زندگی مرا تحت تاثیر خود قرار داده است... و آن این است که من اکثر اوقات میل شدیدی به خوردن دارم(!!!) حتی اگر کاملا سیر باشم و یا حتی دو برابر نیاز غذا خورده باشم گاهی آنقدر این میل شدید میشود که نزدیک است حالم بهم بخورد اما هنوز اصرار بر خوردن دارم ...و مختص به ساعات خاصی از شبانه روز نیست... اگر میتوانستم روزه بگیرم شاید با روزه میتوانستم به حل این مشکل کمک کنم اما متاسفانه بعلت برخی مشکلات جسمی روزه هم برایم ضرر دارد!! نکته ی عجیب اینجاست که وقتی به سفر زیارتی مثل "مشهد مقدس" میروم این میل درست برعکس میشود و با اندک غذایی سیر میشوم و اصلا آن میل دیوانه وار از بین میرود ازین رو خودم دریافتم که این مشکل ریشه در حالات معنوی من دارد پس از شما راهنمایی خواستم از خدا میخواهم که لطفش را بر شما مستدام بدارد
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: در جنابعالی قوه‌ی واهمه شدت پیدا کرده و با انوار معنوی و مطالعات کتب عقلی و تفسیر قرآن و ورزش و کم‌حرفی، قوه‌ی واهمه ضعیف می‌شود. از طرفی سعی کنید با خوردن غذاهای ساده قوه‌ی واهمه‌ی خود را تحریک نکنید. موفق باشید
240
متن پرسش
با سلام جناب استاد می خواستم سوال کنم که مرکز درک حقیقت در انسان چیست و در کجا واقع شده. همچنین مرکز اندیشه و تفکر کجاست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: همان طور که می‌دانید حقیقت و تفکر ، مجرد هستند و چیزهای مجرد مکان ندارند، بلکه نفس انسان به عنوان یک حقیقت مجرد با تمام وجود خود می‌تواند حقیقت را درک کند و یا فکر کند. موفق باشید
239
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد گرامی ... جناب استاد! می دانید که علوم جدید، سیستم ها و چهارچوب هایی را برای تحلیل پدیده های عالم ارائه می دهند. بنده خود دانشجوی مهندسی هستم اما بعد از آشنا شدن با برخی از مسائل علوم قدیم و قدرت اعجاب آور آن ها در حل مسائل و همچنین آشنایی با انتقاد هایی که بر علوم جدید می رود، ذهنیت متفاوتی با اهالی دانشگاه پیدا کرده ام. فکر می کنم اگر در مسیر انبیا و اولیاء الهی پیش می رفتیم، امروز تحلیل متفاوتی از دنیا داشتیم. حتی قانون نیوتون را هم بر نمی تابم! ... چون فکر می کنم این قانون ما را در "زمان و مکان و سرعت و طول" زندانی می کند. جناب استاد! شرحش مفصل است اما به طور خلاصه می گویم که به دنبال این هستم که با کمک برخی نخبگان همفکر، با شناخت قواعدی که از علوم انبیا به یادگار مانده است سیستمی دیگری را ارائه کنیم که بر اساس نگرش توحیدی به تحلیل پدیده های عالم بپردازد و فکر می کنم که در این تحلیل، حتی دمای جوش آب هم دیگر صد درجه نباشد! یعنی کوچکترین اجزا در این تفکر کاملا قانونمند هستند و جایگاه قابل شرح در جهت اهداف هماهنگ با سیر تعالی انسان دارند. یک مثال برای روشنتر شدن مساله می زنم. "محی الدین ابن عربی" در باب پنجاه و سوم فتوحات مکیه می گوید: " ... و (سالک) در مدتی که در جستن استاد است باید اعمالی را به انجام رساند ... اما آن اعمالی که پیوسته باید با سالک ملازم و همراه باشد، نه (9) عمل است. زیرا اعداد یک تا نه، اعداد بسیطند [و برای ترکیب اعداد دیگر، لازم و پایه اند]. پس اگر مرید این اعمال نه گانه را به انجام رساند، در توحید، استوار و پایدار گردد. به همین دلیل، خدای تبارک و تعالی افلاک را نه گانه ساخت. پس بنگر به حکمت الهیه ای که در حرکات این افلاک ظاهر گشت ... این اعمال نه گانه، امهات خیر است و همه خیرات را در بر می گیرد و طریقت، مجموعه این اعمال است ..." در حقیقت ابن عربی دارد به یک قاعده اشاره می کند که هم در اعداد و هم در آفرینش افلاک و هم در سیر توحیدی قابل تحلیل است. مثلا همانطور که این نه عدد پایه تمام اعداد دیگرند، پس نه عمل هم هست که امهات خیر است و حتی آفرینش اقلاک را هم تحت این قاعده تحلیل می کند ... شما می دانید که اگر این تحلیل را از مبنا و به صورت علمی بسط دهیم به علوم بسیار قدرتمند و شگفتی می رسیم که امروز هم البته افرادی از آن اطلاع دارند. جناب استاد! من می خواهم در تولید علوم اسلامی و به خصوص تولید و احیاء سیستم های تحلیلی مقنن به وحی، فعالیت داشته باشم اما نمی دانم بر اساس آنچه شرح دادم، باید به کجا مراجعه کنم. آیا شما در این زمینه پیشنهادی دارید؟ یا اینکه می دانید برای تحقیق در این زمینه ها باید چه سیری را دنبال کرد؟ البته من با مبانی "فرهنگستان علوم اسلامی" تا حدودی آشنا هستم و بیش از هرجایی آن ها را به خود نزدیک می دانم. اما آن ها هم عضوی از مجموعه جنبش نرم افزاری و تولید علم هستند و نمی خواهم فقط در آن ها متمرکز شوم ... با تشکر فراوان از زحمات ارزشمند شما استاد گرامی.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: راه خوبی است که می‌خواهید پیش بگیرید، ولی بنده علمی در این مورد ندارم. موفق باشید
238
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم - یکی از مباحثی که در غربشناسی به آن پرداخته می شود بحث بحران هویت است مشکلی که در فهم مسائل آن بدان برخورده ام، در" تعریف هویت" است لطفا بنده را راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: هویت به معنی احساس شخصیتی مشخص. وقتی می‌گویند انسان در غرب گرفتار بحران هویت شده است به این معنی است که دیگر نمی‌داند جایگاهش در هستی کجا است و چه تعریفی از خود باید داشته باشد که با واقعیت و حقیقت در تضاد نباشد. موفق باشید
237
متن پرسش
با سلام. در تدریس کلاس های موفقیت اساتید از ضمیر ناخودآگاه به عنوان کمک کننده و غول چراغ جادوی انسان یاد می کنند و روشهایی را تدریس می کنند که مثل باور به یک کودک قدرتمند می توان از آن در جهت نیل به اهداف استفاده کرد با توجه به اینکه بنده کتاب ده نکته در معرفت نفس را خواندم می خواستم بدانم این ضمیر ناخودآگاه همان روح است یا نه یک قسمت طبیعی مغز است؟ آنها تاکید دارند که ضمیر ناخودآگاه در عالم کائنات به دنبال آنچه شما فکر می کنید و باور دارید میگردد و جسم کم تراکم(فکر شما را) به جسم پرتراکم (محقق شده فکر شما) بر اساس قانون دوبروی یا دوبرولین تبدیل می کند. در اینکه اصلا این قوانین متافیزیکی درست است یا نه که به آنها تن دهم و مثلا روزانه عبارات تاکیدی بگویم و یا پس از خود هیپنوتیزمی تصویر سازی اهداف خود را کنم مردد هستم. البته پیامبر(ص) فرموده تفالو بالخیر ولی نمی دانم این تکنیک ها در همین مسیر است یا دارم خودم را مورد تمسخر ملائکه و خدا قرار می دهم؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: مباحثی که از آن نام می‌برید بعضاً القائاتی است که به نفس می‌شود و از توانایی‌های خودِ نفس کمک می‌گیرند و بعضی موارد هم صرفاً خیالات است و در انتها شما را به هیچ‌چیزی نمی‌رساند. به کتاب «جایگاه جادوگری و سحر در عالم» رجوع فرمایید، مطالب تا حدّی شرح داده شده است. موفق باشید
236
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد محترم!!!! می خواستم بپرسم شما چیزی در مورد بعد زمان میدونید یا نه ؟
متن پاسخ
یسمه تعالی ، علیک السلام . بنده در رابطه با « زمان » نکاتی که ملا صدرا در حرکت جوهری دارد را تا اندازه ای می دانم و پیشنهاد می کنم ابتدا از آن طریق با موضوع زمان آشنا شوید. موفق باشید
235
متن پرسش
باسلام.1-خوب من در گذشته اشتباهات زیادی و یا بهتر باشه بگم گناهان زیادی، ولی خیلی دوست دارم آن ها را جبران کنم برای جبران و یا شروع دوباره باید از کجا شروع کنم که زود خسته نشوم و بتوانم این راه را به خوبی ادامه دهم ازطرفی همیشه فکر به گذشته مرا آزار می دهد و یا اینکه دیگران در موردم چه فکری می کنند و این خود باعث می شود درگیری ذهنی بگیرم در این مورد مرا یاری کنید؟ 2-من خیلی هم بد بین هستم و همیشه فکر می کنم دیگران در موردم فکر بد می کنند و این باعث می شود نتوانم به خوبی با دیگران ارتبط برقرار کنم ؟ 3- راه درمان حسادت چیست این موضوع خیلی مرا آزار می دهد؟ 4-اگر از دست کسی ناراحت شدیم باید به او بگوییم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: قسمت اول سؤالتان را در جواب سؤال 218 از همین سلسله سؤالات دنبال بفرمایید، اما در موقع رفع بدبینی که یکی از جلوه‌های وسوسه‌ی شیطان است، باید در عین مطالعه‌ی کتب اخلاقی مثل کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» هرچه در رعایت حرام و حلال الهی و معارف دینی بهتر قدم برداریم، إن‌شاءالله از این مشکل زودتر رها می‌شوید. راه درمان حسادت را نیز در کتاب حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» پیدا کنید. اشکال ندارد به صورتی دوستانه به طرف گِله کنیم که چرا سخنی گفتی یا کاری کردی که من ناراحت شوم. موفق باشید
234
متن پرسش
سلام .نظر شما در مورد مکتب تفکیکی که علامه حکیمی مطرح میکنند چیست؟مثل کتب:مکتب تفکیک،تقلید و اجتهاد در فلسفه،مقام عقل،آنجا که خورشدمیوزد،الاهیات الهی و الاهیات بشری،الحیاۀ ،عقل سرخ "شایعه" ناگواری مبنی بر زاویه داشتن اسلام حضرت امام و حضرت علامه طباطبایی شنیده ام.نقل قولی که بعد از رساندن خبر شهادت داماد حضرت علامه ایشان گفته اند-نعوذ بالله-:انقلاب یک شهید داشت و آن هم اسلام است. ما را نجات دهید. یا حق
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: بنده نظرم را در مورد مکتب تفکیک در جواب سؤال شماره 48 در همین سلسله سؤالات داده‌ام ،ولی با اشکالی که به مکتب تفکیک دارم جناب آقای حکیمی را شخصیت قابل استفاده‌ای می‌دانم. در مورد قسمت دوم سؤالتان جنابعالی عنایت داشته باشید که کتب علامه‌طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» نشان می‌دهد که هیچ تفاوتی بین روحیه‌ی حماسی ایشان با حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌‌تعالی‌علیه‌» نیست و امروز شاگردان علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» مثل آیت‌الله‌جوادی«حفظه‌الله‌تعالی» مؤید نظام اسلامی هستند. پس نمی توان این حرف ها را به ایشان نسبت داد.
233
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد ارجمند،جناب اصغر طاهرزاده،ازمرزبانان و پناهان یتیمان آل محمد (ص) 1.بنده اکنون دانشجوی سال سوم دانشگاه هستم،و انشاء قصد ادامه مسیر در وادی علوم حوزوی دارم.چیزی که مرا وادار به سوال کرده سیر زیبا و جذابیست که از 7-8سال پیش تا کنون طی کرده ام. از زمان دبیرستان میدیدم، علیرغم فضای سنگین دروس که فقط اهداف اقتصادی و اهداف سطح چندم را القائ میکنند،من نمیتوانم از حضور بلند متبه و عظیمیز که در ورای آن دست به تدبیر زده است را فراموش کنم،بهمین جهت زمینه برای خود فراهم کردم تا از درس فقط نمره نگیرم بلکه به یقین برسم. 2.بعد از دانشگاه با جریانات دینی بسیاری آشنا شدم و سیرابی حقیقی جان و روحم را که در دبیرستان با "طبیعیات"-خلقت نازل-ارضا نشده بود را جویباری یافته ام از جنس خالقش است از آن جهت که شیوه و خلقتش جدای از دیگر مخلوقات است.و این محبوب "قرآن" بود. 3.خانواده من بشدت با احساسات مذهبی بنده با عناوین "ترس از آینده" و " خامی و ناپختگی" و "عدم مناسبت با علما و مکان حوزه" و "ترس از فقر" بنده را توبیخ و تا حدودی آق کرده اند. سوال:با توجه به کشش روحی فوق العاده و مطالعات دقیقی که داشتم(از جمله کتب فراوان:آداب الصلوه،صحیفه امام ج1و2و3و4-تفسیر المیزان ج1و2و5-بدایه الحکمه،شیعه در اسلام،کلیه کتب شهید استاد مطهری،برخی کتب شریعتی،برخی کتب حکیمی،کلیه کتب جنابعالی،کتب زیادی در مورد سستی فکرغرب،کتب اقتصادی،سیاسی،کتب آقای مصباح،کتب امام موسی صدر،مقالات آقای شجاعی ج1،و..)و از طرفی نارضایتی خانواده،خواهشمندم بنده را راهنمایی بفرمایید. التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: امام صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند: « إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً فَقَّهَهُ فِی الدِّین» یعنی اگر خداوند خواست کسی را به خیری برساند، به او توفیق می‌دهد در دین تعمق کند. شما نباید این توفیق را ساده بگیرید، در هر صورت با حوصله کار را ادامه دهید و مطمئن باشید خداوند رزق اهل علم را ضمانت کرده است. موفق باشید
228
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم 1-فلسفه وحکمت مظلومیت بی حدونهایت اهل البیت (علیهم السلام )چیست ووظیفه مانسبت به آن چیست ؟ 2-معنی جمله اول زیارت حضرت فاطمه زهرا(س) چیست ؟ 3-اگر فلسفه خلقت آدم ظهور همه اسماءالهی است چگونه است که ملک مظهرصفت لطف وشیطان مظهرصفت قهروغضب خداونداست وآدم باید مظهریکی ازآنها باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: 1- مردم عادی باید بسیار تلاش کنند تا به حقیقت دست یابند و لذا همیشه حقیقت مظلوم است و حاملان آن که اهل‌البیت«علیهم‌السلام» باشند نیز مظلوم خواهند ماند، و وظیفه‌ی ما تلاش زیاد است که به کمتر از حقیقت قانع نشویم در آن صورت عظمت اهل‌البیت«علیهم‌السلام» برایمان روشن شود. 2- به کتاب «مقام لیلة‌القدری حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها»» رجوع فرمایید، إن‌شاءالله سؤالتان جواب داده خواهد شد. 3- این‌که می‌فرمایید آدم باید مظهر صفت لطف و یا قهر باشد، چنین نیست، آدم باید مظهر همه‌ی صفات باشد، منتها با نور الهی هرکدام از آن صفات را در جای خود ظاهر کند، مثل مؤمنینی که «أشِدّاءَ عَلَی‌الکُفار وَ رُحَماءُ بَیْنَهُم» هستند، یعنی غضب را برای دشمن اسلام ظاهر می‌کنند و رحمت و لطف را برای مؤمنین. موفق باشید
227
متن پرسش
سلام با توجه به مباحث کتاب ده نکته وجوان شما سوال من کو؟را مطرح کرده اید ودر کتاب ده نکته در باره نفس نکاتی را ذکر کرده اید وگفته اید که این دستگاه معرفتی علم حضوری است نه حصولی سوال:مگر معرفت به نفس با خواندن کتاب حل می شود این که باز علم حصولی است اینکه می گویند طرف آدم خود آگاه وخود هوشیاری است آیا او کتب معارف نفس خوانده؟آیا آیت الله قاضی هم که می گویند همین دستکاه را سفارش می کردند منظور خواندن کتابهای معرفت النفس بوده است؟یعنی اگر کسی سواد نداشت نمی تواند خودش را بشناسد؟چرا شما اینقدر روی کتاب 10نکته تاکید دارید؟خواهشمند است به تک تک سوالاتم جواب دهید. با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: مباحث معرفت‌النفس اگر به صورت حضوری طرح شود دیگر به صورت محفوظات در نزد نفس نخواهد بود، بلکه به صورت تذکر است تا انسان آن نکات را در درون جان خود به صورت حضوری پیدا کند و کتاب «ده نکته» سعی شده بر مبنای تذکر حضوری تدوین و شرح داده شود، حال اگر کسی سواد هم نداشت باید از طریق کسی که حجاب‌های بین او و نفس‌اش برطرف شده متذکر شود. موفق باشید
226
متن پرسش
با سلام وتشکرفراوان . مدتی است که تلاش می کنم برای ایجادحضور قلب در نمازم اما موفق نمی شوم .لطفا من را راهنمایی کنید ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: پیشنهاد می‌کنم مباحث «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» که صوت آن در فایل صوتی روزهای چهارشنبه در همین سایت هست، دنبال کنید إن‌شاءالله نتیجه می‌گیرید.
225
متن پرسش
سلام خسته نباشید شمادرسایت نوشته اید :"آنچه در سده اخیر روح جامعه را عموما آزار می دهد این است که روشنفکران ما نه اسلام را درست میشناسندو...." سوال استاد این حرف نشان می دهد که شما اسلام را می شناسید.درسته؟ ما چگونه می توانیم به این حرف شما اعتماد کنیم؟ آیا استاد درحرفهای شما نمی شود نوعی تعصب وتکروی را مشاهده کرد؟خواهشمند است برای ما روشن کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: اگر بتوانیم اسلام را از علماء بزرگ مثل حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و یا علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» و یا شاگردان این بزرگواران بگیریم و با اسلام روشنفکران مقایسه کنیم، نه‌تنها متوجه نقص فاحش اسلام روشنفکران می‌شویم حتی می‌فهمیم کدام اسلام است که جان و روح را از درون تغذیه می‌کند و از بیرون جامعه را ماوراء فرهنگ غربی، به سوی سلامت هدایت می‌نماید. موفق باشید
224
متن پرسش
سلام علیکم جواب نامه ای با عنوان (در مزایای تنها اندکی حماقت)پس از مدتها هنوز واصل نشده است. لااقل دلیل این تاخیر را بفرمایید.ایا اصلا نامه ای با این عنوان به دست جنابعالی رسیده است.خدا توفیقتان بدهددر بندگی
متن پاسخ
سلام علیکم : جواب به آدرس پست الکتونیکی تان ارسال شد
223
متن پرسش
سلام آقای طاهر زاده وقتتون بخیر ؛ من خیلی عجله دارم خواهش میکنم به سوال بنده پاسخ دهید: برای ظهور امام زمان در آیات و روایات روز خاصی مشخش شده است؟ اگر آری چه روزی؟ و اگر ممکن است منابعی برای این تحقیق به من معرفی کنید خیلی خیلی خیلی ممنون.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: جواب سؤال شماره 221 را ملاحظه فرمایید، در ضمن کتاب «کمال‌الدین و تمام النّعمة» از مرحوم صدوق که به فارسی ترجمه شده کتاب خوبی است، در ضمن مجله‌ی موعود نکات ارزنده‌ای در موضوع مهدویت ارائه می‌دهد. موفق باشید
222
متن پرسش
سلام من به تازگی با برخی از افکار مکتب تفکیک آشنا شده ام و برخی از سوالات و اشکالات آنها به فلسفه جدا ذهن من را به خود مشغول کرده است. خواهشمند است نظر خود را درباره مکتب تفکیک و طرفداران آن بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: جواب سؤال شماره 48 در همین مجموعه سؤال‌ها إن‌شاءالله می‌تواند جواب سؤال شما باشد. موفق باشید
221
متن پرسش
با سلام آیا در آیات و روایات برای ظهور حضرت مهدی(سلام الله علیه) روز خاصی از ایام هفته نقل شده است؟ (اینکه برخی میگویند ظهور در روز جمعه صورت میگیرد و عده ای ظهور را در روز شنبه میدانند،بر چه اساسی است؟) خیلی ممنون(از دست این استادا با این تحقیق دادناشون البته دور از جون شما)
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: روایات مربوط به آخرالزمان سخت تأویلی است و بیشتر به باطن امور اشاره دارد و لذا ممکن است منظور از جمعه، روز جمعه نباشد، بلکه زمانی باشد که جامع زمان‌هاست، همان‌طور که مقام انسان کامل، مقام کَوْنِ جامع است و همه‌ی مراتب هستی در آن مقام جمع است. موفق باشید
220
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما. سوالی از استاد داشتم. شما در برخی سخنرانی ها و همچنین کتبتان این حدیث نبوی را آورده اید که "اول ما خلق الله نوری" اولین چیزی که خداوند خلق نمود نور من (پیامبر(ص)) بود. در سخنرانی چهارشنبه پیش فرمودید که روح خدا با خود خدا متفاوت است. بر خلاف انسان که روحش خود اوست. همچنین فرمودید که روح خدا بالاترین مرتبه خلقت حضرت حق جل و علاست. حال آیا می توان پذیرفت که اولین آفریده نور پیامبر باشد و روح خود خدا در مرتبه ای پایینتر باشد؟ از طرفی من در جای دیگری این حدیث منسوب به پیامبر (ص) را شنیدم که "اول ما خلق الله العقل" اولین چیزی که خدا خلق نمود عقل بود. حال شما چگونه این تناقضات البته ظاهری را توجیه می کنید. خدا خیرتان دهد. در پناه حق...
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: بحمدالله موضوع همان طور است که جنابعالی متوجه شده‌اید که صادره‌ی اول به اعتبارات مختلف، اسامی مختلفی دارد به یک اعتبار نور محمدی«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» است و به یک اعتبار همان «روح» است و به اعتبار سوم «عقل» است، یعنی یک حقیقت است که به اعتبار مجالی مختلف ظهور مختلف پیدا می‌کند. موفق باشید
نمایش چاپی