باسمه تعالی: سلام علیکم: با همهی این حرفها حسّ ما، ما را متوجه گرمای آتش و رطوبت آب میکند و اگر به گزارش حسّ اعتماد نکنیم در آتش میسوزیم در همین رابطه عقل ما، ما را متوجه وجود حقایق میکند که اگر به آن اعتماد نکنیم خودمان را از اُنس با حقایق محروم میگردانیم. آیا فکر نمیکنید این مباحث چیزی به دانش ما نمیافزاید و ما را مشغول اموری میکند که به هیچکاری نمیآید؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید شریعت اسلام به ما فرموده است به والدین احترام بگذاریم، ولی نفرموده به دنبال برآوردن میلها و هوسهای ایشان باشیم. بنابراین اگر بر اساس عدم برآوردن میلهایشان ناراحت میشوند مشکل خودشان است ما در این مورد وظیفهای نداریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: میتوان گفت هگل بنا به سوابق علمی و آشنایی که با اسلام دارد بحث سریان روح در تاریخ را تحت تأثیر همین بحث مشیت الهی میگوید، ولی در نگاه هگلی کاملاً موضوع با آن چه در روایات ما هست فرق میکند زیرا او معتقد است آن روح همواره به کمال میرسد و کمال آن روح در انقلاب فرانسه ظهور کرد، در حالیکه در آموزههای دینی «مشیت الهی» مناسب طلب جامعه و امتها ظهور میکند و اینطور نیست که یک مشیت ثابت باشد و منقطع از حضرت حق همواره در مسیر کمال خود قرار داشته باشد. موفق باشید
جواب: سلام علیکم :
باسمه تعالی
به نظر بنده روحیهی فقه جواهری مدّ نظر حضرت امام خمینی«رضواناللهعلیه» به این معنا است که انسان سعی کند به عمق روایات و جایگاه تاریخی آنها و دلالات آنها توجه کند و بنده پیشنهاد آخر شما را قبول دارم. منتها همانطور که متوجه هستید؛ موضوعِ دروس فقهی ما یک بحث است – که مربوط اصول عملیه است – و روش فقهی ما یک بحث دیگر است که موجب رشد دقت انسان در فهم متون دینی میشود و لذا اگر با رویکرد به حکومت اسلامی در دروس خارج اساتید شرکت کردید پس از مدتی خودتان متوجه میشوید آمادگی لازم را تا حدّی پیدا کردهاید و چون رویکرد خود را سیر در سایر ابواب دینی قرار دادهاید به مطالعهی آن امور میپردازید. که در جای دیگر عرض کردهام.
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه دهید در این موارد بنده با جنابعالی همنظر نباشم. بنده طبق آیهی «کلّ یوم هو فی شأن» ظهور حق را در هر تاریخی، متفاوت میبینم و حضرت حق در این تاریخ، به نور حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» با ما سخن میگوید و ما را به فنایِ فی اللّه دعوت میکند و شهیدان را آینهی تمامنمایِ این سبک و سلوک به صحنه آورد. حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» در این تاریخ، ارتباط واقعی عرفانی با خدا را در مقابل ما گشودند – وگرنه ارتباط فکری و فلسفی که همیشه بود - همانطور که وقتی پیامبری به تاریخ وارد شد و متجلی به نور اسم خاص آن تاریخ گردید، نباید به دین پیامبر قبلی بود و در عین احترام به پیامبر قبلی، باید راهِ انس با خدا را در آخرین پیامبر پیدا کرد؛ امروز عرفانی که ما را با خدا مأنوس میکند تنها و تنها راهِ گشودهشدهای است که حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» گشودهاند و بقیهی راهها در عینِ محترمبودن، ما را در فضایِ خدایِ غائب و انتزاعی میبرند و از این جهت بنده نگرانم که بعضی از عزیزان با خدای گذشته زندگی کنند و بعد به دنبال حالاتِ عرفانیِ عرفای گذشته باشند که در زمان خود با خدایِ حیّ و حاضر زمان خود بهسر میبردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است ولی نباید در آن متوقف شد. اگر جلو برویم معنای اعتباریبودنِ ماهیات با ظرائف بیشتری برای ما روشن میشود. ولی در هر حال در ابتدای امر تعبیر «ماهیات، ظهور وجوداند» تعبیر خوبی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان فرمایش حضرت امام«رضواناللّهتعالیعلیه» بودم و در همین رابطه عرض کردم آیت اللّه خویی متوجه عمق نهضتی که توسط حضرت امام در حال وقوع بود نبودند و این ضعف ایشان نباید موجب نادیدهگرفتن خدمات ایشان باشد. در مورد آیت اللّه بروجردی متأسفانه اطلاعات کاملی ندارید از این جهت عرض کردم مواظب باشید قیامت خود را به خطر نیندازید. برای بهدستآوردن نظریات صحیح نباید به دنبال نتایج سریع بود. به نظرم خیلی زود قضاوت میکنید. موفق باشید