مجموعه یادداشت های این جزوه:
کربلا و افق پیش رو در این تاریخ
کربلا؛ بازجُست سعهی صدرگمشده
با شهید آوینی در نظر به رخداد کربلا
آیندهی قدسیِ انقلاب اسلامی و خطر تحجّرِ مقدسمآبان
اصحاب امام حسین(ع) و درک حضور تاریخیِ ما در همراهی با امام
1-کربلا و افقِ پیش رو در این تاریخ
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ
«ما ملت شهادتیم ما ملت امام حسینیم.»
حاج قاسم سلیمانی
1- آنچه مورخان از کربلا نقل کردهاند طوری است که آنها آن رخداد را آینهای نمی دیدند که در آیندهی تاریخ حاضر خواهد بود، ولی ذات آن نهضت و رخداد این چنین بود که بیش از آنکه در زمانهی خود حاضر باشد در آینده حاضر میشد و همان رخداد امروز ما را در کنار همدیگر آورده تا نسبت به آن رخداد تاریخی عملاً فکر کنیم و جایگاه خود را در آن جستجو نماییم زیرا کربلا آینهی حضور قدسی امروز و فردای ما در تاریخ است.
2- با توجه به امر فوق خوب است با نظر به کربلا به رخداد انقلاب اسلامی نیز فکر کنیم از آن جهت که میتوان آن را در آینهای دید که آیندهی بشرِ این زمانه را میتواند بنمایاند و ما نیز مانند اصحاب کربلا باید نقش تاریخی برای خود نسبت به انقلاب اسلامی داشته باشیم. احساس حضور در این تاریخ در بنیاد همهی ما هست تا مثل اصحاب کربلا خود را در تاریخ آینده و نقشی که میتوانیم به عهده بگیریم، ببینم .
۳- امتیاز حضور در جلساتی مثل جلساتی که نظر به نهضت حضرت اباعبداللّه(ع) میشود این است که انسان به جای آنکه برای افزودن معلومات خود، جهت گیری به جانب معنا و مفهوم داشته باشد، جهت گیری او به جانب حقیقت است که در آینهی کربلا به ظهور آمده و آن حقیقت، انسان را در بر میگیرد. حقیقت است که در این جلسات به سراغ انسان میآید تا از آن طریق راهی به سوی کلیت زندگی گشوده شود و خطاهای انسان به خوبی نسبت به هویت انسان معلوم گردد، زیرا میتوان آن خطاها را در آینه ظهور حقیقت درست ارزیابی کرد. راستی اگر ما قادر به درک خطاهای خود نباشیم زندگی کردن چه فایدهای دارد و به کجا میانجامد جز به احساس پوچی و بیفایدگی؟
از شمر علت ارتکابش به آن جنایت را پرسیدند؛ او گفت: «إنَّ اُمَراءَنا هَؤُلَاءِ أمَرُونَا بِأمْرٍ فَلَمْ نُخالِفْهُمْ»[1]در صورتی که اگر نسبت خود را با حقیقت معلوم کرده بود اینطور زندگی خود را تعریف نمیکرد که به چنین خطایی بیفتید و بخواهد اینچنین آن را توجیه کند. سیرهی اولیای الهی درست برعکس آن است و به همین جهت حاضرند شهید شوند ولی چشم از حقیقت ...
[1] - ابوبکر بن عیاش از ابى اسحاق نقل میکند که گفت: شمر با ما نماز میخواند. گفتم: چگونه خدا تو را بیامرزد که همدست شدى با آنان در کشتن فرزند رسول خدا«صلّیاللّهعلیهوآله» ؟ گفت: واى بر تو چه مىتوانستم بکنم. امرا و فرمانروایانمان به ما دستور دادند پس ما از فرمانشان سر برنتافتیم.( تاریخ ابن عساکر» ج 6، ص 338)
برای مطالعه کامل، لطفاً فایل های doc و pdf را دانلود نمایید