با سلام: استاد روزگاری فکر می کردم مطالعه بهترین کار و سرمایه گذاری است و مطالعه در الهیات و دین و نفس و... نامتناهی و شگفت انگیز است. ولی الان فکر می کنم نیازی به این همه مطالعه نیست. اصول را که بدانی تمامه. هیچی تازگی لازم را نداره که انرژی راه افتادن بده. حتی در مراجعه به آیات و روایات می گم آخرش دستور بندگی و رضا به قضا است، فقط می خوانم و رد می شم. در امور روزانه هم به اندازه رفع حاجت بیشتر نیستم. انگار همه چی را فقط تماشا می کنم، همین! نماز و اعمال را انجام می دم بدون اینکه طالب چیزی باشم. مثل باغبانی که زمین را آماده کرده و نهال را کاشته و دیگه کاری نداره. فقط نگاه می کنم. چه حالتیه؟ در دام شیطان؟ چه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در بستر حضور در «وجود» آنچه پیش میآید، شدت وجود است و نه مطلب جدید. زیرا ما با قرارگرفتن در صراط مستقیم، همچنان در صراط هستیم، ولی با حضوری بعد از حضور قبلی روبهرو میشویم که دارای شدت بیشتر است. حضور در بیکرانه جاودانه خودمان و قرآن و روایات چنین بهرههایی را به انسان عطا میکنند. موفق باشید
«الهی لا تکلنی الی نفسی طرفة عین ابداً» سلام و عرض ادب: در کتاب «اسماء حسنی دریچه های نظر به حق» مطرح شده: «گوهر حضرت يوسف در چاه بيشتر به نمايش آمد و اينکه چگونه آن حضرت در سختترين مراحل، نظرشان تماماً به حق است. حضرت يوسف در چاه و زندان يوسف شدند، چون ديدند چگونه ربّ در چنين شرايطي در صحنه است. وقتي حادثهاي برايتان پيش آمد قبل از هر چيزي متوجه باشيد که پروردگار عالم از اين طريق ميخواهد با رفع حجابها خود را بنماياند، در اين صورت هرچيزي را به حق ديدهايد و نه مستقل» پرسش حقیر این هست: با توجه به اینکه خدای متعال خودش بدون هیچ سختی و رنج و زحمتی در اوج کمالات و لذات مستقر هستند، چرا برای رسیدن انسان به کمالات، راهی را قرار داده اند که پیچیده به انواع رنج ها و سختی ها و بلاهاست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: او یعنی حضرت حق که در ذات خود عین کمال و ربّ العالمین است در مسیر ربوبیت و بندهپروریاش راههای کمال انسانی را در راستای قرب به خودش برای بندگان فراهم می کند. و آنهایی که در این راه قدم بگذارند، به آنچنان شرایط زیبایی میرسند که انسان به ربوبیت زیبای او اقرار میکند که او بهترین ربّ است. موفق باشید
سلام: «من لم یشکرالمخلوق لم یشکرالخالق» می خواستم از شما و افکار و راهی که در روی ما گشودید تشکر کنم. همچنین از دست پروردگان و شاگردان و کسانی که با افق توحیدی شما، ما را مستفیض می کنند، تشکر کنم. ازجمله جناب استاد حاج آقا موسویان که در طول سال و خصوصا ماه مبارک رمضان که توفیق بهره از سخنرانی های شما نیست، از ایشان استفاده می کنیم. در این ماه مبارک ایشان، شرح دعای افتتاح و تفسیر سوره عزیز حشر را دارند که واقعا به روز وعالی هست. دوستان می توانند در کانال زیر از سخنان ایشان بهره مند شوند. @sabbar_ir
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه این توفیقات، لطف پروردگار است خدا کند قدر الطاف او را بدانیم. اینجاست که باید در نیایش با حضرت معبود عرض کنیم:
بادِ ما و بودِ ما از دادِ تست ** هستی ما جمله از ایجاد تست
لذت هستی نمودی نیست را ** عاشق خود کرده بودی نیست را
لذت انعام خود را وامگیر ** نقل و باده جام خود را وامگیر
موفق باشید
سلام علیکم! انسان در ابتدا هیچ علمی ندارد. کم کم علم او افزایش مییابد. این سبب شدت وجودی اش می شود. سوال: وقتی نفس شدت گرفت، آیا تغییری در نفس ایجاد میشود؟ چرا؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: تغییر نفس از طریق علم به همان شدیتیافتن آن است وگرنه عملاً علم، اگر بر نفس عارض شود که نفس در ذات خود عالِم نشده است؟ موفق باشید
با سلام و درود خدمت استاد عزیز: چنانچه در بین کاندیداها فرد صالح وجود داشته باشد ولی احتمال رای آوری فرد نالایق بالا باشد می توان در این شرایط بین بد و بدتر انتخاب بد رو انجام بدیم. لطفا نظر اسلام رو در این مورد توضیح دهید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث حساسی است. آری! اگر رقیب آن فرد صالح، فردی است که صالح نیست و فردی که ما اصلح میدانیم امکانِ رأی نیاوردنش زیاد است؛ معلوم است که برای دفع غیر صالح، به فرد صالح رأی میدهیم. ولی باید در این مورد با دقت و مشورت به چنین نتیجهای رسید. موفق باشید
سلام استاد: وقتون بخیر. برای رسیدن به موت اختیاری از طریق روزه مداوم میشه رسید؟ راهش چیه؟ ممنونم جواب بفرپایید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «آنقدر ای دل که توانی بکوش» همینکه دنیا محور توجه انسان نباشد، کار شروع شده است. موفق باشید
با سلام خدمت استاد طاهرزاده: در کتاب معرفت نفس و حشر بارها از زبان ملاصدرا ذکر کردهاید که انسان باید ارتباط اش را با مجردات و معقولات حفظ کند تا عقل نظری اش فعال شود. من این مبحث را چندبار خواندهام و متوجه متن میشوم ولی راهکار عملی حفظ ارتباط چیست؟ (غیر از کنترل قوه غضب و شهوت) آیا منظور این است که روزانه به خداوند و ملایکه بیاندیشیم؟ پیشاپیش سپاسگزارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود به خود هر اندازه انسان به عالَمی که نفس ناطقه او در آن حاضر است، نظر کند و خود را متوجه آن عالم قرار دهد؛ آن حضور پیش میآید بخصوص وقتی متوجه باشیم عالمِ کثرات ما را از آن حضور وحدانی محروم میکند. موفق باشید
با سلام: جناب استاد ارجمند در طی دیدار رهبری با بانوان در بزرگداشت خانم فاطمه سلام الله، ایشان در بخش هرچند کوتاه ولی بسیار مهم که حضرتشان تاکید فرمودند اهل فن پیگیر این موضوع باشند گوشزد کردند مسائل زوجیت در اسلام و قرآن با مساله ضدیت هگل و مارکس و امثالهم متفاوت است. آنها بنا هرچیزی را صرفا در ضدیت و تقابل صرف میدانند در حالیکه زوجیت خیلی فراتر از ضديت واقع شده. از جناب عالی که اهل فن این زمینه الحق برانصاف هستید در خواست داشتم مطالبی ولو کوتاه جهت فهم بیشتر موضوع معرفیمان بفرمایید. ممنون از لطفتان به برکت وجود قرآن و اسلام و رهبری و حضرت عالی
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار است. به این نکتۀ مهم بیندیشید که وقتی دو انسان نسبتی به عنوان همسرِ یکدیگر با همدیگر پیدا کنند، دو انسان هستند در نسبت انسانی خود، به طوریکه در فضای زوجیت، هرکدام آینۀ دیگری میشوند و در زوجیت خود انسانیت خود را در گستردگی که با همسر خود احساس میکنند، مییابند. حضوری وسیعتر که برای هر دو زوج پیش میآید. و از این جهت زوجیت در اسلام مورد تأکید است.
البته اگر بنا به مصلحتی برای انسان چنین امری مقدّر نشود، خداوند به نحوهای دیگر جبران میکند تا آن زن و یا آن مرد نسبت به آن گستردگی انسانی محروم نباشد. موفق باشید
سلام بر همه یاران و منتظران آقا امام زمان و زنده کنندگان امر دین. استاد، اخیرا مناظره ای بین جناب بیژن عبدالکریمی و مهدی نصیری انجام شد احتمالا ملاحظه کرده اید خواستم نظرتون درباره این مناظره رو جویا شوم با اجازه من این نکته و احساس خودم رو اضافه کنم جایی که جناب نصیری گفت در مورد واقعیت میدانی غزه، حماس یک گروه تروریستی بود و اسرائیل خدمتش رسید (یعنی اونهمه جنایت با این دو کلمه توجیه کرد متاسف شدم) و اینکه با اون خضوع. بزرگداشت اسم شاهزاده رضا پهلوی رو می آورد و به جناب عبدالکریمی توصیه کرد به تیم ایشان بپیوندد (مشمز کننده بود)
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان حرفهای مهدی نصیری هستم و مناظرهای که با آقای زیباکلام داشت. ولی این مناظرهای را که میفرمایید ندیدم. همینطور که متوجه شدهاید به نظر بنده وقتی کسی از یک طرف بخواهد وارد مسائل جهان بشود و از حکمت فاصله بگیرد، حتماً گرفتار اکنونزدگی میشود. موفق باشید
جالب است در پاسخ ۳۹۱۷۳ میفرمایید خواب حجت نیست، مخصوصا خوابی که فقیه و عارف و فیلسوفی چون آیت الله بهجت از آن صحبت کند که سید بن طاووس که صاحب نسخه ایست که آن اضافه را در ادامه ی دعای عرفه دارد و در دیگر نسخه ها نیست به خواب شخصی آمده و گفته آن اضافات انشای خودم بوده، این خواب و این نقل قول را به دیوار میکوبید، اما همزمان چون آیت الله جوادی از دیدن آن متنِ اضافه در نسخه ی سید بن طاووس به وجد آمده اند و سند ندارد و در دیگر نسخ هم نیست، این نظر اعتبار دارد پس حتما از معصوم است و مگر میتواند از غیر معصوم باشد؟ چون آقای جوادی متحیر شده، آقای جوادی از نظرات برخی اساتید خودشان و برخی نظرات افراد برتر از خودشان در گذشته، حال و آینده نیز متحیر میگردند، پس همگی از معصوم است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد این مربوط به خود انسان میباشد که چگونه با این نوع متون مواجه شود. آنچه عرض شد برای آن بود که در جریان باشید. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم: در رابطه با حدیث زیر سوالی داشتم: «حضرت باقر (ع) تمام اين مسير را با تمام ابعاد آن چنين بيان فرموده اند: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ لَا يَكُونَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ حِجَابٌ حَتَّی يَنْظُرَ إِلَی اللَّهِ وَ يَنْظُرَ اللَّهُ إِلَيْهِ فَلْيَتَوَالَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ يَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّهِمْ وَ يَأْتَمَّ بِالْإِمَامِ مِنْهُمْ فَإِنَّهُ إِذَا كَانَ كَذَلِكَ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْهِ وَ نَظَرَ إِلَی اللَّه »(1) هركس مايل است بين او و خدا حجابی نباشد تا خدا را ببيند و خداوند نيز او را مشاهده كند بايد آل محمّد را دوست بدارد و از دشمنانشان بيزار باشد و پيرو امامي از اين خانواده گردد. اگر چنين بود خدا را می بيند و خدا نيز او را می بيند.» سوال: اینکه در حدیث آمده که حجابی بین خدا و بنده نخواهد بود و خداوند بنده را میبیند و بنده خدا را، آیا این دیدن در عالم خیال است که اسم جامع الله به صورت انسانی تجلی میکند؟ با تشکر از زحمات استاد بزرگوارم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه ما را متوجه نظر و سیره شخصیت اولیای الهی میکنند که آینه نمایش انوار و اسماء الهی میباشند؛ عملاً ما با جان خود متوجه نور اسمای الهی در آینه آنها خواهیم شد همانطور که جناب عدی بن حاتم آنچنان در شعف دلدادگی به مولایمان علی«علیه السلام» شده بود و حقیقت را در آینه وجود آن حضرت لمس نموده بود که وقتی معاویه از او خواست تا آن حضرت را توصیف کند نشان داد معنای حدیثی که متذکر شدهاید، چگونه است. https://www.aparat.com/v/c036yu1 موفق باشید
و امروز فقط دارد در خون خود میغلتد این قلب جز قلب خلق نیست. کی ام پس اگر خلقم و کو جز خدا اگر حق است و هست هست. پس سفر دوم کی شروع می شود من که تمام شدم و این یکی همیشگی است؟ دلم ز وعدهٔ شیرین لبی است در پرواز / که یاد کوهکنش به ز وصل پرویز است / ز من چه سرزده ای سرو نوش لب / که دگر سرت گران و حدیثت کنایه آمیز است / منه فزونم ازین بار جور بر خاطر/ که پیک آه گران خاطر سبک خیز است / کشاکش رگ جانم شب دراز فراق / ز سر گرانی آن طره دلاویز است / به این گمان که شوم قابل ترحم تو / خوشم که تیغ جهانی به خون من تیز است / چو محتشم سخن از قامتت کند بشنو / که گاه گاه سخنهای او بانگین است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر از حق به حق یعنی همه چیز را به آینۀ حضور او متصل بیابیم و همچنان به هدف و اهدافی نظر کنیم که در دل طوفانهای زندگی ظهور میکند. مانند فرزندان مقاومت و مانند مادرانِ مادر شهدا، حضرت ام البنین. بانویی که نشان داد مسیر توحید برای سرنگونی استکبار اموی ظرفیت آن را دارد که چهار فرزند را فدای آن مسیر کند و ابداً به گمان آنکه دشمن توان کشتن ما را دارد؛ خود را نبازد. آری! این است معنی سیر از حق به حق. «من هرچه خواندهام همه از یاد بردهام / غیر از حدیث دوست که تکرار میکنم» و این یعنی همان ایمانی که پشتیبان جبهه مقاومت است با فرزندانی که عارفان و شب زندهداران همه حسرتِ حضور چنین ایمانی را در جان خود احساس میکنند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد ارجمند: به برکت وجود بزرگان خداوند متعال در زندگی من حقیر هیچ چیزی را کم نکرد و نداد اگر از حال دلم بگم واقعا خوب اگر از ترس و خوف و افسردگی ها بگم واقعا شکر خدا در چنبره حکمت انبیا و اولیا و بزرگان اند و به واسطه ولایتشان مستفیضیم. اما یک نکته در ته ته دلم وجود دارد و آن اینکه آنچه از آینده یا در آینده جهان باید جست برایم معنی محصل نیافته است_ واقعا وظیفه تاریخی خود را بجز در خدمت بودن ولی را درک نمیکنم گویی هنوز خودبنیادی پنهان و خفته طالب آتش به اختیار بودن است گویی هنوز آنچه را باید شب و روز بدون خوردن الا قلیلی و خفتن الا قلیلی، جست را نمیجویم از بعد گذشته و اکنون واقعا خیلی خیلی شاکر و راضی ام واقعا آنچه هست از سرم گویی زیادست، ذوق میکنم وقتی به گذشته خيلي خطرناک و گناه آلوده مینگرم و به خودم میگم این منم؟ مگر ممکنه؟ و آنجا رحمت را میبینم. آنچه سؤال ام هست اینکه برای آینده به شیوه ایی که عرض کردم چه بکنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه بحث در توجه به حضوری است که با انقلاب اسلامی پیش آمده و ذیل توجه به حضرت امام و رهبری، راهی گشوده شده که راه مهمی است. در بحث «ما و بیانات رهبر انقلاب در رابطه با بسیج» https://eitaa.com/matalebevijeh/18135 نکاتی مطرح شد که میتواند توجه به آیندهای که عبور از ظلمات دوران است را مدّ نظر قرار داد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم: استاد اگر کسی اهل ریسک کردن نباشد و بسیار عاقلانه و محتاط گام بردارد، و با این روش از زندگی مادی و معنوی اش حس کنیم عقب افتادن است آیا همسر او وظیفه دارد که او را هل دهد؟ با توجه به اینکه دو فرزند دختر و پسر داشته باشند و از پدر الگو میگیرند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال هرکس با روحیه خاصی میتواند زندگیش را ادامه دهد. سختگیریها عموماً موجب ناامیدی طرف میشود. موفق باشید
سلام و عرض ارادت محضر استاد عزیز: میدانم که از سالهای دور انسی با مثنوی داشتهاید و کم بیش از آثار شما هم مشخص است. سال گذشته درست در آغاز جنایات اسرائیل در غزه با دوستان به داستان آن پادشاه یهود که نصارا را میکشت رسیدیم و باز جلوهای از حقیقت را از جاری زلال مثنوی، از اصول اصول دین شنیدیم گویی این ابیات را مولوی برای کودکان غزه سروده: مولوی، دفتر اول مثنوی، بخش ۳۸ - به سخن آمدن طفل درمیان آتش و تحریض کردن خلق را در افتادن به آتش.
یک زنی با طفل آورد آن جهود پیش آن بت و آتش اندر شعله بود
طفل ازو بستد در آتش در فکند زن بترسید و دل از ایمان بکند
خواست تا او سجده آرد پیش بت بانگ زد آن طفل انی لم امت
اندر آ ای مادر اینجا من خوشم گر چه در صورت میان آتشم
چشمبندست آتش از بهر حجاب رحمتست این سر برآورده ز جیب
اندر آ مادر ببین برهان حق تا ببینی عشرت خاصان حق
اندر آ و آب بین آتشمثال از جهانی کتشست آبش مثال
اندر آ اسرار ابراهیم بین کو در آتش یافت سرو و یاسمین
مرگ میدیدم گه زادن ز تو سخت خوفم بود افتادن ز تو
چون بزادم رستم از زندان تنگ در جهان خوشهوای خوبرنگ
من جهان را چون رحم دیدم کنون چون درین آتش بدیدم این سکون
اندرین آتش بدیدم عالمی ذره ذره اندرو عیسیدمی
نک جهان نیستشکل هستذات و آن جهان هست شکل بیثبات
اندر آ مادر بحق مادری بین که این آذر ندارد آذری
اندر آ مادر که اقبال آمدست اندر آ مادر مده دولت ز دست
قدرت آن سگ بدیدی اندر آ تا ببینی قدرت و لطف خدا
من ز رحمت میکشانم پای تو کز طرب خود نیستم پروای تو
اندر آ و دیگران را هم بخوان کاندر آتش شاه بنهادست خوان
اندر آیید ای مسلمانان همه غیر عذب دین عذابست آن همه
اندر آیید ای همه پروانهوار اندرین بهره که دارد صد بهار
بانگ میزد درمیان آن گروه پر همی شد جان خلقان از شکوه
خلق خود را بعد از آن بیخویشتن میفکندند اندر آتش مرد و زن
بیموکل بیکشش از عشق دوست زانک شیرین کردن هر تلخ ازوست
تا چنان شد کان عوانان خلق را منع میکردند کتش در میا
آن یهودی شد سیهرو و خجل شد پشیمان زین سبب بیماردل
کاندر ایمان خلق عاشقتر شدند در فنای جسم صادقتر شدند
مکر شیطان هم درو پیچید شکر دیو هم خود را سیهرو دید شکر
آنچ میمالید در روی کسان جمع شد در چهرهی آن ناکس آن
آنک میدرید جامهی خلق چست شد دریده آن او ایشان درست
ما از آتشی که در غزه افتاد هراسان بودیم و کودکان غزه با معصومیت و صبر بینظیرشان تمام هیمنه پادشاه جهود را شکستند. حال ملتها صف گرفتهاند که سهمی از آتش غزه برگیرند. یهود همیشه از مرگ ترسیده و خواسته دیگران را از مرگ بترساند، درحالی که امت اسلام بدون انکه ادعای نحن ابناء الله احباؤه سردهد، مرگ را در آغوش میگیرد ما از ذلت گریزانیم آنها از مرگ. مرگ اگر مرد است گو پیش من آی / تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همینطور است. در این رابطه به بانگ بلند قرآن باید گوش سپرد که در خطاب به یهود میفرماید: «قُلْ يا أَيُّهَا الَّذينَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ (۶/ جمعه) و این یعنی هر آن کس به اندازهای که از مرگ هراس دارد در ادعای انس با حضرت معبود، فریبکاری میکند و کذّاب است و ملاحظه میکنید بحمدالله در بستر تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شد و «شهادت» وجهی از وجوه این تاریخ گشت، چه اندازه ملت ما در نسبت با حضور در آینده، خود را در آن شهادتها جستجو میکنند و از این جهت چه گفتارها و چه زبانهایی درآینده در پیش است. آیا هنوز آن طور که در این تاریخ، شهادت طلوع کرده است، ما را توان درک آن هست؟ موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: چه موقع فرج برای پیامبران پیش آمد؟ و چه مسيري طی شده تابه فرج برسند در مورد حضرت نوح و موسی؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مواردی نیست که امثال بنده چیزی از آن بدانم. موفق باشید
بسمه تعالی: در رابطه با پژوهشی که دارم با عنوان صبر میخواستم ببینم استاد طاهر زاده مطلبی در این مورد دارند؟ ممنون میشوم راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور مشخص و با این عنوان چیزی ندارم. موفق باشید
استاد طاهرزاده سلام الله علیکم: خجسته سالروز ولادت خاتم الانبیا، پیامبر مهر و رحمت، حضرت محمد بن عبدالله صلوات الله علیه و میلاد با سعادت رئیس مکتب تشیع، صادق آل محمد، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مبارک باد. امروز در حرم سید الکریم حضرت عبدالعظیم حسنی دعاگویتان بودم. سوال: در دستگاه وحدت وجود، که هر چه هست اوست. و حمد و حامد و محمود یکی است، و ما هیچیم، هیچ. وقتی میگوییم «ایاک نعبد» . اوست که میفرماید، فقط ترا میپرستم و بیان ما ظهور کلمات اوست. در اینجا حس حضور خداوند که در مظهریت عبد خود متجلی شده، قابل درک است. اما در دعاهایی که از خداوند درخواست و طلب میکنیم و یا عرضه میداریم، «انت الخالق و انا المخلوق، انت المالک و انا المملوک، انت الرب و انا العبد، انت الرازق و انا المرزوق، انت ...» باز هم اوست که میفرماید «انت» و «انا» . این بیان، حس دوگانگی ایجاد میکند، با اینکه دوگانگی وجود ندارد و عبد و عابد و معبود یکی است. آیا در اینجا گفتگو بین دو صفت ربوبیت در جایگاه سمیع و صفت عبودیت در موضع متکلم بودن حضرت حق است که هر دو یکجا در ما ظهور نموده است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حتی خداوند است که به بنده میآموزد که حمد او را بگوید. ولی در هر حال احساس عبودیت از آنِ عبد است و نظر به ربوبیت از آنِ ربّ. در این حالت است که عارف سالکی مانند آیت الله حسنزاده به «گفت» میآیند و عرضه میدارند: «الهی، جز تو از انسان، بزرگتر کیست و در پیشگاهت از من کوچکتر کیست...». موفق باشید
با سلام خدمت استاد بزرگوار: در پاسخ به سوالی، حضرتعالی چنین فرمودید: «زنان از نظر تکوینی خداوند برای آنها امکاناتی را قرار داده که تازه با اطاعت از همسرانشان به ظهور میآیند و عملاً نتیجهای که آنها میخواهند به جهت حکومت عواطف زنان، پیش میآید.» شما اطاعت از همسر را بر اساس کدام مبانی نقلی و در چند وجه تعریف میفرمایید، به نظر می رسد شما اطاعت از همسر را امری مطلق فرمودید، آیا معتقدید که دخترانی که مجردند، این امکانات تکوینشان بالفعل نمی گردد؟ حقیقتا این سوالات وقتی پررنگ تر می شود که با توجه به کتاب راه سوم که بتازگی تالیف شده و مستخرج از منظومه فکری رهبر معظم انقلاب است، اطاعت به معنای تمکین از منظر رهبری فقط در دو سه مساله هست، و قوامیت به معنای سرپرسی خانواده در امر معاش هست و رهبر معظم، نه مردسالاری را در خانواده قبول دارند و نه زن سالاری.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در کتاب شریف «راه سوم» بحمدالله نظرها متوجه نگاه دقیق و حکیمانه رهبر معظم انقلاب به «زن» به میان آمده، زن در ذات خود به عنوان یک جهانی که میتواند در اوج عبودیت باشد، در میان است و از طرفی در روایات خود متذکر این امر هستیم که آنجایی که زن و مرد در کنار هم خانوادهای را تشکیل میدهند به حکم «الرّجال قوّامون علی النساء» نقشی خاص برای مرد قائل شده تا نظام خانواده در سامانِ بیشتری جلو رود و پذیرفتن این نوع مدیریت به معنای اطاعت مطلق از همسر نیست. و به گفته آیت الله سیستانی مرد، ولایتی بر زن ندارد. که تا حدّی در این مورد و در نسبتی که باید زن و مرد نسبت به همدیگر داشته باشند؛ در کتاب «زن، آنگونه که باید باشد» عرایضی شده است. و چنانچه ملاحظه فرمایید در ادامه آیه فوق میفرماید: «بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ» بدین معنا که امتیاز، یک طرفه نیست و هر کدام برای خود امتیازاتی دارند. موفق باشید
با سلام: اگر ما بسم الله الرحمن الرحیم را یک آیه حساب کنیم. در سوره توحید، آیه «قل هو الله احد» ضمیر «هو» به الله آیه بسم الله الرحمن الرحیم بر میگردد یا غیر از این است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همینطور است. موفق باشید
سلام علیکم: آیا قضا شدن نماز برای سالک نشانه میتواند باشد؟ مثلا گناه یا ترک امر اولی موجب قضا شدن نماز باشد. آیا شما روایت یا حکایتی در این خصوص ملاحظه فرمودهاید یا نظری دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمیدانم. موفق باشید
سلام علیکم: قاعده «بسیط الحقیقه کل الاشیا» و... آیا منظور همان مقام وحدت علمی و اعیان ثابته است یا نه؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور، همان وجود است بما هو وجود. موفق باشید
بسمه تعالی؛ سلام علیکم: درد فضولی را چگونه درمان کنیم؟ حریم شخصی برایم معنایی ندارد و جایی که فرصتش پیش بیاید، در حریم دیگران تجسس میکنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جهان گسترده خود باید حاضر بود به جای آنکه بخواهیم به دنبال احوالات دیگران باشیم که مایل نیستند ما از آنها آگاهی پیدا کنیم. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد فرزانه و بزرگوار: در کتاب از برهان تا عرفان، در ابتدا در مقام استدلال و ارائه مبانی اصلی برهان صدیقین میفرمایید اگر سوفسطایی نباشیم می پذیریم موجودات یا عین وجود هستند یا وجودی هستند که در عین وجود داشتن محدودیت و نقص دارند و لذا به عین وجود ختم می شوند. استاد عزیز آیا طرح این موضوع و یا شکل طرح آن ایراد ندارد؟ زیرا عین وجود را در یک مدل دو تایی قیاس می کنیم که هستی یا عین وجود است یا نیست و در واقع داریم عین وجود را که تنها باریتعالی می تواند باشد را محدود می کنیم به خودش و عیر خودش! البته هدف از این استدلال روشن و ظاهرا صحیح است ولی آیا استدلال نباید محکم و بدون ایراد باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی با فرض مذکور روشن شد مخلوقات عین وجود نیستند؛ مرحله بعدی آن است که متوجه شویم پس وجود آنها عین ربط به وجود مطلق است و لذا هیچ محدودیتی در نتیجه و در افق پیش نمیآید. موفق باشید
استاد عزیز سلام: عرض تسلیت ایام سوگواری حضرت اباعبدالله (ع) بنظر شما چیزی که شورای نگهبان در مورد نحوه تایید صلاحیت ها میگن صحت داره؟ آیا افرادی خارج از خواست قلبی رهبری برای شرایط کلی نظام تصمیم گیری میکنند؟ به اسم «خواست حکومت» تا کی هر چی نظام میگه قربه الی الله بگیم بله آقا جان درسته و اگه شبهه کنیم دوزخی میشیم؟ فردای تایید صلاحیت ها عده ای تحلیل کردند که: «پزشکیان رئیس جمهوره ولی نه انتخابی بلکه انتصابی حکومت (جهت دهی به آرای مردم) بدلیل اینکه شرایط جامعه و دنیا نیاز به تنفس و شخص معتدل تری داره و البته پزشکیان اختیاری هم درآینده از خودش نخواهد داشت و بازی گردان اصلی حکومت هست» (رای قومیتی پزشکیان و تک نفره شدن اصلاحات و تایید نشدن نفرات قوی تر اصلاحات و... همه تصادفی بود؟) ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید نباید به راحتی در این مورد قضاوت کرد. عرایضی در جواب سؤالهای شماره 37916 و 37973 و 37991 و 37992 شده، امید است که مفید افتد. موفق باشید