بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1319
متن پرسش
به نام خداوندمتعال سلام علیکم بنده لیسانسم رادررشته فلسفه وحکمت اسلامی گرفتم چندی مرددبین انتخاب رشته وادامه تحصیل بودموبالاخره تصمیم گرفتم پادراین عرصه پرخطربگذارم غافل ازاینکه دردانشگاههای مافلسفه اسلامی خوب تدریس نمی شود.واحدهای زیاد ،مقالاتی که به دانشجوداده میشودودرسهای فشرده ومتداومی که بدون توجه به ظرفیت دانشجو داده میشود.الغرض شماخودازاین وضعیت اطلاع دارید.فقط سوال من راهنمایی شمادرموردموضوع پایان نامه اینجانب می باشد باتوجه به اینکه علاقه مندبه فلسفه اخلاق وفلسفه دین هستم دنبال یک موضوعی دراین راستامیگردم درسلسله بحث شماپیرامون کتاب چگونه فعالیتهای فرهنگی پوچ می شود شرکت داشته وازاین کلاس بهره هابردم ازجمله جاهایی که به نقدتفکرغرب درنگرش به دین وکارکردهای آن ولی الان حواستم موضوع پایان نامه هم دراین راستا قراربگیرد منتها بین کدام فیلسوفان مرددم درذهن خودم:کارکردهای اجتماعی دین درمنظرعلامه طباطبایی هست منتها نمیدانم باکدام فیلسوف وازچه نقطه نظری مقایسه کنم.،وآیاانتخاب علامه به جاهست.؟درموردزبان دین هم اطلاعات کمی دارم لطفامراازراهنماییهاونقطه نظرات خودبهره مندسازید باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام کار خوبی است اگر بتوانید نگاه دین را در امر اخلاق با نگاه امثال کانت یا اسپنسر مقایسه کنید. در یک کلمه باید متوجه بود زبان دین زبانی است که نظر به دو واقعیت مهم دارد: یکی این‌که ما عبد هستیم و دیگر این‌که خداوند ربّ است و واقعیت هرچیز در راستای این دو موضوع معنی پیدا می‌کند و در هیچ نظرگاهی نباید از این دو نکته غفلت شود. موفق باشید
1318
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی می خواستم با دلایل قرآنی ثابت کنید که امامان واسطه ی فیض الهی هستند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام موضوع از زاویه‌های مختلفی در قرآن مورد بحث قرار گرفته. از یک طرف در آیات 8 و 9 سوره‌ی نجم مقام حضور بی‌واسطه‌ی حضرت رسول«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» را در سفر معراجی مطرح می‌کند که جبرائیل هم توان حضور در آن مقام را نداشت و از طرف دیگر در آیه‌ی 59 سوره‌ی نساء در کنار اطاعت از رسول، اطاعت از اولی‌الأمر را می‌آورد و نشان می‌دهد کسانی غیر از رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» هستند که اولاً: معصوم‌اند و ثانیا: اطاعت از آن‌ها ما را به حقیقت می‌رساند و از آن‌جایی که آن‌ها را هم‌طراز رسول خدایی می‌آورد که بی‌واسطه با خدا مرتبط است می‌توان مقام آن‌ها را نیز مقامی بی‌واسطه با خداوند دانست. حال به این بحث آیه‌ی 35 سوره‌ی مائده را اضافه کنید که اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را وسیله‌ی ارتباط با خدا می‌داند، پس باید خودشان بی‌واسطه با خدا مرتبط باشند و از آن‌ مهم‌تر آیه‌ی 73 سوره‌ی انبیاء است که مقام امام را مقام وَحی فعلِ خیر معرفی می‌کند که بحث آن مفصل است، زیرا وَحی فعل خیر غیر از وَحی از طریق کلام است که توسط جبرائیل«علیه‌السلام» انجام می‌شود. لازمه‌ی وَحی فعل، در قبضه‌ی بودن تمام شئونات امام توسط خداوند است. موفق باشید
1317
متن پرسش
با سلام. سوال کرده بودم که "آیا ادعای اساتید موفقیت در مورد قدرت عینیت بخشی خیال صحیح است؟ آیا خیال پردازی در جهان بیرون از ذهن مناسباتی را رقم می زند؟" جواب فرموده بودید که: "آری خیال چنین قدرتی دارد که اگر شدید شد بر بدن اثر ‌گذارد ولی اگر خیال مبتنی بر واقعیت‌های عالم ملکوت نباشد انسان‌ها را به بازی می‌گیرد و با آرزوهای خیالی هلاک می‌کند." 1- سوال جدید بنده اینست که آیا پرورش خیال در مسیر صحیح می تواند باعث دستیابی راحتتر به رزق مقسوم باشد. مثلا مسکن، کار و ... . (با توجه به توضحیاتی که در کتاب ادب عقل، قلب، خیال فرموده اید) آیا با فربه سازی خیال می توان در درمان بیماری های جسمی و روحی از آن استفاده نمود و یا اینکه اصلا نفس پرورش خیال از عقل می کاهد؟ این جمله ای که فرمودید اگر خیال مبتنی بر واقعیت های عالم ملکوت نباشد... آیا شامل موارد مذکور در مثال بنده می شود؟ 2- فرموده اید که علامه طباطبائی(ره) حوری را در خیال خود رویت کرده است. و در جای دیگر فرموده اید که خیال تنها در دنیا با انسان است و بعد از مرگ تنها قلب با انسان می ماند، سوال اینجاست که حوریان اخروی چطور رویت می شوند در حالیکه در دنیا در خیال رویت می شدند. 3- آیا تنها راه مقالات ملائکه با قلب است و شیاطین با خیال؟ آیا امکان نفوذ شیاطین به عقل و قلب هم وجود دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- به نظر بنده آری با پرورش خیال در جهت صحیح مسیر زندگی به سوی رزق مقسوم راحت‌تر طی می‌شود. بسیاری از بیماری‌های جسمی ریشه در خیال آشفته و نامرتب ما دارد و لذا به همان اندازه که خیال درست عمل کند بدن را بهتر مدیریت می‌کند. این طور نیست که پرورش خیال در ذیل حکم عقل، عقل را از میدان زندگی خارج کند برعکس، عقل را به صورتی محسوس وارد زندگی می‌کند. 2- به امید روزی که جامعه‌ی ما به معارفی که حضرت روح‌الله«رضوان‌الله‌علیه» برای ما باقی گذارده برگردد. جواب قسمت دوم سؤال شما را با جمله‌ای از ایشان می‌دهم که می‌فرمایند: «قلب، آن مرتبه‌ی تجرد خیالی است که در آن مرتبه، معقول را به صورت جزئیه می‌یابد»(تقریرات فلسفه، ج3، ص342) پس در قیامت قلبی در صحنه است که همه‌ی صورت‌های جزئی خیالی با آن قلب متحد است و لذا صورت حوری با چشم قلب قابل رؤیت است و عمق جان را سیراب می‌کند. 3- چون حدّ شیطان خیال است به عقل راه ندارد و واقعاً اگر به عقل و قلب راه داشت که دیگر شیطان نبود. موفق باشید
1316
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیزم استاد باتوجه به هجمه شدید غرب و وهمی شدن زندگی ها و فشار آن برروی زندگی ها و به خصوص خانوم ها حتی مذهبی هایشان چطور می توانیم یک زندگی همراه باسلوک دینی و دور از درد سر و آشوب داشته باشیم لطفا در صورت امکان کتاب و یا مبحثی را به بنده برای داشتن زندگی بهتر معرفی کنید بنده با همسرم در نوع داشتن امکانات و وسایل زندگی تفاهم نداریم و ایشان این نوع زندگی را تجملی نمی داند با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام بنده در همین رابطه کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» را تنظیم کرده‌ام. باید حوصله کنید تا پس از جهت‌گیری صحیح، عهد ما با زندگی غربی به عهد ما به زندگی اسلامی تبدیل شود. در ضمن بنا نیست همسر شما تنها با سلیقه‌ی شما زندگی کند. چقدر خوب است که خانم‌های مذهبی در عین جهت‌گیری اسلامی در اوج خوش‌سلیقگی و وارستگی زندگی گنند و به خانه و کاشانه‌ی خود گرمی و امید ببخشند. تا آن‌جا که ممکن است و گرفتار زندگی غربی نمی‌شوید، همسرتان را در تنظیم خانه و وسایل آن آزاد بگذارید. موفق باشید
1315
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید و تشکر فراوان از زحماتی که در راه پیشرفت سطح معرفتی جوانان متحمل میشوید. مدتی است خدا خواسته است بتوانم در راه دانستن قدم بردارم آن هم قدمهایی لرزان و تماما با امید به اینکه خودش صراط مستقیم را هر روز بیشتر نشانم میدهد. مدتی گذشت تا با شما از طریق آثارتان آشنا شدم و معجزه کلامتان را روی قلب و سیر (اگر بشود آنرا نامید) معنوی خود دیدم. چندی است این احساس رهایم نمیکند که علمم کافی نیست , پایه های باورهایم ضعیف است, اعتقاداتم آنجور که باید استوار نیست نتوانسته ام پشتوانه محکمی برای عقایدم داشته باشم و ... نمیدانم شما بتوانید کمکم کنید یا حتی میتوانید کمکم کنید نه از آن لحاظ که قادر نباشید از آن لحاظ که من نتوانم... ببخشید شاید یک موضوع کاملا شخصی است و نباید با شما با این همه مشغله در میان میگذاشتم. باز هم تشکر میکنم اجرکم عند الله 11/7/1390
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام راه خود را با هدف نزدیکی هرچه بیشتر به قرآن و روایات ائمه«علیهم‌السلام» ادامه دهید هر آنچه جهت سعادت نیاز دارید به صورت مکفی به‌دست می‌آورید. موفق باشید
1314
متن پرسش
باسلام خدمت استادعزیز.مدتی است در زندگی پدرومادرم مشکلاتی پیش آمده که ایشان وفرزندان را بسیار آزار میدهدوهیچ راه حلی برای رفع آنها نداریم.توسل ذکر مشاوره نصیحت هیچ کدام مشکل راحل نکرده است.منتظر گذشت زمان شدیم تاشاید فرجی حاصل شوداماپس از حدود شش سال هرروزمساله حادتر میشود.خواهش میکنم بفرماییداولا وظیفه چیست ثانیا راه نجات ازاین مشکلات چیست.باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام بنده نفهمیدم مشکل از چه نوعی است ولی در هر صورت مطمئن باشید اگر در مسیر بندگی خود پای برجا باشید و مشکلات، صبر شما را در بندگی و دوری از معصیت نرباید، خیر پنهانی در آن هست که به نفع شما است. موفق باشید
1313
متن پرسش
با سلام و آرزوی توفیق برای آن استاد گرامی و با عرض سپاس فراوان از اینکه فرصتی جهت طرح سوالات فراهم کرده اید. مدتهاست که پرسشی دارم اما حیفم می آید وقت شریف شما را با حرفهای خود تباه کنم. اما ظاهرا چاره ای نیست. فقط تاکید میکنم که قصدم از طرح این سوال مشاوره خانوادگی نیست. قریب هفت سال است که ازدواج کرده ام و ظاهرا زندگی خوبی داریم. چندی پیش همسرم بحث ازدواج مجدد را مطرح کرد و از آن به عناوین مختلف دفاع نمود. بعد از مدتی اعلام کرد که خانم فلانی را برای این کار مناسب میداند و فقط می خوهد من هم اجازه بدهم .او معتقد است که این یک تکلیف الهی است و وظیفه شرعی هر مردی است که توان این کار را دارد و چنانچه من اجازه ندهم روز قیامت باید پاسخگو باشم.او معتقد است که انگیزه اش برای این کار نه شهوت است و نه علاقه به آن خانم. بلکه فقط میخواهد تکلیف الهی اش را که گسترانیدن سفره حمایت و محبت است انجام دهد. گاهی می تواند با بحث های طولانی و ارائه نظراتی که من اسمش را (تز محبت کردن به دیگران به هر قیمتی) گذاشته ام مرا به شک بیندازد.اما چه کنم با دل بیقرار و قلبی که هرگز حضور شخص دیگری را برنمیتابد. گرچه دوست دارم ساعتها با شما در این زمینه درد دل کنم اما سخن را کوتاه میکنم. سول من این است آیا واقعا ازدواج مجدد برای مردی که با همسر اولش مشکل جسمی و عاطفی و ... ندارد یک تکلیف شرعی است؟ اگر هست من برخورد خود را با ایشان تغییر دهم و اگر نیست چگونه این مطلب را تفهیم نمایم؟ و سوال دوم من که پاسخش برای خودم خیلی مهم است: اگر ازدواج مجدد یک تکلیف شرعی برای مردان است پس این حس عجیبی که در وجود من این امر را نمیپذیرد و البته همسرم نام آن را حسادت میگذارد چیست؟ چرا خداوند چنین حسی را در وجود من نهاده؟ آیا واقعا باید با این حس قوی، مثل حسادت و تکبر و دیگر رذائل اخلاقی مبارزه کنم و آن را از وجود خود برانم؟ فکر کردن به این مسائل مرا نسبت به دین و مسائل دینی ام سرد و بی انگیزه کرده است حتی بهتر است بگویم جوانه های شک در دلم روئیدن گرفته و ... حال آنکه پیش از آن گمان میکردم که دارم در مسیر بندگی قدمهای خوبی برمیدارم. با تشکر مجدد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام در بعضی موارد مردان در ازدواج موقت به دنبال یک نوع تنوع در امور جنسی خود هستند و بقیه‌ی حرف‌ها بهانه است، ولی از سخنان شما برمی‌آید که همسر جنابعالی این‌طور نیست. در نظر بگیرید اگر شما صدهزار تومان داشته باشید که خیلی در زندگی شما نقشی ندارد ولی یک ماه خانواده ای را از گرسنگی نجات می‌دهد می‌توانید آن صدهزار تومان را نگه دارید؟ واقعاً اگر مردی احساس کرد می‌تواند در عین حفظ زندگی خود با همسرش ، سایه‌ای بالای سر خانمی باشد که سراسر زندگی او همراه با تنهایی و یک‌نواختی است، باید چه کار کند؟ کافی است هفته‌ای یک شب یا دو شب آن زندگی را از آن حالت یأس و دل‌مردگی نجات دهد. این مسئولیت چیزی است که بعضی مردان احساس می‌کنند. متوجه‌اند هیچ باری بر دوش آنان نیست ولی بار سنگینی را از دوش یک خانمی برمی‌دارند در حالی‌که خانم ها چنین مسئولیتی ندارند تا آن دغدغه ها را داشته باشد. آری قبول دارم که بعضی مردها در امر ازدواج موقت رعایت حقوق همسر اول را نمی‌کنند و باز قبول دارم که متأسفانه جامعه طوری است که وقتی خبر چنین عملی را شنید برای همسر اول یک نوع سبکی به همراه می‌آورد، ولی همچنان که عرض کردم اگر با موضوع درست برخورد شود و امثال شما هم متوجه باشید با رضایت شما یک زن احیاء می‌شود و مردها هم بتوانند میل‌های خود را مدیریت کنند،نه شما آنچنان تحت فشار روحی قرار می‌گیرید که فکر کنید خداوند با طرح چند همسری به زنان جفا کرده و نه مردان گرفتار جنبه‌های افراط و تفریط می‌شود و فکر کنند این کار برای هر مردی مقدور است. برای آن کسی که مقدور است با حفظ همه‌ی جوانب یک مسئولیت است. و این در صورتی است که همسر رسمی او هم در این امر احساس مسئولیت کند و همراهی نماید تا به او بی حرمتی نشود. موفق باشید
1312
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر جناب طاهرزاده با توجه به صحبت های جنابعالی در کتاب جوان و انتخاب بزرگ 1)در کشورهای غربی انتخاب بزرگ معمولا مسایل دنیایی است و علی رغم اینکه مطابق وسعت روحشان نیست امید به زندگی در این کشورها بالاست؟ 2)بالاخره ما بزرگی ها را نسبی می بینیم تا بزرگتر از دنیا را نبینیم طیبعتا دنیا در نظرمان بزرگ است البته اگر کسی قیامت را برایمان وصف کند برای دقایقی دنیا در نظرمان کوچک می شود ولی این حالت پایدار نیست چطور با چنین شرایطی قیامت را انتخاب بزرگ خود قرار دهیم؟ علما چه چیز در این عالم می بینند که بزرگتر از دنیاست که امثال من قادر به دیدن ان نیستیم؟ به هرحال بنده تا بزرگتر از دنیا نبینم نمی توانم ان را انتخاب کنم خواهشمندم راهنماییم فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- امید زندگی از جهت وَهمی و امیدواری جهت برآورده‌شدن آرزوهای دنیایی غیر از امید زندگی جهت جواب‌گویی به فطرت است و لذا ملاحظه می‌کنید در کشورهای غربی افسردگی غوغا می‌کند و با حرکات پوچ و سطحی سعی می‌کنند خود را مشغول کنند تا بلکه از احساس پوچیِ آزاردهنده رهایی یابند. 2- همین طور است که می‌فرمایید باید بزرگ‌تر از دنیا را دید تا دنیا را کوچک ببینیم ولی نباید تمام توجه خود را به دنیا انداخت تا دنیا بزرگ جلوه کند. رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: با مردگان همنشینی نداشته باشید. پرسیدند مردگان چه کسانی‌اند؟ فرمودند: «کُلِّ غَنِیٍّ مُتْرَف» ثروتمندی که اهل ریخت و پاش است.(مشکاة الأنوار، ص 256). موفق باشید
1311
متن پرسش
با سلام..رشته ی بنده غیر مرتبط با رشته های انسانی است...اما مطالعات دینی هم دارم.. به نظر شما خواندن کتب منطق و مباحثش چه ضرورتی برای ما دارد و در کل اگر بنده درسهای منطق را فرا بگیرم چه تاثیری میتواند در من بگذارد.. (فواید آموختن درس منطق چیست و چه تاثیری در فکر و زندگی و تحصیل من دارد؟) با تشکر از شما که برای پاسخ وقت میگزارید..در پناه حق
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام جواب شماره‌ی 1309 را ملاحظه فرمایید. موفق باشید
1310
متن پرسش
با عرض سلام استاد ظرفیت انسانها در علم اموزی ورسیدن به مقامات عالی مشخص است ومیشود این را گفت که هرکسی تایک اندازه میتواند علوم را فرا گیرد یا نه هر کس به میزان تلاش خود میتواند درجات ایمان یا علم اموزی را افزایش داد واگر نتواند مورد بازخواست خداواقع میشود مثلا میشود گفت ایت الله جوادی یک ظرفیت دارند وبقیه یک طرفیت دیگر که اینچنین میشوند یا حضرت امام (ره)یا...حالا دو سوال اگر ظرفیت مشخص نیست چه کار کنیم تا ظرفیت ما بالا برود واگر مشخص است از کجا ظرفیت خود را نشخیص بدهیم تا نه با کم کاری وبا کار بیشتر از توان خود هلاک نشویم //شما در جزوه عالم طلبگی فرمودید هرکس بایدخودش باشد وخودش بشود تا موق شود خود ما چه ظرفیتی داریم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام به نظرم این بیت می‌تواند راهنمای خوبی باشد که می‌گوید: «هرکسی را بهر کاری ساختند....میل آن اندر دلش انداختند» پس اگر در انجام کاری هرچند مهم، روح و قلب و عقل ما با ما همراهی کرد ما استعداد آن کار را داریم و باید تلاش کنیم آن استعداد را به فعلیت برسانیم. موفق باشید
1309
متن پرسش
سلام علیکم خدا قوت؛ اگر منطق شیوه ی تفکر را اصلاح می کند که ما از خطا در تعریف و استدلال مصون بمانیم از کجا باید مطمئن شد که خود منطق از تفکری عاری از خطا برخاسته است ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام منطق سعی می‌کند مبانی بدیهی که در یک قضیه موجب صحت آن می‌شود را طرح کند تا در قضایای پیچیده که به‌راحتی نمی‌توان مبانی بدیهی آن را پیدا کرد به آن مبانی بدیهی رجوع شود، به همین جهت می‌فرمایند همه‌ی قضایا را باید به قضیه‌ی نوع اول ارجاع داد. و چون در منطق اصل کار بر آن نوع درک بدیهی است که هرکس در خود دارد اگر کسی علم منطق هم نداشته باشد و انصاف را رعایت کند عموماً منطقی فکر می‌کند و در همین راستا عرفا خیلی جایی برای منطق قائل نیستند و می‌فرمایند آنچه را در انتها می‌خواهد اثبات کند از ابتدا فرض گرفته است. ولی با این همه عموما فلاسفه با اصطلاحات منطقی سخنان خود را گفته اند و از این جهت لازم است منطق را بیاموزیم موفق باشید
1308
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: ما با دوستان شرکتی خصوصی تاسیس کرده و به لطف خدا با همدیگر مشغول کار هستیم. مدت 2 سال بدون تعیین حد و مرز دقیقی از نظر میزان فعالیت، ساعات حضور، وظایف و ... با تعیین حقوق یکسانی برای تمام اعضاء (با وجود تفاوت در مدرک تحصیلی، رشته، گرایش و با رضایت کامل تمام افراد) بدون مشکل کار می کردیم و همه از این شکل کار راضی بودیم و شخصی وجود نداشت که از این سیستم کاری بخواهد سوء استفاده ای بکند. اخیرا پیشنهادی داده شد مبنی بر اینکه مبنای پرداخت حقوق افراد، میزان ساعت حضور آنها باشد. ما معتقدیم به اینکه ساعت حضور نمی تواند مبنای درستی برای پرداخت حقوق افراد باشد، زیرا هم توانایی های افراد مختلف است(و میزان این تفاوت دقیقا مشخص نیست تا در نرخ ساعت کاری آنها این تفاوت اعمال شود)، هم کیفیت کاری هر شخص در طول سال(یا حتی ماه) متغیر است، جدای از آن سیستم پرداخت حقوق مبتنی بر ساعت حضور، انسان را تشویق به حضور بیشتر و بی کیفیت تر می کند تا حضور کمتر و با کیفیت بیشتر. مساله کنترل ساعات خالص حضور، و حذف ساعات بیکاری یا اشتغال به کار شخصی در محل کار هم ، فشارهایی را به اعضاء وارد می کند. سوال این است که آیا در اسلام الگوی تعریف شده و کاملی برای کارهای مشارکتی که جزییات را هم مشخص کرده باشد، و مبتنی بر ساعت حضور هم نباشد، ارائه نشده است؟ آیا الگوی بهتری برای رفع مشکلات روشهای متداول وجود ندارد؟ آنچه شعار اصلی ما در ابتدای تاسیس شرکت بوده این است که هر فرد شرکت را متعلق به خود بداند و به گونه ای کار کند که انگار به تنهایی مغازه شخصی اش را اداره می کند و مشخص است که اگر شخصی به تنهایی بخواهد مغازه ای را اداره کند، دیگر محاسبه ساعات حضور مبنای پرداخت نیست و ضرورتی هم ندارد. با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام اسلام اصول کلی را در امور مطرح می‌کند ولی امور جزیی بر مبنای اصول کلی به عهده‌ی افراد است که نسبت به موقعیت خود برنامه‌ریزی و تصمیم بگیرند. آری اگر افراد شرکت کاملاً به همدیگر اعتماد داشته باشند و واقعاً شرکت را از خود می‌دانند خوب است که نسبت به تفاوت توانایی‌های همدیگر گذشت کنند، همچنان که اگر افراد متعهدی هستند اشکال ندارد نسبت به ساعت حضور بیشتر امتیاز بیشتری داده شود و نسبت به ارزش تفاوت حضور افراد گذشت شود. در هر صورت دو شرط تعهد و اعتماد از یک طرف و گذشت از طریق دیگر لازم است. موفق باشید
1307
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت جناب استاد طاهرزاده سوالی که من از خدمتتان دارم مربوط به شاخه های درج شده نیست. سوال من راجع به ازدواج است.دختری 23 ساله هستم که تحصیلات خود را در رشته مهندسی به پایان رسانده ام.از قبل از ورود به دانشگاه دغدغه ی فراوانی برای خدمت به خلق خدا داشتم.و نیتم از ورود به دانشگاه این بود که به جایی برسمتا بتوانم دستی از محرومین بگیرم.این خواسته را در ذهن خودم در قالب تاسیس یک مجتمع آموزشی رفاهی فرهنگی برای کودکان محروم و بی سرپرست و پروراندن آنها تا سن جوانی و دانشجویی ،طراحی کرده بودم. و بانیت واقعا خالص از خداوند خواسته بودم که کسی را همراه و شریک زندگیم سازد که مرا در رساندن به این مقصود یاری رساند.در دوران دانشجویی هم برای توجه و ارضای همین دغدغه در مسافرت های جهادی شرکت می کردم و الان به حالتی رسیده ام که جهادی بودن همسرم برای من یک ملاک شده است.اما مواردی که پیش می آید آنهایی نیستند که ... یا در آن حد که میخواهم مذهبی نیستند یا طرفداران جان برکف نظام و آقا نیستند یا دغدغه های مرا ندارند.بنظر شما به اینطور دغدغه ها نباید توجه داشته باشم؟بنظر شما من که از صبح تا شب در کل لحظات بیداری و یا شاید در خواب هم ،مدام به جهاد و جهادی و خاطرات جهادی های گذشته و کارهایی که در آینده می توان کرد فکر میکنم ،می توانم با یک انسان معمولی که این دغدغه ها را ندارد زندگی کنم؟آیا خداوند من را که آرزوی خدمت به خلق را دارم و تمام معنای زندگیم را در ادای این حق میبینم و اگر جهادی نبود نمیدانم چطور باید زندگی می کردم ،نباید به مقصودم برساند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام شما در پایداری بر همین نیّت اگر خواستگاری برایتان آمد که علاوه بر ایمان لازم معتقد به انقلاب و ولایت فقیه بود نباید ردّ کنید منتها شرط بگذارید که اگر زندگی در کنار ایشان امکان کار جهادی به آن صورت که می‌فرمایید را دارد، مانع نشود ولی شما بیش از هرچیز مقید و متعهد به آن زندگی باشید که خداوند در کنار همسرتان به عهده‌ی شما گذارده تا بیشترین نتیجه‌ی معنوی را نصیب خود کرده باشید. موفق باشید
1306
متن پرسش
با سلام محضر استاد گرامی، دو سوال داشتم ممنون میشوم اگر پاسخ گامل و جامع دهید:1. استاد، کسانی مانند ابن سینا شراب را نه تنها حرام ندانسته بلکه برای بدن نیز مفید می داندو حتی شعری هم در وصف آن داردشراب را چه گنه گر که ابلهی نوشد گهی به تیغ برد دست و گهی به سوی نجق چو بو علی می ناب ار خوری حکیمانه به حق حق که وجودت به حق شود ملحق حلال گشت به فتوای عقل بر دانا حرام گشت به فتوای شرع بر نادان (البته بر اساس خوانده ها این را عرض می کنم)، حال سوال من این است که با توجه به روایاتی که در خصوص حرمت شراب وارد شده است، و ازسویی بزرگان دیم ابن سینا را جزء عالمان میدانند، چه چیز را باید باور کرد؟ نص قرآن کریم حکم بر حرمت شراب می دهد، آیا تفسیر این حرمت چیز دیگری است.2. استاد، بعضی علما موسیقی را حرام و برخی آن را یاری دهنده در سلوک میدانند و اسلام و علمای دین هیچگاه به طور کامل تکلیف مردم را با موسیقی روشن نکرده اند. اصلا آدم می ماند بعضی چگونه در عین دینداری با استفاده از موسیقی به جاهایی می رسند اما برخی احکام دال بر تحریم آن است. آیا ما موسیقی خوب و بد، موسقی سفارش شده و سفارش نشده داریم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام با توجه به این‌که ابن‌سینا مسلمان متشرعی است احتمال می‌دهم عده‌ای خواسته‌اند با این کار اولا: چهره‌ی ایشان را ضایع کنند ثانیاً: شراب‌خواری خود را توجیه نمایند. و اما این‌که می‌فرمائید گفته است شراب مفید است، شاید با توجه به آیه‌ی 219 سوره‌ی بقره است که می‌فرماید:« یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فیهِما إِثْمٌ کَبیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما » در باره شراب و قمار از تو سؤال مى‏کنند، بگو: «در آنها گناه و زیان بزرگى است؛ و منافعى براى مردم در بردارد؛ (ولى) گناه آنها از نفعشان بیشتر است‏ ، ولی به این معنا نیست که توصیه به شراب‌خوارگی بکند. موفق باشید
1305
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوارم در مورد روایاتی که مسائلی را قبل از خلقت انسان مطرح می فرماید سوال داشتم که مثلا می فرماید از قطره ای از درختی در بهشت مومن خلق شده است واینکه طینت مومن وکافر با هم متفاوت است به چه معنی است وسوال دیگرم اینکه همین گونه روایات در مورد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها داریم که خداوند قبل از خلقت ایشان را امتحان کرده است(البته در مورد امتحان مومنین هم روایاتی داریم) این امتحان در عالمی که اصلا عالم تکلیف نبوده تا با امتحان خوب یا بد بودن افراد معلوم شود یعنی چه وجه اختیاری در آن عالم بوده که بر اساس خوب امتحان دادن ویا صابر بودن در امتحان الهی مقام ایشان اینقدر با عظمت شده ویا بر اساس خوب امتحان دادن مومنین هم مقامات عالی به آنها داده شده است؟ با تشکر بسیار از استاد عزیز
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- این نوع روایات نظر به موضوعات باطنی دارد به این معنا که وقتی می‌گوید: مؤمن از قطره‌ای از درختی در بهشت خلق شده، نظر به جسم او ندارد بلکه به جنبه‌ی ایمانی او نظر دارد که آن ایمان جلوه‌ای از قطره‌‌ی درختی است که در بهشت هست و یا طینت مؤمن به معنی زمینه‌ی شخصیتی اوست که مسلّم چون جلوه‌ای از نور اهل بیت«علیهم‌السلام» به جان او خورده شخصیت ایمانی او را ساخته ولی نه به آن معنا که از اول این طور بوده بلکه نظر به شخصیت ایمانی مؤمن دارد که مربوط به انتخاب‌های اوست. 2- شخصیت هرکس و انتخاب‌هایی که در دنیا می‌کند، قبل از خلقت در علم خداوند هست و خداوند بر اساس علم خود می‌داند حضرت زهرا(س) توان انجام چنین مسئولیت بزرگ را دارند که در مقابل حیله‌ی سقیفه‌سازان خود را نبازند و در مقابل آن‌هایی که به ظاهر اصحاب پیامبرند ایستادگی کنند. موفق باشید
1304
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم من طلبه ای هستم چند ماهی است که به قم آمده ام وتصمیمم این است که بعد از گذراندن چند سالی تحصیل در قم به شهرستانهای اطراف اصفهان برگشته ودر یکی از حوزه های آنجا فعالیت حوزوی وتبلیغی ام را انجام دهم حالا چند سوال دارم یکی اینکه آیا اساسا چنین هدفی را در سنین جوانی دنبال کردن به صلاح است یا نه؟ دوما برای چنین هدفی بهترین راه برای آمادگی پیداکردن برای این مسئولیت خطیر چیست؟ با توجه به اینکه چندین سال هم هست با کتابهای شما کم وبیش مأنوس بودم آیا باید زودتر سیر کتب شما را تمام کرده وبه مطالعات دیگر بپردازم یا اینکه بیشترین وقتم را باید در همین کتب صرف کنم؟ از اینکه برای ما وقت می گذارید وخود را به زحمت می اندازید اجر شما با امام زمان علیه السلام ما از تشکر عاجزیم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- به نظر بنده اگر سعی کنید اخلاص خود را نگهدارید، راه خوبی را انتخاب کرده‌اید. 2- در کنار مطالعه‌ی کتاب‌ها آرام‌آرام انس با المیزان و کتاب‌های روایی را شروع کنید. موفق باشید
1303
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی با توجه به اینکه این حقیر در مدرسه علامه مجلسی در حال خواندن کتاب برهان و عرفان می باشم اگر بخواهم مباحث مطرح شده در ان کتاب را مفصلتر و عمیق تر پی گیری کنم چه کتابهایی را پیشنهاد می فرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام ملاصدرا در چند جای اسفار این نوع مباحث را کرده ولی در کتاب‌های فارسی سراغ ندارم که به‌طور مفصل بحث شده باشد. از اساتیدی که فعلاً درگیر این مطالب هستند سؤال بفرمایید. موفق باشید
1302
متن پرسش
باسمه تعالی.سلام علیکم.آیا شما سیر مطالعاتی خاصی را در زمینه «معرفت النفس» پیشنهاد می کنید؟ یا اینکه این موضوع نیاز به سیر خاصی ندارد و عمده توجه به حضور نفس ناطقه و جایگاه آن در عالم تکوین است؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام برای فهم حضور نفس ناطقه و جایگاه آن در عالم تکوین، روش صدرایی روش موفقی است. موفق باشید
1301
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استا د عزیز با خواندن جزوه سلوک در ذیل ادیشه امام(ره) یک سوال برایم پیش امد واینکه شما در جزوه فرموده اید با این برداشت که همه مطالعات وفلسفه وعرفان و...زیر اندیشه امام بروند این را برای من روشن کنید که این به چه صورت میشود که مثلا ما کتب باقی علما را بخوانیم وانها را ذیل این تفکر ببریم وبا این فکر انها را پرورش دهیم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» دارای یک جهت‌گیری کلی هستند که در آموختن معارف دینی باید از آن جهت‌گیری کلی غفلت نشود. ایشان در فقه و عرفان و فلسفه و سیاست یک چیز را دنبال می‌کنند و آن «قیامِ لِلّه» است و این‌که تمام تلاش‌ها باید در راستای رجوع به حق باشد و لذا ابتدا باید از ماهیات و اعتباریات عبور کرد و برای چنین عبوری از همه‌ی اندیشمندان می‌توان استفاده کرد. شناختن اعتباریات زمانه بسیار مهم است. موفق باشید
1300
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی آقای طاهرزاده چرا علیرغم اقرار شیطان بر ناتوانی در اغوای مخلصین شیطان سراغ حضرت ابراهیم می‌رود که حضرت به او سنگ می زنند ولی بنابر استدلال جنابعالی چون حضرت یوسف جزو مخلصین هستند شیطان حتی برای بردن یاد خدا از ضمیر حضرت هم نمی تواند به حضرت یوسف نزدیک شود؟
متن پاسخ
به همان دلیل که حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» از مخلَصین هستند و شیطان نمی‌تواند کوچک‌ترین تأثیری بر آن حضرت داشته باشد حضرت شیطان را می شناسند و رمی می‌کنند حاکی از آن‌که مانع تأثیر او می‌شوند. همان چیزی که برای حضرت یوسف«علیه‌السلام» پیش آمد و حضرت عرض کردند «معاذ الله» و به خدا پناه بردند و از تذثیر شیطان مصون ماندند. موفق باشید
1299
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز،بنده در حال مطالعه سیر پیشنهادی مطالعاتی آثار شما هستم و حالا به جزوه ی (چه نیاز به نبی) رسیده ام ،شما در جزوه ی مذکور فرموده اید که نباید به فرداها فکر کرد و آن را باید به خدا سپرد و روزی هر انسانی را خدا تعیین کرده است،البته بنده نیز این مساله را قبول دارم و از جهت رفع شبهه سوال می کنم،اول این که بالاخره ما باید برای آینده نزدیک یا دور تلاش کنیم،یعنی به فکر آن باشیم و در راه آن تلاش کنیم یا نه؟دوم این در این آشفته بازار بیکاری و پارتی بازی های که در دور و اطراف و در سطح جامعه می بینیم ممکن است یک انسان مومن سخت کار پیدا کند و در جاهایی حقش را بخورند،نظر شما در این رابطه چیست؟ و سوال سوم لطفا در مورد وحدت وجود کمی توضیح دهید. در پناه حق
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- از یک طرف انسان باید روح خود را مشغول فردایی که نیامده و دیروزی که گذشت نکند و حضور قلب خود را در مقابل خدا از دست ندهد و از طرف دیگر هم باید مطابق وظیفه‌ی دینی برنامه‌ریزی کند و این دو نکته را حضرت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» این طور می‌فرمایند: « کُنْ لِدُنْیاکَ کَأَنَّکَ تَعیشُ ابَداً وَ کُنْ لِاخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَموتُ غَداً» برای دنیای خود طوری برنامه‌ریزی کن که گویا تا ابد زنده‌ای و برای آخرت خود طوری باش که گویا فردا می‌میری 2- ما رزقی داریم که اگر به وظیفه‌ی خود عمل کنیم و بدون تکبر و با تواضع آماده‌ی کار باشیم به ما می‌رسد، آن‌هایی که پارتی‌بازی می‌کنند دردسر و ناکامی به همدیگر هدیه می‌کنند 3- بحث وحدت وجود طلب شما باشد چون از مباحثی نیست که در قسمت سؤال و جواب بگنجد. إن‌شاءالله بعداً که بحث برهان صدیقین را مطالعه کردید برایتان روشن می‌شود. موفق باشید
1297
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم نذر می کنم که اگر زود عصبانی نشوم و غیبت نکنم خلاصه گناه نکنم 1000 صلوات برای سلامتی امام زمان( عج) و شادی روح پیامبر(ص) بفرستم و این روند را هروز برای امام زمان و یکی از اهل بیت(ع) انجام می دهم. 2-3 روز اول نتایج خیلی خوبی داشتم روز 4 قلدری و بی احترامی همکارم را نتوانستم تحمل کنم کارمان به مشاجره کشید وقتی خانه رفتم اصلا نمی توانستم عذر موجهی برای همکارم داشته باشم ولی تنها کاری که انجام دادم تا موضوع را فراموش کنم ودچار کینه نشوم این بود که برای او چند آیه قران بخوانم و به او هدیه کنم روز بعدش، هر دو ازهم عذر خواهی کردیم و موضوع تمام شد اما همان حس که به من می گفت نذر بکن حالا می گفت تو داشتی دچار عجب می شدی اینهم نتیجه اش! استاد عزیزم مانده ام چه کار کنم به خودم می گویم نکند کاری که دارم انجام می دهم اشتباه و وسوسه شیطان باشد تا با اشتباهاتی که در طول روز انجام می دهم دچار دلسردی شوم و بگویم نه توسل چیه؟ وقتی اهل بیت کمک نمی کنند من چرا باید به کمکشان امیدوار باشم؟ به همین دلیل من چه نذرم ادا شود چه نشود هزار صلواتی که نذر کردم را می فرستم و به خودم می گویم اگر کمک آنها برای تو مهم است باید خودت هم در حالت مراقبه باشی تا بتوانی نفست را کنترل کنی به هرتقدیر این تنشها باعث شده که راه درست را نشناسم و خیلی شک داشته باشم؟ نظر شما چیست ؟ آیا این وسوسه شیطان است یا وجدان من است که به من تلنگر می زند؟ یا .... ؟اصلا چرا من باید هر دفعه دچار یک مشکل اخلاقی بشوم درحالیکه قبلا این اشکالات را در خودم نمی دیدم؟ باورتان نمی شود هر بار که احساس می کنم خصلت بدی دارم یا خحصلت بدی پیدا کردم برای از بین بردنش چقدر دچار زحمت می شوم و چقدر عذاب می کشم تا آن خصلت را از بین ببرم یا کمرنگش کنم؟ من چه کار کنم؟ 2-خدمت به مومنین در چه زمینه هایی باید انجام شود؟ و برای بدست آوردن چنین توفیقاتی از کجا بایدشروع کرد؟ 3- مقام محمود چه مقامی است؟ 4- چگونه می توانیم اعمال خوب خود را حفظ کنیم؟ 5- چرا در قرآن صحبت از زکات و انفاق شده اما اسمی از خمس و مالیات نیامده است آیا دادن مالیات جز واجبات است؟ 6- روح مجرد است خوردن و آشامیدن و .... برای روح بی معنی است اما چرا در قرآن و روایات صحبت از طعام و میوه در عالم برزخ و قیامت می شود؟ 7- آیا قیامت که رخ می دهد کل دنیا( شامل زمین و آسمان ) را شامل می شود یا نه مربوط به این کره خاکی است با ماه و خورشید و ستارگان این زمین ؟ این سوال وقتی برای من پیش آمد که دکتر میر باقری در برنامه استوا فرمودن صحنه های قیامت مربوط به همین زمین و تمام مخلوقاتش است نه برای کرات دیگر.متاسفانه اصلا نتوانستم این موضوع را برای خود حلاجی کنم؟ چگونه می توان تمام ساعات و لحظات زندگی را به عبادت گذراند؟ یک خانم که در منزل همسرش کار می کند چطور می تواند کارهای خانه را به عبادت تبدیل کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- اصل اول آن‌که انسان باید برای خود حسابی باز نکند تا انتظار داشته باشد بقیه روی او حساب کنند. ما وظیفه‌ای داریم که باید مطابق آن عمل کنیم و بقیه نیز وظیفه‌ای دارند که باید به آن عمل نمایند. اگر از آن وظیفه عدول کردند به آن‌ها تذکر می‌دهیم و اگر بی‌محلی کردند ما وظیفه‌ی خود را انجام داده‌ایم. مشکل از این‌جا پیش می‌آید که فکر می‌کنیم وقتی ما به افراد تذکر دادیم آن‌ها باید تماماً آنچه ما گفته‌ایم را عمل کنند، این است آن حسابی که ما برای خود باز کرده‌ایم و انتظار داریم بقیه نیز آن حساب را برای ما باز کنند. یعنی یک «هستی» برای خود قائلیم و سعی داریم آن را نگه داریم و لذا اگر هم از عمل بد خود پشیمان می‌شویم چون آن هست را رها نکرده‌ایم دوباره آن عمل بد و آن عصبانیت به نحوی دیگر سراغ ما می‌آید. گفت: «آن‌که بشکستی و بستی توبه نیست.... ای برادر تا تو هستی توبه نیست× توبه نَبْوَد جز شکست خویشتن.... توبه خواهی نشکند! خود را شکن». پس مشکل توسل به ائمه«علیهم‌السلام» نیست اگر آن توسلات نبود شیطان آنچنان سوار می‌شد که هیچ امیدی برای نجات نمی‌ماند. 2- بیشترین خدمت در روش انبیاء به چشم می‌خورد که جهت‌گیری انسان‌ها را درست می‌کردند. در راستای تصحیح جهت‌گیری درست، خدمت به معاش انسان‌ها هم اجر دارد 3- مقامی که انسان آنچنان از رذائل اخلاقی پاک شود و از فضائل اخلاقی برخوردار گردد که مورد پسند پروردگارش قرار گیرد، مقام محمود است و این همان نزدیکی به خُلق محمدی است و خداوند به رسول خود می‌فرماید با شب‌زنده‌داری و نماز شب خود را در این مقام مستقر بگردان 4- با تقوا و رعایت حرام و حلال الهی و نداشتن آرزوهای بلند دنیایی و کم‌حرفی 5- در آیه‌ی 45 سوره‌ی انفال موضوع خمس و اختصاص آن به اهل بیت«علیهم‌السلام» را مطرح فرموده، جهت بررسی بیشتر می‌توانید به تفسیر این آیه رجوع فرمایید. مالیات چیزی غیر از خمس و زکات است و از آن جهت که مردم وظایفی نسبت به همدیگر دارند و باید رعایت حقوق همدیگر را بکنند باید مالیات داده شود 6- طعام و میوه در عالم قیامت صورت اعمال و عقاید الهی انسان‌ها است که جان را تغذیه می‌کند 7- طبق حرکت جوهری تمام عالم ماده که شامل همه‌ی دنیا است قیامت می‌شود 8- عمده نیّت پاک است و جهت‌دادن امور به سوی حضرت الله. یعنی هرکاری را در راستای نظر به حق و رضایت او انجام دهد. موفق باشید
1296
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام استاد عزیز،برای افزایش تمرکز واراده باید چه کنم.الان در حال حاضر قادر نیستم کتاب های شما را مطالعه کنم خواهشمندم جواب من را همین جا بدهید؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام اولاً: از کتاب‌های آسان‌تر که بزرگان دین نوشته‌اند شروع کنید مثل کتاب داستان راستان شهید مطهری«رحمه‌الله‌علیه» یا کتاب‌های جاذبه و دافعه و حماسه‌ی حسینی ایشان. ثانیاً: اگر بتوانید کتاب «ده نکته در معرفت نفس» را با سی‌دی تصویری آن کار کنید إن‌شاءالله نتیجه می‌گیرید. موفق باشید
1295
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام اگر ما در یک مکان مذهبی مشاهده بکنیم که یک سری افراد حال چه خانم و آقایان بحث حیا و حجاب را رعایت نمی کنند ،وظیفه ما چیست ؟آیا ما باید امر به معروف کنیم یا اینکه دخالت نکنیم بالاخص اگر ما به گلزار شهدا برویم و یک خانم بد حجاب در آن مکان باشد ما باید تذکر بدهیم یا نه چون خود شهدا آنها را دعوت کردند بالاخره آن ها را به راه مستقیم هدایت می کند
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام اگر شرایط امر به معروف و نهی از منکر هست نباید کوتاهی کنید، از خداوند توفیق ان کار را بخواهید. موفق باشید
1294
متن پرسش
من طلبه ای هستم که به سال دوم میروم.راستش نمیدانم باید چه طور از وقتهای آزادم استفاده کنم.حداقل این سوالات خیلی اذیتم میکند. 1-چه قدر باید در حوزه ادبیات خواند؟ 2-کنار قرآن چه تفسیری باید خواند؟تفسیر نمونه من را ارضا نمی کند.تفسیر المیزان را هم اساتید میگویند زود است .بدون استاد متن عربی آن را هم خوب نمی فهمم .نظر شما چیست؟ چه طوری باید به لغت مراجعه کرد مثلا خواندن التحقیق؟ 3-وقت آزاد طلبه باید چه طوری پر شود ؟کتابهای شهید مطهری در اول راه کنار کتابهای تخصصی یا بعد از تخصص خواندن کتابهای ایشان یا آثار متفکرین دیگر یا ... . 4-شما چه قدر با کار فرهنگی انجام دادن طلبه در اول راه موافقید؟اینکه میگویند فهم روایات مبتنی بر حضور در جامعه است موافقید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- یک طلبه باید کاملاً ادبیات را مسلط باشد و به موارد نادر هم در ادبیات باید توجه داشته باشد. 2- به نظرم باید المیزان را بخوانید ولی عجله نکنید فعلاً موضوعات معرفت‌ نفسی را دنبال کنید تا ادبیاتتان در حدّی بشود که متن عربی المیزان را مطالعه کنید 3- مطالعه‌ی کتاب‌های شهید مطهری«رحمة‌الله‌علیه» در ابتدای کار طلبگی از بهترین کتاب‌ها جهت وقت آزاد طلبه است 4- طلبه باید طوری با متون درسی برخورد کند که تمام فکر و ذکرش را به آن‌ها بسپارد و در حدّی باید به حواشی و یا کار فرهنگی بپردازد که ذهن او در درس و بحث متون درسی مشغول کار دیگری نباشد. موفق باشید
نمایش چاپی