بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38562

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: علم یا حصولی است یا حضوری. در علم حضوری گفته شده است که خود معلوم در نزد عالم حاضر است. سوال: در علم حضوری ما نسبت به خداوند آیا ذات خداست که در نزد ما حاضر است؟ اگر بگویید آری چند حالت دارد. یا همه ذات خدا را حاضر می‌بینم که در این صورت من بر خدا احاطه پیدا کردم. و یا اینکه به درجه ای خدا را درک کرده‌ام که در این صورت من خدا را درک نکرده ام. چون خدا فراتر از درک حضوری من نسبت به او بوده است. لطفاً نظر خودتان را بیان بفرمایید! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علم حضوری به خداوند به اعتبار علم به وجود است که امری است تشکیکی و قابل شدت و ضعف و لازم نیست مطلق وجود نزد عالِم باشد. مطلق وجود که همان ذات احدی است تنها نزد خود خداوند است به معنای این که خودش نزد خودش می باشد. موفق باشید

37838

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام! وسوسه ای که شیطان در انسان انجام می‌دهد آیا این وسوسه به شکل حضوری است یا حصولی؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو حالت، بعضاً شیطان در خیالات ما وسوسه می‌کند و بعضاً در عقل ما مفاهیم غیر واقعی را واقعی جلوه می‌دهد. موفق باشید

37667

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و احترام خدمت شما بزرگوار: با توجه به اینکه رهبری در پیام تسلیت آیت الله رییسی از آن بعنوان درگذشتِ شهادت گونه‌ و حتی در دیدار با خانواده ی آن بزرگوار از آن بعنوان در گذشت یاد می‌کنند چرا اینقدر روی شهادت ایشان مانور داده می‌شود بهتر نیست افرادی که ادعا می‌کنند باید به رهبری اقتدا کنند مثل ایشان برخورد کنند اینکه ایشان در جایگاه خودش حتما مقام شهید را دارند ولی یکسری افراط و تفریط ها حتی در کلام در حکومت دینی باید ظرافت آن را رعایت کرد نباید مورد توجه واقع شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد منظور از واژه شهادت‌گونه آن است که حکم فقهی شهید را که «المقتول فی معرکۀ الحرب» می‌باشد، نمی توان برای آن‌ها به کار برد وگرنه چرا حکم شهید نداشته باشند. چرا که اگر انسانی در بستر حضور همه جانبه و مجاهدانه در میدان خدمت به اسلام و مسلمین حاضر شود و در چنین حضوری قرار گیرد که شهدای خدمت قرار گرفتند؛ قرآن می‌فرماید: «وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً ۚ وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» هر کس در راه خدا (از وطن خویش) هجرت کند در زمین برای آسایش و گشایش امورش جایگاه بسیار خواهد یافت، و هر گاه کسی از خانه خویش برای هجرت به سوی خدا و رسول بیرون آید و در سفر، مرگ وی فرا رسد اجر و ثواب چنین کسی بر خداست و خدا پیوسته آمرزنده و مهربان است. موفق باشید

37203

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: ما هر بار که کتاب «اسماء حسنا دریچه های نظر به حق» رو مطالعه می کنیم، این جمع بندی و احساس در ما آغاز می شود که همه عالم غرق حضور حق و اسماء و تجلیات اوست و تنها پرده و مانعی که در این وسط وجود دارد «حجاب گناهان» ماست. اگر این مانع کنار برود ما تماماً میهمان تجلیات گوناگون حضرت حق در سرتاسر عالم خواهیم بود و خود در دریای بی کران رحمت و حضور مطلق او احساس می کنیم. استاد نمیشه همین یک مانع رو هم خود خدا زحمتش رو بکشه و به فضل و لطف و کرمش کنار بزنه؟ چون حقیقتاً ما ضعیف و ناتوانیم و حتی از عبادات خود احساس شرمساری داریم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به راهی که حضرت سجاد «علیه‌السلام» در دعای مناجات‌گونه «ابوحمزه» برای عبور از گناهان و ذنوب مطرح کرده‌اند؛ باید نظر کرد. پیشنهاد می‌شود با چنین رویکردی یک‌بار دعای «ابوحمزه» را مطالعه نمایید و از عظمت نگاهی که آن حضرت برای عبور از گناهان مدّ نظر دارند، حیرت کنید. موفق باشید

37172

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار و تبربک حلول ماه مبارک رمضان. استاد سوالی دارم راجع به شاغل شدن خانم ها. امروزه جامعه‌ی ما بویژه تحت تاثیر فضای مجازی، این رو القا میکنه که دختری موفق هست که مستقل باشه، شاغل باشه و منبع درآمد داشته باشه، کتاب بخونه و تحصیلات و مهارت داشته باشه، به زیبایی اندام خودش اهمیت بده و مرتب ورزش کنه، خوش پوش و خوشتیپ باشه و برای خودش وقت بگذاره، با دوستانش‌ سفر بره و مستقل باشه. این الگوی دختر موفق امروزی هست البته که آراسته بودن چیز خوبی هست، ورزش کردن چیز خوبی هست، مطالعه خیلی خوبه. اما آرامش رو از ما گرفته این سبک زندگی جدید. دائما تو فضای مجازی می‌بینیم. دائما حس عقب موندن داریم. استاد سوال من اینجاست، اسلام در مورد شاغل بودن بانوان چه نظری داره؟ کسب در آمد داشتن دخترها. چندی پیش خانم جوانی که یک فرزند داره را ملاقات کردم، گفت فرزندم و همسرم خیلی دوست دارن بچه دیگه ای داشته باشیم اما چون شاغل هستم و برای کارم زحمت کشیدم دیگه بچه نمیارم خانم دیگه ای سه فرزند ۵ تا ۷ ساله داره، بچه ها رسما در منزل مادربزرگ زندگی می‌کنند چون خانم شاغل است و جالب اینجاست که اصلا نیاز مالی ندارد و از قشر مرفه هستند، صرفا برای به روز بودن شاغل است، چون موفق بودن یعنی شاغل بودن! و درآمد داشتن! بانوان خانه دار زیادی هستند که می‌گویند احساس افسردگی داریم چون بچه ها وقت ما را گرفته اند و نمی‌توانیم درآمد داشته و موفق باشیم سوال اینجاست در سبک زندگی اسلامی، رسالتی که برای یک خانم مطرح شده چیست؟ آیا باید به فکر درآمد بود؟ یا فرزندپروی مهم تر است؟ حضرت خدیجه کبری تاجر بودن اما حضرت زهرا شاغل نبودن استاد بزرگوار لطفا مبسوط توضیح دهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به جهت حضوری که در دانشگاه با نسل جدید برای بنده پیش آمد، سال‌ها پیش متوجه این امر که می‌فرمایید شدم و در این راستا بود که کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» و پس از آن برای تکمیل بحث، چند جزوه مربوط به «زن» نوشته شد؛ که همه آن‌ها در سایت هست. حقیقتاً مسئله حساسی است از آن جهت که اولاً: بانوان ما باید در جهان خود و تاریخ خود حاضر شوندhttps://eitaa.com/matalebevijeh/11304 ثانیاً: این حضور باید با حفظ شئونات و روحیه زنان بخصوص مادری‌شان باشد. وگرنه بیشترین ضرر متوجه همین بانوان می‌شود. به نظر می‌آید خوب است رفقا به آن کتاب و آن جزوات رجوع فرمایند؛ به امید آن‌که زنان ما خود را ذیل حضور در اسلام عزیز پیدا و پیداتر بکنند. موفق باشید

37090
متن پرسش

۱ـ ما کجا تعلق پیدا می‌کنیم ؟ و در این تعلق دوست می‌داریم و غم و اندوه و شادی و سرنوشت چیزی یا کسی را به عهده می‌گیریم؟ بی تابش می‌شویم و بی قرار از دست رفتن اش؟ عشق می ورزیم و عاشقانه دوستیِ مان را به رخ هم می‌کشیم؟  گاه تعلق ها از صورت و ظاهر و موقعیت و شرایط و جایگاه و سود و منفعت ماست و گاه تعلق ها از اتفاقیست و در پی حادثه ای ما کسی یا چیزی را میابیم و تعلق پیدا می‌کنیم، و در برش پناه می‌جویم و متعلق لحظه های اضطرار و نا بسمانی ما می‌شود. گاه تعلق ها فطری است و یگانه با وجود ما در آمیخته اند همچون مادری به فرزندی یا که هم حب و عشق ما به معبودی ازلی که قدرت لایزال دارد و معلول علت های ماست. گاه تعلق ما نشأت در وابستگی و عادت ما دارد و فقر وجودی ما و طلب آسودگی و راحتی ما مانند تعلق ما به تکنیک و تکنولوژی و لوازم جهان ما. اما گاه تعلق به آینده داریم آینده ای که نیست و هیچش پیدا نیست روشن نیست و آمدنش حتمی نیست مبهم است و گنگ غریب است و نا آشنا اجمال است و ناگفتنی و... تعلق ما به آینده آینده ای غیر از آنچه که هست و بوده است شاید تعلق ما به جهان آرمانی و مطلوب ما. ما مردمان بی تعلقیم و بریده از هر تعلقِ فطری و وجودی به چیزی و کسی تنها تعلقمان ظاهر و صورت بیرونی ماست که از بین نرود و نکند حرف و سخنی یا که هم تکانهٔ مرگ خانه عنکبوتی بیرون ما را ویران کند. ما متعلق به کدام آینده ایم و کجا رنگ روشن آینده را به بوم نقاشی خیال می آوریم و در تعلق به آن می‌جنگیم و می‌سازیم و صبوری می‌کنیم و فکر می‌کنیم و شعر و هنر و ادبیات و فلسفه را در تعلق به این آینده می آزماییم؟ ما بی تعلق و بی نسبت فرو افتادیم در این جهان و هر روز وجود خود را به تعلق های رنگارنگ می آزماییم و از هرشکست، تعلق دوباره می‌جوییم و بازی به راه می اندازیم. ما بی تعلق به گذشته و راه چند هزار ساله فرهنگ و هنر و تفکر دینی خویشیم و هرچه داشتیم و نداشتیم را نمی‌جوییم و نخواهیم جست که چشم یافتنش را هم نداریم. اما گاه ما هم، رنگ و پی تعلق می‌جوییم به یکدیگر و به وضع و حال و هوای زمانه مان، و در این تعلق وجود هم را پاس می‌داریم و در آیینه همدیگر متعلق به آرمان آینده مان امید میابیم و وجود دل کندن و رفتن به آنچه باید باشیم و می‌خواهیم باشیم میابیم، و از خود و یکدیگر به پرسش می افتیم که کجا بودیم؟ و کجا هستیم؟ و آیا به کجا می‌رویم؟ و ریشه خود را می‌جوییم و غربال می‌کنیم داشته و نداشته مان را و عزم و همت هایمان را رنگ آینده می دهیم. نگاهی بیندازیم و ببینیم کجا ما طعم این تعلق را یافتیم؟ کدامین ایام و در کدامین روز یا کدامین نیمه شب؟ خون کدامین شهید و شهادتش به راهی که باید در پیش بگیریم؟ عید و عزا و شهادت چه کس؟ و در آخر در آیینه کدامین سخن و وجودِ پیری راهبر و رهبر؟ آری آیا چه وقت و زمان ما خود را به یاد آوردیم؟ ۲. شاید انقلاب اسلامی ما یاد آور تعلق ما و توبه مردمی ما به تاریخ چند ده هزار ساله انبیا است و هر کس این تعلق را یافت چشم مرگ اندیش یافت و کوره راهی به راهِ بنایِ عالم دینی در جهان امروز  و در این تعلق عقل و قلب و خیال انسان جدیدی را به چشمان بشر جدید ظاهر کرد. ما همه در پی تعلق و یگانگی به حقیقتیم و در این راه آزمایش و مبتلا می‌شویم و راستی چگونه راه تعلق و یگانگی با حقیقت نا پیدا آینده انقلاب را بجوییم؟ این آینده چیست و چگونه قلب و خیال و عقل ما تعلق به آن می یابد؟ و در تعلق به این آینده عزمِ اصلاح و تغییر و تحول وضع نابسامانمان را میابیم ؟ ۳. هنر و هنرمندان در هر عصر و تاریخ گواه و پرتو آیینهٔ آیندهٔ هر زمانه اند. هنر در عصر ما محجوب در تکنیک و روش، پوشیده و محجوب است و جز با تفکر و پرسش و جانی دردمند و متعلق به جهان دیگر از این حجاب عبور نخواهد کرد و فرم و صورت جدید به قالب ها و روش های مرسوم هنر امروز نمی‌دهد و نوید و بشارت هیچ آینده و عالم دیگر را بر ما نمی دهد. راه هنرمندی که امروز خود را متعلق و درد مند به حضور در تاریخ انقلاب می‌داند توأمان با شناخت و معرفتی قلبی و حضوری و فلسفی از جهان امروز است و اگر خود از پیچ و خم و زرق برق دنیای خویش وا ننهاده باشد و وارسته نباشد چگونه چون آیینه، قلب و خیال خویش را آیینه آینده جهان خود کند و بشارت دهد؟ جهان ما هر آنقدر که با انقلاب اسلامی راه جدید خویش را آغاز و نوید انسان جدیدی را داده باشد، هر چه باشد پر از آشفتگی و پریشانی و نا بسامانی است و انسان هایی که در بی راهه های جهان جدید راه خویش گم کرده و در بازی خاموش ناشدنی این جهان اسیر و در بند اند. و اگر هنرمند از مکر و حیله پیچ و تاب های این جهان آگاه نباشد و وارسته از این جهان به سر نبرد و خود متعلق به جهان آینده نباشد چگونه وجود خویش را همچون وجودِ آیینه کند و عهده دار تذکر و معرفت و بشارت و آینده حضور این انسان مغفول کند؟ هر آنکس که بدین راه تعلق بسته خود را مهیای غربت و تفکر و دشواری کرده که این راه، راهِ نامرسوم و نا مشهور انسان های جهان ماست به قول درویش و شاعر پیر ما به دیوانه ها بیشتر ماند تا عاقلان و معیشت اندیشان پیرامونمان. بشر امروز عوام زده و همچون فرد واحدی در نقش های مختلف جهان تکنیک و سازمان و مدیریت و مهندسی و...منتشر شده و تنها تفاوت اش علاقه و استعداد و خلق و خوی گاه تند و گاه آرام روانشناسی اش است و گویی وجود این بشر به یکسان توزیع و تقسیم شده است و این انسان در وجود فرد واحدیست که تنها تعلق ها و وابستگی های گوناگون تکنولوژیک دارد. آیا انقلاب اسلامی ما صراط مستقیم حضور دینی ما در بستر تاریخ ایرانی اسلامی ما نیست تا انسان هنرمندِ متعهد و درد مند این تاریخ عهده دار تذکر و آیینگی رفتن و دل کندن از مناسبات و عادات و رسوم اکنون زده ما برای حضور در آینده ای دیگر برای ساختن و بنا نهادن جهان دیگر باشد؟ این امید دور دست نخواهد یافت جز ظهور هنرمندان و متفکران این راه سترگ و دشوار که طلیعه آینده را آزاد از آداب و رسوم اسارات های هنر امروز برای ما به پرده سینما و شعر و رمان و معماری و ادبیات گرافیک.... کشند و جان ها را آماده و منتظر متعلق به آینده کنند. ما و انقلاب اسلامی ما و هنر انقلاب اسلامی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید این سؤال برای ما پیش آمده که انسان‌ها در کجای تاریخ این اندازه به همدیگر متعلق می‌شوند! کدام راه است راهی که انساها تا این اندازه هرکدام پاره‌ای از وجود دیگری می‌شوند! جز این است که این ذیل تاریخی به وقوع می‌پیوندد که ظرفیت عزم شهادت را با انسان‌ها در میان گذارده؟!! انقلاب اسلامی در واقع عهدی است که هر انسانی نسبت به دیگر انسان تعلّق جانانه دارد و حال ماییم و فردایی که حضور در عالمی است با این همه یگانگی و تعلّق نسبت به همدیگر، عالمی که در آن مصرف‌زدگیِ بی‌هنری سیطره ندارد. آیا اندیشه‌انگیزترین امر در این زمانه همین نیست که مردم جهان به خوبی نسبت به ظلمی که بر مردم غزه می‌شود حساسیت نشان می‌دهند؟!! به حادثه خودسوزیِ آقای آرون بوشنل فکر کنید. حادثه‌ای که ما را به اندیشه‌ای بزرگ نسبت به وسعت انسانیت فرا می‌خواند و تعلّقی که ما در دلِ انقلاب اسلامی نسبت به انسانیتِ انسان‌ها یافته‌ایم.  تا متوجه شویم جهان ما چه اندازه در انسانیت انسان‌ها گشوده شده است.
 تعلّق آدمیان نسبت به همدیگر در پناه امر قدسی، «بودنی» است با دیگران و «حضوری» است ماورای شبکه رسانه‌ای جهانی، و بازتعریفی است از خود، و احساسی است قدسی و معنوی در مقابل خودبنیادیِ انسان تمدن غربی. باید در این زمانه به انسان از آن جهت که خودش مسئله خودش شده است، اندیشه کرد و به آینده‌ای که توحید در مقابل ما گشوده است نظر نمود، از آن جهت که به گفته جناب هایدگر ذات انسان، سکنی‌گزیدن است و این، زیر سایه زیباترین تعلّق‌ها به ظهور می‌آید، چه تعلّق به زمین و چه تعلّق به آسمان و چه تعلّق به انسان‌ها و چه تعلّق به خدا. به جای آن‌که با عادات دینی سرپوش‌هایی بر ظرف تهی انسان معاصر بگذاریم، می‌توانیم با حضور در دینداری خود، خود را بیش از پیش احساس کنیم و شدن‌های‌مان را تجربه نماییم. و این اصیل‌ترین تعلّقی است که می‌توان در نزد خود با آن به‌سر برد. بحران معنای انسان و نگرانی نسبت به راهی که با مدرنیته پیش آمد، موجب شد تا انسان نتواند علم و معرفتی را مدّ نظر داشته باشد که برایش قابل اعتماد باشد و بدان تعلّق پیدا کند. خودآگاهی نسبت به این امر، راهی است که آینده را معنا می‌بخشد. موفق باشید    
 

36746

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب استاد، امسال اعتکاف کجا تشریف دارین؟ آیا مرکز المیزان مراسم اعتکاف دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله مانند هرسال در مسجد امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» یعنی «پیر عنایت» قدیم هستم. موفق باشید

36081

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: بنده معاون پرورشی دبیرستان پسرانه هستم ان شاءالله میخوایم بین دانش آموزان دبیرستانی (متوسطه دوم) یه مسابقه کتابخوانی برگزار کنیم چه کتابی رو پیشنهاد می‌کنید؟ شهر ما دوتا مدرسه بزرگ داره یکی نمونه دولتی و دیگر مدرسه عادی رشته های نظری مدرسه ما همین مدرسه عادی و دولتی هست و سطح دانش آموزان معمولی هست چون دانش آموزان برتر رفتن مدارس نمونه. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که روی سایت نیز هست، بتواند کمک کند. موفق باشید

35903

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ببخشید استاد زوجینی که از فرزنداوری جلوگیری می‌کنند آیا واقعا می‌توانند از تولد یک انسان جلوگیری کنند؟ یعنی این مساله در محدوده اختیار انسانی هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت آن رحم از شایستگیِ انتخاب آن فرزند که در آن رحم رشد کند، محروم می‌شود. موفق باشید

35769

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: الان چند نفر از دبیرهایی که تو مدرسه در برپایی نماز جماعت نقش موثری داشتند بکلی از دین و اعتقاد خودشون برگشتند و حتی از خدا و پیغمبر و امامان هم برگشتند. مردم دیگه مثل سابق نیستند. جوان ها که کلا دیگه گذاشتند کنار وقتی می‌بینند فرزندان مسوولین از بهترین امکانات استفاده می‌کنند و بهترین تفریح و لذت ها در اختیارشون هست اعتقادشون از بین میره. حضرتعالی هم از لباس حامی الملوک بیایید بیرون و ناصح الملوک بشوین.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انقلاب اسلامی آغاز یک حقیقت تاریخی است که هرکس بخواهد در این زمانه خود را درست حفظ کند، تنها در این مسیر ممکن است. به آینده‌ای باید فکر کرد که آن آینده در افق زمانه و در افق تاریخِ ما قابل تصور است و در چنین حضوری است که زبانی مناسب زمانه ظهور می‌کند تا آن زبان اشاره‌ای گردد به آنچه باید باشد و برگشت به نحوه‌ای از معنویت است که معنویتِ پس‌فردایی و آخرالزمانی است. آن زبان از حقایق ازلی و قدسی بهره‌مند است، تا هرکس خود را در زمانِ باقی و اکنونِ بیکرانه خود احساس کند.
 انقلاب اسلامی در جایگاه تاریخی خود متذکر چنین حضوری است و شهدا چون خود را در چنین فضایی می‌یافتند، شهادت را نه‌تنها نابودی نمی‌دیدند، بلکه آن را راهی عمیق‌تر برای استقرار بیشتر در اکنونِ بیکرانه و فعّال خود یافتند. و این‌جا است که باید با شهدا نسبتی خاص برقرار کرد، نسبت خاصی که حضرت امام این‌طور از آن خبر می‌دهند که:
« ما براى درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانى را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم ....همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود...».
موفق باشید

 

35722

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در رابطه با تعلیم و تربیت، و مربی بودن و هدایت دیگران و کارهای فرهنگی که معمولا در مساجد و کانون های فرهنگی و مدارس انجام می‌گردد سوالاتی داشتم که خدمتتان عرض می‌کنم. ۱. حقیقتا آیا ما می‌توانیم و وظیفه داریم که کسی را تربیت و یا هدایت کنیم یا نه؟ (با توجه به آیاتی از قرآن که اشاره به پرداختن به خویش دارد و هدایت و گمراهی را مختص به خدا می‌داند، و ابتدای نامه ۳۱ که مولا می‌فرماید دنیا مرا برآن داشت که دیگران را رها کنم و به خود بپردازم) ۲. در درون خودم، هم احساس می‌کنیم که پرداختن به دیگران کار گزافیست و ما مسئول دیگران نیستیم و هم احساس می‌کنیم که نمی‌شود نسبت به جامعه بی‌تفاوت بود، حال وظیفه چیست به راستی!؟ ۳. آیا بدون مطالعات عمیق اسلامی (مانند رجوع به تفاسیر قرآن، و اندیشمندانی از قبیل ابن عربی و ملاصدرا) ورود به کارفرهنگی و تربیتی صحیح است و یا همین معلومات سطحی که در اکثر فعالین فرهنگی وجود دارد کافیست و باید عمل کرد تا راه گویدمان که چون....؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! تربیت از آن خداوند است ولی خداوند می‌فرماید: «وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَىٰ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ» و بدین جهت باید متذکر راه حقیقت بشویم تا خود انسان‌ها انتخاب کنند. ۲. آری! ما در کنار اصلاح خود نسبت به هدایت سایر انسان‌ها مسئولیت داریم و در حدّ وظیفه و توان در رساندن حق به دیگران باید تلاش کنیم به همان معنای تبلیغ یا رساندن ۳. هرچه قرآنی‌تر باشیم بهتر می‌توانیم کمک کنیم ولی به هر حال از آن طرف هم نسبت به رهنمودهای دینی برای تذکر به افراد، بیگانه نیستیم. موفق باشید

35575

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: من چند روزی هست که یک فیلمی راجبه یک خون آشام میبینم میخواستم بپرسم آیا خون آشام واقعا وجود داره؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. موفق باشید

35518

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به اسم خدای عشق ها و رسیدن ها و نرسیدن ها. عرض سلام: استاد گرامی یکی از دوستان بنده طی تغییری بسیار در عشق خدا بودن و حب هیچ آدمی رو به دلش راه نمی‌داد حتی می‌گفت همسرش رو نشونه ای از خدا میدونه و علاقه ای شدید به فردی نداره تا اینکه شدیدا دلبسته فردی در فامیلشون شد و تقریبا نتوست اونچه رو می‌خواست محقق کنه و دیگه حتی نمازای عادیشم به زور میخونه یعنی انگار برگشته به قبل از تغییر ولی به شدت دوست داره برگرده و عشقش به اون فرد خدایی بشه میگه که عاشق برگشتنه ولی نمیتونه تصور کنه به اون نرسه یک زندگی خدایی رو آرزومنده می‌خواستم اگر میشه در این مورد راهنمایی کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن نوع شیفتگی و عشقی که انسان در این زمانه به دنبال آن است و جوابگوی طلب اوست، حضور در تاریخی است که با انقلاب اسلامی شروع شده و با نظر به شهدا می‌توان به آینده‌ای بزرگ و نورانی نظر کرد وگرنه دیگر عشق‌ها و شیفتگی‌ها از آن جهت که توهّمی بیش نیست بالاخره به سردی می‌گراید. موفق باشید

35301

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام و ادب: در پاسخ به سوال 35275 اجازه دهید به این راحتی ها دست نکشم و حال که به خاطر بعد فاصله از شما، امکان خدمت رسیدن و گفت و گوی حضوری وجود ندارد به مکاتبه خود ادامه بدهم. استاد عزیز دقیقا مسئله ما جوان ها با شما نسل اول انقلاب همین است. من نسبت به جنابعالی معترضم. چرا که حس می‌کنم مانند رهبر خود دائما حرف های تکراری و صرفا آرمانی تحویل نسلی می‌دهید که برای پیمودن چند متر بعدی خود نیز با مشکل روبه روست. در تبیین سوال بنده که یک بار حضورا از شما پرسیدم آیا نحوه سلوک ما و امثال سید علی قاضی ها و ملاحسین قلی ها متفاوت است؟ مرا به شرح پانزده نکته عقل تکنیکی حوالت دادید و متاسفانه آنجا نیز به دور از کلامی برای گشودن افق های حال، صرفا حرف هایی آرمانی و سخت تحویل دادید و تنها فهم ما از آن جلسات این بود که شما در کودکی از مغازه حاج محمود زردک کش می‌رفتید. آیا از گفتن حرف های گنده برای این نسل پر از غصه و ابهام خسته نیستید؟ مگر رسالت پیامبران گفتن حرف های متناسب با فهم زمانه نیست؟ شما یا بن بست رسیده اید و می‌کوشید این نسل را امیدوار نگه دارید و یا اینکه تبیین وضع موجود برایتان مبهم است و خود نمی‌دانید چه باید بگویید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه می‌توانم در این مورد خدمت روح طالبِ حقیقت‌تان بگویم این است که حال شمایید که باید بررسی کنید جانِ تشنه‌تان در کدام چشمه سیراب می‌شود؟! و این‌جا است که می‌فرمایند ذوق و روح خود را در طلب حقیقت، همواره زنده نگه‌داریم تا حقیقت به سوی ما جلوه کند، إن‌شاءالله. در آن‌جا است که انسان از آسمان فلک برتر خواهد شد. موفق باشید

35266

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام: دلایل ضد اخلاقی بودن چند همسری: ۱. شکستن فطرت تک طلبی زن (حکیمانه نیست برای برآوردن فطرت تنوع طلبی مرد گفتن تنوع در تعداد زن بلکه باید تنوع در پوشاک و عطر و آرایش و اینهای زن باشد) ۲. ترویج خیانت در بی شوهر شدگان (حکیمانه اش اینه که عارف عاشق، مسیر سخت برایش با عشق آسانتر می شود پس معتقد به زندگی پس از مرگ، شوهر را نزدیک می‌بیند و مسیر وفاداری تا پیوستن دوباره به شوهر را بخاطر عشق با سختی کمتری می‌پیماید پس نیازی به کمک نیست و اگر مدعیان حمایت می‌خواهند کمکی کنند آیا نمی‌توانند بدون به همسری گرفتن کمک مالی و اینها بکنند الان که موسساتی هست که پول می‌گیرند که به نیازمندان بدهند و حال اگر زن از ازدواج فقط بعد جنسی فهمیده باشد که درکش همسطح مثلا گوسفند جابجا بشن کدام مال کدامه ندارند یا اگر خیانتکار باشد می‌تواند با مردی همسن و بدون همسر ازدواج کند)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند ازدواج دوم با هر توجیهی که باشد با فرهنگ ما همراهی ندارد و موجب تزلزل خانواده می‌شود. گویا همچنان که قبلاً عرض شد تقدیری، آری! تقدیری در میان است تا خواهران مورد نظر که امکان ازدواج برایشان فراهم نشده است؛ بتوانند با حضوری دیگر در متن انقلاب و در جامعه، خود را معنا کنند، معنایی که شاید بتوان گفت کمتر از زندگیِ با همسر نباشد. موفق باشید

35108

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام « پرسش با سلام شما در کتاب آشتی با خدا، فرمودید که: هست انسان مرگ نمی پذیرد. آیا سخن بالا به این معناست که خدا، هست انسان را نمی تواند نابود کند؟! متن پاسخ باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! از آن جهت که نفس ناطقه انسان مجرد است و فوق زمان و مکان می‌باشد، مانند جسم انسان مرگ ندارد نه آن‌که خداوند در نابودی آن دست‌بسته است. موفق باشید» از مطالعه پرسش و پاسخ با لا سوالی برایم پیش آمد. سوال ۱: یعنی آنکه خدا می تواند روح انسان را نابود کند؟ سوال۲: اگر در سر نوشت روح انسان مرگی هست، این مرگ چه زمانی رخ می‌دهد. من از نا بودی روح خیلی می‌ترسم تا جایی که سرم درد می‌کند. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه بفرمایید که خداوند وجود هر موجودی را به او عطا می‌کند و پس از آن انسان‌ها در آن دنیا مطابق اعمالشان زندگی را ادامه می‌دهند و به همین جهت در رابطه با قبض روح قرآن می‌فرماید: «فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ» او را نابودی نیست، بلکه گرفتنی است از جایگاهی نزدیک. بدان معنا که حضرت عزرائیل از روح انسان فاصله ندارد و بدین لحاظ قرآن می‌فرماید: «اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا ۖ فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَىٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» و توفی به معنای تمام و کمال گرفتن است و نه نابودکردن. موفق باشید

34960

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: لطفا اسامی تمامی نویسندگان که مورد تاییدتان هستند بیان کنید. در هر زمینه عرفان، فلسفه، غرب شناسی. اسلام شناسی. چه نویسندگان داخلی چه غربی. کاش لیستی تهیه می‌شد که تشنگان علم سردرگم نبودند که به چه کتاب و کسی مراجعه کنند. مثلا آقای عبدالکریم سروش. ملکیان واقای بازرگان... به نظر خیلی فهیم هستند ولی حرفهای ضد و نقیضی دارند اغلب!! کاش کسی شما را و قلم شما را به دانشگاهیان و دانشجوها معرفی می‌کرد. یا حداقل اسمی و قطعه ای از کتاب‌ها و قلم شما در کتاب درسی دانش آموزان در هر مقطعی برده می‌شد. که چراغ هدایتی باشید برای هر کسی که خود بخواهد ولی راه نداند. من که خیلی گشتم و با وجودی‌که اهل مطالعه ام، تا دوستی شما را به من معرفی نکرد، عمرا اگر تا آخر عمرم با شما آشنا می‌شدم. چرا اینقدر نویسندگان خوب در این کشور غریب اند!!! واقعا چرا؟ ما که ادعای مسلمانی داریم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده که قابل نیستم. حقیقتاً معرفی نویسندگان قابل اعتماد در مواردی که می‌فرمایید کار مشکلی است و همان‌طور که متوجه شده‌اید متأسفانه آقای دکتر سروش و آقای ملکیان مخاطبان خود را در نهایت، به نوعی نیست‌انگاری گرفتار می‌کنند. به این فکر باشید که بالاخره با آثار علامه طباطبایی و حضرت امام و شاگردان آن‌ها مرتبط شوید. موفق باشید

37729

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد طاهرزاده گرامی: می‌خواستم نظرتون رو در مورد این سخنان استاد هادی پناهیان بدونم؛ لطفا کمک کنید ممنونم خوب دیگه دوستان «نکته آخر» رو هم عرض کنم در مورد «انتخابات» که دیگه زیاده روی نشه و زیادی «عمیق» نشیم! آخه «آقا» هم فرمودن «لجن پراکنی» نشه، می‌ترسم زیادی «عمیق» بشیم و بریم تو عُمق و برسیم به «لجن های ته نشین شده» و چوبمون بهش بخوره و پراکنده بشه... ضمن اینکه «سیاست» تمام زندگی و دین نیست بلکه جزیی از «دین و زندگی» هست مثل نماز، مثل روزه، مثل ورزش، مثل مطالعه، نبایستی همه امور رو تحت الشعاع قرار بده! وگرنه «غُصه و پریشانی» میاد در «روح» دیگه با مقداری «اندیشه» میشه فهمید کی «اصلح» هست و کیا خوبند اما اصلح نه! یا اگر بیشتر خواستید «مبنا» دار بشید رجوع کنید به سه متن؛ «اگر شهید حاج قاسم در انتخابات دوم اسفند بود»، «رجوعِ معقول» و «برادر حسین» که سالها قبل نوشته شده و در قسمت «مکتوبات» سایت «خلوتی فلسفی» قابل دسترس هست. اما نکته آخر اینکه؛ راستی دقت کردید از چه سالی «اختلاف» بین مذهبی ها و متدینین شروع شد؟ دو دستگی رخ داد و روبروی هم قرار گرفتن؟ و دیگه بعد از اون در تمام انتخابات ها این «رویارویی» رخ داده تا حال؟ آفرین، «دقیقا از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲» (رجوع به برادر حسین) دقیقا با آمدن «جبهه پایداری و آقای جلیلی»... میگم طرفداران محترم جلیلی چرا همیشه ناراحتید؟ چرا انقدر همیشه از اون سال تا بحال عصبانی هستید؟ چرا انقدر به همه و همه چیز اعتراض دارید؟ چرا همه رو حتی خودتون، خودتون رو قبول ندارید؟ بابا «نورانی ها» یه کم آروم تر، والا ما «خاکستری ها» یا به قول جدید شما «صورتی ها» نازک نارنجی هستیما! می‌شکنیم، پرپر میشیم، لِه میشیم من از سال ۹۲ دارم میگم بهتون؛ کلا ما «ایرونی ها» به «اختلاف بینداز و حکومت کن» مشکوکیم! پدرِ پدر سوخته «انگلیس» بسوزه با این نقشه هاش چرا انقدر ۱۱ سال هست به اختلاف و وحدت شکن بودن مایلید! آرام باشید اگر «تقدیرتون» باشه به آرزوتون می رسید، بیخیال، برید آماده «عرفه» بشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ما بحمدالله زیر سایه رهبر فرزانه‌ای زندگی می‌کنیم که روح و سینه او به وسعت حضور انسانیت همه انسان‌ها می‌باشد و در این رابطه به دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا نامه می‌نویسند و به آن‌ها می‌فرمایند در جایگاه درستی از تاریخ ایستاده‌اند. یعنی آنان نیز از آنِ ما هستند. در این فضا همه باید همدیگر را درک کنیم و شخصاً با ارتباطی که با جناب آقای دکتر جلیلی داشته‌ام، ایشان را حقیقتاً نمونه خوبی از انسانیتی می‌دانم با وسعتی که یک انسان فرهیخته و تراز انقلاب دارا است و امید است طرفداران ایشان با چنین وسعتی در کنار ایشان باشند تا ذهن‌ها متوجه سبکی از تبلیغات شود که شایسته انقلاب است. موفق باشید

36621

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در شوخی کلامی خیلی وقتها تسلطی روی خودم ندارم و بعدش خیلی از کار خودم شرمنده می شوم و خودم را سرزنش می کنم ولی انگار هیچ فایده ای ندارد و بارها این اشتباه را تکرار می کنم و گاهی از مرز و حریم حیا و گناه رد شده ام. در مورد فردی برای ازدواج، با حساب عقلی و سبک سنگین کردن نهایتا به این نتیجه رسیدم که هرچند فرد خوبی است ولی برای من شرایط مناسبی نیست ولی هرقدر هم با خودم کلنجار می‌روم بازهم دلم مشغول آن فرد است نمی‌دانم چه کار کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌گونه موارد، مواردی نیست که ما بتوانیم ورود کنیم. نهایتاً پیشنهاد می‌شود سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید 

36535
متن پرسش

سلام علیکم حضرت استاد: خداوند را شاکر و سپاسگزارم که وجود اساتیدی وین جمله حضرتعالی را موجود نموده است تا بسان آینه ایی در مقابل ما ایستاده و مرا به من هدیه می‌کنند! و اما بعد استاد! مدتیست ذهنم درگیر ادعایی است که می‌گوید؛ «اگر بگویند تمام فسادهای جوامع اسلامی مِن بعد رحلت رسول الله صلی الله و آله تا به اکنون و حتی تا ظهور مهدی موعود عج الله در یک ریشه مستتر است و آن ترجمه ناصواب «تقوا» به «پرهیز و خودداری» است شاید گزافه نیست» به فرض من! بعنوان انسان یک تمایلی دارم و [می‌خواهم] تمایل به هرچیزی و به هرمعنا که متصور می‌توان شد. از طرفی گروهی به اسم دین، اخلاق، قانون، و....... می‌گویند نه! ‌‌[نخواه].... اگر بخواهی چنان و چنین خواهد شد.....⛔⛔⛔⛔⛔⛔⛔ حالا اگر متوجه باشیم من می‌خواهم و آنها در ضدیت می‌گویند نخواه در حالیکه ضدیتی در کار نیست. اگر «تقوا» را « قوی شدن» معنی کنیم و بگویند درست است می‌خواهی ولی رسیدن به خواسته در نخواستن ممکن است نخواستن همان خواست تست! درست است که ابهام گونه عرض کردم ولی بیانش بیشتر ازاین مقدور نیست. توصیه جنابعالی برای بیشتر فهمیدن و بیان این پارادوکس عاشقانه چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته پیچیده‌ای است. آیا ما را به نخواستن دعوت کردند تا رهبانیت را بر ما تحمیل کنند و زندگی را از ما بگیرند تا گمان شود خداوند دشمن زندگی است؟ لعنت به آن توصیه‌هایی که به نام اخلاق، ما را از خود و از زندگی می‌گیرد. آیا این شور زندگی نیست که انسان با دیگر انسان‌ها، خود را به وسعت ظهور در همه چیز و در جهان تجربه می‌کند؟ ما را با نیست‌انگاری چه کار؟ آن‌گاه که با خدای خمینی زندگی می‌کنیم و در زمانه خود در همه جهان حاضر می‌شویم در آن حدّ که او در آخرین روزهای عمر شریف خود چیزی گفت که قصه همه زندگیش بود و فرمود: «با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری‏‎ ‎‏امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران‏‎ ‎‏مرخص، و به سوی جایگاه ابدی سفر می کنم.». بنده هر اندازه به این نهایی‌ترین جمله ایشان می‌اندیشم، از عظمت این کلام، بیشتر و بیشتر حیران می‌مانم. کدام کس است که در این زمانه بتواند در راهی قدم گذارد که در آخرین روزهای روزگارش چنین بگوید که او گفت. آیا او همه راه یعنی همه تقوا به معنایی که او تقوا را نشان داد؛ نبود و نیست؟! درود خدا و فرشتگان بر او که همه راه و همه تقوایی بود که ما نیاز داریم تجربه کنیم تا در بودنِ خود معنی زندگی را از دست ندهیم. موفق باشید    

36415
متن پرسش

استاد عزیزتر از جان سلام علیکم: چند روز گذشته شرافت در غربت برایم معنا پیدا کرد. در دنیای کثیف سلبریتی ها، پروانه ای را دیدیم که همراه باد صبا شد و به جرم ایستادگی بر عقاید حقه خود و دفاع از یگانه ولی زمانه گوشه نشین و تنها شد. بانویی که با توجه به سابقه درخشان خود بسیار در جامعه هنری ایران مشهور و معروف بود اما با دفاع و پشتیبانی از رهبر انقلاب، صدای کفتارها وگرگ ها بلند شد و او تنها و غریبانه به دیار حق شتافت. دوست داشتم نظر شما را نسبت به مرحومه پروانه معصومی و کار بزرگی که در این عالم انجام داد، جویا شوم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی انسان متوجه بزرگی‌های خود شود که به تنهایی می‌تواند یک ملت باشد؛ در هر میدانی که حاضر شود نه تنها استوار می‌ماند بلکه معنای استواری در هنر را به نمایش می‌گذارد زیرا می‌داند چه اندازه انسان بخصوص زنان، در هنر می‌‌توانند مؤثر باشند بدون آن‌که اصالت‌های مادرانه خود را زیر پا گذارند و این، معنای حضور مرحومه پروانه معصومی در این جهان بود که با دیدِ نافذ خود حق را یافت و با دلی نورانی زندگی کرد و با همان نور، به ابدیت پیوست. «عاشَ سعیداً و ماتَ سعیداً». موفق باشید

35742

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر: چند سوال را کوتاه خدمتتان عرض می کنم ۱. آیا می توان ثواب اعمال واجب مانند نماز های یومیه یا روزه و... را به چهارده معصوم هدیه کرد؟ به اموات همچون پدر، مادر یا همسر چطور؟ ۲. آیا حدیث کساء که در آخر مفاتیح آمده دارای سند معتبری از طرف معصوم (ع) نیست؟ آنگونه که در مفاتیح نوین آقای مکارم آمده؟ سوالات دیگری هم داشتم ولی به جهت اینکه مزاحم اوقات شریفتان نشوم صرف نظر می کنم. سایه حضرتعالی مستدام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. می‌توان گفت همین‌که انسان، ذیل دستورات اولیای الهی وظایف شرعی خود را انجام می‌دهد، به نحوی ان‌ها نیز وسعت می‌یابند. ولی نمی‌دانم می‌شود آن طور نیّت کرد که می‌فرمایید یا نه؟ ۲. جریان حدیث«کساء» به صورت‌های مختلف و حتی در چند محل انجام گرفته. مهم آن است که با قرائت آن حدیث شریف، حضور در صحنه‌ای که در آن تاریخ واقع شده است را مدّ نظر می‌آوریم و یک نوع یگانگی با آن صحنه و آن ذوات مقدس در خود شکل می‌دهیم. موفق باشید

35501
متن پرسش

سلام استاد عزیز: اگر بخواهیم شرایط کنونی فساد مسؤلین و بودن پوسته و ظاهری از اسلام بین مردم را تطبیق دهیم به عصر حیات اهل بیت در چه عصری از امامان هستیم؟ با توجه به شرایط کنونی جبهه حق کجاست؟ من که به جز رهبری که امید به همه می دهند نه مردم و نه مسؤلی رو کار درست نمی بینم؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه اینطور بوده که سیطره اهل دنیا یک طرف و حضور نرم اهل معنا یک طرف. آری! بسیاری از مردم در شرایط امتحان‌دادن سختی هستند ولی حقیقتاً در میان همین مردم کم نیستند انسان‌های بسیار فرهیخته‌ای که می‌یابند چه اندازه شرایط برای حضور در جهان، حساس و خطیر است. اخیراً در کلاب‌هاوس آقای علیزاده تحت عنوان «عربده‌ای برای ایران، سکوت مقابل فرانسه» متوجه شدم چه انسان‌های فرهیخته‌ای در داخل ایران و خارج از ایران وجود دارند که نسبت به جایگاه انقلاب اسلامی این اندازه بصیر می‌باشند. https://t.me/jedaal/2716 یا در همین برنامه «جهان آرا» در موضوع «از تهران ۱۴۰۱ تا پاریس» جناب استاد پیام تیرانداز چه اندازه حکیمانه متوجه شرایط جهان و موقعیت ما می‌باشند که خوب است به آن برنامه نظری بیندازید. https://eitaa.com/matalebevijeh/14085 . این‌جا است که متوجه می‌شویم نباید از بصیرت مردمان‌مان در عین این مشکلات غفلت کرد و نسبت به آیده نا امید بود.  موفق باشید    

35486

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: کار فرهنگی عالمانه در مورد موضوعاتی مثل حجاب در حیطه فردی و نه اجتماعی چگونه باید باشد؟ آیت الله بهجت می‌فرمودند: «من که به مسافرت می‌رفتم، بعضی از راننده‌ها نوار موسیقی باز می‌کردند، من نهی نمی‌کردم. چون از بعضی‌هایشان حرف ارتداد شنیده شده بود.» (یعنی فعلاً فاسق بودند، ولی با دخالت ما مرتد هم می شدند!) اگر نهی از بی حجابی حتی با زبان خوش و دوستانه منجر به نتیجه منفی شود چه باید کرد؟ برای مثال این روش که ابتدا تشویق به ارتباط قلبی با خدا شود و نماز اصلاح شود و ان شاء الله این نماز «تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ» بشود عالمانه است؟ یعنی ورود ابتدا با حجاب نباشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر معرفتی همان‌طور است که می‌فرمایید و در جواب سؤال شماره 35485 عرایضی شد. ولی بحث قانونی آن بحث دیگری است که هر شهروندی به عنوان رعایت قانون جامعه باید آن را بپذیرد، خالی از آن که بدان معتقد باشد، یا نباشد. موفق باشید

35417
متن پرسش

سلام: همانطور که فرمودند ادل دلیل علی امکان شیء وقوعه اگر فریب های هوش مصنوعی را شاهد نبودیم می توانستیم بگوییم سنن الهی مانع فریب خوردن ما می شود ولی وقتی ویدئویی مشابه اصل می سازد وقتی در همین ایران اخیرا در اخبار آمده است که مجری برنامه ای هوش مصنوعی است دیگر به نظر می رسد جایی برای استناد به سنن باقی نماند. همانطور که شاهدیم حدود هفت و نیم میلیارد در اتخاذ دین به اشتباه رفته اند و فقط چند صد میلیون آن هم اکثرا به صورت ارثی و شانسی فرقه بر حق را متخذ شدند وقتی چند نفر بعد از حضرت رسول توانستند میلیارد ها نفر را تا امروز و بعد از این گمراه کنند چرا هوش مصنوعی نتواند موجب گمراهی ما شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان‌طور که اگر خودمان را در اختیار تکنیک قرار دهیم بر ما مسلط می‌شود؛ در مورد کامپیوتر و هوش مصنوعی نیز قضیه از همین قرار است. البته نمی‌دانم این اطلاعات را شما از کجا آورده‌اید؟ البته که از هوش مصنوعی نپرسیده‌اید؟!! در آینده عرایضی در مورد جایگاه اموری مثل هوش مصنوعی خواهد شد إن شاءالله. موفق باشید

نمایش چاپی